به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

وبلاگی درباره ی همه چیز ،عمومی- اجتماعی- جامعه- اخبار و...

۱۱۴ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

دبیرکل جمعیت عمل اسلامی بحرین تأکید کرد: رویدادهای بحرین ، انقلابی مردمی و جنبشی فراگیر است که مانند سایر حرکت های مردمی باهدف سرنگونی استبداد و دیکتاتوری شکل گرفته است.
به گزارش خبرگزاری آریا به نقل از شبکه خبری العالم، شیخ عبدالله صالح روز سه شنبه گفت: مردم بحرین در جریان تظاهرات مسالمت آمیز برای بیان خواست های خود با نیروهای امنیتی تا بن دندان مسلح مواجه هستند که با استفاده از سلاح های ممنوعه به مقابله با تظاهرکنندگان می پردازند.
وی با ابراز شگفتی از روش وحشیانه دولت در برخورد با شهروندان بحرین که خواستار دستیابی به حقوق مشروعشان هستند ، افزود : ابزارهای سرکوب به کار گرفته شده توسط پلیس بحرین باعث کشته شدن دو شهروند در دو روز اخیر شده است.
روز سه شنبه هنگام تشییع جنازه علی عبدالهادی مشیمع که دیروز( دوشنبه ) در خلال تظاهرات مسالمت آمیز کشته شده بود، سرنشینان چهار خودروی گشت امنیتی به سمت مردم تیزاندازی کردند که در نتیجه یکی از شرکت کنندگان در تشییع جنازه به نام فاضل سلمان متروک به ضرب گلوله نیروهای پلیس کشته شد.

 

ایران و بحرین

بحرین

مجمع الجزایر بحرین متشکل از 35 جزیره بزرگ و کوچک با وسعتی معادل 695 کیلومتر مربع می‌باشد که بزرگ‌ترین جزیره این کشور که پایتخت آن هم می‌باشد، منامه نام دارد. این کشور پیشتر به ایران تعلق داشت که در زمان محمدرضا شاه از ایران جدا شد.

جمعیت بحرین بالغ بر 690000 نفر می‌باشد که حدود یک سوم آن را خارجیان تشکیل می‌دهند ایرانیان درصدر اتباع خارجی قرار دارند. علی‌رغم اکثریت عددی شیعیان ،‌ حکومت در دست خاندان سنی آل خلیفه می‌باشد و به تبع فقر بالنسبه چشم‌گیر ،‌ شیعیان این امارت در ساختار سیاسی آن جایگاهی نداشتند. نیروهای دولتی این امیرنشین نیز ،‌ بنا بر انگیزه‌های سیاسی و عصبیت‌های مذهبی ،‌هرگونه تظاهرات از ناحیه شیعیان بحرین را سرکوب کرده‌اند .

تأثیرات انقلاب اسلامی بر مردم و حرکت‌های مردمی

بحرین ،‌ چه قبل و چه بعد از انقلاب ایران ،‌ کانون رستاخیز شیعی در کشورهای خلیج فارس بوده است. این امر به طور مستقیم از وضع جمعیتی ،‌ اجتماعی و اقتصادی جزیره ناشی می‌شود. در مقایسه با حاکمه سنی که بر این کشور مسلط هستند شیعیان از اکثریت جمعیتی برخوردار می‌باشند. هم خانواده حاکم شیخ عیسی آل خلیفه و هم بیشتر نخبگان سیاسی به آیین سنی متعلق هستند بیگانگی جامعه شیعه ‌(‌ باحکومت )‌ بیشتر به علت اصلیت ایرانی بعضی اعضای آن ،‌تقویت می‌شود زیرا که در میان شیعیان بحرین همیشه احساساتی به طرفداری از ایران وجود داشته است به علاوه دعاوی طولانی ایران نسبت به جزیره بر شکاف میان سنی و شیعه افزوده است با یک چنین سابقه‌ای بنیادگرایی شیعه به دنبال انقلاب ایران به عنوان یک جنبش نیرومند در صحنه ظاهر شد.

تا قبل از قیام امام خمینی (ره) شیعیان خلیج فارس فاقد سابقه مقاومت ستیزجویانه در برابر حکومتهای زورگو بودند. آنان در بسیاری موارد احساس می کردند که در حاشیه قراردارند،‌ لیکن هیچ‌گاه شکایات و نارضایتی‌های خود را به صورت قیام و طغیان بروز نداده و نیز نکوشیده بودند که از طریق کودتا دولتی را سرنگون کنند برخی از آنان حداکثر از طریق تظاهرات و ناآرامی به نفوذهای خارج از جامعه خود واکنش نشان می‌دادند.

بحرین ،‌ چه قبل و چه بعد از انقلاب ایران ،‌ کانون رستاخیز شیعی در کشورهای خلیج فارس بوده است

هنگام پیروزی انقلاب اسلامی مقامات بحرینی از آن استقبال کردند و مطبوعات به تجلیل از رهبری آن پرداختند نماینده سازمان آزادی‌بخش بحرین طی یک مصاحبه پیرامون انقلاب اسلامی ایران اظهار داشت ملت مسلمان بحرین از اوایل نهضت عملیات و تظاهرات بزرگ ملت مسلمان ایران ،‌علیه رژیم منحوس شاه را پی گیری میکردند و هر لحظه‌ در انتظار دریافت اخبار جدید از اوضاع داخلی ایران به سر می‌بردند. وی که از روابط عمیق دو ملت مسلمان ایران و بحرین سخن می‌گفت اضافه کرد: تنها آرزوی ملت بحرین پیروزی انقلاب در ایران بود و اهمیت اخبار ایران به جایی رسید که در بحرین هر کسی فکر میکرد این اخبار در داخل بحرین جریان دارد و به خود مردم بحرین مربوط است.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، مردم بحرین با حمل پلاکارد تظاهرات عظمیی به حمایت و همبستگی با انقلاب اسلامی ایران بر پا کردن همبستگی و اتحاد مردم مسلمان بحرین با مردم مسلمان و انقلابی ایران به حدی بود که سازمان آزادی بخش بحرین به عنوان نماینده همین مردم قبل از پیروزی با رهبران انقلابی ایران ارتباط داشته و همکاری میکرد.

در ماه اوت 1979 رسانه‌های همگانی ایران اعلام کردند هادی مدرسی از طرف امام خمینی به عنوان نماینده شخصی او در بحرین منصوب شده است. در بحرین سخنرانی مدرسی به دو تظاهرات علنی منجر شد یکی از آنها با اجازه مقامات روز 17 اوت مصادف یا روزی که امام خمینی آن را روز قدس نامیده بود، برگزار شد تظاهرات دوم روز 19 اوت به دنبال بازداشت او سبب شد که حدود 500 نفر تظاهرات کرده و خواستار آزادی او شوند که 28 تن از آنان بازداشت شدند آنگاه مقامات بحرینی روز 31 اوت مدرسی را اخراج کردند اگر چه این اقدامات سبب آرامش نسبی اوضاع گردید با این حال موج تظاهرات و ناآرامی‌ها شکل و محتوای خود را مرهون ابتکار و برنامه‌ریزی ایران بود بدین سان اعلامیه‌ها یا افرادی که الهام بخش این تظاهرات بودند،‌ ضرورتا بر شکایات و نارضایی‌های جوامع شیعه متمرکز نکرده بلکه بیشتر بازتاب خواسته‌های سیاسی ایران بود.

معهذا انقلاب ایران ،‌در بین شیعیان بومی کشورهای خلیج فارس پاسخ مساعدی یافته بود تظاهرات 19 اوت 1979 در بحرین نمودار چیزی بیش از یک پاسخ ساده به تحریکات خارجی بود.

روز 31 دسامبر 1981 مقامات بحرین اعلام کردند توطئه‌ای را که علیه رژیم حاکم پی‌ریزی شده بود سرکوب و ده‌ها تن را که در این توطئه مشارکت داشته‌اند بازداشت کرده‌اند. آنها این توطئه را متوجه جبهه آزادی‌ بخش اسلامی بحرین به رهبری مدرسی نمودند که در آن هنگام پخش رادیویی امور خلیج شبکه رادیویی ایران را رسما اداره می کرد.

تنها آرزوی ملت بحرین پیروزی انقلاب در ایران بود و اهمیت اخبار ایران به جایی رسید که در بحرین هر کسی فکر میکرد این اخبار در داخل بحرین جریان دارد و به خود مردم بحرین مربوط است

بنا به ادعای دولت بحرین عده‌ای از ساکنان پیشین کشورهای خلیج فارس با کمک احتمالی مقامات ایران در کار با مواد منفجره و خرابکاری تعلیم دیده و پنهانی وارد بحرین شده بودند. آنان قرار بود سلاحهایی را به کار برند که توسط یک گروه محلی تحت کنترل ایران درچنین مخفیگاه نزدیک منامه کار گذاشته شده بود آنگاه قرار بود که آنها لباس افراد پلیس را به تن کنند و مردم را به قیام همگانی فرا خوانند هدف نهایی عبارت از برپایی یک جمهوری اسلامی به رهبری مدرسی در بحرین بود . دولت ایران به دست داشتن در توطئه متهم و از جمله ادعا گردید که پنج هاورکرافت پر از افراد مسلح و تجهیزات آماده بود از بوشهر عزیمت و به اجرای شورش مزبور یاری رسانند. این ادعا از طرف دولت ایران تکذیب گردید.

مسلمانان بحرین با تأثیر پذیری از انقلاب اسلامی و نیز حمایت انقلابیون ایرانی حرکات چندی بر علیه حکام خود انجام دادند . ایران مبارزه تبلیغاتی شدیدی در جهت صدور انقلاب در حوزه خلیج فارس به راه انداخت و از طریق انتشار جزوه‌ها و پیامهای رادیویی " صدای انقلاب اسلامی "‌ به زبان عربی و نوارها و سخنرانیها و توده‌های مسلمان عموما و شیعیان را خصوصا تحت تأثیر قرار می‌داد در روز 24 آوریل 1980 و به دنبال بازداشت و اعدام آیت الله سید محمد باقر صدر رهبر مذهبی شیعیان عراق شیعیان در منامه پایتخت بحرین دست به تظاهرات زدند. پلیس جمعیت تظاهر کند گان را متفرق و عده‌ای از آنها را بازداشت شدگان چند روز بعد در گذشت و گفته شد که مرگ او در اثر شکنجه به دست افراد پلیس بوده است. این واقعه به نوبه خود باعث بروز چندین تظاهرات دیگر در ماه مه گردید.

برخلاف تظاهرات مردمی سالهای 1979 و 1980 اعتراضات بعدی شیعیان ، تقریبا به طور تمام و کمال خشونت بار بوده است تشدید خشونت تا حد زیادی معلول شعله ور شدن جنگ ایران و عراق در سپتامبر 1980 و جهت گیری بعدی این کشورها بوده است کشورهای خلیج فارس به عراق کمک مالی می کردند و تسلیحات و تجهیزات در اختیار آن کشور قرار می‌دادند.

بحرین

طی سال‌های 1979 و 1980 رژیم‌هایی که مواجه به اعتراضات شدید و بعضا خشونت بار بودند توجه بی‌سابقه‌ای به تدوین فرمول سیاسی در قبال سکنه شیعه خود مبذول داشتند این هم بر تشویق مبتنی بود و هم بر تنبیه فی‌المثل در عربستان سعودی منابع مالی برای برق رسانی در مقیاس وسیعی پروژه‌های خشک کردن باتلاق‌ها احداث مدارس و بیمارستانه در قطیف و سایر شهرهای شیعه نشین تخصیص یافت اعضای طراز اول خاندان سلطنتی از این منطقه دیدار می‌کردند تا با بزرگان و مشاهیر شیعه ملاقات کنند.

هنگام پیروزی انقلاب اسلامی مقامات بحرینی از آن استقبال کردند و مطبوعات به تجلیل از رهبری آن پرداختند

در سایر کشورهای خلیج فارس نیز برنامه‌های مشابهی به مورد اجرا گذاشته شد. در عین حال شیوه‌های توسل به زور نیز از نظر مقامات برای سرکوب کردن شورش‌های شیعه دور نگه داشته نشد اخراج افرادی نظیر مدرسی شیعیان انقلابی را از وجود رهبران‌شان محروم ساخت و همین امر به احتمال قوی ضربه‌ای جدی بر قیام‌های مردمی وارد آورد از این گذشته شورش‌ها،‌ بی‌رحمانه سرکوب شده و بازداشتهایی صورت می گرفت که غالبا با شکنجه همراه بود.

رهبران جبهه آزادی‌بخش اسلای بحرین به این نتیجه رسیدند که تظاهرات مردمی هرگز به سرنگونی رژیم منجر نمی‌شود،‌ بنابراین به روش‌های ستیزه‌ جویانه متوسل شدند بنا به گفته رهبر جبهه ،‌تظاهرات آوریل و مه 1980 که به "شهادت" برخی از شرکت کندگان شیعه منجر شد، جبهه را بر آن داشت که تکوین یک جنبش مردمی فی‌نفسه کافی نیست و واکنش مناسب‌تر ،‌ توسل به اقدامات مستقیم ضد حکومتی است. سازمانهای انقلابی شیعه با در پیش گرفتن اقدامات تند عملی ، ‌بهانه لازم را به حکومت برای تشدید اقدامات سرکوبگرانه دادند.

اگر چه با کمک نمایندگان امام خمینی ،‌هم آوازی و وحدت شیعیان خلیج فارس با انقلاب ایران رو به رشد نهاد،‌ اما در 1980 هنگامی که این ناآرامی به اوج خود رسید،‌ جوامع شیعه موفق نشدند خشم خود را در قالب یک نهضت سیاسی سازمان دهند گروه‌های اپوزیسیون رادیکال شیعه در خلیج فارس که از پشتیبانی مردمی و رهبری پویا و اصیل محروم بودند تماما به حمایت خارجی متکی باقی ماند و ایران مطابق با ضروریات استراتژی منطقه‌ای خود از آنها حمایت می‌کرد.

 

 عکس 
رژیم حاکم مجمع الجزایر بحرین نگران انقلاب مردمی است

نظام حاکم بحرین از بیم سرایت انقلاب مصر به این مجمع‌الجزایر، مانع برپایی تظاهرات مسالمت‌آمیز گروه‌های سیاسی بحرین در حمایت از ملت مصر شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی العالم به نقل از پایگاه خبری الجوار، نیروهای امنیتی بحرین مانع برپایی تظاهرات اعتراضی نیروهای معارض حکومت بحرین در روز سه‌شنبه در مقابل سفارت مصر در منطقه ماحوز در این جزایر شدند.
این گروه‌ها و نیروهای سیاسی درباره ممانعت رژیم حاکم بر مجمع‌الجزایر بحرین از برگزاری تظاهرات و تحصن مسالمت‌آمیز در بحرین در حمایت از ملت مصر ابراز نگرانی کردند. زیرا این اقدام در حمایت از مردمی صورت می‌گرفت که در حال انجام یک انتفاضه عادلانه در مصر هستند.
این گروه‌های سیاسی اعلام کردند که مخالفت رژیم بحرین با این اقدام، مصادره آزادی بیان و نادیده‌گرفتن حق تجمع و تحصن مسالمت‌آمیز شهروندان به شمار می‌آید و این خلاف قانون اساسی است.
به گزارش فارس حاکم مجمع‌الجزایر بحرین چندی پیش در آستانه عاشورای حسینی (ع) بر خلاف سال‌های گذشته که نشان از هراس آنها از فراگیر شدن انقلاب تونس در جهان عرب دارد، اعلام کرد که این کشور از هیچ تلاشی برای بهتر برگزار شدن مناسبت‌های دینی دریغ نمی‌کند.
سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشر همواره نگرانی و محکومیت شدید خود را در مورد نقض حقوق بشر علیه شهروندان شیعه بحرینی اعلام کرد.
با وجود اینکه شیعیان اکثریت بزرگ بحرین را تشکیل می‌دهند و جمعیت آنان بین 65 تا 70% این جزایر است، ولی حکومت در دست اقلیت اهل تسنن است که با به کارگیری سیاست تفرقه مذهبی شدید در زمینه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حقوق شیعیان را پایمال می‌کند.
حکومت بحرین همچنین برای تغییر ترکیب جمعیتی بحرین از چند سال پیش شروع به دادن تابعیت بحرینی به افراد سنی مذهب از کشورهای جنوب شرقی آسیا کرده است و با این سیاست قصد از اکثریت انداختن شیعه را دارد.
حکومت بحرین در حالی امکانات اقتصادی و اجتماعی فراوانی از جمله مسکن و شغل را در اختیار این افراد قرار می‌دهد که شهروندان اصلی از ساده ترین حقوق انسانی خود محرومند.
سازمان‌هی دفاع از حقوق بشر همواره از حکومت بحرین خواسته‌اند از نقض حقوق بشر دست بردارد و سیاست‌های تفرقه مذهبی را به پایان برد و حقوق سیاسی و اجتماعی اکثریت شیعه را تضمین کرده و در صدد جبران حقوق قربانیان و رفع محرومیت از آنان باشد.
از سوی دیگر شیعیان بحرین توانستند در انتخابات اکتبر گذشته این جزایر با به دست آوردن 18 کرسی از مجموع 40 کرسی پارلمان یک پیروزی چشمگیر کسب کنند با وجود اینکه دولت بحرین در آستانه برگزاری انتخابات پارلمانی با ادعاهایی چون تلاش برای براندازی حکومت و دخالت در اقدامات تروریستی، صدها فعال بحرینی از جمله 23 رهبر گروه‌های شیعه را دستگیر کرد تا مانع نامزدی یا فعالیت آنها در انتخابات این کشور شود.
ناظران معتقدند که سقوط دولت تونس و انتفاضه مردمی مصر پیامی برای بسیاری از کشورهای عربی است که یک خاندان سال‌های طولانی قدرت را در دست دارد و همین موضوع هراس پادشاهان و سردمداران قدرت در رژیم‌های عربی را برانگیخته است.
بهمن 89
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۹ ، ۰۰:۱۱
فاصله گلناری

ازون چیست؟

ازون یک ماده شیمیایی غریب با بویی تند و خاصیت پاک کنندگی فوق العاده زیاد است که نفس کشیدن در هوای حاوی این ماده و فرو بردن یک مقدار اندک از آن حتماً به مرگ شما منجر می شود. با این حال، این ماده شیمیایی سمی برای زندگی و سلامت ما خیلی مهم است.

یک مقدارکم (PPm) ازون در استراتوسفر پایینی(یک قسمت از اتمسفر، حدود ۲۰ تا ۵۰ کیلومتر بالای سطح زمین و عمدتاً در ارتفاع ۲۴ کیلومتری) یافت می شود که اگر تمام آن را با فشار معمولی اتمسفر به هم فشرده سازیم لایه ای به ضخامت یک سکه به وجود می آورد! با این حال این پوسته نازک در ماورای سرما که به «لایه ازون» شهرت دارد اثرات شگفتی دارد. این لایه با تسویه ۹۹ درصد پرتو مضر و یا انرژی زیاد ماورای بنفش خورشید به مثابه یک سپر حیات عمل می نماید که بدون آن ادامه حیات بر روی کره زمین مقدور نخواهد بود.

اکثر مردم ازون را با لایه محافظ اتمسفر که ما را از پرتوهای مضر خورشید حفظ می نماید ، و یا بعنوان یک آلاینده در سطح زمین می شناسند. در واقع ازون در مه دود فتوشیمیایی ناشی از آلودگی هوا وجود دارد زیرا برخی از روند هایی که آلودگی ایجاد میکنند ، ازون هم تولید میکنند . همچنین ، تابش آفتاب برروی آلاینده های صنعتی و اتومبیلها سبب خارج شدن اتمهای اکسیژن از ملکولهای آلاینده هایی مانند اکسیدهای نیتروژن ، اسید نیتریک ، دی اکسید سولفور و کربن مونواکساید میشود .

در همین حال اتمهای آزاد اکسیژن با اکسیژن آزاد موجود در هوا ازون تشکیل میدهد . ازون فعال به نوبه خود با همان آلاینده ها مجددا ترکیب شده و آنها را با شکستن به آب ، دی اکسید کربن ، نیتروژن ، گوگرد و اکسیژن خنثی میکند . در نتیجه آلودگی زیاد منجر به غلظت های بالای ازون می شود اما ازون اختصاصا مقصر اصلی نیست . از آنجایی که غلظت ازون دارای ارتباط مستقیم با غلظت آلاینده های شیمیایی موجود در مه دود فتوشیمیایی است ، به عنوان ضریبی برای کنترل آلودگی فضای خارج از ساختمان بکار می رود . این دلیل سؤ تفاهمی است که در رابطه با ازون وجود دارد . ازونی که از طریق واکنشهای فتوشیمیایی تشکیل شده و با ترکیبات شیمیایی مه دود مخلوط شده است ، معجونی خطرناک از سموم است و نباید تنفس شود . از طرف دیگر ، تولید غلظت های پایین ازون برای استفاده به عنوان تصفیه هوا و آب فواید بسیاری را به انسانها ارائه نموده است .ازون یکی از قوی ترین مواد گندزدا و بوبر طبیعی است که به دانش بشری شناسانده شده است . ازون ( اکسیژن فعال ) تنها بوها و مواد خطرناک را نمی پوشاند بلکه آنها را در سطح ملکولی از بین می برد

ازون (O3 ) آلوتروپ سه اتمی اکسیژن یا " اکسیژن فعال " یا " اکسیژن سه ظرفیتی " یکی از اجزای طبیعی هوایی است که ما هر روزه تنفس میکنیم .

ازون زمانی تشکیل می گردد که ملکولهای اکسیژن (O2 ) توسط پرتودهی فرابنفش خورشید ، رعد و برق و قوس الکتریکی به دواتم تفکیک می شود . اتمهای آزاد در گروه های سه اتمی ترکیب مجدد شده و ازون را پدید می آورند .

 

 ازون چگونه عمل میکند‌؟

متاسفانه ازون در محیطهای درون ساختمان مدرن ما از بین رفته است . اما آلاینده ها به قوت خود باقی اند . ازون با سرچشمه بوها و مواد شیمیایی نامطبوع و خطرناک واکنش می دهد . منابع آلاینده های شیمیایی که حدود ٩٩ درصد آنها از ملکولهای سیر نشده تشکیل شده اند ، می توانند با ملکولهای اضافی مانند ازون واکنش دهند ( دود سیگار با بیش از ٣٦٠٠ ترکیب شیمیایی ، یک نمونه از آلایندههاست .) ملکول فعال ازون آلاینده ها را سریعا به ملکولهای پایه اولیه می شکندو در نتیجه آنها را خنثی می کند . ملکول ازون با دادن اتم اکسیژن سوم غیر مزدوج خود در روند شیمیایی ، خود به اکسیژن معمولی تبدیل میشود.

برای مثال فرمالدهید ، که در تخته سه لا ، کابینتها ، مبلمان ، دود سیگار ، پتوهای نو ، پرده های نو ، کاغذهای دیواری ، قابها و ذرات چوب یافت می شود بصورت زیر با ازون واکنش میدهد :

فرماهید + ازون > دی اکسید کربن + آب + اکسیژن HCHO

 + 2O3> CO2 + 2O2

باکتریها ، کپکها و قارچها که تولید بوهای نامطبوع کرده و واکنشهای حساسیتی و گاهی بیماری ایجاد می کنند ، در واکنش با ازون از بین میروند. غشا یا پوسته خارجی این میکروارگانیسم ها گیرنده هایی دارند که مانند آلاینده های شیمیایی می توانند ازون را جذب کرده و منجر به نابودی آنها شود. باکتری ، کپک یا قارچ بدون غشا یا پوسته محافظ از بین می رود . ویروسها نیز توسط ازون از بین می روند .

 

 تخریب لایه ازون

پس از انقلاب صنعتی اروپا و به خصوص در چند دهه اخیر سیر تخریب لایه حیات بخش ازون که از سالها قبل آغاز شده بود روبه فزونی گذاشت.(۱) در سالهای اخیر تعدادی از دانشمندان هشدار داده بودند که برخی اعمال انسان موجب تخریب لایه ازون گشته است و تکرار و یا رخداد این وقایع وضع را بدتر از پیش خواهد کرد. جنگ و رقابتهای هسته ای در مقیاس بزرگ احتمالاً قسمت اعظم لایه ازون را از بین می برد. به علاوه سه عامل تهدیدکننده دیگر نیز شناخته شده اند که عبارتند از:

۱- تزریق مستقیم اکسیدهای ازت در طبقه ازون توسط هواپیماها (و جتهای مافوق صوت)

هواپیماها مسئول انتشار ۳ درصد از کربن حاصل از سوختهای فسیلی در جهان هستند و چنانچه سایر مواد منتشره آنها را نیز به حساب آوریم، مسئولیت آنها در گرم شدن زمین و در درجه اولی تخریب لایه ازون افزایش پیدا می کند. پژوهشگران عقیده دارند ازت منتشر شده از هواپیماهایی که در ارتفاعات بالا پرواز می کنند در واکنش زنجیره ای خطرناک را براه می اندازد. اولین آنها تولید ازون مخرب یا «بد» در لایه تروپوسفر است(در اینجا ازون گاز گلخانه ای مؤثری است) و در دومین واکنش، ازون «خوب» را در استراتوسفر نابود می سازند( در اینجا ازون به عنوان محافظی در مقابل تابش خطرناک ماوراءبنفش است.

۲- انتشار به طرف بالای کلروفلوئوروکربن (فرئون) از قوطیهای اسپری ایروسل و یخچالهای برقی و دستگاه تهویه هوا در لایه ازون. به طور کلی موارد اصلی استفاده از این مواد شیمیایی عبارتند از: - ماده محرکه در صنایع اسپری سازی،

 ۳-مبرد در سیستم های خنک کننده - ماده پاک کننده در صنایع الکترونیک و نساجی- عایق حرارتی .

از میان موارد بالا سیستم های خنک کننده درصد بالایی را به خود اختصاص می دهند. از آنجا که بیشتر سیستم های خنک کننده، تراکمی و تحت فشار کار می کنند مبردهای مورد استفاده در این سیستم ها نشت کرده و وارد اتمسفر می شود.

در اتمسفر، این گازها(که پایدارند و به سرعت تجزیه نمی شوند تا به لایه ازون برسند) تحت تأثیر اشعه های ماورای بنفش با طول موج کوتاه تر واقع شده و تجزیه می شوند. اتم های کلری که از تجزیه آنها به دست می آید با ازون تولید واکنش می کند و به این ترتیب لایه ازون نازک شده (اصطلاحاً سوراخ شده) و اشعه های ماورای بنفش را از خود عبور می دهد.(۲

۳- انتشار به طرف بالای اکسیدنیترو(N2O) از فساد باکتری کودهای ازتی در لایه ازون. استفاده جهانگیر و بی رویه از کودهای شیمیایی ازته، نوعی دیگر از آسیب رسانی به لایه ازون است که باعث ایجاد مشکلات جدی علمی، سیاسی و اخلاقی شده است. در سال ۱۹۷۴ دنیا حدود ۳۶ میلیارد کیلوگرم کود ازته استفاده نمود و این رقم در چند سال پایانی قرن بیستم به حدود ۲۷۰ میلیارد کیلوگرم افزایش یافت. با توجه به این نکته ما در راه استفاده از این کودها دو راه پیش رو داریم: اول این که به تحریم و یا کاهش استفاده از کودهای شیمیایی متوسل شویم(و بدین ترتیب قرار بگذاریم میلیونها نفر از گرسنگی بمیرند) و در راه حل دوم استفاده از آنها را ادامه دهیم(که در این صورت با تخریب جدی لایه ازون و اثرات بسیار مضر آن روبه رو خواهیم بود.) در حال حاضر میزان مواد مخرب لایه ازون در جو زمین بیش از ۵/۲ برابر دهه ۱۹۷۰ است. طبق یک برآورد اگر رهاسازی بی کنترل (CFC)ها به همین منوال باشد لایه ازون در ۷۰ سال آینده ۳ درصد کاهش خواهد یافت و اگر رهاسازی دو برابر شود، کاهش و نابودی ازون به ۱۲ درصد خواهد رسید. هر یک درصد کاهش ازون مساوی با افزایش تقریباً ۲ درصد تابش اشعه ماورای بنفش است و در نتیجه میزان اثرات مخرب این فاجعه هم افزایش می یابد. از سویی دیگر تخمین های نه چندان بهتر و نگران کننده تری نیز وجود دارد که می گوید لایه ازون می تواند ۵ تا ۲۵ درصد در طول یک دوره ۲۰ تا ۱۵۰ ساله توسط مواد مضر نقصان حاصل کند.

این چنین تخمین هایی به این خاطر است که ما درباره اتمسفر خیلی کم می دانیم و این پیش بینی ها بر اساس مدلهای نظری و نه بر اساس اندازه گیری های تجربی به دست آمده است. در هر حال، تعداد زیادی از دانشمندان ارزش این مدلها را تأیید کرده اند. اندازه گیری مستقیم برای رد و یا اثبات این مدلها نمی تواند صورت پذیرد، زیرا مقدار ازون در استراتوسفر در روز، فصل و در عرضهای جغرافیایی مختلف و یا فعالیت خورشید فرق می کند. حداقل ۱۰ سال طول می کشد تا یک اثر معنی دار جلوه گر شود یعنی زمانی که ممکن است خیلی دیر باشد. یادآوری اثرات عمده تخریب لایه ازون در اینجا می تواند بیش از پیش ذهن های بیدار ما را به عمق این فاجعه رهنمون سازد.

به طور اجمال اثرات عمده تخریب پرده ازون عبارتند از:

 1)افزایش تومور سیاه زیر پوست

، یک نوع اغلب کشنده سرطان  افزایش یک نوع معمولاً غیرمهلک سرطان پوست که هم اکنون هر ساله ۳۰۰۰۰۰ نفر را در ایالات متحده مبتلا می کند .

 2)شیوع بیماریهای چشمی از جمله آب مروارید

ازون

3) اثرات بسیار زیان آور با ابعاد ناشناخته روی گیاهان و جانوران و لطمه شدید به کشاورزی و حیات پویا  تغییرات غیرقابل پیش بینی در آب و هوای اقلیمی جهان.

