به نظر شما کدام یک از شغل ها مظلوم تر واقع شده؟
1- غسال (مرده شور)

2- رفتگر

3- پاکبان( مسئول جمع کردن زباله)
4-کارگر کارخانه

5- مامور دیدن کنتور

6- آبدارچی

7-سفالگر

8-باغبانی


9-آهنگر


10- شما بگید...
سلام لطفا در نظر سنجی شرکت کنید
1- غسال (مرده شور)

2- رفتگر

3- پاکبان( مسئول جمع کردن زباله)
4-کارگر کارخانه

5- مامور دیدن کنتور

6- آبدارچی

7-سفالگر

8-باغبانی


9-آهنگر


10- شما بگید...
سلام لطفا در نظر سنجی شرکت کنید
این هم از آخرین و متفاوت ترین 22 بهمن قرن.

روزنامه کیهان-تیتر برای 22بهمن

بیست و دوی بهمن با دوچرخه در اصفهان

دهدشت - کهگیلویه و بویر احمد

خبرگزاری آسوشیتد پرس نیز راه پیمایی گسترده مردم ایران را در روز ۲۲ بهمن مورد توجه قرار داده و نوشت: ایران که امسال درگیر شیوع بیماری کرونا بود، به جای راهپیمایی هر ساله که با پیادهروی منظم مردم در خیابانها انجام میشد، امسال مردم سوار بر موتورسیکلتها و خودروها در راهپیمایی بزرگداشت چهل و دومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران شرکت کردند. انتظار میرود که دهها هزار تن از مردم در شهرهای مختلف در این راهپیمایی با موتور سیکلت و خودرو شرکت کرده باشند.

نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه اصفهان با بیان اینکه پس از گذشت ۴۲ سال از پیروزی انقلاب اسلامی مردم پایبند به ارزشهای این انقلاب هستند، افزود: آنچه سبب شد مردم پای کار انقلاب اسلامی باشند ایمان بوده و این ایمان است که به انسان رشد میدهد، همین ایمان درونی و روحیه معنوی مردم ما است که سبب شده در مقابل سختترین تحریمها ایستادگی کنند و به قول رهبر معظم انقلاب تحلیلهای دشمن را با اشتباه محاسباتی مواجه کنند.
وی با اشاره به آیه ۲۹ سوره فتح اظهار داشت: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و کسانی که با ایشان هستند صفاتی دارند از جمله که اشدا علی الکفار و رحما بی نهم هستند یعنی با دشمن در شدیدترین حالت ممکن و در عین حال با خودیها با عطوفت و مهربانی زندگی میکنند.

بخش انگلیسی شبکه الجزیره هم راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال را مورد توجه قرار داده و نوشت: برای اولین بار طی چندین دهه گذشته، میدان آزادی انباشته از خیل عظیم افراد پیادهای نبود که در راهپیمایی شرکت میکردند و به جای آن مردم سوار بر موتورسیکلتها و خودروها برای بزرگداشت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران تجمع کرده بودند.
الجزیره همچنین نوشت: روز چهارشنبه هزاران وسیله نقلیه در مسیرهای تعیین شده در پایتخت و در سر تا سر ایران برای بزرگداشت این روز راهپیمایی کردند. از مردم خواسته شده بود برای رعایت پروتکلهای بهداشتی بیماری همهگیر کرونا به صورت پیاده در راهپیمایی شرکت نکنند.
تبریز 22 بهمن:

راهپیمایی یاسوج

22 بهمن در تهران

در تهران

22 بهمن در سیستان بلوچستان

در یاسوج

در اصفهان

22 بهمن ماه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران بر شما مبارک. پای این انقلاب و خون شهیدان می ایستیم. گوش به فرمان رهبر باشیم. ان شاءالله مشکلات را حل می کنیم. به کوری چشم دشمنان امسال هم انقلاب را جشن گرفتیم.
سلام. چند روزی است که نمایشگاه مجازی کتاب تهران شروع شده و امروز هم آخرین روز است. دسترسی از تمامی مناطق ایران به انواع کتب، شرکت هزاران ناشر مختلف از سراسر کشور و دسترسی به موضوعات مختلف از جمله ویژگی های این اولین نمایشگاه مجازی است.
لازم دیدم تا چند تا کتاب خوب مذهبی رو به شما معرفی کنم.



![]()
![]()






این کتاب ها رو می تونید از نمایشگاه کتاب با تخفیف بخرید. منتظر نظراتتان هستم. ف.گلناری
شهید سید مرتضی آوینی در شهریور سال 1326 در شهر ری متولد شد تحصیلات ابتدایی و متوسطهی خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند و سپس به عنوان دانشجوی معماری وارد دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد او از کودکی با هنر انس داشت؛ شعر میسرود داستان و مقاله مینوشت و نقاشی میکرد تحصیلات دانشگاهیاش را نیز در رشتهای به انجام رساند که به طبع هنری او سازگار بود ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورتهای انقلاب به فیلمسازی پرداخت:
"حقیر دارای فوق لیسانس معماری از دانشکدهی هنرهای زیبا هستم اما کاری را که اکنون انجام میدهم نباید به تحصیلاتم مربوط دانست حقیر هرچه آموختهام از خارج دانشگاه است بنده با یقین کامل میگویم که تخصص حقیقی در سایهی تعهد اسلامی به دست میآید و لاغیر قبل از انقلاب بنده فیلم نمیساختهام اگرچه با سینما آشنایی داشتهام. اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است... با شروع انقلاب تمام نوشتههای خویش را - اعم از تراوشات فلسفی، داستانهای کوتاه، اشعار و... - در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که "حدیث نفس" باشد ننویسم و دیگر از "خودم" سخنی به میان نیاورم... سعی کردم که "خودم" را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد، و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار ماندهام. البته آن چه که انسان مینویسد همیشه تراوشات درونی خود اوست همهی هنرها این چنین هستند کسی هم که فیلم میسازد اثر تراوشات درونی خود اوست اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند، آنگاه این خداست که در آثار او جلوهگر میشود حقیر این چنین ادعایی ندارم ولی سعیم بر این بوده است."
شهید آوینی فیلمسازی را در اوایل پیروزی انقلاب با ساختن چند مجموعه دربارهی غائلهی گنبد (مجموعهی شش روز در ترکمن صحرا)، سیل خوزستان و ظلم خوانین (مجموعهی مستند خان گزیدهها) آغاز کرد
"با شروع کار جهاد سازندگی در سال 58 به روستاها رفتیم که برای خدا بیل بزنیم بعدها ضرورتهای موجود رفتهرفته ما را به فیلمسازی کشاند... ما از ابتدا در گروه جهاد نیتمان این بود که نسبت به همهی وقایعی که برای انقلاب اسلام و نظام پیش میآید عکسالعمل نشان بدهیم مثلاً سیل خوزستان که واقع شد، همان گروهی که بعدها مجموعهی حقیقت را ساختیم به خوزستان رفتیم و یک گزارش مفصل تهیه کردیم آن گزارش در واقع جزو اولین کارهایمان در گروه جهاد بود بعد، غائله ی خسرو و ناصر قشقایی پیش آمد و مابه فیروزآباد، آباده و مناطق درگیری رفتیم... وقتی فیروزآباد در محاصره بود، ما با مشکلات زیادی از خط محاصره گذشتیم و خودمان را به فیروزآباد رساندیم. در واقع اولین صحنههای جنگ را ما در آنجا، در جنگ با خوانین گرفتیم.

