«عیسی مسیح، تجلّی کنندهی آیات حق»
«بیست و پنجم دسامبر» مصادف است با سالگرد طلوع احد از پیامبران اولوالعزم که صاحب کتاب و شریعت مستقل آسمانی و الهی بود و او کسی است که نام نامیش در آفاق و انفس و نزد جن و انس و در بَرُّ و بحر، شهره به «عیسی بن مریم علی نبیّنا و آله و علیهالسّلام» است. اگر محرّر این مقال، ماه دسامبر فرانسوی را در بدایةالتحریر اتّخاذ کرده، به لحاظ مطرحیّت عُرفی و اقبال اجتماع مسیحی است نسبت به این روز خاص و الّا در کلام روایات اسلامی، صاحب کتاب تهذیبالاحکام نقل میکند از «حضرت امام محمّد باقر علیهالسّلام» که ولادت عیسی علیهالسّلام در «روز عاشورا» بوده است و در کتاب من لا یحضره الفقیه در حدیث صحیح از «حضرت امام رضا علیهالسّلام» منقول است که ولادت عیسی (ع) در «شب بیست و پنجم از ماه ذیقعدة» واقع شد.
یکی از اصولی که آحاد مسلمین در سراسر جهان به آن معتقد میباشند این است که ذات اقدس حضرت سبحان جَلَّ و عَلا، ارسالکنندهی انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین است و یک مسلمان، طبق آموزههای دینی، ضمن آنکه تابع و رهرو راه خاتم انبیاء، رسول اسلام (ص) میباشد، باید نسبت به همهی انبیاء، آنها که قبل از پیامبر اسلام، منتخب حضرت ربّالارباب بودند و جوامع بشری را به توحید و یکتاپرستی دعوت میکردند احترام قائل باشد که یکی از ایشان حضرت عیسی علیهالسّلام است و در این روز به عنوان یک فرد موحّد، به تکریم مقامات آسمانی این پیامبر خدا میرویم که در یک عصر و دورهی خاصِّ از زمان، زِمام امور مردمی را به عهدهی خویش گرفته و آنها را در جهت ایصال الطّالبِ الی المطلوب که وصل به کمال و صلاح و خیر دنیوی و اخروی است دعوت به توجّهات شایسته و بایستهی عرفانی مینمود.
خداوند میفرماید: «اِذْ قالَتِ الملائکةُ یا مریَمُ ان اللهَ یُبَشِّرُکِ بکلمةٍ منهُ اسمُهُ الْمَسیحُ عیسَی بنُ مَرْیَمَ وَجیهاً فی الدّنیا و الآخرةِ و من المقرَّبینَ»، آیاتی که در مقام بیان آن هستیم از سورهی آل عمران آیات 45 تا 51 میباشد و در بیان ولادت آن حضرت است، خدا میفرماید: یاد آور وقتی را که ملائکه گفتند: (و از ابن عبّاس منقول است که جبرئیل گفت) ای مریم، بدرستیکه خدا بشارت میدهد تو را به کلمهای از جانب خود که نام او مسیح است، یعنی عیسی پسر مریم که وجیه و صاحب جاه و قدر و منزلت است در دنیا و آخرت و او از نزدیکان درگاه الهی است و عیسی علیهالسّلام را برای آن کلمهی خدا میگویند که به لفظِ «کُن»، بدون پدر آفریده شد یا برای آن که پیامبران گذشته او را بشارت دادند یا برای آنکه حقتعالی به کلام او مردم را هدایت فرمود، و او را مسیح گفتند برای آنکه مسح کرده شده بود از جانب خدا به میمنت و برکت پاکی از گناهان یا برای آنکه او را بعد از ولادت به روغن زیت مسح کردند یا آنکه جبرئیل علیهالسّلام بال خود را بر آن حضرت مالید بعد از ولادت که تعویذ او گردد از شرّ شیطان (تعویذ یعنی پناه دادن) یا برای آنکه دست بر یتیمان میکشید یا برای آنکه نابینایان با مسح آن حضرت بینا میشدند و با مسح آن حضرت بیماران شفا مییابند (گفتهاند در لغت عِبری مشیحا بود و در لغت عرب مسیح گفتند).