پیامدهای تخریب لایه ازون- که ذکر آنها رفت- کارشناسان، متخصصان و اهل فن را وادار به واکنش و ارائه راه حل نمود. کارشناسان محیط زیست راههای ذیل را برای پیشگیری از انهدام لایه ازون معرفی می نمایند:

 بالا بردن سطح آگاهی و اطلاعات عموم به خطرات ناشی از کاهش قطر پرده ازون

بهبود سیستم حمل و نقل و جلوگیری از سوختن سوختهای فسیلی انهدام و دفن صحیح زباله ها به روشی غیر از سوزانیدن دقت و توجه به چگونگی کار در کارخانجات و کارگاهها و خروج کارگاهها و کارخانجات دودزا و آلوده کننده از چرخه صنعت و تولید معدوم کردن مواد زاید کارخانه ها و کارگاهها به شیوه های صحیح و علمی توسعه و گسترش فضای سبز و جنگل کاری تعویض مواد سوختی به موادی که آلودگی های کمتری را در پی دارد(مثلاً استفاده از گاز طبیعی به جای نفت، بنزین و یا نفت گاز)  جلوگیری از تردد وسایط نقلیه با عمر بالا کاهش رقابتهای خانمانسوز هسته ای چه در مقیاس کوچک و چه در مقیاس بزرگ و بین المللی گسترش فرهنگ استفاده از دوچرخه به جای اتومبیل در بین مردم استفاده کمتر و بلا استفاده نمودن هواپیماهای مافوق صوت که در ارتفاعات بالا پرواز می کنند خاموش کردن خودروها در حالت ایستاده و سکون(مانند پشت چراغهای قرمز راهنمایی و رانندگی و ایستگاههای مبدأ و مقصد اتوبوسها و مینی بوسها) استفاده صحیح و بهینه از کودهای ازته و در صورت امکان پیدا کردن جایگزین برای آنها

 الزام مؤسسات، کارخانجات و کارگاه ها به رعایت بهداشت و حفظ محیط زیست و استفاده آنها- در صورت لزوم- از وسایلی مانند قیف های تصیفه کننده و پالایش دهنده و... قدرتمند ساختن مجامع و نهادهای داخلی و بین المللی در جهت جلوگیری از گسترش اقدامات مغایر با برنامه های محیط زیست. بهتر است در باب تخریب پرده ازون یک نتیجه گیری کنیم:

«بی اعتنایی به آینده لایه ازون کم کم تبدیل به اسلحه ای خشونت بار علیه دستگاه حیات می گردد. دستگاهی که از طرفی بسیار ظریف و آسیب پذیر است و از سوی دیگر به طرز شگفت آوری خشن و قادر به نشان دادن عکس العمل از راه های غیرمنتظره است. به فکر باشید، هنوز دیر نشده است.»

فلوئوریت ، طوفان های زیست محیطی بی شماری را پشت سرگذرانده است . زمانی که وجود فلوئور در آب های آشامیدنی برخی کشورها رو به کاهش نهاد ، از این کانی به عنوان یکی از عوامل مؤثر در نابودی لایه اوزون نام برده شده است .
  
وجود فلوئور با دزهای بالا در آب های آشامیدنی سمی است ولیکن در غلظت های کم مفید می باشد .
     
منابع آلودگی :
  
بیماری های ناشی از قرار گیری در معرض فلوئور :
   •
پوسیدگی دندان
   •پوکی استخوان (Osteoporosis) نوعی بیماری است که موجب از بین رفتن و اضمحلال توده استخوان ها می شود و در اثر کهولت و افزایش سن به وجود می آید، بسیار مؤثر باشد.
   •
افزایش فلوئور در بدن منجر به بیماری فلوئوروسیس Fluorosis می شود که باعث آسیب به دندان ها و استخوان ها می شود .
     
علائم ناشی از آلودگی به عنصر :
  
تأثیر فلورین در کاهش بیماری های دندان به ویژه پوسیدگی دندان رؤیت می شود . دندان ها و استخوان ها از ترکیب کانی های فسفات کلسیم نظیر آپاتیت تشکیل شده اند. ورود و دخالت فلورین در داخل بلورهای ساختمانی تشکیل دهنده آپاتیت ، باعث کاهش حلالیت و افزایش سختی آن می شود و بالطبع افزایش مقاومت در برابر پوسیدگی دندان ها و پوکی استخوان را به دنبال دارد. این مسئله نیز در ابتدا بر اساس اختلافات ناحیه ای در بروز پوسیدگی دندان تشخیص داده شد.
  
میانگین غلظت فلورین در سنگ های پوسته، در حدود چند درصد پی پی ام است. حتی این میزان تمرکز به ظاهر ناچیز از نظر آماری در جلوگیری از پوسیدگی دندان تأثیر بسزایی دارد. افرادی که آب آشامیدنی مورد استفاده آنها دارای تمرکزی به میزان کم نظیر یک پی پی ام فلورین است، کمتر دچار پوسیدگی دندان می شوند.
  
استفاده بیش از حد فلورین نیز اثرات سوء جانبی به دنبال خواهد داشت. در مناطقی که آب های طبیعی به طور معمولی دارای میزان بالایی از فلورین هستند و در نتیجه میزان دریافت آن به دو تا هشت برابر میزان طبیعی افزایش می یابد، لکه های سیاه و تیره رنگی روی دندان ها دیده می شود. در این حال ، دندان ها مقاومت بیشتری نسبت به پوسیدگی نشان می دهند هر چند که این لکه ها تنها سبب عدم زیبایی دندان ها می شوند، اما موضوع مهم تر در دریافت میزان های بسیار بالای فلورین است (بیست تا چهل برابر طبیعی) که موجب توسعه غیر طبیعی و سختی استخوان ها (Bone Selerosis) و کلسیتی شدن لیگامنت ها (بیماری فلوروزیس) می شود.
  
در صنایعی که به فلورین نیاز دارند و فرایندهای دمای بالا در حال عملکرد هستند ، فلورین به صورت اسید فلوریدریک یا ترکیبات مشابه آن به محیط رها می شود که برای گیاهان ، جانوران و انسان بسیار سمی هستند.
  
محرک اصلی در افزودن فلورین (Fluoridation) به آب های شهری در مناطقی که فلورین در آب موجود نیست یا تمرکز پایینی دارد، جستجوی راه حلی برای کاهش پوسیدگی دندان هاست. بخاطر اینکه استفاده بسیار زیاد فلورین ممکن است سمی باشد، مخالفت هایی با افزودن فلورین به آب وجود دارد. با این حال ، در مورد منافع و مضرات آن، نگرانی های زیادی وجود دارد. تمرکز عادی و طبیعی بدست آمده ، در حدود یک پی پی ام و میزان کشنده و مضر آن در حدود 4 گرم (4000 میلی گرم) است.
  
برای کسب مقدار کشنده این عنصر از طریق افزودن فلورین به آب( Fluoridation) شخص باید در حدود 4000 لیتر آب استفاده کند و همان طوری که واضح است، این امر امکان پذیر نیست. حتی برای ابتلا به سختی استخوان (Bone Selerosis) ، روزانه باید 2 میلی گرم فلورین استفاده کرد که این میزان فلورین با خوردن 20 لیتر آب در روز حاصل می شود و به طور طبیعی این امر غیر ممکن است.
  CFC
ها باعث تخریب لایة اوزون می‌شوند. به همین منظور در پروتوکل مونترال به کارگیری جایگزین برای آنها مدنظر واقع شد. جایگزین‌هایی مانند هیدروکلروفلوئورو کربن‌ها عمر 2-28 ساله دارند که در مقایسه با عمر 60-400 سالة CFC ها بسیار مناسب‌تر است. بعلاوه این جایگزین‌ها در لایه‌های پایین‌تر اتمسفر با OH واکنش داده و متمرکز نمی‌شوند. در نتیجه پتانسیل تخریب اوزون این جایگزین‌ها 1/0 – 02/0 و صفر بوده که در مقایسه آن CFC ها دارای پتانسیل 1 تا 4/0 هستند. پروتوکل مونترال کنار گذاشتن استفاده از CFC ها را تا اول ژانویه 1996 تصویب کرد.
  
در کنوانسیون سازمان ملل که در سال 1997 در کیوتو به منظور بررسی تغییرات آب ‌و‌هوایی برگزار شد, هیدروفلوئورکربن‌ها، پرفلوئورکربن‌ها و هگزا فلوئوریدگوگرد به دی‌اکسیدکربن، متان و اکسیدنیتروژن به عنوان گازهای گلخانه‌ای افزوده شدند که می‌بایست تحت کنترل قرار گیرند. پروتوکل کیوتو به عنوان پیمانی بین کشورهای صنعتی برای پایان دادن به انتشار گازهای گلخانه‌ای در جهان محسوب می‌شود  .   

 

27 بهمن 89

منابع و مآخذ:

1-www.gonabadolum.com

2-www.ngdir.ir

3-www.cloudysky.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۹ ، ۰۰:۱۰
فاصله گلناری

خیراً کتابی با عنوان محمد رسول الله (ص) به چاپ رسید. روی این کتاب نام لئوتولستوی به عنوان نویسنده کتاب و عطا ابراهیمی راد به عنوان مترجم آمده است.

این کتاب تلاشی برای به دست آوردن دیدگاه های نویسنده بزرگ روس درباره اسلام است.

بخشی از آن ترجمه ی برخی روایات پیامبر اکرم (ص) به قلم تولستوی است. این مجموعه حدیث در کتابی که یک هندی مسلمان نوشته بوده، وجود داشت و تولستوی آن را به زبان روسی ترجمه نمود.

همچنین چند نامه در این کتاب درج شده است که نشانگر دیدگاه تولستوی نسبت به اسلام است.

کتاب یاد شده مشتمل بر یک مقدمه از هاکان آل بایراک رییس کانون نویسندگان ترکیه است که از مترجم این اثر فارسی تشکر کرده است.

مقدمه ی دیگر کتاب به قلم آقای ابراهیمی راد است. وی می نویسد: سال گذشته وقتی در جمع کانون نویسندگان و شاعران ترک در شهر آنکارا خبر مسلمان شدن تولستوی را شنیدم، موضع وی را باور نکردم و به جست و جوی دلایل ادامه دادم تا آن گاه که این کتاب را به من نشان دادند. عنوان آن رساله ی گمشده ی تولستوی بود.

مترجم این کتاب از روسی به ترکی راسیح ییلماز است. نویسنده ی این کتاب حدیثی، عبدالله سهروردی است که تولستوی آن را به روسی ترجمه کرده است.

آنچه در این جا انتخاب کرده ایم؛ نامه ی یک مادر برای تولستوی است که درباره ی مسلمان شدن فرزندانش با وی مشورت می کند.

تولستوی پاسخ وی را با یک مقایسه ی جالب میان اسلام و مسیحیت می دهد.

اواخر زمستان 1909 میلادی مادر خانواده یلنا وکیلاوا از تفلیس در نامه ی خود به تولستوی می نویسد:

استاد بزرگ و دوست داشتنی؛ آقای لئو تولستوی!

در ابتدای نامه به دلیل اتلاف وقت با ارزش شما و همین طور مشغول کردنتان برای مطالعه این نامه معذرت می خواهم. می دانم که انسان های بسیار زیادی؛ همانند من از شما سؤالاتی می کنند و به رغم این که به موضوع فوق کاملاً اشراف دارم، من نیز وقت شما را گرفته و پرسش خود را مطرح می کنم. دلیل این پرسش آن است که زندگی پرفراز و نشیب در برابر من مسأله ای را قرار داده است که از حل آن ناتوان؛ از این رو به صورت خلاصه آنچه را از شما می خواهم توضیح می دهم.

من زنی 50 ساله و مادر سه فرزندم. همسر من مردی مسلمان است، اما عقد و ازدواج ما مطابق آداب و آیین اسلام جاری نشده است و طبق قوانین موجود به صورت قانونی زن و شوهر می باشیم. فرزندان مشترک ما پیرو دین مسیح هستند. دخترم 13 سال دارد. یکی از پسرهایم 23 سال و در انستیتوی تکنولوژی پترزبورگ تحصیل می کند. پسر دیگرم 22 ساله است و در مدرسه نظامی آلکسیوی، مسکو در حال گذراندن دروس است. پسرانم برای گرویدن به دین پدری خود از من اجازه می خواهند. من چه می توانم بکنم؟ می دانم طبق قوانین جدید مملکت، این امر ممکن است و از سویی رفتار دولت را نسبت به خارجیانی؛ همچون ما به خوبی می دانم. این اندیشه ی پسرانم به دلایل کوچک، یا درگیری های خانوادگی نیست. از طرفی دلایل مالی و نیز رسیدن به مقاماتی سبب این اندیشه در آن ها نشده است، ولکن چیزی که بسیار نمایان است آن که آنان به دلیل تاتار بودنشان می خواهند به مردم خود که همواره در تاریکی و جهالت بوده اند، یاری کنند. به نظر آن ها اگر بخواهند با مردم خود همپا و برابر باشند باید مسأله دینی خود را حل کرده و مانند آن ها مسلمان باشند، اما هراس من از این جا شروع می شود که می ترسم با تفکری که دارم برای آن ها الگویی غلط باشم. با این درد روزها و شب ها را می گذرانم. آه! ای کاش می توانستم دردهایی را که در زندگی کشیده ام برای شما بیان کنم... من مادری هستم که دیوانه وار فرزندان خود را دوست دارد و هم اینک که برای شما نامه می نویسم، چشمانم پر از اشک است. کم کم دارم عقل خودم را از دست می دهم و چاره ای به غیر از نوشتن به شما پیدا نکرده ام. فقط شما هستید که با ذکاوت و دانش خود می توانید راهگشای این مشکل من باشید. با همه این ها این درد من می تواند برای شما بسیار معمولی و ساده باشد. ولی باور کنید حتی عنوان این درد به من اضطرابی بیش از اندازه می دهد.

آقای تولستوی! شما در هیچ برهه ای از زندگی به اشخاصی مانند ما که انسان هایی کوچک هستیم، پشت نکرده اید و همواره توصیه های خود را بدرقه اشخاصی مانند ما کرده اید؛ به این دلیل برای من بسیار روشن است که از فکر خود مدد گرفته و جسارت آن را یافتم تا برای شما بنویسم. مرا با سخنان تسلاّ دهنده خود آرام کنید. بسیار معذرت می خواهم که وقت گران بهای شما را گرفتم، ولی باور کنید که این را تنها به خاطر عشق مادری نسبت به فرزندانم انجام داده ام.

کسی که با تمام قلبش به شما ایمان دارد؛ یلنا یفسیموونا وکیلاوا.

تولستوی در تاریخ 15 مارس 1909 در پاسخ به نامه ی وی می نویسد:

به خانم یلنا یفسیموونا وکیلاوا:

لازم است که از تمام پسران شما مبنی بر کمک به مردم تاتار در این جا تشکر و تقدیر بسیار کرد. در امتداد و به موازات این خواست انسانی گرایش آن ها به دین اسلام و تابعیت از آیین محمدی نیز بسیار ضروری است. نباید فراموش کرد با این که دولت، آزادی دین را برای مردم روا داشته است و اینک از هیچ کس بابت گرایشش به دین سؤال، یا مؤاخذه نمی شود، ولی آنان که به دین اسلام منسوب هستند و باید خود در مورد آیین و قوانین و آداب دین دانستنی های خود را منتقل کنند. در همین رابطه باید گفت: پسران شما که از دین قبلی خود؛ یعنی مسیحیت دست کشیده اند و مسلمان شده اند، مجبور به ارائه ی دلایل به دیگران نیستند و این خواست منطقی و خصوصی آن هاست و مسأله ای است بین آن ها و خدایشان. نباید احساس شرم، یا گناه در مورد این انتخاب به خود راه دهند.

در مورد این که دین اسلام و تعلیمات محمدی در مقابل مسیحیت بسیار باارزش تر و دارای مقامی والاتر است و خصوصیات بیشتری دارد و این که فرزندان شما در راه این تفکر آسمانی خدمت می کنند با تمام قلبم با آن ها هم فکر بوده و به آن ها تبریک می گویم.

هم اینک کسی که این سطور را برای شما می نویسد، یک مسیحی است و با این که به تعلیمات مسیحیت سال های بسیار عادت کرده ام باید بگویم که دین اسلام و تعلیمات محمدی با تمام خصوصیاتش و آن چنان که در ظاهر دیده می شود، بسیار بسیار از مسیحیت کامل تر و با ارزش تر می باشد. حداقل خصوصیات ظاهری دین اسلام با مسیحیت اصلاً قابل قیاس نیست. اگر بر فرض مثال برای هر انسانی این امکان وجود داشت که در میان دو دین اسلام و مسیحیت یکی را برگزیند و خدای خود را با آن دین پرستش نماید، باید ابتدا فکر می کردیم که پرستش کلیسا، ایمان به حضرت مریم و پرستش او، پرستش غیر خدا و ایمان به خداوند همه با هم امکان ندارد و این چندگانی در پرستش مخالف دین توحیدی است. در صورتی که در مقابل آن دین اسلام وجود دارد که در آن تنها پرستش خدا است و بس. و همین دلیل است که دین اسلام را نسبت به مسیحیت برتر می کند و هر انسانی که عقل سلیم و هوش نیکو دارد در این انتخاب حتماً باید اسلام را برگزیند، نه دین دیگری را.

برای فرد فرد آدم ها که در دنیا زندگی می کنند دین وظیفه ای دارد و با آن شعور دینی است که انسان ها رشد بیشتری می کنند و مانند هر آنچه در زندگی می بینیم آدم ها نیز باید بلوغ خود را مدیون دین بدانند.

در رأس دین اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه و آله ) وجود دارد که در تعلیمات خود اساس تمام ادیان مقدس را دارد و با خیلی از حقایق دین مسیحیت نیز همگام و نزدیک است؛ زیرا پایه ادیان الهی خداست. تعالیم ادیان نیز در جهت تشویق انسان ها در ایمان به خداست؛ بنابر این آنچه این تبلیغ و وظیفه را بهتر به انجام برساند، احترام بیشتری خواهد داشت و آن دین اسلام است.

مرا ببخشید که این چنین مفصل و طولانی می نویسم، دلیل آن است که شما عقاید مرا دانسته و آن ها را به پسران خود منتقل کرده و آن ها را در مسیر تعالی راهبر باشید. ماهیت اصلی دین حقایق است، حقایقی که بر تاریکی ها پرتو افکنده و زیباترین کاری که انسان ها می توانند انجام دهند، ایمان به این حقایق و در کل به دین است. اگر فرزندان شما وظایف خویش را همانند وظیفه ای انسانی و خانوادگی انجام دهند زندگی پر از آرامش و نیکویی می شود.

این جانب نمی دانم که فرزندان شما دانش و دانستنی های مربوط به ادیان و به خصوص اسلام را تا حدی می دانند، یا اصلاً اطلاعی از آن ندارند. جواب این پرسش هرچه باشد، فرقی نمی کند؛ زیرا کتاب ها و منابعی هست که به فرزندان شما در هر چه بهتر شناخت ادیان و خصوصاً اسلام یاری خواهد رساند، ولی فراموش نکنیم که بعضی روش ها وجود دارد که با نام اسلام یا دین، انسان را به راه غلط رهنمون می کند. یکی از این ها بهاییت است که ابتدا با نام اسلام در ایران ظهور کرد و بعد به سرزمین های آسیای صغیر آمد و در آن جا بازوهای خود را تقویت نمود... بهایی ها کعبه را به عنوان قبله قبول ندارند و جایی را که بهاءالله در آن ساکن است به عنوان قبله پذیرفته اند. دو کتاب مقدس به نام بیان و اقدس دارند که به آن ها اقتدا می کنند. این باور باطل است و از سوی هیچ کس نباید مورد پذیرش قرار گیرد.

دین دیگری که از آن به نام اسلام باید دوری کرد آیینی است که ابتدا در شهر کازان ظهور کرده است و مریدان و طرفداران آن خود را واسیوویچها نام نهاده اند؛ یعنی قشون خداوند. این ها نیز در ابتدا خواسته اند باورهای خویش را در قالب های انسانی و باور به دوستی بنا کنند، اما با این تصورات و باورها دشمنی کرده اند و پیروی از آن ها با هر نامی چون اسلام، یا دین دیگر خطاست.

اگر افکار من حداقل موجب نادیده گرفتن ایده های غلط باشد، خیلی خوشحال می شوم و در خاتمه از شما، یا فرزندانتان خواهش می کنم مرا در جریان فعالیت های خود قرار داده، بدین وسیله مرا ممنون و خوشحال نمایید.

تولستوی# «سعادت را می‌توان در اِزای درد و خستگی، ارزان به‌دست آورد.»      * دفترهای خاطرات، ۱۸۸۴  # «عشق‌ورزیدن کافیست، آن‌گاه همه‌چیز لذت‌بخش است.»      * دفترهای خاطرات، ۱۹۱۰  # «قدرت از آن ِ خلقی است که کار می‌کند و اگر تاکنون از قید یوغ اسارت رهایی نیافته، به‌دلیل فرورفتن در یک خواب مصنوعی (هیپنوتیزم) است. بیدارکردن او ضرورتیست بنیادین و مبرم.»      * دفترهای خاطرات، ۱۸۹۸  # «مالکیت زمین از اهمیت خاصی برخوردار است. چنانچه مقرر گردد که زمین متعلق به هیچ‌کس نباشد مگر آن‌کس که روی آن کار می‌کند، آن‌گاه می‌توان آزادی ِ پایدار را تضمین کرد.»      * دفترهای خاطرات، ۱۹۰۱  # «موسیقی، تندنویسی ِ احساسات است.»      * سخنرانی، ۱۲ ژوئن ۱۹۰۵  # «هر‌آنچه به‌ژرفنا سقوط کند، تا مرز شفافیت قابل وضوح است.»      * دفترهای خاطرات، ۱۸۹۹  # «هرجا که محتوا وجود داشته باشد، اشکال نیز خودبه‌خود آن‌را دربر می‌گیرند.»      * دفترهای خاطرات، ۱۸۹۶  # «هرگاه به ‌مدرسه قدم می‌گذارم، با مشاهده چهره‌های کثیف و تکیده، موهای ژولیده، و برق چشمان ِ این کودکان فقیر، دستخوش ناآرامی و انزجار می‌شوم و همان حالتی به‌من دست می‌دهد که بارها از دیدن شراب‌‌خواران مست، بر من مستولی شده‌است. ای خدای بزرگ! چگونه می‌توانم آن‌ها را نجات دهم؟ نمی‌دانم به کدامین یک کمک کنم. من آموزش و پرورش را فقط برای توده‌ها می‌خواهم و نه کسی دیگر، مگر بتوانم پوشکین‌ها و لومونوسف‌های آینده را از غرق شدن رهایی بخشم.»      * نامه به یکی از خویشاوندان  # «هنگام مطالعه، به‌دقت می‌توان اندیشید.»      * دفترهای خاطرات، ۱۸۵۷  # «هیچ پدیده‌ای تحت تأثیر ِ سنت‌گرایی، به‌اندازه قلمرو هنر آسیب ‌پذیر نیست.»      * دفترهای خاطرات، ۱۸۹۶  # «یک گلوله‌ی برف را نمی‌توان به یک لحظه آب کرد. حدّ زمانی ِ معینی هست که هرقدر هم که بر مقدار حرارت بیفزاییم برف تندتر از آن آب نمی‌شود. به عکس، هر قدر بر مقدار حرارت افزوده شود برف باقی‌مانده سخت‌تر می‌شود.»      * جنگ و صلح، جلد۴ ، ص۱۲۳۹ [۱]  # «یکی از نافذترین عوامل در اجرای خواب مصنوعی (هیپنوتیزم) - به‌لحاظ تاثیر ظاهری در روح و روان انسان - آرایش و پیرایش است، انسان‌ها به‌درستی به‌این‌ موضوع پی‌برده‌اند. از این جا است که نقش اونیفورم‌های ارتشی و ردای کشیشان آشکار می‌گردد.»      * دفترهای خاطرات، ۱۸۹۶  # «هنر، کاردستی نیست بلکه انتقال احساسی است که هنرمند تجربه کرده است.»      * هنرچیست؟  # «ورونسکی در آن نگاه کوتاه فرصت یافت سرزندگی سرکوفته‌ای را که بر چهره‌اش جولان می‌داد و میان دو چشم برّاقش جابجا می‌شد و آن لبخند ناچیزی را که به لبش انحنا می‌داد دریابد.»      * آنا کارنینا  # «شگفت آور است که توهم یکسان پنداشتن زیبایی و نیکی تا چه حد نیرومند است.»      * سونات کرویتزر  # «در زندگی وضعی نیست که انسان نتواند به آن خو بگیرد، به ویژه هنگامی که ببیند همه اطرافیانش آن را پذیرفته اند.»     

تولستوی، لئو نیکولایویچ Tolstoy, Lev Nikolayevich رمان­نویس و ادیب روسی (1828-1910) لِف (لئو) تولستوی در خانواده­ای اشرافی و ثروتمند در دهکده یاسنایا پالیانا Yasnaya Polyana در 160 کیلومتری جنوب مسکو زاده شد، مادرش را در دو سالگی و پدرش را در نه سالگی از دست داد و به وسیله افراد دیگر خانواده و زیر نظر مربیان خارجی تربیت یافت. از منش و خوی نجیب­زادگان برخوردار شد و به سبب رفاه و ثروت به لذتهای زندگی دل بست. در 1844 در دانشگاه "قازان" Kazan به تحصیل زبانهای شرق و حقوق پرداخت و در 1847 بی‌آنکه مدرکی به دست آورد دنباله تحصیل را رها کرد و پس از تقسیم املاک خانوادگی به عیاشی پرداخت، اما روحیه ناآرام، او را به تجربه­های گوناگون و متضاد کشاند. در 1851 به ارتش قفقاز وارد شد و در دفاع از شهر سواستوپول Sevastopol شرکت کرد. اولین اثر ادبی تولستوی به این دوره تعلق دارد. اثری سه بخشی که بخش اول آن به نام "کودکی" Detstvo در 1852 انتشار یافت، بخش دوم آن به نام "نوجوانی" Otrochestvo در 1854 و بخش سوم با عنوان "جوانی" Jumost در 1857. این اثر در واقع زندگینامه نویسنده است که او را در چهره قهرمان کتاب تجسم می­دهد، گاه لحظه­های زندگی و گاه اندیشه­ها و عقاید او را بیان می­کند. زندگی پسر جوانی از کودکی تا جوانی پیش چشم گذارده می­شود، بی­آنکه با پیچ و خمهای داستانی بیامیزد. نکته جالب توجه در این اثر تحلیل عمیقی از روح کودک است که در خلال آن اطلاعات گرانبهایی از شخصیت تولستوی به دست می­آید. این اثر به سبب صداقت و قدرت نویسندگی و طراوت کلام بلافاصله پس از انتشار با موفقیت بسیار همراه گشت. تولستوی پس از آن در کتاب دیگری با عنوان "قصه­های سواستوپول" Sevastopolskie Razskazy (1855) زندگی خود را میان افسران ارتش، دلاوریهای سربازان و دفاع رشیدانه آنان را از شهر سواستوپول بیان می‌کند. این اثر تولستوی را به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان روسی به مردم شناساند. در 1855 پس از سقوط شهر سواستوپول تولستوی به سن­پترزبورگ رفت، مورد استقبال فراوان قرار گرفت و از آنجا به ملک شخصی در یاسنایا پالیانا بازگشت و از ارتش کناره­گیری کرد. داستان "بوران" Metel’ (1856) شب پرهیجانی را در میان برف و در کالسکه سرگشته­ای وصف می­کند و با بینش دقیق و هنرمندی خاص،

