به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

وبلاگی درباره ی همه چیز ،عمومی- اجتماعی- جامعه- اخبار و...

۲۸ مطلب با موضوع «زندگی نامه» ثبت شده است

سیمین دانشور نویسنده و همسر مرحوم جلال آل احمد عصر امروز در سن 90 سالگی در تهران درگذشت.

بنا بر این گزارش وی در چند سال گذشته با مریضی دست به گریبان بود به نحوی که حال وی در هفته های اخیر رو به وخامت رفته بود.

سیمین دانشور (زاده ۸ اردیبهشت سال ۱۳۰۰ شمسی در شیراز) نویسنده و مترجم ایرانی است. او دارای مدرک دکتری ادبیات فارسی از دانشگاه تهران و استاد بازنشسته این دانشگاه بود.

سیمین دانشور نخستین زن ایرانی است که به صورتی حرفه‌ای در زبان فارسی داستان نوشت. از وی همواره به عنوان یک جریان پیشرو و خالق آثار کم نظیر در ادبیات داستانی ایران نامبرده می‌شود.

یکی از نزدیکان مرحوم سیمین دانشور علت فوت این نویسنده را کهولت سن و آنفولانزای شدید عنوان کرد.

علی دهباشی در این باره به فارس گفت: سیمین دانشور پس از تحمل یک دوره بیماری که در این اواخر دچار آن شده بود سرانجام در ساعت 16 امروز (پنجشنبه) درگذشت.

وی ادامه داد: مرحوم سیمین دانشور در آستانه 91 سالگی بود و کهولت سن وی در فوت وی موثر بود؛ ضمن این که در این اواخر نیز مرحوم سیمین دانشور دچار یک آنفولانزای شدید شده بود که این عامل نیز در فوت وی تاثیر زیادی داشته است.

دهباشی درباره زمان دقیق مراسم تشییع این بانوی نویسنده گفت: مراسم تشییع وی قطعا روز جمعه نخواهد بود و احتمالا روز شنبه و حتی یکشنبه خواهد بود.

وی درباره مکان خاکسپاری مرحوم سیمین دانشور واین که وی در کنار همسرش جلال آل احمد دفن خواهد شد نیز گفت: ابتدا باید وصیتنامه مرحوم سیمین دانشور خوانده شود و آن گاه در این باره تصمیم گیری خواهد شد.

تسلیت حداد عادل
غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی ، در پیامی با اظهار تاسف از درگذشت سیمین دانشور فقدان وی را به جامعه ادبی و اهل علم و فرهنگ جمهوری اسلامی ایران تسلیت گفت.

متن پیام حداد عادل به این شرح است: بسمه تعالی، درگذشت نویسنده ارجمند ، خانم سیمین دانشور همسر نویسنده بزرگ زنده یاد جلال آل احمد موجب تاسف فراوان شد.

فقدان این بانوی هنرشناس و ادیب دانشمند را به جامعه ادبی و اهل علم و فرهنگ در جمهوری اسلامی ایران تسلیت می گویم.  

نگاهی به آثار دانشور
از جمله تالیف ها و ترجمه های سیمین دانشور عبارت‌اند از:

«آتش خاموش» 1327

«سرباز شکلاتی » اثر برناردشاو ،1328

«دشمنان» اثر آنتوان چخوف ، مجموعه ی داستانهای کوتاه ، 1328

«بتاتریس» اثر شنیتسلر ،1332

«رمز موفق زیستن » اثر دیل کارنگی ،1332

«کمدی انسانی » اثر ویلیام سارویان،1334

«داغ ننگ » اثر ناتا نیل هارثون ، 1334

همسر جلال آل احمد درگذشت

 سیمین دانشور نویسنده و مترجم، عصر امروز درسن 90 سالگی در تهران درگذشت.

به گزارش مهر سیمین دانشور نویسنده و مترجم ایرانی و همسر جلال آل احمد در سن 90 سالگی در تهران درگذشت.

