به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

وبلاگی درباره ی همه چیز ،عمومی- اجتماعی- جامعه- اخبار و...

سالروز شهادت آیت الله شیخ حسین غفاری

آیت الله شیخ حسین غفاری در سال 1335 در روستای آذرشهر دیده به جهان گشود . از همان کودکی به علت از دست دادن پدر برای امرار معاش خانواده کار می‌کرد. او که علاقه زیادی به فراگیری دانش داشت در روستای خود مقدمات را فرا گرفت و برای ادامه تحصیل نزد علمای بزرگ تبریز مشغول به تحصیل شد و پس از چندی به قم رفت. آیت‌الله غفاری با شور و حال ، مشغول کسب دانش دینی شد و با درایت و جدیت، کفایه و خارج مکاسب را آموخت. در همین دوران در حالی که همچنان تنگدست بود با دختر حاج میرزا علی مقدس تبریزی ازدواج کرد.

آیت‌الله غفاری پس از یازده سال راهی تهران شد و از سال 1340 فعالانه به افشاگری مظالم رژیم شاه پرداخته و در افشای نیرنگ خائنانه انجمنهای ایالتی و ولایتی گامی مؤثر برداشت. به خاطر جدیت در مبارزه بارها از سوی رژیم شاه دستگیر شد. شهید غفاری در زندان هم آرام ننشست و با روحیه‌ای بالا، به فعالیتهای خود ادامه می‌داد. در زندان کلاسی جهت کسب معارف الهیه ایجاد نمود و عاشقانه به ائمه اطهار متوسل شد. رفتار او در زندان چنان تأثیری داشت که منافقین و حتی تعدادی از سران مارکسیست هم از عقایدشان دست برداشتند.

آیت‌الله حسین غفاری که حتی در بدترین شرایط نیز دست از مبارزه بر نمی‌د‌اشت در تاریخ 6/10/53 به شهادت رسید. پیکر غرقه به خونش پس از تشییع در حرم حضرت معصومه و اقامه نماز در قبرستان دارالسلام به خاک سپرده شد. یادش گرامی و نامش جاودان باد.

برخى از فعالیتهاى شاخص:
حضور در تهران بعنوان امام جماعت مسجد الهادی درسال 1334
مخالفت با طرح انجمنهای ایالتی وولایتی درسال 1340
دستگیر وزندانی درقیام 15 خرداد 1342
بازداشت درسالهای 1345 و1353
تبدیل مسجدالهادی به یکی از کانونهای حساس مبارزه با رژیم شاه
دستگیری منجربه شهادت درسال 1353
تحمل شکنجه های وحشتناک ماموران ساواک از قبیل شکستن دندانها و دستها، سوزاندن پاها در روغن داغ

کلام شهید: دشمن خمینی کافر است.

شهادت آیت الله حاج شیخ حسین غفاری

 

 

 

شیخ حسین غفاری آذر شهری، در سال 1295 شمسی، در روستای آذرشهر تبریز، در خانواده ای کشاروز و مذهبی متولد شد و دیری نپایید که پدرش را از دست داد و تحت کفالت برادر بزرگترش قرار گرفت. دوران مقدماتی تحصیل را در همان زادگاه خود سپری کرد و آن گاه همراه برادرش عازم تبریز گردید. در تبریز به آموختن شرح لمعه و اصول و کلام پرداخت. پس از مدتی به آذر شهر مراجعت و نزد دایی خود، حجت الاسلام سید محسن میر غفاری به فراگیری رسایل و مکاسب همت  گمارد.

سرانجام  پس از 30 سال زندگانی فقیرانه و تحصیل علوم دینی در سال 1324 شمسی، عازم قم گردید و در آن جا به فراگیری کفایه و مکاسب نزد آیات عظام بروجردی، فیض قمی و خوانساری بزرگ پرداخت و پس از یازده سال، قم را ترک کرد و به تهران مراجعت نمود.

 

مبارزات آیت الله غفاری

در سال 1340 شمسی، زمانی که حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت، طرح انجمن های ایالتی و ولایتی را مطرح کرد، آیت الله غفاری به سهم خود با مسافرت ها و تماس های پیوسته کوشید تا این طرح شکل نگیرد.

در سال 1341، در اوج مبارزات روحانیت به رهبری امامقدس سره، ایشان با سخنرانی های مستمر خود کوشید تا هر چه بیشتر جنایات رژیم را افشا کند.

او در محرم سال 1342، هم زمان با شکل گیری قیام خونین 15 خرداد، مبارزه علیه رژیم را وجهه ی همت خود ساخت و به تنویر افکار عمومی پرداخت.

در شب 12 محرم 42، هنگامی که از سخنرانی برگشته بود، مأمورین رژیم به خانه اش ریخته و او را دستگیر و زندانی کردند. این بازداشت همراه با دستگیری دیگر روحانیان مبارز تهران و شهرستان ها بود. رژیم قصد داشت با دستگیری بیش از 80 نفر از علما و روحانیون، قیام مردم را متوقف کند. در زندان کمیته شهربانی، آیت الله غفاری مورد بازجویی و شکنجه قرار گرفت. پس از آزادی هم چنان به مبارزه ی خود علیه رژیم ادامه داد، تا این که دوباره از طرف مأموران ساواک دستگیر و مورد بازجویی قرار گرفت. اما، چون مدرکی علیه او نیافتند، آزاد گردید.

در سال 1350، بار دیگر دستگیر و زندانی شد.

شهید در طی سال های 1353-1350، به مبارزات خود شکل تازه ای داد و کمتر در میان آشنایان ظاهر می شدند. در تیرماه 1353، در تهران دستگیر شدند که این آخرین دوران زندان این مبارز نستوه بود.

برگه ی بازجویی شهید آیت الله غفاری روح بزرگ و اراده ی مصمم و تزلزل ناپذیر او را به خوبی نشان می دهد:

س – چرا به زندان آورده شده اید؟

ج – نمی دانم.

س – آیا قبلاً به زندان آمده اید؟

ج – نیامده ام، آورده اند.

س – نظر شما راجع به شاهنشاه آریامهر چیست؟

ج – ایشان با کودتای پدرشان به سر کار آمدند و غاصب اند.

س – نظر شما راجع به حزب رستاخیز چیست؟

ج – این حزب شَه ساخته است، به مردم هیچ ربطی ندارد.

س – نظر شما نسبت به آقای خمینی چیست؟

ج – من فکر می کنم کسی که می تواند ایران را نجات دهد، آیت الله خمینی است.

 

 

 

در طی این بازجویی ها، این پیر شصت ساله ی مبارز را تا سرحد مرگ مورد شکنجه قرار دادند، دندان ها و دست هایش را شکستند.

پسر شهید غفاری در مورد آخرین ملاقات پدر می گوید:

«پدر را در آخرین ملاقات کشان کشان با پاها و دست های شکسته در حالی که بیش از یکی دو دندان در دهانش باقی نمانده بود و سراسر صورت و اندامش زیر شکنجه های وحشیانه درهم کوبیده شده بود، روی زمین کشیده، پشت میز ملاقات آوردند. بیش از یکی دو جمله میان ما رد و بدل نشد.

او گفت: تصور نمی کنم دیگر یکدیگر را ببینیم...

صحبت را به امام موسی بن جفعرعلیه السلام کشاند و چون نتوانست قطره های اشکش را که هیچ کس را جز خدا لایق دیدن آن ها نمی دانست – با دستانی که به خاطر شکسته شدن استخوان هایش قدرت بالا آمدن نداشتند، بزداید، سر را پایین آورد و به کمک زانوان در هم کوبیده اش آن قطرات پاک را از گوشه ی چشمانش سترد... با دیدن آن صحنه با اعتراض از آن جا بیرون آمدیم. فردای همان روز شنیدیم که ساعت 2 بعدازظهر ( 7 دی 1353) پدر از محیط رنج آوری که آخرین مرحله ی امتحان بندگی را در آن گذراند، آسوده شده، به وصال معبود رسیده است.»(1)

 

پی نوشت:

1- در برخی از منابع تاریخ شهادت آیت الله غفاری 4 دی 1353، ذکر شده است.

مبارزات سیاسی

مبارزات سیاسی ‌آیت‌الله حسین غفاری از نیمه دوم سال 1341. ش آغاز شد. در جریان نهضت عمومی علما در این سال، آیت‌الله غفاری نیز در مسجد الهادی ـ که امامت آن را برعهده داشت ـ سخنرانی هایی را علیه تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی ایراد کرد و به همراه علمای تهران اعلامیه‌هایی را نیز امضا کرد که در آن زمان، چاپ و توزیع شد. پس از آن‌که محمدرضا پهلوی با طرح «انقلاب سفید» اصلاحات امریکایی خود را اعلام و بر مخالفت با مبانی مذهبی پافشاری‌کرد، علما و مراجع به رهبری امام خمینی(ره) عید نوروز سال 1342 را تحریم نمودند. آیت‌الله غفاری نیز به همراه سایر علمای تهران اعلامیه‌ای را در حمایت از این تحریم صادر کرد. مرحوم غفاری پس از وقایع مدرسه فیضیه قم و مدرسه طالبیه تبریز، در دوم فروردین ماه سال 1342 سخنرانی های شدیداللحنی را در مسجد الهادی ایراد نمود. ماموران انتظامی بعضا در جلسات سخنرانی او حاضر می‌شدند تا شاید او را از این طریق مرعوب سازند اما ایشان با آنها شدیدا برخورد می‌کرد. 
پس از سخنرانی تاریخی امام خمینی(ره) در عصر عاشورای سیزدهم خرداد 1342. ش، حکومت در واکنش به این سخنرانی، حضرت امام را در شب چهاردهم خرداد دستگیر نمود که انتشار خبر آن باعث شکل‌گیری قیام تاریخی پانزدهم خرداد گردید. در این حادثه، همزمان با دستگیری امام، ساواک حدود هشتاد روحانی و از جمله آیت‌الله غفاری را نیز دستگیر و زندانی کرد که تا چند روز پس از دستگیری هیچ‌کس از وضعیت او خبری نداشت.
وی پس از چهل‌روز تحمل زندان به همراه سایر وعاظ و روحانیون سرانجام آزاد شد؛ اما این واقعه نه‌تنها در اراده او برای تداوم مبارزه خللی ایجاد نکرد، بلکه پس از آزادی، ایشان نیز به علمای مهاجر در شهر ری پیوست که از سراسر ایران به آنجا آمده و در حمایت از آزادی امام خمینی(ره) تجمع کرده بودند. در همین ایام آیت‌الله غفاری تلگرافی را به آیت‌الله سیدمحمود طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر سحابی مخابره کرد که به دستگیری مجدد او در چهارم بهمن سال 1343 به اتهام اقدام بر ضد امنیت کشور و ارسال پرونده وی به دادستانی ارتش منجر شد. این‌بار نیز تا پانزدهم فروردین 1344 را در زندان سپری کرد. غفاری پس از آزادی بلافاصله طی تلگرافی آیت‌الله‌العظمی مرعشی‌نجفی را از آزادی خود مطلع ساخت. 
آیت‌الله غفاری در مردادماه سال 1345 از حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی ـ واعظ مشهور ـ برای سخنرانی در مسجد الهادی دعوت کرد که ساواک گزارش آن را به همراه آگهی های دعوت از مردم جهت شرکت در این سخنرانی در پرونده آقای فلسفی درج کرده است. 
مرحوم غفاری، خود نیز در فرصت های مناسب به ایراد سخنرانی های انقلابی می‌پرداخت و ماموران ساواک گزارش های فراوانی را در این خصوص ثبت کرده‌اند. پس از شدت‌گرفتن فعالیت های انقلابی ایشان، سرانجام در تیرماه سال 1353 ساواک او را دستگیر و در ضمن بازرسی از منزل وی به تعداد زیادی اعلامیه دست یافت. در زندان، درخصوص این اعلامیه‌ها و نیز ارتباط با امام‌خمینی(ره) از ایشان بازجویی شد و مامور ساواک در پایان گزارش بازجویی خود چنین نظریه داده است: «در مجالس مذهبی به هنگام بیان احکام اسلامی از فرصت استفاده و اعمال خلفای بنی‌امیه را با وضع روز تشبیه نموده و بدین‌ترتیب اقدامات و اصلاحات حکومت پهلوی را تخطئه و با توسل به شواهد تاریخی مردم را نسبت به هیات حاکمه بدبین و علیه دولت تحریک نموده است.»

عبادت در زندان

آیت الله غفاری در دوران زندان سال 1353 نقش فعالی در مسائل سیاسی و علمی داشت و در کنار مطالعه به تدریس قرآن، فقه و نهجالبلاغه میپرداخت. در این رابطه حجه الاسلام هادی غفاری میگوید:
“سعی میکرد 8 ساعت مطالعه کند و به اضافه چهار ساعت هم نهجالبلاغه و قرآن و فقه و تارخی فقه به برادران درس میداد. حتی در داخل زندان شبی نبود که دعای افتتاح را نخواند و در پایان جمله خدایا شهادت را نصیب من کن نخواند. بعد به او میگفتم مگر دعای افتتاح چه دارد؟ میگفت دعای افتتاح در تکه آخرش شهادت میخواهد و معمولاً حتی در شبهایی که شلاق سخت خورده بود، نماز شب را رها نمیکرد.“
برخى از فعالیتهاى شاخص:
حضور در تهران بعنوان امام جماعت مسجد الهادی درسال 1334
مخالفت با طرح انجمنهای ایالتی وولایتی درسال 1340
دستگیر وزندانی درقیام 15 خرداد 1342
بازداشت درسالهای 1345 و1353
تبدیل مسجدالهادی به یکی از کانونهای حساس مبارزه با رژیم شاه
دستگیری منجربه شهادت درسال 1353
تحمل شکنجه های وحشتناک ماموران ساواک از قبیل شکستن دندانها و دستها، سوزاندن پاها در روغن داغ 
برگه ی بازجویی شهید آیت الله غفاری روح بزرگ و اراده ی مصمم و تزلزل ناپذیر او را به خوبی نشان می دهد: 
س – چرا به زندان آورده شده اید؟ 
ج – نمی دانم. 
س – آیا قبلاً به زندان آمده اید؟ 
ج – نیامده ام، آورده اند. 
س – نظر شما راجع به شاهنشاه آریامهر چیست؟ 
ج – ایشان با کودتای پدرشان به سر کار آمدند و غاصب اند. 
س – نظر شما راجع به حزب رستاخیز چیست؟ 
ج – این حزب شَه ساخته است، به مردم هیچ ربطی ندارد. 
س – نظر شما نسبت به آقای خمینی چیست؟ 
ج – من فکر می کنم کسی که می تواند ایران را نجات دهد، آیت الله خمینی است.
آیت الله غفاری با روحیة قوی در بازجوییهای انجام شده عملاً مآموران را در نیل به اهدافشان ناکام میگذارد برای مثال در یکی از سوالهای بازجویی ایشان آمده است:
“س: آیا شما اقدامات آیت الله خمینی را در مورد پخش اعلامیه و همچنین مخالفت با اصلاحات دولت مورد تأیید قرار میدهید یا خیر؟“ آیت الله غفاری با زیرکی و فراست شایان توجهی مینویسد:
“اما حسن عسگری (ع) ضمن گفتاریش به امام زمان عج الله تعالی فرجه ضمن تعیین نائب عام تمام مراجع را واجب الطاعه و رد قول آنان را رد قول خود قرار داده هم حجتی علیکم و انا حجه الله الراد علیهم کالراد علینا“
که بدین ترتیب با پاسخی حکیمانه و زیرکانه حرکت انقلابی حضرت امام امت را مورد تأیید قرار میدهد.

عروج از زندان :

آیت‌الله غفاری سرانجام در زندان براثر شکنجه و فشارهای وارده در تاریخ ششم دی‌ماه 1353 به شهادت رسید. اداره ساواک دو روز پس از آن، در شانزدهم دی‌ماه خبر فوت ایشان را به خانواده وی اعلام و از آنان درخواست کرد که بی‌سروصدا و بی‌آنکه به کسی چیزی بگویند برای تحویل جنازه به دادستانی ارتش مراجعه کنند. اما خانواده غفاری از امضای برگه فوت خودداری نمود و لذا اداره امنیت مجبور شد به منظور تدفین مخفیانه، جنازه او را شبانه به قم بفرستد اما طلاب و مردم قم از موضوع باخبر شده و به‌طرز باشکوهی در تشییع جنازه او در صبح روز هفتم دی‌ماه شرکت کردند. در مسیر تشییع جنازه به سمت حرم حضرت معصومه‌(ع)، تعدادی از مراجع تقلید نیز به مردم پیوستند. حاضران در این مراسم شعارهایی نیز علیه حکومت سردادند که به دستگیری تعدادی از طلاب منجر شد. چند روز بعد، آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی مراسم ختم باشکوهی را برای مرحوم آیت‌الله شیخ‌حسین غفاری در مسجد اعظم قم برگزار کرد.
خبر شهادت آیت الله غفاری در مجامع دانشگاهی و حتی در خارج از کشور و نیز در میان مسلمانان و شیعیان تأثیر شایان توجهی داشته است و موجی از تحرکات انقلابی و افشاگرانه علیه رژیم پهلوی در خارج و داخل کشور سبب شد تا در مدرسه فیضیه قم اعلامیهای به سه زبان فارسی، عربی، انگلیسی، الصاق شود که در آن چگونگی بازداشت ایشان و شکنجه های دوران زندان مطرح و تحت عنوان روحانیون مبارز ایرانی خارج از کشور امضا شده بود. اعلامیه حاوی دو عکس از آیت الله غفاری بود که یکی عکس رسمی ایشان در کسوت روحانیت و دیگری تصویر ایشان در زندان.
امام امت در سخنی در موره 13/8/57 پیرامون شهادت آیت الله غفاری میفرمایند:
“زجر ما این است که ما را حبس کردند یا زندان بردند یا زجر این است که پای بعضی از علماء را اره کردند (اشاره به آیتالله غفاری) اقا! توی روغن سوزاندند زجر ما این است که 10 سال، 15 سال، 8 سال، 7 سال، علمای ما در حبس هستند“
کلام شهید: دشمن خمینی کافر است.

قطعه شعری از آیت الله غفاری آذرشهری

عاشق چو رو به کعبه صدق و صفا کند
احرام ز کسوت صبر و رضا کند
در پیش، راه بادیه گیرد غریب وار
ترک عشیره و بلد و اقربا کند
نگریزد از شداید و رنج مسافرت
در طی ره تحمل خار جفا کند

دی ماه 89

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۹ ، ۰۹:۲۸
فاصله گلناری

.7 دیماه سالروز تشکیل نهضت سواد آموزی است، نهضتی که در سال 1358 با فرمان تاریخی حضرت امام(ره) ایجاد شد. سواد آموزان روستای ترکمن نشین آقدگش در 15 کیلومتری شهرستان آقلا تا پایان سال باسوادی خود را جشن خواهند گرفت

سواد آموزی به توفیق فرمان امام خمینی (ره) از یک حرکت محدود فرهنگی، به نهضتی فراگیر تبدیل شد و از آن پس در شمار مقدس ترین آرمانهای انقلاب اسلامی در آمد.

به حتم، چنین آرمان مقدسی، شایستگی آن را دارد که در کنار مهم ترین اهداف و برنامه های معجزه قرن، یعنی انقلاب شکوهمند اسلامی بنشیند و سطری طلایی در کارنامه نهضت اسلامی در جهان معاصر باشد.

نیاز به توصیه و توجیه نیست؛ زیرا همگان می دانند که آموختن تنها دستاویز انسان در سراشیب نشناختن و ندانستن است. اما همتی بلند می خواهد و توفیقی مدام.

در دین و آیینی که تعلیم و تعلم، عبادت است، جستجوی دانش، فریضه و عالم ارجمندترین کس در میان مردم است، محرومیت از خواندن و نوشتن، بخشودنی نیست.

اولین کلمه و نخستین فرمان آخرین کتاب آسمانی، امر به خواندن است. چنین کتابی و چنان آیینی، مسلمانی را که نخواند و ننویسد، سرزنش می کند.

آموزاندن، بهایی بود که پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) برای آزادی اسیران جنگ بدر مقرر فرمود، و آموختن، هنری است که همه توانایی ها و هنری های دگر، از آن می جوشد و سر برمی آورد. راست است که از دانایی می خیزد و دانستن، توانستن می آفریند.

تشکیل نهضت مقدس سوادآموزی، اقتضای روح و مرام انقلاب اسلامی بود و اگر چنین نبود، جای هزار شگفتی و تاسف بود. به یمن فرمان امام خمینی (ره) پایه و اساس نهضتی گذارده شد که در هر گام، طاغوتی را شکست و در هر مرحله توفیقی به چنگ آورد. هر سرزمینی که به تصرف این قیام ستودنی، در می آید، بر بام آن پرچم فخر و برازندگی افراشته می شود و چراغ سعادت و بالندگی افروخته تر می گردد.

رهبران و کوشندگان این نهضت را سپاس می گوییم و توفیق بیشتر آنان را از خداوند خواستاریم. به جا و شایسته است که هدف ها و رسالت والای نهضت سوادآموزی مورد توجه و دقت قرار گیرد.

این هدف ها در پیام تاریخی امام امت که روز هفتم دی ماه سال 1358 به این مناسبت صادر فرمودند، بین شده است.

متن پیام امام به این شرح است:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 ن * و القلم و مایسطرون (قرآن کریم)

 ملت شریف ایران! شما می دانید که در رژیم گذشته آنچه که بر ملت مبارز ایران سایه افکنده بود، علاوه بر دیکتاتوری و ظلم، تبلیغات بی محتوی و هیچ را همه چیز جلوه دادن بود، ملتی که در همه ابعاد از حوایج اولیه محروم بود وانمود می شد که در اوج ترقی است. از جمله حوایج اولیه برای هر ملت که در ردیف بهداشت و مسکن، بلکه مهمتر از آنها است، آموزش برای همگان است.

مع الاسف کشور ما وارث ملتی است که از این نعمت بزرگ در رژیم سابق محروم و اکثر افراد کشور ما از نوشتن و خواندن برخودار نیستند، چه رسد به آموزش عالی. مایه بسی خجلت است که در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلام زندگی می کند که طلب علم را فریضه دانسته است، از نوشتن و خواندن محروم باشد. ما باید در برنامه دراز مدت، فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل و خودکفا تبدیل کنیم و اکنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشریفات خسته کننده برای مبارزه با بیسوادی بطور ضربتی و بسیج عمومی قیام کنیم تا انشاء الله در آینده نزدیک، هر کس نوشتن و خواندن ابتدایی را آموخته باشد. برای این امر لازم است تمام بیسوادان برای یادگیری و تمام خواهران و برادران با سواد برای یاد دادن بپاخیزید و وزارت آموزش و پرورش با تمام امکانات بپا خیزد و از قرطاس بازی و تشریفات اداری بپرهیزد و برادران و خواهران ایمانی برای رفع این نقیصه دردآور بسیج شوید و ریشه این نقص را از بن برکنید.

تعلیم و تعلم عبادتی است که خداوند تبارک و تعالی ما را بر آن دعوت فرموده است. ائمه جماعات شهرستانها و روستاها مردم را دعوت نمایند و در مساجد و تکایا، با سوادان نوشتن و خواندن را به خواهران و برادران خود یاد دهند و منتظر اقدامات دولت نباشند و در منازل شخصی، اعضای با سواد خانواده اعضای بیسواد را تعلیم کنند و بیسوادان از این امر سرپیچی نکنند.

من از ملت عزیز امید دارم که با همت والای خود، بدون فوت وقت، ایران را به صورت مدرسه ای درآورند و در هر شب و روز در اوقات بیکاری، یکی دو ساعت را صرف این عمل شریف نمایند.

بپا خیزید که خداوند متعال با شما است. از خداوند تعالی سعادت و سلامت و رفاه ملت شریف را خواستارم.

و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
روح ا… موسوی الخمینی

مصطفی پورنجاتی

«الف. ب. پ» سلام، حرف های گل داده! سلام، دفترمشق و حساب!

«بابا انار دارد.» چه بوی خوبی می دهد این کتاب ها!