تولستوی

خاطرات دوره کودکی را که به هنگام سفر از ذهن مسافر خواب­آلود و نگرانی می­گذرد، با سبکی شفاف و گویا شرح می­دهد. بوران از بهترین آثار جوانی تولستوی به شمار می‌آید. تولستوی در این سالها دوباره به اروپا سفر کرد و در بازگشت، به هنگامی که فرمان آزادی غلامان و دهقانان از طرف تزار صادر شد در ملک خود مدرسه­ای برای کودکان روستایی تأسیس کرد و برای آنان قصه­های خواندنی بسیار نوشت که شاهکار سادگی و صراحت به شمار می­آید. در 1862 تولستوی با دختر یکی از همسایگان به نام سوفیا Sofya که از پیش به او دل بسته بود، ازدواج کرد و اولین دوره زندگی مشترک را با نیکبختی و کامرانی گذراند که بعدها در کتاب "آنا کارنینا" به صورت زوج خوشبخت منعکس شده است. در 1862 کتاب "قزانها" Kazaki منتشر شد که آن نیز حوادث زندگی نویسنده است به هنگام اقامت در خط دفاعی قفقاز. این اثر چه از نظر هنری، چه از نظر بیان اصول عقاید تولستوی شاهکار کوچکی به شمار آمد که نویسنده در آن مانند روسو زندگی ساده را در دل طبیعت می­ستاید و کراهت خود را از مظاهر تمدن آشکار می­سازد. تولستوی در سفر دوم به اروپا شاهد مرگ برادرش بود که از بیماری سل درگذشت. منظره مرگ برادر پس از روزهای دردناک احتضار، تأثیر هولناکی در تولستوی برجای گذاشت و موجب تحریک فکریش میان دو قطب مرگ و زندگی و الهام­بخش او در ترسیم چهره وحشتناک مرگ در آثار مهمش چون "جنگ و صلح" Voyna i Mir (1864-1869) و "آناکارنینا" Anna Karenina در 1877 گشت. جنگ و صلح بزرگترین رمان در ادبیات روسی و از مهمترین آثار ادبی جهان به شمار می‌آید. تولستوی در این اثر مهم به شیوه­ای بسیار کامل و برمبنای احساس بشردوستانه، حوادث اساسی زندگی را مانند تولد، بلوغ، ازدواج، کهولت، مرگ و جنگ و صلح بیان کرده است. این حوادث از طرفی بر زمینه وقایع بزرگ تاریخی آغاز قرن نوزده و لشکرکشی ناپلئون به روسیه و جنگ اوسترلیتز و حریق مسکو قرار گرفته است و از طرف دیگر تاریخ و جریان زندگی دو خانواده اشرافی روسیه را که بعضی از افراد آن با خود تولستوی مشابهت­هایی دارند، شرح می­دهد. عظمت کتاب جنگ و صلح علاوه بر وسعت موضوع و کمال هنرمندی در بیان نکته­های فلسفی و اخلاقی نهفته است که از جنبه روسی و در عین حال جهانی برخوردار است. در نظر تولستوی تنها روحیه نافذ سرداران و رهبران جنگ یا فنون جنگی نیست که در وقایع مهم تاریخی باید مورد توجه قرار گیرد، بلکه روح توده مردم و نیروی اراده افراد است که در جهادی مشترک و مداوم متمرکز می­شود و موجب پیروزی می­گردد. به عقیده تولستوی این وحدت در کاملترین شکل در روح ملت روس وجود دارد. مسأله دیگر مربوط به مرگ است و ایمان تولستوی را به این نکته نشان می­دهد که مرگ به خودی خود قسمتی طبیعی از زندگی است. کتاب جنگ و صلح از طرف منتقدان چون حماسه­ای بزرگ مورد ستایش فراوان قرار گرفت و با شیفتگی مردم روبرو گشت، حتی داوران بسیار دقیق و سختگیر از بحث درباره ارزش آن ناتوان ماندند. تولستوی با وجود شهرت و افتخاری که در این دوره نصیبش گشت، به اضطرابی روحی دچار شد که هرگز از آن رهایی نیافت. خود او درباره تغییر حالش می­نویسد: «دوست می­داشتم، مورد مهر و محبت قرار گرفته بودم، فرزندان خوب داشتم و از سلامت و نیروی جسمانی و روحی برخوردار بودم و مانند دهقانی قادر به درو و ده ساعت کار بلاانقطاع و خستگی­ناپذیر بودم. ناگهان زندگیم متوقف شد، دیگر میلی در من وجود نداشت، می­دانستم که دیگر چیزی نیست که مورد آرزویم باشد، به گرداب رسیده بودم و می­دیدم که جز مرگ پیش رویم چیزی قرار ندارد، من که آنقدر تندرست و خوشبخت بودم، احساس کردم که دیگر نمی­توانم به زندگی ادامه دهم.» تولستوی از آن پس در ورای هرچیز عدم را می­دید و تحت تأثیر این ضربه روحی، همه چیز در نظرش رنگ باخت، حساسیت و بستگیش به چیزهای پرلطف زندگی، ناگهان به نفرت بدل شد و پیوسته تحت تلقین این اندیشه قرار گرفت که باید ساده زندگی کند و به مردم نزدیکتر شود. در ژانویه 1872 در ایستگاه راه­آهن، زن جوانی خود را زیر چرخهای قطار انداخت. بعدها معلوم شد، عشقی ناکام علت این خودکشی بوده است. تولستوی که شاهد جسد غرق در خون زن زیبا بود، کوشید تا زندگی آن تیره­روز را که قربانی شهوت و لذت جسمانی شده است، پیش چشم آورد. مدتها با اضطراب درباره این صحنه پرشور می­اندیشید و در ذهن خود موضوع داستانی را آماده می­کرد که منجر به خلق رمان آناکارنینا گشت. داستان پرده­ای نقاشی است از دنیای طبقه اشراف و تحلیلی روانی از گروههای مختلف افراد انسانی. آناکارنینا زنی جوان از طبقه ممتاز جامعه است که بدون عشق با کارمندی عالیمقام ازدواج کرده و در خلال زندگی مشترک، عشق واقعی را در وجود جوانی به نام ورونسکی Vronsky یافته است. تحرک داستان به جریان مراحل مختلف این عشق بستگی می‌یابد. از طرفی مبارزه با نفس در راه وفاداری به شوهر و فرزند و از طرف دیگر چیرگی عشق که به فرار وی با جوان می­انجامد و سرانجام نگرانی و پشیمانی و اقرار به گناه که نشانه شرافتی بود که هنوز در قعر وجودش جای داشت و همین امر سبب خودکشیش گشت. تولستوی مرگ آنا را در نتیجه عدم قدرت او در مبارزه با جامعه دانسته است. در کتاب آنا کارنینا زوج خوشبختی را نیز وارد داستان می­کند تا تعادل رمان حفظ شود. این زوج خوشبخت معرف زندگی سعادتمندانه خود نویسنده و همسرش است. رمان آنا کارنینا مردم­پسندترین رمان تولستوی به شمار آمد و با ستایش و موفقیت فراوان همراه گشت، اما تولستوی از این امر احساس خشنودی نکرد و نوشت: «هنر دروغی بیش نیست و من دیگر نمی­توانم این دروغ زیبا را دوست داشته باشم.» در 1879 تغییر عقیده مذهبی تولستوی به حد کمال رسید. وی به این مسأله پی برد که قوانین مذهبی و کلیسایی با اندیشه­هایش تطابق ندارد و در کتاب "اعتراف" Ispoved (1882)، سرخوردگی پیاپی خود را از زندگی آمیخته به لذت، مذهب قراردادی، علم و فلسفه بیان می­کند و تغییر روحی خود را در نوعی عرفان و زهد و ترک لذات دنیوی نمایان می­سازد و تنها لذت را در عشق به افراد انسانی و در سادگی زندگی روستایی می­داند. از آن پس خود را به صورت دهقانان درآورد، لباس آنان را در بر کرد و زندگی ساده برگزید، حتی به گیاهخواری دست زد. "سونات کریتزر" Kreytserova Sonata (1889) سرآغاز سومین دوره زندگی تولستوی به شمار می­آید، دوره­ای که تحت تسلط بحران عمیق مذهبی و اخلاقی قرار گرفته است. این اثر از برجسته­ترین آثار این دوره است. قهرمان داستان با دختر جوانی ازدواج می­کند و بلافاصله متوجه می­شود که میان او و همسرش جز رابطه جنسی رابطه دیگری وجود ندارد، پس زندگیشان رو به سردی می­رود، تا آنکه زن با نوازنده جوانی آشنا می­شود و سونات بتهوون که این دو عاشق با شور بسیار آن را اجرا می­کنند، بر علاقه­شان می­افزاید، کم­کم حسادت در روح شوهر رخنه می­کند و سراسر زندگیش را آشفته می­سازد تا روزی که از راه می­رسد و جوان را در کنار زن خود می­بیند و در حالی نامتعادل با کارد زنش را می­کشد و به زندان می­افتد. نویسنده چنین نتیجه می­گیرد که ازدواجی که تنها براساس جاذبه جنسی و از روی شهوت باشد، هیچگونه تفاهم و عطوفتی به وجود نخواهد آورد. داستان "مرگ ایوان ایلییچ" Smert’ Ivana Ilycha (1886) پرده نقاشی گیرایی است از آداب طبقه سرمایه­دار روسیه. تولستوی در این اثر تنها مسئولیت مشترک افراد انسانی را موجب شکست دادن مرگ و مفهوم واقعی بخشیدن به زندگی می­داند. از آثار مهم دیگر این دوره رمان "رستاخیز" Voskresenie (1899) است که آخرین اثر دوره خلاقیت و فعالیت ادبی اوست. رستاخیز آشکارا نبوغ هنری او را در خدمت اخلاق قرار داده است، این اثر از نظر وحدت موضوع و کمال ساختمان بر آنا کارنینا و حتی جنگ و صلح برتری دارد و در واقع هنر نویسنده در تجزیه و تحلیل روحی قهرمانان داستان به حد کمال رسیده است. در 1901 به سبب قسمتهایی از کتاب که نظر مغرضانه تولستوی را به کلیسای ارتدوکس آشکار می­کرد، موضوع طرد او از کلیسا مطرح شد و تولستوی چنین جواب داد: «صحیح است که من با عقاید کلیسای شما موافقت ندارم، اما به خدایی که ایمان دارم که برای من، روح و عشق است و اساس همه چیز.» این پاسخ غرورآمیز در سراسر روسیه شیفتگی خاصی پدید آورد و فلسفه مذهبی و اخلاقی تولستوی را نشان داد. پس کاروان پیروانش به سوی ملک او به راه افتاد، خانه­اش زیارتگاه مردم شد و سیل بیانیه­ها و خطابه­ها و مدایح به سویش روان گشت. تولستوی نماینده مسلم خواستها و آرزوهای نسل جوان و روشنفکر گشت و نفوذش به دورترین نقطه جهان کشیده شد، اما تولستوی خود در این دوره از همه چیز ملول بود، به دخترش گفت: «روحی سنگین دارم» و در یادداشت‌هایش نوشت: «حسرت فراوانی به رفتن دارم...» پس در دل شب برخاست وبه ایستگاه راه­آهن رفت و نوشت: «روح من با همه قوا به دنبال استراحت و تنهایی است و برای فرار از ناهماهنگی آشکاری که میان زندگی و ایمانم وجود دارد، باید بگریزم.» تولستوی در هفتم نوامبر 1910 چشم از جهان فرو بست و برای آرامش روحش هیچگونه تشریفات مذهبی انجام نگرفت.

شهرت و بقای تولستوی به سبب داستانهای او بود که خود در آخرین دوره زندگی آنها را محکوم کرد؛ اما آثار فلسفیش که بیشتر به آنها دل بسته بود، در فراموشی فرو رفت. تولستوی آمیخته­ای از خصوصیت‌های متناقض بود، از سویی دارای جسمی قوی و تمایلات حاد و از سوی دیگر بیزار از تمایلات جسمانی. موضوع داستانهای او یا از زندگی خود او گرفته می­شد یا از زندگی دیگران. نظرش درباره مبارزه مسالمت­آمیز و لغو مالکیت، راهنمای دستگاه حکومت گردید، اما این واعظ خشمگین از آن رنج می­برد که نمی­توانست زندگی را با اندیشه خویش وفق دهد. می­خواست زاهد و پرهیزگار باشد، اما طبقه و خانواده اشرافی و پرتوقع او لذت محرومیت را از او سلب می­کرد. می­خواست لذت فقر را بچشد، اما نمی­توانست خانواده­اش را از لذتهای مادی و رفاه محروم کند. می­خواست تنها بماند، اما بر تعداد مداحان و پیروانش افزوده می­شد. از همه چیز می­گریخت، اما شهرتش سراسر دنیای متمدن را فرا گرفته بود، می­خواست تبعید و محاکمه شود، اما تزار از او حمایت می­کرد. بدین طریق چیزهایی را مانند شکنجه، فقر، اضطراب، زندان، تبعید که داستایفسکی، بی­آنکه بخواهد، با آنها دمساز بود، برای تولستوی دور از دسترس باقی می­ماند. تولستوی به سبب ترسیم دنیای معاصر و معرفتش درباره عالم محسوس و ملموس و توجهش به مسائل انسانی و هنر داستان­نویسی، مرد بزرگ و رمان­نویس برجسته و ممتاز روسیه در قرن نوزدهم به شمار می­آید.

 

زندگی و آثار لئو تولستوی

تولستوی در ۱۸۲۸ در یاسنایا پالیانا از توابع استان تولا در املاک خانوادگی وسیع در ۱۰۰ مایلی جنوب مسکو زاده شد جایی که کمابیش همه عمر خانه‌اش بود. والدین‌اش وقتی کوچک بود مردند و توسط خویشان پرورش یافت. در دانشگاه ضعیف بود، استادی او را چنین توصیف کرد: ناتوان و بی‌علاقه نسبت به آموختن.

پیش از آن که به عنوان افسر توپخانه به جنگ کریمه بپیونند چند سالی را به قمار و می گساری و افتادن به دنبال زن‌های کولی گذراند. در اوایل ۳۰ سالگی ازدواج کرد، همسرش سوفیا که از خانواده‌ای فرهیخته و بافرهنگ بود تنها ۱۸ سال داشت. آن‌ها ۱۳ فرزند آوردند که ۹ تایشان زنده ماندند. ازدواج سختی بود، با بحث‌های تند و دلخوری‌های دو جانبه، لئو ریش بلندی گذاشت و در بدنسازی افراط پیشه کرد و بیشتر وقت‌ خود را در اتاق مطالعه می‌گذارند. آنجا چند کتاب حسابی موفق نوشت، از جمله جنگ و صلح، آناکارنینا و مرگ ایوان ایلیچ.

تولستوی خریدار باور هنر برای هنر نبود. عمیقا پایبند بود به اینکه هنر خوب باید از خشک مقدسی و قضاوت ما کم کند و مکملی برای مذهب در پروردن مهربانی و کردار نیک باشد.

منتقدین مدرن این جنبه اخلاق‌گرا و مبارز تولستوی را یادشان می‌رود. آن‌ها نمی‌خواهند هنر را به رسالتی خاص بیالایند. ولی این جنبه مهمی از او است و کارهایش بدون در نظر گرفتن آن قابل فهم نیست.

[ مطلب مرتبط: زندگی و آثار فرانتس کافکا ]

رمان جنگ و صلح اثر لئو تولستوی

اولین رمان بزرگ تولستوی جنگ و صلح بود که در سال ۱۸۶۹ در ۴۱ سالگی منتشر شد. در این کتاب ما ناتاشا روستوف را می‌بینیم که خانمی جوان، شاد و آزادمنش است. او در آغاز نامزد آندره است، مردی مهربان و بی‌ریا که عمیقا دوستش دارد ولی به لحاظ عاطفی دوری‌گزین و دست‌نیافتنی است. هنگامی که آندره در سفر ایتالیا است ناتاشا، آناتول خوش‌قیافه و ولخرج را ملاقات می‌کند و تسلیم افسون او می‌شود. چیزی نمانده آناتول اغوایش کند تا با هم فرار کنند که در لحظه آخر خانواده جلویش را می‌گیرد.

همه از ناتاشا منزجر و خشمگین می‌شوند. این جنون هم آینده‌اش را خراب کرده است و هم خانواده‌اش را شرمگین کرده است. با معیار دنیا ناتاشا حسابی خراب کرده است. اگر در جرائد خبری در مورد چنین کسی بخوانیم ممکن است بلافاصله نتیحه بگیریم که با او نمی‌شود همدردی کرد. همه‌چیز داشت است و فقط به خودش فکر کرده پس حقش بوده است.

 

ولی وقتی تولستوی ما را به دورن ذهن ناتاشا می‌برد ما نمی‌توانیم با او همدردی نکینیم. در واقع او خودخواه، سبک‌سر و فاقد از خودگذشتگی نیست. او صرفا زن جوان و بی‌تجربه‌ای است که حس می‌کند نامزدش ترکش کرده است. او رفتار تکانه‌ای و طبیعتی گرم دارد و خوشی و شادی به راحتی حواسش را پرت می‌کند.

 

رمان آناکارنینا اثر لئو تولستوی

برای تولستوی یک وظیفه بخصوص رمان درک آدم‌های به اصطلاح ناخوشایند است. یکی از کاراکترهای بد و ناخوشایند رمان‌های او شوهر آناکارنینا است، در رمانی به همین نام.

او شوهر ظاهرا متفرعن و سفت و سخت آنا است. این تراژدی قصه آنای زیبا و باهوش، سرزنده و قلبا سخاوتمند و البته متاهل است که زندگی‌اش با عشق ورونسکی افسر جوان و تحسین‌برانگیز نظام از هم می‌پاشد و همسرش الکسی کارنین صاحب‌منصب عالی رتبه، بهانه‌گیر مقام‌پرست و آداب‌دان دولت است که اغلب نسبت به آنا سخت و سرد و عواطفش را بی‌پاسخ می‌گذارد.

با پیش رفتن رابطه آنا با ورونسکی نگرانی عمده شوهرش شایعاتی است که ممکن است جایگاهش را خدشه‌دار کند. گویا نسبت به خود ازدواج هیچ حسی ندارد. ظاهراً سرد و سبع به نظر می‌رسید ولی بعد آنا فرزند نامشروعش را به دنیا می‌آورد. بیمار است و در صحنه‌ای عمیقا منقلب کننده شوهرش برای مادر و نوزاد می‌گرید و آن‌ها را می‌بخشد. آنا می‌گوید: «نمی‌توانی من را ببخشی» ولی الکسی ناهگهان خلسه‌ای حس می‌کند که شادی‌ای به او می‌بخشید که هرگز نمی‌شناخته است. دلش پر از حس عشق و بخشش دشمن می‌شود. زانو می‌زند و سر بر بازوی آنا می‌گذارد و مثل بچه کوچکی هق هق می‌کند.

 

به خاطر قضاوت سلیم تولستوی ما ابعاد کاملا نامنتظر از این مرد را می‌بینبم. زندگی درونی او اصلا آنچه انتظار داریم نیست ولی نکته تولستوی آن است که کارنین ابدا شخصی استثنایی نیست. او مخلوط عادی و معمول خوب و بد است.

شایعه است که آدم‌های ناخوشایند که ذخایر عظیم ملاطفت و مهربانی داشته باشند. با ابعاد شخصیتی متفاوت و بسیار زیباتر از آنچه دافعه ظاهرشان به ما می‌گوید.

رمان مرگ ایوان ایلیچ اثر لئو تولستوی

در رمان دیگر از لئو تولستوی به سفری مشابه دعوت می‌شویم. قهرمان این رمان ایوان ایلیچ است که در ۱۸۸۶ منتشر شد.

در آغاز ایوان را می‌بینیم که قاضی عالی‌رتبه در راس هرم اجتماعی است که خود‌خواه توخالی و تلخ به نظر می‌رسید ولی یک روز هنگام کمک برای آویختن پرده‌ها از نرده‌ها می‌افتد و از دردی خبردار می‌شود که نخسیتن علامت بیماری‌ای است که لاعلاج تشخیص داده می‌شود.

چند ماهی بیشتر زنده نیست. هرچه سلامتش رو به افول می‌رود زمان بیشتری را درازکش در کاناپه در خانه می‌گذراند. خانواده‌اش که فهمیده‌اند مرگش چقدر می‌تواند به موقعیت مالی و اجتماعی‌‌شان لطمه بزند شروع به ابراز دلخوری و کم‌طاقتی می‌کنند و او هم متقابلا بدخلقی و بی‌تابی می‌کند ولی باطناً حقایقی بر او اشکار می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۹ ، ۰۰:۰۵
فاصله گلناری

مشاور کیست؟

گروهی از متخصصان و کارشناسان آموزش دیده و با تجربه که به منظور کمک به افراد با طیف وسیعی از مشکلات دوره دیده اند ، در مرکز مشغول به ارائه ی خدمات می شوند این گروه از متخصصان شامل : روانپزشک، روانشناس، مشاور و مددکار می باشند. روانپزشک دکتر طب و متخصص در زمینه ی روانپزشکی است. روانشناس با افکار، نگرشها، احساس و رفتار سر و کار داشته و همچنین متخصص در ازمونهای روانشناختی است. مشاوران با رویکردی فردی یا گروهی ، زمینه را باری ایجاد تغییراتی مثبت در فرد فراهم می کنند (از جمله شروع یک مطالعه  یا شروع صحبت صادقانه با دوستان و...) و درباره مسائل تحصیلی، عاطفی، خانوادگی، مذهبی، ارتباطی، حقوقی و... مشاوره می دهند. مددکاران ، بیشترین آشنایی را با منابع حمایت اجتماعی دارند.

در مشاوره چه اتفاقی می افتد؟

مشاوره به معنی پند واندرز دادن نیست. مشاور به دنبال این است که به افراد کمک کند تا بر مسائلی که آنها را نگران کرده یا به زحمت انداخته، تمرکز کنند و به درک روشنی از آن برسند. نقش مشاور حمایت کردن ، درک کردن ، گوش دادن و پاسخ بدون قضاوت و انتقاد است . او به ارزشها، انتخابها و سبک زندگی احترام می گذارد و کمک می کند افراد احساسات خود را بشناسند و در مواردی ، آنچه را که در لا یه های زیرین مشکلات کنونی وجود دارد شناسایی کنند. اومی تواند به افراد در تصمیم گیری ها، انتخاب یا تغییراتی که  به نفع آنها است یاری دهد.

مشاور به حل چه مشکلاتی کمک می کند ؟

مشاور به حل اکثر مشکلات شخصی ، ارتباطی یا هویتی کمک می کند از جمله اضطراب، استرس و افسردگی، مشکلات ارتباطی و خانوادگی، تحصیلی، تربیتی، مشکلات جنسی و مسائل هویتی. مشاور همچنین می تواند به حل مشکلاتی مانند سازگاری با فرهنگ جدید ، مقابله با شرایط دشوار ، تصمیم گیری ها وانتخاب های سخت و یا مشکلات خاص مانند اعتیاد کمک کند.

هرگاه مشاور تشخیص دهد مشکل مراجعش از حیطه ی توان و یا تخصص او خارج است او را به متخصص دیگر ارجاع می دهد.

محرمانه بودن مشاوره:

مطالبی که افراد در اولین جلسه و در طی جلست مشاوره مطرح می کنند، محرمانه است. برخی خانواده های ما همسو با فضای در حال گذار موجود ، درگیر چالشها و دگرگونی هایی گردیده اند. از این رو تغذیه و حمایت ذهنی، روانی و اجتماعی آنان نیازمند آموزش فرهنگ گفتگو ، تفکر انتفادی و ایجاد مهارتها و توانمندی هایی برای تصمیم گیری آگاهانه، مقابله با استرس ها و هیجانهای روز مره ، افزایش خود کار آمدی، برقراری ارتباطهای مؤثر و سایر توانایی های روانی اجتماعی می باشد. بنابراین لازم است در کنار پیشگیری ا زآسیب های احتمالی در جهت ارتقای سطح بهداشت روان فردی و اجتماعی گامهای مؤثری برداشته شود.

علاوه برآن برخی خانواده ها که طی سالهای گذشته متحمل ناملایمات و مشکلاتی به خاطردرگیری های همسرانشان نسبت به ایفای نقش پاسداری ، جانبازی و حتی شهادت ، گردیدند و مسلماً تحمل فشارهای زندگی آسیبهایی برای آنها داشته و از طرفی جوانان این خانواده ها به خاطر حساسیت دوران رشد و شرایط بحرانی این برهه از زندگی ، فشارها و ناراحتی ها بیشتری را تجربه می کنند و نیاز به مدیریت مسائل تحصیلی وعاطفی خود داشته و می بایستخود را برای زندگی خانوادگی مناسب آماده کنند. با عنایت به مسائل و مشکلات و دغدغه های جامعه ی مذهبی و دینی ما ضرورت تأسیس مرکزی به منظور تأمین ، توسعه و تسری بهداشت روانی در فضای شهرک و ارائه ی ملاحظات پیشگیرانه ، مشاوره ای و در مانی آشکار می گردد.

منبع: مجله آشنا

بهمن89

 

ق شناس خاطر نشان کرد: جامعه هدف کمک های مومنانه افرادی هستند از که سوی نهادهای حمایتی همچون بهزیستی و کمیته امداد پشتیبانی نمی شوند و در دو ماه گذشته با مشکلات مالی مواجه شده اند و تلاش داریم حداقل های ممکن را به دست آنان برسانیم.

با دستور آیت الله رئیسی، دستورالعمل حفظ کرامت و ارزش‌های انسانی در قوه قضاییه که بر اساس نکات مورد تاکید رهبر معظم انقلاب تهیه شده است، ابلاغ شد.
 
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر،
 رئیس قوه قضائیه در جلسه شورای عالی قضایی با تبریک ایام میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا (ع) و دهه کرامت، تصریح کرد: تاکید ما از ابتدا بنا به فرموده مقام معظم رهبری، رعایت عزت قضات شجاع و مقتدری بوده است که در مقابل نفوذ‌ها ایستادگی کرده و به حق و عدل حکم می‌کنند.
کمک
 
رئیسی افزود: بر همین اساس، دستورالعمل جامع کرامت در ۳۳ ماده و تبصره به همه زیرمجموعه‌های دستگاه قضایی ابلاغ شد تا ان شاءالله ضمن حفظ عزت قضات شریف، از کرامت کارکنان، ارباب رجوع، شاکی، متهم و محکوم نیز صیانت و پاسداری شود.

رئیس قوه قضاییه با بیان اینکه این دستورالعمل مشتمل بر جمع بندی نکات مورد تاکید رهبر معظم انقلاب و مفاد مقرر در قوانین گوناگون است، اظهار کرد: قوت و اقتدار دستگاه قضایی به هیچ عنوان مستلزم بی احترامی به ارباب رجوع، متهم و محکومان نیست.
 
رئیس دستگاه قضا افزود: از طرف دیگر، صرف صدور دستورالعمل کارساز نخواهد بود بلکه برای ارتقای سطح رعایت کرامت افراد درگیر در پرونده‌های قضایی باید از سامانه‌های الکترونیکی استفاده کرد تا امور به سرعت، منظم، با حفظ احترام طرفین و همچنین با شفافیت قضایی پیش برود. 
 
متن کامل دستورالعمل حفظ کرامت و ارزش‌های انسانی در قوه قضاییه:
 
 
با عنایت به آموزه‌های دین مبین اسلام در پاسداشت کرامت انسان و با لحاظ حقوق ملت مقرر در فصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و در راستای اجرایی نمودن بند یازدهم سیاست‌های کلی قضایی ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری به تاریخ ۱۳۸۸.۹.۲ در خصوص «اتخاذ تدابیر لازم جهت کاهش فرآیند دادرسی و دستیابی سریع و آسان مردم به حقوق خود و بهره مندی از حقوق شهروندی در مراجع قضایی» و با توجه به ماده ۱۱۳ قانون برنامه ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، مصوب ۱۳۹۵ مبنی بر تکلیف قوه قضاییه به افزایش دقت و سرعت در ارائه خدمات قضایی، تحقق عدالت قضایی و احیای حقوق عامه، ارتقای کیفیت و کاهش اطاله دادرسی و ایجاد فرصت برابر برای دسترسی آحاد مردم به خدمات قضایی و در راستای حکم مقرر در ماده ۲۵ قانون مدیریت خدمات کشوری، مصوب ۱۳۸۶ مبنی بر تکلیف مدیران و کارکنان دستگاه‌های اجرایی به رعایت موازین اخلاق اسلامی و اداری و انجام وظایف به نحو احسن در راه خدمت به مردم و با در نظر گرفتن حقوق قانونی آن‌ها و با هدف ارتقای شأن، منزلت و جایگاه کارکنان قضایی و اداری قوه قضاییه و بهبود سطح خدمات ارائه شده به آنان و با لحاظ قوانین و مقررات مرتبط نظیر قانون احترام به آزادی‌های مشروع و حفظ حقوق شهروندی مصوب ۱۳۸۳، قانون نظارت بر رفتار قضات مصوب ۱۳۹۰، «دستورالعمل حفظ کرامت و ارزش‌های انسانی در قوه قضاییه» به شرح زیر است:

فصل اول-کلیات

ماده ۱- اصطلاحات و اختصارات به کار رفته در این دستورالعمل در معانی زیر است:

الف - دستورالعمل: دستورالعمل حفظ کرامت و ارزش‌های انسانی در قوه قضاییه؛

ب- دستگاه‌های مشمول: مراجع قضایی و بخش‌های ستادی، معاونت‌ها، مراکز و سازمان‌های تابعه قوه قضاییه و شورا‌های حل اختلاف سراسر کشور، دفاتر خدمات الکترونیک قضایی، دفاتر اسناد رسمی و دفاتر رسمی ازدواج و طلاق؛

پ- کارکنان: تمام افرادی که به هر نحو در قوه قضاییه و در کلیه سطوح شغلی اعم از رسمی و غیر آن، عهده دار انجام وظایف محوله می‌باشند؛

ت- ارباب رجوع: شخصی که به منظور دریافت هرگونه خدمت در چارچوب وظایف قوه قضاییه، با اختیار خود یا به سبب الزام قانونی به نحو حضوری یا غیرحضوری به هر یک از دستگاه‌های مشمول مراجعه می‌کند؛

ث- قانون آیین دادرسی کیفری: قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 با اصلاحات و الحاقات بعدی؛

ج- قانون مجازات اسلامی: قانون مجازات اسلامی مصوب 1392؛

چ- قانون برنامه: قانون برنامه پنجساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مصوب 1395.

ماده ۲- دستورالعمل مبتنی بر قوانین و مقررات مرتبط و توجه به ارزش‌های اسلامی و اصول قانون اساسی، نظیر حاکمیت قانون و تساوی همگان در برابر آن، صیانت از حیثیت و حفظ کرامت افراد، دسترسی به اطلاعات، آزادی و امنیت مردم و سرعت، دقت و استمرار در ارائه خدمات و اهتمام بر استقلال قضایی و ارتقای جایگاه کارکنان، بر تصمیمات، فرآیند‌ها و عملکردها می‌باشد.

ماده ۳- اهداف دستورالعمل به شرح زیر است:

الف: اهتمام بر رعایت اصول کرامت انسانی و تلاش در راستای گسترش عدل و آزادی‌های مشروع؛
ب- ارتقای سطح کارآمدی و پاسخگویی دستگاه‌های مشمول و کارکنان به ارباب رجوع؛
پ- افزایش میزان رضایت مندی ارباب رجوع از عملکرد دستگاه‌های مشمول و کارکنان؛
ت- پایش و ارزیابی کمیت و کیفیت ارائه خدمات در دستگاه‌های مشمول به منظور بهبود و ارتقای آن؛
ث- افزایش سطح آگاهی‌های حقوقی عموم؛
ج- حفظ استقلال قضات و ارتقای جایگاه، شأن و منزلت کارکنان.

فصل دوم- دادرسی عادلانه و راهکار‌های تضمین آن

ماده ۴- در نظام قضایی ایران، دادرسی عادلانه مستند به اصول متعدد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از جمله اصول نوزدهم، بیستم، بیست و دوم، سی و دوم، سی و چهارم تا سی و نهم، یک صد و شصت و پنجم تا یکصد و شصت و نهم و برخی قوانین و مقررات است و بر این اساس، مراجع قضایی مکلف‌اند اصولی چون علنی بودن محاکمات، قانونی بودن جرم و مجازات، تساوی همگان در برابر قانون و عدم هرگونه تبعیض ناروا، منع بازداشت خودسرانه، حق متهم بر تفهیم اتهام و محاکمه در اسرع وقت و دسترسی به وکیل، برائت، منع شکنجه برای اخذ اقرار، حق دادخواهی، استقلال و بی طرفی مرجع قضایی، برابری امکانات دفاع، تناظر و همچنین حمایت از حیثیت و کرامت ذاتی انسان و حفظ حرمت و مصونیت جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص را در تمام فرآیند رسیدگی، مقررات قانونی مربوط را رعایت نمایند.

