به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

وبلاگی درباره ی همه چیز ،عمومی- اجتماعی- جامعه- اخبار و...

۸۹ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است

اعدام میرزا رضا کرمانی

 

میرزا محمدرضای کرمانی فرزند ملاحسین عقدایی معروف به ملاحسین پدر در کرمان زاده شد . پدرش ملاحسین در زمان حکومت طولانی محمد اسماعیل خان وکیل‌الملک در کرمان ، به دلیل ظلم و ستمی که بر او رفته بود ، مهاجرت کرد و به یزد رفت. در ناحیه عقدای یزد ملکی خرید و به کار کشاورزی پرداخت . ملاحسین چندی پسرش محمدرضا را به مدرسه فرستاد و پس از آن برای دادخواهی به تهران آمد و در مدرسه ملا عبدالله منزل کرد و در همان جا نیز درگذشت. میرزا محمدرضا به هنگام تحصیل و طلبگی در یزد ، روضه‌خوانی و پامنبری خوانی هم می‌کرد. از یزد به تهران آمد و به دست فروشی و سمساری پرداخت. در این شغل موفقیت‌هایی به دست آورد و کم کم نزد تجار تهرانی اعتباری کسب کرد . از حاج ملاحسن ناظم التجار ، بازرگان معروف تهرانی ، شال ترمه به امانت می‌گرفت و در خانه‌های اعیان و شاهزادگان پایتخت‌نشین به فروش می‌رساند . شاید همین رفت و آمد به خانه رجال و اعیان شهر باعث شد که بعدها به عالم سیاست روی آورد. او با ورود به خانه اهل دربار برای فروش کالا ، نفوذ کلمه‌ای در بین زنان که عمده مشتریان او بودند کسب کرد و بعدها در مقدمات شورش تنباکو از این نفوذ کلمه به خوبی استفاده کرد . او پیام میرزای شیرازی در باب تحریم تنباکو را تا کنج خانه های اعیان شهر می برد و همگان را به اطاعت از مرجع تقلید عصر فرا میخواند. البته این اقدام میرزا رضا، بعدها اسباب دردسر او شد. میرزا رضای کرمانی که اولین قتل سیاسی در تاریخ معاصر ایران را رقم زد، ناصرالدین‌شاه را درخت کهنه پوسیده‌ای میدانست که در زیر آن انواع جانوران موذی جمع شده اند و با این انگیزه به سوی ناصرالدین شاه آتش گشود. میرزا محمدخان امین خاقان پیشخدمت شاه میگوید: "وقت ظهرناصرالدین شاه و صدراعظم وارد صحن حضرت عبدالعظیم شدند حاکم آنجا و خدام خواستند به قرق و بیرون کردن مردم بپردازند چنانکه در این موقع همیشه رسم بود. شاه نگذاشت و گفت هیچکس را منع از ورود نکنید امروز میخواهم مثل سایر مردم به زیارت رفته باشم.

 

شاه قصد زیارت کرد. صدراعظم گفت خوب است قبل از زیارت بروید باغ ناهار بخورید بعد زیارت بیآئید شاه گفت خیر چون وضو دارم اول میروم زیارت، ناهار یکساعت بعدازظهر هم باشد نقلی ندارد. شاه وارد بقعه شد طوافی کرده طرف پائین پا ایستاده قالیچه و جانماز خواست صدراعظم برای آوردن قالیچه چند قدمی دور شد شاه عینک زده بطرف زنها نگاه میکرد از طرف چپ شاه از میان دو نفر زن که ایستاده بودند شخصی دست از زیر عبا در آورده کاغذ بزرگی بعنوان عریضه بطرف شاه دراز کرد تقریبا یک شبر به شاه مانده صدای پیشتاب شش لوله از زیر کاغذ عریضه بلند شد همین قدر شاه مجال کرد که گفت "حاجی حسنعلی خان مرا بگیر" حاج حسینعلی خان و یکی دو نفر دیگر از پیشخدمتان که نزدیک بودیم شاه را گرفتیم پنج یا شش قدم با پای خود آمده بعد بی‌حس شد. شاه را بردیم در اطاق معروف بمقبره ولیعهدی که خیلی نزدیک به آنجا بود. آنجا هم پس از به زمین خوابانیدن شاه، شاه آه بلندی کشیده دیگر نفس نکشید..." ظاهرا مظفرالدین شاه مایل به قتل میرزا رضا نبود. ولی بالاخره تصمیم خود را گرفت. میرزا رضا را برای بردار کردن به میدان مشق بردند . گزارش لحظه به لحظه اعدام او نشان میدهد که تا آخر هم از کار خود پشیمان نشده بود و به این کار ایمان داشت. سخنان و رفتارهای او در آخرین لحظات نشان از بی باکی در مقابل مرگ است. یک نقل قول شفاهی می‌گوید هنگامی که امیر تومان ارغون پدر سرهنگ ارغون ( معروف به سرهنگ نمره یک ) که مسؤول دار زدن میرزا رضا بود ، او را برای دار زدن می‌برد گفت : پدر سوخته شاه را کشتی ، حالا می‌بینی که می‌برند دارت بزنند ، میرزا رضا در جواب گفت : پدر سوخته خودت هستی اگر تو بمیری سگ و گربه هم به تشییع جنازه‌ات نخواهند رفت ، ولی می‌بینی که برای اعدام من این همه تشریفات برگزار کرده‌اند ! گفته میشود وصیت کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند: محب آل محمد غلام هشت و چهار فدای مردم ایران رضای شاه شکار!

قتل ناصر الدین شاه در سال 1896 که در حرم حضرت عبدالعظیم در یک فرسخی تهران روی داد فضای تاریخی مهم و پیچیده ای را در بر می گیرد. انگاره نوشتن زندگینامه (غیر رسمی) میرزا رضا کرمانی که شورشگر بود و عاقبت شاه شکار شد، بی درنگ محمل مناسبی به نظرم آمد از برای روایت رویدادی تا بدین پایه تأثیر گذار و از برخی جنبه ها دارای اصالت ویژه خاص خود.
البته من دلایل متعددی برای این گزینش خود دارم. در وهله اول عزم من بود که بر مبنای تخیل خویش ( وصیت نامه شفاهی ) کرمانی به به هنگام اسارت بعد از قتل ناصر الدین شاه و شنیدن سخن قاضیان در مراحل استنطاق بنویسم که حال دیگر از صفحات مشهور تاریخ ایران است .
متن حاضر حاصل تخیلات است و باید به عنوان گونه ای از یک واگویی کامل تلقی شود که میرزا رضا کرمانی درست در واپسین شب اجرای حکم مرگ با چوبه دار در میدان تاریخی توپخانه، محلی که در آن زمان برای اجرای مراسم اعدام در نظر گرفته شده بود، بدان می پردازد .

فرانسیسکو سوریانو

رضای شاه شکار

 

میرزا رضا کرمانی : شاه شکار تقدیم به روح رفیع جد بزرگم
میرزا رضا کرمانی : شاه شکار

 

 
چکیده: میرزا رضای کرمانی که اولین قتل سیاسی در تاریخ معاصر ایران را رقم زد، ناصرالدین‌شاه را درخت کهنه پوسیده‌ای میدانست که در زیر آن انواع جانوران موذی جمع شده اند و با این انگیزه به سوی ناصرالدین شاه آتش گشود.وقتی واقعه تحریم تنباکو و شکستن قلیان‌ها پیش آمد ، میرزا رضا که در خانه‌ها نفوذ فراوان داشت ، بسیاری از زنان بزرگان را تهییج به مقاومت کرده بود ، و بسیاری از قلیان‌ها در خانه‌ها به تحریک و اشاره او شکسته شده بود.
گفته میشود وصیت کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند:
محب آل محمد غلام هشت و چهار
فدای مردم ایران رضای شاه شکار!

 

روز واقعه

روز جمعه 17 ذی القعده 1313 ق . مطابق با 19 آوریل 1896 میلادی ، حرم حضرت عبدالعظیم (ع) یکی از زیارتگاههای شیعیان ، واقع در چند کیلومتری جنوب تهران از ازدحام جمعیت زیارت کننده موج می‌زند . آوای نیایش‌های مذهبی از گوشه و کنار بلند است و زائرین در فضایی آکنده از بوی عطر و گلاب و عود مشغول عبادتند . صدای زیارت‌نامه خوان‌ها و روضه‌خوان‌ها و صلوات و اوراد مذهبی مردم در هم آمیخته است . چند لحظه بعد صداهایی قوی‌تر ، خبر ورود شاه ذوالقرنین را به حرم اعلام می‌کنند . فراشان دولتی با نگاه‌هایی که ویژه این گونه افراد است ، مردم را زیر نظر می‌گیرند . شاه با هیبت و شوکت ویژه پادشاهان وارد حرم می‌شود و به زیارت می‌پردازد . همهمه‌های مردم رنگ و بوی سیاسی می‌گیرد و از حالت عبادی خارج می‌شود . شاه چند دور به گرد مزار می‌گردد و مردم همه به او خیره‌اند .
میرزا محمدخان امین خاقان پیشخدمت شاه میگوید:
"وقت ظهر شاه و صدراعظم وارد صحن حضرت عبدالعظیم شدند حاکم آنجا و خدام خواستند به قرق و بیرون کردن مردم بپردازند چنانکه در این موقع همیشه رسم بود. شاه نگذاشت و گفت هیچکس را منع از ورود نکنید امروز میخواهم مثل سایر مردم به زیارت رفته باشم. شاه قصد زیارت کرد. صدراعظم گفت خوب است قبل از زیارت بروید باغ ناهار بخورید بعد زیارت بیآئید شاه گفت خیر چون وضو دارم اول میروم زیارت ناهار یکساعت بعدازظهر هم باشد نقلی ندارد. شاه وارد بقعه شد طوافی کرده طرف پائین پا ایستاده قالیچه و جانماز خواست صدراعظم برای آوردن قالیچه چند قدمی دور شد شاه عینک زده بطرف زنها نگاه میکرد از طرف چپ شاه از میان دو نفر زن که ایستاده بودند شخصی دست از زیر عبا در آورده کاغذ بزرگی بعنوان عریضه بطرف شاه دراز کرد تقریبا یک شبر به شاه مانده صدای پیشتاب شش لوله از زیر کاغذ عریضه بلند شد همین قدر شاه مجال کرد که گفت "حاجی حسنعلی خان مرا بگیر" حاج حسینعلی خان و یکی دو نفر دیگر از پیشخدمتان که نزدیک بودیم شاه را گرفتیم پنج یا شش قدم با پای خود آمده بعد بی‌حس شد. شاه را بردیم در اطاق معروف بمقبره ولیعهدی که خیلی نزدیک به آنجا بود. آنجا هم پس از به زمین خوابانیدن شاه، شاه آه بلندی کشیده دیگر نفس نکشید. صدراعظم بعد از آنکه از گرفتن و محفوظ داشتن قاتل آسوده شد آمد پیش شاه و خیلی سفارش کرد که کسی نگوید شاه کشته شده بگویند تیر بپایش خورده و ضعف کرده است و امر کرد کالسکه شاهرا بقدری که ممکن بود نزدیک آوردند و شاهرا با تمام لباس و رسمیت چنانکه آمده بودند و عینک هم بچشمش زدند روی صندلی نشاندند."
قلب شاه در خون می‌طپد و اندام مرد ضارب زیر مشت و لگدهای مردم و فراشان دولتی در حال خرد شدن است . ساعتی بعد ، شاه مرده سوار بر کالسکه ، با تشریفات مخصوص شاهان زنده در حال عبور از خیابان اصلی زیارتگاه است . او در حالی که عینکی به چشم دارد و دستکش‌های سفیدی در دست ، برای مردم دست تکان می‌دهد و به فاصله چند متر پشت سر او ، کالسکه‌ای به تاخت می‌آید که شاه شکار با گردنی افراشته ، که به قولی مستعد بریدن است ، در آن نشسته و خونسرد و آرام اطرافش را نگاه می‌کند .

 

زندگینامه

او میرزا محمدرضای کرمانی فرزند ملاحسین عقدایی معروف به ملاحسین پدر است که در کرمان زاده شد . پدرش ملاحسین در زمان حکومت طولانی محمد اسماعیل خان وکیل‌الملک در کرمان ، به دلیل ظلم و ستمی که بر او رفته بود ، مهاجرت کرد و به یزد رفت . در ناحیه عقدای یزد ملکی خرید و به کار کشاورزی پرداخت . ملاحسین چندی پسرش محمدرضا را به مدرسه فرستاد و پس از آن برای دادخواهی به تهران آمد و در مدرسه ملا عبدالله منزل کرد و در همان جا نیز درگذشت .
میرزا محمدرضا به هنگام تحصیل و طلبگی در یزد ، روضه‌خوانی و پامنبری خوانی هم می‌کرد . از یزد به تهران آمد و به دست فروشی و سمساری پرداخت . در این شغل موفقیت‌هایی به دست آورد و کم کم نزد تجار تهرانی اعتباری کسب کرد . از حاج ملاحسن ناظم التجار ، بازرگان معروف تهرانی ، شال ترمه به امانت می‌گرفت و در خانه‌های اعیان و شاهزادگان پایتخت‌نشین به فروش می‌رساند . شاید همین رفت و آمد به خانه رجال و اعیان شهر باعث شد که بعدها به عالم سیاست روی آورد .
ورود به مجالس اعیان ، البته آداب خاص و بردباری لازم دارد که یک نفر ولایتی باید خیلی چشم و گوش خود را باز کند و متوجه حرفهای اهل مجلس باشد ، تا بتواند از کسب خود بهره ببرد ، والا کارش نمی‌گیرد . همین توجه ، برای میرزا رضا مکتبی شده و او را تا حدی به اوضاع و احوال دوره با اطلاع ، و تجسس زندگی او را نخود همه آش نموده بود ، چنان که گذشته از مجلس اعیان ، مجلس عمومی یا نیمه عمومی که در شهر اتفاق می‌افتاد این شخص با بقچه کالای خود که بهترین جواز ورود او به مجلس بود حاضر می‌شد .
او با ورود به خانه اهل دربار برای فروش کالا ، نفوذ کلمه‌ای در بین زنان که عمده مشتریان او بودند کسب کرد و بعدها در مقدمات شورش تنباکو از این نفوذ کلمه به خوبی استفاده کرد . او پیام میرزای شیرازی در باب تحریم تنباکو را تا کنج خانه های اعیان شهر میبرد و همگان را به اطاعت از مرجع تقلید عصر فرا میخواند. البته این اقدام میرزا رضا ، بعدها اسباب دردسر او شد.
« میرزا رضا طاقه شال را به شانه می‌انداخت و به خانه بزرگان می‌برد ، آنجا ضمن گفتگو و چانه برای قیمت و نحوه انتخاب شال و وعده آوردن شال بهتر ، کم کم صورت محرمیت در بیشتر خانه‌های بزرگان یافته بود ، و خیلی حرفها به زنان و همسران و کنیزکان بزرگان می‌زد که آنها را نسبت به اوضاع و احوال روشن می‌کرد ، و همین حرفها موجب گرفتاری‌های او بود که شوهران و مردها حرفهای بزرگتر از دهن زنها ، از همسران خود می‌شنیدند . وقتی واقعه تحریم تنباکو و شکستن قلیان‌ها پیش آمد ، میرزا رضا که در خانه‌ها نفوذ فراوان داشت ، بسیاری از زنان بزرگان را تهییج به مقاومت کرده بود ، و بسیاری از قلیان‌ها در خانه‌ها به تحریک و اشاره او شکسته شده بود . »
در ضمن معامله‌گری با رجال دولتی ، با کامران میرزا نایب السلطنه پسر ناصرالدین شاه که حاکم تهران و رئیس و وزیر تجارت بود آشنا شد . مقداری خرقه خز و شال به او فروخت ، اما نتوانست پولش را بگیرد و عاقبت با اعتراض و کتک خوردن فراوان توانست احقاق حق کند . یکی از مهمترین منابعی که شرح این داد و ستد میرزا رضا را با نایب‌السلطنه آورده ، نوشته‌های کلنل کازا کوفسکی است ، او در خاطرات خود می‌نویسد : « ... میرزا محمدرضا قبلا یک فروشنده ساده و فقیر البسه کهنه و خرید و فروش کننده شال بوده است . قریب ده سال قبل ، این میرزا محمدرضای کهنه‌فروش ، دو طاقه شال کشمیر به نایب‌السلطنه فروخته ، ولی نایب‌السلطنه وجه آن را نمی‌پردازد . میرزا محمدرضا دو سالی انتظار می‌کشد . بالاخره روزی اتفاقا در حضور وزراء‌ و شاهزادگان جسارت نموده به نایب‌السلطنه تذکر می‌دهد که قیمت شال را نپرداخته است . در قبال این جسارت ، دستور می‌دهد فورا پول او را با بهره‌اش پرداخت نمایند ، و بهره عبارت از این بود که در قبال هر یک قرآن پرداخته شده ، نوکران نایب السلطنه ، یک پس گردنی هم بدان می‌افزودند . با در نظر گرفتن این که شال کشمیری بسیار گرانبهاست می‌توانید مجسم نمایید که چند پس گردنی به این بدبخت بی‌نوا زده‌اند .... »
میرزا رضا کرمانی طعم ظلم را از در نهایت شدت چشیده بود و با ظالمان آشنا بود و مرکز فساد را به خوبی تشخیص داد.
ظاهرا مظفرالدین شاه مایل به قتل میرزا رضا نبود . ولی بالاخره تصمیم خود را گرفت.میرزا رضا را برای بردار کردن به میدان مشق بردند . گزارش لحظه به لحظه اعدام او نشان میدهد که تا آخر هم از کار خود پشیمان نشده بود و به این کار ایمان داشت. سخنان و رفتارهای او در آخرین لحظات نشان از بی باکی در مقابل مرگ است.
یک نقل قول شفاهی می‌گوید هنگامی که امیر تومان ارغون پدر سرهنگ ارغون ( معروف به سرهنگ نمره یک ) که مسؤول دار زدن میرزا رضا بود ، او را برای دار زدن می‌برد گفت : پدر سوخته شاه را کشتی ، حالا می‌بینی که می‌برند دارت بزنند ، میرزا رضا در جواب گفت : پدر سوخته خودت هستی اگر تو بمیری سگ و گربه هم به تشییع جنازه‌ات نخواهند رفت ، ولی می‌بینی که برای اعدام من این همه تشریفات برگزار کرده‌اند !
گفته میشود وصیت کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند:
محب آل محمد غلام هشت و چهار
فدای مردم ایران رضای شاه شکار!

بازجویی از میرزا رضا کرمانی:
ظهیر الدوله در کتاب "تاریخ بی دروغ" مینویسد:
"میرزا رضا را از محبس احضار کردند. در زنجیر به حضور صدر اعظم آوردند. پس از نشستن خیلی از او سؤالات کردند صریحا اعتراف کرد که در این عمل شنیع و کار لغو و حرکت زشت ابدا همدست و هم خیالی نداشته است فقط بواسطه تعدیات نایب‌السلطنه بوده است و تا روز جمعه هفدهم ذوالقعهده هم در حضرت عبدالعظیم منتظر مقدم نایب‌السلطنه بوده که او را بکشد که شاه بحضرت عبدالعظیم رفت و گفته بود بعد از آنکه موکب شاهی عزم زیارت کرد خیال من قوت گرفت که برای کشتن نایب‌السلطنه که یقینا مرا خواهند کشت و هم شاید شاه بعد از نایب‌السلطنه کسی را ظالمتر از نایب‌السلطنه روی کار بیاورد پس چرا خود شاه را نکشم اگر چه میکشندم تا اسم ناصرالدین‌شاه باقی است اسم من هم یادگار تاریخ باشد و هم گفته بود که ناصرالدین‌شاه درخت کهنه پوسیده‌ای بود که آخر‌الامر باد او را از پا در می‌آورد و در سرنگون شدنش بیشتر از حالا به مردم اذیت وارد می‌شد و کرمهای موذی در ریشه آن درخت تکوین شده بود من آن درخت را از پای درآوردم.
از سیدجمال‌الدین از او پرسیدند که آیا او هم در این باب به او امری کرده یا نه؟ گفته بود. سیدجمال‌الدین هم به اینکار راضی نبود فقط وقتی که رفتم در اسلامبول و از تعدیات نایب‌السلطنه که به من روا داشته بود برای سید تعریف کردم گفت چرا او را نکشتی که جان یک مملکت از دستش خلاص بشود می‌خواستی او را بکشی و شرش را از سر مردم کوتاه بکنی.
پس از این استنطاق و تحقیقات آخرین، صدراعظم امر کرد که دوباره ببرندش به محبس. چهار ساعت از غروب آفتاب گذشته کالسکه حاضر کردند ، میرزارضا را در کالسکه نشانیده و به سرعت روانه شدند.
او را وارد میدان مشق کرده در قراولخانه خود میدان مشق تا طلوع فجر یعنی اول صبح حقیقی نگاهش داشته بودند و تا صبح قرآن می‌خواند یعنی آنچه را که حفظ داشت می‌خواند و مکرر می‌کرد.
صورتجلسه بازجویی از میرزا رضاکرمانی:
"صورت استنطاق با میرزامحمدرضا کرمانی پسر ملاحسین عقدائی که عجالة بدون صدمه و اذیت با زبان خوش تا اینقدر
تقریرات کرده است و مسلم است بعد از صدمات لازمه ممکن است مکنونات ضمیر خود را بروز بدهد":
سوال- شما از اسلامبول چه وقت حرکت کردید؟
جواب- روز بیست و ششم ماه رجب 1313 حرکت کردم
س- بحضرت عبدالعظیم کی وارد شدید؟
ج- روز دوم شوال 1313
س- پس در صورتیکه شما اقرار میکنید که تمام صدمات را وکیل‌الدوله برای تحصیل شئونات و نایب‌السلطنه برای حب با او به شما وارد آورده‌اند شاه شهید چه تقصیر داشت منتها مطلب را اینطور حالی ایشان کردند شما بایستی تلاقی و انتقام را از آنها بکنید که سبب ابتلای شما شده بودند و یک مملکتی را یتیم نمی‌کردید.
ج- پادشاهی که پنجاه سال سلطنت کرده باشد و هنوز امور را به اشتباه‌کاری بعرض او برسانند و تحقیق نفرمایند و بعد از چندین سال سلطنت ثمر آن درخت، وکیل‌الدوله، آقای عزیزالسلطان، امین خاقان، و این اراذل و اوباش بی‌پدر و مادرهائی‌ که ثمره این شجره شده‌اند و بلای جان عموم مسلمین گشته باشند چنین شجر را باید قطع کرد که دیگر این نوع ثمر ندهد. (ماهی از سر گنده گردد نی زدم) اگر ظلمی میشد از بالا میشد.
س- از خود شما انصاف می‌خواهم اگر شما به جای شاه شهید بودید، نایب‌السلطنه و وکیل‌الدوله یک نوشته‌ای به آن ترتیب پیش شما می‌آوردند و آن تفصیلات را به شما می‌گفتند جز این که باور کنید چاره داشتید یا خیر؟ پس در این صورت مقصر این دو نفر بودند و به قتل اولویت داشتند، چه شد که به خیال قتل آنها نیفتادید و دست به این کار بزرگ زدید؟
ج- تکلیف بی‌غرضی شاه این بود که یک محقق ثالث بی‌غرض بفرستند میان من و آنها حقیقت مسئله را کشف کند چون نکرد او مقصر بود. سالهاست که سیلاب ظلم بر عامه رعیت جاری است، مگر این سیدجمال‌الدین این ذریه رسوال (ص) این مرد بزرگوار، چه کرده بود که به آن افتضاح او را از حرم حضرت عبدالعظیم (ع) کشیدند زیر جامه‌اش را پاره کردند.
آن همه افتضاح به سرش آوردند او غیر از حق چه می‌گفت؟ آیا خدا اینها را برمی‌دارد؟ اینها ظلم نیست؟ اینها تعدی نیست؟
اگر دیده بصیرت باشد ملتفت می‌شود که در همان نقطه‌ای که سید را کشیدند در همان نقطه گلوله به شاه خورد مگر این مردم بیچاره و این یک مشت اهالی ایران ودایع خدا نیستند؟
قدری پایتان را از خاک ایران بیرون بگذارید در عراق عرب و بلاد قفقاز و عشق‌آباد و اوایل خاک روسیه هزار هزار رعیت ایران را می‌بینید که از وطن عزیز خود از دست تعدی و ظلم فرار کرده کثیف‌ترین کسب و شغل را از ناچاری پیش گرفته‌اند هر چه حمال و کناس و الاغچی و مزدور در آن نقاط می‌بینید همه ایرانی هستند. آخر این گله‌های گوسفند شما مرتع لازم دارند که چرا کنند و شیرشان زیاد شود که هم به بچه‌های خود بدهند و هم شما بدوشید، نه اینکه متصل تا شیر دارند بدوشید شیر که ندارند گوشت بدنشان را بکلاشید، گوسفندهای شما همه رفتند و متفرق شدند. نتیجه ظلم همین است که می‌بینید. ظلم و تعدی بی‌حساب چیست؟ کدامست؟ و از این بالاتر چه می‌شود؟ گوشت بدن رعیت را می‌کنند بخورد چه جره باز شکاری خود می‌دهند. صد هزار تومان از فلان بی‌مروت می‌گیرند، قباله مالکیت جان و مال و عرض و ناموس یک شهر و یا یک مملکتی را بدست او می‌دهند. رعیت فقیر و اسیر بیچاره را در زیر بار تعدیات مجبور می‌کنند که یک مرد زن منحصر به فرد خود را از اضطرار طلاق بدهد و خودشان صدتا صد تا زن می‌گیرند و سالی یک کرور پول که به این خونخواری و بی‌رحمی از مردم می‌گیرند خرج (عزیزالسلطان) که نه برای دولت مصرف دارد و نه برای ملت و نه برای حظ نفس شخصی و غیره و غیره و غیره می‌کنند. آن چیزهایی که همه اهل این شهر می‌دانند و جرأت نمی‌کنند بلکه بگویند. حالا که این اتفاق بزرگ به حکم قضا و قدر به دست من جاری شد یک بار سنگینی از تمام قلوب برداشته شد. مردم سبک شدند. دلها همه منتظرند که پادشاه حالیه حضرت ولیعهد چه خواهند کرد. به عدالت و رأفت و درستی جبر قلوب شکسته خواهند کرد یا خیر؟ اگر ایشان چنان که مردم منتظرند یک آسایش و گشایش به مردم عنایت بفرمایند، اسباب رفاه رعیت بشوند، بنای سلطنت را بر عدل و انصاف قرار بدهند البته تمام خلق فدوی ایشان می‌شوند و سلطنتشان قوام خواهد گرفت و نام نیکشان در صفحه روزگار باقی خواهد بود، و اسباب طول عمر و صحت مزاج خواهد شد اما اگر ایشان هم همان مسلک و شیوه را پیش بگیرند بار کج به منزل نمی‌رسد. حالا وقتی است که به محض تشریف آوردن بفرمایند و اعلان کنند که این مردم حقیقة در این مدت به شما بد گذشته است و کار شما سخت بوده است،‌ آن اوضاع برچیده شد، حالا بساط عدل گسترده است و بنای ما بر معدلت است و رعیت متفرق را جمع کنند و امیدواری بدهند و قرار صحیحی برای وصول مالیات به اطلاع ریش‌سفیدان رعایا بدهند که رعیت تکلیف خود را بداند و در موعد مخصوص مالیات خودش را بیاورد بدهد. هی محصل پی محصل نرود که یک تومان اصل را ده تومان فرع بگیرند و غیره و غیره و غیره ...
س- در صورتی که واقعا خیال شما خیر عامه بود و برای رفع ظلم از تمام ملت این کار را کردید پس باید تصدیق کنید به اینکه این مقاصد بدون خونریزی به عمل بیاید و این مقصود حاصل شود و البته بهتر است. حالا ما می‌خواهیم بعد از این در صدد اصلاح این مفاسد برآئیم باید خیال ما از بعضی جهات آسوده باشد که از روی اطمینان مشغول ترتیب تازه بشویم در این صورت باید بدانیم که اشخاصی که با شما متفق هستند کی هستند و خیالشان چیست؟ و این را هم شما بدانید که غیر از شخص شما که مرتکب جنایت هستید یا کشته می‌شوید یا شاید چون خیالتان خیر عامه بوده است نجات بیابید، امروز دولت متعرض احدی نخواهد شد برای اینکه صلاح دولت نیست. فقط اشخاصی را که با شما هم‌عقیده هستند می‌خواهیم بشناسیم که در اصلاح امورات شاید یک‌ وقت به مشاوره‌ آنها محتاج بشویم؟
ج- صحیح نکته‌ای می‌فرمایید من چنانچه به شما قول دادم به شرافت و ناموس و انسانیت خودم قسم می‌خورم که به شما دروغ نخواهم گفت.
هم‌عقیده من در این شهر و مملکت بسیار هستند. در میان علما بسیار، و در میان وزرا بسیار، و در میان امرا بسیار، و در تجار بسیار، و در میان کسبه بسیار، و در جمیع طبقات هستند. شما می‌دانید وقتی که (سیدجمال‌الدین) در این شهر آمد تمام مردم از هر دسته و هر طبقه چه در طهران و چه در حضرت عبدالعظیم به زیارت و ملاقات او رفتند و مقالات او را شنیدند. چون هر چه می‌گفت لله و محض خیر عامه مردم بود. همه کس مستفید و شیفته مقالات او شدند و تخم این خیالات بلند را در مزارع قلوب پاشید. مردم بیدار بودند هوشیار شدند. حالا همه کس با من هم‌عقیده است ولی بخدای قادر متعال که خالق سیدجمال‌الدین و همه مردم است قسم که از این خیال من و نیت کشتن شاه احدی غیر از خودم و سید اطلاع نداشتند. سید هم در اسلامبول است هر کاری به او می‌توانید بکنید. دلیلش هم واضح است که اگر همچو خیال بزرگی را من با احدی می‌گفتم حکما منتشر می‌کرد و مقصود باطل می‌شد. وانگهی تجربه کرده بودم که این مردم چقدر سست عنصرند و حب جاه و حیات دارند و در آن اوقاتی که گفتگوی تنباکو و غیره در میان بود که مقصود فقط اصلاح اوضاع بود و ابدا خیال کشتن شاه و کسی در میان نبود چقدر از این (ملک‌ها) و (دوله‌ها) و (سلطنه‌ها) که با قلم و قدم و درم هم عهد شده بودند و می‌گفتند تا همه جا حاضریم همین که دیدند برای ما گرفتاری پیدا شد همه خود را کنار کشیدند. من هم با آن همه گرفتاری اسم احدی را نگفتم. چنانچه به جهت همین کتمان راز اگر بعد از خلاصی یک دور می‌زدم می‌توانستم مبالغی از آنها پول بگیرم. ولی چون دیدم نامرد هستند گرسنگی خوردم و ذلت کشیدم دست پیش احدی دراز نکردم.
س- در اسلامبول آن وقتی که در خدمت (سید) شرح حال خودتان را می‌گفتید ایشان چه جواب می‌فرمودند؟
ج- جواب می‌فرمودند با این ظلمها که تو نقل می‌کنی که به تو وارد شده است خوب بود نایب‌السلطنه را کشته باشی. چه جان سخت بودی و حب حیات داشتی. به این درجه ظالمی که ظلم کند کشتنی است.