«دارا نان داد.» دیگر انگشت نمی زنم؛ خط می کشم، نام می نویسم.

«کشاورز در مزرعه کار می کند.» من لبخند می زنم به دست های پیرمردِ عکس که می کارد و درو می کند و خسته نمی شود.

«اکرم کتاب می خواند» من می خوانم، می نویسم و با این همه حکایت خوب و داستان شیرین، زندگی می کنم.

آقای معلم روی تخته نوشت: به نام خدا. امروز صبح، برای کلاس و درس وضو گرفته ام، روشن شده ام؛ با چشم هایی که حالا باز شده است، چشم هایی که دیگر بسته نیست و خوب می بیند.

«گنجشک روی درخت، نشسته است» من هم کنار همشاگردی ام نشسته ام؛ روی این نیمکت های صمیمی هر دو سواد یاد می گیریم، به شوق فردا، به شوق دانایی.

«توانا بود هر که دانا بود» و من حالا توانا شده ام؛ چون رفته ام به باغی که در همه جایش، دانایی سبز شده است.

«میازار موری که دانه کش است» این همه محبت را هنوز باور نکرده ام. اینجا همه چیز قشنگ است. از نصیحت بزرگان دیگر ناراحت نمی شوم. دوستشان می دارم.

مدادم را می آورم روی صفحه سفید دفتر. دیگر با دل و جرئت شده ام. از نوشتن نمی ترسم. اولین نامه کوچکم را، حرف های دلم را خودم می نویسم: خدای خوبم! از این همه لطف تو سپاس گزارم.

هفت ساله شدم!

حسین امیری

دارم خاطره دیدارت را الف به الف می اندیشم.

دارم الفبای نگاهت را مرور می کنم؛ خاطره اولین روزی که گرد پیری را از چهره دلم زدودی و گفتی می توانی و توانستم.

ناگهان عقبگرد ساعت، مرا به احترام کودکی از دست رفته باز آمده ام واداشت. من در سن چهل سالگی، جوان تر شده ام و در ترنم مهر تو، مهرماهِ یک لحظه تکرار نشدنی، به مدرسه آمده ام.

نهضت زندگی دوباره

الفبای فکرم، وامدار الف قامت توست که از کوره راه های سختی گذشتی و از روستاهای دور تا شهرهای شلوغ، دنبال کسی آمدی که خواندن را بیاموزیش؛ من مدتی است سوره علق را با لعل لب تو می خوانم، می خوانم به نام خدا و به نام معلم.

به یاد می آورم سیمای تو را که لباس جهاد پوشیده بودی؛ اما کلاه و زرهت نبود؛ عزم جهاد کرده بودی؛ اما شمشیرت نداده بودند. سلاح بردباری برگرفتی و بر سنگر علم نشستی و زهی سربلندی که قله بلند افکارم را عَلَم همت تو فتح، و جاده های زندگی ام را پای ارادت تو نقاشی کرده است! چه نیکو خطی که از شهر دانایی می گذرد و از کوچه نور و روشنایی!

نهضت تو، نهضت زندگی دوباره بود. تو زنده ام کردی و علمم آموختی و نور چشمم شدی.

جهانی پر از کلمات

طیبه تقی زاده

سیاهی از بین می رود و این بار تیرگی ها بر اندام سپید کاغذ، روشنایی خواهد شد به چشمان تاریکِ جهل. اندام وسیع تخته سیاه، جهانی می شود پر از کلماتی که چون یاس های سپید، از ساقه هایش بالا رفته اند. هر حرفی که می نویسی، گویی تو را به آنچه در دل داری، نزدیک تر می کند؛ دلی که شاید دوست داشته باشد گاهی برای خودش بنویسد.

می خوانی؛ بی هیچ سردرگمی

ساقه هایت جوانه زده اند و تو گویی متولد می شوی. از این پس، هر آینه روبه مسیری می روی که تو را بیشتر و بیشتر به دانایی می رساند. شاید وقت آن رسیده باشد که «پشت دانایی اردو بزنیم»! این درخت خشک که روزی محتاج قطره ای آب بود، چنان ریشه دوانده که به چشمه سار بینایی و معرفت راه یافته است. و تو امروز، غبار از دریچه های ذهنت زدوده ای و بی هیچ سردرگمی می خوانی.

میوه دانش

از خواب فراموشی بیدار شده ای. به درخت دانش رسیده ای و امروز می فهمی که چقدر شیرینند میوه هایش و امروز می دانی که میوه دانایی را هیچ کس جز تو نمی تواند برای تو به دست بیاورد.

ساقه هایت جان گرفته اند. دستانت واژگانی را می نویسند که همیشه در آرزوی خواندنشان بودند. تو امروز، به گنجی دست یافته ای که همیشه همراه توست و کسی را یارای آن نیست که از تو بازستاند.

دانایی را دریاب!

پنجره های باز، تو را می خوانند. صفحات ناخوانده، صدایت می زنند. زبانت باز می شود روبه دنیای مرموز کلمات؛ خطوطی که تا دیروز سیاهی امواج آنها چشمانت را می آزرد.

گام بردار روشنایی دانش را! چراغی روبه رویت روشن بگذار!

باید بروی و چمدان تازه ای برداری و اندیشه های تازه را همسفر خویش کنی. فکری تازه، تو را می خواند. دانایی را دریاب!

دیگر تنها نیستی

باغ جهانت اکنون سرشار از کلماتی است که از تماشا لبریز است. پروانه های روحت چه سبک می گذرند از سرچشمه های رویش اندیشه! تو چون آبی روان از سایه سار علم می گذری. کوچه ای هستی روبه باغ کلمات. می بویی گل های رنگارنگ علومت را. شبنم دانش، گونه های خوابت را نواخته است. شب از تو می گریزد و روشنایی به جانت می آویزد. دیگر تنها نیستی.

تولدی دیگر

غمناکی از تو رخت می بندد. می خوانی، می نویسی سرشاری لحظه هایت را. امروز یک بار به دنیا آمده ای دیگر. شادمانه، بال و پر گشوده ای روبه افق های باز. رشته نگاهت چقدر می درخشید به یمن پیروزی فهمیدن! از بیابان شوره زار نادانی را گذشتی و به باغ بی نظیر آرزوهایت رسیدی؛ آنجا که با هر کتابی، جهانی از گل های رنگارنگ دانایی پوشیدی

9 دی ماه 89

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۹ ، ۰۹:۲۶
فاصله گلناری

شب چله (یلدا): شب زایش خورشید و آغاز سال نو میترایی

دیر زمانی است که مردمان ایرانی و بسیاری از جوامع دیگر، در آغاز فصل زمستان مراسمی را برپا می‌دارند که در میان اقوام گوناگون، نام‌ها و انگیزه‌های متفاوتی دارد. در ایران و سرزمین‌های هم‌فرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام می‌برند که همزمان با شب انقلاب زمستانی است. به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و انطباق کامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سال‌ها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سی‌ام آذرماه و بامداد یکم دی‌ماه است. هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند که مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار می‌شود؛ اما می‌دانیم که در باورهای کهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یوم شناخته نمی‌شده است. جشن شب چله، همچون بسیاری از آیین‌های ایرانی، ریشه در رویدادی کیهانی دارد.

خورشید در حرکت سالانه خود، در آخر پاییز به پایین‌ترین نقطه افق جنوب شرقی می‌رسد که موجب کوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریکی شب می‌شود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگرباره بسوی شمال شرقی باز می‌گردد که نتیجه آن افزایش روشنایی روز و کاهش شب است. به عبارت دیگر، در شش‌ماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان، در هر شبانروز خورشید اندکی پایین‌تر از محل پیشین خود در افق طلوع می‌کند تا در نهایت در آغاز زمستان به پایین‌ترین حد جنوبی خود با فاصله ۵/۲۳ درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد.

In its annual motion, the sun reaches the lowest point of the southeastern horizon in late autumn, shortening the day and increasing the darkness of the night. But from the beginning of winter or the winter solstice, the sun returns to the northeast again, resulting in increased daylight and reduced night light.

از این روز به بعد، مسیر جابجایی‌های طلوع خورشید معکوس شده و مجدداً بسوی بالا و نقطه انقلاب تابستانی باز می‌‌گردد. آغاز بازگردیدن خورشید بسوی شمال‌شرقی و افزایش طول روز، در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگرباره خورشید دانسته می‌شد و آنرا گرامی و فرخنده می‌داشتند.  

در گذشته، آیین‌هایی در این هنگام برگزار می‌شده است که یکی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی که از لازمه‌های آن، حضور کهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراکی‌های فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.

بسیاری از ادیان نیز به شب چله مفهومی دینی دادند. در آیین میترا (و بعدها با نام کیش مهر)، نخستین روز زمستان به نام «خوره روز» (خورشید روز)، روز تولد مهر و نخستین روز سال نو بشمار می‌آمده است و امروزه کارکرد خود را در تقویم میلادی که ادامه گاهشماری میترایی است و حدود چهارصد سال پس از مبدأ میلادی به وجود آمده؛ ادامه می‌دهد. فرقه‌های گوناگون عیسوی، با تفاوت‌هایی، زادروز مسیح را در یکی از روزهای نزدیک به انقلاب زمستانی می‌دانند و همچنین جشن سال نو و کریسمس را همچون تقویم کهن سیستانی در همین هنگام برگزار می‌کنند. به روایت بیرونی، مبدأ سالشماری تقویم کهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و جالب اینکه نام نخستین ماه سال آنان نیز «کریست» بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متأخرتر باز می‌گردد و پیش از آن، آنگونه که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل کرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است. نامگذاری نخستین ماه زمستان و سال نو با نام «دی» به معنای دادار/خداوند از همان باورهای میترایی سرچشمه می‌گیرد.

نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک، قهرمان بزرگ ملی ایران بوده‌اند (که هنوز هم حامیان سرمایه‌داری لجام گسیخته اندیشه‌های عدالت‌جویانه او را سد راه منافع طبقاتی خود می‌دانند) سخت گرامی و بزرگ دانسته می‌شد و از آن با نام «خرم روز» یاد می‌کرده و آیین‌هایی ویژه داشته‌اند. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستانی هنوز در میان برخی اقوام دیده می‌شود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است. همچنین در تقویم کهن ارمنیان نیز از نخستین ماه سال نو با نام «ناواسارد» یاد شده است که با واژه اوستایی «نوسرذه» به معنای «سال نو» در پیوند است.
هر چند برگزاری مراسم شب چله و میلاد خورشید در سنت دینی زرتشتیان پذیرفته نشده است؛ اما خوشبختانه اخیراً آنان نیز می‌کوشند تا این مراسم را همچون دیگر ایرانیان برگزار کنند. البته در تقویم نوظهوری که برخی زرتشتیان از آن استفاده می‌کتتد و دارای سابقه تاریخی در ایران نیست، زمان شب چله با ۲۴ آذرماه مصادف می‌شود که نه با تقویم طبیعی انطباق دارد و نه با گاهشماری دقیق ایرانی و نه با گفتار ابوریحان بیرونی که از شب چله با نام «عید نود روز» یاد می‌کند. از آنرو که فاصله شب چله با نوروز، نود روز است.

An accurate Iranian chronology, not in the words of Abu Rihan al-Biruni, who refers to Shab-e Cheleh as "Eid No Rooz."

امروزه می‌توان تولد خورشید را آنگونه که پیشینیان ما به نظاره می‌نشسته‌اند، تماشا کرد: در دوران باستان بناهایی برای سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه و استخراج تقویم ساخته می‌شده که یکی از مهمترین آنها چارتاقی نیاسر کاشان است که فعلاً تنها بنای سالم باقی‌مانده در این زمینه در ایران است. پژوهش‌های نگارنده که در سال ۱۳۸۰ منتشر شد (نظام گاهشماری در چارتاقی‌های ایران)، نشان می‌دهد که این بنا بگونه‌ای طراحی و ساخته شده است که می‌توان زمان رسیدن خورشید به برخی از مواضع سالانه و نیز نقطه انقلاب زمستانی و آغاز سال نو میترایی را با دقت تماشا و تشخیص داد. چارتاقی نیاسر بنایی است که تولد خورشید بگونه‌ای ملموس و قابل تماشا در آن دیده می‌شود. این ویژگی را چارتاقی «بازه هور» در راه نیشابور به تربت حیدریه و در نزدیکی روستای رباط سفید، نیز دارا است که البته فعلاً دیواری نوساخته و الحاقی مانع از دیدار پرتوهای خورشید می‌شود.

هر ساله مراسم دیدار طلوع و تولد خورشید و بررسی نظریه نگارنده در چارتاقی‌های ایران و از جمله چارتاقی‌های نیاسر، نویس و بتخانهٔ آتشکوه، با حضور دوستداران باستان‌ستاره‌شناسی ایرانی و دیگر علاقه‌مندان در محل چارتاقی‌ها برگزار می‌‌شود.

 

  یلدا از نظر معنی معادل با کلمه نوئل از ریشه ناتالیس رومی به معنی تولد است و نوئل از ریشه یلدا است .واژه یلدا سریانی و به معنی ولادت است . ولادت خورشید ( مهر و میترا ) و رومیان آن را ( ناتالیس انویکتوس ) یعنی روز ( تولد مهر شکست ناپذیر ) نامند  
 
     
 
 
 
 
   
 
 
شب یلدا  
 
 
 
 
     
 
   
 

ایرانیان قدیم شادی و نشاط را از موهبت های خدایی و غم و اندوه و تیره دلی را از پدیده های اهریمنی می پنداشتند. مراسم نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، چهارشنبه سوری و شب یلدا و سنت های دیگر در واقع بیانگر این حقیقت است که ایرانیان پس از رهایی از بیدادگری و ستم به شکرانه بازیافتن آزادی، جشن برپا می ساختند و پیروزی نیکی بر بدی و روشنایی بر تاریکی و داد بر ستم را گرامی می داشتند.

شب یلدا نیز یکی از این موارد است. در دوران کهن، شب مظهر تاریکی و تباهی و وحشت بوده و اغلب سعی می کردند که شب هنگام با افروختن آتش و افزودن نور، خانه روشن باشد. تا پلیدی و تباهی در آن راه نیابد. شب یلدا طولانی ترین شب ها است. یعنی تسلط تاریکی بر زمین از تسلط نور خورشید و روشنایی می کاهد. و چون فردای این شب روشنایی بر ظلمت غالب و روز طولانی می شود، ایرانیان تولد دوباره خورشید را که مظهر روشنایی است جشن می گیرند. در ایران کهن هر یک از سی روز ماه، نامی ویژه دارد، که نام فرشتگان است. نام دوازده ماه سال نیز در میان آنهاست. در هر ماه روزی را که نام روز با نام ماه یکی باشد، جشن می گرفتند . دی ماه، در ایران کهن، چهار جشن، وجود داشت. نخستین روز دی ماه و روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم، سه روزی که نام ماه و نام روز یکی بود. و در این سی روز ماه، سه روز آن ?دی? نام دارد و هر سه روز را در گذشته جشن می گرفتند. امروز از این چهار جشن تنها شب نخستین روز دی ماه، یا شب یلدا را جشن می گیرند، یعنی آخرین شب پاییز، نخستین شب زمستان، پایان قوس، آغاز جدی و درازترین شب سال. یلدا از نظر معنی معادل با کلمه نوئل از ریشه ناتالیس رومی به معنی تولد است و نوئل از ریشه یلدا است .واژه یلدا سریانی و به معنی ولادت است . ولادت خورشید ( مهر و میترا ) و رومیان آن را ( ناتالیس انویکتوس ) یعنی روز ( تولد مهر شکست ناپذیر ) نامند .

اجداد ما این شب را تا به صبح به جشن و پایکوبی به گرد آتش ، می پرداختند ، برخوانی الوان از میوه هایی چون هندوانه، خربزه، انار، سیب، خرمالو و به می نشستند. این میوها هریک بار معنایی نمادین با خود دارد، هندوانه که قاچ های مدور می خورد چون خورشید، یادآور گرمای تابستان و فرونشاندن عطش است.

انار صندوقچه دانه های مروارید ، سرخ که خود نماد تناسل نسل و زایش است و شب چره هایی که با شکستن آن شادی را با خود به همراه می آورد و دمی همه را از حرف زدن باز می دارد.

پایان فصل خزان و فرارسیدن سرما و دگرگونی رنگ زمین از زردی خزان به سفیدی عشق و محبت را ایرانیان از دیرباز در شبی بلند و مهربانگرامی می دارند. جای جای ایران زمین به عنوان سرزمینی کهن با کوله باری مملو از آیین های هزاران ساله، " یلدا " بلندترین شب سال را به گونه ای خاص و برگرفته از آیین ها و سنت های بومی منطقه به صبح می رسانند. آیین های شب یلدا گرچه در گذر ایام دستخوش تغییراتی شده اما همچنان در سنت های مناطق مختلف کشور مورد توجه قرار دارد.

The longest night of the year is brought to the morning in a special way and taken from the local rituals and traditions of the region

هرچند که زندگی ماشینی و گرفتاری های روزمره ، موجب ایجاد فاصله میان مردم ایران با سنت ها و آیین های گذشته شده ، اما هنوز هم جلوه ها و نمادهای از سنت های ویژه ای از ایران باستان در ایامی مانند شب یلدا و نوروز به چشم می خورد. نکته زیبا و بیادماندنی بلندترین شب سال در این است که همه ایرانیان اعم ازفارس،ترک،کرد،لر،بلوچ و عرب،شب یلدا را شب جشن،شادی، دور هم نشینی ، مهرورزی،دوستی و صداقت می دانند. آنچه در این میان و برگزاری آیین های ویژه شب یلدا جالب است شباهت های جشن کریسمس به یلدا است، مورخان می گویند این جشن گرچه متعلق به مسیحیان است اما در اصل از ایران باستان و آیین"مهر"(میترائیسم) گرفته شده و به همین دلیل، با دی و شب یلدای ایرانی همزادی و اشتراکات فراوان دارد.

زمان "کریسمس" اکنون نیز میان شاخه های مختلف مسیحیت اعم از ارتدوکس ، کاتولیک و پروتستانها، متفاوت است و هریک، مبنایی را برای آن تعیین کرده اند گرچه همگی به سالروز تولد "مهر" (میترا) خدای پاکی در ایران باستان نزدیکند. با یلدا واپسین ساعات خزان گذر می کند و صدای پای زمستان با سوزی سرد اما نوازشگر به گوش می رسد.خیانها شلوغ و پر رفت و آمد است انگار نفس گرم شب یلدا و دور هم نشستن، سوز سرما را از یاد برده است. شب یلدا در خراسان به " شب چله " معروف و دارای پیشنیه دیرینه ای است و مردم دراین شب با شرکت در شب نشینی های طولانی و خوردن انواع میوه و تنقلات سعی در بهتر گذراندن طولانی ترین شب سال دارند. مردم این منطقه برای استقبال نخستین روز از سردترین فصل سال تا آنجا که توان مالی دارند ، در خرید میوه های مخصوص شب یلدا مانند هندوانه ، انار و خربزه کوتاهی نمی کنند. بردن هدیه به خانه عروس با عنوان " شب چله ای " از دیگر مراسم شب یلدا در استان خراسان به ویژه مناطق جنوبی این استان است. در این شب برای دخترانی که به تازگی نامزد شده اند،ازسوی خانواده داماد، هدایایی فرستاده می شود و خانواده های عروس و داماد دور هم جمع می شوند. در این شب افراد با جمع شدن در خانه بزرگ فامیل، خواندن شعر و داستان، خوردن شیرینی ، آجیل و انواع تنقلات، بلندترین شب سال تا پاسی از شب بیدار می مانند. یکی از آیین های ویژه شب یلدا در استان خراسان جنوبی برگزاری مراسم "کف زدن" است. در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبک را که در این دیار به "بیخ" مشهور است، در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام "تغار" می ریزند. مردان و جوانان فامیل با دسته ای از چوب های نازک درخت انار به نام "دسته گز" مایع مزبور را آنقدر هم می زنند تا به صورت کف درآید و این کار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع مزبور کف کند. کف آماده شده با مخلوط کردن شیره شکر آماده خوردن شده و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان برده می شود. در این میان گروهی از جوانان قبل از شیرین کردن کف ها با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن کف به سر و صورت یکدیگر شادی و نشاط را به جمع مهمانان می افزایند. اما در استان اصفهان نیز از قدیم الایام آیین های ویژه ای وجود داشته که کم و بیش هنوز هم ادامه دارد.به باور اصفهانی های قدیم ، زمستان به دو بخش "چله" و "چله کوچیکه" تقسیم می شد که موعد چله از اول دیماه تا ‪ ۱۰‬بهمن بود اما "چله کوچیکه" از دهم بهمن آغاز می شد و تا سی بهمن ادامه داشت. البته آیین برگزاری شب چله در اصفهان به دو نام"چله زری" (ماده) و"عمو چله"(نر) تقسیم می شود زیرا از گذشته تاکنون همه موجودات و اشیاء را بر اساس جنس مذکر و مونث تقسیم می کردند. اصفهانی ها دوشب را به عنوان شب چله برپا می کردند و آیین های مخصوص به این شب را به جا می آوردند.آیین شب چله در شهر اصفهان خانوادگی برگزار می شده است و خانواده های اصفهانی با پهن کردن سفره یی با عنوان " سفره شب چله " ، این شب را گرامی می داشتند. هندوانه به عنوان نمادی کروی که برونش سبز و درونش قرمز است و سمبل خورشید محسوب می شود،به عنوان مهمترین میوه بر سر سفره چله قرار می گیرد. از دیگر بخشهای این آیین در اصفهان قدیم پهن کردن تمام البسه و رخت خوابها در هوای آزاد بویژه در مقابل خورشید با هدف خوش آمدگویی به "عمو چله" و "چله زری" بوده است. در استان کرمانشاه نیز که از شهرهای باستانی و کهن ایران زمین است ، شب یلدا از جایگاه ویژه ای در میان مردم برخوردار است و همواره با مراسم زیبا و با شکوهی همراه است. مردم استان کرمانشاه براساس آیینی کهن در این شب بیدار می مانند تا با شعر خواندن، قصه گفتن، فال حافظ گرفتن و آجیل خوردن با مادر جهان در زادن خورشید همراهی و همدردی کنند. میوه هایی نیز دراین شب خورده می شود که به گونه ای نمادی از خورشید است مانند هندوانه سرخ، انار سرخ، سیب سرخ و یا لیموی زرد ، قصه هایی از عشق جاودانه شیرین و فرهاد، رستم و سهراب، حکایت حسین کرد شبستری و خواندن اشعار زیبا و دلنشین شامی کرمانشاهی در گذشته نقل مجالس شب یلدا در کرمانشاه بود. آن روزها افراد فامیل بنا بر رسمی دیرینه به خانه بزرگترین فرد فامیل که معمولا پدر بزرگ و مادر بزرگ بودند می رفتند و باتکاندن برفهای زمستان از لباس هایشان در گرمای آرامش بخش کرسی فرو می رفتند. افراد فامیل بر سر یک سفره باهم شام می خوردند و بر روی سفره مخصوص این شب خوردنیهای متنوعی چیده می شد. خوردنی هایی از قبیل آجیل ، راحت الحلقوم، مشکل گشا، شیرینی محلی دست پخت مادر بزرگها به خصوص نان شیرینی معروف " نان پنجره ای، کاک و نان برنجی "، و میوه هایی چون انار، سیب و هندوانه که نگین این سفره بود. یکی از آداب زیبایی که شب یلدا در استان کرمانشاه وجود دارد گرفتن فال حافظ است که مردم با اعتقادات خاص خود رهنمودهایش را چراغ راه مشکلات خود در زندگی قرار می دهند.همچنین دختران دم بخت با این کار از باز شدن بخت خود در آن سال خبری می گرفتند. مردم استان زاهدان نیز براساس یک سنت دیرینه در شب یلدا در خانه بزرگ قوم خویش گردهم می آیند و به قصه هایی که پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها برایشان نقل می کنند گوش می دهند. برگزاری جشن ها و نشست های خانوادگی همراه باگروهی از اعتقادات اسطوره ای، شبی خاطره انگیزرابرای خانواده های زاهدانی به خصوص کودکان ونوجوانان فراهم می کند. گفتن قصه ، گرفتن فال حافظ ، بازی های دسته جمعی نظیر گل یا پوچ و بیان لطیفه و خاطره رااز سرگرمی های شب یلدا در این منطقه عنوان کرد.