ماده ۵- در اجرای اصل یک صد و شصت و پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر رعایت اصل علنی بودن محاکمات و همچنین در جهت پاسخگویی به افکار عمومی و اطلاع رسانی راجع به روند رسیدگی به پرونده‌های مهم، به ویژه پرونده‌های مرتبط با حقوق عامه، دستگاه‌های مشمول حسب مورد مکلف به انجام اقدامات زیر می‌باشند:

الف- فراهم آوردن موجبات حضور افراد به ویژه رسانه‌ها در جلسات دادرسی با رعایت اصل یکصد و شصت و پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و همچنین بند ۶ ماده ۶ قانون مطبوعات مصوب ۱۳۷۹ و مواد ۳۵۲، ۳۵۳، ۴۰۰ و ۴۱۳ قانون آیین دادرسی کیفری و پیش بینی مکان مناسب برای برگزاری جلسات دادرسی؛

ب- فراهم آوردن موجبات دسترسی عموم به دادنامه‌های صادر شده از مراجع قضایی از طریق بارگذاری این آراء در بانک آرای پژوهشگاه قوه قضاییه با همکاری مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضاییه، با رعایت اصل محرمانگی و در جهت حفظ حیثیت اشخاص؛

پ- انتشار فوری احکام محکومیت قطعی راجع به جرایم موضوع تبصره ماده ۳۶ قانون مجازات اسلامی در رسانه ملی یا یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار و همچنین انتشار احکام محکومیت قطعی صدر این ماده در یکی از روزنامه‌های قطعی موضوع صدر این ماده در یکی از روزنامه‌های محلی در صورتی که موجب اخلال در نظم یا امنیت نباشد؛

ت- برگزاری جلسات منظم از سوی سخنگوی قوه قضاییه با رسانه‌ها و اطلاع رسانی پیرامون پرونده‌ها و دیگر اخبار مهم قوه قضاییه همراه با بهبود و ارتقای روند اطلاع رسانی به نحوی که بر فرآیند دادرسی و اقتضائات اصل بی طرفی خللی وارد نشود؛

ث- انتشار سالانه اطلاعات عمومی راجع به عملکرد قوه قضاییه به ویژه اطلاعات راجع به وظایف، ساختار، روش‌ها و مراحل ارائه خدمات به عموم و ساز و کار‌های شکایت شهروندان از تصمیمات یا اقدامات دستگاه‌های مشمول در راستای حکم مقرر در ماده ۱۰ قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات، مصوب ۱۳۸۸، با رعایت فصل چهارم این قانون.

ماده ۶- در اجرای اصول سی و ششم و سی و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و قانون آیین دادرسی کیفری مبنی بر رعایت اصول قانونی بودن جرم و مجازات و برائت، مراجع قضایی مکلف‌اند موارد زیر را رعایت کنند:

الف- اجتناب از احضار یا جلب افراد بدون آن که ادله، قرائن و یا اماراتی دال بر ارتکاب جرم از ناحیه آن‌ها موجود یا در دست باشد؛

ب- اجتناب از تمدید قرار بازداشت موقت با هدف فراهم آوردن ادله وقوع جرم برای انتساب بزه به متهم؛

پ- تفهیم اتهام به متهم در سریع‌ترین زمان ممکن، در صورت توجه اتهام؛
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۹ ، ۰۰:۰۱
فاصله گلناری

تقویت خودباوری در کودکان ونوجوانان

تو می توانی

تحقیقات انجام شده در خصوص آسیب شناسی روانی حکایت از آن دارد که علت بسیاری از رفتار های آسیب زای فرزندان در خانه و مدرسه مانند پرخاشگری، اضطراب، بزهکاری، مصرف سیگار ، افت تحصیلی و مواردی از این قبیل، ریشه در کمبود یا ضعف «عزت نفس» آنان دارد .

درواقع هر چه فرد از خودباوری و عزت نفس بالاتری برخوردار باشد از موقعیت و کارآمدی بالاتری بربخوردار بوده و از آسیب های روانی اجتماعی نیز مصون خواهد ماند.

در اهمیت «عزت نفس»

1-                  اگر ثروتمند نیستی مهم نیست بسیاری از مردم ثروتمند نیستند.

2-                  اگر سالم نیستی هستند افرادی که با معلولیت و بیماری نیز خوب زندگی می کنند.

3-                  اگر زیبا نیستی هستند افرادی زیبایی ظاهری ندارند ولی خیلی خوب زندگی می کنند.

4-                  اگر تحصیلات عالی نداری با کمی سواد هم می توان زندگی کرد.

 

معنای «عزت نفس و خودباوری»

عزت نفس یعنی احساس ارزشمند بودن که از طریق مجموعه افکار ، عواطف، احساس ها و تجربه ها بدست می آیند به گونه ای که فرد خود را توانمند ، باکفایت و موفق می داند .

«عزت نفس و خودباوری» چگونه ایجاد می شود؟

عزت نفس و خودباوری از کودکی توسط والدین واطرافیان شکل می گیردو ایجاد می شود مثلاً اگر کودکی در محیطی پر از ترس بزرگ شود یاد می گیرد که بترسد و یا اگر در محیطی پر از تشویق بزرگ شود می آموزد که اعتماد کند. عزت نفس کودکان از نوع ، نگرش و رفتاری که دیگران نسبت به او دارند می تواند شکل بگیرد. رفتار هایی چون طرد، عدم محبت، عدم توجه، غفلت، جدی نگرفتن، توجه به نکات منفی، گوش ندادن، عدم احترام، تحقیر، تمسخر، سرزنش، تهدید، مقایسه ، انتظار بیش از حد و بد رفتاری سبب کاهش عزت نفس در کودک می شود. از طرف دیگر رفتارهایی چون پذیرش، احترام، محبت، توجه، جدی گرفتن، احساس تعلق، تشویق، حمایت، تحسین، احساس ایمنی و انتظارات مناسب موجب افزایش عزت نفس می شود. برای ایجاد عزت نفس در فرزندان بهتر است به آنها کمک کنیم تا بیاموزند که :

1-                  هیچ انسانی شبیه دیگری نیست هیچ کدام از انسانها در طول تاریخ شبیه هم نبوده و نخواهد بود و به خود بگوید هیچ کس شبیه من نیست من آنچه را که هستم دوست دارم و احساس خوبی نسبت به خودم دارم.

2-                  محدودیت ها و توانمندی های خود را بپذیرید نقاط ضعف خود را بدون نگرانی و ناراحتی بپذیرید و از آنها احساس شرمساری نکنید. چون هیچ فردی نمی تواند انسانی کامل و به هر چیز دانا و به همه کاری توانا باشد و با آگاهی و پذیرش نقاط مثبت و ضعف خود احساس رضایت و خوشنودی می کند.

راههای افزایش عزت نفس در کودکان:

برای افزایش عزت نفس باید احساس کفایت، احساس مسئولیت، احساس پذیرش و محبت و احساس رضایت از وضع جسمانی خود را در فرزندانمان ایجاد کنیم و برای ایجاد هر یک از احساس ها موارد زیر توصیه می شود

انتظارات بیش از حد از آنها نداشته باشیم . توانایی های آنها را تشویق و تحسین کنیم . کارها ، فعالیت ها و عواطفشان را حمایت کنیم . کمک کنیم که عملکردشان را بهبود بخشیده و موفقیت را هر چند کوچک تجربه نمایید. تشویق و حمایت نماییم که راههای مختلفی را برای حل مسئله تجربه کنند برای ایجاد احساس مسئولیت باید:

-                     تشویق کنیم تا ارتباط سالم اجتماعی با دوستان و اطرافیان بر قرار کنند.

-                     فرصتهایی را فراهم کنیم تا تجارب ، تواناییها و موفقیتهایشان را با هم در میان بگذارند.

می توانی

برای ایجاد احساس پذیرش و محبت باید:

-                     از مقایسه ی او با دیگران بپرهیزیم و او را به عنوان یک فرد بی نظیر و منحصر به فرد نگاه کنیم.

-                     بدون قید و شرط او را بپذیریم تا احساس پذیرش درونی را در او تقویت کنیم .

-                     کمک کنیم تا خود را قبول داشته باشند و به خود اعتقاد پیدا کنند و احساس ایمنی را در آنها پرورش دهیم.

-                     آنها را به عنوان هدیه و نعمت الهی تلقی کرده و به آنها احترام بگذاریم.

-                     کمک کنیم تا عواطف و محبت خودشان را به راحتی بروز دهند.

نشانه های افراد با خودباوری زیاد

فرد مستقل عمل می کند و مسئولیت پذیر است . نسبت به پیشرفتهایش افتخار می کند و دامنه ی وسیعی از احساس ها و هیجان ها را نشان می دهد . ناکامی را به راحتی تحمل  می کند و دیگران را به راحتی تحت تأثیر قرار می دهد.

نشانه های افراد با خودباوری کم

توانمندی های خود را دست کم می گیرد و احساس درماندگی می کند . به آسانی تحت تأثیر دیگران قرار می گیرد. دامنه ی محدودی از احساسات و عواطف را نشان می دهد. از موقعیت های جدید و تازه دوری می کند و بلافاصله بهانه جویی می کند و ناامید می شود و در ضعفهای خود، دیگران را سرزنش می کند.

عوامل کاهش دهنده ی عزت نفس و خودباوری:

-                     بیش از اندازه بر بایدهای خودمان تأکید داشته باشیم.

-                     زمینه های منفی خودمان را بزرگ دانستهو در عوض جنبه های مثبت خودمان را کم اهمیت تلقی کنیم.

-                     به خاطر هر عملکردی به خودمان برچسب بزنیم. برچسب زدن فرایندی است که به سرزنش و ملامت خود همراه است.

-                     داشتن اندیشه ی همه یا هیچ یعنی وقتی نمی توانیم فعالیتی را به درستی و کامل به نتیجه برسانیم، خود را شکست خورده بدانیم.

بهمن 89

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۹ ، ۲۳:۵۵
فاصله گلناری

 

از محمدعلی پرهیز

در یازدهم سپتامبر سال 2001 میلادی چند هواپیما در آمریکا، با برج های معروف دوقلوی نیویورک واقع در خیابان جرف هار با طبقه 109 آن اصابت کرد که این امر موجب به وجودآمدن تشنج های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شد. و نشان داد بنیان های چپاول و غارتگری سست و بی پایه می باشد، که خداوند سبحان 1400 سال پیش توسط پیامبر خود در قرآن کریم به این موضوع اشاره می کند.
سوره توبه: جزء یازدهم و سوره نهم قرآن کریم می باشد.
روز حادثه: 11/9/2001 میلادی
کلمه 2001 در حروف ابجد، جرف هار می باشد و محل برج در خیابان جرف هار بود. خداوند در آیه 109 سوره توبه به خرابی بنا اشاره می فرماید. طبقه اصابت هواپیما به ساختمان برج طبقه 109 بوده است.
نظریه پردازی علمی قرآن
در مورد نظریه پردازی های علمی قرآن، دلیل و تفاوت آن با چالشهای علمی در قرآن کریم حاوی حدود 1322 آیه می باشد که به مطالب علمی اشاره دارد و گاهی در حد اعجاز علمی و گاهی در حد شگفتی های علمی و گاهی در حد اشاره اندیشه آور علمی است.
برخی آیات علمی قرآن مطالبی را بیان می کند که هنوز علم بدان دسترسی پیدا نکرده است این مطالب هر چند از نظر علوم تجربی به اثبات نرسیده است اما دلیلی بر نفی آن مطلب قرآنی نداریم و از آنجا که وحی، نوعی دانش قطعی است و سرچشمه الهی دارد حتما صحیح است هر چند که شواهد تجربی برای اثبات آن ها فعلا در دست نباشد، و ممکن است مانند برخی از موارد دیگر از پیش گویی های علمی قرآن مثل نیروی جاذبه طبق آیه 2 سوره رعد و 10 سوره لقمان که در دوره های بعدی اثبات خواهند شد.
-نظریه وجود موجودات زنده در آسمان ها:
این نظریه از برخی از آیات قرآن همچون آیه 29 سوره شورا قابل استفاده است که می فرماید: و از نشانه اوست، آفرینش آسمان ها و زمین و آنچه که از جنبندگان در آن ها منتشر ساخته است.
این مطلب می تواند به عنوان یکی از نظریه های علمی قرآنی، مبنای تحقیقات تجربی کیهان شناسان قرار گیرد.
-نظریه گسترش آسمان:
در سوره ذاریات آیه 47 آمده است: و ما آسمان را با دست (قدرت) بنا کردیم و همواره آن را گسترش می دهیم.
در مباحث علمی فیزیک کیهانی دو دیدگاه در مورد آسمانها وجود دارد یکی انبساط جهان و دیگری انقباض جهان. و هر کدام شواهدی وجود دارد ولی اثبات نشده است. از آیه فوق دیدگاه انبساط جهان قابل برداشت است و می تواند به عنوان نظریه علمی قرآنی مبنای تحقیقات کیهان شناسی قرار گیرد.

دکتر طریق السوادان آیاتی را در قرآن مجید پیدا کرده‌ است که قید می‌کند موضوعی برابر با موضوعی دیگر است، مثلاً مرد برابر است با زن. 
گرچه این مسئله از نظر صرف‌و‌نحو دستوری بی‌اشکال است اما واقعیت اعجاب‌آور این است که تعداد دفعاتی که کلمه مرد در قرآن دیده می‌شود 24 مرتبه و تعداد دفعاتی که کلمه زن در قرآن دیده می‌شود هم 24 مرتبه است، درنتیجه، نه تنها این عبارت از نظر دستوری صحیح است، بلکه از نظر ریاضیات نیز کاملاً بی‌اشکال است، یعنی 24=24. 
با مطالعه بیشتر آیات مختلف، او کشف نموده‌است که این مسئله درمورد همه چیزهایی که در قرآن ذکر شده این با آن برابر است، صدق می‌کند. به کلماتی که دفعات به‌کار بستن آن در قرآن ذکر شده، نگاه کنید: 
دنیا 115 / آخرت 115 
ملائک 88 / شیطان 88 
زندگی 145 / مرگ 145 
سود 50 / زیان 50 
ملت (مردم) 50 / پیامبران 50 
ابلیس 11 / پناه جستن از شر ابلیس 11 
مصیبت 75 / شکر 75 
صدقه ٧٣ / رضایت ٧٣ 
فریب خوردگان (گمراه شدگان) 17 / مردگان (مردم مرده) ١٧ 
مسلمین ۴١ / جهاد ۴١ 
طلا 8 / زندگی راحت ٨ 
جادو ۶٠ / فتنه ۶٠ 
زکات ٣٢ / برکت ٣٢ 
ذهن ۴٩ / نور ۴٩ 
زبان ٢۵/ موعظه (گفتار، اندرز) ٢۵ 
آرزو ٨ / ترس ٨ 
آشکارا سخن گفتن (سخنرانی) ١٨ / تبلیغ کردن ١٨ 
سختی ١١۴/ صبر١١۴ 
محمد (صلوات الله علیه) ۴/ شریعت (آموزه های حضرت محمد (ص) ۴ 
مرد ٢۴/ زن ٢۴ 
همچنین جالب است که نگاهی به دفعات تکرار کلمات زیر در قرآن داشته باشیم: 
نماز 5، ماه ١٢، روز ٣۶۵ 
دریا ٣٢، زمین (خشکی) ١٣ 
دریا +خشکی = 45=13+32 
دریا = %1111111/71= 100 × 45/3 
خشکی = % 88888889/28 = 100 × 45/13 
دریا + خشکی = % 00/100 
دانش بشری اخیراً اثبات نموده که آب 111/71% و خشکی 889/28 % از کره زمین را فراگرفته است. 
آیا همه اینها اتفاقی است؟ 
سوال اینجاست که چه کسی به حضرت محمد (صلوات الله علیه) اینها را آموخته است؟ قرآن هم دقیقاً همین را بیان می‌کند.

دوستان ! شگفت انگیز دانستن قرآن فقط به مسلمانانی که این کتاب برایشان ارجمند ومورد احترام است، مربوط نمی شود بلکه غیر مسلمانان نیز آن را کتابی شگفت انگیز می دانند و حتی افرادی نیز که به شدت از اسلام متنفرند، به شگفت انگیز بودن آن اقرار می کنند . آن چیزی که مایه ی تعجب غیر مسلمانانی که این کتاب را به دقت مورد مطالعه قرار داده اند، می باشد این است که آنان در ابتدا تصور می نمودند که سرگرم بررسی کتابی قدیمی هستند که چهارده قرن پیش از صحرای عربستان سر بر آورده است و انتظار داشتند که این کتاب نیز خود را اینگونه نشان دهد یعنی کتابی قدیمی از دل صحرا. اما به زودی در یافتند که این کتاب به هیچ وجه با آنچه که آنان انتظار داشتند، شباهت ندارد. علاوه بر این یکی از اولین فرضیاتی که در مورد قرآن به ذهن بعضی از افراد می رسید، این بود که چون این کتاب قدیمی از دل صحرا آمده است لذا باید مطالبش در مورد صحرا [و زندگی در بیابان] باشد. اما واقعیت چیز دیگری است ، قرآن کتابی شگفت انگیز است که از برای همیشه ی بشریت نازل شده است . یکی از شگفتی های موجود در قرآن این است که پیرامون دریاها و به ویژه حالت طوفانی آن نیز سخن به میان آمده است . نقل است که در تورنتو ، مردی در یک ناوگان بازرگانی مشغول به کار بود و از راه دریا تجارت می کرد. روزی یک مسلمان ترجمه ای از قرآن را به این مرد داد تا آن را مطالعه نماید. مرد تاجر چیزی در مورد تاریخ اسلام نمی دانست اما به خواندن [ترجمه ی] قرآن علاقه داشت. وقتی که او تمام ترجمه ی قرآن را مطالعه نمود، کتاب را به آن مسلمان پس داد و گفت: آیا محمد [پیامبر شما] ملوان بوده است؟ او از اینکه قرآن چنان با دقت شرایط طوفانی دریا را توصیف نموده بود، تحت تأثیر آن قرار گرفته بود و هنگامی که به او گفته شد: " نه، در حقیقت محمد در صحرا زیسته است " ، برای او کافی بود و مرد در همان لحظه با آغوش باز اسلام را پذیرفت .او از توصیف قرآن شگفت زده شده بود وبه نظر او هر کسی که چنین توصیفی را نوشته است باید سالهای زیادی را در دریا و در حالات طوفانی آن سپری کرده باشد. این توصیف «امواجی بزرگ و برفراز آن نیز امواجی بزرگ قرار گرفته و بر فراز آن امواج ابرهای تیره خیمه زده باشند» توصیفی نیست که یک نفر بتواند فقط از روی خیالات خود چنین چیزی بنویسد بلکه آن باید توسط کسی نوشته شده باشد که واقعاً شرایط طوفانی دریا را احساس کرده و از حالات آن به خوبی آگاه باشد . این شگفتی فقط یکی از نمونه هایی است که نشان می دهد قرآن به زمان و یا مکان مشخصی محدود نمی باشد. قرنها پیش از آغاز پیامبری محمد [(صلی الله علیه وآله وسلم)] نظریه ی مشهوری در مورد اتم توسط دیموکریتوس، فیلسوف یونانی، ارائه شده بود . او و افرادی که بعد از او آمدند چنین می پنداشتند که هر ماده از ذرات بسیار ریز، فنا ناپذیر وغیر قابل تقسیم ساخته شده است که اتم نامیده می شوند.عربها نیز با چنین مفهومی سر وکار داشتند؛در حقیقت کلمه ی عربی «ذره» به طور عادی به کوچکترین چیز شناخته شده برای انسان گفته می شد. اما اکنون دانش مدرن کشف نموده است که این کوچکترین واحد هر ماده (یعنی اتم که دقیقاً همه ی ویژگیهای عنصر خود را داراست) را می توان شکافت و اجزای سازنده ی آن را شناخت. این ایده، ایده ای جدید و از نتایج پیشرفت در قرن اخیر است اما آنچه که جالب است این است که این اطلاعات قبلاً به صورت مکتوب و مستند در قرآن آمده است، آنجا که می گوید: «وزن ذره ای در آسمان و زمین و کوچکتر از آن... از پروردگارت پنهان نمی ماند». بدون شک چهارده قرن پیش، این عبارت حتی برای یک عرب نیز غیر عادی بوده است، در نظر او از ذره کوچکتر چیزی وجود نداشت. در واقع این خود دلیلی است که قرآن کتابی شگفت است و از شگفتی های طبیعت در آن سخن به میان آمده است . بررسی قرآن با یک روش علمی واقعی امکان پذیر است زیرا قرآن موضوعاتی را ارائه می دهد که به صورت عام در سایر مذاهب و به ویژه در دیگر کتب آسمانی ارائه نشده اند. و این چیزی است که دانشمندان به دنبال آنند.
جامعه ی علمی در اوایل قرن بیستم حاضر شد به نظریات انشتین گوش فرا دهد.او نظریه ی جدیدی را ارائه داد و گفت من معتقدم که جهان اینگونه کار می کند و سه روش برای اینکه ابطال نظریه من را نشان دهد، وجود دارند .بنا براین جامعه ی علمی نظریه ی او را در معرض آزمایش آن سه روش قرار داد و نظریه ی او بعد از گذشت شش سال، موفقیت خود را در آن سه روش اثبات نمود. البته این مسأله ثابت نمی کند که انشتین مرد بزرگی بوده است بلکه ثابت می کند که او شایستگی آن را داشت که به سخنانش گوش فرا داده شود زیرا او بیان نمود: این نظر من است و اگر شما می خواهید بطلان و اشتباه بودن آن را ثابت نمایید، اینگونه عمل و یا آنگونه تلاش نمایید.آنچه که قرآن نیز می گوید دقیقاً همین گونه است یعنی ارائه ی معیارهایی برای بطلان آن. بعضی از این معیارها قدیمی هستند از آن جهت که قبلاً صحت آنها ثابت شده است و تعدای از این معیارها امروزه نیز در قرآن وجود دارند.
قرآن اساساً بیان می کند که اگر این کتاب آنچه که خود ادعا می کند، نیست این عمل و یا آن عمل و یا اعمال بعدی را انجام دهید تا ثابت نمایید که ادعای آن باطل است. البته پس از گذشت هزار و چهارصد سال، کسی قادر نبوده است که این عمل، یا آن عمل و یا اعمال بعدی دیگر را انجام دهد و از این رو این ادعا، امروزه نیز صحیح و معتبر محسوب می شود.
عزیزان ! یک مثال کامل در مورد اینکه اسلام چگونه برای بشر فرصت تحقیق در مورد اعتبار یا عدم اعتبار خود را فراهم می نماید، در آیه ی 82 سوره ی [نساء] بیان شده است. وقتی انسان برای اولین بار به این مبارزه طلبی می نگرد ، کاملاً شگفت زده می شود. این آیه می گوید: «آیا در مورد قرآن نمی اندیشند که اگر از طرف کسی دیگر غیر از خدا آمده بود، هر آینه در آن اختلافات و تناقضات زیادی می یافتند» این آیه غیر مسلمانان را به چالش و مبارزه طلبی فرا می خواند و اساساً آنان را دعوت می کند که در قرآن یک اشتباه پیدا کنند. در حقیقت جدای از جدیت و مشکل بودن اینگونه مبارزه طلبی، اقدام به آن در قدم اول از طبیعت بشری خارج و با شخصیت انسانی در تناقض است .هیچ دانش آموزی بعد از جواب دادن به سئوالات امتحان، یاداشتی به معلم نمی دهد که در آن نوشته شده باشد جوابهای من کامل و بدون نقص است، شما اگر می توانید در آن نقص و اشتباهی پیدا کنید. معمولاً کسی چنین عملی را انجام نمی دهد زیرا در این صورت معلم تا اشتباهی را پیدا نکند،خواب به چشمش راه نمی یابد.

مشخصات واطلاعات آماری قرآن

1-قرآن دارای6236آیه است.

2- قرآن دارای 93243فتحه است.

3- قرآن  114 بسم الله الرحمن الرحیم دارد.

4- قرآن دارای 323671 حرف است.

5- تعداد 19253 تشدید در قرآن به کار رفته است.

6- قرآن 115 بسم الله دارد.

7- 3272عدد همزه در قرآن به کار رفته است.

8- تعداد 5098 محل وقف در قرآن وجود دارد.

9- قرآن دارای 120 حزب می باشد.

10-قرآن به 1000 رکوع تقسیم شده است.

دی 89

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۹ ، ۰۹:۳۶
فاصله گلناری

وزارت اطلاعات در پی دستگیری عوامل اصلی ترور شهید علیمحمدی اطلاعیه ای مهم و افشاگرانه صادر کرد که متن کامل آن به گزارش باشگاه خبرنگاران بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

همزمان با اولین سالگرد شهادت دکتر مسعود علی‌محمدی استاد دانشگاه و دانشمند برجسته کشورمان، سربازان گمنام امام زمان (عج) در پی اقدامات گسترده امنیتی و رصد دقیق اطلاعاتی و با عنایت خاص الهی موفق شدند عوامل اصلی این جنایت تروریستی را شناسایی و دستگیر نموده و یک شبکه متشکل از جاسوس‌ها و تروریستهای وابسته به رژیم اشغالگر قدس را منهدم نمایند.

عملیات همه جانبه شناسایی و دستگیری جاسوسها و تروریستهای یاد شده با تمرکز اطلاعاتی ـ امنیتی بر روی سرنخ عوامل وشبکه وابسته به رژیم صهیونیستی آغاز شد و پس از ماه‌ها <مجاهدتهای خاموش> و اقدام پیچیده و چند لایه آفندی و پدافندی و نفوذ به عمق اطلاعاتی رژیم صهیونیستی منجر به کسب اطلاعات بسیار مهم و حساس از تیم‌های جاسوسی و عملیاتی موساد گردید و در پی آن ضربات سهمگینی به ساختارهای اطلاعاتی و امنیتی موساد وارد شد.

اطلاعات حاصله بیان کننده آن هستند که موساد برای تحقق اهداف ضد انسانی، ضد اسلامی و ضد ایرانی خود از پایگاه‌هایی در برخی از کشورهای اروپایی، غیر اروپایی و بعضی از کشورهای همسایه جمهوری اسلامی ایران برخورد بوده است که در هدایت عملیات ترور ناجوانمردانه شهید دکتر مسعود علی‌محمدی از آن پایگاه‌ها استفاده کرده است.

به استحضار مردم شریف کشورمان می‌رساند که اطلاعات بسیار مهمی در عملیات نفوذ به سرویس جاسوسی موساد و انهدام شبکه‌های جاسوسی و ترور مورد بحث بدست سربازان گمنام امام زمان (عج) رسیده است که در شرایط مقتضی و به تدریج تقدیم خواهد گردید.

وزیر اطلاعات در دیدار با یک تشکل‌ دانشجویی:

خبرهای خوش از دستگیری عوامل ترور شهید علی‌محمدی به زودی اعلام می‌شود

وزیر اطلاعات در دیدار با یکی از تشکل‌های دانشجویی دانشگاه خاطرنشان کرد: خبرهای خوش در خصوص دستگیری عوامل ترور شهید علی‌محمدی به زودی اعلام می‌شود

 

وزیر اطلاعات پس از آنکه از شناسایی و نابودی شبکه‌های اطلاعاتی موساد خبر داد، دستگیری عوامل ترور شهید علیمحمدی را به ملت ایران تبریک گفت و به بیان نحوه دستگیری تروریست‌ها پرداخت.

به گزارش شبکه ایران، حجت‌الاسلام “حیدر مصلحی” وزیر اطلاعات صبح امروز در نشست خبری با تشریح جزئیات دستگیری عوامل ترور شهید مسعود علی محمدی، موفقیت اطلاعاتی جمهوری اسلامی در غلبه بر سیستم اطلاعاتی موساد که با پشتیبانی کشورهای غربی و آمریکا فعالیت دارد را به ملت ایران غیور و مقاوم ملت ایران تبریک گفت.

بر پایه گزارش فارس، وی در عین حال شهادت مسعود علیمحمدی و مجید شهریاری از دانشمندان برجسته کشورمان که توسط عوامل تروریست رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند را به خانواده‌های آنان تسلیت گفت.

* فتنه ۸۸ یک حفره اطلاعاتی بود

وزیر اطلاعات اظهار داشت: فتنه ۸۸ یک حفره اطلاعاتی بود که برای دشمنان امید ایجاد کرده که به خیال خام خود می‌توانند از این فرصت جهت ضربه زدن به نظام اسلامی استفاده کنند که قطعا باید سران فتنه پاسخگوی این مسئله باشند.

حجت‌الاسلام مصلحی افزود: ترور دانشمند شهید مسعود علیمحمدی از جمله فرصت‌هایی بود که دشمن با این تصور که دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی سرگرم مقابل با فتنه‌گران است، صورت گرفت اما بعد از این ترور دستگاه اطلاعاتی کشورمان اقدامات قابل توجهی را برای شناسایی طراحان و عوامل این اقدام تروریستی انجام داد.

وی ادامه داد: از جمله اقدامات وزارت اطلاعات استفاده از تکنولوژی اطلاعاتی علیه تکنولوژی پیشرفته اطلاعاتی موساد و استفاده از عوامل و نیروی انسانی کار آمد بود که در اختیار داشتیم.

* عوامل ترور شهید علیمحمدی با نفوذ در سیستم اطلاعاتی اسراییل دستگیر شدند

وزیر اطلاعات نفوذ را مهمترین دستاورد اطلاعاتی کشورمان در مواجهه با سیستم اطلاعاتی رژیم صهیونیستی دانست و گفت: دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی با نفوذ در داخل تشکیلات اطلاعاتی رژیم صهیونیستی موفقیت خوبی در اشراف اطلاعاتی بر سیستم جاسوسی رژیم صهیونیستی به دست آورد و با کمک اطلاعاتی مردم توانستیم عوامل دشمن را شناسایی کنیم.

حجت الاسلام مصلحی افزود: دستگاه اطلاعاتی با استفاده از نفوذ در سیستم اطلاعاتی موساد شبکه‌های مختلفی که این رژیم طراحی کرده و آموزش‌های قابل توجهی را به آنها داده بود شناسایی کرده و در هم کوبیده که یکی از عوامل یکی از این شبکه‌ها شب گذشته در تلویزیون به مردم معرفی شد.

* وزارت اطلاعات شبکه‌های تروریستی دیگری را نیز کشف کرده است

وی ادامه داد: رژیم صهیونیستی رژیمی است که بر اساس غصب، وحشت و ترور شکل گرفته و تصور می‌کند می‌تواند از این طریق به اهداف پلید خود برسد اما به حمدالله وزارت اطلاعات با نفوذ در شبکه جاسوسی این رژیم موفقیت بزرگی کسب کرد.

