به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

وبلاگی درباره ی همه چیز ،عمومی- اجتماعی- جامعه- اخبار و...

روز بزرگداشت شهدا

 

پدید آورنده : نامشخص ، صفحه 73

 

22 اسفند 

13.Mar.2009

شهید؛ والاترین مکبّر آزادگی

محبوبه زارع

خورشید، بزرگ ترین مؤذن صبح است و شهید، والاترین مکبر آزادگی؛ و کدام تکبیر، رساتر و فراگیرتر از شهادتینی که در بی تعلق ترین ثانیه های زندگی، بر زبان شهید جاری می شود؟!

آری! رهایی، محصول دل سپردگی مردان جهاد، به عالمی فراتر از خاک است؛ محصولی که توازن عقل های زمین را درهم می شکند. پس سلام بر شهدا که ایستاده می میرند.

راز جاری ماندن شهدا

چه می شود که خون حامل زلال ترین پیام ها در تاریخ می ماند؟ بی تردید، پاسخ را باید در این حقیقت جست که شهدا، تفسیر مجسم باران، بر شوره زار غفلت زمین اند... و راز جاری ماندن شهدا، چیزی جز جوشیدن از چشمه ای به نام عشق نیست. شهادت، کلاس همیشه دایر حرکت است که تمامی انسان ها را در هر برهه زمان، در خویش ثبت نام می کند و شهدا، محصلان برگزیده این مدرسه اند.

رسالت ما

شهدا، رفته اند و رسالتی از جنس آگاهی و حرکت را بر دوش ما باقی گذاشته اند. شهادت، مرز زمین و آسمان است و شهدا، مرزبانان هماره بیداری. شهیدان، پیامبران حماسه انسان اند که ما را مسئولیتی ممتد که در لحظه لحظه زندگی مان جاری است، نازل فرموده اند.

فریاد ممتد شهید

مقام شهدا را جز شاهدان حقیقت، کسی نمی فهمد و حقیقت را چشمی غیر از دل، نمی تواند دید. آن که رتبه و جایگاه شهید را فهمید، پویایی را سرلوحه هستی خویش قرارداد و آن که از شهید، جز لقب و نامی نمی داند، تنها دل را به سکونت در کوچه ای آرام که به نام شهیدی آذین شده، خوش می دارد؛ اما فریاد ممتد شهید در ثانیه ثانیه زمان جاری است؛ فریادی که ریشه در «هل من ناصر ینصرنی» سیدالشهدا دارد و امتداد، تا گسترده ترین میدان موعود.

سلام بر شهدا!

شهدا، مرگ را به سخره گرفته اند، تا ما به حقارت دنیا بخندیم. شهدا، حیثیت خون را فریاد زدند، تا ما گوشت و پوستمان را از جرعه عطش و شور بپرورانیم. شهدا، همه تعلقات را از خود بریدند و خود را مسافر آسمان کردند، تا گذرگاه بودن دنیا را اثبات کرده باشند و راز آزادی را بریدن از خویش ثبت نموده باشند. پس سلام بر شهدا و بر فرهنگ همیشه روشنشان. بر ما باد مرور خویش در بایدهای آنان و محک زدن خود در این غفلت گاه نسیان زا.

سلام بر شهادت که بزرگ ترین نتیجه حرکت است.

بزرگداشت شهدا

سرخ رفته ای تا...

معصومه داوودآبادی

در نفس های روشن شهر، طنین صدای آسمانی ات زنگ می زند.

خاطره ات عزیز است و جاودان. تاریکی کوره راه ها را مژده خورشیدی. حضور تو است که بر چشم های این همه دیوار، پنجره می رویاند. حضور سرخ تو است که می خواندمان به برخاستن و ادامه دادن، به بلند خواندن آنچه سرمشقمان دادی. تو نیستی؛ اما حضور نورانی ات، از خیابان ها و کوچه ها، حروف تیره رخوت را می زداید. رفتی تا بایستیم. ایستاده ایم و بر معابر آزادی، الفبای همدلی را ترویج می کنیم.

رفته ای تا زمستان های روبه رو را به شعله برخیزیم، تا دهان یاوه گوی ستم را به سنگ ببندیم.

به تکاپویمان می خوانی؛ آن گونه که خورشید، تپه های برفی را جاری می کند.

تو، به درک بهار دعوتمان کردی تا وقتی آسمان به شکوفه باران شهر می آید، در اتاق های تاریک، جا نمانده باشیم.

از تو آموخته ایم تا به کوه بیندیشیم و دریابیم کلمات استوار را.

از چشمانت خوانده ایم نواحی زلزله خیز جانمان را و به استحکام تار و پودمان برخاسته ایم. ما را حضور روشن گرت تا دورها ضمانت می کند.

شکوه جاودانه ات را پاس می داریم

منت پذیر حضورت خواهیم ماند که پای آزادگی را به خانه های پرحصارمان باز کردی. نفست که بر کوچه های یخ بسته شهر پاشید، به آفتاب ایمان آوردیم. به رودخانه ها مؤمنمان کردی؛ آنچنانکه خاک خشک، قطره های باران را. پاس می داریم شکوه جاودانه ات را که دستانت، راهگشای سنگلاخ ترین جاده ها بود و بی روزن ترین شب ها را گام های روشن تو بشارت نور.

بزرگت می داریم و آیه های بلند حماسه ات را در کوچه های جوان شهر، به تلاوت می نشینیم. در مسیر ردپای آخرت، آینه می کاریم و تصویر پروازت را در چشمان فرزندان میهن، ابدی می کنیم.

دنیا، از نام شما روشن است

محمدکاظم بدرالدین

همه چیز برمی گردد به آن دوران که جسم های ما، ناتوانی ها را جار می زد؛ هنگامی که در حاشیه ایستاده بودیم و عریانی مستانه شما را در متن خطر تماشا می کردیم؛ برای آن عرصه کمی باور در ما لازم بود.

ماندن ما هیچ لذتی نداشت که با نبات آن، دهان خویش را شیرین کنیم. پستی دنیا، ما را مشغول سرگرمی های بی ارزش کرد.

اینک، کوچه پس کوچه های دنیا، روشن از نام شماست. گریه بر پلاک های شما، بهترین غزل هایی نسروده را پیش روی ما می گذارد.

چه باید نوشت، که بی یاد شما، روزهای قلم در منجلاب فلاکت می افتد.

شما بر روزهای ما نسیم بهشت پاشیدید.

اُف بر این حصار تنگ نظر که نامش دنیاست و ما در آن، با دستان پشیمان خویش، مزارهای معطر شما را گلاب احترام می پاشیم و خاطرات حسرت های خود را به مرور می نشینیم!

شقایق ها! ایثار از آن شماست که دنیا را گوشه ای افکندید و با پرواز سرخوشانه خود، بر روزهای ما نسیم بهشت پاشیدید.

نام شما، زینتی همیشگی است که با آن، آینده به ما روی خوش نشان می دهد. درختان اندیشه اگر لحظه ای را بی شما سپری می کنند، آینده آنها به دستان تبر خواهد افتاد. کدام درد بالاتر از آنکه آلبوم زندگی، بی تصاویر مردانگی تان رقم بخورد؟! نام شما، ازلیّتی درخشان خواهد بود و ابدیتی پرفیض.

اگرچه شیاطین، بازار فریب را گشوده اند، اما صدای گام هایتان، خفتگی ما را به سمت بیداری فرا می خواند.

روز شهدا

اگر خون نبود...

رزیتا نعمتی

مشق امشب من شهید است. هزار و چهارصد بار از روی تو می نویسم، تا یادم باشد از کربلای حسین، تا هورالعظیم، از مکه تا فکه و از ساحل فرات تا قله های «بازی دراز» راه کوتاهی است، به اندازه یک قطره سرخ از خون خدا. در خیابان های شهر، حق تقدم همیشه با تو خواهد بود. ای شهید! اگر جوی خون راه نمی افتاد، چه کسی سلام ما را به درختان سیب می رساند تا امروز در سایه سارشان به خواب خوش برویم؟!

برسد به دست صاحبش

روح که بزرگ می شود، جسم در پذیرش آن وا می ماند و معنا وقتی عظمت بی کران می یابد، کلمه، زیر بار بی طاقتی خود، به هر راهی می زند تا ابراز شود. من برای گفتن از تو، امروز دست به دامان تابوتی بی وزن شده ام که غزل قامت تو در آن شکسته به دستم رسیده است. مادرت به پستچی ها گفت این را هم برگشت بزنید؛ برسد به دست صاحبش؛ «إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ».

تو را خواهم نوشت

پس از رفتنت، ردپای تو بر زمین مانده بود. چقدر بهشت در حاشیه شهرهای ماست؛ بهشت زهرا، بهشت حسینی؛ قطعه اول: شهید گمنام علی؛ قطعه دوم: شهید گمنام عباس، فرزند روح اللّه و... . تو قطعه قطعه شدی و دور شهر، چیده شدی و من، ـ به خون شقایق قسم! ـ تو را از حاشیه، بر روی متن خواهم نوشت؛ بر روی هرچه که یاد تو را فراموش کرده است.

شقایق سیرتان

فاطره ذبیح زاده

به یاد سرهای به سامان عشق رسیده و از تن عافیت دل بریده؛

به یاد قطرات خون دلمه بسته بر لب های تسبیح گویان عارف؛

به یاد دسته پلاک های جامانده از همسفرانی که در گمنامی، به ملکوت «عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» رسیده اند؛

به یاد پوتین های خاک خورده و پاهای سالک راه حق شده، کمرهای خمیده در پشت خاکریزهای عاشقی و چشم های تا ابد محو تماشای جلال و عظمت آستان بندگی؛ به یاد شما شقایق سیرتان، در آستانه راه حیات ایستاده ایم و چشم داریم تا کاروان سبز و سرخ شهادت، خیابان های خسته و زمستان زده شهرمان را به برکت قدومتان، میزبان بهار کنند.

دیروز، در جوانی تان، به شوق سرسپاری در راه روشن آن پیر فرزانه، لباس رزم پوشیدید، سروِ قامتتان را سپر تندبادهای شرور بیگانه کردید، تا عطر ناب بهشتی شدن پر گشودید و در طبق ساده اخلاص، جان های مشتاق را پیش کش راه حق کردید.

روز بزرگداشت شهدا

ستاره شدند تا...

امروز، سنگرهایشان اینجاست؛ در گلزارهای همیشه سرخ شهر.

عزم جزم کرده اند تا جغرافیای آسمان را برای اهل زمین رسم کنند؛ ستاره شده اند تا راه جاودانه ایمان را نشانمان دهند، و کبوتران خونین بالی شدند تا به رسم عاشقی، هر روز، بر فراز آسمان زندگی مان پر بگیرند و تیرگی ها را در روشنای زلال پرنده بودن محو کنند.

هرچه داریم، از شهدا داریم

از تبار عاشوراییان بودند و از نسل مالک و عمار و میثم.

خاکریزها، از شور و شوق جوانی شان، رونق یافته بود و بازار اخلاص، از هر زمانی گرم تر می نمود. باید باور کرد که در یلدای بلند عشق، جوان هایمان یک شبه ره صدساله پیمودند. سربازارن درون گهواره ها، در مکتب جماران، مشق عشق آموختند تا مصلحان عارفی باشند که معادلات پوچ دنیای تزویر را به سخره بگیرند و پیشانی بلند غیرت را به آفتاب همت خویش، نورباران کنند.

آنچه از شکوه ایمان و رستگاریِ آزاد بودن در سینه پاک روزگارمان جاری است، از برکت نفوس روحانی و حضور آسمانی شهداست.

به خدا اگر نبودند «همت»ها و «باکری»ها و «جهان آرا»ها، مأذنه قلب ها به جای نغمه باصفای اذان، از صدای ناموزون کرکس ها، می افسرد!

ما هم دل سپرده ایم

گوش سپرده ایم به زمزمه های کمیل شان که هنوز بوی تازگی فکه و شلمچه را دارند. دل سپرده ایم به روشنایی جاده شهادت، تا کوره راه های دنیا، از رسیدن به مقصود هستی، دورمان نکنند. چشم هایمان، بال های پرواز را در شهادت نامه ها می جویند تا ذره ای از اسرارِ عالم را که جز با شهادت عیان نمی شود، نشانمان بدهند.

فقط برای نجات شما

رزیتا نعمتی

تو رفتی و پس از آن، دردها عمیق شدند

و غصه ها همه جا با دلم رفیق شدند

به جا نمانده در این کوچه ها دلی که نسوخت

تمام پنجره ها طعمه حریق شدند

نسیمی آمد و کم کم ز یاد آنها برد

چه غنچه ها که جوانمرگ، از این طریق شدند!

و روی اسم تو بر کوچه ها غبار گرفت

برای گفتن تو، واژه ها رقیق شدند

همیشه عقربه ها محو یکدگر بودند

کدام ثانیه بر روی تو دقیق شدند؟!

آهای قوم به ساحل نشسته! این گل ها

فقط برای نجات شما غریق شدند

هیچ کس مثل تو در صنعت ایجاز نبود

رزیتا نعمتی

چفیه و کفش و پلاک تو به اهواز نبود

اثری از تو و خاکستر پرواز نبود

آفرین بر غزل سوخته پیکر تو!

هیچ کس مثل تو در صنعت ایجاز نبود

آنقدر سوخته بودی که در آغوش زمین

نوبهارم! اثر از برگ گل ناز نبود

هان! به پیراهنت ـ ای یوسف گم گشته ـ قسم

که به زیبایی پایان تو، آغاز نبود

عشق، وقتی که شب حمله به دل پاتک زد

هیچ جا بازتر از سینه سرباز نبود

شهدا

اسفند 90

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۹ ، ۱۰:۲۶
فاصله گلناری
 

 

ابواسحاق مختار ثقفی، معروف به «کیسان»، به معنی (زیرک و تیزهوش) از دلاوران و بزرگان عرب که به خونخواهی امام سوم شیعیان (حضرت حسین بن علی علیه السلام) و یاران او قیام کرد. 
مردی خردمند، شجاع، بخشنده، مدبر، عاقل و دارای مکارم اخلاقی و ملکات انسانی و رأی صائب و اراده ای قوی که به فنون رزم و جنگ و غلبه بر دشمنان، آشنا بود. 
پدرش: ابوعبیدة بن مسعود ثقفی که در واقعه «یوم الحجر» در عراق کشته شد. 
مادرش: «دومه»، دختر وهب بود. 

عمویش: سعد بن مسعود ثقفی، یکی از اصحاب علی بن ابیطالب (ع) که در جنگ جمل، امیر لشگر آنحضرت و در زمان جنگ صفین فرماندار مدائن شد و تا زمان امام مجتبی (ع) در همین منصب باقی بود. مختار از قبیله «بنی ثقیف»، و از اعراب شهر «طائف» در مکه بود. و در میان افراد قبیله اش، به دلیل پیوند با اهل بیت پیامبر اکرم (ص) و ترویج فضایل آل الله و ارادت و اخلاصش به آنها، بسیار مورد احترام و شرافت بود. 
ضمنا او داماد نعمان بن بشیر، حاکم وقت کوفه نیز می باشد. 
مختار سال اول هجرت بدنیا آمد و در زمان خلافت عمر بن الخطاب، همراه پدرش به مدینه رفت. بعد از مرگ پدرش به بنی هاشم پیوست و در زمان خلافت علی بن ابیطالب (ع) با آن حضرت در عراق (کوفه) به سر می برد و پس از شهادت آنحضرت در بصره ساکن شد. 
زمانیکه امام حسن مجتبی (ع) (امام دوم شیعیان)، در شهر ساباط مدائن جراحت برداشت و در خانه سعد بن مسعود، عمویش بستری شد، مختار که آن زمان جوانی بی تجربه و طالب مقام بود، به عموی خود پیشنهاد کرد که: بیا و حسن بن علی (ع) را دستگیر و نزد معاویه بفرست تا از وعده های مالی فراوان معاویه، بهره مند شده و حسن نیت به او نشان دهی! اما سعد بسیار ناراحت و پیشنهاد او را رد کرد و برخوردی جدی نمود و گفت: ما نباید دوستی با خاندان پیامبر را برای دنیا و ریاست آن، رها کنیم. و مختار ساکت شد. این موضوع، نقطه سیاهی در زندگی مختار به جا گذاشت و سابقه ای منفی برای او شد. 

(سیاست های اصولی) 
سال 60 هـ ق مختار قبل از حادثه کربلا، در زمان قیام حضرت مسلم بن عقیل که به عنوان سفیر و نماینده امام حسین (ع)، به شهر کوفه آمد، میزبان او شد و مسلم را به خانه خود برد و با او بیعت کرد. شیعیان نیز آنجا می آمدند و با مسلم، برای حسین بن علی (ع) دست بیعت می دادند. 
علت ورود مسلم بن عقیل به خانه مختار برای آن بود که وی از زعمای شیعه به شمار می رفت و مسلم اطمینان داشت که او، نسبت به امام حسین (ع) مخلص و وفادار است. اما زمان شهادت حضرت مسلم، مختار از کوفه بیرون رفته و با عبیدالله بن زیاد به مخالفت برخاسته بود. و چون به کوفه برگشت، توسط عمال عمروبن حریث و جاسوسان «ابن زیاد»، دستگیر و زندانی شد و تازیانه خورد. در بعضی اقوال آمده که وی یک چشمش را به دلیل شلاق هایی که خورده بود، در زندان از دست داد. لذا او در تمام دوران حادثه کربلا و شهادت امام حسین (ع) در زندان و با میثم تمار، یار دیرینه علی بن ابیطالب (ع) در حبس بودند. (میثم تمار در زندان به او گفته بود که تو کشنده عبیدالله بن زیاد هستی) بعدا با وساطت عبدالله پسر عمر بن الخطاب که شوهر خواهرش بود، از زندان آزاد شد و به دستور «عبیدالله» و با مهلتی 3 روزه به طائف تبعید و آنجا مدتی ساکن شد. 
سال 64 هـ ق، یزید بن معاویه مرد و «عبدالله ابن زبیر» که حاکم مکه بود، مختار را دعوت به همکاری کرد، مختار با شرط اینکه در کارها باید او را شریک خود کند، با ابن زبیر بیعت نمود و همان زمان که مکه در محاصره سپاه شام شد، مختار در کنار سایر مسلمانان، از حرم خدا دفاع نمود و با شامیان مقابله کرده تا محاصره تمام شد و سپاه شام برگشت و مکه و کوفه بدست «زبیری» ها افتاد سپس مختار به کوفه بازگشت و مردم را به خونخواهی امام حسین (ع) دعوت می کرد و «محمد بن حنفیه» برادر ناتنی امام حسین (ع) امام و رهبر خود می دانست. 
آمدن او به کوفه مصادف با قیام «توابین» یه رهبری «سلیمان بن صرد خزاعی» بود، هرچند که مختار اعتقادی به این اقدام نداشت و می گفت: سلیمان آشنایی با جنگ و سیاست ندارد، ولی شخصیت سلیمان و سابقه اش در بین شیعیان بسیار محترم و بیشتر از شأن مختار بوده، لذا مختار صبر کرد تا نتیجه کار آنها روشن شود. او پس از واقعه کربلا، مکرر از قیام احتمالی خود و انتقام از قاتلین حسین (ع)، سخن می گفت برخی اقوال تاریخی چون «تاریخ طبری و الفتوح»، در اینجا گفته اند که چون پس از شهادت امام حسین (ع) قاتلین آنحضرت، از مختار بسیار می ترسیدند به همین جهت «عبدالله بن مطیع» حاکم زبیری کوفه را وادار کردند تا او را زندانی کرد و بعدها با شفاعت «عبدالله بن عمر» نزد «ابن زبیر»، و تضمین شیعیان، مختار آزاد شد. 
و لذا در زمان شکست قیام توابین و بازگشت آنان به کوفه، مختار در زندان بود وی نامه تسلیتی برای دوست سلیمان «رفاعه بن شداد» فرستاد و با تجمید از او، از بازماندگان توابین خواست تا آماده قیام باشند و آنها را به کتاب خدا، سنت رسول الله، انتقام خون اهل بیت، دفاع از ضعفا و جهاد با دشمنان خدا، دعوت و شیعیان را در محفل هایی جمع می کرد و خود را به عنوان نماینده «محمد بن حنفیه» برای قیام معرفی می کرد. 

قیام مختار 
سال 66 هـ ق، یعنی 5 سال پس از حادثه کربلا و یکسال بعد از نهضت «توابین» با هدف خونخواهی حسین بن علی علیه السلام و یاران آنحضرت قیام کرد. 
14 ربیع الاول سال 66 هـ ق در کوفه بپا خاست و با شعار «یالثارات الحسین» (ع) و شعار «یا منصور امت» (شعاری که مسلمین در جنگهای صدر اسلام می دادند)، درگیری های سختی در محله ها و میدان های کوفه شد، گروههایی کشته و گروههایی تسلیم شدند. 
مختار عبدالله بن مطیع (کارگزار ابن زبیر) را که بطور مخفیانه از قصر کوفه فرار کرده بود، عزل کرد و خود به قصر کوفه وارد شد، اشراف کوفه یعنی مهمترین قشر صاحب نفوذ کوفه، همراه مردم با او بیعت کردند. پس از مسلط شدن بر حکومت، نیروهایی به اطراف فرستاد تا هم در مناطق دیگر غالب شده و هم جنایتکاران آنجا را به کیفر برسانند، این تحرکات و نبرد با طرفداران بنی امیه، مدتها طول کشید. 