شب یلدا

استان آذربایجان شرقی نیز به عنوان یکی از خطه های زرخیز ایران زمین برای زنده نگه داشتن این شب بیادماندنی برای خود آداب و رسوم ویژه ای دارند که به پاره ای از آنان اشاره می شود. اکثر مردم آذربایجان در شب یلدا "چیلله قارپیزی" (هندوانه چله) می خورند و معتقدند باخوردن هندوانه، لرز و سوز سرما به تنشان تاثیر نداشته و اصلا سرمای زمستان را حس نمی کنند. در بیشتر شهرها و روستاهای آذربایجان شرقی رسم بر این است که کسانی که نامزد هستند در دوران نامزدی در این شب برای نامزدهای خود " خوانچه " طبق می فرستند و اقوام در هر چه بهتربودن این خوانچه ها کمک می کنند. محتویات خوانچه ها عبارتند از شیرینی ، پرتقال ، سیب ، انار، هندوانه ، آیینه و پارچه که با پولک و تور تزیین می شود. هنگام غروب ،زنان فامیل هدایایی به رسم یاری به منزل داماد آورده و به جشن و پایکوبی می پردازند. سپس طبق های آماده را بر سر افرادی که معین شده قرار داده و روانه خانه عروس می کنند و مادر عروس پس از تحویل طبق ها، هدایای مانند پول، شیرینی، جوراب و دستمال به آنها می دهد. فردای این شب مادر دختر تمام طبق ها را در اتاق میهمان چیده و از زنان فامیل برای صرف میوه و شیرینی دعوت می کند.

The contents of the readings include sweets, oranges, apples, pomegranates, watermelons, mirrors and fabrics that are decorated with sequins and nets. At dusk, the women of the family bring gifts to help the groom go to the house and celebrate. The prepared plates are then placed on the designated persons and sent to the bride's house, and the bride's mother, after delivering the plates, presents such as money, sweets,

همچنین علاوه بر فرستادن سهم چله برای نوعروس، در نخستین سال ازدواج زوج های تبریزی، پدر عروس قبل از غروب آفتاب سهم دختر و دامادش را که شامل هندوانه، میوه، آجیل، شیرینی، یک قواره پیراهنی باکفش و چادری روانه منزل آنها می کند. در آذربایجان سابقا که ارتباطات به این آسانی نبود از اواخر تابستان مقدار زیادی هندوانه و خربزه در تور می گذاشتند و آن را از سقف آشپرخانه آویزان می کردند تادر هوای آزاد خراب نشود و یااینکه در کاه قرار می دادند. هندوانه مهمترین خوراک شب چله مردم آذربایجان شرقی است. اغلب مردم در این شب برنج، مرغ و آش شیر پخته و بعداز شام نیز از تنقلات موجود در منزل شامل قاورقا (گندم برشته با شاهدانه)آجیل،لبو، هویچ، حلوای گردو انواع میوه، خربزه، هندوانه و خشکبارهایی چون انگور، بادام و سنجد میل می کنند. ریش سفید خانواده در حالیکه با چاقو هندوانه را می برد، می گوید قادا بلامیزی بو گئجه کسدوخ (بلایای خودمان را امروز بریدیم) در تبریز پوستهای میوه و اشغالها را درآب روان ریخته و این رفتار راخوب و خوش یمن می دانند. بعد از خوردن تنقلات و میوه در سابق بزرگان خانواده به نقل حکایات و داستان هایی از حماسه های ملی این سرزمین نظیر، اصلی و کرم، بایاتی خواندن و ضرب المثل پرداخته و تا پاسی از شب به صحبت و گفت و گو مشغول می شوند. زنان معمولا تا پایان چله کوچک خانه تکانی نمی کنند و اعتقاد دارند اگردر طول این دو چله کسی خانه تکانی کند، چله او را نفرین می کند و اگر چله کسی را نفرین کند به نکبت و بدبختی گرفتار می شود. اما آیین شب یلدا در استان مرکزی از دیرباز در سه شب متوالی باعناوین شب " چله بزرگه"، "چله وسطی" و" چله کوچیکه" برگزار می شده و خویشان و دوستان سفره ای از مهر را می گشودند و از هر دری سخنی می گفتند. یکی ازآیین های ویژه یلدا، در استان مرکزی دیدار و بزرگان و سالخوردگان فامیل بوده است. در شب های چله افراد فامیل در همایشی صمیمی دور کرسی چوبی جمع می شدند و به قصه های بزرگترها گوش می دادند. زنان و دختران روستایی در گرگ و میش شب های چله در تکاپو و هیجانی خاص ملزومات غذا و تنقلات ویژه این شب را مهیا می کردند وبرای گذران ساعات خوش در کنار فامیل لحظه شماری می کردند. آنان درسینی های قدیمی مسی درفضای دوده گرفته آشپزخانه های قدیمی، انواع میوه و تنقلات به ویژه هندوانه،انگور،تخمه و نخودچی کشمش، و خرما را مهیا می کردند.دراین شب استثنایی پس از صرف شام و خواندن دعای شکر درپای سفره، همگان در کنار هم،از شادی ها و غم ها، موفقیت ها ، اعتقادات، امیدها و بیم هاشان می گفتند. بزرگترها و ریش سفیدان فامیل در این شب علاوه بر خواندن اشعار حافظ ، سعدی و فردوسی خاطرات و داستان های کهن ایران زمین را برای اعضای خانواده نقل می کردند

جشن یلدا و عادات مرسوم در ایران

ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می‌مانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم می‌دارند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیهٔ آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رخت خواب روند و لختی بیاسایند.

  • در آیین کهن، بنابر یک سنت دیرینه آیین مهر شاهان ایرانی در روز اول دی‌ماه تاج و تخت شاهی را بر زمین می‌گذاشتند و با جامه‌ای سپید به صحرا می‌رفتند و بر فرشی سپید می‌نشستند. دربان‌ها و نگهبانان کاخ شاهی و همهٔ برده‌ها و خدمت‌کاران در سطح شهر آزاد شده و به‌سان دیگران زندگی می‌کردند. رئیس و مرئوس، پادشاه و مردم عادی همگی یکسان بودند. البته درستی این امر تایید نشده و شاید افسانه‌ای بیش نباشد. ایرانیان در این شب باقی‌مانده میوه‌هایی را که انبار کرده بودند به همراه خشکبار و تنقلات می‌خوردند و دور هم گرد هیزم افروخته می‌نشستند تا سپیده دم بشارت روشنایی دهد زیرا به زعم آنان در این شب تاریکی و سیاهی در اوج خود است. جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب‌نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می‌شود.متل‌گویی که نوعی شعرخوانی و داستان‌خوانی است در قدیم اجرا می‌شده‌ است به این صورت که خانواده‌ها در این شب گرد می‌آمدند و پیرترها برای همه قصه تعریف می‌کردند. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند، این میوه‌ها که اغلب دانه‌های زیادی دارند، نوعی جادوی سرایتی محسوب می‌شوند که انسان‌ها با توسل به برکت‌خیزی و پردانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکت‌آور می‌کنند و نیروی باروی را در خویش افزایش می‌دهند و همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشید در شب به‌شمار می‌روند. در این شب هم مثلجشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آینده‌گویی می‌کنند.
  • در خطهٔ شمال و آذربایجان رسم بر این است که در این شب خوانچه‌ای تزیین شده به خانهٔ تازه‌عروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانه‌ها را تزئین می‌کنند و شال‌های قرمزی را اطرافش می‌گذارند. درحالی که مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین می‌کنند و به خانهٔ عروس می‌برند.
  • سفرهٔ مردم شیراز مثل سفرهٔ نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاج‌ها و خرما و رنگینکبرای گرم مزاج‌ها موجود است. حافظ‌خوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازی‌هاست. البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است، بلکه رسم کلی چله‌نشینان شده‌است.
  • همدانی‌ها فالی می‌گیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق می‌نشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر می‌خواند. دختر بچه‌ای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن می‌زند و مهمان‌ها بنا به ترتیبی که نشسته‌اند شعرهای پیرزن را فال خود می‌دانند. همچنین در مناطق دیگر همدان تنقلاتی که مناسب با آب و هوای آن منطقه‌است در این شب خورده می‌شود. در تویسرکان وملایر، گردو و کشمش و مِیز نیز خورده می‌شود که از معمولترین خوراکی‌های موجود در ابن استان هاست.
  • در شهرهای خراسان خواندن شاهنامهٔ فردوسی در این شب مرسوم است.
  • در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم می‌دهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش می‌خورند.
  • در گیلان هندوانه را حتماً فراهم می‌کنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی‌کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از خوردنی‌هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می‌شود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می‌ریزند، خمره را پر از آب می‌کنند و کمی نمک هم به آن می‌افزایند و در خم را می‌بندند و در گوشه‌ای خارج از هوای گرم اطاق می‌گذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می‌شود. آوکونوس در اغلب خانه‌های گیلان تا بهار آینده یافت می‌شود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون می‌آورند و آن را با گلپر و نمک در سینه‌کش آفتاب می‌خورند.(آو= آب و کونوس = ازگیل). در گیلان در خانواده هایی که در همان سال پسرشان را داماد یا نامزد کرده‌اند رسم است که طبقی برای خانواده نوعروس می فرستند. در این طبق میوه‌ها و خوراکی‌ها و تنقلات ویژه شب چله به زیبایی در اطراف آراسته می‌شود و در وسط طبق هم یک ماهی بزرگ (معمولا ماهی سفید) تازه و خام همراه با تزیین سبزیجات قرار می‌گیرد که معتقدند باعث خیر و برکت و فراوانی روزی زوج جدید و همچنین سلامت و باروری نوعروس می‌گردد.[نیازمند منبع]
  • مردم کرمان تا سحر انتظار می‌کشند تا از قارون افسانه‌ای استقبال کنند. قارون در لباس هیزم‌شکن برای خانواده‌های فقیر تکه‌های چوب می‌آورد. این چوب‌ها به طلا تبدیل می‌شوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه می‌آورند

 

شب شما به شیرینی هندوانه 
خندتون مثل پسته 
و عمرتون به بلندی یلدا 
شب یلدا مبارک

 

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

بلندترین شب سال هم خورشید را ملاقات خواهد کرد و این یعنی 
بوسه گرم خداوند بر صورت زندگی وقتی همه چیز یخ می زند. 
یلدا مبارک

 

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

من امشب دارم می رم، فکر نکنم دیگه همدیگر رو ببینیم... منو فراموش نکن و به خاطر تمام بدی هام منو ببخش... 
از طرف پاییز - یلدا مبارک

 

♣♣♣♣♣♣smiley♣♣♣♣♣smileysmiley

 

ببین چگونه قناری ز شوق می لرزد 
نترس از شب یلدا بهار آمدنی است

 

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

همهً شب های غم آبستن روز طرب است 
یوسف روز ز چاه شب یلدا آید

 

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

بیا ای دل کمی وارونه گردیم 
برای هم بیا دیوونه گردیم 
شب یلدا شده نزدیک ای دوست 
برای هم بیا هندونه گردیم 
شب یلدا مبارک

 

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

عمرتون ۱۰۰ شب یلدا/دلتون قد یه دریا /توی این شب های سرما/یادتون همیشه با ما 
شب یلدا مبارک

 

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

توی سرمای این شب طولانی به فکر بی خانه مان هایی که چشم میزنند 
زودتر صبح بشه هم هستی ؟

 

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

یلدا یعنی یادمان باشد که زنگی آنقدر کوتاه است، که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت

 

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

یلدا یعنی بهانه ای برای در کنار هم شاد بودن و زندگی یعنی همین بهانه های کوچک گذرا. 
یلداتان مبارک و زندگیتان پر از بهانه های شاد باد.

 

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

جیک.جیک.جیک.جیک.جیک 
یه جیک اضافه کن بفرست برای جوجه بعدی

 

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

چند ساعت بیشتر به آخر پاییز نمونده، جوجه هاتو شمردی!؟

 

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

روی شما مثل گل هندونه ، خنده هاتون مثل قاچ هندونه ، روزگارتون مثل پوست هندونه ، جیبتونم پر تخم هندونه 
یلداتون مبارک

از برگ برگ ِ دفتر من پرت می شوند
معشوق های خسته ی پایان گرفته ام
یلدای چشم های تو را گریه میکنند
موهای رنگ و بوی زمستان گرفته ام !

فرستنده : IvI@H$HHD


 

36444

یلدای چشم های تو برفی ترین شب است
یلدای چشم های تو طوفان می آورد
امشب تمام وسوسه ها در نگاه توست
ابلیس هم به دین تو ایمان می آورد !

فرستنده : IvI@H$HHD


 

36443

سلام دوستان
آخر پاییز شد و همه دم میزنند از شمردن جوجه ها!!!!
اما تو بشمار
تعداد دل هایی را که به دست آورده ای....!
بشمار تعداد لبخند هایی که بر لب دوستانت نشانده ای...!
بشمار تعداد اشک هایی که از سر شوق و یا غم ریخته ای...!
فصل زردی بود اما تو چقدر سبز بودی
نگران جوجه ها هم نباش آن ها را بعدا با هم میشماریم
ودر آخر
" امید وارم همه ی لحظه های پایانی پاییزت "
"پر از خش خش آرزو های قشنگ باشد"
یلدا پیشاپیش بر همه ی 4joki های عزیز مبارک

فرستنده : جواد.ش.رهنان

  • قسمتی از متن به انگلیسی ترجمه شده
  • دی 1389
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۹ ، ۰۹:۲۳
فاصله گلناری

چهارم ماه محرم

 

«مِنْ دَلائِلِ عَلاماتِ الْقَبُولِ: أَلْجُلُوسُ إِلى أَهْلِ العُقُولِ. وَ مِنْ عَلاماتِ أَسْبابِ الْجَهْلِ أَلْمُماراةُ لِغَیْرِ أَهْلِ الْکُفْرِ. وَ مِنْ دَلائِلِ الْعالِمِ إِنْتِقادُهُ لِحَدیثِهِ وَ عِلْمُهُ بِحَقائِقِ فُنُونِ النَّظَرِ.»

از دلائل نشانه هاى مقبولیت، همنشینى با خردمندان است.و از نشانه هاى موجبات نادانى، مجادله با مسلمانان.و از نشانه هاى دانا این است که سخن خود را نقّادى میکند و به حقایق فنونِ نظر، داناست..

سلام

و اما روز چهارم محرم :

در این روز عبیدالله بن زیاد مردم را در مسجد کوفه گردآورد و خود به منبر رفت و گفت : اى مردم ! شما آل ابى سفیان را آزمودید و آنها را چنان که مى خواستید، یافتید! و یزید را مى شناسید که داریاى سیره و طریقه اى نیکو است و به زیر دستان احسان مى کند. و عطایاى او بجاست . و پدرش نیز چنین بود، و اینک یزید دستور داده است که بهره شما را از عطایا بیشتر کنم و پولى را نزد من فرستاده که در میان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم این سخن را به گوش جان بشنوید و اطااعت کنید.سپس از منبر به زیر آمد و براى مردم شام نیز عطایایى مقرر کرد و دستور داد تا در تمام شهر ندا کنند که مردم براى حرکت آماده باشند، و خود و همراهانش به سوى نخیله حرکت کرد و حصین بن نمیر و حجار بن ابجر و شبث بن ربعى و شمر بن ذى الجوشن را به کربلا گسیل داشت تا عمر بن سعد را در جنگ با حسین کمک نمایند. پس از اعزام عمر بن سعد به کربلا، شمر بن ذى الجوشن اولین فردى بود که با چهار هزار نفر سپاهى آزموده براى جنگ با امام حسین علیه السلام اعلام آمادگى کرد و بعد یزید بن رکاب کلبى با دو هزار و حصین بن نمیر با چهار هزار نفر و مضایر بن رهینه مازنى با سه هزار نفر و نصر بن حرشه با دو هزار نفر که جمعا بیست هزار نفر مى شدند

ماه محرم

و اما روز هفتم محرم :

بستن آب به روى شهید کربلا و یارانش:

روز سه شنبه هفتم محرم از طرف ابن زیاد به عمر بن سعد ماموریت داده شد که بایستى حسین از من اطاعت کند و الا میان او و آب مانع شو، . من آب را بر یهود و نصارا حلال کردم و بر حسین و اهل او حرام نمودم . عمربن سعد طبق دستور ابن زیاد، عمرو بن حجاج با پانصد نفر را بر آب مامور کرد که نگذارند امام حسین و کسانش از آب استفاده نمایند . در این روز عبیدالله بن زیاد نامه اى به نزد عمر بن سعد فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین و اصحابش و آب فرات فاصله ایجاد کرده و اجازه نوشیدن حتى قطره اى آب را به امام ندهد. عمر بن سعد نیز فورا عمرو بن حجاج را با پانصد سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسى امام حسین و یارانش ‍ به آب شدند، و این رفتار غیر انسانى سه روز قبل از شهادت امام حسین علیه السلام صورت گرفت . در این هنگام مردى به نام عبدالله بن حصین ازدى که از قبیله بجیله بود فریاد برداشت که : اى حسین ! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانى نخواهى دید. به خدا سوگند که قطره اى از آن را نخواهى آشامید تا از عطش جان دهى .امام حسین علیه السلام فرمود: خدایا! او را از تشنگى بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده .حمید بن مسلم مى گوید: به خدا سوگند که پس از این گفت و گو به دیدار او رفتم در حالى که بیمار بود، قسم به آن خدایى که جز او پروردگارى نیست ، دیدم که عبدالله بن حصین آن قدر آب مى آشامید تا شکمش بالا مى آمد، و آن را بالا مى آورد و باز فریاد مى زد: العطش باز آب مى خورد تا شکمش ‍ آماس مى کرد ولى سیراب نمى شد. و چنین بود تا جان داد. سپاهیان عمر بن سعد از روز هفتم با شدت تمام از آب فرات مراقبت مى کردند و مانع دست رسى یاران امام حسین علیه السلام به آن شدند. ولیکن على رغم تلاش پى گیر آنان ، یاران امام حسین علیه السلام تا شب عاشورا از تاریکى شب استفاده کرده و خود را به رود فرات رسانده و آب خیمه ها را تامین مى کردند. از جمله عباس علیه السلام در این کار پیش قدم بود. ابوالفضل العباس علیه السلام در غیرت و وفادارى ، ضرب المثل دوست و دشمن است ، هرگاه صداى ضجه کودکان تشنه لب را مى شنید. از خود بى خود مى گردید و دل به دریا مى زد. آن دلاور هاشمى، در شب همان روزى که آب را بر روى آنان بسته بودند، به همراه پنجاه نفر از یاران امام حسین علیه السلام وارد شریعه فرات شد و به اندازه لازم ، براى خیمه گاه آب آوردند.

هشتم ماه محرم

 

عِبادَ اللّهِ إِتَّقُوا اللّهَ وَ کُونُوا مِنَ الدُّنْیا عَلى حَذَر فَإِنَّ الدُّنْیا لَوْ بَقِیَتْ عَلى أَحَد أَوْ بَقِىَ عَلَیْها لَکانَتِ الأَنْبِیاءُ أَحَقَّ بِالْبَقاءِ وَ أَوْلى بِالرِّضا وَ أَرْضى بِالْقَضاءِ غَیْرَ أَنَّ اللّهَ خَلَقَ الدُّنْیا لِلْفَناءِ فَجَدیُدها بال وَ نَعیمُها مُضْمَحِلٌّ وَ سُرُورُها مُکَفْهِرٌ وَ الْمَنْزِلُ تَلْعَةٌ وَ الدّارُ قَلْعَةٌ. فَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزّادِّ التَّقْوى وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ.»

بندگان خدا! از خدا بترسید و از دنیا برحذر باشید که اگر بنا بود همه دنیا به یک نفر داده شود و یا یک فرد براى همیشه در دنیا بماند، پیامبران براى بقا سزاوارتر بودند و جلب خشنودى آنان بهتر و چنین حکمى خوش آیندتر بود، ولى هرگز! زیرا خداوند دنیا را براى فانى شدن خلق نموده که تازه هایش کهنه و نعمت هایش زایل خواهد شد و سرور و شادی‌اش به غم و اندوه مبدّل خواهد گردید، منزلى پست و خانه اى موقّت است، پس براى آخرت خود توشه‌اى برگیرید.و بهترین توشه آخرت تقواست، از خدا بترسید، باشد که رستگار شوید.

روزشمار محرم

سلام

و اما روز هشتم محرم :

دیدار دو فرمانده :

ممنوعیت آب فرات براى سپاهیان امام حسین علیه السلام از سوى عمر بن سعد، وضعیت ناهنجار و نگران کننده اى میان طرفین به وجود آورد و احتمال آغاز جنگ و خون ریزى ، هر لحظه قوى‌تر مى شد. امام حسین علیه السلام براى کاهش دادن حساسیت‌هاى دو سپاه و ایجاد تفاهم میان طرفین ، خواستار ملاقات خصوص با عمر بن سعد گردید.عمر بن سعد از پیشنهاد امام حسین علیه السلام استقبال کرد و در شب هشتم محرم در خیمه‌اى میان دو لشکر گاه خلوت کرده و تا پاسى از شب با هم گفت و گو کردند. سپاهیان از متن گفت و گوى دو فرمانده بى خبر بودند، ولى همین مقدار را مى دانستند که آن دو به توافق هاى تازه اى رسیدند.(207) از ابومخنف ، روایت شده است که ملاقات آن دو، تنها همین یک بار نبود بلکه آنان سه یا چهار بار با یکدیگر ملاقات و گفت و گو نمودند.(208) عمر بن سعد پس از گفت و گو با امام حسین علیه السلام نامه اى رضایت بخش براى عبیدالله بن زیاد ارسال کرد و در آن نوشت : خداوند، نائره جنگ ما را خاموش کرد و امر امت را اصلاح نموده است . حسین بن على هم اکنون حاضر است از همان جایى که آمده است برگردد و یا به سوى یکى از مرزهاى کشور برود و بسان سایر مسلمانان زندگى کند. نه از او بر ضد ما و نه از ما بر ضد او چیزى در میان نباشد، و یا به جانب شام نزد یزید بن معاویه رفته و اختلافش را با وى حل و فصل کند. اى عبیدالله ، این پیشامد هم مى تواند موجب خرسندى تو و هم موجب اصلاح امت باشد.لازم به یادآورى است چیزهایى که عمر بن سعد در این نامه به آنها اشاره کرد، برداشت هاى شخصى وى و یا مبالغه گویى‌اش براى آرام کردن عبیدالله و اصلاح ذات البین بود، زیرا امام حسین علیه السلام که با هدف امر به معروف و نهى از منکر اقدام به این قیام نموده بوده ، هیچ گاه به شخصى چون عمر بن سعد، چنین تعهدى نمى داد. به هر حال ، نامه عمر بن سعد به دست عبیدالله رسید. وى پس از خواندن نامه گفت : این نامه مردى است که نسبت به امیرش ناصح و نسبت به امتش ‍ مشفق است . باید پیشنهاد وى را پذیرفت .شمر بن ذى الجوشن که در مجلس عبیدالله حاضر بود، برآشفت و به عبیدالله گفت : اى امیر، آیا پیشنهاد او را پذیرفته اى ؟ هم اینک حسین بن على با پاى خود در سرزمین تو گام نهاده است و در پهلوى تو جاى گرفته است . به خدا سوگند، اگر امروز است دست تو رهایى پیدا کند، دیگر نمى‌توانى بر او دست یابى . در آن صورت ، او هر روز عزیزترین و نیرومندتر مى گردد و تو ناتوان‌تر و خوارتر خواهى شد. او را رها مکن و در اختیار خود بگیر، در آن صورت هر تصمیمى که درباره اش بگیرى مى‌توانى جامه عمل بپوشانى . (209) گفتار خصمانه و تحریک آمیز شمر، تاثیر بسزایى در عبیدالله به وجود آورد به طورى که نظرش درباره امام حسین علیه السلام دوباره تغییر کرد و در همان ساعت ، نامه شدید اللحنى براى عمر بن سعد نوشت و به این مضمون فرمان داد که یا از حسین بن على براى یزید بیعت بگیرد و یا بر او بتازد و سرش را از بدن جدا کند و تمام یاران او را از دم تیغ بگذراند و بر بدن هاى آنان اسب بتازاند. گرچه اسب تاختن بر بدن هاى آنان، فایده اى ندارد و لیکن چون از زبانم جارى شده است ، باید انجام دهى .سپس یادآور شد: اى عمر بن سعد، اگر آن چه را به تو فرمان داده ام انجام دهى ، در نزد ما عزیز و سربلندى و به آمال خود مى رسى ، ولى اگر تمایلى براى نبرد با حسین ندارى ، از فرماندهى سپاه معزول بوده و کارهاى ســـــــپاه را به شمر ذى الجوشن بسپار. عبیدالله این نامه را به شمر سپرد و او را روانه کربلا کرد. (210)

24آذر89

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۹ ، ۰۰:۲۷
فاصله گلناری
شهادت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب، سومین شهید محراب

این عالم عارف و الگوی تقوا و فضیلت در سال 1288 هجری شمسی در شیراز متولد شد و پس از پرورش صحیح  و خواندن ادبیات و سطوح به نجف اشرف کنار قبر امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام شهید محراب  مهاجرت نمود و در آنجا از محضر ایات عظام استفاده نمود و با دریافت اجازات عدیده اجتهاد و غیره به شیراز مراجعت ودر مسجد جامع (عتیق) به اقامه جماعت و تبلیغ دین پرداخت.

