به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

وبلاگی درباره ی همه چیز ،عمومی- اجتماعی- جامعه- اخبار و...

۱۱۴ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

درست کردن قهوه به سبک مکزیکیدرست کردن قهوه به سبک مکزیکی

مواد لازم :
 
مواد لازم:
30 گرم قهوه سیاه شکلاتی
1 فنجان شیر
4/1 قاشق چایخوری پودر دارچین
شکر برای مزه
2 قطره عصاره بادام
1 فنجان قهوه داغ غلیظ
کمی خامه ، و پودر کوکا برای تزئین

 

طرز تهیه:
1- کمی شکلات را در یک قابلمه کوچک روی سماوری که آب جوشان در آن قرار دارد بگذارید تا آب شود.کمی شیر داخل یک ماهیتابه کوچک ریخته و بگذارید حرارت ببیند و بعد زیر ان را زیاد کنید تا بجوشد. پس از بجوش آمدن آن را روی شکلات ها ریخته و هم بزنید.

2- حالا عصاره بادام ، دارچین و شکر را برای مزه دار کردن قهوه به مخلوط شیر و شکلات اضافه کنید.سپس آن را روی حرارت متوسط گاز بگذارید تا غلیظ شود.

3- نیمی از لیوان را با مخلوط شکلات پر کرده و نیمی دیگر قهوه داغ را بریزید. قبل از سرو قهوه کمی خامه و پودر کوکا را برای تزئین بریزید.

یک نوشیدنی زمستونییک نوشیدنی زمستونی

مواد لازم :
1:یک عدد به رسیده متوسط 

2:دو فنجان آب جوش

3:یک عدد لیموی تازه(در صورت تمایل)

 به را کاملا تمیز کرده و بشویید.بعد به وسیله ی رنده در ابعاد متوسط یا بزرگ رنده کنید میتوانید دانه های به را در صورت تمایل بردارید که از آن در درمان گلو درد استفاده کنید. بعد از اینکه به را کاملا رنده کردید یک دستمال تمیز خشک بردارید و به های رنده شده را روی آن پهن کنید تا کاملا خشک شوند.ممکن است حتی تا یک شبانه روز طول بکشد. بعد به را از روی دستمال جمع کنید و داخل یک ماهیتابه بزرگ روی حرارت ملایم فقط تفت دهید.(مثل بو دادن تخمه)حواستان باشد که زیاد بو نخورند که بسوزند.ممکن است تلخ شود.حالا به ها را بردارید و داخل قوری بریزید و دو فنجان آب جوش را روی آن بریزید تا دم شود.حالا مانند چای به دم کشیده را داخل فنجان ریخته و در صورت تمایل مقداری لیموی تازه را روی دم کرده ی به بچکانید.فراموش نکنید که به آرامش بخش نیز هست. نوش جان

 

  « نوشیدنی شیـر و شکلات »
« نوشیدنی شیـر و شکلات »

مواد لازم : برای دو نفر

▪ نصف فنجان شکلات خرد شده
▪ یک فنجان شیر
▪ ربع قاشق چای خوری پودر دارچین
▪ کمی پودر فلفل
▪ یک قاشق چای خوری قهوه فوری
● زمان تهیه: هشت دقیقه

 شکلات را به نصف فنجان شیر اضافه کرده و آن را روی حرارت قرار دهید تا کاملاً آب شود. سپس قهوه، دارچین و فلفل را به آن اضافه کرده وخوب هم بزنید تا قهوه در آن حل شود. حال بقیه شیر را به آن افزوده و آن را در فنجان بریزید. در صورت تمایل با افزودن شیر بیشتر میل کنید.

▪ ارزش غذایی هر نوشیدنی:۲۶۶ کالری، ۱۵ گرم چربی، ۱۰ میلی گرم کلسترول، ۷۱ میلی گرم سدیم، ۳۳ گرم کربوهیدرات، ۲‎/۸ گرم فیبر رژیمی و شش گرم پروتئین

  بهترین نوشیدنی ها در فصل سرما
بهترین نوشیدنی ها در فصل سرما

مواد لازم :
 

 جلوگیری از سرماخوردگی یادگیری نحوه تهیه چند نوشیدنی گیاهی و رعایت برخی توصیه‌ها خالی از فایده نیست
.


فقط در تابستان نیست که بدن برای تنظیم دمای مناسب خود فعالیت‌ بیشتری دارد و در جریان این فعالیت آب از دست می‌‌دهد، بلکه با سرد شدن هوا و تغییر پیوسته ی دمای بدن به دلیل رفت و آمد در محیط گرم اتاق و هوای سرد بیرون، نوشیدن مایعات فراوان نیز ضروری است.
بهترین نوشیدنی‌ها آب‌ معدنی ، چای و آب‌ میوه رقیق شده هستند.
همراه این نوشیدنی ها، استفاده از قرص‌های حاوی "روی" نیز توصیه می‌شود (البته تحت نظر پزشک) که در تقویت ایمنی بدن موثر است. با تقویت سیستم ایمنی بدن ، میزان ابتلا به سرماخوردگی کاهش می یابد.

شبی یک لیوان مخلوط زنجبیل و آب‌ میوه :
صد گرم آب ‌‌‌‌‌هویج، صد گرم آب ‌پرتقال تازه و نصف قاشق چای‌خوری زنجبیل تازه رنده شده را مخلوط کنید و پیش از خواب بنوشید.

چای زیرفون :
گیاه زیرفون خواص دارویی بسیاری دارد. دم‌ کرده گل ‌زیرفون برای درمان سرماخوردگی و سرفه توصیه می‌شود.
نوشیدن این دم کرده در درمان برونشیت و بیماری‌های عفونی هم موثر است.
برای جلوگیری از سرماخوردگی نوشیدن چند لیوان دم کرده ی گل ‌زیرفون در روز توصیه می‌شود.

دم کرده آقطی سیاه :
آقطی‌ سیاه (انگور کولی) برای رفع یبوست، سنگ کلیه و از بین بردن کک و مک مفید است.
دم کرده آقطی ‌سیاه همراه یک قاشق چای‌خوری عسل، سیستم ایمنی بدن را در هوای سرد تقویت می‌کند.

 

 

دم‌نوش‌ها سالیان درازی است که با زندگی ما انسان‌ها عجین شده و در درمان بیماری‌های متعددی به طب سنتی یاری رسانده‌اند.

نوشیدنی‌ها هم مانند مزاج‌های آدمی متفاوت هستند و با شروع هر فصل نوع آنها تغییر می‌کند.

به عنوان مثال تابستان با نوشیدنی‌هایی که مزاج خنک و مرطوب دارند و زمستان با نوشیدنی‌های گرم و خشک همراه است.

سراغ دکتر سعید صانعی محقق طب سنتی رفته‌ایم تا در این باره بیشتر بدانیم.

دم‌کردنی‌های فصل سرد
گل، ساقه، برگ و همه قسمت‌های گیاه در دم‌نوش‌های فصلی سرما مورد استفاده قرار می‌گیرند اما در موارد کمی از ریشه‌ گیاه برای درمان استفاده می‌شود. نوشیدنی‌ها به دو طریق، دم‌کردنی یا جوشیدنی تهیه می‌شوند.

اگر بخواهیم دارویی با اثر قوی داشته باشیم، گیاه را می‌جوشانیم.

معجون معجزه‌آسا
زنجبیل را می‌توان در شیر به همراه عسل و دارچین جوشاند.

این ترکیب برای افرادی که دچار درد آرتروز و ورم مفاصل هستند، بسیار مفید است.

این «نوشیدنی» را می‌توان به عنوان صبحانه و با چند تکه نان صرف کرد.

اگر این معجون معجزه‌آسا به مدت ۴۰ روز استفاده شود، دردهای زانو به طور کامل برطرف می‌شوند.

گل بنفشه؛ تسکین سرفه‌های خشک
گل بنفشه را به صورت «دمنوش» درست می‌کنند.

این گل مزه بسیار خوبی دارد و به صورت شربت دارویی در داروخانه‌ها به فروش می‌رسد.

به این دمنوش‌ می‌توان گل سرخ هم اضافه کرد. گل بنفشه در درمان سرفه‌های خشک بسیار مناسب است.

بهمن 90

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۹ ، ۱۰:۰۷
فاصله گلناری

 

مصاف دوباره نادال و فدرر در مسابقات تنیس اوپن استرالیا

شماره خبر : 37046

مرد شماره 2 تنیس جهان به مرحله نیمه نهایی رقابت‌های تنیس اوپن استرالیا صعود کرد.

در ادامه مرحله یک چهارم نهایی رقابت‌های تنیس اوپن استرالیا، اولین گرند اسلم سال 2012 میلادی که از ابتدا با حضور 128 بازیکن برتر جهان و جایزه بیش از 12 میلیون دلاری در حال برگزاری است، مرد شماره دو تنیس جهان نیز به نیمه نهایی رسید تا برای بیست و هفتمین بار به مصاف حریف سنتی خود راجر فدرر سوئیسی برود.

نادال و فدرر

در دومین دیدار این مرحله امروز رافائل نادال تنیسور چپ‌دست اسپانیایی و قهرمان یک دوره رقابت‌های تنیس آزاد استرالیا به مصاف توماس بردیچ چک و بخت هفتم قهرمانی رفت و در حالی بازی را با نتیجه 3 بر یک به سود خود به پایان رساند که ست اول را با نتیجه 7 بر 6 واگذار کرده بود.

نادال و بردیچ برای چهاردهمین با هم دیدار کردند. پیش از این 10 پیروزی به سود نادال و 3 برد به حساب حریف چک وی به ثبت رسیده بود.

نادال

در نخستین دیدار مرحله یک چهارم نهایی این رقابت‌ها امروز راجر فدرر، پرافتخارترین بازیکن تاریخ گرند اسلم‌های تنیس و قهرمان 4 دوره مسابقات آزاد استرالیا به مصاف خوان مارتین‌ د‌ل‌پوتروی آرژانتینی رفت و در پایان با برتری 3 بر صفر مقابل حریف آرژانتینی برای سی‌امین بار به مرحله نیمه نهایی تاریخ مسابقات گرند اسلم صعود کرد.

فدرر در این دیدار در حالی برای دهمین بار مقابل د‌ل‌پوترو قرار گرفت که پیش از این 7 پیروزی به سود فدرر و دو پیروزی به سود حریفش به ثبت رسیده بود و امروز نیز اسطوره 30 ساله تنیس جهان در هزارمین دیدار خود در رقابت‌های تنیس حرفه‌ای هشتمین پیروزی‌اش را مقابل بخت یازدهم قهرمانی مسابقات و مرد شماره 11 تنیس جهان جشن گرفت تا به عنوان اولین بازیکن راهی مرحله نیمه نهایی شود.
فدرر
به این ترتیب شنبه و در نخستین دیدار مرحله نیمه نهایی رافائل نادال و راجر فدرر، مردان شماره 2 و 3 تنیس جهان برای بیست و هفتمین بار در حالی با هم دیدار می‌کنند که پیش از این 17 پیروزی به سود نادال و 9 پیروزی به سود فدرر به ثبت رسیده است.

راجر فدرر

این دو آخرین بار در دیدار رده‌بندی مسابقات پیش فصل تنیس حرفه‌ای جهان که حدود یک ماه پیش در ابوظبی و با قضاوت علی کاتبی، داور نشان نقره کشورمان برگزار شده بود به مصاف هم رفتند که در نهایت نادال با برتری 2 بر صفر مقابل فدرر عنوان سومی رقابت‌ها را از خود کرده بود.

*برنامه سایر دیدارهای مرحله یک چهارم نهایی:
اندی ماری از بریتانیا – کی نیشیکوری از ژاپن
نواک جوکوویچ از صربستان – دیوید فرر از اسپانیا

 

بهمن 90

 

نادال

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۹ ، ۱۰:۰۴
فاصله گلناری

شرح ماجرای قیام خونین مردم تبریز در چهلم شهدای قم

 

 

روز 29 بهمن 1356، که مصادف با چهلم فاجعه قم در 19 دی بود، در بسیاری از شهرها و نقاط کشور به یاد و خاطره شهدای آن فاجعه، مجالس ختم و سوگواری برگزار شد.

در تبریز نیز قرار بود ساعت 10 صبح مردم در مسجد قزللی (میرزا آقا یوسف مجتهد) تجمع نمایند. دعوت از سوی آیت الله قاضی و ده تن دیگر از علمای تبریز صورت گرفته بود.

همچنین در 25 بهمن آیات عظام گلپایگانی و شریعتمداری نیز به همین مناسبت اعلامیه هایی صادر و این روز را عزای عمومی اعلام کرده بودند.

در روز 29 بهمن مردم در حالی که جمع می شدند، در مقابل مسجد، اعلامیه ها را نیز مطالعه می کردند.

سرگرد مقصود حق شناس، رییس کلانتری بازار به همراه عده ای مامور سر می رسد و به مردم اعلام می کند که متفرق شوند، اما مردم توجهی به اخطارهای او نمی کنند. خادم مسجد که قصد باز نمودن درب مسجد را بنا به دستور آیت الله قاضی طباطبایی داشت، توسط مأموین از این کار منع می شود. تعدادی از جوانان به طرف سرگرد حق شناس حرکت می کنند و از او می خواهند تا درب مسجد جهت برگزاری مراسم باز شود  و او با لحن تند و زشتی خطاب به جوانان می گوید: «نمی شود. در این طویله باید بسته بماند!»

جوانی از غیرتمندان تبریز به نام محمد تجلاّ که از پاره کردن اعلامیه و سخنان توهین آمیز او به هیجان آمده بود، با وی گلاویز می شود. حق شناس اسلحه کمری را می کشد و سینه محمد را نشانه می گیرد و این جوان 22 ساله را به شهادت می رساند. مردم جنازه خون آلود جوان قهرمان را برداشته و به طرف خیابان ها به راه می افتند. کم کم در طول راه مردم به صف راهپیمایان می پیوندند و قیام مردم آغاز می شود.

 

 

یحیی لیقوانی رییس ساواک تبریز که متوجه عادی نبودن اوضاع شهر شده و به گستردگی قیام واقف گشته بود، بلافاصله با تهران تماس می گیرد و کسب تکلیف می کند. شاه که خبر قیام به او رسیده بود، در تماس با جمشید آموزگار دستور حفاظت از پمپ بنزین ها،  کارخانه ها، ادارات دولتی و سرکوب شدید را می دهد و می گوید که هر گونه مقاومتی سرکوب گردد. شورای امنیتی استان تشکیل جلسه می دهد و تصمیم می گیرند از نیروهای ارتش و ژاندارمری استفاده کننده و یگان های نظامی در سطح شهر مستقر شوند و برای این که نشان بدهند در سرکوب جدیت دارند دستور استقرار دو دستگاه تانک چیفتن، دو دستگاه نفربر و یک دستگاه تانک اسکورپین را در سطح شهر می دهند. همچنین تصمیم گرفته می شود استاندار، سپهبد آزموده با آیت الله قاضی تماس بگیرد و بگوید که مراسمی که صبح بر پا نشد، می شود بعدازظهر در مساجد مختلف برگزار شود، به شرطی که مردم به رعایت نظم و آرامش دعوت شوند. در شهر جمعیت خشمگین، ساختمان حزب رستاخیز تبریز را تصرف می کنند و خودروها و ساختمان های دولتی را به آتش می کشند و بانک ها را متصرف و پول های آن ها را می سوزانند. دانشجویان دانشگاه نیز به همراه مردم در این قیام  حضور  پیدا می کنند.

 

 

تبریز در چلهم شهدای قم به صورت شهر جنگ زده در آمد. خیابان ها از خون جوانان، بازاریان، دانشجویان و مردان و زنان رنگین شد و بدین ترتیب پس از فاجعه خونین قم، جنایت دیگری بر جنایت های رژیم افزوده شد.(1)

سرانجام ساعت 5 بعدازظهر، نیروهای نظامی بر شهر مسلط شدند. در آماری که برای رییس ساواک تبریز تهیه کردند، این طور نوشته شده بود:

«581 نفر دستگیر، 9 نفر کشته، 118 نفر زخمی، 3 دستگاه تانک، 2 سینما، یک هتل، کاخ جوانان، حزب رستاخیز و تعدادی اتومبیل شخصی و دولتی به آتش کشیده شدند.»

چند روز بعد تعداد کشته شدگان تبریز به 13 نفر رسید، کنسول امریکا در تبریز در واپسین ساعت های روز، این یادداشت را به سفارت امریکا در تهران مخابره کرد:

«بیشتر تظاهر کنندگان را مردان جوان تشکیل می دهند و اهدافشان مظاهر جامعه غیر مذهبی از قبیل سینماها و کلوپهاست. نیروهای اجتماعی و مذهبی به حالتی در آمده اند که کنترلشان آسان نیست. شاه (شاید) با تعویض استاندار آذربایجان و تحت انضباط در آوردن ساواک و مقامات پلیس این استان به شورش های تبریز واکنش نشان دهد. با این حال چهل روز بعد، باز هم در شهرهای مختلف ایران تظاهرات و خشونت هایی به وقوع خواهد پیوست.»

رییس شهربانی تبریز، معزول و به تهران احضار و استاندار هم بر کنار گردید.

کشتار مردم تبریز شاه را غافلگیر کرد، چون او که به نظر خود توانسته بود پرده ای ضخیم بر روی فاجعه قم بکشد حتی اقدام دبیر کل سازمان ملل را به سود خود تمام کند و افکار خارجیان را از درک واقعیت منحرف سازد، در قیام مردم تبریز دست و پای خود را گم کرد.

پیام امام خمینی قدس سره به مردم آذربایجان(2)

 

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر اهالی شجاع و متدین آذربایجان عزیز. درود بر مردان برومند و جوانان غیرتمند تبریز. درود بر مردانی که در مقابل دودمان بسیار خطرناک پهلوی قیام کردند و با فریاد «مرگ بر شاه» خط بطلان بر گزافه گویی های او کشیدند. زنده باشند مردم مجاهد عزیز تبریز که با نهضت عظیم خود، مشت محکم بر دهان یاوه گویانی زدند که با بوقهای تبلیغاتی، انقلاب خونین استعمار را که ملت شریف ایران با آن صددرصد مخالف است، انقلاب سفید شاه و ملت می نامند و این نوکر اجانب و خود باخته مستعمرین را نجات دهنده ملت می شمارند.

مردکی نجات دهنده کشور است که مخازن بزرگ ثروت این ملت مظلوم را دو دستی تقدیم اجانب نموده و آن پول ناچیز را که می گیرد تقدیم می کند و در مقابل آهن پاره هایی می گیرد که هیچ دردی از ملت دوا نمی کند!! آن شخصی نجات دهنده است که با مصونیت دادن اتباع اجانب، کشور را از حیثیت ساقط و به شکل مستعمره عقب افتاده در آورده است!!

مردکی حافظ آزادی ملت است که در سرتاسر کشور، احدی را حق یک کلمه حقگویی و انتقاد نمی دهد و پلیس ننگینش بر سر این ملت مظلوم سایه افکنده!! شاهی عدالت گستر است که در هر چند گاهی با قتل عام، ملتی را به عزا می نشاند!!

 

 

من نمی دانم با چه زبانی به اهالی محترم تبریز و به مادران داغدیده و پدران مصیبت کشیده تسلیت بگویم، با چه بیان این قتل عام های پی در پی را محکوم کنم. من از مقدار جنایات و عدد مقتولین و مجروحین اطلاع صحیح ندارم. ولی از بوق های تبلیغاتی معلوم می شود که جنایت های بیش از تصور ماست. با این وصف، شاه افراد پلیس را که به قتل عام به دلخواه او دست نزده اند، به محاکمه می خواهد بکشد.

خاطره ی بسیار اسف انگیز قم هنوز ما در را در رنج داشت که فاجعه ی بسیار ناگوار تبریز پیش آمد که هر مسلمی را رنج داد و ما را به سوگ نشاند. من به شما اهالی معظم آذربایجان نوید می دهم، نوید پیروزی نهایی. شما آذربایجانیان غیور بودید که در صدر مشروطیت برای کوبیدن استبداد و خاتمه دادن به خودکامگی و خودسری سلاطین جور به پا خاستید و فداکاری کردید. تاریخ ایران به یاد ندارد این چنین سفاکی و قتل عام پی در پی را که به دست این یاغی سفاک انجام می گیرد.

تاریخ مشروطیت به یاد ندارد این چنین مجلس سنا و شورا را که اهالی محترم متدین آذربایجان را مشتی اوباش و بی دین معرفی کند. از مجلسی که دست نشانده شاه است، بیش از این توقع نیست. اکنون بعد از آن همه کشتار و جنایات تبریز و آن همه خونخواری های شاه، مشتی سازمانی را با کارگران مجبور با سرنیزه در گوشه کنار کشور به راه انداخته و با عربده کشیدن و به نفع دستگاه جنایت و خیانت، تظاهرات به راه انداختن می خواهند لکه های ننگ را از سر و صورت این مستبد خونخوار شستشو کنند، غافل از آن که با آب زمزم و کوثر هم محو نخواهد شد. تاریخ، رنجهای ملت و ستمکاری و جنایات این پدر و پسر را ضبط کرده و در فرصتی منتشر خواهد کرد.

من اکنون که مشغول نوشتن این «غمنامه» هستم، نمی دانم که به برادران عزیز تبریزی ما چه می گذرد. آیا شاه به جنایات خود ولو موقتاً خاتمه داده است یا نه؟ و یا می خواهد پس از آن قتل عام، بازماندگان را چنان سرکوبی کند که نفسها قطع شود؟ لکن باید بداند که دیر شده، ملت ایران راه خود را یافته و از پای نمی نشیند تا جنایتکاران را به جای خود بنشاند و انتقام خود و پدران خود را از این دودمان سفاک بگیرد.

با خواست خداوند قهار، اکنون در تمام کشور صداهای ضدِشاهی و ضدِرژیمی بلند است و بلندتر خواهد شد و پرچم اسلام بر دوش روحانیون ارجمند برای انتقام از این ضحاک زمان به اهتزاز خواهد در آمد و ملت اسلام یکدل و یک جهت به پاس از مکتب حیاتبخش قرآن، آثار این رژیم ضدِ اسلامی و مروج زرشتی را محو خواهد کرد.

«اَلَیْسَ الصُبّح بقریبٍ»

اهالی معظم و عزیز آذربایجان – ایدهم الله تعالی – بدانند که در این راه حق و استقلال و آزادی طلبی و در حمایت از قرآن کریم تنها نیستند، شهرهای بزرگ چون شیراز، اصفهان، اهواز و دیگر شهرها و مقدم از همه قم مرکز روحانیت و پایگاه حضرت صادق – سلام الله علیه – و تهران بزرگ با آن ها هم صدا و هم مقصد و همه و همه در بیزاری از دودمان پلید پهلوی شریک شمایند. امروز شعارها در کوچه برزن هر شهر و هر ده «مرگ بر شاه» است و هر چه عمال کثیف کوشش می کنند که جنایات را از مرکز اصلی که شاه است منحرف و به دولت یا مأموران متوجه کنند، کسی نیست که باور کند.

عجب آن که از قرار مسموع هیأتی از دستگاه به آذربایجان آمده است که بی خبری شاه را از این جنایات اعلام کند و آن کس که احتمال آن را بدهد، کی است جز سازمان ها و اعضای مجلسین که آن ها هم احتمال نمی دهند و تظاهر به خلاف می کنند...

پی نوشتها:

1- برخی از شهیدان و مجروحین این فاجعه عبارتند از: 1- محمد تجلاّ که دانشجو بود 2- محمدباقر رنجبر آذرفام که بعد از ده روز به شهادت رسید. سید یحیی (رحیم) صفوی که مجروح شد و بعد از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه در آمد و هم اکنون به عنوان فرمانده کل سپاه مشغول خدمت به انقلاب می باشد.