20مرداد91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۹ ، ۱۱:۰۸
فاصله گلناری

جنایات آمریکا

بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی

از ویکی‌پدیا، دانشنامه
پرش به: ناو

نا.گا.سا.کی پیش و پس از بمباران اتمی

بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی دو عملیات اتمی بودند که در زمان جنگ جهانی دوم به دستور هری ترومن، رئیس جمهور وقت آمریکا، علیه امپراتوری ژاپن انجام گرفتند. در این دو عملیات، دو بمب اتمی به فاصله ۳ روز بر روی شهرهای هیروشیما و ناگاساکی انداخته شد که باعث کشتار گسترده شهروندان این دو شهر گردید. حدود ۲۲۰٬۰۰۰ نفر در اثر این دو بمباران اتمی جان باختند که بیشتر آنان را شهروندان غیرنظامی تشکیل می‌دادند.[۱] بیش از نیمی از قربانیان بلافاصله هنگام بمباران کشته شدند و بقیه تا پایان سال ۱۹۴۵ بر اثر اثرات مخرب تشعشعات رادیواکتیو جان خود را از دست دادند.[۲][۳][۴]

بمباران هسته‌ای هیروشیما و ناگاساکی تا به امروز تنها موارد استفادهٔ جنگی از سلاح هسته‌ای در جهان است.

پس از این دو بمباران، دولت ژاپن تسلیم شد.

 تروریسم هسته ای آمریکا در هیروشیما و ناکازاکی، جنایتی که برای همیشه ماندگار شد   
تاریخ  :  1390/05/17

نوع : یادداشت

 این اقدام آمریکا که عملا تروریسم هسته ای و دولتی ایمن کشور را به رخ کشید ، نشان داد که مدعیان استفاده های صلح آمیز از انرژی هسته ای و مبارزه با تروریسم در شرایطی که اقتضا کند در استفاده از بمب های هسته ای هم هیچ تردیدی به خود راه نمی دهند.انفجار بمب هسته ای بر بالای شهر هیروشیما و ناکازاکی اولین جنایت و تروریسم هسته ای بشر بود که آمریکایی مرتکب شدند.

6 اوت 1945هوای هیروشیما آفتابی بود. یک شرایط جوی ایده ال برای پرواز بمب افکن ها. عقربه های ساعت به 2 و 30 دقیقه بامداد نزدیک می شد. هیچ کس خبر نداشت که قرار است چه فاجعه ای رخ دهد.
بمب افکن بی 29 انولا گای (به افتخار مادر خلبان تیبتس این نام به هواپیما داده شده بود) از فرودگاه نظامی آمریکایی تینیان در مجمع الجزایر ماریان واقع در اقیانوس آرام به هوا برخاست.
خلبان تیبتس تنها فردی در این هواپیما بود که از ماهیت بمب 4.5 تنی به نام «لیتل بوی» که حمل می کرد ، باخبر بود. در ساعت 8 و 9 دقیقه شهر هیروشیما از ورای ابرها پدیدار می شود.
در این روز هیروسیما بیش از روزهای دیگر شلوغ شده بود. بسیاری از مردم شهرهای نزدیک به هیروشیما آمده بودند تا به پاکسازی ویرانی های ناشی از بمباران چند روز پیش بپردازند.
جمعیت شهر در آن روز حدود 350000 نفر تخمین زده می شد ، با این که تابستان بود و دانشگاه ها و مدارس تعطیل بودند، اما هیچ یک از دانشجویان یا دانش آموزان به تعطیلات نرفته بودند.
دانش آموزان دختر و پسر به دلیل جنگ هر روز در کارخانه های نظامی کار می کردند ، یا به پاکسازی ویرانی های ناشی از بمباران ها می پرداختند. آنها از همه جا بی خبر نمی دانستند که تا ثانیه هایی دیگر چه فاجعه ای در انتظارشان است.
در ساعت 8 و 15 دقیقه و 17 ثانیه بمب رها می شود .خلبان تیبتس پس از رهاکردن بمب اتمی به سرعت از محل دور شد و از فاصله ای دور از لحظه انفجار عکس گرفت و به پایگاه خود بازگشت.
در نخستین میلیونیم ثانیه انرژی حرارتی در فضا آزاد شده و هوا در محوطه ای به شعاع یک کیلومتر به گلوله آتش مبدل می شود و حرارتی معادل چند میلیون درجه برای چند ثانیه برفراز هیروشیما آسمان را به آتش می کشد.
در زمین هنگام رسیدن هرم گرما درجه حرارت چندین هزار درجه سانتی گراد است. در شعاع یک کیلومتری ناگهان همه چیز بخار شده و به خاکستر تبدیل می شوند.
در محوطه ای به شعاع 4 کیلومتر ساختمان ها و انسان ها ناگهان آتش می گیرند و در شعاع 8 کیلومتری مردم دچار سوختگی های شدید درجه 3 می شوند.
پس از حرارت ، نوبت موج انفجار است که تاثیر ویرانگر خود را نشان دهد به دلیل آزاد شدن گازهای بسیار گرم موج انفجار با سرعت 1000 کیلومتر در ساعت مشابه یک دیوار جامد هوا است که در شعاع 2 کیلومتر همه چیز را به غبار تبدیل می کند.
از مجموع 90 هزار ساختمان شهر هیروشیما 62 هزار ساختمان به کلی از میان رفتند.
سپس نوبت تاثیر سوم انفجار اتمی می رسد که در سال 1945 میلادی هنوز چندان شناخته شده نبود ، در حالیکه شاخصه ویژه انفجار هسته ای است ، تاثیر تشعشعات رادیواکتیو که موجب انواع سرطان ها ، بیماری های خونی و... می شود. این یکی از همه وحشتناک تر است زیرا آثار آن روزها ، ماه ها و حتی سال ها پس از انفجار خود را نشان می دهند.
بمب اتمی که برفراز هیروشیما منفجر شد را آمریکایی ها «لیتل بوی» نامیده بودند و قدرت آن معادل انفجار 13 هزار تن تی ان تی بود.
در انفجار بمب اتمی 80 هزار نفر از مردم هیروشیما کشته شده و 70 هزار نفر مجروح می شوند که اغلب آنها نیز اندکی بعد جان خود را از دست می دهند.
بلافاصله پس از انفجار بمب اتمی ، کاخ سفید در چند کلمه خبر بمباران هیروشیما را به مردم آمریکا اطلاع داد: ما هم اکنون بمبی را روی هیروشیما در ژاپن رها کردیم که قدرت خورشید در آن نهفته است ، ما موفق به مهار انرژی عظیم عالم شده ایم.
این تلفات جدا از هزاران انسانی است که ماه ها و سال های بعد به دلیل تاثیر مواد رادیواکتیو در اثر ابتلا به بیماری سرطان و دیگر بیماری ها جان خود را از دست می دهند. حتی تا سال ها بعد از انفجار هزاران کودک ناقص الخلقه متولد شدند که سالهای زندگی را با رنج و درد به پایان رساندند.
در جریان ماه ها و سال های بعد هزاران نفر دیگر به دلیل تاثیر تشعشعات رادیواکتیو با درد و رنج جان خود را از دست می دهند.
فاجعه ای که در پی انفجار این بمب اتمی رخ داد ، واقعه دردناکی از تروریسم هسته ای و دولتی آمریکا ، در تاریخ بشریت و در تاریخ امریکا ثبت کرد که بعد از گذشت سالها هنوز هم دردآور است.
این اقدام آمریکا که عملا تروریسم هسته ای و دولتی ایمن کشور را به رخ کشید و نشان داد که مدعیان استفاده های صلح آمیز از انرژی هسته ای و مبارزه به تروریسم در شرایطی که اقتضا کند در استفاده از بمب های هسته ای هم هیچ تردیدی به خود راه نمی دهند.انفجار بمب هسته ای بر بالای شهر هیروشیما و ناکازاکی اولین جنایت و تروریسم هسته ای بشر بود که آمریکایی مرتکب شدند.
 

محتویات

عملیات اول: بمباران هیروشیما

هیروشیما پس از اصابت بمب هسته‌ای آمریکا
یادمان بمباران هسته‌ای هیروشیما، تنها ساختمانی است که در نزدیکی محل انفجار قرار داشت و بصورت کامل تخریب نشد.

عملیات اول در تاریخ دوشنبه، ساعت ۸:۱۵ صبح روز ۶ اوت ۱۹۴۵ به وقت محلی در شهر هیروشیما انجام گرفت.[۵][پیوند مرده][پیوند مرده]

بمب اتمی اول به نام پسرک توسط یک هواپیمای بمب افکن به نام انولا گی (به انگلیسی: Enola Gay) بر روی هیروشیما انداخته شد. برای تاثیر تخریبی بیشتر، بمب به نحوی تنظیم شده بود که ۵۷۶ متر بالای سطح زمین منفجر شود.[۶] انرژی تولید شده توسط این بمب برابر بود با انرژی حاصل از ۱۵ کیلوتن تی‌ان‌تی.[۷] فعل و انفعالات اتمی در مرکز این بمب باعث گرمائی حدود چندین میلیون درجه سانتیگراد شد.[۸] این گرمای عظیم هر چیزی را تا شعاع یک و نیم کیلومتری مرکز اصابت بمب بطور کلی ذوب نمود.[۸] مردمی که از دور دست انفجار «پسرک» را در آسمان هیروشیما مشاهده کردند می‌گفتند که خورشید دیگری را در آسمان دیده‌اند.

دو سوم ساختمان‌های هیروشیما از جمله کارخانه‌های فولادسازی و صنعتی چون میتسوبیشی در اثر این بمباران نابود شدند.[۶][۹] تنها چیزی که از شهر باقی ماند ساختمان تالار ترویج صنعتی استانی هیروشیما بود که انفجار، بالای گنبد این بنا رخ می‌دهد و به خاطر قرار گرفتن در کانون مرکزی انفجار، کاملاً ویران نشد.[۱۰]

عملیات دوم: بمباران ناگاساکی

محل شهر ناگاساکی در استان ناگاساکی

دو روز پس از بمباران هیروشیما و بر خلاف انتظار و میل آمریکا، دولت شوروی به امپراتوری ژاپن اعلان جنگ داد و نیروهای ارتش سرخ شوروی به مواضع ژاپن در منچوری یورش بردند. ورود شوروی به جبهه جنگ اقیانوس آرام باعث شد که دولت آمریکا مصمم شود هرچه سریعتر جنگ را به نفع خود و بدون مشارکت شوروی خاتمه دهد. در این راستا استفاده بیشتر از سلاح هسته‌ای ساده‌ترین راه فشار بر ژاپن بود، و نیروهای مسلح آمریکا برای استفاده مجدد از بمب هسته‌ای نیازی به مجوز جدید دولت نداشتند؛ زیرا مجوزی که ترومن برای حمله اتمی صادر کرده بود اجازه استفاده از بمب‌های جدید را می‌داد.[۱۱][۱۲]

بر اساس اطلاعات هواشناسی نیروی هوایی آمریکا، بازهٔ زمانی مساعد برای حمله دوم به ژاپن سه روز پس از حمله اول پدیدار می‌شد، و باید از این بازه حداکثر استفاده به عمل می‌آمد. هدف بعدی برای بمباران هسته‌ای، شهر کوکورا بود که صنایع گسترده نظامی و اسلحه‌سازی در آن وجود داشت. در ابتدای ماموریت بر اساس گزارش هواشناسی، دید مناسبی برای هدفگیری بر فراز کوکورا وجود داشت. اما وقتی هواپیمای بمب‌افکن به حدود منطقه مورد نظر رسید، تمام آسمان شهر با دود و غبار پوشیده شده بود و امکان پیدا کردن هدف را از میان برده بود. علاوه بر دید کم، پدافند هوایی و ظاهر شدن هواپیماهای شکاری ژاپن مساله را کمی بغرنج کرده بود. پس از صرف نظر از بمباران منطقه کوکورا، بمب‌افکن آمریکایی فقط سوخت کافی برای بازگشت به پایگاه هوایی در اوکیناوا داشت. فرمانده عملیات تصمیم گرفت که بجای رها کردن بمب اتمی در دریا و یا بازگرداندن آن به پایگاه، بهتر است آن را بر روی ناگازاکی بیاندازند که در مسیر بازگشت بمب‌افکن به پایگاه هوایی در اوکیناوا قرار داشت و یکی از اهداف کم‌اهمیت‌تر آمریکا در ژاپن محسوب می‌شد.[۱۱] آسیبهای وارده به هیروشیما به مراتب بیشتر از ناگازاکی بوده است چرا که هیروشیما شهری صاف بوده و تشعشعات هسته ای تمام شهر را در نوردید ولی ناگازاکی حالتی داشت که شهر در میان دو دره تقسیم شده بود و نصف شهر در یک دره و نصف دیگر در دره مجاور قرار داشت و با رها سازی بمب هسته ای در یکی از دره ها بخش دیگر شهر که در دره دیگر قرار داشت به مراتب آسیب کمتری دید

بدین ترتیب در تاریخ پنجشنبه ۹ اوت ۱۹۴۵ میلادی، بمب دیگری به نام «مرد چاق» (به انگلیسی: Fat Man) بر روی شهر ناگاساکی انداخته شد.

پس از نابودی ناگازاکی، ژاپن مجبور به تسلیم شد[۱۳].

میراث بمباران هسته‌ای

دانش‌آموزان ژاپنی در حال ادای احترام به قربانیان خردسال بمباران اتمی، در کنار هزار درنای کاغذی رنگارنگ

مراسم یادبود هیروشیما

هرساله در روز 10 اوت مراسم بزرگی برای یادبود قربانیان بمباران‌های هسته‌ای در پارک یادمان جنگ شهر ناگاساکی برگزار می‌شود. در پایان این مراسم، نخست وزیر ژاپن طی قرائت قطعنامه‌ای درخواست حرکت به سمت جهانی عاری از سلاح‌های هسته‌ای را مطرح می‌نماید.[۶]

دُرناهای کاغذی

همه ساله مردم سراسر جهان با درست کردن درناهای کاغذی و فرستادن آن به مرکز ساداکو در پارک یادمان جنگ شهر ناگاساکی، همدردی خود را با قربانیان بمباران و انزجار خود را از کاربرد و گسترش سلاح‌های هسته‌ای اعلام می‌کنند.

مجسمهٔ ساداکو در این پارک به یاد دختر ۱۲ ساله‌ای به نام ساداکو ساساکی برپا شده که پس از جنگ جهانی دوم به دنیا آمد ولی در اثر تشعشعات رادیواکتیو باقی‌مانده از انفجار ناگاساکی، دچار سرطان خون شد و درگذشت. بر اساس افسانه‌های ژاپنی، اگر کسی هزار دُرنای کاغذی درست کند، یکی از آرزوهایش برآورده می‌شود. ساداکو درحالیکه در بیمارستان بستری بود، با تشویق دوستانش و کمک برادرش شروع به ساختن درناهای کاغذی کرد، اما پس از ساخت ۶۴۴ درنا درگذشت. در سال ۱۹۶۵ میلادی، از مجسمه ساداکو در حالیکه درنایی طلایی در دست دارد در پارک صلح هیروشما پرده‌برداری شد.

ساداکو ساساکی روی درنایش می‌نوشت:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۹ ، ۱۱:۰۳
فاصله گلناری

پیروزی حزب اللَّه لبنان بر رژیم صهیونیستی اسرائیل

 

بر اثر رشادت‏ها و فداکاری‏های بی‏شمار فرزندان غیور اسلام در جنبش حزب اللَّه لبنان، جنوب این کشور که از سال 1361 ش، در اشغال ارتش نژادپرست اسرائیل قرار داشت، از یوغ صهیونیست‏ها آزاد شد و مزدوران اسرائیلی، با ذلت این منطق را رها کردند و این نخستین باری بود که رژیم صهیونیستی چنین شکستی را از مسلمانان متحمل می‏شد. پس از این پیروزی مردم لبنان، فارغ از هر دین و مذهبی به جشن و سرور پرداختند و به رزمندگان حزب اللَّه به دیده قهرمانان ملی نگریستند. از نتایج این پیروزی، انتفاضه مسجدالاقصی است که در آن مجاهدانِ فلسطینی به پیروی از حزب اللَّه لبنان به مقابله جدی با اشغال‏گران پرداخته‏اند. به امید روزی که فلسطین و قدس شریف نیز از سلطه و اشغال صهیونیست‏ها رهایی یابد.

جنگ اسرائیل و لبنان (۲۰۰۶)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری, جستجو
جنگ لبنان (۲۰۰۶)
بخشی از جنگ اعراب و اسرائیل و جنگ اسرائیل و لبنان
Tyre air strike.jpg
دود در شهر صور، پس از حمله جنگنده‌های نیروی هوایی ارتش اسرائیل به مواضع حزب‌الله لبنان.
زمان از ۱۲ ژوئیه تا ۱۴ اوت ۲۰۰۶
محاصره لبنان توسط اسرائیل ۸ سپتامبر به پایان رسید[۱]
مکان لبنان و شمال اسرائیل
نتیجه آتش‌بس بر اساس قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد
  • مرزها تغییری نکرد.
علت جنگ به گروگان گرفتن سربازان اسرائیل توسط حزب الله طی عملیاتی موسوم به عملیات وعده راستین[۲]
جنگندگان

حزب‌الله لبنان
Amal movement.jpg امل[۳]
Lebanese Communist Party Flag.png حزب کمونیست لبنان[۴]
Pflp-gc-logo.JPG جبهه مردمی برای آزادی فلسطین - فرماندهی کل
[۵]

Flag of Israel.svg اسرائیل

فرماندهان

حسن نصر الله
عماد مغنیه[۶]

Flag of Israel.svg دان حالوتس
Flag of Israel.svg موشه کاپلینسکی[۷]
Flag of Israel.svg عودی آدم

نیروها

۶۰۰-۱٬۰۰۰ جنگجویان فعال
۳٬۰۰۰-۱۰٬۰۰۰ رزرو[۸]

۳۰٬۰۰۰ نیروی زمینی ارتش اسرائیل
‎(به علاوه نیروی هوایی اسرائیل و نیروی دریایی ارتش اسرائیل)‏[۹]

تلفات
حزب‌الله لبنان:

کشته:
~۲۵۰ (تخمین حزب‌الله لبنان)[۱۰]
≤۵۰۰ (تخمین منابع رسمی لبنانی)[۱۱]
~۵۰۰ (تخمین منابع رسمی سازمان ملل)[۱۲]
~۶۰۰ (تخمین منابع رسمی اسرائیلی)[۱۳]
اسیر: ۱۳[۱۴]
شبه‌نظامیان حزب کمونیست لبنان: کشته: ۱۲
شبه‌نظامیان جبهه خلق برای آزادی فلسطین - فرماندهی کل: کشته: ۲
شبه‌نظامیان جنبش امل: کشته: ۱۷

نیروهای دفاعی اسرائیل:

کشته: ۱۱۹[۱۵]
زخمی: ۴۰۰+
اسیر: ۲

شهروندان لبنانی:
۸۵۰[۱۶]-۱٬۱۹۱[۱۷] کشته
۴٬۴۰۹ زخمی[۱۷]

دولت لبنان اذعان داشت بیشتر کشته شدگان غیر نظامیان بودند،[۱۸][۱۹] ولی بین تعداد کشتگان نظامی و غیر نظامی تمیز نداده‌است.[۱۳]


غیر نظامیان اسرائیلی:
۴۳ کشته[۲۰]
۱٬۴۸۹ زخمی، ۲٬۷۷۳ دچار شک و وحشت شده[۲۱]


جنگ اسرائیل و لبنان که در اسرائیل به جنگ دوم لبنان (به عبری: מלחמת לבנון השנייה)[۲۲] و در لبنان به جنگ ژوئیه (عربی: حرب تموز)[۳] معروف است، جنگی است که به مدت ۳۳ یا ۳۴ روز[۲۳][۲۴] بین ارتش اسرائیل و حزب‌الله لبنان به وقوع پیوست و دامنه آن شمال اسرائیل و سراسر لبنان را دربرگرفت.

این جنگ با قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل در تاریخ ۱۴ اوت ۲۰۰۶ پایان یافت. مرزی در این جنگ جابه‌جا نشد و درباره پیروز جنگ هم اختلاف نظرهایی بوجود آمد به طوری که هر کدام خود را پیروز می‌خوانند و دیگری را شکست خورده معرفی می‌کنند، حتی در مورد طول جنگ و آغازگر آن نیز هیچ‌کدام از طرفین نظر یکسانی نداشتند.[۲۵]

این جنگ به نام‌های جنگ ۳۳ روزه[۲۳]، جنگ ۳۴ روزه[۲۴] و جنگ تموز[۲۶] نیز معروف است.

 

محتویات

آغاز درگیری

در ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶ نیروهای حزب‌الله لبنان در مرز لبنان و اسرائیل با وارد شدن به خاک اسرائیل به گروهی از نیروهای زمینی ارتش اسرائیل حمله کردند و سه سرباز اسرائیلی را کشتند و دو سرباز اسرائیلی را اسیر گرفته و به خاک لبنان انتقال دادند.[۲۷] حزب‌الله این عملیات را «وعده صادق» نام گذاشته بود [۲۸][۲۹][۳۰]. ارتش اسرائیل بلافاصله برای نجات جان دو سرباز اسیر گرفته شده اقدام کرد که در نهایت پنج سرباز دیگر اسرائیلی کشته، پنج سرباز دیگر مجروح و پنج شهروند غیرنظامی نیز مجروح شدند. حزب‌الله لبنان نام این حمله را «پاسخ عادلانه» نام گذاشت و سیدحسن نصرالله برای بازپس دادن دو سرباز اسیر اسرائیلی پیش شرط آزادی چهار عضو حزب‌الله لبنان را از زندانهای اسرائیل خواستار شد.این افراد عبارت بودند از:

در همین حال ایهود المرت نخست وزیر اسرائیل، عملیات نظامی حزب‌الله لبنان در خاک اسرائیل را اعلام جنگ لبنان به اسرائیل خواند و اعلام کرد که «لبنان بهای آن را خواهد پرداخت.» اسرائیل دولت لبنان را «مسئول تجاوز نیروهای حزب‌الله لبنان به خاک اسرائیل خواند» و با تفسیر شرکت حزب‌الله لبنان در دولت قانونی لبنان و اسقرار گروه نظامی حزب‌الله در خاک لبنان، این کشور را مسئول تجاوز و حمله نظامی حزب‌الله لبنان به خاک اسرائیل معرفی کرد.