گروه جهاد اولین گروهی بود که بلافاصله بعد از شروع جنگ به جبهه رفت دو تن از اعضای گروه در همان روزهای او جنگ در قصر شیرین اسیر شدند و نفر سوم، در حالی که تیر به شانهاش خورده بود، از حلقهی محاصره گریخت. گروه بار دیگر تشکل یافت و در روزهای محاصرهی خرمشهر برای تهیهی فیلم وارد این شهر شد:
"وقتی به خرمشهر رسیدیم هنوز خونینشهر نشده بود شهر هنوز سرپا بود، اگرچه احساس نمیشد که این حالت زیاد پر دوام باشد، و زیاد هم دوام نیاورد ما به تهران بازگشتیم و شبانهروز پای میز موویلا کار کردیم تا اولین فیلم مستند جنگی دربارهی خرمشهر از تلویزیون پخش شد؛ فتح خون."
مجموعهی یازده قسمتی "حقیقت" کار بعدی گروه محسوب میشد که یکی از هدفهای آن ترسیم علل سقوط خرمشهر بود.
"یک هفتهای نگذشته بود که خرمشهر سقوط کرد و ما در جستوجوی "حقیقت" ماجرا به آبادان رفتیم که سخت در محاصره بود تولید مجموعهی حقیقت این گونه آغاز شد."
کار گروه جهاد در جبههها ادامه یافت و با شروع عملیات والفجر هشت، شکل کاملاً منسجم و به هم پیوستهای پیدا کرد آغاز تهیهی مجموعهی زیبا و ماندگار روایت فتح که بعد از این عملیات تا پایان جنگ به طور منظم از تلویزیون پخش شد به همان ایام باز میگردد. شهید آوینی دربارهی انگیزهی گروه جهاد در ساختن این مجموعه که نزدیک به هفتاد برنامه است چنین میگوید:
"انگیزش درونی هنرمندانی که در واحد تلویزیونی جهاد سازندگی جمع آمده بودند آنها را به جبهههای دفاع مقدس میکشاند وظایف و تعهدات اداری.
اولین شهیدی که دادیم علی طالبی بود که در عملیات طریق القدس به شهادت رسید و آخرینشان مهدی فلاحتپور است که همین امسال "1371" در لبنان شهید شد... و خوب، دیگر چیزی برای گفتن نمانده است، جز آن که ما خسته نشدهایم و اگر باز جنگی پیش بیاید که پای انقلاب اسلامی در میان باشد، ما حاضریم. میدانید! زندهترین روزهای زندگی یک "مرد" آن روزهایی است که در مبارزه میگذراند و زندگی در تقابل با مرگ است که خودش را نشان میدهد.”
اواخر سال 1370 "موسسهی فرهنگی روایت فتح" به فرمان مقام معظم رهبری تاسیس شد تا به کار فیلمسازی مستند و سینمایی دربارهی دفاع مقدس بپردازد و تهیهی مجموعهی روایت فتح را که بعد از پذیرش قطعنامه رها شده بود ادامه دهد. شهید آوینی و گروه فیلمبرداران روایت فتح سفر به مناطق جنگی را از سر گرفتند و طی مدتی کمتر از یک سال کار تهیهی شش برنامه از مجموعهی ده قسمتی "شهری در آسمان" را به پایان رساندند ومقدمات تهیهی مجموعههای دیگری را دربارهی آبادان، سوسنگرد، هویزه و فکه تدارک دیدند. شهری در آسمان که به واقعهی محاصره، سقوط و باز پسگیری خرمشهر میپرداخت در ماههای آخر حیات زمینی شهید آوینی از تلویزیون پخش شد، اما برنامهی وی برای تکمیل این مجموعه و ساختن مجموعه های دیگر با شهادتش در روز جمعه بیسم فروردین 1372 در قتلگاه فکه ناتمام ماند.
شهید آوینی فعالیتهای مطبوعاتی خود را در اواخر سال 1362، هم زمان با مشارکت در جبههها و تهیهی فیلمهای مستند دربارهی جنگ، با نگارش مقالاتی در ماهنامهی "اعتصام" ارگان انجمن اسلامی آغاز کرد این مقالات طیف وسیعی از موضوعات سیاسی، حکمی، اعتقادی و عبادی را در بر میگرفت او طی یک مجموعه مقاله دربارهی "مبانی حاکمیت سیاسی در اسلام" آرا و اندیشههای رایج در مود دموکراسی، رای اکثریت، آزادی عقیده و برابری و مساوات را در نسبت با تفکر سیاسی ماخوذ از وحی و نهجالبلاغه و آرای سیاسی حضرت امام(ره) مورد تجزیه و تحلیل و نقد قرار داد. مقالاتی نیز در تبیین حکومت اسلامی و ولایت فقیه در ربط و نسبت با حکومت الهی حضرت رسول(ص) در مدینه و خلافت امیرمؤمنان(ع) نوشت و اتصال انقلاب اسلامی را با نهضت انبیا علیهمالسلم و جایگاه آن با جنگهای صدر اسلام و قیام عاشوا و وجوه تمایز آن از جنگهایی که به خصوص در قرون اخیر واقع شدهاند و نیز برکات ظاهری و غیبی جنگ و ویژگی رزمآوران و بسیجیان، در زمرهی مطالبی بود که در "اعتصام" منتشر شد. در مضامین اعتقادی و عبادی نیز تحقیق و تفکر میکرد و حاصل کار خویش را به صورت مقالاتی چون "اشک، چشمهی تکامل". "تحقیقی در معنی صلوات" و "حج، تمثیل سلوک جمعی بشر" به چاپ میسپرد. در کنار نگارش این قبیل مقالات، مجموعه مقالاتی نیز با عنوان کلی "تحقیقی مکتبی در باب توسعه و مبانی تمدن غرب" برای ماهنامهی "جهاد"، ارگان جهاد سازندگی، نوشت "بهشت زمینی"، "میمون برهنه!"، "تمدن اسراف و تبذیر"، "دیکتاتوری اقتصاد"، "از دیکتاتوری پول تا اقتصاد صلواتی"، "نظام آموزش و آرمان توسعه یافتگی"، "ترقی یا تکامل؟" و... از جمله مقالات آن مجموعه است. این مقالات بعد از شهادت او با عنوان "توسه و مبانی تمدن غرب" به چاپ رسید این دوره از کار نویسندگی شهید تا سال 1365 ادامه یافت. مقارن با همین سالها شهید آوینی علاوه برکارگردانی و مونتاژ مجموعهی "روایت فتح" نگارش متن آن را بر عهده داشت که بعدها قالب کتابی گرفت با عنوان "گنجینهی آسمانی". او در ماه محرم سال 1366 نگارش کتاب "فتح خون" (روایت محرم" را آغاز کرد و نه فصل از فصول دهگانهی آن را نوشت. اما در حالی که کار تحقیق در مورد وقایع روز عاشورا و شهادت بنیهاشم را انجام داده و نگارش فصل آخر را آغاز کرده بود به دلایلی کار را ناتمام گذاشت.