” دستگاه اطلاعاتی با شناسایی عوامل ترور شهید علی محمدی شبکه‌های دیگری را نیز مورد شناسایی قرار داد که بخشی از آنها دستگیر شدند و در موارد دیگری نیز دنبال بهره‌برداری‌های اطلاعاتی هستیم که انشاءالله پس از حصول نتیجه به اطلاع مردم عزیز خواهد رسید. ”

وزیر اطلاعات گفت: سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی مناطق آلوده اطلاعاتی اطراف جمهوری اسلامی را مورد بهره برداری قرار داد که این مناطق شناسایی شده و کنار آنها پایگاه‌های اطلاعاتی قابل توجهی ایجاد کرده‌ایم.

حجت الاسلام مصلحی افزود: از این طریق شبکه‌های مختلف مرتبط رژیم صهیونیستی را شناسایی کرده و ضربه بزرگی به آنها وارد کرده ایم.

* نحوه مقابله اطلاعاتی ایران با اقدامات جاسوسی رژیم صهیونیستی

وی در پاسخ به این سؤال که آیا جمهوری اسلامی به جای طرح شکایت در مجامع بین المللی که به دلیل نفوذ صهیونیست‌ها به جای نمی‌رسد، با رژیم صهیونیستی مقابله به مثل خواهد کرد، گفت: در مقابله با اقدامات اطلاعاتی رژیم صهیونیستی دقیقا و قطعا مقابله‌های اطلاعاتی و اقداماتی خواهیم داشت.

وزیر اطلاعات ادامه داد: اسناد قابل توجهی که در اختیار ما قرار داد ثابت می‌کند رژیم صهیونیستی با هر گونه پیشرفت علمی در کشورهای اسلامی و منطقه و به ویژه در ایران مخالفت است.

حجت الاسلام مصلحی افزود: دانشمندان برجسته کشورهای منطقه در معرض تهدید و ترور رژیم صهیونیستی هستند که بر اساس وظیفه خود به این کشورها در این زمینه اطلاع رسانی خواهیم داشت.

وی تصریح کرد: رژیم صهیونیستی اهداف اطلاعاتی خود را با استفاده از مزدوران لمپن و بی ریشه و ورشکسته‌گان سیاسی و اجتماعی پی‌گیری می‌کند.

* بر اقدامات گروهک‌های تروریستی اشراف کامل داریم

وزیر اطلاعات از گروهک تروریستی ریگی، گروهک تروریستی منافقین، گروهک‌های چون کومله و دموکرات و پژاک به عنوان پیاده نظام موساد یاد کرد اما در عین حال گفت: که جمهوری اسلامی بر این گروهک‌ها اشراف اطلاعاتی دارد.

حجت الاسلام مصلحی ادامه داد: گروه‌های که از جمهوری اسلامی ضربه‌های سنگینی خورده‌اند در کشورهای اروپایی و غربی با سران رژیم صهیونیستی و ناتو نشست‌های را برگزار و در این جلسات این مباحث را دنبال می‌کنند که چگونه می‌توان از این مزدوران در جهت مقابل با نظام اسلامی بهره برداری کرد.

شهید علیمحمدی

” به عنوان نمونه سرکرده گروهک جندالشیطان نشست‌های مختلفی با عوامل رژیم صهیونیستی و ناتو برگزار کرده بود که آنها در این جلسات وی را تحریک می‌کردند که اقدامات خود را به جای محدود کردن در شرق کشور در شهرهای بزرگ توسعه دهند.

وی گفت: منافقین نیز در اروپا با عوامل موساد جلساتی را برگزار می‌کنند که در این نشست‌ها این موضوع مطرح شده که اقدامات خود را بر روی سایت‌های هسته‌ای کشورمان متمرکز کنند و برای ما روشن است که افراد مورد استفاده رژیم صهیونیستی مزدوران شکسته خورده در مقابل جمهوری اسلامی هستند.

وزیر اطلاعات با بیان اینکه جمهوری اسلامی با نفوذ در سیستم اطلاعاتی موساد موفقیت‌های بزرگی در جهت شناسایی و رصد فعالیت‌های شبکه‌های وابسته به این رژیم کسب کرده، در پاسخ به سؤالی در خصوص نوع فعالیت شبکه‌های این شبکه‌ها اظهار داشت: اقدامات این شبکه‌ها به صورت سلولی انجام می‌شود.

وی افزود: این شبکه‌ها به گونه‌ای فعالیت می‌کنند که عناصر آن از اقدامات همدیگر بی اطلاع هستند و به عنوان نمونه کسی که در عملیات ترور شهید علی محمدی مسئول خرید موتور سیکلت بوده، به هیچ عنوان کسی ریموت بمب را روی این وسیله نصب کرده نمی‌شناسد و کسی که خانه برای فرد تروریست اجاره کرده هم از هویت این فرد بی خبر بوده است.

حجت الاسلام مصلحی افزود: نوع آموزش‌های که این افراد در سرزمین‌های اشغالی دیده بودند نیز نشان می‌دهد که این مجموعه فردی نیست و مجموعه ای شبکه‌ای است که هادی خارجی دارد و از نکات قابل توجه در مقابله با این شبکه، بهره برداری از تکنولوژی اطلاعاتی بومی جهت شناسایی آن است.

* بیش از ۱۰ نفر در رابطه با شبکه‌های تروریستی مختلف دستگیر شدند

وی در پاسخ به سؤالی در خصوص تعداد و هویت دستگیر شدگان نیز گفت: که بیش از ۱۰ نفر در رابطه با شبکه‌های مختلف دستگیر شدند که با برنامه ریزی‌های صورت گرفته این روند ادامه دارد.

وزیر اطلاعات گفت: از نکات قابل توجه این است که با وجود تاکیدات رژیم صهیونیستی به مزدوران خود برای تمرکز در موضوعات مختلف ما می‌دانیم که آنها یک موضوع را دنبال نمی‌کنند.

حجت الاسلام مصلحی افزود: به عنوان نمونه هدف دشمنان ما فقط سایت‌های هسته‌ای ما نیستند بلکه آنها هر نوع موفقیت و پیروزی نه فقط در جمهوری اسلامی بلکه در منطقه را بر نمی‌تابند.

وی ادامه داد: اسناد و اطلاعات ما نشان می‌دهد که رژیم صهیونیستی و حامیان این رژیم هر نوع پیشرفت علمی را مورد هدف قرار دادند و به خیال خود از این طریق می‌خواهند به جمهوری اسلامی و کشورهای منطقه ضربه بزنند.

وزیر اطلاعات بر همین اساس به کشورهای منطقه و همسایه متذکر شد که هر نوع تعامل با رژیم صهیونیستی و امکاناتی که در اختیار این رژیم قرار می‌دهند تهدیدی برای منطقه و جمهوری اسلامی است.

حجت الاسلام مصلحی افزود: وجود پایگاه برای اقدامات جاسوسی و تروریستی رژیم صهیونیستی در منطقه به ضرر کل منطقه است و به عنوان نمونه اقدام رسوایی که این رژیم در قالب حرکت تجاری و بازرگانی در دبی انجام داد، نشان داد که این رژیم تنها به دنبال ترور و ناامنی است که امیدواریم کشورهای منطقه و همسایه به این موضوع توجه داشته باشند.

حجت الاسلام مصلحی در پایان از حمایت خوب مردم و همکاری آنها با دستگاه‌های اطلاعاتی در جهت شناسایی عوامل ترور علیمحمدی تقدیر و ابراز امیدواری کرد در سایه این همکاری‌ها در آینده توفیقات بزرگی کسب شود.

گفتنی است پس از نشست خبری وزیر اطلاعات، خبرنگاران از نمایشگاه بخشی از تجهیزات و اقلام مورد استفاده شبکه‌های عناصر تروریستی دستگیر شده در محل وزارت اطلاعات بازدید کردند.

تاریخ: 23 دی 89

و حالا بعد 10 سال هنوز ترور ادامه دارد - ترور شهید دانشمند فخری زاده

موساد

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۹ ، ۰۹:۳۴
فاصله گلناری
سالروز شهادت آیت الله شیخ حسین غفاری

آیت الله شیخ حسین غفاری در سال 1335 در روستای آذرشهر دیده به جهان گشود . از همان کودکی به علت از دست دادن پدر برای امرار معاش خانواده کار می‌کرد. او که علاقه زیادی به فراگیری دانش داشت در روستای خود مقدمات را فرا گرفت و برای ادامه تحصیل نزد علمای بزرگ تبریز مشغول به تحصیل شد و پس از چندی به قم رفت. آیت‌الله غفاری با شور و حال ، مشغول کسب دانش دینی شد و با درایت و جدیت، کفایه و خارج مکاسب را آموخت. در همین دوران در حالی که همچنان تنگدست بود با دختر حاج میرزا علی مقدس تبریزی ازدواج کرد.

آیت‌الله غفاری پس از یازده سال راهی تهران شد و از سال 1340 فعالانه به افشاگری مظالم رژیم شاه پرداخته و در افشای نیرنگ خائنانه انجمنهای ایالتی و ولایتی گامی مؤثر برداشت. به خاطر جدیت در مبارزه بارها از سوی رژیم شاه دستگیر شد. شهید غفاری در زندان هم آرام ننشست و با روحیه‌ای بالا، به فعالیتهای خود ادامه می‌داد. در زندان کلاسی جهت کسب معارف الهیه ایجاد نمود و عاشقانه به ائمه اطهار متوسل شد. رفتار او در زندان چنان تأثیری داشت که منافقین و حتی تعدادی از سران مارکسیست هم از عقایدشان دست برداشتند.

آیت‌الله حسین غفاری که حتی در بدترین شرایط نیز دست از مبارزه بر نمی‌د‌اشت در تاریخ 6/10/53 به شهادت رسید. پیکر غرقه به خونش پس از تشییع در حرم حضرت معصومه و اقامه نماز در قبرستان دارالسلام به خاک سپرده شد. یادش گرامی و نامش جاودان باد.

برخى از فعالیتهاى شاخص:
حضور در تهران بعنوان امام جماعت مسجد الهادی درسال 1334
مخالفت با طرح انجمنهای ایالتی وولایتی درسال 1340
دستگیر وزندانی درقیام 15 خرداد 1342
بازداشت درسالهای 1345 و1353
تبدیل مسجدالهادی به یکی از کانونهای حساس مبارزه با رژیم شاه
دستگیری منجربه شهادت درسال 1353
تحمل شکنجه های وحشتناک ماموران ساواک از قبیل شکستن دندانها و دستها، سوزاندن پاها در روغن داغ

کلام شهید: دشمن خمینی کافر است.

شهادت آیت الله حاج شیخ حسین غفاری

 

 

 

شیخ حسین غفاری آذر شهری، در سال 1295 شمسی، در روستای آذرشهر تبریز، در خانواده ای کشاروز و مذهبی متولد شد و دیری نپایید که پدرش را از دست داد و تحت کفالت برادر بزرگترش قرار گرفت. دوران مقدماتی تحصیل را در همان زادگاه خود سپری کرد و آن گاه همراه برادرش عازم تبریز گردید. در تبریز به آموختن شرح لمعه و اصول و کلام پرداخت. پس از مدتی به آذر شهر مراجعت و نزد دایی خود، حجت الاسلام سید محسن میر غفاری به فراگیری رسایل و مکاسب همت  گمارد.

سرانجام  پس از 30 سال زندگانی فقیرانه و تحصیل علوم دینی در سال 1324 شمسی، عازم قم گردید و در آن جا به فراگیری کفایه و مکاسب نزد آیات عظام بروجردی، فیض قمی و خوانساری بزرگ پرداخت و پس از یازده سال، قم را ترک کرد و به تهران مراجعت نمود.

 

مبارزات آیت الله غفاری

در سال 1340 شمسی، زمانی که حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت، طرح انجمن های ایالتی و ولایتی را مطرح کرد، آیت الله غفاری به سهم خود با مسافرت ها و تماس های پیوسته کوشید تا این طرح شکل نگیرد.

در سال 1341، در اوج مبارزات روحانیت به رهبری امامقدس سره، ایشان با سخنرانی های مستمر خود کوشید تا هر چه بیشتر جنایات رژیم را افشا کند.

او در محرم سال 1342، هم زمان با شکل گیری قیام خونین 15 خرداد، مبارزه علیه رژیم را وجهه ی همت خود ساخت و به تنویر افکار عمومی پرداخت.

در شب 12 محرم 42، هنگامی که از سخنرانی برگشته بود، مأمورین رژیم به خانه اش ریخته و او را دستگیر و زندانی کردند. این بازداشت همراه با دستگیری دیگر روحانیان مبارز تهران و شهرستان ها بود. رژیم قصد داشت با دستگیری بیش از 80 نفر از علما و روحانیون، قیام مردم را متوقف کند. در زندان کمیته شهربانی، آیت الله غفاری مورد بازجویی و شکنجه قرار گرفت. پس از آزادی هم چنان به مبارزه ی خود علیه رژیم ادامه داد، تا این که دوباره از طرف مأموران ساواک دستگیر و مورد بازجویی قرار گرفت. اما، چون مدرکی علیه او نیافتند، آزاد گردید.

در سال 1350، بار دیگر دستگیر و زندانی شد.

شهید در طی سال های 1353-1350، به مبارزات خود شکل تازه ای داد و کمتر در میان آشنایان ظاهر می شدند. در تیرماه 1353، در تهران دستگیر شدند که این آخرین دوران زندان این مبارز نستوه بود.

برگه ی بازجویی شهید آیت الله غفاری روح بزرگ و اراده ی مصمم و تزلزل ناپذیر او را به خوبی نشان می دهد:

س – چرا به زندان آورده شده اید؟

ج – نمی دانم.

س – آیا قبلاً به زندان آمده اید؟

ج – نیامده ام، آورده اند.

س – نظر شما راجع به شاهنشاه آریامهر چیست؟

ج – ایشان با کودتای پدرشان به سر کار آمدند و غاصب اند.

س – نظر شما راجع به حزب رستاخیز چیست؟

ج – این حزب شَه ساخته است، به مردم هیچ ربطی ندارد.

س – نظر شما نسبت به آقای خمینی چیست؟

ج – من فکر می کنم کسی که می تواند ایران را نجات دهد، آیت الله خمینی است.

 

 

 

در طی این بازجویی ها، این پیر شصت ساله ی مبارز را تا سرحد مرگ مورد شکنجه قرار دادند، دندان ها و دست هایش را شکستند.

پسر شهید غفاری در مورد آخرین ملاقات پدر می گوید:

«پدر را در آخرین ملاقات کشان کشان با پاها و دست های شکسته در حالی که بیش از یکی دو دندان در دهانش باقی نمانده بود و سراسر صورت و اندامش زیر شکنجه های وحشیانه درهم کوبیده شده بود، روی زمین کشیده، پشت میز ملاقات آوردند. بیش از یکی دو جمله میان ما رد و بدل نشد.

او گفت: تصور نمی کنم دیگر یکدیگر را ببینیم...

صحبت را به امام موسی بن جفعرعلیه السلام کشاند و چون نتوانست قطره های اشکش را که هیچ کس را جز خدا لایق دیدن آن ها نمی دانست – با دستانی که به خاطر شکسته شدن استخوان هایش قدرت بالا آمدن نداشتند، بزداید، سر را پایین آورد و به کمک زانوان در هم کوبیده اش آن قطرات پاک را از گوشه ی چشمانش سترد... با دیدن آن صحنه با اعتراض از آن جا بیرون آمدیم. فردای همان روز شنیدیم که ساعت 2 بعدازظهر ( 7 دی 1353) پدر از محیط رنج آوری که آخرین مرحله ی امتحان بندگی را در آن گذراند، آسوده شده، به وصال معبود رسیده است.»(1)

 

پی نوشت:

1- در برخی از منابع تاریخ شهادت آیت الله غفاری 4 دی 1353، ذکر شده است.

مبارزات سیاسی

مبارزات سیاسی ‌آیت‌الله حسین غفاری از نیمه دوم سال 1341. ش آغاز شد. در جریان نهضت عمومی علما در این سال، آیت‌الله غفاری نیز در مسجد الهادی ـ که امامت آن را برعهده داشت ـ سخنرانی هایی را علیه تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی ایراد کرد و به همراه علمای تهران اعلامیه‌هایی را نیز امضا کرد که در آن زمان، چاپ و توزیع شد. پس از آن‌که محمدرضا پهلوی با طرح «انقلاب سفید» اصلاحات امریکایی خود را اعلام و بر مخالفت با مبانی مذهبی پافشاری‌کرد، علما و مراجع به رهبری امام خمینی(ره) عید نوروز سال 1342 را تحریم نمودند. آیت‌الله غفاری نیز به همراه سایر علمای تهران اعلامیه‌ای را در حمایت از این تحریم صادر کرد. مرحوم غفاری پس از وقایع مدرسه فیضیه قم و مدرسه طالبیه تبریز، در دوم فروردین ماه سال 1342 سخنرانی های شدیداللحنی را در مسجد الهادی ایراد نمود. ماموران انتظامی بعضا در جلسات سخنرانی او حاضر می‌شدند تا شاید او را از این طریق مرعوب سازند اما ایشان با آنها شدیدا برخورد می‌کرد. 
پس از سخنرانی تاریخی امام خمینی(ره) در عصر عاشورای سیزدهم خرداد 1342. ش، حکومت در واکنش به این سخنرانی، حضرت امام را در شب چهاردهم خرداد دستگیر نمود که انتشار خبر آن باعث شکل‌گیری قیام تاریخی پانزدهم خرداد گردید. در این حادثه، همزمان با دستگیری امام، ساواک حدود هشتاد روحانی و از جمله آیت‌الله غفاری را نیز دستگیر و زندانی کرد که تا چند روز پس از دستگیری هیچ‌کس از وضعیت او خبری نداشت.
وی پس از چهل‌روز تحمل زندان به همراه سایر وعاظ و روحانیون سرانجام آزاد شد؛ اما این واقعه نه‌تنها در اراده او برای تداوم مبارزه خللی ایجاد نکرد، بلکه پس از آزادی، ایشان نیز به علمای مهاجر در شهر ری پیوست که از سراسر ایران به آنجا آمده و در حمایت از آزادی امام خمینی(ره) تجمع کرده بودند. در همین ایام آیت‌الله غفاری تلگرافی را به آیت‌الله سیدمحمود طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر سحابی مخابره کرد که به دستگیری مجدد او در چهارم بهمن سال 1343 به اتهام اقدام بر ضد امنیت کشور و ارسال پرونده وی به دادستانی ارتش منجر شد. این‌بار نیز تا پانزدهم فروردین 1344 را در زندان سپری کرد. غفاری پس از آزادی بلافاصله طی تلگرافی آیت‌الله‌العظمی مرعشی‌نجفی را از آزادی خود مطلع ساخت. 
آیت‌الله غفاری در مردادماه سال 1345 از حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی ـ واعظ مشهور ـ برای سخنرانی در مسجد الهادی دعوت کرد که ساواک گزارش آن را به همراه آگهی های دعوت از مردم جهت شرکت در این سخنرانی در پرونده آقای فلسفی درج کرده است. 
مرحوم غفاری، خود نیز در فرصت های مناسب به ایراد سخنرانی های انقلابی می‌پرداخت و ماموران ساواک گزارش های فراوانی را در این خصوص ثبت کرده‌اند. پس از شدت‌گرفتن فعالیت های انقلابی ایشان، سرانجام در تیرماه سال 1353 ساواک او را دستگیر و در ضمن بازرسی از منزل وی به تعداد زیادی اعلامیه دست یافت. در زندان، درخصوص این اعلامیه‌ها و نیز ارتباط با امام‌خمینی(ره) از ایشان بازجویی شد و مامور ساواک در پایان گزارش بازجویی خود چنین نظریه داده است: «در مجالس مذهبی به هنگام بیان احکام اسلامی از فرصت استفاده و اعمال خلفای بنی‌امیه را با وضع روز تشبیه نموده و بدین‌ترتیب اقدامات و اصلاحات حکومت پهلوی را تخطئه و با توسل به شواهد تاریخی مردم را نسبت به هیات حاکمه بدبین و علیه دولت تحریک نموده است.»

عبادت در زندان

آیت الله غفاری در دوران زندان سال 1353 نقش فعالی در مسائل سیاسی و علمی داشت و در کنار مطالعه به تدریس قرآن، فقه و نهجالبلاغه میپرداخت. در این رابطه حجه الاسلام هادی غفاری میگوید:
“سعی میکرد 8 ساعت مطالعه کند و به اضافه چهار ساعت هم نهجالبلاغه و قرآن و فقه و تارخی فقه به برادران درس میداد. حتی در داخل زندان شبی نبود که دعای افتتاح را نخواند و در پایان جمله خدایا شهادت را نصیب من کن نخواند. بعد به او میگفتم مگر دعای افتتاح چه دارد؟ میگفت دعای افتتاح در تکه آخرش شهادت میخواهد و معمولاً حتی در شبهایی که شلاق سخت خورده بود، نماز شب را رها نمیکرد.“
برخى از فعالیتهاى شاخص:
حضور در تهران بعنوان امام جماعت مسجد الهادی درسال 1334
مخالفت با طرح انجمنهای ایالتی وولایتی درسال 1340
دستگیر وزندانی درقیام 15 خرداد 1342
بازداشت درسالهای 1345 و1353
تبدیل مسجدالهادی به یکی از کانونهای حساس مبارزه با رژیم شاه
دستگیری منجربه شهادت درسال 1353
تحمل شکنجه های وحشتناک ماموران ساواک از قبیل شکستن دندانها و دستها، سوزاندن پاها در روغن داغ 
برگه ی بازجویی شهید آیت الله غفاری روح بزرگ و اراده ی مصمم و تزلزل ناپذیر او را به خوبی نشان می دهد: 
س – چرا به زندان آورده شده اید؟ 
ج – نمی دانم. 
س – آیا قبلاً به زندان آمده اید؟ 
ج – نیامده ام، آورده اند. 
س – نظر شما راجع به شاهنشاه آریامهر چیست؟ 
ج – ایشان با کودتای پدرشان به سر کار آمدند و غاصب اند. 
س – نظر شما راجع به حزب رستاخیز چیست؟ 
ج – این حزب شَه ساخته است، به مردم هیچ ربطی ندارد. 
س – نظر شما نسبت به آقای خمینی چیست؟ 
ج – من فکر می کنم کسی که می تواند ایران را نجات دهد، آیت الله خمینی است.
آیت الله غفاری با روحیة قوی در بازجوییهای انجام شده عملاً مآموران را در نیل به اهدافشان ناکام میگذارد برای مثال در یکی از سوالهای بازجویی ایشان آمده است:
“س: آیا شما اقدامات آیت الله خمینی را در مورد پخش اعلامیه و همچنین مخالفت با اصلاحات دولت مورد تأیید قرار میدهید یا خیر؟“ آیت الله غفاری با زیرکی و فراست شایان توجهی مینویسد:
“اما حسن عسگری (ع) ضمن گفتاریش به امام زمان عج الله تعالی فرجه ضمن تعیین نائب عام تمام مراجع را واجب الطاعه و رد قول آنان را رد قول خود قرار داده هم حجتی علیکم و انا حجه الله الراد علیهم کالراد علینا“
که بدین ترتیب با پاسخی حکیمانه و زیرکانه حرکت انقلابی حضرت امام امت را مورد تأیید قرار میدهد.

عروج از زندان :

آیت‌الله غفاری سرانجام در زندان براثر شکنجه و فشارهای وارده در تاریخ ششم دی‌ماه 1353 به شهادت رسید. اداره ساواک دو روز پس از آن، در شانزدهم دی‌ماه خبر فوت ایشان را به خانواده وی اعلام و از آنان درخواست کرد که بی‌سروصدا و بی‌آنکه به کسی چیزی بگویند برای تحویل جنازه به دادستانی ارتش مراجعه کنند. اما خانواده غفاری از امضای برگه فوت خودداری نمود و لذا اداره امنیت مجبور شد به منظور تدفین مخفیانه، جنازه او را شبانه به قم بفرستد اما طلاب و مردم قم از موضوع باخبر شده و به‌طرز باشکوهی در تشییع جنازه او در صبح روز هفتم دی‌ماه شرکت کردند. در مسیر تشییع جنازه به سمت حرم حضرت معصومه‌(ع)، تعدادی از مراجع تقلید نیز به مردم پیوستند. حاضران در این مراسم شعارهایی نیز علیه حکومت سردادند که به دستگیری تعدادی از طلاب منجر شد. چند روز بعد، آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی مراسم ختم باشکوهی را برای مرحوم آیت‌الله شیخ‌حسین غفاری در مسجد اعظم قم برگزار کرد.
خبر شهادت آیت الله غفاری در مجامع دانشگاهی و حتی در خارج از کشور و نیز در میان مسلمانان و شیعیان تأثیر شایان توجهی داشته است و موجی از تحرکات انقلابی و افشاگرانه علیه رژیم پهلوی در خارج و داخل کشور سبب شد تا در مدرسه فیضیه قم اعلامیهای به سه زبان فارسی، عربی، انگلیسی، الصاق شود که در آن چگونگی بازداشت ایشان و شکنجه های دوران زندان مطرح و تحت عنوان روحانیون مبارز ایرانی خارج از کشور امضا شده بود. اعلامیه حاوی دو عکس از آیت الله غفاری بود که یکی عکس رسمی ایشان در کسوت روحانیت و دیگری تصویر ایشان در زندان.
امام امت در سخنی در موره 13/8/57 پیرامون شهادت آیت الله غفاری میفرمایند:
“زجر ما این است که ما را حبس کردند یا زندان بردند یا زجر این است که پای بعضی از علماء را اره کردند (اشاره به آیتالله غفاری) اقا! توی روغن سوزاندند زجر ما این است که 10 سال، 15 سال، 8 سال، 7 سال، علمای ما در حبس هستند“
کلام شهید: دشمن خمینی کافر است.

قطعه شعری از آیت الله غفاری آذرشهری

عاشق چو رو به کعبه صدق و صفا کند
احرام ز کسوت صبر و رضا کند
در پیش، راه بادیه گیرد غریب وار
ترک عشیره و بلد و اقربا کند
نگریزد از شداید و رنج مسافرت
در طی ره تحمل خار جفا کند

دی ماه 89

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۹ ، ۰۹:۲۸
فاصله گلناری

.7 دیماه سالروز تشکیل نهضت سواد آموزی است، نهضتی که در سال 1358 با فرمان تاریخی حضرت امام(ره) ایجاد شد. سواد آموزان روستای ترکمن نشین آقدگش در 15 کیلومتری شهرستان آقلا تا پایان سال باسوادی خود را جشن خواهند گرفت

سواد آموزی به توفیق فرمان امام خمینی (ره) از یک حرکت محدود فرهنگی، به نهضتی فراگیر تبدیل شد و از آن پس در شمار مقدس ترین آرمانهای انقلاب اسلامی در آمد.

به حتم، چنین آرمان مقدسی، شایستگی آن را دارد که در کنار مهم ترین اهداف و برنامه های معجزه قرن، یعنی انقلاب شکوهمند اسلامی بنشیند و سطری طلایی در کارنامه نهضت اسلامی در جهان معاصر باشد.

نیاز به توصیه و توجیه نیست؛ زیرا همگان می دانند که آموختن تنها دستاویز انسان در سراشیب نشناختن و ندانستن است. اما همتی بلند می خواهد و توفیقی مدام.

در دین و آیینی که تعلیم و تعلم، عبادت است، جستجوی دانش، فریضه و عالم ارجمندترین کس در میان مردم است، محرومیت از خواندن و نوشتن، بخشودنی نیست.

اولین کلمه و نخستین فرمان آخرین کتاب آسمانی، امر به خواندن است. چنین کتابی و چنان آیینی، مسلمانی را که نخواند و ننویسد، سرزنش می کند.

آموزاندن، بهایی بود که پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) برای آزادی اسیران جنگ بدر مقرر فرمود، و آموختن، هنری است که همه توانایی ها و هنری های دگر، از آن می جوشد و سر برمی آورد. راست است که از دانایی می خیزد و دانستن، توانستن می آفریند.

تشکیل نهضت مقدس سوادآموزی، اقتضای روح و مرام انقلاب اسلامی بود و اگر چنین نبود، جای هزار شگفتی و تاسف بود. به یمن فرمان امام خمینی (ره) پایه و اساس نهضتی گذارده شد که در هر گام، طاغوتی را شکست و در هر مرحله توفیقی به چنگ آورد. هر سرزمینی که به تصرف این قیام ستودنی، در می آید، بر بام آن پرچم فخر و برازندگی افراشته می شود و چراغ سعادت و بالندگی افروخته تر می گردد.

رهبران و کوشندگان این نهضت را سپاس می گوییم و توفیق بیشتر آنان را از خداوند خواستاریم. به جا و شایسته است که هدف ها و رسالت والای نهضت سوادآموزی مورد توجه و دقت قرار گیرد.

این هدف ها در پیام تاریخی امام امت که روز هفتم دی ماه سال 1358 به این مناسبت صادر فرمودند، بین شده است.

متن پیام امام به این شرح است:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 ن * و القلم و مایسطرون (قرآن کریم)

 ملت شریف ایران! شما می دانید که در رژیم گذشته آنچه که بر ملت مبارز ایران سایه افکنده بود، علاوه بر دیکتاتوری و ظلم، تبلیغات بی محتوی و هیچ را همه چیز جلوه دادن بود، ملتی که در همه ابعاد از حوایج اولیه محروم بود وانمود می شد که در اوج ترقی است. از جمله حوایج اولیه برای هر ملت که در ردیف بهداشت و مسکن، بلکه مهمتر از آنها است، آموزش برای همگان است.

مع الاسف کشور ما وارث ملتی است که از این نعمت بزرگ در رژیم سابق محروم و اکثر افراد کشور ما از نوشتن و خواندن برخودار نیستند، چه رسد به آموزش عالی. مایه بسی خجلت است که در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلام زندگی می کند که طلب علم را فریضه دانسته است، از نوشتن و خواندن محروم باشد. ما باید در برنامه دراز مدت، فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل و خودکفا تبدیل کنیم و اکنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشریفات خسته کننده برای مبارزه با بیسوادی بطور ضربتی و بسیج عمومی قیام کنیم تا انشاء الله در آینده نزدیک، هر کس نوشتن و خواندن ابتدایی را آموخته باشد. برای این امر لازم است تمام بیسوادان برای یادگیری و تمام خواهران و برادران با سواد برای یاد دادن بپاخیزید و وزارت آموزش و پرورش با تمام امکانات بپا خیزد و از قرطاس بازی و تشریفات اداری بپرهیزد و برادران و خواهران ایمانی برای رفع این نقیصه دردآور بسیج شوید و ریشه این نقص را از بن برکنید.

