به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

وبلاگی درباره ی همه چیز ،عمومی- اجتماعی- جامعه- اخبار و...

تیر و کمان پارالمپیک لندن/ رنجبرکیا به نیمه نهایی رسید

» سندن
forootan (2 of 18).jpg

ابراهیم رنجبرکیا با پیروزی مقابل رهام شهابی‌پور به جمع چهار کماندار برتر پارالمپیک لندن راه یافت.

 

به گزارش خبرنگار اعزامی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) از لندن، دو نماینده ایران در رشته تیر و کمان در کلاس W2 کار خود را آغاز کردند که ابراهیم رنجبرکیا با پیروزی 7 بر 1 مقابل هموطنش به مرحله نیمه نهایی راه پیدا کرد.

 

البته از بداقبالی تیم تیر و کمان ایران بود که دو نماینده ایران در مرحله یک چهارم نهایی با یکدیگر روبرو شدند. 

 

جودوی پارالمپیک لندن/ علیزاده با برد شروع کرد

» س91069۶
_G1E7342.JPG

جودوکار وزن 100 کیلوگرم ایران کارش را در رقابت‌های پارالمپیک با پیروزی آغاز کرد.

 

به گزارش خبرنگار اعزامی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) از لندن، حامد علیزاده پس از شکست‌های پیاپی جودوکاران در رقابت‌های پارالمپیک لندن، در نخستین پیکار خود حریف آلمانی خود را شکست داد.

 

علیزاده در این رقابت مقابل اوپمان از آلمان به روی تاتامی رفت و با یک امتیاز وازاری به برتری رسید. 

رستمی یک مدال نقره به اندوخته ایران افزود

 

وزنه بردار دسته 5/67 کیلوگرم کشورمان به مدال نقره بازی های پارالمپیک 2012 لندن دست یافت.

 

رقابت های وزنه برداری بازی های پارالمپیک 2012 لندن، عصر امروز (یکشنبه) در سالن ورزشی ''اکسل'' شهر لندن و در دسته 5/67 کیلوگرم پیگیری شد. 

در این دسته، ''روح الله رستمی'' نماینده کشورمان در گروه ''آ'' با ورزشکارانی از ترکمنستان، نیجریه، کلمبیا، مصر و چین به رقابت پرداخت و در پایان با مهار وزنه 208 کیلوگرم به مدال نقره رسید. 

در این دسته، ''لی لیو'' از چین با مهار وزنه 218 کیلوگرم ضمن جابه جایی رکورد بازی های پارالمپیک به مدال طلا دست یافت و نماینده مصر سوم شد. 

رکورد ورزشکاران این وزن به شرح زیر است: 

1 - ''لی لیو'' از چین با مهار وزنه 218 کیلوگرم 

2 - ''روح الله رستمی'' از ایران با مهار وزنه 208 کیلوگرم 

3 - ''ابراهیم شعبان'' از مصر با مهار وزنه 202 کیلوگرم 

4 - ''رافائل کانتیلو'' از کلمبیا با مهار وزنه 193 کیلوگرم 

5 - ''تولو تایوو'' از نیجریه با مهار وزنه 185 کیلوگرم 

6 - ''سرگئی مالادزه '' از ترکمنستان با مهار وزنه 180 کیلوگرم 

پیش از این در رشته وزنه برداری، ''نادر مرادی'' در دسته 60 کیلوگرم به مدال طلا دست یافته بود.

 

عساکره به دیدار رده‌بندی رسید

 

جودوکار وزن 90- کیلوگرم تیم ملی نابینایان و کم بینایان ایران مقابل حریف مغولستانی خود به برتری رسید و به دیدار رده‌بندی راه یافت.

 

هانی عساکره در سومین روز از رقابت‌های جودوی پارالمپیک 2012 لندن در دور اول با قرعه اول روبرو شد و در دور دوم به مصاف «اولگ کرتسول» جودوکار تیم ملی روسیه رفت و برابر حریف خود با ضربه فنی شکست خورد.

جودوکار وزن 90- ایران در نخستین مرحله جدول بازنده‌ها حریف مکزیکی را با ضربه فنی شکست داد و به دور بعدی راه یافت.

عساکره در این مرحله مقابل «گانبات داش سرن» جودوکار تیم ملی مغولستان قرار گرفت و با ضربه فنی کردن حریفش به دیدار رده بندی راه یافت تا برای کسب مدال برنز تلاش کند.
 

 

شانزدهمین مدال کاروان ایران در پارالمپیک به بانوان کماندار رسید

» سرویس: ورزشی - پارالمپیک لندن
981436705723485.JPG

بانوان کماندار ایران، شانزدهمین مدال کاروان ایران در پارالمپیک لندن را به دست آوردند.

 

به گزارش خبرنگار اعزامی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) از لندن، تیم ملی تیروکمان ریکرو بانوان ایران در مسابقه‌ی رده‌بندی به مصاف ایتالیا رفت که با نتیجه‌ی 188 بر 184 به پیروزی رسید و مدال برنز این رشته را به دست آورد.

 

زهرا جوانمرد، زهرا نعمتی و راضیه شیرمحمدی سه کماندار ایران در این رقابت حساس بودند که این سه بانوی کماندار موفق شدند شانزدهمین مدال را نصیب کاروان ایران در پارالمپیک لندن کنند.

 

این در حالی است که کاروان ایران امروز توسط علی محمدیاری در پرتاب دیسک، جواد حردانی در پرتاب وزنه و علی صادق‌زاده در وزنه‌برداری صاحب سه مدال برنز شده است و این چهارمین برنز ایران در مسابقات امروز به حساب می‌آید. البته امشب سجاد نیک‌پرست و سید عرفان حسینی در پرتاب نیزه و سیامند رحمان در وزنه‌برداری دیگر شانس‌های مدال ایران به حساب می‌آیند. 

تیم ملی والیبال نشسته از سد میزبان گذشت

 

تیم ملی والیبال نشسته ایران در مرحله یک‌چهارم نهایی رقابت‌های پارالمپیک توانست از سد بریتانیا عبور کند.

 

تیم ملی والیبال نشسته ایران که با اقتدار به مرحله یک‌چهارم نهایی رقابت‌های والیبال پارالمپیک 2012 لندن رسیده بود در این مرحله برابر بریتانیا قرار گرفت و توانست این تیم را با حساب 3 بر صفر و با نتایج 25 بر 18، 25 بر 13 و 25 بر 15 حریف خود را شکست دهد.

والیبالیست‌های ایران با این پیروزی راهی مرحله نیمه‌نهایی شدند و در این مرحله بامداد جمعه باید برابر روسیه قرار بگیرند.

پیش از این بازی، روس‌ها موفق شدند با نتیجه 3 بر 2 از سد برزیل عبور کنند و به مرحله نیمه‌نهایی برسند.
 

در تیم والیبال نشسته ایران همه ستاره هستند

 

آنالیزور تیم ملی والیبال نشسته کشورمان گفت: در تیم ملی ایران اصلا تک ستاره وجود ندارد و همه نفرات ما ستاره هستند که همین عامل نیز این تیم را به مرحله نیمه نهایی رهنمون کرده است.

 

 علیرضا معمری روز پنجشنبه در گفت و گو با خبرنگار اعزامی ایرنا افزود: خوشبختانه هم کادر فنی و هم بازیکنان یکدل و مصمم هستند و برای قهرمانی در بازی های پارالمپیک لندن هم قسم شده اند.

وی درباره دیدار چهارشنبه شب مقابل انگلیس اظهارداشت: ملی پوشان ما در این دیدار عملکرد خوبی داشتند ولی واقعیت این است که انگلیس تیمی نبود که بتواند ما را آزار دهد.

تیم ملی والیبال نشسته کشورمان شب گذشته با پیروزی سه بر صفر در مقابل تیم میزبان به مرحله نیمه نهایی بازی های پارالمپیک صعود کرد.

این مربی باسابقه کشورمان در خصوص دیدار حساس نیمه نهایی مقابل روسیه گفت: روسیه تیم استخوان داری است ولی هدف تیم ما این است که در بازی امشب مقابل این تیم با تمامی قوا به میدان برویم و با پیروزی، راهی دیدار فینال شویم.

وی در ادامه تاکید کرد: بلافاصله پس از دیدار شب گذشته با انگلیس، همه توجه خود را به بازی با روسیه متمرکز نموده و معایب و محاسن این تیم را برای ملی پوشان آنالیز کرده ایم.
 

سیامند رحمان روی همه را کم کرد او با اقتدار طلایی شد وبا افتخار رکورد شکنی کرد

 

 

شاهین ایزدیار با کسب عنوان دوم مسابقات شنای 100 متر قورباغه SB9 به فینال این رقابت‌ها صعود کرد.

چهاردهمین دوره بازی های پارالمپیک امروز شنبه با برگزاری رقابت های روز دهم در لندن پیگیری شد. در این روز از بازی ها و در مسابقات شنا، شاهین ایزدیار در رقابتهای 100 متر قورباغه SB9 به آب زد و با حدنصاب یک دقیقه و 12 ثانیه و 23 صدم ثانیه در رده دوم قرارگرفت.

در گروهی که ایزدیار در ان رقابت داشت، پنج شناگر از کشورهای چین، پرتغال، آمریکا و کانادا همراه با ایران حضور داشتند. بدین ترتیب ایزدیار با قرار گرفتن در رده دوم به فینال این مرحله از مسابقات راه یافت. دراین گروه نماینده چین صدرنشین شد.

 

یازدهمی ایران در پارالمپیک لندن با طلای حردانی

» سرویس: ورزشی - پارالمپیک لندن

کد61810239

شنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۰

2012-olympic-medals-all3.jpg

مدال طلای حردانی صعود یک پله‌ای کاروان ورزشی ایران در رقابت‌های پارالمپیک را به دنبال داشت.

 

 

به گزارش خبرنگار اعزامی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) از لندن، پس از روز کم‌فروغ ایران در رقابت‌های پارالمپیک ایران و سقوط به رده‌ی دوازدهم، مدال طلای حردانی در رقابت‌های پرتاب دیسک، یک پله صعود و رسیدن به رده‌ی بازدهمی را تا لحظه‌ی ارسال این خبر به دنبال داشت.

 

کاروان ورزشی ایران در رقابتهای پارالمپیک لندن (دلوار) تاکنون 9 مدال طلا، 6 نقره و 6 برنز به دست آورده است. 

17-18-19 و20 شهریور 91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۹ ، ۱۵:۳۹
فاصله گلناری

امروز پنجم شهریور، روز بزرگداشت زکریای رازی است. به پاس زحمات و کشفیات این حکیم و شیمیدان بزرگ ایرانی در عرصه داروسازی، روز بزرگداشت وی، روز داروسازی نام نهاده شده است.

zakariya-razi-salemzi-com.jpg

از مهمترین کشفیات این طبیب، شیمی دان و فیلسوف بزرگ، الکل و جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) می باشد. وی در دوران جوانی به زرگری و کیمیاگری می پرداخت که در اثر کار زیاد با مواد شیمیایی از ناحیه چشم آسیب دید؛ به همین دلیل به پزشکی روی آورد.

از آنجا که این دانشمند ایرانی اغلب کتاب های خود را به زبان عربی نوشته است، میان غربی ها به جالینوس عرب، شهرت می یابد. نوشته های رازی را تا ۲۷۱ کتاب، مقاله و رساله برشمرده اند، که از میان آنها پنجاه و شش جلد کتاب تنها در زمینه های مختلف طب می باشد. ابن سینا، رازی را در طب بسیار عالی می دانسته و در تالیف کتاب قانون از «حاوی» رازی استفاده برده است.

رازی از جمله پزشکانی است که از نظریات وی در طب امروزی نیز استفاده می شود. به عنوان مثال وی درمورد سنگ های کلیه و مثانه، کتاب هایی نوشته است و حتی در صورت عدم مداوا جراحی را لازم دانسته است.

در کتاب «منافع الاغذیه و مضارها» رازی به اهمیت تغذیه در درمان بیماریها بسیار تاکید داشته و درمورد ورزش و تاثیر آن بر هضم و گوارش غذاها اشاره نموده است.

محمد بن زکریای رازی در سال ۲۵۱ قمری در ری متولد شد و در سال ۳۱۳ دار فانی را وداع گفت.

اولین کتاب داروسازی در دنیا به دست ایرانیان نوشته شد .

* ایرانیان ، مؤسس اولین داروخانه های دنیا

به مناسبت پنجم شهریورماه  ، روز داروسازی

 از اوایل قرن پنجم میلادی که تعصبات مذهبی در اروپا به اوج خود رسیده بود،‌ عده زیادی از پزشکان و داروسازان از اروپا طرد شدند، و ایران را بهترین پناهگاه دانستند و با مساعدت شاهپور اول به خدمت دانشگاه جندی شاپور درآمدند و بالاخره جندی شاپور به مرکز تجمع اندیشه های یونان، هند، آسیای غربی و ایران تبدیل شد و علم پزشکی و داروسازی در آن رونق چشم گیر یافت.

برای اولین بار رشته پزشکی از داروسازی تفکیک شد و نیز کتاب های داروسازی و طبی حکمای یونانی چون ارسطو، سقراط و جالینوس در این دانشگاه به فارسی ترجمه شد.

در دانشگاه جندی شاپور تدریس را پزشکان ایرانی، یونانی،‌ سریانی و هندی به عهده داشتند و زبان رسمی این دانشگاه یونانی بود ولی داروسازی به زبان پارسی تدریس می شد. زیرا پزشکان ایرانی در  امور داروسازی مهارت خاصی داشتند به طوری که اولین کتاب  داروسازی در دنیا به دست شاپور بن سهل نوشته شد.

در جندی شاپور بالاخره طبی به وجود آمد که حاصل دانش و تجربیات طب ایرانی، یونانی و هندی بود و طب ایرانی قبل از اسلام نام گرفت. این طب بعدها پایه و اساس طب «ابن سینا» شد .

 ظهور اسلام

پس از حمله اعراب در زمان خلافت عمر، جندی شاپور به تصرف ابوموسی اشعری در آمد اما بیمارستان جندی شاپور همچنان برقرار بود تا آن که منصور دوانیقی سر سلسله خلفای عباسی، جبرائیل بن بختیشوع وعده دیگری از حکما و دانشمندان جندی شاپور را به بغداد برد و با این اقدام خلیفه عباسی ، بغداد که در آن روز پایتخت کشورهای اسلامی بود، مرکز علم پزشکی شد و در زمان مامون قسمت عمده کتاب های علمی فارسی، سریانی و هندی به زبان عربی ترجمه شد.

ترجمه کتب به زبان عربی زمینه را برای پیشرفت علمی سایر دول اسلامی فراهم آورد. در ایران نیز به محض آن که پادشاهان آل بویه ، در 320 هجری قمری (922 ـ م) استقلال از دست رفته خود را باز یافتند، عضدالدوله پادشاه آن سلسله به بغداد آمد و با وجود خلیفه عباسی عملاً زمام امور ممالک اسلامی را به دست گرفت و به ترویج علم و تاسیس موسسات خیریه پرداخت.

از آن جمله احداث نخستین بیمارستان به نام «بیمارستان عضدیه» در شهر بغداد بود و پس از آن با همت بزرگان ایران نه تنها در بغداد ، بلکه در بسیاری از شهرهای مهم ایران مانند نیشابور، بلخ، بخارا دانشکده و بیمارستان های مهم دایر شد که بخش داروسازی بیمارستان را «شرابخانه» می نامیدند و یکی از مهمترین بخش های بیمارستان به شمار می رفت و نیز سرپرست بخش داروسازی را «مهتر» می گفتند. بنابراین ایرانیان را باید پایه گذار تشکیلات صحیح داروسازی در بیمارستان دانست. یکی از مهمترین و معروفترین آنها بیمارستان و مدرسه نظامیه است که به همت وزیر لایق ایران، خواجه نظام الملک طوسی دایر شد. (نیمه اول قرن هفتم) که بزرگترین علمای آن روز در این مدارس تربیت یافتند. چنانکه شیخ  مصلح الدین ، سعدی  شیرازی به شاگردی در این مدرسه افتخار می کرد.

ابوبکر محمد بن زکریای رازی

زکریای رازی در سال 250 هجری قمری در ری متولد شد و با کشف الکل و سولفورهای مس و آهن، انقلابی بزرگ در علم پزشکی و شیمی به وجود آورد به همین دلیل یکی از دانشمندان بزرگ جهان محسوب می شود.

وی کتاب های فراوانی درباره بیماری ها و استفاده از داروهای گیاهی نوشت و برای رفع بسیاری از بیماری ها، بادکش و حجامت را تجویز می کرد.

رازی بیش از دویست جلد کتاب دارد که مهمترین آن کتاب «الحاوی» است. این کتاب یکی از آثار بزرگ پزشکی است که تا اوایل قرن اخیر در اروپا تدریس می شد.

«الحاوی» شامل همه نظرات پزشکی قبل از خود است و به قول مورخان اروپایی بزرگترین دایرة المعارف طبی به زبان عربی است اما عمر زکریای رازی مهلت نداد تا آن را به اتمام برساند.

412 صفحه  از کتاب «الحاوی» درباره داروسازی است و نیز یکی از آثار ارزنده رازی کتابی است که در موزه آستان قدس موجود است. او در این کتاب شکل گیاهان دارویی را نیز ترسیم کرده است.

 تولید گیاهان دارویی ، ادوات ساخت داروهای گیاهی و تاسیس داروخانه

به موازات پیشرفت های چشمگیر در علوم دارو گیاهی، مصارف آن در میان مردم نیز افزایش می یافت و تولید این نوع گیاهان شغل پردرآمدی برای تولید کنندگان محسوب میشد.به طوری که در اواخر قرن پنجم هجری، تولید و صدور گیاهان دارویینقشعمده ایدر تامین درآمد مردم داشت .

رازی

بدین سبب ایرانیان را ابداع کننده داروخانه یا داروسازی در بیمارستان ها می نامند. شیخ فریدالدین عطار یکی از حکماء و عرفای نامی ایران، مدت ها به این حرفه اشتغال داشت و موفق به ساخت انواع هاون، ظروف و ابزارهای داروسازی شد. وی توانست تحولات تازه ای در صنعت داروسازی و ترکیبات آن به ارمغان آورد.

 

 

ابوبکر محمد پسر زکریای رازی فیلسوف و عالم طبیعی و شیمی دان و پزشک بزرگ ایران عالم اسلامی و ملقب به جالینوس المسلمین از مفاخر مشاهیر جهان و یکی از نوابغ روزگار قدیم است. تولد او در اوایل شعبان سال 251 هجری در ری اتفاق افتاد و در همین شهر به تحصیلات خود در فلسفه و ریاضیات و نجوم و ادبیات مبادرت کرد و بعید نیست که توجه او به تحصیل علم کیمیا نیز در ایام جوانی جلب شده باشد.

 

توجه و اشتغال وی به علم طب بعد از سنین جوانی و بنابر قول ابوریحان بیرونی پس از مطالعات و تجارب آن استاد در کیمیا جلب و عملی شده و نتیجه عارضه پی بوده که در چشم وی از تجارب کیمیا وی پدید آمده بود نوشته اند:

رازی در سی سالگی به بغداد رفت و چون بر بیمارستان مقتدر گذر کرد به طب دلبستگی یافت و به تحصیل این علم پرداخت و چون در آن چیره دست شد، به ری بازگشت و به خدمت منصوربن اسحاق حاکم ری در آمد و سرپرست بیمارستان ری شد. بعدها به بغداد رفت و ریاست بیمارستان مقتدر را بر عهده گرفت و شهرت وی در بغداد به جایی رسید که سابقه نداشت.

محل و تاریخ وفات محمد رازی به درستی مشخص نیست، بیرونی وفات او را در ماه شعبان سال 313 هجری نوشته و تعداد تالیف های وی را بیش از پنجاه و شش کتاب و رساله دانسته است.

از مهمترین آثار او یکی �الحاوی� است که به نظر از �قانون� ابن سینا مهمتر است. این کتاب چند قرن مورد مطالعه و مراجعه، بلکه تنها کتاب اصلی درسی طب به شمار می رفته است. الحاوی دائره المعارفی بوده که اکنون تمام آن در دست نیست.

محمد رازی این کتاب را به صورت یادداشتهای متعددی تهیه کرده بود و بعد از مرگ وی به دستور ابن عمید از روی یادداشتهای او کتاب را استنساخ و تنظیم کردند. مقدار زیادی از نتایج آزمایشها و مطالعات رازی در این کتاب جمع است.

اثر دیگر رازی �طب المنصوری� است که به نام منصور بن اسحاق حاکم ری تالیف و تنظیم شده است. طب المنصوری و برخی از رساله های طبی دیگر محمد رازی به زبان لاتینی ترجمه و چاپ شده و مورد استفاده اروپاییان بوده است.

 

کتاب �من لا یحضره الطبیب� اثر دیگر وی شامل دستورهای ساده برای معالجات گوناگون است. کتاب دیگر او �برء الساعه� است.

در علم کیمیا باید رازی را سرآمد دانشمندان اسلامی دانست. از کارهای مهم او که متکی به آزمایشهای متعدد بوده، کشف جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) و الکل است.

محمد رازی کتابهای متعدد در کیمیا به رشته تحریر در آورده است که از آن جمله �کتاب الاکسیر� و �کتاب التدبیر� را باید نام برد. محمد رازی در پایان عمر به سبب کثرت کار و  مطالعه نابینا شد.

این فیلسوف و پزشک نامی ایران علاوه بر علم وسیع کیمیا و پزشکی جهانگیر، در فلسفه نیز دارای تحقیقات عمیقی است که مورد توجه و اهمیت می باشد. از کتابها و آثار فلسفی او اکنون جز تعداد معدودی در دست نیست، ولی آن چه از فهرست بیرونی و سایر ماخذ بر می آید. وی کتابهای متعدد در کلیات مسایل طبیعی و منطقیات و ما بعدالطبیعیه داشته است و آنها عبارتند از کتابهای: سمع الکیان الهیولی الصغیر و الهیولی الکبیر. (ابن ندیم: کتاب الهیولی المطلقه و للجسم محرکا من ذاته طبعا � فی العاده � المدخل الی المنطق � کتاب البرهان � کیفیه الاستدلال � العلم الالهی علی رای سقراط العلم الالهی الکبیر فی الفلسفه القدیمه � رساله در انتقاد اهل اعتزال � قصیده الهیه � الحاصل فی العلم اللهی � الشکوک علی ابرقلس � ردنامه فرفوریس به انابون المصری � النفس الصغیر � النفس الکبیر � الطب الروحانی -  فی السیره الغلسفیه � امارات الاقبال الدوله و چند رساله دیگر فلسفی که در رد بر مخالفان خود در مسئله قدم هیولی و لذت و معاد و ناقدان خود بر علم الهی ورد بر سیس ثنوی نگاشت.

کتاب دیگری نیز در رد نبوات و در نقض ادیان داشت به نام �فی النبوات� و شاید برای تکمیل اقوال خود در همین کتاب، کتاب معروف دیگر خود را به نام �حیل المتنبین� مشهور به �مخاریق الانبیاء � نگاشته بوده است.

زکریای رازی

محمد رازی علاوه بر تالیف های فلسفی، شروح و جوامعی هم از آثار متقدمین مانند ارسطو و افلاطون داشت. از افلاطیون رساله طیماوس را شرح کرد و از ارسطو جوامعی در منطق چون جوامع قاطیفوریاس و باری ارمینیاس و انالوطیقا ترتیب داد و نیز کتابی در منطق به روش و با اصطلاحات متکلمین اسلام تدوین کرد. دائره المعارف دانشمندان علم و صنعت درباره محمد بن زکریای رازی آمده است.

 

محمد رازی نه فقط در طب به تجربه دست می زد بلکه آزمایش را در کلیه مباحث علوم طبیعی ضروری می دانست. وی آزمایشهای شیمیایی خود را با چنان دقتی تشریح و توصیف کرده که امروزه هم هر شیمی دانی می تواند عینا آن را مجددا به معرض آزمایش درآورد. رازی مواد شیمیایی را طبقه بندی کرد، در بابی وزن مخصوص تحقیقاتی به عمل آورد و به اکتشافات مهمی از قبیل اکتشاف الکل و اسید سولفوریک نایل آمد. وی نخستین کسی است که کلیه اشیای عالم را به سه طبقه حیوانات، نباتات، جامدات تقسیم کرده است.�

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۹ ، ۱۵:۳۶
فاصله گلناری

اجلاس سران جنبش عدم تعهد

ایران > سیاست‌خارجی- دلارام عظیمی:
با توجه به اینکه در مورد زمان و تاریخ دقیق شکل‌گیری جنبش عدم‌تعهد تاریخ‌های ضد‌ونقیضی مطرح شده، طبیعی است که در مورد اهداف اولیه این جنبش و اینکه براساس چه اصولی استوار شده هم اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد.

درحالی‌که روایت‌های گوناگون از ایجاد این جنبش توسط رهبران سه غول سیاسی وقت، یعنی جواهر لعل نهر (نخست‌وزیر هند)، جمال عبدالناصر (رئیس‌جمهورمصر) و مارشال تیتو (رهبر یوگسلاوی سابق) به‌عنوان سه قلوهای جنبش عدم‌تعهد در کنفرانس بلگراد در سال1961 حکایت می‌کنند، اما برخی دیگر شکل‌گیری این جنبش را به کنفرانس کشورهای آسیایی و آفریقایی در باندونگ اندونزی در سال1955 نسبت می‌دهند که در جریان آن در مورد استعمار و نفوذ غرب بحث شده و این جنبش از سوی کشورهای تازه استقلال یافته از قدرت‌های استعماری سابق، تأسیس شده است.

با این حال این جنبش تنها شش سال بعد از این اجلاس در بلگراد و در پی اقدام تیتو شکل و فرم رسمی خود را پیدا کرد و رهبران اصلی پایه‌گذار آن احمد سوکارنو (رهبر سابق اندونزی)، جواهر لعل نهرو، تیتو، جمال عبدالناصر و ان کروما (رهبر سابق غنا) بودند. این جنبش در اوج جنگ سرد، نام عدم‌تعهد یا بی‌طرف را برای خود برگزید. در واقع در دهه60 میلادی، بعد از دوقطبی‌شدن جهان، جریان سومی تحت نام جنبش عدم‌تعهد ظهور پیدا کرد که بیشتر کشورهای عضو آن از امپراتوری‌های سابق اروپایی مستقل شده و هدف اصلی آنها ایجاد نیرویی تازه میان دو ابرقدرت غرب و شرق و اعطای قدرت به کشورهای عضو این جنبش به‌واسطه اتحاد و حمایت متقابل به‌خصوص در عرصه‌های بین‌المللی بود.

این جنبش با ایده‌های زیادی شکل گرفت و در سال‌های اولیه ایجاد آن، انتظارها و وعده‌های زیادی در مورد اهداف آن مطرح شد. اما حتی در سال‌های اولیه تأسیس هم جنبش عدم‌تعهد به اندازه‌ای که لازم بود، مؤثر واقع نشد. این جنبش برای شروع، از نظر اقتصادی و نظامی ضعیف بود و به همین‌خاطر نتوانست نقش عامل توازن میان شرق و غرب را ایفا کند. نکته بعدی اینکه جنبش عدم‌تعهد موفق نشد به برخی از اصول و اهداف اولیه خود نظیر ارتقای منافع متقابل و مشترک، همکاری و صلح پایدار میان کشورها و خودداری ورزیدن از هرگونه اقدام و تهدید حمله دیگر کشورها یا توسل به زور یا سیاست‌های استقلال‌طلبانه هریک از اعضای آن و برقراری رابطه با کشورهای دیگر براساس اهداف صلح‌جویانه متعهد بماند. به‌رغم ترسیم اهداف اولیه، برخی از کشورهای این جنبش با دیگر اعضای آن درگیر شده و همین مسئله سبب شد که جنبش عدم‌تعهد مطابق آنچه از ابتدا وعده آن را داده بود، نتواند بزرگ‌ترین جنبش صلح‌طلب تاریخ نام بگیرد. ضمن اینکه خیلی از اعضای آن از مدت‌ها پیش، از نظر سیاسی به یکی از دو ابرقدرت شرق و غرب پیوسته‌اند؛ اگرچه این وابستگی هیچ ربطی به موقعیت جغرافیایی این کشورها نداشته و براساس دیدگاه‌های ایدئولوژیک حدفاصلی میان جهان کاپیتالیست و سوسیالیست را شامل می‌شود. همین وقایع باعث شد که خیلی‌ها این فرضیه را مطرح کنند که جنبش عدم‌تعهد در واقع با از بین رفتن این ایدئولوژی به پایان راه خود رسیده است.

سردرگمی بعد از جنگ سرد

نکته‌ای که مطرح می‌شد این بود که بعد از جنگ سرد و سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال1991، منطق ادامه بقای جنبش عدم‌تعهد تا حدی زیرسؤال رفته ولی خیلی از اعضا، ازجمله هند علیه جدایی کشورها از این جنبش به‌پا خاسته و مدعی شدند که به مرور زمان جهان از نظر اقتصادی حالت طبقاتی و ناعادلانه پیدا کرده و بدین‌ترتیب جنبش عدم‌تعهد باید مرزهای خود را گسترده‌تر کرده و برای مبارزه با بی‌عدالتی به‌پا خیزد؛ اگرچه ایراد بزرگ وارده به دولت هند این بود که این کشور هم توافقنامه‌های هسته‌ای متعددی با ایالات متحده منعقد کرده است، ضمن اینکه طی سالیان اخیر خیلی از کشورهای آفریقایی رویکردی به سمت کشورهای شرق، به‌خصوص چین داشته‌اند و جنبش عدم‌تعهد هم دیگر تمایلی نسبت به ایجاد توازن بین شرق و غرب ندارد و باید دید نقش آتی این جنبش با توجه به اینکه ایدئولوژی‌های سیاسی قبلی آن دستخوش تغییرات زیادی شده‌اند، چه خواهد بود.

این سازمان که با اهداف استقلال‌طلبانه و ضد‌استعماری شکل گرفته بود، بعد از پایان دوران جنگ سرد درپی گسترش همکاری‌های بیشتر میان کشورهای توسعه یافته بود، ضمن اینکه گرایشی ضد‌هژمونیکی با توجه به سلطه طلبی آمریکا به‌عنوان ابرقدرت کنونی درعرصه بین‌المللی هم درمیان این کشورها رواج یافت. رویکرد ایالات متحده به جنبش عدم‌تعهد اینگونه بود که اگر این کشورها با آمریکا هم‌پیمان نیستند، پس لزوما علیه این کشور خواهند بود و همین موضوع سبب شد که ایالات متحده به‌صورت دشمن طبیعی اعضای این جنبش معرفی شود، به‌خصوص که آمریکا هم امروز کشورهای عضو این جنبش را به‌صورت مخالفان دیرینه دولت خود به دیده شک و تردید می‌نگرد.

متعهد یا غیرمتعهد؟

بین اعضای جنبش عدم‌تعهد، 9کشور (افغانستان، پاکستان، عراق، مصر، اردن، کنیا، نیجریه، اتیوپی و تانزانیا) از 10دولتی که بیشترین کمک‌های خارجی را طی سال2012 میلادی از سوی دولت آمریکا دریافت کرده‌اند به چشم می‌خورند. ضمن اینکه در بین آنها 9کشور از بزرگ‌ترین متحدان غیرعضو ناتوی آمریکا از سال1989 به این طرف شامل مصر، اردن، بحرین، فیلیپین، تایلند، کویت، مراکش، پاکستان و افغانستان هم حضور دارند. دیگر اعضای آن ازجمله هند، سنگاپور،آفریقای‌جنوبی و عربستان سعودی هم دارای روابط تجاری مهمی با دولت ایالات متحده هستند. با این حال، اعضای این جنبش با اتخاذ مواضعی مشابه در تصمیم‌گیری‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد تأثیرگذاری قابل توجهی داشته‌اند. اکتبر گذشته در جریان اجلاس سازمان ملل متحد این گروه به درخواست دولت سوریه مبنی برعدم‌حمایت از قطعنامه ضد ‌بشاراسد اروپایی‌ها وفادار ماندند. اگرچه به‌دلیل بروز اختلاف نظر در بین کشورهای عربی در مورد حوادث فعلی سوریه، این درخواست دولت اسد با موفقیت چندانی روبه‌رو نشد ولی اعضای جنبش عدم‌تعهد با هر 11رای مخالف و تقریبا تمامی 43رای ممتنع، اتحاد و یکپارچگی لازم در حمایت از یکی از اعضای جنبش را نمایان ساختند.

حفظ استقلال‌طلبی

به‌رغم پارادوکس‌های موجود در بین اهداف کشورهای عضو و به حاشیه رانده شدن اهداف اولیه این سازمان، درمیان اعضای این جنبش کشورهایی همچون ایران با تأکید بر ادامه فعالیت‌های هسته‌ای خود و مقابله با مخالفت‌های ایالات‌متحده و اتحادیه اروپا، کماکان روحیه استقلال‌طلبی و عدم‌وابستگی خود به شرق و غرب را حفظ کرده‌اند. ایران که پیمان ان‌پی‌تی را امضا و همواره اعلام کرده که برنامه هسته‌ای خود را با اهدافی صلح‌جویانه دنبال می‌کند، به تعهدهای خود در این زمینه ازجمله بازدیدهای مسئولان آژانس انرژی اتمی بین‌المللی وفادار مانده است. جنبش عدم‌تعهد مقرر کرده که دستیابی به تکنولوژی هسته‌ای برای اهداف صلح‌جویانه بلامانع است و انتظار می‌رود در اجلاس امسال این جنبش در تهران، تأکید مضاعفی در مورد مواضع هسته‌ای کشورها صورت گیرد. البته باید دید کشورهای عضو این جنبش برای حل اختلاف‌نظرهای موجود با آژانس بین‌المللی هسته‌ای چه تدابیری خواهند اندیشید. درعین حال نگرانی‌های ایالات متحده نسبت به مواضع اعضای این جنبش و تقویت هرچه بیشتر آن در آستانه اجلاس آتی که در سال2015 در ونزوئلا برگزار خواهد شد، به‌مراتب بیشتر خواهد شد. انتظار می‌رود در روابط بین کشورهای چپگرای آمریکای لاتین، نظیر ونزوئلا و کوبا و ایالات متحده تنش‌های بیشتری ایجاد شود. واشنگتن نیاز مبرمی مبنی بر بهبود روابط با کشورهای این منطقه احساس می‌کند و مسلما بعد از پایان انتخابات ریاست‌جمهوری در ماه نوامبر نخستین اقدامات ضروری برای حل این معضل را انجام خواهد داد.

