جلال آل احمد
سیمین دانشور نویسنده و همسر مرحوم جلال آل احمد عصر امروز در سن 90 سالگی در تهران درگذشت.
بنا بر این گزارش وی در چند سال گذشته با مریضی دست به گریبان بود به نحوی که حال وی در هفته های اخیر رو به وخامت رفته بود.
سیمین دانشور (زاده ۸ اردیبهشت سال ۱۳۰۰ شمسی در شیراز) نویسنده و مترجم ایرانی است. او دارای مدرک دکتری ادبیات فارسی از دانشگاه تهران و استاد بازنشسته این دانشگاه بود.
سیمین دانشور نخستین زن ایرانی است که به صورتی حرفهای در زبان فارسی داستان نوشت. از وی همواره به عنوان یک جریان پیشرو و خالق آثار کم نظیر در ادبیات داستانی ایران نامبرده میشود.
یکی از نزدیکان مرحوم سیمین دانشور علت فوت این نویسنده را کهولت سن و آنفولانزای شدید عنوان کرد.
علی دهباشی در این باره به فارس گفت: سیمین دانشور پس از تحمل یک دوره بیماری که در این اواخر دچار آن شده بود سرانجام در ساعت 16 امروز (پنجشنبه) درگذشت.
وی ادامه داد: مرحوم سیمین دانشور در آستانه 91 سالگی بود و کهولت سن وی در فوت وی موثر بود؛ ضمن این که در این اواخر نیز مرحوم سیمین دانشور دچار یک آنفولانزای شدید شده بود که این عامل نیز در فوت وی تاثیر زیادی داشته است.
دهباشی درباره زمان دقیق مراسم تشییع این بانوی نویسنده گفت: مراسم تشییع وی قطعا روز جمعه نخواهد بود و احتمالا روز شنبه و حتی یکشنبه خواهد بود.
وی درباره مکان خاکسپاری مرحوم سیمین دانشور واین که وی در کنار همسرش جلال آل احمد دفن خواهد شد نیز گفت: ابتدا باید وصیتنامه مرحوم سیمین دانشور خوانده شود و آن گاه در این باره تصمیم گیری خواهد شد.
تسلیت حداد عادل
غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی ، در پیامی با اظهار تاسف از درگذشت سیمین دانشور فقدان وی را به جامعه ادبی و اهل علم و فرهنگ جمهوری اسلامی ایران تسلیت گفت.
متن پیام حداد عادل به این شرح است: بسمه تعالی، درگذشت نویسنده ارجمند ، خانم سیمین دانشور همسر نویسنده بزرگ زنده یاد جلال آل احمد موجب تاسف فراوان شد.
فقدان این بانوی هنرشناس و ادیب دانشمند را به جامعه ادبی و اهل علم و فرهنگ در جمهوری اسلامی ایران تسلیت می گویم.
نگاهی به آثار دانشور
از جمله تالیف ها و ترجمه های سیمین دانشور عبارتاند از:
«آتش خاموش» 1327
«سرباز شکلاتی » اثر برناردشاو ،1328
«دشمنان» اثر آنتوان چخوف ، مجموعه ی داستانهای کوتاه ، 1328
«بتاتریس» اثر شنیتسلر ،1332
«رمز موفق زیستن » اثر دیل کارنگی ،1332
«کمدی انسانی » اثر ویلیام سارویان،1334
«داغ ننگ » اثر ناتا نیل هارثون ، 1334
همسر جلال آل احمد درگذشت
سیمین دانشور نویسنده و مترجم، عصر امروز درسن 90 سالگی در تهران درگذشت.
به گزارش مهر سیمین دانشور نویسنده و مترجم ایرانی و همسر جلال آل احمد در سن 90 سالگی در تهران درگذشت.
