افشاگری امام علیه کاپیتولاسیون
وَ لَنْ یَجْعَلَ الله لِلْکافِرینَ عَلَی المُؤْمِنینَ سَبِیلاً. (نساء: 141)
و خداوند هرگز راهی برای تسلط کافران بر مؤمنان قرار نداده است.
اشاره
پیشینه و مفهوم کاپیتولاسیون
مهیا زاهدین لباف
کاپیتولاسیون(capitulation)، از واژه «capitulate» به معنای شرط گذاشتن است. معنای لغوی این واژه «سازش و تسلیم» است و در برخی منابع، آن را «صلح موقت» ترجمه کردهاند؛ زیرا مسلمانان معتقدند صلح همیشگی میان کفار و مسلمانان ممکن نیست.[1]
این واژه، در تاریخ حقوق اروپایی، به عهدنامههایی گفته میشود که براساس آن، امپراتوری عثمانی، وضع حقوقی اتباع بیگانه مقیم آن کشور را مشخص میکرد و معافیتهایی را به اتباع دولتهای اروپایی میداد.[2]
در مفهوم عام، کاپیتولاسیون به قراردادهایی گفته میشود که به موجب آن، اتباع دولت، در قلمرو دولتی دیگر، مشمول قوانین کشور خود میشوند و کنسول آن دولت در محل، آن قوانین را اجرا میکند. در فارسی به این واژه «حق قضاوت کنسولی» نیز گفته میشود.
تاریخچه کاپیتولاسیون در ایران
نخستین معاهدهای که در این زمینه به صورت رسمی منعقد شد، عهدنامه بازرگانی میان سلطان سلیمان اول، معروف به سلیمان قانونی، پادشاه عثمانی و فرانسوای اول، پادشاه فرانسه است. به موجب این معاهده، برای نخستین بار مقرر شد، اتباع فرانسه در خاک عثمانی، تابع احکام کنسول کشور خویش باشند.
دادرسی و حق قضاوت کنسولی در ایران، از دوره صفویه آغاز شد. در عصر شاه عباس صفوی و در دوران سلطنت شاه سلطان حسین، ضمن قراردادها و معاهداتی، تاجران و اتباع اروپایی به شکلی جانبی و غیر رسمی از چنین امتیازی برخوردار شدند. در اواخر قرن شانزدهم میلادی، شاه عباس به اتباع کشور انگلستان و دیگر مسیحیان، آزادی رفت وآمد به ایران و اجازه توقف درکشور را داد؛ با این شرط که جان، مال و مذهب آنان در امان باشد.[3]
پیشینه کاپیتولاسیون در ایران، به صورت رسمی و قانونی به دوران قاجار بازمی گردد و از پیامدهای جنگهای ایران و روس است. دولت روسیه تزاری، این مقررات را برای نخستین بار به صورت مکتوب، در سال 1828 و در عهدنامه ترکمانچای بر ایران تحمیل کرد. براساس این معاهده اتباع دولت تزار روسیه در ایران از مزایای کنسولی و قضایی بهرهمند شدند. در پی آن دیگر دولتهای استعمارگر مانند انگلیس و امریکا نیز این امتیاز غیر قانونی را برای اتباع خود گرفتند. همچنین، اتباع برخی دولتهای مقتدر مانند فرانسه، آلمان، اسپانیا، اتریش، ایتالیا، آرژانتین، دانمارک، بلژیک، سوئد و سوئیس نیز با استفاده از معاهده ترکمنچای به خیل بهرهمندان از کاپیتولاسیون پیوستند.[4]
روند اعطای حق کاپیتولاسیون ادامه داشت. پس از انقلاب مشروطه، این امتیاز با انعقاد عهدنامه مودت ایران و شوروی در سال 1921 متزلزل شد و در آن همه امتیازات دولت شوروی لغو گردید. در بند شانزده این عهدنامه آمده است: «نظر به مندرجات مراسله دولت شوروی به تاریخ 26 ژوئن 1919 م. راجع به ابطال قضاوت قنسولها، اتباع روسیه ساکن ایران، همچنین اتباع ایران ساکن روسیه، از تاریخ امضای این معاهده، دارای حقوق مساوی با سکنه محلی بوده و محکوم قوانین مملکت متوقف فیها خواهند بود و به تمام کارهای قضایی آنها در محاکم محلی رسیدگی خواهد شد.» پس از روی کار آمدن رضا شاه، به فرمان وی، با اهداف ویژه و تشویق و پیگیری انگلیس، پس از یک قرن از انعقاد عهدنامه ترکمانچای، کاپیتولاسیون در ایران لغو شد.[5]
در شهریور سال 1320 با سقوط رضا شاه، محمدرضا پهلوی به حکومت رسید. جنگ جهانی دوم، زمینه را برای حضور امریکاییها در مناطق مختلف جهان فراهم ساخته بود. در سال 1337، قرارداد دفاعی دو جانبه میان ایران و امریکا بسته شد و دولت امریکا، مسئله وضعیت حقوقی نیروهای خود را در ایران مطرح کرد.