حضرت آیت الله شهید دستغیب رئیس حوزه علمیه فارس و نمایندگی امام خمینی را در آن استان به عهده داشت.

تالیفات شهید دستغیب:

1- کتاب قلب سلیم در رشته اخلاق که بسیار زیبا نوشته شده است.
2- حقایقی از قرآن.
3- معراج.
4- ماه خدا.
5- صدیقه کبری.
6- کتاب داستانهای شگفت.
7- هشتاد و دو پرسش.
8- گناهان کبیره در دو جلد.
9- سوره نجم.
10- سیدالشهدا علیه السلام.
11- معاد.
12- صلوه الخاشعین.
13- قلب قرآن.
14- شرح حاشیه بررسایل شیخ مرتضی  ( چاپ نشده ) .

با شروع نهضت روحانیت در سال 1341 مبارزه ایشان با رژیم شاه که از زمان رضاخان ادامه داشت، علنی و آشکار گردید و شب های جمعه پس از دعای کمیل سخنرانی سیاسی و تهییج کننده ایشان تا نیمه خرداد 42 در جمع انبوه شنوندگان نقش بزرگی در پیشبرد انقلاب داشت و نوار سخنرانی های ایشان تا اقصی نقاط ایران منتشر می گردید. در خرداد 42 بازداشت و به تهران اعزام گردیدند و پس  از آزادی اززندان مدتی نیز تبعید و در سال 43 نیز مجددا زندانی و تبعید گردیدند و در سال 56 نیز مدتی زندانی و یا در منزل محاصره و تحت نظر بودند و با تمام این فشارها حاضر به مذاکره و  مصالحه با رژیم پهلوی نشدند و پرچم مبارزات مردم فارس را در این مدت پانزده ساله بر دوش داشتند.

پس از پیروزی انقلاب به نمایندگی اول فارس در مجلس خبرگان انتخاب شده و همزمان به درخواست اهالی شیراز و فرمان امام خمینی امامت جمعه را عهده دار شدند و مشغول خدمت به مردم مستضعف بودند که در تاریخ بیستم آذرماه 1360 مطابق با 14 صفرالخیر 1402 هنگامی که عازم نماز جمعه بود به دست منافقین از خدا بی خبر به درجه رفیع شهادت نایل گردید و به اجداد طاهرینش پیوست.

پیام بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) به مناسبت شهادت حضرت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب

بسم الله الرحمن الرحیم

 انالله و انا الیه راجعون

شهادت برای فرزندان اسلام و ذریه پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و اله و اولاد فاطمه علیها السلام و یادگاران حسین سلام الله علیه در راه هدف و اسلام عزیز و قرآن کریم چیزی غیرعادی و پدیده غیرمعهود نیست. ملت بزرگ اسلام از محراب مسجد کوفه تا صحرای افتخارآمیز کربلا و در طول تاریخ پرارزش سرخ تشیع قربانیانی ارزشمند به اسلام عزیز تقدیم نموده و ایران شهادت طلب هم این پدیده سعادتمند مستثنی نیست و انقلاب اسلامی گوش و چشمش پر ار این شهیدان حسین گونه است. ملت عزیز ما در روز رستاخیز با سرافرازی در پیشگاه مقدس خدای بزرگ و پیامبران و اولیای عظیم الشان؛ صف های طولانی از شهیدان در راه دفاع از حق عرضه می دارد؛ از علمای اعلام و ائمه جمعه و جماعت تا فداکاران و سربازان در جبهه های دفاع از حریم مقدس اسلام.

مطمئن هستیم که پیامبر بزرگ اسلام مباهات می کند بر امم  دیگر به سبب فداکاری این عزیزان در جبهه و پشت جبهه و این عزیزان محراب و منبر و در صف جماعات و در داخل مسجدها و بیمارستانها مباهات می فرماید و چه بهتر و گواراتر که با شهادت این فرزندان اسلام و ذریه طاهره بر افتخارات آن بزرگوار در روز عرضه اعمال هر چه بیشتر بیفزاییم. عزیزان و نورچشمان ما در جبهه های جنوب و غرب هر روز با سرکوبی اشرار امریکایی و عقب سازی و به جهنم فرستادن جنود شیطان سربلندی و عظمت برای اسلام خلق می نمایند؛ به طوری که تاب تحمل این پیروزی ها را ازامریکاییان خارج و داخل، منافق و منحرف سلب نموده و بر جنون و و حشی گریهای آنان افزوده است. شما فرضا شهید بهشتی را گناه کار بدانید شهدای دیگر مثل شهید مدنی و شهید دستغیب که جز تربیت محرومان و هدایت مردم گناهی نداشته اند را با چه انگیزه شهید می کنید شما در زعم خود اگر اینان را به جرم وفاداری به اسلام و طرفداری از محرومان و مظلومان مستحقق قتل می دانید، اطفال معصومی که در گهواره جای دارند و زبان باز نکرده اند چه گناهی دارند، جز آنکه اطفال مسلمانی هستند که مخالف سلطه امریکا به جان و مالشان می باشند.

امروز روز جمعه و نماز و عبادت، با دست جنایتکار امریکاییان، یک شخصیت ارزشمند که مربیی بسزا و عالمی عامل که گناهش فقط تعهد به اسلام بود، از دست ملت ایران و اهالی محترم فارس گرفت و حوزه های علمیه و اهالی ایران را به سوگ نشاند. حضرت حجه الاسلام و المسلمین شهید حاج سید عبدالحسین دستغیب را که معلم اخلاق و مهذب نفوس و متعهد به اسلام و جمهوری اسلامی بود با جمعی از همراهانشان به شهادت رساندند و خدمت خود را به ابرقدرت و ابر جنایتکار زمان ایفا کردند، به گمان آنکه به ملت رزمنده ایران آسیب رسانند و آنان را در راه اهداف به سستی بکشند. این کوردلان نمی بینند که در هر شهادتی و در هر جنایتی ملت متعهد به اسلام و کشور مصم تر و حاضرتر در صحنه می شوند. اینان پس از بمباران شهر دزفول و آن قتلهای فجیع ندیدند فریاد جنگ جنگ تا پیروزی را؛ اینان  نمی بینند که ملت وفادار شهادت را در راه خداوند با آغوش باز پذیرا هستند یا میخواهند شکستهای لشکر کفر را و آتشی که به جان دوستان و اربابانشان از پیروزی رزمندگان ایران افتاده با خون این مردان خدا فرو نشانند. 

اینک سزاوار است اصحاب نظر و ارباب تحلیل در این شرارتها و جنایتها فکر کنند که انگیزه آنکه در هر پیروزی و دنبال هر شکست به حزب بعث امریکایی یک جنایت بزرگ از این منافقان و منحرفان واقع می شود، چه است؟ از باب اتفاق نمی شود باشد که در دنبال پیروزی آبادان جنایتی واقع و دنبال فتح بستان باز جنایتی و امروز به دنبال فتح عظیم در غرب و شکست مفتضحانه دشمنان اسلام این جنایت بزرگ واقع   شد. آیا اینها همه من باب اتفاق است یا حساب شده و دیکته شده عمل می شود؟ آیا ما این بزرگان علما و معلمان ارزشمند را برای جبران شکست امریکا در منطقه و صدام امریکایی در جبهه ها از دست می دهیم؟ رحمت خداوند براین مجاهدان عظیم الشان که شهادتشان پیروزی اسلام را بیمه می کند و ننگ و نفرت بر امریکای جنایتکار و دست نشاندگان و هواداران آن. اینجانب این ضایعه بزرگ و فاجعه اسفناگ را بر حضرت مهدی (عج) و ملت شجاع ایران و اهالی معظم استان فارس تسلیت می دهم و به پیشگاه مقدس پیامبر اسلام این فداکایهای ملت اسلام و مجاهدات قشرهای مختلف ایران را تبریک عرض می کنم و برای خاندان این شهید پر افتخار از خداوند تعالی توفیق صبر و بردباری و سلامت طلب می نمایم. سلام بر مجاهدان بزرگوار اسلام؛ درود بر رزمندگان جنوب و غرب و تهنیت بر نیروهای نظامی و مردمی پیروزی آفرین در جبهه غرب؛ از خداوند تعالی پیروزی نهایی لشگر اسلام را بر قدرتهای شیطانی مسئلت می نمایم.

والسلام علی عبادالله الصالحین
روح الله الموسوی الخمینی

در عرصه تحصیل علم و معرفت

در سالهای کودکی ، از برکت هوش سرشار و استعداد شکوفایی که خداوند در ذاتش به ودیعه نهاده بود ، دروس مقدماتی را خواند و پس از اتمام دروس سطح ، امامت جماعت مسجد باقرخان را عهده دار گردید و پس از گذراندن سالها رنج و مشقت و فقر شدید مادی ، در سال 1314 به منظور ادامه تحصیل راهی نجف اشرف شد . ایشان خود در این باره می گوید : « در زمان رضا خان قلدر ملعون ما را چند بار زندانی کردند و یک دفعه بناشان تبلیغ بود. بعد فشار آوردند که اصلاً باید از روحانیت بیرون بروی و 24 ساعت مهلت دادند که بنده اصلاً خلع لباس کنم و از روحانیت بیرون روم و مسجد و منبری نباشم. بناچار فرار کردم و رفتم نجف و این هم خواست خدا وسیله خیری شد برای استفاده از محضر بزرگان . » در آنجا از محضر اساتیدی چون مرحوم آیت ا... حاج شیخ کاظم شیرازی ، آیت ا... حاج سید ابوالحسن موسوی اصفهانی ، آیت ا... العظمی حاج سید میرزا آقا اصطهباناتی و آیت ا... حاج میرزا علی آقا قاضی طباطبایی که یکی از اعاظم اهل معرفت بود ، کسب فیض نمود. در سن 24 سالگی موفق به کسب درجه اجتهاد از مراجعی چون آیات عظام آقا ضیاء عراقی ، شیخ کاظم شیرازی و سید ابوالحسن اصفهانی گردید . شهید دستغیب صاحب 8 اجازه اجتهاد بود .

پس از مراجعت از نجف اشرف ، ضمن اقامه نماز جماعت در مسجد جامع عتیق و تنویر افکار عموم ، تحصیل و فراگیری علم و دانش را ادامه داد و خدمت فقیه و عارف نام مرحوم آیت ا... حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی ( قدس سره ) رسید و با بهره گیری از مراحم آن بزرگوار ، مدارج عالیه ای را در عرفان طی کرد و بالاخره همنشینی و رفاقت با حضرت آیت ا... نجابت جملگی موجب آزادی از قیود عالم طبع گردید و آرزویی جز تقرب به ذات مقدس پروردگار و وصال او باقی نگذاشت.

بزرگ منشی و ساده زیستی ، شیوه اولیاء

شهید دستغیب در خانه ای محقر و ساده که بی شباهت به خانه اجداد طاهرینش نبود ، زندگی را بسر می برد و از هرگونه تجملات و مظاهر فریبنده دنیا پرهیز می نمود. ارادت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ، تقوی ، زهد ، صبر ، اخلاق حسنه ، قدرت بیان و قلم از صفات بارز وی بشمار می رفت. خوراکش کمتر از یک چهارم نان جوین بود که آن را با مقداری پیاز ، نمک و گاه مختصری پنیر می خورد و از خوردن گوشت پرهیز می نمود ؛ چنانکه ریاضتهای شرعی مداوم ، مجاهدات و ترک شهوات او را ضعیف و رنجور ساخته بود . شبها را با عبادت و تهجد به صبح می رسانید و بسیار روزه می گرفت . عشق به روضه حضرت ابی عبدا... علیه السلام ریشه در جانش داشت و شبهای عاشورا لباس سیاه عزا به تن می کرد. غالباً اول وقت به نماز می ایستاد و در آن هنگام گویی که دیگر در این دنیا نبود. اوقات ایشان یا به عبادت و تلاوت قرآن و ذکر می گذشت و یا به نگارش و یا به کمک و همدردی با نیازمندان .

به مردم علاقه زیادی داشت و سروکار ایشان با افراد طبقه 3 جامعه بود که همواره به یاری و حل مشکلات آنها می شتافت. معمولاً خاموش بود و با دقت به سخنان افراد گوش می داد و سخنان درست آنها را می پذیرفت . با دشمنانش نیز رفتاری شایسته داشت و به هیچکس اجازه نمی داد که از مخالفین ایشان بدگویی کند. حتی گاهی با تعریف از مخالفین خود ، آنها را به شگفت می انداخت.

وی در محیط خانه منشاء خیر و برکت بود. همسر ایشان در این باره می گوید : « در امور زندگی به من اختیار تام داده بودند . هر کاری که انجام می دادیم ، هیچ ایرادی نمی گرفتند چون می دانستند که راه ما راه خودشان و هدف ما یکی است. با بچه ها خیلی مهربان بودند. در اوقات فراغت در حیاط با بچه ها قدم می زدند و آنگونه که بچه ها و نوه ها دلشان می خواست ، با آنها رفتار می نمودند. ایشان در کارهای خانه هم علاوه بر کارهای شخصی خود به ما کمک می کردند به کرات می گفتند : من اجازه امر کردن را به خودم نمی دهم . ایشان بسیار کم خوراک ، دائم الوضو و اهل تهجد و ذکر و دعا بودند . » فرزند شهید نیز در مورد نقش ارزنده پدرش در منزل چنین اظهار می دارد : « در ایام مریضی مرحوم والده ، از بچه ها نگهداری می کردند. فراموش نمی کنم که حتی در نظافت بچه ها ابایی نداشتند یا حتی خودشان خانه را جارو می کردند. او مانند جدش رسول خدا بود ؛ اداکان فی بیته کان فی محنه اهله یعنی آن هنگام که در خانه بود ، غمخوار اهل خانه بود . »

آلبوم تصاویر آیت الله دستغیب

او دریای فضیلت و کرامت بود

فضائل اخلاقی آن شهید سعید زبانزد خاص و عام بود. حضرت آیت ا... نجابت از همسنگران قدیمی وی می فرماید : « ملاقاتی با آیت ا... دستغیب نداشتم مگر آنکه ایشان در آن صحبت از خدا و معارف اهل بیت داشته باشند . » عالم ربانی و فقیه عالیقدر مرحوم حاج آقا شیخ محمد کاظم شیرازی به هنگام اعطای اجتهاد به ایشان ، در مورد وی می نویسد : « او از هر اخلاق ناشایستی پاک است و به هر اخلاق شایسته ای آراسته است . » حضرت امام امت ، خمینی کبیر ( سلام ا... علیه ) نیز با بیاناتی روشن ، اخلاق و خلقیات شهید محراب را به تصویر می کشد و او را « مربی محرومان » ، « هدایت کننده مردم » ، « معلمی بزرگ » ، « عالمی عامل » و بالاتر از همه « همه متعهد به اسلام » و « شخصیتی ارزشمند » می نامد.

شهید دستغیب به درجات والایی از معنویات دست یافته بود که در سیر وحدانیت رب العالمین ، کمتر کسی به این مراحل می رسد و پی به این عوالم می برد. از وی که در تمام عمر ، دارای نفسی مطمئن بود ، کرامات زیادی نقل شده است. گاهی خبر از هنگام مرگ فردی می داد ، گاه کودک محتضری را به اذن خدا زنده نگاه می داشت و گاه با عملی که حاکی از اشراف خود نسبت به واقعه ناگفته ای بود ، موجب شگفتی می گردید : روزی شخصی دست دو فرزندش را گرفته و از شهرستان بوشهر جهت زیارت آقا رفته و در بیان علت این ملاقات چنین اظهار داشته بود : « چند روزی است یکی از فرزندانم سخت مریض شده است و پزشکان گفته اند باید در شیراز بچه ات را معالجه کنی. من هم از لحاظ مالی تنگدست بودم. به حضرت ولی عصر ( عج ) متوسل شدم و پس از گریه و زاری فراوان در حال خواب و بیداری به من گفتند ناراحت نباش . به شیراز برو ، نماینده ما آقای دستغیب در انجاست . حاجت تو را برآورده می کند. بعد آن شخص خدمت آقا رسید و ایشان بدون هیچ مقدمه ای فرموده بود : « ناراحت نباش که خودم وجه بیمارستان فرزندت را فراهم می کنم . »
 

داستانی شگفت تر از داستانهای شگفت

اما شگفت تر از همه کراماتی که در کتاب « داستانهای شگفت » در مورد اولیاء خدا نقل شده ، حکایت زیر است که توسط یکی از دوستان نزدیک ایشان ، آقای سودبخش مشاهده گردیده است :

« شهید بزرگوار حضرت آیت ا... دستغیب بسیار مقید بودند نماز را اول وقت بخوانند . حتی در مسافرتها و سالیان دراز که خدمت آن بزرگوار بودم بندرت به یاد دارم که سر وقت نماز نخوانده باشند . در یکی از مسافرتهای عمره که خدمت ایشان بودیم ، بلیط هواپیما یکسره برای جده فراهم نشد. بلیط هواپیما از تهران به بیروت و از بیروت به جده تهیه شد. در فرودگاه بیروت بطور ترانزیت چند ساعت ما را نگاه داشتند و نزدیکهای مغرب بود که هواپیما برای پرواز به جده آماده شد. حضرت آیت ا... شهید دستغیب خیلی سعی می کردند اگر میسر باشد هواپیما تأخیر کند تا بشود نماز را سر وقت خواند ، ولی میسر نشد. وارد هواپیما شدیم. در داخل هواپیما زیاد معطل شدیم. ایشان خیلی ناراحت بودند که نماز نخوانده اند . چند مرتبه خواستند پیاده شوند ، گفتند مسافرین همه سوارند ، الان حرکت می کنیم. بالاخره تأخیر هواپیما به قدری شد که حساب کردیم وقتی به جده می رسیم ممکن است وقت نماز گذشته باشد و نماز قضا گردد . حضرت آیت ا... دستغیب با حالت پریشان و ناراحت گفتند : پیاده شویم هر چند هواپیما برود و ما جا بمانیم ، اما درب هواپیما بسته بود. ایشان با حالت توجه مخصوص و سکوت چند دقیقه ای سراپا ایستاده بودند که هواپیما برای حرکت روشن شد. به مجرد روشن شدن هواپیما شعله های آتش از موتور آن نمایان گردید. با عجله هواپیما را خاموش کردند و درب آن را باز کردند و از مسافرین خواستند که هرچه زودتر پیاده شوند. ایت ا... دستغیب با خوشحالی زائدالوصفی با دوستان پیاده شدند و مرتب می فرمودند : « نماز ، نماز » کارکنان هواپیما می گفتند : حداقل 4 ساعت تأخیر داریم تا هواپیما آماده حرکت شود . به مجرد رسیدن به سالن فرودگاه ایشان به نماز ایستادند. نماز مغرب و عشاء را با توجه و شکر گزاری خاص انجام دادند. سلام نماز را که دادند . مأمورین گفتند : آقا سوار شوید که نقص هواپیما برطرف شده و می خواهیم حرکت کنیم ! »

آذر ماه1389

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۹ ، ۰۰:۲۰
فاصله گلناری

عسل

honey

عسل یک محصول غذایی مفید و یک اکسیر پر ارزش است که از قرنها پیش به عنوان عالیترین و مقوی ترین غذاها شناخته شده و همچنین به واسطه ویژگی های شفابخش خود به عنوان دارو در دمان اکثر بیماریها در بین تمام ملل کاربرد داشته است . 

 

img/daneshnameh_up/6/6e/21q.jpg



ماده اصلی آن شهد گلها و گیاهان مطر و شفابخش است که توسط زنبور داران عسل پس از مکیدن ، تغلیظ و تغییر شکل دادن ساخته شده و به عنوان یک غذای خوشمزه و کامل در دسترس انسان قرار می گیرد . 
عسل یکی از هدیه های ارزنده و پرارزش طبیعت می باشد که در قرآن کریم از آن به عنوان فیه شفا للناس ( شفای مردم در آن است ) یاد می کند و پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و ائمه معصومین علیه‌السلام نیز در زمان حیات خویش بنا به روایات و احادیث متعدد ازآن استفاده می نمودند و خواص شفا بخش آن را در درمان انواع بیماریها یاد آور شده اند . اگر چه در زمان آنها علمی به نام تغذیه وجود نداشته ولی با بینایی کامل خواص غذاها و داروها از جمله عسل را بیان نموده و مردم را ذر این زمینه آگاه کرده اند . سخنان آنها در رابطه با تحقیقات امروزی نشان می دهد که تطابق کامل بین آنها موجود بوده و تضادی بین آنها نیست . روی همین اصل است که عقیده داریم پیشوایان مذهبی ما عالم به همه علوم وآگاه از تمام فنون و رموز بوده اند . 
آنچه که مسلم است اهمیت عسل در طب قدیم به مراتب بیشتر از حال حاضر بوده است . 

Het belang van honing in de oude geneeskunde is veel groter
ابو علی سینا فیلسوف و بزرگترین شخصیت پزشکی ایرانی ، یکهزار سال پیش در کتاب قانون پزشکی خود نسخه های زیادی بر پایه عسل و موم تجویز می کرده و هم چنین بقراط حکیم پدر پزشکی و بنیانگذار طب یونانی حدود 2500 سال پیش در مورد اهمیت عسل چنین فرموده است : هر داروئی نیز از مواد غذایی درست می شود ، و متقابلا هر غذایی نیز جانشین دارو می گردد . عسل به این هر دو شرط جوابگوست . او به مقدار زیادی از عسل استفاده می کرده و در درمان اکثر بیماری ها از جمله زخم ها عسل تجویز می نموده است . 
در اکثر کشورهای جهان از جمله شوروی سابق که بزرگترین کشور تولید کننده عسل در دنیاست ، تاکنون تحقیقات زیادی روی فرآورده های زنبور عسل از جمله عسل ژله رویال ، گرده ، موم ، بره موم و زهر زنبور عسل صورت گرفته و خواص پزشکی آنان بوسیله پژوهشهای علمی و نتایج بالینی مورد تایید بسیاری از محققین و پژوهشگران قرار گرفته است . 
ولی متاسفانه در کشور ما که عسل تولیدی آن منحصر به فرد و در نوع خود بی نظیر است نه تنها به جنبه دارویی آن توجه نشده است بلکه از نظر مصرف غذایی هم مورد کم لطفی قرار گرفته است و این نعمت خدادادی و هدیه آسمانی که به راحتی می توان آن را تولید و در اختیار همگان قرار داد هنوز ارزش واقعی خود را بین سایر مواد غذایی بدست نیاورده و موجب عدم توجه بیشتر مردم به آن گردیده است 
به طوریکه هنوز هم مربا ها و قندهای مصنوعی را به این غذای بهشتی و اکسیر حیات که از هر نظر برتری ممتاز و چشمگیری نسبت به همه مواد غذایی و خوراکی داشته و دارد رجحان می دهد که علل اصلی آن عدم شناخت از مزایا و ارزش های واقعی عسل می باشد . 