 

 

به بهانه سالگرد در گذشت جلال آل احمد

 

«جلال عزیزم ، قربانت گردم .رفتم و از سخت جانی خود شرمنده ام. بی تو یکدم زیستن شرط وفاداری نبود .وقتی از تو جدا شدم همان طور که پیش بینی می کردم ، مثل جفت مرغ مهاجر چنان اندوهی فر گرفتم که از گریه نتوانستم خودداری کنم ..............هرچه می کوشیدم خود را آرام کنم نمی توانستم .اکنون که این کاغذ را مینویسم کمی آرام شده ام .

جلال عزیز اگر تو بودی ، دیگر هیچ غصه ای نداشتم و باور کن که با وجود تمام این تشریفات انگار یک خاری در گلویم نشسته است . زن مهماندار که اشک های مرا دید پرسید از معشوقت جدا شده ای؟»

سه شنبه دوم سپتامبر 1952   11 شهریور1331

 

(نامه  سیمین دانشور برای جلال آل احمد . نامبرده در این تاریخ برای استفاده از بورس فولبرایت سفری یک ساله را به مقصد آمریکا آغاز می کند و در دانشگاه استنفرد در زمینه جمال شناسی و داستان نویسی مشغول به تحصیل می شود)

روز 18 شهریور 1348زندگی مشترک جلال آل احمد با سیمین دانشور که از آشنایی این دو در سال 1327 و ازدواج آنان در 1329شروع شده بود،با مرگ جلال به پایان رسید .

روحش شاد 

 

 

سرنوشت خانه‌ سیمین و جلال‌ چه می‌شود؟ 

ادبیات - ایسنا نوشت:

 

ویکتوریا دانشور خواهر سیمین دانشور با انتقاد از بحث‌هایی که درباره خانه به یادگار مانده از سیمین دانشور و جلال آل احمد مطرح می‌شود، گفت: «چون خانه سیمین دست ماست باید این خانه را تعمیر کنیم، خواهرم در زمان حیاتش به من سفارش کرد که خانه به میراث فرهنگی داده شود تا چراغ خانه روشن باشد ، کسی نگهدار خانه باشد تا اسم او و جلال زنده باشد.»

وی ادامه داد: «ما شش خواهر و برادر بودیم که اکنون این خانه، شرعی و قانونی فقط به من می‌رسد.»

او درباره‌ی وصیت‌نامه‌ای که از سیمین دانشور به جای مانده، گفت: «وصیت‌نامه‌هایی که سیمین نوشته رسمی نبوده و اگر می‌خواسته واقعا چیزی را به کسی بدهد، باید به محضر می‌رفته، به هرحال ما وصیت‌نامه‌ای از او داریم که تمام وصیت‌نامه‌های قبلی‌اش را فسخ کرده است.»

خواهر سیمین دانشور درباره‌ واگذاری خانه به میراث فرهنگی نیز گفت: «من قصد دارم خانه را تعمیر کنم و براساس قانون آن را به میراث فرهنگی بدهم. قانون احترام دارد و ما هم می‌خواهیم این خانه حفظ شود و براساس وصیتی که سیمین کرده، بنیادی برای سیمین و جلال در آن خانه ایجاد شود.»

ویکتوریا دانشور هم‌چنین درباره‌ کتاب‌هایی که از سیمین و جلال در این خانه باقی‌ است، گفت: «از طرف وزارت ارشاد، آقای حمیدی بهترین متخصصان خودشان را فرستادند و یک هفته این کتاب‌ها را شماره‌گذاری کردند، اما این کتاب‌ها، کتاب‌های معمولی هستند که در هر کتابفروشی پیدا می‌شوند و کتاب خطی در میان آنها نیست، اما به هرحال این کتاب‌ها شماره‌گذاری شده‌اند و در اتاقی نگهداری می‌شوند که ما در این اتاق را بسته‌ایم تا در این خانه بماند.»