در این نشست ابتدا قائم مقام وزیر خارجه مصر سخنرانی و سپس ریاست این نشست را به علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه کشورمان واگذار خواهد کرد.

آفتاب: نشست دو روزه وزیران امور خارجه کشورهای عضو جنبش عدم تعهد دقایقی پیش در مرکز همایش‌های بین‌المللی صدا و سیما آغاز به کار کرد. 

به گزارش مهر، مراسم افتتاحیه اجلاس دو روزه
وزیران خارجه جنبش عدم تعهد صبح امروز سه شنبه در سالن همایش‌های بین‌المللی صدا و سیما در تهران آغاز شد. 

در این نشست ابتدا قائم مقام وزیر خارجه مصر سخنرانی و سپس ریاست این نشست را به علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه کشورمان واگذار خواهد کرد. 

اجلاس عدم تعهد در روزهای 5 و 6 شهریور در سطح کارشناسان ارشد برگزار شد و بخش اصلی اجلاس (اجلاس سران) روزهای 9 و 10 شهریور ماه برگزار می‌شود. 

بنا بر این گزارش مفاد پیش‌نویس سند شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در نشست دو روزه کارشناسان ارشد این جنبش بررسی و به تصویب رسید و این پیش نویس ابتدا به اجلاس وزیران خارجه و پس از آن‌ برای تایید نهایی به اجلاس سران جنبش عدم تعهد ارایه خواهد شد.

اجلاس وزیران امورخارجه جنبش عدم تعهد آغاز به کار کرد
دقایقی پیش در مرکز همایش های بین المللی صدا و سیما؛
اجلاس وزیران امورخارجه جنبش عدم تعهد آغاز به کار کرد
علی اکبر صالحی هم اکنون درحال سخنرانی برای حاضران است/محمد امر در سخنانی ریاست جنبش را برای یک دوره سه ساله به ایران واگذار کرد.

نشست دو روزه وزیران امور خارجه کشورهای عضو جنبش عدم تعهد دقایقی پیش در مرکز همایش‌های بین‌المللی صدا و سیما آغاز به کار کرد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، مراسم افتتاحیه اجلاس دو روزه وزیران خارجه جنبش عدم تعهد صبح امروز سه شنبه در سالن همایش‌های بین‌المللی صدا و سیما در تهران آغاز شد.

اجلاس عدم تعهد در روزهای ۵ و ۶ شهریور در سطح کار‌شناسان ارشد برگزار شد و بخش اصلی اجلاس (اجلاس سران) روزهای ۹ و ۱۰ شهریور ماه برگزار می‌شود.

مفاد پیش‌نویس سند شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در نشست دو روزه کار‌شناسان ارشد این جنبش بررسی و به تصویب رسید و این پیش نویس ابتدا به اجلاس وزیران خارجه و پس از آن‌ برای تایید نهایی به اجلاس سران جنبش عدم تعهد ارایه خواهد شد.

mailindecisionenlightenedmail

بازتاب سفر دبیرکل سازمان ملل به ایران برای شرکت در اجلاس نمایندگان
ایران زورآزمایی دیپلماتیک با آمریکا و اسرائیل را برد

خبرگزاری فارس: سفر دبیرکل سازمان ملل به ایران یکی از دو اتفاق نامیمون برای سران رژیم صهیونیستی و آمریکا بود که با ورود او به تهران به وقوع پیوست. اکنون آنها باید منتظر اتفاق دوم باشند یعنی حضور رئیس جمهور مصر در ایران.

خبرگزاری فارس: ایران زورآزمایی دیپلماتیک با آمریکا و اسرائیل را برد

به گزارش فارس، به‌رغم همه فشارها و جوسازی‌های رسانه‌ای برای وادار کردن دبیرکل سازمان ملل متحد به تغییر تصمیمش برای سفر به ایران، بان کی مون امروز (چهارشنبه) وارد تهران شد. همین موضوع بود که موجب شد روزنامه «وال‌ استریت ژورنال» در مطلبی بنویسد: « ایران، رقابت بر سر بان کی مون را برد».

 

 

 

این روزنامه آمریکایی با بیان اینکه همه مخالفان سفر بان کی مون به تهران طی چند روز گذشته تلاش خود را برای ممانعت از این سفر در محافل خصوص و عمومی انجام دادند، نوشت: «این سفر، تهران را از نظر بین‌المللی برجسته می‌کند».

وال استریت ژورنال با اشاره به اینکه ایران و کشورهای غربی مخالف آن،‌ رقابت شدیدی در زمینه سرمایه‌گذاری روی سفر بان کی مون به ایران داشتند،‌ نوشت:‌ «از نظر گروه‌های مختلف مخالف ایران، سفر بان کی مون به تهران، ایران را از نظر بین‌المللی برجسته می‌کند و تهران را در مرکز توجهات جهانی قرار می‌‎دهد. این درحالیست که اسرائیل و آمریکا در طول هفته گذشته برای عدم حضور دبیرکل سازمان ملل به تهران لابی گسترده‌ای کردند با این حال، سخنگوی بان کی مون از حضور قطعی او در نشست عدم تعهد خبر داد».

 

«آلیوون بادارا سیسه»، وزیر امور خارجه سنگال در مصاحبه با خبرنگار فارس ابراز داشت که روابط دو جانبه ایران و سنگال از یک‌سال پیش قطع شده و دو کشور همچنان روابطی با یکدیگر ندارند.

وی همچنین از زمان بازگشایی سفارت ایران در سنگال نیز ابراز بی‌اطلاعی کرده و ابراز داشت که دو طرف در این خصوص بحث می‌کنند.

سیسه در پاسخ به سوالی اظهار داشت که به خاطر ایران به ایران نیامده بلکه حضورش تنها به خاطر اجلاس عدم تعهد است و اظهار امیدواری نمود که روابط میان دو ملت به زودی مجددا برقرار شود.

وی شیوه برگزاری اجلاس عدم تعهد در تهران را فوق‌العاده دانست و به ملت و دولت ایران بابت برگزاری این اجلاس، جدیت در سازمان‌دهی آن و میهمان‌نوازی تبریک گفت.

وزیر امور خارجه سنگال همچنین در جمع تعدادی از خبرنگاران بار دیگر بر اهمیت اجلاس تهران تاکید کرد و از تلاش و جدیت ایران برای برگزاری اجلاس تقدیر کرد.

وی خواستار آن شد که جنبش عدم تعهد در تمام بحران‌های جهانی فرستاده ویژه داشته باشد، سازمان همکاری‌های کشورهای جنوب را تشکیل دهد، شورای مسایل اجتماعی و اقتصادی ایجاد کند و از صرف صدور اعلامیه و محکومیت، فراتر رود.

 

جلیلی: کشورهای مستقل در چارچوب «نم» می‌توانند به یک قطب جهانی تبدیل شوند

خبرگزاری فارس: جلیلی در دیدار با وزیر خارجه الجزایر با اشاره به سوابق مبارزات ضداستکباری مردم الجزایر بر نقش مهم این کشور در پیشبرد اهداف جنبش عدم تعهد تأکید کرد و گفت: کشورهای آزاد و مستقل در چارچوب جنبش غیر متعهدها می‌توانند با انسجام و و حدت به یک قطب جهانی تبدیل شوند.

 

 

خبرگزاری فارس: جلیلی: کشورهای مستقل در چارچوب «نم» می‌توانند به یک قطب جهانی تبدیل شوند

به گزارش خبرگزاری فارس، «مراد مدلسی» وزیر امور خارجه الجزایر در حاشیه نشست 2 روزه وزیران امور خارجه کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در آستانه اجلاس سران در تهران، عصر امروز با دبیر شورای عالی امنیت ملی دیدار و گفت‌وگو کرد.

دکتر جلیلی در این دیدار با اشاره به سوابق مبارزات ضد استکباری مردم الجزایر بر نقش مهم این کشور در پیشبرد اهداف جنبش عدم تعهد تأکید کرد و گفت: کشورهای آزاد و مستقل در چارچوب جنبش غیر متعهدها می‌توانند با انسجام و و حدت به یک قطب جهانی تبدیل شوند.

نماینده مقام معظم رهبری در شورایعالی امنیت ملی با تبیین طرح دشمنان برای جلوگیری از بهره برداری کشورهای اسلامی و مستقل از فرصت‌های جدید فراروی ملت‌ها اظهار داشت اعضای جنبش عدم تعهد باید در برابر دسیسه اختلاف افکنی دشمنان و برافروختن آتش منازعات طائفی و مذهبی، هوشیار باشند و با تجمیع ظرفیت‌های بالای خود انحصارهای جبهه امپریالیستی را در عرصه‌های مختلف بشکنند.

دبیر شورایعالی امنیت ملی همچنین با تشکر از حمایت مستمر الجزایر از حقوق مسلم جمهوری اسلامی در برخورداری از فنآوری صلح آمیز هسته‌ای، اصرار ایران بر حقوق خود را در واقع دفاع از حقوق همه اعضای معاهده N.P.T و کشورهای مستقل دانست.

 

 

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، بان‌کی‌مون دبیر‌کل سازمان ملل امروز (چهارشنبه) بعد از دیدار و گفت‌وگو با علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در نشستی خبری در پاسخ به این سؤال که برخی شما را به رفتار دوگانه در مسائلی مثل حقوق بشر متهم می‌کنند؛ مواضع شما در خصوص نقض حقوق بشر در ایران چیست، اظهار داشت: من قبل از هر چیز از آقای لاریجانی به خاطر میزبانی از من و هیئتم تشکر می‌کنم و بسیار خوشحالم که برنامه خودمان را با بازدید از مجلس شورای اسلامی ایران شروع می‌کنم.

وی افزود: اولین بار است که بنده به عنوان دبیرکل سازمان ملل به ایران می‌آیم ولی دلیل نمی‌شود که من قبلا ایران نبوده باشم؛ از سال 1974 به دفعات به عنوان یک دیپلمات کره‌ای به ایران آمدم و خاطرات بسیار خوبی هم دارم.

بان کی مون ادامه داد: من فکر می‌کنم که تمام دنیا باید از ایران به خاطر تمدن و فرهنگ بسیار غنی متشکر باشد؛ ما می‌دانیم که ایرانیان دستاوردهای بزرگی را برای کل بشریت در طول تاریخ داشته‌اند و من به همین دلیل من به مردم ایران احترام زیادی می‌گذارم و برای آنها ارزش زیادی قائل هستم.

دبیرکل سازمان ملل گفت: در حال حاض که ایران ریاست جنبش عدم تعهد را بر عهده گرفته، می‌دانم که این کشور و مردمش می‌توانند بیش از پیش در جامعه جهانی نقش ایفا کنند و همکاری بیشتری با سازمان ملل داشته باشند.

وی اضافه کرد:‌ ایران به مسائلی که در جامعه بین‌المللی وجود دارد و مسائلی که در خاورمیانه وجود دارد، کمک کند و من فکر می‌کنم ایران می‌تواند نقش بسیار مفیدی در این زمینه ایفا کند.

وی اظهار داشت: ‌ما با ریاست مجلس شورای اسلامی ایران صحبت‌هایی داشتیم و من به آقای لاریجانی گفتم که به نظرم ایران می‌تواند در تحولات منطقه کمک کننده باشد؛ همچنین در مورد سوریه با همدیگر صحبت کردیم و از حمایت‌های ایران در جریان‌های دموکراسی خواهانه در منطقه تشکر کردیم.

دبیرکل سازمان ملل ادامه داد: همچنین ما از ایران به خاطر میزبانی از پناهندگان افغانی که تعداد زیادی بودند، تشکر کردیم و اعتقاد داریم ایران می‌تواند نقش مهمی را در صلح و ثبات در افغانستان، یمن، عراق و بحرین ایفا کند.

بان کی مون گفت: من اینجا هستم تا به مسئولان ایرانی بگویم ایران می‌تواند نقش مهمی را در حل و فصل بحران سوریه به صورت مسالمت‌آمیز ایفا کند؛ مردم سوریه رنج زیادی را متحول شدند و در ماه‌های گذشته 20 هزار نفر جان خود را از دست داده‌اند و مردم این کشور به دنبال مطالبات خود هستند.

وی اظهار داشت: من فکر می‌کنم ایران می‌تواند نقش مهمی را در حل بحران در سوریه ایفا کند.

 

بان کی مون با احمدی‌نژاد دیدار کرد

خبرگزاری فارس:عصر امروز بان کی مون با محمود احمدی نژاد رییس جمهور کشورمان دیدار کرد.

 

 

خبرگزاری فارس: بان کی مون با احمدی‌نژاد دیدار کرد
 گزارش تصویری مرتبط

-------------------------------

به گزارش  خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس ،بان کی مون دقایقی پیش با  محمود احمدی نژاد رییس جمهور اسلامی کشورمان دیدار کرد.

رییس جمهور در دیدار با بان کی مون ضمن مذاکره در خصوص مهمترین مسائل بین المللی و منطقه ای نقش و جایگاه جنبش عدم تعهد در برقراری صلح و امنیت پایدار در جهان را مورد بررسی قرار داد.

دبیر کل سازمان ملل متحد ظهر امروز به منظور شرکت در شانزدهمین اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد به تهران وارد شد و تا این لحظه با لاریجانی و احمدی نژاد دیدار کرد.

دیدار با رهبر معظم انقلاب و دبیر شورای عالی امنیت ملی از دیگر برنامه های بان کی مون در سفر به ایران است.

 

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، علی لاریحانی رئیس مجلس شورای اسلامی پس از دیدار و گفت‌وگو با بان کی مون دبیرکل سازمان ملل در نشست خبری ضمن ابراز خرسندی از حضور بان کی مون دبیر کل سازمان ملل در ایران اظهار داشت: آقای بان کی مون بعد از حضور در ایران ابراز علاقه کرده که به پارلمان بیاید و با مسئولان مجلس مذاکراتی داشته باشد.

وی افزود: قسمتی از مذاکرات ما انجام شده و بقیه مذاکرات به بعد از ناهار موکول می‌شود.

رئیس مجلس شورای اسلامی ادامه داد: خیلی خوشحال هستیم که آقای دبیرکل به ایران آمده هر چند که قبلا هم به ایران سفر داشتند ولی در این مسند تاکنون به ایران نیامده بودند.

لاریجانی اضافه کرد: با توجه به اهمیتی که مسند آقای بان کی مون در ایجاد صلح در جهان دارد، فرصت مغتنمی بود که امروز در مورد مسائل مهم منطقه با وی صحبت کنیم.

وی اظهار داشت: در حال حاضر مسائل حساسی در منطقه وجود دارد، رویکرد ایران ایجاد صلح در منطقه است و ما با کشورهای همسایه در منطقه ارتباط خوبی داریم و اگر در موضوعی اختلاف داشته باشیم، ربطی به مشاجرات ندارد.

لاریجانی تاکید کرد: ما نظرات خودمان را داریم اما کمک کننده به ایجاد صلح در منطقه هستیم.

وی ادامه داد: متاسفانه برخی کشورهای بزرگ دائما در منطقه ماجراجویانه عمل می‌کنند و نوعی به هم ریختگی در منطقه بوجود می‌آورند.

لاریجانی به مسائل سوریه اشاره کرد و گفت: آنچه که در حال حاضر در سوریه می‌بینیم، به خاطر ماجراجویی‌های برخی کشورهاست البته بنده نگرانی‌های خود را از مسائل و ماجراهای سوریه بیان کرده‌ام.

 

 

به گزارش خبرنگار فارس مستقر در ستاد خبری شانزدهمین اجلاس کشورهای عدم تعهد، «ایوان مارکیج» وزیر امور خارجه صربستان گفت: ما به عنوان یک عضو ناظر از اروپا در نشست عدم تعهد در تهران شرکت کردیم.

مارکیج در پاسخ به فارس تصریح کرد: کشورش نسبت به نتایج مثبت نشست شانزدهم در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی امیدوار است.

وی افزود: ما علاقمندیم در سایه چنین نشست‌هایی همکاری‌های همه جانبه و دوجانبه گسترش یابد.

وزیر خارجه صربستان در پایان گفت: صربستان و ایران روابط خوب و رو به گسترشی با یکدیگر دارند.

 

بر اساس این گزارش، یکشنبه و دوشنبه نشست کارشناسان جنبش عدم تعهد در تهران برگزار شد و از روز سه شنبه (دیروز) نشست وزرای خارجه کشورهای عدم تعهد آغاز به کار کرد و امروز نیز ادامه دارد.

 

شانزدهمین نشست سران عدم تعهد نیز روزهای پنجشنبه و جمعه نهم و دهم شهریور ماه در سالن اجلاس سران برگزار می‌شود.

8شهریور91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۹ ، ۱۵:۳۲
فاصله گلناری
 
      

به بهانه سالروز شهادت شهیدان رجایی و باهنر و روز مبارزه با تروریسم

نوید شاهد: روز هشتم شهریور 1360، محمد علی رجایی، رئیس جمهوری اسلامی ایران همراه با دکتر محمد جواد باهنر نخست وزیر، بر اثر انفجار بمبی که در ساختمان نخست وزیری کارگذارده شده بود، به شهادت رسیدند.

این حادثه از جمله حوادث تروریستی سال 1360 بود که سازمان مجاهدین خلق (منافقین) علیه مردم و مسئولان کشور مرتکب شدند. حادثه هشتم شهریور دو ماه پس از حادثه هفتم تیر که در آن دکتر سید محمد حسین بهشتی رئیس دیوانعالی کشور همراه با 72 نفر از مسئولان خدمتگزار جمهوری اسلامی ایران در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید به وقوع پیوست.

هشتم شهریور در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران روز مبارزه با تروریسم نام گرفته است و هرساله یادآور حادثه ای غم انگیز در تاریخ ایرانیان است.

سالروز انفجار دفتر نخست وزیری به دست منافقان و شهادت مظلومانه شهیدان رجایی و باهنر در سال ۱۳۶۰ و هم چنین قرار داشتن در هفته دولت بهانه ای شد برای مروری دوباره بر شخصیت شهیدان رجایی و باهنر، شاید که بیشتر و بهتر بتوانیم روش و منش آن شیفتگان خدمت و شیدائیان شهادت را باز شناسیم و زنده نگه داریم.


شهیدان رجایی و شهید باهنر هر دو در سال ۱۳۱۲ متولد شدند، یکی در کرمان و یکی در قزوین. هر دو از دهه چهل وارد مبارزات سیاسی شدند. مرحوم شهید رجایی با ورود به گروه های مسلح دهه چهل، در متن مبارازت جدی علیه رژیم شاه قرار داشت و سال ها در زندان رژیم منحط پهلوی زیر شدیدترین شکنجه های قرون وسطایی قرار داشت که در سال ۱۳۵۷ در اثر مبارزات مردم از زندان آزاد شد و به دامن پر مهر ملت بازگشت. در سال ۱۳۵۸ موفق شد به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس راه یابد و در سال ۱۳۵۹ به عنوان اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی انتخاب شد و پس از عزل بنی صدر، از جانب مردم به مقام ریاست جمهوری رسید.

شهید باهنر هم در سال ۱۳۳۵ وارد دانشگاه شد و در سال ۱۳۳۷ دکترای الهیات خود را اخذ کرد و از سال ۱۳۴۱ در متن مبارزات اسلامی قرارگرفت و بارها طعم تلخ زندان و شکنجه را چشید. روشنگری های او در مساجد تهران به ویژه مسجد جلیلی، مسجد هدایت و مسجد جامع تهران زبانزد خاص و عام بود. در سال ۱۳۵۰ از سوی رژیم ممنوع المنبر شد و تا پیروزی انقلاب نقش مهمی در سازماندهی نیروهای مسلمان ایفا کرد و از جانب شورای روحانیت مؤتلفه مسوول آموزش معارف اسلامی بود.

پس از عزل بنی صدر در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰، مردم برای انتخاب رییس جمهور جدید آماده می شدند. مجموعاً هفتاد و یک نفربرای انتخابات ثبت نام کردند که شورای نگهبان از بین آن ها صلاحیت چهار نفر یعنی عباس شیبانی ، علی اکبر پرورش ، حبیب اللّه عسکراولادی و محمدعلی رجایی را تأیید و در تاریخ یکشنبه ۲۱ تیر ۱۳۶۰ رسماً اعلام کرد.


در سال ۱۳۵۷، پس از آزادی از زندان شهید باهنر و شهید بهشتی، به همراه برخی شخصیت های دیگر نسبت به تشکیل حزب جمهوری اسلامی اقدام نمودند و مرامنامه و اساسنامه آن را تهیه کردند و بدین وسیله تشکیلات حزب جمهوری اسلامی رسماً فعالیت خود را آغاز کرد. نقش شهید باهنر در حزب بسیار تعیین کننده بود و در همه کارها با وی مشورت می شد. پس از شهادت شهید بهشتی در فاجعه خونین انفجار دفتر مرکزی حزب در هفتم تیر ماه سال ۶۰، شهید باهنر به دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی انتخاب شد و این مسوولیت را تا زمان پذیرش پست نخست وزیری به عهده داشت.


دومین انتخابات ریاست جمهوری در ۲ مرداد ۱۳۶۰ برگزار شد. شورای نگهبان در تاریخ ۱۰ مرداد۱۳۶۰ صحت انتخابات را تأیید و اعلام کرد که رجایی با اکثریت مطلق آراء اخذ شده ، به عنوان رییس جمهور انتخاب شده و این انتخاب مورد تأیید آن شورا می باشد. در همین روز وزارت کشور تأییدیه شورای نگهبان را به اطلاع امام خمینی(ره ) رساند و روز ۱۱ مرداد ۱۳۶۰ همزمان با عید فطر در حسینیه جماران ، امام خمینی (ره ) حکم ریاست جمهوری رجایی را تنفیذ کردند.

شهید باهنر
شهید رجایی در۱۲ مرداد ۱۳۶۰ در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی ، مراسم تحلیف را به جا آورد و پس از آن درمجلس شورای اسلامی دکتر محمد جواد باهنر را به سمت نخست وزیر منصوب و به مجلس شورای اسلامی معرفی کرد. شهید رجایی مجموعا ۲۸ روز به عنوان رییس جمهور خدمت نمود و در ۸شهریور همان سال توسط منافقین به شهادت رسید.


متاسفانه کابینه شهید رجایی مدت زمان زیادی نتوانست به حیات خود ادامه دهد و در تاریخ هشتم شهریور سال ۱۳۶۰، منافقان، دفتر ریاست جمهوری را منفجر کردند و در این حادثه رییس جمهور و نخست وزیر به شهادت رسیدند.



وقایع روز شهادت...



ساعت حدود 3 بعدازظهر روز هشتم شهریور بود. شورای امنیت کشور امروز جلسه دارد. این بالاترین مرجع تصمیم گیری درباره مسائل امنیتی و سیاسی کشور است. آن هم کشوری که یک سال و نیم از انقلاب مردمی اش می گذرد و هنوز نظام جدید استقرار کامل نیافته و با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کند. بخشی از سرزمینش در اشغال ارتش بیگانه است و در یک جنگ نابرابر گرفتار شده است.

اولین رئیس جمهورش به همراه مسعود رجوی سردسته مخالفین حکومت از کشور فرار کرده است. گروه رجوی از آن زمان وارد فاز نظامی علیه نظام شده و به ترور و انفجار روی آورده اند. هر روز حادثه ای در کشور پیش می آید. دو ماه پیش در یک انفجار سهمگین در دفتر حزب جمهوری چندین نفر از مسئولین درجه یک و مدیران برجسته نظام از دست رفته اند. عملا نظام نوپا درگیر جنگی داخلی شده است. درحالی که یک سال است خاک کشورش مورد تجاوز ارتش تجاوزکار صدام قرارگرفته و بخش وسیعی از مرز کشور از قصر شیرین تا آبادان در اشغال آنها است.

جمعیت چند استان مرزی آواره شهرهای دیگر شده اند. از هر کوی و برزنی در شهرهای ایران جوانانی به سمت جبهه ها می روند تا از وطنشان دفاع کنند. هر روز هم تعدادی از این نیروها به خاک و خون می غلتند. شورای امنیت در این شرایط ناامن و بحرانی تشکیل جلسه داده تا درباره مهمترین مسائل کشور تصمیم بگیرد.اعضای شورا یک به یک وارد سالن می شوند. قرار بود از امروز جلسه رسما زیر نظر دکتر محمدجواد باهنر نخست وزیر اداره شود. اما باهنر این کار را به عهده رجایی گذاشت.

رجایی قسمت بالای میز و باهنر در کنار او سمت چپش نشسته، مسعود کشمیری دبیر جلسه سمت راست مقابل باهنر، تیمسار وحید دستجردی کنار باهنر و بعد از او اخیانی به جای فرماندهی ژاندارمری کل نشسته، در کنار وی به ترتیب تیمسار کتیبه، سرورالدینی معاون وزیر کشور، خسرو تهرانی از اطلاعات نخست وزیری، کلاهدوز قائم مقام سپاه یک طرف میز بودند و طرف دیگر میز تیمسار شرف خواه معاون نیروی زمینی، سرهنگ وحیدی معاون هماهنگی ستاد مشترک، سرهنگ وصالی فرمانده عملیات نیروی زمینی، و سرهنگ صفاپور فرمانده عملیات ستاد مشترک نشسته بودند.

مسعود کشمیری دبیر و منشی جلسه است. تمامی صورتجلسه ها را او می نویسد. اعضای جلسه را هم او دعوت و هماهنگ می کند و سایر کارهای دفتری شورا به عهده اوست. این جلسه هم آمده، ضبط صوت بزرگش را هم آورده است که مذاکرات را ضبط کند. آن را جلو رجایی و باهنر می گذارد. کسی به فکرش نرسید که چرا او از ضبط به این بزرگی استفاده می کند. کشمیری مورد اعتماد همه بود. سیری که طی کرده بود تا به این مقام رسیده بود جای شک و شبهه ای باقی نمی گذاشت. به خصوص که قیافه حق به جانبی داشت. از ریش محرابی و صورت سرخ و سفیدش روحانیت و نورانیت می بارید.

تسبیح اش هم همیشه همراهش بود و برای خیلی کارها استخاره می کرد. همه او را به تشرع می شناختند. در جلسات دعای کمیل او یکی از دعاخوان ها بود و گاه پیش نماز هم می ایستاد. کسی حدس نمی زد که او از اعضای گروه رجوی و نفوذی در عالی ترین مرکز تصمیم گیری یعنی شورای امنیت کشور باشد. به خصوص که او مواضع تندی علیه آنها داشت و گویا پیشنهادهایی مثل بمباران ایستگاه رادیویی مجاهد داده بود که اعتماد اطرافیان به او دوچندان شده بود. او یکی دو ماه پس از پیروزی انقلاب که اوضاع سازمانی نیافته و همه جا به هم ریخته بود، از طرف دفتر نخست وزیری به ارتش معرفی شد تا حفاظت از اسناد و مدارک نیروی هوایی را بر عهده گیرد.

به این ترتیب اسناد طبقه بندی شده نیروی هوایی در اختیار او قرار گرفت. تا همین اواخر در آنجا مشغول بود و بعد از مدتی آنجا را رها کرد و به شورای امنیت منتقل شد. او چنان اعتماد همه را جلب کرده بود که موقع تردد در نخست وزیری بازرسی بدنی نمی شد و هرچه می خواست می برد و می آورد. آن روز هم کسی متوجه نشد که کشمیری چگونه آن بمب ساعتی قوی را وارد ساختمان نخست وزیری کرد.

دقایقی از شروع جلسه گذشت. دستجردی گزارش وقایع مهم هفته گذشته را می داد. از جمله کشته شدن سرگرد همتی در اثر تیراندازی یکی از محافظانش که بحث بود که این تیراندازی عمدی یا سهوی بوده است. کنار سالن فلاسک چایی گذاشته بودند و هر کس چای می خواست خودش می رفت و چای می ریخت. تردد اعضای جلسه امری عادی بود و درمیان این بحث ها کسی نفهمید که کشمیری از جلسه بیرون رفته است.

ناگهان صدایی مهیب همراه با شعله های آتش و دود غلیظ قهوه ای همه چیز را به هم ریخت. معلوم نبود چه اتفاقی افتاده است، هر کس دست و پایی سالم داشت به طرف در ورودی می دوید. کارمندان داخل ساختمان سراسیمه این سو و آن سو می دویدند. همه یاد فاجعه هفتم تیرماه گذشته در دفتر حزب جمهوری افتادند و صحنه های دلخراش آنجا جلو چشمشان می آمد. لحظاتی بعد که دودها فروکش کرد معلوم شد که چه اتفاقی افتاده است. کسانی مجروح و تکه پاره شده بودند.

رجایی و باهنر که بیش از همه در معرض بمب قرار داشتند بیشترین آسیب را دیده بودند و اجسادشان اصلا قابل شناسایی نبود. هر کس به فراخور دوری و نزدیکی به آنان دچار سوختگی و جراحت شده بود. اما از بدن کشمیری اثری نبود. حدس زده شد که او در آتش سوخته و پودر شده است. فردا صبح که شهیدان حادثه تشییع می شدند او هم جزء شهدای این بمب گذاری محسوب شد و روزنامه کیهان این خبر را اعلام کرد. اما با کمال ناباوری روزهای بعد معلوم شد که او همان ساعت به فرودگاه رفته و از کشور خارج شده است.

با انفجار نخست وزیری جامعه جنگ زده، در ماتمی جدید فرو رفت، عالی ترین مدیران کشور از دست رفته بودند. تهران تعطیل شد. مردم به خیابان ها ریخته و به عزاداری پرداختند. آنها با شعارهایشان انتقام گیری و مبارزه با تروریسم را از مسئولین تقاضا می کردند. گفته شد بیش از یک میلیون نفر رجایی و باهنر را تشییع کردند.کسی یا گروهی این حادثه را به عهده نگرفت ولی با فرار کشمیری و نشانه های دیگر، همه این فاجعه را کار دار و دسته رجوی دانستند.

روز هشتم شهریور 1360، محمد علی رجایی، رئیس جمهوری اسلامی ایران همراه با دکتر محمد جواد باهنر نخست‌وزیر، بر اثر انفجار بمبی که در ساختمان نخست‌وزیری کارگذارده شده بود، به شهادت رسیدند.

این حادثه از جمله حوادث تروریستی سال 1360 بود که سازمان‌‌ مجاهدین خلق (منافقین) علیه مردم و مسئولان کشور مرتکب ‌شدند. حادثه هشتم شهریور دو ماه پس از حادثه هفتم تیر که در آن دکتر سید محمد حسین بهشتی رئیس دیوانعالی کشور همراه با 72 نفر از مسئولان خدمتگزار جمهوری اسلامی ایران در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید به وقوع پیوست.

هشتم شهریور در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران روز مبارزه با تروریسم نام گرفته است و هرساله یادآور حادثه ای غم‌انگیز در تاریخ ایرانیان است.

سالروز انفجار دفتر نخست‌ وزیری به دست منافقان و شهادت مظلومانه شهیدان رجایی و باهنر در سال ۱۳۶۰ و هم‌چنین قرار داشتن در هفته دولت بهانه‌ای شد برای مروری دوباره بر شخصیت شهیدان رجایی و باهنر، شاید که بیشتر و بهتر بتوانیم روش و منش آن شیفتگان خدمت و شیدائیان شهادت را باز شناسیم و زنده نگه داریم.


شهیدان رجایی و شهید باهنر هر دو در سال ۱۳۱۲ متولد شدند، یکی در کرمان و یکی در قزوین. هر دو از دهه چهل وارد مبارزات سیاسی شدند. مرحوم شهید رجایی با ورود به گروه‌های مسلح دهه چهل، در متن مبارازت جدی علیه رژیم شاه قرار داشت و سال‌ها در زندان رژیم منحط پهلوی زیر شدیدترین شکنجه‌های قرون وسطایی قرار داشت که در سال ۱۳۵۷ در اثر مبارزات مردم از زندان آزاد شد و به دامن پر مهر ملت بازگشت. در سال ۱۳۵۸ موفق شد به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس راه یابد و در سال ۱۳۵۹ به عنوان اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی انتخاب شد و پس از عزل بنی‌صدر، از جانب مردم به مقام ریاست جمهوری رسید.

شهید رجائی

 شهید باهنر هم در سال ۱۳۳۵ وارد دانشگاه شد و در سال ۱۳۳۷ دکترای الهیات خود را اخذ کرد و از سال ۱۳۴۱ در متن مبارزات اسلامی قرارگرفت و بارها طعم تلخ زندان و شکنجه را چشید. روشنگری‌های او در مساجد تهران به ویژه مسجد جلیلی، مسجد هدایت و مسجد جامع تهران زبانزد خاص و عام بود. در سال ۱۳۵۰ از سوی رژیم ممنوع‌المنبر شد و تا پیروزی انقلاب نقش مهمی در سازماندهی نیروهای مسلمان ایفا کرد و از جانب شورای روحانیت مؤتلفه مسوول آموزش معارف اسلامی بود.


پس از عزل بنی‌صدر در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰، مردم برای انتخاب رییس‌جمهور جدید آماده می‌شدند. مجموعاً هفتاد و یک‌ نفربرای‌ انتخابات‌ ثبت‌ نام‌ کردند که‌ شورای‌ نگهبان‌ از بین‌ آن‌ها صلاحیت‌ چهار نفر یعنی‌عباس‌ شیبانی‌، علی‌اکبر پرورش‌، حبیب‌اللّه‌ عسکراولادی‌ و محمدعلی‌ رجایی‌ را تأیید و در تاریخ‌ یکشنبه ۲۱ تیر ۱۳۶۰ رسماً اعلام‌ کرد.