خداوند در ادامهی آیه میفرماید: «وَ وَیُکَلِّمُ النّاسَ فِی المَهْدِ وَ کَهْلاً وَ مِنَ الصّالحین»، و سخن خواهد گفت با مردم در گهواره و در سن کهولت (که نزدیک به سن پیری است) و از جملهی پیغمبران شایسته خواهد بود، «قالت رَبِّ اَنّی یکونُ لی ولدٌ و لم یَمْسَسْنی بَشَرٌ»، مریم به خدا گفت: پروردگارا، چگونه خواهد بود مرا فرزندی، در حالی که هنوز بشری بر من دست نگذاشته است، «قال کذلِکِ اللهُ یخلُقُ ما یشاءُ اِذا قَضی اَمْراً فانما یقولُ له کُنْ فیکونُ»، مَلَک گفت: چنین است، خدا میآفریند هر چه را میخواهد، چون مقدّر کرد امری را، پس همین است که میگوید او را که باش، پس آن میباشد و موجود میشود، «وَ یُعَلِّمُهُ الکتابَ و الحکمةَ و التوریةَ و الانجیل»، و تعلیم خواهد نمود او را کتاب (یعنی کتابت چیزی یا همهی کتابهای آسمانی) و حکمت و دانایی، خصوصاً تورات و انجیل، «و رسولاً الی بنی اسرائیل اَنّی قد جِئتُکُم بآیةٍ مِنْ رَبِّکُم»، و حال آنکه او را رسول خواهد بود به سوی بنیاسرائیل و خواهد گفت به ایشان: بدرستیکه آمدهام به سوی شما با آیتی و معجزهای چند از جانب پروردگار شما، «اَنّی اَخْلُقُ لکم من الطینِ کَهَیْئَةِ الطَّیر فَانْفُخُ فیه فیکُونُ طیراً باذن الله»، و این آیت آن است که میسازم از برای شما از گِل مانند هیئت و شکل مرغ، پس زنده میشود و مرغی حقیقی میگردد به امر خدا، «وَ اُبرِیءُ الاکمَةَ و الاَبْرَصَ و اُحیِی المَوتی باِذنِ الله»، و شفا میدهم کور مادرزاد را و مبروص را و زنده میگردانم مرده را به امر خدا، «وَ اُنَبِّئُکُم بما تأکُلُونَ وَ ما تَدَّخِروُنَ فی بیوتِکُم ان فی ذلکَ لایةً لکم ان کنتم مؤمنین»، و خبر میدهم شما را به آنچه میخورید و آنچه ذخیره میکنید در خانههای خود، بدرستیکه در اینها علامت و حجّت بر حقّانیت من هست اگر شما هستید ایمانآورندگان، «وَ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یدیَّ من التوراة وَ لِاُحِلَّ لکم بَعْضَ الّذی حُرِّمَ علیکم و جئتکم بایةٍ من ربِّکم فاتّقوا اللهَ و اطیعون، اِنَّ الله رَبّی و ربّکم فاعبدُوهُ هذا صراطٌ مستقیم»، و حال آنکه تصدیقکنندهام آنچه را که پیش از من نازل شده است که آن تورات است و مبعوث شدهام به جهت آنکه حلال گردانم برای شما بعضی از چیزهایی را که در شریعت حضرت موسی (ع) حرام شده بود و به سوی شما آوردهام معجزهها از جانب خدای شما، پس بپرهیزید از عذاب خدا و اطاعت کنید از من، بدرستیکه خدا پروردگار من و پروردگار شما است، پس عبادت کنید او را که این راهی است مستقیم.
خداوند در مقام آسمانی حضرت عیسی (ع) در جای دیگر میفرماید: «اِنَّ مَثَلَ عیسی عنداللهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ من ترابٍ ثم قال له کُن فیکونُ»، بدرستیکه مثال عیسی نزد خدا در خلق شدن بدون پدر مانندِ مَثَلِ حضرت آدم (ع) است که خدا او را خلق کرد از خاک، پس او را گفت: باش، پس او به وجود آمد و حیات یافت، و باز فرموده است در سورهی مریم آیهی 16: «وَ اذْکُر فِی الکتابِ مَرِیَمَ اِذِ انْتَبَذَتْ من اَهْلِها مکاناً شرقیاً»، و یاد کن در قرآن، مریم را در وقتی که تنها شد و خلوت گزید از اهلش در مکانی در سمت مشرق و علی بن ابراهیم به سند تفسیر قمی روایت کرده است: رفت به سوی درخت خرمای خشکی و به سند مجمعالبیان و تفسیر بیضاوی وارد شده: در بیت المقدّس یا در خانهی خود در جانب شرقی عزلتی گزید برای عبادت یا برای شستن بدن خود، در آیهی بعد از سورهی مریم میفرماید: «فَاتَّخَذَت من دونِهِم حجاباً»، پس حجابی یا پردهای آویخت میان خود و اهل خود که او را نبینند، علی بن ابراهیم در تفسیر قمّی دارد که گفته است: در محرابِ خود خلوت کرد، «فَاَرسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشراً سویّا»، پس فرستادیم به سوی او روح خود را (یعنی جبرائیل را که از روحانیان است)، پس مُتَمَثِّل شد برای او به صورت بشری و آدمی مستوی الخلقه.