 

 

پاسخ رندانه جلال آل احمد به ناشری که او را برای مشاوره می​خواست 

کتاب - آل احمد گفت اولین شرطش این است که من پیشنهاد نمی‌کنم. شما بپرسید، هر چه را قبلا چاپ نشده می‌بینم و در یک کلمه می‌گویم بله یا نه، وقت پرچانگی ندارم.

 

فارس گزارش داد: 18 تیر سومین سالگرد درگذشت مهدی آذریزدی، نویسنده کودک و نوجوان بود. آذریزدی که تنها تحصیلات مکتبخانه‌ای داشت از همان دوران کودکی برای تامین معاش وارد محیط های کارگری شد. وی مدتی را هم به حروفچینی در چاپخانه مشغول شد. در ادامه بخشی از خاطرات او در انتشارات امیرکبیر و خاطره‌اش از رویارویی و روش و سلوک جلال آل‌احمد نقل می‌شود.

 

مهدی آذریزدی نیز خاطره‌ای از آن سال‌ها را به یاد می‌آورد: اوایل کار موسسه انتشارات امیرکبیر بود در سال 1329- اولین کتابی که امیرکبیر زیر چاپ بُرد «تاریخ علوم پیر روسو» ترجمه حسن صفاری بود که کتاب آبرومندی بود. آشنایی صفاری با جعفری، مدیر انتشارات امیرکبیر، از کتاب فروشی و چاپ‌خانه علمی شروع شده بود که کتاب‌های صفاری قربانی را منتشر می‌کرد. در این موقع من هم از علمی بریده بودم و چند ماهی از اوایل فعالیت امیرکبیر در آنجا کار می‌کردم(بیش از این نمی‌خواهم در این‌باره حرفی بزنم).

جعفری که خود چندان کتاب‌خوان نبود دلش می‌خواست کار انتشاراتش در میان کارهای کتاب‌فروشان شاخص باشد که تا آخر هم این آرزو را داشت و به آن هم رسید. نمی‌دانم اعتقاد و اعتماد جعفری به آل‌احمد از کجا آمده بود اما ایشان را دیده بود و به اصرار خواسته بود که مشاور موسسه باشد و به او گفته بود: همه ناشران یک مشت انتشارات بازاری و معمولی دارند و چند تا هم کتاب خوب‌تر که بر حسب تصادف به دستشان افتاده. من می‌خواهم اصلا کتاب بی‌ارزش چاپ نکنم و همه کارهایم مورد توجه اهل فن باشد اما کتاب‌هایی به ما عرضه می‌شود که نمی‌توانیم ارزش آنها را بسنجیم. از شما می‌خواهم در انتشار کتاب ما را همراهی کنید که اشتباه نکنیم. هر شرطی را می‌پذیرم و هر حرفی را تعهد می‌کنم.

 

آل احمد گفت: اولین شرطش این است که من پیشنهاد نمی‌کنم. شما بپرسید، هر چه را قبلا چاپ نشده می‌بینم و در یک کلمه می‌گویم بله یا نه، وقت پرچانگی ندارم. ماهی هم ... تومان می‌گیرم اعم از اینکه در آن ماه چیزی به من ارائه داده باشید یا نه.

جعفری گفت: این مبلغ که خیلی زیاد است و من خودم کمتر از این مزد می‌گیرم. جلال گفت: خودت باید ببینی برایت صرف می‌کند یا نه. برای من کمتر صرف نمی‌کند. جعفری گفت: در این صورت شما نظرتان را در باره هر کتاب بنویسید تا ما هم نقاط ضعف و قوت آن را بدرستی بفهمیم و باد بگیریم.

جلال گفت: همان که گفتم: بله یا نه. اگر بخواهی نظرم را مانند یک بحث انتقادی بنویسم آن وقت برای هر کتاب همان مبلغ را می‌گیرم چه رد کنم و چه قبول کنم چون که وقت ما هم برای خودمان مانند سرمایه شما برای خودتان ارزش دارد. اگر می‌بینی برایت صرف نمی‌کند باید با کس دیگری مشورت کنی.