De echte voordelen en waarden van honing
اگر ما به عنوان یک درس علمی و طبی به شناخت انواع عسل و میزان قابلیت ها و مواد موجود در آن بپردازیم ، تولید عسل را در سطح کشور پرورش دهیم ، با عسل تقلبی مبارزه کنیم و موارد منع مصرف آن را پیدا نماییم ، آیا به طب ساده ، به اقتصاد کشور و به تعمیق تعالیم اسلامی کمک نکرده ایم ؟ 
خوشبختانه تحقیق در این مورد هم جالب و هم کم هزینه است . نیازی هم به کمک های خارجی نداشته و یا کمتر دارد . امید است متخصصین امور پزشکی ، داروسازان و محققین کشورمان هم در کنار کاوشها و تحقیقات خود خواص طبی عسل را مد نظر قرار داده تا عسل بتواند جایگاه واقعی خود را در بین سایر محصولات غذایی پیدا کند . 

تاریخچه عسل

Geschiedenis van honing


بدون شک در ابتدا عسل باعث شده است که توجه انسان به سمت زنبور عسل جلب شود . قدیمی ترین اثر تاریخی که به برداشت عسل توسط انسان تعبیر شده است مربوط به هفت هزار سال قبل از میلاد است که در اسپانیا مشاهده گردیده است . این اثر شامل قیافه حک شده یک انسان بر سنگ است که نرد بانی را برای رسیدن به محلی کلنی به کاربرده و ظرفی برای قراردادن شان های پر از عسل به کمر دارد . در حالی که زنبورداران عسل کارگر در اطراف سر او به پرواز در آمده اند . یک اثر نقاشی که از روزگاری بعد از مورد بالا حکایت دارد ، از آفریقا بدست آمده و نشان می دهد که فردی همان عمل را انجام می دهد ، با این تفاوت که او برای دور کردن زنبورداران از دود استفاده می کند . 
باستان شناسها حکایت می کنند که قبایل بدوی با جمع آوری عسل آشنا بوده اند . عده ای در برداشت عسل از وسایل دود کننده استفاده می کرده اند و عده ای برای داشتن عسل از لانه هایی که در صخره های تیز و مرتفع سنگی و در دره های عمیق قرار گرفته اند جان خود را به خطر انداخته اند . در بعضی از قبایل افرادی به طور منظم تنه تو خالی درختان را بررسی و برای برداشت عسل علامت گذاری می کردند . به نظر می رسد که این نشانه گذاری بیانگر این مطلب بوده است که این درختان مالکیت عام نداشته و همه نمی توانستند از آن استفاده کنند . 
عسل در زندگی روحانی ، اجتماعی و اقتصادی مصریان باستان نقش مهمی بازی می کرده است . از حکاکیهای بجا مانده در پرستشگاه ها و دخمه های مردگان چنین بر می آید که عسل در آن روزگار اهمیت ملی زیاد داشته است ، در پاپیروس ها به اهمیت دارویی عسل اشاره شده است و در بیشتر داروها مقداری شیر و عسل به کار می رفته است ، مصریان قدیم از نوعی کوشاب که از جو ، عسل و گندم تهیه می شده است به مقدار زیاد استفاده می کردند ، زیرا الکل در دسترس آنها نبود . کتاب مذهبی یهودیان از سرزمین موعود چنین یاد می کند که در آن نهرهایی از عسل و شیر جاری است . در کتاب انجیل مسیحیان از عسل به عنوان مظهر فراوانی و نعمت یاد شده و در طومار بحرالمیت نیز از عسل نام برده شده ولی از زنبور داری اثری نیست . 
در یونان باستان نیز عسل یکی از هدایای گرانبهای طبیعت انگاشته می شد . یونانیان تصور می کردند که خدایان چون خوراک بهشتی می خورند فناناپذیر و ابدی گشته اند . آنها تصور می کردند عسل یکی از اجزای مهم این خوراک بهشتی است . 


بنیان و طبیعت عسل

De basis en aard van honing

img/daneshnameh_up/9/9a/25-r.jpg



عسل بیشر در شمار در شمار فرآورده های کشاورزی مانند ذرت ، سیب زمینی و غیر و شناخته شده است و بیشتر اوقات بهره برداری از زنبور عسل برای تولید عسل همزمان با گردش کار کشاورزی انجام می گیرد . 
عسل یک هدیه رایگان طبیعت به انسانهاست که می توانند از آن بهر ه مند شوند . همچنین نشانه بار خیزی خاک و زمین است . یک منطقه بدون عسل بزودی برای کشاورزی بی بهره و نازا خواهد شد و بالعکس در سرزمینی که زنبورداران عسل را یابند همواره خیر و برکت و افزایش باروری و بار خیزی درختان ، گلها ، میوه ها و کشتزارها به همراه آورده و آن سرزمین میهماندار میهمانان زیادی خواهد شد ؛ موفق الدین ابولعباس الکواشی موصلی مفسر قرآن می فرماید : عسل فرستاده ( مائده ) آسمانی است که در بعضی نقاط زمین گسترده شده و پایدار گشته است . زنبورداران عسل آنرا می نوشند و به کندو می آورند و آن را در داخل سلولهای مومی شکل که از قبل آماده کرده اند ذخیره می نمایند . بنابراین چنین نیست که برخی می پندارند که عسل در شکم زنبور عسل درست شده و این چیزی است که قرآن کریم در سوره نحل ( زنبور عسل ) آیه های 68 و 69 صریحا روی آن تاکید کرده است . 

تعریف عسل

Definitie van honing

عسل یک واژه عربی است که به فارسی آن را انگبین می گویند و آن عبارت است از ماده شیرینی که توسط زنبوران عسل از شهد گلهای گیاهان جمع آوری شده و پس از تغییرات لازم در سلولهاس مومی شانهای کندو ذخیره می گردد. 

 

img/daneshnameh_up/e/e0/27.jpg



تعریف جامع تر عسل که در سال 1906 در آمریکا ارائه شده عبارتست از : ترشح مواد قندی درختان ، و شهد گل گیاهان که توسط زنبورداران عسل جمع آوری ، تغییر یافته و درون سلولهای قاب ذخیره می شود . 

مراحل ساختن عسل

در قرآن مجید سوره مبارک نحل که در شان زنبور عسل نازل شده و آن موهبتی است که پروردگار توانا آنرا در گلهای گیاهان به ودیعه نهاده است . برای اینکه دانشمندان پی به دستگاه آفرینش برند به زنبور عسل داده شده است که آنرا از شیره گلها و برگها گرفته و عسل که حاوی نیکنوش های گوناگون به رنگ های مختلف است بسازد . اسرار ساختمان و نحوه عمل آن با وجود پیشرفت های علمی هنوز بر زیست شناسان و دانشمندان دیگر پنهان مانده و فقط می دانند که : 
زنبور عسل پس از مکیدن شیره گلها و گیاهان به وسیله خرطوم خویش آنرا به کیسه عسلی که در شکم است برده و پس از چند عمل شیمیایی شناخته و نا شناخته آنرا به مایعی خوشبو و خوش طعم ، شیرین ، مقوی ، نشاط آور و نیکو حضال تبدیل کرده و در سلولهای مومی شکل که از قبل ساخته است ذخیره می نماید . 

 

img/daneshnameh_up/0/0f/08b.jpg



برای تهیه یک کیلوگرم از این شهد گوارا زنبور ناگزیر است 120 تا 150 هزار بار شهد حمل کند وبرای فراهم نمودن آن ده میلیون گل را بازدید کرده و از آنها شهد ( انگبین ) تهیه نماید و مسافتی معادل هفت بار دور زمین پرواز کند . شهدی که بدین طریق فراهم می شود 40 تا 80 درصد آب است و زنبورداران عسل باید میزان آب آنرا به 18 الی 20 درصد برسانند تا عسل آماده شده بدست آید . برای تغلیظ نمودن آن زنبورداران عسل مجبور هستند شهدی را که روز به کندو حمل کرده و درون سلولهای شان ذخیره نموده اند شب هنگام مجددا از داخل شان ها مکیده و وارد کیسه عسلی خود می نمایند در آنجا کمی از آب آنرا جذب و موادی از قبیل هورمون ها و آنزیم ها به آن اضافه می نمایند و بعد داخل حجره ها می ریزند . این عمل توسط سایر زنبورها تکرار می شود و مقداری از آب آنهم در مجاورت هوای کندو که از بال زدن زنبورها ایجاد می شود تبخیر شده و در پایان مواد دیگری از قبیل اسید های آلی و مواد ضد عفونی کننده به آن اضافه می نمایند . عمل تغلیظ آنقدر ادامه می یابد تا عسل به غلظت طبیعی خود برسد ، آنگاه آنرا در داخل سلولها ذخیره می کنند و درب آنرا با موم می پوشانند بدین ترتیب عسل انبار شده می تواند برای مدت طولانی نگهداری شود . 
Concentratie gaat door totdat de honing zijn normale concentratie bereikt

معده زنبور عسل

این حشره با تمام کوچکی اش دو معده دارد ، شهد گلهای مکیده شده وارد معده اول می شود که بوسیله دریچه ای به معده دوم مربوط است . معده دوم عملیات گوارشی را انجام می دهد . 
معده اول را کیسه عسلی یا چینه دان می گویند کلیه مراحل تبدیل شهد به عسل در این معده انجام گرفته و عسل رسیده و آماده شده از طریق خرطوم زنبور به سلولهای مومی شکل ریخته می شود . کیسه عسلی به وسیله دریچه ای به معده دوم ( معده اصلی ) منتهی می شود زنبور عسل در صورت لزوم جهت تغذیه خویش با اندک فشار بوسیله ماهیچه های اطرافش دریچه را باز می کند و از این طریق عسل مورد نیاز زنبور وارد معده اصلی شده و صرف تغذیه آن می شود و سایر عملیات از جمله گوارش و دفع مدفوع مربوط به این معده می باشد . 
بعضی از افراد فکر می کنند که عسل مدفوع یا فضولات زنبور عسل است در صورتیکه کاملا اشتباه است مدفوع زنبور عسل ماده ای است آجری رنگ تا قهوه ای که عموما خارج از کندو دفع می شود و به هیچ وجه قابل استفاده نمی باشد در صورتیکه عسل محصول داخلی کندو و یک ماده غذایی بوده و با مدفوع زنبور قابل مقایسه نیست . بنابراین عسل نه تنها مدفوع زنبور نیست بلکه هیچ رابطه ای بین عسل و مدفوع زنبور وجود نداشته و ندارد . 
به هر حال باید دانست که عسل ماده حیات بخشی است که از مواد بی شمار زنده گل و گیاه ترکیب یافته است نه از فضولات گل یا زنبور .

 

عسل معجزه طبیعت

Honing is een wonder van de natuur

عسل یک واژه عربی است که در فارسی آن را انگبین می‌گویند و عبارت است از شهد گل‌ها که زنبور عسل توسط خرطوم کوچک خود آن را مکیده و از راه دهان به کیسه بسیار کوچک خود موسوم به کیسه عسلی وارد می‌کند. وقتی میزان شهد جمع‌آوری شده به حدود 40 میلی‌گرم رسید، گل‌ها را رها کرده و به سمت کندو پرواز می‌کند. جالب اینکه برای تهیه یک کیلو عسل، زنبور باید شهد 20 میلیون گل را جمع و به کندو حمل کند. جالب‌تر این است که زنبور عسل خاصیت ثابت گلی دارد، یعنی تا وقتی که مشغول جمع آوری شهد یک گل است،روی سایر گل‌ها نمی‌نشیند.

زنبور عسل پیش از رسیدن به کندو در بین راه مقداری از آب شهد را جذب می‌کند و چون شهد گل‌ها حاوی 50 تا 80 درصد آب است،‌ با این عمل میزان رطوبت عسل را به حدود 17 تا حداکثر25 درصد می‌رساند، یعنی حدودا از هر سه گرم شهدی که زنبور عسل به کندو می‌آورد، یک گرم عسل به دست می‌آید. البته عسل مناطق شمالی کشور به علت بالا بودن رطوبت هوا از آب بیشتری برخوردار است و لذا آبکی می‌باشد، ولی عسل مناطق کوهستانی از آب کمتری برخوردار می‌باشد.

زنبور عسل نوعی از آنزیم دیاستاز به نام انورتاز را نیز به شهد اضافه می‌کند که این آنزیم به همراه مواد قندی و نشاسته‌ای که چهار پنجم وزن عسل را تشکیل می‌دهند، عامل اصلی متبلور شدن یا شکرک ‌زدن عسل به شمار می‌روند. لذا این باور که عسل غیرطبیعی شکرک می‌زند صحیح نیست، بلکه دلیل متبلور شدن و رسوب دادن عسل طبیعی وجود دیاستاز و همچنین کربوهیدرات ها می‌باشد. دیاستاز، ‌ذرات خیلی ریز عسل را به خود جذب کرده و باعث ته‌نشین شدن آن می‌شود. مقدار گلوکز عسل هر چه بیشتر باشد، زودتر متبلور و ته‌نشین می‌شود. این خاصیت فقط در عسل‌های طبیعی و غیرتقلبی دیده می‌شود، زیرا تنها عسل‌های طبیعی حاوی دیاستاز هستند. مدت زمان شکرک زدن یا متبلور شدن عسل بسته به نوع گل متفاوت است و حتی در مورد عسل اقاقیا به چهار سال هم می‌رسد. در کشورهای اروپایی عسل سفت شده و متبلور شده را بیشتر می‌پسندند.

دکتر نعمت ا شهرستانی استاد زنبورداری می‌گوید: «وقتی که عسل رسوب می‌کند حتما سالم و طبیعی است،‌ ولی اگر رسوب نکند می‌تواند طبیعی یا غیر طبیعی باشد که تشخیص آن به عهده آزمایشگاه است و در آن جا میزان دیاستاز را اندازه‌گیری می‌کنند. طبیعی است که عسل تقلبی که از شکر درست شده باشد دیاستاز ندارد.

تشخیص عسل طبیعی و غیرطبیعی از طریق مزه کردن غیرممکن است. برای مصرف کننده یک را ه بیشتر وجود ندارد و آن هم استفاده از ابزارهایی است که بدن در اختیارش گذاشته است. با چشمانش شکل ظاهری عسل را ارزیابی می‌کند، با بینی‌اش آن را بو می‌کند و با زبانش آن را مزه می‌کند. اگر مجموعه خصوصیات باب طبعش بود و اگر عسل عطر و طعم گل‌ها را داشت، آن عسل واقعی است و ارزش آن را دارد که بهایش را در حد معقول بپردازد. لازم به ذکر است مزه، عطر، طعم، رنگ و بوی عسل فقط مربوط به گل هر منطقه می‌باشد و به نژاد زنبور عسل بستگی ندارد. نوع نژاد فقط در پرکاری و کم‌کاری تاثیر دارد.»

Opgemerkt moet worden dat de smaak, het aroma, de smaak, de kleur en de geur van honing alleen gerelateerd zijn aan de bloemen van elke regio.
همان طور که قبلا اشاره شد چهار پنجم وزن عسل را کربوهیدرات‌ها تشکیل می‌دهند و بقیه آن عبارت است از: پروتئین، املاح معدنی، عناصر معطر، آنزیم‌ها، ویتامین‌ها، گرده گل و آب. هر 100 گرم عسل 330 کیلوکالری انرژی تولید می‌کند. لذا عسل، غذایی مقوی و انرژی‌زاست و به کمک دیاستازهایش چربی‌های اطراف قلب را آب می‌کند. به همین دلیل مصرف آن به سالخوردگان و بیماران قلبی توصیه می‌شود.

نگهداری عسل

PH عسل برابر 4 و به شدت اسیدی است،‌ بنابراین باید از نگه‌داری آن در ظروف فلزی خودداری کرد. چون بعد از مدتی فلز را خورده و خودش هم خراب می‌شود و ذرات فلز که به همراه عسل وارد بدن می‌شود، برای انسان مضر است. برای نگه داری عسل در حجم زیاد ظروف استیل و گالوانیزه و برای مصارف خانگی ظروف شیشه ای، لعابی و سفالی توصیه می‌شوند. ظرف عسل را نباید در باز، در اتاق یا یخچال نگه داشت، ‌زیرا عسل، ‌آب موجود در هوا را به شدت به خود جذب کرده و پس از مدتی، رقیق و آبکی می‌شود. عسل، بوهای خارجی را خیلی زود به خود جذب می‌کند. بنابراین نباید آن را نزدیک موادی چون پارافین، قیر، بنزین و ماهی‌های دودی و  نگه داشت. همانطور که عنوان شد در نزد عامه عسل متبلورشده و شکرک‌زده عسل تقلبی شناخته می‌‌شود که این باور صحیح نیست ولی فروشندگان عسل برای از بین بردن شکرک و جلوگیری از متبلور شدن آن عسل را به مدت نیم ساعت در درجه حرارت حدود 65 درجه سانتی‌گراد نگه داشته و سپس آن را سرد کرده و بسته‌بندی می‌کنند تا عسل آن‌ها شکرک نزند. چون حرارت دادن عسل همه ذرات جامد موجود را به مایع تبدیل می‌کند و مانع شکرک‌زدن عسل می‌شود. در ضمن بهترین دما برای نگه‌داری عسل 7 تا 12 درجه سانتی‌گراد است.

 

قسمتی از متن به زبان هلندی ترجمه شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۹ ، ۰۰:۱۴
فاصله گلناری
پروژه تاریخی سریال مختارنامه

اشاره: مختار، ابوعبید بن ثقفى، سیاستمداری با درایت، جنگاوری ورزیده و علوی تباری متعصب است. او در زمان حرکت امام حسین(ع) به سمت کوفه، به جرم همکاری با مسلم بن عقیل و پناه دادن او در منزل خویش، توسط عبیدالله ابن زیاد زندانی می شود و در روز عاشورا به دلیل زندانی بودن نمی تواند امام حسین(ع) و یاران او را همراهی کند اما پس از آزادی با متحد کردن شیعیان، علیه حکومت یزید قیام می کند و با شعار یالثارات الحسین به خونخواهی امام حسین (ع) و شهدای کربلا، از قاتلان آنها انتقام می گیرد و آنها را از دم تیغ می گذراند و در کوفه یک حکومت شیعی انقلابی تشکیل می دهد.

مختار نامه عنوان سریالی است که داستان زندگی و قیام مختار ابوعبید بن ثقفى را روایت می کند.

سریال مختارنامه سه بخش دارد که در بخش نخست جوانی زندگی مختارثقفی و در دو بخش دیگر میانسالی تا شهادت وی را به تصویر می کشد.

این سریال از پرو‍‍‍ژه های تاریخی و محصولات رده الف مرکز سیما فیلم است که تهیه کنندگی آن را محمود فلاح برعهده دارد.

مختارنامه از پروژه هایی است که با صرف زمان، انرژی و هزینه فراوان ساخته می شود و به خاطر مقطع خاص تاریخی که به نمایش می گذارد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

این سریال که ششمین ساخته داوود میرباقری پس از مجموعه هایی همچون امام علی(ع) و معصومیت از دست رفته به شمار می آید، از بهمن سال 81 وارد مراحل پیش تولید شد و فیلمبرداری آن نیز به طور رسمی از فروردین 83 آغاز گشت.

فیلمنامه اولیه این کار تاریخی را محمدابراهیم سلطانی فر نوشته و حسن میرباقری، محمد بیرانوند و داوود میرباقری نیز در 3 نوبت آن را بازنویسی کرده اند.

این سریال به شیوه 35 میلیمتری در کاشان ، آبادان، ورامین، شاهرود و شوشتر فیلمبرداری می شود ضمن آنکه بخشهای جنگی نیز در شهرک دفاع مقدس و احمدآباد مستوفی تهران در حال فیلمبرداری است.

در این مجموعه فریبرز عرب نیا، نقش مختار را ایفا می کند و رضا رویگرى، رضا کیانیان، عنایت شفیعى، فرهاد اصلانى، ژاله علو، فریبا کوثرى، اکبر زنجانپور، نسرین مقانلو، پرویز پورحسینى، مهدی فخیم زاده، ویشکا آسایش، ژاله علو، سیامک اطلسى، داوود رشیدى، ولی الله شیراندامى، محمد صادقى، محمدفیلى، شهره‌لرستانى، فرخ نعمتى، کاظم هژیر آزاد، نسرین مقانلو، ولی الله مومنى، کریم اکبری مبارکه، امین زندگانى، ابراهیم آبادى، انوشیروان ارجمند، محمود اردلان، حبیب دهقان نسب، جعفر دهقان و... از دیگر بازیگران آن هستند.

عوامل پشت صحنه این سریال نیز عبارتند از:

نویسنده و کارگردان: داود میرباقرى، تهیه کننده: محمود فلاح، نویسندگان اولیه: حسن میرباقرى، محمد بیرانوند، مدیر فیلمبردارى: عظیم جوانروح، تدوین گر: مهدی حسینی وند، چهره پردازى: عبدالله اسکندرى، مسعود ولدبیگی و محقق تاریخ اسلام: حجت الاسلام رسول جعفریان.

در ماه های پایانی ساخت این پروژه عظیم تاریخی، جزئیات آن را با رضا استادی، مسوول روابط عمومی سریال به گفتگو نشسته ایم.

وی درباره مختارنامه گفت: این سریال به روایت زندگی پر فراز و نشیب و قیام حماسی و قهرمانان مختار ابوعبید ثقفی ملقب به ابواسحاق می پردازد. به مدد تمامی اسناد و مدارک باقی مانده، این مقطع جاودان تاریخی، یادآور جنبشی فراگیر و اثرگذار است که پس از حادثه عاشورا به رهبری مختار شکل می گیرد و با قصاص اشقیا و قاتلین امام حسین(ع) و یاران مظلومش به پیروزی می رسد.

در این سریال جوانی، میان سالی و کهن سالی مختار به عنوان شخصیت محوری به تصویر کشیده می شود. داستان سریال از روزهای پایانی خلافت امام حسن(ع) آغاز و به زمان امامت امام حسین(ع) می رسد و وقایعی که منجر به قیام محرم سال 61 قمری شد را در بر می گیرد به تعبیری از زمان حکومت معاویه تا حکومت عبدالملک مروان. زمانی که امام حسین(ع) به همراه خانواده و یارانش آماد سفر به کوفه می شود، مختار و افراد قبیله اش زمینه های استقال با شکوه از امام را فراهم می کنند ولی عبیدالله زیاد با هراس از موقعیت به وجود آمده و حسب دستو یزیدبن معاویه برای گرفتن بیعت از امام و در هم شکستن همراهی و مقاومت کوفیان به ویژه یاران مختار، او را به عنوان رهبر جنبش در کوفه دستگیر و به همراه دیگر علویان فداکار به زندان می اندازد. بدین ترتیب مختار در تمامی روزهای منتهی به واقعه عاشورا با دلی دردمند و خشمی فروخورده در بند و زندان حاکم کوفه است. در این میان توطئه بنی امیه برای قتل مختار به نتیجه نمی رسد و این فرمانده دلاور و زیرک با وساطت عبدالله بن عمر و به کارگیری ترفندی هوشمندانه از زندان آزاد شده و مدتی بعد با فراهم کردن نیروهای وفادار و شجاع قیام سراسری و سرنوشت ساز خود را آغاز می کند و سرانجام موفق به تشکیل حکومتی عدالتخواه می شود و ...

پیشنهاد انجام چنین پروژه ای چگونه به داوود میرباقری رسید در شرایطی که ظاهرا شهرام اسدی نیز در حال کار بر روی چنین پروژه ای بوده است؟

سال 1381 پس از تعطیلات نوروز ، محمود فلاح تهیه کننده فعلی، سریال مختارنامه، متن فیلمنامه توابین ـ فیلم نامه اولیه سریال مختارنامه را که در آن زمان محمد ابراهیم سلطانی فر نوشته بود ـ را برای مشاوره درباره‌ انتخاب کارگردان به داوود میرباقری ارائه کرد.