2- صحیفه نور، جلد 2، ص 38-36، 8/12/1358.

 

تدین و غیرت دینی؛عامل نقش‌افرینی مردم آذربایجان در تحولات تاریخ معاصر


مردم آذربایجان و به طور مشخص مردم تبریز و بسیاری از شهرهای دیگر آذربایجان، اینها کسانی هستند که از بیش از صد سال قبل در عمده‌ترین حوادث و تحولات مثبت این کشور در صف اول قرار داشتند و نقش‌آفرینی کردند؛ از تحریم تنباکو که مرحوم حاج میرزا جواد مجتهد تبریزی وارد میدان شد تا نهضت مشروطیت - چه نهضت مشروطیت اول، چه آنچه که بعد از استبداد صغیر پیش آمد - کانون جوشش مبارزات، آذربایجان بود، شهر تبریز بود. قهرمانان نامدار تبریز توی جیبشان نامه‌ها و احکام علمای بزرگ را داشتند؛ به آنها استناد میکردند، تصریح میکردند، امثال ستارخان و باقرخان؛ حالا غیر از علمای بزرگی که در این نهضت حضور داشتند. حتّی امثال این قهرمانان و رزمندگان دلاور آذربایجان تصریح میکردند که پیرو علمای دین و پیرو احکام مراجع تقلیدند؛ این آثار و اسناد مسلّمِ باقیمانده‌ی از آن روز این را به ما میگوید. اینجور نبود که این حرکت یک حرکت بی‌جهت و خودبخودی باشد؛ حرکت دینی بود، از روی احساس غیرت دینی بود. همه متدین بودند در سرتاسر کشور، منتها بعضی از نقاط به خاطر خصلتهای بومی - آن غیرت، آن شجاعت، آن مردانگی - این حرکت دینی را برجسته‌تر کردند؛ تبریز و آذربایجان اینجور بوده.

بعد از آنی که نهضت اسلامی شروع شد از پانزده خرداد سال ۴۲ همین جور بود. از آنجا علمائی زندانی شدند، تبعید شدند، به زندان تهران آورده شدند. در طول این سالها هم همین جور بود. در شروع انقلاب هم خب، بیست و نه بهمن یک شاخص عمده است، یک سنگ نشان است در این جاده‌ی عظیم حرکت مردم ایران. من مکرر گفتم، نمیخواهم تکرار کنم؛ اگر بیست و نه بهمن نبود، نوزده دی قم معلوم نبود بتواند این اثر را بگذارد. حرکت بیست و نه بهمن تبریزی‌ها بود که خون شهدای مظلوم نوزده دی قم را جوشاند، زنده کرد، پیام آن را به همه‌ی دنیا رساند، به همه‌ی کشور رساند. حرکت مردم تبریز اینجور اثرگذار بود. بعد هم مسائل انقلاب، مسائل جنگ.

اولین امام جمعه‌ی شهید و شهید محراب از تبریز بود؛ از پنج شهید محراب، دو نفرشان مال تبریزند. در بین لشکرها، در بین سردارها، لشکر عاشورا و رزمندگان آذربایجانی و تبریزی و سرداران آنها جزو برجستگانند. یک لشکر مجموعه‌ای از جوانهاست، همه‌ی مردم تو لشکر نیستند؛ اما اگر همه‌ی مردم در راه نباشند، همه‌ی مردم دلشان در این جهت نباشد، یک لشکر دلاورِ قهرمانی مثل آن لشکر به وجود نمی‌آید. جنازه‌ی شهدا را هی بیاورند، تشییع کنند، هی مردم مشتاقتر بشوند؛ پدر مادرها جوانهاشان را بیشتر بفرستند جبهه؛ اینها همه معنا دارد. اینها همان راز موفقیت ملت ایران است.۱۳۹۰/۱۱/۲۶ 

در طول تاریخِ نزدیک به خودمان، در حوادث بزرگ، از دوران مشروطه و قبل از مشروطه تا امروز، انسان دو ویژگی را در تبریز و در آذربایجان میبیند: یکی اینکه مردم تبریز در حوادث گوناگون همیشه آغازکننده بودند، شروع کننده بودند و ابتکار عمل را در دست گرفته‌اند. قضیه‌ی بیست و نهم بهمن از این قبیل است. اگر مردم بیدار تبریز در چهلم حوادث قم، آن حادثه‌ی بزرگ را به وجود نمیآوردند، این سلسله‌ی اربعین‌ها در کشور راه نمیافتاد و این حرکتِ خودجوش عظیم مردمی در سراسر کشور معلوم نبود چگونه به وجود خواهد آمد و چگونه ادامه پیدا خواهد کرد. بنابراین ابتکار عمل را تبریزیها کردند. در قضایای قبل هم همین جور بوده است، در قضیه‌ی مشروطه هم همین جور بود؛ تبریزیها شروع‌کننده‌اند، مبتکرند. بسیاری از این شعارهائی هم که امروز در زبان مردم عزیز ما در سراسر کشور جریان دارد، غالباً از تبریز شروع شده است.
خصوصیت دوم، وفاداری است. بعضیها وارد یک راهی میشوند، اما ادامه نمیدهند و وفادار نمیمانند؛ حوادث گوناگون آنها را متزلزل میکند، مردد میکند؛ گاهی از راه برمیگردند، گاهی بدتر از برگشتن، اصل حرکت و راه را انکار میکنند؛ از این قبیل داشتیم. مردم تبریز و آذربایجان وفادارند، ایستاده‌اند. خدای متعال در قرآن میفرماید: «و من اوفی بما عاهد علیه اللَّه فسیؤتیه اجرا عظیما».آن کسی که وفادار میماند، پای حرف حق و سخن حق میایستد، گذشت زمان و حوادث دشوار، او را متزلزل نمیکند، خدای متعال به او پاداش بزرگی خواهد داد. یک عده‌ای اینجور نیستند، عهدشکنی میکنند؛ «فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه». عهدشکن به ضرر خود عمل میکند و در واقع به خاطر عهدشکنی، خود را خسارت‌زده میکند؛ راه خدا خسارتی نمیبیند. شما مردم تبریز و مردم آذربایجان وفاداری کردید و ایستادید.
امام بزرگوار ما با اینکه با تبریز آشنائی نزدیکی نداشتند، اما مردم تبریز را خوب شناخته بودند. در آن قضایای فتنه‌ی اول انقلاب که در جاهای مختلف فتنه‌انگیزی شد، از جمله در تبریز، امام فرمودند که خود مردم تبریز جواب فتنه‌گران را خواهند داد، و دادند؛ همین‌جور شد. جز نیروی ایمان و غیرت و همت و آگاهی و بصیرت، چیز دیگری نمیتوانست آن فتنه‌ها و آن آتشها را خاموش کند.

سخنان رهبر عزیز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۹ ، ۰۹:۵۱
فاصله گلناری

روز نیروی هوایی ارتش

وَالَّذینَ جاهَدوُا فینا لَنَهْد ِیَنِّهُمْ سُبُلنا(1)

 

 

دیباچهکلام امام

 

کلام رهبرعملکرد نیروی هوائی در طول دفاع مقدس

 

تقدیر از نیروی هوایی توسط فرمانده کل قوا

نیروهای هوایی ارتش علی رغم تمام تبلیغات و تلقینات رژیم طاغوت، در برهه ای حساس با شجاعت و آگاهی، در روز نوزدهم بهمن ماه 1357 علیه ظلم و ستم طغیان کرد و به صفوف اسلام و مردم پیوست و ملت را در ادامه ی مبارزه دلگرم تر کرد.

مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای

 

 

دیباچه

 

یکی از گام های بلندی که در جریان انقلاب موجب ریشه کن ساختن حکومت پهلوی شد، حرکت متهورانه ی نظامیان نیروی هوایی در 19 بهمن 1357 بود.

یک هفته از ورود امام قدس سره به ایران گذشته بود و هنوز رژیم شاهنشاهی پا بر جا و بختیار مدعی مقاومت در مقابل انقلاب بود، ملت در انتظار وعده ی امام بود که در بهشت زهرا فرمودند: من توی دهن این دولت می زنم...

شایعه ی کودتای ارتش، روز به روز فراگیرتر می شد و همه نگران اوضاع و احوال بودند. اگر چه اعتصابات پراکنده در برخی از واحدهای ارتش گسترش و موضوع به روزنامه ها نیز کشیده شده بود، اما هنوز مردم، ارتش را در مقابل خود می دیدند و نگران آینده ای مبهم و در هراس از روزی که درگیری نهایی ارتش و مردم بخواهد سرنوشت نهایی انقلاب را رقم بزند، بوده و عده ای هم آماده ی نبرد مسلحانه برای حصول پیروزی نهایی می شدند. بهترین و عظیم ترین کاری که می توانست روحیه ی انقلاب را تقویت کند، مقاومت دولت بختیار را در هم شکند، و مأموریت هایزر را در طراحی کودتای نظامی با شکست مواجه سازد و در نهایت روحیه ی معدود نظامیانی را که هنوز انقلاب را باور نکرده بودند درهم شکند، اعلام همبستگی ارتش با ملت بود. مقامات عالی رتبه نظامی به هیچ وجه زیر بار پذیرش انقلاب و اعلام همبستگی با مردم نرفته و هم چنان از دولت بختیار حمایت می کردند.

در این شرایط نظامیان فداکار و متعهد نیروی هوایی به این نتیجه رسیدند که باید دست به کار بزرگی زده و وظیفه ی ملی و مذهبی خود را انجام دهند. لذا با یک حرکت متهورانه به سیل خروشان ملت پیوستند و با حضور در اقامتگاه رهبر بزرگ انقلاب اسلامی در مدرسه ی علوی سندی از افتخار، حماسه، رشادت و ایمان را در برگ های زرین تاریخ انقلاب اسلامی به ثبت رسانیدند.

این روز بزرگ، نقطه ی عطفی در تاریخ انقلاب و ارتش است، روزی که حماسه ی حضور قاطعانه ی ارتش در صحنه ی انقلاب به وقوع پیوست و طلیعه ی خجسته ی پیوند ارتش با ملت مسلمان و انقلابی به وضوح آشکار گشت.

 

کلام امام

امام خمینی قدس سره در مورد رژه تاریخی پرسنل نیروی هوایی چنین فرمودند:(2)

... کاری که شما عزیزان در این روزها در روز 19 بهمن انجام دادید از حیث معنویت بزرگترین کارها و با ارزش های دنیایی هم بزرگترین ارزش ها بود. آن روزی که باز پیروزی به آن جا نرسیده بود که مورد اطمینان باشد و شما در معرض خطر بزرگ بودید، از جان گذشته و به اسلام پیوستید و از سپاه اسلام شدید. خداوند این افتخار را برای شما حفظ کند و شما را در دو جهان سعادتمند فرماید و آنچه که باید به شما عرض کنم این است که تا شما تعهد خودتان را به اسلام حفظ کردید و روابط خودتان یرا با همه ی قشرهای ملت برادرانه کردید، این انقلاب محفوظ خواهد ماند و شما با برادران خودتان که افراد عزیز این ملت هستند همدوش برای پیشبرد این انقلاب به پیش خواهید رفت و احکام اسلام را یان شاء الله یتعالی در همه جا، در همه ی ایران اجرا خواهید فرمود، این الگویی باشد برای همه ی ملت ها و مستضعفان جهان که ان شاء الله  اسلام در همه جا حیات پیدا کند و شما ان شاء الله این سعادت جاوید را همراه داشته باشید.

«بحمد الله امروز در بین ارتش، در بین همه ی نیروهای ارتشی و در بین همه ی ارگانهای دولتی، همه ی افراد بحمدالله متکی به اسلام و متکی به خداوند تبارک و تعالی هستند و اگر خدای نخواسته در بین آنها یک نادری پیدا بشود، یک فرد منحرفی پیدا بشود، قهراً با استقامت ملت، با استقامت شما عزیزان، آن هم استقامت پیدا می کند و شما دلگرم باشید به این که اتکا به خدا دارید. آن کس که اتکا به خدا دارد منصور است. خداوند وعده ی نصرت به شما داده است مادامی که شما هم نصرت خدا را بکنید و نصرت خدا و نصرت دین خدا نصرت بندگان مؤمن خداست. شما به این عهد باقی باشید و خدای تبارک و تعالی عهد خود را عمل خواهد کرد. من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه ی ملت و خصوصاً قوای نظامی و انتظامی و بالاخص شما جوانان عزیز را که برای ارتش افتخار ایجاد کردید، از خدای تبارک و تعالی مسألت می کنم.»

کلام رهبر

 

 

فرمانده معظم کل قوا حضرت آیت الله خامنه ای از روز نیروی هوایی چنین یاد کرده اند:(3)

«این که ما روز نوزدهم بهمن را یک مقطع به حساب می آوریم و نیروی هوایی را با این نام معرفی می کنیم، این در حقیقت تکیه بر روی یک مسأله ی ارزشی است که یقیناً تاریخ قضاوت خواهد کرد، هم چنان که امروز در مجموعه ی مسایل کمتر می شود ابعاد آن را دانست و فهمید. همین امروز هم چشم های باز و دل های بیدار ملت ما قضاوت می کنند، همان طور که چند سال گذشته را قضاوت کردند.

این خیلی مهم است که نیروی هوایی سوگلی یک رژیمی، علی رغم همه ی تبلیغات و تلقیناتی که شده است در یک برهه ی حساس، آن شجاعت را و آن آگاهی را پیدا کند که با ظلم و طغیان صریحاً مقابله کند و خود را به جناح اسلام و حق متصل کند، و این در روز نوزدهم بهمن اتفاق افتاد. آن چهره های جوان و مصمم نیروی هوایی که بسیاری از آنها همین امروز بحمدالله در عداد عناصر مسؤول و کارگزار نیرو حضور دارند و بعضی از آنها هم به شهادت رسیدند، این ها علیه رژیم وابسته ی پهلوی اعلام موضع کردند و مردم را دلگرم نمودند. این کار اثر بسیار عجیبی داشت.

من آن روز در خدمت امام شاهد قضایا بودم و دیدم این تحولی را که به صورت محسوس دارد در ارکان نظام کشور ما تحقق پیدا می کند. سبقت در جهاد، سبقت در پذیرش ارزش های الهی و اسلامی و سبقت در فهمیدن حقیقت، یک ارزشی است که این ارزش را نیروی هوایی ما همراه با یک ارزش دیگری کسب کرد، که آن هم عبارت است از: ایستادگی و صدق قول در میدان های خطر.  

 

 

نقش ارزنده ی همبستگی با شکوه پرسنل ارتش و خصوصاً نیروی هوایی در اضمحلال و شکست رژیم، نشان دهنده ی شعور ایمانی و انقلابی این عزیزان فداکار و عشق ورزیدن به آرمان های مقدس و آزادی خواهانه ی ملت در این سرزمین بود که موجب شد تا علی رغم فشارها و اختناق شدید آن روز، این عزیزان گام در میدان مبارزه با ظلم و جور نظام پهلوی برداشته و یک صدا با ملت دلاور در9 بهمن 1357، حماسه ی پرشکوه این بیعت را در صفحات تاریخ انقلاب اسلامی ثبت نمایند.عظمت رویداد با شکوه 19 بهمن نه تنها در خاطره ی نسل انقلاب، بلکه در اذهان نسل های آتی این کشور نیز همیشه به عنوان یک حماسه ی جاویدان متجلی و منوّر خواهد ماند.

روز نیروی هوایی ارتش

 

 

از شکننده‌ترین ضربات بر پیکر رژیم شاهنشاهی، حرکت شجاعانه پرسنل نیروی هوایی ارتش در 19 بهمن 1357 بود که بحق می‌توان آن را از ایام الله نامید. در این روز، نظامیان متعهد نیروی هوایی، با حضور در اقامتگاه رهبر بزرگ انقلاب اسلامی در مدرسه رفاه و بیعت با حضرت امام، سندی از افتخار، حماسه، رشادت و ایمان را در برگ‌های زرین انقلاب اسلامی به ثبت رسانیدند. این حماسه حضور و بیعت قاطعانه ارتش، طلیعه خجسته پیوند ارتش با ملت مسلمان و انقلابی بود. اینگونه بود که ارتشی که مهمترین پشتوانه رژیم استبدادی پهلوی می‌نمود و با اتکای به این ارتش، سردمداران غربی و استکبار جهانی، ایران را جزیره ثبات می‌دانستند، بعلت تحولی که انقلاب در روح انسان ها پدید آورده بود، در خدمت آرمان انقلاب اسلامی درآمد و در طول انقلاب نیز خصوصا در 8 سال دفاع مقدس حماسه‌های پر شوری در دفاع از کیان اسلام و انقلاب آفرید. امام خمینی در روز 19 بهمن 57 در جمع پرسنل نیروهای هوایی فرمودند: «در درود بر شما سربازان امام عصر سلام الله علیه، همانطور که فریاد زدید، تاکنون در خدمت طاغوت بودید، طاغوتی که همه هستی ما را ساقط کرد، طاغوتی که ما را برده خارجی‌ها کرد و از امروز در خدمت امام عصر سلام الله علیه و در خدمت قرآن کریم هستید.» تصویر بیعت پرسنل نیروی هوایی ارتش به هنگام بیعت و سلام نظامی در مقابل امام خمینی که در روزنامه‌های فردای آن روز چاپ شد، دژخیمان رژیم را بیش از پیش نا امید و امواج خروشان انقلابی مردم را فزونتر کرد. اکنون تنها سه روز تا پیروزی انقلاب اسلامی باقی است.

16 بهمن 90

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۹ ، ۰۹:۴۸
فاصله گلناری

 فرشی که امروز به نام فرش نایین به شایستگی و غرور ارزشی والا به فرش ایران در بازارهای جهانی بخشیده است حاصل سر پنجه مردمانی هنرمند و کم ادعا است که طبیعت کویری نهایت خست و تنگی را بر شرایط زندگی آنها روا داشته است.

 


 طرح و نقشه های قالی نایین متفاوت است و انواع زیادی دارد که بیشتر به صورت نقش گل مرغی ـ پیچ در پیچ اسلیمی ـ شکارگاه ـ محرابی جوشقانی ـ لچک ترنج ـ طرحهای غلط ( قابی ، قابی درختی ، قاب محتشم ) و در اندازه های مختـلف چون پشتی به ابعاد 80 * 120 سانتیمتر . ذرع و نیم به ابعاد130*200 سانتیمتر . قالیچه یا پرده ای به ابعاد 170 * 270 سانتیمتر . 300 * 200 . 300 * 400 و ... .
 قالی های نایین به شکل گره زدن از نوع گره فارسی باف می باشد که این گره زدن گاهی به صورت یک جفتی یا دو جفتی انجام می شود.
 قالی نایین معمولا بصورت 6 لا یا 9 لا و یک خفتی و دو خفتی بافته می شود که می توان قالی های 6 لا و یک خفت را ریزبافی و ظریف و با کیفیت بالا و قالی ها 9 لا و دو خفتی را با ظرافت و کیفیت پایینتر دانست.

 

 

لذا در سال 1302 با هزینه خود مبادرت به دائر نمودن کلاس فنی کرد و در این رابطه از وجود دو نفر از استادان قالی بافی نایینی به نامهای میرزا حسن و میرزا جواد سجادی که از سادات نایین بودند و مراحل آموزش قالی بافی را قبلا در سلطان آباد اراک آموخته بودند بهره گرفته و به مدت دو سال در اولین کارگاه قالی بافی نایین به آن عده از افرادی که ذوقی به این کار داشتند ، حرفه بافت قالی را آموختند.

 

طولی نکشید که مرحوم حاج ملا قاسم صادقی نیز با جدیت خود کارگاه قالی بافی دیگری را در محله چهل دختران نایین دایر نمود و آوازه طرز کار و بافته دست آنان که یک پدیده جدید محسوب می شد در بین همه پخش گردید و عده ای دیگر را جذب فعالیت در زمینه رونق این حرفه نمود که جا دارد از جمله آنان از کوشش بی دریغ برادران حبیبیان که طرح فرش نایین را با الهام از طبیعت کویر و فرهنگ غنی مردم منطقه و طرحهای دوران صفوی به عرضه وجود آوردند بعنوان بانیان توسعه و ترویج فرش نایین نام برده شود . از آنجایی که سطح درآمد حاصله از قالی بافی نسبت به سایر هنرهای دستی از رشد قابل توجهی برخودار بود ، طولی نکشید که این هنر از رونق چشمگیری برخوردار گردید .

 

فرشی که امروز به نام فرش نایین به شایستگی و غرور ارزشی والا به فرش ایرانی در بازارهای جهانی بخشیده است حاصل سر پنجه مردمانی هنرمند و کم ادعا است که طبیعت کویری نهایت خست و تنگی را بر شرایط زندگی آنها روا داشته است.

 

فرش نایین
طرح و نقشه های قالی نایین متفاوت است و انواع زیادی دارد که بیشتر به صورت نقش گل مرغی ـ پیچ در پیچ اسلیمی ـ شکارگاه ـ محرابی جوشقانی ـ لچک ترنج ـ طرحهای غلط ( قابی ، قابی درختی ، قاب محتشم ) و در اندازه های مختـلف چون پشتی به ابعاد 80 * 120 سانتیمتر . ذرع و نیم به ابعاد130*200 سانتیمتر . قالیچه یا پرده ای به ابعاد 170 * 270 سانتیمتر . 300 * 200 . 300 * 400 و ... .