فؤاد سینیوره، نخست وزیر لبنان در واکنش به این موضع اسرائیل، با تشکیل جلسه فوق العاده کابینه اعلام کرد که دولت مرکزی لبنان از این عملیات حزب‌الله لبنان به خاک اسرائیل اطلاعی نداشته و مسئولیت این حمله را به عهده حزب‌الله گذاشت.[۳۱] ونیروی هوائی اسرائیل به جهت مقابله حملاتی به زیرساخت‌های لبنان یعنی جاده‌ها، پل‌ها و فرودگاه بیروت انجام داد[۳۲] که در طی آن ۴۴ شهروند لبنانی کشته شدند[۳۳]

تلفات دوطرف

ارتش اسرائیل طی این جنگ ۱۱۹ سرباز[۳۴] خود را از دست داد. به علاوه ۴۳ شهروند اسرائیلی نیز براثر اصابت بیش از چهار هزار موشک حزب‌الله لبنان در خاک اسرائیل کشته شدند. [۳۵]

حزب‌الله لبنان هیچگاه آمار رسمی از تعداد سربازانش که در جنگ کشته‌شدند را ارایه نکرد. اما تخمین منابع رسمی لبنانی و سازمان ملل متحد حاکی از کشته‌شد حدود ۵۰۰ عضو حزب‌الله است.[۳۶]

شمار کشته‌شدگان غیرنظامی لبنان در بین منابع مختلف متفاوت است به طوری که سازمان بازسازی لبنان اعلام کرد در حدود ۱٬۱۹۱ شهروند لبنانی بر اثر بمباران‌ها کشته‌شدند.[۳۷] روزنامه آسوشیتدپرس اعلام کرد که آمار کشته‌شدگان غیرنظامی لبنان ۱٬۰۳۵ نفر بوده‌است [۱۳] در فوریه ۲۰۰۷ لس آنجلس تایمز گزارش داد که ۸۰۰ غیرنظامی در درگیری‌ها کشته شده‌اند[۳۸] و دیگر منابع مقدار آن تا ۸۵۰ نفر ذکر کرده‌اند[۳۹][۴۰] دانشنامه انکارتا مقدار آن را بین ۸۵۰ تا ۱۲۰۰ نفر ذکر کرده‌است[۴۱] به علاوه یونیسف گزارش داد که ۳۰ درصد کشته‌شدگان غیرنظامی کودکان زیر ۱۳ سال بوده‌اند[۴۲]

روزشمار جنگ[۴۳]

  • ۱۲ جولای ۲۰۰۶، حزب الله تعدای راکت به Zar'it، Shlomi، و مناطق دیگر شلیک کرد که باعث زخمی شدن ۵ نفر گردید. نیروهای حزب الله وارد اسرائیل شده و با استفاده از مواد منفجره از پیش کارگذاشته شده و موشک ضد تانک به ۲ خودروی زره پوش Humvees اسرائیل حمله کردند. ۳ سرباز اسرائیلی کشته و ۲ سرباز دیگر زخمی و اسیر شده و به لبنان انتقال داده می شوند که بر اثر شدت جراحات وارده اولیه جان خود را از دست می دهند (عملیات وعده صادق). ۵ سرباز و یک تانک دیگر اسرائیل در عملیات نجات (پاسخ عادلانه) که به شکست انجامید کشته شدند. بعد از عملیات، مبارزان حزب الله تلاش کردند به پاسگاه های مرزی اسرائیل حمله کنند که چندین مبارز حزب الله کشته و این حملات دفع شدند. اسرائیل از هوا، دریا و با استفاده از توپخانه زمینی دست به حملات تلافی جویانه در لبنان زد و اهداف حزب الله و همراه مسیرهای حمل و نقل را با هدف جلوگیری از انتقال نیرو و سربازان (حزب الله) هدف قرار داد. این حملات ساعت ها قبل از برگزاری جلسه کابینه اسرائیل به جهت پاسخ به حمله حزب الله آغاز شد و ۱ مبارز حزب الله و ۴۴ غیر نظامی لبنانی در این حملات جان باختند.
  • ۱۳ جولای ۲۰۰۶، هواپیماهای جنگی اسرائیل فرودگاه بین المللی رفیق حریری تنها فرودگاه تجاری لبنان را بمباران کردند. هرسه باند به شدت آسیب دید و در نتیجه فرودگاه بسته شد و پروازهای ورودی مجبور به تغییر مسیر و فرود در قبرس شدند. اسرائیل ادعا کرد حزب الله از فرودگاه برای قاچاق اسلحه استفاده می کرده است. نیروی دریایی اسرائیل بنادر و نیروی هوایی آن فضای هوای لبنان را محاصره و مسدود کردند.همچنین اسرائیل بزرگراه بیروت-دمشق را بمباران کرد. حملات هوایی بر روی موشک های برد بلند و زاردخانه های راکتی حزب الله متمرکز شده بود و بیشتر آنها در روزهای اول درگیری و بسیاری از موشک ها در ۳۴ دقیقه اول نابود شدند. در ۸ آگوست، نیروی هوایی اسرائیل ۱۰۰ سکوی پرتاب ثابت و ۱۱ لانچر متحرک راکتی حزب الله را نابود کرد. حزب الله برای اولین بار بندر حیفا را مورد حمله راکتی قرار داد، یک ماشین کابلی و چند نقطه دیگر مورد اصابت راکت ها قرار گرفت که در نتیجه ۲ غیر نظامی کشته شدند.
  • ۱۴ جولای ۲۰۰۶، نیروی هوایی اسرائیل دفاتر نصرالله را در بیروت بمباران کرد. نصرالله خطاب به اسرائیل گفت: "شما یک جنگ باز می خواهید و ما هم به سمت جنگ باز می رویم و برای آن آماده هستیم." حزب الله یک ناوچه ساعر ۵ نیروی دریایی اسرائیل در سواحل لبنان مورد حمله قرار داد؛ اعتقاد بر این است که حزب الله در این حمله از یک موشک ضد کشتی هدایت راداری C-802 استفاده کرده است. در این حمله ۴ ملوان کشته و ناوچه مذکور غیر فعال شد. کشتی سه هفته بعد تعمیر و نقش جنگی خود را در لبنان بعهده گرفت. یک کودک اسرائیلی و مادر بزرگش در حمله موشکی حزب الله به Meron کشته شدند. سه راکت کاتیوشا به یک پایگاه نظامی اسرائیل در Biranit اصابت کرد.
  • ۱۵ جولای ۲۰۰۶، نیروی هوایی اسرائیل مقر حزب الله در Haret Hreik، و چندین دفتر و اقامتگاه مقامات ارشد حزب الله را نابود کرد. نیروی دفاعی اسرائیل به رادارهای ساحلی لبنان حمله و آنها را نابود کردند. هلیکوپترهای اسرائیلی چندین هدف در بیروت را مورد هدف قرار دادند. کشتی های جنگی نیروی دریایی اسرائیل فانوس دریایی و چهار بندر لبنان را گلوله باران کردند. وزیر دفاع اسرائیل امیر پرز در سراسر شمال اسرائیل حکومت نظامی اعلام کرد. اسرائیل سه باتری موشک پاتریوت را در خارج حیفا مسقر کرد.
  • ۱۶ جولای ۲۰۰۶، اسرائیل یک سیستم هشدار دهنده موشکی را در حیفا فعال کرد که یک دقیقه قبل از برخورد راکت با زمین آژیر حمله هوایی را به صدا در می آورد.

مرداد 91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۹ ، ۱۱:۰۱
فاصله گلناری
کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران اقدام به انتشار بیانیه کرد


 

دبیرخانه سازمان کنفرانس اسلامی، یعنی نهادی که باید حافظ و مدافع اجرای دقیق اعلامیه اسلامی حقوق بشر باشد در کشوری واقع شده که کوچک‌ترین استانداردهای مردم‌سالاری در آن معنای چندانی ندارد.


ایلنا: کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران به مناسبت روز «حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی» بیانیه‌ای صادر کرد.

به گزارش ایلنا، متن این بیانیه به شرح زیر است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

وَنُرِیدُ اَن نّمُنّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْاَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ اَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ؛ و ما بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم.

در گذر ایام و با پشت سر گذاشتن مناسبت‌های مختلف از ابتدای سال، روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی فرا رسید؛ روزی که به یاد تصویب اعلامیه اسلامی حقوق بشر در سازمان کنفرانس اسلامی (۱۳۶۹ شمسی ـ ۵ اوت ۱۹۹۰ میلادی) و با هدف بزرگداشت نگرش اسلام به حقوق انسان‌ها و صیانت از کرامت بشری بدین عنوان نامیده شده است.

در تقویم ایران، هر ساله این روز با مناسبت تاریخی مهم دیگری یعنی سالروز صدور فرمان مشروطه در ۱۲۸۵ شمسی نیز تقارن دارد که البته تقارنِ معناداری است. امسال این روز، همچنین با مناسبت اسلامی مهمی نیز همزمانی پیدا کرده و آن سالروز ولادت امام حسن مجتبی (ع) است که ما ایرانیان همراه با عموم شیعیان در سراسر جهان این روز را به عنوان روز اکرام، گرامی می‌داریم و با الگوبرداری از آن امام همام، روش و منش تکریم‌آمیز و کمک به مستمندان و نیازمندان را سرلوحه عمل خود قرار می‌دهیم.

کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران، روز چهاردهم مرداد و تمامی این مناسبت‌های فرخنده را به یکایک عدالتخواهان و صلح‌دوستان و رهروان حق و حقیقت تبریک می‌گوید و ضمن بزرگداشت مناسبت‌های یادشده، فرصت را مغتنم می‌شمارد تا در راستای ارتقای حساسیت‌های عمومی، چند نکته را مورد تاکید قرار دهد:

۱ـ امسال روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی در شرایطی گرامی داشته می‌شود که در جهان اسلام، پس از خیزش‌های مردمی عدالتخواهانه و اسلامی در نقاط مختلف، هم‌اینک چندین کشور مرحله گذار به سوی امنیت و حاکمیت اراده مردم و استقرار نظام حقوقی جدید را با گام‌های موفق پشت سر می‌گذارند و در چندین کشور نیز مبارزات مردمی برای آزادی و رفع ظلم و ستم همچنان در جریان است. در برخی از کشورهای اسلامی همانند بحرین یا عربستان، به جهت همراهی حاکمان آن‌ها با قدرت‌های سیطره‌گر جهانی، سرکوب‌ها استمرار و شدت یافته در حالی که متاسفانه نوعی انفعال و بی‌توجهی نسبت به نقض حقوق مردم تحت ستم این کشور‌ها، در سطح جهانی از جمله محافل حقوقی بین‌المللی یا رسانه‌های معروف مشهود است و بالتبع مظلومیت قربانیان نقض حقوق بشر همچنان ادامه دارد.

حاکمان کشورهای اسلامی ناقض حقوق ملت، متاسفانه اغلب هیچ توجهی به اعلامیه اسلامی حقوق بشر مصوب سازمان کنفرانس اسلامی و تعهداتی که در برابر آن پذیرفته‌اند مبنی بر رعایت موازین شرعی و اسلامی و همچنین تعهدات بین‌المللی در حیطه حقوق بشر معمول نمی‌دارند. اسف‌انگیز‌تر اینکه دبیرخانه سازمان کنفرانس اسلامی، یعنی نهادی که باید حافظ و مدافع اجرای دقیق اعلامیه اسلامی حقوق بشر باشد در کشوری واقع شده که کوچک‌ترین استانداردهای مردم‌سالاری از قبیل تفکیک قوا، مجلس برخاسته از رای مردم، حق تعیین سرنوشت و دیگر حقوق انسانی در آن معنای چندانی ندارد و تنها خاندان سلطنتی است که مقدرات مردم را تعیین می‌کند. این خاندان در خیلی از موارد، مجریان تحولاتی فراملی است که یا مبتنی بر خواست دولت‌های غربی و یا نافی وحدت امت اسلامی است و حتی‌گاه، مروج رفتارهای خشونت‌آمیز در کشورهای مختلف اسلامی است.

توجه به این دردهای جهان اسلام در روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی، تصویر واقع‌بینانه‌تری از وضعیت موجود در کشورهای اسلامی به عنوان تصویب‌کنندگان اعلامیه اسلامی حقوق بشر در اختیار همه ما قرار می‌دهد تا در مسیر درست حرکت کنیم.

۲ـ امسال روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی در حالی فرا رسیده است که طی هفته‌های اخیر، عملیات‌های تروریستی و تکفیری متعددی در سطح برخی از کشورهای اسلامی از جمله عراق، سوریه، افغانستان و برخی مناطق دیگر جهان انسان‌های بیگناه زیادی را به کام مرگ کشانده و شهروندان بی‌گناه زیادی را در کشورهای مزبور، مجروح و معلول ساخته، اموال زیادی را تخریب کرده و در مجموع، امنیت و ثبات جوامع را که لازمه تلاش برای تحقق حقوق مختلف انسانی و برقراری عدالت است، مخدوش ساخته است.

این وقایع، متاسفانه در مواردی توسط کسانی ساماندهی و اجرا شده که خود را مسلمان می‌نامند و ادعای مسلمانی می‌کنند. زشتی این‌گونه اقدامات غیر اسلامی و غیر انسانی در حدی بوده که در روزهای گذشته، برخی از مراجع و علمای بزرگ اسلامی با صدور بیانیه‌هایی دیدگاه دینی خود را در نفی این‌گونه اقدامات غیرانسانی بیان داشته و از عموم علمای اسلامی و نخبگان علمی در سراسر جهان اسلام خواسته‌اند تا حضوری فعال و تاثیرگذار برای جلوگیری از این‌گونه رفتارهای ضد اسلامی و کورکورانه و غیر انسانی داشته باشند.

حقوق بشر اسلامی

این پدیده ضد انسانی لازم است به طور جدی و دقیق مورد کالبدشکافی قرار گیرد تا معلوم شود که این تحجر و تعصب از چه ریشه‌هایی نشات می‌گیرند، چه آموزش‌هایی منجر به شکل‌گیری و تربیت انسان‌هایی خودمحور و به دور از اخلاق، محبت، انسانیت و اعتدال می‌شوند، چه اوضاع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می‌توانند زمینه‌های گرایش افراد به همراهی با برنامه‌ها یا اقدامات خلاف شرع و انسانیت را فراهم آورند، نقش گفت‌وگو و جلسات بحث و طرح نظرهای مختلف افراد با دیدگاه‌های متنوع و تقریب بین مذاهب چه تاثیری در جلوگیری از این‌گونه رفتارهای انحصارگرایانه و غیرمعقول و ضد انسانی دارد، آیا افرادی که به نام مسلمانی مرتکب جنایت می‌شوند خودسرانه چنین می‌کنند یا با حمایت و هدایت برخی از حکومت‌ها دست به چنین رفتارهایی می‌زنند و آیا عوامل ارتکاب جنایات و حامیان آن‌ها در جهان اسلام، اگر به طور مستقیم عوامل قدرت‌های زورگوی جهانی نباشند، توجه دارند که با اقدامات ضد انسانی و خلاف شرع خود بیشترین امکان را در اختیار رسانه‌های جهانی و محافل ضد اسلامی قرار می‌دهند تا با بزرگ‌نمایی هر مورد، اندیشه اسلامی را مروج خشونت معرفی کنند و نوعی اسلام‌هراسی را دامن بزنند و بدین ترتیب به اهداف ناعادلانه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود در سطح جهانی نائل آیند؟

روز حقوق بشر اسلامی مجال مناسبی است که به این پدیده‌های ویرانگر درون کشورهای اسلامی و علل و عوامل آن نگاهی مجدد بیندازیم و بررسی کنیم که ما چگونه می‌توانیم نقشی تاثیرگذار در رفع این قبیل پدیده‌های منفی ایفا کنیم.

۳ـ زندگی در جهان امروز بسیار متفاوت از زندگی در روزگاران گذشته است. از جمله مهم‌ترین این تفاوت‌ها که در اثر گسترش ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطاتی حاصل شده، امکان اثرگذاری گسترده فرهنگ‌های مختلف بر یکدیگر و تاثیرپذیری انسان‌ها از اطلاعات و داده‌های عظیم موجود در جهان است. این وضعیت برای گسترش رعایت حقوق انسانی در جوامع اسلامی و یا رعایت حقوق بشر مبتنی بر نگرش اسلامی در سطح جهان، می‌تواند یک فرصت تاریخی باشد یا به عنوان یک بستر توسعه آسیب‌های مختلف ایفای نقش کند. فرصتی تاریخی است اگر محافل علمی اسلامی این فضای جدید و امکانات و مقدورات در دسترس و رسالت فکری خود در این حوزه را به درستی درک کنند و آنگاه تولیدات فکری مستمر و همه‌جانبه‌ای در خصوص حق‌های مختلف انسانی و نظام فکری اسلام در حیطه حقوق و آزادی‌های انسانی و انجام بررسی‌های تطبیقی عالمانه بین اندیشه اسلامی با دیدگاه‌های مکاتب دیگر را در دستور کار قرار دهند. فرصتی تاریخی است اگر ده‌ها درس فقهی، اخلاقی، تفسیری و بین رشته‌ای توسط علما و اندیشمندان اسلامی در مراکز فکری سراسر جهان اسلام در حیطه حقوق انسانی برقرار شود تا آگاهی‌های عمومی از منظومه حقوق بشر مبتنی بر نگرش اسلامی ارتقا یابد و سپس بسیاری از این اندیشه‌ها در سطح کشورهای اسلامی مبدل به برنامه عمل شوند و هم چنین مخاطبان در اقصی نقاط جهان بتوانند با استناد به این منابع علمی دیدگاه صائب و درست را برگزینند.

اگر حکومت‌های اسلامی، وضعیت جهان معاصر، خصوصا تاثیرگذاری ابزارهای نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی را بر فکر و اندیشه شهروندان خود به خوبی درک کنند، هیچگاه منفعلانه برخورد نمی‌کنند که دائما از سوی محافل بیرون جهان اسلام مورد نقد و ارزیابی قرار گیرند و خیلی از شهروندان آن‌ها تبدیل به منتقد داخلی یا شیفته الگوهای بیرونی شوند، بلکه خود، پیشگام نهادینه‌سازی رعایت حقوق انسان‌ها در ابعاد مختلف می‌شوند و این‌گونه در عمل نشان می‌دهند که الگوی رعایت حقوق بشر مبتنی بر نگرش دینی، کارآمدی بیشتری برای بهبود وضعیت انسان‌ها و گسترش صلح و امنیت و اخلاق و عدالت دارد.

اگر محافل آموزشی در جهان اسلام درک درستی از شرایط جدید جهانی داشته باشند از‌‌ همان مقطع ابتدایی، کودکان را با نگرش اسلامی به حقوق بشر و صیانت از کرامت انسانی آشنا می‌سازند تا وقتی افراد به سطوح بالا‌تر آموزشی خصوصا مراکز آموزش عالی وارد شدند پشتوانه فکری قابل توجهی در این حیطه داشته باشند و با کوچک‌ترین ادعای آزادیخواهی و حقوق بشردوستی از سوی مدعیان جهانی، خودباوری خود را از دست ندهند و از یاد نبرند که ما پیشینه فکری و تمدنی قابل قبولی در حیطه حقوق بشر، قرن‌ها قبل از جهان معاصر داریم و نباید کوکورانه مقلد اندیشه‌های مکاتب فکری مطرح در سطح جهانی باشیم، چنانکه نباید متحجرانه از دستاوردهای خوب عقل و تجربه بشری در هر عصری بی‌بهره بمانیم.

روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی فرصت مغتنمی است تا در این حیطه بررسی کنیم که هر یک از ما چه باید انجام دهیم و چگونه می‌توانیم کوتاهی‌ها و غفلت‌های گذشته را جبران کنیم.

۴ـ روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی امسال در شرایطی فرا رسید که خبرهای مربوط به قتل عام و آواره ساختن مسلمانان می‌انمار و برخی اقدامات غیر انسانی دیگر توسط بوداییان افراطی و حامیان آن‌ها در هند و سریلانکا تاثر و توجه مسلمانان و عموم مدافعان اصیل حقوق انسانی در سراسر جهان را برانگیخته است.

رویدادهای می‌انمار نشان داد که مسلمانان باید همبستگی خود برای دفاع از حقوق انسانی را توسعه دهند و در سطح جهانی، انجمن‌ها و نهادهای فعال و تاثیرگذار را شکل دهند یا نهادهای موجود خود را تقویت کنند. همچنین تعامل منطقی و حول مشترکات با عموم فعالان حقوق بشر و نهادهای حقوقی بین‌المللی و تقویت ائتلاف‌های جهانی در مقابل ناقضان حقوق بشر را اولویت بخشند تا هیچ‌کس به راحتی نتواند حقوق آنان را تضییع کند و دولت‌ها مجبور شوند که در هر مورد به تعهدات خود برای صیانت از حقوق انسان‌ها با فوریت عمل کنند.

۵ـ جمهوری اسلامی ایران یکی از بانیان تهیه و تصویب اعلامیه اسلامی حقوق بشر و بانی پیشنهاد تعیین روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی در تقویم مناسبت‌های مورد تصویب سازمان کنفرانس اسلامی بوده است. قبل از تصویب اعلامیه اسلامی حقوق بشر در سال ۱۳۶۹ شمسی، مردم ایران، صرف نظر از تجربه مشروطه و قانون اساسی آن، با انقلابی عظیم و ضد ظلم و ستم در سال ۱۳۵۷ قانون اساسی بر اساس موازین اسلامی را پی افکندند که اصول متعدد آن به ویژه فصل سوم، به طور خاص به حقوق ملت اختصاص یافته است. این حق‌ها در اعلامیه اسلامی حقوق بشر نیز بیان شده است. روز حقوق بشر اسلامی فرصت مجددی است که همه شهروندان ایران خصوصا صاحبان قدرت بار دیگر مروری بر حق‌های انسانی شناخته شده و مشروع داشته باشند و به این پرسش پاسخ دهند که عملکرد آن‌ها در رعایت این حق‌ها چگونه بوده و چگونه در جریان است؟

از یاد نبریم که تا جامعه‌ای مملو از زیبایی و رعایت ارزش‌ها و تکریم و رعایت حقوق انسانی و همبستگی و همدلی نداشته باشیم نمی‌توانیم مروج خوبی برای حقوق بشر اسلامی در سطح فراملی باشیم، سوای آنکه در پیشگاه الهی نیز مسئولیم و باید پاسخگو باشیم.

سخن آخر اینکه همانگونه که وعده صریح الهی است، مستضعفان و کسانی که حقوق آن‌ها به شکل‌های مختلف نقض شده است و مورد بی‌عدالتی قرار گرفته‌اند، بر بی‌عدالتی‌ها سیطره خواهند یافت اما این وعده الهی باید ما را مصمم‌تر سازد که از میدان مبارزه برای حق و عدالت و صیانت از کرامت انسان‌ها عقب ننشینیم و با کوچک‌ترین ناملایمات، دست از حق‌جویی و حق‌خواهی برنداریم.

حکومت‌های اسلامی بیشترین وظیفه را در رعایت حقوق انسان‌ها و ارائه الگوی کارآمد در این خصوص بر عهده دارند فلذا مخاطبان اصلی روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی، صاحبان قدرت هستند تا مبادا از قدرت در اختیار سوء استفاده کنند.

امید آنکه عملکرد عموم دولتمردان اسلامی از جمله مسئولان کشور خودمان روز به روز بهبود یابد و سریع‌تر زمینه تحقق وعده الهی فراهم آید.»

مرداد در دفتر کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران

نشست ویژه روز «حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی» برگزار می‌شود

» سرویس: معارف و حقوق - حقوقی و قضایی

همزمان با چهاردهم مردادماه «روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی»، نشستی با عنوان «ظرفیت‌ها و انتظارات از رویکرد اسلامی به حقوق بشر برای ارتقای رعایت حقوق انسان‌ها در سه سطح ملی، کشورهای اسلامی و جهانی» در دفتر کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران برگزار می‌شود.

 

 

به گزارش ایسنا، در این نشست که ساعت 16 روز شنبه ـ 14 مردادماه ـ آغاز خواهد شد، پس از قرائت بیانیه کمیسیون درباره این روز، دکتر سید محمد هاشمی، دکتر حسین مهرپور، دکتر محمدروشن و دکتر عبدالمجید میردامادی به ایراد سخن خواهند پرداخت.

 

 

در ادامه این نشست، فعالانی از حوزه‌های خاص حقوق انسانی از جمله حقوق زنان و کودکان، حقوق اقلیت‌ها، حقوق کارگران، حقوق سالمندان، حقوق مهاجران و پناهندگان و حقوق معلولان و ایثارگران دیدگاه‌های خود را ارائه خواهند کرد.

 

اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر یک پیمان بین‌المللی است که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ در پاریس به تصویب رسیده‌است. این اعلامیه نتیجهٔ مستقیم جنگ جهانی دوم بوده و برای اولین بار حقوقی را که تمام انسان‌ها مستحق آن هستند را به‌صورت جهانی بیان می‌دارد، در نتیجه حقوق بشر به حقوقی گفته می‌شود که همگان در همه زمان‌ها و مکان‌ها از آن برخوردارند،[۱] متن کامل این بیانیه بر روی وبگاه سازمان ملل متحد منتشر شده‌است.[۲]

اعلامیهٔ مذکور شامل سی ماده است که به تشریح دیدگاه سازمان ملل متحد در مورد حقوق بشر می‌پردازد. مفاد این اعلامیه حقوق بنیادی مدنی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی‌ای را که تمامی انسان‌ها در هر کشوری باید از آن برخوردار باشند را مشخص کرده‌است. منشور بین‌المللی حقوق بشر از اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و دو پروتکل انتخابی آن تشکیل شده‌است. در سال ۱۹۶۶ مجمع عمومی دو میثاق مذکور را به تصویب رساند. در سال ۱۹۷۶ هنگامی که منشور بین‌المللی حقوق بشر توسط تعداد کافی از ملت‌ها مورد تأیید قرار گرفت، به حقوق بین‌الملل تبدیل شد.[۳]

 

روز جهانی حقوق بشر

روز جهانی حقوق بشر

در جریان جنگ جهانی دوم، هنگامی که منشور ملل متحد در دست تدوین بود، احترام به حقوق بشر و آزادی های سیاسی مورد توجه نمایندگان کشورهای مختلف جهان واقع شد. پس از چندی، سازمان مل متحد تصمیم گرفت که این حقوق، همه جا و برای همه ملت ها قابل اجرا باشد. در ادامه، کمیسیون حقوق بشر در ژانویه سال 1947 میلادی شروع بکار کرد و پس از مدتی مطالعه و بررسی در قوانین اساسی کشورها و بحث و گفتگو در کمیسیون های مختلف، نتیجه مطالعات خود را به صورت لایحه ای به مجمع عمومی تقدیم کرد. مجمع مزبور در دهم دسامبر 1948 میلادی (19 آذر 1327 ش) با 48 رأی مثبت و 8 رأی ممتنع، اعلامیه جهانی حقوق بشر را تصویب کرد و این روز به عنوان روز جهانی حقوق بشر نامگذاری گردید. این اعلامیه شامل یک مقدمه و سی ماده می باشد و در ماده اول آن به برابری افراد بشر و حاکمیت روح برادری در میان آنها اشاره شده است. علی رغم تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر، واقعیت در عمل به گونه ای دیگر شکل گرفت. نگاهی گذرا به رویدادهای سیاسی و نظامی جهان پس از پایان جنگ دوم جهانی، تصویری از وقایع اسفبار را نشان می دهد که دقیقاً بیانگر فاصله زیاد میان اهداف با عملکرد جامعه بین المللی در دفاع از حقوق بشر است. به علاوه بر خلاف تصور اولیه، شعار دفاع از حقوق بشر، عملاً به ابزاری در جهت اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی دولت های غربی بر کشورهای مستقل جهان برای پیشبرد منافع استعماری این دولت ها، مبدل شده است. هم اکنون بسیاری از کشورهای جهان، با توجه به این واقعیت تلخ و همچنین بدلیل ناهم خوانی برخی بندهای اعلامیه حقوق بشر با اعتقادات، فرهنگ و رسوم آنان، خواستار تغییر در این بندها و جلوگیری از استفاده ابزاری از این اعلامیه هستند. بدنبال تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در دهم دسامبر 1948 میلادی توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد و تأیید حقوق طبیعی و اجتماعی افراد بشر توسط این سازمان بین المللی، روز دهم دسامبر (برابر با 19 آذر 1327ش) به عنوان روز جهانی حقوق بشر نامگذاری شده است.

 

مرداد91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۹ ، ۱۰:۵۸
فاصله گلناری

در سال 1418ه ق ، ( 1366 ه ش ) زائران ایرانی خانه خدا پس از برگزاری مراسم برائت از مشرکین مورد تهاجم نیروهای مسلح آل سعود قرار گرفتند . در این میان چهارصد تن از زائران خانه خدا به دست نیروهای رژیم آل سعود در راهپیمایی برائت از مشرکین در مکه معظمه به در جه رفیع شهادت نایل آمدند . دولت آل سعود با دستور آمریکا ابتدا به پاشیدن آب جوش بر سر تظاهر کنندگان و ضرب و شتم آنان به سوی تظاهر کنندگانی که تنها فریاد برائت از مشرکان سرمی دادند اسلحه گشود . در میان شهدا ی زائر خانه خدا ، زن ومرد و پیر وجوان وجود داشت.

بمناسبت سالگرد شهادت زائران خانه خدا به دستورامریکا


 

در روز نهم مردادماه 1366 شمسی برابر با ششم ذیحجّه سال 1407 قمری، هزاران زائر ایرانی و تعدادی از زائران دیگر کشورهای اسلامی در مکه معظّمه و خانه خدا، در حال انجام فریضه الهی برائت از مشرکین بودند که به دست ماموران دولت وهابی عربستان سعودی مورد تهاجم وحشیانه قرار گرفته و به شهادت رسیدند 

به گزارش شیعه نیوز به نقل از بولتن، زائران خانه خدا، مراسم برائت را همه ساله با الهام از تعالیم اسلام و قرآن برگزار می‏کنند و در آن، ضمن دعوت مسلمانان به اتحاد، بیزاری خود را از دشمنان اسلام به ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی اعلام می‏دارند. بر اثر این یورش بی‏رحمانه در خانه امن الهی، چهارصد نفر از حُجّاج ایرانی به شهادت رسیده و بیش از هزار نفر نیز زخمی شدند 

حمله به زائران خانه خدا نشان داد که سردمداران وهابی عربستان، نه تنها لیاقت خدمت به حرمین شرفین در این کشور را ندارند، بلکه برای اثبات سرسپردگی خویش حاضرند احکام مُحکم الهی را نیز زیر پا بگذارند. برگزاری مراسم برائت از مشرکین در جریان اجتماع بزرگ و پرشکوه حجّ، تاثیر آن را دوچندان می‏کند 

روز ششم ذیحجه سال 1366 (ه . ش )، حاجیان ایرانی به همراه برخی از حجاج سایر کشورها که به صف ایرانیان پیوسته بودند، راهپیمایی عظیم برائت از مشرکین را در مکه معظمه آغاز کردند حجاج بیت الله الحرام در این راهپیمایی باشکوه ضمن اظهار تنفر از آمریکا و اسرائیل، از همه کافران و مشرکان اعلام برائت نموده، مسلمانان سراسر جهان اسلام را به اتحاد ویکپارچگی، جهت مبارزه بی امان با سلطه قدرتهای شیطانی، در راس آنان شیطان بزرگ آمریکای جنایتکار، دعوت نمودند .