مسئولان کشوری ایران، از سال 1338 تا سال 1340 از پاسخ دادن به درخواست امریکا خودداری میکردند. با نخست وزیری علی امینی، دولت کندی، اعطای مصونیت به مستشاران نظامی را خواستار شد. پس از مسافرت شاه به امریکا، علم، جانشین امینی شد و سرانجام پس از یک سال به درخواست امریکا پاسخ داده شد.
در مهر سال 1342 علم برای تصویب طرح اعطای مصونیت، لایحه خاصی تهیه و به مجلس تقدیم کرد. وزارت خارجه امریکا از این مصوبه باخبر شد. پس از قتل کندی، جانسون روی کار آمد. وی دویست میلیون دلار وام برای خرید سلاح و مهمات به دولت ایران پرداخت کرد که با اعطای مصونیت سیاسی به پرسنل امریکایی و خانوادههای نظامیان هم زمان بود.[6]
علم پس از تقدیم لایحه به سنا، جای خود را به منصور داد. در تیر سال 1343، شاه برای دریافت کمک مالی، به امریکا در زمینه تصویب لایحه قول مساعد داد. این لایحه در 3 مرداد سال 1343 در سنا تصویب و سپس به مجلس شورای اسلامی فرستاده شد و در 21 مهر سال 1343 با 74 رأی موافق در برابر 61 رأی مخالف به تصویب رسید.
تصویب این لایحه مخالفت شدید امام خمینی(ره) و واکنش مردم را در پی داشت. لغو امتیاز کاپیتولاسیون که از مهمترین خواستههای مردم از رژیم پهلوی بود، در تاریخ 23 اردیبهشت سال 1358؛ یعنی سه ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی صورت گرفت.[7]
در بیانیه وزارت خارجه چنین آمده است: «به پیشنهاد هیئت وزیران دولت موقت جمهوری اسلامی ایران و تصویب شورای انقلاب اسلامی، قانون مصوب 21 مهر سال 1343 به اجازه استفاده مستشاران نظامی امریکا در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین(کاپیتولاسیون)، از تاریخ 23/2/1358 لغو شد».[8]
گفتار مجری
در تاریخ معاصر ایران، قضاوت کنسولی(کاپیتولاسیون) مسئلهای اساسی است. نفوذ بیگانگان به ایران، بیشتر از همین راه بوده که تحمیل عمال و کارگزاران بیگانه و در نتیجه، جنایتهای وحشتناکی را در این سرزمین در پی داشته است. براین اساس قوانین جزایی که باید مظهر حاکمیت دولت باشد، به بازیچهای تبدیل شد، به گونه ای که هر متجاوزی میتوانست به سادگی آن را زیر پا بگذارد و خود را تحت حمایت قدرتهای خارجی قرار دهد.