 


حفظ و نگهداری فرش دستبافت

در این بخش دستوالعملهای ساده ای که با رعایت آنها، فرش دستبافت شما از گزند صدمات در امان می ماند بیان می کنیم. 
این دستوالعمل ها در مورد فرشهای مصرفی می باشند و لازم است در مورد فرش های عتیقه با کارشناسان خبره مشورت شود:

1- سطحی که فرش بر روی آن گسترده می شود باید صاف، خشک و عاری از گرد و خاک باشد.
2- فرش بر روی سطح گچی یا خاکی یا آهکی نباید گسترده شود.
3- بهتر است فرش روی موکت یا لاستیک و یا فرش دیگری پهن نگردد.
4- هنگام نظافت فرش بهتر است پنجره ها باز باشد تا گرد و خاک ناشی از نظافت دوباره روی فرش ننشیند.
5- درز های لابه لای سنگ فرش، سرامیک و یا موزاییک سطحی که فرش بر روی آن پهن می شود نباید خالی باشد زیرا مخفیگاه خوبی برای رشد بید خواهد بود.
6- برای جلوگیری از بید خوردگی پشت فرش می توانید از مقداری پودر نفتالین یا نگزالت و یا مواد گیاهی مانند تنباکو استفاده کنید. دقت کنید که از این مواد در حد متعارف استفاده شود.
7- چنانچه فرش دچار بید خوردگی شد. ابتدا باید سطحی که فرش روی آن قرار دارد را کنترل و تمیز نمود سپس نقاط بید خورده حتما باید ترمیم گردند تا هنگام شستشو قسمتهای کنار بید خوردگی آسیب نبینند. 
8- عامل بید خوردگی پشمهای ضد عفونی نشده، هوای شرجی و مرطوب ، و نگهداری فرش در محل های سربسته و متروک و یا عدم توجه ونظافت فرش می باشد. در صورتیکه فرش در محل های سربسته و متروک قرار دارد، باید هر ماه یکبار درب ها باز گردند و فرشها مورد بارزسی قرار گیرند.
9- فرش در طول زمان استفاده باید شستشو گردد.
10- در صورتیکه خودتان در نظر دارید فرش را شستشو کنید، اول آنرا کاملا تکان داده و گرد و غبار آنرا بگیرید و بعد شستشو را شروع کنید.
11- شستشوی فرش با مواد پاک کننده دارای خاصیت اسیدی مانند کلروهیدروسولفیتها باعث کم دوامی و از بین رفتن تارهای فرش می شود. بهترین شوینده برای فرش صابونهای کم اسید می باشند.
12- تنها فرشهای شرکت سهامی فرش است که امکان شستشو با آب و صابون را دارد، اگر فرشی که در آن از رنگهای شیمیایی استفاده شده است را می شویید امکان مخلوط شدن رنگها وجود دارد. لذا در مورد اینگونه فرشها با فروشنده خود مشورت کنید.
13- روشویی فرش با هر نوع شامپو باعث پوسیدگی فرش می گردد. تبلیغاتی که در این مورد در مورد شامپوهای فرش می شود واقعیت ندارد.
14- چنانچه آب روی فرش ریخت باید از فرش گرفته شود و آن قسمت کاملا خشک شود.
15- اگر نوشابه و یا شربت یا غذا روی فرش ریخت آن قسمت باید به سرعت شستشو و خشک گردد.
16- چنانچه رنگهای ساختمانی یا انواع چسبهای مایع روی فرش ریخت باید قبل از خشک شدن، آن قسمت کاملا شستشو و خشک گردد. در صورت وقوع این اتفاقات باید برای شستشو از اهل فن کمک گرفت
17- از گذاردن مستقیم نوک تیز پایه صندلی، مبل و یا میز بر روی فرش خودداری کنید. در این موارد از زیر پایه های چوبی و یا پلاستیکی ساخته شده استفاده کنید.
18- از تابش نور مستقیم آفتاب بر روی فرش جلوگیری کنید.
19- برای یکنواخت ماندن سطوح فرش بهتر است هر شش ماه یک بار فرش سروته شود.
20- از گذاردن گلدان و یا درختچه بر روی فرش یا کنار آن خودداری کنید. اغلب پوسیدگی فرشها ناشی از آبهای اضافی پای گلدانها می باشد.
21- در نقاطی که آب و هوای آن گرم و مرطوب می باشد بهتر است از فرشهای تمام پشم استفاده شود. چرا که این فرشها رطوبت کمی جذب می کنند.
22- فرشهایی که مورد استفاده قرار می گیرند باید قبل از فرسوده و نخ نما شدن مرمت شوند.

 

 

قالی نایین


نائین تاریخ دقیق ایجاد شهر نائین بر ما پوشیده است . اما بر اساس شواهد و قرائنی که در محل موجود است ، می توان اذعان کرد که قدمت نائیی به قبل از اسلام می رسد . در آن هنگام ، گروهی از اقوام آریایی که به فلات ایران آمده بودند ، در منطقه پارس ساکن شدند . در دورانساسانیان این ایالت به پنج ولایت یا استان تقسیم شد ، که بزرگترین ناحیه آن استخر نام داشت و منطقه یزد وسیع ترین قلمرو این ایالت به شمار می رفت . شهر نایین که قبل از اسلام به عنوان مرکز اداری و خدمات ، بخشی از ناحیه نبرد به شما می آمد ، بعد از اسلام موقعیت خود را کمابیش حفظ کرد و در قرن چهارم هجری از نعمت و آبادانی و شکوفایی برخوردار بود . از آثاری که قدمت نایین را حداقل به عصر ساسانیان می رساند ، نارنج قلعه است . گفته می شود که هسته مرکزی نایین همین قلعه بوده است که ارتفاع آن از سطح زمین به حدود 26 متر می رسد. qموقعیتجغرافیایی نایین شهرستان نایین در حاشایه جنوبی کویر مرکزی ایران و شمال باتلاق گاوخونی قرار دارد و ارتفاع آن از سطح دریا 1560 متر ، طول جغرافیایی آن 53 درجه و 6 دقیقه و عرض جغرافیایی آن 32 درجه و 52 دقیقه می باشد . از جنوب به شهرستان اردکان از توابع یزد ، از شرق به شهرستان طبس از توابع استان خراسان و از شمال به دشت کویر و دامغان ، از غرب به اردستان و زواره و از جنوب غربی به شهرستان اصفهان محدود می باشد. مساحت شهرستان نائین به 125/35753 کیلومتر مربع بالغ می گردد که از این نظر بزرگترین ناحیه استان اصفهان می باشد . در یک جمع بندی کلی ، خصوصیات جغرافیایی منطقه نایین را می توان به شرح ذیل عنوان نمود : 1 ـ خاک شور در مناطق کویری حومه 2ـ اختلاف شدید درجه حرارت شبانه روزی 3 ـ سرمای زمستانی نسبتا شدید تا 5/7 درجه زیر صفر و گرمای تابستانی تا 40 درجه سانتیگراد 4 ـ کم آبی (قنات چندین کیلومتر و چاههایی به عمق متوسط 20 تا 30 متر ) qقالی نائین در گذر زمان بدیهی است که تعیین تاریخ قطعی برای آغاز به کار قالیبافی در نائین ، همجون سایر مناطق ایران غیر ممکن است . ولی از شواهد و قرائن موجود بر می آید که در سده گذشته صنایع هنری متعدد (شاید قالیبافی نیز در سطحی بسیار نازل یکی از آنهابوده است ) در این منطقه رواج داشته است .

قالی نایین

بر این اساس در مقطع مذکور ، ارکان اقتصادی منطقه به طرز متعادلی تکیه بر کلیه هنرهای صناعی رایج در آن ، به خصوص صنعت عبا بافی داشته است . لکن با گذشت زمان بسیاری از ایجاد صنایع این منطقه نیز ؤ همچون مناطق دیگر با توجه به شرایط زندگی از رونق افتاده و گاهی نیز به طور کامل از بین رفته اند . این موضوع با توجه به عدم وجود تکیه گاه اقتصادی دیگری همچون کشاورزی و دامپروری در سطحی گسترده در منطقه ، سبب ایجاد تزلزل در اقتصاد منطقه گردید . هرگاه مردم ایران در سایر فعالیتهای اقتصادی با شکست روبرو می شوند ، به قالیبافی رو می آورند ، زیر اطمینان دارند می توانند کالایی تهیه کنند که دنیا خریدار آن است . qطرح و نقش قالی نائین یکی از اساسی ترین عوامل موثر بر نتیجه حاصل از عملیات قالیبافی ، نوع و کیفیت نقشه مورد استفاده می باشد . به جرات می توان گفت که نیمی از موفقیت حاصل از این جریان ، مدیون طرح و نقش آن بوده و کلیه محاسبات هر قالی (شامل : نوع چله ، نوع پود ، نوع خامه ، نوع رنگ ، نوع بافت و …) نیز در راستا و محور نقشه آن تعیین می شود . در چنین شرایطی میزان حساسیت و اهمیت عامل مذکور بیش از بیش خودنمائی می کند . با این مقدمه به بررسی طرح و نقش در قالی نائین می پردازیم. qتاریخچه طراحی و نقاشی قالی در نائین بر اساس شواهد موجود ، اولین طرحهای قالی منطقه نائین از اصفهان و بیشتر از تهران (مرکز هنرهای زیبا) به صورت مدادی تهیه شده و در نائین رنگ آمیزی می شد . البته هنر رنگ و نقطه نمودن نقشه قالی نیز توسط مردی به نام مدرسی که از یزد به نائین آمده و در ضمن اولین عکاس این شهر نیز بود ، به نائین راه یافته است . طرحهای اولیه به خصوص طرحهای لچک و ترنج ، غالباً توسط احمد ارچنگ ، طرحهای جوشقانی و اسیمی توسط حاج عباس کرباسیون و طرحهای صورت که میزان آنها بسیارناچیز بود ، توسط مرحوم رشتیان تهیه می شد . شاید بتوان تاریخ تقریبی شروع نقشه کشی قالی (رنگ و نقطه نمودن) در نائین را یک تا دو سال پس از شروع تحول قالیبافی در این منطقه تعیین کرد و این زمانی بود که اولین شاگردان مدرسه ادیب مشغول به کار شدند . احتمالاً اولین فردی که که در نائین شروع به اقتباس و قلم زنی نمود ، آقای علی محمد رهنما ( یکی از شاگردان مدرسه ادیب) بود . اما اولین فرشی که طرحی و کلیه مراحل تولید آن در نائین صورت گرفت و می توان از آن به عنوان اولین قالی نائینی نام برد ، فرشی است که توسط استاد فتح الله حبیبیان (شاگرد علی محمد رهنما) تولید و عرضه شد .ایشان ضمن اقتباس و یا کپی برداری ، طرحهایی را تهیه می کردند ، که توسط برادرشان حاج محمد حبیبیان رنگ و نقطه و تکمیل می شد . سال 1304 شمسی ، سال شروع به کار کارخانه قالیبافی حاج محمد قاسم صادقی در نائین است . این سال را می توان دقیقترین تاریخ بدست آمده برای نقاشی قالی در نائین تعیین نمود ، زیرا بنا به شواهد موجود کلیه نقشه های مورد استفاده در این کارخانه توسط آقای علی محمد رهنما و شاگرد ایشان ، فتح ا… حبیبیان تهیه می شد . با توجه به توضیحات مذکور به جرأت می توان گفت که اولین نقاش ، تولید کننده و بنیانگذار خط و مشی اساسی قالینائین و معرف آن به تمام و در یک کلام پدر فرش نائین کسی نیست جز مرحوم فتح ا… حبیبیان . در سال 1325 علی علیزاده با یادگیری این حرفه (احتمالا از استاد حبیبیان) شروع بکار نمود . وی باری اصولی تر نمودن کار خود در اصفهان نزد استاد احمد ارچنگ رفته و با گرفتن طرحهای مدادی از ایشان اقدام به نقشه کشی با اقتباس در نائین نمود. از دیگر افرادی که همزمان با علیزاده به این کار روی آوردند ، می توان از مرتضی پهلوان صفائی ، فرهنگ حبیبیان و غلامرضا یوسف پور را نام برد .در این دوره نقاشان هر یک سبک و اسلوب خاص خود داشته و مهمترین وجه تمایز هر کدام در نحوه ترکیب بندی رنگی طرح بوده است . زیرا در زمان مذکور کار نقاشان مدتا نقشه کشی با اقتباس از طرحهای موجود و در بسیاری از موارد نیز تنها در حد رنگ و نقطه روده است . قدمت طراحی به معنای اصل واژه در شهر نائین قریب سی سال می باشد و بر این اساس تنها استاد مسلم طراحی در نائین در طول این دوره قالیبافی آقای ولی ا… شرعی می باشد . وی از سال 1334 در سن نوجوانی به شاگردی آقای علی علیزاده درآمده و به فراگیری شیوه رنگ و نقطه طرح قالی پرداخت . ایشان با توجه به استعداد وافر خویش علاوه بر آموزش هنر نقاشی قالی ، بعنوان اولین طراح قالی این شهرستان نیز مطرح گردیده و در حال حاضر نیز همچنان برترین طراح قالی نائین می باشند . هنرمندانی چون : محمد حسن سعیدی زاده و عباس متولیان جزو شاگردان استاد شرعی هستند . « نحوه تعیین ابعاد طول وعرض نقشه قالی » اولین اقدام جهت طراحی قالی تعیین ابعاد مناسب کاغذ طراحی می باشد . این عمل با توجه به ابعاد قالی مورد نظر و رجشمار مربوطه صورت می پذیرد . در این راستا ابتدا با انجام محاسبات لازم ابعاد کاغذ مورد نظر تعیین گردیده و سپس این ابعاد بر روی کاغذ شطرنجی با رجشمار مذکور پیاده می گردد . این شهر نوع چله مصرفی و تعداد گره (خفت) مورد نظر در عرض تعیین شده قالی می باشد و در نهایت طرحها عمدتاً بر روی یک نوع کاغذ (کاغذ 180 رگ سیاه و سفید قالی) اجرا می گردد . بدین ترتیب عرض نقشه قالی که جهت یک قالی با عرضی ثابت ترسیم می گردد در رجشمار های مختلف متفاوت می باشد . در صورتیکه نتیجه بافت قالی به یک اندازه خواهد بود . متأسفانه امروزه در نائین هیچ اصل ثابتی بر نحوه تعیین تعداد چله در عرضی ثابت حاکم نبوده و این محاسبات با توجه به سلیقه افراد به دلخواه متغیر باشد . یا بعبارت دیگر نحوه اجرای این اصول بر اساس مصلحت و خواست افراد است . برای مثال در حال حاضر در صورتیکه عرض قالی برابر 200 سانتیمتر و جله مصرفی از انواع چله 6 لا باشد . محدوده تغییرات تعداد چله مصرفی از 1300 جفت چله تا 2200 جفت چله بوده که بیشترین میزان کاربرد نیز در محدوده 1700 جفت چله تا 2000 جفت چله می باشد. بدین ترتیب شاهدیم که در شرایطی ثابت (نوع چله و عرض قالی ثابت) محصولاتی با رجشمارهای متفاوت تولید می گردد و این در شرایطی است که اولین متغیرهای تعیین کیفیت قالی در نائین نوع چله و ابعاد آن بوده و توجه به متغیر دیگری بنام رجشمار در اولویت دوم قرار دارد . ابعاد فرش نائین : در نائین بر خلاف بسیاری از مناطق دیگر کشور ، قالی از ابعاد خاصی تبعیت ننموده و قالی این منطقه در اندازه های بسیار متنوعی تولید می گردد . برخی از ابعاد قالی نائین بشرح زیر است: cm) 90*(cm) 60) cm) 120*(cm) 90) cm) 180*(cm) 120) cm) 200*(cm) 120) cm) 200*(cm) 125) cm) 150*(cm) 100) cm) 200*(cm) 130) cm) 210*(cm) 130) cm) 230*(cm) 170) cm) 280*(cm) 180) cm) 280*(cm) 200) cm) 300*(cm) 220) cm) 330*(cm) 220) cm) 430*(cm) 320) cm) 1000*(cm) 600) cm2)200000 چنانچه ملاحظه می گردد ابعاد در قالی نائین تابع هیچ اصل ثابتی نیست و این مهم یکی از خصوصیات فرش این منطقه است . با توجه به توضیحات مذکور می بینیم که تعیین رجشماری خاص جهت ابعادی معین (در قالی نائین) توسط طراح و بر روی نقشه غیر ممکن بوده و طراحان تنها بر اساس تعداد گره مورد نظر در عرض و طول قالی ، ابعاد نقشه را تعیین می کنند وحال تولید کننده می تواند نقشه مذکور را بر اساس تقسیم بندیهای خاص خویش بر روی چله مورد نظر : 4 لا ، 6 لا و یا 9 لا پیاده نماید . بدین ترتیب طبق نقشه های واحد محصولاتی با ابعاد و رجشمار و انواع گوناگون تولید می گردد و همچنین در هر یک از این انواع چله ها نیز با تغییر میزان تراکم تارها طبق سلیقه شخصی ، می تواند با نقشهای ثابت و یک نوع چله ، قالیهایی با ابعاد و تراکم (رجشمار) متفاوت تولید نماید . نحوه رنگ آمیزی نقشه قالی : پس از اتمام طراحی مدادی نقشه قالی ، مرحله رنگ آمیزی (رنگ و نقطه نمودن) آن آغاز می شود . در نائین ، بدین منظور طرح آماده بر روی تخته سه لا چسبانیده شده و بر روی آن لایهای از صمغ عربی ـ پودری سفید رنگ که در آب داغ حل می شود و بر اثر کاهش دمای آب و سرد شدن آن ، خود را بسته و حالت ژلاتینی پیدا می کند ـ قرار می گیرد . این ماده که در واقع به عنوان زیر سازی رنگ محسوب می شود به چهار دلیل به کار می رود : 1 ـ در صورت بروز اشتباه در رنگ آمیزی امکان زدودن رنگ از روی کاغذ و اجرای مجدد آن میسر است . 2 ـ این ماده موجب نقطه رنگی پذیری ـ نقطه برداری ـ هر چه بهتر و راحت تر کاغذ نقشه می شود . 3 ـ در صورت عدم استفاده از لایه زیرساز ، پس از اتمام کار با گذشت مدت کوتاهی در اثر نفوذ روغن ، رنگ و روغن جلا در یکدیگر و در داخل کاغذ طراحی ، موجب کدر و غیر قابل استفاده شدن نقشه می شود . 4 ـ در صورتی که میزان روغن مصرفی کمتر از حد لازم باشد ، وجود لایه زیرساز جبران این کمبود را می نماید . پس از خشک شدن کاغذ روی آن رنگامیزی می شود . رنگهای مورد استفاده در شهرستان نائین دست ساز بوده و فرمول ساخت آن به قرار زیر است . آب + صمغ (بمیزان بسیار اندک) + سینکا + جوهر رنگ مورد نظر = رنگ آماده برای رنگامیزی نقشه قالی پس از اتمام رنگامیزی و خشک شدن آن سراسر سطح کار با لایهای از روغن جلا پوشانده می شود . این لایه که جهت حفظ طرح در مقابل رطوبت ، گرد و غبار و غیره در طول زمان و استفاده های مکرر از آن به کار می رود و مانع از جدا شدن لایه رنگ از کاغذ نیز می شود. لازم به ذکر است که این شیوه رنگامیزی در نائین ، در گذشته نیز چون امروز اجرا می شده است . (بنا به اظهارات یکی از اساتید در پنجاه سال گذشته نیز به همین ترتیب عمل شده است .) یکی از این خصوصیات تبعیت ترکیب رنگی مذکور از اصول و نحوه کاربردی خاص است . این اصول در نتایج صد در صد نبوده و در هر مورد از آن احتمال طرز عمل دیگری نیز وجود دارد . جدول زیر بیانگر شیوه تقریبی کاربرد رنگها در ترکیب رنگی قالی نائین می باشد . محل بکارگیری در ترکیب رنگی نام رنگ عمدتاً در بندها و نقوش بکار رفته و در نقشه های غلط به عنوان زمینه بژ (خاکی) سیر . عمدتاً در حاشیه و بندها بژ (خاکی) روشن زمینه قالی و بندها کرم (نخودی) نقوش آبی روشن نقوش و زمینه قالی آبی سیر بندها و زمینه قالی آبی سیر بندها و زمینه قالی سرمه ای بندها و نقوش قهوه ای بندها و نقوش فیلی (بندها و نقوش عنابی زمینه قالی لاکی عمدتاً در نقوش و در نقشه های غلط به عنوان زمینه یشمی نقوش ماشی طرح در قالی نائین نتایج تحقیقات به عمل آمده نشان دهنده آن است که کلیه طرحهای مورد استفاده در بیشتر مناطق قالیبافی کشور (به استثنای طرحهای خاص برخیاز مناطق) در نائین مورد استفاده بوده و معرفی تمامی طرحهای به کار رفته در فرش این منطقه ، نیازمند معرفی غالب طرحهای مشخص قالیهای کشور می باشد .

فرش نایین

با این وجود طرحهای قالیهای نائین عمدتاً بصورت لچک و ترنج بوده و استعمال سایر طرحها کاربرد کمتری دارد . با توجه به طرح و نقش قالیهای قدیمی موجود در نائین و اظهارات صاحبنظران می توان طرحهای اصیل فرش این منطقه را چنین بر شمرد : لچک و ترنج ، افشان ، برگردان ، ابری ، ماهی درهم ، خشتی ، شکارگاه ، اژدری ، پنجه گرگی ، حاشیه حاج احمدی ، قاب قلمدون ، بند اسلیم و از دیگر طرحهای جدیدتر مورد استفاده در این شش ترنجی ، حاج خانمی ، محرابی ، درختی ، بته جقه ، گل فرنگ و نقشه غلط نام برد . لکن با وجود تمام نقوش مذکور ، مهمترین و اصلی ترین طرح مورد استفاده در این شهرستان همان لچک و ترنج بوده و از تنوع بسیار بالایی برخوردار است و اصولا فرش نائین به لچک و ترنج شناخته شده است . شاید به دلیل استفاده شدید از این قالب باشد که قالی این منطقه بعنوان فرش زیر پایی معروف شده است . در بررسی نقوش مختلف به کار رفته در قالی نائین به نتایج زیر می رسیم : 1 ـ تمایل شدید به سوی طبیعت و گل و گیاه : در قالی این منطقه استفاده از نقوش ختائی و شاه عباسی و گل و برگهای طبیعی به وفور دیده می شود . و این دلیل جغرافیای کویری منطقه و عدم دسترسی به چنین زیباییهایی در طبیفت اطراف باشد . چنانکه در تاریخ و هنر جهان نیز شاهدیم که بشر آنچه را که در آرزوی آن است در قالب هنر وارد محیط زندگی خود می نماید . « موضوع مستتر در سراسر آنها مفهوم دیرینه باروری است و همه عناصر از وفور بازتاب طبیعت و یک باروری حکایت می کنند که در باغ سرسبز ، یا در باغ بهشت ممکن است یافت شود . این همان چیزی است که سرزمین نیمه خشک ایران در آرزوی آن بسر می برد . اگر چه بندرت به آن دست می یابد . چنین نمادی در یک شهر کویری مانند نائین ، که در سر حد بقاء و تهدید حرارت صحرایی داغ و بی حاصل بوده است ، معنایی بس گیرا بخود می گیرد .» 2 ـ عدم تمایل به شمایلگری یکی از مشخصات اساسی نقوش قالی نائین عدم تمایل آن به سوی شمایلگری است . در نمونه های بسیار نادری نیز که هم اکنون دیده می شود ضعف شدید در کار تمام شده ، موجب عدم تمایل به ادامه این کار شده و این در شرایطی است که در مناطق همجوار این منطقه ، مراکز چهره بافی چون اصفهان وجود دارد . در پاسخ دلیل این مطلب به نتایج زیر دست یافته ایم . وجود محدودیت شدید رنگی در رنگ بندی قالی نائین : بافت چهره نیاز به تنوع رنگی بسیار بالا و حساسی دارد و این در شرایطی است که ترکیب رنگ قالی نائین از مدویت خاصی برخوردار است . عدم توانای تکنیک بافت منطقه : تنها گره مورد استفاده در این منطقه نامتقارن آنهم عمدتا بصورت جفتی بافی است ، در صورتیکه می دانیم برای بافت چهره نیاز به استفاده از چندین نوع گره و تکنیک مختلف بافت جهت ایجاد ظرافتهای موجود در فرم و رنگ چهره می باشد. عدم وجود برنامه و یا آموزشهای لازم جهت ارتقاء سطح دانش بافندگان در زمینه استادکاران و بدون هیچ نوع دخل و تصرفی آن را به کار می گیرند . عدم نظارت طراحان بر روند بافت : در نائین غالباً طراحان پس از طراحی هیچ نوع نظارتی بر روند جریان بافت نداشته و عملا ارتباطی بین اساتید طراح و بافنده وجود ندارد و این نکته با توجه به عدم آشنایی بافندگان با فرم و رنگ صحیح نقوش حساسی چون چهره سبب بروز مشکلات عمده ای می گردد . نگرش اقتصادی صرف نسبت به مسئله قالی در فرهنگ نائینی : بدین معنا که در این شهرستان عدم وجود زمینه های صنعتی ، کشاورزی و یا دامپروری در سطح وسیع سبب اتکاء اقتصاد منطقه بر هنر صنعت قالی شده است و در چنین شرایطی تنها با وجود بازار فروش و ارزش افزوده به میزان لازم دیگر نیازی به ایجاد تحول در نقوش و سایر مراحل تولید ضروری به نظر نمی رسد . طراحان و نقاشان نائینی : استاد فتح ا… حبیبیان استاد علی علیزاده نائینی استاد مرتضی پهلوان صفایی استاد فرهنگ حبیبی نائینی استاد غلامرضا یوسف پور استاد ولیا … شرعی وی در هنر نقاشی شاگرد استاد علیزاده بوده است . استاد محمد حسین سعیدی زاده وی در هنر نقاشی شاگرد استاد ولی ا… شرعی بوده است.
 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۹ ، ۱۱:۵۳
فاصله گلناری