به بهانه سالگرد در گذشت جلال آل احمد
«جلال عزیزم ، قربانت گردم .رفتم و از سخت جانی خود شرمنده ام. بی تو یکدم زیستن شرط وفاداری نبود .وقتی از تو جدا شدم همان طور که پیش بینی می کردم ، مثل جفت مرغ مهاجر چنان اندوهی فر گرفتم که از گریه نتوانستم خودداری کنم ..............هرچه می کوشیدم خود را آرام کنم نمی توانستم .اکنون که این کاغذ را مینویسم کمی آرام شده ام .
جلال عزیز اگر تو بودی ، دیگر هیچ غصه ای نداشتم و باور کن که با وجود تمام این تشریفات انگار یک خاری در گلویم نشسته است . زن مهماندار که اشک های مرا دید پرسید از معشوقت جدا شده ای؟»
سه شنبه دوم سپتامبر 1952 11 شهریور1331
(نامه سیمین دانشور برای جلال آل احمد . نامبرده در این تاریخ برای استفاده از بورس فولبرایت سفری یک ساله را به مقصد آمریکا آغاز می کند و در دانشگاه استنفرد در زمینه جمال شناسی و داستان نویسی مشغول به تحصیل می شود)
روز 18 شهریور 1348زندگی مشترک جلال آل احمد با سیمین دانشور که از آشنایی این دو در سال 1327 و ازدواج آنان در 1329شروع شده بود،با مرگ جلال به پایان رسید .
روحش شاد
سرنوشت خانه سیمین و جلال چه میشود؟
ادبیات - ایسنا نوشت:
ویکتوریا دانشور خواهر سیمین دانشور با انتقاد از بحثهایی که درباره خانه به یادگار مانده از سیمین دانشور و جلال آل احمد مطرح میشود، گفت: «چون خانه سیمین دست ماست باید این خانه را تعمیر کنیم، خواهرم در زمان حیاتش به من سفارش کرد که خانه به میراث فرهنگی داده شود تا چراغ خانه روشن باشد ، کسی نگهدار خانه باشد تا اسم او و جلال زنده باشد.»
وی ادامه داد: «ما شش خواهر و برادر بودیم که اکنون این خانه، شرعی و قانونی فقط به من میرسد.»
او دربارهی وصیتنامهای که از سیمین دانشور به جای مانده، گفت: «وصیتنامههایی که سیمین نوشته رسمی نبوده و اگر میخواسته واقعا چیزی را به کسی بدهد، باید به محضر میرفته، به هرحال ما وصیتنامهای از او داریم که تمام وصیتنامههای قبلیاش را فسخ کرده است.»
خواهر سیمین دانشور درباره واگذاری خانه به میراث فرهنگی نیز گفت: «من قصد دارم خانه را تعمیر کنم و براساس قانون آن را به میراث فرهنگی بدهم. قانون احترام دارد و ما هم میخواهیم این خانه حفظ شود و براساس وصیتی که سیمین کرده، بنیادی برای سیمین و جلال در آن خانه ایجاد شود.»
ویکتوریا دانشور همچنین درباره کتابهایی که از سیمین و جلال در این خانه باقی است، گفت: «از طرف وزارت ارشاد، آقای حمیدی بهترین متخصصان خودشان را فرستادند و یک هفته این کتابها را شمارهگذاری کردند، اما این کتابها، کتابهای معمولی هستند که در هر کتابفروشی پیدا میشوند و کتاب خطی در میان آنها نیست، اما به هرحال این کتابها شمارهگذاری شدهاند و در اتاقی نگهداری میشوند که ما در این اتاق را بستهایم تا در این خانه بماند.»
پاسخ رندانه جلال آل احمد به ناشری که او را برای مشاوره میخواست
کتاب - آل احمد گفت اولین شرطش این است که من پیشنهاد نمیکنم. شما بپرسید، هر چه را قبلا چاپ نشده میبینم و در یک کلمه میگویم بله یا نه، وقت پرچانگی ندارم.