اقدامات او 
مهمترین اقدام او، مقابله با سپاه شام بود که در سال 67 هـ ق، بین سپاه او به فرماندهی «ابراهیم بن اشتر» و سپاه شام به فرماندهی «عبیدالله بن زیاد» واقع شد که در این شورش، برخی از اصلی ترین سرکردگان و رهبران شام که مدتها در جنگهای مختلف عراق، شرکت داشتند؛ مثل حصین بن نمیر سکونی، شرحبیل بن ذی الکلاع، و خود عبیدالله، همگی کشته شدند و بقیه سپاه نیز شکست خورده و فرار کردند و در شهر «موصل» و نقاط دیگر آواره شدند و جنگ به نفع مختار تمام شد. 
(کوفه، مرکزیتی برای شهرهای شرق کشور اسلامی و همچنین شمال عراق شده بود و مناطقی چون موصل، حلوان (نزدیک سر پل ذهاب)، مدائن و نیز بلاد ارمنیه، آذربایجان، اران، حوران، ماهیان ری، و اصفهان، تحت سلطه عراق واقع شد؛ این آرامش کوفه خیلی کوتاه بود).
پس از پایان شورش شامیان، مختار اعلام کرد تا قاتلین حسین و اصحابش و کسانی را که در واقعه کربلا شرکت داشتند، خواهد کشت، از همین رو، تعداد بسیاری را نزد او می آوردند، او دستها و پاهای گروهی از آنان را قطع کرد و عده ای از آنان را کشت. 
از جمله افرادی که هدف انتقام قرار گرفتند و به دست او هلاک شدند: 
1- شمر بن ذی الجوشن، قاتل حضرت حسین بن علی (ع) که در نیمه راه فرار به بصره، بدست عوامل مختار به هلاکت رسید. 
2- عمر بن سعد را به انتقام خون حسین علیه السلام، سرش را از بدنش جدا کرد و به مدینه فرستاد. 
3- پسر عمربن سعد، «حفص» را به انتقام خون علی اکبر حسین (ع)، فرزند بزرگ امام حسین (ع) کشت. 
4- حکیم بن طفیل طائی: قاتل و غارتگر لباس و اسلحه حضرت ابوالفضل العباس (ع). 
5- بجدل بن سلیم: که انگشت مبارک امام حسین (ع) را قطع کرده بود، دست و پایش را قطع کرد. آنقدر در خون خود غلطید تا به جهنم واصل شد. 
6- سنان بن انس: از قاتلین حسین بن علی (ع) که به نقل بیشتر مورخان، او سر مقدس آنحضرت را از بدن جدا کرد. به دستور مختار، خانه اش را آتش زده و خودش را در قادسیه دستگیر و کشتند. 
مورخین تعداد دشمنانی را که با سیدالشهداء جنگ کرده بودند و بدست مختار کشته شدند، 248 نفر گفته (تاریخ خلفا ج 2/ 526) و عبیدالله بن زیاد ملعون در جنگ با ابراهیم اشتر، به جهنم واصل شد (همانطور که گفتیم) البته به نقل تاریخ، تعداد تخمین زده قاتلین حادثه کربلا، حدود 3000 نفر ذکر شده است. 

قیام مختار و شادمانی اهل بیت پیامبر (ص) 
مختار سر «عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد» را به مدینه، نزد محمد بن حنفیه و حضرت سجاد علیه السلام فرستاد. آن حضرت سجده شکر نمود و برای مختار دعا کرد و فرمود: حمد و سپاس خدای را که انتقامم را از دشمنان گرفت و خدا به مختار، پاداش و جزای خیر دهد. امام صادق (ع) فرمود: پس از حادثه عاشورا، هیچ زنی از ما بنی هاشم آرایش نکرد و خضاب نکرد تا زمانی که مختار، سر ابن زیاد و عمر بن سعد را برای ما به مدینه فرستاد. فاطمه دختر امام (ع) نیز فرمود: پس از شهادت امام حسین (ع) هیچ زنی از ما حنا نبست و سرمه به چشم نکشید و مویش را شانه نزد تا آن موقع که مختار سر «ابن زیاد» را به مدینه فرستاد. 
محمد بن حنفیه نیز بعد از اینکه سر «ابن زیاد» به مدینه رسید برای مختار اینگونه دعا کرد: (جزاه الله خیرا) خداوند به او بهترین پاداش را بدهد همانا او انتقام ما را گرفت و رعایت حق او بر همه فرزندان عبدالمطلب (بنی هاشم) واجب گردید. 

رویارویی مختار با «ابن زبیر» 
وقتی که کار «عبدالله ابن زبیر» در مکه بالا گرفت، با آن دشمنی دیرینه ای که از مختار و آل پیامبر (ص) داشت، متوجه قیام مختار در کوفه و اطاعت او از «محمد بن حنفیه» شد و سخت به وحشت افتاد. از طرفی شهر کوفه از سلطه «ابن زبیر» خارج و فرماندارش (ابن مطیع) از طرف مختار عزل و ارتباطی قوی بین مختار و محمد بن حنفیه، بوجود آمد و این برای عبدالله بن زبیر، بسیار خطرناک و گران بود، لذا تصمیم گرفت به هر قیمتی، مختار و هوادارانش را زیر فشار قرار دهد و در صورت بیعت نکردن همه را بکشد. و می دانست که اگر موقعیت مختار بالاتر رود، قطعا محمد بن حنفیه موفق و در اینصورت، حکومت او در شهر مکه، سقوط می کند. از این رو، بعد از اینکه «ابن زبیر» از مردم مکه بیعت گرفت، چند نفر از بنی هاشم و محمد بن حنفیه را دستگیر و آنها را به جرم بیعت نکردن در مدخل زمزم زندانی کرد و حتی تهدید نمود که آنها را یا آتش می زند و یا می کشد. محمد بن حنفیه که اوضاع را چنین دید، نامه ای به مختار نوشت و از او کمک خواست مختار هم که در کوفه مدعی نمایندگی محمد بن حنفیه بود، نیروهایش را به یاری آنها در مکه فرستاد و قبل از اینکه «عبدالله بن زبیر»، دست به جنایتی ببرد گروه مختار با شعار «یالثارات حسین» به طرف زمزم (محل زندان بنی هاشم) رفته و آنها را آزاد کردند. 

قیام مختار

سرکوب مختار بدست مصعب بن زبیر: 
مصعب بن زبیر که از طرف برادرش عبدالله، والی بصره شده و از جنایتکارترین افراد تاریخ بود، با تحریک فراریان کوفه و افرادی چون «محمد بن اشعث بن قیس» که از قاتلان حادثه کربلا و یکی از فرماندهان «زبیری» با لشگری بزرگ به کوفه حمله کردند تا مختار و هوادارانش را به بیعت با «عبدالله بن زبیر» مجبور و مردم را از حمایت مختار باز دارند. اما آنها بیعت نکردند و می گفتند که شما باید با مختار بیعت کرده و خلافت را به «آل رسول» واگذارید. 
جنگ سختی در گرفت، محمد بن اشعث، فرمانده نیروهای فراری کوفه به بصره بود، و متاسفانه مصعب و سپاهش، آنها را شکست داده و این درگیری به نفع «زبیری ها» تمام شد و مختار با گروهی از یارانش به شهادت رسیدند و مصعب، با کینه اینکه بیشتر یاران مختار از «موالی» بودند، آنها را قتل عام کرد، (بیشتر یاران مختار از موالی ایرانی و غیرایرانی و عده کمتری از عربهای شیعه بودند (تاریخ خلفا 2/523) موالی، افرادی بودند غیرعرب و این کلمه بیشتر برای کافر دانستن و منزوی کردن و تحقیرشان بین اعراب مسلمان به کار میرفت هرچند که بیشترشان مسلمان بودند) مورخین گفته اند که او 6000 نفر از آنها را کشت. 
باید گفت که یکی از ویژگی های قیام مختار از حیث اجتماعی، حضور موالی بود که تا آن موقع نقشی در جامعه عربی عراق نداشتند. 

احوالات مختار 
اخبار و روایاتی که درباره مختار آمده، دو قسم است: برخی در مدح و ستایش او، و بعضی در مذمتش، هر چند که اخبار مدح او، قوی و برتر است. مهمترین مطلب، به علت خونخواهی سیدالشهداء حسین بن علی علیه السلام و یارانش، بسیاری او را ستوده اند. امام سجاد علیه السلام: او را دعا کرده و فرمودند: خدا به مختار پاداش و جزای خیر دهد. 
امام باقر علیه السلام فرمودند: مختار را دشنام ندهید، او قاتلان ما را کشت و خونخواهی ما نمود و انتقام ما را گرفت، یتیمان ما را شوهر داد و در موقع سختی، به ما کمک مالی نمود. (تاریخ خلفای 2/ 532) 
علامه امینی صاحب کتاب الغدیر، در دفاع از شخصیت او چنین نوشته است: هرکه با دیده بصیرت و تحقیق بر تاریخ و حدیث و علم رجال بنگرد، متوجه می شود که مختار از پیشگامان دین داری و هدایت و اخلاص بوده است و... 
در ادامه می فرماید: همانا نهضت او مقدس نبود مگر برای اقامه عدل یا ریشه کردن ملحدان و براندازی اساس ظلم و ستم بنی امیه، و بعد ایشان اسامی عده ای از علمای بزرگ را که در بزرگداشت و مدح و تعظیم و تجلیل مختار سخن گفته اند، به شرح زیر ذکر می کند: 
جمال الدین بن طاووس، آیت الله علامه حلی، ابن نما (فقیه بزرگ)، محقق اردبیلی، علامه مامقانی، قاضی نورالله مرعشی، محدث قمی، آیت الله خویی، سیدحسین بروجردی در زبدة المقال، این بزرگواران همگی بر قداست و علو مقام و جلالت شأن او، متفق اند و همه می گویند: مختار از سابقین اخبار است. اینها بعضی از نظرات مدح کنندگان است. 

نکوهش و مذمت مختار 
انگیزه های فراوانی در میان راویان اموی وجود داشت تا او را دروغگو، منافق و شخصیت او را بی ثبات جلوه دهد، زیرا او ضربه مهلکی بر بنی امیه و سران منافق کوفه و بعد به زبیریان (عبدالله بن زبیر) وارد نمود. اولین بار آنها و همچنین اشراف کوفه و عاملین فاجعه کربلا به او لقب «کذاب» داده و بعد دشمنان اهل بیت و کسانی که شیعه را متهم به هر تهمتی می کنند، او را ساحر، مدعی نبوت و دروغگو خواندند بیشتر این نسبت ها، همانطور که یکی از محققین نیز اشاره کرده، بعد از مرگ مختار بوده است. 
به باور ما، بر فرض که اشتباهاتی چون پیشنهادش در جوانی در ساباط مدائن، در دستگیری امام مجتبی (ع) و بقیه ماجرا شده و در نفی شخصیت او بی تاثیر نبوده است، اما مهمترین عامل برای متهم کردنش، ضرباتی است که بر پیکر امویان و زبیریان وارد آمد. ما نمی گوییم که انحرافاتی در کار نبوده ولی طرح این مطالب، ظلمی بزرگ در حق اوست. 

سرانجام کار 
مدت حکومت او یکسال و نیم (18 ماه) بود و در 14 رمضان سال 67 هـ ق در سن 67 سالگی از دنیا رفت. 
مصعب یکی از همسران او را که دختر نعمان بن بشیر بود بعد از مختار دستگیر کرد و چون آن زن، شوهرش را به مدح توصیف و او را از بندگان صالح خدا دانست، به زندان فرستاد و به برادرش عبدالله نوشت که این زن بر این باور است که مختار پیغمبر بوده است. عبدالله دستور داد تا او را به قتل رساندند. 
مزار شریف این رادمرد تاریخ، جزو مشاهد متبرکه و زیارتگاه شیعیان و در محل شرقی جبانه کوفه، در رواق راهرو و مرقد حضرت مسلم بن عقیل (ع) و کنار قبر مطهر اوست. علامه امینی نقل می کنند که: مختار در بزرگی و عظمت به مقامی رسید که شیخ، شهید اول در کتاب مزار خود زیارتی برای او بیان کرده است که در آن بر رستگاری و پاکی و اخلاص و خیراندیشی او در ولایت اهل بیت (ع) و اطاعت او از خدا و محبت امام سجاد (ع) و خشنودی رسول خدا و امیرالمؤمنین (ع) تصریح شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۹ ، ۱۰:۱۹
فاصله گلناری

روز بزرگداشت خواجه نصیرالدین طوسی

 

ابو جعفرنصیرالدین محمد بن حسن طوسی در سال 597 هجری متولد گشت . وی از دانشمندان معروف ایرانی است که از کودکی به تحصیل دانش علاقه مفرطی داشت . وی از علمای بزرگ ریاضی ، نجوم و حکمت ایران در قرن هفتم و از وزراء آن عصر بود . مدتی در دستگاه اسماعیلیه بود و هنگام حمله هلاکوخان مغول به ایران ، برای نجات مسلمانان از خونریزیهای آن مرد سفاک ، به خدمت او درآمد و با تدابیر خاصی از خرابی شهرها و کشتار دسته جمعی مردم به دست هلاکو جلوگیری نمود .

وی هلاکوخان را به ایجاد رصد خانه ای  در مراغه و ترتیب زیج حدیدی که به زیج ایلخانی مشهور گردید ، تشویق کرد  که بعدا خود تصدی این کار را بر عهده گرفت ؛ او همچنین کتابخانه ای که در حدود چهارصد هزار کتاب داشت را برای استفاده دانشمندان تهیه نمود.

چنانچه می دانیم علما اسلامی مکرر از هیئت بطلمیوس و اقوال یونانیان انتقاد می کردند که هر چند موجب دگرگونی کلی دنیای بطلمیوسی نشد اما زمینه را برای اصلاحات گالیله ، کپلر و کپرنیک آمادع ساخت حتی مسئله حرکت زمین که بعضی از یونانیان نیز متعرض آن شدند نزد مسلمین مطرح بود چنانکه ابو سعید سجزی ( اواخر قرن چهارم ) اسطرلابی ساخت مبنی بر فرض حرکت زمین و سکون افلاک ، در بین منتقدین هیئت بطلمیوس از خواجه نصیر الدین طوسی  باید مخصوصا نام برد که این وزیر معرو ف وعالم بزرگ شیعه  نه فقط مؤسس واقعی رصد خانه عظیم مراغه وزیج ایلخانی بود بلکه آشنایی علمای اسلام را با تحقیقات چنی ها نیز فراهم آورد وی قطع نظر از تحریر اقلیدس و مالعات راجع به مثلثات در کتاب تذکره با اثبات و طرح عیوب سیستم بطلمیوس تظرات بدیعی پیشنهاد نمود که بعدها به صورت کامل به وسیله کپرنیک ارائه شد .

 

آیا ممکن است بعضی از آراء او دراین باب از طریق بیزانس به کپرنیک رسیده باشد بعضی این احتمال را بعید نمی  دانند و برای آن  قرائنی نیز یافته اند ( شما دراین مورد چگونه فکر می کنید !؟)

از خواجه نصیر آثار متعددی دررشته علوم ریاضی ، نجوم ، منطق ، علوم طبیعی و حکمت الهی باقی مانده که غالباً به زبان عربی می باشد .

مشهورترین تألیفات او درعربی " شرح اشارات " ابن سینا و در فارسی کتاب" اخلاق ناصری " است ، وی اشعاری نیز  به زبان فارسی دارد . خواجه درسال 672 هجری در بغداد وفات یافت .

نوشته فا گلناری- 3 اسفند 90

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۹ ، ۱۰:۱۷
فاصله گلناری

روز مهندسی بر تمامی مهندسان ایران زمین بویژه مهندسان شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی شهری ایران و شرکتهای عمران و مسکن سازان استانها مبارک باد

, 05 اسفند  17:11

فرستادن به ایمیل چاپ

 

در اولین سال از دهه چهارم انقلاب اسلامی دهه پیشرفت و عدالت و وهمزمان با فرارسیدن روز  پنجم اسفند ماه ، بزرگ داشت تولد  خواجه نصیر الدین طوسی اندیشمند بزرگ ایرانی ، جامعه مهندسان کشور روز مهندسی را گرامی می دارند .

روز مهندسی ، روز پاسداشت خودباوری، خلاقیت، ابتکار، نوآوری و ابداع در عرصه اندیشه و عمل و روز گرامیداشت پیشگامان در بخش و سازندگی و بسترسازی کشور است. روز تقدیر از مهندسانی است که در پرتو انقلاب اسلامی، دانش، مهارت و توان فنی آنان جزو بهترین های دنیا بوده و در پروژه های مهم جهان عهده دار مسوولیت های گران پایه ای هستند.

سعید فرجیان زاده رییس سازمان بسیج مهندسین در گفتگو با خبر گزاری ایسکا نیوز ،در خصوص خواجه نصیرالدین  می گوید:  ایشان مهندسی سیاستمدار، نویسنده ای مبتکر، حکیمی منجم، ریاضیدانی اهل معرفت و فیلسوفی بی نظیر در عصر خود بود. در قرن هفتم هجری قمری وی رصدخانه مراغه را بر فراز تپه ای در شمال غربی شهر بنا کرد. محکمترین سازه و زیباترین معماری را در احداث این بنای تاریخی و بی نظیر مهندسی کرد.
این دانشمند نمونه با اختراعات ویژه و با به کارگیری ابزارهای مهندسی توانست طول و عرض شهرها، جهت گیری و اندازه گیری شیب و فرازها و تعیین افق درجات مختلف را به طور دقیق محاسبه کند و احداث کتابخانه بزرگ مراغه با 400 هزار جلد کتاب و مدرسه علمیه برای طلاب و تدوین 130 مقاله و رساله در علوم ریاضی، هیات منطق، نجوم و علوم طبیعی از آثار برجسته مهندس بی نظیر ایرانی است.
وی اضافه می نماید ، تاریخ پر افتخار ایران اسلامی مشحون از دانشمندان و مهندسان فرهیخته ای است که پایه گذار تمدن بزرگ اسلامی ایران این مرز و بوم بوده اند.
روز مهندس ،روز گرامیداشت یاد و خاطره هزار و 200 مهندس شهید در دفاع مقدس و روز یادآوری افتخارات بزرگ مهندسان در تاریخ ایران زمین به شمار می آید ،روز سپاس از مجاهدت ها و فداکاری های مهندسانی است که در هشت سال دفاع مقدس در خطوط مقدم جبهه و در زیر انبوه آتش دشمن، سنگرها، راه ها، پل ها، بیمارستان ها و ... احداث کردند و اندیشه و فکر مهندسی را به یاری فرماندهی جنگ آوردند و سهم بزرگ خود را در پیروزی و عزت ملت تقدیم داشتند.

مهندسی
شرکت مادر تخصصی عمران وبهسازی شهری به عنوان نهاد تخصصی دولتی درراستای  مدیریت فرایند بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده وسکونتگاههای غیر رسمی  ناکارآمد با گذشت بیش از 10 سال از شروع رسمی فعالیت خود رویکرد نوینی را برای تحقق کیفی و کمی برنامه های بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده با آغاز فعالیت دولت دهم در پیش گرفته است. این  شرکت با بهره بردن از مهندسان پر توان ، تلاشگر و دلسوز کوشیده است بر پایه تجارب گذشته و درس های آموخته شده از اجرای سیاستها و فرایند عملیاتی در داخل و سایر کشورها بستری مناسب جهت  حضور مالکان- ساکنان بافتهای فرسوده وسکونتگاههای غیر رسمی  و سرمایه گزاران فراهم بیاورد  . از سو دیگر توانمندسازی ساکنان از طریق ارائه بسته های تشویقی ، حمایتی- وام ها- فعالیت ها غیره ، بمنظور  ایجاد تحرک توسعه در بافت های فرسوده و سکونتگاهای غیر رسمی  برنامه ریزی و با محوریت مدیریت شهری عملیاتی از جمله کارهای  این شرکت به شمار می اید.  به راستی که خدمت به اقشار محروم و ضعیف جامعه در مناطق بافتهای فرسوده وسکونتگاههای غیر رسمی ، در کنار وظایف شغلی  مهندسان آبادگرو ساعی  شرکت مادر تخصصی عمران وبهسازی شهری ایران و شرکتهای عمران ومسکن سازان استانها نوعی عبادت محسوب می شود .

در قدیم مهندس به شخصی اطلاق می شده  که به علم هندسه آگاهی می داشت. روزپنجم اسفند در تقویم‌ها روز بزرگداشت دانشمند بزرگ ایرانی "خواجه نصرالدین طوسی " و "روز مهندسی" اعلام شده است. هفتصد و پنجاه و چهارسال از درگذشت دانشمند بزرگ ایرانی خواجه نصرالدین طوسی می‌گذرد اما هنوز هم دستاوردهای علمی و آراء این دانشمند ایرانی محل رجوع است. خواجه نصرالدین طوسی از بزرگترین فلاسفه و ریاضی‌دانان و دانشمندان ایرانی است که پس از بزرگانی مانند "فارابی"، "ابوریحان بیرونی"، "ابوعلی سینا" و "رازی " ظهور کرد و اگر امروز روز بزرگداشت اورا روز مهندسی گرفته‌اند.

با مروری بردستاوردهای این دانشمند نامی درمی یابیم که این انتخاب، گزینه‌ای بجابوده است. پرورش وی در زمانی صورت گرفت که دشواری‌های زیادی گریبانگیر ایران بود از طرفی مواجه با حملات خانمانسوز مغول و از سوی دیگر مواجه با تسلط متصعبانی بود که با ظهور دانشمندانی مانند او مخالف بودند.
خواجه گذشته از مقامات علمی در زندگی خود خدمات بزرگی به تمدن ایرانی کرد؛ توانست کتب، نسخ و آثار علمی را از خطر نابودی نجات دهد و برپایه برخی منابع بالغ بر چهارصد هزار جلد کتاب در مراغه جمع آوری کرد و کتابخانه‌ای عظیم در این شهر تاسیس نمود. در این کتابخانه انواع کتب ریاضی، فلسفی، نجومی و طبی و ادبی موجود بود. علاوه بر این خدمت گرانبها، خواجه دو خدمت بزرگ دیگر نیز به علم و ادب کرد: نخست، نجات تعداد زیادی از علما هنگامی‌که به دست دژخیمان مغول می‌افتادند و گردآوردن بسیاری از دانشمندان در مراغه و گماشتن آنان به کارهای علمی و راه اندازی زیج‌ایلخانی به یاری آنها. خدمت بزرگ دیگر خواجه آن است که به بهانه تشکیل رصدخانه؛ حوزه‌یی درسی در مراغه ترتیب داد که در آنجا شاگردان نامداری تربیت نمود؛ یکی از آنان "قطب‌الدین شیرازی " است که در علم نجوم، طب، فلسفه و ریاضی تبحر داشت. زندگی خواجه به حقیقت می‌تواند درسی برای همگان باشد. او با وجود گرفتاری‌های متعدد هرگز از مطالعه و تدریس دست بر نداشت و به حقیقت دلباخته علم و تحقیق بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۹ ، ۱۰:۱۵
فاصله گلناری

 

سمبوسه ماهی

سمبوسه ماهی

مواد لازم :
 
(برای 4 نفر):
ماهی آزاد                                  180 گرم

جعفری و پیازچه خرد شده           به میزان لازم

سیر ساطوری شده                     4 حبه

سیب زمینی آب پز متوسط          4 عدد

فلفل دلمه‌ای خرد شده               نصف لیوان

نان لواش                                    3 عدد 

روغن مخصوص سرخ کردنی         5 قاشق مرباخوری

 

 ابتدا ماهی را با کمی نمک و آب‌لیمو بخارپز کنید.

ماهی و سیب زمینی پخته را رنده کنید.

سپس ماهی را با سیب زمینی‌ مخلوط کنید و به آنها سیر، جعفری، پیازچه و فلفل دلمه‌ای خردشده را بیفزایید.