میرباقری در آن زمان منتظر به نتیجه رسیدن

فیلمنامه‌ سلمان فارسی بود. در آن زمان به میرباقری خبر داده شد که تولید سلمان بنا به گفته مسوولان سازمان فعلا مقدور نیست و برای راه اندازی این پروژه، نیاز به فرصت بیشتری است ولی در حال حاضر امکان تولید سریال توابین وجود دارد.

به این ترتیب، ساخت مجموعه سلمان فارسی که بخش اول قرارداد نگارش و تحقیق آن نیز اجرا شده بود به آینده موکول شد و ساخت سریال مختارنامه در اولویت قرار گرفت.

بد نیست به این نکته هم اشاره شود که حدود ده سال پیش از این مقطع ـ یعنی حول و حوش سال های 71 ـ که داوود میرباقری در حال ساخت سریال امام علی(ع) بود، محمد ابراهیم سلطانی فر نیز مشغول تحقیق برای نگارش فیلم نامه توابین بود.

متن نوشته شده توسط سلطانی فر به لحاظ تاریخی کاملا مستند بود و این مسأله فضای تاریخی دوره مورد نظر را برای گروه سازنده قابل لمس کرد اما فیلم‌نامه به جهت تفاوت‌هایی که با معیارهای ذهنی میرباقری داشت به بازنویسی اساسی نیاز داشت.

فیلمنامه‌ این مجموعه سه بار توسط حسن میرباقرى، محمد بیرانوند و خود میرباقری بازنویسی شده است و متن فعلی تنها از جهت حوادث مستند تاریخی با متن قبلی مشترک است و از لحاظ دراماتیک، متن پخته‌تری است و به معیارهای دراماتیکی هم که میرباقری به آنها اعتقاد دارد نزدیک‌تر است.

آیا مانند دیگر کارهای مذهبى، مختارنامه ابتدا به صورت فیلم پخش می شود؟

خیر. مختارنامه یک سریال داستانی است و از ابتدا به صورت سریال پخش خواهد شد و تا این لحظه تصمیمی درباره استخراج یک نسخه سینمایی از آن گرفته نشده است.

مختارنامه

هزینه های این سریال به غیر از بودجه سیمافیلم را چه ارگانها و یا مؤسساتی تقبل کرده اند؟

تمام بودجه تولید این سریال از طریق سیما فیلم تامین شده است.

شروع مراحل پیش تولید و تولید این سریال از چه زمانی بوده است؟ پیش بینی اولیه شما برای اتمام کار چه تاریخی بود؟ اکنون پایان مراحل فیلمبرداری کار را چه زمانی ارزیابی می کنید؟ زمان پخش این سریال کی خواهد بود؟

آغاز نگارش فیلم‌نامه، مهر ماه 1381 بود که قصه سریال مختارنامه از زمان حکومت معاویه آغاز و تا حکومت عبدالملک مروان ادامه پیدا می‌کند و در فاصله این دو مقطع تاریخى، 16 سال از زندگی مختار ثقفی به تصویر کشیده می‌شود.

نگارش فیلم‌نامه اولیه سریال مختارنامه از ابتدای سال 81 آغاز شد. فیلم‌ نامه اولیه توسط حسن میرباقرى و محمد بیرانوند نوشته شد و داوود میرباقری نیز نگارش نهایی فیلم‌نامه را انجام داد. در طول نگارش متن، حجت الاسلام رسول جعفریان به عنوان محقق تاریخ اسلام در کنار نویسندگان فیلم‌نامه حضور داشته تا از نظر مستندات تاریخی و دینى، متن نهایی با واقعیت‌های تاریخی و دینی مطابقت داشته باشد. فیلم‌نامه این سریال بعد از نگارش به تأیید علمای دینی نیز رسیده است.

آغاز پیش تولید: فروردین 1382

آغاز فیلمبردارى: فروردین 1383

آغاز تدوین همزمان: خرداد 1384

تاریخ تقریبی پایان فیلمبردارى: آذر 1387

تاریخ تقریبی آغاز پخش: پاییز سال

1388

فیلمبرداری این پروژه در چه مکانهایی انجام شد؟

بخش عمده ای از سریال مختارنامه در دکورهای ساخته شده در منطقه احمد آباد مستوفی در جنوب غربی تهران مقابل دوربین رفته است. در این منطقه دکورهای شهر کوفه، مکه و مدائن ساخته شده است.

بخش های مهمی از این سریال نیز در بیابان های اطراف کاشان، منطقه عشق آباد ورامین، شهر آبادان و مناطق اطراف آن، شهرستان شاهرود و مناطق اطراف آن و شهرک سینمایی دفاع مقدس مقابل دوربین رفته است.

آیا استفاده از تنها یک دوربین برای فیلمبرداری چنین پروژه اى، کار را دشوار نمی کند در حالیکه در فیلمی مثل دوئل به طور همزمان 4 دوربین فیلمبرداری می کردند؟

در ساخت سریال تلویزیونی مختارنامه در هر جایی که نیاز بوده، بنا به تشخیص مدیر فیلمبرداری از دو یا سه دوربین استفاده شده است. ضمن آنکه فیلمبرداری یک فیلم سینمایی به شکل همزمان با چهار دوربین مسئله ای بی سابقه در سینما و تلویزیون ایران است!

آیا بخشهایی در فیلمنامه وجود داشته که به دلیل کمبود بودجه حذف شده باشد؟

خیر. تا این لحظه از فیلمنامه مختارنامه هیچ صحنه ای حذف نشده است.

میانگین تعداد هنروران چند نفراست؟

تعداد بازیگر اصلی: بیش از 60 نفر

تعداد بازیگر فرعی: بیش از 140 نفر

تعداد سیاهی لشگر: بیش از 2000 نفر

تعداد نیروهای انسانی درگیر در پروژه: بیش از 1430 نفر

تعداد لوکیشن های داخلی و خارجی: بیش از 122 لوکیشن

آذر 1389

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۹ ، ۰۰:۱۱
فاصله گلناری

تا توانی می گریز از یار بد     یار بد بدتر بود از مار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند     یار بد بر جان و بر ایمان زند

امام علی(ع)

کسی نباید جز به خدای خود امیدوار باشد و هیچ کس نباید جز از گناه خود بهراسد

 

برای شما از دو چیز میترسم:پیروی هوس و ارزوی دراز.پیروی هوس انسان را از حق باز مدارد و ارزوی دراز عالم دیگر را از یاد میبرد

 

ترک گناه اسانتر از توبه است

 

ایمان را چهار ستون است:توکل بر خداوند.واگذار کردن کارها به او.به خواست او رضا دادن و تسلیم او امر او بودن

 

بهترین بی نیازی رد ارزوهاست

 smiley

بخشنده باش ولی زیاد روی نده

 

هیچ سرمایه ای چون خرد و هیچ نیازمندی ای چون نادانی و هیچ پشتیبانی چون مشورت نیست.

 

دانش . گمشده مسلمان است .پس دانش بیاموز اگر چه از نامسلمانی باشد.

 

از دست دادن فرصت غصه می اورد

 

انچنان با مردم امیزش کنید که اگر مردید برایتان بگریند . و اگر ماندید شوق دیدار شما را داشته باشد

 

ناتوان ترین مردم کسی است که نتواند دوستی برای خود پیدا کند و ناتوان تر از او کسی است که دوستان خود را از دست بدهد

 

چون عقل کامل شود سخن گفتن اندک گردد

 

هر کس ارزش خود را نشناخت بدبخت شد

 

هرگز نباید از کسی اطاعت کرد اگر در ان معصیت خدا باشد

 

هر کس نتواند چهار صفت را از خود دور کند سزاوار است که نا ملایمی نبیند.شتاب زدگی . لجاجت . خود پسندی . تنبلی

**********************************************************

امام حسن (ع)

خوبی کردن ان است که بی سردواندن و بی منت باشد

 

شوخی هیبت انسان را می کاهد و همواره شخص کم حرف بر ابهت خویش می افزاید

دی 90

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۹ ، ۰۰:۰۱
فاصله گلناری

آزادکاران 6 سهمیه المپیک لندن برای ایران به ارمغان آوردند

آزادکاران 6 سهمیه المپیک لندن برای ایران به ارمغان آوردند

ورزش > کشتی  - همشهری آنلاین:
آزادکاران اوزان 60 و 84 کیلوگرم کشورمان امروز با شکست حریفان و راهیابی به دیدار فینال سهمیه المپیک 2012 لندن را به‌دست آوردند و تعداد سهمیه‌های ایران را به 6 رساندند.

رقابت‌های کشتی آزاد گزینشی المپیک در قاره آسیا ظهر امروز (جمعه) در شهر آستانه قزاقستان آغاز شد که مسعود اسماعیل‌پور و احسان لشگری کشتی‌گیران اوزان 60 و 84 کیلوگرم کشورمان با حضور در فینال سهمیه المپیک 2012 لندن را کسب کردند و تعداد سهمیه‌های ایران در المپیک را به 6 سهمیه افزایش دادند.

تیم ملی کشتی آزاد که در رقابت‌های جهانی ترکیه در اوزان 55، 66، 74 و 96 کیلوگرم سهمیه المپیک 2012 لندن را بدست آورده بود برای کسب سه سهمیه باقی مانده در مسابقات گزینشی المپیک در قاره آسیا شرکت کرد که در روز نخست این رقابت‌ها اسماعیل‌پور و لشگری نیز در اوزان 60 و 84 کیلوگرم 2 سهمیه دیگر المپیک را به‌دست آوردند و و تعداد سهمیه‌های ایران در المپیک را به 6 سهمیه افزایش دادند.

فارس در ادامه نوشت: فردا (شنبه) 12 فروردین آخرین آزادکار کشورمان در وزن 120 کیلوگرم به مصاف رقبای خود می‌رود تا در صورت حضور در دیدار فینال سهمیه تیم ملی کشتی آزاد ایران برای شرکت در رقابت‌های المپیک 2012 لندن کامل شود.

تیم ملی کشتی فرنگی ایران نیز برای کسب 4 سهمیه باقیمانده المپیک لندن در این مسابقات شرکت کرده است که 3 نماینده کشورمان فردا و یک فرنگی‌کار یکشنبه برای حضور در مهم‌ترین رویداد ورزشی جهان به مصاف حریفان خود می‌روند.

رقابت‌های گزینشی المپیک روزهای 10 تا 13 فروردین ماه در سالن کشتی مرکز ورزش دولت شهر آستانه برگزار می‌شود که فینالیست اوزان مختلف سهمیه حضور در المپیک 2012 لندن را به دست می‌آورند.

مسابقات روزهای 11 تا 13 فروردین ماه در قزاقستان برگزار می‌شود

مسابقات روزهای 11 تا 13 فروردین ماه در قزاقستان برگزار می‌شودورزش > کشتی  - همشهری آنلاین:
رقابت‌های گزینشی المپیک 2012 لندن در قاره آسیا روزهای 11 تا 13 فروردین ماه در شهر آستانه قزاقستان برگزار می‌شود.
 

به گزارش روابط عمومی فدراسیون کشتی، وزن‌کشی اوزان 55، 60، 66، 74، 84 و 96 کیلوگرم کشتی آزاد عصر روز 10 فروردین ماه و مسابقات این اوزان از ساعت 13 روز جمعه 11 فروردین ماه سال 91 آغاز می‌شود.

بر این اساس وزن‌کشی وزن 120 کیلوگرم کشتی آزاد و اوزان 55، 60، 66، 74 و 84 کیلوگرم کشتی فرنگی عصر روز 11 فروردین ماه و مسابقات این وزن‌ها از ساعت 13 روز شنبه 12 فروردین ماه آغاز خواهد شد.

همچنین وزن‌کشی اوزان 96 و 120 کیلوگرم کشتی فرنگی عصر شنبه و مسابقات این وزن‌ها روز یکشنبه 13 فروردین ماه برگزار می‌شود.

نفرات اول و دوم اوزان هفتگانه این رقابت‌ها جواز حضور در رقابت‌های المپیک 2012 لندن را به دست می‌آورند.

اختلاف ساعت تهران و آستانه 90 دقیقه است به صورتی که ساعت 13 به وقت آستانه، 11:30 به وقت تهران است.

فروردین91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۹ ، ۰۰:۰۰
فاصله گلناری

وابستگی و اعتیاد به اینترنت عبارت است از استفاده بیمارگونه و وسواسی به اینترنت که با معیارهایی همچون تحمل و علائم گوشه‌گیری، افسردگی، تنهایی و اضطراب همراه است.

به گزارش پایگاه خبری فناوری اطلاعات برسام و به نقل از ایسنا، دکتر علی کامکار عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج ضمن بیان این مطلب، افزود: اعتیاد به اینترنت شبیه اختلال کنترل تکانه‌ای (قماربازی بیمارگونه است) و استفاده بی‌رویه از اینترنت ممکن است با علائم و پیامدهای روانی و اجتماعی توام باشد.

وی درباره سبب شناسی عوامل موثر اعتیاد اینترنتی گفت: عوامل فردی شامل شخصیت، هیجان خواهی، هیجان جویی و عوامل اجتماعی شامل فقدان حضور دائم والدین در منزل، ‌ضعف ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر است.

بنا بر اعلام وبدا کامکار گفت: در رابطه با پیشگیری از اعتیاد اینترنتی پس از سبب شناسی این مشکل، اقداماتی در این راستا در سه زمینه پیشگیری اولیه، ‌ثانویه و ثالثیه انجام می‌گیرد.

وی درمان روانپزشکی این نوع بیماری را شامل تمرین متضاد، حمایت بیرونی، تهیه فهرست شخصی، گروه حمایتی و خانواده درمانی توصیه کرد.

اعتیاد به اینترنت

مرداد91

 اعتیاد به اینترنت
اعتیاد به اینترنت


 






 

سعید عبدالملکی
عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور
 

نشانه ها، خودیاری ومهمترین کارهای پدر ومادر دراین مورد:
اینترنت ابزاری حیرت انگیز برای ارتباط است. گرچه می تواند به عنوان گریزی از واقعیت برای ایجاد آرامش، صمیمیت وگم نامی باشد، استفاده از اینترنت برای انواع بازی ها ، قمار ، پیام ها ، مطالب هرزه و اعمال جنسی مجازی می تواند مانند هر داروی دیگری تبدیل به اعتیاد شود.

اعتیاد به اینترنت یا کامپیوتر چیست؟
verslaving aan internet

دانش آموزان درانجام تکالیفشان با مشکل مواجه می شوند. زیرا بازی های کامپیوتری ، بیشترین وقت بعد از مدرسه ی آنان را می گیرد.
بعضی از افراد که ساعت نه شب به اینترنت وصل می شوند، ناگهان متوجه می شوند بامداد است و آنان ها هنوز کامپیوتر را ترک نکرده اند.
یک همسر ناراحت است چون شوهر او رابطه ی جنسی شان را با مطالب هرزه ی اینترنتی واحساسات جنسی مربوط به آن تعویض کرده است.
جستجو برای اطلاعات، یافتن مقاله های خبری، گرفتن آهنگ های منتخب یا مزایده های اینترنتی و..گزینه های بی پایانی هستند که ما همگی از استفاده کردن از اینترنت لذت می بریم، اما تا چه میزانی از استفاده ی مکرر و فعالیت اتصال به شبکه، خیلی زیاد وتبدیل به منبع مشکلات معنا دار در زندگی افراد می شود؟ اعتیاد به اینتر نت عموما به عنوان سپری کردن مدت زمان طولانی در اتصال به شبکه واستفاده از اینترنت واثرات ناسازگارانه ی آن در روابط زناشویی و زندگی خانوادگی واجتماعی، کار و سلامت جسمی و روانی تعریف می شود.

علامت ها ونشانه های اعتیاد به اینترنت یا کامپیوتر:
Internetga qaramlik

همانند سایر اعتیاد ها ، معتاد به اینترنت احتمالا چندین مورد از تجربه ها و احساسات ذکر شده در پایین را دارد. چه میزان از آنها شما یا اطرافیانتان را توصیف می کند؟
احساسات آمیخته با لذت وشادی و احساس گناه در حین استفاده از کامپیوتر.
 

اثرات بیماری زا مرتبط با اعتیاد به کامپیوتر:

کسانی که به کامپیوتر معتاد شده اند ممکن است در معرض ناراحتی های جسمی و مشکلات پزشکی قرار گیرند.
سندرم استخوان تونلی (درد، بی حسی وسوزش دردست ها که می تواند به مچ دست، آرنج ها وشانه ها هم سرایت کند.).
- خشکی چشم.
- کمردرد.
- سردردهای شدید.
- نامنظم شدن تغذیه مانند برگشت غذا از معده.
- کوتاهی درتوجه به بهداشت فردی.
- اختلالات خواب.
چه کسانی بیشتر ازهمه در معرض خطر اعتیاد به اینترنت هستند؟
طبق بررسی های صورت گرفته توسط محققان دراین اعتیاد عوامل سن، زمینه ی فرهنگی، شغل و سطح تحصیلات موثر است، مسایل زیر احتمالا در ایجاد اعتیاد به اینترنت دخیل هستند:
منشا اعتیاد به اینترنت:
اصل سو مصرف: بیش از نیمی از کسانی که به اینترنت معتاد هستند از اعتیادهای دیگر نظیر داروها، الکل ، سیگار و عمل جنسی رنج می برند.
بیماری های روانی: روندها نشان می دهند که معتادین به اینترنت از مشکلات هیجانی مانند افسردگی و اختلالات اضطرابی مرتبط با آن رنج می برند واین افراد اغلب از جهان مجازی اینترنت برای گریز روانی از احساسات ناخوشایند و یا موقعیت های پرتنش استفاده می کنند.
مزاحمت های ارتباطی: در بیشتر از هفتاد و پنج درصد موارد، معتاد به اینترنت از برنامه هایی مانند اتاق چت، پیام های کوتاه یا بازی های اینترنتی به عنوان راهی امن برای انجام رابطه ی جدید وارتباط مطمئن تر با دیگران استفاده می کند.
ترک واز بین بردن اعتیاد به اینترنت:
گام اول دراین زمینه بازشناسی و پذیرش اعتیاد به اینترنت است.
غلبه کردن بر انکار این مشکل هم باید ازگام های درمانی دیگر پیروی کند:
- همسان سازی اختصاصی فضای مساله.
- ساختن طرح تغییر رفتار مانند اختصاص زمان سنج برای استفاده از اینترنت، طرح ریزی برنامه ی روزانه، ثبت خلق و رفتار درهنگام اتصال به شبکه.
- مقایسه ی زمان سپری شده درحین اتصال به شبکه با زمان سپری شده در روابط اجتماعی رو در رو فعالیت های تعاملی بدون حضور کامپیوتر.
- تمرکز بر تقویت موارد دیگری که نیاز به مهارت دارد . مانند حل مساله، جرات آموزی، مهارت های اجتماعی ، غلبه بر کم رویی وکنترل خشم.
- سنجش سایر اختلالات مثل افسردگی یا اضطراب که شاید نیازمند درمان های پزشکی باشد.
- رسیدگی به تعیین یا شکل دادن گروه های حمایتی برای سایر افرادی که تلاش می کنند تا دوباره کنترل استفاده ی درست از کامپیوتر خود را به دست آورند.
اگر مشکوک هستید که به شبکه ی اینترنتی اعتیاد داشته باشید . با یک درمانگر که ترجیحا دارای تخصص در زمینه ی اعتیاد است مشورت کنید. درمورد اعتیاد، شما باید به یک گروه حمایتی وصل شوید، یک گروه اینترنتی که به این منظور تاسیس شده است ، مرکز بهبود اعتیاد به اینترنت است.
دکتر دیوید گرین فیلد پیشنهاداتی برای کمک به مدیریت استفاده از اینترنت قبل از این که تبدیل به یک مشکل شود، ارایه کرده است:
1- مدیریت دربهره بردن از تعطیلات.
2- یافتن علایق دیگر.
3- ورزش.
4- تماشای تلویزیون.
5- صحبت با دوستان وخانواده درمورد چیزهایی که در زندگی تان اتفاق افتاده است.
. در تست IAT هرچه امتیاز شما بیشتر باشد، اعتیاد شما به اینترنت شدیدتر است. امتیازها به ترتیب از یک تا پنج هستند که در جلوی هر پاسخ مشخص شده است. در پایان، باید مجموع امتیازاتی را که به بیست پرسش زیر می دهید، جمع بزنید و میزان اعتیاد به اینترنت خود را مشخص کنید :

۱٫ چقدر بیشتر از آنچه که قصد دارید، در اینترنت می مانید؟

الف. به ندرت (۱ امتیاز)
ب. گاه گاهی (۲ امتیاز)
پ. غالباً (۳ امتیاز)
ت. خیلی زیاد (۴ امتیاز)
ث. همیشه (۵ امتیاز)

۲٫ چقدر بخاطر آنلاین ماندن، اعضای خانواده را نادیده گرفته اید؟

الف. به ندرت (۱ امتیاز)
ب. گاه گاهی (۲ امتیاز)
پ. غالباً (۳ امتیاز)
ت. خیلی زیاد (۴ امتیاز)
ث. همیشه (۵ امتیاز)

۳٫ چقدر اینترنت را به بودن با همسرتان ترجیح می دهید؟

الف. به ندرت (۱ امتیاز)
ب. گاه گاهی (۲ امتیاز)
پ. غالباً (۳ امتیاز)
ت. خیلی زیاد (۴ امتیاز)
ث. همیشه (۵ امتیاز)

۴٫ چقدر از طریق اینترنت، با کاربران دیگر رابطه برقرار می کنید؟

الف. به ندرت (۱ امتیاز)
ب. گاه گاهی (۲ امتیاز)
پ. غالباً (۳ امتیاز)
ت. خیلی زیاد (۴ امتیاز)
ث. همیشه (۵ امتیاز)

۵٫ چقدر دیگران از شما، بخاطر میزان آنلاین بودن تان شاکی هستند؟

الف. به ندرت (۱ امتیاز)
ب. گاه گاهی (۲ امتیاز)
پ. غالباً (۳ امتیاز)
ت. خیلی زیاد (۴ امتیاز)
ث. همیشه (۵ امتیاز)

۶٫ چقدر بخاطر اینترنت، نمرات و کارهایتان در مدرسه اُفت کرده است؟

Sizning baholaringiz va maktabdagi ishingiz Internet tufayli qanchalik yomon?