رژیم شاه که به خوبی میدانست بازتاب عمومی پذیرش این لایحه ننگین تا چه اندازه خطرناک خواهد بود، سانسور شدیدی بر رسانههای گروهی حاکم کرد تا هیچ خبری درباره لایحه کاپیتولاسیون در جامعه منتشر نشود. بااین حال، چند روزی از تصویب لایحه نگذشته بود که مجله داخلی مجلس شورای ملی که متن کامل مذاکرهها را در بر داشت، به دست امام رسید. امام خمینی، به منظور افشای این خیانت تصمیم گرفت در سخنرانی کوبندهای مردم را از شرایط موجود آگاه کند. ایشان پیکهایی همراه با نامه به سراسر کشور فرستاد و خود نیز با روحانیان و بزرگان دینی قم به گفت وگو پرداخت. طولی نکشید که بسیاری از مردم از سراسر ایران وارد قم شدند تا خود، شاهد این سخنرانی باشند. امام خمینی(ره) سخنان خود را در روز تولد فاطمه زهرا(س) با آیه «انا لله و انا الیه راجعون» شروع کرد و در طول سخنرانی به شدت بر امریکا و شاه حمله برد.
- - - - - - - - - - - - - -
حق قضاوت کنسولی، اگرچه نوعی امتیاز سیاسی مرسوم میان دولتهای متقابل قرن بیستم بود، تصویب آن در سال 1343 به تدبیر دولت و مجلس ایران، از یک واپس گرایی خبر میداد. درحالیکه رضا شاه پس از به سلطنت رسیدن، موضع محکمی در قبال کاپیتولاسیون گرفت، فرزندش برای گرفتن یک وام تسلیحاتی، حاضر به احیای کاپیتولاسیون شد و در این راه از برکنار کردن نخست وزیران غیر فعال نیز هراسی نداشت.
تصویب لایحه کاپیتولاسیون در ایران، از مهم ترین زمینههای شکلگیری انقلاب اسلامی و پیدایش مقاومت سیاسی علیه شاه بود. شاید بتوان گفت همه چیز از آنجا شروع شد که امریکا حق نامشروعی را از ملت ایران گرفت و این امر موجب شد چند سال بعد تمام منافع و داشتههایش را در ایران از دست بدهد.
متن ادبی
احیای استقلال
مهیا زاهدین لباف
در آموزههای اخلاقی، تربیتی، اجتماعی و سیاسی اسلام، چگونگی برقراری رابطه با دیگران در عرصه فردی یا عمومی و توجه به استقلال و عزت ملت و میهن، جایگاهی والا دارد.
آن هنگام که فرمانروایان، زمامداران و فعالان عرصه سیاست، به عنصر استقلال و عزت ملی بیتوجه باشند، نه تنها جامعه و میهن، بلکه خود زمامداران و فعالان عرصه سیاست نیز به ورطه نابودی و هلاکت کشیده خواهند شد.
بیتردید، امام خمینی(ره) بزرگترین فردی است که موضوع استقلال و عزت را به طور فراگیر، در تاریخ معاصر ایران و جهان اسلام مطرح کرد و با بخشیدن جایگاه محوری به این عنصر اساسی، آن را مدار مبارزهها و فعالیتهای سیاسی خود قرار داد.
قرارداد ترکمانچای، با تحمیل کاپیتولاسیون بر ایرانیان، خورشید عزت، استقلال و عظمت آنان را رو به افول برد و روسها را بر اریکه قدرت ایران نشاند. در دهه 30 و 40، امریکا جای روس و انگلیس را گرفت و به کمک دستنشانده خود، محمد رضا پهلوی، برای پایمال کردن عزت و استقلال ایران به فعالیت پرداخت. گویی امریکاییها میدانستند حفظ استقلال برای فرمانروایان گذشته ایران، اندیشه ای ناآشنا است. امریکاییها بیتوجه به اعتراض مراجع تقلید و مردم و با سرکوب خونین و بیرحمانه قیام مردم، آخرین گام را برای از بین بردن استقلال و عزت مردم و میهن برداشتند و در دهه سوم مهر سال 1343، مجلس رژیم شاه لایحه ذلت بار کاپیتولاسیون را تصویب کرد. به این ترتیب، آخرین ضربه بر عزت و استقلال ایران وارد آمد.
سابقه کاپیتولاسیون در ایران
در ایران، به سبب ضعف پادشاهان و حکام، همواره امتیازاتی یکطرفه در ارتباط با کشورهای اروپایی به آنان داده شده است. نفوذ بیگانگان و دخالت آنان در مصالح کشور و نیز غارت سرمایههای آن، بیشتر از همین راه، یعنی کاپیتولاسیون بوده است.