نان‌های لواش‌تان را نیز به 5 مستطیل تقسیم کرده و مواد یاد شده را به شکل مثلثی داخل آنها قرار داده و بپیچید(طرز پیچیدن نان سمبوسه).

سمبوسه ها را در روغنی که از قبل داغ کرده‌اید، سرخ کنید.

حال غذا آماده است.

پیتزا پیراشکیپیتزا پیراشکی

موارد لازم جهت خمیر :

 

 

تخم مرغ یکی دو تا
روغ مایع نصف لیوان
شیر یک لیوان
آرد سه چهار لیوان
نمک به مقدار لازم
 

 

 

مواد لازم جهت داخل پیراشکی :

 

 

سوسیس
سیب زمینی
سس قرمز
قارچ
فلفل دلمه
پنیرپیتزا

 

 

 

 طرز تهیه :

اول باید خمیرش رو درست کنید. توی یه کاسه گود، تخم مرغ رو بریزید و با چنگال هم بزنید. روغن رو اضافه کنید و دوباره هم بزیند. شیر رو هم بریزید و سپس آرد و کم کم اضافه کنید.

 

نکته مهم : اگر تا قبل از اینکه تمام آرد رو بریزید، متوجه شدید که مقدار خمیر کم است، می توانید همانجا تخم مرغ و کمی شیر و روغن اضافه کنید (شیر بیشتر باشه) و آرد بیشتری بریزید.

تا جایی آرد اضافه کنید که خمیر به دست نچسبد. سپس در نایلون فریز قرار دهید و اجازه دهید قدری در هوای اتاق استراحت کند !

 

1- به سراغ مواد داخل آن بروید. می توانید از گوشت چرخ کرده و جعفری و قارچ نیز استفاده کنید. این دیگر بستگی به سلیقه خودتان دارد. من در خانه سوسیس و سیب زمینی داشتم. اینها و فلفل دلمه را نگینی خرد میکنیم و جدا جدا سرخ می کنیم و با قارچ خرد شده مخلوط می کنیم ( روی حرارت) سپس سس قرمز را می ریزیم و هم می زنیم. نباید آب داشته باشد. می گذاریم سرد شود.

حالا باید خمیر را روی یک تخته با وردنه باز کنیم. حتماً باید قدری آرد بریزیم .سپس به اندازه دلخواه یا با قالب یا ته لیوان یا نعلبکی یا هر وسیله ای که خواستیم (!)، از آن در بیاوریم. سپس باید قدری پنیرپیتزای رنده شده بریزیم و بعد از موادمان که نباید داغ باشد(وگرنه خمیر را سوراخ می کند.) را روی خمیر بریزیم. دوباره کمی پنیرپیتزا می ریزیم و خمیر را می بندیم.

2- سپس دو طرف خمیر را به هم می چسبانیم و با دست، چین م دهیم.

3- بعد از اتمام این کار، روغن را داغ می کنیم. احتیاج به ظرف گود نداریم. از ماهیتابه استفاده می کنیم. و پیراشکی ها را خوب سرخ می کنیم. برعکس سمبوسه که خیلی روغن می برد، پیراشکی پسر خوبی است و زیاد روغن نمی برد ! بعد از آن نوش جان میکنیم

  دسر مافین کرم شکلات با خامه
دسر مافین کرم شکلات با خامه

مواد لازم :
 آرد ………… ۳۲۵ گرم

پودرکاکائو ………… ۵۰ گرم
تخم‌مرغ ………… ۳ عدد
روغن مایع ………… ۱۵۰ میلی‌لیتر
آب جوش ………… ۲۵۰ میلی‌لیتر (یک لیوان)
خامه صبحانه ………… ۲ قاشق غذاخوری
پودر فندق ………… ۵۰ گرم
بیکینگ‌پودر ………… یک قاشق چای‌خوری
شکر ………… ۲۰۰ گرم
خامه و توت‌فرنگی برای تزئین ………… به میزان لازم

 ابتدا آرد را با شکر،‌ پودر کاکائو و بیکینگ پودر داخل کاسه‌ای ریخته و همه را با هم مخلوط می‌کنیم.

تخم‌مرغ، خامه، روغن و آب را نیز داخل کاسه‌ای دیگر توسط همزن دستی مخلوط می‌کنیم تا یکدست شود.
وسط مواد خشک داخل کاسه را کمی گود کرده و مایعات را داخل آن می‌ریزیم و با همزن دستی به هم می‌زنیم تا یکنواخت شود.

دوسوم از قالب‌های کنگره‌دار مخصوص مافین را پر کرده و مواد را به مدت ۴۵ دقیقه داخل فر که از قبل با دمای ۱۸۰ درجه سانتی‌گراد گرم کرده‌ایم، می‌پزیم.

مافین‌های حاصل را از داخل قالب خارج کرده همانند شکل پشت آن‌ها را به ارتفاع یک سانتی‌متر برش می‌دهیم. دایره حاصل را از وسط به دو نیم تقسیم کرده، روی مافین یک اسکوپ بستنی قرار می‌دهیم و کیک برش خرده آماده شده را به شکل پروانه روی بستنی قرار می‌دهیم.

خامه برای بچه‌ها مفید است.

این شیرینی خوشمزه تمام آن خواص را دارا است و علاوه بر این، در تهیه آن از خامه استفاده شده که جزو لبنیات بسیار مفید برای رشد بچه‌ها است. پزشکان تغذیه توصیه می‌کنند بزرگ‌ترها از لبنیات کم‌چرب استفاده کنند اما برای بچه‌ها، مخصوصا بچه‌های زیر ۵ سال لبنیات پر چرب را توصیه می‌کنند. شما می‌توانید خامه را به مقدار معقول در رژیم تغذیه‌ای کودک قرار دهید و از این طریق به رشد او کمک کنید.  مگر اینکه فرزند شما اضافه وزن داشته باشد که در این صورت بهتر است این دسر را برای او درست نکنید.

  خورشت جوجه و غوره و بادمجان
خورشت جوجه و غوره و بادمجان

مواد لازم :
 شش عدد بادمجان،
 یک عدد مرغ یا جوجه ۸۰۰ گرمی،
 دو خوشه غوره،
 پنج عدد گوجه فرنگی،
 یک پیاز متوسط،
 مقداری نمک و ادویه.

 

 شیوه پخت:
پوست بادمجان ها را بکنید و از درازای آن در روغن سرخ کنید. پیازها را نیز پس از خرد کردن تفت دهید. اکنون قطعات مرغ را به همراه گوجه فرنگی خرد شده و زردچوبه و کمی نمک به همراه پیاز و آب بپزید.گوشت مرغ زودپز است و نیازی به پخت زیاد ندارد. حال بادمجان ها و غوره را به قابلمه بیفزایید و بعد از کم کردن حرارت اجاق، اجازه دهید غذا ۱۵ دقیقه بپزد.
همواره پیش از کشیدن (سرو کردن) غذا، مزه آن را بچشید، دقت کنید بادمجان ها خوب پخته باشند. این خورشت را می توانید با چلو یا نان همراه کنید.

 

مواد لازم :
       پودر دارچین                          یک قاشق چای خوری     

      آبیکینگ‌پودر                           نصف قاشق چای خوری 

      آرد                                       300  گرم      

     شکر قهوه‌ای                       140 گرم   

شکر ریز طلایی                    50 گرم 

روغن گل آفتابگردان              250 میلی لیتر 

تخم مرغ                               4 عدد 

سیب                                    3 عدد

گردو خرد شده                      100 گرم

مواد لازم برای تهیه کرم کیک:

کره                                100 گرم

شربت آب قند                1 قاشق غذاخوری  

شکر قهوه‌ای                 50 گرم 

پنیر پرچرب                     200 گرم

روش تهیه

* درجه‌ی فر را روی 150 درجه سانتی‌گراد تنظیم نمایید. دو ظرف با ارتفاع دیواره 20 سانتی‌متر برای پخت کیک در نظر بگیرید و آن‌ها را داخل فر بگذارید.

* سیب‌ها را بدون این که پوست آن‌ها را جدا کنید، با رنده درشت، رنده نمایید.  

* ابتدا آرد، دارچین و بیکینگ‌پودر را داخل یک ظرف بزرگ با هم مخلوط کنید. سپس شکرها را به مخلوط اضافه نمایید و کاملاً هم بزنید تا شکر کاملاً با بقیه مواد مخلوط شود و گلوله های شکر داخل مخلوط باقی نماند.

* سپس روغن و تخم مرغ و سیب را بیفزایید و کاملاً همه مواد را با هم ترکیب کنید. پس از آن گردو را نیز به مواد اضافه کنید.

* خمیر آماده شده را به میزان مساوی داخل دو ظرفی که برای پخت در نظر گرفته‌اید، بریزید. ظرف‌ها را به مدت 45 دقیقه داخل فر قرار دهید تا زمانی که اگر چاقویی داخل کیک‌ها کردید مایه کیک به آن‌ها نچسبد.

* ظروف حاوی کیک را از فر خارج کنید و بگذارید برای مدتی کیک‌ها داخل ظروف سرد شوند. سپس آن‌ها را از ظرف‌ها خارج کنید تا کاملاً سرد شوند.

* تمام موادی را که برای تهیه کرم کیک به آن اشاره شده است را داخل یک طرف بریزید و کاملاً به هم بزنید. مواد را داخل یخچال قرار دهید تا خنک و غلیظ شوند. نیمی از کرم آماده شده را روی یکی از کیک‌ها بمالید و کیک دیگر را روی آن قرار دهید. باقیمانده کرم را نیز روی سطح کیک بالایی بمالید.

عصرانه خوشمزه شما آماده است! میل بفرمایید.

نوش جان 

  شیر چایی

شیر چایی

مواد لازم :
چای..........4 قاشق سر پر

شیر.........سه فنجان

شکر.........به مقدار دلخواه

ابتدا 4 قاشق چای را در قوری ریخته و به اندازه یک سوم فنجان آب روی چای ریخته به مدت 10 دقیق مثل چای معمولی دم میکنیم.بعد سه فنجان شیر را روی آن ریخته(میتونیم شکر رو هم اضافه کنیم یا در آخر اضافه کنیم) بعد مخلوط شیر رو چای را روی کتری گذاشته و حدود نیم ساعت میذاریم دم بکشه.بعدش اونو صاف میکنید و نوش جان میکنید:ِ

پیتزا وارونه

 

بهمن 90

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۹ ، ۱۰:۱۳
فاصله گلناری

آشنایی با رهبران قیام

یکی از راههای شناخت انقلابها، آگاهی از شخصیت فکری، فرهنگی و سیاسی رهبران آنهاست. نهضت ها از اندیشه های رهبران خویش متاثر است. تفسیر دین، مکتب و هر عقیده ای توسط رهبران جنبش ها به رویکرد عملی قیامها می انجامد. تفکرهای انقلابی هماره در بستر اندیشه های پیشوایان انقلاب، تغییر و تحول فراوان یافته اند و جامعه را متحول ساخته اند. کنکاش در زندگینامه رهبران انقلاب از بهترین شیوه های آشنایی با علل انقلابهاست. قیام توابین نخستین قیام شیعی پس از حادثه کربلاست. رهبران قیام، بویژه رهبر اصلی آن،از چنان جایگاهی برخوردار بودند که بدون شناخت وقعیت سیاسی آنها، شناخت قیام توابین میسر نخواهد بود. گرچه درباره قیام توابین تاکنون تحقیق مفصل و در خور تحقق نیافته است، اما اکثر نویسندگان و حتی مورخان قدیمی به دلیل آگاهی اندک از زندگانی رهبران این قیام، آن را انتحار خوانده اند. اکثریت قریب به اتفاق این نویسندگان در داوری به نام و نتیجه قیام توجه کرده اند. نام قیام برگرفته از آیه ای است که قصد خودکشی گروهی پشیمان را به وهم می افکند و نتیجه آن نیز چیزی جز شکست نبود.

رهبران قیام توابین از بزرگان شیعیان کوفه بودند و جایگاه ممتازی در بین قبیله های خود داشتند. اینک به صورت بسیار فشرده به معرفی آنها می پردازیم. بدیهی است که در معرفی رهبران قیام، قسمت عمده به زندگینامه سلیمان بن صرد خزاعی اختصاص دارد، زیرا وی مرد شماره یک این قیام است.

1- سلیمان بن صرد خزاعی

قبیله « خزاعه » از بزرگترین قبایل عراق است که قرنها دارای جایگاهی ممتاز در بین قبایل عرب بود. سد مارب در پی سیل عرم در یمن( 115 ق. م.) شکست و مردم جنوب حجاز ناچار به سوی شمال رهسپار شدند. یمنی های مهاجر در دو شهر بزرگ آن عصر حجاز، یعنی مکه و مدینه اقامت گزیدند و اندک اندک جمعیت و شوکت آنان فزونی یافت تا جایی که سالیان دراز تولیت کعبه را در دوران جاهلیت بر عهده داشتند. مردم قبیله خزاعه پیش از فتح مکه، مسلمان شدند و بسیاری از آنها، در جنگهای پیامبر(ص) علیه کفار جنگیدند. برخی از دلاوران خزاعه از فرماندهان سپاه امام علی (ع) نیز بودند. بدیل بن ورقاء خزاعی، در جنگ صفین فرمانده پیاده نظام سپاه امام علی (ع) بود. دعبل شاعر اهل بیت و عمرو بن حمق،انقلابی بزرگ که به دست معاویه به شهادت رسید، نیز از قبیله خزاعه اند. مردم قبیله خزاعه در جنگهای حضرت علی (ع) علیه ناکثین، مارقین و قاسطین شرکت داشتند.

سلیمان بن صرد نیز از قبیله خزاعه بود. او در سال 28 ه.ق در مکه به دنیا آمد. نامش «یسار» بود و پس از مسلمان شدن، پیامبر (ص) نامش را به «سلیمان » تغییر داد. سلیمان در جوانی به اسلام گروید و هنگام هجرت مسلمانان از مکه به مدینه همراه مهاجران بود. کنیه سلیمان (ابو مطرف) بود.

سلیمان بن صرد از اصحاب حضرت محمد (ص)، حضرت علی (ع)، امام حسن و امام حسین علیهما السلام بود و 25 حدیث از آنها نقل کرده است. وی در سال 17 ه.ق (شش سال پس از فوت پیامبر (ص)) همراه نخستین گروه مسلمانان مکه را به سوی کوفه ترک کرد و تا آخر عمر در این شهر جدید التاسیس اقامت گزید.

سلیمان بن صرد خزاعی را عابدترین و صالح ترین فرد قبیله خزاعه خوانده اند. وی دارای جایگاهی ویژه در میان قبیله خزاعه بود. او را برترین فرد خزاعه نامیده اند. قبیله خزاعه از او اطاعت می کرد. سلیمان در بین قبیله خود سروری و ریاست داشت. شیعیان کوفه در رخدادهای سیاسی به او مراجعه می کردند و هماره خانه اش محل تصمیم گیری رهبران شیعیان کوفه در حوادث بزرگ سیاسی بود، تا آنجا که وی را از بزرگان عراق نامیده اند.

مسلمانان پس از مرگ عثمان( 35 ه.ق)، حضرت علی (ع) را به خلافت برگزیدند. سلیمان بن صرد نیز از افرادی بود که با آن حضرت بیعت کرد و به دنبال بیعت او، قبیله خزاعه به جمع هواداران امام علی (ع) پیوست. سلیمان بن صرد پیرمردی 63 ساله بود که ریاست قبیله خزاعه را بر عهده داشت. سن زیاد، تجربه فراوان، پیشگامی در پذیرش اسلام، صحابی پیامبر و از مهاجران صدر اسلام بودن و بالاخره زهد او موجب شد تا قبیله خزاعه از او فرمانبری کند. نظام قبیله گری تنها نظام متمرکز سیاسی آن عصر بود. پیمان رئیس قبیله با یک قبیله به معنای پیمان تمام افراد قبیله بود. بیعت سلیمان بن صرد با حضرت علی (ع) موجب شد تا مردم قبیله اش نیز با آن حضرت بیعت کنند.

سلیمان بن صرد در جنگ صفین، فرمانده جناح راست پیاده نظام سپاه امام علی (ع) بود. او پس از نیرنگ عمرو بن عاص در به نیزه زدن قرآنها و اعلام داوری قرآن درباره خلافت امام علی (ع) و معاویه- که عهد نامه متارکه جنگ نوشته شد.- به امام علی (ع) عرض کرد:

ای امیر مؤمنان،اگر یاورانی داشتی، هرگز این طومار (عهدنامه) نوشته نمی شد. سوگند به خدا، میان نیروها رفتم تا نظر آنها را به جنگ با معاویه- که نظر همه آنان قبل از حکمیت بود.- برگردانم ولی جز اندکی، کسی به یاری ام نیامد.

امام علی (ع) به چهره خسته، عرق کرده، مجروح و خونین سلیمان نگاه کرد و این آیه را تلاوت فرمود:

فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا

بعضی پیمان خود را به آخر رساندند و برخی دیگر در انتظارند و هرگز تغییری در پیمان خود نداده اند.

سپس امام علی (ع) به سلیمان بن صرد گفت: سلیمان! تو از افرادی هستی که به انتظار شهادت به سر می بری و هرگز تغییری در عهد و پیمان خود نمی دهی.

سلیمان بن صرد در تمام عمرش مدافع اهل بیت علیهم السلام بود. او در تمام جنگهای امام علی (ع) علیه دشمنان اسلام و ولایت حضور داشت. برخی از تاریخ نویسان شرکت سلیمان بن صرد در جنگ جمل را رد کرده اند. دلیل آنها حدیثی است که در آن، امام علی (ع) او را به خاطر شرکت نکردن در جنگ جمل نکوهش کرده است. این نظر به دلایل زیر صحیح نیست:

1- برخی از کتب معتبر تاریخی مانند طبقات الکبری و تذکرة الخواص تصریح کرده اند که سلیمان بن صرد در جنگ جمل حضور داشت.

2- در کتابهای تاریخی به شرکت نکردن سلیمان بن صرد در جنگ جمل اشاره نشده است.

3- بسیاری از مورخان قدیمی،مانند ابن اثیر تصریح می کنند که سلیمان بن صرد در تمام جنگهای حضرت علی (ع) علیه دشمنان آن حضرت،شرکت داشت.

4- حدیث فوق از نظر سند ضعیف است و شیخ طوسی هم احتمال جعلی بودن آن را داده است.

سلیمان بن صرد در دفاع از خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام لحظه ای کوتاهی نکرد. وی بیش از نیم قرن در راه تاسیس و حفظ حکومت اسلامی از جان مایه گذاشت و پس از شهادت امام علی (ع) از همکاری با خلفا اجتناب ورزید. او پس از پیامبر (ص) در دوران غصب خلافت نیز از هر گونه تلاش برای استحکام خلافت نامشروع امتناع کرد و لحظه ای به خدمت خلفا درنیامد.

سلیمان بن صرد از شیعیانی بود که پس از شهادت حضرت علی (ع)، در دوران حکومت معاویه روش مبارزه منفی پیش گرفتند. وی در نماز جماعت «مغیره »، فرماندار کوفه شرکت نمی کرد. معاویه در سال 42 ه. در نامه ای که فرماندار کوفه از او می خواست سلیمان بن صرد و دیگر بزرگان کوفه را وادار کند تا در نماز جماعتش شرکت کنند. زیرا عدم حضور رهبران قبایل، بویژه رهبران شیعیان و صحابی پیامبر (ص)، در نماز جماعت کارگزار معاویه، به معنای نپذیرفتن خلافت معاویه و نوعی اعتراض به حکومت بود. نامه معاویه به فرماندار کوفه گویای این است که عدم حضور سلیمان بن صرد و برخی از بزرگان شیعه در نماز جماعت فرماندار از جنبه سیاسی برای حکومت مهم بود، زیرا تمام هدف معاویه استحکام حکومتش بود و هر چه این حکومت را خدشه دار می ساخت، خطر به شمار می آورد. سلیمان بن صرد به خاطر درک حضور پیامبر (ص) در بین مردم مقامی ارزنده داشت. او از مهاجران صدر اسلام بود و فرماندهی قبیله ای بزرگ را نیز برعهده داشت. شرکت نکردن او در نماز فرماندار معاویه، به سرعت در کوفه پخش شد. بیم آن می رفت بزرگان قبایل دیگر کوفه نیز با عدم حضور در نماز جماعت فرماندار کوفه نارضایتی خود را از حکومت معاویه اعلام دارند. بنابر این، معاویه به کارگزارش در کوفه دستور داد سلیمان بن صرد و دیگر یاران سرشناس امام علی (ع) را به زور در نماز خویش حاضر کند.

سلیمان بن صرد از اصحاب امام حسن (ع) نیز بود. پس از آنکه معاویه صلح نامه خویش با امام حسن (ع) را نقض کرد، سلیمان بن صرد به امام حسن (ع) پیشنهاد کرد که دستور جنگ با معاویه را صادر کند و او را پیشاپیش نیروها برای تصرف کوفه و عزل فرماندار گسیل دارد. امام حسن (ع) به سلیمان فرمود: هدف من از صلح جلوگیری از خونریزی بود، پس به قضای الهی خشنود باشید.

2- مسیب بن نجبه قزاری

وی از پهلوانان عرب، رئیس قبیله و مردی پرهیزکار بود. در جنگ قادسیه(15 ه.) و تمام جنگهای حضرت علی (ع) علیه دشمنان آن حضرت برای اسلام شمشیر زد. مسیب بن نجبه از اصحاب امام علی (ع)، امام حسن و امام حسین علیهما السلام بود. او را از بهترین و سرشناس ترین شیعیان شمرده اند. پدرش از حضرت علی (ع) و خودش از امام حسن (ع) حدیث نقل کرده است. مسیب بن نجبه در جریان تجاوز لشکر معاویه به قلمرو سرزمین های تحت حکومت امام علی (ع) (39 ه.) از سوی آن حضرت به فرماندهی سپاه انتخاب شد تا به «تیماء» رفته و سربازان اشغالگر معاویه را از آن منطقه اخراج کند.

3- رفاعة بن شداد بجلی

از اصحاب امام علی (ع)، امام حسن و امام حسین علیهما السلام بود و در بین راه سفر حج، همراه مالک اشتر و گروهی دیگر از شیعیان در ربذه بدن مطهر صحابی بزرگ رسول خدا (ص)،ابوذر غفاری را کفن و دفن کرد و بر آن نماز گذارد. رفاعة بن شداد در جنگ صفین، فرمانده قبیله «بجلیه » بود و مردم قبیله اش را در نبرد با دشمنان امام علی (ع) رهبری کرد. رفاعة در قیام حجر بن عدی از انقلابیان جوان شمرده می شد.

4- عبد الله بن وال تیمی(تمیمی)

از اصحاب امام علی (ع) و امام حسین (ع) بود و از بزرگان شیعیان کوفه به شمار می آمد. او را از پرهیزکاران، زاهدان و فقیهان شیعه شمرده اند.