بسیجی عاشق کربلاست و کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهر ها و نامی است در میان نام ها.
نه ، کربلا حرم حق است وهیچ کس را جز یاران امام حسین علیه السلام راهی به سوی حقیقت نیست.
کربلا مارا نیز در خیل کربلائیان بپذیر ما می آییم تا بر خاک تو بوسه زنیم وآنگاه روانه ی دیار قدس شویم.
به امید روزی که کربلایی شویم ..
شهید سید مرتضی آوینی
شهید سید مرتضی آوینی همچون گلی سرخ میان بچه های روایت می درخشید، همه از تلألو وجود او جان می گرفتند، امید، حرف اول چشمان بغض آلودش بود، با وجود تمام غصه های سالهای جنگ و شهادت دوستان بر روی دو پایش ایستاده بود. اما هنوز در سر سودایی داشت، دلش نمی خواست مردم اسطوره های ایمان را به فراموشی بسپارند. «روایت فتح» دوباره به راه افتاد. اما همه گله داشتند که آن روح و نوای قبلی در فیلم ها نیست. کار «روایت» پس از جنگ سخت تر شده بود، حاجی گاه ناراحت می شد و به بچه ها گفت: «شما را به خدا در مورد من هر فکری می خواهید بکنید، اما در مورد این یکی دیگر قضاوت نکنید، روایت فتح اصلاً از من نیست، از یک جای دیگر است. مشکل ما این است که مقدار فیلم هایی که در دسترس داریم، محدود است و برای اجرای امر آقا مجبوریم برای زنده نگهداشتن و استمرار روایت فتح، آن را کمی طولانی تر کنیم، چون در حال حاضر دستمان به فیلمهای جنگ در آرشیو صدا و سیما نمی رسد! (با اینکه اواخر سال 1370 مؤسسهی فرهنگی روایت فتح به فرمان مقام معظم رهبری تأسیس شد تا به کار فیلمسازی مستند و سینمایی دربارهی دفاع مقدس بپردازد ولی متاسفانه شهید اهل قلم تا لحظه شهادت بسیار مظلوم بود، اینکه عملا امکان دسترسی به آرشیو صدا وسیما را نداشت، خود شاهدی بر این مدعاست.)
شهید آوینی به خودآگاهی به لحظه و حتی مکان شهادتش هم رسیده بود: «شب، سایه سیاه خودش را گستراند و ما سوار خودروها شدیم. در راه، سعید از حماسههای بازی دراز و کانیمانگا گفت و سید گریست، به مقر که رسیدیم، برنامه روایت فتح، خلاف همیشه قبل از ساعت 11 پخش شده بود. طبق قراری که با نماینده ارتش گذاشته بودیم، باید صبح زود کارمان را شروع میکردیم. مرتضی آن شب تا صبح نخوابید، مدام قرآن میخواند و میگریست. نماز صبح را خواندیم، و به راه افتادیم. من رادیو قرآن را روشن کردم، و سید آرام دل به کلام وحی سپرد. با اصرار از گروه خواست تا به قتلگاه بروند. گویی آنجا منتظر حادثهای بود. با شوخی گفتم "سید! قتلگاه هم شبیه همین تپهها و گودالهاست دیگه! همینجا مصاحبه را بگیر"، اما مرتضی صبورانه گفت "میگردیم، تا قتلگاه را پیدا کنیم" و بالاخره قتلگاه را یافت و به آسمان پر کشید.» (منبع: کتاب همسفر خورشید)، در 20 فروردین 1372 پای سید مرتضی آوینی روی یک مین خنثی نشده رفت. در اثر انفجار، یک پای او قطع شد و بر اثر شدت خونریزی در راه برگشت، به شهادت رسید. مهندس سعید یزدانپرست نیز در این حادثه شهید شد.
دلنوشته های شهید آوینی:
1- جاذبه خاک، تن را به پایین می کشد و جاذبه آسمان، روح را به بالا و انسان در حیرت میان این دو جاذبه، راه خود را به سوی حق باز می شناسد.
2- نَفَس های انسان، گام هایی است که به سوی مرگ بر می دارد. حضرت علی علیه السلام سخنانی از این دست که مالامال از "مرگ آگاهی" باشد، بسیار دارند. مرگ آگاهی، کیفیت حضور اولیای خدا را در دنیا بیان می دارد. تا آنجا که هر که مقرب تر است، مرگ آگاه تر است. و بر این قیاس باید چنین گفت که حضور علی علیه السلام در عالم، عین مر گ آگاهی است. مر گ آگاهی یعنی آن که انسان همواره نسبت به این معنا که مرگی محتوم را در پیش رو دارد، آگاه باشد و با این آگاهی، زیست کند و هرگز از آن غفلت نیابد.
3- عقل معاش می گوید که شب هنگام خفتن است، اما عشق می گوید که بیدار باش. در راه خدا بیدار باش تا روح تو چون شعاعی از نور به شمس وجود حق اتصال یابد. عقل معاش می گوید که شب هنگام خفتن است اما عقل معاد می گوید که همهی چشم ها در ظلمات محشر، در آن هنگامهی فزع اکبر، از هول قیامت گریانند، مگر چشمی که در راه خدا بیدار مانده و از خوف او گریسته باشد. عقل معاش می گوید که شب هنگام خفتن است، اما عشق می گوید چگونه می توان خفت، وقتی که جهان ظلمتکده ی کفرآبادی است که در آن، احکام حق مورد غفلت است...
پی نوشت:
1- آقا سید، می پندارم عشق تنها با قطره های اشک معنا می دهد، چقدر دلتنگم، چقدر خسته، هر روز فاصله ام با عشق بیشتر و بیشتر می شود و خانه تن تنها راه فرسودگی را می پیماید به امید روزی که از این سرگردانی نجات پیدا کند. چه زیبا کلام معرفت را یافتی و چه زیبا به دنیای زیبای عشق شتافتی...
2- اختتامیه نخستین دوره انتخاب کتاب سال مقاومت (جایزه ادبی شهید آوینی) با حضور «علیاکبر ولایتی» مشاور مقام معظم رهبری، "سردار محمدرضا نقدی" رییس سازمان بسیج مستضعفین، "بهمن دری" معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار میشود. این برنامه ساعت 17 روز دوشنبه 21 فروردین ماه 1391 در سالن اجتماعات پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری در خیابان برادران مظفر جنوبی آغاز میشود.
در نخستین دوره انتخاب کتاب سال مقاومت (جایزه ادبی شهید آوینی) آثار این حوزه در شش گروه "ادبیات مستند"، "ادبیات داستانی"، "نقد، پژوهش و ادبیات تحقیقی"، "شعر"، "جنگ نرم" و "هنر" مورد بررسی داوران قرار گرفته اند که در هر گروه اثر شاخص معرفی و قدردانی خواهند شد.
شانزده فروردین92
تاریخچه هنر خیاطی هنر رهگشای کار است که هستی را جنبش درآورده و تازه تر از تازه می سازد و هنر ارزنده ای که پوشش بیرونی هستی را جمال می بخشد. در زمان گذشته پارچه را روی اندام افراد قرار داده و فرم دلخواه در می آوردند و با کوک و سنجاق زده و اقدام به دوخت می کردند، یا برخی بر حسب تجربه و بدون الگو لباس را برش زده که نیاز به چندین پرو داشت رفته رفته با پیشرفت علم و تجربه متدهای تدوین و بصورت کلاسیک در کشورهای مختلف رایج گردید. متد گرلاوین، متد فرانسوی، متد ژاپن، متد متریک و متد مولر آلمانی دو استاد فن خیاطی به نامهای (ویونت Vionnet و شانل Shanel ) که حساسیت و استعداد خاصی نسبت به زیبایی شناسی و مسایل اجتماعی داشتند. تغییرات خطوط اندام و بدن را کشف کردند. با آنکه تعبیر و تفسیر این دو طراح متفاوت بود اما آنان را باید بوجود آورند. و مخترع اصلی لباس ساده و راحت امروز دانست.از آن جا که پوشیدن لباس یک ضرورت است . هر کس این دین را نسبت به خودش احساس می کند که ظاهر خود را به خوش آیند ترین شکل ممکن به جهانیان عرضه کند .