قیام خونین 19 دی مردم قم

 

 

رحلت مرموز آیت ا... سید مصطفی خمینی در آبان 1356 را می توان نقطه عطفی در نهضت اسلامی مردم ایران دانست. مجالس یادبود در سراسر کشور برگزار شد و در آن مراسم، تظاهرات گسترده علیه رژیم به پا شد. از این رو رژیم، تصمیم گرفت با توهین به ساحت حضرت امام خمینی، چهره ایشان را به عنوان رهبری نهضت مخدوش کند. در اواسط دی ماه 1356، پیک دربار، نامه ممهور به مهر دربار را به داریوش همایون، وزیر اطلاعات و جهانگردی داد. او نیز نامه را به روزنامه اطلاعات جهت انتشار سپرد. مسعودی، صاحب امتیاز روزنامه، مفاد مقاله را باعث واکنش علما و روحانیون و برای آینده روزنامه خطرناک می دانست، اما در تماس با وزیر اطلاعات و نخست وزیر، آموزگار، دریافت که برخی از مفاد تند و تحریک آمیز آن به خواست شاه در مقاله آمده است. در این مقاله که با امضای مستعار "احمد رشیدی مطلق" در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید، بطور صریح، بی حجابی فضلیت و حجاب، کهنه پرستی و ارتجاع معرفی و به ساحت مقدس امام خمینی، اهانت و قیام 15 خرداد 1342، توطئه استعمار سرخ و سیاه معرفی شده بود. با انتشار این مطالب اهانت آمیز، اولین واکنش ها در شهر قم آغاز شد. مدرسین حوزه علمیه قم دروس حوزه را در روز 18 دی تعطیل اعلام کردند و در این روز، طلاب با تشکیل اجتماع بزرگی تظاهرات خود را به سوی منازل مراجع آغاز کردند و تعدادی از علما و مراجع قم در سخنرانی های خود، به حمایت از امام و محکومیت اهانت به ساحت ایشان پرداختند. بازاریان قم با مشاهده حرکت حوزه علمیه، تصمیم به تعطیلی مغازه های خود در 19 دی گرفتند. روز نوزدهم دی ماه ساواک و شهربانی به کمک نیروهای کمکی از تهران وارد شده و در حوالی مدارس علمیه متمرکز شدند. اقشار مختلف مردم با راهپیمایی به سوی منازل بزرگان حوزه، رفته رفته خروشان تر می شدند. نیروهای رژیم با مشاهده حرکت عظیم مردم تصمیم به حمله گرفتند و تیراندازی شروع شد و در این روز عده زیادی از طلاب و مردم قم به شهادت رسیده و یا مجروح شدند. نتایج و پیامدهای قیام نوزدهم دی : 1 ـ اثبات توخالی بودن شعار فضای باز سیاسی 2ـ ثابت شد که شاه از حرکت مذهبی ـ سیاسی به رهبری روحانیت و در راس آنها، حضرت امام، بیش از هر حرکت سیاسی دیگر وحشت دارد 3ـ نهضت در مسیر صحیح خود قرار گرفت؛ به نحوی که ترفندهای بعدی رژیم نیز بی ثمر افتاد 4ـ متحجرین و مروجان جدایی دین از سیاست منزوی شدند. این قیام را باید نقطه عطفی در تاریخ نهضت اسلامی دانست چرا که پس از آن امواج انقلاب اسلامی شدت گرفت و با چهلم های پی در پی مردم نقاط مختلف ایران دامنه انقلاب فراگیر شد و در نهایت به سرنگونی رژیم پهلوی انجامید. در این زمینه مرکز اسناد انقلاب اسلامی کتاب های زیر را منتشر کرده است: جایگاه قیام 19 دی 1356 در پیروزی انقلاب اسلامی حماسه 19 دی قم آذرخشی بر تاریکی مقاله مرتبط: تحلیلی بر واقعه‏19 دی‏1356 قم نوزدهمین روز دی

عکس العمل رژیم نتایج و پیامدهای قیام نوزدهم دی

 

 

رحلت مرموز آیت الله مصطفی خمینی فرزند امام (قدس سره) در آبان 1356، شتاب خاصی به حرکت انقلاب اسلامی بخشید که می توان موج برخاسته از آن را به عنوان آغاز قیام عمومی مردم دانست. مجالس یادبود متعددی در سرتاسر کشور برگزار و در پی هر یک از این مجالس، تظاهرات گسترده ای علیه رژیم شاه به راه افتاد و بار دیگر امام (قدس سره) به عنوان رهبر حرکت اسلامی در جامعه مطرح گردید. از این رو دستگاه حاکم و به ویژه شخص شاه بر آن شد تا با توهین به ساحت امام (قدس سره) چهره ی ایشان را در انظار عمومی مشوش سازد و با نوشتن مقاله ای با صراحت به آن بزرگوار توهین نماید.

 

 

در اواسط دی 1356، که پاکت ممهور به مهر دربار از دفتر هویدا وزیر دربار شاه خارج می شد، کسی از کارگزاران رژیم گمان نمی برد که این نامه مانند آتش به دامن رژیم شاه بیافتد. پیک دربار نامه را به داریوش همایون، وزیر اطلاعات و جهانگردی داد و او نیز نامه را جهت انتشار به روزنامه اطلاعات داد. مسعودی صاحب امتیاز روزنامه، پس از با خبر شدن از مفاد مقاله، آن را برای آینده روزنامه خطرناک یافت و نگران و اکنش علما و روحانیون شد. اما در تماس هایی که با وزیر اطلاعات و جهانگردی و نخست وزیر (آموزگار) گرفت، دریافت که برخی از مفاد تند و تحریک آمیز آن به خواست شاه در مقاله گنجانده شده است.

شاه دستور نگارش «ایران و استعمار سرخ و سیاه» را در حالی داده بود که پیش از آن، مضامینش را در گفت و گو با خبرنگار یک مجله ی امریکایی بیان کرده بود. اما گزارشی از عراق در این باره که « آیت الله خمینی در رساله عملیه خود سلطنت را غیر شرعی اعلام کرده و این نظر در چاپ جدیدی از توضیح المسائل ایشان منتشر شده است.» خشم شاه را به آن حد برانگیخت که دستور نگارش این مقاله را داد.

در این مقاله – که نویسنده ی آن «احمد رشیدی مطلق» ذکر شده بود – به طور صریح بی حجابی را فضیلت دانسته و حجاب، کهنه پرستی و ارتجاع سیاه معرفی و به ساحت مرجع عالم تشیّع، امام خمینی (قدس سره) اهانت کرده و قیام پانزده خرداد 1342، توطئه استعمار سرخ و سیاه معرفی شده بود.

با پخش سراسری روزنامه اطلاعات و رسیدن آن به شهر قم، اولین واکنش ها آغاز شد. طلاب جوان، پس از خواندن مقاله، به خشم آمدند.

مدرسین حوزه علمیه ی قم(1)پس از اطلاع از محتوای مقاله، در بیت آیت الله حسین نوری گرد آمدند تا اقدامی هماهنگ علیه رژیم داشته باشند و پس از بررسی ابعاد گوناگون مسأله، تصمیم گرفته شد که هجدهم دی درس های حوزه تعطیل شود.

صبح هجدهم دی، طلاب با تشکیل اجتماعی بزرگی، تظاهرات و راهپیمایی خود را آرام به سوی منازل مراجع وقت آغاز کردند و با تجمع در مقابل منازل ایشان با دادن شعارهایی به حمایت از امام (قدس سره) پرداختند. نیروهای امنیتی ابتدا با یورش به صف تظاهر کنندگان سعی در متفرق نمودن و ممانعت از راهپیمایی طلاب کردند. اما وقتی با مقاومت آن ها رو به رو شدند، اعلام کردند در صورتی که راهپیمایان شعار ندهند و آرام حرکت کنند، می توانند به تظاهرات خود ادامه دهند. عده ای از طلاب در مقابل بیت مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی (قدس سره) تجمع کردند و معظم له طی سخنانی فرمودند: « این ها به آن آقا [امام خمینی] توهین نکردند. این ها به ما توهین کردند، برای این که این ها با این کارشان نشان دادند و خواستند بگویند که آن آقا [امام خمینی] با ما مخالف است و مفهوم حرفشان این است که ما با این ها (رژیم شاه) موافقیم. این که ما با این ها موافقیم، توهین به ماست. ما در گذشته با این ها مخالف بوده ایم و در آینده نیز مخالف خواهیم بود.»

سپس راهپیمایان، در مقابل منزل مرحوم علاّمه طباطبایی (قدس سره) تجمع کردند. اما به علت کسالت علامه، آیت الله محمد یزدی، به نمایندگی از طرف ایشان راجع به شخصیت امام خمینی (قدس سره) و مبارزات آن بزرگوار و محکومیت رژیم پهلوی در اهانت به امام (قدس سره) و روحانیت، سخنانی ایراد کرد.

تظاهر کنندگان، آن گاه در مقابل منزل و مدرسه ی آیت الله مکارم شیرازی تجمع کردند و ایشان طی سخنان فرمودند: «مسأله، مسأله ی هتاکی نسبت به آیت الله العظمی آقای خمینی نیست، این در واقع هتاکی به تمام مقدسات و به همه ی ماست ... طلاب نباید از همدیگر جدا شوند و باید وحدت داشته باشند. اگر بناست زنده بمانیم، همه باید زنده بمانیم و اگر بناست بمیریم، همه باید بمیریم، جدایی بین ما نخواهد بود.»

بعد از آن طلاب به منزل آیت الله وحید خراسانی رفتند. ایشان در اجتماع طلاب و تظاهرکنندگان، درباره مسأله ی آزادی زن و جایگاه آن در اجتماع از نظر اسلام سخنرانی کردند.

 

 

بازاریان قم با مشاهده حرکت حوزه ی علمیه به حمایت از آن تصمیم گرفتند که مغازه های خود را روز نوزدهم دی باز نکنند.

روز نوزدهم دی، بازار تعطیل شد. سازمان اطلاعات و امنیت قم و شهربانی به کمک نیروهای کمکی که از تهران وارد شده بودند، در سطح شهر، به ویژه در حوالی مدارس علمیه و مرقد حضرت معصومه علیها السلام متمرکز شدند.

اقشار مختلف مردم و طلاب در مقابل مدرسه ی خان و میدان آستانه تجمع کردند و باز راهپیمایی به سوی منازل بزرگان حوزه را آغاز نمودند. منزل اول، بیت آیت الله میرزا هاشم آملی (قدس سره) بود. وقتی تظاهرکنندگان به مقابل منزل ایشان رسیدند، آیت الله آملی طی سخنانی به بیان عظمت و شخصیت فوق العاده امام (قدس سره) پرداخت و هیأت حاکمه و رژیم پهلوی را مورد نفرت روحانیت و ملت قلمداد کرد.

ساواک قم طی گزارشی چنین می نویسد: « ساعت 10:30 صبح، بیش از 5000 نفر از طلبه های علوم دینی در مسجد اعظم اجتماع کردند و از آن جا به منزل چند تن از روحانیون رفتند و از آنان خواستند که از [امام] خمینی دفاع کنند.» نیروهای رژیم با آرایش ضد شورش، ماشین های آبپاش و نفربرهای نظامی در انتظار تجمع بعد از ظهر مردم قم بودند که مردم قصد راهپیمایی به سوی خیابان بیگدلی و منزل آیت الله نوری را داشتند.

بعد از تجمع مردم، آیت الله نوری طی سخنانی چنین گفت: « هرکجا نهضت قابل توجهی به وجود آمده، روحانیت راستین اسلام در پیشاپیش آن در حرکت بوده و رهبری نهضت به دست آنان هدایت می شد، روحانیت در حرکت جامعه نقش مؤثر و خلاّقی داشته است. مردم مسلمان، با روحانیتِ اصیل هستند. روحانیت اصیل با آیت الله العظمی آقای خمینی و در پشت سر ایشان است و مبارزه ی دستگاه طاغوتی با اسلام و رهبری آیت الله خمینی به جایی نخواهد رسید.»

آیت الله نوری خطاب به شاه و مقایسه کارهای امام با شاه، این دو بیت شعر را خواندند:

 

چون تو خفاشان بسی بیند به خواب       این جهان ماند یتیم از آفتاب

        مه فشاند نور و سگ عوعو کند      هر کسی بر طینت خود می زند 

دی ماه 90

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۹ ، ۱۱:۴۹
فاصله گلناری

«عیسی مسیح، تجلّی کننده‌ی آیات حق»

«بیست و پنجم دسامبر» مصادف است با سالگرد طلوع احد از پیامبران اولوالعزم که صاحب کتاب و شریعت مستقل آسمانی و الهی بود و او کسی است که نام نامیش در آفاق و انفس و نزد جن و انس و در بَرُّ و بحر، شهره به «عیسی بن مریم علی نبیّنا و آله و علیه‌السّلام» است. اگر محرّر این مقال، ماه دسامبر فرانسوی را در بدایة‌التحریر اتّخاذ کرده، به لحاظ مطرحیّت عُرفی و اقبال اجتماع مسیحی است نسبت به این روز خاص و الّا در کلام روایات اسلامی، صاحب کتاب تهذیب‌الاحکام نقل می‌کند از «حضرت امام محمّد باقر علیه‌السّلام» که ولادت عیسی علیه‌السّلام در «روز عاشورا» بوده است و در کتاب من لا یحضره الفقیه در حدیث صحیح از «حضرت امام رضا علیه‌السّلام» منقول است که ولادت عیسی (ع) در «شب بیست و پنجم از ماه ذیقعدة» واقع شد.

یکی از اصولی که آحاد مسلمین در سراسر جهان به آن معتقد می‌باشند این است که ذات اقدس حضرت سبحان جَلَّ و عَلا، ارسال‌کننده‌ی انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین است و یک مسلمان، طبق آموزه‌های دینی، ضمن آنکه تابع و رهرو راه خاتم انبیاء، رسول اسلام (ص) می‌باشد، باید نسبت به همه‌ی انبیاء، آنها که قبل از پیامبر اسلام، منتخب حضرت ربّ‌الارباب بودند و جوامع بشری را به توحید و یکتاپرستی دعوت می‌کردند احترام قائل باشد که یکی از ایشان حضرت عیسی علیه‌السّلام است و در این روز به عنوان یک فرد موحّد، به تکریم مقامات آسمانی این پیامبر خدا می‌رویم که در یک عصر و دوره‌ی خاصِّ از زمان، زِمام امور مردمی را به عهده‌ی خویش گرفته و آنها را در جهت ایصال الطّالبِ الی المطلوب که وصل به کمال و صلاح و خیر دنیوی و اخروی است دعوت به توجّهات شایسته و بایسته‌ی عرفانی می‌نمود.

خداوند می‌فرماید: «اِذْ قالَتِ الملائکةُ یا مریَمُ ان اللهَ یُبَشِّرُکِ بکلمةٍ منهُ اسمُهُ الْمَسیحُ عیسَی بنُ مَرْیَمَ وَجیهاً فی الدّنیا و الآخرةِ و من المقرَّبینَ»، آیاتی که در مقام بیان آن هستیم از سوره‌ی آل عمران آیات 45 تا 51 می‌باشد و در بیان ولادت آن حضرت است، خدا می‌فرماید: یاد آور وقتی را که ملائکه گفتند: (و از ابن عبّاس منقول است که جبرئیل گفت) ای مریم، بدرستیکه خدا بشارت می‌دهد تو را به کلمه‌ای از جانب خود که نام او مسیح است، یعنی عیسی پسر مریم که وجیه و صاحب جاه و قدر و منزلت است در دنیا و آخرت و او از نزدیکان درگاه الهی است و عیسی علیه‌السّلام را برای آن کلمه‌ی خدا می‌گویند که به لفظِ «کُن»، بدون پدر آفریده شد یا برای آن که پیامبران گذشته او را بشارت دادند یا برای آنکه حق‌تعالی به کلام او مردم را هدایت فرمود، و او را مسیح گفتند برای آنکه مسح کرده شده بود از جانب خدا به میمنت و برکت پاکی از گناهان یا برای آنکه او را بعد از ولادت به روغن زیت مسح کردند یا آنکه جبرئیل علیه‌السّلام بال خود را بر آن حضرت مالید بعد از ولادت که تعویذ او گردد از شرّ شیطان (تعویذ یعنی پناه دادن) یا برای آنکه دست بر یتیمان می‌کشید یا برای آنکه نابینایان با مسح آن حضرت بینا می‌شدند و با مسح آن حضرت بیماران شفا می‌یابند (گفته‌اند در لغت عِبری مشیحا بود و در لغت عرب مسیح گفتند).

خداوند در ادامه‌ی آیه می‌فرماید: «وَ وَیُکَلِّمُ النّاسَ فِی المَهْدِ وَ کَهْلاً وَ مِنَ الصّالحین»، و سخن خواهد گفت با مردم در گهواره و در سن کهولت (که نزدیک به سن پیری است) و از جمله‌ی پیغمبران شایسته خواهد بود، «قالت رَبِّ اَنّی یکونُ لی ولدٌ و لم یَمْسَسْنی بَشَرٌ»، مریم به خدا گفت: پروردگارا، چگونه خواهد بود مرا فرزندی، در حالی که هنوز بشری بر من دست نگذاشته است، «قال کذلِکِ اللهُ یخلُقُ ما یشاءُ اِذا قَضی اَمْراً فانما یقولُ له کُنْ فیکونُ»، مَلَک گفت: چنین است، خدا می‌آفریند هر چه را می‌خواهد، چون مقدّر کرد امری را، پس همین است که می‌گوید او را که باش، پس آن می‌باشد و موجود می‌شود، «وَ یُعَلِّمُهُ الکتابَ و الحکمةَ و التوریةَ و الانجیل»، و تعلیم خواهد نمود او را کتاب (یعنی کتابت چیزی یا همه‌ی کتابهای آسمانی) و حکمت و دانایی، خصوصاً تورات و انجیل، «و رسولاً الی بنی اسرائیل اَنّی قد جِئتُکُم بآیةٍ مِنْ رَبِّکُم»، و حال آنکه او را رسول خواهد بود به سوی بنی‌اسرائیل و خواهد گفت به ایشان: بدرستیکه آمده‌ام به سوی شما با آیتی و معجزه‌ای چند از جانب پروردگار شما، «اَنّی اَخْلُقُ لکم من الطینِ کَهَیْئَةِ الطَّیر فَانْفُخُ فیه فیکُونُ طیراً باذن الله»، و این آیت آن است که می‌سازم از برای شما از گِل مانند هیئت و شکل مرغ، پس زنده می‌شود و مرغی حقیقی می‌گردد به امر خدا، «وَ اُبرِی‌ءُ الاکمَةَ و الاَبْرَصَ و اُحیِی المَوتی باِذنِ الله»، و شفا می‌دهم کور مادرزاد را و مبروص را و زنده می‌گردانم مرده را به امر خدا، «وَ اُنَبِّئُکُم بما تأکُلُونَ وَ ما تَدَّخِروُنَ فی بیوتِکُم ان فی ذلکَ لایةً لکم ان کنتم مؤمنین»، و خبر می‌دهم شما را به آنچه می‌خورید و آنچه ذخیره می‌کنید در خانه‌های خود، بدرستیکه در اینها علامت و حجّت بر حقّانیت من هست اگر شما هستید ایمان‌آورندگان، «وَ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یدیَّ من التوراة وَ لِاُحِلَّ لکم بَعْضَ الّذی حُرِّمَ علیکم و جئتکم بایةٍ من ربِّکم فاتّقوا اللهَ و اطیعون، اِنَّ الله رَبّی و ربّکم فاعبدُوهُ هذا صراطٌ مستقیم»، و حال آنکه تصدیق‌کننده‌ام آنچه را که پیش از من نازل شده است که آن تورات است و مبعوث شده‌ام به جهت آنکه حلال گردانم برای شما بعضی از چیزهایی را که در شریعت حضرت موسی (ع) حرام شده بود و به سوی شما آورده‌ام معجزه‌ها از جانب خدای شما، پس بپرهیزید از عذاب خدا و اطاعت کنید از من، بدرستیکه خدا پروردگار من و پروردگار شما است، پس عبادت کنید او را که این راهی است مستقیم.

خداوند در مقام آسمانی حضرت عیسی (ع) در جای دیگر می‌فرماید: «اِنَّ مَثَلَ عیسی عنداللهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ من ترابٍ ثم قال له کُن فیکونُ»، بدرستیکه مثال عیسی نزد خدا در خلق شدن بدون پدر مانندِ مَثَلِ حضرت آدم (ع) است که خدا او را خلق کرد از خاک، پس او را گفت: باش، پس او به وجود آمد و حیات یافت، و باز فرموده است در سوره‌ی مریم آیه‌ی 16: «وَ اذْکُر فِی الکتابِ مَرِیَمَ اِذِ انْتَبَذَتْ من اَهْلِها مکاناً شرقیاً»، و یاد کن در قرآن، مریم را در وقتی که تنها شد و خلوت گزید از اهلش در مکانی در سمت مشرق و علی بن ابراهیم به سند تفسیر قمی روایت کرده است: رفت به سوی درخت خرمای خشکی و به سند مجمع‌البیان و تفسیر بیضاوی وارد شده: در بیت المقدّس یا در خانه‌ی خود در جانب شرقی عزلتی گزید برای عبادت یا برای شستن بدن خود، در آیه‌ی بعد از سوره‌ی مریم می‌فرماید: «فَاتَّخَذَت من دونِهِم حجاباً»، پس حجابی یا پرده‌ای آویخت میان خود و اهل خود که او را نبینند، علی بن ابراهیم در تفسیر قمّی دارد که گفته است: در محرابِ خود خلوت کرد، «فَاَرسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشراً سویّا»، پس فرستادیم به سوی او روح خود را (یعنی جبرائیل را که از روحانیان است)، پس مُتَمَثِّل شد برای او به صورت بشری و آدمی مستوی الخلقه.