جلال صریح و تند و قاطع حرف می‌زد. این برخورد طرفین را راضی نکرد و گفتگو رها شد و توافق سرنگرفت. موسسه کتاب‌های بازاری چرندی هم چاپ کرد که فروش نداشت و آبرومند نبود. تجربه موسسه کم‌کم زیاد شد و امیرکبیر، ناشر نامدار، چنان که می‌خواست شاخص هم شد، اما آل‌احمد دیگر موسسه را ندیده گرفت و هیچ یگ از آثارش را به امیرکبیر ارئه نداد.

کتاب پژوهشگران معاصر ایران

از شهریور 91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۹ ، ۱۲:۰۰
فاصله گلناری

زندگینامه شیخ عباس قمی

شیخ عباس قمی  معروف به محدث قمی از محدثان شیعی پرکار قرن چهاردهم هجری است . وی در سال ۱۲۹۴ ه‍.ق (۱۲۵۴ ه‍.ش) در قم متولد شد. در سن بیست و دو سالگی به نجف رفت و شش سال آنجا ماند. پس از آن دوباره به ایران برگشت و تا آخر عمر، یعنی تا شصت و پنج سالگی در قم درس خواند و درس داد. پدرش محمدرضا، کاسبی متدین و آگاه به احکام دین مبین اسلام بود چنانکه مردم برای آگاهی از فروع فقهی و وظایف مذهبی خویش به ایشان رجوع می کردند .

شیخ عباس قمی پس از فراگیری بخشی از علوم دینی مقدمات و سطح در نزد علمای عصر خویش، در حوزه علمیه قم سرانجام در سال ۱۳۱۶ ه‌.ق برای تکمیل تحصیلات در سطوح عالی فقه و اصول به حوزه علمیه نجف رهسپار شد و چون در علوم نقلی بویژه حدیث استعداد درخشانی داشت از فقیه و محدث‌بزرگ آن عصر حسین بن محمدتقی طبرسی معروف به محدث نوری بیشتر کسب فیض کرد. وی در سال ۱۳۱۸ ه‌.ق به سوی خانه خدا و زیارت مشاهد مشرفه بار سفر بست و سپس به سوی وطن خویش قم مراجعت کرد، اما پس از دیدار با والدین و خویشان دوباره رهسپار نجف اشرف و مجلس محدث نوری شد. محدث نوری در سال ۱۳۲۰ ه‌.ق درگذشت. محدث قمی نیز پس از درگذشت استادش، حدود ۲ سال در شهر نجف ماندگار شد و از خرمن معارف دینی خوشه‌ها چید.

 

شیخ عباس قمی پس از فراگیری بخشی از علوم دینی مقدمات و سطح در نزد علمای عصر خویش، در حوزه علمیه قم سرانجام در سال ۱۳۱۶ ه‌.ق برای تکمیل تحصیلات در سطوح عالی فقه و اصول به حوزه علمیه نجف رهسپار شد و چون در علوم نقلی بویژه حدیث استعداد درخشانی داشت از فقیه و محدث‌بزرگ آن عصر حسین بن محمدتقی طبرسی معروف به محدث نوری بیشتر کسب فیض کرد. وی در سال ۱۳۱۸ ه‌.ق به سوی خانه خدا و زیارت مشاهد مشرفه بار سفر بست و سپس به سوی وطن خویش قم مراجعت کرد، اما پس از دیدار با والدین و خویشان دوباره رهسپار نجف اشرف و مجلس محدث نوری شد. محدث نوری در سال ۱۳۲۰ ه‌.ق درگذشت. محدث قمی نیز پس از درگذشت استادش، حدود ۲ سال در شهر نجف ماندگار شد و از خرمن معارف دینی خوشه‌ها چید.