5- عبد الله بن سعد( بن نفیل) ازدی

از اصحاب امام علی (ع)(ص) بود و در زمره برترین شیعیان جای داشت.

معاویه به پسرش یزید وصیت کرده بود که از چهار نفر از بزرگان عرب،حتمام بیعت بگیرد: حسین بن علی (ع)، عبد الله بن عمر، عبد الرحمن بن ابوبکر و عبد الله بن زبیر. معاویه به فرزندش گفته بود که تنها این چهار نفر برای حکومت او خطر هستند.

از بین چهار نفر یاد شده، سه نفر جزو فرزندان خلفای پس از پیامبر (ص) هستند و این نشانگر عمق اعتقاد مردم به وابستگان خلفای پس از پیامبر (ص) بود. عبد الله بن زبیر نیز فرزند فردی بود که محبوبیتی کمتر از خلفا نزد مردم نداشت.

هنوز خبر مرگ معاویه به حجاز نرسیده بود که بلافاصله نامه ای به فرماندار مدینه « ولید بن عتبة ابن ابی سفیان » نوشت و از او خواست تا هر چه زودتر، از آن چهار نفر برایش بیعت بستاند. فرماندار مدینه با مروان حکم به مشورت برخاست. مروان به او گفت: عبد الرحمن بن ابی بکر و عبد الله عمر خواستار خلافت نیستند ولی سخت مواظب حسین بن علی (ع) و عبد الله بن زبیر باش. همین حالا، این دو نفر را به دار الاماره احضار کن و از آنها به زور بیعت بخواه و اگر بیعت نکردند، گردنشان را بزن.

سه شب به آخر ماه رجب بود و بنابر قولی شب دوم شعبان، که حدود 12 روز از مرگ معاویه گذشته بود ولی هنوز مردم مکه و مدینه از مرگ او بی خبر بودند. امام حسین (ع) در مسجد بود که پیکی از دار الاماره رسید و به حضرت اعلام کرد که باید هر چه سریع تر به دار الاماره برود. عبد الله ابن زبیر هم به دار الاماره احضار شد. وی از امام پرسید: چرا این قت شب، ما را به دار الاماره احضار کرده اند؟! امام (ع) فرمود: فکر می کنم معاویه مرده است و ما را برای بیعت با یزید فرا خوانده اند.

امام حسین (ع)در حالی که شماری از اصحابش همراه او بودند، شبانه به سوی دار الاماره حرکت کرد. امام به یارانش فرمود: بیرون دار الاماره، منتظر من باشید. اگر صدای فریاد مرا شنیدید، به داخل دار الاماره بیایید. سپس امام (ع) به داخل دار الاماره رفت.حاکم مدینه نامه یزید را برای امام خواند. امام (ع) گفت:من پنهانی بیعت نمی کنم. شخصیتی مثل من باید در میان مردم بیعت کند. ولید سخن امام را پذیرفت و امام به خانه برگشت و همان شب و یا شب بعد، مدینه را به قصد مکه ترک کرد.

هنگامی که خبر هجرت امام حسین (ع) از مدینه به مکه، به کوفه رسید، گروهی از مردم کوفه که در بین آنها بزرگانی چون: حبیب بن مظاهر بودند، در منزل سلیمان بن صرد گرد آمده بودند، سلیمان بن صرد به آنان خبر داد که یزید از امام حسین (ع) خواست که با او بیعت کند ولی امام نپذیرفت و مدینه را به قصد مکه ترک کرد. سلیمان بن صرد سپس به حاضران در خانه گفت: شما پیروان امام حسین (ع) و پدرش هستید. اگر می خواهید او را یاری کنید و با دشمنانش بجنگید، نامه ای به او بنویسید و به آن حضرت اعلام کنید که می خواهید با او بیعت کنید و حکومت را به او بسپارید و نعمان بن بشیر، والی کوفه را برکنار کنید.

افرادی که در خانه سلیمان بن صرد گرد آمده بودند، از سران شیعیان کوفه بودند و آنها همگی اعلام کردند که حاضرند با امام حسین (ع) بیعت کنند و با دشمن او بجنگند. سپس نامه ای به امام حسین (ع) نوشتند. متن نامه شیعیان کوفه:

بسم الله الرحمن الرحیم

به: حسین بن علی-علیه السلام-.

از: سلیمان بن صرد خزاعی، مسیب بن نجبه، رفاعة بن شداد، حبیب بن مظاهر و دیگر شیعیان وی، مؤمنان و مسلمانان کوفه.

درود خدا بر تو باد! حمد خداوند را که دشمن ظالم شما را نابود کرد، دشمنی که به این امت ستم کرد و خلافت را به ناحق گرفت و خوبان امت را کشت، دشمنی که بیت المال را به ثروتمندان و ستمکاران بخشید. لعنت خدا بر او باد!

اکنون ما امام و رهبر نداریم. به کوفه بیا. شاید خداوند به خاطر تو، ما را نسبت به حق دلالت کند، نعمان بن بشیر در قصر حکومت است. ما به نماز جمعه او نمی رویم. اگر خبر یابیم که نزد ما خواهی آمد، او را از کوفه بیرون می کنیم. ان شاء الله

توابین

سلام و رحمت خداوند بر تو باد.

این نامه توسط دو پیک که یکی از آنها عبد الله بن وال، از رهبران قیام توابین بود، به مکه، خدمت امام حسین (ع) رسید.

در همان روز، پنجاه نامه دیگر از بزرگان کوفه که در هر نامه امضای چند نفر وجود داشت، به خدمت امام حسین (ع) رسید. دو روز بعد، حدود صد و پنجاه نامه دیگر توسط قیس بن مسهر صیداوی و سه پیک دیگر به مکه رسید. درباره تعداد نامه های مردم کوفه ارقام مختلفی ذکر شده است، حتی شمار افرادی که از امام حسین (ع) دعوت کرده بودند تا به کوفه بیاید، صد هزار نفر نیز آمده است.

از نحوه ارسال نامه ها بر می آید که دعوت مردم کوفه، یک حرکت خودجوش سیاسی بود و در این میان نباید از تبلیغات رهبران قیام توابین و سران یاران دیگر حضرت علی (ع)، امام حسن و امام حسین (ع) که در کوفه می زیستند، غفلت کرد. برخی از سران شیعیان کوفه که در تشویق مردم کوفه به دعوت از امام حسین (ع) تلاش فراوانی کردند، جزو اصحاب امام حسین (ع) در کربلا نیز بودند که به درجه شهادت نایل آمدند.

از مضمون نامه های کوفیان برمی آید که آنها خواستار تغییر حکومت کوفه بودند. شیعیان کوفه از امام حسین خواسته بودند تا به کوفه بیاید و حکومت اسلامی را تاسیس نماید. شیعیان کوفه در نامه های خود به امام حسین (ع) عرض کرده بودند که آنها می خواهند یزید را از خلافت خلع کنند و آن حضرت را به خلافت برگزینند.

شیعیان کوفه در نامه های خود از ظلم و ستم زمامداران حکومت معاویه و سرپیچی آنان از عمل به کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) شکایت کرده بودند. کوفیان در نامه های خود نوشته بودند که آن حضرت سزاوارتر به خلافت است نسبت به یزید و پدرش که خلافت را غصب کردند. آنان از شراب خوری، قمار بازی و دیگر مفاسد یزید یاد کرده بودند.

امام حسین (ع) در پاسخ به نامه های مردم کوفه نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

از حسین بن علی (ع) به دوستان و شیعیان او در کوفه و به هر کسی که این نامه به او می رسد.

سلام بر شما باد! نامه های شما به من رسید و دانستم که دوست دارید پیش شما بیایم. اکنون برادر و پسر عمو و شخص مورد اعتماد خود از خاندانم، مسلم بن عقیل را به سوی شما می فرستم تا پس از آن که از تمام حوادث آگاه شد، برای من نامه بنویسد که اگر همان طور که از نامه های شما و سخنان شما برمی آید، باشد به خواست خدا،به زودی پیش شما خواهم آمد.

و السلام.

مسلم بن عقیل در پانزدهم رمضان از مکه به سمت کوفه حرکت کرد و در پنجم شوال به کوفه رسید. مسلم بن عقیل حدود چهل روز در کوفه بود.شیعیان کوفه،گروه گروه به نزد او می آمدند و بیعت خود با امام حسین (ع) را به اطلاع او می رساندند. مسلم بن عقیل پس از اطلاع از نظر مردم- بویژه بزرگان کوفه- نامه ای برای امام حسین (ع) نوشت و به آن حضرت عرض کرد که مردم کوفه در عهد و پیمان خود استوارند و آن حضرت هر چه سریعتر به کوفه بیاید.

بیشتر مردم کوفه با مسلم، به نمایندگی از امام حسین (ع) بیعت کرده بودند،. اما هنگامی که یزید فرماندار کوفه را عوض کرد و عبید الله ابن زیاد را به فرمانداری کوفه گماشت، ورق برگشت.

عبید الله سال ها فرماندار کوفه بود و مردم با جنایات او آشنا بودند. عبید الله بن زیاد حاکم بصره بود و با حفظ سمت، به فرمانداری کوفه انتصاب شده بود. عبید الله ابن زیاد، به محض ورود به کوفه به مسجد رفت و در سخنرانی برای مردم، آنان را از عواقب مخالفت با یزید و بیعت با امام حسین (ع) ترساند. عبید الله ابن زیاد با فراخوانی اشراف کوفه به قصر و تهدید و تطمیع آنان، نظر مساعدشان را بر بیعت با یزید جلب کرد و از آنها خواست تا مردم قبیله خود را از مخالفت با یزید و بیعت با امام حسین (ع) برحذر دارند.اشراف کوفه شایعه کردند که لشکری گران از شام در راه است و هر لحظه ممکن است وارد کوفه شود و به قلع و قمع مخالفان یزید بپردازد. شماری از سران شیعیان توسط ماموران حکومت زندانی شدند. هانی بن عروه، از سران دعوت کنندگان امام حسین (ع) به کوفه، دستگیر و به شهادت رسید. سرانجام هم مسلم بن عقیل دستگیر و به شهادت رسید. بسیاری از شیعیان کوفه پنهان شده بودند تا بتوانند در سیاهی شب از کوفه خارج شوند و خود را به کاروان امام حسین (ع) که در راه کوفه بود، برسانند.

نگهبانان حکومت راه های ورودی و خروجی کوفه را تحت نظر داشتند و بدین خاطر تنها سی نفر از آنان توانستند مخفیانه از کوفه خارج شوند و در صبح عاشورا خود را به کربلا برسانند و در رکاب امام حسین (ع) به شهادت برسند، افرادی چون مسلم بن عوسجه و حبیب بن مظاهر.

سلیمان بن صرد خزاعی و برخی از رهبران شیعیان کوفه نیز جزو دستگیر شدگان بودند. گر چه اکثریت قریب به اتفاق مردم کوفه پیمان شکستند و از ترس و یا به طمع زر به خدمت لشگر یزید در آمده و به کربلا آمدند و علیه امام حسین (ع) که خود از او دعوت کرده بودند تا به کوفه بیاید و حکومت اسلامی را تاسیس نماید، جنگیدند.

3اسفند90

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۹ ، ۱۰:۱۰
فاصله گلناری

درست کردن قهوه به سبک مکزیکیدرست کردن قهوه به سبک مکزیکی

مواد لازم :
 
مواد لازم:
30 گرم قهوه سیاه شکلاتی
1 فنجان شیر
4/1 قاشق چایخوری پودر دارچین
شکر برای مزه
2 قطره عصاره بادام
1 فنجان قهوه داغ غلیظ
کمی خامه ، و پودر کوکا برای تزئین

 

طرز تهیه:
1- کمی شکلات را در یک قابلمه کوچک روی سماوری که آب جوشان در آن قرار دارد بگذارید تا آب شود.کمی شیر داخل یک ماهیتابه کوچک ریخته و بگذارید حرارت ببیند و بعد زیر ان را زیاد کنید تا بجوشد. پس از بجوش آمدن آن را روی شکلات ها ریخته و هم بزنید.

2- حالا عصاره بادام ، دارچین و شکر را برای مزه دار کردن قهوه به مخلوط شیر و شکلات اضافه کنید.سپس آن را روی حرارت متوسط گاز بگذارید تا غلیظ شود.

3- نیمی از لیوان را با مخلوط شکلات پر کرده و نیمی دیگر قهوه داغ را بریزید. قبل از سرو قهوه کمی خامه و پودر کوکا را برای تزئین بریزید.

یک نوشیدنی زمستونییک نوشیدنی زمستونی

مواد لازم :
1:یک عدد به رسیده متوسط 

2:دو فنجان آب جوش

3:یک عدد لیموی تازه(در صورت تمایل)

 به را کاملا تمیز کرده و بشویید.بعد به وسیله ی رنده در ابعاد متوسط یا بزرگ رنده کنید میتوانید دانه های به را در صورت تمایل بردارید که از آن در درمان گلو درد استفاده کنید. بعد از اینکه به را کاملا رنده کردید یک دستمال تمیز خشک بردارید و به های رنده شده را روی آن پهن کنید تا کاملا خشک شوند.ممکن است حتی تا یک شبانه روز طول بکشد. بعد به را از روی دستمال جمع کنید و داخل یک ماهیتابه بزرگ روی حرارت ملایم فقط تفت دهید.(مثل بو دادن تخمه)حواستان باشد که زیاد بو نخورند که بسوزند.ممکن است تلخ شود.حالا به ها را بردارید و داخل قوری بریزید و دو فنجان آب جوش را روی آن بریزید تا دم شود.حالا مانند چای به دم کشیده را داخل فنجان ریخته و در صورت تمایل مقداری لیموی تازه را روی دم کرده ی به بچکانید.فراموش نکنید که به آرامش بخش نیز هست. نوش جان

 

  « نوشیدنی شیـر و شکلات »
« نوشیدنی شیـر و شکلات »

مواد لازم : برای دو نفر

▪ نصف فنجان شکلات خرد شده
▪ یک فنجان شیر
▪ ربع قاشق چای خوری پودر دارچین
▪ کمی پودر فلفل
▪ یک قاشق چای خوری قهوه فوری
● زمان تهیه: هشت دقیقه

 شکلات را به نصف فنجان شیر اضافه کرده و آن را روی حرارت قرار دهید تا کاملاً آب شود. سپس قهوه، دارچین و فلفل را به آن اضافه کرده وخوب هم بزنید تا قهوه در آن حل شود. حال بقیه شیر را به آن افزوده و آن را در فنجان بریزید. در صورت تمایل با افزودن شیر بیشتر میل کنید.

▪ ارزش غذایی هر نوشیدنی:۲۶۶ کالری، ۱۵ گرم چربی، ۱۰ میلی گرم کلسترول، ۷۱ میلی گرم سدیم، ۳۳ گرم کربوهیدرات، ۲‎/۸ گرم فیبر رژیمی و شش گرم پروتئین

  بهترین نوشیدنی ها در فصل سرما
بهترین نوشیدنی ها در فصل سرما

مواد لازم :
 

 جلوگیری از سرماخوردگی یادگیری نحوه تهیه چند نوشیدنی گیاهی و رعایت برخی توصیه‌ها خالی از فایده نیست
.


فقط در تابستان نیست که بدن برای تنظیم دمای مناسب خود فعالیت‌ بیشتری دارد و در جریان این فعالیت آب از دست می‌‌دهد، بلکه با سرد شدن هوا و تغییر پیوسته ی دمای بدن به دلیل رفت و آمد در محیط گرم اتاق و هوای سرد بیرون، نوشیدن مایعات فراوان نیز ضروری است.
بهترین نوشیدنی‌ها آب‌ معدنی ، چای و آب‌ میوه رقیق شده هستند.
همراه این نوشیدنی ها، استفاده از قرص‌های حاوی "روی" نیز توصیه می‌شود (البته تحت نظر پزشک) که در تقویت ایمنی بدن موثر است. با تقویت سیستم ایمنی بدن ، میزان ابتلا به سرماخوردگی کاهش می یابد.

شبی یک لیوان مخلوط زنجبیل و آب‌ میوه :
صد گرم آب ‌‌‌‌‌هویج، صد گرم آب ‌پرتقال تازه و نصف قاشق چای‌خوری زنجبیل تازه رنده شده را مخلوط کنید و پیش از خواب بنوشید.

چای زیرفون :
گیاه زیرفون خواص دارویی بسیاری دارد. دم‌ کرده گل ‌زیرفون برای درمان سرماخوردگی و سرفه توصیه می‌شود.
نوشیدن این دم کرده در درمان برونشیت و بیماری‌های عفونی هم موثر است.
برای جلوگیری از سرماخوردگی نوشیدن چند لیوان دم کرده ی گل ‌زیرفون در روز توصیه می‌شود.

دم کرده آقطی سیاه :
آقطی‌ سیاه (انگور کولی) برای رفع یبوست، سنگ کلیه و از بین بردن کک و مک مفید است.
دم کرده آقطی ‌سیاه همراه یک قاشق چای‌خوری عسل، سیستم ایمنی بدن را در هوای سرد تقویت می‌کند.

 

 

دم‌نوش‌ها سالیان درازی است که با زندگی ما انسان‌ها عجین شده و در درمان بیماری‌های متعددی به طب سنتی یاری رسانده‌اند.

نوشیدنی‌ها هم مانند مزاج‌های آدمی متفاوت هستند و با شروع هر فصل نوع آنها تغییر می‌کند.

به عنوان مثال تابستان با نوشیدنی‌هایی که مزاج خنک و مرطوب دارند و زمستان با نوشیدنی‌های گرم و خشک همراه است.

سراغ دکتر سعید صانعی محقق طب سنتی رفته‌ایم تا در این باره بیشتر بدانیم.

دم‌کردنی‌های فصل سرد
گل، ساقه، برگ و همه قسمت‌های گیاه در دم‌نوش‌های فصلی سرما مورد استفاده قرار می‌گیرند اما در موارد کمی از ریشه‌ گیاه برای درمان استفاده می‌شود. نوشیدنی‌ها به دو طریق، دم‌کردنی یا جوشیدنی تهیه می‌شوند.

اگر بخواهیم دارویی با اثر قوی داشته باشیم، گیاه را می‌جوشانیم.

معجون معجزه‌آسا
زنجبیل را می‌توان در شیر به همراه عسل و دارچین جوشاند.

این ترکیب برای افرادی که دچار درد آرتروز و ورم مفاصل هستند، بسیار مفید است.

این «نوشیدنی» را می‌توان به عنوان صبحانه و با چند تکه نان صرف کرد.

اگر این معجون معجزه‌آسا به مدت ۴۰ روز استفاده شود، دردهای زانو به طور کامل برطرف می‌شوند.

گل بنفشه؛ تسکین سرفه‌های خشک
گل بنفشه را به صورت «دمنوش» درست می‌کنند.

این گل مزه بسیار خوبی دارد و به صورت شربت دارویی در داروخانه‌ها به فروش می‌رسد.

به این دمنوش‌ می‌توان گل سرخ هم اضافه کرد. گل بنفشه در درمان سرفه‌های خشک بسیار مناسب است.

بهمن 90

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۹ ، ۱۰:۰۷
فاصله گلناری

 

مصاف دوباره نادال و فدرر در مسابقات تنیس اوپن استرالیا

شماره خبر : 37046

مرد شماره 2 تنیس جهان به مرحله نیمه نهایی رقابت‌های تنیس اوپن استرالیا صعود کرد.

در ادامه مرحله یک چهارم نهایی رقابت‌های تنیس اوپن استرالیا، اولین گرند اسلم سال 2012 میلادی که از ابتدا با حضور 128 بازیکن برتر جهان و جایزه بیش از 12 میلیون دلاری در حال برگزاری است، مرد شماره دو تنیس جهان نیز به نیمه نهایی رسید تا برای بیست و هفتمین بار به مصاف حریف سنتی خود راجر فدرر سوئیسی برود.

نادال و فدرر

در دومین دیدار این مرحله امروز رافائل نادال تنیسور چپ‌دست اسپانیایی و قهرمان یک دوره رقابت‌های تنیس آزاد استرالیا به مصاف توماس بردیچ چک و بخت هفتم قهرمانی رفت و در حالی بازی را با نتیجه 3 بر یک به سود خود به پایان رساند که ست اول را با نتیجه 7 بر 6 واگذار کرده بود.

نادال و بردیچ برای چهاردهمین با هم دیدار کردند. پیش از این 10 پیروزی به سود نادال و 3 برد به حساب حریف چک وی به ثبت رسیده بود.

نادال

در نخستین دیدار مرحله یک چهارم نهایی این رقابت‌ها امروز راجر فدرر، پرافتخارترین بازیکن تاریخ گرند اسلم‌های تنیس و قهرمان 4 دوره مسابقات آزاد استرالیا به مصاف خوان مارتین‌ د‌ل‌پوتروی آرژانتینی رفت و در پایان با برتری 3 بر صفر مقابل حریف آرژانتینی برای سی‌امین بار به مرحله نیمه نهایی تاریخ مسابقات گرند اسلم صعود کرد.

فدرر در این دیدار در حالی برای دهمین بار مقابل د‌ل‌پوترو قرار گرفت که پیش از این 7 پیروزی به سود فدرر و دو پیروزی به سود حریفش به ثبت رسیده بود و امروز نیز اسطوره 30 ساله تنیس جهان در هزارمین دیدار خود در رقابت‌های تنیس حرفه‌ای هشتمین پیروزی‌اش را مقابل بخت یازدهم قهرمانی مسابقات و مرد شماره 11 تنیس جهان جشن گرفت تا به عنوان اولین بازیکن راهی مرحله نیمه نهایی شود.
فدرر
به این ترتیب شنبه و در نخستین دیدار مرحله نیمه نهایی رافائل نادال و راجر فدرر، مردان شماره 2 و 3 تنیس جهان برای بیست و هفتمین بار در حالی با هم دیدار می‌کنند که پیش از این 17 پیروزی به سود نادال و 9 پیروزی به سود فدرر به ثبت رسیده است.

راجر فدرر

این دو آخرین بار در دیدار رده‌بندی مسابقات پیش فصل تنیس حرفه‌ای جهان که حدود یک ماه پیش در ابوظبی و با قضاوت علی کاتبی، داور نشان نقره کشورمان برگزار شده بود به مصاف هم رفتند که در نهایت نادال با برتری 2 بر صفر مقابل فدرر عنوان سومی رقابت‌ها را از خود کرده بود.