کاپیتولاسیون، به مفهوم کامل آن در زمان قاجاریه و با امضای قرارداد تجاری ترکمنچای در ایران برقرار شد که بهوسیله روسها به ایران تحمیل شد. این قرارداد موجب شد تا دیگر دولتهای خارجی هم، کاپیتولاسیون را به نفع اتباع خود در ایران به دست آورند. برخی از دولتها در ضمن قراردادهای خود، صریحاً از کاپیتولاسیون نام میبردند و به این امتیاز دست مییافتند و برخی نیز با عناوین دیگری مثل قرارداد صلح، دوستی و تجارت از این امتیاز بهره میبردند.
پس از روی کار آمدن رضاشاه و انقراض قاجاریه که خیال انگلیسیها از یک حکومت قوی ضدکمونیست در ایران راحت شده بود، انگلیسیها مانعی ندیدند که رضاشاه برخی از امتیازات را که دیگر بیفایده شده بود، لغو کند تا به این وسیله به وجهه و اعتبار خود بیفزاید. یکی از این امتیازات که لغو شد، کاپیتولاسیون بود که به دست رضاشاه و با نظر موافق انگلیس در سال 1306 لغو شد.
کاپیتولاسیون در قرن بیستم رفتهرفته برافتاد. نخستین کشوری که آن را لغو کرد ژاپن و پس از آن ترکیه، تایلند، ایران، مصر و چین بودند؛ولی با کمال تأسف،این قانون ننگین در سال 1343 دوباره به نفع اتباع امریکا به تصویب رسید. تصویب این لایحه در روزگار سیاه دولت اسدالله علم و حسنعلی منصور بود.
پس از تصویب فرمایشی لایحه کاپیتولاسیون در مجلس سنا و مجلس شورای ملی که در فضایی آکنده از سانسور و خفقان صورت گرفت، امام خمینی، فرزند برومند ایران در دفاع از عزت، ملیت و اسلامیت، با این لایحه ننگین به مخالفت برخاست.
امام خمینی(ره)، مردم و علما را به قیام دعوت کرد. او با پیام و سخنرانی افشاگرانه خود، خواب خوش دستگاه ستمشاهی و اربابان امریکاییاش را آشفته کرد. امام با اعلام عزای عمومی، شاه و مجلس و دولت و امریکا را به شدت مورد انتقاد قرار داد.
امام خمینی(ره)، در فضایی لب به اعتراض علیه شاه و آمریکا گشود و بر آنان نهیب زد و خروشید که کسی توان و جرئت و جسارت این کار را نداشت. اما او با پشتوانه الهی و اعتقاد به توکل بر خداوند، در برابر قانونی که استقلال و عزت ایران را به خطر میانداخت، مردانه ایستاد و پس از آن سخنرانی، رنجهای تبعید چند ساله از وطن را به جان خرید.
بخشی از پیام و سخنرانی روشنگرانه و افشاگرانه امام خمینی علیه لایحه ننگین کاپیتولاسیون چنین است:
«مجلس به پیشنهاد دولت، سند بردگی ملت ایران را امضا کرد... بدون اطلاع ملت با چند ساعت صحبتهای سرّی، ملت ایران را در تحت اسارت امریکاییها قرار داد... اکنون من اعلام میکنم که این رأی ننگین مجلسین، مخالف اسلام و قرآن است».
«ما را فروختند، استقلال ما را فروختند و باز هم چراغانی کردند و پایکوبی کردند. اگر من به جای اینها بودم... میگفتم بیرق سیاه بالای سر بازارها بزنند... به حسب این رأی ننگین، اگر یک مستشار امریکایی یا یک خادم مستشار امریکایی به یکی از مراجع تقلید ایران، به یکی از افراد محترم ملت، به یکی از صاحبمنصبان عالیرتبه ایران هر جسارتی بکند، هر جنایتی بنماید، پلیس حق بازداشت او را ندارد؛ محاکم ایران حق رسیدگی ندارند؛ ولی اگر به یک سگ آنها تعرض بشود، پلیس باید دخالت کند، دادگاه باید رسیدگی نماید!»