محدث قمی (شیخ عباس قمی) جانب مشروعه‌طلبان را گرفت و با انقلاب مشروطه میانه ای نداشت. در مورد شیخ فضل‌الله نوری گفته است: خاتمه کار شیخ به شهادت گذشت. در ۱۳ ماه حرام از سال ۱۳۲۷ او رابه دار آویخته و به قتل رساندند. سال رحلتش به حروف ابجد مطابق با «الشهید فضل الله » است. در غم فقدانش، قلوب مؤمنین را اندوهی بزرگ فراگرفت. لکن قتل شخصیتی که در حال دفاع از حریم دین، اطاعت پروردگار، و پیمودن راه ستم ناپذیران ظلم ستیز و بلند همّتان تعالی جو و وارسته، به شهادت رسد اندوهی ندارد، بلکه بایستی از مرگ آن کس متأسّف بود که بصیرتش در زندگی کم، و نامش نیز پس از مرگ فراموش می شود! (منبع: فوائدالرضویه، حاج شیخ عباس قمی، ۳۵۱)

در سال ۱۳۴۰ ه‌.ق (۱۳۰۰ ه‌.ش) یعنی یک سال پس از تصرف تهران توسط رضاخان‌ پهلوی، مرحوم شیخ عباس قمی به دعوت آیه الله شیخ عبدالکریم حایری یزدی – که به خواهش علمای عصر خویش برای تجدید مرکزیت حوزه علمیه قم، در این شهر ماندگار شده بود – برای تدریس به حوزه علمیه کهن قم فراخوانده شد و در همین ایام یعنی سال ۱۳۴۴ ه‌.ق، مهمترین کتاب حدیثی ایشان یعنی سفینه البحار و مدینه الحکم و الاثار – که فهرست موضوعی تفصیلی برای احادیث کتاب عظیم و بیش از صد جلدی بحار الانوار تالیف علامه مجلسی است – پس از سالها تلاش شبانه روزی مولف در دسترس علاقمندان قرار گرفت و به این ترتیب می توان گفت او به کتاب عظیم بحار الانوار حیات مجدد بخشید و مبلغان را در دفاع از اسلام به سلاحی کاری مجهز نمود. شیخ عباس قمی در این کتاب علاوه بر فهرست احادیث و آیات قرآن، گاه به بیان مطالب مهم و تحقیقات ژرفی نیز اهتمام ورزیده و علاوه بر این شرح حال مختصری از مشاهیر و بزرگان علمای شیعه و سنی و حتی برخی از شعرا و ادیبان را نیز ضمیمه کرده است. اما البته مزیت اساسی این کتاب آن است که مولف، همه آداب ظاهری و باطنی نقل حدیث را از قبیل پاکیزیگی ظاهر و باطن و خلوص نیت و پرهیز از اغراض مادی رعایت نموده است

و زندگی‌اش را وقف اسلام کرد؛ تا آن جا که روزانه افزون از ۱۷ ساعت مطالعه می‌کرد و می‌نوشت وی حماسه‌ای در عرصه‌ی احیای اندیشة شیعی آفرید. وی با رجوع به منابع و مأخذ معتبر اسلامی که در صلاحیت و توانمندی علمی و عملی او بود، به تدوین تاریخ اسلام با نام «منتهی‌الآمال» همت گماشت که یک دوره تاریخ تحلیلی و مستند است. دیگر کتاب ارزنده وی «پیرامون نهضت امام حسین (ع) و وقایع کربلا» نام دارد.

شیخ عباس قمی در دورانی که معنویت و حقیقت دین مورد هجوم بود به تدوین، تنظیم و ارایه کتاب دعایی با نام «مفاتیح‌الجنان» شامل یکدوره اعمال واجب و مستحب در طول سال، همت گماشت. پس از رسالات سید بن طاوس و .. علامه مجلسی، کاری بدین عظمت و کامل در عالم شیعه نبود. این کتاب در تمام خانه‌ها و اماکن مقدسه به عنوان رساله‌ای در باب «سیر و سلوک» علمی و عملی برای مشتاقان عرفان عملی در آمد که هر روز بر اهمیت و ضرورت آن افزوده می‌شود.