در سال ۱۳۵۷، پس از آزادی از زندان شهید باهنر و شهید بهشتی، به همراه برخی شخصیت‌های دیگر نسبت به تشکیل حزب جمهوری اسلامی اقدام نمودند و مرامنامه و اساسنامه آن را تهیه کردند و بدین‌وسیله تشکیلات حزب جمهوری اسلامی رسماً فعالیت خود را آغاز کرد. نقش شهید باهنر در حزب بسیار تعیین کننده بود و در همه کارها با وی مشورت می شد. پس از شهادت شهید بهشتی در فاجعه خونین انفجار دفتر مرکزی حزب در هفتم تیر ماه سال ۶۰، شهید باهنر به دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی انتخاب شد و این مسوولیت را تا زمان پذیرش پست نخست وزیری به عهده داشت.


دومین‌ انتخابات‌ ریاست‌جمهوری‌ در ۲‌ مرداد ۱۳۶۰ برگزار شد. شورای‌ نگهبان‌ در تاریخ‌ ۱۰ مرداد۱۳۶۰ صحت‌ انتخابات‌ را تأیید و اعلام‌ کرد که‌ رجایی‌ با اکثریت‌ مطلق‌ آراء اخذ شده‌، به‌ عنوان‌ رییس‌جمهور انتخاب‌ شده‌ و این‌ انتخاب‌ مورد تأیید آن‌ شورا می‌باشد. در همین‌ روز وزارت‌ کشور تأییدیه‌ شورای‌ نگهبان‌ را به‌اطلاع‌ امام‌ خمینی(ره‌) رساند و روز ۱۱ مرداد ۱۳۶۰ همزمان‌ با عید فطر در حسینیه‌ جماران‌، امام‌ خمینی‌(ره‌) حکم‌ریاست‌جمهوری‌ رجایی‌ را تنفیذ کردند.

 
شهید رجایی در۱۲ مرداد ۱۳۶۰ در جلسه‌ علنی‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌، مراسم ‌تحلیف‌ را به‌ جا آورد و پس از آن درمجلس شورای اسلامی دکتر محمد جواد باهنر را به سمت نخست وزیر منصوب و به مجلس شورای اسلامی معرفی کرد. شهید رجایی مجموعا ۲۸ روز به عنوان رییس‌جمهور خدمت نمود و در ۸شهریور همان سال توسط منافقین به شهادت رسید.


متاسفانه کابینه شهید رجایی مدت زمان زیادی نتوانست به حیات خود ادامه دهد و در تاریخ هشتم شهریور سال ۱۳۶۰، منافقان، دفتر ریاست جمهوری را منفجر کردند و در این حادثه رییس جمهور و نخست وزیر به شهادت رسیدند.

 


وقایع روز شهادت...
 


     
    ساعت حدود 3 بعدازظهر روز هشتم شهریور بود. شورای امنیت کشور امروز جلسه دارد. این بالاترین مرجع تصمیم گیری درباره مسائل امنیتی و سیاسی کشور است. آن هم کشوری که یک سال و نیم از انقلاب مردمی اش می گذرد و هنوز نظام جدید استقرار کامل نیافته و با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کند. بخشی از سرزمینش در اشغال ارتش بیگانه است و در یک جنگ نابرابر گرفتار شده است.

    اولین رئیس جمهورش به همراه مسعود رجوی سردسته مخالفین حکومت از کشور فرار کرده است. گروه رجوی از آن زمان وارد فاز نظامی علیه نظام شده و به ترور و انفجار روی آورده اند. هر روز حادثه ای در کشور پیش می آید. دو ماه پیش در یک انفجار سهمگین در دفتر حزب جمهوری چندین نفر از مسئولین درجه یک و مدیران برجسته نظام از دست رفته اند. عملا نظام نوپا درگیر جنگی داخلی شده است. درحالی که یک سال است خاک کشورش مورد تجاوز ارتش تجاوزکار صدام قرارگرفته و بخش وسیعی از مرز کشور از قصر شیرین تا آبادان در اشغال آنها است.

    جمعیت چند استان مرزی آواره شهرهای دیگر شده اند. از هر کوی و برزنی در شهرهای ایران جوانانی به سمت جبهه ها می روند تا از وطنشان دفاع کنند. هر روز هم تعدادی از این نیروها به خاک و خون می غلتند. شورای امنیت در این شرایط ناامن و بحرانی تشکیل جلسه داده تا درباره مهمترین مسائل کشور تصمیم بگیرد.اعضای شورا یک به یک وارد سالن می شوند. قرار بود از امروز جلسه رسما زیر نظر دکتر محمدجواد باهنر نخست وزیر اداره شود. اما باهنر این کار را به عهده رجایی گذاشت.

     رجایی قسمت بالای میز و باهنر در کنار او سمت چپش نشسته، مسعود کشمیری دبیر جلسه سمت راست مقابل باهنر، تیمسار وحید دستجردی کنار باهنر و بعد از او اخیانی به جای فرماندهی ژاندارمری کل نشسته، در کنار وی به ترتیب تیمسار کتیبه، سرورالدینی معاون وزیر کشور، خسرو تهرانی از اطلاعات نخست وزیری، کلاهدوز قائم مقام سپاه یک طرف میز بودند و طرف دیگر میز تیمسار شرف خواه معاون نیروی زمینی، سرهنگ وحیدی معاون هماهنگی ستاد مشترک، سرهنگ وصالی فرمانده عملیات نیروی زمینی، و سرهنگ صفاپور فرمانده عملیات ستاد مشترک نشسته بودند.

     مسعود کشمیری دبیر و منشی جلسه است. تمامی صورتجلسه ها را او می نویسد. اعضای جلسه را هم او دعوت و هماهنگ می کند و سایر کارهای دفتری شورا به عهده اوست. این جلسه هم آمده، ضبط صوت بزرگش را هم آورده است که مذاکرات را ضبط کند. آن را جلو رجایی و باهنر می گذارد. کسی به فکرش نرسید که چرا او از ضبط به این بزرگی استفاده می کند. کشمیری مورد اعتماد همه بود. سیری که طی کرده بود تا به این مقام رسیده بود جای شک و شبهه ای باقی نمی گذاشت. به خصوص که قیافه حق به جانبی داشت. از ریش محرابی و صورت سرخ و سفیدش روحانیت و نورانیت می بارید.

    تسبیح اش هم همیشه همراهش بود و برای خیلی کارها استخاره می کرد. همه او را به تشرع می شناختند. در جلسات دعای کمیل او یکی از دعاخوان ها بود و گاه پیش نماز هم می ایستاد. کسی حدس نمی زد که او از اعضای گروه رجوی و نفوذی در عالی ترین مرکز تصمیم گیری یعنی شورای امنیت کشور باشد. به خصوص که او مواضع تندی علیه آنها داشت و گویا پیشنهادهایی مثل بمباران ایستگاه رادیویی مجاهد داده بود که اعتماد اطرافیان به او دوچندان شده بود. او یکی دو ماه پس از پیروزی انقلاب که اوضاع سازمانی نیافته و همه جا به هم ریخته بود، از طرف دفتر نخست وزیری به ارتش معرفی شد تا حفاظت از اسناد و مدارک نیروی هوایی را بر عهده گیرد.

     به این ترتیب اسناد طبقه بندی شده نیروی هوایی در اختیار او قرار گرفت. تا همین اواخر در آنجا مشغول بود و بعد از مدتی آنجا را رها کرد و به شورای امنیت منتقل شد. او چنان اعتماد همه را جلب کرده بود که موقع تردد در نخست وزیری بازرسی بدنی نمی شد و هرچه می خواست می برد و می آورد. آن روز هم کسی متوجه نشد که کشمیری چگونه آن بمب ساعتی قوی را وارد ساختمان نخست وزیری کرد.

    دقایقی از شروع جلسه گذشت. دستجردی گزارش وقایع مهم هفته گذشته را می داد. از جمله کشته شدن سرگرد همتی در اثر تیراندازی یکی از محافظانش که بحث بود که این تیراندازی عمدی یا سهوی بوده است. کنار سالن فلاسک چایی گذاشته بودند و هر کس چای می خواست خودش می رفت و چای می ریخت. تردد اعضای جلسه امری عادی بود و درمیان این بحث ها کسی نفهمید که کشمیری از جلسه بیرون رفته است.

تروریسم، از اساسی ترین معضلات جامعه جهانی و خطرناک ترین تهدیدها بر ضد حقوق ملت ها و ثبات بین المللی است. در طول تاریخ، به ویژه یک صد سال اخیر، تروریسم، ریشه مهم ترین تهدیدها بر ضد صلح و امنیت جهانی بوده است. وضعیت دردآور و فاجعه آمیز بیشتر ملت ها و کشورهایی که در آتش جنگ و خون ریزی می سوزند و از آوارگی و فقر رنج می برند، معلول اغراض سلطه گرانه و تروریستی است. عمر ترور و تروریسم به قدمت بشریت است. تروریسم به همه اعصار، همه قاره ها و همه آیین ها تعلق دارد و نمی توان پدیده آشکار اضطراب و حس ناامنی در برابر دشمن نامرئی را که بر همه جا چنگ انداخته نادیده گرفت؛ گرچه می توان پیشینه تروریسم را به دوران جنگ سرد و رقابت میان دو ابرقدرت شرق و غرب برای ضربه زدن به دیگری نسبت داد. واقعیت این است که اسلام، خود، بزرگ ترین قربانی تروریسم است. پیشوایان معصوم علیهم السلام همگی به دست حکومت های ستمگر ترور شدند و شربت شهادت نوشیدند. نمونه روشن آن، مولای متقیان حضرت علی علیه السلام است که به دست ناپاک ترین دشمنان انسانیت ترور شد. اسلام اگرچه مبارزه بر ضد طاغوت های زمان، ستمگری و استعمار را محترم می شمارد و دفاع از مظلومان در برابر ظالمان و قدرت های سلطه گر را جهاد می داند، در مقابل، کشتن یک فرد بی گناه را به منزله کشتن تمام انسان ها دانسته است. امریکایی ها به مدت دو دهه سازمان تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) را زیر چتر حمایت مالی، سیاسی و تبلیغی خود قرار دادند و از جنایت های تروریستی آنان بر ضد مردم جمهوری اسلامی ایران حمایت کردند. پدیده تروریسم، موضوعی است که برای ما ایرانیان که از قربانیان آن هستیم، آشناست. سازمان تروریستی منافقین که از حمایت های مالی سیاسی وتبلیغی برخی از دولت های مخالف نظام نو پای ایران بهره می برد با شیوه قهرآمیز و ترورهای فراوان، درصدد حذف فیزیکی عناصر کار آمد و طراحان نظام بر آمد تا با ایجاد خلأهای جدی در ارکان حساس کشور، ضربه‏ای اساسی به جمهوی اسلامی ایران وارد آورد شهدای محراب، شهدای هفتم تیر و هشتم شهریور، شهیدانی چون لاجوردی، قرنی و صیاد شیرازی، از جمله قربانیان تروریسم بودند که به دست منافقان به شهادت رسیدند. در این راستا، هشتم شهریور، سالروز شهادت مظلومانه شهیدان باهنر و رجایی، «روز مبارزه با تروریسم» نام گذاری شده است.استکبار جهانی در برابر این فعالیت های تروریستی، نه تنها هیچ واکنشی از خود نشان نداد، بلکه از آن حمایت می کرد.

 

7شهریور91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۹ ، ۱۵:۲۷
فاصله گلناری

بایک شکلات شروع شدمن یک شکلات گذاشتم تودستش اونم یک شکلات گذاشت تودستم من بچه بودم  

 اونم بچه بودسرمو بالا کردم سرشو بالا کرددیدکه منومیشناسه خندیدم گفت :دوستیم؟گفتم :دوست

دوست ،گفت:تا کجا؟گفتم:دوستی که تا نداره گفت:تا مرگ خندیدمو گفتم:من که گفتم تا نداره گفت:

باشه تا پس از مرگ گفتم:نه نه نه تا نداره گفت:قبول تا اونجا که همه دوباره زنده میشن یعنی زندگی

پسازمرگ باز هم دوستیم؟تا بهشت تاجهنم تاهرجا که باشه منو تو با هم دوستیم خندیدم و گفتم :تو

براش تا هر جا که دلت می خواد یک تا بذاراصلا یک تا بکش از این سر دنیا تا اون دنیااما من اصلا

تابراش  نمیزارم نگاه کرد نگاهش کردم باور نمی کرد می دونستم اون می خواست حتما دوستیمون 

یک تاداشته باشه دوستی بدون تا رو نمی فهمید!!گفت:بیا برا دوستیمون یک نشونه بذاریم گفتم:باشه تو

بذار گفت:شکلات باشه؟گفتم:باشه هرباریک شکلات میذاشت تو دستم منم یک شکلات می ذاشتم

تودستش بازهمدیگرونگاه میکردیم یعنی که دوستیم دوست دوست من تندی شکلاتامو باز می کردم 

میذاشتم تو دهنم تندوتند می مکیدم میگفت:شکموتو دوست شکموی منی و شکلاتشو می ذاشت

توی یک صندوقچه کوچولوی قشنگ میگفتم:بخورش می گفت: تموم می شه می خوام تموم نشه برا

همیشه بمونه صندوقچش پرازشکلات شده بودهیچ کدومشو نمیخوردمن همشو خورده بودمگفتم:اگه 

یه روزشکلاتاتو مورچه ها بوخورن یا کرم ها چیکار میکنی؟می گفت:مواظبشون هستم می

گفت:میخوام نگهشون دارم تا موقعی که دوستیمو ،من شکلاتمو می ذاشتم تو دهنمو می گفتم:نه نه نه 

نه تا نه دوستی که تا نداره!!یک سال، دو سال، چهار سال،هشت سال،ده سال بیست سالش شده

اون بزرگ شده من هم بزرگ شدم من همه شکلاتامو خوردم اون همه رو نگه داشته اون اومده 

امشب تا خداحافظی کنه می خوادبره اون دوردورامیگه:میرم اما زود برمیگردم من که می دونم اون

برنمیگرده یادش رفت به من شکلات بده من که یادم نرفته شکلاتشو دادم تندی بازش کرد گذاشت تو 

دهنش یکی دیگه گذاشتم تواون یکی دستش گفتم:بیااین هم آخرین شکلات برای صندوقچه ی 

کوچولوت  یادش رفته بود یک صندوقچه داره برا شکلاتاشهر دو تا رو خوردخندیدم می دونستم

دوستی اون تا داره اما دوستی من تا نداره مثل همیشه خوب شد همه رو خوردم اما اون هیچ کدوم   

رونخوردحالا بایک صندوقچه پر از شکلات های نخورده چیکار می کنه؟«امیدوارم عشقتون تا 

نداشته باشه» 

خدا یگانه محبوب واقعی،

خداوند سبحان است و دوست داشتن دیگران، همه در راستای محبت به خداوند است.از چند جهت باید سروجان را در هوای جمال و جلال پروردگار سودا کرد. 
1- نخستین محبوب در نزد همه ی انسان ها،خود آدمی است و لازمه ی حبّ ذات آن است که خداوند را نیز دوست داشته باشیم، زیرا کسی که خود و خدایش را بشناسد در می یابد که دوام و کمال وجودی اش ازناحیه ی خداوند است و او بنده ای بیش نیست. 
2- انسان، مشتاق احسان است و احسان کننده ی حقیقی خداوند متعال است، زیرا این احسان از روی اختیاراست و برای نیازمندی و منفعت طلبی نیست. 
3- یکی از اسباب محبت، جمال ظاهری و باطنی است. جمال باطنی، علم و قدرت و وارستگی است و خداوند به همه چیز داناست،و بر همه چیز تواناست،و از هر عیبی وارسته است. از این رو سزاوارترین کسی که باید به او عشق ورزید، حضرت حق است.


ما را سر سودای کس دیگر نیست *** در عشق تو پروای کس دیگـــر نیست 
جز تو دگری جـــای نگیرد دردل *** دل جای تو شد جای کس دیگر نیست


خداوند در قرآن می فرماید:«والذین آمنوا اشد حبّاً لله؛ کسانی که ایمان آورده اند، به خدا محبت بیش تری دارند.»

نشانه های محبت به خدا

عشق به خدا، نشانه ها و شاخصه هایی دارد که با آن شناخته می شود و از این طریق گفته ی مدعیان دروغین روشن می گردد. اگر کسی می خواهد بداند دوست دار خداوند سبحان است یا خیر، باید ببیند آیا نشانه های محبت به خدا دراو وجود دارد یا نه؟ در سخن بزرگان به سیزده نشانه اشاره شده است که ما به مهم ترین آن ها می پردازیم: 

1- مقدّم داشتن خواست خداوند

دوست حقیقی خداوند، اراده ی او را بر اراده ی خویش مقدّم می دارد و حتی اگر محبوب، هجران را اراده کند، آن را بر وصال ترجیح می دهدف قرآن مجید می فرماید: بگو اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد.از امام صادق(علیه السّلام) نیز نقل شده است که فرمود:«ما احبّ الله من عصاه؛ خداوند کسی را که نافرمانی کند، دوست ندارد.» 

2- یاد خداوند

یاد محبوب برای عاشق، لذت بخش است. دوستان خدا همواره سخن او را می گویند وبا یاد او زندگی می کنند. خداوند به موسی(علیه السّلام) فرمود: ای پسر عمران! دروغ می گوید آن کس که گمان می کند مرا دوست دارد، اما چون شب فرا رسد، چشم از عبادت من فرو بندد، مگر نه این است که هر دلداده ای دوست دارد که با دلدار خود خلوت کند؟

 

عاقبت دوستی با بدکاران لاابالی

نهج البلاغه

انسان نابخردی که کارهایش عاقلانه نیست، احمق است؛ حرف های سفیهانه می زند و درک و شعور ندارد. امام علیه السلام  دوستی با این افراد هم را منع کرده و از آن بر حذر داشته است: از دوستی با احمق و نادان بر حذر باش؛ چرا که او می خواهد به تو سود برساند، اما [ به خاطر حماقتش] به تو زیان می رساند


همان گونه که دوست خوب، آدمی را به سوی کمال رهنمون می شود و سعادت را برایش رقم می زند، دوست بد هم آدمی را به انحراف می کشاند و به جای اینکه پله پله او را به سوی کمال سوق دهد، پله پله به سقوط تباهی می کشاند. امام علی علیه السلام که مسیر پر خطر جاده کمال را به خوبی می شناسد و با تمام گردنه ها و دره های آن آشنایی کامل دارد، خطر کمین ها، گردنه ها، پرتگاه ها و غارتگران را هشدار می دهد تا انسان ها از رهگذر دوست ناباب، به این پرتگاه ها نیفتند و در اثر غفلت به سقوط کشیده نشوند.

دوستی و دوست یابی، ضرورتی اجتماعی است و به همین دلیل، اهداف و شرایطی نیز دارد. از نگاه نهج البلاغه، نمی توان با هر کسی دوست شد؛ کسانی مانند اشرار، افراد فرومایه، دنیاطلب، دروغگو، پست، چاپلوس، بخیل، فاسد، عیب جو، سخن چین، احمق، نادان و منافق، شایستگی دوستی را ندارند.

امام علی علیه السلام در نهج البلاغه ویژگی ها و مشخصات دوست بد و ناپسند را بر می شمارد، آنها را معرفی می کند و خطر هم نشینی با آنها را گوشزد می نماید.

 

 

کوته فکران بد کار :

افراد جاهل که کوته فکر و دارای اندیشه ای سست هستند، حتی اگر از نظر رفتاری انسان های شایسته ای هم باشند، اما با هم لایق دوستی نیستند؛ زیرا هم نشینی با این افراد آدمی را به ورطه جهالت و نابودی می کشاند. امام علی علیه السلام فرموده است: از همنشینی با کسی بپرهیز که اندیشه اش سست و ضعیف و کارش زشت  ناپسند است 1و در سخن دیگری فرموده است: از دوستی با بد کار بپرهیز که تو را به اندک چیزی می فروشد.2

 

 

فاسقان گنهکار

افراد لاابالی و تبهکار که اهل معصیت و خلاف اند، دیگران را نیز همراه خود به سوی گناه می کشانند؛ زیرا همواره به دنبال این هستند که برای خود شریک جرمی بتراشند. انسان همان گونه که از بیمارانی که به بیماری های واگیردار پرهیز می کند، باید از این گونه افراد نیز پرهیز نماید؛ زیرا آلودگی افراد فاسق و فاجر دامن آدمی را هم می گیرد و سبب بدنامی و آلودگی او به گناه و ناپاکی می شود. امام علی علیه السلام خطر دوستی با این افراد را هشدار داده و فرموده است: از مصاحبت و دوستی با فاسقان بپرهیز؛ چرا که بدی به بدی می پیوندد.3 در کلام دیگری نیز فرموده است: از دوستی با فاجر حذر کن؛ چون تو را به بهای اندک می فروشد.4

وقنی آدمی از دوستی با افراد نابخرد و نادان پرهیز کند، خود به خود به سوی دوستی با خردمندان جذب می شود. هم چنانکه امام علیه السلام فرموده است: گسستن از نادان، برابر پیوند با خردمند است>

 

احمق

انسان نابخردی که کارهایش عاقلانه نیست، احمق است؛ حرف های سفیهانه می زند و درک و شعور ندارد. امام علیه السلام دوستی با این افراد هم را منع کرده و از آن بر حذر داشته است: از دوستی با احمق و نادان بر حذر باش؛ چرا که او می خواهد به تو سود برساند، اما [ به خاطر حماقتش] به تو زیان می رساند.5 امام در سخن دیگری از این افراد این گونه یاد کرده است: با بی خرد و احمق همنشین مباش؛ چرا که کار خودش را در نظر تو زیبا جلوه می دهد و دوست دارد تو هم مانند او باشی.6

وقنی آدمی از دوستی با افراد نابخرد و نادان پرهیز کند، خود به خود به سوی دوستی با خردمندان جذب می شود. هم چنانکه امام علیه السلام فرموده است: گسستن از نادان، برابر پیوند با خردمند است>.

شکوفه و نسیم/دوستی و دوست یابی در سیره عملی معصومین (علیهم السلام)


پدید آورنده : نجمه کرمانی ، صفحه 24
 

اشاره:

از جمله مسائلی که در اسلام بسیار مورد توجه قرار گرفته مسئله دوستی و دوست یابی است. و در سیره معصومین(علیهم السلام)، نیز سفارش بسیاری به دقت در انتخاب دوست شده است. قرآن کریم در این خصوص می فرماید: «و قَیَّضْنا لَهم قُرَناءَ فَزَیَّنوا لَهُم ما بَین ایدیهِم و ما خَلفَهم و حقَّ عَلَیهم القَولُ؛ ما برای آنان همنشینانی قرار دادیم که زشتی ها را از پیش رو و پشت سر آن ها در نظرشان آراستند و فرمان الهی درباره آن ها تحقق یافت». (فصلت/ 25)

رسول اکرم نیز در جمله ای کوتاه و رسا به حساسیت دوستی و دوست یابی اشاره کرد و می فرماید: «المرء علی دین خلیله و قرینه؛ انسان بر کیش دوست و همنشین خود است».1 این نوشتار کوتاه بر آن است تا با نگاهی گذرا به سیره عملی و رفتاری حضرات معصومین (علیهم السلام) دریچه ای به این مهم پیش چشمان مخاطبان خود بگشاید.

رابطه روحی مشترک بین دوستان

دو دوست پس از این که با یکدیگر رابطه صمیمانه دوستی برقرار نمودند کم کم نسبت به هم انس پیدا می کنند، تا آن جا که ناراحتی و غم یکی، سبب ناراحتیِ دیگری می شود. دلیل آن هم این است که رابطه دوستی، نوعی ارتباط عاطفی و روحی با یکدیگر است و این رابطه سبب می شود تا دوستان در غم و شادی هم شریک باشند و از همین روی، در مشکلات و سختی ها نیز به کمک یکدیگر بشتابند. در این باره نوشته اند روزی جابر بن یزید جعفی در محضر امام باقر (علیه السلام) نشسته بود. پس از اندکی گفتگو، در حالی که هر دو سکوت کرده بودند، ناگاه غمگین شد و آهی کشید. از امام پرسید: «گاه بدون این که اتفاق ناگواری افتاده باشد دلم می گیرد و اندوهگین می شوم به گونه ای که آثار آن در چهره من پدیدار می شود در حالی که نه مصیبتی به من رسیده و نه چیز ناراحت کننده ای برای من پیش آمده است، دلیل آن چیست؟»

امام فرمود: «آری ای جابر جعفی! پروردگار، انسان های بهشتی را از گِلی بهشتی و مبارک آفرید و از نسیم روح خویش در آن دمید. به همین دلیل است که مؤمنان با هم دیگر دوست و برادرند. بر این اساس حتی اگر در شهری دور، به دوستِ مؤمنِ انسان، آسیب و یا مصیبتی برسد روح دوستش نیز اندوهگین می شود زیرا روح های آنان به دلیل ایمان، با یک دیگر در ارتباط است، تا بدین وسیله همواره به خاطر دوستی شان از حال هم با اطلاع باشند».2

زیباییِ دوستی با خوبان

در ارتباطات عاطفی، گاه دوستی از مرحله احساسات فراتر رفته و فرد با دیدن فضایل اخلاقی دوست خود آن چنان ارتباط تنگاتنگی با او برقرار می کند که دوری او را نمی تواند تحمل نماید. این موضوع در زندگانی اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) نیز به چشم می خورد. در دوره ای از زندگانیِ آنان، فشارهای دشمنان به قدری زیاد می شود که همگان از آن ها بریده و جز تعداد اندکی، به دوستی با آنان ادامه نمی دهند. این موضوع در بسیاری موارد از جمله در مورد امام مجتبی (علیه السلام) در هنگام شهادت دیده می شود. نوشته اند: امام حسن (علیه السلام) در بستر شهادت آرمیده بود و حاضران در کنارش نشسته و می گریستند. ناگاه اشک او توجه حاضران را جلب کرد. یکی از حاضران که در کنارش نشسته بود. از او پرسید: ای فرزند رسول خدا! چرا شما گریه می کنید با این که فرزند پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) هستید و آن حضرت در شأن و جایگاه بلند شما بسیار سخن گفته و 25 بار با پای پیاده از مدینه تا مکه به زیارت خانه خدا رفته اید و سه مرتبه تمام مال خود را در راه خدا انفاق نموده اید و حتی کفش هایتان را به مستمندان داده اید. با این وصف دلیل گریه شما چیست؟ امام مجتبی (علیه السلام) با بغضی در گلو فرمود: به دو دلیل؛ نخست به دلیل ترس از روز رستاخیز و دوم به خاطر این که از دوستان خوبم که در این دنیا با آنان دوست شدم جدا می شوم.»3 این سخن کوتاه امام نشان می دهد که اساساً دوستی با نیکان تا چه اندازه ارزشمند است. همچنان که امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز در این رابطه می فرماید: «فَقْدُ الأَحِبَّةِ غُربَة ؛ دوری از دوستان صمیمی به بار آورنده غربت است».4

ویژگی دوست خوب

در معارف سترگ اسلامی ما سفارش های بسیاری بر این مفهوم شده است که هر کسی لایق دوستی با مسلمان نیست. درواقع، مسلمان، بیشتر از این که به فکر ایجاد رابطه دوستی باشد می باید به ویژگی های یک دوست خوب دقت نماید تا این دوستی زمینه ساز تعالی و رشد اخلاقی او بشود نه این که او را از آخرت و عمل خیر باز دارد. مردی در محضر رسول خدا نشسته بود که سخن از دوستی و همنشینی با دوست خوب شد. بی درنگ از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) پرسید: ای پیامبر خدا! دوستان خوب چه کسانی هستند؟ پیامبر(صلی الله علیه وآله)، کوتاه اما پرمعنا فرمود: «آن کسی که دیدارش تو را به یاد خدا بیندازد و سخنش بر دانش تو بیفزاید و رفتار او آخرت و ترس از روز جزا را به یاد تو بیندازد»5 این رهنمود کوتاه فرصت خوبی را به دست ما می دهد که بار دیگر در روابط دوستانه خود با دیگران دقیق شویم و دوستی های خود را از این منظر ببینیم که تا چه اندازه برای ما مفید بوده و ما را رشد داده است.

دوست

 

شرایط و ملاک‌های انتخاب دوست

1. ایمان
از نگاه قرآن کریم میزان شخصیت انسان‌ها رابطه مستقیمی با اعتقادات آن ها دارد. کسی که از گوهر با عظمت ایمان بی‎بهره باشد، شخصیت وی در حدی نخواهد بود که ارزش رفاقت و دوستی را داشته باشد: 
2. احترام به مقدسات و مسایل دین
«یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُوًا وَ لَعِبًا مِنْ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَالْکُفَّارَ أَوْلِیاءَ … وَ إِذَا نَادَیتُمْإِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَ لَعِبًا» (مائده/ 57ـ 58)؛
ای کسانی که ایمان آورده‎اید! افرادی که آیین شما را به باد استهزا و بازی می‌گیرند ـ از اهل کتاب و مشرکان ـ را ولیّ خود انتخاب نکنید… آن ها هنگامی که (اذان می‎گویید و مردم را) به نماز فرامی‎خوانید، آن را به مسخره و بازی می‎گیرند.
3. راستگویی
یکی از مصادیق مهم اخلاق در زندگی انسان، صداقت و راستگویی است؛ چرا که در حقیقت دروغ خود نوعی نفاقاست و در آیات و روایات بسیار مذموم شمرده شده است و حتی در برخی از روایات کلید تمامی گناهان، دروغ بیان شده است.
(3) «یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ» (توبه/ 119)؛
ای کسانی که ایمان آورده‎اید! از (مخالفت با فرمان) خدا بپرهیزید و با صادقان باشید.
در تفسیر این آیه شریف آمده است: «صداقت شرط و ملاک اساسی دوستی است و اگر به دوست و همراه انسان، صدیق گفته شده است، به ‌خاطر صداقت او در رفتارش با دوست خود است.» 
4. دوستی دوطرفه
اگر انسان قصد دوستی با کسی را دارد، باید ببیند که آیا طرف مقابل هم متمایل به این دوستی هست یا نه؟
«هَا أَنْتُمْ أُوْلَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا یحِبُّونَکُمْ» (آل‌عمران/ 119)؛
شما کسانی هستید که آنها را دوست می‎دارید، اما آن ها شما را دوست ندارند.
آری، اگر دوستی یک‌طرفه باشد، باعث ذلت و خواری می‎گردد و هرگز برای انسان سودمند نخواهد بود .
چه خوش بی مهربونی هر دو سر بی                             که یک سـر مهـربـونی درد سـر بی
5.هماهنگی ظاهر و باطن
همیشه افرادی در جامعه وجود دارند که هزار رنگ‎اند؛ یعنی با هر کسی همان‌گونه سخن می‎گویند و برخورد می‎
کنند که او می‎پسندد و هیچ هدف خاصی را دنبال نمی‎کنند و به هر رنگی که منافع مادی‎شان اقتضا کند، در می‎آیند.
«وَ إِذَا لَقُوکُمْ قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَیکُمْ الْأَنَامِلَ مِنْ الغَیظِ» (آل‌عمران/ 119)؛
 و هنگامی که شما را ملاقات می‎کنند، (به دروغ) می‎گویند: ایمان آورده‎ایم، اما هنگامی که تنها می‎شوند، از شدتِ خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان می‎گزند.
تحمل نکردن دیگران و تندخو بودن، باعث می‎شود دوستان از اطراف انسان پراکنده شوند؛ حتی اگر انسان، بهترین مخلوقات و پیامبر باشد.
6. خیرخواه بودن
خداوند متعال در قرآن کریم مؤمنان را از دوستی با برخی گروهها همانند اهل کتاب، کفار و منافقین برحذر می‎
دارد و تعدادی از خواسته‎ها و انگیزه‎های شوم آنان را این‌گونه بیان می‎فرماید:
«یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِکُمْ لَا یأْلُونَکُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ» (آل‌عمران/118)؛
ای کسانی که ایمان آورده‎اید! محرم اسراری از غیر خود، انتخاب نکنید؛ آنها از هر گونه شر و فسادی درباره‎ شما کوتاهی نمی‎کنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید. 
7. خوش اخلاقی
یکی از دستورهای دین مبین اسلام، خوش اخلاقی با دیگران است که جایگاه بسیار والایی را داراست. خوش اخلاقی، هم دوستی‌ها را پایدار می‎سازد و هم در جذب دیگران به سمت خود تاثیر فوق‌العاده‎ای دارد:
«ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَینَکَ وَ بَینَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِی حَمِیمٌ» (فصلت/ 34)؛
بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی می‌کند، گویی دوستی گرم و صمیمی است.
تحمل نکردن دیگران و تندخو بودن، باعث می‎شود دوستان از اطراف انسان پراکنده شوند؛ حتی اگر انسان، بهترین مخلوقات و پیامبر باشد:
«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنْ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ» (آل‌عمران/ 159)؛
به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان (=مردم) نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده می‎شدند. 
8. طرح دوستی با جنس مخالف ممنوع
یکی از نیازهای انسان که در دوران جوانی ظهور و بروز پیدا می‎کند، ازدواج است که در قرآن کریم از جنبه‎
های متفاوتی مورد بحث قرار گرفته است. در این زمینه قرآن کریم تأکید زیادی بر پاک بودن پسر و دختر قبل از ازدواج دارد:
«مُحْصَنَاتٍ غَیرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ» (نساء/25)؛
پس آنها (زنان پاکدامن از بردگان) را با اجازه‎ صاحبان آنان تزویج نمایید و مهرشان را به خودشان بدهید، به شرط آن که پاکدامن باشند، نه به ‌طور آشکار مرتکب زنا شوند و نه دوست پنهانی بگیرند.
«مُحْصِنِینَ غَیرَ مُسَافِحِینَ وَلَا مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ» (مائده/5)؛
و زنان پاکدامن از مسلمانان و زنان پاکدامن از اهل کتاب برای ازدواج حلال‌اند، هنگامی که مِهر آنان را بپردازید و پاکدامن باشید، نه زناکار و نه دوست پنهانی و نامشروع گیرید.
در این دو آیه خداوند از طرح دوستی با جنس مخالف نهی فرموده است.در آیه‎ اول سخن از ترک دوستی دختران با پسران است و در آیه‎ دوم ممنوع بودن دوستی پسران با دختران مطرح شده است.
در مورد این دو آیه 3 نکته قابل دقت است:
الف- «أخدان» جمع خِِدن، به معنی دوست است؛ اما دوستی‌هایی که دو ویژگی دارند: یکی این که پنهانی هستند و دیگری این که منشأ این نوع دوستی‌ها شهوت و هوای نفس است.
ب- علت جمع آمدن کلمه »أخدان« در آیه این است که وقتی کسی برای فحشا و از روی شهوت دوست برمی‎گزیند، به یکی یا دو تا قانع نخواهد شد؛ زیرا نفس انسانی هنگامی که به دنبال شهوات برود، حد و توقف ندارد.»(4)
ج- در این‌گونه دوستی‌ها صداقت نیست؛ چرا که قرآن دوستی‌هایی را که بر اساس صداقت باشد، «صدیق» می‎نامد و تعبیر به خدن فقط در این دو آیه آمده است.
امیر مؤمنان علی علیه السلام می‎فرماید: کسی که شخصیت او بر شما شک برانگیز شد و از دین او اطلاعی نداشتید، به دوستانش نگاه کنید؛ اگر آنان از اهل دین خدایند، پس آن شخص نیز بر دین خداست، ولی اگر دوستان وی بر غیر دین خدا بودند پس بدانید که او نیز هیچ بهره‎ای از دین خدا ندارد.