اصحاب تاریخ نوشتهاند: هر وقت که حضرت مریم علیهالسّلام حائض میشد، از مجد بیرون میرفت و نزد خالهی خود همسر حضرت زکریاء میماند تا پاک شود و باز به مسجد برمیگشت، روزی در خانهی زکریا در مکانی که آفتاب تابیده بود، پردهای آویخته بود و غسل میکرد، ناگاه جبرئیل (ع) به صورت جوان سادهی مستویالخلقه نزد او پیدا شد، «قالَتْ اِنّی اَعوذُ بالرحمنِ منکَ ان کنت تقیّاً»، حضرت مریم (ع) گفت: بدرستی که من پناه میبرم به خداوند رحمان از شرّ تو، پس دور شو از من اگر متّقی و پرهیزکاری، «قال انّما اَنَا رسولُ ربّکِ لِاَهَبَ لَکِ غلاماً زکیّا»، گفت: نیستم من مگر رسولِ پروردگار تو که مرا فرستاده است تا سبب شوم که خدا هدیه کند تو را پسری پاکیزه از گناهان و اخلاق ذمیمه (یا رشد کننده در علم و کمال)، «قالت اَنّی یکونُ لی غُلامٌ و لم یَمْسَسنی بشرٌ و لم اَکُ بغیّاً»، مریم گفت: از کجا میباشد از برای من پسری و حال آنکه هیچ بشری مرا نزدیک نشده و هرگز گناهکار نبودهام، «قال کذلکِ قال ربکِ هو عَلَیَّ هَیِّنٌ و لنجعلَهُ آیةً للناسِ و رحمةً منا و کانَ امراً مقضیّا»، جبرئیل گفت: چنین گفته است پروردگار تو که این بر من آسان است و از برای این انجام میدهم که علامتی و حجّتی باشد برای مردم بر کمالِ قدرتِ من و رحمتی باشد از جانب ما، و خلق شدن این فرزند به این نحو امری مقدّر شده و حکم شده و خلاف این نخواهد شد و علی بن ابراهیم به سند تفسیر قمّی روایت میکند: جبرئیل علیهالسّلام در گریبان مریم علیهاالسّلام نَفَسی دمید، پس در آن شب حامله شد به حضرت عیسی (ع) و در بامداد وضع حمل او شد و مدّت حمل او نُه ساعت بود، حقتعالی به عدد ماه حمل زنانِ دیگر از برای او، ساعت مقرّر فرمود، و از حضرت باقر (ع) به سند مجمعالبیان چنین منقول است: جبرئیل علیهالسّلام به امر خدای حکیم، در گریبان لباس حضرت مریم دمید، پس حضرت عیسی در رحم بأذن الله در همان ساعت کامل شد، همانطور که فرزندان در رحمهای مادران نُه ماه کامل میشوند، مریم (ع) چون از محلّ غسلِ خود خارج شد مانند زنِ حاملهی سنگینی بود که نزدیک شده باشد وضع حمل او، چون خالهاش او را دید متعجّب شد، حضرت مریم از شرمندگیِ حالِ خود از خاله و زکریا (ع) کناره گرفت همانطور که حقتعالی میفرماید: «فَحملتهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مکاناً قصیّا»، پس حامله شد به عیسی (ع)، پس تنها شد و عزلت از مردم را اختیار نمود و با حمل خود به مکانی بسیار دور رفت، در اصول کافی و تفسیر صافی از حضرت امام جعفر صادق (ع) چنین آورده: مدّت حمل آن حضرت نُه ساعت بود. و به سند کافی و عللالشرایع در دو حدیث معتبر دیگر از امام صادق علیهالسّلام روایت شده که آن حضرت فرمودند: فرزندی که شش ماهه متولّد شود زنده نمیماند مگر عیسی و امام حسین (ع) که هر یک شش ماهه متولّد شد؛ محتمل است در حدیث، حضرت یحیی مورد نظر باشد و راویان به عیسی (ع) اشتباه کرده باشند، یا آنکه بگوییم: ابتدای مادّهی ولادت عیسی (ع) شش ماه جلوتر به قدرت الهی و به امر (کُنْ) در رحم منعقد شده باشد و از لحظهی دمیدن که روح در آن دمیده شد و حمل ظاهر گردید تا زمان وضع حمل، نُه ساعت بوده باشد و احتمال دارد که یکی بر وجه تقیه وارد شده باشد، به هر حال در مدّت زمان حمل، بین اصحاب تاریخ اختلاف است.