بنابراین پوشاک باید رنگ و طراحی هنرمندانه و زیبا داشته باشد و هم آهنگ با شرایط محیط و باب روز باشد . پدید آمدن پوشاک امری تصادفی و خواستنی نبوده است . بلکه بر مبنای تفکرات و نیاز های اقلیمی ، مادی و معنوی اقوام به وجود آمد ، شکل گرفت و تحول یافت . پوشاک باستان در قرون وسطی جای خود را به شکل ظاهری شکوهمند داد در عهد رنسانس پر زرق و برق شد و صورتی تجملی پیدا کرد و سپس در عصر نوین شکلی نامشخص و رمز گونه به خود گرفت . زمینه های شغل مزون لباس عروس و نامزدی _ تولیدی لباس و فروش آن _ چرم دوزی _ آموزش الیاف سنجی_ دبیری در این رشته _ طراحی لباس_ طراحی صحنه در صدا و سیما _ طراحی اندام _ تولید لباس بچه گانه _ زنانه دوزی _ مردانه دوزی _ دوختهای تزئینی _ خانه داری عمومی از جمله شغلهای مرتبط با رشته مذکور می باشد. هدف و معرفی کلی رشته لباس ازجمله ضروریات اولیه بشری می باشد و امروزه با پیشرفت تکنولوژی صنایع دوخت و بافت تهیه پوشاک دارای دو بعد صنعتی و تجاری است هنر ظریف خیاطی از دیرباز درایران به عنوان یک هنر اصیل همیشه مورد توجه بوده استتنوع طرحها و ر نگها و مدلها درمناطق ایران نیز گویای این مطلب است فراگیری این فن نه تنها گامی ملی درجهت خودکفایی است بلکه هنری است که زندگی فردی را هم اراسته می نماید .طول دوره هر و مقاطع ادامه تحصیل : طول دوره تحصیل 2 الی 5/2 سال بعد از انتخاب رشتهبه طول می انجامد و دروس به صورت نظری ، عملی و کارآموزی درمحل تحصیل ارائه می شود فارغ التحصیلان این دوره می توانند درمقاطع بالاتر به تحصیلات خود ادامه دهند. خیاطی و طراحی لباس زنانه پایه اول 31 واحد عمومی 22 واحد اختیاری 5/4 واحد مهارتی 30 واحد تکمیلی 5/8 واحد { قانون کار ، بهداشت و ایمنی کار، کارآفرینی ،کارورزی5/3 واحد} قابلیتهای فارغ اتحصیلان و موقعیتهای شغلی درحال حاضر یک خیاط موقعیت کاری خوبی دارد و حدود 80 % فارغ التحصیلان می توانند به صورت نیروهای کارآفرین و خود اشتغالی برای خودشان کارکنند ویا درمراکز تولیدی و طراحی های لباس فعالیت نمایند.درضمن می توانند به صورت استاد کار ماهر ویا نیمه ماهر درمراکزفنی و حرفه ای فعالیت نمایند. خیاط یا دَرزی کسی است که بهوسیله پارچه یا چرم میتواند پوششی برای انسان پدید آورد که انواع لباس های زنانه، مردانه و بچگانه توسط شغل خیاطی تولید و به بازار عرضه میگردد. چرخ خیاطی چرخ خیاطی وسیلهای است که برای دوختن جامه بکار میرود. چرخ خیاطی از وسایل بهکاررفته توسط خیاطها است. در فارسی تاجیکی این وسیله را ماشین دوزندگی میگویند. خیاطی یکی از هنرهای زیبا و صنعتی است که هم به شکل خانگی و هم به شکل صنعتی کاربرد دارد و امروزه علاوه بر اینکه در خانه به عنوان یک مهارت محسوب می شود، می تواند به عنوان یک ابزار اقتصادی و همچنین عامل صرفه جویی در وقت نیز محسوب گردد. چراکه به عنوان مثال تهیه و دوخت یک کیف دستی علاوه بر لذت استفاده از هنر دست خویش برای آدمی عامل اصلی در صرفه جویی اقتصادی و زمانی نیز بشمار می آید. اصول مقدمات خیاطی عبارت است از شناخت کار و بکار گیری صحیح ابزار و لوازم اولیه و تبدیل آن به طرح و لباس مورد نظر بنابراین خیاط به کسی گفته می شود که با استفاده از لوازم و وسایل اولیه کار بتواند یک طرح مورد نظر را به بهترین شکل به یک لباس مناسب تبدیل کند. در ادامه بحث ابتدا تاریخچه کوتاهی از اختراع چرخ خیاطی بیان شده و پس از آن نیز در مورد ابزار و لوازم خیاطی صحبت خواهد شد. ◄ اختراع چرخ خیاطی اولین چرخ خیاطی ساخته شخصی به نام " تامیس سنت " انگلیسی است وی ماشینی در سال 1790 به ثبت رسانید. که کارش بسیار شبیه به دوخت زنجیره ای زمان ما بود البته هدف از ساخت این ماشین بیشتر دوختن چیزهای چرمی بود اما هرگز این وسیله مورد استفاده قرار نگرفت و مخترع این اثر از اختراع خود سودی نبرد تا اینکه در سال 1830 خیاط فرانسوی فقیر که " بارتلمی تیمونیه " نام داشت موفق شد با ذوق و ابتکار خلاقانه خود چرخ خیاطی را بسازدکه بسیار شبیه چرخهای خیاطی امروزی بود. بعدها این وسیله در فرانسه مورد استقبال مردم قرار گرفت ولی گروهی از کارگران که وجود این اختراع را باعث کسادی کار خود می دیدند شبانه به کارگاه بارتلمی حمله کرده و همه چرخهای خیاطی او را نابود کردند و بارتلمی از غصه و فقر جان خود را از دست داد همزمان با این اتفاق مرد دیگری در نیویورک بنام " والترهنت" چرخ خیاطی دیگری را ساخت این چرخ دارای سوزنی بود که همانند سوزنهای امروزی چرخ خیاطی سوراخی کوچک در نوک خود داشت، کار این سوزن،زدن کوکهای ریز بود یعنی با نخ حلقه ای میان پارچه می زد و سپس حلقه دیگری آمده درحلقه اول مانند زنجیرقفل می شد با همه اینها هنت هرگز موفق نشد که این اختراع خود را به ثبت برساندتا روزگاری که افتخار ثبت نخستین چرخ خیاطی نصیب "الیاس هاو" شد همچنین "آیزک سینگر" نیز یک چرخ خیاطی را در کشور آمریکا به ثبت رسانید. آنگاه دعوای مفصلی بین "سینگر" و "الیاس هاو" بر سر این موضوع که حق تقدم با چه کسی است درگرفت سرانجام "هاو" توانست در این نزاع پیروز از میدان بیرون رفته و از هر چرخ خیاطی که به بازار می آمد حق امتیاز به سود خود دریافت نماید ◄ابزار و لوازم خیاطی • میز کار : ارتفاع آن بین 90 تا 110 سانتی متر است و سطح ان صاف و محکم است. و طول و عرض آن بستگی به فضای اطاق یا سالن دارد. • کاغذ برش : کاغذ های رنگی یا سفید بدون خط که برای برش الگوها استفاده می شود. • علامت گذار ها: شامل مداد برای رسم الگو، مل یا صابون خیاطی برای رسم خطوط اطراف الگو روی پارچه ، رولت برای انتقال طرح الگو روی پارچه استفاده می شود و کاربن خیاطی که حرکت چرخشی رولت را به قسمت زیزین پارچه منتقل می کند. • وسایل اندازه گیری: شامل سانتی متر یا خط کش ساده که برای اندازه گیری استفاده می شود، گونیا برای اندازه گیری به شکل زاویه قائم کاربرد دارد، خط کش تی که برای رسم خطوط موازی استفاده قرار می گیرد و پیستوله که برای رسم خطوط منحنی کاربرد دارد. • وسایل دوخت دستی: شامل سوزن دوخت معمولی که انواع مختلف با ضخامت های متفاوت دارد، سوزن گلدوزی، سوزن ته گرد که معمولا هنگام الگو برداری استفاده می شود سوزن نخ کن وانگشتانه. • قیچی : که یکی از ابزارهای ضروری خیاطی است ونسبت به نوع پارچه دارای ضخامت متفاوت است. • بشکاف: که برای شکافتن درزهای ظریف به کار می رود. • نخ: که دارای انواع متفاوت می باشدو شامل انواع نخ کوک، نخ پلی استر و نخ پنبه ای و نخ ابریشمی است. • چسب : جالباسی، پوشش نایلونی لباس، لایی و ... • چرخ خیاطی و ...
استفاده از آهن ربا در خیاطی :
همیشه در وسایل خیاطی خود یک آهن ربای کوچک داشته باشید تا هرموقع سوزن شماگم شد بتوانید بوسیله آهن ربا آن را پیدا کنید . با کشیدن آهسته آهن ربا بر روی زمین سوزن گم شده را می توانید پیدا کنید . در ضمن می توانید یک تکه آهن ربا را داخل جعبه ی سوزن ته گرد بیندازید . تمام سوزن ته گرد ها به آهن ربا می چسبد واز پخش شدن آن جلوگیری می کند . توجه داشته باشید هیچوقت بچه ها آهن ربا را جلوی تلویزیون رنگی نگیرید زیرا این کار باعث می شود رنگ تلویزیون از بین برود وبه هیچ عنوان رنگ آن برنمی گردد .
نخ کردن سوزن :
1- می توانید در یک قوطی فیلم عکاسی محلول آب و نشاسته آماده کنید و همیشه آن را کنار چرخ نگه دارید و زمانی که خواستید سوزن را نخ کنید ، نخ را درون این محلول ببرید نخ سفت می شود و به راحتی وارد سوراخ سوزن می شود .
2- یک سیم بسیار نازک انتخاب کنید آن را دولا کرده ونخ را وسط آن قرار دهید این سیم باریک دولا شده را داخل سوراخ سوزن فرو ببرید و از آن طرف نخ را خارج کنید .
اگر چرخ شما کار نمی کند :