فارس گزارش داد: 18 تیر سومین سالگرد درگذشت مهدی آذریزدی، نویسنده کودک و نوجوان بود. آذریزدی که تنها تحصیلات مکتبخانهای داشت از همان دوران کودکی برای تامین معاش وارد محیط های کارگری شد. وی مدتی را هم به حروفچینی در چاپخانه مشغول شد. در ادامه بخشی از خاطرات او در انتشارات امیرکبیر و خاطرهاش از رویارویی و روش و سلوک جلال آلاحمد نقل میشود.
مهدی آذریزدی نیز خاطرهای از آن سالها را به یاد میآورد: اوایل کار موسسه انتشارات امیرکبیر بود در سال 1329- اولین کتابی که امیرکبیر زیر چاپ بُرد «تاریخ علوم پیر روسو» ترجمه حسن صفاری بود که کتاب آبرومندی بود. آشنایی صفاری با جعفری، مدیر انتشارات امیرکبیر، از کتاب فروشی و چاپخانه علمی شروع شده بود که کتابهای صفاری قربانی را منتشر میکرد. در این موقع من هم از علمی بریده بودم و چند ماهی از اوایل فعالیت امیرکبیر در آنجا کار میکردم(بیش از این نمیخواهم در اینباره حرفی بزنم).
جعفری که خود چندان کتابخوان نبود دلش میخواست کار انتشاراتش در میان کارهای کتابفروشان شاخص باشد که تا آخر هم این آرزو را داشت و به آن هم رسید. نمیدانم اعتقاد و اعتماد جعفری به آلاحمد از کجا آمده بود اما ایشان را دیده بود و به اصرار خواسته بود که مشاور موسسه باشد و به او گفته بود: همه ناشران یک مشت انتشارات بازاری و معمولی دارند و چند تا هم کتاب خوبتر که بر حسب تصادف به دستشان افتاده. من میخواهم اصلا کتاب بیارزش چاپ نکنم و همه کارهایم مورد توجه اهل فن باشد اما کتابهایی به ما عرضه میشود که نمیتوانیم ارزش آنها را بسنجیم. از شما میخواهم در انتشار کتاب ما را همراهی کنید که اشتباه نکنیم. هر شرطی را میپذیرم و هر حرفی را تعهد میکنم.
آل احمد گفت: اولین شرطش این است که من پیشنهاد نمیکنم. شما بپرسید، هر چه را قبلا چاپ نشده میبینم و در یک کلمه میگویم بله یا نه، وقت پرچانگی ندارم. ماهی هم ... تومان میگیرم اعم از اینکه در آن ماه چیزی به من ارائه داده باشید یا نه.
جعفری گفت: این مبلغ که خیلی زیاد است و من خودم کمتر از این مزد میگیرم. جلال گفت: خودت باید ببینی برایت صرف میکند یا نه. برای من کمتر صرف نمیکند. جعفری گفت: در این صورت شما نظرتان را در باره هر کتاب بنویسید تا ما هم نقاط ضعف و قوت آن را بدرستی بفهمیم و باد بگیریم.
جلال گفت: همان که گفتم: بله یا نه. اگر بخواهی نظرم را مانند یک بحث انتقادی بنویسم آن وقت برای هر کتاب همان مبلغ را میگیرم چه رد کنم و چه قبول کنم چون که وقت ما هم برای خودمان مانند سرمایه شما برای خودتان ارزش دارد. اگر میبینی برایت صرف نمیکند باید با کس دیگری مشورت کنی.
جلال صریح و تند و قاطع حرف میزد. این برخورد طرفین را راضی نکرد و گفتگو رها شد و توافق سرنگرفت. موسسه کتابهای بازاری چرندی هم چاپ کرد که فروش نداشت و آبرومند نبود. تجربه موسسه کمکم زیاد شد و امیرکبیر، ناشر نامدار، چنان که میخواست شاخص هم شد، اما آلاحمد دیگر موسسه را ندیده گرفت و هیچ یگ از آثارش را به امیرکبیر ارئه نداد.
کتاب پژوهشگران معاصر ایران
از شهریور 91
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.