گویی در و دیوار شهر مکه و ملائکه آسمان، همصدا با حجاج شعار می دادند. عرب و عجم، مبهوت و مسحور این طنین الهی شده بودند 

راهپیمایان، با شعار الله اکبر، لا اله الا الله و مرگ بر آمریکا برای ادای نمازمغرب روانه حرم شدند. پس از طی مسافتی، در حالی که جلوی جمعیت عظیم راهپیمایان، زنان و گروهی جانبازان در حرکت بودند، ناگهان ستونهایی از نظامیان آل سعود هویدا شد 

آنان لحظه ای بعد، به طرف صفوف حمله کردند و با باطوم بر سرو روی زائران بی گناه کوبیدند 

این گروه ازیک سو، و گروه دیگری نیز از بالای پله ها و ساختمانها، سنگ و آجر، آهن، شیشه و بلوک سیمانی بر سر و روی مردم می ریختند. پس از آن، شلیک گازهای سمی و خفه کننده آغاز شد و به دنبال آن رگبار گلوله ها به قصد کشتن راهپیمایان برائت ازمشرکین به سوی آنان سرازیر گردید و پیکرهای پاک آسمانی که جرمشان اعلام برائت و بیزاری از آمریکا، اسرائیل و ایادی ناپاک آنها بود، درخاک و خون غلتیدند 

چادرها از سر زنان افتاد، افراد زیادی به زیر دست و پا له شدند و عده ای به وسیله گازهای خفه کننده و رگبار گلوله ها، به شهادت رسیدند 
این جنایتکاران حتی به آمبولانسهای حامل مجروحان نیز یورش می بردند و مانع از جمع آوری آنان می شدند. این جنایت در جمعه خونین مکه، به قدری فجیع بود که برای مرتکبان و بانیان آن، جز لکه های ننگ ابدی در صفحات تاریخ و فضاحت و رسوایی نزد ملتها، اثری باقی نگذاشت 

این حادثه جانسوز، که وصف و شرح آن در کلام نمی گنجد، نه تنها قلب مسلمانان جهان، که دل آزادگان دنیا را نیز به درد آورد و همه را در عزا و ماتمی بزرگ فرو برد .

 

در سالروز شهادت مظلومانه زائران خانه خدا در مکه معظمه، یاد این شهیدان والامقام را گرامی می داریم

  

   

  

در تاریخ یازدهم مرداد ماه سال 1366 برابر با ششم ذی الحجه سال   1418 ه. ق در یکی از بی‏سابقه‏ ترین فاجعه خونبار تاریخ اسلام، در حرم امن خدا، در مکه ‏معظمه و در مراسم برائت از مشرکین مزدوران سعودی به دستور امریکا جهت انتقام از نهضت جهانی اسلام با طرح از پیش آماده شده به خیل عظیم حجاج‏یورش بردند و صدها تن از حاجیان را به شهادت رساندند.

 

 

در این میان  چهارصد تن از زائران خانه خدا به دست نیروهای رژیم آل سعود در راهپیمایی برائت از مشرکین در مکه معظمه  به در جه رفیع شهادت نایل آمدند . دولت آل سعود با دستور امریکا ابتدا به پاشیدن آب جوش بر سر تظاهر کنندگان و ضرب و شتم آنان به سوی تظاهر کنندگانی که تنها فریاد برائت از مشرکان سرمی دادند اسلحه گشود . در میان شهدای زائر خانه خدا ، زن و مرد و پیر و جوان وجود داشت.

حرمت حرم امن الهی در روز جمعه در ایام مبارک حج، در ماه حرام شکسته شده بود.

آثار خشم امام خمینی (ره) از این جسارت و اندوه عمیق ایشان از این که مصالح امت اسلامی و شرایط جهان اسلام مانع از اقدام عمومی میشد، تا روزهای آخر عمر امام در کلام و پیامش آشکار بود.

 

حضرت امام خمینی (ره) پیامی در خصوص شهدای بیت الله الحرام بیان فرموده اند که به فرازهایی از آن اشار می کنیم:

 « زائران شریف ایرانی امسال پیام انقلاب و برائت خود را به جهان و به امت اسلام ابلاغ نمودند و با تقدیم شهدای بزرگ به پیشگاه مقدس حق از سازندگان و بانیان سیاست نه شرقی و نه غربی کعبه خداوند گشتند...

ملت بزرگ ایران نیز با تجلیل گسترده خود از شهدا و شرکت میلیونی خود در راهپیمایی و اعلان برائت از کفر به وظیفه انقلابی و الهی خود عمل نموده اند که در اینجا لازم است از حضور گسترده آنان و همه اقشار و خواهران و برادران تشکر کنم....

اکنون نوبت زائران دیگر کشورها و خصوصا علما و روشنفکران و گویندگان است که پیام مظلومیت ما را به جهان ابلاغ کنند. انشاء الله زائران محترم ایرانی  با گامهای محکم و دلی آرام و قلبی سرشار از رضا و لبی خندان، شادی پیروزی خون بر شمشیر و شهادت در کنار خانه خدا را جشن بگیرند و افرادی که به مدینه منوره مشرف می شوند سلام شهیدان به خون خفته کعبه و مجروحین خانه امن را به رسول خدا و ائمه هدی علیهم السلام ابلاغ کنند و این توفیق بزرگ را به محضرشان تبریک بگویند و به راه خود با صلابت و اطمینان ادامه بدهند……

از اینکه خداوند هدیه ها و قربانیان هاجر وار و اسماعیل گونه این ملت بزرگ را در کنار خانه خود پذیرفته است سپاسگزار و شاکر باشند که انشاء الله خداوند شهدای بزرگ ما را با شهدای صدر اسلام محشور و به بازماندگان آنان صبر و اجر و به مصدومین و مجروحان شفا عنایت فرماید و شر متجاوزان را به خودشان بازگرداند و آنان را به عقوبت خود کیفر دهد.

از خداوند مسئلت می کنم که در این زمان که همه کفر و همه شرک دست به دست هم داده اند و تصمیم و عزم خود را برای شکست امت اسلام جزم کرده اند و همه ضربه ها  را علیه ما به کار  گرفته اند ما را در حصار محکم خود و در لوای مرحمت و لطف خود حفاظت فرماید. »

از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در این مورد :

« ادب حج، برادرى و ایجاد محبت و وحدت است. فرصت ایجاد وحدت بین ملتهاى اسلامى و شعوب اسلامى، فقط در حج فراهم مى شود. این همه انسان از اقصى نقاط عالم، همه به عشق کعبه، به عشق مرقد پیغمبر، به عشق ذکر الهى، به عشق طواف و سعى، خود را به آن جا رسانده اند؛ این فرصتِ برادرى، مغتنم است.

امروز یکى از اهداف اساسى استکبار جهانی در دنیاى اسلام ایجاد اختلاف است؛ بهترین وسیله هم ایجاد اختلاف بین شیعه و سنى است.

تلاش دانشمندان اسلامی همواره این بوده است که جامعه به سوی اجرای درست و کامل عبادات اسلامی رهنمون شود. از جمله این عبادات اعلام برائت از مشرکان در موسم حج است این موضع گیری معنوی جهان اسلام در برابر نظام سلطه و شیاطین شرق و غرب، اساسی ترین اصل سیاست خارجی امت اسلامی را در برابر کفار و مشرکان و منافقان تشکیل می دهد که نمایندگان واقعی امت اسلامی یعنی همان حجاج و زائران خانه خدا در سراسر جهان اسلام آن را به گوش سران مستکبر خصوصاً امریکا می رسانند، گرچه مسلمین همواره با کارشکنی دشمنان خصوصاً حکومت های به ظاهر اسلامی اما در باطن ستیزه جو با اسلام روبرو بوده اند و حج بیش از سایر عبادات در معرض توطئه ها ودسیسه های عوامل سلطه جو قرار گرفته است.»

 

11مرداد91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۹ ، ۱۹:۳۷
فاصله گلناری

شهادت آیت الله شیخ فضل الله نوری

رهبر نهضت مشروطه ی مشروعه

11 مرداد 1288

زند گی نامه

بررسی اعمال و گفتار شیخ شهید

از هجرت به قم تا فتح تهران

نحوه ی شهادت شیخ فضل الله نوری

انتقال مخفیانه جنازه شهید به قم

پس از شهادت شیخ

نظرات بزرگان درباره ی شیخ شهید

زندگی نامه

شیخ فضل الله نوری و سیّد عبدالله بهبهانی از رهبران مشروطه بودند که به دست روشنفکران، به ترتیب اعدام و ترور شدند.

قلم به دستان غرب زده و شرق زده ی روشنفکر برای تخطئه و بدنام کردن رهبران واقعی انقلاب مردمی ایرانیان مسلمان – که سعی در رهایی از سلطه ی زورگویان استبدادی و پرهیز از تجدد گرایی ضد دینی داشتند – از هیچ کوششی دریغ نورزیدند. البته شیخ فضل الله، در این عرصه مورد حقد و کینه ی بیشتری قرار گرفت، زیرا او تنها شخصیت دوران خود بود که به چهره ی واقعی فرنگ برگشتگان به اصطلاح روشنفکر پی برده و آنان را رسوا می کرد، بنابراین خشم آنان هرگز از شیخ کاهش نیافت و هم اکنون نیز در کتب مختلف چهره ی این روشنفکر واقعی مسلمان را مورد هتاکی و بی احترامی قرار می دهند. روزی او را انگلیسی، دیگر روز روسی، گاهی ریاست طلب و گاه درباری، رشوه گیر، مخالف مشروطه و هوادار رژیم استبدادی معرفی می کنند.

شیخ فضل الله در سال 1259 هـ.ق در نور مازندران دیده به جهان گشود. پس از طی مراحل ابتدایی تحصیل، برای تکمیل دروس خود در اوایل جوانی به نجف اشرف رفت و در سال 1292 هـ.ق با مهاجرت به سامرا در زمره ی شاگردان درجه ی اول میرزای شیرازی، بزرگ مرد و قهرمان مبارزه با استعمار انگلستان در آمد و از محضر وی استفاده های فراوان برد. سرانجام نیز در سال 1300 هـ.ق جهت تبلیغ معارف اسلامی عازم ایران شد و در تهران اقامت گزید.

نیم نگاهی به اعترافات دشمنان شیخ، خالی از لطف نیست:

- «… حاجی شیخ فضل الله اگر چند ماهی در عتبات توقف کند. شخص اول علمای اسلام خواهد گردید، چه هم حسن سلوک دارد و هم مراتب علمیّه و هم نکات ریاست را بهتر از دیگران دارا است…»

«شیخ فضل الله مقام علمی اش بالاتر از سیّدین مسند نشین است، طلاب و بیشتر اهل منبر دور او را دارند…»(1)

«متفکر مشروطیت مشروعه شیخ فضل الله نوری از علمای طراز اول است که پایه اش را در اجتهاد اسلامی برتر از طباطبائی و بهبانی شناخته اند.»(2)

رهبری و پیشتازی شیخ در نهضت مشروطه زبانزد خاص و عام است چنان که دشمنان قسم خورده ی وی نیز به آن اذعان می کنند.

«… در اول ظهور مشروطیت حاج شیخ فضل الله با سایر روحانیون مشروطه خواه هم فکر و هم قدم بود و با این که با عین الدوله صدراعظم وقت دوست بود، در مهاجرت به حضرت عبدالعظیم و قم شرکت کرد و تا صدور فرمان مشروطیت و افتتاح مجلس شورای ملی، کوچک ترین مخالفتی از او مشاهده نشد…» و «… عین الدوله از حرکت حاج شیخ فضل الله (مهاجرت به قم) بی اندازه ضعیف شد… حرکت حاج شیخ فضل الله خیلی امر آقایان را قوت داد چه، مراتب علمیه ی او از دیگران بهتر و سلوکش نسبت به طلاب و اهل علم از دیگران خوش تر بود» و «… پس از پیشرفت مشروطه و باز شدن مجلس، دیگران هر یکی بهره ای جسته به کنار رفتند ولی دو سید و حاج شیخ فضل الله همچنان بازماندند و چون مشروطه را پدید آورده ی خود می شماردند، از نگهبانی باز نمی ایستادند. ولی حاج شیخ فضل الله رواج شریعت را می طلبید…»(3)

این حقیقتی است که با آغاز مخالفت شیخ شهید با مشروطه خواهان بسیاری از عالمان اسلامی نیز که تا دیروز در راه استواری «مشروطه» با همه ی نیرو و توان مبارزه می کردند راه خود را از عناصری که خود را آزادی خواه و مشروطه خواه می خواندند جدا کردند و به مخالفت با آنان برخاستند تا آنجا که بنا بر نوشته ی کسروی «از عالمان اسلامی» هیچ کس نماند در میان مشروطه خواهان، مگر آنان که به یکباره از پیشه ی ملائی و درآمد و شکوه آن چشم پوشیدند…»(4)

آری شیخ از نخستین عالمان اسلامی آن دوران بود که به نقشه ی استعمار در جهت اسلام زدایی و جایگزین ساختن حکومت لائیک تحت پوشش مشروطه و قانون اساسی پی برد و سعی کرد تا اجازه ندهد ملی گرایی به جای اسلام گرایی بنشیند و به نام آزادی و دموکراسی، بی بند و باری غربی در جامعه ی اسلامی ایران حاکم شود. چنانکه کسروی نیز به آن اشاره می کند «… چنانکه گفتیم چون پیشگامان جنبش، ملایان بودند  تا دیری سخن از «شریعت» و رواج آن می رفت و انبوهی از مردم می پنداشتند که آنچه خواسته می شود همین است. سپس کم کم گفتگو از کشور و توده و میهن دوستی و این گونه چیزها به میان آمد و گوش ها به آن آشنا گردید و بدین سان یک خواست دیگری پیدا شد که آزادی خواهان میانه ی آن و این، دو دل گردیدند و خود ناسازگاری این درخواست بود که آزادی خواهان و ملایان را از هم جدا می گردانید… چیزی که هست آزادی خواهان درخواست خود را که کوشیدن به پیشرفت کشور و توده باشد، راه روشنی در پیش نمی داشتند و هر گامی را به پیروی از اروپا بر می داشتند.»

علت مخالفت شیخ با مشروطه را از کلام خود شیخ بشنویم.

«… و بعد همین که مذاکرات مجلس شروع شد و عناوین دایر به اصل مشروطیت و حدود آن در میان آمد از اثناء نطق ها و لوایح و جراید، اموری به ظهور رسید که هیچ کس منتظر نبود و زایدالوصف مایه ی وحشت و حیرت رؤسای روحانی و ائمه جماعت و قاطبه مقدسین و متدینین شد؛ از آن جمله در منشور سلطانی که نوشته بود مجلس شورای ملی اسلامی دادیم لفظ اسلامی گم شد و رفت که رفت … و دیگر در موقع اصرار دستخط مشروطیت از اعلیحضرت اقدس شاهنشاه … در حضور هزار نفس بلکه بیشتر صریحاً گفتند: ما مشروعه نمی خواهیم …» و در فرازی دیگر آمده است:

«… شما که بهتر می دانید که دین اسلام اکمل ادیان و اتم شرایع است و این دین دنیا را به عدل و شورا گرفت آیا چه افتاده است که امروز باید دستور عدل ما از پاریس برسد و نسخه شورای ما از انگلستان بیاید…»

«… من آن مجلس شورای ملی را می خواهم که عموم مسلمانان آن را می خواهند به این معنی که البته عموم مسلمانان مجلسی می خواهند که اساسش بر اسلامیت باشد و برخلاف قرآن و برخلاف شریعت محمدی(ص) و برخلاف مذهب مقدس جعفری، قانونی نگذارند. من هم چنین مجلسی می خواهم.»

بررسی اعمال و گفتار شیخ شهید

در بررسی میان گفتارها و نوشتارهای شهید در می یابیم که:

1- شیخ فضل الله از نخستین کسانی بود که علیه استبداد قیام، و همراه دیگر رهبران مشروطه به قم مهاجرت کرد و تا حصول نتیجه از اقدام خود صرف نظر نکرد.

2- شهید، خود، از آرزومندان حکومت عدل بود چنانچه در پیامش آمده است:

«خدا گواه است کسی ضدیّت با عدل ندارد و چه شده است کسی که اول، مقدّم در این امور بوده است، اقدام بر ضدیّت یا تخریب این اساس مقدس مَعْدِلَتْ را قصد کند که نه عقلاً و نه شرعاً جایز، بلکه حرام است. مقصود تطبیق این مجلس است با قانون محمدی (ص) …»

3- آغاز مبارزه ی شیخ با عناصر مشروطه خواه به هنگام تصویب متمم قانون اساسی بروز کرد.

4- آنچه روشنفکران، از جامعه ی آن روز می خواستند ریشه کن کردن ظلم و برقراری حکومت مردمی نبود. بلکه می خواستند ریشه ی اسلام را از بیخ و بن برکنند و حکومت لائیک را در جامعه برقرار سازند. آنان در جهت هدفی که داشتند شیخ فضل الله را به دار کشیدند، باند سید حسن تقی زاده ی روشنفکر اقدام به ترور بهبهانی کرد و از سید محمد طباطبائی خواستند تا در سیاست دخالت نکند وگرنه به سرنوشت بهبهانی دچار خواهد شد. این همه نشانه ی انحراف نهضت مشروطه از مسیر اصلی و با وجود مجلس، حاکمیت بی قانونی در کشور بود.

5- انگیزه ی شیخ از بست نشینی، مبارزه با اسلام زدایی و غربزدگی بود و بر آن بود تا از حکومت دیکتاتوری تحت لوای مشروطه جلوگیری کند و در این راه جان خویش را فدا کرد.

6- انگلستان که از حرکت شیخ، سخت به وحشت افتاده بود دست به جوسازی علیه وی زد و حداقل توفیقی که به دست آورد، مردم آن روز را از دریافت رهنمودهای وی بی بهره ساخت و اسارت پنجاه سال سلطنت دودمان پهلوی را برای ملت ایران به ارمغان آورد.

7- انگلستان و روشنفکرهای تحت فرمانش اقدام به جعل تلگراف از نجف کردند که شیخ  توسط علما تکفیر شده بود؛ جعلی بودن این تکفیر، خود، پرده از حقایق بر می دارد.

 

نزدیکی زمان حوادث مشروطیت به زمان حاضر و تأثیرات اساسی این جنبش بر رویدادهای سده اخیر کشور در ابعاد فکری ـ سیاسی و ... موجب می­شود تا با نگاه عمیق­تری به ابعاد این حرکت توجه شود. نقش اساسی علما که وارثان پیامبرانند، فقیهان مجاهدی که در عصر غیبت، پرچم هدایت و رهبری جامعه اسلامی را در دست گرفته اند، پاسداران جان برکفی که برای مبارزه با دشمنان دین و حراست و پاسداری از شریعت اسلام و مبارزه با ظلم، شرک، خودکامگی و سلطه بیگانگان لحظه­ای از پا ننشسته­اند، برای همیشه زینت­بخش صفحات تاریخ و روشن­گر راه آیندگان خواهد بود.

یکی از چهره­های مظلوم، حضرت آیت­الله شهید شیخ فضل الله نوری (ره) است که با مقاومت مرگ آگاهانه خود، فصل زرینی بر تاریخ مقاومت و ظلم­ستیزی تشیع افزوده است. دوست و دشمن به اعلم بودن او در بین فقهای هم­طرازش گواهی داده­اند و انحراف حکومت مشروطه پس از پیروزی ظاهری­اش، هشیاری و نبوغ سیاسی او را به تأیید رساند.[56]

طرح شعار مشروطه مشروعه

هرچند مرحوم شیخ فضل­الله نوری در مبارزه با استعمار، از جمله تحریم تنباکو نقش مهمی داشت؛ اما این شهید بزرگوار «مظهر جریانی است که در مقابل انحراف مشروطیت ایستاد.»[57] و فریاد مشروطه مشروعه را سر داد: «من والله با مشروطه مخالفت ندارم؛ با اشخاص بی­دین و فرقه ضالّه و مضلّه مخالفم که می­خواهند به مذهب اسلام لطمه وارد بیاورند».[58]

انحراف مشروطیت، استخوانی در گلوی شیخ

مرحوم شیخ فضل الله نوری از این­رو با مشروطیت که خود از طرفدارانش بود مخالفت کرد که مشروطیت از جایگاه اصلی­اش؛ یعنی مطابقت با شرع، منحرف شده بود. شیخ وقتی دریافت انگلیس با حیله و نیرنگ از مشروطیت حمایت می­کند، از عاقبت آن مطلع شد و فرمود: «مشروطه­ای که از دیگ پلوی سفارت انگلیس سر بیرون بیاورد، به درد ما ایرانی­ها نمی­خورد».[59]

مجلس اسلامی، اوج آرمان شیخ

تمام اهداف شیخ و مبارزات او در راه مشروطه مشروعه، تشکیل مجلس اسلامی بود، همچنان که این شهید مشروطه می­فرماید: «بر شماست که قانون اساسی اسلامی را طلب کنید».[60]

شیخ این تحلیل را کرده بود که اگر مجلس اسلامی تشکیل شود، نظام استبدادی و شاهنشاهی وابسته به استعمارگران از بین می­رود و مردم ایران در پناه قوانین اسلامی، از ظلم و ستم رهایی می­یابند. شهادت او در این راه، گواه محکمی است بر این آرمان مقدس.

آموزه­های حماسی و سیاسی مکتب شیخ

با شهادت شیخ فضل­الله نوری و جدایی مردم از علما و رهبران دینی، چند سال بعد، مشروطه بدون مشروعه، در حکومت رضاخان نمایان شد که حاصل آن کشف حجاب، مخالفت با دین، ظلم و ستم و ... بود که این خود بزرگ­ترین درس است برای عدم جدایی مردم از فرمان های رهبر دینی؛ همچنان که اکنون دشمنان، تمام سعی خود را بر جدایی مردم از رهبر و ولی فقیه عادل معطوف کرده اند.

گفتار مجری

شیخ فضل­الله لاشکی کجوری معروف به نوری، در ذی­الحجه سال 1259هـ .ق، در قریه لاشک از توابع مازندران، از بطن آسیه خانم همسر آخوند ملاعباس نوری طبرسی به دنیا آمد. پس از اتمام تحصیل در مراحل ابتدایی، برای تکمیل دروس خود، در اوایل جوانی، عازم نجف اشرف شد و در آنجا از محضر فقیهان بزرگی چون شیخ راضی آل خضر، میرزا حبیب الله رشتی و میرزای شیرازی کسب فیض نمود.

"

در سال 1292 هـ .ق با مهاجرت به سامرا در زمره شاگردان درجه اول میرزای شیرازی ـ قهرمان مبارزه با استعمار انگلیس ـ درآمد و پس از کسب درجه اجتهاد، در اوایل قرن چهاردهم قمری به فرمان میرزای شیرازی جهت تبلیغ معارف دینی راهی ایران شد و در تهران اقامت گزید. او در نهضت ضداستعماری تحریم تنباکو و پیشبرد آن، مشارکتی فعال داشت و در دوره ناصرالدین شاه، با نفوذ کشورهای استعمارگر روس و انگلیس در ایران، به شدت مخالفت می­ورزید.

"

شیخ شهید، مشروطه را به عنوان نهضتی که در آن قوانین شرع لحاظ شده باشد مطرح می­کرد و همین امر موجب شد تا در میان بسیاری از متفکران و متجددان آن زمان که تنها به حکومت قانون، آن هم از نوع غربی معتقد بودند و شیخ ـ که مشروطه را با لگام شرع می­پسندید ـ افتراق شدید حادث شود. پس از فتح تهران، شیخ فضل­الله نوری که یکی از رهبران اصلی مشروطیت بود، توسط عده­ای از مشروطه­خواهان تندرو دستگیر و به نظمیه منتقل شد و در یک محاکمه فرمایشی حکم اعدام وی را صادر نمودند.[61]

 

تولد

آیت اللّه شیخ فضل اللّه نوری روز دوم ذیحجّه سال 1259 ق در روستای «له شک» در منطقه کجور مازندران چشم به جهان گشود. پدرش از روحانیان صالح و مورد اعتماد به حساب می آمد. او زندگی خویش را وقف خدمت به مردم و رفع مشکلات دینی و اجتماعی آنان کرده بود. وی فرزند خود را «فضل الهی» دانسته، نام او را «فضل اللّه» نهاد.

فضل اللّه دوران کودکی را در محیط با صفا و هوای پاک و دل پذیر جنگل های سرسبز شمال سپری کرد و تحصیلات ابتدایی را در «بلده» مرکز منطقه نور گذراند.

تحصیلات

شیخ فضل اللّه نوری پس از پایان تحصیلات ابتدایی، به تهران هجرت کرد و دوره سطح حوزه را در محضر استادان آن سامان گذراند. شیخ برای تکمیل تحصیلات به نجف اشرف رفت و از محضر استادان بزرگی چون میرزا حبیب اللّه رشتی، شیخ راضی و میرزای شیرازی بهره ها برد. وی به میرزای شیرازی چنان علاقه پیدا کرد که با وی به سامرا رفت. شیخ فضل اللّه به دلیل تیزهوشی و مداومت در درس استادان بزرگ به مقام اجتهاد دست یافت و رسیدگی و توجهات خاص میرزای شیرازی، از او عالمی وارسته و مدبّر و کاردان ساخت. شیخ فضل اللّه بر علوم متداول زمان یعنی فقه، اصول، رجال، کلام، حکمت و عرفان احاطه کامل یافت و درفضل و کمال و دانش، سرآمد عصر خود شد، به گونه ای که علاوه بر دوستان، حتی مخالفان سیاسی ـ فکری وی نیز مرتبه علمی او را انکار ننمودند.

مقام علمی شیخ فضل اللّه نوری

میرزا محمدعلی معلم حبیب آبادی، شیخ فضل اللّه را از اجله علمای معقول و منقول و دارای برخی از علوم غریبه می داند. ضیاء الدین درّی اصفهانی معتقد است وی قطع نظر از جنبه فقاهتی، در بقیه علوم نظیر تاریخ و جغرافیا هم اطلاع کافی داشته است.

مرحوم شیخ محمد حرزالدین در کتاب معارف الرجال، شیخ فضل الله را از اعلام اسلام، حامل رایت حق و ایمان و بزرگ ترین پیشوای دینی که با بی دینان و زشتکاران می ستیزد و از انحراف بازشان می دارد، نامیده، می افزاید: او ادیب و شاعر بود و اشعاری به زبان تازی و پارسی از وی روایت شده است. او در میان علمای تهران از چهره های برجسته بود.

بر مسند تدریس

شیخ فضل الله در تهران به اقامه جماعت و تألیف و تدریس علوم اسلامی و حوزوی پرداخت. مهارت او در فقه و اصول و دیگر علوم اسلامی و شناخت وی از مسائلِ روزِ جامعه موجب شد تا به سرعت مورد استقبال طلاب و روحانیان قرار گیرد. مجلس درس شیخ در تهران دارای اعتبار و اهمیت فوق العاده بود و بسیاری از روحانیان به شرکت در درس او مباهات داشتند و اغلب علمای تهران از افادات علمی او بهره می بردند. به همین سبب بود که از این حوزه درس شخصیت های بزرگی بیرون آمدند که از آن جمله اند حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (مؤسس حوزه علمیه قم) حاج آقا حسین قمی، سید محمود مرعشی (پدر آیت اللّه مرعشی نجفی)، سید اسماعیل مرعشی شریف الاسلام، ملاّ علی مدرّس، میرزا ابوالقاسم قمی، شیخ حسن تهرانی و علامه محمد قزوینی.

عالم زمان خویش

شیخ شهید نسبت به علوم زمان و رویدادهای عصر آگاهی داشت و هرگاه احساس می کرد چیزی را که باید بداند، به یادگیری آن همت می گماشت. یکی از هم عصران شیخ می گوید: در این اواخر نزد مرحوم میرزا جهان بخش منجّم مشغول خواندن علم نجوم و اسطرلاب بود. من عرض کردم آقا در این آخرعمر برای چه علم نجوم تحصیل می کنید؟ فرمود: من از این علم بی بهره ام و این مسئله برای من، یعنی برای اهل علم، خوب نیست که از آن بی بهره باشند. بمیرم و این علم را بدانم بهتر است که نادانسته بمیرم.