اگر به سر چرخ رفتید و دیدید که چرخ شما کار نمی کند . قبل از اینکه آن را به تعمیرگاه ببرید ، یک بررسی کوتاه از آن انجام دهید . تسمه آن را نگاه کنید . ممکن است نخ به دور آن پیچیده شده باشد و مانع حرکت تسمه شود . در این صورت با قیچی نخ ها را از تسمه جدا کنید در این زمان چرخ مجدداٌ بکار می افتد .
قرار دادن دوک بر روی چرخ :
اگر می خواهید به جای قرقره از دوک استفاده کنید ، ابتدا یک لوله ی خودکار بر روی محل قرار گرفتن قرقره قرار دهید . سپس دوک را روی لوله خودکار بگذارید و حتی می توانید ابتدا یک قرقره را در جای خود قرار دهید . سپس دوک را روی قرقره بگذارید با اینکار به راحتی می توانید خیاطی کنید .
جا دکمه آسان :

اگر می خواهید جا دکمه به راحتی شکافته شود ( منظور چاک زدن آن است ) دستتان را آغشته به محلول نشاسته و آب کنید و به همان قسمت جا دکمه بکشید ، به راحتی برش می خورد .
در ضمن می توانید دندانه های درشت شانه را زیر جا دکمه قرار داده و راحت روی آن را با یک تیغ برش دهید .
یک نکته در مورد زیپ هایی که سخت باز و بسته می شوند :
اگر زیپ لباس شما سخت باز و بسته می شود از یک صابون خشک استفاده کنید به این صورت که صابون را روی دنده های زیپ بکشید تا راحت باز و بسته شود .
استفاده از یک لاک ناخن برای در رفتگی جوراب :
اگر در جوراب شما بر اثر در رفتگی سوراخی ایجاد شده بود و خواستید که در رفتگی بیشتر نشود از لاک ناخن استفاده کنید . به این صورت که اطراف سوراخ رالاک بزنید و حتی برای زیبایی می توانید بصورت نقش های مختلف مانند ستاره در آورید و همین عمل را برای زیبایی در جوراب دوم هم انجام دهید تا یک جفت جوراب مانند هم شود .
دوختن لباسهای نازک :
برای اینکه وقتی لباس های نازکتان را دوختید چروک نشود از این روش استفاده کنید : یک تکه کاغذ در زیر پارچه قرار دهید و حالا درز لباس را چرخ کنید بعد از پایان کار کاغذ را از پشت لباس جدا کنید ، مشاهده خواهید کرد که درز لباس صاف شده و هیچ چروکی هم ندارد .
عیب چرخ خیاطی :
اگر خواستید عیب چرخ خیاطی را بر طرف کنید ، یک تکه پارچه را زیر چرخ قرار داده و چرخ کنید . حالا به پشت و روی پارچه نگاه کنید . اگر زیر پارچه خراب بود عیب از قسمت بالای چرخ یعنی مسیر رد شدن نخ از بالا تا سوزن است آن را بررسی کنید و اگر قسمت روی آن خراب باشد . عیب از قسمت زیر چرخ اقدامات لازم را انجام دهید .
آهار دادن رومیزیهای ابریشمی :
اگر می خواهید رومیزیهای ابریشمی را آهار دهید و ژلاتین هم در دسترس ندارید ، می توانید از نشاسته استفاده کنید . به این روش که بعد از شستشوی کامل در یک ظرف آب سرد و 2 قاشق نشاسته بریزید آب و نشاسته را مخلوط کنید و رومیزی خود را چند دقیقه داخل مایع قرار دهید . بعد از چند دقیقه رومیزی را خارج کرده و بر روی سطح صاف قرار داده یک پارچه ی سفید روی آن پهن کرده و اتو کنید .
چند نکته در مورد دکمه :
دوختن دکمه به خصوص برای لباس بچه ها راه و روشی دارد زیرا در اثر عجله در بازو بسته کردن ، سریعتر دکمه ها پاره و کنده می شوند بهتر است دکمه ها را به یک نوار پارچه ای کوچک یا تکه پارچه نخی چهار گوش بدوزید و بعد از قسمت پشت پارچه دکمه را درون محلی که سوراخ شده است و دکمه کنده شده را، فرو ببرید . بعد نوار نخی را از پشت با دست نگه دارید و آن را به پیراهن بدوزید و اطراف سوراخ را رفو کنید . این کار در صورتی است که دکمه کنده شده ، پارچه را نیز کنده باشد . پس بهتر است از همان ابتدا دکمه را به این روش بدوزید تا استحکام بیشتری پیدا کند .
دوختن دکمه های صدفی :
برای دوختن این نوع دکمه ها بهتر این نوع دکمه ها بهتر است یک نوار چسب روی دکمه بچسبانید تا لیز نخورد و ثابت بماند . وقتی دکمه دوخته شد ، نوار چسب را به آرامی از روی دکمه جدا کنید .
1دی91
«فرهنگ لغات مخفف» از عباسعلی وفایی در راه است
عباسعلی وفایی همراه «فرهنگ لغات مخفف»، دو اثر تصحیحی را در حوزهی عرفان منتشر میکند.
به گزارش خبرنگار بخش کتاب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، وفایی که اخیرا تصحیح او از «مفتاح الاسرار» نوشتهی محمد آدینه خوارزمی منتشر شده است، در ادامهی فعالیت پژوهشیاش در حوزهی زبان و ادبیات فارسی، به تألیف فرهنگی دربارهی لغات مخفف زبان فارسی پرداخته، که به گفتهی خودش، در این اثر به تبیین چگونگی تخفیف یافتن برخی واژگان زبان فارسی در گذر زمان میپردازد.
این مدرس زبان و ادبیات فارسی بر این مسأله تأکید دارد که این فرهنگ را طی 15 سال و با تحقیق در متون دست اول ادبیات کهن فارسی تدوین کرده است.
او علاوه بر تدوین واژگان مخفف زبان فارسی در این کتاب پانصدصفحهیی، به تبیین قواعد علمی چگونگی این امر پرداخته است و البته تأکید دارد که این اتفاق اولینبار است که در حوزهی پژوهشهای زبان فارسی صورت میگیرد.
دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی همچنین کتابهای عرفانی «روضهی خلد» مجد خوافی و «مرادالعارفین» صوفی اللهیار را تصحیح کرده است که به زودی از سوی انتشارات سخن منتشر میشوند.
کتاب «مراد العارفین» اثر صوفی اللهیار - از عارفان ازبکستان - در حوزهی عرفان اسلامی است، که با تأثیرپذیری از ادبیات کلاسیک ایران، تألیف، و در آن از نظم و نثر استفاده شده است.
صوفی اللهیار 200 سال پیش میزیسته و غیر از این اثر، چهار جلد کتاب دیگر در حوزهی عرفان به نگارش درآورده است.
«مفتاح الاسرار»، تفسیر مثنوی مولانا، در انستیتو ابوریحان بیرونی ازبکسان نگهداری میشود.
عباسعلی وفایی متولد سال 1344، فارغالتحصیل دکتری زبان و ادبیات فارسی و هماکنون دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی است. او به مدت سه سال به عنوان رایزان فرهنگی ایران در ازبکستان فعالیت کرده و هماکنون نیز رییس مرکز گسترش زبان و ادبیات فارسی و دبیر شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی است.
به قلم وی تا کنون حدود 13 کتاب تألیف یا تصحیح منتشر شده، که از آن میان به تصحیح دیوان سلمان ساوجی، تأثیر زبان فارسی بر زبان ازبکی، سیمای فرهنگی ازبکستان، و دانشنامهی زبان و ادبیات فارسی قرن 20 ازبکستان میتوان اشاره کرد.
منبع: ایسنا
| 2 | Portable Document Format | 4327 | |
| 3 | WWW | World Wide Web | 4219 |
| 4 | SEO | Search Engine Optimization | 4066 |
| 5 | ISI | Institute for Scientific Information | 3509 |
| 6 | USB | Universal Serial Bus | 1852 |
| 7 | سابا | سازمان بهره وری انرژی ایران | 1840 |
| 8 | BBC | British Broadcasting Corporation | 1824 |
| 9 | CPU | Central Processing Unit | 1766 |
| 10 | ISO | The International Organization for Standardization | 1665 |
| 11 | شابک | شماره استاندارد بینالمللی کتاب | 1659 |
| 12 | FBI | Federal Bureau of Investigation | 1634 |
| 13 | FIFA | Federation Internationale de Football Association | 1613 |
| 14 | HTTP | Hypertext Transfer Protocol | 1584 |
| 15 | ADSL | Asymmetric Digital Subscriber Line | 1580 |
| 16 | CEO | Chief Executive Officer | 1570 |
| 17 | MBA | Master of Business Administration | 1516 |
| 18 | URL | Uniform Resource Locator | 1503 |
| 19 | GPRS | General Packet Radio Service | 1481 |
| 20 | VPN | Virtual Private Network | 1476 |
| 21 | VIP | Very Important Person | 1445 |
| 22 | PhD | Philosophy Doctor | 1430 |
| 23 | DNA | Deoxy Ribonucleic Acid | 1393 |
| 24 | IRIB | Islamic Republic of Iran Broadcaster | 1386 |
| 25 | IBM | International Business Machines Corporation | 1372 |
| 26 | LED | Diode Light Emitted | 1348 |
| 27 | GSM | Group Special Mobile | 1337 |
| 28 | ICT | Information and Communication Technologies | 1327 |
| 29 | ICU | Intensive Care Unit | 1323 |
| 30 | WC | Water Closet |
بسیج چیست و بسیجی کیست ؟ 
بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش برگلدسته های رفیع آن شهادت ورشادت سرداده اند. امام خمینی (ره )
پس ازگذشت چند ماه از پیروزی انقلاب اسلامی و تولد سپاه و کمیته ها،ارتش جمهوری اسلامی،حضرت امام((ره)) با دوراندیشی خاص خود ضرورت آموزش و سازماندهی عمومی همه مردم در قالب ارتش بیست میلیونی را برای مقابله با تهدیدات و تجاوزات دشمنان انقلاب اسلامی مطرح کردند و در آذرماه 1358فرمان تشکیل ارتش بیست میلیونی (بسیج مستضعفان ) را صادر فرمودند،دردی ماه 1359واحدبسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جایگزین آن سازمان شد .
بسیج باحدود30 سال سابقه ی درخشان و حضور در همه ی عرصه ها گره گشای بسیاری از مشکلات عمده کشور بوده است .حضور حماسی بسیجیان در طول هشت سال دفاع مقدس برگ زرینی است در کارنامه این نهاد انقلابی و مردمی که در تاریخ ایران بی سابقه بوده است .
مقام معظم رهبری حضرت آیت ا...خامنه ای بسیج را چنین توصیف کرده اند :
بسیج عبارتست از مجموعه ای که درآن پاکترین انسانها، فداکارترین وآماده به کارترین جوانان کشور در راه اهداف متعالی این ملت و برای به کمال و به خوشبختی رساندن این مردم جمع شده اند و بسیج یعنی حضور ناشی از ایمان و اخلاص و انگیزه دینی و ایمان صادقانه در هر میدانی که کارآرایی و توانایی حضور درآن میدان را داراست،این معنای بسیج است در قرآن کریم در آیات متعددی به ضرورت بسیج و آمادگی مسلمانان برای مبارزه با دشمنان اشاره شده است ازجمله :
ای کسانی که ایمان آورده اید سلاح جنگ برگیرید و آنگاه دسته دسته و یا همه به یکبار متفق برای جهاد بیرون روید .
شما(ای مومنان) در مقام مبارزه با آن کافران خود را مهیا کنید و تا آن حد که بتوانید از آذوقه و تسهیلات و آلات جنگی و اسبان سواری برای تهدید دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم سازید .
هر بسیجی ابتدا باید فرهنگ بسیجی داشته باشد.فرهنگ بسیجی فرهنگ معنویت است،فرهنگ شجاعت است،فرهنگ غیرت است،فرهنگ استقلال و آزادگی است ،فرهنگ اسیر خواست های حقیر نشدن است،خواستهای زندگی برای همه مهم است،اما آنچه مهمتراست آرمان هاست،ارزش هاست،هدف است،آنها را باید مقدم داشت.بسیجی ایمان به خدا دارد.در مقابل او خاضع و خاشع است .کارها را برای رضای خدا انجام می دهد و رفتارهایش رنگ خدایی دارد.ایمان به خدا مهمترین ویژگی بسیجی است و اگر این ویژگی بسیجی نباشد ایثار و از خودگذشتگی او مفهومی ندارد .
بسیجی تقوی الهی دارد یعنی خویشتن داری او از انجام گناه و مبادرت به انجام واجبات است. بسیجی ایثار و از خودگذشتگی دارد،برآورده ساختن نیازهای جامعه و سایر افراد را برخواست خود ترجیح میدهد.او شجاعت و دلاوری دارد،حضور همه جانبه اش در صحنه های دشوار و سخت مبارزه با دشمنان و قرارگرفتن در برابر تهدیدهای همه جانبه آنان ویژگی بارز یک بسیجی است. سازمان بسیج تحت امر فرماندهی کل قوا و ولی فقیه است.و بسیجی نیز خود را تابع محض ولی فقیه میداند و حرکت خود را در عرصه هایاجتماعی،سیاسی،فرهنگی،نظامی بر محوریت رهنمودهای صبر و بردباری ،ساده زیستی،تواضع،شهادت طلبی،دشمن ستیزی،خوش اخلاقی،برخورداری از دانش و تخصص پویایی و نوآوری،غیرت دینی از دیگر ویژگیهای بسیجی است .
و خلاصه اینکه: بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکیل آن را همه مجاهدان بسیجی از اولین تا آخرین امضاء نموده اند .