الف. به ندرت (۱ امتیاز)
ب. گاه گاهی (۲ امتیاز)
پ. غالباً (۳ امتیاز)
ت. خیلی زیاد (۴ امتیاز)
ث. همیشه (۵ امتیاز)

۷٫ چقدر ایمیل هایتان را پیش از کارهای ضروری دیگرتان چک می کنید؟

الف. به ندرت (۱ امتیاز)
ب. گاه گاهی (۲ امتیاز)
پ. غالباً (۳ امتیاز)
ت. خیلی زیاد (۴ امتیاز)
ث. همیشه (۵ امتیاز)

۸٫ چقدر عملکرد کاری و بهره وری شما، بخاطر اینترنت آسیب دیده است؟

الف. به ندرت (۱ امتیاز)
ب. گاه گاهی (۲ امتیاز)
پ. غالباً (۳ امتیاز)
ت. خیلی زیاد (۴ امتیاز)
ث. همیشه (۵ امتیاز)

۹٫ وقتی از شما می پرسند که چه کارهایی آنلاین انجام می دهید، چقدر در موضع تدافعی یا پنهان کاری قرار می گیرید؟

الف. به ندرت (۱ امتیاز)
ب. گاه گاهی (۲ امتیاز)
پ. غالباً (۳ امتیاز)
ت. خیلی زیاد (۴ امتیاز)
ث. همیشه (۵ امتیاز)

۱۰٫ چقدر افکار آزار دهنده در زندگی را با افکار آرام بخش در اینترنت خنثی می کنید؟

الف. به ندرت (۱ امتیاز)
ب. گاه گاهی (۲ امتیاز)
پ. غالباً (۳ امتیاز)
ت. خیلی زیاد (۴ امتیاز)
ث. همیشه (۵ امتیاز)

ورود تکنولوژیها و فناوریهای نوین و همچنین افزایش استفاده از ماهواره، اینترنت ، موبایل و …در میان جوانان، نوجوانان و خانواده ها باعث بروز آسیبهای اجتماعی زیادی در جامعه شده است به طوری که ترویج خشونت، از بین رفتن ارزشها، رواج عشقهای مجازی، روابط جنسی خطر آفرین و … از جمله آسیبهای ناشی از فضای مجازی است. بر همین اساس نشستی با موضوع بررسی آسیبهای اجتماعی نوپدید و ارائه راهکار برای مقابله با آنها در خبر گزاری مهر برگزار شد که در آن دکتر فرهاد اقطار مدیر کل پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی، دکتر حسن موسوی چلک مدیر کل آسیبهای اجتماعی وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی و دکتر مجید ابهری آسیب شناس و متخصص علوم رفتاری حضور یافتند.
دکتر فرهاد اقطار در نشستی که در مورد آسیب های اجتماعی نوپدید برگزار شد، افزود: برخی از آسیب ها طی چندین سال قبل در کشورهای دیگر اتفاق افتاده اما در ایران ظرف چند سال گذشته رشد پیدا کرده به همین دلیل یک آسیب اجتماعی نوپدید محسوب می شود مانند مواد صنعتی جدید آ مفتامین که آسیبی در گذشته بوده اما تعداد افراد مصرف کننده آن قدر کم بوده که جزو آسیب محسوب نمی شده اما در حال حاضر تواتر آن زیاد شده به طوری که براساس اعلام خط ملی اعتیاد مصرف آن به ۳۵ درصد رسیده به همین دلیل می توانیم بگوییم یک آسیب جدید به حساب می آید.
وی افزود: تعدادجرم در کشور ما به حدی بالاست که بیش از ۱۰۰ نوع جرم تعریف شده در حالی که در دنیا فقط ۲۰ تا ۳۰ جرم تعریف شده است.
مدیرکل پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی در پاسخ به این سوال که تعریف ما دچار مشکل است یا جرم های موجود در کشور زیاد است، گفت: این جرم ها بستگی به ارزش فرهنگ کشور ما دارد که تعداد آنها زیاد شده است. برخی از فناوری های جدید به تازگی وارد کشور شده در حالی که در دنیا یکی دو دهه قبل از آ ن استفاده می شده مانند نسل سوم موبایل که تازه وارد ایران شده است.
اقطار گفت: کره جنوبی رتبه اول کاربر اینترنتی را در دنیا دارد در حالی که ایران در خاورمیانه دارای بیشترین کاربر اینترنتی است.
وی افزود: قبل از اینکه یک فناوری وارد کشور شود باید فرهنگسازی استفاده از آن نیز انجام شده باشد و در دنیا نیز این گونه است به همین دلیل مشکلی پیش نمی آید اما در کشور ما چون این فرهنگ سازی در قبال تولید فناوری ها ایجاد نشده یک آسیب نوپدید محسوب می شود و در مجموع می توان گفت هر صنعت و فناوری که وارد می شود با خود آسیب هایی نیز به همراه دارد.
اعتیاد ۳۵ درصد جوانان و نوجوانا ن به اعتیاد به اینترنت
وی تاکید کرد: براساس آمارهای موجود ۱۵ تا ۳۵ درصد جوانان و نوجوانان در دنیا دچار اعتیاد به اینترنت هستند به طوری که چین اولین بیمارستان اعتیاد به اینترنت را تاسیس کرده است.
به گفته وی ، در شرایطی که تهدیدهای زیادی از سوی شبکه های خارجی فارسی زبان می شود وبا پخش فیلمها و سریالهایی ارزشهای ما را تهدید می کنند باید پیوستهای فرهنگی برای مقابله با آنها داشته باشیم.
مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیب های سازمان بهزیستی با اشاره به اینکه در سریالهای ایرانی در اغلب موارد ارزشهایمان زیر سوال برده می شود، افزود: از سوی دیگر میزان خشونت نیز در سریالهای ما بسیار زیاد است به طوری که اغلب آنها پلیسی و جنایی هستند و در این شرایط ما چگونه انتظار داریم که کودکان ما دزدی ، کار با اسلحه ، خشونت ، ازدواج دوم ، دوستیهای خیابانی و … را یاد نگیرند.
وی گفت: علت این موضوع نیز این است که در حوزه تصمیم گیری مسائل اجتماعی دانشگاهها و نخبگان دخیل نشده اند. کپی برداری از سریالها و فیلمهای خارجی با پیوست فرهنگی فرق می کند و باید به جای این کار، براساس ارزشها و باورهای مذهبی و ملی خود تولیداتی در کشور داشته باشیم. تمامی دستگاهها برای انجام اقدامات فرهنگی مانند صدا و سیما، دانشگاهها باید وارد عمل شوند و برای ۱۰ سال آینده برنامه ریزی کنند.
قبل از ورود تکنولوژی جدید
باید فرهنگ سازی شود
در ادامه این نشست سید حسن موسوی چلک مدیرکل دفتر آسیب های اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز گفت: جامعه ما در حال حاضر از جامعه سنتی به سوی جامعه صنعتی پیش رفته و هم اکنون نیز به سمت جامعه الکترونیک در حال حرکت است. بنابراین می توان گفت که فضاهای مجازی نقش بسیار تعیین کننده ای دارند به همین دلیل امروزه مدیریت دانش و اطلاعات نیازمند یک سری تغییرات در تکنولوژی هاست به طوری که باید به سمتی حرکت کنیم که در حداقل زمان بتوانیم حداکثر اطلاعات را به افراد ارایه دهیم. برای حرکت به این سمت نیازمند بازنگری جدی در حوزه نرم افزار، سخت افزار و تکنولوژی های جدید هستیم به طوری که کشورهای پیشرفته برای تاثیرگذاری فرهنگی از این فضای مجازی استفاده کرده و برنامه های کوتاه مدت و بلندمدت در این حوزه تدوین کرده اند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۹ ، ۲۳:۵۷
فاصله گلناری

نقشه راهبردی سازمان ملل برای جابجایی ساکنان اشرف

 

دفتر سازمان ملل در عراق روز 24 جولای نقشه ی راهبردی به دولت عراق ارائه کرد و در آن سلسله اقداماتی را برای تکمیل انتقال بدون خشونت ساکنان کمپ اشرف به کمپ حریه ، پیشنهاد کرد. 
مرصاد به نقل از انجمن نجات: نقشه ی راهبردی چنان طراحی شده است که نگرانی های هر دو طرف یعنی دولت عراق و ساکنان اشرف را در نظر می گیرد. نماینده ی سازمان ملل در عراق در گزارش خبری اعلام کرد که نقشه ی راهبردی پیشنهادی سازمان ملل اقدامات آماده سازی و " رویکرد گام به گام برای انتقال" را معین می کند که مسائلی چون ذخیره ی آب و برق و دیگر نیازهای انسانی را در بر می گیرد.
آقای مارتین کوبلر، نماینده ی ویژه ی دبیر کل سازمان ملل در عراق گفت:" تعهدات ما شدیداً انسانی است : برای تسهیل انتقال موقت و داوطلبانه ی ساکنان به کمپ حریه به عنوان نخستین گام روند جابجایی اعضا به کشورهای خارج از عراق."
در راستای تفاهم نامه ی امضا شده در ماه دسامبر میان سازمان ملل و دولت عراق تاکنون دو سوم ساکنان ، حدود 2000 نفر ، به کمپ موقت ترانزیت منتقل شده اند.
برای تسهیل جابجایی باقیمانده ی ساکنان و بسته شدن نهایی اشرف، یونامی از ساکنان خواست که: " آمادگی خود را برای جابجایی بدون تأخیر در آینده آماده کنند" و از دولت عراق خواست که: " در مورد نیازهای انسانی ساکنان سخاوتمند باشد و در هر شرایطی در پی حل مسالمت آمیز این موضوع باشد."
مرکز خبر سازمان ملل 

تجمع اعتراض به کشتار در میانمار

به گزارش خبرگزاری فارس، کمیته عملیاتی بین‌المللی توقف نسل‌کشی روهینگیا در میانمار روز 24 جولای 2012 مطابق با سه‌شنبه 3 مردادماه را روز همبستگی با مسلمانان روهینگیا اعلام کرد.

اولین روز همبستگی بین‌المللی برای مظلوم‌ترین اقلیت دنیا تلاش می‌کند تا جامعه جهانی را جهت حمایت از روهینگیا بیدار کند؛ طبق بیانیه این کمیته، این روز یک صدای واحد از جامعه بین‌المللی برای توقف دولت میانمار برای کشتار و ظلم توسط ارتش میانمار علیه روهینگیا است. این یک زنگ خطر است تا جهان نسبت به خطر تبعید مسلمانان روهینگیا از سرزمین آرکان آگاه شوند.

این کمیته یادداشتی به دفاتر منطقه‌ای سازمان ملل در دنیا در همین روز خواهد داد. برنامه‌های ذیل به طور همزمان در تمام شهرها در تمام دنیا برگزار خواهند شد:

یک: تجمع مقابل دفاتر سازمان ملل با بنر و پلاکارد شامل پیام‌های زیر:

قتل عام روهینگیا را متوقف کنید، مسببین قتل عام روهینگیا را مجازات کنید، روهینگیا مهاجران غیرقانونی نیستند، تبعیض نژادی و کمپین نفرت علیه مسلمانان روهنیگیا را متوقف کنید، خونریزی را در آرکان متوقف کنید، ملیت روهینگیا شهروند میانمار است، سازمان ملل باید در توقف کشتار مداخله کند، بنگلادش باید مرزها را باز کند.

دو: قرائت بیانیه عمومی در همبستگی با جامعه روهینگیا

سه: سردادن شعار نسل کشی در میانمار را متوقف کنید

چهار: دادن یادداشتی امضا شده توسط سازمان‌های غیردولتی ملی و بین المللی به نماینده سازمان ملل

پنج: نشست خبری

از همین رو ستاد مردمی حمایت از مستضعفین میانمار نیز از عموم ملت ایران و دانشجویان دعوت می‌کند تا در تجمع روز سه‌شنبه سوم مرداد ماه راس ساعت 17 برای اعتراض به نسل کشی در میانمار در برابر دفتر سازمان ملل در تهران(خیابان شریعتی، بالاتراز حسینیه ارشاد، خیابان قبا، جنوب بلوار شهرزاد) حضور پیدا کنند."

واکنش دیرهنگام اروپا به کشتار در میانمار

مسئول روابط خارجی اروپا ادعا کرد اتحادیه اروپا در حال اقدامات دیپلماتیک برای پایان دادن به کشتار مسلمانان در میانمار است.

مهر: "میشل مان " سخنگوی "کاترین اشتون" مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا  به خبرگزاری "آناتولی" ترکیه گفت : اتحادیه اروپا از نزدیک در حال رصد کردن خشونتها علیه مسلمانان در میانمار است.

 

وی افزود در پی دستور "کاترین اشتون"، دیپلمات های اروپایی با مقامات دولت میانمار تماس گرفته اند و کارشناسان دفتر کمک های بشردوستانه اتحادیه اروپا برای بررسی نیازهای مسلمانان میانمار راهی این کشور شده اند.

 

هفته گذشته سازمان عفو بین الملل با انتشار گزارشی اعلام کرد مسلمانان میانمار تحت فشارها و خشونتهای فزاینده تجاوز ، قتل و سوء استفاده های جسمی قرار دارند، با این حال مدعیان دفاع از حقوق بشر درغرب همچنان در برابر نقض گسترده حقوق مسلمانان در میانمار سکوت کرده و در مقابل به بهانه حمایت از مردم سوریه، تروریستهای مسلحی را از نقاط مختلف جمع آوری و به  این کشور اعزام می کنند تا همچنان به ناامنی و خشونت در سوریه دست بزنند.

سکوت در قبال کشتار مسلمین میانمار نمونه دروغ حقوق بشری غرب است

 

رهبر معظم انقلاب اسلامی طی بیاناتی،سکوت در قبال کشتار هزاران انسان مسلمان در میانمار را نمونه بارز ادعاهای دروغین غرب درباره اخلاق و حقوق بشر دانستند.

به گزارش مرات به نقل از فارس

،همزمان با اولین روز از ماه مبارک رمضان، ماه نزول قرآن، محفل انس با قرآن، عصر امروز (شنبه) در حضور حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی برگزار شد. در این محفل نورانی که سرشار از عطر و طراوت معنوی قرآن بود، قاریان، حافظان و اساتید قرآن، آیاتی از قرآن کریم را قرائت کردند و گروههای جمع خوانی نیز در فضیلت رمضان کریم، به مدح و ثنای پروردگار پرداختند.

حضرت آیت الله خامنه ای در سخنانی در این محفل قرآنی، داعیه جمهوری اسلامی ایران را برپایی تمدنی متکی بر معنویت ناشی از قرآن و هدایت الهی دانستند و با اشاره به استثمار انسانها بوسیله تمدن غرب بعنوان تمدنی مبتنی بر مادیت و بدور از اخلاق و معنویت تأکید کردند: نمونه بارز ادعاهای دروغین غرب درباره اخلاق و حقوق بشر، سکوت این مدعیان در قبال کشتار هزاران انسان مسلمان در میانمار است.

ایشان افزودند: تمدن غرب در طول قرنهای گذشته نیز، هرجا که پا گذاشته است، جز فساد و استثمار انسانها نتیجه ای نداشته است.

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: عزت، رفاه، پیشرفت مادی و معنوی، اخلاق نیک و غلبه بر دشمنان، فقط از طریق عمل به معارف قرآنی بدست خواهد آمد.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به بیداری ملتهای اسلامی افزودند: اگر ملتهای اسلامی بتوانند تمدن مبتنی بر وحی الهی و معنویت و اخلاق را پایه گذاری کنند، بشر سعادتمند خواهد شد.

ایشان همچنین ترکیب عقل و عاطفه را در انس با قرآن بسیار سودمند خواندند و تأکید کردند: هنگامی که عقاید عقلانی قرآن با محبت عجین شود، زمینه عمل به قرآن فراهم و در نتیجه توفیقات جامعه اسلامی روزافزون خواهد شد.

چامسکی: انتظار توقف کشتار در میانمار را ندارم

کد خبر: ۱۲۰۱۶۱

۰۴ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۹


نوآم چامسکی معتقد است نمی‌توان از سازمان ملل و قدرتهای بزرگ انتظار داشت که در مقابل کشتار مسلمانان اقدام مناسب انجام دهند چرا که آنها در مواقعی که به نفعشان باشد مدافع صوری حقوق بشر هستند. 
 
کشتار مسلمانان در میانمار در حالی صورت می‌گیرد که مدعیات دموکراسی و حقوق بشر سکوت اختیار کرده و سازمان ملل متحد نیز اقدامی در زمینه توقف این خشونتها انجام نداده است. 

نوآم چامسکی استاد بازنشسته دانشگاه MIT و اندیشمند معاصر در خصوص این سکوت از سوی کشورهای مدافع دموکراسی و حقوق بشر به خبرنگار مهر گفت: این سکوت چیزی عجیبی نیست.
 
وی تصریح کرد: آنها نه تنها در برابر چنین اقدامات جنایتکارانه و دهشتناک ساکت هستند بلکه در برابر اقدامات جنایتکارانه و وحشیانه خود نیز سکوت می‌کنند. حال این سکوت که جای خود را دارد! 
وی افزود: اگر به تاریخ بازگردیم و به گذشته نگاه کنیم در می‌یابیم که چه اقدامات وحشیانه‌ای از سوی مدافعان دموکراسی و حقوق بشر در جهان رخ داده است. فقط کافی است به گذشته باز گردید. 

چامسکی در خصوص نقش سازمان ملل در این خصوص نیز گفت: سازمان ملل متحد نیز در خصوص این حوادث دنباله‌روی قدرتهای بزرگ است. این سازمان تا زمانی که قدرتهای بزرگ به آن اجازه ندهند اقدامی انجام نمی‌دهد. 

بنیانگذار زبان شناسی مدرن تصریح کرد: از اینرو نمی توان از قدرتهای بزرگ و سازمان ملل انتظار داشت که در مقابل چنین اقدامات وحشیانه‌ای، اقدام مناسب و درخوری را انجام دهند. 
وی افزود: به طور کلی نمی توان از قدرتهای بزرگ و سازمان ملل انتظار داشت که اقدام و عملی مناسب در خصوص حقوق بشر انجام دهند. 

چامسکی در پایان به معیارهای دوگانه مواجهه قدرتهای بزرگ و سازمان ملل با حقوق بشر اشاره کرد و گفت: البته در مواردی این قدرتها وانمود می‌کنند که مدافع حقوق بشر هستند و آن زمانی است که برای آنها چنین وانمودی سود و منفعت داشته باشد. 
 
کشتار مسلمانان در کشور میانمار در حالی رخ می دهد که بنا بر آمار سازمان عفو بین الملل این کشتار تا 20 هزار مسلمان میانماری توسط گروههای بودایی تخمین زده می شود. بر اساس گزارش سازمان عفو بین‌الملل این کشتار با اطلاع کامل دولت این کشور صورت می‌گیرد. 

بر اساس گزارش "صندوق کمک های انسان دوستانه" (IHH) چندین دهه تبعیض موجب شده تا مسلمانان روهینگیا مردمانی بی سرزمین باشند . این در حالی است که دولت میانمار محدودیت هایی را برای مسلمانان اعمال کرده و حق داشتن زمین را از آنها سلب نموده و به مسلمانان اجازه تحصیل و خدمات عمومی را نمی دهد. 

در گزارش این مرکز آمده مسلمانان روهینگیا از جانب رهبران سوسیالیست میانمار و بودائیان افراطی خارجی به شمار رفته و حق شهروندی آنها توسط دولت میانمار نادیده گرفته می شود. 

دولت میانمار دلیل این کار را اینطور بیان می کند که مسلمانان روهینگیا مهاجرانی غیرقانونی هستند که از بنگلادش به میانمار آمده اند.

مرداد91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۹ ، ۲۳:۵۵
فاصله گلناری

آشنایی با روز وحدت حوزه و دانشگاه

27 آذر در تقویم جمهوری اسلامی ایران، به مناسبت روز شهادت آیت‌الله مفتح روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاری شده است.

روز وحدت حوزه و دانشگاه از یادگارهای ارزشمند امام (ره) است. این مسئله هم مثل همه تدابیر و تصمیم‌های مهمی که در راه جریان صحیح و اسلامی جامعه ما، آن حکیم عالی مقام و آن انسان والا و بصیر مطرح کردند، یکی از برکات وجودی ایشان بوده و هست و ان‌شاءالله خواهد بود.


طی قرن‌های گذشته استعمارگران برای بیگانه کردن نسل‌های رو به رشد کشورهای اسلامی از اسلام  و خاموش کردن مساله ایمان و وجدان دینی در بین آحاد مردم اقدامات متعددی انجام دادند. آنان در طراحی نقشه‌های فتوحات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود به مانع عمده‌ای برخوردکردند و آن اعتقادات اسلامی ملت‌ها بود. زیرا اسلام مصداق کامل دینی بود که حقیقتاً با حمله و یورش همه جانبه و تجاوزکارانه دولت‌های استعماری به مناطق مختلف دنیا بویژه مناطق اسلامی مبارزه می‌کرد.

 

اولین پرورش یافته‌های غرب غالباً کسانی بودند که بخاطر ضعف نفس و فقدان تبلیغات مؤثر دینی نسبت به دین احساس بیگانگی و عناد می کردند. لذا دانشگاه‌ها که مرکز پرورش انسان‌های دانشمند براساس پیشرفت‌های علمی روز بود بنیان آن بر بی اعتقادی و معارضه با دین گذاشته شد و در دانشگاه‌ها نه تنها دین را ضعیف کردند بلکه به معارضه با آن پرداختند.

 

امام (ره) با آگاهی کامل نسبت به واقعیت‌های تاریخی، راه حل مشکلات، بقاء استقلال و شعار نه شرقی و نه غربی در کشور را، در آمیخته شدن روشنفکران و تحصیلکردگان جدید، با دین و ایمان مذهبی و نیز آشناشدن روحانیون با پیشرفت‌های علمی جهان و تجربه روش‌های جدید می‌دانستند.

شهید مفتح از جمله افرادی بود که توطئه استعمار در جدا نگاه داشتن دو قشر دانشگاهی و روحانی، از هم را با تمام وجود احساس کرده بود. وی در راه تحقق بخشیدن به آرمان‌های بنیانگذار انقلاب اسلامی، ایجاد وحدت میان این دو قشر مهم جامعه را وجهه همت خود قرارداد.

سخنرانی‌های ایشان در مسجد دانشگاه در ترغیب نسل روشنفکر و تحصیلکرده به اسلام اثر بسزایی داشت. به مناسبت مجاهدت ایشان در راه تحقق وحدت میان حوزه و دانشگاه، روز شهادت آیت الله مفتح روز وحدت حوزه و دانشگاه نامیده شد.

 


 

مطالب بیشتر : پیام امام خمینی قدس سره به مناسبت شهادت دکتر مفتح(2)

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

آن گاه که منطق قرآن آن است که ما از خداییم و به سوی او می رویم و مسیر اسلام بر شهادت در راه هدف است و اولیای خدا –علیهم السلام –شهادت را یکی از دیگری به ارث می بردند و جوانان متعهد ما، برای نیل شهادت در راه خدا درخواست دعا می کرده و می کنند، بدخواهان ما که ا زهمه جا وامانده، دست به ترور وحشیانه می زنند، ما را از چه می ترسانند؟ امریکا خود را دلخوش می کند که با ایجاد رعب در دل ملت که سربازان قرآنند، می تواند وقفه ای در مسیر حق و عقب گردی از جهاد مقدس در راه خدا ایجاد کند، غافل از این که ترس از مرگ برای کسانی است که دنیا را مقر خود قرار داده و از قرارگاه ابدی و جوار رحمت ایزدی بی خبرند. اینان از کوردلی، صحنه های شورانگیز ملت عزیز و شجاع ما را در هر شهادتی، پس از شهادتی که در پیش چشمان خیره ی آنان منعکس است، نمی بینند. «صُمٌّ بُکمٌ عُمیٌ فَهُم˚لا یَعقِلُون» اینان می بینند که هزار و سیصد سال بیشتر از صحنه ی حماسه آفرین کربلا می گذرد و هنوز خون شهیدان ما در جوش و ملت عزیز ما در حماسه و خروش است.

 
روز وحدت حوزه و دانشگاه

پدید آورنده : محمد تقی عارفیان ، صفحه 117
 

محصول نابی از انقلاب اسلامی

از خجسته ترین پیامدهای انقلاب اسلامی، وحدت حوزه و دانشگاه است. طرح مسئله وحدت حوزه و دانشگاه را می توان از آثار انقلاب فرهنگی دانست که با بهره گیری از رهنمودهای امام خمینی رحمه الله در سال 59 آغاز گردید. انقلاب فرهنگی هم چنان که حضرت امام رحمه الله در پیام نوروزی سال 59 اعلام فرمود، گسترش پژوهش های علمی و معارف بلند و عمیق اسلام را به عنوان هدف اصلی دنبال می نمود. این آرمان بلند، دانشگاه و حوزه را برای تلاش مشترک به سوی هم کشاند و در فضای سیاسی آن زمان، باب مشارکت و وحدت حوزه و دانشگاه را بازکرد.

سالروز وحدت حوزه و دانشگاه

بیست و هفتم آذرماه، یادآور عروج سرخِ مجاهدی خستگی ناپذیر و عالمی ربانی، آیت اللّه مفتح، است که از پیشروان اندیشه وحدت حوزه و دانشگاه بود. این شهید والامقام در راه تحقق این اندیشه و آرمان بلند که از اندیشه بلند امام راحل رحمه الله برخاسته بود، تلاش های بی وقفه ای انجام داد. به پاس فعالیت های چشم گیر شهید مفتح در راه تحقق وحدت حوزه و دانشگاه لزوم ارتباط، همکاری و هم فکری این دو قشر اندیشمند، روز 27 آذر ـ که سالروز شهادت دکتر مفتح نیز می باشد ـ روز وحدت حوزه و دانشگاه نام گذاری شده است.