ملاک‌های دوست خوب در کلام امام صادق

 

همه ما می دانیم که دوست خوب و رفیق سالم داشتن، لازمه زندگی است. به عبارت دیگر انسان در فراز و نشیب‌های زندگی روزمره‌اش دچار چالش‌هایی می شود که یک دوست صمیمی و صادق می‌تواند این چالش ها را برای او هموار کند و یا از فشارهای روحی و روانی او بکاهد.

یک دوست خوب می‌تواند نقش یک بازوی کاری، عاطفی، اخلاقی، اجتماعی و دینی را به خوبی ایفا کند. این مطلب واضح است که اثرپذیری از ناحیه رفیق، بسیار عمیق‌تر و سریع‌تر از ناحیه خانواده است. این مساله خصوصا درباره نوجوانان و جوانان از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و اثرپذیری، در این دو قشر، پررنگ تر جلوه می‌کند.

اگرچه انتخاب دوست، مساله ای نیست که منحصر به یک سن و یا گروه خاصی باشد، ولی اهمیت مساله از آنجا شروع می‌شود که قدرت تشخیص و تعقل هر شخصی از یک سن خاص شروع شده و از یک زمان مشخص است که مسیر انحرافی و اشتباه را از راه درست تشخیص می دهد.

 لذا انتخاب یک دوست خوب، می‌تواند شخص را به یک فرجام خطرناک رهنمون کند البته اگر رفیق او نااهل باشد. و یا او را به اوج انسانیت برساند اگر دوستی پاک و وارسته داشته باشد.

حال سوال اینجاست که چگونه باید دوست خود را انتخاب کنیم. شاخصه‌ها و ملاک‌های یک دوست که بتواند دوستی خود را نگه دارد و صداقت خود را نشان دهد، چیست؟ در این نوشتار، به بررسی این موضوع از دیدگاه روایی خواهیم پرداخت. پس با ما همراه باشید.

شرح حدیثی از حضرت امام جعفرصادق علیه‌السلام

«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ـ علیه السلام ـ قَالَ لَا تَکُونُ الصَّدَاقَةُ إِلَّا بِحُدُودِهَا فَمَنْ کَانَتْ فِیهِ هَذِهِ الْحُدُودُ أَوْ شَیْ‏ءٌ مِنْهَا فَانْسُبْهُ إِلَى الصَّدَاقَةِ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ فِیهِ شَیْ‏ءٌ مِنْهَا فَلَا تَنْسُبْهُ إِلَى شَیْ‏ءٍ مِنَ الصَّدَاقَةِ فَأَوَّلُهَا أَنْ تَکُونَ سَرِیرَتُهُ وَ عَلَانِیَتُهُ لَکَ وَاحِدَةً وَ الثَّانِی أَنْ یَرَى زَیْنَکَ زَیْنَهُ وَ شَیْنَکَ شَیْنَهُ وَ الثَّالِثَةُ أَنْ لَا تُغَیِّرَهُ عَلَیْکَ وِلَایَةٌ وَ لَا مَالٌ وَ الرَّابِعَةُ أَنْ لَا یَمْنَعَکَ شَیْئاً تَنَالُهُ مَقْدُرَتُهُ وَ الْخَامِسَةُ وَ هِیَ تَجْمَعُ هَذِهِ الْخِصَالَ أَنْ لَا یُسْلِمَکَ عِنْدَ النَّکَبَات» (1)

فى الکافى، عن الصّادق (علیه‌السّلام): «لا تکون الصّداقة الاّ بحدودها». صداقت مرزهایى دارد که اگر این خطوط اصلى و این مرزها وجود داشت، صداقتى که آثار فراوان شرعى و برادرى شرعى بر آن مترتب است، مترتب خواهد شد؛ والاّ نه. «فمن کانت فیه هذه الحدود او شى‌ء منها فانسبه الى الصّداقة». حالا اگر همه‌ حدود هم نبود، بعضى از این خطوط و مرزها باید باشد تا صداقت صدق کند.

«و من لم یکن فیه شى‌ء منها فلا تنسبه الى شى‌ء من الصّداقة فأوّلها ان تکون سریرته و علانیته لک واحدة». اول این است که ظاهر و باطنش با تو یکسان باشد. اینجور نباشد که در ظاهر اظهار دوستى کند، [اما] در باطن با تو دشمن باشد؛ یا اینکه دوست نباشد حداقل خیر تو را نخواهد. این اولین شرط صداقت است.

«و الثّانیة ان یرى زینک زینه و شینک شینه»؛ [دوم اینکه] آنچه را که زینت توست، زینت خود بداند؛ آنچه عیب توست، عیب خود بداند. اگر شما به مقام علمى دست پیدا می‏کنید، یا یک کار برجسته‌اى می‏کنید که زینت براى شماست، این را براى خودش زینت بداند. اگر خداى نکرده چیزى در شما هست، صفتى، کارى، عملى که موجب عیب شماست، این را عیب خودش بداند؛ که طبعاً آثارى بر این مترتب است: سعى می‏کند برطرف کند، سعى می‏کند آن را پنهان کند. اینجور نباشد که منتظر بماند تا شما یک لغزشى پیدا کنید، خوشحال بشود از این لغزش. صداقت این نیست.

خدایا کاش با هر بنده ات یک زیرنویس هم خلق می کردی ؛ 
اینجا هیچکس هیچکس را نمی فهمد؛ 
به جان خودت راست می گویم!

ملاک‏هاى دوست خوب 




 

در آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت (علیهم السلام) ملاک هایى براى دوست خوب بیان گشته که به طوراختصار ذکر مى نماییم و شما مى توانید راجع به هر ملاک مفصلا مطالعه وفکر نمایید: 
1- کسى که به یاد خدا باشد و هدفش جز رسیدن به او نیست،(1) 
2- عاقل باشد حضرت على (علیه السلام) فرمودند: بیشتر این دوستى و خوبى ها در همراهى و دوستى با صاحبان عقل و درایت است،(2) 
مولوى داستان دوستى مردى با خرس را که مصداق بى خردان است به شکل زیبایى بیان مى نماید،(3) 
3- خیانت کار نباشد 
4- ستمکار نباشد 
5- سخن چین نباشد 
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: از سه گروه بر حذر باش شخص خیانت کار، شخص ظالم، انسان سخن چین. زیرا کسى که به نفع تو به دیگران خیانت نماید، روزى خواهد آمد که به خودت نیز خیانت کند وشخصى که به جانب دارى از تو حق دیگران را پایمان نماید و عادت به ظلم پیدا کند بالاخره به تو نیز ظلم خواهد نمود و انسان سخن چین، همان طور که سخن دیگران را پهلوى تو مى آورد، سخن تو را نیز نزد اغیار خواهد برد،(4) 
6- آن چه براى خود مى پسندد براى تو نیزبپسندد و آنچه را که براى خویش نمى خواهد براى تو نیز نخواهد. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: در مصاحبت و رفاقت کسى که آن چه را براى خودمى خواهد براى تو نخواهد، هیچ خیر و فایده اى وجود ندارد،(5) 
آنچه نفس خویش را خواهى حرامت سعدیا 
گرنخواهى همچنان بیگانه را و خویش را

7- قاطع رحم نباشد 
امام باقر (علیه السلام) فرمودند: ((پدرم امام سجاد (علیه السلام) مرا نصیحت فرمود که اى پسرم از رفاقت باکسانى که قطع رحم مى کنند بپرهیز زیرا من آنها را در قرآن شریف سه بارمورد لعن و نفرین پروردگار یافتم))،(6) شخصى که با نزدیکان خود نتواند معاشرت و هم زیستى صحیح داشته باشددر حالى که آنان با وى از یک خانواده و فرهنگ و گوشت و خون مى باشند، چگونه مى توان انتظار داشت با غیر فامیل رفاقت صمیمانه داشته باشند. 
8- عیب جو نباشد 
امام على (علیه السلام) فرمود: ((از رفاقت و نشست و برخاست باکسانى که عیب جو هستند و همیشه به دنبال نقاط ضعف دیگران مى باشند، پرهیز کن زیرا دوست چنین اشخاصى از ضرر آنان سالم نمى ماند و خود نیزطعمه عیب جویى هاى آنان خواهد شد))،(7) 

پی‏نوشتها:

1) سوره کهف، آیه 28
2)غررالحکم، حرف الف 
3) مثنوى معنوى، دفتر دوم، ابیات 1932- 2124
4) بحارالانوار، ج 75، ص 229

دوستی

ملاک های قرآنی تشخیص دوست از دشمن

انسانها به همان اندازه که نیازمند دوستان وراه ها وملاک هایی برای شناخت دوست هستند به همان اندازه نیز نیاز مند راه های شناسایی دشمن وملاک هایی برای شناخت آنان می باشد قرآن کریم می فرماید :شناسایی دشمنان وآماده سازی برای مقابله با آنان امر ی ضروری ولازم است  وهدایت ومصونیت از انحراف در زندگی ودست یابی به کمالات وخوشبختی دنیوی واخروی نقش وجایگاه خاصی دارد داشتن ملاک هایی برای شناسایی دشمن از آنجایی لازم است که بسیاری از دشمنان برای دست یابی به اهداف خود رفتاری را در پیش می گیرند که انسان کمتر می واند آنهارا بعنوان دشمن شناسایی کند لذا با توجه به موارد فوق ذیلاً با توجه به آموزه های قرآنی به شناسایی ملاک هایی برای شناسایی دشمن می پردازیم :

دشمنی در مقابل دوستی ومحبت قرار دارد ودشمنی در اصل به معنی بیزاری ،نفرت ،عداوت ،کراهت ،وخصومت است رفتا رهایی که یک دشمن انجام می دهد در سطوح مختلف وگونا گونی است ودرجه آن از نظر دشمنی متفاوت است در آیه 2سوره ممتحنه آزار واذیت رسانی در صورت سلطه بر دیگری را بعنوان دشمنی می شناسد ودر آیه 2سوره مائده دشمنی را به معنی تحقیر وتوهین به مردم در هنگام سلطه جویی وچیرگی هما تعدی وتجاوز به حقوق دیگران می شناسد ودر آیات 57و58سوره زخرف جدال ودرگیری کلامی را بعنوان دشمنی می شناسد ودر آیات 22اعاف و117تا 121سوره طه فریبکاری ونیرنگ بعنوان دشمنی معرفی می نماید در آیه 5از سوره یوسف مکر وحیله را بعنوان دشمنی معرفی می کند ودر آیه 103سوره آل عمران جنگ ویرانگر را بعنوان دشمنی به انسانها یاد آوری می نماید اینها  نمونه هایی از رفتار دشمنان است که خداوند در این آیات  قرآنی به آنها اشاره نموده است . خداونددر آیات 43و45سوره نساء مارا به این نکته توجه می دهد که انسانها به علل واسباب درونی وبیرونی ناتوان از شناخت دشمنان ودارای محدودیت آگاهی نسبت به آنان هستند این مسئله موجب می شود که به سادگی نتوان همه دشمنان را شناسایی نمود زیرا برخی از آنان از راه مکر وحیله وفریب ونیرنگ واز راه دوستی وارد می شوند که امکان شناسایی آنان را کاهش می دهد وموقعیت شخص را در خطر می اندازد آیه 8از سوره توبه تبیین می کند که برخی از دشمنان با پنهان کردن دشمنی وکینه خود نسبت به دیگری موجب می شوند تا انسان از شناسایی دشمن باز بماند ودر دام فریب ونیرنگ آنان قرار گیرد ونتواند دشمن وکینه های آتش افروز آنهارا ببیند خداوند در آیه 118سوره آل عمران می فرماید : شناخت دشمن عامل مهمی برای مصونیت یابی از توطئه های آنان است .

مهمترین ملاک ها ومعیارهای دشمن شناسی طبق آیات قرآنی به شرح زیر است :

1-     بدخواهی : خداوند در آیات 118تا 120سوره آل عمران از بدخواهی دشمنان بعنوان یک ملاک ومعیار شناسی یاد می کند وخواهان توجه به این مهم می شود زیرا اصولاً دشمن هرگز خواهان خیر وخوبی برای انسان نیست وهر کاری که می کند از روی به رنج افتادن اوست آرزوی دیرین دشمن رنج وزحمت دیگری است وانسانهایی که دوست آدمی هستند هرگز بد خواه انسان نیستند

2-     گفتار بغض آلود : بغض همان کینه ونفت درونی وبیزاری از کسی ویا چیزی است کسانی که نسبت به دیگری دشمنی دارند خشم ونفرت خویش را در کلام وسخن خود به خوبی آشکار می سازند ودر آیه 118سوره آل عمران آمده که با لحن کلام افراد می توان بغض ونفرت آنان را دریافت

3-     نفاق ودورویی : در رفتار وگفتار از دیگر ملاک هایی است که خداوند برای شناسایی دوست از دشمن بیان می کند دشمنان برخلاف آنچه که می گوین عمل می کنند میان کلام ورفتارشان یگانگی وجود ندارد در سخنان خود بسیار شیرین زبان وخیر خواه حتی کاسه داغ تر از اش می شوند در دلسوزی دایه ای مهربان تر از مادر می شوند خداوند در آیات 118سوره آل عمران و81و82سوره نساء اینگونه انسانهارا دشمنان خطر ناکی معرفی می نماید

4-     دعوت به بدعت : دشمنا ن زیرک هرگز آنچه را که در دل دارند بروز نمی دهند وراه شناسایی آنان دشوار است اما رفتارهایی از خود نشان می دهند که می توان کارشناسایی را آسان کند آنها با همه امور هنجاری وعقلانی وعقلایی که نظم وامنیت را را به کسی یا جامعه می بخشد مخالفت می کنند تمام تلاش خودرا بکار می گیرند تا انسانها وجامعه از نظم وامنیت وآسایش وهنجارها دور باشد خداوند در آیات 168و169سوره بقره تلاش برای واداشتن مردم به بدعت گذاری وتغییر ارزشها وتصرف در اصول ومبانی جامعه را کاری شیطانی دانسته وآنرا ملاک ومعیاری برای دشمن شناسی معرفی می کند

5-     دعوت به فحشاء ومنکرات :دشمن همواره در این اندیشه است تا از طریق نیروهای داخلی وهمراهی فریب خوردگان گام هایی برای تسلط یا رنج افکنی مردم بردارد کسانی که مردم وجامعه را به فحشاء ومنکرات دعوت می کنند خیر خواه ودوست مردم نیستند خداوند در آیات 168و169سوره بقره می فرماید یکی از نشانه های دشمن دعوت هایی است که دشمنان در قالب های مختلف برای فحشاء ومنکر دارند

6-     دعوت به زشتیها: اصولاً دشمن راحتی وآسایش را برای مردم نمی خواهد واز اینکه شخص یا جامعه در آرامش باشن اظهار ناراحتی می کند

7-     فساد گری : از دیگر ملاک های دشمن شناسی فساد گری سات دشمن بدخواه مردم است می کوشد تا در زمین وجامعه فساد براه اندازد می خواندآسایش وآرامش را در جامعه از بین ببرد خداوند در آیات 204و205سوره بقره می فرماید انسانهای هوشیار کسانی هستند که با تفکر وتدبر در رفتارهای دشمن وی را می شناسد واجازه فعالیت را از او سلب می کنند

8-     زمین سوخته ک دشمن نسبت به رشد وشکوفایی ملت ها حساس است از این رو در برنامه خود زمین سوخته را به عنوان یک راهبرد در نظر دارد یعنی به این فکر است اگر توانست بر سرزمینی تسلط پیدا کند هیچ اما اگر نتوانست تسلط پیدا نماید به فکر نابودی کشتزارها ومنابع شکوفایی تمدنها می افتد

9-     نسل کشی : دشمن تخریب کشتزارها وطرح زمین سوخته  وایجاد کمبودهای غذایی ودارویی ومانند آن وبلکه افزایش فحشاء وفساد وتبهی وهمجنس گرایی وزنا را برای این انجام می دهد تا نسل انسانهارا از بین ببرد وجامعه را نابود نماید در آیه 89سوره توبه هدف شمنان نابودی اسانها ومسلمانان مطرح شده ودر آیات 204و205سوره بقره می فرماید نباید به سادگی از کنار بدعت ها وتشویق به منکرات وناهنجاریهای اخلاقی واجتماعی آنان گذشت دعوت به شورش وجنگ برای آن است که نسل انسانها از بین برود    

ساکت و ساده و سبک بود.قاصدکی که داشت می رفت.فرشته ای به او رسید و چیزی گفت.قاصدک بی تاب شد و هزار بار چرخید و چرخید و چرخید.قاصدک رو به فرشته کرد و گفت:اما شانه های من ظریف است.زیر بار این خبر می شکند.من نازک تر از آنم که پیامی این چنین بزرگ را با خودم ببرم.
فرشته گفت:درست است،آنچه تو باید بر دوش بکشی ناممکن است و سنگین حتی برای کوه!اما تو می توانی،زیرا قرار است بی قرار باشی.
فرشته گفت:فراموش نکن،نام تو قاصدک است و هر قاصدکی یک پیامبر.
آن وقت فرشته خبر را به قاصدک داد و رفت و قاصدک ماند و خبری دشوار که بوی ازل و ابد می داد. 

نسل جوان ما مزایائی دارد و عیبهائی . زیرا این نسل یک نوع ادراکات و احساساتی دارد که درگذشته نبود و از این جهت باید به او حق داد . در عین‏ حال یک انحرافات فکری و اخلاقی دارد و باید آنها را چاره کرد . چاره‏ کردن این انحرافات بدون در نظر گرفتن مزایا یعنی ادراکات و احساسات و آرمانهای عالی که دارد و بدون احترام گذاشتن به این ادراکات‏ و احساسات میسر نیست 

دوستی

باید به این جهات احترام گذاشت . رو در بایستی‏ ندارد . در نسل گذشته فکرها این اندازه باز نبود ، این احساسات با این‏ آرمانهای عالی نبود . باید به این آرمانها احترام گذاشت . اسلام به این‏ امور احترام گذاشته است . اگر ما بخواهیم به این امور بی‏ اعتنا باشیم‏ محال است که بتوانیم جلوی انحرافهای فکری و اخلاقی نسل آینده را بگیریم 
روشی که فعلا ما در مقابل این نسل پیش گرفته‏ایم که روش دهان کجی و انتقاد صرف و مذمت است و دائما فریاد ما بلند است که سینما اینطور ، تاتر ، اینطور ، مهمانخانه‏ های بین شمیران و تهران اینطور ، رقص چنین ، استخر چنان ، و دائما وای وای می‏کنیم درست نیست . باید فکر اساسی برای‏ این انحرافها کرد 

درد این نسل را باید درک کرد 

فکر اساسی به اینست که اول ما درد این نسل را بشناسیم ، درد عقلی و فکری ، دردی که نشانه بیداری است یعنی آن چیزی را که احساس می‏کند و نسل‏ گذشته احساس نمی‏کرد . مولوی می‏گوید :

حسرت و زاری که در بیماری است  

وقت بیماری هم از بیداری است  

هر که او بیدارتر پر دردتر   
هر که او هشیارتر رخ زردتر  

در گذشته درها به روی مردم بسته بود . درها که بسته بود سهل است ، پنجره‏ ها هم بسته بود . کسی از بیرون خبر نداشت ، در شهر خود که بود از شهر دیگر خبر نداشت ، در مملکت خود که بود از مملکت دیگر خبر نداشت 
امروز این درها و پنجره‏ ها باز شده ، دنیا را می‏بینند که رو به پیشرفت است ، علمهای دنیا را می‏بینند ، قدرتهای اقتصادی دنیا را می‏بینند ، قدرتهای سیاسی و نظامی دنیا را می‏بینند ، دموکراسیهای دنیا را می‏بیند ، برابریها را می‏بیند ، حرکتها را می‏بیند ، قیامها و انقلابها را می‏بیند ، جوان است ، احساسش عالی است ، و حق هم دارد ، می‏گوید ما چرا باید عقب مانده‏تر باشیم . 

به قول شاعر :

سخن درست بگویم نمی‏توانم دید  

که می‏خورند حریفان و من نظاره کنم  

دنیا اینطور چهار اسبه به طرف استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و عزت و شوکت و حرمت و آزادی می‏رود و ما همین جور خواب باشیم ، یا از دور تماشا کنیم و خمیازه بکشیم ؟ ! نسل قدیم این چیزها را نمی‏فهمید و درک نمی‏کرد . نسل جدید حق دارد بگوید چرا ژاپن بت‏پرست و ایران مسلمان‏ در یکسال و یکوقت به فکر افتادند که تمدن و صنعت جدید را اقتباس کنند و ژاپن رسید به آنجا که با خود غرب رقابت می‏کند و ایران در این حد است‏ که می‏بینیم ؟ ! ما و لیلی همسفر بودیم اندر راه عشق او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره‏ایم آیا نسل جدید حق دارد این سؤال را بکند یا نه ؟ . نسل قدیم سنگینی بار تسلطهای خارجی را روی دوش خود احساس نمی‏کرد ، و نسل جدید احساس می‏کند . آیا این گناه است ؟ . خیر گناه نیست بلکه خود این احساس یک پیام الهی است . اگر این احساس نبود معلوم می‏شد ما محکوم به عذاب و بدبختی هستیم .

حالا که این احساس پیدا شده نشانه اینست که خداوند تبارک و تعالی می‏خواهد ما را از این‏ بدبختی نجات بدهد 
در قدیم سطح فکر مردم پائین بود ، کمتر در مردم شک و تردید و سؤال‏ پیدا می‏شد ، حالا بیشتر پیدا می‏شود . طبیعی است وقتی که فکر ، کمی بالا آمد سؤالاتی برایش طرح می‏شود که قبلا مطرح نبود . باید شک و تردیدش را رفع کرد و به سؤالات و احتیاجات فکریش پاسخ گفت . نمی‏شود به او گفت‏ برگرد به حالت عوام ، بلکه این خود زمینه مناسبی است برای آشنا شدن‏ مردم با حقایق و معارف اسلامی . با یک جاهل بی‏سواد که نمی‏شود حقیقتی را به میان گذاشت . بنابراین در هدایت و رهبری نسل قدیم که سطح فکرش‏ پائین‏تر بود ما احتیاج داشتیم به یک طرز خاص بیان و تبلیغ و یکجور کتابها ، اما امروز آن طرز بیان و آن طرز کتابها به درد نمی‏خورد ، باید و لازم است رفورم و اصلاح عمیقی در این قسمتها به عمل آید ، باید با منطق‏ روز و زبان روز و افکار روز آشنا شد و از همان راه به هدایت و رهبری‏ مردم پرداخت 

 

21تیر91

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۹ ، ۱۱:۱۹
فاصله گلناری

ستاره‌ها در راه کهکشان‌های جدید

ستاره‌ها در راه کهکشان‌های جدید

ورزش > فوتبال  - جواد نصرتی:
با پایان یافتن فصل لیگ‌های اروپایی، جذابیت‌ها از زمین فوتبال به بیرون آن منتقل می‌شود یعنی جایی که بازیکنان به دنبال تیم جدیدی می‌گردند. 

روزنامه گاردین در گزارشی، به بررسی وضعیت ستاره‌هایی پرداخته که احتمالا تیم خود را تغییر خواهند داد.

گونزالو هیگواین؛ مهاجم رئال مادرید

سن: 24سال
قیمت: 30‌میلیون پوند
هیگواین یک فصل موفق دیگر هم برای رئال مادرید بازی کرد اما به‌نظر می‌رسد که ژوزه مورینیو در بازی‌های بزرگ بن‌زما را به او ترجیح می‌دهد. باوجود اینکهژوزه مورینیو تاکید کرد ه است هیگوان فروشی نیست، احتمال جد ایی او زیاد است.یوونتوس اصلی‌ترین مقصد او به‌نظر می‌رسد.
مقصد احتمالی: یوونتوس، منچسترسیتی، میلان، پاری‌سن‌ژرمن

نیمار؛ مهاجم سانتوس

سن: 20سال
قیمت: 40‌میلیون پوند
ستاره خوش‌آتیه تیم ملی فوتبال برزیل در ماه دسامبر به‌عنوان بازیکن سال آمریکای جنوبی انتخاب شد و سانتوس را به فینال جام باشگاه‌های جهان رساند؛ جایی که تیمش 4 بر صفر مغلوب بارسلونا شد. هم رئال مادرید و هم بارسلونا علاقه زیادی برای جذب او دارند اما به‌نظر می‌رسد او بارسلونا را انتخاب خواهد کرد.
مقصد احتمالی: رئال مادرید، بارسلونا

نیمار

شینجی کاگاوا؛ هافبک هجومی، بورسیا دورتموند

سن: 23سال
قیمت: 20‌میلیون پوند
ستاره ژاپنی دورتموند، یک فصل موفق دیگر را با دورتموند سپری کرد و برای دومین‌بار متوالی قهرمان آلمان شد. الکس فرگوسن سرمربی منچستریونایتد در فینال جام حذفی آلمان به ورزشگاه برلین رفت تا بازی او را شخصا نگاه کند. خود کاگاوا گفته است که می‌خواهد به یونایتد برود.
مقصد احتمالی: منچستریونایتد.

ماریو گوتسه؛ هافبک هجومی بورسیا دورتموند

سن: 19سال
قیمت: 35‌میلیون پوند
ستاره جوان دورتموند که تازه فصل پیش نامش سرزبان‌ها افتاد، به‌تازگی قراردادش را با دورتموند امضا کرده است اما تیم‌های زیادی در انگلیس و اسپانیا ‌دنبال او هستند و احتمال اینکه وسوسه بازی در تیم‌های بزرگ‌تر او را به جدایی از دورتموند متقاعد کند وجود دارد.
مقصد احتمالی: آرسنال، چلسی، رئال مادرید

کاکا؛ هافبک هجومی رئال مادرید

سن: 30سال
قیمت: 20‌میلیون پوند
بازی کاکا در 2فصل اخیر متاثر از مصدومیت‌های سنگین بوده است و حالا او در رئال مادرید بعد از بازیکنی مانند مسعود اوزیل گزینه دوم ژوزه مورینیو است. کاکا احتمالا به خاطر کم‌توجهی مورینیو، رئال مادرید را ترک خواهد کرد.
مقصد احتمالی: آرسنال، مالاگا، میلان، پاری‌سن‌ژرمن

کارلوس توز؛ مهاجم منچسترسیتی

سن: 28 سال
قیمت: 30‌میلیون پوند
با وجود بازگشت به منچستر سیتی بعد از چند ماه قهر و دوری، احتمال جدایی او وجود دارد. توز همیشه می‌گوید که می‌خواهد به خانواده‌اش نزدیک‌تر باشد و به همین خاطر ترجیح می‌دهد در کشورهایی مانند ایتالیا یا اسپانیا بازی کند. حتی گفته می‌شود که احتمال دارد او به برزیل برود.
سیتی هم درصورتی که مهاجمی مانند رابین فان پرسی را بگیرد می‌تواند به توز اجازه بدهد که برود.
مقصد احتمالی: ایــنتر، یوونتوس، مالاگا، میلان، پاری‌سن‌ژرمن

دیدیه دروگبا؛ مهاجم چلسی

سن: 34سال
قیمت:‌ بازیکن آزاد
آخرین کار بزرگی که دیدیه دروگبا در چلسی انجام داد، زدن پنالتی آخر چلسی در فینال لیگ قهرمانان بود. با قهرمانی در این رقابت‌ها، دروگبا تصمیم گرفت که استمفوردبریج را ترک کند. احتمال یک انتقال بسیار گران به چین وجود دارد اما چین تنها جایی نیست که دروگبا هواخواهان زیادی دارد.
مقصد احتمالی: بارسلونا، مارسی، پاری‌سن‌ژرمن، شنهوا شانگهای

رادامل فالکائو؛ مهاجم آتلتیکومادرید

سن: 26سال
قیمت: 40‌میلیون پوند
او تنها یک فصل در اسپانیا بازی کرده است اما عملکرد عالی‌اش باشگاه‌های زیادی را وسوسه کرده است که برای خرید او اقدام کنند.
مقصد احتمالی: چلسی

لوئیز سوارز؛ مهاجم لیورپول

سن: 25سال
قیمت: 40‌میلیون پوند
بعد از یک فصل سخت در انگلیس، احتمال دارد که مهاجم اروگوئه‌ای به کشوری دیگر برود. ناکامی لیورپول در راهیابی به لیگ قهرمانان فصل بعد، چیزی نیست که بازیکنی مثل سوارز بتواند به‌راحتی از آن بگذرد.
مقصد احتمالی: اینتر، پاری‌سن‌ژرمن، رئال مادرید

وسلی اسنایدر؛ هافبک هجومی اینتر

سن: 27 سال
قیمت:20‌میلیون پوند
اینتر فصل بعد در لیگ قهرمانان نیست و وسلی اسنایدر دلیل خوبی برای ترک این تیم دارد.
مقصد احتمالی: آرسنال، چلسی، منچستر یونایتد

ادینسون کاوانی؛ مهاجم ناپولی

سن: 25 سال
قیمت: 40‌میلیون پوند
مهاجم اروگوئه‌ای با درخشش در سری A و لیگ قهرمانان چشم‌های زیادی را نگران خود کرده است. ناپولی فصل بعد در لیگ قهرمانان نیست و همین دلیل خوبی برای جدایی است.
مقصد احتمالی: چلسی، منچسترسیتی

 

رابین فان پرسی؛ مهاجم آرسنال

سن: ‌28سال
قیمت: 30‌میلیون پوند
مهاجم هلندی فصل گذشته 37گل برای آرسنال به ثمر رساند و یکی از پایه‌های اصلی این تیم بود. او هنوز با تمدید قراردادش موافقت نکرده است. با توجه به اینکه تنها یک سال از قرارداد او باقی مانده، توپچی‌ها به‌شدت در تلاش هستند تا او را متقاعد کنند قراردادش را تمدید کند. فان پرسی مشتری‌های زیادی در انگلیس و دیگر کشورها دارد.
مقصد احتمالی: بارسلونا، یوونتوس، منچسترسیتی، رئال مادرید.

دومین آزمون بزرگ آرسنال

انتهای فصل پیش که آرسنال برای ششمین فصل متوالی بدون جام ماند، انتقادهایی درباره استراتژی آرسن ونگر، سرمربی این تیم در فصل یارگیری مطرح شد. هواداران چشم‌به‌راه رسیدن ستاره‌های تازه بودند و تنها چیزی که فکرش را نمی‌کردند، خوردن چاقو از پشت بود. سسک فابرگاس یکی از پرآوازه‌ترین محصولات لاماسیا (آکادمی فوتبال بارسلونا) بالاخره بعد از سال‌ها مخالفت آرسنال با بازگشت او به بارسا و پافشاری مسئولان جدید تیم اسپانیایی، با قراردادی که حدود 40میلیون یورو ارزش داشت، تیمی را که کاپیتانی‌اش را به عهده داشت رها کرد و به خانه‌اش بازگشت. آرسن ونگر برای پرکردن جای خالی یکی از بهترین بازیکنان تیمش به اندازه کافی دردسر داشت اما این، همه ماجرا نبود. بعد از فابرگاس و وسوسه بازگشت به جایی که در آن رشد پیدا کرده بود، وسوسه ثروتی که در منچسترسیتی میان بازیکنان تقسیم می‌شود سمیر نصری، ستاره فصل پیش توپچی‌ها و گائل کلیشی مدافع تاثیرگذار آنها را هم فیروزه‌ای کرد تا دست ونگر زیر سنگ بماند. ابتدای فصل، برخی سایت‌ها به شوخی می‌نوشتند که توپچی‌ها برای بقا در لیگ مبارزه می‌کنند اما استاد فرانسوی، مهارتش را به رخ تمام سرمربیان جهان کشاند؛ او تیمی را که 3ستاره‌اش را همزمان ازدست داده‌بود، با چند خرید فوری در روز آخر و با لشکری از مصدومان که هرروز نفر جدیدی به آنها اضافه می‌شد از پایین جدول بالا کشید و به رده سوم لیگ برتر رساند. این کار البته بدون رابین فان‌پرسی، کاپیتان توپچی‌ها امکان‌پذیر نبود و حالا دوباره تاریخ تکرار شده‌است و دوباره، تاثیرگذارترین بازیکن توپچی‌ها، نخستین بازیکن آنهاست که احتمال دارد از تیم جدا شود. ونگر، دوباره با مشکلات قدیمی روبه‌روست.