آثار علمی

شیخ فضل اللّه نوری علاوه بر تدریس و ارشاد و رسیدگی به امور مردم و قضاوت، در کار تألیف و رسائل فقهی و اصولی و فلسفی و سیاسی و نیز در تصحیح و تحشیه کتاب های معروف و معتبر علمای گذشته اهتمامی فراوان داشت. عناوین برخی از آثار باقی مانده از او چنین است:

1. صحیفه قائمیه حاوی مجموعه ادعیه امام دوازدهم(عج)؛

2. رساله اصولی المشتق، تقریرات درس میرزای شیرازی که در تهران به تاریخ 1305 منتشر شد؛

3. رساله سؤال و پاسخ شماره (1)، حاوی 236 پرسش از میرزای شیرازی، تهران 1305 ق؛

4 ـ رساله عملیه، حاوی 60 پرسش و پاسخ از میرزای شیرازی، تهران 1306 ق؛

5. تذکرة الغافل و ارشاد الجاهل، در ردّ سیاست مشروطه که به فرمان شیخ و به دست میرزا علی اصفهانی تحریر شده و به تاریخ 1362 ق در تهران انتشار یافته است؛

6. تحریم مشروطیت، در بیان علت موافقت اولیه و مخالفت ثانویه ایشان با مشروطیت که به تاریخ 1326 ق در تهران انتشار یافت.

تلاش های اجتماعی

شیخ فضل اللّه در زمانی به ایران آمد که استعمار انگلیس با عقد قراردادهایی از قبیل سیم تلگراف، راه شوسه، راه آهن سازی، بانک شاهی و امتیازدارسی با وارد کردن کالاهای غربی می کوشید تا با نفوذ فرهنگ غربی بیشترین بهره را از منابع و منافع کشور عاید خود سازد. شیخ پس از بررسی اوضاع و احوال کشور در صدد مقابله با نفوذ فرهنگی بیگانه برآمد. اقدامات شیخ مصادف با فعالیت های مَلْکُم خان ناظم الدوله بود که پایه گذار فراماسونری در ایران بود. شیخ با هوشیاری دریافته بود که نفوذ فرهنگی استعمار ارکان دین و استقلال اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را تهدید خواهد کرد. لذا در فعالیت های خود مردم را به دوری از مظاهر کفر و پیروی بیگانگان فرا می خواند.

نهضت تنباکو

نهضت تنباکو یکی از اصیل ترین و مردمی ترین حرکت های اجتماعی، سیاسی ایران در دوران استبداد است. در زمانی که اروپا بعد از رنسانس پله های ترقی را می پیمود، برای بهره گیری از امکانات و منابع کشورهای جهان سوّم از طرق مختلف سعی در تسلط بر آنها داشت. از جمله این فعالیت ها گرفتن امتیاز انحصاری دخانیات توسط کمپانی انگلیسی در سال 1370 است، که غیر از زیان های جبران ناپذیر اقتصادی، استقلال سیاسی ایران را نیز نقض می نمود. شیخفضل اللّه نوری به عنوان یکی از چهره های پیشتاز و مجتهدان پایتخت، نفوذ اجتماعی و بصیرت سیاسی مذهبی خویش را در پیشبرد هرچه بیشتر این جنبش به کار گرفت. شیخ در نهضت تنباکو شرکت فعال داشت و علاوه بر این که به عنوان رابط بین تهران و سامرا، مرکز تشیع در آن دوره عمل می کرد و میرزای شیرازی را از اخبار و اوضاع ایران آگاه می کرد، به آگاه کردن جامعه و حمایت از میرزای آشتیانی می پرداخت و هنگامی که شاه تصمیم به تبعید میرزای آشتیانی گرفت، او اولین عالمی بود که در حمایت از میرزای آشتیانی به منزل او رفت و از این زمان به عنوان شخصیت دوّم نهضت تنباکو در تهران شناخته شد.

 

مرداد91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۹ ، ۱۹:۳۵
فاصله گلناری

جنگ جهانی اول (با نام‌های جنگ جهانگیر یکم، نخستین جنگ جهانی، جنگ بزرگ و جنگ برای پایان همهٔ جنگ‌ها نیز شناخته می‌شود) یک نبرد جهانی بود که از ماه اوت ۱۹۱۴ تا نوامبر ۱۹۱۸ رخ داد. بدون هیچ زمینهٔ کشمکشی، سربازان بسیاری برای جنگ تجهیز شدند و مناطق بسیاری درگیر جنگ شدند. پیش از این، هیچ وقت تلفات جنگی به این اندازه زیاد نبود. سلاح‌های شیمیایی برای نخستین بار در این جنگ استفاده شدند. برای نخستین بار، به طور انبوه مناطق غیر نظامی از آسمان بمباران شدند و نیز برای نخستین بار در این سده کشتار غیرنظامیان در سطحی گسترده در طول جنگ رخ داد. این جنگ به خاطر شیوهٔ جنگی سنگری نیز معروف است.

جنگ جهانی اول از مهم‌ترین اتفاقات تاریخ بشر است و به طور مستقیم و غیر مستقیم نقش بزرگی در تعیین تاریخ قرن بیستم داشته‌است. این جنگ پایانی بر نظام‌های سلطنت مطلقه در اروپا را به همراه آورد و باعث انقراض چهار امپراتوری امپراطوری اتریش - مجارستان، آلمان و عثمانی و روسیه تزاری و سلسله‌های هوهنزولرن، هابسبورگ، عثمانی و رمانوف شد. همهٔ این امپراتوری‌ها از زمان جنگ‌های صلیبی بر سر قدرت بودند.

اکثر تاریخ‌نویسان معتقدند که عدم موفقیت مذاکرات پس از جنگ و «معاهده ورسای» و تحمیل غرامت‌های بسیار به آلمان و دیگر دول شکست خورده باعث رشد فاشیسم در ایتالیا و نازیسم در آلمان و زمینهٔ آغاز جنگ جهانی دوم شد.

این جنگ همچنین کاتالیزوری برای انقلاب روسیه بود که بعدها جهان را تحت تأثیر قرار داد و از چین تا کوبا انقلاب‌های کمونیستی را دامن زد و از طرفی زمینه‌ساز تبدیل روسیه به یک ابرقدرت جهانی شد و آغاز جنگ سرد با آمریکا را دربر داشت.

در شرق نابودی امپراتوری عثمانی باعث پیدایش دولت جدیدی به نام «ترکیه» شد. در اروپای مرکزی دول جدیدی همچون چکسلواکی و یوگسلاوی زاده شدند و دولت لهستان مجدداً شکل گرفت.

جنگ عظیمی در اروپا بین آلمان، رهبر دول محور، و نیروهای متفقین به رهبری فرانسه و بریتانیا درگرفت. دول محور که عبارت بودند از امپراتوری آلمان به رهبری «قیصر ویلهلم دوم» (۱۹۴۱ - ۱۸۵۹م)، و امپراتوری اتریش - مجارستان بلغارستان و امپراتوری عثمانی نیز به نفع آن‌ها می‌جنگیدند. آلمان تا آن زمان قوی‌ترین قدرت نظامی جنگ محسوب می‌شد.

تا مدت‌ها هیچ یک از دو طرف نتوانستند به پیروزی کامل دست یابند و جنگ تا چهار سال به طول انجامید. پیش از پیروزی متفقین حدود ۱۰ میلیون نفر کشته شدند. پس از پایان این جنگ در سال ۱۹۱۹ و در کنفرانسی در پاریس، «معاهده ورسای» امضا شد و غرامت‌های بسیار سنگینی بر بازندگان جنگ تحمیل شد.

آلمان و تحولات اروپا در آستانه جنگ اروپایی اول

Chateau Wood Ypres 1917.jpg

وحدت آلمان در فاصلهٔ سال‌های ۱۸۴۸ تا ۱۸۷۱ صورت پذیرفت و نتیجهٔ جنگ‌هایی بود که ویلهلم یکم پادشاه پروس به تحریک بیسمارک با اتریش و فرانسه به راه انداخت. ویلهلم اول، پس از رسیدن به پادشاهی، بیسمارک را به نخست‌وزیری برگزید. اولین جنگ بین پروس و دانمارک بود که علت آن اختلاف بر سر دوک‌نشین‌های شلسویگ، هلشتاین و لونبورگ بین پادشاه دانمارک و اتحادیهٔ ایالت‌های آلمانی بود. بیسمارک از دولت اتریش دعوت نمود تا با پروس در حل اختلاف بین اتحادیهٔ ایالت‌های آلمانی و دانمارک همراهی کند و از آنجا که هر دو کشور از کریستیان پادشاه دانمارک خواستند از انضمام شلسویگ به خاک خود چشم بپوشد و پادشاه دانمارک به این امر راضی نشد آن دو کشور با ۹۰ هزار سپاه به دانمارک حمله کردند. سپاهیان کریستیان به علت کمی نیروها شکست خوردند و او درخواست صلح نمود و سرانجام به موجب عهدنامه‌ای که در وین منعقد شد دانمارک رسماً از دوک‌نشین‌های سه گانه چشم پوشید. پروس دوک‌نشین لونبورگ را تصرف کرد و اتریش ۱۵ میلیون مارک غرامت از آن دوک‌نشین گرفت و حکومت دو دوک‌نشین دیگر نیز بین دو دولت تقسیم شد.

بیسمارک پس از جنگ دانمارک درصدد بود بین پروس و اتریش نیز جنگی ایجاد کند، ولی برای احتیاط ابتدا با ناپلئون سوم امپراتور فرانسه دوست شد و او را راضی نمود تا در جنگ بین پروس و اتریش بی‌طرف بماند و سپس با ویکتور امانوئل دوم پادشاه ایتالیا بر ضد اتریش معاهده‌ای منعقد ساخت. پس از آن، اتریش را متهم کرد که در حکومت هلشتاین از رعایت منافع مشترک دو دولت خودداری کرده‌است. همچنین موضوع تغییر وضع اتحادیهٔ دولت‌های آلمانی را پیش کشید و مجلس اتحادیهٔ ایالت‌های آلمانی به اتریش اعلان جنگ داد. جنگ سادو که آلمانی‌ها آن را کونیگراتس می‌گویند نتیجهٔ درگیری بین پروس و اتریش را مشخص نمود. بعد از آن دیگر اتریشی‌ها مقاومت جدی نکردند و در فردای جنگ سادو، فرانسو ژوزف درصدد برآمد که با ناپلئون سوم صلح نماید. به موجب معاهدهٔ پراگ، ایالات شلسویک هولشتاین، هانور الکنرال، هس و فرانکفورت ضمیمهٔ پروس گردید و پروس، که تا این زمان دو قطعهٔ جداگانه بود، به یک مملکت تبدیل شد. بعد از این، بیسمارک با ممالک واقع در شمال رودماین در مورد تشکیل یک اتحادیه جدید به مذاکره پرداخت و این هیئت به اسم ممالک مجتمعهٔ آلمان شمالی در ماه آوریل ۱۸۶۷ تشکیل گردید که شامل ۲۲ مملکت یعنی تمام ممالک آلمان به جز آلمان جنوبی (ممالک باویر و ورتامبرگ و گراندوشه باد) می‌شد.

آغاز جنگ بزرگ یا جنگ جهانی اول
جام جم آنلاین: 94 سال پیش در روز 28 ژوییه سال 1914 میلادی امپراتوری اتریش - مجارستان به کشور صربستان اعلان جنگ داد ، جنگی که جنگ بزرگ نام گرفت و به نخستین جنگ جهانی تبدیل شد. در فردای آن روز روسیه به امپراتوری اتریش - مجارستان اعلان جنگ داده و امپراتوری آلمان فورا به روسیه هشداری می دهد اگر اعلان جنگ را پس نگیرد ، آلمان به نوبه خود وارد جنگ خواهد شد.

روسیه تزاری پیشنهاد آلمان را رد می کند و آلمان نیز به نوبه خود در روز اول اوت به روسیه اعلان جنگ می دهد.

فرانسه در همان روز اعلام بسیج عمومی می کند و در روز 3 اوت سال 1914 میلادی امپراتور آلمان ، گیوم دوم به فرانسه اعلان جنگ داده و نیروهای ارتش آلمان وارد خاک بلژیک می شوند. 

امپراتوری بریتانیا در روز 4 اوت به آلمان اولیتماتوم می دهد که بی طرفی بلژیک را رعایت کند.

آلمان اولتیماتوم بریتانیا را رد کرده و در همان روز بریتانیا به نوبه خود به آلمان اعلان جنگ می دهد. 

سپس فرانسه و بریتانیا به ترتیب در روزهای 11 و 12 اوت به امپراتوری اتریش - مجارستان اعلان جنگ می دهند. ظرف 2 هفته آتش جنگ بخش اعظم اروپا را فرا می گیرد.

جنگ جهانی اول ناشی از رقابت هایی بود که از 50 سال پیش از آغاز این جنگ ، قاره اروپا را از هم پاشیده بودند. 
رقابت های سرزمینی و استعماری موجب شدند تا کشورهای اروپایی در مقابل یکدیگر صف آرایی کنند.

قتل آرشیدوک فردیناند ولیعهد امپراتوری اتریش - مجارستان و همسرش در شهر سارایوو به دست یک صرب در روز 28 ژوئن سال 1914 میلادی بهانه آغازین جنگ جهانی اول بود. 

امپراتوری های اروپای مرکزی ، آلمان ، اتریش - مجارستان و عثمانی به همراه بلغارستان در مقابل امپراتوری روسیه ، امپراتوری بریتانیا و جمهوری فرانسه به همراه ایتالیا قرار می گیرند.

با ورود ژاپن به جنگ و به ویژه ایالات متحده در سال 1917 میلادی جنگ واقعا ابعاد جهانی می یابد. 

تصور یک جنگ کوتاه مدت از همان پاییز سال 1914 میلادی با ناکامی تهاجم های بزرگ در جبهه های غربی و شرقی رنگ می بازد. 

در مجموع 35 کشور جهان درگیر این جنگ خانمانسوز و بی رحمانه می شوند.

یک جنگ مدرن با استفاده از سلاح های جدید مرگبار ، تاکتیک های نوین جنگی که دادن تلفات در آن برای طرفین اهمیتی نداشت ، بلکه هدف فقط شکست دشمن بود. 

به این ترتیب ، در روز 28 ژوییه سال 1914 میلادی با اعلان جنگ امپراتوری اتریش - مجارستان علیه کشور صربستان آتش جنگ بزرگ یا جنگ جهانی اول شعله ور می شود.

ظرف چند روز کشورهای اروپایی با تشکیل دادن اتحادیه هایی در مقابل یکدیگر صف آرایی می کنند. 

قاره اروپا به آتش و خون کشیده می شود. دامنه جنگ حتی به مستعمرات به ویژه در آفریقا نیز گسترش می یابد. با ورود ژاپن و آمریکا به صحنه نبرد ، جنگ ابعادی واقعا جهانی پیدا می کند.

پس از 4 سال جنگ بی رحمانه سرانجام در روز 11 نوامبر سال 1918 میلادی با تسلیم آلمان جنگ جهانی اول خاتمه می یابد. 

در این جنگ نزدیک به 10 میلیون نفر از جمله غیرنظامیان کشته شده و 20 میلیون نفر مجروح می شوند که با توجه به امکانات آن روزگار اغلب آنها معلول شده بودند. در پایان جنگ نقشه اروپا کاملا دگرگون می شود. 

جنگ جهانی اول منجر به نابودی 4 امپراتوری روسیه ، آلمان ، اتریش - مجارستان و عثمانی می گردد و کشورهای جدیدی از بطن امپراتوری های منقرض شده، تاسیس شده و یا دوباره احیا می شوند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۹ ، ۱۹:۳۳
فاصله گلناری

 اما محمدرضا رودکی و جوادمحجوب به دلیل مصدومیت و بیماری نمی توانند در مسابقه های جودو شرکت کنند و بر این اساس ؛ ایران نماینده ای در این رقابت ها نخواهد داشت. 
آیین افتتاحیه بازی های المپیک لندن ششم مرداد برگزار می شود که در این روز؛ میلاد وزیری و زهرا دهقان کمانداران ملی پوش ایران رقابت های خود را در رشته تیراندازی با کمان آغاز می کنند.
در صبح روز پایانی و پیش از برگزاری آیین اختتامیه این بازی ها در22 مرداد ماه ؛ مهدی تقوی و رضا یزدانی ؛ دو ملی  پوش کشتی آزادایران که از امیدهای کسب مدال برای کشورمان محسوب می شوند به مصاف حریفان خود خواهند رفت. 
برنامه رقابت های ملی پوشان ایرانی در بازی های المپیک 2012 لندن به شرح زیر است :
(ساعت رقابت ها به وقت تهران است )
 **جمعه 6 مرداد
ساعت 12:30: تیراندازی با کمان مردان ریکرو؛ میلاد وزیری ؛ مسابقه
تعیین رنکینگ ؛ ورزشگاه Ground Cricket s Lord
ساعت 16:30: تیراندازی با کمان زنان ریکرو؛زهرا دهقان ؛ مسابقه تعیین
رنکینگ ورزشگاه Ground Cricket s Lord
 **شنبه 7 مرداد
ساعت 11:45: تیراندازی 10مترتفنگ بادی زنان ؛مه لقا جام بزرگ والهه
Barracks Artillery Royal ه اگشزرو ؛ی دمحا
ساعت 12:30: پینگ پنگ زنان ؛ ندا شهسواری ؛ دور مقدماتی ؛ ورزشگاه اکسل
ساعت 13:15: پینگ پنگ مردان ؛ نوشاد عالمیان ؛ دور مقدماتی ؛ ورزشگاه اکسل
ساعت 13:30: دوچرخه  سواری جاده ؛ مهدی سهرابی و امیر زرگری ؛حومه شهر لندن
ساعت 15:30: تیراندازی 10 متر تپانچه بادی مردان ؛ ابراهیم برخورداری ؛
Barracks Artillery Royal ه اگشزرو
ساعت 16: قایقرانی رویینگ تک  نفره سنگین وزن مردان ؛ محسن شادی ؛
ورزشگاه Dorney Eton
ساعت 17: قایقرانی رویینگ تک  نفره سنگین وزن زنان ؛ سولماز عباسی ؛
ورزشگاه Dorney Eton
 **یکشنبه 8 مرداد
ساعت 14: شمشیربازی اسلحه سابر؛ مجتبی عابدینی ؛ مرحله یک شصت و چهارم ؛ورزشگاه اکسل
ساعت 18 تا یک بامداد 9 مرداد: بوکس وزن 69 کیلوگرم ؛ امین قاسمی پور -دور اول ؛ ورزشگاه اکسل
 **دوشنبه 9 مرداد
ساعت 12:30: تیراندازی با کمان مردان ریکرو؛ میلاد وزیری ؛ مسابقه
Ground Cricket s Lord ه اگشزرو ؛ی فذح
ساعت 12:56: تیراندازی با کمان ؛ زهرا دهقان ؛ مسابقه تعیین رنکینگ ؛
ورزشگاه بزرگ کریکت لرد(Ground Cricket s Lord)
ازساعت 18:15 تا 01:15: بوکس وزن 81 کیلوگرم ؛ احسان روزبهانی ؛ دور
نخست ؛ ورزشگاه اکسل
 **سه شنبه 10 مرداد
13:30: شنا 100 متر آزاد؛ محمد بیداریان ؛ دور مقدماتی ؛ ورزشگاه
 Center Aquatics
ساعت 18:15 تا 01:15؛ بوکس وزن 64 کیلوگرم ؛ مهدی طلوتی ؛ دور اول ؛ورزشگاه اکسل
 **چهارشنبه 11 مرداد
ساعت 18 تا 1 بامداد؛ بوکس ؛ علی مظاهری در وزن 91 کیلوگرم ؛ ورزشگاه
ExCel
ساعت 17:45؛ دوچرخه سواری تایم تریل انفرادی ؛ علیرضا حقی ؛ محل برگزاری
 Palace Court Hampton
 **پنج شنبه 12 مرداد
جواد محجوب ؛ جودوکار ملی پوش ایران در این روز رقابت داشت که به
دلیل بیماری گوارشی از شرکت در مسابقه ها بازماند
 **جمعه 13 مرداد
ساعت 13:30: پرتاب وزنه ؛ امین نیک فر؛ ورزشگاه المپیک
ساعت 14:45: پرتاب چکش ؛ کاوه موسوی ؛ ورزشگاه المپیک
ساعت 22:30: وزنه برداری ؛ سهراب مرادی و کیانوش رستمی در دسته 85
کیلوگرم ؛ ورزشگاه اکسل
ساعت 23:20: پرش طول ؛ محمد ارزنده ؛ ورزشگاه المپیک
 **شنبه 14 مرداد
ساعت 13:30: دو 100 متر؛ رضا قاسمی ؛ ورزشگاه المپیک
ساعت 14:05: دو 400 متر؛ سجاد هاشمی آهنگری ؛ ورزشگاه المپیک
ساعت 20:30: پیاده روی 20 کیلومتر؛ ابراهیم رحیمیان ؛ ورزشگاه المپیک
ساعت 22:30 : وزنه برداری ؛ سعید محمدپور در  دسته 94 کیلوگرم ؛ورزشگاه اکسل
 **یکشنبه 15 مرداد
از ساعت 16:30: کشتی فرنگی ؛ حمید سوریان در وزن 55 کیلوگرم ؛ ورزشگاه اکسل
 **دوشنبه 16 مرداد
ساعت 13: قایقرانی کایاک تک نفره 1000 متر مردان ؛ احمدرضا طالبیان
ساعت 13:30: پرتاب دیسک مرحله مقدماتی ؛ احسان حدادی ؛ ورزشگاه المپیک

تاریکس: وقتی هیتلر را دیدم 7 گل به تیم ملی واترپلوی کشورش زدم
چهار شنبه  ۴  مرداد ماه ۱۳۹۱  -  ساعت  ۷  :  ۱۴ کد خبر : ۶۷۸۸۳
تعداد بازدیدکننده : ۱۱۳ نسخه چاپی 
پیرترین فاتح زنده رقابتهای المپیک گفت: با دیدن آدولف هیتلر در المپیک برلین، ۷ گل برای تیم واترپلوی مجارستان مقابل آلمان به ثمر رساندم.

به گزارش خبرگزاری ورزش ایران(ایپنا)، "ساندور تاریکس" قهرمان پیشین واترپلوی مجارستان با داشتن 98 سال سن‌، اکنون در سانفرانسیسکوی آمریکا زندگی می‌کند.

وی که به همراه تیم کشورش در رقابتهای المپیک 1936 برلین به مقام طلای مسابقات رسید، در آستانه المپیک لندن یاد خاطرات گذشته افتاده است.

وی گفتگویی با نشریه بیلد‌ام‌زون‌تاگ آلمان داشته که به شرح زیر است:

* آقای تاریکس، در مقابل شخصی 98 ساله سخت می‌توان از حال و احوالش پرسید. به عنوان اولین پرسش بگویید حالتان چطور است؟

- باید اعتراف کنم با این همه سن‌و‌سال،‌ واقعا احساس خوبی دارم و با مشکل حادی مواجه نیستم. فقط مواقعی که می‌خواهم پیاده‌روی کنم، گاهی تعادلم را از دست می‌دهم اما عصای مخصوصی دارم و الیزابت،‌ همسرم که 20 سال از من جوانتر است به من موقع راه رفتن کمک می‌کند.

* واقعا چگونه می‌توان در این سن و سال تا این حد سالم ماند؟

- خب، شاید باورتان نشود تا همین 3 سال پیش یعنی 95 سالگی، تنیس که ورزشی سنگین است، بازی می‌کردم. هیچ وقت در عمرم الکل و دخانیات مصرف نکرده‌ام. همیشه وقتی با هواپیما سفر کرده‌ام، بلیت درجه یک گرفته‌ام.

* شما در سال 1936 و المپیک برلین با مجارستان فاتح مسابقات واترپلو شدید. آن موقع تنها 22 سال داشتید. آن موقع المپیک آن هم در کشور آلمان چگونه بود؟

- وقتی وارد مسابقات شدیم، اولین چیزی که نگاهمان را به خود جلب کرد، نیروهای پرتعداد نظامی در سطح شهر بود. هر جای شهر که می‌رفتی، مامورین ارتش نازی را می‌دیدی. آن موقع هیتلر می‌خواست از آلمان قدرتی بلامنازع بسازد و در سطح جهان نمایان کند. جدا از مامورین او، مردم آلمان بسیار مهربان بودند و از نظر ورزشی نیز اوضاع به سود ما بود.  من هم بازیکن اصلی تیم واترپلو مجارستان نبودم. در بازی با مالت که 12 بر صفر پیروز شدیم، اجازه ورود به ترکیب را به دست آورم و خودم 4 گل زدم.

* از جشنواره ورزشی بزرگی به اسم المپیک چه چیزی دیدید؟

- امکانات بازیها مثل امروز نبود. یادم هست مربیمان خیلی سخت‌گیر بود و مثل سگ گله، چهارچشمی مراقب‌مان بود. ما هم فرصتی برای اوقات فراغت نداشتیم و باید تمرین می‌کردیم تا در آمادگی باشیم. در بازی افتتاحیه در دهکده مسابقات بودیم. در برلین برای اولین بار در عمرم یک دستگاه گیرنده تلویزیونی دیدم. همچنین در ورزشگاه المپیک جسی اونز، قهرمان پرش طول را در جدال با لوتس لونگ آلمانی دیدم.

*‌آن موقع قهرمانان بطور صرف برای کسب مدال طلا المپیک می‌جنگیدند یا دنبال پاداش قهرمانی هم بودند؟

- به هیچ وجه بحث مالی در بین نبود. خود ما وقتی به کشور با کسب طلا بازگشتیم، فقط یک گروه از مسئولین با ما دست دادند و تشکر کردند و بس.

*هیتلر را هم در آن بازیها از نزدیک دیدید؟

- من او را 2 بار در خلال زندگی‌ام از نزدیک دیده‌ام. یکی در مسابقات شنا و واترپلو که برای تماشا می‌آمد. دیگری 3 سال بعد از المپیک برلین در المپیک دانشگاهی در وین. وقتی او را دیدم، انگیزه‌ام برای گلزنی به ژرمنها بیشتر شد. در آن بازی خود من پیش چشمانش 7 گل زدم و ما آلمان را 9 بر 2 شکست دادیم. بازی که آخرین حضورم در عرصه ورزش بین‌المللی بود.

* چرا؟

- خب، کمی بعد از آن جنگ جهانی اتفاق افتاد. من در سال 1936 سرگرم تحصیلات عالیه بودم. رشته تحصیلی‌ام مهندسی معماری بود.

المپیک

نتایج رقابت های المپیک ۲۰۱۲ جمعه ۶ مردادماه

پیشنهاد از طریق پیامک

رقابت های دور رده بندی تیر وکمان المپیک ۲۰۱۲ دیروز با درخشش نمایندگان کره ی جنوبی به پایان رسید.

نتایج این رقابت ها به شرح زیر است:

الف. رقابت های تیمی مردان :
رتبه                       امتیاز
۱- کره جنوبی           ۲۰۸۷
۲- فرانسه               ۲۰۲۱
۳-چین                     ۲۱۹
۴- ایالات متحده         ۲۰۱۹
۵-ژاپن                     ۲۰۰۹
۶- ایتالیا                  ۱۹۹۸
۷- مکزیک                 ۱۹۹۵
۸- بریتانیا                ۱۹۹۴
۹- اوکراین               ۱۹۹۲
۱۰- مالزی               ۱۹۸۱
۱۱- چین تایپه          ۱۹۷۲
۱۲- هند                 ۱۹۶۹

ب. تیمی زنان :
۱- کره جنوبی          ۱۹۹۳
۲- ایتالیا  متحده        ۱۹۷۹
۳- چین تایپه            ۱۹۷۶
۴ – مکزیک              ۱۹۷۴
۵- ژاپن                   ۱۹۶۵
۶- روسیه                ۱۹۶۲
۷- چین                   ۱۹۴۶
۸- دانمارک               ۱۹۴۶
۹- هند                    ۱۹۳۸
۱۰- ایتالیا                ۱۹۳۷
۱۱- بریتانیا               ۱۹۷۴
۱۲- اوکراین            

 

لحظه به لحظه با المپیک/ الهه احمدی: در فینال اشتباه بزرگی کردم/حق تیراندازی ایران را ادا کردم 

دیگر ورزشها - الهه احمدی می گوید خواست خدا بر این بوده که در لندن به مدال دست پیدا نکند.