حضرت عیسی

اصحاب تاریخ نوشته‌اند: هر وقت که حضرت مریم علیه‌السّلام حائض می‌شد، از مجد بیرون می‌رفت و نزد خاله‌ی خود همسر حضرت زکریاء می‌ماند تا پاک شود و باز به مسجد برمی‌گشت، روزی در خانه‌ی زکریا در مکانی که آفتاب تابیده بود، پرده‌ای آویخته بود و غسل می‌کرد، ناگاه جبرئیل (ع) به صورت جوان ساده‌ی مستوی‌الخلقه نزد او پیدا شد، «قالَتْ اِنّی اَعوذُ بالرحمنِ منکَ ان کنت تقیّاً»، حضرت مریم (ع) گفت: بدرستی که من پناه می‌برم به خداوند رحمان از شرّ تو، پس دور شو از من اگر متّقی و پرهیزکاری، «قال انّما اَنَا رسولُ ربّکِ لِاَهَبَ لَکِ غلاماً زکیّا»، گفت: نیستم من مگر رسولِ پروردگار تو که مرا فرستاده است تا سبب شوم که خدا هدیه کند تو را پسری پاکیزه از گناهان و اخلاق ذمیمه (یا رشد کننده در علم و کمال)، «قالت اَنّی یکونُ لی غُلامٌ و لم یَمْسَسنی بشرٌ و لم اَکُ بغیّاً»، مریم گفت: از کجا می‌باشد از برای من پسری و حال آنکه هیچ بشری مرا نزدیک نشده و هرگز گناهکار نبوده‌ام، «قال کذلکِ قال ربکِ هو عَلَیَّ هَیِّنٌ و لنجعلَهُ آیةً للناسِ و رحمةً منا و کانَ امراً مقضیّا»، جبرئیل گفت: چنین گفته است پروردگار تو که این بر من آسان است و از برای این انجام می‌دهم که علامتی و حجّتی باشد برای مردم بر کمالِ قدرتِ من و رحمتی باشد از جانب ما، و خلق شدن این فرزند به این نحو امری مقدّر شده و حکم شده و خلاف این نخواهد شد و علی بن ابراهیم به سند تفسیر قمّی روایت می‌کند: جبرئیل علیه‌السّلام در گریبان مریم علیها‌السّلام نَفَسی دمید، پس در آن شب حامله شد به حضرت عیسی (ع) و در بامداد وضع حمل او شد و مدّت حمل او نُه ساعت بود، حق‌تعالی به عدد ماه حمل زنانِ دیگر از برای او، ساعت مقرّر فرمود، و از حضرت باقر (ع) به سند مجمع‌البیان چنین منقول است: جبرئیل علیه‌السّلام به امر خدای حکیم، در گریبان لباس حضرت مریم دمید، پس حضرت عیسی در رحم بأذن الله در همان ساعت کامل شد، همانطور که فرزندان در رحمهای مادران نُه ماه کامل می‌شوند، مریم (ع) چون از محلّ غسلِ خود خارج شد مانند زنِ حامله‌ی سنگینی بود که نزدیک شده باشد وضع حمل او، چون خاله‌اش او را دید متعجّب شد، حضرت مریم از شرمندگیِ حالِ خود از خاله و زکریا (ع) کناره گرفت همانطور که حق‌تعالی می‌فرماید: «فَحملتهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مکاناً قصیّا»، پس حامله شد به عیسی (ع)، پس تنها شد و عزلت از مردم را اختیار نمود و با حمل خود به مکانی بسیار دور رفت، در اصول کافی و تفسیر صافی از حضرت امام جعفر صادق (ع) چنین آورده: مدّت حمل آن حضرت نُه ساعت بود. و به سند کافی و علل‌الشرایع در دو حدیث معتبر دیگر از امام صادق علیه‌السّلام روایت شده که آن حضرت فرمودند: فرزندی که شش ماهه متولّد شود زنده نمی‌ماند مگر عیسی و امام حسین (ع) که هر یک شش ماهه متولّد شد؛ محتمل است در حدیث، حضرت یحیی مورد نظر باشد و راویان به عیسی (ع) اشتباه کرده باشند، یا آنکه بگوییم: ابتدای مادّه‌ی ولادت عیسی (ع) شش ماه جلوتر به قدرت الهی و به امر (کُنْ) در رحم منعقد شده باشد و از لحظه‌ی دمیدن که روح در آن دمیده شد و حمل ظاهر گردید تا زمان وضع حمل، نُه ساعت بوده باشد و احتمال دارد که یکی بر وجه تقیه وارد شده باشد، به هر حال در مدّت زمان حمل، بین اصحاب تاریخ اختلاف است.

قرآن کریم مراحل بعدی تکوین و تولّد عیسی (ع) را چنین بیان می‌کند: سوره‌ی مریم آیه‌ی 23: پس درد زایمان، او را به سمت درخت خرمایی کشانید و چون حضرت عیسی (ع) متولّد شد گفت: «یا لیتنی مِتُّ»، ای کاش مرده بودم قبل از آنکه این حال را شاهد باشم و نام من از خواطر مردم رفته بود و آرزوی مرگ را بدان جهت می‌نمود که مبادا گمان بد درباره‌ی او ببرند، در آیه‌ی 24 همین سوره می‌خوانیم: «فنادیها من تحتها»، عیسی ندا کرد مریم را از تحتِ او که اندوهناک مباش که خدای تو قرار داده است از تحتِ تو نهری (یا به تعبیر دیگر: عنصر شریف و بزرگی) که آن عیسی است و در آیه‌ی 25 می‌فرماید: و بِکِش به سوی خود ساقِ درختِ خرمای خشک را تا فرو ریزد بر تو رطبی رسیده و تازه را. خداوند مهربان آن را طعام مریم قرار داد پس از وضع حمل و آن درخت خشک شده بود و میوه نداشت زیرا که اگر میوه می‌داشت احتیاج نبود که مریم را امر کند که درخت را حرکت دهد، فصل زمستان بود و در هیج درختی رطب نبود، پس خدا برای ظهور اعجاز در همان ساعت بر درخت برگ رویانید و رطب رسانید و در آیه‌ی 26 همین سوره می‌فرماید: ای مریم بخور از رطب و بیاشام از آب (خدا برایش نهری ایجاد کرد) و دیده‌ات روشن باد و شاد باش، اگر دیدی از بشر احدی را پس بگو: من نذر کرده‌ام برای خدا‌ی مهربان که امروز را روزه بدارم، پس امروز با آدمی سخن نمی‌گویم؛ مرحوم علّامه‌ی مجلسی می‌فرماید: اصح آن است که این سخنان را حضرت عیسی (ع) فرمود، چنانچه علی بن ابراهیم روایت کرده: وقتی حضرت عیسی (ع) متولّد شد، مادرش مریم محزون گردید و آرزوی مرگ کرد، حضرت عیسی از پایین پای او به سخن آمد و گفت: محزون نباش که خدا از زیر پای تو نهری جاری ساخته و درخت خرمای خشک را حرکت ده تا رطب برایت ریخته شود و آن درختی بود که سالها خشک شده بود، چون مریم دست خود را به سوی درخت دراز کرد، به قدرت الهی برگ برآورد و رطب در او به هم رسید و از برای مریم رطب تازه ریخت و مریم (ع) با دیدن این معجزات شاد شد. در آیه‌ی 27 سوره‌ی مریم چنین دارد: پس مریم، عیسی را برداشته، آورد نزد قوم خود، گفتند: ای مریم! چیز غریبی است که شوهر نکرده صاحب فرزند شده‌ای یا عمل بدی انجام داده‌ای و به مردم گفتند (آیه‌ی 28) ای خواهر هارون! پدر تو مرد بدی نبود و مادرت هم زناکار نبود؛ در تفسیر قمی از علی بن ابراهیم چنین روایت کرده: چون حضرت مریم را در محرابِ او ندیدند، به طلب او بیرون آمدند و زکریا نیز بیرون آمد به جستجوی مریم، پس دیدند که مریم می‌آید و عیسی را در جلوی سینه‌ی خود گرفته، پس زنان بنی‌اسرائیل جمع شدند و او را تشنیع و تخفیف می‌کردند و آب دهان بر روی شریفش می‌انداختند و آن حضرت مطلقاً با آنها سخنی نگفت تا داخل محراب خورشید شد، پس زکریا (ع) و بنی اسرائیل نزد او آمدند و گفتند ای مریم! کار بدی کردی! این چه بلا و چه عار است که از برای بنی‌اسرائیل ظاهر کردی؟! و او را خواهر هارون خواندند بر سبیل تشنیع، زیرا که هارون مرد فاسق و زناکاری بود که به بدی مشهور بود و آن حضرت را به او تشبیه کردند (البته پاره‌ای هم بوده‌اند که هارون را مرد بسیار خوبی در میان بنی‌اسرائیل قلمداد کرده‌اند و بعضی هم گفته‌اند که هارون، برادر مادری او بوده است).

امام محمّد باقر (ع) می‌فرماید: هفتاد زن در بنی اسرائیل بودند که به مریم افترا بستند و گفتند: «لًقَدْ جِئتِ شیئاً فریّاً»، پس حق‌تعالی به قدرت کامله‌ی خودش، عیسی را به سخن درآورد و به آن زنان خطاب فرمود: وای بر شما! افترا می‌بندید بر مادر من و منم بنده‌ی خدا که مرا پیغمبر گردانیده است و کتاب به من داده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۹ ، ۱۱:۴۷
فاصله گلناری

رکورد تازه برای دلار بانکی/بانک مرکزی به دنبال نرخ بازار/جدول 

بازار مالی - نرخ رسمی دلار آمریکا امروز به بالاترین رقم خود رسید.

 

بانک مرکزی امروز نرخ مرجع دلار را یکهزار و 100 تومان اعلام کرد. نرخی که نزدیک به بهای آزاد ارز در ابتدای سال جاری است.

بانک مرکزی از ابتدای سال جاری تاکنون نرخ رسمی دلار را 64 تومان معادل 6.2 درصد افزایش داده است. اما 54 تومان از این افزایش تنها در فاصله شهریور ماه گذشته تا کنون رخ داده است. یعنی طی 5 ماه نخست سال جاری این نرخ تنها 10 تومان بالا رفته بود.

بدین ترتیب تلاشی که بانک مرکزی از آن به عنوان تک نرخی کردن ارز یاد می کند، موجب شتاب گرفتن دویدن نرخ رسمی دلار از پی نرخ بازار آزاد شده است.

نرخ ارز:تومان

نرخ رسمی

بازار آزاد

ابتدای سال 90

1036

1109

اول شهریور 90

1046

1205

آذرماه 90

1100

1374

 

گفتنی است طی سال جاری، تاکنون نرخ آزاد دلار هم حدود 24 درصد افزایش یافته است.

/3131

کلیدواژه ها: بانک مرکزی دلار

24 آذر 1390

خوشحالم این خبر رو پیدا کردم این نرخ مال قبل انقلاب ودوره قاجار نیست بلکه مال همین دهه نود هست- چی بوده چی شده، خدایا خودت کمک کن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۹ ، ۱۱:۴۴
فاصله گلناری

خلقت جسمانی حضرت آدم(ع)

قرآن در مورد خلقت انسان دارای تعبیرات گوناگونی است که نشان می دهد آفرینش انسان دارای مراحل متعددی بوده است که بدین قرار است[۱]:

۱٫ خلقت از خاک:

«ای مردم! اگر از روز رستاخیز در تردید هستید ما شما را از خاک… آفریدیم»[۲]

۲٫ خاک با آب آمیخته شده و به صورت گل درآمده است. «اوست که شما را از گل آفرید»[۳]

۳٫ گل به صورت گل بدبو و لجن در آمده است:

«پروردگارت به فرشتگان گفت: می خواهم بشری از گل خشک، از لجن بوی­ناک بیافرینم»[۴]

۴٫ ایجاد حالت چسبندگی در آن:

«ما آنها را از گلی چسبنده آفریده­ایم»[۵]

۵٫ به صورت خشکیده درآمده است:

«آدم(ع) را از گل خشک شده­ای چون سفال بیافرید»[۶]

در این آیات به طور مطلق آفرینش از خاک آمده و البته معلوم نشده که از چه خاکی بوده است. سپس مقداری آب به آن اضافه می شود و تبدیل به گل می شود و طبیعی است وقتی گل مدتی در جایی بماند، و لو اینکه از خاک سفید باشد، رنگ و بوی آن تغییر می کند و رنگش تیره گشته و بوی نامطبوعی پیدا می کند. سپس آرام آرام خشک شده و ابتدا به حالت چسبندگی به خود گرفته و سپس کاملا خشک شده و شبیه سفال می شود.

فلسفه خلقت حضرت آدم قبل از حوا

بی گمان خلقت آدم بر حوا تقدم داشته است. در باره باید توجه داشت:

  1. خداوند حکیم است و هیچ کار او بدون حکمت نمی باشد، اما این به معنای این نیست که بتوانیم تمام حکمت ها را با اندیشۀ خود به دست آوریم.
  2. خداوند می تواند تمام ابنای بشر را به صورت مستقل و دفعی بیافریند، نه از طریق نظام اسباب و مسبباب، اما خداوند کاری را بر می گزیند که مطابق با نظام احسن باشد. علاوه این که این دو، دو جنس مخالف هم نیستند تا نیاز به خلق مجدد داشته باشد.
  3. در این جهان، برخی از بندگان خالص خدا، حکمت هایی را درمی یابند که حتی پیامبران بزرگ الاهی نیز در نگاه اول نتوانسته اند به آنها دست یابند که نمونۀ روشنی از آن را می توان در داستان موسی (ع) و خضر (ع) مشاهده کرد.[۷]

با لحاظ مقدمات فوق می گوییم: خداوند با آن که مرد و زن را در اصل انسانیت و توانایی رشد مادی و معنوی و مسئولیت در برابر رفتارها مساوی آفریده است، اما به دلایل حکیمانه ای، رتبۀ مردان را برتر از زنان قرار داده است،[۸] که این رتبه بندی، تأثیری در انسانیت آنها ندارد؛ زیرا چنین رده بندی هایی در میان پیامبران نیز وجود داشته و برخی از آنها در رتبۀ برتری نسبت به سایرین قرار دارند.[۹]

بر این اساس، محتمل است تقدم خلقت آدم بر حوا، برای نشان دادن همین تفاوت در رتبه باشد.

آدم هشتمین نسل از انسان

با استفاده از قرآن و روایات اجمالاً می توان گفت که قبل از حضرت آدم نسل و یا نسل هایی شبیه به انسان بوده اند که به آنها “انسان یا نسناس” می گفتند هر چند در مورد جزئیات و خصوصیات شخصیتی و زندگی آنها اطلاع دقیقی در دست نیست.

علامه طباطبایی می گوید: در تاریخ یهود آمده است که عمر نوع بشر از روزى که در زمین خلق شده تا کنون، بیش از حدود هفت هزار سال نیست …ولی دانشمندان ” ژئولوژى” معتقدند که عمر نوع بشر بیش از ملیون ها سال است، و بر این گفتار خود ادله‏اى از فسیل‏هایى که آثارى از انسان ها در آنها هست، و نیز ادله‏اى از اسکلت سنگ شده خود انسان هاى قدیمى آورده‏اند، که عمر هر یک از آنها به طورى که روى معیارهاى علمى خود تخمین زده‏اند بیش از پانصد هزار سال است.

این اعتقاد ایشان است ولی ادله‏اى که آورده‏اند قانع کننده نیست، دلیلى نیست که بتواند اثبات کند که این فسیل‏ها، بدن سنگ شده اجداد همین انسان هاى امروز است، و دلیلى نیست که بتواند این احتمال را رد کند که این اسکلت‏هاى سنگ شده مربوط است به یکى از ادوارى که انسان هایى در زمین زندگى مى‏کرده‏اند، چون ممکن است چنین بوده باشد، و دوره ما انسان ها متصل به دوره فسیل‏هاى نامبرده نباشد، بلکه انسان هایى قبل از خلقت آدم ابوالبشر در زمین زندگى کرده و سپس منقرض شده باشند، و همچنین این پیدایش انسان ها و انقراضشان تکرار شده باشد، تا پس از چند دوره نوبت به نسل حاضر رسیده باشد[۱۰].

پس انسان قبل از خلقت آدم وجود داشته و پس از انسان آدم وجود یافت، و ملائکه مامور به سجده بر وى شدند[۱۱].

اما قرآن کریم به طور صریح متعرض کیفیت پیدایش انسان در زمین نشده، که آیا ظهور این نوع موجود (انسان) در زمین منحصر در همین دوره فعلى است که ما در آن قرار داریم، و یا دوره‏هاى متعددى داشته، و دوره ما انسان هاى فعلى آخرین ادوار آن است؟

هر چند که ممکن است از بعضى آیات کریمه قرآن استشمام کرد که قبل از خلقت آدم ابوالبشر (ع) و نسل او، انسان هایى دیگر در زمین زندگى مى‏کرده‏اند؛ مانند آیه شریفه:” وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ”[۱۲] که از آن بر مى‏آید قبل از آفرینش بنى آدم دورۀ دیگرى بر انسانیت گذشته است[۱۳].

اما روایاتی که از ائمه اهل بیت (علیهم السلام) به ما رسیده تصریح می کنند که قبل از این نسل، نسل هایی از انسان ها وجود داشته است که منقرض شده اند و این روایات سابقه دوره های بسیارى از بشریت را قبل از دورۀ حاضر اثبات مى‏کنند.

برای نمونه به حدیثی اشاره می کنیم:

صاحب تفسیر عیاشی از هشام بن سالم و او از امام صادق (ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود: اگر فرشتگان موجودات زمینى را قبلاً ندیده بودند، که خونریزى کردند، از کجا گفتند ” أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ[۱۴] “[۱۵].

گفتنی است: ما به متن دینی که اثبات کند آدم هشتمین مرد روی کره زمین بوده، برخورد نکردیم بله در روایاتی بیان شده است که نسل حضرت آدم بعد از هفت دوره و هفت نسل  از خلقت آدم بوده است؛ مثلا مرحوم صدوق در کتاب خصال، از امام باقر (ع) روایت کرده که فرمود: “خداى عزوجل از روزى که زمین را آفریده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض کرده است) که هیچ یک از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده اند و خداى تعالى همه آنها را از پوسته روى زمین آفرید و نسلى را بعد از نسل دیگر ایجاد کرد و براى هر یک، عالمى بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بیافرید و ذریه اش را از او منشعب ساخت.[۱۶]،[۱۷] اما ممکن است این روایات با لحاظ روایات دیگر که دوره های بیشتر را در گذشته ثابت می کند، اشاره به کثرت دوره های گذشته باشد؛ مثلا: شیخ صدوق در کتاب توحید• از امام صادق (ع) روایتى آورده که در ضمن آن امام (ع) به راوى فرموده: “شاید شما گمان مى کنید که خداى عزوجل غیر از شما هیچ بشر دیگرى را نیافریده است. نه، چنین نیست، بلکه هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آنها هستید”.[۱۸]

همچنین در خصال از امام صادق (ع) روایت آورده که فرمود: خداى عز و جل دوازده هزار عالم آفریده که هر یک از آن عوالم از هفت آسمان و هفت زمین بزرگتر است و هیچیک از اهالى یک عالم به ذهنش نمى‏رسد که خداى تعالى غیر عالم او عالمى دیگر نیز آفریده باشد. [۱۹]

البته همان گونه که ملاحظه می شود روایت اخیر به خلقت عوالم اشاره دارد و این ممکن است در غیر از کره زمین باشد و بتوان روایاتی را که به هفت دوره قبلی در کره زمین اشاره می کنند، بدون معارض دانست.

اما (با فرض وجود انسان هایی قبل از آدم) آیا هنگام آفرینش حضرت آدم، انسان از نسل های قبل باقی مانده بودند؟

با توجه به قرائنی بعید نیست که در زمان آفرینش آدم افرادی از نسل های گذشته که در حال انقراض بودند هنوز نیز وجود داشته اند همچنان که بعضی از دانشمندان این را گفته اند. [۲۰]

یکی از دانشمندان معاصر در زمینه ازدواج فرزندان آدم می گوید:

در این جا احتمال دیگرى نیز هست که گفته می شود: فرزندان آدم با بازماندگان انسان‏هاى پیشین ازدواج کرده‏اند زیرا طبق روایاتى آدم اولین انسان روى زمین نبوده، مطالعات علمى امروز نیز نشان می دهد که نوع انسان احتمالاً از چند ملیون سال قبل در کرۀ زمین زندگى می کرده، در حالى که از تاریخ پیدایش آدم تا کنون زمان زیادى نمی گذرد، بنا بر این باید قبول کنیم که قبل از آدم انسان‏هاى دیگرى در زمین می زیسته‏اند که به هنگام پیدایش آدم در حال انقراض بوده‏اند، چه مانعى دارد که فرزندان آدم با باقیمانده یکى از نسل‏هاى پیشین ازدواج کرده باشد.[۲۱]

البته تردیدی نیست که حضرت آدم اولین نفر از نسل حاضر بوده است.

قرآن کریم می فرماید که نسل حاضر از طرف پدر و مادر به یک پدر (به نام آدم) و یک مادر (که در روایات و در تورات به نام حوا آمده) منتهى مى‏شود و این دو تن، پدر و مادر تمامى افراد انسان است، هم چنان که آیات زیر بر این معنا دلالت مى‏کند:” وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِینٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ”[۲۲]؛ ” إِنَّ مَثَلَ عِیسى‏ عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ”[۲۳]؛ “إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِینٍ فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ”[۲۴].

به طورى که ملاحظه مى‏کنید آیاتى که نقل شد شهادت مى‏دهند بر این که سنت الاهى در بقاى نسل بشر این بوده که از راه ساختن نطفه این بقا را تضمین کند، و لیکن این خلقت با نطفه، بعد از آن بود که دو نفر از این نوع را از گل آفرید، و او آدم و پس از او همسرش بود که از خاک خلق شدند (و پس از آن که داراى بدنى و جهازى تناسلى شدند فرزندان او از راه پدید آمدن نطفه در بدن آدم و همسرش خلق شدند) پس در ظهور آیات نامبرده بر این که نسل بشر به آدم و همسرش منتهى مى‏شوند جاى هیچ شک و تردیدى نیست[۲۵].

اما این که آیا پیامبری در بین آنها بوده است؟ و آیا آنها با هوش بوده اند؟

قرآن و روایات پیرامون این مسئله چیزی بیان نکردند ولی با توجه به این که آنها نیز انسان (یا نسناس) بوده و در این جهت با ما مشترک هستند تحقیقاً از هوش بر خوردار بوده و با حدس قوی و قریب به یقین می توان گفت که آنها دارای تکلیف و برای ارشادشان پیامبری نیز وجود داشته است.

نمایه مرتبط: نمایه: پیامبران اجنّه قبل از خلقت بشر، سؤال ۷۹۲ (سایت: ۸۵۱

 

خداوند فرشتگان را آفرید و فرشتگان به پرستش خداوند مشغول بودند،وخدا روی زمین گیاهان و جانوران را پدید آورد.در آن موقع ،روی زمین ،هیچ آدمی زندگی نمی کرد.

روزی خداوند به فرشتگان فرمود:«می خواهم در روی زمین نماینده ای خلق کنم و از خاک،آدمی بسازم که از همه ی موجودات دانا تر باشد.»

فرشتگان سوأل کردند :«آیا می خواهی کسانی را که خلق کردی که بر روی زمین فساد کنند و خون یکدیگر را بریزند در حالی که ما تو را عبادت می کنیم؟»

آدم و حوا

خداوند در جواب فرمود:«من می دانم چیزی را که شما نمی دانید.»

فرشتگان به خاطر این سوأل بی جای خود سالها به استغفار و توبه مشغول شدند و از خطا و اشتباه خود آمرزش خواستند.و به همین منظور گفتند:«پروردگارا تو منزّهی و ما جز آنچه به ما تعلیم کرده ای علمی نداریم و به راستی که تو دانا وحکیمی.»

 

آغاز آفرینش انسان آدم (ع)و نافرمانی شیطان:

 

پس از این گفتگوی که میان خداوند و فرشتگان گذشت خداوند،آغاز به خلقت آدم و سرسلسله نوی بشر فرمود.خلاصه،انسان را از گل آفرید و سپس در آن از روح خود دمید و به دنبال این جریان به فرشتگان امر فرمود بر آن سجده کنند.آنها همگی به آدم سجده کردند جز ابلیس.

خداون علّت این سرپیچی ابلیس را پرسید.

ابلیس جواب داد:«من از او بهترم چون مرا از آتش آفریدی و او را از گل آفریدی.»

خلاصه ابلیس با این استدلال خود پرده از روی تکبّر و سرکشی خود برداشت.

خداوند به او فرمود:«حال که دستور مرا اطاعت نکردی از دنیای فرشتگان بیرون برو و از درگاه من خارج شو.»