دیه‌گو میلیتو؛ مهاجم اینتر

سن: 32 سال
قیمت: 5‌میلیون پوند
کسی که هر دو گل اینتر در فینال لیگ قهرمانان 2010 را به ثمر رساند،
می‌تواند مهاجم خوبی در هر تیم دیگری باشد. او 30 ساله است اما همچنان دونده و موثر است.
مقصد احتمالی: لیورپول، یوونتوس، مالاگا، تاتنهام

 

روبرت لواندوفسکی؛ مهاجم دورتموند

سن: 23 سال
قیمت: 25‌میلیون پوند
مهاجم سرعتی دورتموند در ضد‌حمله‌ها یک سلاح موثر است. دورتموند به سختی حاضر خواهد شد این مهاجم لهستانی را از دست بدهد.
مقصد احتمالی: منچستر یونایتد، تاتنهام

روبرتو سولدادو؛ مهاجم والنسیا

سن: 26 سال
قیمت:‌25‌میلیون پوند
والنسیا هر تابستان یکی از ستاره‌هایش را می‌فروشد. سولدادو با 27 گل در یک فصل قطعا ستاره‌ای است که خریداران زیادی هم دارد. او حتی امیدوار بود در یورو هم بازی کند، که اینطور نشد اما با این حال همچنان مشتری‌های زیادی دارد.
مقصد احتمالی: چلسی، لیورپول، مالاگا، تاتنهام

 

ازکیل لاوتزی؛ مهاجم ناپولی

سن: 27سال
قیمت: 25‌میلیون پوند
مهاجم تکنیکی آرژانتینی احتمالا به‌دنبال چالش جدیدی خواهد گشت.او در کنار ادینسون کاوانی، یکی از عوامل موفقیت‌های داخلی و خارجی ناپولی در فصلی که گذشت به شمار می‌رود. غیبت ناپولی در لیگ قهرمانان هم دلیل موجهی برای ترک این تیم است.
مقصد احتمالی: چلسی، منچسترسیتی

امانوئل آدبایور؛ مهاجم منچسترسیتی

سن: 28 سال
قیمت: 15‌میلیون پوند
آدبایور که فصل قبل را به‌صورت قرضی در تاتنهام بازی کرد جایگاهی در منچسترسیتی ندارد. هری ردنپ سرمربی تاتنهام قطعا می‌خواهد که او را نگه دارد اما احتمال دارد او به تیم دیگری منتقل شود.
مقصد احتمالی: تاتنهام، پاری‌سن‌ژرمن

لوکا مودریچ؛ هافبک تاتنهام

سن:‌26سال
قیمت: 40‌میلیون پوند
همچون گرت بیل، این هافبک کروات هم به سختی متقاعد خواهد شد یک فصل دیگر در باشگاهی بماند که فصل بعد در لیگ قهرمانان بازی نمی‌کند. 
مقصد احتمالی: چلسی، منچستریونایتد، منچسترسیتی

دیمیتار برباتوف؛ مهاجم منچستریونایتد

سن: 31 سال
قیمت: 12‌میلیون پوند
مهاجم بلغارستانی دیگر امیدی به بازی در منچستریونایتد ندارد و اجازه دارد که تیم را ترک کند. احتمال بازگشت او به باشگاه سابقش تاتنهام وجود دارد.
مقصد احتمالی: بایر لورکوزن، بایرن‌مونیخ، شالکه، تاتنهام

فرناندو یورنته؛ مهاجم آتلتیک بیلبائو

سن: 27 سال
قیمت: 35‌میلیون پوند
یورنته تیمش را به فینال لیگ اروپا رساند و بی‌شک پیشنهاد زیادی خواهد داشت. یورو 2012 می‌تواند قیمت او را بالا ببرد.
مقصد احتمالی: بارسلونا، چلسی، منچستر سیتی، رئال مادرید

گرت بیل؛ بال چپ تاتنهام

سن: 22سال
قیمت: 50‌میلیون پوند
بدون بازی در لیگ قهرمانان فصل بعد، تاتنهام کار سختی خواهد داشت تا این ستاره تاثیرگذار تیمش را متقاعد کند باز هم در لندن بماند. باشگاه‌های زیادی منتظر فصل نقل و انتقالات هستند.
مقصد احتمالی: بارسلونا، منچسترسیتی، رئال مادرید، پاری‌سن‌ژرمن

بیل

اولیویه ژیرو؛ مهاجم مون‌پولیه

سن:‌ 25 سال
قیمت: 18‌میلیون پوند
مهاجم فرانسوی فصل پیش برای تیمش 25 گل به ثمر رساند و یکی از عوامل قهرمانی این تیم بود. عملکردش او را به تیم ملی فرانسه رسانده است.یورو می‌تواند سکوی پرتاب ژیرو باشد.
مقصد احتمالی: آرسنال، بایرن‌مونیخ، لیورپول

نیلمار؛ مهاجم ویارئال

سن: 27 سال
قیمت: 12‌میلیون پوند
او این فصل مصدومیت‌های زیادی داشت اما با توجه به سقوط ویارئال به احتمال زیاد از این تیم جدا خواهد شد. 
مقصد احتمالی: مالاگا، والنسیا، تاتنهام

هرنانس؛ هافبک هجومی لاتزیو

سن:‌26 سال
قیمت:‌15‌میلیون پوند
هافبک برزیلی پاسوری عالی است و شوت‌های دقیقی هم دارد. او در فصل اخیر یکی از بهترین‌بازیکنان سریA بود.لاتزیو بیرون از لیگ قهرمانان است و احتمال جدایی او هم بسیار زیاد است.
مقصد احتمالی: آرسنال، ‌یوونتوس

خوردی آلبا؛ دفاع چپ والنسیا

سن: 23 سال
قیمت: 20‌میلیون
آلبا، عملکردی عالی برای والنسیا و تیم ملی اسپانیا داشته است و بارسلونا به‌دنبال یک جایگزین برای اریک آبیدال می‌گردد. گفته می‌شود تیتو ویلانوا جانشینگواردیولا در بارسا به عنوان اولین خرید، آلبا را به نیوکمپ خواهد آورد. منچستریونایتد هم به این بازیکن علاقه دارد.
مقصد احتمالی: بارسلونا، منچستریونایتد

مظلومی سرمربی تراکتورسازی شد

مظلومی سرمربی تراکتورسازی شد ورزش > فوتبال  - همشهری آنلاین:
سرمربی فصل پیش تیم فوتبال استقلال تهران پس از مذاکرات ابتدایی که با مسئولان باشگاه تراکتورسازی داشت، با آنها برای همکاری در فصل دوازدهم لیگ برتر به توافق رسید

به گزارش مهر، پرویز مظلومی که در پایان فصل یازدهم رقابت‌های لیگ برتر از سوی اعضای هیئت مدیره باشگاه استقلال کنار گذاشته شده بود، عصر امروز شنبه مذاکرات نهایی‌اش را با مسئولان باشگاه تراکتورسازی انجام داد و با آنها برای همکاری در فصل دوازدهم به توافق رسید.

 

خرداد91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۹ ، ۱۱:۱۸
فاصله گلناری

از آن هنگام که ایرانیان  دروازه دلهای خود را به روی  آیین اسلام ناب محمدی  گشودند   ، هنرمندان این مرز و بوم  بسیار کوشیدند تا  متعالی ترین  گونه هنر خود را  درساخت  بناهایی به کار گیرند که مآمن روح و دل و جان خسته آدمی است .آنها با نهادن خشت بر روی  خشت و کاشی برروی کاشی  پله پله  راه را برای معراج دلها ی عاشق  به سوی معشوق گشودند .آبی عرش را بر رو ی کاشیها کشیدندو نقش و نگارها را به نشانه شجره های روضه رضوان و ریاحین آن که مأمن و  سرای پرهیزگاران درست کردار است ،ترسیم کردند  تا بهشتی کوچک بر رو ی زمین نقش بندد: بهشتی که  شاید نشان از دلتنگی اعقاب  آدم(ع)دارد:دلتنگی ناشی از تبعیدی از بهشت عدن که تنها با یک وسوسه رخ داد.  حال آنکه در این بهشت کوچک می توان تنها با یک دم یاد پروردگار دوباره به آن بهشت جاوید پیوست . می توان با محمل عبادت و دعا از ثری به ثریا پرکشید.و سرمست از باده وصل  ،سبک و خالی شد و باردیگر برای نبرد با مصائب زندگی  آماده ومهیا گردید.

 

مسجد پایگاه انسجام و یکپارچگی مسلمانان است و نماز جماعت و تشکیل صفوف به هم فشرده نمازگزاران به خوبی بیانگر هماهنگی و انسجامی است که حضور درمسجد فراهم می آورد. در اینجاست که افراد نمازگزار همچون قطره های آب  به یکدیگر می پیوندند تا دریایی از اتحاد را به نمایش در آورند..همه در کنار یکدیگر در برابر پروردگار یکتا روبه سوی یک قبله می کنند ولب به  حمد و ثنای آن یگانه نازنین می گشایند.و هماهنگ با یکدیگر  سرود توحید را زمزمه می کنند

 

به روایت تاریخ پیامبر گرامی اسلام (ص) پایه گذار  اولین  مسجد است .او مکانی  را پایه گذاری نمود که علاوه بر عهده دار بودن نقش روحانی و معنوی   ،کانون فعالیتهای اجتماعی مسلمانان  نیز  به شمار می رفت . و به همین دلیل مسجد در طول تاریخ اسلام از ویژگی برجسته ای برخوردار بود. در گذشته همه امور مسلمین در ابعاد مختلف، ازجمله عقاید وفعالیت های فرهنگی ، عبادی ، سیاسی و اقتصادی ، در مساجد انجام می شد .

 

پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی خود می تواند موید نقش  فرهنگی والاو غنی مساجد باشد  چراکه  در دوران ستمشاهی   مساجد جایگاه اولیه خود را باز یافته و محل تجمع مسلمین ،  تبادل اطلاعات ، انسجام گروهها ، ایجاد تشکل های اسلامی ، محل روشنگری واطلاع رسانی وهمچنین محل مبارزه با طاغوتیان در ابعاد مختلف بود .به این ترتیب می توان نتیجه این بهره گیری از محیط معنوی مساجد را پیروزی انقلاب اسلامی قلمداد نمود.چراکه  انقلاب ایران یک معجزه بود ، و بی تردید این عظمت و بزرگی ، به واسطه برخورداری و همچنین بهره گیری مناسب از محیط معنوی مساجد است .

مسجد

 

گفتنی است ، بنا به در خواست جمهوری اسلامی ایران ، 21 آگوست (31 مرداد ماه ) از سوی سازمان کنفرانس اسلامی به عنوان روز جهانی مسجد نامگذاری شده است که متعاقب آن از این تاریخ  یک هفته ، هفته تکریم ، تجلیل ، اعزاز و اکرام مساجد است .21 آگوست مصادف است با به آتش کشیدن مسجد الاقصی توسط صهیونیست ها که با کشتار مردم در مسجد گوهر شاد توسط رضاخان ، همزمان شده است .هفته تکریم و تجلیل مساجد از 30 مرداد ماه تا 5 شهریورماه در کشور ایران به طور گسترده برگزار می شود .

 

مسجد، نمادی استوار از تمدن اسلامی در طول تاریخ بوده و ارزش و اعتبار خود را میان مسلمانان حفظ کرده است. در این میان، دوران صدر اسلام، درخشان ترین دوره در طول حیات مساجد است؛ چرا که در آن زمان، مسجد نه صرفاً محل عبادت، که محل فعالیت های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، قضایی و نظامی به شمار می آمد. برای احیای هر چه بیشتر مساجد باید کوشید آنها هر چه بیشتر به مساجد صدر اسلام نزدیک شوند و توانایی های فراوان خود را به فعلیت برسانند.

مسجد، کانون مشورت در صدر اسلام

یکی از عوامل کلیدی در دست یابی به موفقیت ها و چشیدن طعم کام یابی، مشورت است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم تقریباً در همه مواردی که دستور مستقیم وحی وجود نداشت، از راه مشورت با مسلمانان تصمیم گیری می کرد و معمولاً این مشورت ها در مسجد صورت می پذیرفت. انتخاب خارج شهر مدینه برای رویارویی با مشرکان در جنگ احد یا کندن خندق در شمال مدینه در جنگ احزاب، از شمار این مشورت هاست.

مسجد و تعاون اجتماعی

امام صادق علیه السلام می فرماید: «همانا در عهد رسول خدا، نیازمندان در مسجد سکونت می گزیدند.» این حضور دو فایده داشت: نخست آنکه از آوارگی آنها جلوگیری می کرد و دوم آنکه این افراد به عنوان طبقه نیازمند جامعه، همیشه در برابر چشم حاکم و مردم بودند و لابه لای شلوغی شهر و رفت و آمدها گم نمی شدند. از این رو، شخص پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم و مسلمانان همواره در فکر تأمین زندگی آنها بودند و اولین امکاناتی که به دست می آوردند، به آنها اختصاص می دادند. افزون بر این، مسجد، پناه گاه غریبان و در راه ماندگان یا به تعبیر قرآن «ابن السبیل» بود؛ به گونه ای که در شهرهای اسلامی هرگاه فرد تازه واردی داخل شهر می شد و در آن شهر کسی را نمی شناخت، یکسره به سراغ مسجد آن شهر می رفت و در مدت اقامت خود در آنجا سکونت می گزید. بنابراین، در صدر اسلام، خدمات رسانی اجتماعی یکی از کارکردهای مسجد بود. شناسایی نیازمندان منطقه، دستگیری از آنها و گردآوری کمک برای ایشان، پرداخت وام، اقدامات تسهیل ازدواج زوج های جوان، برنامه ریزی برای عیادت و سرکشی از بیماران و اموری از این دست، مواردی است که بسیاری از مساجد نمونه کشور با پیروی از مساجد صدر اسلام، در ایفای نقش خود در تعاون اجتماعی به آن می پردازند.

مسجد، تجلی گاه وحدت

مسجد، محل گردهمایی مسلمانان و تجلی گاه پرشکوه انسجام و یک پارچگی ملت مسلمان است. مسجد، حافظ سلامت دین و جامعه است و نمایش وحدت و همدلی نمازگزاران، بقای اسلام را تضمین می کند. حضور نمازگزاران در مسجد، امید دشمنان اسلام را به ناامیدی بدل می سازد. در صدر اسلام نیز حضور مردم مسلمان هنگام نماز در مسجد، نشانه قدرت اسلام بود و توان مردمی، اجتماعی، سیاسی و نظامی مسلمانان را اثبات می کرد. مسجد، همواره نقش وحدت آفرینی را در جامعه اسلامی ایفا کرده است و اگر مسجدی چنین نقشی نداشت، مورد سرزنش پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم قرار می گرفت. مسجد ضرار، نمونه ای از این مسجد است که منافقان با هدف تفرقه انداختن میان مسلمانان ساختند و پیامبر به فرمان خداوند، مؤمنان را از حضور در این مسجد نهی فرمود.

دشمنان دین خدا، پیوسته در کمینند تا با دامن زدن به اختلاف ها و ایجاد تفرقه، یک پارچگی مسلمانان را از بین ببرند و راه نفوذ و تسلط خود را به درون آنها باز کنند. حضور پیروان مذاهب مختلف اسلامی اعم از شیعه و سنی در صفوف نماز، برهم زننده نقشه دشمن و مایه ناکامی آنها است. امام صادق علیه السلام می فرماید: «کسی که با برادران اهل سنت در صف اول، نماز جماعت بگزارد، همچون کسی است که پشت سر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در صف اول نماز گزارده باشد».

روز مسجد

مسجد؛ پایگاهی نظامی

مسجد، محل برافراشته شدن پرچم سپاه اسلام و اعزام آنان به جبهه های نبرد است. در صدر اسلام مسجد، جایگاه گفت وگو و مشورت در مورد مسائل نظامی بود. در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، هنگام جنگ احد، سربازان مسلح اسلام در مسجد ماندند. همچنین آن حضرت در آستانه جنگ احد، درباره چگونگی رویارویی با مشرکان قریش، در مسجد با یاران خود به تبادل نظر پرداخت.

مسجد می تواند نقش سازنده ای در حفظ روحیه آمادگی و همکاری مردم با جبهه های نبرد داشته باشد. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم گاه از دانش غیبی بهره می گرفت و مؤمنان حاضر در مسجد را در جریان آخرین رویدادهای جبهه قرار می داد و برای عاملان پیروزی در جبهه ها دعا می کرد.

امام خمینی رحمه الله با اشاره به کارکرد نظامی و کارکردهای دیگر مساجد می فرماید: «در صدر اسلام، [مسلمانان [هر وقت که می خواستند جنگ بروند، از مسجد تجهیز می کردند. هر وقت می خواستند یک کار مهمی بکنند، در مسجد طرح می کردند... و مسائل سیاسی شان را می گفتند و اجرا می کردند ارتش می فرستادند و همه این کارها را آنجا می کردند و ما امیدواریم که این محتوا برگردد».

مسجد و پاسداری از عدالت

در صدر اسلام، مسجد پناه گاه مظلومان و محل رسیدگی به شکایت های مردم بود. در این دوران، تقریباً تمامی مسائل حقوقی و اختلاف های میان مردم که نیازمند رسیدگی بود، در مسجد حل و فصل می شد. قضاوت های امیرمؤمنان علی علیه السلام در دَکّة القضای مسجد کوفه و آغاز حکومت عدل گستر مهدی موعود از مسجدالحرام، نشان پیوند تاریخی مسجد و عدالت است. در حال حاضر، اگرچه عموم دادرسی ها در مراکز قضایی انجام می شود، از وجود امام جماعت مسجد محله نیز می توان برای داوری و حکمیت در اختلاف های محلی و برقراری آشتی میان دو طرف دعوا بهره گرفت.

مسجد و تعلیم و تعلم

در صدر اسلام، مسجد افزون بر محل برگزاری مراسم عبادی، محل دانش آموزی نیز به شمار می آمد. برای نمونه، پیامبر در مسجد، آیه های قرآن، احکام و معارف دین و حتی مسائل تاریخی را به مردم آموزش می داد. مطالبی که در این جلسه بیان می شد، با میزان توان فکری شنوندگان هماهنگ بود و جلسه ها پس از برخی نمازها، مانند صبح و شام که شمار بیشتری از مردم در مسجد حضور داشتند، برگزار می شد. افزون بر مسجدالنبی، در دیگر مسجدهای مدینه نیز جلسه های درس برقرار بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم از برخی یاران برجسته خود برای امامت جماعت استفاده می کرد و آنان به مردم تعلیم می دادند.

مسجد، کانون امر و نهی اسلامی

مسجد از ابتدا جایگاه تحقق فریضه امر به معروف و نهی از منکر بوده است. جلوه روشن این مسئله، جایگاه موعظه در عصر پیامبر گرامی اسلام و ابلاغ بایدها و نبایدهای اسلامی به مردم است. از سوی دیگر، حضور شکوهمند مؤمنان در مسجد، صحنه دلربایی می آفریند که خود به تنهایی، انسان را به سمت خوبی ها و معروف ها می کشاند. خصلت های الهی انسان با مشاهده شور و اشتیاق نمازگزاران برای رساندن خود به مسجد، برانگیخته می شود. انسانی که به مسجد پیوست، ضمن اقامه یکی از بزرگ ترین معروف ها، از منکرها دوری می کند و می کوشد خود را به گناهان آلوده نسازد. امام رضا علیه السلام می فرماید: «به پا داشتن نماز جماعت، عامل کمک به کارهای خیر و تقوا و مایه جلوگیری از بسیاری گناهان است.» کسی که دل در گرو محبت خدا دارد و روزانه چندبار به خانه خدا پا می گذارد، به راحتی اسیر دام شیطان نمی شود. دلی که با صفای بندگی انس گرفت، تیرگی گناه را حس و از آن پرهیز می کند.

مسجد، محل پیوند دین و سیاست

مسجد، مقر حاکمیت و پایگاه فرماندهی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم در مدینه بود. پایه های اساسی حکومت اسلامی در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، در مسجد، بنیان نهاده شد و اصول و مبانی دین مبین اسلام از این پایگاه مقدس به مردم جهان عرضه گشت. از این رو، مسجد، نماد تلفیق دین و سیاست و محل ملاقات، گفت وگو و مذاکره آن حضرت با هیئت های سیاسی بود. انتصاب کارگزاران و سفیران در مسجد صورت می گرفت و اعتراض به حکومت و برکناری کارگزاران در مسجد طرح می شد. امام خمینی رحمه الله در مورد نقش سیاسی مسجد و جداناپذیری دین و سیاست می فرماید: «اسلام از زمان پیغمبر حکومت تشکیل داده است. قوای نظامی و انتظامی داشته است در سیاست ها دخالت می کرده و مسجدالنبی، مرکز سیاست اسلامی بوده و ثقل قدرت اسلامی».

مسجد، مرکز انقلاب اسلامی

مسجد، محل تبادل اخبار و اطلاعات خرد و کلان و بحث و گفت وگو درباره آنها و جهت گیری و روشن شدن افکار عمومی است. در این صورت، شرایط جامعه در جنبه های گوناگون به راحتی به گوش عموم مردم می رسد و آنها به سرعت در مورد نبایدها و انحراف های موجود در جامعه واکنش نشان می دهند. جلسه های وعظ و خطابه و سخنرانی های روشن گرایانه اهل علم و دین در مسجد، نقش مؤثری در بیداری و آگاهی مردم دارد. در نتیجه، مسجد، پایگاه خیزش انقلابیان و مبارزان دین داری است که با کژروی ها و کژرفتاری های جامعه به مقابله برمی خیزند و حرکت های انقلابی را سازمان دهی می کنند. مقام معظم رهبری، با اشاره به نقش انقلابی مسجد و احیای مساجد کشورهای اسلامی پس از انقلاب ایران می فرماید: «تا قبل از انقلاب اسلامی، کسی جرئت نمی کرد دم از اسلام بزند. در این کشورهای اسلامی که امروز مسجدها رونق پیدا می کنند و کانون تحرک می شوند، تا دیروز مسجدها متعلق به یک مشت پیرمرد از کار افتاده بود. امروز آن مسجدها جای جوانان و کانون جنبش هاست».

نقش مسجد در پیروزی انقلاب اسلامی

مؤمنان هشیار و آگاه، مبارزه با حکومت ستمگر پهلوی را از مسجد آغاز کردند و آن را مرکز فعالیت های مبارزاتی خود قرار دادند. رژیم پهلوی می کوشید مساجد را به انزوا بکشاند و جوانان را از آنجا دور نگه دارد و فعالیت های مذهبی و سیاسی مساجد را کنترل کند. به همین دلیل، به کنترل واعظان و جلسه های سخنرانی و فعالیت های فرهنگی مردم در مساجد می پرداخت. نقش مسجد در انقلاب اسلامی به قدری گسترده بود که رژیم، در برخی از مساجد را بست. البته حکومت نتوانست مانع کارآیی مسجد شود و مسجد، به پایگاه انقلاب و مرکز نشر آموزه های اسلامی و محل وحدت نیروهای انقلابی تبدیل شد. مساجد، مرکز تبادل اطلاعات و جلسه های مشاوره میان مبارزان بود و پخش اعلامیه در بیشتر مساجد ایران صورت می گرفت.

برای رسانه

زیرنویس

پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم :

حق مساجد را بدهید که آن دو رکعت نماز است پیش از اینکه در آن بنشینید.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۹ ، ۱۱:۱۴
فاصله گلناری

اریخ، چونان دفتر قطور سپیدی است که قلم به دست بشر داده اند تا این دفتر را به نقشی و به حرفی ماندگار، پر کند.

کسی می آید و قلم به دست می گیرد؛ اما نمی داند چه بنویسد، از کجا بنویسد. قلم را زمین می اندازد و می گذرد... . از آن طرف، کسی هم می آید پر از حرف های نگفته، رازهای سر به مهر، دردهای پنهان و آشکار... . قلم را برمی دارد و می نویسد و می نویسد و می نویسد!

این است رمز جاودانگی کسانی چون حکیم ابوعلی سینا

کشف حقایق، گام اول حیات

شهر بلخ در سوم صفر سال 370 قمری، صدای گریه کودکی را شنید که قرار بود دنیا را روی سر انگشتان کوچکش بگرداند. از خردسالی، از همان هنگام که آموخت زمین می تواند استواری گام های او را تحمل کند و برایش به هر سوی، راه جدیدی را بگشاید، به فراگیری علوم پرداخت؛ موسیقی، هندسه و جبر، عرفان، فلسفه، طب و... . هر رشته علمی را که با آن آشنا می شد، به کمال، در یادگیری و فهم آن، تلاش می کرد و لحظه ای از کشف شهود جدید فروگذار نمی کرد.

ابوعلی خردسال، بالید، بزرگ شد و قد کشید. دنیا را دید که چگونه در خاموشی خفته است.

مردمان را تماشا کرد که از درد به خود می پیچند و طبیبی نمی یابند که مرهمی برای زخم هایشان بیاورد... .

ایمان به خدا، حلال مسائل...

مسائل، گاه سخت می شدند؛ پیچیده تر از آنکه به نظر برسد راه حلی برایشان هست. دیگران می گفتند: این یکی دیگر معلوم است که لاینحل است. نمی توان به جواب رسید. گویی سؤالش به آدمی می خندد؛ آن قدر که مسخره است... .

بوعلی سینا نگاهی که نشان از شب نخوابیدنش برای یافتن پاسخ مناسب سؤال بود، به صورت مسئله می انداخت. جزواتش را کنار می نهاد، وضویی از سر اخلاص می گرفت و راهی مسجد می شد. و در راه می شنید که مردم از پشت سرش طعنه می زنند: برو شاید پاسخ سؤال بر تو وحی شود... و می خندیدند. ابوعلی، سلام نماز را که می داد، خودش را در بحر تفکر می انداخت، غوطه ور و سرگردان.

دنبال نوری، راه نجاتی، جوابی که در خور مسئله باشد... .

و فردا خبر می پیچید: بوعلی سینا، این مسئله را هم حل کرد...!

خواسته باورنکردنی...

بوعلی، درد پادشاه را خوب می شناخت؛ دردی که داشت امیر نوح بن منصور سامانی را از پا درمی آورد و می گفتند حکیمان زیادی از پس درمان پادشاه برنیامده اند و اطرافیان شاه، در دم جانشان را ستانده اند. بوعلی، نعلین هایش را پوشید و راه قصر را در پیش گرفت... .

چندی نگذشت که پادشاه بر ایوان قصر، به سلامت ایستاد، نفس عمیقی کشید و فرمان داد: طبیب من که بود؟ بگویید بیاید و هرچه می خواهد، بگوید تا مرادش را فورا بدهیم. و بوعلی سینا چیزی نخواست؛ جز آنکه حق استفاده از کتاب خانه قصر پادشاه را داشته باشد. پادشاه، شگفت زده در فکر فرو رفت: چیزی نخواستن اش را باور کنم یا وصله های پر کوکِ عبایش را؟

شمع پرفروغ ابدیت، در شب های تاریک جهل بشر...

برای بزرگ مردی چون ابوعلی سینا، خیلی زود بود که در 58 سالگی به ابدیت بپیوندد. بوعلی سینا رفت؛ اما کتاب های گران قدری چون «اشارات»، «شفا»، «حکمت عرشیه»، «قضاو قدر»، «لغة العرب»، «قانون» و... همگی، اشاره ای است که فصلی از کتاب تاریخ که بوعلی سینا، نویسنده آن بود، هنوز ادامه دارد. یادش سبز!

میراث دار حکمت

سید محمود طاهری

ابن سینا، پا از قلمرو مکان و زمان فراتر نهاد، آوازه او به سراسر جهان رسید و نام او، جاودانه روزگار شد.

حجّت الحق، شیخ الرّئیس، میراث دار بزرگ حکمت و فلسفه و طبیب بزرگ قرن است که «قانون»ش شفای روح آدمیان شد و «شفا»ی او، درمان جسم انسان ها. فیلسوف فرزانه شرق، جاده های آسمان را کاوید و تنگناهای ذهن انسان را گسترش داد؛ ولی با آن همه علم و دانش خاکسارانه چنین سرود:

دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت یک موی ندانست ولی موی شکافت
اندر دل من هزار خورشید بتافت آخر به کمال ذره ای راه نیافت


 

همیشه جاری

کاش روزگار در حق ما بخل نمی ورزید و چون بوعلی، فراوان در اختیارمان می گذاشت! اما نه، بوعلی خود هزاران بود و هم پای یک قبیله؛ آن گونه بود که رودکی گفته است:

«از شمار دو چشم، یک تن کم وزشمارِ خِرد هزاران بیش»

نام بوعلی، یادآور علم و فلسفه و طب و حکمت است. انسان بزرگی است که قرن هاست بشر از مائده های آسمانی «شفای» او، از خوان پربرکت «قانون» او و از نسیم دل انگیز «اشارات» او، جان می گیرند و از عطر و بوی آن، سرمست می شوند.

دیوانه وار، به جست وجوی دانش بود و نبض او، به شوق حکمت و فلسفه می تپید. در علم، چنان قد کشید که فراتر از دیگران ایستاد، و هنوز به هجده سالگی نرسید که همه علوم زمانش را فرا گرفت.

و این گونه، بوعلی، میراث دار بزرگ علم شد و سرشار از حکمت و فلسفه، تا همواره در زمان جاری باشد و چون مهری تابان، جاده های روشنی را پیش پای آدمیان بگذارد.

«علم که باشد، آدمی زنده است»

همه شب به ستاره ها نگاه می کنی و ستاره ها، ماه را در پیشانی تو رصد می کنند.

همه شب برای فرشته ها آوازهای عاشقانه زمزمه می کنی.

زمین برای تو، سیب سرخی است که بر سبزترین شاخه توحید، در بادهای مهربانی خداوند رقصان است؛ سیب سرخی که آوازهای تو، آرام آرام، ساکنانش را از خواب های شیرین لبریز می کند.

شب های بسیار، بیدار می مانی و بی وقفه مطالعه می کنی.

ماه، با کلمات تو به خواب می رود. شب ها می خوانی و می نویسی. منطق، فلسفه، طب، شعر و... و روزها تدریس می کنی و تحقیق و طبابت.

با طلوع خورشید، پلک وا می کنی و زودتر از روز، آغاز می شوی.

قدم در راه علم می گذاری؛ استوار و با ایمان قوی.

چونان پرنده های رها، به سوی افق های دوردست نظر داری.

دنیا را به دنیا وا می گذاری و دل بند دلبستگی های زودگذرش نیستی. تمام دانش های دنیا را در سینه داری. سینه ات مالامال عشق است. نام خود را بر پیشانی آسمان می بینی؛ مثل همه ستاره هایی که بر پیشانی اش می درخشند، مثل ماه که شب های بی چراغ زمین را روشن می کند.

شاید تمام این روزها را در خواب دیده ای؛ روزهایی که نامت، دهان به دهان می چرخد، روزهایی که نامت، ماندگارترین نام جهان باشد، روزهایی که جاودانگی نام تو را بر پیشانی تاریخ نوشته باشد. هیچ گاه تن به تسلیم ناامیدی ندادی و اسیر تقدیر نشدی. خواستی و توانستی و به دلخواهت رسیدی.

مردی از جنس بلور

علی سعادت شایسته

دست هایت از همان ابتدا فکر می کرد.

فکر می کرد به «قانون» زیستن.

از همان روزها که کوچه ها نامت را آموخته بودند و حسین صدایت می کردند، به مردم و درد مردم فکر می کردی.

دست هایت روشن بود؛ آنقدر روشن که می شد به «اشارات» آن نگریست و بافه های نور را دید که نردبانی می شود تا او. در تمام اعصار، دست هایت «قانون» شفابخش دردها شد.

تهمت ها بر پیکرت هجوم می آورد. کافرت می خواندند؛ بی آنکه بیندیشند: «در دهر چو تو یکی و آن هم کافر»؟!

تو با میراثی عظیم، پا بر خاک گذاشته بودی و افکار کوته بین، یارای دیدن و یارای درک این میراث را نداشتند.

در سینه تو نوری بود که هر جا قدم می گذاشتی، روشنی را به ارمغان می بردی؛ بخارا، ری، طبرستان؛ همه جا، آن روزها، بوی دست های تو را می داد و هنوز از کوچه های بخارا، نه، حتی از دورترین کتابخانه های دنیا، از دورترین کرسی های علم و فضیلت، بوی «قانون» تو، بوی «شفا»ی تو می آید. و تو ـ مردی از جنس بلور ـ با ردای علم بر دوش، هر روز سلام زمانه را پاسخ می دهی و دنیایی که می داند علم به تو و به قلم تو مدیون است، با احترام از تو و نام تو یاد می کند.

چشمه نجات

خدیجه پنجی

فلسفه، هنوز کوزه ابهامش را از زلال جواب های چشمه «نجات» تو پر می کند.

تو را نگاشته اند بر تمام کتیبه های جهان.

چراغ روشن کلامت، کوچه های دنیا را چراغانی کرده است.

راه های فلسفه از همه سو به تو ختم می شود.

عقل از نردبان دانایی ات بالا می رود. از اصفهان تا همدان، کوله بار رنج قرن ها را به دوش کشیدی تا دنیا از ترانه «الهیات» تهی نباشد. هنوز رنج عالم، دغدغه لحظه های توست.

حکیم بخارا!

شوریدگی ات را تمام واژه ها به جان آمده اند و افروختگی روحت، ظلمات جهان را چراغانی کرده است.

بگذار جهان از تو بالا رود؛ «از پله های پروازآموز نامت تا پیشانی بلند خورشید و از آنجا تا بی نهایت ادراک».

«شب، زائر نام تو است تا ریشه های بدوی مهتاب را برتابد و وجدان زلال خورشید ذرات نامت را می تراود تا وام دار روز نباشد».

سفیدپوشان بردبار(روز بزرگداشت ابوعلی سینا و روز پزشک)مناسبت ها


پدید آورنده : سمیّه سوری ، صفحه 16
 

اشاره

اول شهریورماه هر سال، به مناسبت بزرگداشت ابن سینا، حکیم و پزشک سرآمد روزگاران، روز پزشک نامگذاری شده است؛ همو که به اعتراف همه عالمان شرقی و غربی، در ردیف بزرگ ترین دانشمندان تمام دوره های تاریخی این کره خاکی قرار دارد. درباره اش گفته اند که: «هیچ یک از علوم زمان برای وی بیگانه نبود» و خود می گوید که در هیجده سالگی، تمام دانش های زمانه را فرا گرفته و بر آن ها چیره شده بود؛ به طوری که سال ها بعد گفت: «آن چه در آن زمان می دانستم، به همان گونه است که اکنون می دانم و تا به امروز چیزی بر آن نیفزوده ام» و این شعر را انشا کرد:

از قعر گل سیاه تا اوج زُحَل کردم همه مشکلات عالم را حَل
فارغ گشتم ز قید هر مکر و حیل هر بند گشوده شد، مگر بند اجل

یاد و نام این دانشمند بزرگ را گرامی می داریم و این روز بزرگ، روز پزشک را به همه پزشکان بزرگوار، این سخت کوشان عرصه علم و عمل، تبریک می گوییم.