 

شیخ عباس قمی ۸ جلد کتاب با عنوان “مستدرک‌ بحارالانوار ” برای متخصصان حدیث تدوین کرد که در حوزه‌های علمیه دستمایه‌ای برای عالمان دینی است. از دیگر آثار شیخ عباس قمی می‌توان به تخلیص “معراج‌السعاده ” اثر ملا احمد نراقی، تدوین یکصد کلام از سخنان امام علی (ع)، نگارش “منازل الآخرت ” به عنوان توشه‌ی راهیان ابدیت و شناخت منازل موت، قبر، سئوال و جواب و عالم برزخ، اشاره کرد.

آنچه در اعمال شیخ مهم است این است که وی بدون آن که وارد جدال مکتبی، درگیری و یا رویارویی با مهاجمان و معاندان دینی شود، با تبیین و تدوین معارف اسلامی، سدی، محکم در برابر سیل بنیان کن بی‌دینی در ذیل عناوین مختلف شد. شاید بتوان سه مشخصه برای شیخ عباس قمی بر شمرد:
۱ـ عارف و اهل معرفت؛
۲ـ زاهد و بدور از مقام، شهرت و ثروت؛
۳ـ عالم و عامل، محقق و پژوهشگر و در نهایت مترجم و مؤلف .

مرحوم حاج شیخ عباس قمی پس از ورود به حوزه علمیه نجف، در حلقه اساتید و بزرگان آن دوره شرکت جست. اما علاقه وی به علم حدیث باعث شد که به محدث عالی مقام و علامه بزرگوار محضر پر فیض آن عالم ربانی را برگزیند. شیخ عباس قمی، معروف به محدث قمی، تحت تأثیر ملکات فاضله و صفات برجسته و علم سرشار استادش حاجی نوری، و نیز شایستگی ذاتی و آمادگی بالای خود، به مقامات چشمگیری از علم و عمل رسید. شیخ به مدت چهار سال از محضر این استاد عالی قدر بهره گرفت.

اخلاص شیخ عباس قمی :

در یکی از ماه‌های رمضان با چند تن از رفقاء از ایشان (محدث قمی) خواهش کردیم که در مسجد گوهرشاد اقامه‌ی جماعت را بر معتقدان و علاقه‌مندان، منت نهد، با اصرار و ابرام این خواهش پذیرفته شد و چند روز نماز ظهر و عصر در یکی از شبستان‌های آنجا اقامه شد و بر جمعیت این جماعت روز به روز می‌افزود هنوز به ده نرسیده بود، که اشخاص زیادی، اطلاع یافتند و جمعیت فوق العاده شد؛ یک روز پس از اتمام نماز ظهر به من که نزدیک ایشان بودم، گفتند: من امروز نمی‌توانم نماز عصر بخوانم رفتند و دیگر آن سال را برای نماز جماعت نیامدند در موقع ملاقات و استفسار از علت ترک نماز جماعت گفتند: حقیقت این است که در رکوعِ رکعت چهارم، متوجه شدم که صدای اقتداکنندگان که پُشت سر من می‌گویند «یا الله یا الله ان الله مع الصابرین» از محلی بسیار دور به گوش می‌رسید، این توجه که مرا به زیادتی جمعیت متوجه کرد، در من شادی و فرحی تولید کرد و خلاصه خوشم آمد که جمعیت این اندازه زیاد است، بنابراین من برای امامت، اهلیت ندارم. ( فوائد الرضویّه، ج۱، مقدمه محمود شهابی ) .