*برنامه سایر دیدارهای مرحله یک چهارم نهایی:
اندی ماری از بریتانیا – کی نیشیکوری از ژاپن
نواک جوکوویچ از صربستان – دیوید فرر از اسپانیا

 

بهمن 90

 

نادال

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۹ ، ۱۰:۰۴
فاصله گلناری

شرح ماجرای قیام خونین مردم تبریز در چهلم شهدای قم

 

 

روز 29 بهمن 1356، که مصادف با چهلم فاجعه قم در 19 دی بود، در بسیاری از شهرها و نقاط کشور به یاد و خاطره شهدای آن فاجعه، مجالس ختم و سوگواری برگزار شد.

در تبریز نیز قرار بود ساعت 10 صبح مردم در مسجد قزللی (میرزا آقا یوسف مجتهد) تجمع نمایند. دعوت از سوی آیت الله قاضی و ده تن دیگر از علمای تبریز صورت گرفته بود.

همچنین در 25 بهمن آیات عظام گلپایگانی و شریعتمداری نیز به همین مناسبت اعلامیه هایی صادر و این روز را عزای عمومی اعلام کرده بودند.

در روز 29 بهمن مردم در حالی که جمع می شدند، در مقابل مسجد، اعلامیه ها را نیز مطالعه می کردند.

سرگرد مقصود حق شناس، رییس کلانتری بازار به همراه عده ای مامور سر می رسد و به مردم اعلام می کند که متفرق شوند، اما مردم توجهی به اخطارهای او نمی کنند. خادم مسجد که قصد باز نمودن درب مسجد را بنا به دستور آیت الله قاضی طباطبایی داشت، توسط مأموین از این کار منع می شود. تعدادی از جوانان به طرف سرگرد حق شناس حرکت می کنند و از او می خواهند تا درب مسجد جهت برگزاری مراسم باز شود  و او با لحن تند و زشتی خطاب به جوانان می گوید: «نمی شود. در این طویله باید بسته بماند!»

جوانی از غیرتمندان تبریز به نام محمد تجلاّ که از پاره کردن اعلامیه و سخنان توهین آمیز او به هیجان آمده بود، با وی گلاویز می شود. حق شناس اسلحه کمری را می کشد و سینه محمد را نشانه می گیرد و این جوان 22 ساله را به شهادت می رساند. مردم جنازه خون آلود جوان قهرمان را برداشته و به طرف خیابان ها به راه می افتند. کم کم در طول راه مردم به صف راهپیمایان می پیوندند و قیام مردم آغاز می شود.

 

 

یحیی لیقوانی رییس ساواک تبریز که متوجه عادی نبودن اوضاع شهر شده و به گستردگی قیام واقف گشته بود، بلافاصله با تهران تماس می گیرد و کسب تکلیف می کند. شاه که خبر قیام به او رسیده بود، در تماس با جمشید آموزگار دستور حفاظت از پمپ بنزین ها،  کارخانه ها، ادارات دولتی و سرکوب شدید را می دهد و می گوید که هر گونه مقاومتی سرکوب گردد. شورای امنیتی استان تشکیل جلسه می دهد و تصمیم می گیرند از نیروهای ارتش و ژاندارمری استفاده کننده و یگان های نظامی در سطح شهر مستقر شوند و برای این که نشان بدهند در سرکوب جدیت دارند دستور استقرار دو دستگاه تانک چیفتن، دو دستگاه نفربر و یک دستگاه تانک اسکورپین را در سطح شهر می دهند. همچنین تصمیم گرفته می شود استاندار، سپهبد آزموده با آیت الله قاضی تماس بگیرد و بگوید که مراسمی که صبح بر پا نشد، می شود بعدازظهر در مساجد مختلف برگزار شود، به شرطی که مردم به رعایت نظم و آرامش دعوت شوند. در شهر جمعیت خشمگین، ساختمان حزب رستاخیز تبریز را تصرف می کنند و خودروها و ساختمان های دولتی را به آتش می کشند و بانک ها را متصرف و پول های آن ها را می سوزانند. دانشجویان دانشگاه نیز به همراه مردم در این قیام  حضور  پیدا می کنند.

 

 

تبریز در چلهم شهدای قم به صورت شهر جنگ زده در آمد. خیابان ها از خون جوانان، بازاریان، دانشجویان و مردان و زنان رنگین شد و بدین ترتیب پس از فاجعه خونین قم، جنایت دیگری بر جنایت های رژیم افزوده شد.(1)

سرانجام ساعت 5 بعدازظهر، نیروهای نظامی بر شهر مسلط شدند. در آماری که برای رییس ساواک تبریز تهیه کردند، این طور نوشته شده بود:

«581 نفر دستگیر، 9 نفر کشته، 118 نفر زخمی، 3 دستگاه تانک، 2 سینما، یک هتل، کاخ جوانان، حزب رستاخیز و تعدادی اتومبیل شخصی و دولتی به آتش کشیده شدند.»

چند روز بعد تعداد کشته شدگان تبریز به 13 نفر رسید، کنسول امریکا در تبریز در واپسین ساعت های روز، این یادداشت را به سفارت امریکا در تهران مخابره کرد:

«بیشتر تظاهر کنندگان را مردان جوان تشکیل می دهند و اهدافشان مظاهر جامعه غیر مذهبی از قبیل سینماها و کلوپهاست. نیروهای اجتماعی و مذهبی به حالتی در آمده اند که کنترلشان آسان نیست. شاه (شاید) با تعویض استاندار آذربایجان و تحت انضباط در آوردن ساواک و مقامات پلیس این استان به شورش های تبریز واکنش نشان دهد. با این حال چهل روز بعد، باز هم در شهرهای مختلف ایران تظاهرات و خشونت هایی به وقوع خواهد پیوست.»

رییس شهربانی تبریز، معزول و به تهران احضار و استاندار هم بر کنار گردید.

کشتار مردم تبریز شاه را غافلگیر کرد، چون او که به نظر خود توانسته بود پرده ای ضخیم بر روی فاجعه قم بکشد حتی اقدام دبیر کل سازمان ملل را به سود خود تمام کند و افکار خارجیان را از درک واقعیت منحرف سازد، در قیام مردم تبریز دست و پای خود را گم کرد.

پیام امام خمینی قدس سره به مردم آذربایجان(2)

 

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر اهالی شجاع و متدین آذربایجان عزیز. درود بر مردان برومند و جوانان غیرتمند تبریز. درود بر مردانی که در مقابل دودمان بسیار خطرناک پهلوی قیام کردند و با فریاد «مرگ بر شاه» خط بطلان بر گزافه گویی های او کشیدند. زنده باشند مردم مجاهد عزیز تبریز که با نهضت عظیم خود، مشت محکم بر دهان یاوه گویانی زدند که با بوقهای تبلیغاتی، انقلاب خونین استعمار را که ملت شریف ایران با آن صددرصد مخالف است، انقلاب سفید شاه و ملت می نامند و این نوکر اجانب و خود باخته مستعمرین را نجات دهنده ملت می شمارند.

مردکی نجات دهنده کشور است که مخازن بزرگ ثروت این ملت مظلوم را دو دستی تقدیم اجانب نموده و آن پول ناچیز را که می گیرد تقدیم می کند و در مقابل آهن پاره هایی می گیرد که هیچ دردی از ملت دوا نمی کند!! آن شخصی نجات دهنده است که با مصونیت دادن اتباع اجانب، کشور را از حیثیت ساقط و به شکل مستعمره عقب افتاده در آورده است!!

مردکی حافظ آزادی ملت است که در سرتاسر کشور، احدی را حق یک کلمه حقگویی و انتقاد نمی دهد و پلیس ننگینش بر سر این ملت مظلوم سایه افکنده!! شاهی عدالت گستر است که در هر چند گاهی با قتل عام، ملتی را به عزا می نشاند!!

 

 

من نمی دانم با چه زبانی به اهالی محترم تبریز و به مادران داغدیده و پدران مصیبت کشیده تسلیت بگویم، با چه بیان این قتل عام های پی در پی را محکوم کنم. من از مقدار جنایات و عدد مقتولین و مجروحین اطلاع صحیح ندارم. ولی از بوق های تبلیغاتی معلوم می شود که جنایت های بیش از تصور ماست. با این وصف، شاه افراد پلیس را که به قتل عام به دلخواه او دست نزده اند، به محاکمه می خواهد بکشد.

خاطره ی بسیار اسف انگیز قم هنوز ما در را در رنج داشت که فاجعه ی بسیار ناگوار تبریز پیش آمد که هر مسلمی را رنج داد و ما را به سوگ نشاند. من به شما اهالی معظم آذربایجان نوید می دهم، نوید پیروزی نهایی. شما آذربایجانیان غیور بودید که در صدر مشروطیت برای کوبیدن استبداد و خاتمه دادن به خودکامگی و خودسری سلاطین جور به پا خاستید و فداکاری کردید. تاریخ ایران به یاد ندارد این چنین سفاکی و قتل عام پی در پی را که به دست این یاغی سفاک انجام می گیرد.

تاریخ مشروطیت به یاد ندارد این چنین مجلس سنا و شورا را که اهالی محترم متدین آذربایجان را مشتی اوباش و بی دین معرفی کند. از مجلسی که دست نشانده شاه است، بیش از این توقع نیست. اکنون بعد از آن همه کشتار و جنایات تبریز و آن همه خونخواری های شاه، مشتی سازمانی را با کارگران مجبور با سرنیزه در گوشه کنار کشور به راه انداخته و با عربده کشیدن و به نفع دستگاه جنایت و خیانت، تظاهرات به راه انداختن می خواهند لکه های ننگ را از سر و صورت این مستبد خونخوار شستشو کنند، غافل از آن که با آب زمزم و کوثر هم محو نخواهد شد. تاریخ، رنجهای ملت و ستمکاری و جنایات این پدر و پسر را ضبط کرده و در فرصتی منتشر خواهد کرد.

من اکنون که مشغول نوشتن این «غمنامه» هستم، نمی دانم که به برادران عزیز تبریزی ما چه می گذرد. آیا شاه به جنایات خود ولو موقتاً خاتمه داده است یا نه؟ و یا می خواهد پس از آن قتل عام، بازماندگان را چنان سرکوبی کند که نفسها قطع شود؟ لکن باید بداند که دیر شده، ملت ایران راه خود را یافته و از پای نمی نشیند تا جنایتکاران را به جای خود بنشاند و انتقام خود و پدران خود را از این دودمان سفاک بگیرد.

با خواست خداوند قهار، اکنون در تمام کشور صداهای ضدِشاهی و ضدِرژیمی بلند است و بلندتر خواهد شد و پرچم اسلام بر دوش روحانیون ارجمند برای انتقام از این ضحاک زمان به اهتزاز خواهد در آمد و ملت اسلام یکدل و یک جهت به پاس از مکتب حیاتبخش قرآن، آثار این رژیم ضدِ اسلامی و مروج زرشتی را محو خواهد کرد.

«اَلَیْسَ الصُبّح بقریبٍ»

اهالی معظم و عزیز آذربایجان – ایدهم الله تعالی – بدانند که در این راه حق و استقلال و آزادی طلبی و در حمایت از قرآن کریم تنها نیستند، شهرهای بزرگ چون شیراز، اصفهان، اهواز و دیگر شهرها و مقدم از همه قم مرکز روحانیت و پایگاه حضرت صادق – سلام الله علیه – و تهران بزرگ با آن ها هم صدا و هم مقصد و همه و همه در بیزاری از دودمان پلید پهلوی شریک شمایند. امروز شعارها در کوچه برزن هر شهر و هر ده «مرگ بر شاه» است و هر چه عمال کثیف کوشش می کنند که جنایات را از مرکز اصلی که شاه است منحرف و به دولت یا مأموران متوجه کنند، کسی نیست که باور کند.

عجب آن که از قرار مسموع هیأتی از دستگاه به آذربایجان آمده است که بی خبری شاه را از این جنایات اعلام کند و آن کس که احتمال آن را بدهد، کی است جز سازمان ها و اعضای مجلسین که آن ها هم احتمال نمی دهند و تظاهر به خلاف می کنند...

پی نوشتها:

1- برخی از شهیدان و مجروحین این فاجعه عبارتند از: 1- محمد تجلاّ که دانشجو بود 2- محمدباقر رنجبر آذرفام که بعد از ده روز به شهادت رسید. سید یحیی (رحیم) صفوی که مجروح شد و بعد از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه در آمد و هم اکنون به عنوان فرمانده کل سپاه مشغول خدمت به انقلاب می باشد.

2- صحیفه نور، جلد 2، ص 38-36، 8/12/1358.

 

تدین و غیرت دینی؛عامل نقش‌افرینی مردم آذربایجان در تحولات تاریخ معاصر


مردم آذربایجان و به طور مشخص مردم تبریز و بسیاری از شهرهای دیگر آذربایجان، اینها کسانی هستند که از بیش از صد سال قبل در عمده‌ترین حوادث و تحولات مثبت این کشور در صف اول قرار داشتند و نقش‌آفرینی کردند؛ از تحریم تنباکو که مرحوم حاج میرزا جواد مجتهد تبریزی وارد میدان شد تا نهضت مشروطیت - چه نهضت مشروطیت اول، چه آنچه که بعد از استبداد صغیر پیش آمد - کانون جوشش مبارزات، آذربایجان بود، شهر تبریز بود. قهرمانان نامدار تبریز توی جیبشان نامه‌ها و احکام علمای بزرگ را داشتند؛ به آنها استناد میکردند، تصریح میکردند، امثال ستارخان و باقرخان؛ حالا غیر از علمای بزرگی که در این نهضت حضور داشتند. حتّی امثال این قهرمانان و رزمندگان دلاور آذربایجان تصریح میکردند که پیرو علمای دین و پیرو احکام مراجع تقلیدند؛ این آثار و اسناد مسلّمِ باقیمانده‌ی از آن روز این را به ما میگوید. اینجور نبود که این حرکت یک حرکت بی‌جهت و خودبخودی باشد؛ حرکت دینی بود، از روی احساس غیرت دینی بود. همه متدین بودند در سرتاسر کشور، منتها بعضی از نقاط به خاطر خصلتهای بومی - آن غیرت، آن شجاعت، آن مردانگی - این حرکت دینی را برجسته‌تر کردند؛ تبریز و آذربایجان اینجور بوده.

بعد از آنی که نهضت اسلامی شروع شد از پانزده خرداد سال ۴۲ همین جور بود. از آنجا علمائی زندانی شدند، تبعید شدند، به زندان تهران آورده شدند. در طول این سالها هم همین جور بود. در شروع انقلاب هم خب، بیست و نه بهمن یک شاخص عمده است، یک سنگ نشان است در این جاده‌ی عظیم حرکت مردم ایران. من مکرر گفتم، نمیخواهم تکرار کنم؛ اگر بیست و نه بهمن نبود، نوزده دی قم معلوم نبود بتواند این اثر را بگذارد. حرکت بیست و نه بهمن تبریزی‌ها بود که خون شهدای مظلوم نوزده دی قم را جوشاند، زنده کرد، پیام آن را به همه‌ی دنیا رساند، به همه‌ی کشور رساند. حرکت مردم تبریز اینجور اثرگذار بود. بعد هم مسائل انقلاب، مسائل جنگ.

اولین امام جمعه‌ی شهید و شهید محراب از تبریز بود؛ از پنج شهید محراب، دو نفرشان مال تبریزند. در بین لشکرها، در بین سردارها، لشکر عاشورا و رزمندگان آذربایجانی و تبریزی و سرداران آنها جزو برجستگانند. یک لشکر مجموعه‌ای از جوانهاست، همه‌ی مردم تو لشکر نیستند؛ اما اگر همه‌ی مردم در راه نباشند، همه‌ی مردم دلشان در این جهت نباشد، یک لشکر دلاورِ قهرمانی مثل آن لشکر به وجود نمی‌آید. جنازه‌ی شهدا را هی بیاورند، تشییع کنند، هی مردم مشتاقتر بشوند؛ پدر مادرها جوانهاشان را بیشتر بفرستند جبهه؛ اینها همه معنا دارد. اینها همان راز موفقیت ملت ایران است.۱۳۹۰/۱۱/۲۶ 

در طول تاریخِ نزدیک به خودمان، در حوادث بزرگ، از دوران مشروطه و قبل از مشروطه تا امروز، انسان دو ویژگی را در تبریز و در آذربایجان میبیند: یکی اینکه مردم تبریز در حوادث گوناگون همیشه آغازکننده بودند، شروع کننده بودند و ابتکار عمل را در دست گرفته‌اند. قضیه‌ی بیست و نهم بهمن از این قبیل است. اگر مردم بیدار تبریز در چهلم حوادث قم، آن حادثه‌ی بزرگ را به وجود نمیآوردند، این سلسله‌ی اربعین‌ها در کشور راه نمیافتاد و این حرکتِ خودجوش عظیم مردمی در سراسر کشور معلوم نبود چگونه به وجود خواهد آمد و چگونه ادامه پیدا خواهد کرد. بنابراین ابتکار عمل را تبریزیها کردند. در قضایای قبل هم همین جور بوده است، در قضیه‌ی مشروطه هم همین جور بود؛ تبریزیها شروع‌کننده‌اند، مبتکرند. بسیاری از این شعارهائی هم که امروز در زبان مردم عزیز ما در سراسر کشور جریان دارد، غالباً از تبریز شروع شده است.
خصوصیت دوم، وفاداری است. بعضیها وارد یک راهی میشوند، اما ادامه نمیدهند و وفادار نمیمانند؛ حوادث گوناگون آنها را متزلزل میکند، مردد میکند؛ گاهی از راه برمیگردند، گاهی بدتر از برگشتن، اصل حرکت و راه را انکار میکنند؛ از این قبیل داشتیم. مردم تبریز و آذربایجان وفادارند، ایستاده‌اند. خدای متعال در قرآن میفرماید: «و من اوفی بما عاهد علیه اللَّه فسیؤتیه اجرا عظیما».آن کسی که وفادار میماند، پای حرف حق و سخن حق میایستد، گذشت زمان و حوادث دشوار، او را متزلزل نمیکند، خدای متعال به او پاداش بزرگی خواهد داد. یک عده‌ای اینجور نیستند، عهدشکنی میکنند؛ «فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه». عهدشکن به ضرر خود عمل میکند و در واقع به خاطر عهدشکنی، خود را خسارت‌زده میکند؛ راه خدا خسارتی نمیبیند. شما مردم تبریز و مردم آذربایجان وفاداری کردید و ایستادید.
امام بزرگوار ما با اینکه با تبریز آشنائی نزدیکی نداشتند، اما مردم تبریز را خوب شناخته بودند. در آن قضایای فتنه‌ی اول انقلاب که در جاهای مختلف فتنه‌انگیزی شد، از جمله در تبریز، امام فرمودند که خود مردم تبریز جواب فتنه‌گران را خواهند داد، و دادند؛ همین‌جور شد. جز نیروی ایمان و غیرت و همت و آگاهی و بصیرت، چیز دیگری نمیتوانست آن فتنه‌ها و آن آتشها را خاموش کند.

سخنان رهبر عزیز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۹ ، ۰۹:۵۱
فاصله گلناری

روز نیروی هوایی ارتش

وَالَّذینَ جاهَدوُا فینا لَنَهْد ِیَنِّهُمْ سُبُلنا(1)

 

 

دیباچهکلام امام

 

کلام رهبرعملکرد نیروی هوائی در طول دفاع مقدس

 

تقدیر از نیروی هوایی توسط فرمانده کل قوا

نیروهای هوایی ارتش علی رغم تمام تبلیغات و تلقینات رژیم طاغوت، در برهه ای حساس با شجاعت و آگاهی، در روز نوزدهم بهمن ماه 1357 علیه ظلم و ستم طغیان کرد و به صفوف اسلام و مردم پیوست و ملت را در ادامه ی مبارزه دلگرم تر کرد.

مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای

 

 

دیباچه

 

یکی از گام های بلندی که در جریان انقلاب موجب ریشه کن ساختن حکومت پهلوی شد، حرکت متهورانه ی نظامیان نیروی هوایی در 19 بهمن 1357 بود.

یک هفته از ورود امام قدس سره به ایران گذشته بود و هنوز رژیم شاهنشاهی پا بر جا و بختیار مدعی مقاومت در مقابل انقلاب بود، ملت در انتظار وعده ی امام بود که در بهشت زهرا فرمودند: من توی دهن این دولت می زنم...

شایعه ی کودتای ارتش، روز به روز فراگیرتر می شد و همه نگران اوضاع و احوال بودند. اگر چه اعتصابات پراکنده در برخی از واحدهای ارتش گسترش و موضوع به روزنامه ها نیز کشیده شده بود، اما هنوز مردم، ارتش را در مقابل خود می دیدند و نگران آینده ای مبهم و در هراس از روزی که درگیری نهایی ارتش و مردم بخواهد سرنوشت نهایی انقلاب را رقم بزند، بوده و عده ای هم آماده ی نبرد مسلحانه برای حصول پیروزی نهایی می شدند. بهترین و عظیم ترین کاری که می توانست روحیه ی انقلاب را تقویت کند، مقاومت دولت بختیار را در هم شکند، و مأموریت هایزر را در طراحی کودتای نظامی با شکست مواجه سازد و در نهایت روحیه ی معدود نظامیانی را که هنوز انقلاب را باور نکرده بودند درهم شکند، اعلام همبستگی ارتش با ملت بود. مقامات عالی رتبه نظامی به هیچ وجه زیر بار پذیرش انقلاب و اعلام همبستگی با مردم نرفته و هم چنان از دولت بختیار حمایت می کردند.

در این شرایط نظامیان فداکار و متعهد نیروی هوایی به این نتیجه رسیدند که باید دست به کار بزرگی زده و وظیفه ی ملی و مذهبی خود را انجام دهند. لذا با یک حرکت متهورانه به سیل خروشان ملت پیوستند و با حضور در اقامتگاه رهبر بزرگ انقلاب اسلامی در مدرسه ی علوی سندی از افتخار، حماسه، رشادت و ایمان را در برگ های زرین تاریخ انقلاب اسلامی به ثبت رسانیدند.

این روز بزرگ، نقطه ی عطفی در تاریخ انقلاب و ارتش است، روزی که حماسه ی حضور قاطعانه ی ارتش در صحنه ی انقلاب به وقوع پیوست و طلیعه ی خجسته ی پیوند ارتش با ملت مسلمان و انقلابی به وضوح آشکار گشت.