پزشکی ابن سینا

ابوعلی سینا، نه تنها یکی از بزرگ ترین فیلسوفان جهان، بلکه یکی از برجسته ترین چهره های تاریخ پزشکی در همه دوران هاست. مهم ترین اثر وی در پزشکی، کتاب قانون (القانون فی الطب) است که آن را پیش از سال 406 هجری قمری، یعنی در حدود 35 سالگی تألیف کرده است. این کتاب طی چندین سده، چه در سرزمین های اسلامی و چه در اروپای سده های میانه، همه کتاب های دیگر را در سایه خود نهاده بود. اعتبار و شهرت کتاب قانون در محافل پزشکی جهان اسلام تا بدان جا رسیده بود که نظامی عروضی درباره آن چنین می گوید: «اگر بقراط و جالینوس زنده شوند، روا بُوَد که پیش این کتاب سجده کنند». البته ابن سینا به جز قانون، کتاب های دیگری هم در علم پزشکی نوشته است؛ کتاب هایی مانند الارجوزةٌ فی الطب که در قالب شعر نوشته شده و خلاصه مطالب کتاب قانون است، مقالة فی احکام الادویه القلبیه، رساله فی الفَصد، رساله فی القولنج و... .

مذهب ابن سین

بدون شک ابن سینا که درخانواده ای شیعی مذهب در بلخ به دنیا آمد، خود نیز مسلمان و قایل به مذهب تشیع بوده است. البته کم خردان همواره آن انسان والا را به انحراف عقیده متهم می ساختند و شیخ در جوابشان سرود:

کفر چو منی گزاف و آسان نبود محکم تر از ایمان من ایمان نبود
درد هر یکی چو من و آن هم کافر پس در همه دهر یک مسلمان نبود

هم چنین شیخ الرئیس عشق و علاقه خود را به مولا علی علیه السلام چنین بیان می کند:

تا باده عشق در قدح ریخته اند واندر پی عشقْ عاشق انگیخته اند
با جان و روان بوعلی، مهر علی چون شیر و شکر به هم برآمیخته اند
بر صفحه چهره ها خط لم یزلی معکوس نوشته اند نام دو علی
یک لام و دو عین، با دویای معکوس از حاجب و عین و اَنف با خط جلی

ابن سینا و بحث و مناظره با دانشمندان

ابوعلی سینا در دوره ای درخشان از تمدن ایران زمین می زیست که دانشمندان چندی با او هم دوره بودند. ابن سینا از احوالات آن ها با خبر بود و بسیاری از ایشان، و از آن شمار ابوریحان بیرونی و ابوسعید ابوالخیر ملاقات، مناظره و نامه نگاری داشت.

می گویند هنگامی که ابن سینا، آن دانشمند عقل گرا، با ابوسعید ابوالخیر، آن عارف بزرگِ اهل کشف و شهود، به هم برخوردند، ساعت های بسیاری در اتاقی نشستند و جز به ضرورت از ن خارج نشدند و به مباحثه و مناظره پرداختند. چون بحث به پایان رسید و هر دو خارج شدند، به بوعلی گفتند: ابوسعید را چگونه یافتی؟ گفت: آن چه من می دانم، او می بیند. از ابوسعید هم پرسیدند: پورسینا را چگونه دیدی؟ گفت: آن چه ما می بینیم، او می داند.

فراز و نشیب زندگی ابن سین

ابوعلی سینا، زندگی یکنواختی نداشت. در مدت عمر او، وقایع و حوادث گوناگون و متعددی بر او گذشت که از وزارت و مشاور حکومت گرفته، تا دربه دری و آواره گی و تبعید خود خواسته و حتی زندان را دربرمی گرفت. ولی با وجود این، پورسینا خم به ابرو نیاورد و با جهد و تلاش، آثار گران سنگی به زبان های عربی و فارسی نوشت که گاه تا 450 عدد کتاب و رساله به او نسبت می دهند.

ابوعلی در دو هفته آخر عمر پر بار خویش، به اطعام فقیران پرداخت و بردگان را آزاد ساخت و تمام قرآن را هر سه روز یک بار تلاوت کرد تا سرانجام در 58 سالگی، در روز جمعه اول رمضان سال 428 هجری قمری، مطابق 28 خرداد ماه 416 هجری شمسی در همدان بدرود حیات گفت و بدین سان، شمع زندگی یکی از درخشان ترین چهره های علم و حکمت جهان خاموش شد.

هماره یادش گرامی باد.

ارزش پزشکی

هر اندازه موضوع علمی پراهمیت و هدف آن مقدس تر باشد، آن علم هم از ارزش و اهمیت بیش تری برخوردار خواهد بود. موضوع دانش پزشکی بدن انسان، و هدف آن تأمین سلامت و تندرستی آدمی است، و اهمیت این موضوع و هدف از دیدگاه اسلام بر کسی پوشیده نیست؛ زیرا اسلام تا آنجا به سلامت انسان اهمیت می دهد که اگر تکلیف واجبی به تندرستی آدمی لطمه بزند، نه تنها انجام آن از نظر شرع لازم نیست، که در چنین شرایطی انجام آن حرام خواهد بود.

در اسلام، علم پزشکی همتای علم دین، ارزشمند به شمار آمده است؛ چنان که امام علی علیه السلام فرمود: «دانش بر دو نوع است: دانش دینی و دانش بدن و سلامت آن». که اولی در تعدیل و سلامت روح آدمی می کوشد و دومی برای تندرستی و صحّت جسمی انسان تلاش می کند.

نیاز به پزشک ماهر

پزشکی حرفه ای است که در هیچ دوره ای، مردمان از آن بی نیاز نبوده و نیستند. تا دنیا، دنیاست، بیماری در آن فراوان یافت می شود و بیماران هم چاره ای جز مراجعه به پزشک و درمان ندارند. حضرت امام صادق علیه السلام در حدیثی گهربار، مردمان را از سه گروه بی نیاز نمی داند، ایشان می فرماید: «اهل هیچ سرزمینی از وجود سه طایفه و گروه که در کار دنیا و آخرتشان به آنان پناه برده می شود، بی نیاز نیستند و اگر آن ها را نداشته باشند، بی بهره و سرگردان می شون: فقیه دانشمند پرهیزکار، زمامدار نیکوکارو مورد اطاعت، و پزشک ماهر و مورد اعتماد».

نکته جالب در این فرمایش گران قدر این است که فقیه امور آخرتی مردمان را عهده دار است، زمامدار هم امور دنیایی آن ها را سر و سامان می بخشد و پزشک با تامین سلامت جسمی مردمان، آن ها را برای امور دنیوی و اخروی آماده و سرحال نگه می دارد.

اخلاق پزشکی

پزشکی و اخلاق، پیوندی مقدّس و ناگسستنی دارد. پزشکی به سلامت انسان می اندیشد و اخلاق، سعادت انسان را هدف خویش می داند. پزشکی پاسدار جسم است و اخلاق، نگهبان روح. یکی فضای زندگی فیزیکی را تلطیف می کند و دیگری فضای روابط اجتماعی و زندگی فرهنگی را یاری می رساند.

نگاه تک بُعدی به زندگی انسان، گاه تن را به فراموشی سپرده و نعمت بزرگ سلامت را از بشر گرفته، و گاه انسانیت انسان را دستخوش نسیان نموده و روح ملکوتی وی را نادیده انگاشته است. چه نیکوست که پزشک، افزون بر سلاح مادّی و دارو، مسیحادم و عیسی نفس باشد و با کلام و خلق نیک، تاعمق جان بیمار نفوذ کند و بیماری را شفابخش باشد.

در طول تاریخ، پزشکی شغلی مقدس بوده و بسیاری از طبیبان روزگاران کهن، از عالمان دینی و اولیای الاهی بوده اند و با همگامی پزشکی و اخلاق، با شفادهی بیماری جسمی بیماران، آن را وسیله جذب و هدایت مردم به سوی ارزش های معنوی قرار داده اند.

پزشکی و یاد خد

سرور ساجدان، امام زین العابدین علیه السلام در مناجات با حضرت حق می فرماید: «شادمانی و راحتی من در راز و نیاز با توست، و شفا و بهبودی دردها و رنج های من درنزد تو می باشد».

یاد خدا در پزشکی نقش برجسته ای برعهده دارد. آنگاه که بیمار در مراحل شدید و بحرانی قرار گرفته و پزشک مضطرب و نگران است، تنها امید بخش دل او، اطمینان به قدرتی بی پایان و هستی بخش می باشدکه بر سراسر وجود بیمار حکومت می کند و درمان واقعی به دست توانای اوست؛ چنان که حضرت ابراهیم علیه السلام می فرماید: «در هنگام بیماری، او شفابخش من است». پزشک با ایمان هیچ گاه به بن بست ناامیدی نمی رسد و همواره به خدای توانا متکی است و اگر خود را برای درمان ناتوان ببیند، بیمار را به طبیب واقعی همگان، خدای متعال راهنمایی می کند.

راز داری

راز داری، از وظایف اخلاقی و دینی هر مسلمانی است. در حدیثی آمده است: «راز برادر مسلمان خود را به دیگران بازگو کردن، خیانت است». این فریضه اخلاقی در مورد پزشک، بنا به اقتضای شغلی، از اهمیت بیش تری برخوردار است؛ زیرا با ایجاد اعتماد، بیمار با خیال آسوده، بیماری خویش را بیان می کند و درمان را آسوده می سازد. حضرت علی علیه السلام در این مورد می فرماید: «کسی که زوایای پنهان بیماری اش را کتمان کند، پزشکش از معالجه وی عاجز می ماند». در این خصوص، در سوگندنامه پزشکی بقراط حکیم آمده است: «آنچه در حین انجام دادن حرفه خود، و حتی خارج از آن، درباره زندگی مردم خواهم دید یا خواهم شنید، که نباید فاش شود، به هیچ کس نخواهم گفت؛ زیرا این قبیل مطالب را باید به گنجینه اسرار سپرد».

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۹ ، ۱۱:۱۰
فاصله گلناری

اعدام میرزا رضا کرمانی

 

میرزا محمدرضای کرمانی فرزند ملاحسین عقدایی معروف به ملاحسین پدر در کرمان زاده شد . پدرش ملاحسین در زمان حکومت طولانی محمد اسماعیل خان وکیل‌الملک در کرمان ، به دلیل ظلم و ستمی که بر او رفته بود ، مهاجرت کرد و به یزد رفت. در ناحیه عقدای یزد ملکی خرید و به کار کشاورزی پرداخت . ملاحسین چندی پسرش محمدرضا را به مدرسه فرستاد و پس از آن برای دادخواهی به تهران آمد و در مدرسه ملا عبدالله منزل کرد و در همان جا نیز درگذشت. میرزا محمدرضا به هنگام تحصیل و طلبگی در یزد ، روضه‌خوانی و پامنبری خوانی هم می‌کرد. از یزد به تهران آمد و به دست فروشی و سمساری پرداخت. در این شغل موفقیت‌هایی به دست آورد و کم کم نزد تجار تهرانی اعتباری کسب کرد . از حاج ملاحسن ناظم التجار ، بازرگان معروف تهرانی ، شال ترمه به امانت می‌گرفت و در خانه‌های اعیان و شاهزادگان پایتخت‌نشین به فروش می‌رساند . شاید همین رفت و آمد به خانه رجال و اعیان شهر باعث شد که بعدها به عالم سیاست روی آورد. او با ورود به خانه اهل دربار برای فروش کالا ، نفوذ کلمه‌ای در بین زنان که عمده مشتریان او بودند کسب کرد و بعدها در مقدمات شورش تنباکو از این نفوذ کلمه به خوبی استفاده کرد . او پیام میرزای شیرازی در باب تحریم تنباکو را تا کنج خانه های اعیان شهر می برد و همگان را به اطاعت از مرجع تقلید عصر فرا میخواند. البته این اقدام میرزا رضا، بعدها اسباب دردسر او شد. میرزا رضای کرمانی که اولین قتل سیاسی در تاریخ معاصر ایران را رقم زد، ناصرالدین‌شاه را درخت کهنه پوسیده‌ای میدانست که در زیر آن انواع جانوران موذی جمع شده اند و با این انگیزه به سوی ناصرالدین شاه آتش گشود. میرزا محمدخان امین خاقان پیشخدمت شاه میگوید: "وقت ظهرناصرالدین شاه و صدراعظم وارد صحن حضرت عبدالعظیم شدند حاکم آنجا و خدام خواستند به قرق و بیرون کردن مردم بپردازند چنانکه در این موقع همیشه رسم بود. شاه نگذاشت و گفت هیچکس را منع از ورود نکنید امروز میخواهم مثل سایر مردم به زیارت رفته باشم.

 

شاه قصد زیارت کرد. صدراعظم گفت خوب است قبل از زیارت بروید باغ ناهار بخورید بعد زیارت بیآئید شاه گفت خیر چون وضو دارم اول میروم زیارت، ناهار یکساعت بعدازظهر هم باشد نقلی ندارد. شاه وارد بقعه شد طوافی کرده طرف پائین پا ایستاده قالیچه و جانماز خواست صدراعظم برای آوردن قالیچه چند قدمی دور شد شاه عینک زده بطرف زنها نگاه میکرد از طرف چپ شاه از میان دو نفر زن که ایستاده بودند شخصی دست از زیر عبا در آورده کاغذ بزرگی بعنوان عریضه بطرف شاه دراز کرد تقریبا یک شبر به شاه مانده صدای پیشتاب شش لوله از زیر کاغذ عریضه بلند شد همین قدر شاه مجال کرد که گفت "حاجی حسنعلی خان مرا بگیر" حاج حسینعلی خان و یکی دو نفر دیگر از پیشخدمتان که نزدیک بودیم شاه را گرفتیم پنج یا شش قدم با پای خود آمده بعد بی‌حس شد. شاه را بردیم در اطاق معروف بمقبره ولیعهدی که خیلی نزدیک به آنجا بود. آنجا هم پس از به زمین خوابانیدن شاه، شاه آه بلندی کشیده دیگر نفس نکشید..." ظاهرا مظفرالدین شاه مایل به قتل میرزا رضا نبود. ولی بالاخره تصمیم خود را گرفت. میرزا رضا را برای بردار کردن به میدان مشق بردند . گزارش لحظه به لحظه اعدام او نشان میدهد که تا آخر هم از کار خود پشیمان نشده بود و به این کار ایمان داشت. سخنان و رفتارهای او در آخرین لحظات نشان از بی باکی در مقابل مرگ است. یک نقل قول شفاهی می‌گوید هنگامی که امیر تومان ارغون پدر سرهنگ ارغون ( معروف به سرهنگ نمره یک ) که مسؤول دار زدن میرزا رضا بود ، او را برای دار زدن می‌برد گفت : پدر سوخته شاه را کشتی ، حالا می‌بینی که می‌برند دارت بزنند ، میرزا رضا در جواب گفت : پدر سوخته خودت هستی اگر تو بمیری سگ و گربه هم به تشییع جنازه‌ات نخواهند رفت ، ولی می‌بینی که برای اعدام من این همه تشریفات برگزار کرده‌اند ! گفته میشود وصیت کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند: محب آل محمد غلام هشت و چهار فدای مردم ایران رضای شاه شکار!

قتل ناصر الدین شاه در سال 1896 که در حرم حضرت عبدالعظیم در یک فرسخی تهران روی داد فضای تاریخی مهم و پیچیده ای را در بر می گیرد. انگاره نوشتن زندگینامه (غیر رسمی) میرزا رضا کرمانی که شورشگر بود و عاقبت شاه شکار شد، بی درنگ محمل مناسبی به نظرم آمد از برای روایت رویدادی تا بدین پایه تأثیر گذار و از برخی جنبه ها دارای اصالت ویژه خاص خود.
البته من دلایل متعددی برای این گزینش خود دارم. در وهله اول عزم من بود که بر مبنای تخیل خویش ( وصیت نامه شفاهی ) کرمانی به به هنگام اسارت بعد از قتل ناصر الدین شاه و شنیدن سخن قاضیان در مراحل استنطاق بنویسم که حال دیگر از صفحات مشهور تاریخ ایران است .
متن حاضر حاصل تخیلات است و باید به عنوان گونه ای از یک واگویی کامل تلقی شود که میرزا رضا کرمانی درست در واپسین شب اجرای حکم مرگ با چوبه دار در میدان تاریخی توپخانه، محلی که در آن زمان برای اجرای مراسم اعدام در نظر گرفته شده بود، بدان می پردازد .

فرانسیسکو سوریانو

رضای شاه شکار

 

میرزا رضا کرمانی : شاه شکار تقدیم به روح رفیع جد بزرگم
میرزا رضا کرمانی : شاه شکار

 

 
چکیده: میرزا رضای کرمانی که اولین قتل سیاسی در تاریخ معاصر ایران را رقم زد، ناصرالدین‌شاه را درخت کهنه پوسیده‌ای میدانست که در زیر آن انواع جانوران موذی جمع شده اند و با این انگیزه به سوی ناصرالدین شاه آتش گشود.وقتی واقعه تحریم تنباکو و شکستن قلیان‌ها پیش آمد ، میرزا رضا که در خانه‌ها نفوذ فراوان داشت ، بسیاری از زنان بزرگان را تهییج به مقاومت کرده بود ، و بسیاری از قلیان‌ها در خانه‌ها به تحریک و اشاره او شکسته شده بود.
گفته میشود وصیت کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند:
محب آل محمد غلام هشت و چهار
فدای مردم ایران رضای شاه شکار!

 

روز واقعه

روز جمعه 17 ذی القعده 1313 ق . مطابق با 19 آوریل 1896 میلادی ، حرم حضرت عبدالعظیم (ع) یکی از زیارتگاههای شیعیان ، واقع در چند کیلومتری جنوب تهران از ازدحام جمعیت زیارت کننده موج می‌زند . آوای نیایش‌های مذهبی از گوشه و کنار بلند است و زائرین در فضایی آکنده از بوی عطر و گلاب و عود مشغول عبادتند . صدای زیارت‌نامه خوان‌ها و روضه‌خوان‌ها و صلوات و اوراد مذهبی مردم در هم آمیخته است . چند لحظه بعد صداهایی قوی‌تر ، خبر ورود شاه ذوالقرنین را به حرم اعلام می‌کنند . فراشان دولتی با نگاه‌هایی که ویژه این گونه افراد است ، مردم را زیر نظر می‌گیرند . شاه با هیبت و شوکت ویژه پادشاهان وارد حرم می‌شود و به زیارت می‌پردازد . همهمه‌های مردم رنگ و بوی سیاسی می‌گیرد و از حالت عبادی خارج می‌شود . شاه چند دور به گرد مزار می‌گردد و مردم همه به او خیره‌اند .
میرزا محمدخان امین خاقان پیشخدمت شاه میگوید:
"وقت ظهر شاه و صدراعظم وارد صحن حضرت عبدالعظیم شدند حاکم آنجا و خدام خواستند به قرق و بیرون کردن مردم بپردازند چنانکه در این موقع همیشه رسم بود. شاه نگذاشت و گفت هیچکس را منع از ورود نکنید امروز میخواهم مثل سایر مردم به زیارت رفته باشم. شاه قصد زیارت کرد. صدراعظم گفت خوب است قبل از زیارت بروید باغ ناهار بخورید بعد زیارت بیآئید شاه گفت خیر چون وضو دارم اول میروم زیارت ناهار یکساعت بعدازظهر هم باشد نقلی ندارد. شاه وارد بقعه شد طوافی کرده طرف پائین پا ایستاده قالیچه و جانماز خواست صدراعظم برای آوردن قالیچه چند قدمی دور شد شاه عینک زده بطرف زنها نگاه میکرد از طرف چپ شاه از میان دو نفر زن که ایستاده بودند شخصی دست از زیر عبا در آورده کاغذ بزرگی بعنوان عریضه بطرف شاه دراز کرد تقریبا یک شبر به شاه مانده صدای پیشتاب شش لوله از زیر کاغذ عریضه بلند شد همین قدر شاه مجال کرد که گفت "حاجی حسنعلی خان مرا بگیر" حاج حسینعلی خان و یکی دو نفر دیگر از پیشخدمتان که نزدیک بودیم شاه را گرفتیم پنج یا شش قدم با پای خود آمده بعد بی‌حس شد. شاه را بردیم در اطاق معروف بمقبره ولیعهدی که خیلی نزدیک به آنجا بود. آنجا هم پس از به زمین خوابانیدن شاه، شاه آه بلندی کشیده دیگر نفس نکشید. صدراعظم بعد از آنکه از گرفتن و محفوظ داشتن قاتل آسوده شد آمد پیش شاه و خیلی سفارش کرد که کسی نگوید شاه کشته شده بگویند تیر بپایش خورده و ضعف کرده است و امر کرد کالسکه شاهرا بقدری که ممکن بود نزدیک آوردند و شاهرا با تمام لباس و رسمیت چنانکه آمده بودند و عینک هم بچشمش زدند روی صندلی نشاندند."
قلب شاه در خون می‌طپد و اندام مرد ضارب زیر مشت و لگدهای مردم و فراشان دولتی در حال خرد شدن است . ساعتی بعد ، شاه مرده سوار بر کالسکه ، با تشریفات مخصوص شاهان زنده در حال عبور از خیابان اصلی زیارتگاه است . او در حالی که عینکی به چشم دارد و دستکش‌های سفیدی در دست ، برای مردم دست تکان می‌دهد و به فاصله چند متر پشت سر او ، کالسکه‌ای به تاخت می‌آید که شاه شکار با گردنی افراشته ، که به قولی مستعد بریدن است ، در آن نشسته و خونسرد و آرام اطرافش را نگاه می‌کند .

 

زندگینامه

او میرزا محمدرضای کرمانی فرزند ملاحسین عقدایی معروف به ملاحسین پدر است که در کرمان زاده شد . پدرش ملاحسین در زمان حکومت طولانی محمد اسماعیل خان وکیل‌الملک در کرمان ، به دلیل ظلم و ستمی که بر او رفته بود ، مهاجرت کرد و به یزد رفت . در ناحیه عقدای یزد ملکی خرید و به کار کشاورزی پرداخت . ملاحسین چندی پسرش محمدرضا را به مدرسه فرستاد و پس از آن برای دادخواهی به تهران آمد و در مدرسه ملا عبدالله منزل کرد و در همان جا نیز درگذشت .
میرزا محمدرضا به هنگام تحصیل و طلبگی در یزد ، روضه‌خوانی و پامنبری خوانی هم می‌کرد . از یزد به تهران آمد و به دست فروشی و سمساری پرداخت . در این شغل موفقیت‌هایی به دست آورد و کم کم نزد تجار تهرانی اعتباری کسب کرد . از حاج ملاحسن ناظم التجار ، بازرگان معروف تهرانی ، شال ترمه به امانت می‌گرفت و در خانه‌های اعیان و شاهزادگان پایتخت‌نشین به فروش می‌رساند . شاید همین رفت و آمد به خانه رجال و اعیان شهر باعث شد که بعدها به عالم سیاست روی آورد .
ورود به مجالس اعیان ، البته آداب خاص و بردباری لازم دارد که یک نفر ولایتی باید خیلی چشم و گوش خود را باز کند و متوجه حرفهای اهل مجلس باشد ، تا بتواند از کسب خود بهره ببرد ، والا کارش نمی‌گیرد . همین توجه ، برای میرزا رضا مکتبی شده و او را تا حدی به اوضاع و احوال دوره با اطلاع ، و تجسس زندگی او را نخود همه آش نموده بود ، چنان که گذشته از مجلس اعیان ، مجلس عمومی یا نیمه عمومی که در شهر اتفاق می‌افتاد این شخص با بقچه کالای خود که بهترین جواز ورود او به مجلس بود حاضر می‌شد .
او با ورود به خانه اهل دربار برای فروش کالا ، نفوذ کلمه‌ای در بین زنان که عمده مشتریان او بودند کسب کرد و بعدها در مقدمات شورش تنباکو از این نفوذ کلمه به خوبی استفاده کرد . او پیام میرزای شیرازی در باب تحریم تنباکو را تا کنج خانه های اعیان شهر میبرد و همگان را به اطاعت از مرجع تقلید عصر فرا میخواند. البته این اقدام میرزا رضا ، بعدها اسباب دردسر او شد.
« میرزا رضا طاقه شال را به شانه می‌انداخت و به خانه بزرگان می‌برد ، آنجا ضمن گفتگو و چانه برای قیمت و نحوه انتخاب شال و وعده آوردن شال بهتر ، کم کم صورت محرمیت در بیشتر خانه‌های بزرگان یافته بود ، و خیلی حرفها به زنان و همسران و کنیزکان بزرگان می‌زد که آنها را نسبت به اوضاع و احوال روشن می‌کرد ، و همین حرفها موجب گرفتاری‌های او بود که شوهران و مردها حرفهای بزرگتر از دهن زنها ، از همسران خود می‌شنیدند . وقتی واقعه تحریم تنباکو و شکستن قلیان‌ها پیش آمد ، میرزا رضا که در خانه‌ها نفوذ فراوان داشت ، بسیاری از زنان بزرگان را تهییج به مقاومت کرده بود ، و بسیاری از قلیان‌ها در خانه‌ها به تحریک و اشاره او شکسته شده بود . »
در ضمن معامله‌گری با رجال دولتی ، با کامران میرزا نایب السلطنه پسر ناصرالدین شاه که حاکم تهران و رئیس و وزیر تجارت بود آشنا شد . مقداری خرقه خز و شال به او فروخت ، اما نتوانست پولش را بگیرد و عاقبت با اعتراض و کتک خوردن فراوان توانست احقاق حق کند . یکی از مهمترین منابعی که شرح این داد و ستد میرزا رضا را با نایب‌السلطنه آورده ، نوشته‌های کلنل کازا کوفسکی است ، او در خاطرات خود می‌نویسد : « ... میرزا محمدرضا قبلا یک فروشنده ساده و فقیر البسه کهنه و خرید و فروش کننده شال بوده است . قریب ده سال قبل ، این میرزا محمدرضای کهنه‌فروش ، دو طاقه شال کشمیر به نایب‌السلطنه فروخته ، ولی نایب‌السلطنه وجه آن را نمی‌پردازد . میرزا محمدرضا دو سالی انتظار می‌کشد . بالاخره روزی اتفاقا در حضور وزراء‌ و شاهزادگان جسارت نموده به نایب‌السلطنه تذکر می‌دهد که قیمت شال را نپرداخته است . در قبال این جسارت ، دستور می‌دهد فورا پول او را با بهره‌اش پرداخت نمایند ، و بهره عبارت از این بود که در قبال هر یک قرآن پرداخته شده ، نوکران نایب السلطنه ، یک پس گردنی هم بدان می‌افزودند . با در نظر گرفتن این که شال کشمیری بسیار گرانبهاست می‌توانید مجسم نمایید که چند پس گردنی به این بدبخت بی‌نوا زده‌اند .... »
میرزا رضا کرمانی طعم ظلم را از در نهایت شدت چشیده بود و با ظالمان آشنا بود و مرکز فساد را به خوبی تشخیص داد.
ظاهرا مظفرالدین شاه مایل به قتل میرزا رضا نبود . ولی بالاخره تصمیم خود را گرفت.میرزا رضا را برای بردار کردن به میدان مشق بردند . گزارش لحظه به لحظه اعدام او نشان میدهد که تا آخر هم از کار خود پشیمان نشده بود و به این کار ایمان داشت. سخنان و رفتارهای او در آخرین لحظات نشان از بی باکی در مقابل مرگ است.
یک نقل قول شفاهی می‌گوید هنگامی که امیر تومان ارغون پدر سرهنگ ارغون ( معروف به سرهنگ نمره یک ) که مسؤول دار زدن میرزا رضا بود ، او را برای دار زدن می‌برد گفت : پدر سوخته شاه را کشتی ، حالا می‌بینی که می‌برند دارت بزنند ، میرزا رضا در جواب گفت : پدر سوخته خودت هستی اگر تو بمیری سگ و گربه هم به تشییع جنازه‌ات نخواهند رفت ، ولی می‌بینی که برای اعدام من این همه تشریفات برگزار کرده‌اند !
گفته میشود وصیت کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند:
محب آل محمد غلام هشت و چهار
فدای مردم ایران رضای شاه شکار!