پیآمدهای احیای کاپیتولاسیون
1. تبعید امام خمینی
اقدام جسورانه امام خمینی بر ضد منافع نامشروع آمریکا، هیئت حاکمه را وادار ساخت، شتابزده و بزدلانه، اقدام به دستگیری و تبعید امام به ترکیه کنند. به دنبال آن، اعتراضها و اقدامهای مسلحانه آغاز گردید که به قتل حسنعلی منصور از مسببان تصویب لایحه کاپیتولاسیون انجامید. امام خمینی در مصاحبهای در پاریس در سال 1357 درباره تبعات مخالفتش با لایحه کاپیتولاسیون فرموده است:
«پانزده سال قبل که شاه قصد داشت به دستور امریکا، لایحه مصونیت مستشاران امریکایی را به تصویب برساند، من این خیانت شاه را نسبت به ملت ایران در طی یک سخنرانی و صدور یک اعلامیه محکوم نمودم و ملت ایران را از این سیاست استعماری مطلع ساختم، که پس از چند روز مرا از ایران، پس از آن که شبانه به منزلم در قم حمله کردند، دستگیر و سپس به ترکیه تبعید نمودند. و در آنجا هم دولت ترکیه تحت فشار افکار عمومی از دولت ایران خواست که محل تبعید مرا کشوری غیر از ترکیه قرار دهد، که سرانجام به عراق تبعید شدم و سرانجام پس از حدود پانزده سال، دولت عراق تحت فشار شاه، مخالفت خود را با فعالیتهای اسلامی من علیه رژیم سلطنتی و شاهنشاهی ابراز کرد و از این جهت، تصمیم گرفتم که به کویت که یک کشور اسلامی است بروم. تا در آنجا در محل مورد اقامتم تصمیم بگیرم و با داشتن ویزای آن کشور، دولت کویت از ورود من به آن کشور جلوگیری نمود و به ناچار به فرانسه آمدم».
2. نقص استقلال و حاکمیت ایران
تصویب لایحه کاپیتولاسیون، در واقع نقض آشکار استقلال و حاکمیت و حیثیت ملی ایران بود. ازاینرو بود که هر که ماجرای این لایحه را میشنید، نسبت به دولت و شاه خشمگین میشد. قبح این مسئله تا جایی بود که امام خمینی از آن به «سند بردگی ملت ایران» تعبیر کرد.
3. هجوم گسترده امریکاییان به ایران
اعطای مصونیت قضایی برای مستشاران امریکایی که بعدها خانوادههای آنان و نیز کارکنان غیرنظامی را هم دربرگرفت، هزینههای سنگینی بر دولت و دوش مردم ایران تحمیل کرد؛ به طوری که تنها بین سالهای 1970 تا 1978 میلادی، تعداد امریکاییهای حاضر در ایران از کمتر از هشت هزار نفر به حدود پنجاه هزار نفر رسید.
4. فساد فرهنگی و اخلاقی
حضور گسترده امریکاییها در ایران و برخورداری آنان از مصونیت قضایی، زمینه مناسبی برای افزایش جرایم و اشاعه فساد فراهم ساخت. تعارضهای فرهنگی موجود و رفتار اهانتآمیز آنان نسبت به آداب و رسوم جامعه مسلمان ایران، حس مذهبی مردم را میآزرد و موجب اوجگیری احساسات ضدامریکایی میگردید.
پایان کاپیتولاسیون در ایران
سه ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با تصویب شورای انقلاب، دولت موقت لایحه کاپیتولاسیون را لغو کرد. امریکاییان که تا قبل از آن در ایران همهکاره بودند، از شنیدن خبر لغو این لایحه وحشتزده شدند و برای باقیمانده آنان در ایران محدودیتهای زیادی ایجاد شد. نکته درخور تأمل این است که چند ماه پس از آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی در سال 1320، فعالیت مستشاران امریکایی در ایران شروع شد و چند ماه پس از سقوط او، فعالیت این مستشاران پایان یافت. این نکته خود گواه دیگری بر وابستگی ذلیلانه محمدرضا پهلوی به امریکا بود.
آبان 90
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.