یادی از شهید مفتح

شهید مفتح اندیشمندی بزرگ و عالمی متعهد بود. وی از محضر بزرگانی چون سیدمحمد حجت کوه کمری، بروجردی، سیدمحمد محقق(داماد)، علامه طباطبایی و امام خمینی رحمه الله بهره برد و خود مدرّسی بزرگ در حوزه گردید. آیت اللّه مفتح در حالی که در شهر قم به عنوان استادی بزرگ مطرح بود، پا به عرصه دانشگاه گذاشت. او همان گونه که در حوزه به درجه اجتهاد رسیده بود، در دانشگاه نیز موفق به اخذ درجه دکتری شد. دکتر مفتح پس از گذراندن دوره دانشگاه، علاوه بر تدریس در حوزه به تدریس در دبیرستان های شهر مقدس قم پرداخت.

جایگاه حوزه

حوزه های علمیه در جامعه دینی و نظام ما دارای جایگاهی بس مهم و والا هستند. نقش حوزه ها در حرکت اسلامی و تربیت جامعه بسیار حساس و سرنوشت ساز است. با نگاهی به تاریخ پرفراز و نشیب کشورمان در می یابیم که عالمان دینی همواره سرپرستی و هدایت جامعه را بر عهده داشته و در حوادث و به ویژه مبارزات مردم علیه طاغوت و حکومت های جائز زمان خویش، پیشاپیش مردم به قیام برخاسته اند. با پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت اسلامی، و پدید آمدن افق های تازه، مسئولیت سنگین تری بر عهده حوزویان قرار گرفته است.

جایگاه دانشگاه

دانشگاه همواره جایگاه آموزش و کاوش در حوزه اندیشه های علمی بوده است و رسالت بلند آنان سوق دادن جامعه به سوی مقاصد بلند فرهنگی و اجتماعی است. دانشگاهیان به عنوان روشن فکرانی که از افق بالاتری به جامعه می نگرند، می توانند در پیشبرد جامعه به سوی رشد و تعالی نقش بسیار مهمی ایفا نمایند.

نقش خطیر روحانی و دانشجو

در نظام گذشته تلاش های بسیاری برای منزوی کردن روحانیت و از سوی دیگر غربی کردن کشور و نهادهای فرهنگی و آموزشی، به ویژه دانشگاه ها، صورت پذیرفت. با پیروزی انقلاب و در سایه رهبری امام رحمه الله دو قشر روحانی و دانشجو برای پیروزی انقلاب اسلامی پیشگام گردیدند. روحانی و دانشجو با درک موقعیت حساس و مهم خود همواره نقش خود را در انقلاب حفظ کردند و پیشاپیش سایر اقشار برای ایفای مسئولیت های خویش وارد عمل شده اند. به دلیل اهمیت نقش این دو قشر در هدایت جامعه است که وحدت میان آنها همواره مدّ نظر امام راحل رحمه الله و مقام معظم رهبری(مدظله العالی) بوده و هست.

وحدت حوزه و دانشگاه در کلام امام رحمه الله

امام خمینی رحمه الله ، رهبر کبیر انقلاب، درباره ضرورت وحدت حوزه و دانشگاه در بیاناتی فرموده اند:«امروز یکی از ضروری ترین تشکل ها بسیج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاه ها باید با تمام توان خود در مراکزشان از انقلاب و اسلام دفاع کنند. فرزندان بسیجی ام در این دو مرکز، پاسدار اصول تغییر ناپذیر نه شرقی نه غربی باشند، امروز دانشگاه و حوزه از هر محلی بیشتر به اتحاد و یگانگی احتیاج دارند».

همکاری در راه تحقق اسلام ناب

وحدت حوزه و دانشگاه راه برد اساسی امام خمینی رحمه الله برای تحقق اسلام ناب محمدی است و بدون این وحدت، انقلاب اسلامی کم فروغ است. هم چنین وحدت و همکاری این دو پایگاه فکری ـ فرهنگی جامعه، برای حفظ فرهنگی اصیل، در مقابل هجوم ارزش های غربی، ضروری می باشد. وحدت و همکاری میان این دو نهاد، نه یک وحدت فیزیکی و شکلی، بلکه تقارب و یکی شدن در مبانی معرفت شناختی، ارزش های فرهنگی و دغدغه ها و حساسیت های سیاسی ـ اجتماعی است؛ و همین حالت است که هر یک از این دو قشر را در جایگاه واقعی خود قرار داده است.

شهادت آیت‌الله مفتح و روز وحدت حوزه و دانشگاه

 

 
شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح در سال 1307، در خانواده‌ای روحانی در همدان متولد شد. پس از فراگیری مقدمات، راهی قم شد و در محضر بزرگانی چون امام خمینی، علامه طباطبایی و .. استفاده نموده و خود مدرسی بزرگ در حوزه گردید. ایشان در حالیکه استادی بزرگ در قم بودند، پا به عرصه دانشگاه گذاشته و تا درجه دکترا ادامه تحصیل دادند. شهید مفتح که توطئه استعمار در جدا نگاه داشتن دو قشر دانشگاهی و روحانی، از هم را با تمام وجود احساس کرده بود، ایجاد وحدت میان این دو قشر مهم جامعه را وجهه همت خود قرار داد و در کنار آموزش و تدریس و تربیت نیروهای جوان به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت. در سال‌های 1340 تا 42، سخنرانی‌های او در شهرهای مختلف در روشن ساختن مواضع نهضت اسلامی و افشای چهره رژیم پهلوی بسیار مؤثر بود که با آگاهی ساواک این جلسات تعطیل و ایشان دستگیر و مورد آزار و اذیت ساواک قرار گرفت. محبوبیت و مقبولیت شهید مفتح در میان طلاب و دانش‌آموزان موجب شد که او را از آموزش و پرورش اخراج و در سال 1347، به نواحی بدآب و هوای جنوبی ایران تبعید کنند و بعد از سپری شدن مدت تبعید نیز از ورود ایشان به قم جلوگیری به عمل آمد و ایشان با اقامت در تهران به تدریس از دانشکده الهیات مشغول شد. ایشان به دعوت انجمن اسلامی دانشجویان امامت جماعت مسجد دانشگاه را عهده‌دار شد. سخنرانی‌های ایشان در مسجد دانشگاه در ترغیب نسل روشنفکر و تحصیل کرده به اسلام اثر بسزایی داشت. شهید مفتح همچنین در حسینیه ارشاد نیز به فعالیت‌های تبلیغی و علمی می‌پرداخت و پس از تعطیلی این حسینیه بوسیله ساواک، ایشان با قبول امامت مسجد جاوید در سال 1352، هسته دیگری از دانشجویان و روشنفکران را به دور خود جمع نمود. در آذر 1353 مسجد جاوید مورد هجوم ساواک قرار گرفت و شهید مفتح نیز دستگیر و زندانی شد. یاد و خاطره نماز عید فطر سال 1357 که در قیطریه تهران و با استقبال بی‌نظیر مردم تهران به امامت شهید مفتح انجام شد در تاریخ انقلاب همیشه می‌درخشد. در خطبه‌های این نماز، شهید مفتح برای اولین بار نام امام خمینی را آشکارا بر زبان جاری و رهبری امام را مورد تأکید قرار داد و روز پنجشنبه 16 شهریور را به عنوان تجلیل از شهدای نهضت تعطیل اعلام کرد که زمینه‌ساز راهپیمایی 17 شهریور و وقایع جمعه سیاه گردید. شهید مفتح با تشکیل شورای انقلاب از سوی امام به عضویت این شورا درآمد. سرانجام این شهید بزرگوار در روز 27 آذر 1358، هنگام ورود به دانشکده الهیات،‌ توسط گروهک فرقان هدف گلوله قرار گرفت و به فیض عظیم شهادت نائل آمد. این روز به مناسبت فعالیت و مجاهدت این شهید بزرگوار در راه تحقق وحدت میان حوزه و دانشگاه، روز وحدت روحانی و دانشجو نامیده شده است. کتاب مرتبط: حدیث عاشقی زندگی و مبارزات آیت‏الله مفتح مقاله مرتبط: سیری در مبارزات و مجاهدات سیاسی فرهنگی شهید مفتح شهید مفتح؛ مظهر وحدت حوزه و دانشگاه وحدت حوزه و دانشگاه

 

آذر91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۹ ، ۲۰:۳۰
فاصله گلناری

سال 1334، شهرضای اصفهان ،  مولود نوزادی شد ، که او را محمد ابراهیم نامیدند . ابراهیم ، تحصیلات خود را تا فارغ اتحصیلی از دانشسرای اصفهان ادامه داد و در سال 1354 ، به خدمت سربازی رفت .

 سنین جوانی او همراه با شور انقلاب در ایران بود . او در فعالیتهای انقلابی ، پر شور و فعال حاضر بود . پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بنا بر احساس تکلیف ، محمد ابراهیم به پاوه رفت تا دوشادوش چمران، بروجردی، قاضی و دیگر همرزمانش، با عناصر ضد انقلاب به مبارزه برخیزد . ورودش به پاوه ، مسئولیت روابط عمومی سپاه پاسداران این شهر را برایش  به همراه داشت .

پس از شهادت سردار کاظمی، فرماندهی عملیات سپاه در منطقه به حاج همت واگذار شد . او در مجاهدت و ایثار و ابراز لیاقت تا آنجا پیش رفت که فرماندهی سپاه پاسداران شهرستان پاوه را نیز به عهده گرفت .

در اوج جنگی نابرابر ، دیماه سال 1360 بود که حاج همت ازدواج کرد . دو.ستانش این جملات معروف او را همواره به یاد دارند که :

" من همسری می‌خواهم که تا پشت کوههای لبنان با من باشد چون بعد از جنگ تازه نوبت آزادسازی قدس است."

تقدیر بر این بود که محمد ابراهیم و همسرش تنها 2 سال و 2 ماه در کنار هم – به ظاهر – زندگی کنند . در این مدت ، حاج همت از پاوه به جبهه های جنوب رفت . از زندگی ساده و بی آلایششان و روح بلند و همت والای حاج همت ، همسرش ماجرایی را می گوید که گوشه ای از ایثار او را برایمان جلوه گر می شود :

 " .... از پاوه به دزفول آمدیم . پس از چند روز به دنبال خانه گشتن ، اطاقی برای سکونت پیدا کردیم که تا قبل از آن ، محل نگهداری مرغ و جوجه بود . فرش و موکتی نداشتیم که کف اتاق را بپوشانیم . به ناچار با دو پتوی سربازی اتاق را فرش کردیم و با یک ملحفه سفید ، پرده ای بر پنجره اش آویختیم . "

همرز دیگر حاجی می گوید :

 "... یادم هست سال 62 ، که در " قلاجه* " بودیم ، هوا خیلی سرد شد . همراهمان چند دست اورکت داشتیم که از " دو کوهه " آورده بودیم . همه را به بچه های رزمنده دادیم .حاج همت آمد . داشت مثل بید از سرما می لرزید . گفتم " اورکت داریم . بدهم تنت کنی؟ گفت : " هر وقت دیدم همه تنشان است ، من هم تنم می کنم... "

همراه می شویم با حاج همت تا برایمان از خاطره اولین دیدارش با امام (ره) بگوید :

"... اوایل انقلاب از اصفهان به جماران رفتیم و با اصرار توانستیم ایشان را زیارت کنیم. دور تا دور امام نشستیم. یکدفعه ضربه محکمی به پنجره خورد و یکی از شیشه‌های اتاق شکست. از این صدای غیر منتظره همه از جا پریدند به جز امام (ره). امام (ره) در همان حال که صحبت می‌کرد ، آرام سرش را برگرداند و به پنجره نگاه کرد. هنوز صحبت‌هایش تمام نشده بود که صدای اذان شنیده شد. بلافاصله والسلام گفت و از جا برخاست . همان جا فهمیدم که آدم‌ها همگی می‌ترسند. امام (ره) از دیر شدن وقت نماز می ترسید و ما از صدای شکستن شیشه . او از خدا ترسید و ما از غیر خدا. آن‌جا فهمیدم هرکس واقعاًَ از خدا بترسد دیگر از غیر خدا نمی‌ترسد….."

و اینگونه به همرزمش می آموزد که ترس از غیر خدا را از دل رانده و مرگ را چه آسان به بازی گرفته است .

 حاج همت آمد، آمد و آمد تا به دیار جنون رسید . به "جزیره مجنون " . آنجا که تنها عشق فرمان میداد و مرگ ، بازیچه ای بود در دستان جان بر کفان عاشق .

بیست و دومین روز آخرین ماه سال 62 بود . بهار ، داشت کم کم از راه می رسید . اما انگار ، بهار حاج همت ، هفته ای زودتر پیدا شده بود . یکی از همرزمان او ، روز رسیدنش از خاک به افلاک را برایمان اینگونه می گوید : "


"... سید حمید و حاج همت سوار بر موتور شدند و من پشت سرشان بودم. فاصله‌مان یکی دو متر می‌شد .سنگر ، پایین جاده بود و برای رفتن روی پد وسط باید از پایین پد می رفتیم. روی جاده این کار باعث می‌شد سرعت موتور کم شود کار هرروزمان بود عراقی‌ها روی آن نقطه دید کامل داشتند تانکی آنجا بود که هروقت ماشینی یا موتوری بالا و پایین می‌شد گلوله‌اش را شلیک می‌کرد. آن روز موتور حاجی رفت روی پد . من هم پشت سرش رفتم. طبق معمول گلوله‌ی توپ شلیک نشد اما یک حسی به من می‌گفت گلوله شلیک می‌شود . حاج همت را صدا زدم و گفتم:«حاجی! این جا را پر گاز تر برو» گلوله همان لحظه منفجر شد.و دود غلیظی آمد . بین من و موتور حاج همت صدای گلوله و انفجارش موجی را به طرفم آورد که باعث شد تا چند لحظه گیج و مبهوت بمانم و نفهمم چه اتفاقی افتاده . رسیدم روی پد وسط . چشمم به موتوری افتاد که سمت چپ جاده افتاده بود . دو جنازه هم روی زمین افتاده بودند.
آرام رفتم سمتشان . اولین نفر را برگردانم . دیدم تمام بدنش سالم است. فقط سر ندارد و دست چپ . موج انفجار ، صورتش را برده بود. اصلاً شناخته نمی‌شد. عرق سردی روی پیشانی‌ام نشست. دویدم سراغ نفر دوم. سید حمید بود. همیشه می‌شد از لباس ساده‌اش او را شناخت.
یاد چهره‌شان افتادم. دیدم هردوشان یک نقطه مشترک داشتند، آن هم چشم‌های زیبایشان بود. خدا همیشه گفته هرکسی را دوست داشته باشد بهترین چیزش را می‌گیرد و چه چیزی بهتر از این چشم‌ها. بالاخره ابراهیم همت نیز از میان خاکیان رخت بربست و به آرزویش رسید. "

خبر شهادت حاج همت ، تا پایان عملیات خیبر و برای تقویت روحیه رزمندگان ، مخفی نگه داشته شد . انگار کسی نمی خواست به خود بقبولاند که این بزرگ مرد ، دیگر در آن جبهه ها حضوری ظاهری ندارد . بعد از پایان عملیات ، رادیو ، خبر پر کشیدن حاج همت را اینگونه گفت :

" سردار بزرگ اسلام، فاتح خیبر، حاج ابراهیم همت فرمانده تیپ 27 محمد رسول الله به شهادت رسید."

حاج همت ، این سردار بی سر و این الگوی ایثار و مردانگی در زمان ما ، در زادگاهش به امانت به خاک سپرده شد تا روزی سر از خاک بردارد و از رشادتهایی بگوید که ایران و ایرانی تا ابد بدانها افتخار می کند .

Sardar tanpa kepala dan model pengorbanan diri dan maskulinitas ini di zaman kita

 

عشق دردانه است و من غواص و دریا میــــــکده
ســـــــــــر فرو بردم در این‌جا تا کجا ســـــر بر کنم
عاشقان را گر در آتش می‌پسندد لطف دوست
تنگ چشمم گــــــر نظر در چشمه کــــــــوثر کنم

 

و این زبان حال حاج همت و همه مردان مردیست که رفتند تا ما پابرجا بمانیم . بکوشیم تا یاد و نامشان را جاوید و آرمان و هدفشان را مستدام بداریم

 

همان کسی که اغلب کارهایش خلاف عادت بود. کمی‌نزدیک‌تر رفتم و با صدای بلند سلام کردم. سرش را بالا گرفت، سلام داد و قامتی راست کرد و مرا دید. صدا زد «باز تو پیدایت شد؟ این جا چه کار داری؟»

فریاد زدم «ممد آقا! من آمده‌ام پیش شما کار کنم.»

هنوز حرفم تمام نشده بودکه صدا زد «همان جا بنشین و تکان‌نخور.» به سرعت نشستم. یک گلوله خمپاره 120 آمد و بین ما دو نفر به زمین خورد. گرد و خاک که خوابید، صدا زد «بدو بیا بالا.»

من هم که بدن تیز و فرزی داشتم، با سرعت از پله‌ها بالا رفتم. روی بلندی که رسیدم، نفس نفس زنان از او پرسیدم «ممد آقا، علم غیب داری؟ از کجا فهمیدی گلوله خمپاره به سمت ما می‌آید؟»

گفت که «دیدگاه ما لو رفته و دیده‌بان‌های عراقی از چند دقیقه قبل، این تپه را زیر آتش گرفته‌اند و آرام آرام دارند ارتفاع گلوله‌هایشان را کم می‌کنند تا بیاید روی تپه و بتوانند سنگر را بزنند.»

آنجا روی خط الرأس، یک چاله دایره شکل دیدم که سنگر دیده‌بانی محسوب می‌شد. سمت چپ و راست سنگر هم کانال‌هایی با عمق یک و نیم متر حفر شده بود. ممد از من خواست که بروم توی کانال. سه نفر دیگر به جز ممدگره داخل سنگر بودند. سید‌اصغر صائمین، محمد جهانپور و مجید بادامی. هر سه دیده‌بان بودند و همگی بچه‌ی همدان.

هنوز جا خشک نکرده بودم که خمپاره بعدی روی تپه خورد. محمد لبخندی زد و گفت: «این هم به میمنت ورود توست که اینجا دارد شلوغ می‌شود.»

چند گلوله دیگر اطراف تپه به زمین خورد و بعد ساکت شد. او بلافاصله جارو را برداشت و دوباره شروع کرد به تمیز کردن گونی‌ها.

قبل از اینکه من بیایم، یکی از خمپاره‌ها روی گونی‌ها فرود آمده و خاک‌های داخل گونی را بیرون ریخته بود و او می‌خواست راه‌پله را تمیز کند. برای من عجیب بود. در معرکه‌ای که آدم به تمیزی لباسش هم اهمیت نمی‌داد، او زیر آتش، گونی‌های خاک را مرتب می‌کرد، اما داخل سنگرش دیدنی‌تر بود. آنجا دو جعبه خمپاره 120 بود که از آنها به عنوان کمد وسایل شخصی و محل نگهداری خوراکی استفاده می‌کرد. یک قرآن بود. یک مفاتیح‌الجنان بود. کتاب احکام جبهه بود و زیارت عاشورا. کف سنگر را با پتو فرش کرده و از فرو رفتگی‌های دیواره سنگر هم به عنوان تاقچه استفاده کرده بود.

برخلاف بیشتر سنگرهای خط مقدم، سنگر او تمیز و مرتب بود.

Tidak seperti kebanyakan parit garis depan, paritnya bersih dan rapi.

موقع نمازظهر وضو گرفت و جلو ایستاد و سه دیده‌بان دیگر هم به او اقتدا کردند. معمولا در چنین مواقعی نماز را به صورت انفرادی و نشسته می‌خواندیم تا از گزند ترکش‌های دشمن در امان باشیم، اما آنجا محل اعتراض و بگو‌ مگو نبود. همرنگ جماعت شدم و ایستادم و قامت بستم.

نماز را شروع کردیم، در حالی که سرمان از کانال بیرون بود. فاصله ما با خط عراق حدود سیصد چهارصد متر بود و من نمی‌دانم عراقی‌ها ما را می‌دیدند یا نه، اما صدای وزوز گلوله‌هایی که با فاصله از روی سرمان عبور می‌کرد، خوب می‌شنیدم.

راستش حرصم درآمده بود و کمی ترسیده بودم. در آن لحظات، تمرکزی روی نماز نداشتم و با خودم فکر می‌کردم که این بابا عقل درست و حسابی ندارد. آخر اینجا که نباید سر پا نماز بخوانی. گفتم شاید می‌خواهد با این کار دل و جرأت مرا آزمایش کند. ولی بعدها دانستم که این سنت ممدگره است که همیشه و همه جا نماز را باید ایستاده خواند.

بعد از نماز، دور هم نشستیم تا ناهار بخوریم. دوستانش را به من معرفی کرد و برای معرفی من گفت: «این آقا یکی دو بار در قراویز آمد پیش من و اصرار کرد که دوست دارد دیده‌بان شود.»

بعد سرش را چرخاند. در صورتم خیره شد که «شما قبل از اینکه بیایی سپاه، چه کاره بودی؟»

گفتم:«من پاسدار دانشجویم.»

ممد گفت:« اول پاسداری یا دانشجو؟»

من که فکر کردم منظورش تقدم زمان است، فوری جواب دادم: «اول دانشجو.»

سرش را تکان داد و آرام‌تر گفت «آهان. حالا قضیه فرق کرد. شما اول باید پاسدار باشی. توی پاسداری دانشجویی هم هست.»

من که تازه متوجه منظور او شده بودم، از خجالت خیس عرق شدم. ممد آدم عارف مسلکی بود. دیپلم داشت، اما حرف‌هایش پخته و دلنشین بود. پاسداری در ذهنیت او مساوی بود با از جان‌ گذشتگی و فداکاری در راه دین.

Tapi karirnya matang dan menyenangkan. Menjaga dalam pikirannya sama dengan pengabdian dan pengorbanan (به زبان اندونزی)

غروب که شد با صدای نه چندان خوبش شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا. محمد آن روز دست به دوربین دیده‌بانی نبرد و ندانستم چرا، اما فردا صبح مرا صدا زد که: «می‌خواهم چند تا امتحان از تو بگیرم.»

تا صحبت امتحان به میان آمد، توی دلم خالی شد. می‌دانستم که لازمه دیده‌بانی دانستن ریاضی است. من هم که ازنظر ریاضی پیاده پیاده بودم. حالا اگر ببیند ریاضی بلد نیستم، می‌گوید: «تو چه جور دانشجویی هستی که از ریاضی سر درنمی‌آورد؟»

به روی خودم نیاوردم و آرام آرام ‌به طرفش رفتم. جلوی چشمانش که قرار گرفتم گفت: «حمیدآقا، این جارو را بر می‌داری و پله‌ها را تا پایین تمیز تمیز می‌کنی.»

هم خوشحال شدم و هم جا خوردم که جارو زدن چه ارتباطی با امتحان دیده‌بانی دارد؟ معطل نکردم. جارو را برداشتم و ازکانال خارج شدم. با شناختی که از روحیات ممدگره پیدا کرده بودم، خیلی زود متوجه منظورش شدم. بله، جارو زدن هم یک امتحان است و شاید سخت‌ترین امتحان.

از بالا نگاهی به ردیف گونی‌های چیده شده انداختم. بسم‌الله گفتم و شروع کردم به جارو کشی. همانجا این شعر مولوی در ذهنم دوید که:

داد جارو به دستم آن نگار

گفت کز دریا برانگیزان غبار

باز آن جاروب را ز آتش بسوخت

گفت کز آتش تو جاروبی برآر

کردم از حیرت سجودی پیش او

گفت بی ساجد سجودی خوش بیار

آه بی ساجد سجودی چون بود

گفت بی‌چون باشد و بی‌خار خار

راوی :حمید حسام

اسفند91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۹ ، ۲۰:۲۷
فاصله گلناری