بازجویی از میرزا رضا کرمانی:
ظهیر الدوله در کتاب "تاریخ بی دروغ" مینویسد:
"میرزا رضا را از محبس احضار کردند. در زنجیر به حضور صدر اعظم آوردند. پس از نشستن خیلی از او سؤالات کردند صریحا اعتراف کرد که در این عمل شنیع و کار لغو و حرکت زشت ابدا همدست و هم خیالی نداشته است فقط بواسطه تعدیات نایب‌السلطنه بوده است و تا روز جمعه هفدهم ذوالقعهده هم در حضرت عبدالعظیم منتظر مقدم نایب‌السلطنه بوده که او را بکشد که شاه بحضرت عبدالعظیم رفت و گفته بود بعد از آنکه موکب شاهی عزم زیارت کرد خیال من قوت گرفت که برای کشتن نایب‌السلطنه که یقینا مرا خواهند کشت و هم شاید شاه بعد از نایب‌السلطنه کسی را ظالمتر از نایب‌السلطنه روی کار بیاورد پس چرا خود شاه را نکشم اگر چه میکشندم تا اسم ناصرالدین‌شاه باقی است اسم من هم یادگار تاریخ باشد و هم گفته بود که ناصرالدین‌شاه درخت کهنه پوسیده‌ای بود که آخر‌الامر باد او را از پا در می‌آورد و در سرنگون شدنش بیشتر از حالا به مردم اذیت وارد می‌شد و کرمهای موذی در ریشه آن درخت تکوین شده بود من آن درخت را از پای درآوردم.
از سیدجمال‌الدین از او پرسیدند که آیا او هم در این باب به او امری کرده یا نه؟ گفته بود. سیدجمال‌الدین هم به اینکار راضی نبود فقط وقتی که رفتم در اسلامبول و از تعدیات نایب‌السلطنه که به من روا داشته بود برای سید تعریف کردم گفت چرا او را نکشتی که جان یک مملکت از دستش خلاص بشود می‌خواستی او را بکشی و شرش را از سر مردم کوتاه بکنی.
پس از این استنطاق و تحقیقات آخرین، صدراعظم امر کرد که دوباره ببرندش به محبس. چهار ساعت از غروب آفتاب گذشته کالسکه حاضر کردند ، میرزارضا را در کالسکه نشانیده و به سرعت روانه شدند.
او را وارد میدان مشق کرده در قراولخانه خود میدان مشق تا طلوع فجر یعنی اول صبح حقیقی نگاهش داشته بودند و تا صبح قرآن می‌خواند یعنی آنچه را که حفظ داشت می‌خواند و مکرر می‌کرد.
صورتجلسه بازجویی از میرزا رضاکرمانی:
"صورت استنطاق با میرزامحمدرضا کرمانی پسر ملاحسین عقدائی که عجالة بدون صدمه و اذیت با زبان خوش تا اینقدر
تقریرات کرده است و مسلم است بعد از صدمات لازمه ممکن است مکنونات ضمیر خود را بروز بدهد":
سوال- شما از اسلامبول چه وقت حرکت کردید؟
جواب- روز بیست و ششم ماه رجب 1313 حرکت کردم
س- بحضرت عبدالعظیم کی وارد شدید؟
ج- روز دوم شوال 1313
س- پس در صورتیکه شما اقرار میکنید که تمام صدمات را وکیل‌الدوله برای تحصیل شئونات و نایب‌السلطنه برای حب با او به شما وارد آورده‌اند شاه شهید چه تقصیر داشت منتها مطلب را اینطور حالی ایشان کردند شما بایستی تلاقی و انتقام را از آنها بکنید که سبب ابتلای شما شده بودند و یک مملکتی را یتیم نمی‌کردید.
ج- پادشاهی که پنجاه سال سلطنت کرده باشد و هنوز امور را به اشتباه‌کاری بعرض او برسانند و تحقیق نفرمایند و بعد از چندین سال سلطنت ثمر آن درخت، وکیل‌الدوله، آقای عزیزالسلطان، امین خاقان، و این اراذل و اوباش بی‌پدر و مادرهائی‌ که ثمره این شجره شده‌اند و بلای جان عموم مسلمین گشته باشند چنین شجر را باید قطع کرد که دیگر این نوع ثمر ندهد. (ماهی از سر گنده گردد نی زدم) اگر ظلمی میشد از بالا میشد.
س- از خود شما انصاف می‌خواهم اگر شما به جای شاه شهید بودید، نایب‌السلطنه و وکیل‌الدوله یک نوشته‌ای به آن ترتیب پیش شما می‌آوردند و آن تفصیلات را به شما می‌گفتند جز این که باور کنید چاره داشتید یا خیر؟ پس در این صورت مقصر این دو نفر بودند و به قتل اولویت داشتند، چه شد که به خیال قتل آنها نیفتادید و دست به این کار بزرگ زدید؟
ج- تکلیف بی‌غرضی شاه این بود که یک محقق ثالث بی‌غرض بفرستند میان من و آنها حقیقت مسئله را کشف کند چون نکرد او مقصر بود. سالهاست که سیلاب ظلم بر عامه رعیت جاری است، مگر این سیدجمال‌الدین این ذریه رسوال (ص) این مرد بزرگوار، چه کرده بود که به آن افتضاح او را از حرم حضرت عبدالعظیم (ع) کشیدند زیر جامه‌اش را پاره کردند.
آن همه افتضاح به سرش آوردند او غیر از حق چه می‌گفت؟ آیا خدا اینها را برمی‌دارد؟ اینها ظلم نیست؟ اینها تعدی نیست؟
اگر دیده بصیرت باشد ملتفت می‌شود که در همان نقطه‌ای که سید را کشیدند در همان نقطه گلوله به شاه خورد مگر این مردم بیچاره و این یک مشت اهالی ایران ودایع خدا نیستند؟
قدری پایتان را از خاک ایران بیرون بگذارید در عراق عرب و بلاد قفقاز و عشق‌آباد و اوایل خاک روسیه هزار هزار رعیت ایران را می‌بینید که از وطن عزیز خود از دست تعدی و ظلم فرار کرده کثیف‌ترین کسب و شغل را از ناچاری پیش گرفته‌اند هر چه حمال و کناس و الاغچی و مزدور در آن نقاط می‌بینید همه ایرانی هستند. آخر این گله‌های گوسفند شما مرتع لازم دارند که چرا کنند و شیرشان زیاد شود که هم به بچه‌های خود بدهند و هم شما بدوشید، نه اینکه متصل تا شیر دارند بدوشید شیر که ندارند گوشت بدنشان را بکلاشید، گوسفندهای شما همه رفتند و متفرق شدند. نتیجه ظلم همین است که می‌بینید. ظلم و تعدی بی‌حساب چیست؟ کدامست؟ و از این بالاتر چه می‌شود؟ گوشت بدن رعیت را می‌کنند بخورد چه جره باز شکاری خود می‌دهند. صد هزار تومان از فلان بی‌مروت می‌گیرند، قباله مالکیت جان و مال و عرض و ناموس یک شهر و یا یک مملکتی را بدست او می‌دهند. رعیت فقیر و اسیر بیچاره را در زیر بار تعدیات مجبور می‌کنند که یک مرد زن منحصر به فرد خود را از اضطرار طلاق بدهد و خودشان صدتا صد تا زن می‌گیرند و سالی یک کرور پول که به این خونخواری و بی‌رحمی از مردم می‌گیرند خرج (عزیزالسلطان) که نه برای دولت مصرف دارد و نه برای ملت و نه برای حظ نفس شخصی و غیره و غیره و غیره می‌کنند. آن چیزهایی که همه اهل این شهر می‌دانند و جرأت نمی‌کنند بلکه بگویند. حالا که این اتفاق بزرگ به حکم قضا و قدر به دست من جاری شد یک بار سنگینی از تمام قلوب برداشته شد. مردم سبک شدند. دلها همه منتظرند که پادشاه حالیه حضرت ولیعهد چه خواهند کرد. به عدالت و رأفت و درستی جبر قلوب شکسته خواهند کرد یا خیر؟ اگر ایشان چنان که مردم منتظرند یک آسایش و گشایش به مردم عنایت بفرمایند، اسباب رفاه رعیت بشوند، بنای سلطنت را بر عدل و انصاف قرار بدهند البته تمام خلق فدوی ایشان می‌شوند و سلطنتشان قوام خواهد گرفت و نام نیکشان در صفحه روزگار باقی خواهد بود، و اسباب طول عمر و صحت مزاج خواهد شد اما اگر ایشان هم همان مسلک و شیوه را پیش بگیرند بار کج به منزل نمی‌رسد. حالا وقتی است که به محض تشریف آوردن بفرمایند و اعلان کنند که این مردم حقیقة در این مدت به شما بد گذشته است و کار شما سخت بوده است،‌ آن اوضاع برچیده شد، حالا بساط عدل گسترده است و بنای ما بر معدلت است و رعیت متفرق را جمع کنند و امیدواری بدهند و قرار صحیحی برای وصول مالیات به اطلاع ریش‌سفیدان رعایا بدهند که رعیت تکلیف خود را بداند و در موعد مخصوص مالیات خودش را بیاورد بدهد. هی محصل پی محصل نرود که یک تومان اصل را ده تومان فرع بگیرند و غیره و غیره و غیره ...
س- در صورتی که واقعا خیال شما خیر عامه بود و برای رفع ظلم از تمام ملت این کار را کردید پس باید تصدیق کنید به اینکه این مقاصد بدون خونریزی به عمل بیاید و این مقصود حاصل شود و البته بهتر است. حالا ما می‌خواهیم بعد از این در صدد اصلاح این مفاسد برآئیم باید خیال ما از بعضی جهات آسوده باشد که از روی اطمینان مشغول ترتیب تازه بشویم در این صورت باید بدانیم که اشخاصی که با شما متفق هستند کی هستند و خیالشان چیست؟ و این را هم شما بدانید که غیر از شخص شما که مرتکب جنایت هستید یا کشته می‌شوید یا شاید چون خیالتان خیر عامه بوده است نجات بیابید، امروز دولت متعرض احدی نخواهد شد برای اینکه صلاح دولت نیست. فقط اشخاصی را که با شما هم‌عقیده هستند می‌خواهیم بشناسیم که در اصلاح امورات شاید یک‌ وقت به مشاوره‌ آنها محتاج بشویم؟
ج- صحیح نکته‌ای می‌فرمایید من چنانچه به شما قول دادم به شرافت و ناموس و انسانیت خودم قسم می‌خورم که به شما دروغ نخواهم گفت.
هم‌عقیده من در این شهر و مملکت بسیار هستند. در میان علما بسیار، و در میان وزرا بسیار، و در میان امرا بسیار، و در تجار بسیار، و در میان کسبه بسیار، و در جمیع طبقات هستند. شما می‌دانید وقتی که (سیدجمال‌الدین) در این شهر آمد تمام مردم از هر دسته و هر طبقه چه در طهران و چه در حضرت عبدالعظیم به زیارت و ملاقات او رفتند و مقالات او را شنیدند. چون هر چه می‌گفت لله و محض خیر عامه مردم بود. همه کس مستفید و شیفته مقالات او شدند و تخم این خیالات بلند را در مزارع قلوب پاشید. مردم بیدار بودند هوشیار شدند. حالا همه کس با من هم‌عقیده است ولی بخدای قادر متعال که خالق سیدجمال‌الدین و همه مردم است قسم که از این خیال من و نیت کشتن شاه احدی غیر از خودم و سید اطلاع نداشتند. سید هم در اسلامبول است هر کاری به او می‌توانید بکنید. دلیلش هم واضح است که اگر همچو خیال بزرگی را من با احدی می‌گفتم حکما منتشر می‌کرد و مقصود باطل می‌شد. وانگهی تجربه کرده بودم که این مردم چقدر سست عنصرند و حب جاه و حیات دارند و در آن اوقاتی که گفتگوی تنباکو و غیره در میان بود که مقصود فقط اصلاح اوضاع بود و ابدا خیال کشتن شاه و کسی در میان نبود چقدر از این (ملک‌ها) و (دوله‌ها) و (سلطنه‌ها) که با قلم و قدم و درم هم عهد شده بودند و می‌گفتند تا همه جا حاضریم همین که دیدند برای ما گرفتاری پیدا شد همه خود را کنار کشیدند. من هم با آن همه گرفتاری اسم احدی را نگفتم. چنانچه به جهت همین کتمان راز اگر بعد از خلاصی یک دور می‌زدم می‌توانستم مبالغی از آنها پول بگیرم. ولی چون دیدم نامرد هستند گرسنگی خوردم و ذلت کشیدم دست پیش احدی دراز نکردم.
س- در اسلامبول آن وقتی که در خدمت (سید) شرح حال خودتان را می‌گفتید ایشان چه جواب می‌فرمودند؟
ج- جواب می‌فرمودند با این ظلمها که تو نقل می‌کنی که به تو وارد شده است خوب بود نایب‌السلطنه را کشته باشی. چه جان سخت بودی و حب حیات داشتی. به این درجه ظالمی که ظلم کند کشتنی است.

20مرداد91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۹ ، ۱۱:۰۸
فاصله گلناری

جنایات آمریکا

بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی

از ویکی‌پدیا، دانشنامه
پرش به: ناو

نا.گا.سا.کی پیش و پس از بمباران اتمی

بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی دو عملیات اتمی بودند که در زمان جنگ جهانی دوم به دستور هری ترومن، رئیس جمهور وقت آمریکا، علیه امپراتوری ژاپن انجام گرفتند. در این دو عملیات، دو بمب اتمی به فاصله ۳ روز بر روی شهرهای هیروشیما و ناگاساکی انداخته شد که باعث کشتار گسترده شهروندان این دو شهر گردید. حدود ۲۲۰٬۰۰۰ نفر در اثر این دو بمباران اتمی جان باختند که بیشتر آنان را شهروندان غیرنظامی تشکیل می‌دادند.[۱] بیش از نیمی از قربانیان بلافاصله هنگام بمباران کشته شدند و بقیه تا پایان سال ۱۹۴۵ بر اثر اثرات مخرب تشعشعات رادیواکتیو جان خود را از دست دادند.[۲][۳][۴]

بمباران هسته‌ای هیروشیما و ناگاساکی تا به امروز تنها موارد استفادهٔ جنگی از سلاح هسته‌ای در جهان است.

پس از این دو بمباران، دولت ژاپن تسلیم شد.

 تروریسم هسته ای آمریکا در هیروشیما و ناکازاکی، جنایتی که برای همیشه ماندگار شد   
تاریخ  :  1390/05/17

نوع : یادداشت

 این اقدام آمریکا که عملا تروریسم هسته ای و دولتی ایمن کشور را به رخ کشید ، نشان داد که مدعیان استفاده های صلح آمیز از انرژی هسته ای و مبارزه با تروریسم در شرایطی که اقتضا کند در استفاده از بمب های هسته ای هم هیچ تردیدی به خود راه نمی دهند.انفجار بمب هسته ای بر بالای شهر هیروشیما و ناکازاکی اولین جنایت و تروریسم هسته ای بشر بود که آمریکایی مرتکب شدند.

6 اوت 1945هوای هیروشیما آفتابی بود. یک شرایط جوی ایده ال برای پرواز بمب افکن ها. عقربه های ساعت به 2 و 30 دقیقه بامداد نزدیک می شد. هیچ کس خبر نداشت که قرار است چه فاجعه ای رخ دهد.
بمب افکن بی 29 انولا گای (به افتخار مادر خلبان تیبتس این نام به هواپیما داده شده بود) از فرودگاه نظامی آمریکایی تینیان در مجمع الجزایر ماریان واقع در اقیانوس آرام به هوا برخاست.
خلبان تیبتس تنها فردی در این هواپیما بود که از ماهیت بمب 4.5 تنی به نام «لیتل بوی» که حمل می کرد ، باخبر بود. در ساعت 8 و 9 دقیقه شهر هیروشیما از ورای ابرها پدیدار می شود.
در این روز هیروسیما بیش از روزهای دیگر شلوغ شده بود. بسیاری از مردم شهرهای نزدیک به هیروشیما آمده بودند تا به پاکسازی ویرانی های ناشی از بمباران چند روز پیش بپردازند.
جمعیت شهر در آن روز حدود 350000 نفر تخمین زده می شد ، با این که تابستان بود و دانشگاه ها و مدارس تعطیل بودند، اما هیچ یک از دانشجویان یا دانش آموزان به تعطیلات نرفته بودند.
دانش آموزان دختر و پسر به دلیل جنگ هر روز در کارخانه های نظامی کار می کردند ، یا به پاکسازی ویرانی های ناشی از بمباران ها می پرداختند. آنها از همه جا بی خبر نمی دانستند که تا ثانیه هایی دیگر چه فاجعه ای در انتظارشان است.
در ساعت 8 و 15 دقیقه و 17 ثانیه بمب رها می شود .خلبان تیبتس پس از رهاکردن بمب اتمی به سرعت از محل دور شد و از فاصله ای دور از لحظه انفجار عکس گرفت و به پایگاه خود بازگشت.
در نخستین میلیونیم ثانیه انرژی حرارتی در فضا آزاد شده و هوا در محوطه ای به شعاع یک کیلومتر به گلوله آتش مبدل می شود و حرارتی معادل چند میلیون درجه برای چند ثانیه برفراز هیروشیما آسمان را به آتش می کشد.
در زمین هنگام رسیدن هرم گرما درجه حرارت چندین هزار درجه سانتی گراد است. در شعاع یک کیلومتری ناگهان همه چیز بخار شده و به خاکستر تبدیل می شوند.
در محوطه ای به شعاع 4 کیلومتر ساختمان ها و انسان ها ناگهان آتش می گیرند و در شعاع 8 کیلومتری مردم دچار سوختگی های شدید درجه 3 می شوند.
پس از حرارت ، نوبت موج انفجار است که تاثیر ویرانگر خود را نشان دهد به دلیل آزاد شدن گازهای بسیار گرم موج انفجار با سرعت 1000 کیلومتر در ساعت مشابه یک دیوار جامد هوا است که در شعاع 2 کیلومتر همه چیز را به غبار تبدیل می کند.
از مجموع 90 هزار ساختمان شهر هیروشیما 62 هزار ساختمان به کلی از میان رفتند.
سپس نوبت تاثیر سوم انفجار اتمی می رسد که در سال 1945 میلادی هنوز چندان شناخته شده نبود ، در حالیکه شاخصه ویژه انفجار هسته ای است ، تاثیر تشعشعات رادیواکتیو که موجب انواع سرطان ها ، بیماری های خونی و... می شود. این یکی از همه وحشتناک تر است زیرا آثار آن روزها ، ماه ها و حتی سال ها پس از انفجار خود را نشان می دهند.
بمب اتمی که برفراز هیروشیما منفجر شد را آمریکایی ها «لیتل بوی» نامیده بودند و قدرت آن معادل انفجار 13 هزار تن تی ان تی بود.
در انفجار بمب اتمی 80 هزار نفر از مردم هیروشیما کشته شده و 70 هزار نفر مجروح می شوند که اغلب آنها نیز اندکی بعد جان خود را از دست می دهند.
بلافاصله پس از انفجار بمب اتمی ، کاخ سفید در چند کلمه خبر بمباران هیروشیما را به مردم آمریکا اطلاع داد: ما هم اکنون بمبی را روی هیروشیما در ژاپن رها کردیم که قدرت خورشید در آن نهفته است ، ما موفق به مهار انرژی عظیم عالم شده ایم.
این تلفات جدا از هزاران انسانی است که ماه ها و سال های بعد به دلیل تاثیر مواد رادیواکتیو در اثر ابتلا به بیماری سرطان و دیگر بیماری ها جان خود را از دست می دهند. حتی تا سال ها بعد از انفجار هزاران کودک ناقص الخلقه متولد شدند که سالهای زندگی را با رنج و درد به پایان رساندند.
در جریان ماه ها و سال های بعد هزاران نفر دیگر به دلیل تاثیر تشعشعات رادیواکتیو با درد و رنج جان خود را از دست می دهند.
فاجعه ای که در پی انفجار این بمب اتمی رخ داد ، واقعه دردناکی از تروریسم هسته ای و دولتی آمریکا ، در تاریخ بشریت و در تاریخ امریکا ثبت کرد که بعد از گذشت سالها هنوز هم دردآور است.
این اقدام آمریکا که عملا تروریسم هسته ای و دولتی ایمن کشور را به رخ کشید و نشان داد که مدعیان استفاده های صلح آمیز از انرژی هسته ای و مبارزه به تروریسم در شرایطی که اقتضا کند در استفاده از بمب های هسته ای هم هیچ تردیدی به خود راه نمی دهند.انفجار بمب هسته ای بر بالای شهر هیروشیما و ناکازاکی اولین جنایت و تروریسم هسته ای بشر بود که آمریکایی مرتکب شدند.
 

محتویات

عملیات اول: بمباران هیروشیما

هیروشیما پس از اصابت بمب هسته‌ای آمریکا
یادمان بمباران هسته‌ای هیروشیما، تنها ساختمانی است که در نزدیکی محل انفجار قرار داشت و بصورت کامل تخریب نشد.

عملیات اول در تاریخ دوشنبه، ساعت ۸:۱۵ صبح روز ۶ اوت ۱۹۴۵ به وقت محلی در شهر هیروشیما انجام گرفت.[۵][پیوند مرده][پیوند مرده]

بمب اتمی اول به نام پسرک توسط یک هواپیمای بمب افکن به نام انولا گی (به انگلیسی: Enola Gay) بر روی هیروشیما انداخته شد. برای تاثیر تخریبی بیشتر، بمب به نحوی تنظیم شده بود که ۵۷۶ متر بالای سطح زمین منفجر شود.[۶] انرژی تولید شده توسط این بمب برابر بود با انرژی حاصل از ۱۵ کیلوتن تی‌ان‌تی.[۷] فعل و انفعالات اتمی در مرکز این بمب باعث گرمائی حدود چندین میلیون درجه سانتیگراد شد.[۸] این گرمای عظیم هر چیزی را تا شعاع یک و نیم کیلومتری مرکز اصابت بمب بطور کلی ذوب نمود.[۸] مردمی که از دور دست انفجار «پسرک» را در آسمان هیروشیما مشاهده کردند می‌گفتند که خورشید دیگری را در آسمان دیده‌اند.

دو سوم ساختمان‌های هیروشیما از جمله کارخانه‌های فولادسازی و صنعتی چون میتسوبیشی در اثر این بمباران نابود شدند.[۶][۹] تنها چیزی که از شهر باقی ماند ساختمان تالار ترویج صنعتی استانی هیروشیما بود که انفجار، بالای گنبد این بنا رخ می‌دهد و به خاطر قرار گرفتن در کانون مرکزی انفجار، کاملاً ویران نشد.[۱۰]

عملیات دوم: بمباران ناگاساکی

محل شهر ناگاساکی در استان ناگاساکی

دو روز پس از بمباران هیروشیما و بر خلاف انتظار و میل آمریکا، دولت شوروی به امپراتوری ژاپن اعلان جنگ داد و نیروهای ارتش سرخ شوروی به مواضع ژاپن در منچوری یورش بردند. ورود شوروی به جبهه جنگ اقیانوس آرام باعث شد که دولت آمریکا مصمم شود هرچه سریعتر جنگ را به نفع خود و بدون مشارکت شوروی خاتمه دهد. در این راستا استفاده بیشتر از سلاح هسته‌ای ساده‌ترین راه فشار بر ژاپن بود، و نیروهای مسلح آمریکا برای استفاده مجدد از بمب هسته‌ای نیازی به مجوز جدید دولت نداشتند؛ زیرا مجوزی که ترومن برای حمله اتمی صادر کرده بود اجازه استفاده از بمب‌های جدید را می‌داد.[۱۱][۱۲]

بر اساس اطلاعات هواشناسی نیروی هوایی آمریکا، بازهٔ زمانی مساعد برای حمله دوم به ژاپن سه روز پس از حمله اول پدیدار می‌شد، و باید از این بازه حداکثر استفاده به عمل می‌آمد. هدف بعدی برای بمباران هسته‌ای، شهر کوکورا بود که صنایع گسترده نظامی و اسلحه‌سازی در آن وجود داشت. در ابتدای ماموریت بر اساس گزارش هواشناسی، دید مناسبی برای هدفگیری بر فراز کوکورا وجود داشت. اما وقتی هواپیمای بمب‌افکن به حدود منطقه مورد نظر رسید، تمام آسمان شهر با دود و غبار پوشیده شده بود و امکان پیدا کردن هدف را از میان برده بود. علاوه بر دید کم، پدافند هوایی و ظاهر شدن هواپیماهای شکاری ژاپن مساله را کمی بغرنج کرده بود. پس از صرف نظر از بمباران منطقه کوکورا، بمب‌افکن آمریکایی فقط سوخت کافی برای بازگشت به پایگاه هوایی در اوکیناوا داشت. فرمانده عملیات تصمیم گرفت که بجای رها کردن بمب اتمی در دریا و یا بازگرداندن آن به پایگاه، بهتر است آن را بر روی ناگازاکی بیاندازند که در مسیر بازگشت بمب‌افکن به پایگاه هوایی در اوکیناوا قرار داشت و یکی از اهداف کم‌اهمیت‌تر آمریکا در ژاپن محسوب می‌شد.[۱۱] آسیبهای وارده به هیروشیما به مراتب بیشتر از ناگازاکی بوده است چرا که هیروشیما شهری صاف بوده و تشعشعات هسته ای تمام شهر را در نوردید ولی ناگازاکی حالتی داشت که شهر در میان دو دره تقسیم شده بود و نصف شهر در یک دره و نصف دیگر در دره مجاور قرار داشت و با رها سازی بمب هسته ای در یکی از دره ها بخش دیگر شهر که در دره دیگر قرار داشت به مراتب آسیب کمتری دید

بدین ترتیب در تاریخ پنجشنبه ۹ اوت ۱۹۴۵ میلادی، بمب دیگری به نام «مرد چاق» (به انگلیسی: Fat Man) بر روی شهر ناگاساکی انداخته شد.

پس از نابودی ناگازاکی، ژاپن مجبور به تسلیم شد[۱۳].

میراث بمباران هسته‌ای

دانش‌آموزان ژاپنی در حال ادای احترام به قربانیان خردسال بمباران اتمی، در کنار هزار درنای کاغذی رنگارنگ

مراسم یادبود هیروشیما

هرساله در روز 10 اوت مراسم بزرگی برای یادبود قربانیان بمباران‌های هسته‌ای در پارک یادمان جنگ شهر ناگاساکی برگزار می‌شود. در پایان این مراسم، نخست وزیر ژاپن طی قرائت قطعنامه‌ای درخواست حرکت به سمت جهانی عاری از سلاح‌های هسته‌ای را مطرح می‌نماید.[۶]

دُرناهای کاغذی

همه ساله مردم سراسر جهان با درست کردن درناهای کاغذی و فرستادن آن به مرکز ساداکو در پارک یادمان جنگ شهر ناگاساکی، همدردی خود را با قربانیان بمباران و انزجار خود را از کاربرد و گسترش سلاح‌های هسته‌ای اعلام می‌کنند.

مجسمهٔ ساداکو در این پارک به یاد دختر ۱۲ ساله‌ای به نام ساداکو ساساکی برپا شده که پس از جنگ جهانی دوم به دنیا آمد ولی در اثر تشعشعات رادیواکتیو باقی‌مانده از انفجار ناگاساکی، دچار سرطان خون شد و درگذشت. بر اساس افسانه‌های ژاپنی، اگر کسی هزار دُرنای کاغذی درست کند، یکی از آرزوهایش برآورده می‌شود. ساداکو درحالیکه در بیمارستان بستری بود، با تشویق دوستانش و کمک برادرش شروع به ساختن درناهای کاغذی کرد، اما پس از ساخت ۶۴۴ درنا درگذشت. در سال ۱۹۶۵ میلادی، از مجسمه ساداکو در حالیکه درنایی طلایی در دست دارد در پارک صلح هیروشما پرده‌برداری شد.

ساداکو ساساکی روی درنایش می‌نوشت:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۹ ، ۱۱:۰۳
فاصله گلناری

پیروزی حزب اللَّه لبنان بر رژیم صهیونیستی اسرائیل

 

بر اثر رشادت‏ها و فداکاری‏های بی‏شمار فرزندان غیور اسلام در جنبش حزب اللَّه لبنان، جنوب این کشور که از سال 1361 ش، در اشغال ارتش نژادپرست اسرائیل قرار داشت، از یوغ صهیونیست‏ها آزاد شد و مزدوران اسرائیلی، با ذلت این منطق را رها کردند و این نخستین باری بود که رژیم صهیونیستی چنین شکستی را از مسلمانان متحمل می‏شد. پس از این پیروزی مردم لبنان، فارغ از هر دین و مذهبی به جشن و سرور پرداختند و به رزمندگان حزب اللَّه به دیده قهرمانان ملی نگریستند. از نتایج این پیروزی، انتفاضه مسجدالاقصی است که در آن مجاهدانِ فلسطینی به پیروی از حزب اللَّه لبنان به مقابله جدی با اشغال‏گران پرداخته‏اند. به امید روزی که فلسطین و قدس شریف نیز از سلطه و اشغال صهیونیست‏ها رهایی یابد.

جنگ اسرائیل و لبنان (۲۰۰۶)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری, جستجو
جنگ لبنان (۲۰۰۶)
بخشی از جنگ اعراب و اسرائیل و جنگ اسرائیل و لبنان
Tyre air strike.jpg
دود در شهر صور، پس از حمله جنگنده‌های نیروی هوایی ارتش اسرائیل به مواضع حزب‌الله لبنان.
زمان از ۱۲ ژوئیه تا ۱۴ اوت ۲۰۰۶
محاصره لبنان توسط اسرائیل ۸ سپتامبر به پایان رسید[۱]
مکان لبنان و شمال اسرائیل
نتیجه آتش‌بس بر اساس قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد
  • مرزها تغییری نکرد.
علت جنگ به گروگان گرفتن سربازان اسرائیل توسط حزب الله طی عملیاتی موسوم به عملیات وعده راستین[۲]
جنگندگان

حزب‌الله لبنان
Amal movement.jpg امل[۳]
Lebanese Communist Party Flag.png حزب کمونیست لبنان[۴]
Pflp-gc-logo.JPG جبهه مردمی برای آزادی فلسطین - فرماندهی کل
[۵]

Flag of Israel.svg اسرائیل

فرماندهان

حسن نصر الله
عماد مغنیه[۶]

Flag of Israel.svg دان حالوتس
Flag of Israel.svg موشه کاپلینسکی[۷]
Flag of Israel.svg عودی آدم

نیروها

۶۰۰-۱٬۰۰۰ جنگجویان فعال
۳٬۰۰۰-۱۰٬۰۰۰ رزرو[۸]

۳۰٬۰۰۰ نیروی زمینی ارتش اسرائیل
‎(به علاوه نیروی هوایی اسرائیل و نیروی دریایی ارتش اسرائیل)‏[۹]

تلفات
حزب‌الله لبنان:

کشته:
~۲۵۰ (تخمین حزب‌الله لبنان)[۱۰]
≤۵۰۰ (تخمین منابع رسمی لبنانی)[۱۱]
~۵۰۰ (تخمین منابع رسمی سازمان ملل)[۱۲]
~۶۰۰ (تخمین منابع رسمی اسرائیلی)[۱۳]
اسیر: ۱۳[۱۴]
شبه‌نظامیان حزب کمونیست لبنان: کشته: ۱۲
شبه‌نظامیان جبهه خلق برای آزادی فلسطین - فرماندهی کل: کشته: ۲
شبه‌نظامیان جنبش امل: کشته: ۱۷

نیروهای دفاعی اسرائیل:

کشته: ۱۱۹[۱۵]
زخمی: ۴۰۰+
اسیر: ۲

شهروندان لبنانی:
۸۵۰[۱۶]-۱٬۱۹۱[۱۷] کشته
۴٬۴۰۹ زخمی[۱۷]

دولت لبنان اذعان داشت بیشتر کشته شدگان غیر نظامیان بودند،[۱۸][۱۹] ولی بین تعداد کشتگان نظامی و غیر نظامی تمیز نداده‌است.[۱۳]


غیر نظامیان اسرائیلی:
۴۳ کشته[۲۰]
۱٬۴۸۹ زخمی، ۲٬۷۷۳ دچار شک و وحشت شده[۲۱]


جنگ اسرائیل و لبنان که در اسرائیل به جنگ دوم لبنان (به عبری: מלחמת לבנון השנייה)[۲۲] و در لبنان به جنگ ژوئیه (عربی: حرب تموز)[۳] معروف است، جنگی است که به مدت ۳۳ یا ۳۴ روز[۲۳][۲۴] بین ارتش اسرائیل و حزب‌الله لبنان به وقوع پیوست و دامنه آن شمال اسرائیل و سراسر لبنان را دربرگرفت.

این جنگ با قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل در تاریخ ۱۴ اوت ۲۰۰۶ پایان یافت. مرزی در این جنگ جابه‌جا نشد و درباره پیروز جنگ هم اختلاف نظرهایی بوجود آمد به طوری که هر کدام خود را پیروز می‌خوانند و دیگری را شکست خورده معرفی می‌کنند، حتی در مورد طول جنگ و آغازگر آن نیز هیچ‌کدام از طرفین نظر یکسانی نداشتند.[۲۵]

این جنگ به نام‌های جنگ ۳۳ روزه[۲۳]، جنگ ۳۴ روزه[۲۴] و جنگ تموز[۲۶] نیز معروف است.

 

محتویات

آغاز درگیری

در ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶ نیروهای حزب‌الله لبنان در مرز لبنان و اسرائیل با وارد شدن به خاک اسرائیل به گروهی از نیروهای زمینی ارتش اسرائیل حمله کردند و سه سرباز اسرائیلی را کشتند و دو سرباز اسرائیلی را اسیر گرفته و به خاک لبنان انتقال دادند.[۲۷] حزب‌الله این عملیات را «وعده صادق» نام گذاشته بود [۲۸][۲۹][۳۰]. ارتش اسرائیل بلافاصله برای نجات جان دو سرباز اسیر گرفته شده اقدام کرد که در نهایت پنج سرباز دیگر اسرائیلی کشته، پنج سرباز دیگر مجروح و پنج شهروند غیرنظامی نیز مجروح شدند. حزب‌الله لبنان نام این حمله را «پاسخ عادلانه» نام گذاشت و سیدحسن نصرالله برای بازپس دادن دو سرباز اسیر اسرائیلی پیش شرط آزادی چهار عضو حزب‌الله لبنان را از زندانهای اسرائیل خواستار شد.این افراد عبارت بودند از:

در همین حال ایهود المرت نخست وزیر اسرائیل، عملیات نظامی حزب‌الله لبنان در خاک اسرائیل را اعلام جنگ لبنان به اسرائیل خواند و اعلام کرد که «لبنان بهای آن را خواهد پرداخت.» اسرائیل دولت لبنان را «مسئول تجاوز نیروهای حزب‌الله لبنان به خاک اسرائیل خواند» و با تفسیر شرکت حزب‌الله لبنان در دولت قانونی لبنان و اسقرار گروه نظامی حزب‌الله در خاک لبنان، این کشور را مسئول تجاوز و حمله نظامی حزب‌الله لبنان به خاک اسرائیل معرفی کرد.

فؤاد سینیوره، نخست وزیر لبنان در واکنش به این موضع اسرائیل، با تشکیل جلسه فوق العاده کابینه اعلام کرد که دولت مرکزی لبنان از این عملیات حزب‌الله لبنان به خاک اسرائیل اطلاعی نداشته و مسئولیت این حمله را به عهده حزب‌الله گذاشت.[۳۱] ونیروی هوائی اسرائیل به جهت مقابله حملاتی به زیرساخت‌های لبنان یعنی جاده‌ها، پل‌ها و فرودگاه بیروت انجام داد[۳۲] که در طی آن ۴۴ شهروند لبنانی کشته شدند[۳۳]

تلفات دوطرف

ارتش اسرائیل طی این جنگ ۱۱۹ سرباز[۳۴] خود را از دست داد. به علاوه ۴۳ شهروند اسرائیلی نیز براثر اصابت بیش از چهار هزار موشک حزب‌الله لبنان در خاک اسرائیل کشته شدند. [۳۵]

حزب‌الله لبنان هیچگاه آمار رسمی از تعداد سربازانش که در جنگ کشته‌شدند را ارایه نکرد. اما تخمین منابع رسمی لبنانی و سازمان ملل متحد حاکی از کشته‌شد حدود ۵۰۰ عضو حزب‌الله است.[۳۶]

شمار کشته‌شدگان غیرنظامی لبنان در بین منابع مختلف متفاوت است به طوری که سازمان بازسازی لبنان اعلام کرد در حدود ۱٬۱۹۱ شهروند لبنانی بر اثر بمباران‌ها کشته‌شدند.[۳۷] روزنامه آسوشیتدپرس اعلام کرد که آمار کشته‌شدگان غیرنظامی لبنان ۱٬۰۳۵ نفر بوده‌است [۱۳] در فوریه ۲۰۰۷ لس آنجلس تایمز گزارش داد که ۸۰۰ غیرنظامی در درگیری‌ها کشته شده‌اند[۳۸] و دیگر منابع مقدار آن تا ۸۵۰ نفر ذکر کرده‌اند[۳۹][۴۰] دانشنامه انکارتا مقدار آن را بین ۸۵۰ تا ۱۲۰۰ نفر ذکر کرده‌است[۴۱] به علاوه یونیسف گزارش داد که ۳۰ درصد کشته‌شدگان غیرنظامی کودکان زیر ۱۳ سال بوده‌اند[۴۲]

روزشمار جنگ[۴۳]

  • ۱۲ جولای ۲۰۰۶، حزب الله تعدای راکت به Zar'it، Shlomi، و مناطق دیگر شلیک کرد که باعث زخمی شدن ۵ نفر گردید. نیروهای حزب الله وارد اسرائیل شده و با استفاده از مواد منفجره از پیش کارگذاشته شده و موشک ضد تانک به ۲ خودروی زره پوش Humvees اسرائیل حمله کردند. ۳ سرباز اسرائیلی کشته و ۲ سرباز دیگر زخمی و اسیر شده و به لبنان انتقال داده می شوند که بر اثر شدت جراحات وارده اولیه جان خود را از دست می دهند (عملیات وعده صادق). ۵ سرباز و یک تانک دیگر اسرائیل در عملیات نجات (پاسخ عادلانه) که به شکست انجامید کشته شدند. بعد از عملیات، مبارزان حزب الله تلاش کردند به پاسگاه های مرزی اسرائیل حمله کنند که چندین مبارز حزب الله کشته و این حملات دفع شدند. اسرائیل از هوا، دریا و با استفاده از توپخانه زمینی دست به حملات تلافی جویانه در لبنان زد و اهداف حزب الله و همراه مسیرهای حمل و نقل را با هدف جلوگیری از انتقال نیرو و سربازان (حزب الله) هدف قرار داد. این حملات ساعت ها قبل از برگزاری جلسه کابینه اسرائیل به جهت پاسخ به حمله حزب الله آغاز شد و ۱ مبارز حزب الله و ۴۴ غیر نظامی لبنانی در این حملات جان باختند.
  • ۱۳ جولای ۲۰۰۶، هواپیماهای جنگی اسرائیل فرودگاه بین المللی رفیق حریری تنها فرودگاه تجاری لبنان را بمباران کردند. هرسه باند به شدت آسیب دید و در نتیجه فرودگاه بسته شد و پروازهای ورودی مجبور به تغییر مسیر و فرود در قبرس شدند. اسرائیل ادعا کرد حزب الله از فرودگاه برای قاچاق اسلحه استفاده می کرده است. نیروی دریایی اسرائیل بنادر و نیروی هوایی آن فضای هوای لبنان را محاصره و مسدود کردند.همچنین اسرائیل بزرگراه بیروت-دمشق را بمباران کرد. حملات هوایی بر روی موشک های برد بلند و زاردخانه های راکتی حزب الله متمرکز شده بود و بیشتر آنها در روزهای اول درگیری و بسیاری از موشک ها در ۳۴ دقیقه اول نابود شدند. در ۸ آگوست، نیروی هوایی اسرائیل ۱۰۰ سکوی پرتاب ثابت و ۱۱ لانچر متحرک راکتی حزب الله را نابود کرد. حزب الله برای اولین بار بندر حیفا را مورد حمله راکتی قرار داد، یک ماشین کابلی و چند نقطه دیگر مورد اصابت راکت ها قرار گرفت که در نتیجه ۲ غیر نظامی کشته شدند.
  • ۱۴ جولای ۲۰۰۶، نیروی هوایی اسرائیل دفاتر نصرالله را در بیروت بمباران کرد. نصرالله خطاب به اسرائیل گفت: "شما یک جنگ باز می خواهید و ما هم به سمت جنگ باز می رویم و برای آن آماده هستیم." حزب الله یک ناوچه ساعر ۵ نیروی دریایی اسرائیل در سواحل لبنان مورد حمله قرار داد؛ اعتقاد بر این است که حزب الله در این حمله از یک موشک ضد کشتی هدایت راداری C-802 استفاده کرده است. در این حمله ۴ ملوان کشته و ناوچه مذکور غیر فعال شد. کشتی سه هفته بعد تعمیر و نقش جنگی خود را در لبنان بعهده گرفت. یک کودک اسرائیلی و مادر بزرگش در حمله موشکی حزب الله به Meron کشته شدند. سه راکت کاتیوشا به یک پایگاه نظامی اسرائیل در Biranit اصابت کرد.
  • ۱۵ جولای ۲۰۰۶، نیروی هوایی اسرائیل مقر حزب الله در Haret Hreik، و چندین دفتر و اقامتگاه مقامات ارشد حزب الله را نابود کرد. نیروی دفاعی اسرائیل به رادارهای ساحلی لبنان حمله و آنها را نابود کردند. هلیکوپترهای اسرائیلی چندین هدف در بیروت را مورد هدف قرار دادند. کشتی های جنگی نیروی دریایی اسرائیل فانوس دریایی و چهار بندر لبنان را گلوله باران کردند. وزیر دفاع اسرائیل امیر پرز در سراسر شمال اسرائیل حکومت نظامی اعلام کرد. اسرائیل سه باتری موشک پاتریوت را در خارج حیفا مسقر کرد.
  • ۱۶ جولای ۲۰۰۶، اسرائیل یک سیستم هشدار دهنده موشکی را در حیفا فعال کرد که یک دقیقه قبل از برخورد راکت با زمین آژیر حمله هوایی را به صدا در می آورد.