تعلیم و تعلم عبادتی است که خداوند تبارک و تعالی ما را بر آن دعوت فرموده است. ائمه جماعات شهرستانها و روستاها مردم را دعوت نمایند و در مساجد و تکایا، با سوادان نوشتن و خواندن را به خواهران و برادران خود یاد دهند و منتظر اقدامات دولت نباشند و در منازل شخصی، اعضای با سواد خانواده اعضای بیسواد را تعلیم کنند و بیسوادان از این امر سرپیچی نکنند.

من از ملت عزیز امید دارم که با همت والای خود، بدون فوت وقت، ایران را به صورت مدرسه ای درآورند و در هر شب و روز در اوقات بیکاری، یکی دو ساعت را صرف این عمل شریف نمایند.

بپا خیزید که خداوند متعال با شما است. از خداوند تعالی سعادت و سلامت و رفاه ملت شریف را خواستارم.

و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
روح ا… موسوی الخمینی

مصطفی پورنجاتی

«الف. ب. پ» سلام، حرف های گل داده! سلام، دفترمشق و حساب!

«بابا انار دارد.» چه بوی خوبی می دهد این کتاب ها!

«دارا نان داد.» دیگر انگشت نمی زنم؛ خط می کشم، نام می نویسم.

«کشاورز در مزرعه کار می کند.» من لبخند می زنم به دست های پیرمردِ عکس که می کارد و درو می کند و خسته نمی شود.

«اکرم کتاب می خواند» من می خوانم، می نویسم و با این همه حکایت خوب و داستان شیرین، زندگی می کنم.

آقای معلم روی تخته نوشت: به نام خدا. امروز صبح، برای کلاس و درس وضو گرفته ام، روشن شده ام؛ با چشم هایی که حالا باز شده است، چشم هایی که دیگر بسته نیست و خوب می بیند.

«گنجشک روی درخت، نشسته است» من هم کنار همشاگردی ام نشسته ام؛ روی این نیمکت های صمیمی هر دو سواد یاد می گیریم، به شوق فردا، به شوق دانایی.

«توانا بود هر که دانا بود» و من حالا توانا شده ام؛ چون رفته ام به باغی که در همه جایش، دانایی سبز شده است.

«میازار موری که دانه کش است» این همه محبت را هنوز باور نکرده ام. اینجا همه چیز قشنگ است. از نصیحت بزرگان دیگر ناراحت نمی شوم. دوستشان می دارم.

مدادم را می آورم روی صفحه سفید دفتر. دیگر با دل و جرئت شده ام. از نوشتن نمی ترسم. اولین نامه کوچکم را، حرف های دلم را خودم می نویسم: خدای خوبم! از این همه لطف تو سپاس گزارم.

هفت ساله شدم!

حسین امیری

دارم خاطره دیدارت را الف به الف می اندیشم.

دارم الفبای نگاهت را مرور می کنم؛ خاطره اولین روزی که گرد پیری را از چهره دلم زدودی و گفتی می توانی و توانستم.

ناگهان عقبگرد ساعت، مرا به احترام کودکی از دست رفته باز آمده ام واداشت. من در سن چهل سالگی، جوان تر شده ام و در ترنم مهر تو، مهرماهِ یک لحظه تکرار نشدنی، به مدرسه آمده ام.

نهضت زندگی دوباره

الفبای فکرم، وامدار الف قامت توست که از کوره راه های سختی گذشتی و از روستاهای دور تا شهرهای شلوغ، دنبال کسی آمدی که خواندن را بیاموزیش؛ من مدتی است سوره علق را با لعل لب تو می خوانم، می خوانم به نام خدا و به نام معلم.

به یاد می آورم سیمای تو را که لباس جهاد پوشیده بودی؛ اما کلاه و زرهت نبود؛ عزم جهاد کرده بودی؛ اما شمشیرت نداده بودند. سلاح بردباری برگرفتی و بر سنگر علم نشستی و زهی سربلندی که قله بلند افکارم را عَلَم همت تو فتح، و جاده های زندگی ام را پای ارادت تو نقاشی کرده است! چه نیکو خطی که از شهر دانایی می گذرد و از کوچه نور و روشنایی!

نهضت تو، نهضت زندگی دوباره بود. تو زنده ام کردی و علمم آموختی و نور چشمم شدی.

جهانی پر از کلمات

طیبه تقی زاده

سیاهی از بین می رود و این بار تیرگی ها بر اندام سپید کاغذ، روشنایی خواهد شد به چشمان تاریکِ جهل. اندام وسیع تخته سیاه، جهانی می شود پر از کلماتی که چون یاس های سپید، از ساقه هایش بالا رفته اند. هر حرفی که می نویسی، گویی تو را به آنچه در دل داری، نزدیک تر می کند؛ دلی که شاید دوست داشته باشد گاهی برای خودش بنویسد.

می خوانی؛ بی هیچ سردرگمی

ساقه هایت جوانه زده اند و تو گویی متولد می شوی. از این پس، هر آینه روبه مسیری می روی که تو را بیشتر و بیشتر به دانایی می رساند. شاید وقت آن رسیده باشد که «پشت دانایی اردو بزنیم»! این درخت خشک که روزی محتاج قطره ای آب بود، چنان ریشه دوانده که به چشمه سار بینایی و معرفت راه یافته است. و تو امروز، غبار از دریچه های ذهنت زدوده ای و بی هیچ سردرگمی می خوانی.

میوه دانش

از خواب فراموشی بیدار شده ای. به درخت دانش رسیده ای و امروز می فهمی که چقدر شیرینند میوه هایش و امروز می دانی که میوه دانایی را هیچ کس جز تو نمی تواند برای تو به دست بیاورد.

ساقه هایت جان گرفته اند. دستانت واژگانی را می نویسند که همیشه در آرزوی خواندنشان بودند. تو امروز، به گنجی دست یافته ای که همیشه همراه توست و کسی را یارای آن نیست که از تو بازستاند.

دانایی را دریاب!

پنجره های باز، تو را می خوانند. صفحات ناخوانده، صدایت می زنند. زبانت باز می شود روبه دنیای مرموز کلمات؛ خطوطی که تا دیروز سیاهی امواج آنها چشمانت را می آزرد.

گام بردار روشنایی دانش را! چراغی روبه رویت روشن بگذار!

باید بروی و چمدان تازه ای برداری و اندیشه های تازه را همسفر خویش کنی. فکری تازه، تو را می خواند. دانایی را دریاب!

دیگر تنها نیستی

باغ جهانت اکنون سرشار از کلماتی است که از تماشا لبریز است. پروانه های روحت چه سبک می گذرند از سرچشمه های رویش اندیشه! تو چون آبی روان از سایه سار علم می گذری. کوچه ای هستی روبه باغ کلمات. می بویی گل های رنگارنگ علومت را. شبنم دانش، گونه های خوابت را نواخته است. شب از تو می گریزد و روشنایی به جانت می آویزد. دیگر تنها نیستی.

تولدی دیگر

غمناکی از تو رخت می بندد. می خوانی، می نویسی سرشاری لحظه هایت را. امروز یک بار به دنیا آمده ای دیگر. شادمانه، بال و پر گشوده ای روبه افق های باز. رشته نگاهت چقدر می درخشید به یمن پیروزی فهمیدن! از بیابان شوره زار نادانی را گذشتی و به باغ بی نظیر آرزوهایت رسیدی؛ آنجا که با هر کتابی، جهانی از گل های رنگارنگ دانایی پوشیدی

9 دی ماه 89

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۹ ، ۰۹:۲۶
فاصله گلناری

شب چله (یلدا): شب زایش خورشید و آغاز سال نو میترایی

دیر زمانی است که مردمان ایرانی و بسیاری از جوامع دیگر، در آغاز فصل زمستان مراسمی را برپا می‌دارند که در میان اقوام گوناگون، نام‌ها و انگیزه‌های متفاوتی دارد. در ایران و سرزمین‌های هم‌فرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام می‌برند که همزمان با شب انقلاب زمستانی است. به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و انطباق کامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سال‌ها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سی‌ام آذرماه و بامداد یکم دی‌ماه است. هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند که مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار می‌شود؛ اما می‌دانیم که در باورهای کهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یوم شناخته نمی‌شده است. جشن شب چله، همچون بسیاری از آیین‌های ایرانی، ریشه در رویدادی کیهانی دارد.

خورشید در حرکت سالانه خود، در آخر پاییز به پایین‌ترین نقطه افق جنوب شرقی می‌رسد که موجب کوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریکی شب می‌شود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگرباره بسوی شمال شرقی باز می‌گردد که نتیجه آن افزایش روشنایی روز و کاهش شب است. به عبارت دیگر، در شش‌ماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان، در هر شبانروز خورشید اندکی پایین‌تر از محل پیشین خود در افق طلوع می‌کند تا در نهایت در آغاز زمستان به پایین‌ترین حد جنوبی خود با فاصله ۵/۲۳ درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد.

In its annual motion, the sun reaches the lowest point of the southeastern horizon in late autumn, shortening the day and increasing the darkness of the night. But from the beginning of winter or the winter solstice, the sun returns to the northeast again, resulting in increased daylight and reduced night light.

از این روز به بعد، مسیر جابجایی‌های طلوع خورشید معکوس شده و مجدداً بسوی بالا و نقطه انقلاب تابستانی باز می‌‌گردد. آغاز بازگردیدن خورشید بسوی شمال‌شرقی و افزایش طول روز، در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگرباره خورشید دانسته می‌شد و آنرا گرامی و فرخنده می‌داشتند.  

در گذشته، آیین‌هایی در این هنگام برگزار می‌شده است که یکی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی که از لازمه‌های آن، حضور کهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراکی‌های فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.

بسیاری از ادیان نیز به شب چله مفهومی دینی دادند. در آیین میترا (و بعدها با نام کیش مهر)، نخستین روز زمستان به نام «خوره روز» (خورشید روز)، روز تولد مهر و نخستین روز سال نو بشمار می‌آمده است و امروزه کارکرد خود را در تقویم میلادی که ادامه گاهشماری میترایی است و حدود چهارصد سال پس از مبدأ میلادی به وجود آمده؛ ادامه می‌دهد. فرقه‌های گوناگون عیسوی، با تفاوت‌هایی، زادروز مسیح را در یکی از روزهای نزدیک به انقلاب زمستانی می‌دانند و همچنین جشن سال نو و کریسمس را همچون تقویم کهن سیستانی در همین هنگام برگزار می‌کنند. به روایت بیرونی، مبدأ سالشماری تقویم کهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و جالب اینکه نام نخستین ماه سال آنان نیز «کریست» بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متأخرتر باز می‌گردد و پیش از آن، آنگونه که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل کرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است. نامگذاری نخستین ماه زمستان و سال نو با نام «دی» به معنای دادار/خداوند از همان باورهای میترایی سرچشمه می‌گیرد.

نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک، قهرمان بزرگ ملی ایران بوده‌اند (که هنوز هم حامیان سرمایه‌داری لجام گسیخته اندیشه‌های عدالت‌جویانه او را سد راه منافع طبقاتی خود می‌دانند) سخت گرامی و بزرگ دانسته می‌شد و از آن با نام «خرم روز» یاد می‌کرده و آیین‌هایی ویژه داشته‌اند. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستانی هنوز در میان برخی اقوام دیده می‌شود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است. همچنین در تقویم کهن ارمنیان نیز از نخستین ماه سال نو با نام «ناواسارد» یاد شده است که با واژه اوستایی «نوسرذه» به معنای «سال نو» در پیوند است.
هر چند برگزاری مراسم شب چله و میلاد خورشید در سنت دینی زرتشتیان پذیرفته نشده است؛ اما خوشبختانه اخیراً آنان نیز می‌کوشند تا این مراسم را همچون دیگر ایرانیان برگزار کنند. البته در تقویم نوظهوری که برخی زرتشتیان از آن استفاده می‌کتتد و دارای سابقه تاریخی در ایران نیست، زمان شب چله با ۲۴ آذرماه مصادف می‌شود که نه با تقویم طبیعی انطباق دارد و نه با گاهشماری دقیق ایرانی و نه با گفتار ابوریحان بیرونی که از شب چله با نام «عید نود روز» یاد می‌کند. از آنرو که فاصله شب چله با نوروز، نود روز است.

An accurate Iranian chronology, not in the words of Abu Rihan al-Biruni, who refers to Shab-e Cheleh as "Eid No Rooz."

امروزه می‌توان تولد خورشید را آنگونه که پیشینیان ما به نظاره می‌نشسته‌اند، تماشا کرد: در دوران باستان بناهایی برای سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه و استخراج تقویم ساخته می‌شده که یکی از مهمترین آنها چارتاقی نیاسر کاشان است که فعلاً تنها بنای سالم باقی‌مانده در این زمینه در ایران است. پژوهش‌های نگارنده که در سال ۱۳۸۰ منتشر شد (نظام گاهشماری در چارتاقی‌های ایران)، نشان می‌دهد که این بنا بگونه‌ای طراحی و ساخته شده است که می‌توان زمان رسیدن خورشید به برخی از مواضع سالانه و نیز نقطه انقلاب زمستانی و آغاز سال نو میترایی را با دقت تماشا و تشخیص داد. چارتاقی نیاسر بنایی است که تولد خورشید بگونه‌ای ملموس و قابل تماشا در آن دیده می‌شود. این ویژگی را چارتاقی «بازه هور» در راه نیشابور به تربت حیدریه و در نزدیکی روستای رباط سفید، نیز دارا است که البته فعلاً دیواری نوساخته و الحاقی مانع از دیدار پرتوهای خورشید می‌شود.

هر ساله مراسم دیدار طلوع و تولد خورشید و بررسی نظریه نگارنده در چارتاقی‌های ایران و از جمله چارتاقی‌های نیاسر، نویس و بتخانهٔ آتشکوه، با حضور دوستداران باستان‌ستاره‌شناسی ایرانی و دیگر علاقه‌مندان در محل چارتاقی‌ها برگزار می‌‌شود.

 

  یلدا از نظر معنی معادل با کلمه نوئل از ریشه ناتالیس رومی به معنی تولد است و نوئل از ریشه یلدا است .واژه یلدا سریانی و به معنی ولادت است . ولادت خورشید ( مهر و میترا ) و رومیان آن را ( ناتالیس انویکتوس ) یعنی روز ( تولد مهر شکست ناپذیر ) نامند  
 
     
 
 
 
 
   
 
 
شب یلدا  
 
 
 
 
     
 
   
 

ایرانیان قدیم شادی و نشاط را از موهبت های خدایی و غم و اندوه و تیره دلی را از پدیده های اهریمنی می پنداشتند. مراسم نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، چهارشنبه سوری و شب یلدا و سنت های دیگر در واقع بیانگر این حقیقت است که ایرانیان پس از رهایی از بیدادگری و ستم به شکرانه بازیافتن آزادی، جشن برپا می ساختند و پیروزی نیکی بر بدی و روشنایی بر تاریکی و داد بر ستم را گرامی می داشتند.

شب یلدا نیز یکی از این موارد است. در دوران کهن، شب مظهر تاریکی و تباهی و وحشت بوده و اغلب سعی می کردند که شب هنگام با افروختن آتش و افزودن نور، خانه روشن باشد. تا پلیدی و تباهی در آن راه نیابد. شب یلدا طولانی ترین شب ها است. یعنی تسلط تاریکی بر زمین از تسلط نور خورشید و روشنایی می کاهد. و چون فردای این شب روشنایی بر ظلمت غالب و روز طولانی می شود، ایرانیان تولد دوباره خورشید را که مظهر روشنایی است جشن می گیرند. در ایران کهن هر یک از سی روز ماه، نامی ویژه دارد، که نام فرشتگان است. نام دوازده ماه سال نیز در میان آنهاست. در هر ماه روزی را که نام روز با نام ماه یکی باشد، جشن می گرفتند . دی ماه، در ایران کهن، چهار جشن، وجود داشت. نخستین روز دی ماه و روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم، سه روزی که نام ماه و نام روز یکی بود. و در این سی روز ماه، سه روز آن ?دی? نام دارد و هر سه روز را در گذشته جشن می گرفتند. امروز از این چهار جشن تنها شب نخستین روز دی ماه، یا شب یلدا را جشن می گیرند، یعنی آخرین شب پاییز، نخستین شب زمستان، پایان قوس، آغاز جدی و درازترین شب سال. یلدا از نظر معنی معادل با کلمه نوئل از ریشه ناتالیس رومی به معنی تولد است و نوئل از ریشه یلدا است .واژه یلدا سریانی و به معنی ولادت است . ولادت خورشید ( مهر و میترا ) و رومیان آن را ( ناتالیس انویکتوس ) یعنی روز ( تولد مهر شکست ناپذیر ) نامند .

اجداد ما این شب را تا به صبح به جشن و پایکوبی به گرد آتش ، می پرداختند ، برخوانی الوان از میوه هایی چون هندوانه، خربزه، انار، سیب، خرمالو و به می نشستند. این میوها هریک بار معنایی نمادین با خود دارد، هندوانه که قاچ های مدور می خورد چون خورشید، یادآور گرمای تابستان و فرونشاندن عطش است.

انار صندوقچه دانه های مروارید ، سرخ که خود نماد تناسل نسل و زایش است و شب چره هایی که با شکستن آن شادی را با خود به همراه می آورد و دمی همه را از حرف زدن باز می دارد.

پایان فصل خزان و فرارسیدن سرما و دگرگونی رنگ زمین از زردی خزان به سفیدی عشق و محبت را ایرانیان از دیرباز در شبی بلند و مهربانگرامی می دارند. جای جای ایران زمین به عنوان سرزمینی کهن با کوله باری مملو از آیین های هزاران ساله، " یلدا " بلندترین شب سال را به گونه ای خاص و برگرفته از آیین ها و سنت های بومی منطقه به صبح می رسانند. آیین های شب یلدا گرچه در گذر ایام دستخوش تغییراتی شده اما همچنان در سنت های مناطق مختلف کشور مورد توجه قرار دارد.

The longest night of the year is brought to the morning in a special way and taken from the local rituals and traditions of the region

هرچند که زندگی ماشینی و گرفتاری های روزمره ، موجب ایجاد فاصله میان مردم ایران با سنت ها و آیین های گذشته شده ، اما هنوز هم جلوه ها و نمادهای از سنت های ویژه ای از ایران باستان در ایامی مانند شب یلدا و نوروز به چشم می خورد. نکته زیبا و بیادماندنی بلندترین شب سال در این است که همه ایرانیان اعم ازفارس،ترک،کرد،لر،بلوچ و عرب،شب یلدا را شب جشن،شادی، دور هم نشینی ، مهرورزی،دوستی و صداقت می دانند. آنچه در این میان و برگزاری آیین های ویژه شب یلدا جالب است شباهت های جشن کریسمس به یلدا است، مورخان می گویند این جشن گرچه متعلق به مسیحیان است اما در اصل از ایران باستان و آیین"مهر"(میترائیسم) گرفته شده و به همین دلیل، با دی و شب یلدای ایرانی همزادی و اشتراکات فراوان دارد.

زمان "کریسمس" اکنون نیز میان شاخه های مختلف مسیحیت اعم از ارتدوکس ، کاتولیک و پروتستانها، متفاوت است و هریک، مبنایی را برای آن تعیین کرده اند گرچه همگی به سالروز تولد "مهر" (میترا) خدای پاکی در ایران باستان نزدیکند. با یلدا واپسین ساعات خزان گذر می کند و صدای پای زمستان با سوزی سرد اما نوازشگر به گوش می رسد.خیانها شلوغ و پر رفت و آمد است انگار نفس گرم شب یلدا و دور هم نشستن، سوز سرما را از یاد برده است. شب یلدا در خراسان به " شب چله " معروف و دارای پیشنیه دیرینه ای است و مردم دراین شب با شرکت در شب نشینی های طولانی و خوردن انواع میوه و تنقلات سعی در بهتر گذراندن طولانی ترین شب سال دارند. مردم این منطقه برای استقبال نخستین روز از سردترین فصل سال تا آنجا که توان مالی دارند ، در خرید میوه های مخصوص شب یلدا مانند هندوانه ، انار و خربزه کوتاهی نمی کنند. بردن هدیه به خانه عروس با عنوان " شب چله ای " از دیگر مراسم شب یلدا در استان خراسان به ویژه مناطق جنوبی این استان است. در این شب برای دخترانی که به تازگی نامزد شده اند،ازسوی خانواده داماد، هدایایی فرستاده می شود و خانواده های عروس و داماد دور هم جمع می شوند. در این شب افراد با جمع شدن در خانه بزرگ فامیل، خواندن شعر و داستان، خوردن شیرینی ، آجیل و انواع تنقلات، بلندترین شب سال تا پاسی از شب بیدار می مانند. یکی از آیین های ویژه شب یلدا در استان خراسان جنوبی برگزاری مراسم "کف زدن" است. در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبک را که در این دیار به "بیخ" مشهور است، در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام "تغار" می ریزند. مردان و جوانان فامیل با دسته ای از چوب های نازک درخت انار به نام "دسته گز" مایع مزبور را آنقدر هم می زنند تا به صورت کف درآید و این کار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع مزبور کف کند. کف آماده شده با مخلوط کردن شیره شکر آماده خوردن شده و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان برده می شود. در این میان گروهی از جوانان قبل از شیرین کردن کف ها با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن کف به سر و صورت یکدیگر شادی و نشاط را به جمع مهمانان می افزایند. اما در استان اصفهان نیز از قدیم الایام آیین های ویژه ای وجود داشته که کم و بیش هنوز هم ادامه دارد.به باور اصفهانی های قدیم ، زمستان به دو بخش "چله" و "چله کوچیکه" تقسیم می شد که موعد چله از اول دیماه تا ‪ ۱۰‬بهمن بود اما "چله کوچیکه" از دهم بهمن آغاز می شد و تا سی بهمن ادامه داشت. البته آیین برگزاری شب چله در اصفهان به دو نام"چله زری" (ماده) و"عمو چله"(نر) تقسیم می شود زیرا از گذشته تاکنون همه موجودات و اشیاء را بر اساس جنس مذکر و مونث تقسیم می کردند. اصفهانی ها دوشب را به عنوان شب چله برپا می کردند و آیین های مخصوص به این شب را به جا می آوردند.آیین شب چله در شهر اصفهان خانوادگی برگزار می شده است و خانواده های اصفهانی با پهن کردن سفره یی با عنوان " سفره شب چله " ، این شب را گرامی می داشتند. هندوانه به عنوان نمادی کروی که برونش سبز و درونش قرمز است و سمبل خورشید محسوب می شود،به عنوان مهمترین میوه بر سر سفره چله قرار می گیرد. از دیگر بخشهای این آیین در اصفهان قدیم پهن کردن تمام البسه و رخت خوابها در هوای آزاد بویژه در مقابل خورشید با هدف خوش آمدگویی به "عمو چله" و "چله زری" بوده است. در استان کرمانشاه نیز که از شهرهای باستانی و کهن ایران زمین است ، شب یلدا از جایگاه ویژه ای در میان مردم برخوردار است و همواره با مراسم زیبا و با شکوهی همراه است. مردم استان کرمانشاه براساس آیینی کهن در این شب بیدار می مانند تا با شعر خواندن، قصه گفتن، فال حافظ گرفتن و آجیل خوردن با مادر جهان در زادن خورشید همراهی و همدردی کنند. میوه هایی نیز دراین شب خورده می شود که به گونه ای نمادی از خورشید است مانند هندوانه سرخ، انار سرخ، سیب سرخ و یا لیموی زرد ، قصه هایی از عشق جاودانه شیرین و فرهاد، رستم و سهراب، حکایت حسین کرد شبستری و خواندن اشعار زیبا و دلنشین شامی کرمانشاهی در گذشته نقل مجالس شب یلدا در کرمانشاه بود. آن روزها افراد فامیل بنا بر رسمی دیرینه به خانه بزرگترین فرد فامیل که معمولا پدر بزرگ و مادر بزرگ بودند می رفتند و باتکاندن برفهای زمستان از لباس هایشان در گرمای آرامش بخش کرسی فرو می رفتند. افراد فامیل بر سر یک سفره باهم شام می خوردند و بر روی سفره مخصوص این شب خوردنیهای متنوعی چیده می شد. خوردنی هایی از قبیل آجیل ، راحت الحلقوم، مشکل گشا، شیرینی محلی دست پخت مادر بزرگها به خصوص نان شیرینی معروف " نان پنجره ای، کاک و نان برنجی "، و میوه هایی چون انار، سیب و هندوانه که نگین این سفره بود. یکی از آداب زیبایی که شب یلدا در استان کرمانشاه وجود دارد گرفتن فال حافظ است که مردم با اعتقادات خاص خود رهنمودهایش را چراغ راه مشکلات خود در زندگی قرار می دهند.همچنین دختران دم بخت با این کار از باز شدن بخت خود در آن سال خبری می گرفتند. مردم استان زاهدان نیز براساس یک سنت دیرینه در شب یلدا در خانه بزرگ قوم خویش گردهم می آیند و به قصه هایی که پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها برایشان نقل می کنند گوش می دهند. برگزاری جشن ها و نشست های خانوادگی همراه باگروهی از اعتقادات اسطوره ای، شبی خاطره انگیزرابرای خانواده های زاهدانی به خصوص کودکان ونوجوانان فراهم می کند. گفتن قصه ، گرفتن فال حافظ ، بازی های دسته جمعی نظیر گل یا پوچ و بیان لطیفه و خاطره رااز سرگرمی های شب یلدا در این منطقه عنوان کرد.

شب یلدا

استان آذربایجان شرقی نیز به عنوان یکی از خطه های زرخیز ایران زمین برای زنده نگه داشتن این شب بیادماندنی برای خود آداب و رسوم ویژه ای دارند که به پاره ای از آنان اشاره می شود. اکثر مردم آذربایجان در شب یلدا "چیلله قارپیزی" (هندوانه چله) می خورند و معتقدند باخوردن هندوانه، لرز و سوز سرما به تنشان تاثیر نداشته و اصلا سرمای زمستان را حس نمی کنند. در بیشتر شهرها و روستاهای آذربایجان شرقی رسم بر این است که کسانی که نامزد هستند در دوران نامزدی در این شب برای نامزدهای خود " خوانچه " طبق می فرستند و اقوام در هر چه بهتربودن این خوانچه ها کمک می کنند. محتویات خوانچه ها عبارتند از شیرینی ، پرتقال ، سیب ، انار، هندوانه ، آیینه و پارچه که با پولک و تور تزیین می شود. هنگام غروب ،زنان فامیل هدایایی به رسم یاری به منزل داماد آورده و به جشن و پایکوبی می پردازند. سپس طبق های آماده را بر سر افرادی که معین شده قرار داده و روانه خانه عروس می کنند و مادر عروس پس از تحویل طبق ها، هدایای مانند پول، شیرینی، جوراب و دستمال به آنها می دهد. فردای این شب مادر دختر تمام طبق ها را در اتاق میهمان چیده و از زنان فامیل برای صرف میوه و شیرینی دعوت می کند.

The contents of the readings include sweets, oranges, apples, pomegranates, watermelons, mirrors and fabrics that are decorated with sequins and nets. At dusk, the women of the family bring gifts to help the groom go to the house and celebrate. The prepared plates are then placed on the designated persons and sent to the bride's house, and the bride's mother, after delivering the plates, presents such as money, sweets,

همچنین علاوه بر فرستادن سهم چله برای نوعروس، در نخستین سال ازدواج زوج های تبریزی، پدر عروس قبل از غروب آفتاب سهم دختر و دامادش را که شامل هندوانه، میوه، آجیل، شیرینی، یک قواره پیراهنی باکفش و چادری روانه منزل آنها می کند. در آذربایجان سابقا که ارتباطات به این آسانی نبود از اواخر تابستان مقدار زیادی هندوانه و خربزه در تور می گذاشتند و آن را از سقف آشپرخانه آویزان می کردند تادر هوای آزاد خراب نشود و یااینکه در کاه قرار می دادند. هندوانه مهمترین خوراک شب چله مردم آذربایجان شرقی است. اغلب مردم در این شب برنج، مرغ و آش شیر پخته و بعداز شام نیز از تنقلات موجود در منزل شامل قاورقا (گندم برشته با شاهدانه)آجیل،لبو، هویچ، حلوای گردو انواع میوه، خربزه، هندوانه و خشکبارهایی چون انگور، بادام و سنجد میل می کنند. ریش سفید خانواده در حالیکه با چاقو هندوانه را می برد، می گوید قادا بلامیزی بو گئجه کسدوخ (بلایای خودمان را امروز بریدیم) در تبریز پوستهای میوه و اشغالها را درآب روان ریخته و این رفتار راخوب و خوش یمن می دانند. بعد از خوردن تنقلات و میوه در سابق بزرگان خانواده به نقل حکایات و داستان هایی از حماسه های ملی این سرزمین نظیر، اصلی و کرم، بایاتی خواندن و ضرب المثل پرداخته و تا پاسی از شب به صحبت و گفت و گو مشغول می شوند. زنان معمولا تا پایان چله کوچک خانه تکانی نمی کنند و اعتقاد دارند اگردر طول این دو چله کسی خانه تکانی کند، چله او را نفرین می کند و اگر چله کسی را نفرین کند به نکبت و بدبختی گرفتار می شود. اما آیین شب یلدا در استان مرکزی از دیرباز در سه شب متوالی باعناوین شب " چله بزرگه"، "چله وسطی" و" چله کوچیکه" برگزار می شده و خویشان و دوستان سفره ای از مهر را می گشودند و از هر دری سخنی می گفتند. یکی ازآیین های ویژه یلدا، در استان مرکزی دیدار و بزرگان و سالخوردگان فامیل بوده است. در شب های چله افراد فامیل در همایشی صمیمی دور کرسی چوبی جمع می شدند و به قصه های بزرگترها گوش می دادند. زنان و دختران روستایی در گرگ و میش شب های چله در تکاپو و هیجانی خاص ملزومات غذا و تنقلات ویژه این شب را مهیا می کردند وبرای گذران ساعات خوش در کنار فامیل لحظه شماری می کردند. آنان درسینی های قدیمی مسی درفضای دوده گرفته آشپزخانه های قدیمی، انواع میوه و تنقلات به ویژه هندوانه،انگور،تخمه و نخودچی کشمش، و خرما را مهیا می کردند.دراین شب استثنایی پس از صرف شام و خواندن دعای شکر درپای سفره، همگان در کنار هم،از شادی ها و غم ها، موفقیت ها ، اعتقادات، امیدها و بیم هاشان می گفتند. بزرگترها و ریش سفیدان فامیل در این شب علاوه بر خواندن اشعار حافظ ، سعدی و فردوسی خاطرات و داستان های کهن ایران زمین را برای اعضای خانواده نقل می کردند

جشن یلدا و عادات مرسوم در ایران

ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می‌مانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم می‌دارند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیهٔ آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رخت خواب روند و لختی بیاسایند.