تنظیم : سیفی - فرهنگ پایداری تبیان
به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و قطع دست استکبار جهانی و منافع آنها در ایران، توطئهها و فتنههای شیاطین علیه ایران روز به روز گسترش یافت. در چنین شرایطی امام خمینی در پنجم آذر 1358، فرمان تشکیل بسیج را صادر کردند و فرمودند: مملکتی که 20 میلیون جوان دارد، باید بیست میلیون ارتش داشته باشد. هنوز یک سال از صدور فرمان امام نگذشته بود که رژیم بعث عراق با هدف براندازی نظام نوپای اسلامی و با حمایت استکبار جهانی، علیه ایران دست به حمله همه جانبه زد. در چنین شرایطی بود که جوانان سلحشور، به اشاره امام به صورت خودجوش و تحت تشکلهای بسیجی به جبههها شتافتند و در طول هشت سال دفاع مقدس، با تقدیم خون خود، نهال نوپای انقلاب اسلامی را آبیاری کردند و حماسهها و رشادتهای بیسابقهای آفریدند. اینگونه بود که بسیج در تاریخ انقلاب اسلامی نه به عنوان یک نهاد نظامی صرف، بلکه به عنوان یک مکتب فرهنگی و ارزشی و کلمه طیبهای که در بین همه اقشار ملت ایران ریشه دوانیده است، مطرح میشود. مقام معظم رهبری در مورد بسیج فرمودهاند: «... اگر بخواهیم بسیج را در یک تعریف کوتاه معرفی کنیم باید بگوییم: بسیج عبارت است از مجموعهای که در آن پاکترین انسانها، فداکارترین و آماده به کارترین جوانان کشور، در راه اهداف عالی این ملت و برای کمال رساندن و به خوشبختی رساندن این کشور جمع شدهاند ... بسیج عبارت است از تشکیلاتی که در آن افراد متفرق و تنها، به یک مجموعه عظیم و منسجم، به یک مجموعه آگاه، متعهد، بصیر و بینا به مسائل کشور و به نیاز ملت، تبدیل میشوند. مجموعهای که دشمن را بیمناک و دوستان را امیدوار و خاطر جمع میکند؛ در حقیقت همه انسانهای مؤمن، آگاه، بصیر، عاشق ، متعهد و علاقهمند و آگاه به کار، در هر میدانی از میدانها هستند که برای ملت مفید است، جزء بسیجاند؛ لذا بسیج یک نام مقدس است. »

کد رخد
درپی صدورفرمان حضرت امام خمینی(ره) در 5 آذرماه سال 1359 مبنی بر تشکیل ارتش بیست میلیونی، بسیج مستضعفان تشکیل شد. شکل گیری و رشد بسیج مستضعفان حرکتی مثبت و ضروری درجهت پاسخگویی به نیاز انقلاب اسلامی بشمار می رود. بسیج این حقیقت را به اثبات رساند که می توان اساس و پایه امورسیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی انقلاب را با معیارو میزان بسیج سنجید. این تشکیلات مردمی ملی 8 سال دفاع مقدس قابلیتهای عظیم مردم مسلمان و مقاوم ایران را اثبات کرد و با خلق حماسه های جاودان توانمندی انقلاب اسلامی را به ظهوررساند.
میتوان فضل و معرفت انسان را از اندازه گرایش و عشق او به کتاب و کتابخوانی میزان کرد و میتوان از این محک گوهر آدمیان عیار گرفت.
هر روز رسانه ای و فرهنگ پروری به جمع فرهنگ سازان جهان اندیشه راه میابد، اما هرگز قدر و منزلت کتاب رو به کاهش نمیگراید و غباری بر آیینه خورشید کتاب نمینشیند. گشت و گذار در هیچ صحرایی به اندازه گرداندن دیده بر روی برگهای کتاب طراوت بخش نیست. و به حق که میان حق و باطل فاصله همان قدر است که میان گشودن و بستن کتاب.
اگر باز جویی خطا از صواب **** نیابی یکی همنشین چون کتاب
به کتاب اهمیت بدهیم
کتاب میراثی ماندگار، پدیده ای باشکوه و با ارزش و عنصری رشد افرین و روشنگر در پهنه زندگی بشر است. افتخار ما نیز در این است که فرهنگ باورهای دینی ما – یعنی آیین مقدس اسلام – مبتنی بر ارزش بینش و دانش و ارجمندی کتاب و نگارش است و خداوند منان معجزه ابدی آخرین و محبوب ترین فرستاده اش را یک کتاب قرار داده است.قرآن کریم سرامد همه کتابهای عظیم است. همچنین پیشینه فرهنگی ما و شمار کتابها و کتابخانه ها در عصر شکوفایی تمدن اسلامی و اهتمام دانشمندان اسلامی و ایرانی در پدید آوردن آثار ارزشمند جهانی، همه و همه ناظر بر اهمیت کتاب و کتابخوانی است.
وظیفه همه افراد فرهیخته و همه نهادهای فرهنگی کشور است که در اشاعه، گسترش و تقویت هرچه بیشتر مسأله کتاب و کتابخوانی اهتمام ورزند و در یک کلام، همه درد آشنایان و دل اگاهان به منظور بسیج همگانی برای گسترش فرهنگ کتاب و کتابخوانی بپا خیزند تا هنگام خجسته ای پیش آید که در آن، (کتاب) همه جا، برای همه کس و در همه وقت به وفور یافت شود و مطرح باشد و هیچ کس در هیچ جا بهانه ای برای کتاب نخواندن نداشته باشد.
جایگاه کتاب در فرهنگ و حاکمیت اسلامی
اسلام، دین اندیشه و معرفت، دین دانش و کتاب و معنویت است. چنانکه میتوان گفت اصولاً ایین اسمانی ما، پرچمدار کتاب و کتابخوانی در زمین است اندکی تأمل و کاوش در لابلای اوراق زرین تاریخ اسلام، این حقیقت را به روشنی مینمایاند.
ما وارثان نظام گرانبها، فرهنگ پویا و تمدن والای اسلامی، تا چه میزان باید به برخورداری از آثار مکتوب، فزایندگی کتاب و گستردگی کتابخوانی، دل خوش بداریم و بر خود ببالیم؟
مقام معظم رهبری با استناد به تاریخ، از حضور خجسته و پرتو افشانیهای آثار گرانسنگ اسلامی یاد میکند و با اشاره به اشتیاق و اقبال غیر مسلمانان از بهره وری از این گنجینه های شکوهمند، خاطر نشان میسازد که جاذبه شور انگیز کتاب و بالندگی دانش و فرهنگ و کتابخوانی از آغازین سالهای حیات فرخنده اسلام، چنان دامنه گسترده ای یافت که تأثیر آن تا قرنها تداوم داشت.
ما امروز میخواهیم آن حکومت و آن نظام و آن تمدن را در کشورمان پیدا و محقق کنیم پس باید به کتاب اهمیت بدهیم.
کتاب و تحول فرهنگی:
بی تردید پیرایش فرهنگ از زواید زیان آور، آرایش فرهنگ پاکی و خلوص و گسترش فرهنگ در همه سطوح و برای تمام اقشار، نیاز به تلاش و همبستگی فراوان دارد و کتاب میتواند در عرصه و میدان بخوبی به کار گرفته شود و کارایی خود را به نیکی به منصه ظهور و بروز برساند.
در تحول فرهنگی جامعه مطمعئناً نیاز به آن است که ما در باب فرهنگی و علوم و معارف بشری، هم ارتقاء فرهنگی پیدا میکنیم، هم شمول فرهنگی و هم خلوص فرهنگی، یعنی خالص کردن فرهنگ اسلامی و ایرانی خود از چیزهایی که زاید و مضر است. بلا شک معارف کنونی که در اختیار ماست بخاطر ضعف و انحطاط فرهنگی در طول دوره های اخیر دچار آن بودیم با برخی زواید مضر همراه است که بایستی فرهنگ ملت ما که بر پایه های اسلامی و بینش اسلامی هم متکی است از آن استخلاص شود این سه چیز برای تحول فرهنگی جامعه لازم است: رقاء فرهنگی، خلوص فرهنگی، شمول فرهنگی، ... هوشمندی و با فرهنگ بودن، حقاً بایستی به همه قشرها و به همه مردم گسترش پیدا کند، و این تلاش و مجاهدت لازم دارد.
سرگذشت کتاب در گذشته و حال کشور:
کتاب و مطبوعات در طول سالیان دراز، سرگذشتی پر فراز و نشیب داشته اند. در روزگار سیاه طاغوت در حالی که افکار و اندیشه های الحادی بسادگی زمینه انتشار میافتند، نشر آثار و مفاهیم اسلامی به شدت تحت کنترل رژیم بود، ولی سر انجام به برکت پیروزی انقلاب اسلامی و تحقق شعارهای اسلامی و تحقق شعارهای اصلی استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، دنیای مطبوعات هم از عطیه الهی آزادی بهره مند گردید. بدیهی است که همه فرهیختگان و آزادگان این آزادی را مبارک میدانندو خجسته میخوانند، اما به همان اندازه هم روشن استکه هرگاه کسانی بخواهند موذیانه از گسترش عظیم آثار مکتوب سوء استفاده کنند و به بهانه بهره وری از آزادی، آزادانه دست به دسیسه بازی و توطئه سازی بزنند و مجری سیاستها و نیات پلید دشمنان شوند و همسو با آنان تیشه بر ریشه اصول بنیادین باورهای اسلامی و انقلابی ملت مسلمان ایران بزنند، همه آزادیخواهان و آزاد اندیشان آنها را طرد خواهند کرد.
نقش بر جسته کتاب:
نقش برجسته، والا، حساس و سازنده کتاب در پویشهای تکامل آفرین فردی و اجتماعی ناشی از گستردگی روح ارزشی دانش و بینش و ابهت و اهمیت فرهنگ مکتوب در تاریخ بشری است، و به راستی سزاوار نیست چنین عنصر مهمی را بدست فراموشی و یا کم توجهی بسپاریم.
در اهمیت عنصر کتاب برای تکامل جامعه انسانی همین بس که تمامی ادیان آسمانی و رجال بزرگ تاریخ بشری، از طریق کتاب جاودانه مانده اند و روابط فرهنگی جامعه بشری نیز از پوشش کتاب و مبادلات فرهنگی تقویت شده است .