 

کلام امام

امام خمینی قدس سره در مورد رژه تاریخی پرسنل نیروی هوایی چنین فرمودند:(2)

... کاری که شما عزیزان در این روزها در روز 19 بهمن انجام دادید از حیث معنویت بزرگترین کارها و با ارزش های دنیایی هم بزرگترین ارزش ها بود. آن روزی که باز پیروزی به آن جا نرسیده بود که مورد اطمینان باشد و شما در معرض خطر بزرگ بودید، از جان گذشته و به اسلام پیوستید و از سپاه اسلام شدید. خداوند این افتخار را برای شما حفظ کند و شما را در دو جهان سعادتمند فرماید و آنچه که باید به شما عرض کنم این است که تا شما تعهد خودتان را به اسلام حفظ کردید و روابط خودتان یرا با همه ی قشرهای ملت برادرانه کردید، این انقلاب محفوظ خواهد ماند و شما با برادران خودتان که افراد عزیز این ملت هستند همدوش برای پیشبرد این انقلاب به پیش خواهید رفت و احکام اسلام را یان شاء الله یتعالی در همه جا، در همه ی ایران اجرا خواهید فرمود، این الگویی باشد برای همه ی ملت ها و مستضعفان جهان که ان شاء الله  اسلام در همه جا حیات پیدا کند و شما ان شاء الله این سعادت جاوید را همراه داشته باشید.

«بحمد الله امروز در بین ارتش، در بین همه ی نیروهای ارتشی و در بین همه ی ارگانهای دولتی، همه ی افراد بحمدالله متکی به اسلام و متکی به خداوند تبارک و تعالی هستند و اگر خدای نخواسته در بین آنها یک نادری پیدا بشود، یک فرد منحرفی پیدا بشود، قهراً با استقامت ملت، با استقامت شما عزیزان، آن هم استقامت پیدا می کند و شما دلگرم باشید به این که اتکا به خدا دارید. آن کس که اتکا به خدا دارد منصور است. خداوند وعده ی نصرت به شما داده است مادامی که شما هم نصرت خدا را بکنید و نصرت خدا و نصرت دین خدا نصرت بندگان مؤمن خداست. شما به این عهد باقی باشید و خدای تبارک و تعالی عهد خود را عمل خواهد کرد. من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه ی ملت و خصوصاً قوای نظامی و انتظامی و بالاخص شما جوانان عزیز را که برای ارتش افتخار ایجاد کردید، از خدای تبارک و تعالی مسألت می کنم.»

کلام رهبر

 

 

فرمانده معظم کل قوا حضرت آیت الله خامنه ای از روز نیروی هوایی چنین یاد کرده اند:(3)

«این که ما روز نوزدهم بهمن را یک مقطع به حساب می آوریم و نیروی هوایی را با این نام معرفی می کنیم، این در حقیقت تکیه بر روی یک مسأله ی ارزشی است که یقیناً تاریخ قضاوت خواهد کرد، هم چنان که امروز در مجموعه ی مسایل کمتر می شود ابعاد آن را دانست و فهمید. همین امروز هم چشم های باز و دل های بیدار ملت ما قضاوت می کنند، همان طور که چند سال گذشته را قضاوت کردند.

این خیلی مهم است که نیروی هوایی سوگلی یک رژیمی، علی رغم همه ی تبلیغات و تلقیناتی که شده است در یک برهه ی حساس، آن شجاعت را و آن آگاهی را پیدا کند که با ظلم و طغیان صریحاً مقابله کند و خود را به جناح اسلام و حق متصل کند، و این در روز نوزدهم بهمن اتفاق افتاد. آن چهره های جوان و مصمم نیروی هوایی که بسیاری از آنها همین امروز بحمدالله در عداد عناصر مسؤول و کارگزار نیرو حضور دارند و بعضی از آنها هم به شهادت رسیدند، این ها علیه رژیم وابسته ی پهلوی اعلام موضع کردند و مردم را دلگرم نمودند. این کار اثر بسیار عجیبی داشت.

من آن روز در خدمت امام شاهد قضایا بودم و دیدم این تحولی را که به صورت محسوس دارد در ارکان نظام کشور ما تحقق پیدا می کند. سبقت در جهاد، سبقت در پذیرش ارزش های الهی و اسلامی و سبقت در فهمیدن حقیقت، یک ارزشی است که این ارزش را نیروی هوایی ما همراه با یک ارزش دیگری کسب کرد، که آن هم عبارت است از: ایستادگی و صدق قول در میدان های خطر.  

 

 

نقش ارزنده ی همبستگی با شکوه پرسنل ارتش و خصوصاً نیروی هوایی در اضمحلال و شکست رژیم، نشان دهنده ی شعور ایمانی و انقلابی این عزیزان فداکار و عشق ورزیدن به آرمان های مقدس و آزادی خواهانه ی ملت در این سرزمین بود که موجب شد تا علی رغم فشارها و اختناق شدید آن روز، این عزیزان گام در میدان مبارزه با ظلم و جور نظام پهلوی برداشته و یک صدا با ملت دلاور در9 بهمن 1357، حماسه ی پرشکوه این بیعت را در صفحات تاریخ انقلاب اسلامی ثبت نمایند.عظمت رویداد با شکوه 19 بهمن نه تنها در خاطره ی نسل انقلاب، بلکه در اذهان نسل های آتی این کشور نیز همیشه به عنوان یک حماسه ی جاویدان متجلی و منوّر خواهد ماند.

روز نیروی هوایی ارتش

 

 

از شکننده‌ترین ضربات بر پیکر رژیم شاهنشاهی، حرکت شجاعانه پرسنل نیروی هوایی ارتش در 19 بهمن 1357 بود که بحق می‌توان آن را از ایام الله نامید. در این روز، نظامیان متعهد نیروی هوایی، با حضور در اقامتگاه رهبر بزرگ انقلاب اسلامی در مدرسه رفاه و بیعت با حضرت امام، سندی از افتخار، حماسه، رشادت و ایمان را در برگ‌های زرین انقلاب اسلامی به ثبت رسانیدند. این حماسه حضور و بیعت قاطعانه ارتش، طلیعه خجسته پیوند ارتش با ملت مسلمان و انقلابی بود. اینگونه بود که ارتشی که مهمترین پشتوانه رژیم استبدادی پهلوی می‌نمود و با اتکای به این ارتش، سردمداران غربی و استکبار جهانی، ایران را جزیره ثبات می‌دانستند، بعلت تحولی که انقلاب در روح انسان ها پدید آورده بود، در خدمت آرمان انقلاب اسلامی درآمد و در طول انقلاب نیز خصوصا در 8 سال دفاع مقدس حماسه‌های پر شوری در دفاع از کیان اسلام و انقلاب آفرید. امام خمینی در روز 19 بهمن 57 در جمع پرسنل نیروهای هوایی فرمودند: «در درود بر شما سربازان امام عصر سلام الله علیه، همانطور که فریاد زدید، تاکنون در خدمت طاغوت بودید، طاغوتی که همه هستی ما را ساقط کرد، طاغوتی که ما را برده خارجی‌ها کرد و از امروز در خدمت امام عصر سلام الله علیه و در خدمت قرآن کریم هستید.» تصویر بیعت پرسنل نیروی هوایی ارتش به هنگام بیعت و سلام نظامی در مقابل امام خمینی که در روزنامه‌های فردای آن روز چاپ شد، دژخیمان رژیم را بیش از پیش نا امید و امواج خروشان انقلابی مردم را فزونتر کرد. اکنون تنها سه روز تا پیروزی انقلاب اسلامی باقی است.

16 بهمن 90

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۹ ، ۰۹:۴۸
فاصله گلناری

 فرشی که امروز به نام فرش نایین به شایستگی و غرور ارزشی والا به فرش ایران در بازارهای جهانی بخشیده است حاصل سر پنجه مردمانی هنرمند و کم ادعا است که طبیعت کویری نهایت خست و تنگی را بر شرایط زندگی آنها روا داشته است.

 


 طرح و نقشه های قالی نایین متفاوت است و انواع زیادی دارد که بیشتر به صورت نقش گل مرغی ـ پیچ در پیچ اسلیمی ـ شکارگاه ـ محرابی جوشقانی ـ لچک ترنج ـ طرحهای غلط ( قابی ، قابی درختی ، قاب محتشم ) و در اندازه های مختـلف چون پشتی به ابعاد 80 * 120 سانتیمتر . ذرع و نیم به ابعاد130*200 سانتیمتر . قالیچه یا پرده ای به ابعاد 170 * 270 سانتیمتر . 300 * 200 . 300 * 400 و ... .
 قالی های نایین به شکل گره زدن از نوع گره فارسی باف می باشد که این گره زدن گاهی به صورت یک جفتی یا دو جفتی انجام می شود.
 قالی نایین معمولا بصورت 6 لا یا 9 لا و یک خفتی و دو خفتی بافته می شود که می توان قالی های 6 لا و یک خفت را ریزبافی و ظریف و با کیفیت بالا و قالی ها 9 لا و دو خفتی را با ظرافت و کیفیت پایینتر دانست.

 

 

لذا در سال 1302 با هزینه خود مبادرت به دائر نمودن کلاس فنی کرد و در این رابطه از وجود دو نفر از استادان قالی بافی نایینی به نامهای میرزا حسن و میرزا جواد سجادی که از سادات نایین بودند و مراحل آموزش قالی بافی را قبلا در سلطان آباد اراک آموخته بودند بهره گرفته و به مدت دو سال در اولین کارگاه قالی بافی نایین به آن عده از افرادی که ذوقی به این کار داشتند ، حرفه بافت قالی را آموختند.

 

طولی نکشید که مرحوم حاج ملا قاسم صادقی نیز با جدیت خود کارگاه قالی بافی دیگری را در محله چهل دختران نایین دایر نمود و آوازه طرز کار و بافته دست آنان که یک پدیده جدید محسوب می شد در بین همه پخش گردید و عده ای دیگر را جذب فعالیت در زمینه رونق این حرفه نمود که جا دارد از جمله آنان از کوشش بی دریغ برادران حبیبیان که طرح فرش نایین را با الهام از طبیعت کویر و فرهنگ غنی مردم منطقه و طرحهای دوران صفوی به عرضه وجود آوردند بعنوان بانیان توسعه و ترویج فرش نایین نام برده شود . از آنجایی که سطح درآمد حاصله از قالی بافی نسبت به سایر هنرهای دستی از رشد قابل توجهی برخودار بود ، طولی نکشید که این هنر از رونق چشمگیری برخوردار گردید .

 

فرشی که امروز به نام فرش نایین به شایستگی و غرور ارزشی والا به فرش ایرانی در بازارهای جهانی بخشیده است حاصل سر پنجه مردمانی هنرمند و کم ادعا است که طبیعت کویری نهایت خست و تنگی را بر شرایط زندگی آنها روا داشته است.

 

فرش نایین
طرح و نقشه های قالی نایین متفاوت است و انواع زیادی دارد که بیشتر به صورت نقش گل مرغی ـ پیچ در پیچ اسلیمی ـ شکارگاه ـ محرابی جوشقانی ـ لچک ترنج ـ طرحهای غلط ( قابی ، قابی درختی ، قاب محتشم ) و در اندازه های مختـلف چون پشتی به ابعاد 80 * 120 سانتیمتر . ذرع و نیم به ابعاد130*200 سانتیمتر . قالیچه یا پرده ای به ابعاد 170 * 270 سانتیمتر . 300 * 200 . 300 * 400 و ... .

 


حفظ و نگهداری فرش دستبافت

در این بخش دستوالعملهای ساده ای که با رعایت آنها، فرش دستبافت شما از گزند صدمات در امان می ماند بیان می کنیم. 
این دستوالعمل ها در مورد فرشهای مصرفی می باشند و لازم است در مورد فرش های عتیقه با کارشناسان خبره مشورت شود:

1- سطحی که فرش بر روی آن گسترده می شود باید صاف، خشک و عاری از گرد و خاک باشد.
2- فرش بر روی سطح گچی یا خاکی یا آهکی نباید گسترده شود.
3- بهتر است فرش روی موکت یا لاستیک و یا فرش دیگری پهن نگردد.
4- هنگام نظافت فرش بهتر است پنجره ها باز باشد تا گرد و خاک ناشی از نظافت دوباره روی فرش ننشیند.
5- درز های لابه لای سنگ فرش، سرامیک و یا موزاییک سطحی که فرش بر روی آن پهن می شود نباید خالی باشد زیرا مخفیگاه خوبی برای رشد بید خواهد بود.
6- برای جلوگیری از بید خوردگی پشت فرش می توانید از مقداری پودر نفتالین یا نگزالت و یا مواد گیاهی مانند تنباکو استفاده کنید. دقت کنید که از این مواد در حد متعارف استفاده شود.
7- چنانچه فرش دچار بید خوردگی شد. ابتدا باید سطحی که فرش روی آن قرار دارد را کنترل و تمیز نمود سپس نقاط بید خورده حتما باید ترمیم گردند تا هنگام شستشو قسمتهای کنار بید خوردگی آسیب نبینند. 
8- عامل بید خوردگی پشمهای ضد عفونی نشده، هوای شرجی و مرطوب ، و نگهداری فرش در محل های سربسته و متروک و یا عدم توجه ونظافت فرش می باشد. در صورتیکه فرش در محل های سربسته و متروک قرار دارد، باید هر ماه یکبار درب ها باز گردند و فرشها مورد بارزسی قرار گیرند.
9- فرش در طول زمان استفاده باید شستشو گردد.
10- در صورتیکه خودتان در نظر دارید فرش را شستشو کنید، اول آنرا کاملا تکان داده و گرد و غبار آنرا بگیرید و بعد شستشو را شروع کنید.
11- شستشوی فرش با مواد پاک کننده دارای خاصیت اسیدی مانند کلروهیدروسولفیتها باعث کم دوامی و از بین رفتن تارهای فرش می شود. بهترین شوینده برای فرش صابونهای کم اسید می باشند.
12- تنها فرشهای شرکت سهامی فرش است که امکان شستشو با آب و صابون را دارد، اگر فرشی که در آن از رنگهای شیمیایی استفاده شده است را می شویید امکان مخلوط شدن رنگها وجود دارد. لذا در مورد اینگونه فرشها با فروشنده خود مشورت کنید.
13- روشویی فرش با هر نوع شامپو باعث پوسیدگی فرش می گردد. تبلیغاتی که در این مورد در مورد شامپوهای فرش می شود واقعیت ندارد.
14- چنانچه آب روی فرش ریخت باید از فرش گرفته شود و آن قسمت کاملا خشک شود.
15- اگر نوشابه و یا شربت یا غذا روی فرش ریخت آن قسمت باید به سرعت شستشو و خشک گردد.
16- چنانچه رنگهای ساختمانی یا انواع چسبهای مایع روی فرش ریخت باید قبل از خشک شدن، آن قسمت کاملا شستشو و خشک گردد. در صورت وقوع این اتفاقات باید برای شستشو از اهل فن کمک گرفت
17- از گذاردن مستقیم نوک تیز پایه صندلی، مبل و یا میز بر روی فرش خودداری کنید. در این موارد از زیر پایه های چوبی و یا پلاستیکی ساخته شده استفاده کنید.
18- از تابش نور مستقیم آفتاب بر روی فرش جلوگیری کنید.
19- برای یکنواخت ماندن سطوح فرش بهتر است هر شش ماه یک بار فرش سروته شود.
20- از گذاردن گلدان و یا درختچه بر روی فرش یا کنار آن خودداری کنید. اغلب پوسیدگی فرشها ناشی از آبهای اضافی پای گلدانها می باشد.
21- در نقاطی که آب و هوای آن گرم و مرطوب می باشد بهتر است از فرشهای تمام پشم استفاده شود. چرا که این فرشها رطوبت کمی جذب می کنند.
22- فرشهایی که مورد استفاده قرار می گیرند باید قبل از فرسوده و نخ نما شدن مرمت شوند.

 

 

قالی نایین


نائین تاریخ دقیق ایجاد شهر نائین بر ما پوشیده است . اما بر اساس شواهد و قرائنی که در محل موجود است ، می توان اذعان کرد که قدمت نائیی به قبل از اسلام می رسد . در آن هنگام ، گروهی از اقوام آریایی که به فلات ایران آمده بودند ، در منطقه پارس ساکن شدند . در دورانساسانیان این ایالت به پنج ولایت یا استان تقسیم شد ، که بزرگترین ناحیه آن استخر نام داشت و منطقه یزد وسیع ترین قلمرو این ایالت به شمار می رفت . شهر نایین که قبل از اسلام به عنوان مرکز اداری و خدمات ، بخشی از ناحیه نبرد به شما می آمد ، بعد از اسلام موقعیت خود را کمابیش حفظ کرد و در قرن چهارم هجری از نعمت و آبادانی و شکوفایی برخوردار بود . از آثاری که قدمت نایین را حداقل به عصر ساسانیان می رساند ، نارنج قلعه است . گفته می شود که هسته مرکزی نایین همین قلعه بوده است که ارتفاع آن از سطح زمین به حدود 26 متر می رسد. qموقعیتجغرافیایی نایین شهرستان نایین در حاشایه جنوبی کویر مرکزی ایران و شمال باتلاق گاوخونی قرار دارد و ارتفاع آن از سطح دریا 1560 متر ، طول جغرافیایی آن 53 درجه و 6 دقیقه و عرض جغرافیایی آن 32 درجه و 52 دقیقه می باشد . از جنوب به شهرستان اردکان از توابع یزد ، از شرق به شهرستان طبس از توابع استان خراسان و از شمال به دشت کویر و دامغان ، از غرب به اردستان و زواره و از جنوب غربی به شهرستان اصفهان محدود می باشد. مساحت شهرستان نائین به 125/35753 کیلومتر مربع بالغ می گردد که از این نظر بزرگترین ناحیه استان اصفهان می باشد . در یک جمع بندی کلی ، خصوصیات جغرافیایی منطقه نایین را می توان به شرح ذیل عنوان نمود : 1 ـ خاک شور در مناطق کویری حومه 2ـ اختلاف شدید درجه حرارت شبانه روزی 3 ـ سرمای زمستانی نسبتا شدید تا 5/7 درجه زیر صفر و گرمای تابستانی تا 40 درجه سانتیگراد 4 ـ کم آبی (قنات چندین کیلومتر و چاههایی به عمق متوسط 20 تا 30 متر ) qقالی نائین در گذر زمان بدیهی است که تعیین تاریخ قطعی برای آغاز به کار قالیبافی در نائین ، همجون سایر مناطق ایران غیر ممکن است . ولی از شواهد و قرائن موجود بر می آید که در سده گذشته صنایع هنری متعدد (شاید قالیبافی نیز در سطحی بسیار نازل یکی از آنهابوده است ) در این منطقه رواج داشته است .