شیطان گفت :«حالا که مرا بیرون کردی ،پس مرا تا روز قیامت مهلت بده و زنده ام بگذار.»

خدای تعالی به او فرمود :«تا آن روز معین مهلت داری و زنده خواهی ماند.»

شیطان وقتی خاطر جمع شد که از طرف پروردگار مهلت داده شده است گفت:«حال که مرا گمراه کردی ،من هم بر سر راه راست تو در کمین انسانها می نشینم و به هر ترتیبی شده گمراهشان می کنم بجز بندگان با اخلاص تو را که از گمراهی من در امانند و مرا به آنها راهی نیست.»

خداوند نیز برای آنکه آدم و فرزندانش دچار انحرافات ابلیس نشوند در موارد بسیاری به آنها هشدار داد که شیطان دشمن آشکار شماست ،مواظب باشید شما را از راه به در نکند.

آدم و حواءدر بهشت:

 

پس از اینکه آأم زندگی یافت،خداوند نام ها یا رموز و حقائقی را به او یاد داد و هوشیاری و دانایی آدم بر فرشتگان هم ثابت شد و قرار شد آدم و همسر او،حواء در بهشت زندگی کنند.آدم و حواء از انواع خوردنی و لذّت های بهشت بهره مند شدند. مگر یک چیز که خودن آن ممنوع بود.

خداوند به آدم و حواء وعده داد:«اگر از میوه ی این درخت خود داری کنید و آن را نخورید دیگر تمام خوشیها برای شما فراهم است و از گرسنگی و تشنگی و برهنگی و خستگی آسوده خواهید بود.ولی اگر این میوه را بخورید بر خودتان ظلم کرده اید. مواظب باشید که از شیطان فریب نخورید،شیطان دشمن شماست و بد خواه شماست.»

شیطان آدم و حواء را فریب می دهد:

 

شیطان که همه بد بختی های خود و رانده شدن از درگاه الهی را از ناحیه ی آدم می دانست،در صدد بود تا به هر طریقی که ممکن است موجب گمراهی آدم و همسرش را فراهم سازد.

البته اینکه شیطان برای فریب آدم و حواء به چه ترتیبی وارد بهشت شد وخود را به آدم و حواء رسانید بدرستی معلوم نیست ولی همین قدر روشن است که برای پیش برد این هدف (گمراه کردن آدم و حواء)به صورتی ناصحی دلسوز در آمده و به آدم گفت:

«می خواهی تا تو را به درخت جاودان راهنمایی کنم؟»

شیطان به دنبال این گفتار خود،برای اینکه سخنش در دل آدم و حواء کارگر افتد و وسوسه اش اثر کند ،‌به دروغ،سوگندی هم برای ایشان یاد کرد که من در این گفتار نظری جز خیر خواهی شما ندارم.

آدم و حواء دستور خداوند را فراموش کردند و از میوه ی ممنوعه خوردند و شیطان هم به این سبب خوش حال شد ولی در همان لحظه وضع آدم و حواء‌ عوض شد.ناگهان لباس بهشتی از تنشان فرو ریخت و از دیدن خود شرمنده شدند و از کار خود پشیمان شدند ولی دیگر فایده ای نداشت. در آن هنگام صدای خدا راشنیدند که گفت:«چرا نافرمانی کردید؟مگر شما را از این درخت منع نکردم و نگفتم که فریب شیطان را نخورید؟»

سپس به آن ها خطاب شد :«همگی فرود آئید که بعضی از شما دشمن بعضی دیگر هستید و اگر هدایتی از سوی من پیش شما آمد هر که پیروی کند نه گمراه می شود و نه بدبخت،هرکه از یاد من روی بر گرداند وی را روزگاری سخت خواهد بود و روز قیامت او را کور محشور می کنیم.»

در حدیث است که چون آدم به زمین فرود آمد جبرئیل نزد او آمد و پرسید:«آدم مگر خدا تو را به دست خویش نیافرید،و از روح خود در تو ندمید ،و فرشتگان را به سجده ی تو مأمور نکرد؟پس چرا با همه فضیلت و مقامی که داشتی ،نافرمانی خداوند را کردی؟»

در پاسخ گفت:ای جبرئیل!شیطان نزد من قسم خورد که خیرخواه من است وآن سخن را روی دلسوزی می زند،و من باور نکردم که کسی بتواند به خدا قسم دروغ بخورد.

 

توبه ی آدم و حواء:

 

وقتی آدم و حواء را از بهشت بیرون کردند به زمین فرستادند،آدم سالها گریه می کرد و بغد کم کم به زندگی روی زمین عادت کردند و به کمک هم لباس درست کردند.با فکر و هوش خود به کشاورزی و زراعت پرداختند و از حیوانات کمک گرفتند ،روز های اوّل در غار کوه منزل کردند و بعد با ساخت خانه زندگی جدیدی آغاز نمودند.

آدم و حواءدر مقابل خطاب پروردگارشان که به آنها فرموده بود:«مگر من شما را از این درخت نهی نکرده بودم و به شما نگفته بودم که شیطان دشمن آشکار وپنهان شماست؟»

در مقام توبه و آمرزش خواهی درآمده وگفتند:«پروردگارا ما به خویشتن ستم کردیم و اگر تو ما را نیامرزی و به رحم نکنی حتماً از زیانکاران خواهیم بود.»

و از آنجا که داستان های قرآن جنبه ی تعلیم و تربیت دارد ظاهراً خدای سبحان می خواهد ای نکته را به فرزندان آدم یاد بدهد که در هر حال انسان نباید مأیوس باشد و هر زمان دچار گناه و نافرمانی حق گردید ، باید از راه توجه و استغفار به درگاه حق تعالی در صدد جبران و تلافی آن براید.

قرآن کریم در اینج با مختصر توضیحی که داده می شود ای گونه بیان می فرماید که:«آدم از پرورگار خود کلماتی فرا گرفت و با ذکر و یاد آوری آنها به درگاه خداوند توبه کرد و خداوند توبه اش را پذیرفت…»

درباره ی آن کلمات ، نیز روایات مختلف است و در بسیاری از روایات شیعه و سونی آمده که ای کلمات این بود :«لا اله الّا انت سبحانک اللهم و به حمدک عملت سوءاً و ظلمت نفسی فاغفرلی و انت خیر الغافرین…..»

در روایات دیگری نیز آورده اند که آن حضرت ، خدا را به حق محمد(ص)و یا خمصه طیبه سوگند داد که توبه اش را بپذیرد وخداوند توبه اش را قبول کرد.

ما دیگر آدم و حوا باید در روی زمین تمام مشکلات خود را حل نمایند و برای ادامه زندگی باید سعی و تلاش کنند.و برای دفع بیم و ترس و رسیدن به آرزوهای درونی باید از هدایت خدای تعالی بهره مند شوند ، و با یاد خدا و انجام دستورات او جان را آرام بخشند،و خوف و حزن خود را بر طرف سازند ، و گرنه با تأمین همه این احتیاجات و آشنا شدن به تمام فنون و قوانین زندگی مادی باز هم زندگی بر آن ها تنگ و سخت و دشوار خواهد بود.

فرزندان آدم(ع) :

 

خداوندمتعال بعد از خلقت آدم (ع) حوا را نیز آفرید تا ضمن اینکه آدم را از تنهایی

در بیاورد وسیله ای برای ازیاد نسل او در روی زمین باشد.

آن دو به فرمان خداون با هم ازدواج کردند و دارای فرزند شدند ،‌ آدم(ع) از همسرش حوا دارای فرزندانی شد که در تعداد آن ها اختلاف نظر است.

از جمله پسران:هابیل ،قابیل ،شیث(هبه الله)و از دختران:عناق ،اقلیما ،لوزا….ذکر شده است.

منبع در سایت

کیفیت ازدواج فرزندان آدم(ع) :

 

در کیفیت ازدواج فرزندان حضرت آدم (ع) اختلاف نظر وجود دارد که ما به اختصار به بعضی آنها اشاره می کنیم:

ابتداء لازم است بدانید که حوا در دو نوبت چهار فرزند بدنیا آورد ،اول قابیل و خواهرش اقلیما و بار دیگر هابیل و خواهرش لوزا به دنیا آمدند.

روایات مختلف در کیفیت ازدواج فرزندان آدم:

 

  ۱٫پس از آن که این فرزندان به حد رشد و بلوغ رسیدند آدم(ع)به اذن الهی هر کدامیک از دختران را به عقد ازدواج آن برادر دیگری درآورد یعنی :اقلیما را به عقد هابیل و لوزا را به عقد قابیل.

و گفته اند دختری که همسر هابیل بود،زیباتر از دختری که همسر قابیل بود است،‌ قابیل به این تقسیم بندی و ازدواج راضی نشد و زبان به اعتراض گشود و بالاخره قرار شد هر کدام جدا گانهقربانی به درگاه خدا ببرند هر کدام قبول شد ، دختر زیبا همسر او باشد.

هابیل و قابیل قبول کردند ، کار هابیل ، شبانی بود.رفت و از میان گوسفندانش یکی را که از همه بهتر بود آورد وکار قابیل ، کشاورزی بود.رفت از میان گندم هایش بدترین هایشرا جدا کرد و یک بافه به هم بست و آورد و هر دو نذر خود را روی تپه ای قرار دادند.آدم(ع)به فرزندانش گفته بود من دعا می کنم تا خدا آتش بفرستد و روی یکی از قربانی ها علامت بگذارد و هدیه هر کس که قبول شد دختر زیبا همسر او می شود.خلاصه آدم (ع) دعا کرد و آتش آمد و گوسفند هابیل را سوزاند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۹ ، ۱۱:۴۱
فاصله گلناری
3آبان چاپ ارسال به دوست

Image
بیانیه دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی به مناسبت 13 آبان

با پیروزی انقلاب اسلامی، باران توطئه‌ها باریدن گرفت و شیطان بزرگ آمریکا، سعی در ایجاد جریان‌های انحرافی در نهضت مردم داشت. در این شرایط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام با درک فرمایش امام خمینی(ره) مبنی بر این که همه مشکلات ما آمریکاست لبیک گفتند و سفارت آمریکا را در تهران به تصرف خود درآوردند و امام امت فرمود:«مرکز فساد آمریکا را جوانها گرفتند و آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» و این، مرام جوانان دانشجوی کشورمان قرار گرفت تا از آن پس مشت‌های خروشان و رگ‌های جوشان غیرت اسلامی و دینی هیچ گاه حاضر به فروتنی در برابر چنگال‌های خونین این دولت فاسد نشود.

همین مقاومت جوانان ایران روح مقاومت و بیداری  را بعد از سال‌ها در منطقه به هیجان آورد و ملت‌های مسلمان مصر، تونس، لیبی، یمن و بحرین تلاش خود را برای آزادی از سلطه استکبارجهانی آغاز نمودند و با اهدای جان و مالشان  پرچم عزت و بیداری را به اهتزاز درآوردند.




Image


و حال نوبت به خود مردم آمریکا رسید. وال استریت نشان داد که دولتمردان آمریکایی از صدای مردم می‌ترسند، 99 درصد در مقابل یک درصد. اکثریت مردم آمریکا محکوم یک درصد هستند این است لیبرال دموکراسی غرب. همین مدعیان  آزادی بیان و آزادی، اجازه صدور اخبار این جنبش در هیچ رسانه داخلی را ندادند. از آن همه روزنامه بعد از سه هفته، فقط یک روزنامه خبر کمی از این جنبش را منتشر کرد و چه خوب می‌بینیم که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند و این رژیم سرمایه‌داری به زمین خواهد خورد.

روابط عمومی دانشگاه‌ اصفهان اعلام می دارد:

1-      بر مرام و اعتقاد امام راحلمان ایستاده‌ایم و هیچ گاه میراث ارزنده دانشجویان پیرو خط امام را از یاد نخواهیم برد.

2-      مشت‌هایمان را گره کرده و تا نابودی شیطان بزرگ فریاد مرگ بر آمریکا را پی در پی سرخواهیم داد و بر این استقلال خود می بالیم.

3-      اساتید ، دانشجویان وکارکنان دانشگاه اصفهان  مطیع اوامر رهبر فرهیخته و دانشمند خود حضرت آیت‌اله امام خامنه‌ای خواهند بود و یک قدم از آرمان‌های انقلاب و استکبار ستیزی جمهوری اسلامی پائین نخواهند آمد.

4-      اساتید ، دانشجویان وکارکنان دانشگاه اصفهان  از ملت‌های بیدار منطقه در راستای استکبار ستیزی و بیداری اسلامی حمایت می‌کنند و سرنگونی طاغوت‌های تونس، مصر و لیبی را مایه افتخار ملت‌های مسلمان منطقه می‌دانند.

5-      اساتید ، دانشجویان وکارکنان دانشگاه اصفهان  خود را برای زمینه‌سازی فرج مولایشان حضرت  بقیه اله (عج)آماده و مهیا می‌کنند و از ایشان می‌خواهند دعاگوی این حرکت بزرگ و استکبار ستیز باشند.

آن گاه که دست لایزال، خاک انسان را سرشت، اعتراض فرشتگان را برانگیخت که: «می خواهی موجودی بیافرینی که در زمین، فساد و خونریزی کند، در حالی که ما تسبیح گوی تو خواهیم بود.» آن گاه عظیم و بلند پاسخ داد که: (من چیزی می دانم که شما نمی دانید!) و درست از همان لحظه و از همان مقام که شیطان، از سجده بر خاک سر باز زد، دشمنی ازلی خود را با انسان به تصویر کشید. حال خدا همان خداست و انسان همان خلیفه الله و شیطان دست در آستین استکبار دارد!

استکبار، هم کار شیطان

مستکبران، هم کلاسی های منتخب ضلالت و هم بازی های سرگردان شیطانند. حقارت، بیش از اینکه دنیایشان را به بهای جان و مال دیگران می جویند و از استخوان های مظلومان، نردبان ترقی می سازند؟! شقاوت و ضلالت، بالاتر از اینکه هر نفس استکبارگران، هزاران آه جانسوز ضعفا و محرومان را به دنبال دارد؟!

وعده خداوند

«... و کسانی که در راه حق تلاش کنند، ما به راه های خود هدایتشان می کنیم» این همان وعده تخلف ناپذیر خداوندی است که توشه امید راه سپاران شده است. با خدا مکر کردند و مکر خدا غالب خواهد آمد. چه زیبا و عمیق فرمود آن سرور آزادگی، سیدالساجدین علیه السلام که: «سپاس خدا را که دشمنان ما را نادان قرار داد!»

روزنه های عدالت خواهی، سقف جهان را شکافته و چیزی به طلوع خورشید رستگاری نمانده است.

این است هنگامه نبرد با دشمنی که نادان است و مستکبر؛ دشمنی که مغرور است و بی بنیاد چون باد!

باید برخاست

بر ماست و بر تمام یاران صبح در تمام نقاط این کره خاکی، که برخیزیم و در قیامی راستین و انقلابی گسترده، مبارزه ازلی حق در برابر باطل را پرچم داری کنیم. بر ماست تا دشمنی و عداوت همواره مان را بر شیاطین به اثبات برسانیم؛ با فریاد بلیغ هو الحق...

مبارزه با استکبار

استکبار، همزاد شیطان

رزیتا نعمتی

آنجا که قابیل نخستین بار، سنگی به سوی هابیل رها کرد، شیطان دانه استکبار را کاشت. کسی نمی داند آن روز چند شنبه بود؛ اما نواده های قابیل، بعد از آن تمام روزهای هفته، به یاد پدران خود آتش می سوزانند تا طعم قساوت، به زیردندان تاریخ باقی بماند و مظلومیت، کلمه ای همزاد ستمگری باشد.

آری! چه کسی صدای معصومیت بشر را از زندان های ابوغُرَیب و گوانتانامو و جغرافیای زخمی زمین، پاسخگو خواهد بود؟

بیایید ای هابیلیان، سکوت را بشکنید که کسی در راه است.

تحلیل، بهانه تحمیل

مستکبرانی که در غارهای تیره مادیت، اندیشه سیاه شیطان را به هر گوشه این جهان صادر می کنند، حرف هایمان را نمی فهمند! بگذارید به دور مسلمانی ما خطی از تحریم بکشند؛ زیرا از روز ازل، حساب حق از باطل جدا بوده است. دین، تبری ست بر دوش ابراهیم که با بت ها هرگز سازش نمی کند؛ پس ای دست های مسلمان، بیایید «ید واحده» باشیم که حتی میزهای مذاکره می دانند، فرعونیان هرگز برای «تحلیل» نمی آیند که آنها همواره به جز «تحمیل» حرفی ندارند.

امنیت، در انتظار موعود

آنها که طعم جنگ را به گلوی کودکان مسلمان می چشانند، غافل از آنند که ایمان، از حلقه های درد، زنجیر اتحاد می سازد، تا دزدان نفت، سرزمین های مسلمان نشین را در بند نکنند.

حالا کوچه های فلسطین، به رمی جمرات شیطان می پردازد تا جوخه های آتش را مظلومانه پاسخ گوید و مقبره های دسته جمعی جنوب عراق، گواه تمدن زدگی مستکبران باشد.

حالا خیمه گاه جهان، پر از شمر است. بگذارید (شورای امنیت عشق) را فریاد کنیم تا مگر مصلح موعود، به سوی ما بازگردد و ترازوی نامیزان عدالت جهان را به دست های خویش، موزون کند.

نقاب های دوستی

بارالها! چشم انتظار معجزه ای از سوی توایم تا فتنه های پنهان مهاجم را از افکار عشق، بیرون کنیم.

امروز دیگر گازهای شیمیایی های جبهه های نبرد بی رنگند و پاورچین و بی صدا، از دهان تبلیغات استکباری سرریز می شوند.

امروز، تیرهای دشمن در مدل های وارداتی پنهان شده اند تا قلب آرمان را نشانه بگیرند و گرگ های قصه، در مادرانه ترین شمایل، به لالایی بپردازند و بره های غافل را از دهکده جهانی اصالت، جدا کنند.

بارالها! مگذار دسیسه هایی که ساعاتی مدید طراحی شده اند بی هیچ اندیشه ای، با دست های جوان این مرز و بوم درآمیزد که من اهل سرزمینی هستم که شاعران آن می گویند: «دشمن چون از همه راه بازماند سلسله دوستی بجنباند».

زیرنویس

آنچه امروزه برای مستکبران جهانی بیشتر از دست یافتن به ذخایر ملل اهمیت دارد، رخنه در افکار و فرهنگ جوانان آن مملکت است.

لانه عنکبوت

اعظم جودی

ای قوم آزاده زمین! از هر کران که هستید، پایداری پیشه کنید که روز رهایی نزدیک است. ارزش نور، به میزان پایداری اش در نبرد با تاریکی است. قدر سرو، به ایستادگی در برابر جان ستیزنده زمستان است. امریکا، لانه عنکبوت است که برای پشه ها و مگس ها سهمگین می نماید؛ پس عقاب تیزپرواز آسمان پایداری باشید که از پروای بال هایتان، عنکبوت، دام برچیند. شکست، تقدیر مستکبران است.

سربازان محمد صلی الله علیه و آله وسلم

ای فرزندان آب و آیینه؛ ای حماسه سازان عشق و سربازان محمد صلی الله علیه و آله وسلم که هر روز، صف سپاه محمد را پنج بار در مساجد نیاز برپا می دارید! سر بالا گیرید تا فرشتگان مقرب، از شکوه جهادتان، سان ببینند.

به هیبت پوشالی دشمن نیندیشید که هزار فرشته بر بال های یقینتان، مترصد فرمان همت شمایند. مشت هایتان از هر بمبی و سلاحی ویران گرتر است و نامتان، لرزه بر جان مستکبران جهانی می اندازد. پس به نام محمد صلی الله علیه و آله وسلم ، به نام علی علیه السلام ، مقصد، پیروزی بر ظلم جهانی؛ یاعلی!

آبان 90

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۹ ، ۱۱:۳۵
فاصله گلناری

یه مطلب میخوام بزارم با اینکه خیلی زیاده اما بخونیدش چون واقعا واسه اون کسایی که میگن ایران باید 4یا 5 میشد مفیده....بدونید رقبای ایران چقدر قدر بودن
منبع : سایت ایرنا
 

ایران پیش از این رقابت ها تنها یک بار در سال 1991 امکان حضور در جام جهانی را یافته بود که و در آن دوره هم در میان دوازده تیم در مکان یازدهم ایستاد.

نتایج شگفت انگیز تیم ایران در دو دور نخست جام جهانی والیبال سال 2011 توجه عموم مردم را به بازی های ایران جلب کرد.

وقتی ایران با شکست تیم های ژاپن، صربستان، لهستان و آرژانتین به رده پنجم جدول رده بندی جام جهانی صعود کرد بسیاری از مردم و مسئولانی که از این پیروزی ها به شوق آمده بودند بدون توجه دشواری کار، تصور قرار گرفتن ایران در میان سه تیم برتر نهایی این رقابت ها و صعود مستقیم به المپیک لندن را داشتند.

این تصورات با نتایج تیم ایران در دورهای سوم و چهارم به ناگهان تغییر مسیر داد و کسانی که راجع به صعودایران به المپیک حرف می زدند، پیروزی های قبلی تیم کشورمان در این رقابت ها را هم بی اهمیت جلوه دادند.

'بلند پروازی' شرط لازم برای افزایش اعتماد به نفس و رسیدن به موفقیت است اما وقتی با 'توقع بالا' همراه شود جز دشوار کردن کار، تاثیر دیگری ندارد.

** افتخارات و ما و افتخارات دیگران

اما شاید بد نباشد مقایسه ای بین سابقه والیبال ایران با حریفانش در دوازدهمین دوره جام جهانی انجام بدهیم تا مشخص شود که برای ما حتی حضور در این رقابت ها هم افتخار بزرگی است چه برسد به قرار گرفتن در میان سه تیم برتر.

ایران  پیش از این رقابت ها تنها یک بار در سال 1991 امکان حضور در جام جهانی را یافته بود که در آن دوره هم در میان دوازده تیم در مکان یازدهم ایستاد.

حتی در مسابقات قهرمانی آسیا هم ایران فقط سه بار در میان سه تیم برتر قرار گرفته است. برنز سال 2003 در مانیل فیلیپین، نقره سال 2009 در تینجیان چین و طلای سال 2011 در تهران تنها افتخارات کشورمان در مسابقات قهرمانی قاره است.

نگاهی به افتخارات یازده حریف ایران در دوازدهمین دوره مسابقات جام جهانی فرصتی فراهم می کند که درکی واقع بینانه تر از سطح و جایگاه والیبال کشورمان داشته باشیم.

روسیه که در این دوره از مسابقات به مقام قهرمانی دست یافت پیش از این به مقام های زیر رسیده بود:

بازی های المپیک : سه طلا، سه نقره و سه برنز،

قهرمانی جهان: شش طلا، سه نقره و سه برنز،

جام جهانی: پنج طلا، دو نقره و دو برنز،

لیگ جهانی: دو طلا، پنج نقره و شش برنز،

قهرمانی اروپا: 12 طلا، سه نقره و پنج برنز

جایزه بزرگ جهان : سه طلا، پنج نقره و سه برنز.

ایران از این تیم با نتیجه سه بر صفر شکست خورد. 

مقام ها و مدال های لهستان تیم دوم این دوره از مسابقات نیز پیش از این رقابت ها به شرح زیر است:

بازی های المپیک : یک طلا،

قهرمانی جهان :یک طلا و یک نقره،

جام جهانی :یک نقره،

لیگ جهانی : یک برنز

قهرمانی اروپا: یک طلا، یک نقره و یک برنز .

ایران  این تیم را سه بر دو شکست داد. 