مرداد 91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۹ ، ۱۱:۰۱
فاصله گلناری
کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران اقدام به انتشار بیانیه کرد


 

دبیرخانه سازمان کنفرانس اسلامی، یعنی نهادی که باید حافظ و مدافع اجرای دقیق اعلامیه اسلامی حقوق بشر باشد در کشوری واقع شده که کوچک‌ترین استانداردهای مردم‌سالاری در آن معنای چندانی ندارد.


ایلنا: کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران به مناسبت روز «حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی» بیانیه‌ای صادر کرد.

به گزارش ایلنا، متن این بیانیه به شرح زیر است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

وَنُرِیدُ اَن نّمُنّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْاَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ اَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ؛ و ما بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم.

در گذر ایام و با پشت سر گذاشتن مناسبت‌های مختلف از ابتدای سال، روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی فرا رسید؛ روزی که به یاد تصویب اعلامیه اسلامی حقوق بشر در سازمان کنفرانس اسلامی (۱۳۶۹ شمسی ـ ۵ اوت ۱۹۹۰ میلادی) و با هدف بزرگداشت نگرش اسلام به حقوق انسان‌ها و صیانت از کرامت بشری بدین عنوان نامیده شده است.

در تقویم ایران، هر ساله این روز با مناسبت تاریخی مهم دیگری یعنی سالروز صدور فرمان مشروطه در ۱۲۸۵ شمسی نیز تقارن دارد که البته تقارنِ معناداری است. امسال این روز، همچنین با مناسبت اسلامی مهمی نیز همزمانی پیدا کرده و آن سالروز ولادت امام حسن مجتبی (ع) است که ما ایرانیان همراه با عموم شیعیان در سراسر جهان این روز را به عنوان روز اکرام، گرامی می‌داریم و با الگوبرداری از آن امام همام، روش و منش تکریم‌آمیز و کمک به مستمندان و نیازمندان را سرلوحه عمل خود قرار می‌دهیم.

کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران، روز چهاردهم مرداد و تمامی این مناسبت‌های فرخنده را به یکایک عدالتخواهان و صلح‌دوستان و رهروان حق و حقیقت تبریک می‌گوید و ضمن بزرگداشت مناسبت‌های یادشده، فرصت را مغتنم می‌شمارد تا در راستای ارتقای حساسیت‌های عمومی، چند نکته را مورد تاکید قرار دهد:

۱ـ امسال روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی در شرایطی گرامی داشته می‌شود که در جهان اسلام، پس از خیزش‌های مردمی عدالتخواهانه و اسلامی در نقاط مختلف، هم‌اینک چندین کشور مرحله گذار به سوی امنیت و حاکمیت اراده مردم و استقرار نظام حقوقی جدید را با گام‌های موفق پشت سر می‌گذارند و در چندین کشور نیز مبارزات مردمی برای آزادی و رفع ظلم و ستم همچنان در جریان است. در برخی از کشورهای اسلامی همانند بحرین یا عربستان، به جهت همراهی حاکمان آن‌ها با قدرت‌های سیطره‌گر جهانی، سرکوب‌ها استمرار و شدت یافته در حالی که متاسفانه نوعی انفعال و بی‌توجهی نسبت به نقض حقوق مردم تحت ستم این کشور‌ها، در سطح جهانی از جمله محافل حقوقی بین‌المللی یا رسانه‌های معروف مشهود است و بالتبع مظلومیت قربانیان نقض حقوق بشر همچنان ادامه دارد.

حاکمان کشورهای اسلامی ناقض حقوق ملت، متاسفانه اغلب هیچ توجهی به اعلامیه اسلامی حقوق بشر مصوب سازمان کنفرانس اسلامی و تعهداتی که در برابر آن پذیرفته‌اند مبنی بر رعایت موازین شرعی و اسلامی و همچنین تعهدات بین‌المللی در حیطه حقوق بشر معمول نمی‌دارند. اسف‌انگیز‌تر اینکه دبیرخانه سازمان کنفرانس اسلامی، یعنی نهادی که باید حافظ و مدافع اجرای دقیق اعلامیه اسلامی حقوق بشر باشد در کشوری واقع شده که کوچک‌ترین استانداردهای مردم‌سالاری از قبیل تفکیک قوا، مجلس برخاسته از رای مردم، حق تعیین سرنوشت و دیگر حقوق انسانی در آن معنای چندانی ندارد و تنها خاندان سلطنتی است که مقدرات مردم را تعیین می‌کند. این خاندان در خیلی از موارد، مجریان تحولاتی فراملی است که یا مبتنی بر خواست دولت‌های غربی و یا نافی وحدت امت اسلامی است و حتی‌گاه، مروج رفتارهای خشونت‌آمیز در کشورهای مختلف اسلامی است.

توجه به این دردهای جهان اسلام در روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی، تصویر واقع‌بینانه‌تری از وضعیت موجود در کشورهای اسلامی به عنوان تصویب‌کنندگان اعلامیه اسلامی حقوق بشر در اختیار همه ما قرار می‌دهد تا در مسیر درست حرکت کنیم.

۲ـ امسال روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی در حالی فرا رسیده است که طی هفته‌های اخیر، عملیات‌های تروریستی و تکفیری متعددی در سطح برخی از کشورهای اسلامی از جمله عراق، سوریه، افغانستان و برخی مناطق دیگر جهان انسان‌های بیگناه زیادی را به کام مرگ کشانده و شهروندان بی‌گناه زیادی را در کشورهای مزبور، مجروح و معلول ساخته، اموال زیادی را تخریب کرده و در مجموع، امنیت و ثبات جوامع را که لازمه تلاش برای تحقق حقوق مختلف انسانی و برقراری عدالت است، مخدوش ساخته است.

این وقایع، متاسفانه در مواردی توسط کسانی ساماندهی و اجرا شده که خود را مسلمان می‌نامند و ادعای مسلمانی می‌کنند. زشتی این‌گونه اقدامات غیر اسلامی و غیر انسانی در حدی بوده که در روزهای گذشته، برخی از مراجع و علمای بزرگ اسلامی با صدور بیانیه‌هایی دیدگاه دینی خود را در نفی این‌گونه اقدامات غیرانسانی بیان داشته و از عموم علمای اسلامی و نخبگان علمی در سراسر جهان اسلام خواسته‌اند تا حضوری فعال و تاثیرگذار برای جلوگیری از این‌گونه رفتارهای ضد اسلامی و کورکورانه و غیر انسانی داشته باشند.

حقوق بشر اسلامی

این پدیده ضد انسانی لازم است به طور جدی و دقیق مورد کالبدشکافی قرار گیرد تا معلوم شود که این تحجر و تعصب از چه ریشه‌هایی نشات می‌گیرند، چه آموزش‌هایی منجر به شکل‌گیری و تربیت انسان‌هایی خودمحور و به دور از اخلاق، محبت، انسانیت و اعتدال می‌شوند، چه اوضاع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می‌توانند زمینه‌های گرایش افراد به همراهی با برنامه‌ها یا اقدامات خلاف شرع و انسانیت را فراهم آورند، نقش گفت‌وگو و جلسات بحث و طرح نظرهای مختلف افراد با دیدگاه‌های متنوع و تقریب بین مذاهب چه تاثیری در جلوگیری از این‌گونه رفتارهای انحصارگرایانه و غیرمعقول و ضد انسانی دارد، آیا افرادی که به نام مسلمانی مرتکب جنایت می‌شوند خودسرانه چنین می‌کنند یا با حمایت و هدایت برخی از حکومت‌ها دست به چنین رفتارهایی می‌زنند و آیا عوامل ارتکاب جنایات و حامیان آن‌ها در جهان اسلام، اگر به طور مستقیم عوامل قدرت‌های زورگوی جهانی نباشند، توجه دارند که با اقدامات ضد انسانی و خلاف شرع خود بیشترین امکان را در اختیار رسانه‌های جهانی و محافل ضد اسلامی قرار می‌دهند تا با بزرگ‌نمایی هر مورد، اندیشه اسلامی را مروج خشونت معرفی کنند و نوعی اسلام‌هراسی را دامن بزنند و بدین ترتیب به اهداف ناعادلانه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود در سطح جهانی نائل آیند؟

روز حقوق بشر اسلامی مجال مناسبی است که به این پدیده‌های ویرانگر درون کشورهای اسلامی و علل و عوامل آن نگاهی مجدد بیندازیم و بررسی کنیم که ما چگونه می‌توانیم نقشی تاثیرگذار در رفع این قبیل پدیده‌های منفی ایفا کنیم.

۳ـ زندگی در جهان امروز بسیار متفاوت از زندگی در روزگاران گذشته است. از جمله مهم‌ترین این تفاوت‌ها که در اثر گسترش ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطاتی حاصل شده، امکان اثرگذاری گسترده فرهنگ‌های مختلف بر یکدیگر و تاثیرپذیری انسان‌ها از اطلاعات و داده‌های عظیم موجود در جهان است. این وضعیت برای گسترش رعایت حقوق انسانی در جوامع اسلامی و یا رعایت حقوق بشر مبتنی بر نگرش اسلامی در سطح جهان، می‌تواند یک فرصت تاریخی باشد یا به عنوان یک بستر توسعه آسیب‌های مختلف ایفای نقش کند. فرصتی تاریخی است اگر محافل علمی اسلامی این فضای جدید و امکانات و مقدورات در دسترس و رسالت فکری خود در این حوزه را به درستی درک کنند و آنگاه تولیدات فکری مستمر و همه‌جانبه‌ای در خصوص حق‌های مختلف انسانی و نظام فکری اسلام در حیطه حقوق و آزادی‌های انسانی و انجام بررسی‌های تطبیقی عالمانه بین اندیشه اسلامی با دیدگاه‌های مکاتب دیگر را در دستور کار قرار دهند. فرصتی تاریخی است اگر ده‌ها درس فقهی، اخلاقی، تفسیری و بین رشته‌ای توسط علما و اندیشمندان اسلامی در مراکز فکری سراسر جهان اسلام در حیطه حقوق انسانی برقرار شود تا آگاهی‌های عمومی از منظومه حقوق بشر مبتنی بر نگرش اسلامی ارتقا یابد و سپس بسیاری از این اندیشه‌ها در سطح کشورهای اسلامی مبدل به برنامه عمل شوند و هم چنین مخاطبان در اقصی نقاط جهان بتوانند با استناد به این منابع علمی دیدگاه صائب و درست را برگزینند.

اگر حکومت‌های اسلامی، وضعیت جهان معاصر، خصوصا تاثیرگذاری ابزارهای نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی را بر فکر و اندیشه شهروندان خود به خوبی درک کنند، هیچگاه منفعلانه برخورد نمی‌کنند که دائما از سوی محافل بیرون جهان اسلام مورد نقد و ارزیابی قرار گیرند و خیلی از شهروندان آن‌ها تبدیل به منتقد داخلی یا شیفته الگوهای بیرونی شوند، بلکه خود، پیشگام نهادینه‌سازی رعایت حقوق انسان‌ها در ابعاد مختلف می‌شوند و این‌گونه در عمل نشان می‌دهند که الگوی رعایت حقوق بشر مبتنی بر نگرش دینی، کارآمدی بیشتری برای بهبود وضعیت انسان‌ها و گسترش صلح و امنیت و اخلاق و عدالت دارد.

اگر محافل آموزشی در جهان اسلام درک درستی از شرایط جدید جهانی داشته باشند از‌‌ همان مقطع ابتدایی، کودکان را با نگرش اسلامی به حقوق بشر و صیانت از کرامت انسانی آشنا می‌سازند تا وقتی افراد به سطوح بالا‌تر آموزشی خصوصا مراکز آموزش عالی وارد شدند پشتوانه فکری قابل توجهی در این حیطه داشته باشند و با کوچک‌ترین ادعای آزادیخواهی و حقوق بشردوستی از سوی مدعیان جهانی، خودباوری خود را از دست ندهند و از یاد نبرند که ما پیشینه فکری و تمدنی قابل قبولی در حیطه حقوق بشر، قرن‌ها قبل از جهان معاصر داریم و نباید کوکورانه مقلد اندیشه‌های مکاتب فکری مطرح در سطح جهانی باشیم، چنانکه نباید متحجرانه از دستاوردهای خوب عقل و تجربه بشری در هر عصری بی‌بهره بمانیم.

روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی فرصت مغتنمی است تا در این حیطه بررسی کنیم که هر یک از ما چه باید انجام دهیم و چگونه می‌توانیم کوتاهی‌ها و غفلت‌های گذشته را جبران کنیم.

۴ـ روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی امسال در شرایطی فرا رسید که خبرهای مربوط به قتل عام و آواره ساختن مسلمانان می‌انمار و برخی اقدامات غیر انسانی دیگر توسط بوداییان افراطی و حامیان آن‌ها در هند و سریلانکا تاثر و توجه مسلمانان و عموم مدافعان اصیل حقوق انسانی در سراسر جهان را برانگیخته است.

رویدادهای می‌انمار نشان داد که مسلمانان باید همبستگی خود برای دفاع از حقوق انسانی را توسعه دهند و در سطح جهانی، انجمن‌ها و نهادهای فعال و تاثیرگذار را شکل دهند یا نهادهای موجود خود را تقویت کنند. همچنین تعامل منطقی و حول مشترکات با عموم فعالان حقوق بشر و نهادهای حقوقی بین‌المللی و تقویت ائتلاف‌های جهانی در مقابل ناقضان حقوق بشر را اولویت بخشند تا هیچ‌کس به راحتی نتواند حقوق آنان را تضییع کند و دولت‌ها مجبور شوند که در هر مورد به تعهدات خود برای صیانت از حقوق انسان‌ها با فوریت عمل کنند.

۵ـ جمهوری اسلامی ایران یکی از بانیان تهیه و تصویب اعلامیه اسلامی حقوق بشر و بانی پیشنهاد تعیین روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی در تقویم مناسبت‌های مورد تصویب سازمان کنفرانس اسلامی بوده است. قبل از تصویب اعلامیه اسلامی حقوق بشر در سال ۱۳۶۹ شمسی، مردم ایران، صرف نظر از تجربه مشروطه و قانون اساسی آن، با انقلابی عظیم و ضد ظلم و ستم در سال ۱۳۵۷ قانون اساسی بر اساس موازین اسلامی را پی افکندند که اصول متعدد آن به ویژه فصل سوم، به طور خاص به حقوق ملت اختصاص یافته است. این حق‌ها در اعلامیه اسلامی حقوق بشر نیز بیان شده است. روز حقوق بشر اسلامی فرصت مجددی است که همه شهروندان ایران خصوصا صاحبان قدرت بار دیگر مروری بر حق‌های انسانی شناخته شده و مشروع داشته باشند و به این پرسش پاسخ دهند که عملکرد آن‌ها در رعایت این حق‌ها چگونه بوده و چگونه در جریان است؟

از یاد نبریم که تا جامعه‌ای مملو از زیبایی و رعایت ارزش‌ها و تکریم و رعایت حقوق انسانی و همبستگی و همدلی نداشته باشیم نمی‌توانیم مروج خوبی برای حقوق بشر اسلامی در سطح فراملی باشیم، سوای آنکه در پیشگاه الهی نیز مسئولیم و باید پاسخگو باشیم.

سخن آخر اینکه همانگونه که وعده صریح الهی است، مستضعفان و کسانی که حقوق آن‌ها به شکل‌های مختلف نقض شده است و مورد بی‌عدالتی قرار گرفته‌اند، بر بی‌عدالتی‌ها سیطره خواهند یافت اما این وعده الهی باید ما را مصمم‌تر سازد که از میدان مبارزه برای حق و عدالت و صیانت از کرامت انسان‌ها عقب ننشینیم و با کوچک‌ترین ناملایمات، دست از حق‌جویی و حق‌خواهی برنداریم.

حکومت‌های اسلامی بیشترین وظیفه را در رعایت حقوق انسان‌ها و ارائه الگوی کارآمد در این خصوص بر عهده دارند فلذا مخاطبان اصلی روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی، صاحبان قدرت هستند تا مبادا از قدرت در اختیار سوء استفاده کنند.

امید آنکه عملکرد عموم دولتمردان اسلامی از جمله مسئولان کشور خودمان روز به روز بهبود یابد و سریع‌تر زمینه تحقق وعده الهی فراهم آید.»

مرداد در دفتر کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران

نشست ویژه روز «حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی» برگزار می‌شود

» سرویس: معارف و حقوق - حقوقی و قضایی

همزمان با چهاردهم مردادماه «روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی»، نشستی با عنوان «ظرفیت‌ها و انتظارات از رویکرد اسلامی به حقوق بشر برای ارتقای رعایت حقوق انسان‌ها در سه سطح ملی، کشورهای اسلامی و جهانی» در دفتر کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران برگزار می‌شود.

 

 

به گزارش ایسنا، در این نشست که ساعت 16 روز شنبه ـ 14 مردادماه ـ آغاز خواهد شد، پس از قرائت بیانیه کمیسیون درباره این روز، دکتر سید محمد هاشمی، دکتر حسین مهرپور، دکتر محمدروشن و دکتر عبدالمجید میردامادی به ایراد سخن خواهند پرداخت.

 

 

در ادامه این نشست، فعالانی از حوزه‌های خاص حقوق انسانی از جمله حقوق زنان و کودکان، حقوق اقلیت‌ها، حقوق کارگران، حقوق سالمندان، حقوق مهاجران و پناهندگان و حقوق معلولان و ایثارگران دیدگاه‌های خود را ارائه خواهند کرد.

 

اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر یک پیمان بین‌المللی است که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ در پاریس به تصویب رسیده‌است. این اعلامیه نتیجهٔ مستقیم جنگ جهانی دوم بوده و برای اولین بار حقوقی را که تمام انسان‌ها مستحق آن هستند را به‌صورت جهانی بیان می‌دارد، در نتیجه حقوق بشر به حقوقی گفته می‌شود که همگان در همه زمان‌ها و مکان‌ها از آن برخوردارند،[۱] متن کامل این بیانیه بر روی وبگاه سازمان ملل متحد منتشر شده‌است.[۲]

اعلامیهٔ مذکور شامل سی ماده است که به تشریح دیدگاه سازمان ملل متحد در مورد حقوق بشر می‌پردازد. مفاد این اعلامیه حقوق بنیادی مدنی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی‌ای را که تمامی انسان‌ها در هر کشوری باید از آن برخوردار باشند را مشخص کرده‌است. منشور بین‌المللی حقوق بشر از اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و دو پروتکل انتخابی آن تشکیل شده‌است. در سال ۱۹۶۶ مجمع عمومی دو میثاق مذکور را به تصویب رساند. در سال ۱۹۷۶ هنگامی که منشور بین‌المللی حقوق بشر توسط تعداد کافی از ملت‌ها مورد تأیید قرار گرفت، به حقوق بین‌الملل تبدیل شد.[۳]

 

روز جهانی حقوق بشر

روز جهانی حقوق بشر

در جریان جنگ جهانی دوم، هنگامی که منشور ملل متحد در دست تدوین بود، احترام به حقوق بشر و آزادی های سیاسی مورد توجه نمایندگان کشورهای مختلف جهان واقع شد. پس از چندی، سازمان مل متحد تصمیم گرفت که این حقوق، همه جا و برای همه ملت ها قابل اجرا باشد. در ادامه، کمیسیون حقوق بشر در ژانویه سال 1947 میلادی شروع بکار کرد و پس از مدتی مطالعه و بررسی در قوانین اساسی کشورها و بحث و گفتگو در کمیسیون های مختلف، نتیجه مطالعات خود را به صورت لایحه ای به مجمع عمومی تقدیم کرد. مجمع مزبور در دهم دسامبر 1948 میلادی (19 آذر 1327 ش) با 48 رأی مثبت و 8 رأی ممتنع، اعلامیه جهانی حقوق بشر را تصویب کرد و این روز به عنوان روز جهانی حقوق بشر نامگذاری گردید. این اعلامیه شامل یک مقدمه و سی ماده می باشد و در ماده اول آن به برابری افراد بشر و حاکمیت روح برادری در میان آنها اشاره شده است. علی رغم تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر، واقعیت در عمل به گونه ای دیگر شکل گرفت. نگاهی گذرا به رویدادهای سیاسی و نظامی جهان پس از پایان جنگ دوم جهانی، تصویری از وقایع اسفبار را نشان می دهد که دقیقاً بیانگر فاصله زیاد میان اهداف با عملکرد جامعه بین المللی در دفاع از حقوق بشر است. به علاوه بر خلاف تصور اولیه، شعار دفاع از حقوق بشر، عملاً به ابزاری در جهت اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی دولت های غربی بر کشورهای مستقل جهان برای پیشبرد منافع استعماری این دولت ها، مبدل شده است. هم اکنون بسیاری از کشورهای جهان، با توجه به این واقعیت تلخ و همچنین بدلیل ناهم خوانی برخی بندهای اعلامیه حقوق بشر با اعتقادات، فرهنگ و رسوم آنان، خواستار تغییر در این بندها و جلوگیری از استفاده ابزاری از این اعلامیه هستند. بدنبال تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در دهم دسامبر 1948 میلادی توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد و تأیید حقوق طبیعی و اجتماعی افراد بشر توسط این سازمان بین المللی، روز دهم دسامبر (برابر با 19 آذر 1327ش) به عنوان روز جهانی حقوق بشر نامگذاری شده است.

 

مرداد91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۹ ، ۱۰:۵۸
فاصله گلناری

در سال 1418ه ق ، ( 1366 ه ش ) زائران ایرانی خانه خدا پس از برگزاری مراسم برائت از مشرکین مورد تهاجم نیروهای مسلح آل سعود قرار گرفتند . در این میان چهارصد تن از زائران خانه خدا به دست نیروهای رژیم آل سعود در راهپیمایی برائت از مشرکین در مکه معظمه به در جه رفیع شهادت نایل آمدند . دولت آل سعود با دستور آمریکا ابتدا به پاشیدن آب جوش بر سر تظاهر کنندگان و ضرب و شتم آنان به سوی تظاهر کنندگانی که تنها فریاد برائت از مشرکان سرمی دادند اسلحه گشود . در میان شهدا ی زائر خانه خدا ، زن ومرد و پیر وجوان وجود داشت.

بمناسبت سالگرد شهادت زائران خانه خدا به دستورامریکا


 

در روز نهم مردادماه 1366 شمسی برابر با ششم ذیحجّه سال 1407 قمری، هزاران زائر ایرانی و تعدادی از زائران دیگر کشورهای اسلامی در مکه معظّمه و خانه خدا، در حال انجام فریضه الهی برائت از مشرکین بودند که به دست ماموران دولت وهابی عربستان سعودی مورد تهاجم وحشیانه قرار گرفته و به شهادت رسیدند 

به گزارش شیعه نیوز به نقل از بولتن، زائران خانه خدا، مراسم برائت را همه ساله با الهام از تعالیم اسلام و قرآن برگزار می‏کنند و در آن، ضمن دعوت مسلمانان به اتحاد، بیزاری خود را از دشمنان اسلام به ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی اعلام می‏دارند. بر اثر این یورش بی‏رحمانه در خانه امن الهی، چهارصد نفر از حُجّاج ایرانی به شهادت رسیده و بیش از هزار نفر نیز زخمی شدند 

حمله به زائران خانه خدا نشان داد که سردمداران وهابی عربستان، نه تنها لیاقت خدمت به حرمین شرفین در این کشور را ندارند، بلکه برای اثبات سرسپردگی خویش حاضرند احکام مُحکم الهی را نیز زیر پا بگذارند. برگزاری مراسم برائت از مشرکین در جریان اجتماع بزرگ و پرشکوه حجّ، تاثیر آن را دوچندان می‏کند 

روز ششم ذیحجه سال 1366 (ه . ش )، حاجیان ایرانی به همراه برخی از حجاج سایر کشورها که به صف ایرانیان پیوسته بودند، راهپیمایی عظیم برائت از مشرکین را در مکه معظمه آغاز کردند حجاج بیت الله الحرام در این راهپیمایی باشکوه ضمن اظهار تنفر از آمریکا و اسرائیل، از همه کافران و مشرکان اعلام برائت نموده، مسلمانان سراسر جهان اسلام را به اتحاد ویکپارچگی، جهت مبارزه بی امان با سلطه قدرتهای شیطانی، در راس آنان شیطان بزرگ آمریکای جنایتکار، دعوت نمودند .

گویی در و دیوار شهر مکه و ملائکه آسمان، همصدا با حجاج شعار می دادند. عرب و عجم، مبهوت و مسحور این طنین الهی شده بودند 

راهپیمایان، با شعار الله اکبر، لا اله الا الله و مرگ بر آمریکا برای ادای نمازمغرب روانه حرم شدند. پس از طی مسافتی، در حالی که جلوی جمعیت عظیم راهپیمایان، زنان و گروهی جانبازان در حرکت بودند، ناگهان ستونهایی از نظامیان آل سعود هویدا شد 

آنان لحظه ای بعد، به طرف صفوف حمله کردند و با باطوم بر سرو روی زائران بی گناه کوبیدند 

این گروه ازیک سو، و گروه دیگری نیز از بالای پله ها و ساختمانها، سنگ و آجر، آهن، شیشه و بلوک سیمانی بر سر و روی مردم می ریختند. پس از آن، شلیک گازهای سمی و خفه کننده آغاز شد و به دنبال آن رگبار گلوله ها به قصد کشتن راهپیمایان برائت ازمشرکین به سوی آنان سرازیر گردید و پیکرهای پاک آسمانی که جرمشان اعلام برائت و بیزاری از آمریکا، اسرائیل و ایادی ناپاک آنها بود، درخاک و خون غلتیدند 

چادرها از سر زنان افتاد، افراد زیادی به زیر دست و پا له شدند و عده ای به وسیله گازهای خفه کننده و رگبار گلوله ها، به شهادت رسیدند 
این جنایتکاران حتی به آمبولانسهای حامل مجروحان نیز یورش می بردند و مانع از جمع آوری آنان می شدند. این جنایت در جمعه خونین مکه، به قدری فجیع بود که برای مرتکبان و بانیان آن، جز لکه های ننگ ابدی در صفحات تاریخ و فضاحت و رسوایی نزد ملتها، اثری باقی نگذاشت 

این حادثه جانسوز، که وصف و شرح آن در کلام نمی گنجد، نه تنها قلب مسلمانان جهان، که دل آزادگان دنیا را نیز به درد آورد و همه را در عزا و ماتمی بزرگ فرو برد .

 

در سالروز شهادت مظلومانه زائران خانه خدا در مکه معظمه، یاد این شهیدان والامقام را گرامی می داریم

  

   

  

در تاریخ یازدهم مرداد ماه سال 1366 برابر با ششم ذی الحجه سال   1418 ه. ق در یکی از بی‏سابقه‏ ترین فاجعه خونبار تاریخ اسلام، در حرم امن خدا، در مکه ‏معظمه و در مراسم برائت از مشرکین مزدوران سعودی به دستور امریکا جهت انتقام از نهضت جهانی اسلام با طرح از پیش آماده شده به خیل عظیم حجاج‏یورش بردند و صدها تن از حاجیان را به شهادت رساندند.

 

 

در این میان  چهارصد تن از زائران خانه خدا به دست نیروهای رژیم آل سعود در راهپیمایی برائت از مشرکین در مکه معظمه  به در جه رفیع شهادت نایل آمدند . دولت آل سعود با دستور امریکا ابتدا به پاشیدن آب جوش بر سر تظاهر کنندگان و ضرب و شتم آنان به سوی تظاهر کنندگانی که تنها فریاد برائت از مشرکان سرمی دادند اسلحه گشود . در میان شهدای زائر خانه خدا ، زن و مرد و پیر و جوان وجود داشت.

حرمت حرم امن الهی در روز جمعه در ایام مبارک حج، در ماه حرام شکسته شده بود.

آثار خشم امام خمینی (ره) از این جسارت و اندوه عمیق ایشان از این که مصالح امت اسلامی و شرایط جهان اسلام مانع از اقدام عمومی میشد، تا روزهای آخر عمر امام در کلام و پیامش آشکار بود.

 

حضرت امام خمینی (ره) پیامی در خصوص شهدای بیت الله الحرام بیان فرموده اند که به فرازهایی از آن اشار می کنیم:

 « زائران شریف ایرانی امسال پیام انقلاب و برائت خود را به جهان و به امت اسلام ابلاغ نمودند و با تقدیم شهدای بزرگ به پیشگاه مقدس حق از سازندگان و بانیان سیاست نه شرقی و نه غربی کعبه خداوند گشتند...

ملت بزرگ ایران نیز با تجلیل گسترده خود از شهدا و شرکت میلیونی خود در راهپیمایی و اعلان برائت از کفر به وظیفه انقلابی و الهی خود عمل نموده اند که در اینجا لازم است از حضور گسترده آنان و همه اقشار و خواهران و برادران تشکر کنم....

اکنون نوبت زائران دیگر کشورها و خصوصا علما و روشنفکران و گویندگان است که پیام مظلومیت ما را به جهان ابلاغ کنند. انشاء الله زائران محترم ایرانی  با گامهای محکم و دلی آرام و قلبی سرشار از رضا و لبی خندان، شادی پیروزی خون بر شمشیر و شهادت در کنار خانه خدا را جشن بگیرند و افرادی که به مدینه منوره مشرف می شوند سلام شهیدان به خون خفته کعبه و مجروحین خانه امن را به رسول خدا و ائمه هدی علیهم السلام ابلاغ کنند و این توفیق بزرگ را به محضرشان تبریک بگویند و به راه خود با صلابت و اطمینان ادامه بدهند……

از اینکه خداوند هدیه ها و قربانیان هاجر وار و اسماعیل گونه این ملت بزرگ را در کنار خانه خود پذیرفته است سپاسگزار و شاکر باشند که انشاء الله خداوند شهدای بزرگ ما را با شهدای صدر اسلام محشور و به بازماندگان آنان صبر و اجر و به مصدومین و مجروحان شفا عنایت فرماید و شر متجاوزان را به خودشان بازگرداند و آنان را به عقوبت خود کیفر دهد.

از خداوند مسئلت می کنم که در این زمان که همه کفر و همه شرک دست به دست هم داده اند و تصمیم و عزم خود را برای شکست امت اسلام جزم کرده اند و همه ضربه ها  را علیه ما به کار  گرفته اند ما را در حصار محکم خود و در لوای مرحمت و لطف خود حفاظت فرماید. »

از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در این مورد :

« ادب حج، برادرى و ایجاد محبت و وحدت است. فرصت ایجاد وحدت بین ملتهاى اسلامى و شعوب اسلامى، فقط در حج فراهم مى شود. این همه انسان از اقصى نقاط عالم، همه به عشق کعبه، به عشق مرقد پیغمبر، به عشق ذکر الهى، به عشق طواف و سعى، خود را به آن جا رسانده اند؛ این فرصتِ برادرى، مغتنم است.

امروز یکى از اهداف اساسى استکبار جهانی در دنیاى اسلام ایجاد اختلاف است؛ بهترین وسیله هم ایجاد اختلاف بین شیعه و سنى است.

تلاش دانشمندان اسلامی همواره این بوده است که جامعه به سوی اجرای درست و کامل عبادات اسلامی رهنمون شود. از جمله این عبادات اعلام برائت از مشرکان در موسم حج است این موضع گیری معنوی جهان اسلام در برابر نظام سلطه و شیاطین شرق و غرب، اساسی ترین اصل سیاست خارجی امت اسلامی را در برابر کفار و مشرکان و منافقان تشکیل می دهد که نمایندگان واقعی امت اسلامی یعنی همان حجاج و زائران خانه خدا در سراسر جهان اسلام آن را به گوش سران مستکبر خصوصاً امریکا می رسانند، گرچه مسلمین همواره با کارشکنی دشمنان خصوصاً حکومت های به ظاهر اسلامی اما در باطن ستیزه جو با اسلام روبرو بوده اند و حج بیش از سایر عبادات در معرض توطئه ها ودسیسه های عوامل سلطه جو قرار گرفته است.»

 

11مرداد91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۹ ، ۱۹:۳۷
فاصله گلناری