قالی نایین

بر این اساس در مقطع مذکور ، ارکان اقتصادی منطقه به طرز متعادلی تکیه بر کلیه هنرهای صناعی رایج در آن ، به خصوص صنعت عبا بافی داشته است . لکن با گذشت زمان بسیاری از ایجاد صنایع این منطقه نیز ؤ همچون مناطق دیگر با توجه به شرایط زندگی از رونق افتاده و گاهی نیز به طور کامل از بین رفته اند . این موضوع با توجه به عدم وجود تکیه گاه اقتصادی دیگری همچون کشاورزی و دامپروری در سطحی گسترده در منطقه ، سبب ایجاد تزلزل در اقتصاد منطقه گردید . هرگاه مردم ایران در سایر فعالیتهای اقتصادی با شکست روبرو می شوند ، به قالیبافی رو می آورند ، زیر اطمینان دارند می توانند کالایی تهیه کنند که دنیا خریدار آن است . qطرح و نقش قالی نائین یکی از اساسی ترین عوامل موثر بر نتیجه حاصل از عملیات قالیبافی ، نوع و کیفیت نقشه مورد استفاده می باشد . به جرات می توان گفت که نیمی از موفقیت حاصل از این جریان ، مدیون طرح و نقش آن بوده و کلیه محاسبات هر قالی (شامل : نوع چله ، نوع پود ، نوع خامه ، نوع رنگ ، نوع بافت و …) نیز در راستا و محور نقشه آن تعیین می شود . در چنین شرایطی میزان حساسیت و اهمیت عامل مذکور بیش از بیش خودنمائی می کند . با این مقدمه به بررسی طرح و نقش در قالی نائین می پردازیم. qتاریخچه طراحی و نقاشی قالی در نائین بر اساس شواهد موجود ، اولین طرحهای قالی منطقه نائین از اصفهان و بیشتر از تهران (مرکز هنرهای زیبا) به صورت مدادی تهیه شده و در نائین رنگ آمیزی می شد . البته هنر رنگ و نقطه نمودن نقشه قالی نیز توسط مردی به نام مدرسی که از یزد به نائین آمده و در ضمن اولین عکاس این شهر نیز بود ، به نائین راه یافته است . طرحهای اولیه به خصوص طرحهای لچک و ترنج ، غالباً توسط احمد ارچنگ ، طرحهای جوشقانی و اسیمی توسط حاج عباس کرباسیون و طرحهای صورت که میزان آنها بسیارناچیز بود ، توسط مرحوم رشتیان تهیه می شد . شاید بتوان تاریخ تقریبی شروع نقشه کشی قالی (رنگ و نقطه نمودن) در نائین را یک تا دو سال پس از شروع تحول قالیبافی در این منطقه تعیین کرد و این زمانی بود که اولین شاگردان مدرسه ادیب مشغول به کار شدند . احتمالاً اولین فردی که که در نائین شروع به اقتباس و قلم زنی نمود ، آقای علی محمد رهنما ( یکی از شاگردان مدرسه ادیب) بود . اما اولین فرشی که طرحی و کلیه مراحل تولید آن در نائین صورت گرفت و می توان از آن به عنوان اولین قالی نائینی نام برد ، فرشی است که توسط استاد فتح الله حبیبیان (شاگرد علی محمد رهنما) تولید و عرضه شد .ایشان ضمن اقتباس و یا کپی برداری ، طرحهایی را تهیه می کردند ، که توسط برادرشان حاج محمد حبیبیان رنگ و نقطه و تکمیل می شد . سال 1304 شمسی ، سال شروع به کار کارخانه قالیبافی حاج محمد قاسم صادقی در نائین است . این سال را می توان دقیقترین تاریخ بدست آمده برای نقاشی قالی در نائین تعیین نمود ، زیرا بنا به شواهد موجود کلیه نقشه های مورد استفاده در این کارخانه توسط آقای علی محمد رهنما و شاگرد ایشان ، فتح ا… حبیبیان تهیه می شد . با توجه به توضیحات مذکور به جرأت می توان گفت که اولین نقاش ، تولید کننده و بنیانگذار خط و مشی اساسی قالینائین و معرف آن به تمام و در یک کلام پدر فرش نائین کسی نیست جز مرحوم فتح ا… حبیبیان . در سال 1325 علی علیزاده با یادگیری این حرفه (احتمالا از استاد حبیبیان) شروع بکار نمود . وی باری اصولی تر نمودن کار خود در اصفهان نزد استاد احمد ارچنگ رفته و با گرفتن طرحهای مدادی از ایشان اقدام به نقشه کشی با اقتباس در نائین نمود. از دیگر افرادی که همزمان با علیزاده به این کار روی آوردند ، می توان از مرتضی پهلوان صفائی ، فرهنگ حبیبیان و غلامرضا یوسف پور را نام برد .در این دوره نقاشان هر یک سبک و اسلوب خاص خود داشته و مهمترین وجه تمایز هر کدام در نحوه ترکیب بندی رنگی طرح بوده است . زیرا در زمان مذکور کار نقاشان مدتا نقشه کشی با اقتباس از طرحهای موجود و در بسیاری از موارد نیز تنها در حد رنگ و نقطه روده است . قدمت طراحی به معنای اصل واژه در شهر نائین قریب سی سال می باشد و بر این اساس تنها استاد مسلم طراحی در نائین در طول این دوره قالیبافی آقای ولی ا… شرعی می باشد . وی از سال 1334 در سن نوجوانی به شاگردی آقای علی علیزاده درآمده و به فراگیری شیوه رنگ و نقطه طرح قالی پرداخت . ایشان با توجه به استعداد وافر خویش علاوه بر آموزش هنر نقاشی قالی ، بعنوان اولین طراح قالی این شهرستان نیز مطرح گردیده و در حال حاضر نیز همچنان برترین طراح قالی نائین می باشند . هنرمندانی چون : محمد حسن سعیدی زاده و عباس متولیان جزو شاگردان استاد شرعی هستند . « نحوه تعیین ابعاد طول وعرض نقشه قالی » اولین اقدام جهت طراحی قالی تعیین ابعاد مناسب کاغذ طراحی می باشد . این عمل با توجه به ابعاد قالی مورد نظر و رجشمار مربوطه صورت می پذیرد . در این راستا ابتدا با انجام محاسبات لازم ابعاد کاغذ مورد نظر تعیین گردیده و سپس این ابعاد بر روی کاغذ شطرنجی با رجشمار مذکور پیاده می گردد . این شهر نوع چله مصرفی و تعداد گره (خفت) مورد نظر در عرض تعیین شده قالی می باشد و در نهایت طرحها عمدتاً بر روی یک نوع کاغذ (کاغذ 180 رگ سیاه و سفید قالی) اجرا می گردد . بدین ترتیب عرض نقشه قالی که جهت یک قالی با عرضی ثابت ترسیم می گردد در رجشمار های مختلف متفاوت می باشد . در صورتیکه نتیجه بافت قالی به یک اندازه خواهد بود . متأسفانه امروزه در نائین هیچ اصل ثابتی بر نحوه تعیین تعداد چله در عرضی ثابت حاکم نبوده و این محاسبات با توجه به سلیقه افراد به دلخواه متغیر باشد . یا بعبارت دیگر نحوه اجرای این اصول بر اساس مصلحت و خواست افراد است . برای مثال در حال حاضر در صورتیکه عرض قالی برابر 200 سانتیمتر و جله مصرفی از انواع چله 6 لا باشد . محدوده تغییرات تعداد چله مصرفی از 1300 جفت چله تا 2200 جفت چله بوده که بیشترین میزان کاربرد نیز در محدوده 1700 جفت چله تا 2000 جفت چله می باشد. بدین ترتیب شاهدیم که در شرایطی ثابت (نوع چله و عرض قالی ثابت) محصولاتی با رجشمارهای متفاوت تولید می گردد و این در شرایطی است که اولین متغیرهای تعیین کیفیت قالی در نائین نوع چله و ابعاد آن بوده و توجه به متغیر دیگری بنام رجشمار در اولویت دوم قرار دارد . ابعاد فرش نائین : در نائین بر خلاف بسیاری از مناطق دیگر کشور ، قالی از ابعاد خاصی تبعیت ننموده و قالی این منطقه در اندازه های بسیار متنوعی تولید می گردد . برخی از ابعاد قالی نائین بشرح زیر است: cm) 90*(cm) 60) cm) 120*(cm) 90) cm) 180*(cm) 120) cm) 200*(cm) 120) cm) 200*(cm) 125) cm) 150*(cm) 100) cm) 200*(cm) 130) cm) 210*(cm) 130) cm) 230*(cm) 170) cm) 280*(cm) 180) cm) 280*(cm) 200) cm) 300*(cm) 220) cm) 330*(cm) 220) cm) 430*(cm) 320) cm) 1000*(cm) 600) cm2)200000 چنانچه ملاحظه می گردد ابعاد در قالی نائین تابع هیچ اصل ثابتی نیست و این مهم یکی از خصوصیات فرش این منطقه است . با توجه به توضیحات مذکور می بینیم که تعیین رجشماری خاص جهت ابعادی معین (در قالی نائین) توسط طراح و بر روی نقشه غیر ممکن بوده و طراحان تنها بر اساس تعداد گره مورد نظر در عرض و طول قالی ، ابعاد نقشه را تعیین می کنند وحال تولید کننده می تواند نقشه مذکور را بر اساس تقسیم بندیهای خاص خویش بر روی چله مورد نظر : 4 لا ، 6 لا و یا 9 لا پیاده نماید . بدین ترتیب طبق نقشه های واحد محصولاتی با ابعاد و رجشمار و انواع گوناگون تولید می گردد و همچنین در هر یک از این انواع چله ها نیز با تغییر میزان تراکم تارها طبق سلیقه شخصی ، می تواند با نقشهای ثابت و یک نوع چله ، قالیهایی با ابعاد و تراکم (رجشمار) متفاوت تولید نماید . نحوه رنگ آمیزی نقشه قالی : پس از اتمام طراحی مدادی نقشه قالی ، مرحله رنگ آمیزی (رنگ و نقطه نمودن) آن آغاز می شود . در نائین ، بدین منظور طرح آماده بر روی تخته سه لا چسبانیده شده و بر روی آن لایهای از صمغ عربی ـ پودری سفید رنگ که در آب داغ حل می شود و بر اثر کاهش دمای آب و سرد شدن آن ، خود را بسته و حالت ژلاتینی پیدا می کند ـ قرار می گیرد . این ماده که در واقع به عنوان زیر سازی رنگ محسوب می شود به چهار دلیل به کار می رود : 1 ـ در صورت بروز اشتباه در رنگ آمیزی امکان زدودن رنگ از روی کاغذ و اجرای مجدد آن میسر است . 2 ـ این ماده موجب نقطه رنگی پذیری ـ نقطه برداری ـ هر چه بهتر و راحت تر کاغذ نقشه می شود . 3 ـ در صورت عدم استفاده از لایه زیرساز ، پس از اتمام کار با گذشت مدت کوتاهی در اثر نفوذ روغن ، رنگ و روغن جلا در یکدیگر و در داخل کاغذ طراحی ، موجب کدر و غیر قابل استفاده شدن نقشه می شود . 4 ـ در صورتی که میزان روغن مصرفی کمتر از حد لازم باشد ، وجود لایه زیرساز جبران این کمبود را می نماید . پس از خشک شدن کاغذ روی آن رنگامیزی می شود . رنگهای مورد استفاده در شهرستان نائین دست ساز بوده و فرمول ساخت آن به قرار زیر است . آب + صمغ (بمیزان بسیار اندک) + سینکا + جوهر رنگ مورد نظر = رنگ آماده برای رنگامیزی نقشه قالی پس از اتمام رنگامیزی و خشک شدن آن سراسر سطح کار با لایهای از روغن جلا پوشانده می شود . این لایه که جهت حفظ طرح در مقابل رطوبت ، گرد و غبار و غیره در طول زمان و استفاده های مکرر از آن به کار می رود و مانع از جدا شدن لایه رنگ از کاغذ نیز می شود. لازم به ذکر است که این شیوه رنگامیزی در نائین ، در گذشته نیز چون امروز اجرا می شده است . (بنا به اظهارات یکی از اساتید در پنجاه سال گذشته نیز به همین ترتیب عمل شده است .) یکی از این خصوصیات تبعیت ترکیب رنگی مذکور از اصول و نحوه کاربردی خاص است . این اصول در نتایج صد در صد نبوده و در هر مورد از آن احتمال طرز عمل دیگری نیز وجود دارد . جدول زیر بیانگر شیوه تقریبی کاربرد رنگها در ترکیب رنگی قالی نائین می باشد . محل بکارگیری در ترکیب رنگی نام رنگ عمدتاً در بندها و نقوش بکار رفته و در نقشه های غلط به عنوان زمینه بژ (خاکی) سیر . عمدتاً در حاشیه و بندها بژ (خاکی) روشن زمینه قالی و بندها کرم (نخودی) نقوش آبی روشن نقوش و زمینه قالی آبی سیر بندها و زمینه قالی آبی سیر بندها و زمینه قالی سرمه ای بندها و نقوش قهوه ای بندها و نقوش فیلی (بندها و نقوش عنابی زمینه قالی لاکی عمدتاً در نقوش و در نقشه های غلط به عنوان زمینه یشمی نقوش ماشی طرح در قالی نائین نتایج تحقیقات به عمل آمده نشان دهنده آن است که کلیه طرحهای مورد استفاده در بیشتر مناطق قالیبافی کشور (به استثنای طرحهای خاص برخیاز مناطق) در نائین مورد استفاده بوده و معرفی تمامی طرحهای به کار رفته در فرش این منطقه ، نیازمند معرفی غالب طرحهای مشخص قالیهای کشور می باشد .

فرش نایین

با این وجود طرحهای قالیهای نائین عمدتاً بصورت لچک و ترنج بوده و استعمال سایر طرحها کاربرد کمتری دارد . با توجه به طرح و نقش قالیهای قدیمی موجود در نائین و اظهارات صاحبنظران می توان طرحهای اصیل فرش این منطقه را چنین بر شمرد : لچک و ترنج ، افشان ، برگردان ، ابری ، ماهی درهم ، خشتی ، شکارگاه ، اژدری ، پنجه گرگی ، حاشیه حاج احمدی ، قاب قلمدون ، بند اسلیم و از دیگر طرحهای جدیدتر مورد استفاده در این شش ترنجی ، حاج خانمی ، محرابی ، درختی ، بته جقه ، گل فرنگ و نقشه غلط نام برد . لکن با وجود تمام نقوش مذکور ، مهمترین و اصلی ترین طرح مورد استفاده در این شهرستان همان لچک و ترنج بوده و از تنوع بسیار بالایی برخوردار است و اصولا فرش نائین به لچک و ترنج شناخته شده است . شاید به دلیل استفاده شدید از این قالب باشد که قالی این منطقه بعنوان فرش زیر پایی معروف شده است . در بررسی نقوش مختلف به کار رفته در قالی نائین به نتایج زیر می رسیم : 1 ـ تمایل شدید به سوی طبیعت و گل و گیاه : در قالی این منطقه استفاده از نقوش ختائی و شاه عباسی و گل و برگهای طبیعی به وفور دیده می شود . و این دلیل جغرافیای کویری منطقه و عدم دسترسی به چنین زیباییهایی در طبیفت اطراف باشد . چنانکه در تاریخ و هنر جهان نیز شاهدیم که بشر آنچه را که در آرزوی آن است در قالب هنر وارد محیط زندگی خود می نماید . « موضوع مستتر در سراسر آنها مفهوم دیرینه باروری است و همه عناصر از وفور بازتاب طبیعت و یک باروری حکایت می کنند که در باغ سرسبز ، یا در باغ بهشت ممکن است یافت شود . این همان چیزی است که سرزمین نیمه خشک ایران در آرزوی آن بسر می برد . اگر چه بندرت به آن دست می یابد . چنین نمادی در یک شهر کویری مانند نائین ، که در سر حد بقاء و تهدید حرارت صحرایی داغ و بی حاصل بوده است ، معنایی بس گیرا بخود می گیرد .» 2 ـ عدم تمایل به شمایلگری یکی از مشخصات اساسی نقوش قالی نائین عدم تمایل آن به سوی شمایلگری است . در نمونه های بسیار نادری نیز که هم اکنون دیده می شود ضعف شدید در کار تمام شده ، موجب عدم تمایل به ادامه این کار شده و این در شرایطی است که در مناطق همجوار این منطقه ، مراکز چهره بافی چون اصفهان وجود دارد . در پاسخ دلیل این مطلب به نتایج زیر دست یافته ایم . وجود محدودیت شدید رنگی در رنگ بندی قالی نائین : بافت چهره نیاز به تنوع رنگی بسیار بالا و حساسی دارد و این در شرایطی است که ترکیب رنگ قالی نائین از مدویت خاصی برخوردار است . عدم توانای تکنیک بافت منطقه : تنها گره مورد استفاده در این منطقه نامتقارن آنهم عمدتا بصورت جفتی بافی است ، در صورتیکه می دانیم برای بافت چهره نیاز به استفاده از چندین نوع گره و تکنیک مختلف بافت جهت ایجاد ظرافتهای موجود در فرم و رنگ چهره می باشد. عدم وجود برنامه و یا آموزشهای لازم جهت ارتقاء سطح دانش بافندگان در زمینه استادکاران و بدون هیچ نوع دخل و تصرفی آن را به کار می گیرند . عدم نظارت طراحان بر روند بافت : در نائین غالباً طراحان پس از طراحی هیچ نوع نظارتی بر روند جریان بافت نداشته و عملا ارتباطی بین اساتید طراح و بافنده وجود ندارد و این نکته با توجه به عدم آشنایی بافندگان با فرم و رنگ صحیح نقوش حساسی چون چهره سبب بروز مشکلات عمده ای می گردد . نگرش اقتصادی صرف نسبت به مسئله قالی در فرهنگ نائینی : بدین معنا که در این شهرستان عدم وجود زمینه های صنعتی ، کشاورزی و یا دامپروری در سطح وسیع سبب اتکاء اقتصاد منطقه بر هنر صنعت قالی شده است و در چنین شرایطی تنها با وجود بازار فروش و ارزش افزوده به میزان لازم دیگر نیازی به ایجاد تحول در نقوش و سایر مراحل تولید ضروری به نظر نمی رسد . طراحان و نقاشان نائینی : استاد فتح ا… حبیبیان استاد علی علیزاده نائینی استاد مرتضی پهلوان صفایی استاد فرهنگ حبیبی نائینی استاد غلامرضا یوسف پور استاد ولیا … شرعی وی در هنر نقاشی شاگرد استاد علیزاده بوده است . استاد محمد حسین سعیدی زاده وی در هنر نقاشی شاگرد استاد ولی ا… شرعی بوده است.
 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۹ ، ۱۱:۵۳
فاصله گلناری

قیام خونین 19 دی مردم قم

 

 

رحلت مرموز آیت ا... سید مصطفی خمینی در آبان 1356 را می توان نقطه عطفی در نهضت اسلامی مردم ایران دانست. مجالس یادبود در سراسر کشور برگزار شد و در آن مراسم، تظاهرات گسترده علیه رژیم به پا شد. از این رو رژیم، تصمیم گرفت با توهین به ساحت حضرت امام خمینی، چهره ایشان را به عنوان رهبری نهضت مخدوش کند. در اواسط دی ماه 1356، پیک دربار، نامه ممهور به مهر دربار را به داریوش همایون، وزیر اطلاعات و جهانگردی داد. او نیز نامه را به روزنامه اطلاعات جهت انتشار سپرد. مسعودی، صاحب امتیاز روزنامه، مفاد مقاله را باعث واکنش علما و روحانیون و برای آینده روزنامه خطرناک می دانست، اما در تماس با وزیر اطلاعات و نخست وزیر، آموزگار، دریافت که برخی از مفاد تند و تحریک آمیز آن به خواست شاه در مقاله آمده است. در این مقاله که با امضای مستعار "احمد رشیدی مطلق" در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید، بطور صریح، بی حجابی فضلیت و حجاب، کهنه پرستی و ارتجاع معرفی و به ساحت مقدس امام خمینی، اهانت و قیام 15 خرداد 1342، توطئه استعمار سرخ و سیاه معرفی شده بود. با انتشار این مطالب اهانت آمیز، اولین واکنش ها در شهر قم آغاز شد. مدرسین حوزه علمیه قم دروس حوزه را در روز 18 دی تعطیل اعلام کردند و در این روز، طلاب با تشکیل اجتماع بزرگی تظاهرات خود را به سوی منازل مراجع آغاز کردند و تعدادی از علما و مراجع قم در سخنرانی های خود، به حمایت از امام و محکومیت اهانت به ساحت ایشان پرداختند. بازاریان قم با مشاهده حرکت حوزه علمیه، تصمیم به تعطیلی مغازه های خود در 19 دی گرفتند. روز نوزدهم دی ماه ساواک و شهربانی به کمک نیروهای کمکی از تهران وارد شده و در حوالی مدارس علمیه متمرکز شدند. اقشار مختلف مردم با راهپیمایی به سوی منازل بزرگان حوزه، رفته رفته خروشان تر می شدند. نیروهای رژیم با مشاهده حرکت عظیم مردم تصمیم به حمله گرفتند و تیراندازی شروع شد و در این روز عده زیادی از طلاب و مردم قم به شهادت رسیده و یا مجروح شدند. نتایج و پیامدهای قیام نوزدهم دی : 1 ـ اثبات توخالی بودن شعار فضای باز سیاسی 2ـ ثابت شد که شاه از حرکت مذهبی ـ سیاسی به رهبری روحانیت و در راس آنها، حضرت امام، بیش از هر حرکت سیاسی دیگر وحشت دارد 3ـ نهضت در مسیر صحیح خود قرار گرفت؛ به نحوی که ترفندهای بعدی رژیم نیز بی ثمر افتاد 4ـ متحجرین و مروجان جدایی دین از سیاست منزوی شدند. این قیام را باید نقطه عطفی در تاریخ نهضت اسلامی دانست چرا که پس از آن امواج انقلاب اسلامی شدت گرفت و با چهلم های پی در پی مردم نقاط مختلف ایران دامنه انقلاب فراگیر شد و در نهایت به سرنگونی رژیم پهلوی انجامید. در این زمینه مرکز اسناد انقلاب اسلامی کتاب های زیر را منتشر کرده است: جایگاه قیام 19 دی 1356 در پیروزی انقلاب اسلامی حماسه 19 دی قم آذرخشی بر تاریکی مقاله مرتبط: تحلیلی بر واقعه‏19 دی‏1356 قم نوزدهمین روز دی

عکس العمل رژیم نتایج و پیامدهای قیام نوزدهم دی

 

 

رحلت مرموز آیت الله مصطفی خمینی فرزند امام (قدس سره) در آبان 1356، شتاب خاصی به حرکت انقلاب اسلامی بخشید که می توان موج برخاسته از آن را به عنوان آغاز قیام عمومی مردم دانست. مجالس یادبود متعددی در سرتاسر کشور برگزار و در پی هر یک از این مجالس، تظاهرات گسترده ای علیه رژیم شاه به راه افتاد و بار دیگر امام (قدس سره) به عنوان رهبر حرکت اسلامی در جامعه مطرح گردید. از این رو دستگاه حاکم و به ویژه شخص شاه بر آن شد تا با توهین به ساحت امام (قدس سره) چهره ی ایشان را در انظار عمومی مشوش سازد و با نوشتن مقاله ای با صراحت به آن بزرگوار توهین نماید.

 

 

در اواسط دی 1356، که پاکت ممهور به مهر دربار از دفتر هویدا وزیر دربار شاه خارج می شد، کسی از کارگزاران رژیم گمان نمی برد که این نامه مانند آتش به دامن رژیم شاه بیافتد. پیک دربار نامه را به داریوش همایون، وزیر اطلاعات و جهانگردی داد و او نیز نامه را جهت انتشار به روزنامه اطلاعات داد. مسعودی صاحب امتیاز روزنامه، پس از با خبر شدن از مفاد مقاله، آن را برای آینده روزنامه خطرناک یافت و نگران و اکنش علما و روحانیون شد. اما در تماس هایی که با وزیر اطلاعات و جهانگردی و نخست وزیر (آموزگار) گرفت، دریافت که برخی از مفاد تند و تحریک آمیز آن به خواست شاه در مقاله گنجانده شده است.

شاه دستور نگارش «ایران و استعمار سرخ و سیاه» را در حالی داده بود که پیش از آن، مضامینش را در گفت و گو با خبرنگار یک مجله ی امریکایی بیان کرده بود. اما گزارشی از عراق در این باره که « آیت الله خمینی در رساله عملیه خود سلطنت را غیر شرعی اعلام کرده و این نظر در چاپ جدیدی از توضیح المسائل ایشان منتشر شده است.» خشم شاه را به آن حد برانگیخت که دستور نگارش این مقاله را داد.

در این مقاله – که نویسنده ی آن «احمد رشیدی مطلق» ذکر شده بود – به طور صریح بی حجابی را فضیلت دانسته و حجاب، کهنه پرستی و ارتجاع سیاه معرفی و به ساحت مرجع عالم تشیّع، امام خمینی (قدس سره) اهانت کرده و قیام پانزده خرداد 1342، توطئه استعمار سرخ و سیاه معرفی شده بود.

با پخش سراسری روزنامه اطلاعات و رسیدن آن به شهر قم، اولین واکنش ها آغاز شد. طلاب جوان، پس از خواندن مقاله، به خشم آمدند.

مدرسین حوزه علمیه ی قم(1)پس از اطلاع از محتوای مقاله، در بیت آیت الله حسین نوری گرد آمدند تا اقدامی هماهنگ علیه رژیم داشته باشند و پس از بررسی ابعاد گوناگون مسأله، تصمیم گرفته شد که هجدهم دی درس های حوزه تعطیل شود.

صبح هجدهم دی، طلاب با تشکیل اجتماعی بزرگی، تظاهرات و راهپیمایی خود را آرام به سوی منازل مراجع وقت آغاز کردند و با تجمع در مقابل منازل ایشان با دادن شعارهایی به حمایت از امام (قدس سره) پرداختند. نیروهای امنیتی ابتدا با یورش به صف تظاهر کنندگان سعی در متفرق نمودن و ممانعت از راهپیمایی طلاب کردند. اما وقتی با مقاومت آن ها رو به رو شدند، اعلام کردند در صورتی که راهپیمایان شعار ندهند و آرام حرکت کنند، می توانند به تظاهرات خود ادامه دهند. عده ای از طلاب در مقابل بیت مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی (قدس سره) تجمع کردند و معظم له طی سخنانی فرمودند: « این ها به آن آقا [امام خمینی] توهین نکردند. این ها به ما توهین کردند، برای این که این ها با این کارشان نشان دادند و خواستند بگویند که آن آقا [امام خمینی] با ما مخالف است و مفهوم حرفشان این است که ما با این ها (رژیم شاه) موافقیم. این که ما با این ها موافقیم، توهین به ماست. ما در گذشته با این ها مخالف بوده ایم و در آینده نیز مخالف خواهیم بود.»