  • در آیین کهن، بنابر یک سنت دیرینه آیین مهر شاهان ایرانی در روز اول دی‌ماه تاج و تخت شاهی را بر زمین می‌گذاشتند و با جامه‌ای سپید به صحرا می‌رفتند و بر فرشی سپید می‌نشستند. دربان‌ها و نگهبانان کاخ شاهی و همهٔ برده‌ها و خدمت‌کاران در سطح شهر آزاد شده و به‌سان دیگران زندگی می‌کردند. رئیس و مرئوس، پادشاه و مردم عادی همگی یکسان بودند. البته درستی این امر تایید نشده و شاید افسانه‌ای بیش نباشد. ایرانیان در این شب باقی‌مانده میوه‌هایی را که انبار کرده بودند به همراه خشکبار و تنقلات می‌خوردند و دور هم گرد هیزم افروخته می‌نشستند تا سپیده دم بشارت روشنایی دهد زیرا به زعم آنان در این شب تاریکی و سیاهی در اوج خود است. جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب‌نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می‌شود.متل‌گویی که نوعی شعرخوانی و داستان‌خوانی است در قدیم اجرا می‌شده‌ است به این صورت که خانواده‌ها در این شب گرد می‌آمدند و پیرترها برای همه قصه تعریف می‌کردند. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند، این میوه‌ها که اغلب دانه‌های زیادی دارند، نوعی جادوی سرایتی محسوب می‌شوند که انسان‌ها با توسل به برکت‌خیزی و پردانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکت‌آور می‌کنند و نیروی باروی را در خویش افزایش می‌دهند و همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشید در شب به‌شمار می‌روند. در این شب هم مثلجشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آینده‌گویی می‌کنند.
  • در خطهٔ شمال و آذربایجان رسم بر این است که در این شب خوانچه‌ای تزیین شده به خانهٔ تازه‌عروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانه‌ها را تزئین می‌کنند و شال‌های قرمزی را اطرافش می‌گذارند. درحالی که مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین می‌کنند و به خانهٔ عروس می‌برند.
  • سفرهٔ مردم شیراز مثل سفرهٔ نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاج‌ها و خرما و رنگینکبرای گرم مزاج‌ها موجود است. حافظ‌خوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازی‌هاست. البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است، بلکه رسم کلی چله‌نشینان شده‌است.
  • همدانی‌ها فالی می‌گیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق می‌نشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر می‌خواند. دختر بچه‌ای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن می‌زند و مهمان‌ها بنا به ترتیبی که نشسته‌اند شعرهای پیرزن را فال خود می‌دانند. همچنین در مناطق دیگر همدان تنقلاتی که مناسب با آب و هوای آن منطقه‌است در این شب خورده می‌شود. در تویسرکان وملایر، گردو و کشمش و مِیز نیز خورده می‌شود که از معمولترین خوراکی‌های موجود در ابن استان هاست.
  • در شهرهای خراسان خواندن شاهنامهٔ فردوسی در این شب مرسوم است.
  • در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم می‌دهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش می‌خورند.
  • در گیلان هندوانه را حتماً فراهم می‌کنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی‌کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از خوردنی‌هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می‌شود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می‌ریزند، خمره را پر از آب می‌کنند و کمی نمک هم به آن می‌افزایند و در خم را می‌بندند و در گوشه‌ای خارج از هوای گرم اطاق می‌گذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می‌شود. آوکونوس در اغلب خانه‌های گیلان تا بهار آینده یافت می‌شود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون می‌آورند و آن را با گلپر و نمک در سینه‌کش آفتاب می‌خورند.(آو= آب و کونوس = ازگیل). در گیلان در خانواده هایی که در همان سال پسرشان را داماد یا نامزد کرده‌اند رسم است که طبقی برای خانواده نوعروس می فرستند. در این طبق میوه‌ها و خوراکی‌ها و تنقلات ویژه شب چله به زیبایی در اطراف آراسته می‌شود و در وسط طبق هم یک ماهی بزرگ (معمولا ماهی سفید) تازه و خام همراه با تزیین سبزیجات قرار می‌گیرد که معتقدند باعث خیر و برکت و فراوانی روزی زوج جدید و همچنین سلامت و باروری نوعروس می‌گردد.[نیازمند منبع]
  • مردم کرمان تا سحر انتظار می‌کشند تا از قارون افسانه‌ای استقبال کنند. قارون در لباس هیزم‌شکن برای خانواده‌های فقیر تکه‌های چوب می‌آورد. این چوب‌ها به طلا تبدیل می‌شوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه می‌آورند

 

شب شما به شیرینی هندوانه 
خندتون مثل پسته 
و عمرتون به بلندی یلدا 
شب یلدا مبارک

 

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

بلندترین شب سال هم خورشید را ملاقات خواهد کرد و این یعنی 
بوسه گرم خداوند بر صورت زندگی وقتی همه چیز یخ می زند. 
یلدا مبارک

 

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

من امشب دارم می رم، فکر نکنم دیگه همدیگر رو ببینیم... منو فراموش نکن و به خاطر تمام بدی هام منو ببخش... 
از طرف پاییز - یلدا مبارک

 

♣♣♣♣♣♣smiley♣♣♣♣♣smileysmiley

 

ببین چگونه قناری ز شوق می لرزد 
نترس از شب یلدا بهار آمدنی است

 

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

همهً شب های غم آبستن روز طرب است 
یوسف روز ز چاه شب یلدا آید

 

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

بیا ای دل کمی وارونه گردیم 
برای هم بیا دیوونه گردیم 
شب یلدا شده نزدیک ای دوست 
برای هم بیا هندونه گردیم 
شب یلدا مبارک

 

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

عمرتون ۱۰۰ شب یلدا/دلتون قد یه دریا /توی این شب های سرما/یادتون همیشه با ما 
شب یلدا مبارک

 

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

توی سرمای این شب طولانی به فکر بی خانه مان هایی که چشم میزنند 
زودتر صبح بشه هم هستی ؟

 

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

یلدا یعنی یادمان باشد که زنگی آنقدر کوتاه است، که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت

 

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

یلدا یعنی بهانه ای برای در کنار هم شاد بودن و زندگی یعنی همین بهانه های کوچک گذرا. 
یلداتان مبارک و زندگیتان پر از بهانه های شاد باد.

 

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

جیک.جیک.جیک.جیک.جیک 
یه جیک اضافه کن بفرست برای جوجه بعدی

 

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

چند ساعت بیشتر به آخر پاییز نمونده، جوجه هاتو شمردی!؟

 

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

روی شما مثل گل هندونه ، خنده هاتون مثل قاچ هندونه ، روزگارتون مثل پوست هندونه ، جیبتونم پر تخم هندونه 
یلداتون مبارک

از برگ برگ ِ دفتر من پرت می شوند
معشوق های خسته ی پایان گرفته ام
یلدای چشم های تو را گریه میکنند
موهای رنگ و بوی زمستان گرفته ام !

فرستنده : IvI@H$HHD


 

36444

یلدای چشم های تو برفی ترین شب است
یلدای چشم های تو طوفان می آورد
امشب تمام وسوسه ها در نگاه توست
ابلیس هم به دین تو ایمان می آورد !

فرستنده : IvI@H$HHD


 

36443

سلام دوستان
آخر پاییز شد و همه دم میزنند از شمردن جوجه ها!!!!
اما تو بشمار
تعداد دل هایی را که به دست آورده ای....!
بشمار تعداد لبخند هایی که بر لب دوستانت نشانده ای...!
بشمار تعداد اشک هایی که از سر شوق و یا غم ریخته ای...!
فصل زردی بود اما تو چقدر سبز بودی
نگران جوجه ها هم نباش آن ها را بعدا با هم میشماریم
ودر آخر
" امید وارم همه ی لحظه های پایانی پاییزت "
"پر از خش خش آرزو های قشنگ باشد"
یلدا پیشاپیش بر همه ی 4joki های عزیز مبارک

فرستنده : جواد.ش.رهنان

  • قسمتی از متن به انگلیسی ترجمه شده
  • دی 1389
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۹ ، ۰۹:۲۳
فاصله گلناری

چهارم ماه محرم

 

«مِنْ دَلائِلِ عَلاماتِ الْقَبُولِ: أَلْجُلُوسُ إِلى أَهْلِ العُقُولِ. وَ مِنْ عَلاماتِ أَسْبابِ الْجَهْلِ أَلْمُماراةُ لِغَیْرِ أَهْلِ الْکُفْرِ. وَ مِنْ دَلائِلِ الْعالِمِ إِنْتِقادُهُ لِحَدیثِهِ وَ عِلْمُهُ بِحَقائِقِ فُنُونِ النَّظَرِ.»

از دلائل نشانه هاى مقبولیت، همنشینى با خردمندان است.و از نشانه هاى موجبات نادانى، مجادله با مسلمانان.و از نشانه هاى دانا این است که سخن خود را نقّادى میکند و به حقایق فنونِ نظر، داناست..

سلام

و اما روز چهارم محرم :

در این روز عبیدالله بن زیاد مردم را در مسجد کوفه گردآورد و خود به منبر رفت و گفت : اى مردم ! شما آل ابى سفیان را آزمودید و آنها را چنان که مى خواستید، یافتید! و یزید را مى شناسید که داریاى سیره و طریقه اى نیکو است و به زیر دستان احسان مى کند. و عطایاى او بجاست . و پدرش نیز چنین بود، و اینک یزید دستور داده است که بهره شما را از عطایا بیشتر کنم و پولى را نزد من فرستاده که در میان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم این سخن را به گوش جان بشنوید و اطااعت کنید.سپس از منبر به زیر آمد و براى مردم شام نیز عطایایى مقرر کرد و دستور داد تا در تمام شهر ندا کنند که مردم براى حرکت آماده باشند، و خود و همراهانش به سوى نخیله حرکت کرد و حصین بن نمیر و حجار بن ابجر و شبث بن ربعى و شمر بن ذى الجوشن را به کربلا گسیل داشت تا عمر بن سعد را در جنگ با حسین کمک نمایند. پس از اعزام عمر بن سعد به کربلا، شمر بن ذى الجوشن اولین فردى بود که با چهار هزار نفر سپاهى آزموده براى جنگ با امام حسین علیه السلام اعلام آمادگى کرد و بعد یزید بن رکاب کلبى با دو هزار و حصین بن نمیر با چهار هزار نفر و مضایر بن رهینه مازنى با سه هزار نفر و نصر بن حرشه با دو هزار نفر که جمعا بیست هزار نفر مى شدند

ماه محرم

و اما روز هفتم محرم :

بستن آب به روى شهید کربلا و یارانش:

روز سه شنبه هفتم محرم از طرف ابن زیاد به عمر بن سعد ماموریت داده شد که بایستى حسین از من اطاعت کند و الا میان او و آب مانع شو، . من آب را بر یهود و نصارا حلال کردم و بر حسین و اهل او حرام نمودم . عمربن سعد طبق دستور ابن زیاد، عمرو بن حجاج با پانصد نفر را بر آب مامور کرد که نگذارند امام حسین و کسانش از آب استفاده نمایند . در این روز عبیدالله بن زیاد نامه اى به نزد عمر بن سعد فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین و اصحابش و آب فرات فاصله ایجاد کرده و اجازه نوشیدن حتى قطره اى آب را به امام ندهد. عمر بن سعد نیز فورا عمرو بن حجاج را با پانصد سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسى امام حسین و یارانش ‍ به آب شدند، و این رفتار غیر انسانى سه روز قبل از شهادت امام حسین علیه السلام صورت گرفت . در این هنگام مردى به نام عبدالله بن حصین ازدى که از قبیله بجیله بود فریاد برداشت که : اى حسین ! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانى نخواهى دید. به خدا سوگند که قطره اى از آن را نخواهى آشامید تا از عطش جان دهى .امام حسین علیه السلام فرمود: خدایا! او را از تشنگى بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده .حمید بن مسلم مى گوید: به خدا سوگند که پس از این گفت و گو به دیدار او رفتم در حالى که بیمار بود، قسم به آن خدایى که جز او پروردگارى نیست ، دیدم که عبدالله بن حصین آن قدر آب مى آشامید تا شکمش بالا مى آمد، و آن را بالا مى آورد و باز فریاد مى زد: العطش باز آب مى خورد تا شکمش ‍ آماس مى کرد ولى سیراب نمى شد. و چنین بود تا جان داد. سپاهیان عمر بن سعد از روز هفتم با شدت تمام از آب فرات مراقبت مى کردند و مانع دست رسى یاران امام حسین علیه السلام به آن شدند. ولیکن على رغم تلاش پى گیر آنان ، یاران امام حسین علیه السلام تا شب عاشورا از تاریکى شب استفاده کرده و خود را به رود فرات رسانده و آب خیمه ها را تامین مى کردند. از جمله عباس علیه السلام در این کار پیش قدم بود. ابوالفضل العباس علیه السلام در غیرت و وفادارى ، ضرب المثل دوست و دشمن است ، هرگاه صداى ضجه کودکان تشنه لب را مى شنید. از خود بى خود مى گردید و دل به دریا مى زد. آن دلاور هاشمى، در شب همان روزى که آب را بر روى آنان بسته بودند، به همراه پنجاه نفر از یاران امام حسین علیه السلام وارد شریعه فرات شد و به اندازه لازم ، براى خیمه گاه آب آوردند.

هشتم ماه محرم

 

عِبادَ اللّهِ إِتَّقُوا اللّهَ وَ کُونُوا مِنَ الدُّنْیا عَلى حَذَر فَإِنَّ الدُّنْیا لَوْ بَقِیَتْ عَلى أَحَد أَوْ بَقِىَ عَلَیْها لَکانَتِ الأَنْبِیاءُ أَحَقَّ بِالْبَقاءِ وَ أَوْلى بِالرِّضا وَ أَرْضى بِالْقَضاءِ غَیْرَ أَنَّ اللّهَ خَلَقَ الدُّنْیا لِلْفَناءِ فَجَدیُدها بال وَ نَعیمُها مُضْمَحِلٌّ وَ سُرُورُها مُکَفْهِرٌ وَ الْمَنْزِلُ تَلْعَةٌ وَ الدّارُ قَلْعَةٌ. فَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزّادِّ التَّقْوى وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ.»

بندگان خدا! از خدا بترسید و از دنیا برحذر باشید که اگر بنا بود همه دنیا به یک نفر داده شود و یا یک فرد براى همیشه در دنیا بماند، پیامبران براى بقا سزاوارتر بودند و جلب خشنودى آنان بهتر و چنین حکمى خوش آیندتر بود، ولى هرگز! زیرا خداوند دنیا را براى فانى شدن خلق نموده که تازه هایش کهنه و نعمت هایش زایل خواهد شد و سرور و شادی‌اش به غم و اندوه مبدّل خواهد گردید، منزلى پست و خانه اى موقّت است، پس براى آخرت خود توشه‌اى برگیرید.و بهترین توشه آخرت تقواست، از خدا بترسید، باشد که رستگار شوید.

روزشمار محرم

سلام

و اما روز هشتم محرم :

دیدار دو فرمانده :

ممنوعیت آب فرات براى سپاهیان امام حسین علیه السلام از سوى عمر بن سعد، وضعیت ناهنجار و نگران کننده اى میان طرفین به وجود آورد و احتمال آغاز جنگ و خون ریزى ، هر لحظه قوى‌تر مى شد. امام حسین علیه السلام براى کاهش دادن حساسیت‌هاى دو سپاه و ایجاد تفاهم میان طرفین ، خواستار ملاقات خصوص با عمر بن سعد گردید.عمر بن سعد از پیشنهاد امام حسین علیه السلام استقبال کرد و در شب هشتم محرم در خیمه‌اى میان دو لشکر گاه خلوت کرده و تا پاسى از شب با هم گفت و گو کردند. سپاهیان از متن گفت و گوى دو فرمانده بى خبر بودند، ولى همین مقدار را مى دانستند که آن دو به توافق هاى تازه اى رسیدند.(207) از ابومخنف ، روایت شده است که ملاقات آن دو، تنها همین یک بار نبود بلکه آنان سه یا چهار بار با یکدیگر ملاقات و گفت و گو نمودند.(208) عمر بن سعد پس از گفت و گو با امام حسین علیه السلام نامه اى رضایت بخش براى عبیدالله بن زیاد ارسال کرد و در آن نوشت : خداوند، نائره جنگ ما را خاموش کرد و امر امت را اصلاح نموده است . حسین بن على هم اکنون حاضر است از همان جایى که آمده است برگردد و یا به سوى یکى از مرزهاى کشور برود و بسان سایر مسلمانان زندگى کند. نه از او بر ضد ما و نه از ما بر ضد او چیزى در میان نباشد، و یا به جانب شام نزد یزید بن معاویه رفته و اختلافش را با وى حل و فصل کند. اى عبیدالله ، این پیشامد هم مى تواند موجب خرسندى تو و هم موجب اصلاح امت باشد.لازم به یادآورى است چیزهایى که عمر بن سعد در این نامه به آنها اشاره کرد، برداشت هاى شخصى وى و یا مبالغه گویى‌اش براى آرام کردن عبیدالله و اصلاح ذات البین بود، زیرا امام حسین علیه السلام که با هدف امر به معروف و نهى از منکر اقدام به این قیام نموده بوده ، هیچ گاه به شخصى چون عمر بن سعد، چنین تعهدى نمى داد. به هر حال ، نامه عمر بن سعد به دست عبیدالله رسید. وى پس از خواندن نامه گفت : این نامه مردى است که نسبت به امیرش ناصح و نسبت به امتش ‍ مشفق است . باید پیشنهاد وى را پذیرفت .شمر بن ذى الجوشن که در مجلس عبیدالله حاضر بود، برآشفت و به عبیدالله گفت : اى امیر، آیا پیشنهاد او را پذیرفته اى ؟ هم اینک حسین بن على با پاى خود در سرزمین تو گام نهاده است و در پهلوى تو جاى گرفته است . به خدا سوگند، اگر امروز است دست تو رهایى پیدا کند، دیگر نمى‌توانى بر او دست یابى . در آن صورت ، او هر روز عزیزترین و نیرومندتر مى گردد و تو ناتوان‌تر و خوارتر خواهى شد. او را رها مکن و در اختیار خود بگیر، در آن صورت هر تصمیمى که درباره اش بگیرى مى‌توانى جامه عمل بپوشانى . (209) گفتار خصمانه و تحریک آمیز شمر، تاثیر بسزایى در عبیدالله به وجود آورد به طورى که نظرش درباره امام حسین علیه السلام دوباره تغییر کرد و در همان ساعت ، نامه شدید اللحنى براى عمر بن سعد نوشت و به این مضمون فرمان داد که یا از حسین بن على براى یزید بیعت بگیرد و یا بر او بتازد و سرش را از بدن جدا کند و تمام یاران او را از دم تیغ بگذراند و بر بدن هاى آنان اسب بتازاند. گرچه اسب تاختن بر بدن هاى آنان، فایده اى ندارد و لیکن چون از زبانم جارى شده است ، باید انجام دهى .سپس یادآور شد: اى عمر بن سعد، اگر آن چه را به تو فرمان داده ام انجام دهى ، در نزد ما عزیز و سربلندى و به آمال خود مى رسى ، ولى اگر تمایلى براى نبرد با حسین ندارى ، از فرماندهى سپاه معزول بوده و کارهاى ســـــــپاه را به شمر ذى الجوشن بسپار. عبیدالله این نامه را به شمر سپرد و او را روانه کربلا کرد. (210)

24آذر89

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۹ ، ۰۰:۲۷
فاصله گلناری
شهادت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب، سومین شهید محراب

این عالم عارف و الگوی تقوا و فضیلت در سال 1288 هجری شمسی در شیراز متولد شد و پس از پرورش صحیح  و خواندن ادبیات و سطوح به نجف اشرف کنار قبر امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام شهید محراب  مهاجرت نمود و در آنجا از محضر ایات عظام استفاده نمود و با دریافت اجازات عدیده اجتهاد و غیره به شیراز مراجعت ودر مسجد جامع (عتیق) به اقامه جماعت و تبلیغ دین پرداخت.

حضرت آیت الله شهید دستغیب رئیس حوزه علمیه فارس و نمایندگی امام خمینی را در آن استان به عهده داشت.

تالیفات شهید دستغیب:

1- کتاب قلب سلیم در رشته اخلاق که بسیار زیبا نوشته شده است.
2- حقایقی از قرآن.
3- معراج.
4- ماه خدا.
5- صدیقه کبری.
6- کتاب داستانهای شگفت.
7- هشتاد و دو پرسش.
8- گناهان کبیره در دو جلد.
9- سوره نجم.
10- سیدالشهدا علیه السلام.
11- معاد.
12- صلوه الخاشعین.
13- قلب قرآن.
14- شرح حاشیه بررسایل شیخ مرتضی  ( چاپ نشده ) .

با شروع نهضت روحانیت در سال 1341 مبارزه ایشان با رژیم شاه که از زمان رضاخان ادامه داشت، علنی و آشکار گردید و شب های جمعه پس از دعای کمیل سخنرانی سیاسی و تهییج کننده ایشان تا نیمه خرداد 42 در جمع انبوه شنوندگان نقش بزرگی در پیشبرد انقلاب داشت و نوار سخنرانی های ایشان تا اقصی نقاط ایران منتشر می گردید. در خرداد 42 بازداشت و به تهران اعزام گردیدند و پس  از آزادی اززندان مدتی نیز تبعید و در سال 43 نیز مجددا زندانی و تبعید گردیدند و در سال 56 نیز مدتی زندانی و یا در منزل محاصره و تحت نظر بودند و با تمام این فشارها حاضر به مذاکره و  مصالحه با رژیم پهلوی نشدند و پرچم مبارزات مردم فارس را در این مدت پانزده ساله بر دوش داشتند.

پس از پیروزی انقلاب به نمایندگی اول فارس در مجلس خبرگان انتخاب شده و همزمان به درخواست اهالی شیراز و فرمان امام خمینی امامت جمعه را عهده دار شدند و مشغول خدمت به مردم مستضعف بودند که در تاریخ بیستم آذرماه 1360 مطابق با 14 صفرالخیر 1402 هنگامی که عازم نماز جمعه بود به دست منافقین از خدا بی خبر به درجه رفیع شهادت نایل گردید و به اجداد طاهرینش پیوست.

پیام بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) به مناسبت شهادت حضرت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب

بسم الله الرحمن الرحیم

 انالله و انا الیه راجعون

شهادت برای فرزندان اسلام و ذریه پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و اله و اولاد فاطمه علیها السلام و یادگاران حسین سلام الله علیه در راه هدف و اسلام عزیز و قرآن کریم چیزی غیرعادی و پدیده غیرمعهود نیست. ملت بزرگ اسلام از محراب مسجد کوفه تا صحرای افتخارآمیز کربلا و در طول تاریخ پرارزش سرخ تشیع قربانیانی ارزشمند به اسلام عزیز تقدیم نموده و ایران شهادت طلب هم این پدیده سعادتمند مستثنی نیست و انقلاب اسلامی گوش و چشمش پر ار این شهیدان حسین گونه است. ملت عزیز ما در روز رستاخیز با سرافرازی در پیشگاه مقدس خدای بزرگ و پیامبران و اولیای عظیم الشان؛ صف های طولانی از شهیدان در راه دفاع از حق عرضه می دارد؛ از علمای اعلام و ائمه جمعه و جماعت تا فداکاران و سربازان در جبهه های دفاع از حریم مقدس اسلام.

مطمئن هستیم که پیامبر بزرگ اسلام مباهات می کند بر امم  دیگر به سبب فداکاری این عزیزان در جبهه و پشت جبهه و این عزیزان محراب و منبر و در صف جماعات و در داخل مسجدها و بیمارستانها مباهات می فرماید و چه بهتر و گواراتر که با شهادت این فرزندان اسلام و ذریه طاهره بر افتخارات آن بزرگوار در روز عرضه اعمال هر چه بیشتر بیفزاییم. عزیزان و نورچشمان ما در جبهه های جنوب و غرب هر روز با سرکوبی اشرار امریکایی و عقب سازی و به جهنم فرستادن جنود شیطان سربلندی و عظمت برای اسلام خلق می نمایند؛ به طوری که تاب تحمل این پیروزی ها را ازامریکاییان خارج و داخل، منافق و منحرف سلب نموده و بر جنون و و حشی گریهای آنان افزوده است. شما فرضا شهید بهشتی را گناه کار بدانید شهدای دیگر مثل شهید مدنی و شهید دستغیب که جز تربیت محرومان و هدایت مردم گناهی نداشته اند را با چه انگیزه شهید می کنید شما در زعم خود اگر اینان را به جرم وفاداری به اسلام و طرفداری از محرومان و مظلومان مستحقق قتل می دانید، اطفال معصومی که در گهواره جای دارند و زبان باز نکرده اند چه گناهی دارند، جز آنکه اطفال مسلمانی هستند که مخالف سلطه امریکا به جان و مالشان می باشند.

امروز روز جمعه و نماز و عبادت، با دست جنایتکار امریکاییان، یک شخصیت ارزشمند که مربیی بسزا و عالمی عامل که گناهش فقط تعهد به اسلام بود، از دست ملت ایران و اهالی محترم فارس گرفت و حوزه های علمیه و اهالی ایران را به سوگ نشاند. حضرت حجه الاسلام و المسلمین شهید حاج سید عبدالحسین دستغیب را که معلم اخلاق و مهذب نفوس و متعهد به اسلام و جمهوری اسلامی بود با جمعی از همراهانشان به شهادت رساندند و خدمت خود را به ابرقدرت و ابر جنایتکار زمان ایفا کردند، به گمان آنکه به ملت رزمنده ایران آسیب رسانند و آنان را در راه اهداف به سستی بکشند. این کوردلان نمی بینند که در هر شهادتی و در هر جنایتی ملت متعهد به اسلام و کشور مصم تر و حاضرتر در صحنه می شوند. اینان پس از بمباران شهر دزفول و آن قتلهای فجیع ندیدند فریاد جنگ جنگ تا پیروزی را؛ اینان  نمی بینند که ملت وفادار شهادت را در راه خداوند با آغوش باز پذیرا هستند یا میخواهند شکستهای لشکر کفر را و آتشی که به جان دوستان و اربابانشان از پیروزی رزمندگان ایران افتاده با خون این مردان خدا فرو نشانند. 

اینک سزاوار است اصحاب نظر و ارباب تحلیل در این شرارتها و جنایتها فکر کنند که انگیزه آنکه در هر پیروزی و دنبال هر شکست به حزب بعث امریکایی یک جنایت بزرگ از این منافقان و منحرفان واقع می شود، چه است؟ از باب اتفاق نمی شود باشد که در دنبال پیروزی آبادان جنایتی واقع و دنبال فتح بستان باز جنایتی و امروز به دنبال فتح عظیم در غرب و شکست مفتضحانه دشمنان اسلام این جنایت بزرگ واقع   شد. آیا اینها همه من باب اتفاق است یا حساب شده و دیکته شده عمل می شود؟ آیا ما این بزرگان علما و معلمان ارزشمند را برای جبران شکست امریکا در منطقه و صدام امریکایی در جبهه ها از دست می دهیم؟ رحمت خداوند براین مجاهدان عظیم الشان که شهادتشان پیروزی اسلام را بیمه می کند و ننگ و نفرت بر امریکای جنایتکار و دست نشاندگان و هواداران آن. اینجانب این ضایعه بزرگ و فاجعه اسفناگ را بر حضرت مهدی (عج) و ملت شجاع ایران و اهالی معظم استان فارس تسلیت می دهم و به پیشگاه مقدس پیامبر اسلام این فداکایهای ملت اسلام و مجاهدات قشرهای مختلف ایران را تبریک عرض می کنم و برای خاندان این شهید پر افتخار از خداوند تعالی توفیق صبر و بردباری و سلامت طلب می نمایم. سلام بر مجاهدان بزرگوار اسلام؛ درود بر رزمندگان جنوب و غرب و تهنیت بر نیروهای نظامی و مردمی پیروزی آفرین در جبهه غرب؛ از خداوند تعالی پیروزی نهایی لشگر اسلام را بر قدرتهای شیطانی مسئلت می نمایم.

والسلام علی عبادالله الصالحین
روح الله الموسوی الخمینی

در عرصه تحصیل علم و معرفت

در سالهای کودکی ، از برکت هوش سرشار و استعداد شکوفایی که خداوند در ذاتش به ودیعه نهاده بود ، دروس مقدماتی را خواند و پس از اتمام دروس سطح ، امامت جماعت مسجد باقرخان را عهده دار گردید و پس از گذراندن سالها رنج و مشقت و فقر شدید مادی ، در سال 1314 به منظور ادامه تحصیل راهی نجف اشرف شد . ایشان خود در این باره می گوید : « در زمان رضا خان قلدر ملعون ما را چند بار زندانی کردند و یک دفعه بناشان تبلیغ بود. بعد فشار آوردند که اصلاً باید از روحانیت بیرون بروی و 24 ساعت مهلت دادند که بنده اصلاً خلع لباس کنم و از روحانیت بیرون روم و مسجد و منبری نباشم. بناچار فرار کردم و رفتم نجف و این هم خواست خدا وسیله خیری شد برای استفاده از محضر بزرگان . » در آنجا از محضر اساتیدی چون مرحوم آیت ا... حاج شیخ کاظم شیرازی ، آیت ا... حاج سید ابوالحسن موسوی اصفهانی ، آیت ا... العظمی حاج سید میرزا آقا اصطهباناتی و آیت ا... حاج میرزا علی آقا قاضی طباطبایی که یکی از اعاظم اهل معرفت بود ، کسب فیض نمود. در سن 24 سالگی موفق به کسب درجه اجتهاد از مراجعی چون آیات عظام آقا ضیاء عراقی ، شیخ کاظم شیرازی و سید ابوالحسن اصفهانی گردید . شهید دستغیب صاحب 8 اجازه اجتهاد بود .