برزیل یکی از پرافتخارترین تیم های جهان است که پیش از این به این مقام ها رسیده بود:

بازی های المپیک: دو طلا و دو نقره ،

قهرمانی جهان: سه طلا و یک نقره ،

جام جهانی: دو طلا و دو برنز،

قهرمانی آمریکای جنوبی: 28 طلا ،

جایزه بزرگ جهانی: هشت طلا، چهار نقره و یک برنز.

ایران از این تیم هم سه بر صفر شکست خورد. 

ایتالیا دیگر تیم پر افتخار والیبال جهان پیش از این به این عناوین دست یافته بود:

بازی های المپیک: دو نقره و دو برنز،

قهرمانی جهانی: سه طلا و یک نقره ،

جام جهانی: یک طلا، دو نقره و یک برنز ،

لیگ جهانی: هشت طلا، سه نقره و دو برنز ،

قهرمانی اروپا: شش طلا، سه نقره و دو برنز ،

جایزه بزرگ جهان: دو نقره و چهار برنز.

ایران  به این تیم هم سه بر یک باخت. 

کوبا که به عنوان تیم قهرمان آمریکا شمالی در این دوره از رقابت ها شرکت کرده بود پیشتر این مدال ها را از آن خود کرده بود:

المپیک: یک برنز ،

قهرمانی جهان: دو نقره و دو برنز ،

لیگ جهانی: یک طلا، پنج نقره و دو برنز،

جام جهانی: یک طلا، سه نقره و یک برنز ،

قهرمانی آمریکای شمالی: 15 طلا، چهار نقره و سه برنز

جایزه بزرگ جهانی: دو طلا، چهار نقره و دو برنز.

ایران از کوبا سه بر صفر شکست خورد.

تیم آمریکا هم به روایت آمار و ارقام صاحب این عناوین شده است:

المپیک: سه طلا و یک برنز ،

قهرمانی جهان: یک طلا و یک برنز ،

لیگ جهانی: یک طلا و دو نقره ،

تیم ملی والیبال

 

قهرمانی آمریکای شمالی: هفت طلا، 10 نقره و چهار برنز ،

جایزه بزرگ جهان: چهار طلا و دو برنز .

این تیم هم ایران را سه بر صفر شکست داد.

آرژانتین تیم دوم آمریکای جنوبی نیز مقام های زیر را تا پیش از این دوره از رقابت های جام جهانی بدست آورده بود:

المپیک: یک برنز ،

قهرمانی جهان: یک برنز

قهرمانی آمریکای جنوبی: یک طلا، 15 نقره و هفت برنز .

ایران  این تیم را با نتیجه سه بر دو شکست داد.

صربستان به عنوان قهرمان اروپا جواز حضور در این دوره ازرقابت ها را به دست آورد. این تیم پیش از این مدال های مختلفی کسب کرده از جمله آن:

المپیک:یک طلا و یک برنز

قهرمانی جهان: یک نقره و یک برنز ،

جام جهانی: یک برنز ،

قهرمانی اروپا: دو طلا، یک نقره و شش برنز ،

لیگ جهانی: چهار نقره و سه برنز

جایزه بزرگ جهان: یک برنز .

این تیم هم مقابل کشورمان با نتیجه سه بر دو شکست خورد.

ژاپن پرافتخارترین تیم والیبال آسیا و میزبان دائمی جام جهانی پیش از این رقابت ها این عناوین را بدست آورده بود:

المپیک: یک طلا، یک نقره و یک برنز،

جام جهانی: دو نقره ،

قهرمانی جهان: دو برنز

قهرمانی آسیا: هشت طلا، دو نقره و سه برنز.

ایران  در نخستین گام خود در این دوره از رقابت ها با نتیجه سه بر یک ژاپن را شکست داد.

چین که در فینال مسابقات قهرمانی آسیا از ایران شکست خورده بود در آسیا سه طلا، سه نقره و سه برنز به دست آورده است.

این تیم در جام جهانی با نتیجه سه بر صفر تیم کشورمان را شکست داد.

مصر هم که به عنوان قهرمان آفریقا گام به این رقابت ها گذاشت، تا کنون شش طلا، پنج نقره و دو برنز مسابقات قهرمانی قاره آفریقا را به دست آورده است. ایران این تیم را با نتیجه سه بر صفر شکست داد.

وقتی تاریخ والیبال ایران را با تیم های بزرگی دیگری که در این دوره از رقابت ها شرکت کرده اند مقایسه کنیم مشخص می شود که کسب پنج پیروزی و قرار گرفتن در مکان نهم هم می تواند موفقیتی برای کشورمان محسوب شود.

جوان بودن بیشتر بازیکنان ایران که میانگین بازی ملی آنها فقط چهار بازی است، می تواند امیدها را به آینده این تیم بیشتر کند تا در سال های بعد بتوانیم شاهد نتایج بهتری در سطح مسابقات جهانی و آسیایی باشیم؛ البته اگر توقعات بالا بگذارد.

گزارش از: محمدحسین آجورلو 

 

18آذر9

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۹ ، ۱۱:۳۳
فاصله گلناری

واقعه حره از جنایات بزرگ امویان پس از به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام است. این واقعه مربوط به شورش مردم مدینه در بیست و ششم یا بیست و هفتم ذیحجه سال 63 هجری قمری است که توسط سپاه شام به خاک و خون کشیده شدند. 

برای این شورش سه علت اصلی بر شمرده اند: 
1. بیعت بسیاری از مردم با عبدالله بن زبیر که در آن زمان در مکه بود و ادعای خلافت داشت. 
2. زمانی که عثمان بن محمد والی مدینه گردید، یکی از مأموران یزید بن معاویه به مدینه آمد تا اشیای گرانبهای بیت المال را برای یزید ببرد. گروهی از مردم که اموال را حق خود می‌دانستند، جلوگیری کردند و این، منجر به شورش مردم و اخراج امویان از شهر گردید . 
3. گروهی از بزرگان مدینه به شام رفتند و با یزید دیدار کردند و پس از بازگشت، از یزید بدگویی کردند و اعمال ناپسند او را برای مردم توصیف کردند:« دین ندارد، مشروب می‌خورد، بساط ساز و آواز به راه انداخته و با سگان بازی می کند.» مردم مدینه هم گفتند دیگر حاضر به اطاعت از او و پذیرش امارتش نیستند و شورش کردند. 

بنی امیه از مردم مدینه که در قتل عثمان شریک بودند، دل خوشی نداشتند؛ متقابلاً مردم مدینه نیز از بنی امیه را که برخلاف خلیفه دوم به آنها توجه نشان نمی‌دادند، راضی نبودند. بنابراین ظهور ابن زبیر در صحنه سیاسی و ضعف بنی امیه در حجاز پس از واقعه کربلا، زمینه شورش مردم مدینه را فراهم کرد. یزید در آغاز کوشید تا توسط کسانی چون عبدالله بن جعفر و نعمان بن بشیر، مردم مدینه را به آرامش و اطاعت از خود دعوت کند، اما مردم نپذیرفتند. 

img/daneshnameh_up/4/4a/Horre1.jpg



شورشیان، امویان و یاران آنها را که تقریباً حدود هزار نفر بودند، در خانه مروان بن حکم محاصره کردند و پس از آن با خفت و خواری از شهر بیرون راندند؛ اما با این شرط که قسم یاد کنند همراه سپاه شام باز نگردند. امویان پذیرفتند، گرچه افرادی چون مروان بعداً عهد خود را شکستند. 
رهبر این شورشیان، عبدالله حنظله غسیل الملائکه، از طرف عبدالله ابن زبیر حاکم مدینه شد. یزید سپاهی 5 هزار نفری را به سمت مدینه فرستاد. فرماندهی این سپاه با مسلم بن عقبه بود که به دلیل قتل عامی که کرد، به « مسرف » شهرت یافت . 

یزید به سپاهیان شامی گفته بود پس از پیروزی می‌توانند به غارت شهر بپردازند و آنچه را که می‌خواهند، از خانه‌های مردم تصاحب کنند؛ به علاوه، سهمیه‌شان از بیت المال را با صد دینار اضافی به آنها پرداخته بود. 
مردم مدینه در ورودی شهر در محلی که رسول خدا خندق کنده بود، یعنی فاصله بین حره شرقی و غربی، خندقی حفر کردند تا بتوانند از شهر دفاع کنند. 

رهبران آنها عبدالله مطیع، معقل بن سنان و در رأس آنها عبدالله حنظله بود که در حین درگیری، خود و فرزندانش کشته شدند. زمانی که سپاهیان شام به مدینه رسیدند، با مشورت عبدالملک بن مروان که او نیز همراه سایر بنی امیه از شهر اخراج شده بود در منطقه حره مستقر شدند و به کمک مروان توانستند با وعده و وعید مالی، گروهی از بنی حارثه را فریب دهند و از طریق آنها به داخل شهر نفوذ کنند. به این ترتیب درگیری آنها کمتر از یک روز به طول انجامید و پس از آن شهر به تصرف شامیان در آمد. 
اموال شهر، طبق وعده یزید، سه روز برای سپاهیان شام، حلال شمرده شد و آنها از هیچ جنایتی فروگذار نکردند. در این میان علاوه بر کشته شدن عده‌ی زیادی از مردم، به بسیاری از نوامیس نیز تجاوز شد. مسلم بن عقبه بسیاری از اسیران را که شامل تعدادی از قریشیان بودند، به قتل رساند و در میان مقتولین کسانی از میان صحابه پیامبر نیز بودند. 
در تاریخ، تعداد کشته‌های این ماجرا مختلف روایت شده؛ از شش هزار تا ده هزار نفر. در جریان حره تنها انصار نبودند که مورد دشمنی امویان قرار گرفتند، بلکه تعدادی از خانواده‌های مهاجرین نیز از بین رفتند. 
سپاه شام پس از قتل و غارت مردم مدینه روانه مکه شد تا ابن زبیر و یاران او را نیز به همین سرنوشت دچار سازد. 
در نیمه راه، مسلم بن عقبه جان داد و طبق دستور یزید، کار به دست « حصین بن نمیر » افتاد. او به سوی مکه رفت و مدت چند ماه آنجا را محاصره کرد و از روی بلندی، با منجنیق به حرم خدا سنگ‌هایی آتشین پرتاپ کرد. اما سرانجام وقتی خبر مرگ یزید به سپاه شام رسید، دست از محاصره شهر برداشت و همراه سپاهش به شام بازگشت. 
 

 

تاریخ واقعه حره : 28 ذیحجه سال 63 هجری قمری

انقلاب مدینه عکس العمل دیگر شهادت امام حسین (ع) بود. لکن این انقلاب به گونه‏ای دیگر بود. انقلاب مدینه چه از نظر انگیزه، و چه از نظر هدف، با انقلاب توابین فرق داشت. انگیزه‏های انقلاب مدینه چیزی ماورای انتقام، و هدف آن درهم شکستن نفوذ و تسلط امویان ستمگر و بیدین بود.

علت اصلی آغاز انقلاب مدینه، سفر هیئت نمایندگی اهل مدینه به شام بود، هیئتی مرکب از: «عبد الله بن حنظله انصاری معروف به «غسیل الملائکة»، «عبد الله بن ابی عمرو بن حفص بن مغیره مخزومی» ، «منذر بن زبیر» ، و عده‏ای دیگر از رجال و اشراف مدینه به نمایندگی از طرف اهل مدینه نزد یزید رفتند. یزید به آنها بسیار احترام کرد و به هر کدام هدایا و خلعتهای گرانبها بخشید، تا از این طریق آنها را تطمیع کند تااینکه رضایت مردم را پس از قتل امام حسین علیه السلام جلب کند. وقتی این عده به مدینه رسیدند، در اجتماعی از اهل مدینه به پا خاسته شروع به انتقاد از یزید نموده چنین گفتند:

«ما از نزد شخصی می آییم که دین ندارد، شرابخوار است و همیشه سرگرم ساز و آواز است، خنیاگران و زنان خوش آواز در مجلس او دلربائی می ‏کنند، یزید سگ بازی می ‏کند و با مشتی دزد و خرابکار به شب‏ نشینی می ‏پردازد. ما شما را گواه می ‏گیریم که از این تاریخ او را از خلافت برکنار نمودیم.»

بدین گونه اهل مدینه بر ضد حکومت اموی قیام کردند و فرماندار یزید به نام عثمان بن محمد بن ابی سفیان و همچنین عناصر کاخ نشین اموی را که در منزل بزرگشان «مروان حکم» جمع شده بودند را از شهر اخراج نمودند و با آنکه مجموع انقلابیون فقط هزار نفر بود، هیچ گونه تطمیع و تهدیدی نتوانست آنها را منصرف سازد.

به فرمان یزید سپاه خونریز شام (حدود 5 هزار نفر) به شهر مدینه یورش برد و با نهایت خشونت و وحشیت، انقلاب مدینه را درهم کوبید. فرمانده سپاه اموی بنام «مسلم بن عقبه مری» از مردم خواست بدین نحو با یزید بیعت کنند: همگی، غلامان و بردگان مطیع یزیدند، و یزید در مورد جان و اموال آنها هر گونه بخواهد رفتار خواهد کرد!

مسعودی در این باره می ‏نویسد: مردم به شکل فجیعی در این حادثه قتل عام گردیدند و تعداد کثیری از بنی هاشم و قریش و سایر مردم مظلومانه به دست عمال یزید کشته شدند و از کثرت خون ریزی حمام خون به راه انداختند.

آمادگی مدینه برای رویارویی با سپاه نیرومند و سازمان یافته دشمن بسنده نبوده، بدین جهت آرزوی استقلال طلبانه آنها با شکست در جنگ «حرة» و هتک حرمت آنها خاتمه یافت.

مورخین می ‏نویسند: «آنان با اسب و سلاح و کفش، وارد حرم پیامبر شدند و مسجد پیامبر را آلوده کردند و بیش از هزار نفر از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قتل عام شدند، بطوری که از «بدریون» کسی زنده نماند» و حدود 900 دختر باکره، توسط سربازان یزید هتک حرمت شدند و یزید به «مسلم بن عقبه» فرمانده نیروهایش دستور داده بود، که پس از پیروزی بر مدینه، سه روز جان و مال و ناموس مردم بر تو و سربازانت حلال است. و آنان هر آنچه می ‏خواستند کردند.

این واقعه، در سال شصت و سوم ه.ق، به وقوع پیوست و از آنجائی که لشکر یزید، در ریگزاری (در اطراف مدینه) به نام «حره» اردو زدند و از آن پایگاه به شهر حمله ور شدند، در تاریخ، آن را به نام «واقعه حره» ثبت کردند... 

فاجعه حره سه سال پس از واقعه عاشورا، در پی قیام مردم مدینه علیه یزید به وقوع پیوست و به دستور یزید ،جان،مال و ناموس اهل مدینه سه روز بر سپاه شام حلال شد و فجایعی به وقوع پیوست که عرق شرم به پیشانی تاریخ نشاند. ...

 

بعد از شهادت امام حسین علیه السلام ، موجی از خشم و نفرت در مناطق اسلامی و خصوصا مدینه بر ضد حکومت یزید برانگیخته شد ، در سال 63 هجری قمری ،حاکم مدینه (عثمان بن محمد بن ابی سفیان) گروهی از اهل مدینه را با اشاره یزید به شام فرستاد تا از عطایای یزید برخوردار شده و مردم را به اطاعت از او تشویق نمایند. 
این هیئت مرکب از منذر بن زبیر بن عوام ، عبیدالله بن ابی عمرو مخزومی ، عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه و چند تن دیگر از شخصیتهای بزرگ مدینه بود. 
این افراد فجایع اعمال یزید را با چشم دیدند، سپس به مدینه برگشتند و اهل مدینه را از اعمال پلید یزید مطلع ساختند، مردم مدینه نیز حاکمی که از طرف یزید گماشته شده بود ( عثمان بن محمد بن ابی سفیان) را با مروان و سایر امویان از مدینه بیرون کردند و شتم و سب و لعن یزید را آشکار نمودند و با عبدالله بن حنظله بیعت کردند. 
یزید ،مسلم بن عقبه را با سپاهی به مدینه فرستاد و به وی گفت: سه روز مردم مدینه را مهلت ده اگر تسلیم نشدند تا سه روز همه چیز مردم مدینه برای تو و سربازانت حلال خواهد بود. 
وقتی مسلم بن عقبه با لشکرش به نزدیکی مدینه رسیدند در سنگستان مدینه که مـعـروف بـه « حـرّه واقـم » اسـت با اهل مدینه که برای دفع حمله آنها بیرون آمده بودند روبرو شدند ، پیشنهاد حمله از جانب حره از طرف مروان بن حکم بود. 
سپاه مسلم پس از جنایات مدینه برای سرکوب مردم مکه حرکت کرد و آن جا نیز خانه کعبه را تخریب کرد و به آتش کشید. 
سیوطی می‏نویسد: 'در سال 63 هجری اهل مدینه بر یزید خروج کردند. یزید لشکر انبوهی را به سوی آنان فرستاد و دستور داد آن‏ها را به قتل رسانده و پس از آن به طرف مکه حرکت کرده و ابن زبیر را به قتل برسانند. لشکر آمدند. و واقعه حرّه در مدینه طیّبه اتفاق افتاد. در آن واقعه، جماعت بسیاری از صحابه و از دیگران به قتل رسیدند و مدینه غارت شد و از هزار دختر باکره ازاله بکارت شد اًّنَّا لله ِ وَ اًِّنَّا اًِّلَیْهِ راجِعُونَ'. 
در فاجعه حره ،با دستور یزید شهر مدینه سه روز بر سپاه شام حلال شد. هزاران زن مورد تجاوز قرار گرفتند، چهار هزار کودک نا مشروع زاییده شدند که پدرانشان معلوم نبود و آنان را اولاد الحرّه ‏نامیدند. 
مردم به مسجد پیامبر پناه می بردند اما در مسجد پیامبر نیز زنان مورد تجاوز قرار گرفتند و آن قدر مرد کشته شدند که خون قبر پیامبر را نیز گرفته بود. تمام کسانی که زنده ماندند بر پیشانیشان داغ زدند: هذا عبد من عبید یزید یفعل بی ما یشاء (این بنده ای از بندگان یزید است هر کاری بخواهد با من می کند). 
در این میان تنها حضرت علی بن الحسین (علیه السلام) و چند نفر دیگر در امان بودند. 
یزید به واسطه اوضاع نابسامانی که پس از قتل حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) داشت به مسلم بن عقبه توصیه کرده بود که به ایشان کاری نداشته باشد و این مسئله نیز در بسیاری از تواریخ ذکر شده است. 
مسعودی نوشته است: مسلم از مردم مدینه بیعت گرفت که برده یزید هستند و هر کس نپذیرفت کشته شد، جز علی بن الحسین (علیه السلام) و علی بن عبد الله بن عباس 
ابن قتیبه می‏نویسد: 'ورود لشکر شام در بیست و هفتم ماه ذی الحجه 63 هجری اتفاق افتاد و تا دمیدن هلال ماه محرّم، مدینه به مدت سه روز در چنگال سپاه شام غارت شد'. 
شدت کشتار به حدّی بود که از آن پس مسلم بن عقبه را به خاطر زیاده‏روی در کشتن مردم «مُسرف بن عقبه» نامیدند. اهل مدینه از آن پس لباس سیاه پوشیدند و تا یک سال صدای گریه و ناله از خانه‏های آنان قطع نشد. 
تعداد کشته‏ها، بنا به نقل ابن قتیبه، یک هزار و هفتصد نفر از انصار و مهاجر و فرزندان آنها و از سایر مردم ده هزار نفر بوده است. 
او می‏نویسد تعداد هشتاد نفر از صحابه در این جریان کشته شدند. هیثم بن عدی، تعداد تلفات را شش هزار و پانصد نفر ذکر کرده است. مسعودی نوشته است: نود و چند نفر از قریش، همین تعداد از انصار و چهار هزار نفر از کسانی که شناخته شده بودند کشته شدند. 
ابن اعثم، از اولاد مهاجرین را یک هزار و سیصد نفر و از اولاد انصار را یک هزار و هفتصد نفر ذکر کرده است، این تعداد افزون بر کشته شدگان از سایر مردم است. این روایات تاریخی نشان می‏دهد که شمار زیادی از مردم مدینه در این واقعه کشته شدند و خانه‏های زیادی غارت شده است. 
انس گـوید: 'در واقعه حره هفتصد نفر از قراء و حافظین قرآن کشته شدند و به حدی از مردم مـدینه کشته شد که می توان گفت یک نفر باقی نماند. 
از جمله کسانی که کشته شدند دو نفـر از پـسران زینب دخـتـر ام سلمـه همـسر مـکرمـه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند.

آذر90

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۹ ، ۱۱:۳۰
فاصله گلناری
مهدویت در ادیان
در دهه با برکت مهدویت فرصتی دست داد تا مهدویت در دیگر ادیان را با حجت‌الاسلام والمسلمین نجم الدین طبسی کنکاش کنیم، ضمن تبریک ایام عطرآگین میلاد نور به اتفاق شما مهدی دوستان ارجمند گفت‌وگوی ذیل را می‌خوانیم.

* در آغاز گفت‌وگو اجازه دهید از پیشینه بحث مهدویت شروع کنیم آیا قبل از اسلام بحث مهدویت مطرح بوده است و در کتب ادیان آسمانی قبل از اسلام به این بحث اشاره شده است؟

اجازه بفرمائید، من قبل از اینکه وارد بحث مهدویت در ادیان قبل از اسلام بشوم، نکته‌ای را عرض کنم و آن اینکه ما در اثبات حقانیت عقاید خود محتاج کتب آسمانی ادیان قدیم نیستیم که بدون آنها نتوانیم حقانیت خود را اثبات کنیم، کما اینکه ما وقتی مباحث مهدویت را از کتب اهل سنت نقل می کنیم بدین معنا نیست که به استدلال از آنها نیاز داریم، اما از باب اتمام حجت برای آنها شواهدی را از مکتب خودشان نقل می کنیم.

در کتب آسمانی ادیان قبل از اسلام، مخصوصاً در انجیل، چه در عهد عتیق و چه در عهد جدید، مکرر به ظهور حضرت مهدی‌(عج) اشاره شده و بعضی از خصوصیات آن حضرت و نحوه قیام و تشکیل حکومت ایشان در آنها ذکر شده است.

از جمله در عهد عتیق  در مرموز 72 در مورد رسول اکرم‌(ص) و امام مهدی‌(عج) آمده است: « اللهُمَّ أعطِ أحکامَکَ العادِلَةَ للَملِکِ و لِابنة بِرَّکَ فَیَقضَی لِشَعبِکَ بِالعَدل وَ مَساکِینِکَ بِالاِنصاف... لِیَکُنِ المَلِکُ کَالمَطَرِ المُنهَمِرِ عَلَی المرِاعی المَجزوزةِ، کَالغُیُوثِ الَّتِی تَسقِی الارضَ، یُشرِقُ فِی اَیّامِهِ الصِّدّیقِ و کَثرةِ السَّلام اِلی اَن یَضمَحِل القَمَرُ و یَملِکُ مِن البَحر الی البَحرِ و مِنَ النَّهر الی النَّهر الی اَقاصِی الارضِ»(1)

خدایا احکام عادلانه‌ات رابرای ملک و فرزند او (منظور پیامبر اکرم‌(ص) و فرزندش امام مهدی‌(عج) عنایت کن که میان ملت و مساکین تو با عدالت و انصاف قضاوت خواهد کرد.... حکومت او مانند باران رحمتی است که زمین را زنده می‌کند و در دورانش امن و امان خواهد بود و او از دریا تا دریا و از رود تا رود تا اقصی نقاط زمین حکومت خواهد کرد.