 

به گزارش خبرآنلاین؛«تنها اشتباه فنی باعث شد تا نتوانم مدال بگیرم.»این حرف الهه احمدی بانوی تیراندازی ایران در المپیک است.او این را گفت و ادامه داد:« می دانستم که رکورد خوبی را ثبت می کنم.البته پیش از آخرین اردوی تمرینی به آمادگی کامل نرسیده بودم.در کل فکر می کنم با شرایط خوبی در المپیک ظاهر شدم.»

احمدی با بیان اینکه اشتباه بزرگی را در فینال انجام داده است ادامه می دهد:«من در فینال اشتباه بزرگی داشتم که فنی بود و تجربه‌ای شد که این مشکل خود را برطرف کنم. البته اینکه نتوانستم به مدال برسم به خاطر آن نبود که توانایی‌اش را نداشتم بلکه به خاطر اشتباه فنی‌ام بود هرچند من تمام تلاشم را کردم اما خدا نخواست که به مدال برسم و سعی کردم حق تیراندازی ایران را در این رقابت‌ها ادا کنم.»

این ملی‌پوش تیراندازی ایران که در جمع خبرنگاران حرف می زد گفت:« تا به حال به المپیک نیامده بودم و باید بگویم که این رقابت‌ها حساسیت بسیار بالایی دارد و اختلاف بین تیراندازان اندازه یک تار مو است. امیدوارم از تجربه‌ای که در این رقابتها کسب کرده‌ام در ادامه مسیر حرفه‌ای خود به خوبی بهره ببرم.»

احمدی در پایان گفت:« در مسابقات سه وضعیت من و جام‌بزرگ امیدواریم که بتوانیم رکورد خوبی را از خود به جای بگذاریم.» 

 

 

لحظه به لحظه با المپیک: محسن شادی آخر شد/ صعود به مرحله شانس مجدد 

دیگر ورزشها - با کسب مقام ششمی، شادی شانس صعود مستقیم به مرحله یک چهارم نهایی را از دست داد.

 

به گزارش خبرآنلاین؛ روئینگ سوار ایران با ثبت زمان 7:27:42 در گروه شش نفره خود ششم شد و شانس صعود مستقیم به یک چهارم نهایی را از دست داد.

این اتفاق در حالی افتاد که شادی باید در مرحله‌ی رپه شارژ برای رسیدن به یک چهارم نهایی تلاش کند. 
در این رقابت پاروزن بلژیکی با زمان 6:42:52 رکورد المپیک را جابجا کرد.


 

شناگر المپیکی ایران حریف خود را شناخت

محمد بیداریان نماینده کشورمان که با 'وایلد کارت' در رقابت های شنای المپیک 2012 لندن حضور دارد، روز شنبه پس از قرعه کشی حریفان خود را شناخت.

[-] ا+]

به گزارش سرویس ورزشی جام نیوز به نقل از ایرنا، بیداریان بر اساس قرعه کشی انجام شده باید روز سه شنبه در دسته سوم این دور از رقابت ها و در خط شش شنا کند.

 

رقابت‌های ژیمناستیک نمایشی زنان المپیک برگزار شد که تیم آمریکا با کسب امتیاز 183.596 طلای المپیک را از آن خود کرد. پس از آمریکا روسیه در جایگاه دوم قرار گرفت و رومانی به مقام سوم رسید.

تیم ژیمناستیک زنان چین که در المپیک 2008 پکن به مدال طلا رسیده بود، عملکرد خوبی نداشت و در جایگاه چهارم قرار گرفت.

آمریکایی‌ها در المپیک قبلی به مدال نقره رسیده بودند.

فلپس با پانزده مدال طلا در المپیک جاودانه شد

اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

فلپس با پانزده مدال طلا در المپیک جاودانه شد

مایکل فلپس با کسب مدال طلای ماده 4 در 200 متر آزاد تیمی در رقابتهای شنای المپیک، رکورددار تعداد مدال در ادوار مختلف این بازی ها شد.

تیم شنای آمریکا متشکل از مایکل فلپس، رایان لوکتی، کونور دویر و ریکی برنس موفق شد با ثبت زمان 6 دقیقه و 59 ثانیه و 70 صدم ثانیه، طلای ماده 4 در 200 متر تیمی المپیک لندن را به خود اختصاص دهد.

تیم فرانسه با زمان 7 دقیقه و 2 ثانیه و 77 صدم ثانیه در جایگاه دوم ایستاد و چین با زمان 7 دقیقه و 6 ثانیه و 30 صدم ثانیه جایگاه سوم را کسب کرد.

این نخستین طلای فلپس در المپیک لندن محسوب می شود. این شناگر سرشناس پیش از این، دو مدال نقره المپیک لندن را از آن خود کرده بود. به این ترتیب، تعداد مدال‌های این ورزشکار در ادوار مختلف المپیک به عدد 19 رسید که از رکورد 18 مدال لاریسا لاتینینا ژیمناست سابق شوروری بیشتر است. او با طلای لندن پانزدهمین مدال طلایش را در المپیک کسب کرد./ایسنا

فردا در چارچوب رقابتهای روز ششم مسابقات المپیک ورزشکاران ایرانی در رشته های دوچرخه سواری، روئینگ، بوکس و تیر و کمان حضور خواهند یافت.
به گزارش روابط عمومی کمیته ملی المپیک ؛علیرضا حقی در رشته تایم تریل  حضور خود را تجربه می کند. وی ساعت 14:15 به وقت محلی به مصاف رقبای خود می رود.
علی مظاهری پرچمدار کشورمان دیگر ورزشکار ایرانی است که در این روز به میدان می رود. وی ساعت 22 به وقت محلی(1:30 بامداد روز پنجشنبه)  به مصاف خوزه گومز کوبایی می رود. 
و اما در رشته تیر و کمان میلاد وزیری در مرحله یک سی و دوم ساعت 10:30 به مصاف لوئیس ادواردو مکزیکی خواهد رفت. 
در رشته روئینگ نیز محسن شادی 9:30 دقیقه به وقت محلی فردا پارو خواهد زد تا جایگاه خود را در المپیک به اثبات برساند.
نفر برتر مسابقات پینگ‌پنگ

 رقابت‌های مرحله یک چهارم نهایی رقابت‌های پینگ پنگ المپیک 2012 لندن ظهر امروز به پایان رسید و نفرات راه یافته به نیمه‌نهای مشخص شدند.

 

 نتایج مرحله یک چهارم نهایی به شرح زیر است:

 

دیمینری (آلمان) 4 - مازه میشل (دانمارک)3

 

اعتراض به ترفند بریتانیایی ها در مسابقات فوتبال زنان

بازیکن تیم ملی فوتبال زنان برزیل معتقدند که باخت این تیم در برابر بریتانیا نقشه ای از پیش تعیین شده توسط میزبان المپیک بوده است.

به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران، پس از شکست عجیب تیم ملی فوتبال زنان برزیل برابر بریتانیا ، بازیکنان برزیل از نحوه برگزاری بازیها و همچنین سرویس دهی ضعیف بریتانیا در المپیک شکایت کردند. 

بازیکنان تیم برزیل اعلام کردند شب قبل از برگزاری بازی، اتوبوس آنها 5 ساعت کنار بزرگراه خراب شد و بازیکنان تیم این چند ساعت را معطل بوده اند تا به منزل برسند. 

مربی این تیم به نشانه اعتراض اظهار داشته است: چنین ضعفی در سرویس دهی در جریان برگزاری برترین تورنمنت های جهانی، واقعا مسخره است بازیکنان نیز معتقدند که این تاخیر عمدی بوده و از سوی انگلیسی ها طراحی شده تا تیم فوتبال برزیل به دلیل خستگی از بریتانیا شکست بخورد./ق
 

سولماز عباسی در رقابت های روئینگ المپیک آخر شد

قایقران تیم ملی بانوان ایران در رقابت‌های المپیک لندن با کسب مقام ششم همچون دیگر هموطن خود محسن شادی به فینال D راه یافت.

[-] اندازه متن [+]

به گزارش سرویس ورزشی جام نیوز، مرحله نیمه‌نهایی رقابت‌های روئینگ بانوان امروز از ساعت 13 به وقت تهران برگزار شد و سولماز عباسی نماینده کشورمان که در گروه C با نمایندگان آرژانتین، مکزیک، برزیل، ایرلند و تایلند همگروه بود با زمان 8 دقیقه و 30 ثانیه و 74 صدم ثانیه در گروه خود آخر شد و به فینال D راه یافت. وی در این مرحله باید همچون محسن شادی برای کسب مقام نوزدهم تا بیست‌وچهارم تلاش کند.
 

در این گروه نماینده ایرلند اول شد و نمایندگان برزیل و تایلند دوم و سوم شدند. روز گذشته نیز محسن شادی که در گروه خود آخر شده بود باید در فینال D رقابت کند. مرحله فینال فردا برگزار می‌شود.
 

فیزیوتراپ بلغار تیم های ملی کشتی:

آسیب دیده نداریم، همه آماده اند

فیزیوتراپ بلغار تیم های ملی کشتی گفت: خوشبختانه هر 13 کشتی گیر اعزامی به رقابت های المپیک در صحت و سلامت کامل قرار دارند.

ریف بهادینوف ریفتوف در گفتگو با خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران افزود: روزهای پایانی اردوهای آماده سازی کاروان کشتی را سپری می کنیم و خوشبختانه همه بچه ها در صحت و سلامت کامل بسر می برند. 

وی افزود: در مجموع تیم دو تیم آزاد و فرنگی چند ملی پوش دچار کشیدگی و ضرب خوردگی های بسیار جزئی هستند که البته اصلا مشکل نگران کننده ای نیست و قطعا تا شروع بازیهای المپیک می توانند در صحت و سلامت کامل روش تشک بروند. 

ریفتوف خاطرنشان کرد: من و همکارانم در کادر پزشکی تیم های ملی کشتی آزاد و فرنگی تمام تلاشمان را انجام می دهیم تا همه ملی پوشان در صحت و سلامت کامل مقابل حریفان خود صف آرایی کنند./مح

مدال المپیک حاصل تلاش یک باشگاه قایقرانی

یک باشگاه قایقرانی از زمان تاسیس تا کنون 109 مدال طلا در رقابت های المپیک بدست آورده است.

به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران ، یک باشگاه قایقرانی که قدمتی 200 ساله دارد از المپیک 1908 تا کنون موفق به  کسب 99 مدال شدند  که در رقابت های المپیک لندن نیز 5 قایقران از این باشگاه صاحب 5 مدال برنز شدند تا تعداد مدال های آنها به 109 مدال افزایش پیدا کند.

اعضا این باشگاه ادعا دارند که آنها در این رشته موفق ترین هستند.

رکوردشکنی جدید در المپیک لندن

وزنه بردار چینی با رکوردشکنی قهرمان دسته 77 کیلوگرم رقابت های المپیک 2012 لندن شد.

[-] اندازه متن [+]

به گزارش سرویس ورزشی جام نیوز به نقل از فارس، در ادامه روز پنجم رقابت های المپیک 2012 لندن شب گذشته درسالن اکسل مسابقات دسته 77 کیلوگرم وزنه برداری برگزار شد که در نهایت با کسب یک مدال طلا و نقره دیگر برای چینی ها و یک مدال برنز برای وزنه بردار کوبایی همراه شد.


در این رقابت ژیائو ژون لو از چین در یکضرب وزنه 175 کیلویی را مهار کرد که این مقدار یک کیلو بیش از رکورد جهان و 3 کیلوگرم بیش از رکورد المپیک محسوب می شد. وی در دوضرب نیز وزنه 204 کیلویی را مهار کرد تا با مجموع 379 کیلوگرم حدنصاب جدیدی را در مجموع دسته 77 کیلوگرم به میزان 4 کیلوگرم در المپیک و یک کیلوگرم در جهان به ثبت برساند.


رکورد جهان پیش از این در اختیار خود لو بود اما درالمپیک وزنه بردار ترک به نام تانر صغیر رکورددار بود.
در همین دسته دیگر وزنه بردار چینی با ثبت رکورد مجموع 360 به مدال نقره رسید و وزنه برداری از کوبا با مجموع 349 کیلو به مدال برنز رسید.
 

اتهام زنی به شناگر ما نشان دهنده تنگ نظری غربی هاست

یکی از پر تیراژترین روزنامه های کشور چین دامن زدن رسانه های غربی بر شایعات پیرامون قهرمانی شناگر کشورمان را به شدت محکوم کرد.

به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران ، به نقل از خبرگزاری رویترز، روزنامه پر تیراژ پیلیزدیلی در مقاله ای این چنین نوشت: زدن اتهام دوپینگ به نوجوان مستعد کشور ما نشانگر تنگ نظری و قصاوت بی پایه و اساس وزود هنگام غربی هاست این اولین باری نیست که رسانه های غربی عملکرد بی نظیر یک ورزشکار چینی را مورد اتهام قرار می دهند. قضاوت بی پایه آنها را بر واقعیت بسته است اما هیچ کدام از این تنگ نظرها خدشه ای بر چهره جهانی ورزش چین وارد نخواهد کرد و تنها روسیاهی آنها باقی خواهد ماند. شگفتی آفرینی های این نوجوان مستعد شناگر تمرینات او و سرمایه گذارها کشور چین در اعتلای رتبه ورزش این کشور است نه چیز دیگر .
حمیدرضا صباغیان داور بین المللی کشورمان چهار دیدار دیگر را در روز های دوم و سوم بازیهای المپیک لندن قضاوت کرد وی با در روز چهارم به استراحت پرداخت تا در نهایت امروز قضاوت دیدار حساس وانگ هائو قهرمان جهان از چین و کیشی کاوا از ژاپن را برای رسیدن به مرحله نیمه نهایی را برعهده داشت.
 با توجه به قضاوتهای خوب و روان صباغیان در لندن و همچنین با توجه به اینکه قضاوت دیدارهای حساسی در رقابتهای جام جهانی 2011 هلند بر عهده وی بود هیچ بعید نیست که دیدار حساس پایانی المپیک لندن نیز به عهده او واگذار شود

مظاهری: داوران حق مرا خوردند
 
 
مظاهری: داوران حق مرا خوردند  
 
 
 
 
   
 
 
    بوکسور تیم ملی گفت: خیلی راحت می توانستم حریفم را شکست دهم اما داوران حق مرا خوردند.
   
   
 
 
     

بوکسور تیم ملی گفت: خیلی راحت می توانستم حریفم را شکست دهم اما داوران حق مرا خوردند.

 

علی مظاهری بوکسور تیم ملی ایران پس از اینکه در راند دوم با ناداوری از دور مسابقات حذف شد، گفت: هیچ جای دنیا چنین برخوردی را نمی کنند که در یک لحظه یک بازیکن را دو اخطاره کنند.

 

وی افزود: داوران ناعادلانه با من برخورد کردند. در راند دوم اخطارهای بی جهت به من دادند که این کار آنها واقعاً ناعادلانه بود.

 

بوکسور تیم ملی اظهار داشت: من راحت می توانستم این بوکسور را شکست دهم در راند اول با نتیجه ۶ بر ۴ وی را شکست دادم و فکر می کردم که کار سختی است اما در راند دوم کاملاً مشخص بود که وی هیچ چیزی از خود ندارد. به هر حال متأسفم از اینکه امروز حق من را داوران خوردند.

حاجی پور:قول نمی دهم اما فقط برای مدال مبارزه می کنم

حضور بانوان کشورمان در بازیهای المپیک نشان از رشد ورزش زنان ایران در سالهای اخیر دارد که بدون شک با کسب مدال لذت بخش تر خواهد بود.

به گزارش گروه ورزش باشگاه خبرنگاران؛ سوسن حاجی پور نماینده وزن سوم تیم ملی تکواندو بانوان در بازیهای المپیک لندن گفت:سخت ترین اردوها راپشت سر گذاشتم تا با حداکثر آمادگی راهی بازیهای المپیک شوم چرا که معتقدم المپیک میدانی نیست که بتوان براحتی از کنار آن گذشته شاید این آخرین فرصت حضورت در آن باشد پس باید یک ورزشکار نهایت استفاده را ببرد. 


وی با ابراز رضایت از تدارکات و پشتیبانی های صورت گرفته جهت آماده سازی نمایندگان تکواندوی کشورمان برای مسابقات المپیک، افزود: مرکز جهانی تکواندو از امکانات خوبی برخودار است مضاف بر اینکه اردوی کره هم خیلی در افزایش سطح آمادگی من تاثیر بسزایی داشت و اعتماد بنفس مرا بیشتر کرد و ترسی از مبارزه با حریفانم به آنکه بلند تر و سنگین وزن تر از من است ندارم البته قول نمی دهم اما فقط برای مدال مبارزه می کنم.

6و7مرداد و 11 و 12 مرداد91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۹ ، ۱۹:۳۳
فاصله گلناری

اهدای خون کارکنان بهزیستی بوشهر به مناسبت هفته بهزیستی

بهزیستی نامی آشنا در مهربانی ،گذشت و ایثار... در آغاز هفته بهزیستی در اولین اقدام با حضور سبز خود در راستای  آسایش همنوعان اما به گونه دیگر با شعار "هر اهداکننده خون یک قهرمان است" با حضور در پایگاه انتقال خون بوشهر، خون اهدا کردند.

در این حضور تعدادی از کارکنان بهزیستی بوشهر به اتفاق مهندس احمدی رئیس بهزیستی بوشهر لحظات زیبایی را به رنگ ایثار به نمایش گذاشتند.

24 خردادماه (14 ژوئن 2009)

سازمان جهانی بهداشت WHO روز 14 ژوئن هر سال را برای افرادی که بوسیله اهداء خونشان میلیون ها زندگی را نجات می دهند به رسمیت می شناسد. این روز یادآور نیاز مرتب اهداء خون برای جلوگیری از کمبودهای آن در کلینیک ها و بیمارستانهاست مخصوصاً در کشورهای در حال توسعه که این مقدار بسیار محدود و کم است. میزان اهداء خون در بیشتر از 80 کشور بسیار کم است (کمتر از 10 اهداء در هر 1000 نفر) که از این تعداد 79 کشور جزء کشورهای در حال توسعه اند.

این اتفاق سالیانه روی تحریک و تهییج بیشتر مردم برای اهداء خون تمرکز می کند. این نشانگر آن است که سیستم های بهداشت و سیاستگذاران کار می کنند تا انتقال خون ایمن و قابل قبول برای مردم دنیا باشد.

 

اهدای خون رئیس شورای شهر اردبیل و فرماندار شهرستان کوثر

به مناسبت ماه مبارک رمضان رئیس شورای شهر اردبیل و فرماندار شهرستان کوثر در اقدامی خداپسندانه خون اهدا کردند.

در این برنامه ها که در مرکز اهدای خون اردبیل انجام پذیرفت ، حجت الاسلام سرداری رئیس شورای شهر اردبیل و فرماندار شهرستان کوثر با حضور در پایگاه اردبیل ضمن اهدای خون در خصوص هرگونه همکاری در راستای فرهنگسازی اعلام آمادگی کردند.

شایان ذکر است رئیس شورای شهر اردبیل و فرماندار کوثر جزو اهداکنندگان مستمر انتقال خون استان اردبیل هستند.

 

 

در ماه رمضان اهدای خون را فراموش نکنید

با آغاز ماه مبارک رمضان و همزمانی آن با بلندترین و گرمترین روزهای تابستان احتمال کاهش ذخایر خونی در پایگاههای سطح کشور خصوصا نقاط گرمسیر قوت می گیرد.

به گزارش روابط عمومی و همکاری‌های بین الملل سازمان انتقال خون ایران این روزها اهدای خون در زمانهای محدودتری صورت می‌گیرد و گرچه پایگاههای انتقال خون بعد از افطار نیز فعال هستند اما همچنان نیاز به اهدای خون به قوت خود باقی است.

دکتر محسن منشدی مدیرکل روابط عمومی و همکاری‌های بین الملل در این باره ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات همه مردم ایران از اهداکنندگان خون دعوت کرد تا یک نوبت از دفعات اهدای خود را در ماه مبارک رمضان قرار دهند و ماه رمضان توجه خود را برای اهدای خون تنهابه شبهای قدر معطوف نکنند زیرا در ماه مبارک رمضان هفته های پیش از شبهای قدر ذخایر خونی به کمترین میزان خود می رسد.

سخنگوی سازمان انتقال خون از اهدا کنندگان خواست بعد از افطار در یکی از مراکز اعلام شده اقدام به اهدای خون کنند. و برای این کار قبل و بعد از اهدای خون میزان فراوانی آب و مایعات بنوشند تا حجم خون اهدایی جبران شود.

 

قطره قطره عشق، در شریان هایمان، راه می گیرد تا بودن را با صدای تپش های بی وقفه قلبمان، حس کنیم.

هر قطره خون تو، زندگی تازه ای ست که عاشقانه تر از تمام رودها، در رگ های نیمه جان ما، به زندگی جریان می دهد. زلال رودهای زندگی، رگ های بخشنده توست که با اراده خداوند، جان را در کالبدهای پریشان ما شناور می کند.

هنگام اهدای خون، زیباترین حس ها را داری؛ حسی سرشار از رهایی، حسی سرشار از اوج. راز آزادی و آزادگی، در رگ های تو جریان دارد.

بلندترین ارتفاعی که سراغ دارم، قلب زلال و آرام توست.

سیره انبیا را نیک آموخته ای؛ چنان که انفاق از جان می کنی، نه از مال.

زیباترین بخشش ها، بخشش توست؛ بی آنکه منّت بگذاری، بی آنکه دست های نیاز را پس بزنی.

پیش از آنکه به سویت دستی دراز شود، به دستگیری بر می خیزی. زندگی را در کیسه های کوچک، پیشکش می کنی. روزهای آفتابی ما، چشم انتظار قطره های زلال مهربانی تواَند. تو آفتاب را با خونت به فرداهای روشن ما هدیه می کنی.

زندگی، اقیانوس بی کرانه ای است که از رگ های کوچک تو سرچشمه می گیرد و عشق، لبخندی است که از لب های تو آغاز می شود و بهار، مهربانی چشم های همیشه خندان توست. آرامش، کیسه های کوچکی است که انباشته از مهربانی گرم تو، قوّت قلب های کوچکمان می شود.

دستان بخشنده

معصومه داوودآبادی

جاری می شود زندگی در رگ هایم؛ آن گاه که تو با سروش مهربانی، شیره جانت را با من قسمت می کنی.

سخاوتت را توان سپاسم نیست. ایثار، نگاه تو است که این گونه نجیب و صبور، چشمانم را به دیدنی دوباره می خواند. تو آمده ای تا بگویی در پس این ابرهای تیره، آفتابی درخشان خانه دارد.

تو شب های مرا بشارت سپیده و نوری. تار و پود جانم در نفس های یاریگرت گسترده می شود. گرمای دستانم، اندیشه سبزت را مدیون است.

آمدی؛ آن ساعت که سلول های بی رمقم در آستانه خزان، گام های آخر را می پیمود، آن دقیقه که نفس هایم به شماره افتاده بود و چشمان بسته ام را امید گشودن دوباره نبود. آمدی و عصاره جانت را به جسم دردمندم ارزانی کردی.

با روان زنده ات، پیکر آزرده ام را به حیاتی سپید فرا خواندی.

همتت استوار و جانت بی بلا! که ترانه سرای تولد دگرباره منی.

برمی خیزم و دست هایم را به سمت آسمان بالا می برم و با گونه هایی خیس و صدایی لرزان، سلامت روح و جانت را از پروردگار، طلب می کنم. برمی خیزم و شمعدانی ها را به آفتاب و نسیم دعوت می کنم. چگونه به تمنایت برخیزم که پرندگان امید را به آسمان خانه ام فرا خواندی و پنجره چشمانم را به بی نهایتی از خورشید گشودی؟

چگونه سپاست بگویم که جوانی خاطره هایم را وامگذاری؟

صدایت در ذره ذره کالبدم می پیچد و روشنی می پراکند. چشم های سربلندت را می ستایم و دستان بخشنده ات را از سر ارادت می فشارم.

فروغ زندگی

حمیده رضایی

برخاسته ای به شکرانه سلامت و جهان، با تو برخاسته است.

برخاسته ای و هیچ دریچه ای روبه رویت بسته نخواهد ماند.

خونی که در رگ هایت می جوشد، امیدی به زندگی است. خوشا هیاهوی حیات که این گونه در تو موج می زند!

قطره قطره خونت، لبخندهای نوری است که بر لبان خشک منتظران می نشانی. خوشا هوایی که نفس می کشی! خوشا دستی که برای یاری رسانی دراز می کنی و خونت را هدیه می دهی!

صدای قدم هایت را نزدیک تر حس می کنم.

heartheartsmileyheartheart

آمده ای تا چتری بزنی بر سر چشم های بی رمقی که مشتاقند و منتظر؛ که فروغ زندگی در آنها سوسو می زند.

آمده ای تا جویبار رگانت را در رگ های خشک شب زده جاری کنی؛ تا حیات آغاز شود. آمده ای تا جان های ناتوان را سیراب کنی.

آمده ای و خدا توانت را بیشتر کند، خدا چشم هایت را رو به آفتاب های گرم و همیشه تابنده عافیت باز کند!

آمده ای و آستین بالا زده ای تا با قطره قطره خونت، جوانه های خشک را کمک کنی تا قد بکشد.

عطر مهربانی ات فراگیر است.

بزرگ زیسته ای که این گونه به یاری می شتابی.

بزرگ زیسته ای که از سرخی خونت، سبزی حیات می ستانی.

بزرگ زیسته ای که به زیستن دیگران می اندیشی.

صدای نفس های خون

کاظم بدرالدین

خون، از نفیس ترین هدیه های روزگار است. قطره ای از زبان خون بشنو که اگرچه سرخ است، ولی سبزی را جار می زند.

صدای نفس های خون، ما را در حیاتی عاشقانه نگه می دارد که: «تا شقایق هست زندگی باید کرد».

اما خونی که تو هدیه می دهی، گلواژه های نجات را به هموطن نیازمند، تزریق می کند. خانه ای رو به آینده بنا می کند که همسایه دیوار به دیوار تمام خوبی هاست.

برای صدای حیات بخش قطرات خون، تخت های بیمارستان، بی تابند.

پرستاران منتظرند تا هر چه سریع تر، پیک رهایی بخش برسد.

خون اهدایی تو، مسیری را می پیماید که پایانش، باقی ماندن نام توست.

این هدیه جاویدترین غزلی است که در کارنامه خوبی های تو، به خوبی می درخشد؛ اصلاً ماندگارترین تصویر امید است.

می بینم باز هم آمده ای و آستین را بالا زده ای!

 

شرایط اهدای خون 
- چه کسانی می توانند خون اهدا نمایند؟
- و چه کسانی اجازه ندارند خون اهدا نمایند؟
- آیا من هم می توانم خون خود را اهدا نمایم؟
- آیا اهدای خون برای من ضرری ندارد؟
اینها پرسش هایی هستند که شاید تاکنون در زمینه اهدای خون به ذهن بسیاری از ما رسیده باشند. روشن است وقتی سخن از سلامت خون به میان می آید، می خواهیم اطمینان یابیم ما با تزریق خون به بیمار به او صدمه ای نمی زنیم و در عین حال سلامت اهدا کننده خون را نیز به خطر نمی اندازیم از این رو تمامی مراکز اهدای خون برای اهدای خون شرایطی را در نظر می گیرند. (جدول شماره 1 را ببینید) بعضی از این شرایط بخاطر حفظ سلامت فرد اهدا کننده خون و برخی دیگر به منظور حفظ سلامت گیرنده خون در نظر گرفته شده اند. 
پزشک اهدا کنندگان پیش از اهدای خون، داوطلبین را بررسی می کند. این بررسی شامل مصاحبه پزشکی در باره سوابق پزشکی و رفتارهای فردی و انجام یک معاینه مختصر می باشد . در صورتی که فرد تمامی شرایط لازم برای اهدای خون را داشته باشد می تواند خون اهدا کند. 
 