مرحوم حاج شیخ عباس قمی با آن اخلاص و صفای باطن، بیانی شیوا و نافذ داشت؛ به طوری که اثر صحبت‏های ایشان در رفتار و کردار شنوندگان کاملاً مشهود بود. یکی از اساتید دانشگاه در زمینه تأثیر کلام حاج شیخ می‏نویسد: “مرحوم حاج شیخ عباس قمی، بی‏مبالغه، خود چنان بود که برای دیگران می‏خواست و چنان عمل می‏کرد که به دیگران تعلیم می‏داد سخنان و مواعظ او چون از دل خارج می‏شد و با عمل توأم بود، لاجرم بر دل می‏نشست و شنونده را به عمل وا می‏داشت. هر کس او را با آن حال صفا و خلوص می‏دید، عالم بود یا جاهل، عارف بود یا عامی، بازاری بود یا اداری، فقیر بود یا غنی، وقتی سخنان سر تا پا حقیقت را از او می‏شنید، بی‏اختیار انقلابی در حال وی پدید آمد و تحت تأثیر بیانات صادقانه و نصایح مشفقانه او واقع می‏شد و به فکر اصلاح حال خویش می‏افتاد. “

 

 

(ایکنا)، به مناسبت هفتادمین ساگرد وفات حاج شیخ عباس قمی کنگره بزرگداشتی در شهر قم برگزار شد و خبرگزاری قرآنی در همین راستا با برگزاری شش نشست تخصصی به تبیین و بررسی ابعاد علمی و جایگاه شخصیتی این محدث نامی پرداخت که در ادامه به بررسی موضوعات مطرح در این نشست‌ها می‌پردازیم.

نشست «تاریخ و سیره نویسی در آثار محدث قمی»

از حاج شیخ عباش قمی جدای از آثار باارزش که از ایشان به جا مانده از جمله «مفاتیح‌الجنان»، «الفواعد الرضویة» و ...، کتاب «سفینة البحار» اثری است که نمونه‌ آن کم است. ایشان 20 سال از عمر خود را برای نوشتن کتاب «سفینة البحار» گذاشته و فهرستی دقیق از کتاب بحار الانوار مرحوم مجلسی نوشته که در نوع خود بی‌نظیر است.

ایشان فردی اخلاقی با حسن خلقی مثال‌زدنی بود و همچنین بسیار پرکار و در عین حال دقیق بود. شیخ عباس بسیار ساد‌ه‌زیست و در زندگی از زهد و تقوای بالایی برخوردار بود. شیخ عباس فرد متواضع بود و اخلاق نیکویی داشت و در مورد تواضع ایشان همین نکته کافی است که ایشان از گفتن این مسئله به پدرش که کتاب «منازل‌الاخرة» از ایشان است خوداری می‌کند، با وجود این ‌‌که پدر ایشان از این کتاب تعریف و تمجید بسیاری می‌کند.

از نکات قابل توجه در مورد شخصیت ایشان تکریم و احترام به سادات بود که در جای خود داده خواهد شد. قلم ایشان هم در زبان فارسی و در زبان عربی بی‌نظیر است و این نشان از تلاش و همت بالای ایشان است. در خصوص تاریخ‌نویسی ایشان می‌توان گفت که روش شیخ عباس در تاریخ‌نویسی نقلی بوده و در عین این ‌که مسائلی تاریخی را نقل می‌کند، اما مورخ صرف نیست؛ بلکه در تاریخ‌نویسی رویکردی اخلاقی دارد.

شیخ عباس قمی حتی در تاریخ‌نویسی دنبال اخلاق بود و پی‌گیر مسائل فرهنگی بوده و از دروغ‌گویی پرهیز می‌کرد. ایشان در بیان مسائل تاریخی به جایگاه ائمه(ع) توجه خاصی داشت و نقل تاریخ را برای معرفی ائمه(ع) می‌دانست که نمونه بارز آن «منتهی الامال» است که به معرفی معصومین(ع) می‌پردازد.

در کنار تاریخ‌نویسی باید به مباحث رجال، تراجم و انساب و تذکره‌نویسی هم پرداخته شود؛ چون هر کدام از این‌ها شقوقی از تاریخ‌نویسی هستند. شیخ عباس هم در حوزه تراجم و هم انساب و هم رجال آثار بسیار ذی‌قیمتی را دارا است که در خصوص هر کدام می‌توان گفت که بسیار بی‌نظیرند. سیره‌نویسی به دو معنا به کار می‌رود که امروز به معنای متد و روش زندگی ائمه(ع) و پیامبر(ص) است.