همچنین در عهد عتیق در اصحاح 11 در بشارت ظهور منجی آمده است: « وَ یُفرَخُ بُرعُمٌ مِن جِذعِ یَسَّی و یَنبُتُ غُضنٌ مِن جذوره یَربِض النُّمر الی جَوارِ الجَدیِ، وَ یَتَألَفُ العِجلُ وَ الأَسَدُ وَ کُلُّ حَیَوانٍ مَعلُوفٍ معاً.»(2)

در دورانش زاد و ولد ها و رشد و نمو درختان زیاد می شود، گرگ با میش و پلنگ با بزغاله همنشین می شود و گوساله با شیر، انس و الفت می گیرد(کنایه از این است که صلح و امنیت، همه جا فراگیر می شود و به حدی که حیوانات همه در آسایش خواهند بود)

نکته جالب این جاست که این عبارات در روایات معصومین نیز آمده است.

به مسأله منجی آخرالزمان و ظهور حضرت مهدی(عج) در عهد جدید  از جمله ا نجیل متی، مرقس ،لوقا، یوحنا هم پرداخته شده است« قالَتِ المَرأةُ لَعَلَّکَ أنتَ مِسِّیا أیها السَّیِّدُ.أجَابَ یَسُوعُ إنّی حَقّاً أُرسِلتُ إلَی بَیتِ إسرائیلَ نَبِیّ خلاصٍ. وَلکِن سَیَأتِی بَعدِی مسِّیّا المُرسَلُ مِنَ الله لِکُلّ العَالَمِ الَّذِی لِأجلِهِ خَلَقَ اللهُ العالَمَ»(3)

زن خطاب به حضرت عیسی(ع) گفت: ای آقا شاید تو همان منجی هستی؛ حضرت عیسی جواب داد: من به حق فرستاده خدا  به خانه اسرائیل نبی هستم، ولی بعد از من منجی می آیدکه از سوی خدا برای کل عالم فرستاده است و خداوند عالم را به خاطر او خلق کرده است.

در کتب سماوی غیر مسیحی، از جمله هندوس ،شاکمونی، باسک، پاتیکل و کتب زرتشتی ها مطالب مختلفی در مورد منجی آخرالزمان(عج) و قیام آن حضرت ذکر شده است که نشانه های آن جز بر حضرت مهدی(عج)، بر کس دیگری منطبق نیست.

« و فی آخر المَطافِ، سَینتَهی الحُکمُ العالَمی إلی رَجُلٍ مِن ذُرِّیّةِ سَیّدِ خَلائِقِ العالَمینَ«کشن» العَظیم، وَ هُوالَّذی یحکُمُ علی جِبالِ الشَرقِ و اَلغَربِ فی العالَمِ... وَ یُوَحّدُ الأدیانَ الهیّةَ إلی دِینٍ واحِدٍ، و اسمُهُ القائِم و العارِف با للهِ، و هُوَ المُحیی لِدِینِ الله»(4)

بالاخره در آخر حکومت جهان منتهی می شود به مردی که از ذریه خلائق عالمین «کشن» (نام پیامبر اکرم(ص) در زبان هندی) که به شرق و غرب عالم حکومت می‌کند.

و همه ادیان را به یک دین واحد موحد می‌کند و اسم او قائم‌(ع) است که عارف بالله و زنده کننده دین خداست.

و در کتب زرتشتیان از جمله در کتاب «جاماسب» منجی آخرا‌لزمان را از فرزندان دختری پیامبر‌خاتم‌(ص) و مردی از سرزمین عرب و از اولاد هاشم معرفی می‌کند.

«و من ذُرّیَّةِ اَبنةِ هَذا النبیِّ الّتی اشتَهَرَت «شَمس العالَمِ وَ مَلِکَةِ الزَّمان» رجُلٌ یَصِلُ إلَی الخِلافَةِ و یَحکُمُ الدُنیا بِالخَیرِ، و هو آخِرُ خَلیفَةِ لِهذا النبی مِن وَسطِ العالَمِ أی مَکّةَ، و یَدُومُ مُلکُهُ إلَی یومِ‌القیامَةِ .... سَیَخرُجُ رَجُلٌ من أرضِ «تازیان» أی الجزیرةِ العربیةِ مِن اولادِ هاشمَ... و یملأ الأرضَ عدلاً و مِن عَدلةٍ یَشرَبُ الذِئبُ و الغَنمُ ماءً سَوِیَّةً، و تَزدادُ الانفُسُ و تُطالُ أعمارُ النّاسِ...»(5)

از ذریه دختر پیامبر‌(ص) که به شمس عالم و ملکه زمان (حضرت زهرا‌(س) ) شهرت دارد مردی به خلافت می‌رسد و بر دنیا به خوبی حکومت می‌کند و او آخرین جانشین پیامبر‌(ص) است، از وسط عالم یعنی مکه(قیام می‌کند) و فرمانروایی او تا روز قیامت ادامه می‌یابد... مردی از سرزمین جزیرة‌العرب اولاد هاشم‌(ع) قیام می‌کند و زمین را پر از عدل می‌گرداند و از عدالت ورزی او این است که گرگ و گوسفند در کنار هم آب می‌خورند در زمان او نسل‌ها زیاد شده و عمرها طولانی می‌گردد.

امام زمان

*قبل از رسالت رسول اکرم‌(ص) علمای ادیان از رسالت او خبر داده و انتظار او را می‌کشیدند ولی بسیاری از آنها بعد از بعثت آن حضرت با او به مخالفت بر خاستند و دشمنی پیشه کردند آیا این احتمال وجود دارد که در زمان ظهور حضرت مهدی‌(عج) نیز چنین اتفاقاتی بیفتد؟

در روایات آمده است که وقتی حضرت مهدی‌(عج) ظهور می‌کند، مشکلاتی که سر راه ایشان قرار می‌گیرد  از مشکلات پیامبر‌(ص) بیشتر است، چرا که در دوران پیامبر مردم سنگ و بت می‌پرستیدند  ولی موقع ظهور حضرت حجت همه ادعای دینداری و تخصص در دین دارند که مقابله با اینها راحت نیست و امام‌زمان‌(عج) با فرقه‌های باطل و مقدس نماها به مبارزه بر می‌خیزد و اینها در مقابل حضرت موضع گرفته و ایشان را تهدید می‌کنند که حضرت مهدی‌(عج) با آنها قاطعانه برخور خواهند کرد.(منبع)

*حضرت مهدی‌(عج) با کدام دسته از مردم به مبارزه خواهد پرداخت و نحوه برخورد ایشان با مخالفان چگونه خواهد بود؟

افراد اخلالگر در انقلاب امام، کسانی هستند که دستشان به خون بشریت آلوده است یا انسان‌های بی تفاوتی هستند که در برابر جریانات تجاوزگران، سکوت پیشه کرده، ولی در برابر حضرت، پرچم مخالفت بر می‌دارند و یا کج فهمان هستند که درک خود را بر سخن حضرت برتری می‌دهند، طبیعی است که باید آنان با قاطعیت تمام سرکوب شوند تا جامعه‌ بشری برای همیشه از شر آنان مصون بماند از این رو، روش و سیاست حضرت مهدی‌(عج) با آنان بسیار قاطعانه و بدون اغماض خواهد بود.

*برخورد امام مهدی‌(عج) پس از ظهور با اهل کتاب چگونه خواهد بود؟

در روایتی از امام صادق‌(ع) آمده است هنگامی که قائم علیه یهود، نصارا، صائیبیان، مادیگرایان و برگشتگان از اسلام و کافران در شرق و غرب کره زمین قیام می‌کند، اسلام را به آنان پیشنهاد می‌نماید هر کس از روی میل پذیرفت دستور می‌دهد بر طبق آنچه فرد مسلمان مامور به انجام آن است رفتار نماید و هر کس مسلمان نشود، گردنش را می‌زند تا آن که در شرق و غرب جهان، یک کافر بر جای نماند(6) و رسول خدا‌(ص) می‌فرماید: قیامت بر پا نمی‌شود مگر آن که با یهود بجنگد آن گاه یهودیان (شکست خورده) می‌گریزند و پشت سنگ‌ها پنهان می‌شوند؛ ولی سنگ فریاد می‌زند: ای مسلمان ای بنده خدا، این یهودی پشت من پنها شده است.

البته از روایات دیگری فهمیده می‌شود که ستیز و رویارویی حضرت با اهل کتاب همیشه یکسان نبوده بلکه در مواردی با درایت به آنان اجازه می‌دهد به دین خودشان بر جای بمانند و با گروهی به بحث و مناظره بپردازد و آنان را با این روش به اسلام دعوت می‌کند و ممکن است بگوییم در آغاز قیام با آنان به بحث می‌پردازد و با کسانی که حق را پنهان سازند،‌ می‌جنگد.

*نشانه‌هایی که در کتب ادیان مختلف در مورد ظهور منجی آمده است جز بر حضرت مهدی‌(عج) بر کس دیگری صدق نمی‌کند با این حال چرا پیروان این ادیان سعی دارند کسان دیگری را به عنوان منجی معرفی کنند؟

اینکه بسیاری از پیروان ادیان قبل از اسلام، ظهور حضرت مهدی (عج) قبول نکنند امری طبیعی است چرا که آنها اعتقاداتشان را از جای دیگری گرفته‌اند و تحریفی که در ادیان قبل از اسلام به وجود آمده باعث شده آنها راه را گم کنند و نتوانند مقصد را خوب تشخیص دهند؛ ولی با نشانه‌هایی که در دست دارند آنها هم به دنبال آب هستند ولی چون راه را گم کرده‌اند به سراب می‌رسند و ما نباید انتظار داشته باشیم که همه آنها به ظهور حضرت مهدی‌(عج) اعتقاد داشته باشند همین قدر که آنها ظهور منجی را قبول دارند خوب است.

در واقع، اختلاف از تفاوت در منابع عقاید حاصل شده است، منابع عقاید ما قرآن و احادیث معصومین‌(ع) است ولی آنها عقاید خود را از کتب تحریف شده آسمانی گرفته‌اند.

*وضعیت مردم دنیا در مورد گرایش به آموزه‌های اسلام، مخصوصا توجه به مهدویت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مردم دنیا توجه بیشتری به آموزه‌های اسلام دارند و من معتقدم پیروان ادیان آسمانی که با مسلمانان محشور هستند مخصوصا خیلی از نسل‌های جدید فقط اسماً مسیحی هستند در حالی که مثل مسلمانان فکر می‌کنند و در عمل به اعتقادات ما معتقد هستند و اینکه مسیحیان و پیروان دیگر ادیان به راحتی دنیا برای امام حسین‌(ع) عزاداری می‌کنند موید این مساله است و اینها اگر چه مسیحی، کلیمی، زرتشتی، یا ... باشند اسمی و تقلیدی است و در عمل اعتقادات مسلمین را دارند.

*اعتقاد به منجی گرایی چه تاثیری در اخلاق و رفتار انسان‌ها خواهد داشت؟

البته کسی که منتظر مهمان هست با کسی که منتظر نیست یکسان نخواهد بود و کسی که انتظار کسی را می‌کشد سعی خواهد کرد، خود و خانه‌اش را پاکیزه کند و خود را برای استقبال از میهمان آماده کند اعتقاد به منجی باعث می‌شود اخلاق و رفتار انسان حساب شده باشد و در زندگی شخصی برنامه داشته و از روی برنامه حرکت کند یکی از مولفه‌های قیام حضرت بر پایی عدالت است و بالطبع معتقدان به ظهور ایشان سعی خواهند کرد خودشان را با شرایط ظهور وفق دهند تا در زمان ظهور در مقابل آن حضرت قرار نگیرند.

* بعضی ها سعی دارند در مورد قیام حضرت مهدی(عج) سیاه نمایی کرده و سعی دارند آن را همراه با خشونت و قتل و خونریزی جلوه دهند؛ نظر حضرت عالی در این رابطه چیست؟

اگر این بحث از سوی دشمنان مطرح می شود، انتظاری غیر از این نمی‌رود، ولی اگر از سوی خودی ها صورت بگیرد، اشتباه بزرگی است.

متأسفانه در این سال ها افراط و تفریط صورت گرفته است، گروهی معتقدند که امام زمان(عج) به هنگام ظهور از طریق ولایت و تصرف تکوینی، همه آفریده ها را مطیع خود می کند و کارها را با اعجاز و امور غیر عادی، انجام می دهد، از این رو کشتار و اعدام بسیار ا ندک خواهد بود که روایات معصومین این دیدگاه را مردود می داند، چرا که اگر حکومت جهانی بدون جنگ و خونریزی به آسانی میسر بود، به یقین، برای رسول خدا(ص) اتفاق می افتاد؛ پس این که در قیام حضرت مهدی(عج) هیچ درگیری اتفاق نمی افتد، حرف اشتباهی است، اما این که با ظهور حضرت جوی خون هم راه می افتد، حرف  اشتباهی است، چرا که دنیا قبل از ظهور به حد کافی گرفتار قتل و خونریزی ها می شود و مردم دنیا دنبال منجی و فریادرسی می گردند که به داد آن ها برسد، نه این که دوباره قتل و کشتار راه بیاندازد..

این که می‌خواهند چهره امام مهدی(عج) راه خشن نشان دهند از این روی دشمنی یا جهالت است، چرا که آن حضرت، سیره حضرت رسول اکرم(ص) را دنبال می کنند و همانطور که پیامبر(ص) نبی رحمت بود، امام زمان هم با مردم با رأفت برخورد خواهد کرد، چنانچه از ایشان به عنوان غیاث و فریادرس یاد شده است و دشمنی امام مهدی(عج) با کسانی است که موجب گرفتاری انسان ها و باعث جنایت علیه بشریت بوده اند و آن حضرت در مقابل با کسانی که رئوس فتنه و  اساس بشر بوده اند، مسامحه و کوتاهی نخواهد کرد و به حساب آن ها خواهد رسید، اما این که جوی خون به راه می افتد، اساس و ریشه ای ندارد.

*یکی از مسائل که در بحث مهدویت مطرح است، ظهور مدعیان دروغین است؛ بفرمائید وظیفه مؤمنان در مقابل این افراد، چیست و ادعای کذب این ها چگونه قابل تشخیص است؟

در روایات آمده است که قبل از ظهور حضرت مهدی(عج) افراد متعددی ادعای مهدویت خواهند کرد و از آنان به عنوان «کذابین» یاد شده است، و این مسأله، فقط به مهدویت اختصاص ندارد و در طول تاریخ، افراد زیادی بوده اند که به دروغ ادعای نبوت کرده اند و در دوران غیبت امام مهدی(عج) نیز چنین مسائلی وجود خواهد داشت؛ وجود مدعیان دروغین، به خودی خود یکی از دلایل واقعیت ظهور حضرت مهدی(عج) است، زیرا کسی که بخواهد پول را جعل کند، پولی را جعل می کند که رایج بوده و در خارج ما به‌ازای واقعی داشته باشد؛ مثلا هیچ کس اسکناسی سه هزارتومانی جعل نمی کند، چرا که در بازار وجود ندارد، بنابراین وجود مدعیان مهدویت، خود بیانگر واقعی بودن ظهور حضرت مهدی(عج) است.

ائمه(ع)، ما را در دوران غیبت، به پیروی از مرجعیت و رجوع به علماء و حوزه ها سفارش کرده اند و وظیفه ما این است که در دوران غیبت پشت سر مراجع و ولایت فقیه باشیم، چرا که آن ها در مسائل مذهبی از ما آگاه تر هستند و در زمانیکه چنین مشکلاتی پیش آید، باید به علماء رجوع کنیم و اگر بخواهیم در مقابل گرفتاری ها و فتنه ها و انحرافات، خودمان را حفظ کنیم، باید رشته امور را به آن ها بسپاریم، امام حسین‌(ع) فرمودند: «حجاری الامور بید العلما» (6) جریان امور به دست علماست.

مهدویت

*وظیفه حوزه های علمیه در حال حاضر در رابطه با مسائل مهدویت چیست؟

وظیفه حوزه های علمیه تبیین فرهنگ مهدویت و آشناسازی مردم دنیا با این فرهنگ متعالی است و لازم است که حوزه های علمیه برای تحقق این امر ،کادر سازی کنند و افرادی را تربیت کنند و در سطوح و مراکز مختلف از جمله مساجد، دانشگاه ها، صدا و سیما و هرجایی که بتواند حرفش را به گوش مردم برساند به کار بگیرد تا مردم را با مهدویت آشنا ساخته و آن ها را در مقابل انحرافات واکسینه کنند.

*به نظر حضرت عالی چه آسیب هایی مهدویت و منجی گرایی را تهدید می کند؟

ورود خرافات به مباحث مهدویت از آسیب های جدی است که خدشه ای را به این مسئله مهم وارد می کند؛ نباید به هر کتابی و به هر سخنی اعتماد کرد و باید حرف را از اهلش فرا بگیریم و باید بیدار باشیم، چرا که در حال حاضر یهود و آمریکا و انگلیس برای ایجاد انحراف در باور مردم تلاش های گسترده ای را انجام می دهند. 

منابع:

1-       معجم الاحادیث الامام المهدی‌(عج) ج اول، ص30

2-       همان، ص33

3-       همان، ص65 به نقل از انجیل برنابا، اصحاح 82

4-       همان ص71 به نقل از کتاب شاکمونی، ص242، بشارةالظهور

5-       همان ص75، به نقل از کتاب «جاماسب»

6-   تحف‌العقول، ص 172

 

سید جعفر فاطمی نوش آبادی

اللهم عجل فرج مولانا صاحب الزمان ارواحنا فداه

۱۳۸٩/٥/۱٠

 

گزارش «جوان» از جایگاه مهدویت در شعر معاصر انقلاب

غیبت شعر مهدوی

وظیفه‏اى بر دوش ما در عصر غیبت

شعر مهدوی مانند خود امام عصر(عج) در غیبت به سر می‌برد

انقلاب اسلامی در بین نویسندگان و شاعران کشور شور جدیدی را به نام ادبیات و شعر مذهبی و آیینی تزریق کرد...

 

انقلاب اسلامی در بین نویسندگان و شاعران کشور شور جدیدی را به نام ادبیات و شعر مذهبی و آیینی تزریق کرد که حاصل این نگاه نو و بدیع معرفی چهره‌های بزرگی به‌خصوص در شعر ایران بود، همچون زنده‌یادان: ‌‌قیصر امین‌پور، ‌‌سیدحسن حسینی، ‌‌حسین منزوی و اساتیدی دیگر چون علی موسوی گرمارودی، ‌‌حمید سبزواری و ...، ‌‌اما جریان شعر «مهدوی» و یا شعر «انتظار» در کشور ما تاکنون نتوانسته مانند شعر سرخ – عاشورایی - یا شعر رضوی - مربوط به امام رضا(ع) – جای خود را باز کند. ‌‌بر همین اساس با تنی چند از شاعران درباره این علت به گفت‌وگو پرداختیم.

 ‌

وصف منجی یا گزارش خال و ابرو

نمی‌خواهیم بگوییم که کارهایی که تا به امروز و پس از پیروزی انقلاب در حوزه شعر انتظار صورت گرفته است در وضعیت مطلوبی قرار دارد، اما با نگاه منصفانه باید گفت که حجم تولیدات تا به امروز چه از لحاظ کمی و چه کیفی پایین هم نبوده است.

‌‌به دلیل غلبه نگاه‌های روشنفکری در طی دو دهه اخیر در بین شاعران جوان ما شاید نتوانسته باشیم آن‌طور که شایسته و بایسته مسأله مهدویت و فرهنگ انتظار است با زبان شعر سخن گفته باشیم. ‌

دکتر محمدرضا ترکی، ‌‌شاعر و استاد دانشگاه تهران با بیان نکات بالا به خبرنگار «جوان» می‌افزاید: ‌‌بشر چه بخواهد و چه نخواهد باید روزی سر خود را در مواجهه با امام عصر(عج) به نشانه تسلیم به زیر بیندازد.

‌‌ما به خوبی می‌دانیم که برخی از مشکلات زندگانی با عقل فردی قابل حل هستند و برخی دیگر به عقل جمعی احتیاج دارند، ‌‌اما برخی از مسائل بزرگ در بافت جوامع بشری با این دو نگاه قابل هضم و حل شدن نیستند.

‌‌با دقت در رفتار چند وقت غربیان نیز به وضوح متوجه می‌شویم که بسیاری از ایشان در سر دو راهی انقراض و یا مددجویی از آسمان به گزینه دوم متوسل شده‌‌اند و رهایی‌طلبی‌شان از این گرداب وحشتناک را از خدا و فرستاده غایب از نظرها و به تعبیری دیگر منجی او می‌طلبند. ‌

در همین راستا، ‌‌کامران شرف شاهی ‌(شاعر) با بیان اینکه اکثر کارهای سروده شده توسط شاعران بیشتر به احساسات و عواطف شاعران تکیه داشته و بعد اندیشه‌گری در این آثار کمتر به چشم می‌خورد، به خبرنگار «جوان» گفت: ‌‌اگر شاعران درباره فرهنگ شیعه و مسأله مهدویت مطالعه بیشتری داشته باشند بی‌‌شک نتیجه آن مطالعات در آثار سروده شده‌شان نمود بیشتری خواهد داشت و در نتیجه باعث بسط و گسترش فرهنگ مهدوی و جریان سازی در این شاخه مهم شیعی نیز خواهند شد. ‌

وی با تأکید‌‌ بر این نکته که مخاطبان امروز شعر تشنه‌تر و همچنین آگاه‌تر نسبت به گذشته هستند، یادآور شد: ‌‌همه هنرمندان و به‌خصوص شاعران تنها به بیان حالات قد و قامت و چشم و خال و ابرو در سرودن شعر توجه نکنند، ‌‌بلکه با هدف آشنایی مخاطب با ابعاد وجودی حضرت مهدی(عج) و تأویل و تعبیر صحیح فرهنگ انتظار به رسالت هنری شان اقدام ورزند. ‌

 

مهدویت و روشنگری‌های شاعرانه

جلیل صفربیگی ‌(‌شاعر)، ‌‌که با مجموعه شعر مهدوی «او نویسی» توانست نوعی نگاه تازه را وارد جریان شعر انتظار کند نیز در گفت‌وگو با خبرنگار «جوان» با بیان اینکه با وجود فعالیت‌های صورت گرفته در حوزه شعر مهدوی پس از انقلاب اما هنوز سنگینی کفه شعرهای عاشورایی و رضوی در کشور ما بیشتر است، گفت: ‌‌با همین رویکرد من با نگارش آن مجموعه سعی کردم به جای سرودن شعر برای امام عصر(عج) منتظران را مورد خطاب قرار بدهم و آنها را به یاد اعمال و کارهایشان در زمان غیبت این بزرگوار بیندازم. ‌

این شاعر با بیان این نکته که شعر مهدوی در جامعه ما مانند خود حضرت مهدی(عج) در غیبت به سر می‌برد، افزود: ‌‌شعر آیینی در تمام ابعاد خود به خصوص شعر مهدوی نیاز به آسیب شناسی بحث فرهنگ انتظار دارد، ‌‌چرا که این فرهنگ به دلیل جاری و ساری بودنش فرهنگی پویاست و باید مدام به آن نگریسته شود و نگاه‌ها و روشنگری‌های جدید را وارد آن ساخت، زیرا بنا به اعتقادات ما عصر حاضر عصر ظهور است و باید یک بیدارباشی مطلق را در جریان فرهنگ انتظار خود به وجود بیاوریم. ‌

 

آبان 90

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۹ ، ۰۰:۰۵
فاصله گلناری