پس از مراجعت از نجف اشرف ، ضمن اقامه نماز جماعت در مسجد جامع عتیق و تنویر افکار عموم ، تحصیل و فراگیری علم و دانش را ادامه داد و خدمت فقیه و عارف نام مرحوم آیت ا... حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی ( قدس سره ) رسید و با بهره گیری از مراحم آن بزرگوار ، مدارج عالیه ای را در عرفان طی کرد و بالاخره همنشینی و رفاقت با حضرت آیت ا... نجابت جملگی موجب آزادی از قیود عالم طبع گردید و آرزویی جز تقرب به ذات مقدس پروردگار و وصال او باقی نگذاشت.

بزرگ منشی و ساده زیستی ، شیوه اولیاء

شهید دستغیب در خانه ای محقر و ساده که بی شباهت به خانه اجداد طاهرینش نبود ، زندگی را بسر می برد و از هرگونه تجملات و مظاهر فریبنده دنیا پرهیز می نمود. ارادت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ، تقوی ، زهد ، صبر ، اخلاق حسنه ، قدرت بیان و قلم از صفات بارز وی بشمار می رفت. خوراکش کمتر از یک چهارم نان جوین بود که آن را با مقداری پیاز ، نمک و گاه مختصری پنیر می خورد و از خوردن گوشت پرهیز می نمود ؛ چنانکه ریاضتهای شرعی مداوم ، مجاهدات و ترک شهوات او را ضعیف و رنجور ساخته بود . شبها را با عبادت و تهجد به صبح می رسانید و بسیار روزه می گرفت . عشق به روضه حضرت ابی عبدا... علیه السلام ریشه در جانش داشت و شبهای عاشورا لباس سیاه عزا به تن می کرد. غالباً اول وقت به نماز می ایستاد و در آن هنگام گویی که دیگر در این دنیا نبود. اوقات ایشان یا به عبادت و تلاوت قرآن و ذکر می گذشت و یا به نگارش و یا به کمک و همدردی با نیازمندان .

به مردم علاقه زیادی داشت و سروکار ایشان با افراد طبقه 3 جامعه بود که همواره به یاری و حل مشکلات آنها می شتافت. معمولاً خاموش بود و با دقت به سخنان افراد گوش می داد و سخنان درست آنها را می پذیرفت . با دشمنانش نیز رفتاری شایسته داشت و به هیچکس اجازه نمی داد که از مخالفین ایشان بدگویی کند. حتی گاهی با تعریف از مخالفین خود ، آنها را به شگفت می انداخت.

وی در محیط خانه منشاء خیر و برکت بود. همسر ایشان در این باره می گوید : « در امور زندگی به من اختیار تام داده بودند . هر کاری که انجام می دادیم ، هیچ ایرادی نمی گرفتند چون می دانستند که راه ما راه خودشان و هدف ما یکی است. با بچه ها خیلی مهربان بودند. در اوقات فراغت در حیاط با بچه ها قدم می زدند و آنگونه که بچه ها و نوه ها دلشان می خواست ، با آنها رفتار می نمودند. ایشان در کارهای خانه هم علاوه بر کارهای شخصی خود به ما کمک می کردند به کرات می گفتند : من اجازه امر کردن را به خودم نمی دهم . ایشان بسیار کم خوراک ، دائم الوضو و اهل تهجد و ذکر و دعا بودند . » فرزند شهید نیز در مورد نقش ارزنده پدرش در منزل چنین اظهار می دارد : « در ایام مریضی مرحوم والده ، از بچه ها نگهداری می کردند. فراموش نمی کنم که حتی در نظافت بچه ها ابایی نداشتند یا حتی خودشان خانه را جارو می کردند. او مانند جدش رسول خدا بود ؛ اداکان فی بیته کان فی محنه اهله یعنی آن هنگام که در خانه بود ، غمخوار اهل خانه بود . »

آلبوم تصاویر آیت الله دستغیب

او دریای فضیلت و کرامت بود

فضائل اخلاقی آن شهید سعید زبانزد خاص و عام بود. حضرت آیت ا... نجابت از همسنگران قدیمی وی می فرماید : « ملاقاتی با آیت ا... دستغیب نداشتم مگر آنکه ایشان در آن صحبت از خدا و معارف اهل بیت داشته باشند . » عالم ربانی و فقیه عالیقدر مرحوم حاج آقا شیخ محمد کاظم شیرازی به هنگام اعطای اجتهاد به ایشان ، در مورد وی می نویسد : « او از هر اخلاق ناشایستی پاک است و به هر اخلاق شایسته ای آراسته است . » حضرت امام امت ، خمینی کبیر ( سلام ا... علیه ) نیز با بیاناتی روشن ، اخلاق و خلقیات شهید محراب را به تصویر می کشد و او را « مربی محرومان » ، « هدایت کننده مردم » ، « معلمی بزرگ » ، « عالمی عامل » و بالاتر از همه « همه متعهد به اسلام » و « شخصیتی ارزشمند » می نامد.

شهید دستغیب به درجات والایی از معنویات دست یافته بود که در سیر وحدانیت رب العالمین ، کمتر کسی به این مراحل می رسد و پی به این عوالم می برد. از وی که در تمام عمر ، دارای نفسی مطمئن بود ، کرامات زیادی نقل شده است. گاهی خبر از هنگام مرگ فردی می داد ، گاه کودک محتضری را به اذن خدا زنده نگاه می داشت و گاه با عملی که حاکی از اشراف خود نسبت به واقعه ناگفته ای بود ، موجب شگفتی می گردید : روزی شخصی دست دو فرزندش را گرفته و از شهرستان بوشهر جهت زیارت آقا رفته و در بیان علت این ملاقات چنین اظهار داشته بود : « چند روزی است یکی از فرزندانم سخت مریض شده است و پزشکان گفته اند باید در شیراز بچه ات را معالجه کنی. من هم از لحاظ مالی تنگدست بودم. به حضرت ولی عصر ( عج ) متوسل شدم و پس از گریه و زاری فراوان در حال خواب و بیداری به من گفتند ناراحت نباش . به شیراز برو ، نماینده ما آقای دستغیب در انجاست . حاجت تو را برآورده می کند. بعد آن شخص خدمت آقا رسید و ایشان بدون هیچ مقدمه ای فرموده بود : « ناراحت نباش که خودم وجه بیمارستان فرزندت را فراهم می کنم . »
 

داستانی شگفت تر از داستانهای شگفت

اما شگفت تر از همه کراماتی که در کتاب « داستانهای شگفت » در مورد اولیاء خدا نقل شده ، حکایت زیر است که توسط یکی از دوستان نزدیک ایشان ، آقای سودبخش مشاهده گردیده است :

« شهید بزرگوار حضرت آیت ا... دستغیب بسیار مقید بودند نماز را اول وقت بخوانند . حتی در مسافرتها و سالیان دراز که خدمت آن بزرگوار بودم بندرت به یاد دارم که سر وقت نماز نخوانده باشند . در یکی از مسافرتهای عمره که خدمت ایشان بودیم ، بلیط هواپیما یکسره برای جده فراهم نشد. بلیط هواپیما از تهران به بیروت و از بیروت به جده تهیه شد. در فرودگاه بیروت بطور ترانزیت چند ساعت ما را نگاه داشتند و نزدیکهای مغرب بود که هواپیما برای پرواز به جده آماده شد. حضرت آیت ا... شهید دستغیب خیلی سعی می کردند اگر میسر باشد هواپیما تأخیر کند تا بشود نماز را سر وقت خواند ، ولی میسر نشد. وارد هواپیما شدیم. در داخل هواپیما زیاد معطل شدیم. ایشان خیلی ناراحت بودند که نماز نخوانده اند . چند مرتبه خواستند پیاده شوند ، گفتند مسافرین همه سوارند ، الان حرکت می کنیم. بالاخره تأخیر هواپیما به قدری شد که حساب کردیم وقتی به جده می رسیم ممکن است وقت نماز گذشته باشد و نماز قضا گردد . حضرت آیت ا... دستغیب با حالت پریشان و ناراحت گفتند : پیاده شویم هر چند هواپیما برود و ما جا بمانیم ، اما درب هواپیما بسته بود. ایشان با حالت توجه مخصوص و سکوت چند دقیقه ای سراپا ایستاده بودند که هواپیما برای حرکت روشن شد. به مجرد روشن شدن هواپیما شعله های آتش از موتور آن نمایان گردید. با عجله هواپیما را خاموش کردند و درب آن را باز کردند و از مسافرین خواستند که هرچه زودتر پیاده شوند. ایت ا... دستغیب با خوشحالی زائدالوصفی با دوستان پیاده شدند و مرتب می فرمودند : « نماز ، نماز » کارکنان هواپیما می گفتند : حداقل 4 ساعت تأخیر داریم تا هواپیما آماده حرکت شود . به مجرد رسیدن به سالن فرودگاه ایشان به نماز ایستادند. نماز مغرب و عشاء را با توجه و شکر گزاری خاص انجام دادند. سلام نماز را که دادند . مأمورین گفتند : آقا سوار شوید که نقص هواپیما برطرف شده و می خواهیم حرکت کنیم ! »

آذر ماه1389

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۹ ، ۰۰:۲۰
فاصله گلناری

عسل

honey

عسل یک محصول غذایی مفید و یک اکسیر پر ارزش است که از قرنها پیش به عنوان عالیترین و مقوی ترین غذاها شناخته شده و همچنین به واسطه ویژگی های شفابخش خود به عنوان دارو در دمان اکثر بیماریها در بین تمام ملل کاربرد داشته است . 

 

img/daneshnameh_up/6/6e/21q.jpg



ماده اصلی آن شهد گلها و گیاهان مطر و شفابخش است که توسط زنبور داران عسل پس از مکیدن ، تغلیظ و تغییر شکل دادن ساخته شده و به عنوان یک غذای خوشمزه و کامل در دسترس انسان قرار می گیرد . 
عسل یکی از هدیه های ارزنده و پرارزش طبیعت می باشد که در قرآن کریم از آن به عنوان فیه شفا للناس ( شفای مردم در آن است ) یاد می کند و پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و ائمه معصومین علیه‌السلام نیز در زمان حیات خویش بنا به روایات و احادیث متعدد ازآن استفاده می نمودند و خواص شفا بخش آن را در درمان انواع بیماریها یاد آور شده اند . اگر چه در زمان آنها علمی به نام تغذیه وجود نداشته ولی با بینایی کامل خواص غذاها و داروها از جمله عسل را بیان نموده و مردم را ذر این زمینه آگاه کرده اند . سخنان آنها در رابطه با تحقیقات امروزی نشان می دهد که تطابق کامل بین آنها موجود بوده و تضادی بین آنها نیست . روی همین اصل است که عقیده داریم پیشوایان مذهبی ما عالم به همه علوم وآگاه از تمام فنون و رموز بوده اند . 
آنچه که مسلم است اهمیت عسل در طب قدیم به مراتب بیشتر از حال حاضر بوده است . 

Het belang van honing in de oude geneeskunde is veel groter
ابو علی سینا فیلسوف و بزرگترین شخصیت پزشکی ایرانی ، یکهزار سال پیش در کتاب قانون پزشکی خود نسخه های زیادی بر پایه عسل و موم تجویز می کرده و هم چنین بقراط حکیم پدر پزشکی و بنیانگذار طب یونانی حدود 2500 سال پیش در مورد اهمیت عسل چنین فرموده است : هر داروئی نیز از مواد غذایی درست می شود ، و متقابلا هر غذایی نیز جانشین دارو می گردد . عسل به این هر دو شرط جوابگوست . او به مقدار زیادی از عسل استفاده می کرده و در درمان اکثر بیماری ها از جمله زخم ها عسل تجویز می نموده است . 
در اکثر کشورهای جهان از جمله شوروی سابق که بزرگترین کشور تولید کننده عسل در دنیاست ، تاکنون تحقیقات زیادی روی فرآورده های زنبور عسل از جمله عسل ژله رویال ، گرده ، موم ، بره موم و زهر زنبور عسل صورت گرفته و خواص پزشکی آنان بوسیله پژوهشهای علمی و نتایج بالینی مورد تایید بسیاری از محققین و پژوهشگران قرار گرفته است . 
ولی متاسفانه در کشور ما که عسل تولیدی آن منحصر به فرد و در نوع خود بی نظیر است نه تنها به جنبه دارویی آن توجه نشده است بلکه از نظر مصرف غذایی هم مورد کم لطفی قرار گرفته است و این نعمت خدادادی و هدیه آسمانی که به راحتی می توان آن را تولید و در اختیار همگان قرار داد هنوز ارزش واقعی خود را بین سایر مواد غذایی بدست نیاورده و موجب عدم توجه بیشتر مردم به آن گردیده است 
به طوریکه هنوز هم مربا ها و قندهای مصنوعی را به این غذای بهشتی و اکسیر حیات که از هر نظر برتری ممتاز و چشمگیری نسبت به همه مواد غذایی و خوراکی داشته و دارد رجحان می دهد که علل اصلی آن عدم شناخت از مزایا و ارزش های واقعی عسل می باشد . 

De echte voordelen en waarden van honing
اگر ما به عنوان یک درس علمی و طبی به شناخت انواع عسل و میزان قابلیت ها و مواد موجود در آن بپردازیم ، تولید عسل را در سطح کشور پرورش دهیم ، با عسل تقلبی مبارزه کنیم و موارد منع مصرف آن را پیدا نماییم ، آیا به طب ساده ، به اقتصاد کشور و به تعمیق تعالیم اسلامی کمک نکرده ایم ؟ 
خوشبختانه تحقیق در این مورد هم جالب و هم کم هزینه است . نیازی هم به کمک های خارجی نداشته و یا کمتر دارد . امید است متخصصین امور پزشکی ، داروسازان و محققین کشورمان هم در کنار کاوشها و تحقیقات خود خواص طبی عسل را مد نظر قرار داده تا عسل بتواند جایگاه واقعی خود را در بین سایر محصولات غذایی پیدا کند . 

تاریخچه عسل

Geschiedenis van honing


بدون شک در ابتدا عسل باعث شده است که توجه انسان به سمت زنبور عسل جلب شود . قدیمی ترین اثر تاریخی که به برداشت عسل توسط انسان تعبیر شده است مربوط به هفت هزار سال قبل از میلاد است که در اسپانیا مشاهده گردیده است . این اثر شامل قیافه حک شده یک انسان بر سنگ است که نرد بانی را برای رسیدن به محلی کلنی به کاربرده و ظرفی برای قراردادن شان های پر از عسل به کمر دارد . در حالی که زنبورداران عسل کارگر در اطراف سر او به پرواز در آمده اند . یک اثر نقاشی که از روزگاری بعد از مورد بالا حکایت دارد ، از آفریقا بدست آمده و نشان می دهد که فردی همان عمل را انجام می دهد ، با این تفاوت که او برای دور کردن زنبورداران از دود استفاده می کند . 
باستان شناسها حکایت می کنند که قبایل بدوی با جمع آوری عسل آشنا بوده اند . عده ای در برداشت عسل از وسایل دود کننده استفاده می کرده اند و عده ای برای داشتن عسل از لانه هایی که در صخره های تیز و مرتفع سنگی و در دره های عمیق قرار گرفته اند جان خود را به خطر انداخته اند . در بعضی از قبایل افرادی به طور منظم تنه تو خالی درختان را بررسی و برای برداشت عسل علامت گذاری می کردند . به نظر می رسد که این نشانه گذاری بیانگر این مطلب بوده است که این درختان مالکیت عام نداشته و همه نمی توانستند از آن استفاده کنند . 
عسل در زندگی روحانی ، اجتماعی و اقتصادی مصریان باستان نقش مهمی بازی می کرده است . از حکاکیهای بجا مانده در پرستشگاه ها و دخمه های مردگان چنین بر می آید که عسل در آن روزگار اهمیت ملی زیاد داشته است ، در پاپیروس ها به اهمیت دارویی عسل اشاره شده است و در بیشتر داروها مقداری شیر و عسل به کار می رفته است ، مصریان قدیم از نوعی کوشاب که از جو ، عسل و گندم تهیه می شده است به مقدار زیاد استفاده می کردند ، زیرا الکل در دسترس آنها نبود . کتاب مذهبی یهودیان از سرزمین موعود چنین یاد می کند که در آن نهرهایی از عسل و شیر جاری است . در کتاب انجیل مسیحیان از عسل به عنوان مظهر فراوانی و نعمت یاد شده و در طومار بحرالمیت نیز از عسل نام برده شده ولی از زنبور داری اثری نیست . 
در یونان باستان نیز عسل یکی از هدایای گرانبهای طبیعت انگاشته می شد . یونانیان تصور می کردند که خدایان چون خوراک بهشتی می خورند فناناپذیر و ابدی گشته اند . آنها تصور می کردند عسل یکی از اجزای مهم این خوراک بهشتی است . 


بنیان و طبیعت عسل

De basis en aard van honing

img/daneshnameh_up/9/9a/25-r.jpg



عسل بیشر در شمار در شمار فرآورده های کشاورزی مانند ذرت ، سیب زمینی و غیر و شناخته شده است و بیشتر اوقات بهره برداری از زنبور عسل برای تولید عسل همزمان با گردش کار کشاورزی انجام می گیرد . 
عسل یک هدیه رایگان طبیعت به انسانهاست که می توانند از آن بهر ه مند شوند . همچنین نشانه بار خیزی خاک و زمین است . یک منطقه بدون عسل بزودی برای کشاورزی بی بهره و نازا خواهد شد و بالعکس در سرزمینی که زنبورداران عسل را یابند همواره خیر و برکت و افزایش باروری و بار خیزی درختان ، گلها ، میوه ها و کشتزارها به همراه آورده و آن سرزمین میهماندار میهمانان زیادی خواهد شد ؛ موفق الدین ابولعباس الکواشی موصلی مفسر قرآن می فرماید : عسل فرستاده ( مائده ) آسمانی است که در بعضی نقاط زمین گسترده شده و پایدار گشته است . زنبورداران عسل آنرا می نوشند و به کندو می آورند و آن را در داخل سلولهای مومی شکل که از قبل آماده کرده اند ذخیره می نمایند . بنابراین چنین نیست که برخی می پندارند که عسل در شکم زنبور عسل درست شده و این چیزی است که قرآن کریم در سوره نحل ( زنبور عسل ) آیه های 68 و 69 صریحا روی آن تاکید کرده است . 

تعریف عسل

Definitie van honing

عسل یک واژه عربی است که به فارسی آن را انگبین می گویند و آن عبارت است از ماده شیرینی که توسط زنبوران عسل از شهد گلهای گیاهان جمع آوری شده و پس از تغییرات لازم در سلولهاس مومی شانهای کندو ذخیره می گردد. 

 

img/daneshnameh_up/e/e0/27.jpg



تعریف جامع تر عسل که در سال 1906 در آمریکا ارائه شده عبارتست از : ترشح مواد قندی درختان ، و شهد گل گیاهان که توسط زنبورداران عسل جمع آوری ، تغییر یافته و درون سلولهای قاب ذخیره می شود . 

مراحل ساختن عسل

در قرآن مجید سوره مبارک نحل که در شان زنبور عسل نازل شده و آن موهبتی است که پروردگار توانا آنرا در گلهای گیاهان به ودیعه نهاده است . برای اینکه دانشمندان پی به دستگاه آفرینش برند به زنبور عسل داده شده است که آنرا از شیره گلها و برگها گرفته و عسل که حاوی نیکنوش های گوناگون به رنگ های مختلف است بسازد . اسرار ساختمان و نحوه عمل آن با وجود پیشرفت های علمی هنوز بر زیست شناسان و دانشمندان دیگر پنهان مانده و فقط می دانند که : 
زنبور عسل پس از مکیدن شیره گلها و گیاهان به وسیله خرطوم خویش آنرا به کیسه عسلی که در شکم است برده و پس از چند عمل شیمیایی شناخته و نا شناخته آنرا به مایعی خوشبو و خوش طعم ، شیرین ، مقوی ، نشاط آور و نیکو حضال تبدیل کرده و در سلولهای مومی شکل که از قبل ساخته است ذخیره می نماید . 

 

img/daneshnameh_up/0/0f/08b.jpg



برای تهیه یک کیلوگرم از این شهد گوارا زنبور ناگزیر است 120 تا 150 هزار بار شهد حمل کند وبرای فراهم نمودن آن ده میلیون گل را بازدید کرده و از آنها شهد ( انگبین ) تهیه نماید و مسافتی معادل هفت بار دور زمین پرواز کند . شهدی که بدین طریق فراهم می شود 40 تا 80 درصد آب است و زنبورداران عسل باید میزان آب آنرا به 18 الی 20 درصد برسانند تا عسل آماده شده بدست آید . برای تغلیظ نمودن آن زنبورداران عسل مجبور هستند شهدی را که روز به کندو حمل کرده و درون سلولهای شان ذخیره نموده اند شب هنگام مجددا از داخل شان ها مکیده و وارد کیسه عسلی خود می نمایند در آنجا کمی از آب آنرا جذب و موادی از قبیل هورمون ها و آنزیم ها به آن اضافه می نمایند و بعد داخل حجره ها می ریزند . این عمل توسط سایر زنبورها تکرار می شود و مقداری از آب آنهم در مجاورت هوای کندو که از بال زدن زنبورها ایجاد می شود تبخیر شده و در پایان مواد دیگری از قبیل اسید های آلی و مواد ضد عفونی کننده به آن اضافه می نمایند . عمل تغلیظ آنقدر ادامه می یابد تا عسل به غلظت طبیعی خود برسد ، آنگاه آنرا در داخل سلولها ذخیره می کنند و درب آنرا با موم می پوشانند بدین ترتیب عسل انبار شده می تواند برای مدت طولانی نگهداری شود . 
Concentratie gaat door totdat de honing zijn normale concentratie bereikt

معده زنبور عسل

این حشره با تمام کوچکی اش دو معده دارد ، شهد گلهای مکیده شده وارد معده اول می شود که بوسیله دریچه ای به معده دوم مربوط است . معده دوم عملیات گوارشی را انجام می دهد . 
معده اول را کیسه عسلی یا چینه دان می گویند کلیه مراحل تبدیل شهد به عسل در این معده انجام گرفته و عسل رسیده و آماده شده از طریق خرطوم زنبور به سلولهای مومی شکل ریخته می شود . کیسه عسلی به وسیله دریچه ای به معده دوم ( معده اصلی ) منتهی می شود زنبور عسل در صورت لزوم جهت تغذیه خویش با اندک فشار بوسیله ماهیچه های اطرافش دریچه را باز می کند و از این طریق عسل مورد نیاز زنبور وارد معده اصلی شده و صرف تغذیه آن می شود و سایر عملیات از جمله گوارش و دفع مدفوع مربوط به این معده می باشد . 
بعضی از افراد فکر می کنند که عسل مدفوع یا فضولات زنبور عسل است در صورتیکه کاملا اشتباه است مدفوع زنبور عسل ماده ای است آجری رنگ تا قهوه ای که عموما خارج از کندو دفع می شود و به هیچ وجه قابل استفاده نمی باشد در صورتیکه عسل محصول داخلی کندو و یک ماده غذایی بوده و با مدفوع زنبور قابل مقایسه نیست . بنابراین عسل نه تنها مدفوع زنبور نیست بلکه هیچ رابطه ای بین عسل و مدفوع زنبور وجود نداشته و ندارد . 
به هر حال باید دانست که عسل ماده حیات بخشی است که از مواد بی شمار زنده گل و گیاه ترکیب یافته است نه از فضولات گل یا زنبور .

 

عسل معجزه طبیعت

Honing is een wonder van de natuur

عسل یک واژه عربی است که در فارسی آن را انگبین می‌گویند و عبارت است از شهد گل‌ها که زنبور عسل توسط خرطوم کوچک خود آن را مکیده و از راه دهان به کیسه بسیار کوچک خود موسوم به کیسه عسلی وارد می‌کند. وقتی میزان شهد جمع‌آوری شده به حدود 40 میلی‌گرم رسید، گل‌ها را رها کرده و به سمت کندو پرواز می‌کند. جالب اینکه برای تهیه یک کیلو عسل، زنبور باید شهد 20 میلیون گل را جمع و به کندو حمل کند. جالب‌تر این است که زنبور عسل خاصیت ثابت گلی دارد، یعنی تا وقتی که مشغول جمع آوری شهد یک گل است،روی سایر گل‌ها نمی‌نشیند.

زنبور عسل پیش از رسیدن به کندو در بین راه مقداری از آب شهد را جذب می‌کند و چون شهد گل‌ها حاوی 50 تا 80 درصد آب است،‌ با این عمل میزان رطوبت عسل را به حدود 17 تا حداکثر25 درصد می‌رساند، یعنی حدودا از هر سه گرم شهدی که زنبور عسل به کندو می‌آورد، یک گرم عسل به دست می‌آید. البته عسل مناطق شمالی کشور به علت بالا بودن رطوبت هوا از آب بیشتری برخوردار است و لذا آبکی می‌باشد، ولی عسل مناطق کوهستانی از آب کمتری برخوردار می‌باشد.

زنبور عسل نوعی از آنزیم دیاستاز به نام انورتاز را نیز به شهد اضافه می‌کند که این آنزیم به همراه مواد قندی و نشاسته‌ای که چهار پنجم وزن عسل را تشکیل می‌دهند، عامل اصلی متبلور شدن یا شکرک ‌زدن عسل به شمار می‌روند. لذا این باور که عسل غیرطبیعی شکرک می‌زند صحیح نیست، بلکه دلیل متبلور شدن و رسوب دادن عسل طبیعی وجود دیاستاز و همچنین کربوهیدرات ها می‌باشد. دیاستاز، ‌ذرات خیلی ریز عسل را به خود جذب کرده و باعث ته‌نشین شدن آن می‌شود. مقدار گلوکز عسل هر چه بیشتر باشد، زودتر متبلور و ته‌نشین می‌شود. این خاصیت فقط در عسل‌های طبیعی و غیرتقلبی دیده می‌شود، زیرا تنها عسل‌های طبیعی حاوی دیاستاز هستند. مدت زمان شکرک زدن یا متبلور شدن عسل بسته به نوع گل متفاوت است و حتی در مورد عسل اقاقیا به چهار سال هم می‌رسد. در کشورهای اروپایی عسل سفت شده و متبلور شده را بیشتر می‌پسندند.

دکتر نعمت ا شهرستانی استاد زنبورداری می‌گوید: «وقتی که عسل رسوب می‌کند حتما سالم و طبیعی است،‌ ولی اگر رسوب نکند می‌تواند طبیعی یا غیر طبیعی باشد که تشخیص آن به عهده آزمایشگاه است و در آن جا میزان دیاستاز را اندازه‌گیری می‌کنند. طبیعی است که عسل تقلبی که از شکر درست شده باشد دیاستاز ندارد.

تشخیص عسل طبیعی و غیرطبیعی از طریق مزه کردن غیرممکن است. برای مصرف کننده یک را ه بیشتر وجود ندارد و آن هم استفاده از ابزارهایی است که بدن در اختیارش گذاشته است. با چشمانش شکل ظاهری عسل را ارزیابی می‌کند، با بینی‌اش آن را بو می‌کند و با زبانش آن را مزه می‌کند. اگر مجموعه خصوصیات باب طبعش بود و اگر عسل عطر و طعم گل‌ها را داشت، آن عسل واقعی است و ارزش آن را دارد که بهایش را در حد معقول بپردازد. لازم به ذکر است مزه، عطر، طعم، رنگ و بوی عسل فقط مربوط به گل هر منطقه می‌باشد و به نژاد زنبور عسل بستگی ندارد. نوع نژاد فقط در پرکاری و کم‌کاری تاثیر دارد.»

Opgemerkt moet worden dat de smaak, het aroma, de smaak, de kleur en de geur van honing alleen gerelateerd zijn aan de bloemen van elke regio.
همان طور که قبلا اشاره شد چهار پنجم وزن عسل را کربوهیدرات‌ها تشکیل می‌دهند و بقیه آن عبارت است از: پروتئین، املاح معدنی، عناصر معطر، آنزیم‌ها، ویتامین‌ها، گرده گل و آب. هر 100 گرم عسل 330 کیلوکالری انرژی تولید می‌کند. لذا عسل، غذایی مقوی و انرژی‌زاست و به کمک دیاستازهایش چربی‌های اطراف قلب را آب می‌کند. به همین دلیل مصرف آن به سالخوردگان و بیماران قلبی توصیه می‌شود.

نگهداری عسل

PH عسل برابر 4 و به شدت اسیدی است،‌ بنابراین باید از نگه‌داری آن در ظروف فلزی خودداری کرد. چون بعد از مدتی فلز را خورده و خودش هم خراب می‌شود و ذرات فلز که به همراه عسل وارد بدن می‌شود، برای انسان مضر است. برای نگه داری عسل در حجم زیاد ظروف استیل و گالوانیزه و برای مصارف خانگی ظروف شیشه ای، لعابی و سفالی توصیه می‌شوند. ظرف عسل را نباید در باز، در اتاق یا یخچال نگه داشت، ‌زیرا عسل، ‌آب موجود در هوا را به شدت به خود جذب کرده و پس از مدتی، رقیق و آبکی می‌شود. عسل، بوهای خارجی را خیلی زود به خود جذب می‌کند. بنابراین نباید آن را نزدیک موادی چون پارافین، قیر، بنزین و ماهی‌های دودی و  نگه داشت. همانطور که عنوان شد در نزد عامه عسل متبلورشده و شکرک‌زده عسل تقلبی شناخته می‌‌شود که این باور صحیح نیست ولی فروشندگان عسل برای از بین بردن شکرک و جلوگیری از متبلور شدن آن عسل را به مدت نیم ساعت در درجه حرارت حدود 65 درجه سانتی‌گراد نگه داشته و سپس آن را سرد کرده و بسته‌بندی می‌کنند تا عسل آن‌ها شکرک نزند. چون حرارت دادن عسل همه ذرات جامد موجود را به مایع تبدیل می‌کند و مانع شکرک‌زدن عسل می‌شود. در ضمن بهترین دما برای نگه‌داری عسل 7 تا 12 درجه سانتی‌گراد است.

 

قسمتی از متن به زبان هلندی ترجمه شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۹ ، ۰۰:۱۴
فاصله گلناری