سپس راهپیمایان، در مقابل منزل مرحوم علاّمه طباطبایی (قدس سره) تجمع کردند. اما به علت کسالت علامه، آیت الله محمد یزدی، به نمایندگی از طرف ایشان راجع به شخصیت امام خمینی (قدس سره) و مبارزات آن بزرگوار و محکومیت رژیم پهلوی در اهانت به امام (قدس سره) و روحانیت، سخنانی ایراد کرد.

تظاهر کنندگان، آن گاه در مقابل منزل و مدرسه ی آیت الله مکارم شیرازی تجمع کردند و ایشان طی سخنان فرمودند: «مسأله، مسأله ی هتاکی نسبت به آیت الله العظمی آقای خمینی نیست، این در واقع هتاکی به تمام مقدسات و به همه ی ماست ... طلاب نباید از همدیگر جدا شوند و باید وحدت داشته باشند. اگر بناست زنده بمانیم، همه باید زنده بمانیم و اگر بناست بمیریم، همه باید بمیریم، جدایی بین ما نخواهد بود.»

بعد از آن طلاب به منزل آیت الله وحید خراسانی رفتند. ایشان در اجتماع طلاب و تظاهرکنندگان، درباره مسأله ی آزادی زن و جایگاه آن در اجتماع از نظر اسلام سخنرانی کردند.

 

 

بازاریان قم با مشاهده حرکت حوزه ی علمیه به حمایت از آن تصمیم گرفتند که مغازه های خود را روز نوزدهم دی باز نکنند.

روز نوزدهم دی، بازار تعطیل شد. سازمان اطلاعات و امنیت قم و شهربانی به کمک نیروهای کمکی که از تهران وارد شده بودند، در سطح شهر، به ویژه در حوالی مدارس علمیه و مرقد حضرت معصومه علیها السلام متمرکز شدند.

اقشار مختلف مردم و طلاب در مقابل مدرسه ی خان و میدان آستانه تجمع کردند و باز راهپیمایی به سوی منازل بزرگان حوزه را آغاز نمودند. منزل اول، بیت آیت الله میرزا هاشم آملی (قدس سره) بود. وقتی تظاهرکنندگان به مقابل منزل ایشان رسیدند، آیت الله آملی طی سخنانی به بیان عظمت و شخصیت فوق العاده امام (قدس سره) پرداخت و هیأت حاکمه و رژیم پهلوی را مورد نفرت روحانیت و ملت قلمداد کرد.

ساواک قم طی گزارشی چنین می نویسد: « ساعت 10:30 صبح، بیش از 5000 نفر از طلبه های علوم دینی در مسجد اعظم اجتماع کردند و از آن جا به منزل چند تن از روحانیون رفتند و از آنان خواستند که از [امام] خمینی دفاع کنند.» نیروهای رژیم با آرایش ضد شورش، ماشین های آبپاش و نفربرهای نظامی در انتظار تجمع بعد از ظهر مردم قم بودند که مردم قصد راهپیمایی به سوی خیابان بیگدلی و منزل آیت الله نوری را داشتند.

بعد از تجمع مردم، آیت الله نوری طی سخنانی چنین گفت: « هرکجا نهضت قابل توجهی به وجود آمده، روحانیت راستین اسلام در پیشاپیش آن در حرکت بوده و رهبری نهضت به دست آنان هدایت می شد، روحانیت در حرکت جامعه نقش مؤثر و خلاّقی داشته است. مردم مسلمان، با روحانیتِ اصیل هستند. روحانیت اصیل با آیت الله العظمی آقای خمینی و در پشت سر ایشان است و مبارزه ی دستگاه طاغوتی با اسلام و رهبری آیت الله خمینی به جایی نخواهد رسید.»

آیت الله نوری خطاب به شاه و مقایسه کارهای امام با شاه، این دو بیت شعر را خواندند:

 

چون تو خفاشان بسی بیند به خواب       این جهان ماند یتیم از آفتاب

        مه فشاند نور و سگ عوعو کند      هر کسی بر طینت خود می زند 

دی ماه 90

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۹ ، ۱۱:۴۹
فاصله گلناری

«عیسی مسیح، تجلّی کننده‌ی آیات حق»

«بیست و پنجم دسامبر» مصادف است با سالگرد طلوع احد از پیامبران اولوالعزم که صاحب کتاب و شریعت مستقل آسمانی و الهی بود و او کسی است که نام نامیش در آفاق و انفس و نزد جن و انس و در بَرُّ و بحر، شهره به «عیسی بن مریم علی نبیّنا و آله و علیه‌السّلام» است. اگر محرّر این مقال، ماه دسامبر فرانسوی را در بدایة‌التحریر اتّخاذ کرده، به لحاظ مطرحیّت عُرفی و اقبال اجتماع مسیحی است نسبت به این روز خاص و الّا در کلام روایات اسلامی، صاحب کتاب تهذیب‌الاحکام نقل می‌کند از «حضرت امام محمّد باقر علیه‌السّلام» که ولادت عیسی علیه‌السّلام در «روز عاشورا» بوده است و در کتاب من لا یحضره الفقیه در حدیث صحیح از «حضرت امام رضا علیه‌السّلام» منقول است که ولادت عیسی (ع) در «شب بیست و پنجم از ماه ذیقعدة» واقع شد.

یکی از اصولی که آحاد مسلمین در سراسر جهان به آن معتقد می‌باشند این است که ذات اقدس حضرت سبحان جَلَّ و عَلا، ارسال‌کننده‌ی انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین است و یک مسلمان، طبق آموزه‌های دینی، ضمن آنکه تابع و رهرو راه خاتم انبیاء، رسول اسلام (ص) می‌باشد، باید نسبت به همه‌ی انبیاء، آنها که قبل از پیامبر اسلام، منتخب حضرت ربّ‌الارباب بودند و جوامع بشری را به توحید و یکتاپرستی دعوت می‌کردند احترام قائل باشد که یکی از ایشان حضرت عیسی علیه‌السّلام است و در این روز به عنوان یک فرد موحّد، به تکریم مقامات آسمانی این پیامبر خدا می‌رویم که در یک عصر و دوره‌ی خاصِّ از زمان، زِمام امور مردمی را به عهده‌ی خویش گرفته و آنها را در جهت ایصال الطّالبِ الی المطلوب که وصل به کمال و صلاح و خیر دنیوی و اخروی است دعوت به توجّهات شایسته و بایسته‌ی عرفانی می‌نمود.

خداوند می‌فرماید: «اِذْ قالَتِ الملائکةُ یا مریَمُ ان اللهَ یُبَشِّرُکِ بکلمةٍ منهُ اسمُهُ الْمَسیحُ عیسَی بنُ مَرْیَمَ وَجیهاً فی الدّنیا و الآخرةِ و من المقرَّبینَ»، آیاتی که در مقام بیان آن هستیم از سوره‌ی آل عمران آیات 45 تا 51 می‌باشد و در بیان ولادت آن حضرت است، خدا می‌فرماید: یاد آور وقتی را که ملائکه گفتند: (و از ابن عبّاس منقول است که جبرئیل گفت) ای مریم، بدرستیکه خدا بشارت می‌دهد تو را به کلمه‌ای از جانب خود که نام او مسیح است، یعنی عیسی پسر مریم که وجیه و صاحب جاه و قدر و منزلت است در دنیا و آخرت و او از نزدیکان درگاه الهی است و عیسی علیه‌السّلام را برای آن کلمه‌ی خدا می‌گویند که به لفظِ «کُن»، بدون پدر آفریده شد یا برای آن که پیامبران گذشته او را بشارت دادند یا برای آنکه حق‌تعالی به کلام او مردم را هدایت فرمود، و او را مسیح گفتند برای آنکه مسح کرده شده بود از جانب خدا به میمنت و برکت پاکی از گناهان یا برای آنکه او را بعد از ولادت به روغن زیت مسح کردند یا آنکه جبرئیل علیه‌السّلام بال خود را بر آن حضرت مالید بعد از ولادت که تعویذ او گردد از شرّ شیطان (تعویذ یعنی پناه دادن) یا برای آنکه دست بر یتیمان می‌کشید یا برای آنکه نابینایان با مسح آن حضرت بینا می‌شدند و با مسح آن حضرت بیماران شفا می‌یابند (گفته‌اند در لغت عِبری مشیحا بود و در لغت عرب مسیح گفتند).

خداوند در ادامه‌ی آیه می‌فرماید: «وَ وَیُکَلِّمُ النّاسَ فِی المَهْدِ وَ کَهْلاً وَ مِنَ الصّالحین»، و سخن خواهد گفت با مردم در گهواره و در سن کهولت (که نزدیک به سن پیری است) و از جمله‌ی پیغمبران شایسته خواهد بود، «قالت رَبِّ اَنّی یکونُ لی ولدٌ و لم یَمْسَسْنی بَشَرٌ»، مریم به خدا گفت: پروردگارا، چگونه خواهد بود مرا فرزندی، در حالی که هنوز بشری بر من دست نگذاشته است، «قال کذلِکِ اللهُ یخلُقُ ما یشاءُ اِذا قَضی اَمْراً فانما یقولُ له کُنْ فیکونُ»، مَلَک گفت: چنین است، خدا می‌آفریند هر چه را می‌خواهد، چون مقدّر کرد امری را، پس همین است که می‌گوید او را که باش، پس آن می‌باشد و موجود می‌شود، «وَ یُعَلِّمُهُ الکتابَ و الحکمةَ و التوریةَ و الانجیل»، و تعلیم خواهد نمود او را کتاب (یعنی کتابت چیزی یا همه‌ی کتابهای آسمانی) و حکمت و دانایی، خصوصاً تورات و انجیل، «و رسولاً الی بنی اسرائیل اَنّی قد جِئتُکُم بآیةٍ مِنْ رَبِّکُم»، و حال آنکه او را رسول خواهد بود به سوی بنی‌اسرائیل و خواهد گفت به ایشان: بدرستیکه آمده‌ام به سوی شما با آیتی و معجزه‌ای چند از جانب پروردگار شما، «اَنّی اَخْلُقُ لکم من الطینِ کَهَیْئَةِ الطَّیر فَانْفُخُ فیه فیکُونُ طیراً باذن الله»، و این آیت آن است که می‌سازم از برای شما از گِل مانند هیئت و شکل مرغ، پس زنده می‌شود و مرغی حقیقی می‌گردد به امر خدا، «وَ اُبرِی‌ءُ الاکمَةَ و الاَبْرَصَ و اُحیِی المَوتی باِذنِ الله»، و شفا می‌دهم کور مادرزاد را و مبروص را و زنده می‌گردانم مرده را به امر خدا، «وَ اُنَبِّئُکُم بما تأکُلُونَ وَ ما تَدَّخِروُنَ فی بیوتِکُم ان فی ذلکَ لایةً لکم ان کنتم مؤمنین»، و خبر می‌دهم شما را به آنچه می‌خورید و آنچه ذخیره می‌کنید در خانه‌های خود، بدرستیکه در اینها علامت و حجّت بر حقّانیت من هست اگر شما هستید ایمان‌آورندگان، «وَ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یدیَّ من التوراة وَ لِاُحِلَّ لکم بَعْضَ الّذی حُرِّمَ علیکم و جئتکم بایةٍ من ربِّکم فاتّقوا اللهَ و اطیعون، اِنَّ الله رَبّی و ربّکم فاعبدُوهُ هذا صراطٌ مستقیم»، و حال آنکه تصدیق‌کننده‌ام آنچه را که پیش از من نازل شده است که آن تورات است و مبعوث شده‌ام به جهت آنکه حلال گردانم برای شما بعضی از چیزهایی را که در شریعت حضرت موسی (ع) حرام شده بود و به سوی شما آورده‌ام معجزه‌ها از جانب خدای شما، پس بپرهیزید از عذاب خدا و اطاعت کنید از من، بدرستیکه خدا پروردگار من و پروردگار شما است، پس عبادت کنید او را که این راهی است مستقیم.

خداوند در مقام آسمانی حضرت عیسی (ع) در جای دیگر می‌فرماید: «اِنَّ مَثَلَ عیسی عنداللهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ من ترابٍ ثم قال له کُن فیکونُ»، بدرستیکه مثال عیسی نزد خدا در خلق شدن بدون پدر مانندِ مَثَلِ حضرت آدم (ع) است که خدا او را خلق کرد از خاک، پس او را گفت: باش، پس او به وجود آمد و حیات یافت، و باز فرموده است در سوره‌ی مریم آیه‌ی 16: «وَ اذْکُر فِی الکتابِ مَرِیَمَ اِذِ انْتَبَذَتْ من اَهْلِها مکاناً شرقیاً»، و یاد کن در قرآن، مریم را در وقتی که تنها شد و خلوت گزید از اهلش در مکانی در سمت مشرق و علی بن ابراهیم به سند تفسیر قمی روایت کرده است: رفت به سوی درخت خرمای خشکی و به سند مجمع‌البیان و تفسیر بیضاوی وارد شده: در بیت المقدّس یا در خانه‌ی خود در جانب شرقی عزلتی گزید برای عبادت یا برای شستن بدن خود، در آیه‌ی بعد از سوره‌ی مریم می‌فرماید: «فَاتَّخَذَت من دونِهِم حجاباً»، پس حجابی یا پرده‌ای آویخت میان خود و اهل خود که او را نبینند، علی بن ابراهیم در تفسیر قمّی دارد که گفته است: در محرابِ خود خلوت کرد، «فَاَرسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشراً سویّا»، پس فرستادیم به سوی او روح خود را (یعنی جبرائیل را که از روحانیان است)، پس مُتَمَثِّل شد برای او به صورت بشری و آدمی مستوی الخلقه.

حضرت عیسی

اصحاب تاریخ نوشته‌اند: هر وقت که حضرت مریم علیه‌السّلام حائض می‌شد، از مجد بیرون می‌رفت و نزد خاله‌ی خود همسر حضرت زکریاء می‌ماند تا پاک شود و باز به مسجد برمی‌گشت، روزی در خانه‌ی زکریا در مکانی که آفتاب تابیده بود، پرده‌ای آویخته بود و غسل می‌کرد، ناگاه جبرئیل (ع) به صورت جوان ساده‌ی مستوی‌الخلقه نزد او پیدا شد، «قالَتْ اِنّی اَعوذُ بالرحمنِ منکَ ان کنت تقیّاً»، حضرت مریم (ع) گفت: بدرستی که من پناه می‌برم به خداوند رحمان از شرّ تو، پس دور شو از من اگر متّقی و پرهیزکاری، «قال انّما اَنَا رسولُ ربّکِ لِاَهَبَ لَکِ غلاماً زکیّا»، گفت: نیستم من مگر رسولِ پروردگار تو که مرا فرستاده است تا سبب شوم که خدا هدیه کند تو را پسری پاکیزه از گناهان و اخلاق ذمیمه (یا رشد کننده در علم و کمال)، «قالت اَنّی یکونُ لی غُلامٌ و لم یَمْسَسنی بشرٌ و لم اَکُ بغیّاً»، مریم گفت: از کجا می‌باشد از برای من پسری و حال آنکه هیچ بشری مرا نزدیک نشده و هرگز گناهکار نبوده‌ام، «قال کذلکِ قال ربکِ هو عَلَیَّ هَیِّنٌ و لنجعلَهُ آیةً للناسِ و رحمةً منا و کانَ امراً مقضیّا»، جبرئیل گفت: چنین گفته است پروردگار تو که این بر من آسان است و از برای این انجام می‌دهم که علامتی و حجّتی باشد برای مردم بر کمالِ قدرتِ من و رحمتی باشد از جانب ما، و خلق شدن این فرزند به این نحو امری مقدّر شده و حکم شده و خلاف این نخواهد شد و علی بن ابراهیم به سند تفسیر قمّی روایت می‌کند: جبرئیل علیه‌السّلام در گریبان مریم علیها‌السّلام نَفَسی دمید، پس در آن شب حامله شد به حضرت عیسی (ع) و در بامداد وضع حمل او شد و مدّت حمل او نُه ساعت بود، حق‌تعالی به عدد ماه حمل زنانِ دیگر از برای او، ساعت مقرّر فرمود، و از حضرت باقر (ع) به سند مجمع‌البیان چنین منقول است: جبرئیل علیه‌السّلام به امر خدای حکیم، در گریبان لباس حضرت مریم دمید، پس حضرت عیسی در رحم بأذن الله در همان ساعت کامل شد، همانطور که فرزندان در رحمهای مادران نُه ماه کامل می‌شوند، مریم (ع) چون از محلّ غسلِ خود خارج شد مانند زنِ حامله‌ی سنگینی بود که نزدیک شده باشد وضع حمل او، چون خاله‌اش او را دید متعجّب شد، حضرت مریم از شرمندگیِ حالِ خود از خاله و زکریا (ع) کناره گرفت همانطور که حق‌تعالی می‌فرماید: «فَحملتهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مکاناً قصیّا»، پس حامله شد به عیسی (ع)، پس تنها شد و عزلت از مردم را اختیار نمود و با حمل خود به مکانی بسیار دور رفت، در اصول کافی و تفسیر صافی از حضرت امام جعفر صادق (ع) چنین آورده: مدّت حمل آن حضرت نُه ساعت بود. و به سند کافی و علل‌الشرایع در دو حدیث معتبر دیگر از امام صادق علیه‌السّلام روایت شده که آن حضرت فرمودند: فرزندی که شش ماهه متولّد شود زنده نمی‌ماند مگر عیسی و امام حسین (ع) که هر یک شش ماهه متولّد شد؛ محتمل است در حدیث، حضرت یحیی مورد نظر باشد و راویان به عیسی (ع) اشتباه کرده باشند، یا آنکه بگوییم: ابتدای مادّه‌ی ولادت عیسی (ع) شش ماه جلوتر به قدرت الهی و به امر (کُنْ) در رحم منعقد شده باشد و از لحظه‌ی دمیدن که روح در آن دمیده شد و حمل ظاهر گردید تا زمان وضع حمل، نُه ساعت بوده باشد و احتمال دارد که یکی بر وجه تقیه وارد شده باشد، به هر حال در مدّت زمان حمل، بین اصحاب تاریخ اختلاف است.

قرآن کریم مراحل بعدی تکوین و تولّد عیسی (ع) را چنین بیان می‌کند: سوره‌ی مریم آیه‌ی 23: پس درد زایمان، او را به سمت درخت خرمایی کشانید و چون حضرت عیسی (ع) متولّد شد گفت: «یا لیتنی مِتُّ»، ای کاش مرده بودم قبل از آنکه این حال را شاهد باشم و نام من از خواطر مردم رفته بود و آرزوی مرگ را بدان جهت می‌نمود که مبادا گمان بد درباره‌ی او ببرند، در آیه‌ی 24 همین سوره می‌خوانیم: «فنادیها من تحتها»، عیسی ندا کرد مریم را از تحتِ او که اندوهناک مباش که خدای تو قرار داده است از تحتِ تو نهری (یا به تعبیر دیگر: عنصر شریف و بزرگی) که آن عیسی است و در آیه‌ی 25 می‌فرماید: و بِکِش به سوی خود ساقِ درختِ خرمای خشک را تا فرو ریزد بر تو رطبی رسیده و تازه را. خداوند مهربان آن را طعام مریم قرار داد پس از وضع حمل و آن درخت خشک شده بود و میوه نداشت زیرا که اگر میوه می‌داشت احتیاج نبود که مریم را امر کند که درخت را حرکت دهد، فصل زمستان بود و در هیج درختی رطب نبود، پس خدا برای ظهور اعجاز در همان ساعت بر درخت برگ رویانید و رطب رسانید و در آیه‌ی 26 همین سوره می‌فرماید: ای مریم بخور از رطب و بیاشام از آب (خدا برایش نهری ایجاد کرد) و دیده‌ات روشن باد و شاد باش، اگر دیدی از بشر احدی را پس بگو: من نذر کرده‌ام برای خدا‌ی مهربان که امروز را روزه بدارم، پس امروز با آدمی سخن نمی‌گویم؛ مرحوم علّامه‌ی مجلسی می‌فرماید: اصح آن است که این سخنان را حضرت عیسی (ع) فرمود، چنانچه علی بن ابراهیم روایت کرده: وقتی حضرت عیسی (ع) متولّد شد، مادرش مریم محزون گردید و آرزوی مرگ کرد، حضرت عیسی از پایین پای او به سخن آمد و گفت: محزون نباش که خدا از زیر پای تو نهری جاری ساخته و درخت خرمای خشک را حرکت ده تا رطب برایت ریخته شود و آن درختی بود که سالها خشک شده بود، چون مریم دست خود را به سوی درخت دراز کرد، به قدرت الهی برگ برآورد و رطب در او به هم رسید و از برای مریم رطب تازه ریخت و مریم (ع) با دیدن این معجزات شاد شد. در آیه‌ی 27 سوره‌ی مریم چنین دارد: پس مریم، عیسی را برداشته، آورد نزد قوم خود، گفتند: ای مریم! چیز غریبی است که شوهر نکرده صاحب فرزند شده‌ای یا عمل بدی انجام داده‌ای و به مردم گفتند (آیه‌ی 28) ای خواهر هارون! پدر تو مرد بدی نبود و مادرت هم زناکار نبود؛ در تفسیر قمی از علی بن ابراهیم چنین روایت کرده: چون حضرت مریم را در محرابِ او ندیدند، به طلب او بیرون آمدند و زکریا نیز بیرون آمد به جستجوی مریم، پس دیدند که مریم می‌آید و عیسی را در جلوی سینه‌ی خود گرفته، پس زنان بنی‌اسرائیل جمع شدند و او را تشنیع و تخفیف می‌کردند و آب دهان بر روی شریفش می‌انداختند و آن حضرت مطلقاً با آنها سخنی نگفت تا داخل محراب خورشید شد، پس زکریا (ع) و بنی اسرائیل نزد او آمدند و گفتند ای مریم! کار بدی کردی! این چه بلا و چه عار است که از برای بنی‌اسرائیل ظاهر کردی؟! و او را خواهر هارون خواندند بر سبیل تشنیع، زیرا که هارون مرد فاسق و زناکاری بود که به بدی مشهور بود و آن حضرت را به او تشبیه کردند (البته پاره‌ای هم بوده‌اند که هارون را مرد بسیار خوبی در میان بنی‌اسرائیل قلمداد کرده‌اند و بعضی هم گفته‌اند که هارون، برادر مادری او بوده است).

امام محمّد باقر (ع) می‌فرماید: هفتاد زن در بنی اسرائیل بودند که به مریم افترا بستند و گفتند: «لًقَدْ جِئتِ شیئاً فریّاً»، پس حق‌تعالی به قدرت کامله‌ی خودش، عیسی را به سخن درآورد و به آن زنان خطاب فرمود: وای بر شما! افترا می‌بندید بر مادر من و منم بنده‌ی خدا که مرا پیغمبر گردانیده است و کتاب به من داده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۹ ، ۱۱:۴۷
فاصله گلناری