در گذشته سیره‌نویسی به معنای سِیرِ زندگی بود که شیخ عباس از هر دو معنا به این موضوع می‌پردازد. ایشان در کتاب «سفینة البحار» که یک فهرست برای کتاب بزرگ بحارالانوار است، به تاریخ و سیره‌نویسی هم توجه داشته است؛ مثلا در مورد سلمان فارسی مطالب دقیق و ذی‌قیمتی را بیان می‌کند.

ایشان در نقل قول‌ها امانت‌دار بود و این در حالی است ‌که علمای هم‌عصر ایشان منابع استفاده شده در آثار خودشان را بیان نمی‌کردند؛ اما محدث قمی با توجه به این ‌که همیشه به منابع دست اول مراجعه می‌کرد، منابع استفاده شده را در آثار خود بیان می‌کرد.

در نشست «زندگی‌نامه و سیره علمی و عملی محدث قمی» با اشاره به ابعاد مهجور مانده شخصیت شیخ عباس قمی، نکات زیر به دست آمد. برای نمونه بعضی‌ها به این بهانه که محدث قمی شخصی بوده که کتاب دعا نوشته است و افراد زیادی هم کتاب دعا نوشته‌اند، به مقام وی بی‌توجهی می‌کنند؛ اما از این بهانه که بگذریم، بی‌توجهی جامعه علمی به محدث قمی به هیچ‌وجه توجیه‌پذیر نیست.

محدث قمی، منشور چند وجهی است که در هر عرصه‌ای سخن تازه‌ای دارد.

شیخ عباس قمی که بیشتر بزرگان و اهل نظر او را با عنوان «محدث قمی» یاد می‌کنند. جامعیتی داشت که زیبنده عنوان «علامه» است و این عنوان را بزرگانی که خود، عنوان علامه داشته‌اند، درباره شیخ عباس قمی به کار بردند که شیخ آقا بزرگ تهرانی از آن جمله است.

شیخ آقابزرگ تهرانی که به «علامه تهرانی» مشهور است، از هم‌درسان محدث قمی بود و صفت «علامه» را برای او به کار می‌برد. لقب «علامه» را بزرگان معمولا برای استثنائاتی از علما به کار می‌برند. محدث قمی ضمن جامعیتی که داشت، دارای عمق زیادی بود و آثار ایشان این مطلب را نشان می‌دهد.

مراجعه کامل به آثار ایشان و مطالعه عمیق تمام آنها یک عمر می‌طلبد. این‌ها همه نشانه این است که محدث قمی با این‌که امکانات اندکی که در آن زمان در اختیار داشته، ولی توانسته در علوم مختلف تألیفات داشته باشد و جامعیتی کسب کند.

جمع‌آوری، ارزیابی و نقادی مطالب گذشتگان یکی از کارهای مهم محدث قمی است؛ لذا ما با یک عالم جامع‌الاطراف روبرو هستیم و هر قدر که از این‌گونه برنامه‌ها و بزرگداشت‌ها برای او برپا کنیم، نمی‌توانیم حقی را که او بر گردن ما دارد، ادا کنیم. دلیل این مطلب هم آن است که برای بزرگداشت مقام علمی شیخ عباس قمی باید کارها به صورت تخصصی و تقسیم‌بندی شده در علوم و حیطه‌های مختلف پیش برود و در هر بخش باید به جنبه‌ای از شخصیت و آثار این عالم گرانقدر بپردازیم، البته در عین حال نباید از آن نگاه جامع‌نگر غافل شویم.

یادآور می‌شود، مجموعه این نشست‌ها تحت عنوان « شیخ عباس قمی؛ محدث نامی» در شماره 87 آذرماه 1389 از دوهفته نامه رایحه با مدیر مسؤلی عیسی علیزاده منتشر شد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۹ ، ۱۱:۵۱
فاصله گلناری