قرآن کریم مراحل بعدی تکوین و تولّد عیسی (ع) را چنین بیان میکند: سورهی مریم آیهی 23: پس درد زایمان، او را به سمت درخت خرمایی کشانید و چون حضرت عیسی (ع) متولّد شد گفت: «یا لیتنی مِتُّ»، ای کاش مرده بودم قبل از آنکه این حال را شاهد باشم و نام من از خواطر مردم رفته بود و آرزوی مرگ را بدان جهت مینمود که مبادا گمان بد دربارهی او ببرند، در آیهی 24 همین سوره میخوانیم: «فنادیها من تحتها»، عیسی ندا کرد مریم را از تحتِ او که اندوهناک مباش که خدای تو قرار داده است از تحتِ تو نهری (یا به تعبیر دیگر: عنصر شریف و بزرگی) که آن عیسی است و در آیهی 25 میفرماید: و بِکِش به سوی خود ساقِ درختِ خرمای خشک را تا فرو ریزد بر تو رطبی رسیده و تازه را. خداوند مهربان آن را طعام مریم قرار داد پس از وضع حمل و آن درخت خشک شده بود و میوه نداشت زیرا که اگر میوه میداشت احتیاج نبود که مریم را امر کند که درخت را حرکت دهد، فصل زمستان بود و در هیج درختی رطب نبود، پس خدا برای ظهور اعجاز در همان ساعت بر درخت برگ رویانید و رطب رسانید و در آیهی 26 همین سوره میفرماید: ای مریم بخور از رطب و بیاشام از آب (خدا برایش نهری ایجاد کرد) و دیدهات روشن باد و شاد باش، اگر دیدی از بشر احدی را پس بگو: من نذر کردهام برای خدای مهربان که امروز را روزه بدارم، پس امروز با آدمی سخن نمیگویم؛ مرحوم علّامهی مجلسی میفرماید: اصح آن است که این سخنان را حضرت عیسی (ع) فرمود، چنانچه علی بن ابراهیم روایت کرده: وقتی حضرت عیسی (ع) متولّد شد، مادرش مریم محزون گردید و آرزوی مرگ کرد، حضرت عیسی از پایین پای او به سخن آمد و گفت: محزون نباش که خدا از زیر پای تو نهری جاری ساخته و درخت خرمای خشک را حرکت ده تا رطب برایت ریخته شود و آن درختی بود که سالها خشک شده بود، چون مریم دست خود را به سوی درخت دراز کرد، به قدرت الهی برگ برآورد و رطب در او به هم رسید و از برای مریم رطب تازه ریخت و مریم (ع) با دیدن این معجزات شاد شد. در آیهی 27 سورهی مریم چنین دارد: پس مریم، عیسی را برداشته، آورد نزد قوم خود، گفتند: ای مریم! چیز غریبی است که شوهر نکرده صاحب فرزند شدهای یا عمل بدی انجام دادهای و به مردم گفتند (آیهی 28) ای خواهر هارون! پدر تو مرد بدی نبود و مادرت هم زناکار نبود؛ در تفسیر قمی از علی بن ابراهیم چنین روایت کرده: چون حضرت مریم را در محرابِ او ندیدند، به طلب او بیرون آمدند و زکریا نیز بیرون آمد به جستجوی مریم، پس دیدند که مریم میآید و عیسی را در جلوی سینهی خود گرفته، پس زنان بنیاسرائیل جمع شدند و او را تشنیع و تخفیف میکردند و آب دهان بر روی شریفش میانداختند و آن حضرت مطلقاً با آنها سخنی نگفت تا داخل محراب خورشید شد، پس زکریا (ع) و بنی اسرائیل نزد او آمدند و گفتند ای مریم! کار بدی کردی! این چه بلا و چه عار است که از برای بنیاسرائیل ظاهر کردی؟! و او را خواهر هارون خواندند بر سبیل تشنیع، زیرا که هارون مرد فاسق و زناکاری بود که به بدی مشهور بود و آن حضرت را به او تشبیه کردند (البته پارهای هم بودهاند که هارون را مرد بسیار خوبی در میان بنیاسرائیل قلمداد کردهاند و بعضی هم گفتهاند که هارون، برادر مادری او بوده است).
امام محمّد باقر (ع) میفرماید: هفتاد زن در بنی اسرائیل بودند که به مریم افترا بستند و گفتند: «لًقَدْ جِئتِ شیئاً فریّاً»، پس حقتعالی به قدرت کاملهی خودش، عیسی را به سخن درآورد و به آن زنان خطاب فرمود: وای بر شما! افترا میبندید بر مادر من و منم بندهی خدا که مرا پیغمبر گردانیده است و کتاب به من داده است.