اسناد ارزشمند تاریخ :
اگر چه گفتن و بازگفتن از همه شگفتیهای انقلاب اسلامی و عظمتهای این دوره تاریخی تلاش مطلوبی در راه ماندگار سازی حماسه های بزرگ این روزگار است اما دفاع مقدس ما در رویارویی با حق ستیزان و متجاوزان و متجاوزان و باطل گرایان نقطه عظیم و برجسته و روشنی در این میان است. هرچند ابعاد جنگ تحمیلی به تمامی در کتابها ثبت نشده و عظمتهای توصیف ناپذیرش به بیان نیامده، با این همه تلاشهای ارزشمندی در این زمینه صورت گرفته است، به گونه ای که باید گفت مجموعه آثار ارائه شده در این زمینه، براستی اسناد ارزشمند تاریخ معاصرند.
آثار ماندگار:
یک کتاب خوب، ماندگار و تأثیر گذار، چگونه به یک اثر خاطر آفرین و ماندگار بدل میشود؟ یکی از مهم ترین ویژگیهای چنین آثاری، در نظر گرفتن این نکته مهم است که این گونه کتابها دست کم پاسخی به یکی از سوالها و یا نیازهای مخاطبان خود بدهند، پاسخی که با توجه به اولویتها، زیبا و متین و استوار و قانع کننده باشد. برای این که اثری ماندنی بشود. باید خوب باشد. آثار خوب میماند، در دلها جای میگیرند و کهنه نمیشوند. خوب هم که میگوییم یعنی پاسخ به یک سوال و یک نیاز باشد . خوب فقط معنایش این نیست که از لحاظ هنری خوب تنظیم شده باشد و خیلی عمیق باشد، بلکه ممکن است اینطور نباشد، لیکن پاسخی به یک نیاز باشد.
راستگو ترین ترازو:
در میان همه ابزارهای فرهنگی کتاب جایگاه ویژه ای دارد. تاریخ هیچ تمدنی خالی از کتاب و کتابت نبوده.میتوان کتاب را در کنار مبارک ترین پدیده های بشری – وبلکه الهی – نشاند.کتاب خاموش ترین آوازی است که در خانه های ما میپیچد و چه سرها را که به سامان میرساندو چه دلها را که به گرمی مینشاند. کتاب راستگو ترین ترازویی است که میتوان فرهیختگی اقوام را با ان سنجید و سبز ترین برگی است که جز به نسیم معرفت نمیرقصد.
پیر راه است برای سالکان
خرد ناب است برای عقل ورزان
آیینه شوق است برای سوخته دلان
پیشوای داناست برای راه گم کردگان
گنج روان است برای سودا گران
و همراه لایق است برای پیامبران
روز کتاب و کتاب خوانی
پدید آورنده : عبداللطیف نظری ،
نقش کتاب در انتقال علومکتاب، محصول تجربه های بشری و خلاقیت های ذهنی و آموخته های دراز مدت انسان است. سهم کتاب در انتقال دانش ها گاهی به مراتب بیشتر و فراتر از دیگر ابزار آموزشی است. پدید آوردن آثار علمی و فرهنگ مکتوب از توصیه های مهم اولیای دین است و به گسترش دانش کمک می کند و به عنوان یک میراث فرهنگی برای نسل های آینده ماندگار می شود. امام صادق علیه السلام به مفضّل بن عمر فرمودند: «دانش خود را بنویس و آن را در میان برادرانت منتشر ساز». سفارش امام حسن علیه السلام به نگارش آثار علمیکتاب وسیله ای است که دانش بشری به مدد آن از تباه شدن مصون می ماند و به آیندگان منتقل می شود. از این رو پیشوایان معصوم علیه السلام توجه ویژه ای به فرهنگ مکتوب داشتند و همواره پیروان خویش را به حفظ دانش و نوشتن آن سفارش می فرمودند. در حدیث می خوانیم که امام حسن مجتبی علیه السلام فرزندان و برادرزادگان خویش را جمع کردند و در زمینه دانش اندوزی و نگارش آثار علمی چنین توصیه فرمودند: «شما کوچک ترهای قوم هستید و به زودی بزرگانِ قوم خواهید شد. پس دانش بیاموزید. هرکس از شما نتواند علم را حفظ کند و به خاطر بسپارد، آن را بنویسد و در خانه اش قرار دهد». جایگاه دانش و کتاب از منظر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلمتوجّه اسلام به حفظ و گسترش میراث علمی، جایگاه والای دانش و کتاب را از دیدگاه این دین مبین نشان می دهد. از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است که فرمود: «هرگاه که مؤمنی از دنیا برود و یک ورق از خود بر جای گذارد که در آن دانشی مکتوب است، همان برگه در روز قیامت، میان او و آتش، پوشش و مانعی خواهد بود». کتاب های ناسالمبی تردید، به همان اندازه که می توانیم از کتاب بهره بگیریم، ممکن است در معرض آفت ها و خطرهای نوشته های سست و بیمار و مسموم و انحرافی هم قرار گیریم. راه دادن کتاب های ناسالم به مدرسه ها و خانه ها، در واقع مسمومیت فکری و اخلاقی نسل ما را به دست خودمان فراهم می آورد. بنابراین، نظارت بر چاپ کتاب و بررسی محتوای آن، در جامعه سلامت خواه و دوراندیش ضروری است. آنان که به سلامت اندیشه و باورها و گرایش های افراد جامعه دل بستگی دارند، نمی پذیرند که در عرضه آثار منتشر شده، حدّ و مرز و نظارت و محدودیتی نباشد. کتاب و کتاب خانهوقتی کتاب، حاصل اندیشه ها و تجربه های اهل اندیشه و معرفت باشد، کتابخانه نیز کانون همایش صاحب نظران و موزه پرطراوت و شاداب دانشمندان و صاحبان معارف خواهد بود. همان گونه که در باغ و بوستان، خاطر انسان نشاط می یابد، سیر در بوستان کتاب نیز مشام جان را شاداب و معطر می سازد. بی مناسبت نیست که در روایات ما، از کتاب به عنوان بوستان دانشمندان یاد شده و همدم و سخن گویی شایسته به شمار آمده است. کسی که قدم در کتابخانه می گذارد، به گلگشت دل انگیز و مجمع دانشمندان و دانایان قدم نهاده است. طبیعی است که در چنین محیطی، انسان احساس نشاط می کند و روحش بالنده می شود. مطالعه و کتابخوانیوقتی جهل و بی خبری، جامعه ای را از پای درآورد، یا شبهه ها ذهن جوانان را فلج کند، بدون شک یکی از مهم ترین کارهایی که می تواند آفت جهل را بزداید، مطالعه است و آنچه می تواند شبهه های ذهنی را دفع کند و ایمان و اطمینان را به قلب ها باز آورد، کتاب خوانی است. گرفتاران در چنبره پرسش ها و محاصره شدگان در میان انبوه شبهه ها، می توانند برای استمداد فکری به کتابخانه مراجعه کنند و از آن جا نیرو گیرند و به جنگ شبهه ها بروند و پاسخی در برابر القائات و شبهه افکنی های دیگران بیابند.
آثار روحیِ انس گرفتن با کتاببی گمان، هیچ ذخیره و میراثی سودمندتر و با ارزش تر از کتاب نیست؛ چرا که کتاب، مایه آرامش روحی انسان است. حضرت علی علیه السلام فرمودند: «کسی که به کتاب ها تسلّی و آرامش بیابد، هرگز آرامش را از دست نخواهد داد.» کتاب همدمی است که اندوه را می زداید و مطالعه کننده را از تنهایی در می آورد و به او حکمت های جان پرور می آموزد. بردباری کتابدار در برخورد با کودکاندر کتابخانه هایی که در مدرسه ها، مسجدها و روستاها تأسیس می شود، نحوه برخورد متولیان کتابخانه با مراجعه کنندگان بسیار مهم است. مراجعه کنندگان به کتابخانه ها، گاهی کودکان و نوجوانانند و گاهی بزرگ ترها و حتی دانش آموختگان و اهل معرفت. نحوه برخورد با هریک از این گروه ها متفاوت است و آیین مناسب خود را می طلبد. اگر سر و کار کتابدار با کودکان است، حوصله و بردباری بیشتری لازم است تا هم بازیگوشی کودکان، زیان هایی به بار نیاورد و هم آنان به کتابخانه و مطالعه رغبت کنند. امین بودن کتابداریکی از وظایف اخلاقی کتابدار، امین بودن و متعهد بودن است. کتابدار، نسبت به کتاب ها باید امین باشد و از ضایع شدن و مفقود شدن آنها ناراحت شود و خراب شدن کتاب ها او را رنج دهد و کتاب ها را مثل فرزندان خود بداند. او باید در امانت دادن کتاب دقت و تعهد لازم را نشان دهد، تا با گم شدن و کم شدن کتاب ها مواجه نشود. |
آغاز هفته کتاب و کتاب خوانی
![[تصویر: book.jpg]](http://www.talif.sch.ir/themes/talif_fa/images/book.jpg)
اشاره
کتاب، بهترین رابط میان گذشته و حال، و تنها مونس انسان های اندیشمند است. کتاب، حتی در روزگار پیشرفت های چشم گیر بشر در عرصه های دانش و نوآوری نیز، نه تنها اهمیت خود را از دست نداده، که جلوه های گسترده تر، تازه تر و پایدارتری یافته است. بی گمان آنان که گام های بلندی در وادی پیشرفت های گوناگون برداشته اند، هرگز با کتاب و کتاب خوانی بیگانه نبوده اند، بلکه مطالعه را، عنصر اصلی و ضروری در زندگی خود می دانسته اند.
تاریخچه کتاب
تمدن، با خط و کتابت آغاز شده و استمرار یافته است و آینده آن نیز در گرو تکامل این ابزار بزرگ فرهنگی است. مصریان و یونانیان، از قدیم ترین ملت هایی بودند که با کاغذ و کتابت آشنایی داشتند. در آن زمان، تمام کتاب ها به زبان یونانی نوشته می شد. بدین ترتیب، هر کتابی که به زبان یونانی نوشته می شد، تقریباً برای همه مردم تحصیلکرده قابل فهم می نمود.(1) اعتقادات مذهبی و گرایش های دینی، خود از بزرگ ترین مشوّق ها در پیدایش خط و تکامل آن به شمار می آمد؛ البته نیازمندی های تجاری و اقتصادی نیز در این زمینه سهم مهمی ایفا می کرد.(2) خط، در آغاز بر روی پوست، سنگ، فلز مفرغ و بعدها به دست مردم بین النهرین، بر لوحه هایی از گِل
______________________________
1. ویل و آریل دورانت، تاریخ تمدن، تهران، سازمان آموزش انقلاب اسلامی، 1365، ص 671.
2. همان، ص 225.
نوشته می شد. آنها سطح گل را با قشری از پوست می پوشاندند و روی آن می نوشتند. کتاب ها بعدها به صورت طومارهایی بزرگ درآمدند که برای محافظت، آنها را در غلاف های خاصی می نهادند.(1)
اسلام؛ دینِ دانش
مطالعه و افزایش آگاهی، سفارشی دینی است. اسلام، دینِ دانش است و مسلمانان را به دانش اندوزی توصیه می کند. اسلام زمانی که با کافران مواجه می شود، از آنها برهان می طلبد و انسان های دانا را با انسان های نادان برابر نمی داند. این دین آسمانی، همواره براین امر تأکید می کند که دانایان خلق، همواره ترسشان از خدا بیشتر است. سینه عالم، صندوقچه آرا و افکار دیگران نیست، بلکه عالِم کسی است که نور دانش وجودش را فرا گرفته است و در مورد دیگران و جهل آنها احساس مسئولیت می کند. قرآن کریم، دانش را پایه ایمان و بسیار پراهمیت می داند(2) و در این میان، کتاب، در رسیدن به دانش سهم اصلی را عهده دار است.
کتاب در روایات
دباره جایگاه کتاب و نوشتارهای سازنده، در آموزه های دینی سخنان گهرباری وجود دارد. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمود: «هرگاه مؤمن پس از مرگ خویش، تنها برگ کاغذی را که بر روی آن دانش نگاشته باشد از خود به جای گذارد، آن ورقه در روز قیامت، پوششی میان او و آتش خواهد بود...».(3) امام صادق علیه السلام هم فرمود: «بنویس و علم خویش را میان برادران ایمانی خویش منتشر کن. پس چون مُردی، کتاب هایت را فرزندانت ارث برند. همانا زمانی بر مردم خواهد آمد که جز با کتاب های خویش، با چیزی انس نمی گیرند».(4)
کتاب و کتاب خوانی از دیدگاه مقام معظم رهبری
نقش برجسته کتاب: «در اهمیت عنصر کتاب برای تکامل جامعه انسانی همین بس که تمامی ادیان آسمانی و رجال بزرگ تاریخ بشری، از طریق کتاب جاودانه مانده اند و روابط فرهنگی جامعه بشری نیز از پوشش کتاب و مبادلات فرهنگی تقویت شده است».(5)
______________________________
1. همان، ص 227.
2. مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1363، ج 18، ص 248؛ ج 16، ص 485.
3. بحارالانوار، ج 20، ص 144، به نقل از همان .
4. بحارالانوار، ج2، ص 150، به نقل از غلامرضا فدایی، کتاب و کتاب خانه، مدیریت توسعه، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1375، ص 4.
5. پیام به مناسبت برگزاری اولین نمایشگاه کتاب تهران 14/8/1368، به نقل از کتاب و کتاب خوانی از دیدگاه مقام معظم رهبری، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378، ص 12
بهره گیری از امکانات جدید: «الان یک کتاب خانه عظیم را در چند دیسک کوچک جای می دهند. گفته اند که ابوالفرج اصفهانی، چهل شتر کتاب بار می زد و با خودش به اینجا و آنجا می برد.... امروز دنیا این طوری شده است. باید از اینها استفاده کرد و بهره برد».(1)
خوب خواندن کتاب و کتاب خوب خواندن: «کتاب خوانی چیزی است که برای یک ملت فریضه و لازم است. آن مردمی که اهل کتاب خواندن باشند، از لحاظ معلومات و ذکاوت و هوشیاری، با مردمی که با کتاب و مطبوعات انس نداشته باشند، تفاوت می کنند. خوش بختانه کتاب زیاد است... . نمی خواهم عرض کنم که همه آنچه چاپ می شود، کتاب های خوب و مفیدی است... . ای بسا کتاب هایی چاپ می شوند و به بازار می آیند که مضرّ است... اما برخی چه از لحاظ علمی، چه فرهنگی، چه از جهات دینی و... مفیدند.
معارفی که در کتاب ها هست، مردم ما از آن بی نیاز نیستند. باید این کتاب ها را بخوانند. انس با کتاب، چیز با ارزشی است و من خواهش می کنم همه با کتاب انس پیدا کنند».(2)
اهمیت کتاب و کتاب خوانی: «برگزاری هفته کتاب در کشور عزیز ما و اعلام آن... برای این جانب مژده و مایه امیدواری است. امروز هر اقدامی که به گسترش سطح آگاهی عمومی بینجامد و نیروی تفکر و قدرت درک معارف را در مردم با استعداد ما تقویت کند، حسنه ای بزرگ است. کتاب، دروازه ای به سوی جهان گسترده دانش و معرفت است و کتاب خوب، یکی از بهترین ابزارهای کمال بشری است. ... کسی که با این دنیای زیبا و زندگی بخش (دنیای کتاب) ارتباط ندارد، بی شک از مهم ترین دست آورد انسانی و نیز از بیشترین معارف الهی و بشری محروم است... . برای یک فرد، توفیق عظیمی است که با کتاب مأنوس و همواره در حال بهره گیری از آن، یعنی آموختن چیزهای تازه باشد».(3)
______________________________
1. نک: حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام رهبری، ج 2، صص 72 ـ 74، به نقل از همان، ص 19.
2. مصاحبه با خبرنگار صدا و سیما 17/2/1371؛ همان، ص 91.
3. پیام به مناسبت آغاز هفته کتاب 4/10/1372، به نقل از همان، صص 45 ـ 46.![[تصویر: book12.jpg]](http://sepehr04.ir/images/generic/book12.jpg)
زندگی نامه استاد شهـریار
( بخشی ازاین متن در زمان حیات استاد، نگاشته شده است )
اصولاً شرح حال و خاطرات زندگی شهـریار در خلال اشعـارش خوانده می شود و هـر نوع تـفسیر و تعـبـیـری کـه در آن اشعـار بـشود به افسانه زندگی او نزدیک است و حقـیـقـتاً حیف است که آن خاطرات از پـرده رؤیا و افسانه خارج شود.
گو اینکه اگـر شأن نزول و عـلت پـیـدایش هـر یک از اشعـار شهـریار نوشـته شود در نظر خیلی از مردم ارزش هـر قـطعـه شاید ده برابر بالا برود، ولی با وجود این دلالت شعـر را نـباید محـدود کرد.
شهـریار یک عشق اولی آتـشین دارد که خود آن را عشق مجاز نامیده. در این کوره است که شهـریار گـداخـته و تصـفیه می شود. غالـب غـزل هـای سوزناک او، که به ذائـقـه عـمـوم خوش آیـنـد است، یادگـار این دوره است. این عـشـق مـجاز اسـت کـه در قـصـیـده ( زفاف شاعر ) کـه شب عـروسی معـشوقه هـم هـست، با یک قوس صعـودی اوج گـرفـتـه، به عـشق عـرفانی و الهـی تـبدیل می شود. ولی به قـول خودش مـدتی این عـشق مجاز به حال سکـرات بوده و حسن طبـیـعـت هـم مـدتهـا به هـمان صورت اولی برای او تجـلی کرده و شهـریار هـم با زبان اولی با او صحـبت کرده است.