جدول شماره 1 - برخی شرایط عمومی اهدای خون

  • سن بین 17 تا 65 سال
  • حداقل وزن 50 کیلوگرم
  • تعداد نبض بین 50 تا 100 ضربه در دقیقه
  • فشار خون بین 90 تا 180 میلی متر جیوه
  • حداقل هموگلوبین خون 5/12 گرم در دسی لیتر
  • حداقل فاصله بین دو اهدا 8 هفته کامل
  • بیشترین تعداد اهدای خون برای آقایان 4 بار در سال وخانم ها 3 بار در سال
  • درجه حرارت بدن نباید بیشتر از 5/37 درجه سانتی گراد باشد.
  • ناشتا نباشند.
  • دچار ضعف یا خستگی مفرط نباشند.
  • قبل از تاسیس سازمان انتقال خون ایران، تهیه خون مورد نیاز بیماران به عهده سرویسهای پراکنده در بخشهای خصوصی یا مراکز دولتی مانند ارتش، دانشکده پزشکی تهران و شیر و خورشید سرخ بود. در آن زمان خونگیری تابع هیچ نوع ضابطه علمی نبود و اهدا کنندگان این مراکز غالباً به فروش خون خود مبادرت می نمودند. در " نهم مرداد ماه " سال 1353 بود که سازمان انتقال خون ایران تاسیس شد و شروع بکار نمود. هم زمان با راه اندازی سازمان مرکزی در تهران، 3 مرکز دیگر در شیراز، اهواز و مشهد نیز راه اندازی شد. از همان ابتدا هدف سازمان تهیه خون کافی و سالم بود. بنابراین استفاده از اهداکنندگان پولی (Paid Donors) که عمده اهداکنندگان قبل از تاسیس سازمان بودند، ممنوع گردید و بجای آن مقرر گردید از اهداکنندگان داوطلب و جایگزین استفاده شود.در سیستم اهدای خون جایگزین هر زمانی که بیمار نیاز به خون داشت می بایست ابتدا خون مورد نیاز وی توسط بستگان، دوستان و یا آشنایان جایگزین گردد.

    جهت افزایش سلامتی، کلیه خونهای اهدایی از نظر هپاتیت B با آزمایش HBsAg نیز بررسی می شدند.

     

    با گذشت زمان نیاز به خون رسانی گسترده تر شد و به منظور ارائه خدمات بیشتر تعداد پایگاه های انتقال خون در سراسر کشور افزایش یافت. در طول جنگ تحمیلی عراق این نیاز بیشتر شد.با اینحال طی 8 سال دفاع مقدس سازمان همراه با اقشار مختلف مردم خون و فرآورده های مورد نیاز برای مجروحین و مصدومین را بخوبی تامین نمود.

     با شناخت ویروس ایدز و هپاتیت C و احتمال انتقال آنها از طریق تزریق خون مطالعات زیادی در جهت کاهش انتقال این عفونتها صورت گرفت. در همین مطالعات نشان داده شد که درصد بیشتری از اهداکنندگان خون جایگزین از نظر ایدز، هپاتیت B و C مثبت هستند. به همین منظور در سال 1376 برنامه حذف خون جایگزین در کشور به اجرا درآمد و تا پایان سال 1379، 9 استان کشور موفق به حذف خون جایگزین گردیدند.

    خوشبختانه دراوایل دهه هشتاد شاخص اهدای خون داوطلبانه به 95% رسید و 33% از این خونهای اهدایی توسط اهداکنندگان مستمر تامین شد. در حال حاضر فقط در استانهای خوزستان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان درصد کمی از خون جایگزین استفاده می شود.

    در حال حاضر از هر 1000 نفر جمعیت فقط حدود 22 نفر اهدا کننده خون هستند (2/2 درصد). هر چند که وجود 2 درصد اهدا کننده در جامعه از نظر سازمان بهداشت جهانی قابل قبول می باشد اما با وجود تعداد زیادی اهدا کننده بالقوه در کشور امیدواریم در آینده شاهد افزایش اهدا کنندگان باشیم. هم اکنون سازمان انتقال خون ایران با بیش از 90 پایگاه که به 8 منطقه اصلی تقسیم شده است خون مورد نیاز بیش از 60 میلیون نفر جمعیت کشور را تامین می کند.

    اینک همزمان با  تاسیس سازمان انتقال خون ایران تعداد کل خونهای اهدائی از جانب شما اهداکنندگان عزیز به بیست میلیون واحد رسیده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۹ ، ۱۹:۳۰
فاصله گلناری

یکسال دیگر هم گذشت

نویسنده : پری کوچک غمگین - ساعت ٢ظ روز دوشنبه ٢۸ تیر ۱۳۸٩

 

 

                          در جمع من و این بغض بی قرار جای تو خالی

خسرو جان

دلم گرفته

دلم عجیب گرفته

و هیچ چیز

نه این دقایق خوشبو که روی شاخه ی نارنج می شود خاموش


نه این صداقت حرفی

 که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست


نه هیچ چیز

مرا ازهجوم خالی اطراف نمی رهاند


و فکر می کنم


که این ترنم موزون حزن تا به ابد


شنیده خواهد شد ...

زندگینامه: خسرو شکیبایی (1323-1387)

زندگینامه: خسرو شکیبایی (1323-1387) سینما و تلویزیون > چهره‌ها  - همشهری‌آنلاین:
خسرو شکیبایی در سال 1323 در تهران به دنیا آمد. او فارغ‌التحصیل بازیگری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود

خسرو شکیبایی در سال‌های 1347 تا 1349 به گویندگی فیلم در استودیو شهاب پرداخت و از  سال 1354 به  فعالیت در دنیای تئاتر رو آورد.

فیلم خط قرمز ساخته مسعود کیمیایی (1361) شروع فعالیت سینمایی  او به عنوان بازیگر به حساب می‌آید که در آن فیلم در نقش کوتاهی ظاهر شد. شکیبایی تا سال 1368 در نقش‌هایی در فیلم‌های دزد و نویسنده، ترن و رابطه ظاهر شد.

اما اوج گرفتن او از بازی در فیلم هامون داریوش مهرجویی دز سال  1368شروع شد و این "حمید هامون" بود که نام او را بر سر زبان‌ها انداخت. او برای بازی چشمگیرانه‌اش در هامون از هشتمین جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بلورین دریافت کرد.

دو فیلم کیمیا (احمدرضا درویش، 1373) و کاغذ بی‌خط (ناصر تقوایی، 1380) از کارهای به یادماندنی شکیبایی به شمار می‌آیند. [خسرو شکیبایی؛ طراوت تکرار]

شکیبایی در تلویزیون هم موفق بود. از همان زمان که در نقش مدرس بازی کرد و آن مونولوگ طولانی معروفش را اجرا کرد تا بازی در مجموعه تلویزیونی "روزی روزگاری"، "خانه سبز"، "کاکتوس"، "تفنگ سرپر" و این اواخر هم که مجموعه تلویزیونی در کنار هم را روی آنتن داشت.

خسرو شکیبایی

پس از گذشت نزدیک به 22 سال از اولین حضورش در سینمای کیمیایی، یک ‌بار هم در کنار استاد عزت‌الله انتظامی در فیلمی از مسعود کیمیایی ایفای نقش کرد: "حکم".

او آخرین جایزه‌اش را از بیست و سومین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم "سالاد فصل" (فریدون جیرانی) از آن خود کرد. شکیبایی جمعه 28 تیر1386درگذشت.

کارنامه برخی از فیلم های سینمایی خسرو شکیبایی:

خط قرمز (مسعود کیمیایی - ۱۳۶۱) 
دادشاه (حبیب کاووش - ۱۳۶۲) 
صاعقه (۱۳۶۴) 
رابطه (پوران درخشنده - ۱۳۶۵) 
دزد و نویسنده (کاظم معصومی - ۱۳۶۵)

ترن (امیر قویدل - ۱۳۶۶) 
شکار (مجید جوانمرد - ۱۳۶۶) 
هامون (داریوش مهرجویی - ۱۳۶۸) 
عبور از غبار (پوران درخشنده - ۱۳۶۸) 
ابلیس (احمدرضا درویش - ۱۳۶۸) 
جستجو در جزیره (مهدی صباغزاده - ۱۳۶۹) 
سارا (داریوش مهرجویی - ۱۳۷۱) 
پرواز را بخاطر بسپار (حمید رخشانی - ۱۳۷۱) 
یکبار برای همیشه (سیروس الوند - ۱۳۷۱) 
بلوف (ساموئل خاچیکیان - ۱۳۷۲) 
کیمیا (احمدرضا درویش - ۱۳۷۳) 
پری (داریوش مهرجویی - ۱۳۷۳) 
درد مشترک (یاسمین ملک نصر - ۱۳۷۳) 
لژیون (سیدضیاءالدین دری - ۱۳۷۳) 
سایه به سایه (علی ژکان - ۱۳۷۴) 
خواهران غریب (کیومرث پوراحمد - ۱۳۷۴) 
سرزمین خورشید (احمدرضا درویش - ۱۳۷۴) 
عاشقانه (علیرضا داودنژاد - ۱۳۷۴) 
روانی (داریوش فرهنگ - ۱۳۷۶) 
زندگی (اصغر هاشمی - ۱۳۷۶) 
دختردایی گمشده (داریوش مهرجویی - ۱۳۷۷) 
میکس (داریوش مهرجویی - ۱۳۷۸) 
دختری بنام تندر (حمیدرضا آشتیانی پور - ۱۳۷۹) 
کاغذ بی خط (ناصر تقوایی - ۸۰/۱۳۷۹) 
مزاحم (سیروس الوند - ۱۳۸۰)

 

28تیر91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۹ ، ۱۹:۲۸
فاصله گلناری

کراماتی از آیت الله حاج شیخ حسنعلی نخودکی

سیر و سیاحت عجیب
فرزند ایشان نقل می کند :
به خاطر دارم که شخصی بنام « صنیعی » از اهل اصفهان که ریاست اداره تلفن مشهد را نیز به عهده داشت، برای من حکایت کرد که:
« وقتی به درد پا مبتلا شدم و به ارشاد و به اتفاق دو تن از دوستانم به نامهای حسن روستائی و شاهزاده دولتشاهی به خدمت مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رحمة الله علیه رفتم تا توجهی فرمایند و از آن درد خلاص گردم، چون به خانه او رفتم، دیدم که در اطاق گِلی و بر روی تخت پوست و زیلویی نشسته است.
در دلم گذشت که شاید این مرد نیز با این ظواهر، تدلیس می کند. پس از شنیدن حاجتم، فرمود تا دو روز دیگر به خدمتش برسم.
روز موعود رسید و بنا به وعده آنجا رفتم ولیکن در دل من همچنان خلجانی بود. چون به خدمتش نشستم، نظر عمیقی در من افکند که ناگهان خود را در شهر اراک که مدتی محل سکونتم بود، یافتم.
در آن وقت نیز پسرم در آن شهر ساکن بود. یکسره به خانه او رفتم، ولی به من گفتند: فرزند تو چندی است که از اینجا به جای دیگر منتقل شده است و نشانی محل جدید او را به من دادند. به سوی آن نشانی جدید راه افتادم و در راه با تنی چند از دوستان مصادف شدم که قرار گذاشتند همان شب به دیدن من بیایند.
چون به در منزل فرزندم رسیدم و در را به صدا درآوردم، خادمه یی در را بگشود، چون خواستم که به درون بروم، ناگهان صدای مرحوم شیخ مرا به خود آورد، دیدم غرق عرق شده و خسته و کوفته ام.
آنگاه دستوری از دعا و دوا به من مرحمت فرمود، ولی پیوسته در اندیشه بودم که این چگونه سیر و سیاحتی بود که کردم؟ پس از چند روز، نامه یی گله آمیز از پسرم رسید که چه شد به اراک و تا در خانه ما آمدی، ولی داخل نشده و بازگشتی و چرا با دوستانت که در راه، قرار ملاقات نهاده بودی، و شب به دیدار تو آمده بودند، تخلّف وعده کردی؟
و در پایان آدرس منزل خود را، در همان محل داده بود که من در آن مکاشفه و سیاحت به آنجا رفته بودم. »

نبات متبرک
مسئول چراغهای آستانه مقدس حضرت رضا علیه السلام ( در آن دوران ) نقل کرده است :
« آقای دولتشاهی رئیس تشریفات آستانه، مدتی مرا از کار برکنار کرده بود، روزی در صحن مطّهر خدمت مرحوم حاج شیخ حسنعلی(ره) رسیدم و از حال خود به او شمّه ای عرض کردم. نباتی مرحمت فرمود که در چای به دولتشاهی بخورانم. گفتم: اینکار برای من میسر نیست.
فرمودند: تو برو خواهی توانست، بیدرنگ به دفتر تشریفات رفتم. پیشخدمت مخصوص دولتشاهی بدون مقدمه به من اظهار کرد: اگر می خواهی چیزی به « آقا» بخورانی، هم اکنون وقت آن است.
من نبات را به وی دادم، در چای ریخت و نزد «آقا» بردم. از دفتر به صحن آمدم. چند لحظه نگذشته بود که دولتشاهی مرا نزد خود احضار کرد و کار سابقم را مجدداً به من واگذاشت. »

خلاصی از ناامنی
مرحوم سید ابوالقاسم هندی، نقل کرد که:
« در خدمت حاج شیخ به کوه « معجونی» از کوهپایه های مشهد رفته بودیم. در آن هنگام مردی یاغی به نام « محمد قوش آبادی» که موجب ناامنی آن نواحی گردیده بود از کناره کوه پدیدار شد و اخطار کرد که: اگر حرکت کنید، کشته خواهید شد.
مرحوم حاج شیخ به من فرمودند: وضو داری؟ عرض کردم: آری. دست مرا گرفتند و گفتند: که چشم خود را ببند.
پس از چند ثانیه که بیش از دو سه قدم راه نرفته بودیم، فرمودند: باز کن، چون چشم گشودم، دیدم، که نزدیک دروازه شهریم.
بعد از ظهر آن روز، به خدمتش رفتم، کاسه بزرگی پر از گیاه، در کنار اطاق بود. از من پرسیدند: در این کاسه چیست؟
عرض کردم: نمیدانم و در جواب دیگر پرسشهایشان نیز اظهار بی اطلاعی کردم. آنگاه فرمودند: قضیه صبح را با کسی در میان نگذاشتی؟ گفتم: خیر، فرمودند: خوبست تو زبانت را در اختیار داری بدان که تا من زنده ام، از آن ماجرا سخنی مگو و گرنه موجب مرگ خود خواهی شد. »

تأثیر نام شیخ
و نیز همان سید نقل می کرد:
« روزی مرحوم حاج شیخ به من دستور داد که به شهر تربت بروم و شب را در کوه « بیجک صلوة » بمانم و پیش از طلوع آفتاب، مقداری معین از علفی که نشانی آنرا داده بودند بچینم و با خود بیاورم.
طبق دستور به تربت رفتم. اهالی مرا از ماندن شب در آن کوه منع کردند و گفتند: در این کوه، ارواحی هستند و به اشخاصی که در آنجا بخوابند، آسیب خواهند رسانید.
اما من به گفته آنها ترتیب اثر ندادم و به آن کوه رفتم. هنگام غروب که فرا رسید، سر و صدای فراوانی به گوشم خورد، مرکب خود را دیدم که آرام نمی گیرد و مانند آن است که از کسی فرار می کند، ناگهان فریاد زدم: من فرستاده حاج شیخ حسنعلی اصفهانی هستم، اگر به من آسیبی برسانید، شکایت شما را به او خواهم برد.
با این جمله، سر و صداها تمام شد و به من هم صدمه ای نرسید. خلاصه، شب را در کوه خوابیدم و پیش از آفتاب، علفها را بر طبق نشانی و بمقدار معین چیدم ولی در همین وقت به این اندیشه افتادم که خوب است مقداری هم برای خود بچینم، بی شک روزی مرا به کار خواهد آمد.
به محض آنکه خواستم فکر خود را عملی کنم، ناگاه دیدم که سنگهای عظیمی از بالای کوه سرازیر شد، چهار پای من افسار خود را پاره کرد که فرار کند، آنرا گرفتم و استوارتر بستم، باز فکر کردم که شاید حرکت سنگها امری طبیعی بوده است.
خواستم مجدداً به چیدن آن گیاه بپردازم که دیدم باز سنگها شروع بغلطیدن کرد. این بار فهمیدم که این ماجرا امری طبیعی نیست در نتیجه از آن کار صرف نظر کردم و به مشهد بازگشتم و خدمت حاج شیخ رسیدم. حاج شیخ چون مرا دیدند فرمودند:
« تو را چه به این فضولیها؟ چرا می خواستی بیش از حدیکه دستور داده بودم از آن گیاه بچینی؟ »
آنوقت بود که متوجه شدم آن مرد بزرگ در طول انجام مأموریتم همواره مراقب حال و کار من بوده است. »

حفاظت از راه دور!
چند تن از دوستان از قول مردی به نام ملا محمد که خادم و محافظ پشت بام حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام بود، روایت کردند که:
« حاج شیخ حسنعلی اصفهانی شبهای جمعه را در بالای بام حرم بیتوته و عبادت می فرمود. یک شب از ایشان اجازه خواستم تا برای حفاظت باغ انگوری که در خارج شهر داشتم، بروم. حاج شیخ فرمودند:
« شب جمعه دنبال چنین کارها مرو و در همین جا بمان و اگر نگران باغ خود هستی، دستور می دهم که آنرا نگهداری کنند. »
خلاصه شب را ماندم و بعد از نماز صبح و پیش از طلوع آفتاب، به قصد باغ بیرون آمدم. اما چون نزدیک باغ رسیدم، دیدم مردی که جوالی همراه داشت بر روی دیوار باغ نشسته است، فریاد کردم کیستی؟
جوابی نداد. نزدیک شدم، حرکتی نکرد، پایش را کشیدم از بالای دیوار روی زمین افتاد، مدتی شانه هایش را مالیدم تا به هوش آمد. گفتم: تو کیستی؟
گفت حقیقت امر آنکه به دزدی آمده بودم، ولی چون بالای دیوار رفتم، گربه ای نزدیک من آمد و چنان بانگ مهیبی کرد که از هوش رفتم تا اکنون که به حال خود باز آمدم. »

یاسین و طه بخوان!
کربلائی رضای کرمانی، مؤذن آستان قدس رضوی نقل کرده است :
« پس از وفات حاج شیخ، هر روز بین الطلوعین، بر سر مزار او می آمدم و فاتحه می خواندم. یک روز در همانجا خواب بر من چیره شد، در عالم رؤیا حاج شیخ را دیدم که به من فرمودند:
« فلانی چرا سوره یاسین و طه را برای ما نمی خوانی؟ »
عرض کردم: آقا من سواد ندارم.
فرمودند: « بخوان. »
و سه مرتبه این جمله ها میان ما ردّ و بدل شد. از خواب بیدار شدم، دیدم که به برکت آن مرد بزرگ، حافظ آن دو سوره هستم. از آن پس تا زنده بودم، هر روز آن دو سوره را بر سر قبر آن مرحوم، تلاوت می کنم . »

آگاهی از باطن
آقا شیخ مختار روحانی نقل کرد:
« یک روز زنی سیده و فقیر از من تقاضای چادر مقنعه ای کرد. گفتم: اکنون چیزی ندارم که با آن حاجت تو را روا کنم.
اتفاقاً همان روز خدمت شیخ حسنعلی رسیدم و عرض حاجت کردم. چون می خواستم از محضرش بیرون آیم، وجهی به من مرحمت کردند و گفتند:
« این پول را برای آن بانوی سیده، چادر و مقنعه بخر. »
به علاوه، یک تومان دیگر و یک قبض حواله یک من برنج هم دادند که به آن زن برسانم. در شگفت بودم که حاج شیخ از کجا مطلّع شدند که چنین بانوئی از من درخواست چادر و مقنعه کرده است؟
از خدمت او برخاستم، اما به فکرم گذشت که فعلاً یک تومان پول و آن قبض برنج را به آن زن نمیدهم و پس از مدتی به او تحویل خواهم داد، اما ناگهان صدای حاج شیخ بلند شد که فرمود: « هر چه گفتم انجام بده و دخالتی در کار مکن. »
-سالک الی الله آیت الله حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی Nokhodakiدر حرم امام رضا (ع) خطاب به امام خمینی: چه اصراری دارید چیزی را که ممکن است موجب خسران شود، یاد بگیرید؟ اما من چیزی را به شما یاد می‌دهم که برایتان خسارتی ندارد و محتاج دیگران هم نمی‌شوید

 

 

 

 

 

 

روایت اول:

 

(به نقل از فرزندآیت الله موسی شبیری زنجانی)

 

خبرنگار البرز می‌گوید : مطلبی را درباره منزلت و جایگاه آیه سوم سوره طلاق " ویرزقه من حیث لایحتسب ومن یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بلغ امره قد جعل الله لک شی قدرا" با یکی از روحانیون سرشناس تهران  بحث می‌کردیم و چون در تاکید بر قرائت این آیه به همراه بخشی از آیه دوم همین سوره تردید وجود داشت از ایشان خواستیم در سفر امسال حج از علمای حاضر در این خصوص سوال نمایند.

 

ایشان پس از بازگشت از سفر در همین خصوص می‌گوید: با فرزندآیت الله موسی شبیری زنجانی این مطلب را در میان گذاشتیم و مطلبی که در خصوص دیدار ایشان و شیخ حسنعلی نخودکی مطرح بود را مورد سوال قرار دادیم .ایشان در تماس تلفنی با این مرجع تقلید اصل ماجرا را جویا شده و به شرح ذیل بیان می‌کنند.

 

مطلب مذکور در نشریه زائر منتشر و در اختیار حجاج بیت الله الحرام قرار می‌گیرد و از آنجا که دارای اهمیت خاصی از جهات نمایش اوج عرفان این شیخ فاضل ،صداقت امام خمینی (ره)در کلام و ...می‌باشد بر آن دیدیم تا با انتشار آن در ترویج آن قدمی برداشته باشیم .

 

شرح ماجرا به نقل از فرزند آیت الله شبیری زنجانی از زبان پدر بزرگوارشان این‌گونه نقل می‌شود که :shobeiri

 

در سفری که امام خمینی(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام در صحن حرم امام رضا (ع) با سالک الی الله حاج حسنعلی نخودکی مواجه می‌شوند. امام امت (ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت می شمارد و به ایشان می‌گوید با شما سخنی دارم.حاج حسنعلی نخودکی می‌گوید: من در حال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی (ره) بمانید من خودم پیش شما می‌آیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی می‌آید و می‌گوید چه کار دارید؟

 

امام (ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا (علیه‌السلام) کرد و گفت: تو را به این امام رضا، اگر (علم) کیمیاداری به ما هم بده؟

 

حاج حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم (کیمیا) نکرد بلکه به امام (ره) فرمودند:اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول می‌دهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کار نبرید؟

 

امام خمینی (ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می‌بارید، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمی‌توانم چنین قولی به شما بدهم.

 

حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام (ره) شنید روبه ایشان کرد و فرمود: حالا که نمی‌توانید «کیمیا» را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد می‌دهم و آن این که:

 

بعد از نمازهای واجب یک بار آیه الکرسی را تا «هو العلی العظیم» می‌خوانی.

 

و بعد تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را می‌گویی.

 

و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را می‌خوانی.

 

و بعد سه بار صلوات می‌گویی: اللهم صل علی محمد و آل محمد

 

و بعد سه بار آیه مبارکه: وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا ؛

 

(سوره طلاق آیه 2 و 3) (هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد، و هرکس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را می‌کند، خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند، و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است.)

 

را می‌خوانی که این از کیمیا برایت بهتر است.

 

 

 

 

 

 

روایت دوم:

 

آیت‌الله سید جعفر شبیری زنجانی:shobeiri2

 

امام و مرحوم ابوی بالا سر حضرت امام رضا علیه‌السلام، آشیخ حسنعلی را می‌بینند. می‌آیند که با ایشان صحبت کنند، ایشان زیارت می‌خواندند و اشاره می‌کنند بروید جلوی مدرسه حاج ملا جعفر، زیارت را که خواندم، به آنجا می‌آیم.

 

به آنجا می‌آیند و ظاهراً امام به ایشان می‌گویند: «شما را به این حضرت رضا علیه‌السلام قسم می‌دهیم که علم کیمیا را به ما یاد بدهید».

 

ایشان می‌گویند: «اگر همه کوه‌های عالم را طلا کنید، آیا اطمینان دارید که از آنها سوء استفاده‌ای نشود؟»

 

امام می‌گویند: «نه، اطمینان نداریم.»

 

می‌گویند: «پس چه اصراری دارید چیزی را که ممکن است موجب خسران شود، یاد بگیرید؟ اما من چیزی را به شما یاد می‌دهم که برایتان خسارتی ندارد و محتاج دیگران هم نمی‌شوید».

 

این را نشنیده بودم، بعداً از اخوی بزرگ حاج آقا موسی شنیدم و کاملش را برایم بیان کردند.

 

ایشان می‌گویند آشیخ می‌گفتند اول آیة‌الکرسی می‌خوانید، بعد تسبیحات حضرت زهرا«سلام الله علیها»، بعد سه تا قل هو الله و سه صلوات و سه مرتبه « وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا » ( سوره طلاق، آیات 2 و 3).

 

پدرم می‌فرمودند بعد از آن دیگر هیچ وقت محتاج نشدم.

حکایتی از آیت الله نخودکی

آیت الله نخودکی

حاج شیخ حسنعلی اصفهانی از اول شب تا کنون بالای بام و در پای گنبد مشغول نماز می‌باشند و مدتی است که در حال رکوع هستند و چند بار که مراجعه کردیم ایشان را به همان حال رکوع دیدیم، اگر اجازه دهید به ایشان عرض کنیم که می‌خواهیم درها را ببندیم و ...

حکایاتی از حضرت آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی ره

 

تو بخور، او مداوا میشود!

پاسبانی می‌گفت:

« همسر من مدتها کسالت داشت و سرانجام قریب شش ماه بود که به طور کلی بستری شده بود و قادر به حرکت نبود. بنا به توصیه دوستان خدمت مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رفتم و از کسالت همسرم به ایشان شکوه کردم.

 

خرمایی مرحمت کردند و فرمودند: بخور. عرض کردم: عیالم مریض است. فرمودند: تو خرما را بخور او بهبود می‌یابد. در دلم گذشت که شاید از بهبود همسرم مأیوس هستند ولی نخواسته اند که مرا ناامید بازگردانند.

 

باری به منزل مراجعت و دقّ الباب کردم، با کمال تعجب، همسر بیمارم در حالیکه جارویی در دست داشت، در خانه را بر روی من گشود. پرسیدم: چه شد که از جای خود برخاستی؟

 

گفت: ساعتی پیش در بستر افتاده بودم، ناگهان دیدم مثل آنکه چیز سنگینی از روی من برداشته شد. احساس کردم شفا یافته ام، برخاستم و به نظافت منزل مشغول شدم.

 

پاسبان می‌گفت: درست در همان ساعت که من خرمای مرحمتی حاج شیخ را خوردم، همسرم شفا یافته بود. »

 

آگاهی از افکار

مرحوم ابوالقاسم اولیائی، دبیر شیمی‌دبیرستانهای مشهد می‌گفت:

« هر روز جمعه به خدمت حاج شیخ که در خارج شهر سکونت داشتند، می‌رفتم، یکروز در میان راه، به عبارتی از ابوعلی سینا می‌اندیشیدم و آن عبارت را خطا و اشتباه می‌دیدم.

 

چون به حضور حضرت شیخ رسیدم: بدون آنکه مطلبی را طرح کنم، ایشان عبارت ابن سینا را قرائت فرمودند و مشکل آنرا برای من حل کردند. سپس فرمودند:

 

« شایسته نیست که آدمی‌بدون تأمل به مردان بزرگ دانش، همچون ابوعلی سینا، نسبت غلط و اشتباه دهد. »

 

دستور شیخ به ملخها

 

حاج عباس فخرالدین یکی از ملاکین مشهد بود. او نقل کرد که سالی نخود بسیار کاشته بودیم، ولی ملخها به مزرعه ام حمله کردند و چیزی نمانده بود که همه آنرا نابود کنند.

به استدعای کمک، به خدمت جناب شیخ آمدم، فرمودند:

« آخر ملخها هم رزقی دارند. »

گفتم: با این ترتیب از زراعت من هیچ باقی نخواهد ماند. فکری کردند و فرمودند:

 

« به ملخها دستور می‌دهم تا از فردا زراعت تو را نخورند و تنها از علفهای هرزه ارتزاق کنند. »

پس از آن به ده رفتم، اما با شگفتی دیدم که ملخها به خوردن علفهای هرزه مشغولند و آن سال در اثر از میان رفتن علفهای زائد، آن زراعت سود سرشاری عاید من ساخت.

 

رکوع طولانی شیخ

 

آقای نظام التولیه سرکشیک آستان رضوی نقل کرد که:

« شبی از شبهای زمستان که هوا خیلی سرد بود و برف می‌بارید نوبت کشیک من بود.

اول شب خداّم آستان مبارکه به من مراجعه کردند و گفتند به علت سردی هوا و بارش برف زائری در حرم نیست، اجازه دهید حرم را ببندیم، من نیز به آنان اجازه دادم.

 

مسئولین بیوتات درها را بستند و کلیدها را آوردند. مسئول بام حرم مطهر آمد و گفت: حاج شیخ حسنعلی اصفهانی از اول شب تا کنون بالای بام و در پای گنبد مشغول نماز می‌باشند و مدتی است که در حال رکوع هستند و چند بار که مراجعه کردیم ایشان را به همان حال رکوع دیدیم، اگر اجازه دهید به ایشان عرض کنیم که می‌خواهیم درها را ببندیم.

 

گفتم: خیر، ایشان را به حال خود بگذارید، و مقداری هیزم در اطاق پشت بام که مخصوص مستخدمین است بگذارید که هرگاه از نماز فارغ شدند استفاده کنند و در بام را نیز ببندید.

 

مسئول مربوطه مطابق دستور عمل کرد و همه به منزل رفتیم.

آنشب برف بسیاری بارید. هنگام سحر که برای باز کردن درهای حرم مطهر آمدیم، به خادم بام گفتم برو ببین حاج شیخ در چه حالند. پس از چند دقیقه خادم مزبور بازگشت و گفت: ایشان همانطور در حال رکوع هستند و پشت ایشان با سطح برف مساوی شده است.

معلوم شد که ایشان از اول شب تا سحر در حال رکوع بوده اند و سرمای شدید آنشب سخت زمستانی را هیچ احساس نکرده اند نماز ایشان هنگام اذان صبح به پایان رسید. »

تنبیه مار!

آقای گلبیدی از قول آقا سید حسین موسویان  نقل کرد:

« آقا سید حسین برای من نقل کردند که به واسطه آقای حاج سید حسین موسوی امام جماعت مسجد سید اصفهان به مرحوم حاج شیخ حسنعلی معرفی شدم.

ایشان مرا به گرمی‌پذیرفتند و در هر سفر که به مشهد مشرف می‌شدم خدمت ایشان می‌رسیدم.

 

در سفر دوم یا سوم بود که روزی در مدرسه خیرات خان واقع در بست پائین خیابان مشهد در طبقه فوقانی مدرسه در حجره ایشان بودم که از طبقه هم کف سر و صدائی بلند شد.

 

مرحوم حاج شیخ فرمودند چه خبر است. گفتند طلبه ای را مار زده است. فرمودند او را بیاورید بالا. گفتند نمی‌تواند بیاید. فرمودند خودم می‌آیم. بلند شدند و به راه افتادند.

 

من هم به دنبال ایشان از پله‌ها پائین آمدم و به اتفاق حاج شیخ وارد اطاق طلبه شدیم دیدیم که طلبه دارد روی زمین می‌غلطد. آقا پرسیدند کجا را زده است؟ شست پای خود را نشان داد.

 

مرحوم حاج شیخ انگشت مبارک را با آب دهان تر کرده به محل گزیدگی مالیدند فی الفور درد ساکت شد. بعد فرمودند مار کجاست؟ مار در گوشه حجره بود نشانش دادند.

 

مرحوم حاج شیخ رو به مار کرده فرمودند:

« می‌خواهی ترا تنبیه کنم؟ چرا اذیت کردی؟ »

 

سپس رو کردند به شخصی که قیافه و کسوت رعایا و کشاورزان را داشت و جوالی همراهش بود که به پشت می‌بست. فرمودند جوال را بیاور. آورد به مار فرمودند برو توی آن توبره. مار حرکت کرد و وارد آن جوال شد. بعد به مار فرمودند:

« دیگر کسی را اذیت نکن والا ترا تنبیه خواهم کرد. »

و به آن مرد فرمودند آنرا بردار و بیرون دروازه رهایش کن و در راه هم آن را آزار منما. »

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۹ ، ۱۹:۲۵
فاصله گلناری

خلیج همیشگی فارس

خلیج فارس ایران در طول تاریخ مدّون خود از اهمیت ویژه ای در سیاست های بین المللی و منطقه ای برخوردار بوده است. از جمله ویژگی های قابل ذکر خلیج فارس، موقعیت خاص جغرافیایی آن می باشد. ارتباط این آبراه با اقیانوس هند و آب های آزاد، باعث شده تا منطقه از لحاظ تجاری و نظامی، به خلیج فارس وابسته شود. اکتشافات نفتی و غنای آب خلیج فارس از لحاظ مواد معدنی و غذایی، آن را به نگینی بی همتا تبدیل کرده و چشم طمع بسیاری از کشورهای منطقه و قدرت های فرا منطقه ای را به سوی خود جلب نموده است.

ارزش های عظیم اقتصادی و موقعیت سوق الجیشی و سیاسی خلیج فارس از قدیم الایام تا امروز، استعمارگران را تشنه حضور و سلطه طلبی در منطقه کرده و باعث شده تا آنها بکوشند همواره سیاست خود را بر این منطقه تحمیل کند؛ ازاین رو خلیج فارس، همیشه صحنه کشمکش و نبرد بوده و سرزمین های حاشیه آن نیز از این کشمکش ها متأثر شده است؛ به گونه ای که زندگی سیاسی و اقتصادی این کشورها با توجه به مسائل و جریان های جاری در خلیج فارس جهت و سمت و سو می گیرد.[1]

خلیج فارس، محور تفاهم

اختلاف نظر کشورهای منطقه در تعریف ترتیبات امنیتی، به یکی از عوامل اصلی ناامنی در منطقه تبدیل گشته است. ایران امنیت منطقه را مرتبط با کشورهای حاشیه خلیج فارس می داند و کشورهای عربی، حضور قدرت ها را در منطقه عامل آرامش و ثبات می دانند. برای رسیدن به اقتدار در خلیج فارس بدون حضور بیگانگان، باید چند اصل را پذیرفت: 1. تجارب تلخ گذشته که میراث استعمارگران است را نباید تکرار کرد.

2. باور کنیم امنیت منطقه بدون حضور بیگانگان و نیروهای خارجی با اتکا به قدرت مردم منطقه دست یافتنی است.

3. امنیت نیابتی شکست خورده است.

برای رسیدن به تفاهم میان کشورهای حوزه خلیج فارس لازم است به چند نکته توجه کنیم.

الف) همسازی فرهنگی ـ اجتماعی

ب) تکیه بر جنبه های مثبت و پیوندهای تاریخی؛ باید واژگانی چون عرب و عجم را کنار گذاشته و به اینده مردم منطقه بیاندیشیم و دست دوستی به سوی یکدیگر دراز کنیم.

ج) ایجاد تریبون های منطقه ای

د) راه اندازی کانون پژوهشگران خلیج فارس، استفاده از ابزارهای علمی و منطقی به دور از غرض ورزی ها، ایجاد فرصت هایی برای مطالعات منطقه ای، برگزاری همایش ها، همکاری دفاتر مطالعات منطقه ای ، تقویت همکاری های اقتصادی می تواند از روش های منجر به همکاری در منطقه باشد.

رسیدن به فضای مملو از اعتماد و پرهیز از ورود به منازعات سیاسی در منطقه از اهمیت ویژه ای برخوردار است.[2]

گفتار مجری

خلیج فارس

سودابه مهیجی

از آن هنگام که تاریخ بشر مکتوب شد و جغرافی به گونه ای علمی در مقیاس با سطح و حد تحقیق و مطالعه در دوران باستان مورد بررسی قرار گرفت، نام خلیج فارس، جزء چهار دریای شناخته شده بوده که به اعتقاد یونانیان کهن، همگی از یک اقیانوس عظیم به وسعتی معادل همه آب های جهان سرچشمه می گرفتند و بسیار پیش از آن که داریوش هخامنشی امپراتور ایران در کتیبه های خود از دریای پارس سخن براند، حتی غیر ایرانیان هم این پهنه آبی را با نام پارس می شناختند.

خلیج پارس، نامی است به جای مانده از کهن ترین منابع؛ زیرا که از سده های پیش از میلاد سر برآورده است و با پارس و فارس ـ نام سرزمین ملت ایران ـ گره خورده است.

قدمت خلیج فارس با همین نام چندان دیرینه است که عده ای معتقدند: «خلیج فارس، گهواره تمدن عالم یا خاستگاه نوع بشر است» ساکنان باستانی این منطقه، نخستین انسان هایی بودند که روش دریانوردی را آموخته و کشتی اختراع کرده و شرق و غرب را به یکدیگر پیوند داده اند. اما دریانوردی ایرانیان در خلیج فارس، قریب پانصد سال پیش از میلاد مسیح و دوران سلطنت داریوش اول آغاز شد.

پس از اسلام نیز آن زمان که واژه سازی و رویاپردازی برای خلق اسامی مجعول عاری از قبح نشده و جزء سنت های سیاست پیشگان و عوامل آنان درنیامده بود، جملگی علمای غیر ایرانی و حتی دانشمندان عرب مانند «شهاب الدین النویری» و «ابن حوقل النصیبی بغدادی» که نام خلیج فارس را همراه با نقشه آن به گونه ای مستند مشخص کرده است با حفظ حرمت قلم، تشکیک در نام این دریا را حتی در ذهن خود خطور ندادند و پای بندی به صداقت و راست اندیشی را از خود به یادگار گذاردند.

کشورهای حوزه خلیج فارس و جهان باید نیک دریابند که پاک کردن حقیقت از تاریخ، امری ناممکن است که جهان سال ها شاهد این گونه تلاش های ناممکن بوده و هست.[3]

خلیج فارس

دست طمع بیگانه را قطع می کنیم

مهیا زاهدین لباف

در رابطه با نام خلیج فارس تا اوایل دهه 1960م. هیچ گونه بحث و جدلی در میان نبود و تمامی منابع اروپایی و آسیایی و امریکایی، تمام دایره المعارف ها و نقشه های جغرافیایی نام آن را «خلیج فارس» عنوان می داشتند.

اصطلاح جعلی ـ خلیج عربی!! ـ برای نخستین بار از طرف یکی از نمایندگان سیاسی انگلستان در خلیج فارس به نام «سرچارلز بلگریو» عنوان شد. در واقع او بود که به قصد ایجاد تفرقه میان ایران و کشورهای عرب این عنوان جعلی را خلق نمود.[4] وی که به مدت 30 سال نماینده سیاسی و کارگزار دولت انگلیس بود در خلیج فارس، با مراجعت به انگلستان در 1966 کتابی را در رابطه با سواحل جنوبی خلیج فارس منتشر نمود و برای اولین بار در آن عنوان نمود عرب ها ترجیح می دهند خلیج فارس را خلیج عربی بنامند!!! سپس جمال عبدالناصر نیز از این عنوان تحریفی استفاده کرد تا احساسات ناسیونالیستی اعراب را به وجد آورد!

آنچه مسلّم است، عوامل استکبار در راستای سیاست «اختلاف بیانداز و حکومت کن» به منظور ایجاد تضاد میان اعراب و ایرانیان، عنوان ـ خلیج عربی ـ را بر سر زبان ها انداخته و همسایگان جنوبی ما بدون اطلاع از نیت اصلی آنان، چشم و گوش بسته با آغوشی باز به استقبال این جعل عنوان رفتند.

انگلیسی ها نخستین عاملان ایجاد این تفرقه بودند، آنان از قدیم به دنبال ایجاد یک دریای انگلیسی به جای خلیج فارس بودند و امریکایی ها هم که عاشق داشتن یک دریای امریکایی در جنوب ایران بودند برای حضور در منطقه به این موضوع دامن زدند.

ایران نسبت به این موضوع واکنش نشان داد و گمرک و پست از قبول محموله هایی با عنوان «خلیج عربی!!» خودداری نمودند و... .

تاریخ را ورق بزنید، اسناد محکمی برای نشان دادن میزان علاقه کشورهای مختلف فرا منطقه ای به تسلط بر ایران و خلیج همیشگی فارس آن وجود دارد. «پطر کبیر» در وصیت نامه خود به بازماندگان این گونه توصیه کرد: «باید به ایران حمله کنید و از سواحل خزر تا خلیج فارس را به هر قیمتی که شده به چنگ آورید».[5]

دریا سالار پرتغالی و فاتح هرمز نیز در گزارش خود نوشت: «مرکز روابط تجاری آسیا و هندوستان سه نقطه است، تنگه مالاکا، عدن و هرمز که از آن دو مهم تر است. با در دست داشتن این سه نقطه دولت پرتغال باید خود را مالک دنیا بداند».[6]

کشورهای حوزه خلیج فارس و جهان باید نیک دریابند که پاک نمودن حقیقت از تاریخ امری ناممکن است و جعل یک عنوان هرگز نمی تواند سلاح مناسبی باشد برای پاک نمودن هویت چندین هزار ساله یک منطقه و افراد وابسته به آن. جهان سال های سال است که شاهد این گونه تلاش های ناممکن می باشد. صهیونیست ها و فلسطین را به یادآورید. امروز همه باید بدانند که رویای تازه و پریشان سلطه طلبان هرگز تعبیر نخواهد شد. چرا که مرد و زن، پیر و جوان و کودک ایرانی مقتدرانه از نام و آب های نیلگون «خلیج همیشه فارس» حراست خواهد نمود.

زلال قلم

آبی مواج

سودابه مهیجی

تو را می شناسم.

چشم های آبی ات را به من بدوز هم سرزمین!

سال های سال «هم بغض» و «هم خنده» این خاکِ قدیمی، نشسته ای به تماشای تاریخ پر حادثه ای که در دشت های این سرزمین جولان داده و روز و شب این دیار را رقم زده است. سال های سال، در آغوش عاشقانه «ایران» زندگی کرده ای و قلب زلالت را چون ایینه ای مواج، با پارسیان عاشق در میان نهاده ای. چگونه نشناسمت؟ چگونه مرا نشناسی؟

چگونه خاطرات فیروزه ای سال ها بودنت را از یاد ببرم؟! چگونه گوهرهای برآمده از قلب تو را به خاطر نیاورم؟! چگونه تبرک نعمت خیز حضورت را پا به پای عمر وطن نادیده بگیرم؟!

«ایران» تو را دوست می دارد. «ایران»، این مادر همیشه سرفراز تاریخ، این بانوی مغرور شکست ناپذیر، سال ها هم نفسی با تو را در لحظه لحظه غیرت خویش خوگرفته و دست بردار آبروی بلند آوازه خویش نیست... . ایران هنوز جرعه جرعه تو را تشنه است. هنوز از پس این سالیان دراز تو را عاشقانه و آمرانه می طلبد.

همه می دانند... چهره های مبهوت و مرده و زنده تاریخ، تو را همیشه دست در گریبان ایران دیده اند. چشم گذشته های دور و نزدیک، مرزهای تنت را خوب می شناسند که به خطوط خاک لاله ها منتهی شده است. کودکان سرزمین من روزی در ساحل چشمان تو بازی کردند و روزی دیگر از آغوش طراوت خیز نگاهت قد کشیدند و سرباز های دلیر نبردها شدند. طفلان دیار من روزی جرعه های سبوی تو را نوشیدند و آنگاه، قطره قطره در خونشان به غیرت و رشادت بدل شدی. رودهای وطن من، با خون سرخ شهادت که درمی آمیختند، به آغوش تو سر می سپردند و بغض های اندوهشان را در دامان دریایی تو اشک می ریختند.

ای خلیج! ای دریای پارس زبان! ای که در پیراهن شرجی ات، ابرهای آسمان ایران گریسته اند! ای که صدف های دامان مرصّعت، گوشواره دخترکان سرزمین من است! آسوده باش که هیچ لهجه ناشناسی نام تو را بر زبان نخواهد آورد. که هیچ از گردِ راه رسیده ای ریشه های قدمت تو را از این خاک، بیرون نتواند کشید.

چه کسی بود صدایت زد؟ چه کسی اسم تو را به غلط زمزمه کرد؟ چه کسی خواب شومِ ربودنت را دیده؟ چه کسی حیله باطلِ تملک تو را در سر دارد؟ هراس نداشته باش. پریشان نشو. من نام تو را آن گونه که از قدیم تا امروز زندگی کرده است، بار دیگر به تمام مدعیان یادآور خواهم شد. من اصالت تو را به تمام توطئه ها نشان خواهم داد. تو را آن گونه که گواه راستین تاریخ است، به چشم های طمع، خالی می کنم. من «خلیج فارس» را به همه می فهمانم. خلیج ایرانی! همچنان با لهجه شیرین پارسی ات موج بزن و درّ و گوهر بر لب بیاور... مباد خواب آرامت را کسی بر آشوبد! مباد هیچ ادعای دروغینی، اخم های اضطراب بر جبین آسایشت بنشاند!

شکوه خوش آوازه! بخت بلند ایران! شناسنامه تو در دستان من است. هیچ بیگانه ای تو را به کابین فتنه های شوم در نخواهد آورد.

نفس آبی خلیج

مهیا زاهدین لباف

هنوز بلد نبودم بنویسم «ایران» که نقشه اش را نشانم دادند. توپ رنگارنگی برایم خریدند و گفتند: این یعنی همه دنیا... و میان آن همه دنیا، آبی هایش را بیشتر نگاه کردم، چون هنوز بلد نبودم بنویسم، دریا، خلیج... . دنیا را می چرخاندم و از تلافی رنگ هایش، خنده کوچکی، تمامی کودکی ام را پر می کرد، اما زیر پاهای گربه ای خوابیده، آبی همان آبی بود... .

بزرگ تر شدم... یاد گرفته بودم بنویسم ایران... با زبانی که «فارسی» می خوانندش و در پیچ وخم های تاریخش می بالیدم به واژگانی که بوی پارسی می داد و این شد تعصب، غرور و غیرت ایرانی من، به من یاد داده بودند که باید روی خیلی چیزها حمّیت داشته باشم و یکی از آنها پهنای آبی رنگ بود بر روی کره کوچک بچگی هایم که در جغرافیا «خلیج فارس» می خواندیمش.

و من هی بزرگ شدم و نام خلیج فارس هم بزرگ تر... . روزی از پنجره هواپیما نشانم دادند و گفتند: نفس بکش، حتی اگر از پشت شیشه باشد و من به اندازه آن گریه کردم، به اندازه عمق، وسعت خلیجم... .

هنوز آن قدر بزرگ نشده بودم که بتوانم بفهمم سیاست می تواند روی همه احساسات کودکانه من بنشیند یا پا بگذارد. اما فهمیدم که می خواهند نام خلیج فارس را از ما بدزدند و دزدی چیز بدی است... .

نقشه ام را در بغل می گرفتم تا هیچ کس نتواند به آن تعدی کند و به خیالم در دنیا همان یک نقشه بود که من داشتم و خوشحال بودم... .

هنوز هم خوش حال هستم و می دانم که اگر بخواهند پسوند زیبای فارس را از آبی ترین خلیج بدزدند ـ که نمی توانند ـ باز هم این نفس های آبی آب است که در هر دم و بازدم «فارس» را تکرار می کند.[7]

 

 گروه محراب 
.................................

ای همیشه فارس، ای خلیج مهر

همچــنان بمان، جاودان و استوار


 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۹ ، ۱۹:۲۳
فاصله گلناری
کد ۵۷۵۰۸
تاریخ انتشار: ۲۲ تیر ۱۳۹۱ - ۱۹:۱۷
 آیین اولین سالگرد مرحوم روح الله داداشی با حضور علاقه مندان ، ورزشکاران و برخی مسوولان استانی در امام زاده محمد (ع ) کرج برگزار شد .
 
روح الله داداشی قویترین مرد جهان و ایران سال گذشته در راه برگشت به منزل در کرج در اثر یک نزاع خیابانی با ضربات چاقو به قتل رسید.
 
مرحوم داداشی در رقابت های قویترین مردان جهان در کیش عنوان قویترین مرد جهان را به خود اختصاص داده بود .
 
رییس مجمع امور صنفی کرج و مشاور فرماندار در امور اصناف روز پنجشنبه در حاشیه آیین سالگرد قویترین مرد جهان و ایران به خبرنگار ایرنا گفت: روح الله داداشی عنوان قهرمانی و پهلوانی را یکجا برازنده خود کرد و با داشتن روحیه افتادگی از وی الگوی مناسبی برای جامعه ورزش بویژه جوانان ساخته بود.
 
'حمید کریمی ' افزود: حضور چشمگیر مردم خوب کرج بویژه ورزشکاران و روسای صنوف مختلف شهر، بیانگر منش پهلوانی روح الله داداشی است .
 
وی که از دوستان شادروان روح الله داداشی است اضافه کرد: داداشی شش ماه قبل از درگذشت در یک دیدار دوستانه که بین تیم والیبال رزکان و قویترین مردان کرج برگزار شد با توحه به باختی که داشتند با یک جعبه شیرینی از تیم برنده تجلیل کرد که خود روحیه خوب انسانی و معنوی شادروان پهلوان داداشی را می رساند.
 
زندگینامه: روح الله داداشی (1360- 1390)
 
وی در ابتدا به رشته ورزشی پرورش اندام علاقه نشان داد اما به واسطه حضور برادرش در رشته کشتی، از سال 1375 در این رشته فعالیت کرد.
 
روح‌الله در سال 1376 و در وزن 48 کیلو گرم به عنوان قهرمانی کشور در رشته کشتی نائل آمد.
 
وی در سال 1377 به رشته پرورش‌اندام رو آورد و در سال‌های 81 و 82، دو بار قهرمان مسابقات پرورش‌اندام تهران و ایران شد.
 
داداشی در مسابقات قویترین مردان جهان که در قشم برگزار شد مقام اول جهان را به خود اختصاص داد.
 
وی از جمله ورزشکاران صاحب عنوان قهرمانی کشورمان در رشته پرورش اندام بود و در کارنامه ورزشی اش هفت دوره قهرمانی کرج، 2 دوره قهرمانی تهران، 2 دوره قهرمان ایران در رشته پرورش‌اندام و در قویترین مردان یک دوره چهارم ایران،2 دوره سوم ایران، یک دوره قهرمانی کشور، 2 دوره قویترین مردان آهنین، یک دوره سوم جهان و یک دوره اول جهان را داشت 
روح الله داداشی قهرمان دو دوره رقابتهای قویترین مردان ایران و قهرمان مسابقات قویترین مردان جهان در قشم شامگاه شنبه با ضربات چاقو افراد ناشناس از پای درآمد و پس از انتقال به بیمارستان جان به جان آفرین تسلیم کرد.



آیین اولین سالگرد مرحوم روح الله داداشی با حضور علاقه مندان ، ورزشکاران و برخی مسوولان استانی در امام زاده محمد (ع ) کرج برگزار شد .
روح الله داداشی قویترین مرد جهان و ایران سال گذشته در راه برگشت به منزل در کرج در اثر یک نزاع خیابانی با ضربات چاقو به قتل رسید.
مرحوم داداشی در رقابت های قویترین مردان جهان در کیش عنوان قویترین مرد جهان را به خود اختصاص داده بود .
رییس مجمع امور صنفی کرج و مشاور فرماندار در امور اصناف روز پنجشنبه در حاشیه آیین سالگرد قویترین مرد جهان و ایران به خبرنگار ایرنا گفت: روح الله داداشی عنوان قهرمانی و پهلوانی را یکجا برازنده خود کرد و با داشتن روحیه افتادگی از وی الگوی مناسبی برای جامعه ورزش بویژه جوانان ساخته بود.
'حمید کریمی ' افزود: حضور چشمگیر مردم خوب کرج بویژه ورزشکاران و روسای صنوف مختلف شهر، بیانگر منش پهلوانی روح الله داداشی است .
وی که از دوستان شادروان روح الله داداشی است اضافه کرد: داداشی شش ماه قبل از درگذشت در یک دیدار دوستانه که بین تیم والیبال رزکان و قویترین مردان کرج برگزار شد با توحه به باختی که داشتند با یک جعبه شیرینی از تیم برنده تجلیل کرد که خود روحیه خوب انسانی و معنوی شادروان پهلوان داداشی را می رساند.
زندگینامه: روح الله داداشی (۱۳۶۰- ۱۳۹۰)
وی در ابتدا به رشته ورزشی پرورش اندام علاقه نشان داد اما به واسطه حضور برادرش در رشته کشتی، از سال ۱۳۷۵ در این رشته فعالیت کرد.
روح‌الله در سال ۱۳۷۶ و در وزن ۴۸ کیلو گرم به عنوان قهرمانی کشور در رشته کشتی نائل آمد.
وی در سال ۱۳۷۷ به رشته پرورش‌اندام رو آورد و در سال‌های ۸۱ و ۸۲، دو بار قهرمان مسابقات پرورش‌اندام تهران و ایران شد.
داداشی در مسابقات قویترین مردان جهان که در قشم برگزار شد مقام اول جهان را به خود اختصاص داد.
وی از جمله ورزشکاران صاحب عنوان قهرمانی کشورمان در رشته پرورش اندام بود و در کارنامه ورزشی اش هفت دوره قهرمانی کرج، ۲ دوره قهرمانی تهران، ۲ دوره قهرمان ایران در رشته پرورش‌اندام و در قویترین مردان یک دوره چهارم ایران،۲ دوره سوم ایران، یک دوره قهرمانی کشور، ۲ دوره قویترین مردان آهنین، یک دوره سوم جهان و یک دوره اول جهان را داشت 
کد
تاریخ انتشار: ۲۲ تیر ۱۳۹۱ - ۱۹:۱۷
 آیین اولین سالگرد مرحوم روح الله داداشی با حضور علاقه مندان ، ورزشکاران و برخی مسوولان استانی در امام زاده محمد (ع ) کرج برگزار شد .
 
روح الله داداشی قویترین مرد جهان و ایران سال گذشته در راه برگشت به منزل در کرج در اثر یک نزاع خیابانی با ضربات چاقو به قتل رسید.
 
مرحوم داداشی در رقابت های قویترین مردان جهان در کیش عنوان قویترین مرد جهان را به خود اختصاص داده بود .
 
رییس مجمع امور صنفی کرج و مشاور فرماندار در امور اصناف روز پنجشنبه در حاشیه آیین سالگرد قویترین مرد جهان و ایران به خبرنگار ایرنا گفت: روح الله داداشی عنوان قهرمانی و پهلوانی را یکجا برازنده خود کرد و با داشتن روحیه افتادگی از وی الگوی مناسبی برای جامعه ورزش بویژه جوانان ساخته بود.
 
'حمید کریمی ' افزود: حضور چشمگیر مردم خوب کرج بویژه ورزشکاران و روسای صنوف مختلف شهر، بیانگر منش پهلوانی روح الله داداشی است .
 
وی که از دوستان شادروان روح الله داداشی است اضافه کرد: داداشی شش ماه قبل از درگذشت در یک دیدار دوستانه که بین تیم والیبال رزکان و قویترین مردان کرج برگزار شد با توحه به باختی که داشتند با یک جعبه شیرینی از تیم برنده تجلیل کرد که خود روحیه خوب انسانی و معنوی شادروان پهلوان داداشی را می رساند.
 
زندگینامه: روح الله داداشی (1360- 1390)
 
وی در ابتدا به رشته ورزشی پرورش اندام علاقه نشان داد اما به واسطه حضور برادرش در رشته کشتی، از سال 1375 در این رشته فعالیت کرد.
 
روح‌الله در سال 1376 و در وزن 48 کیلو گرم به عنوان قهرمانی کشور در رشته کشتی نائل آمد.
 
وی در سال 1377 به رشته پرورش‌اندام رو آورد و در سال‌های 81 و 82، دو بار قهرمان مسابقات پرورش‌اندام تهران و ایران شد.
 
داداشی در مسابقات قویترین مردان جهان که در قشم برگزار شد مقام اول جهان را به خود اختصاص داد.
 
وی از جمله ورزشکاران صاحب عنوان قهرمانی کشورمان در رشته پرورش اندام بود و در کارنامه ورزشی اش هفت دوره قهرمانی کرج، 2 دوره قهرمانی تهران، 2 دوره قهرمان ایران در رشته پرورش‌اندام و در قویترین مردان یک دوره چهارم ایران،2 دوره سوم ایران، یک دوره قهرمانی کشور، 2 دوره قویترین مردان آهنین، یک دوره سوم جهان و یک دوره اول جهان را داشت 
یادی ازمرحوم داداشی کنیم     برای شادی رو حش صلوات  

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۹ ، ۱۹:۲۱
فاصله گلناری