بعـد از عـشق اولی، شهـریار با هـمان دل سوخـته و دم آتـشین به تمام مظاهـر طبـیعـت عـشق می ورزیده و می توان گـفت که در این مراحل مثـل مولانا، که شمس تـبریزی و صلاح الدین و حسام الدین را مظهـر حسن ازل قـرار داده، با دوستـان با ذوق و هـنرمـنـد خود نـرد عـشق می بازد. بـیـشتر هـمین دوستان هـستـند که مخاطب شعـر و انگـیزهًَ احساسات او واقع می شوند. از دوستان شهـریار می تـوان مرحوم شهـیار، مرحوم استاد صبا، استاد نـیما، فـیروزکوهـی، تـفـضـلی، سایه، و نگـارنده و چـند نـفر دیگـر را اسم بـرد.
شرح عـشق طولانی و آتـشین شهـریار در غـزل هـای ماه سفر کرده، توشهً سفـر، پـروانه در آتـش، غـوغای غـروب و بوی پـیراهـن مشـروح است و زمان سخـتی آن عـشق در قـصیده " پـرتـو پـایـنده " بـیان شده است و غـزل هـای یار قـدیم، خـمار شـباب، ناله ناکامی، شاهـد پـنداری، شکـرین پـسته خاموش، تـوبـمان و دگـران ، نالـه نومیـدی ، و غـروب نـیـشابور حالات شاعـر را در جـریان آن عـشق حکـایت می کـند. شهـریار در دیوان خود از خاطرات آن عـشق غزل ها و اشعار دیگری دارد از قـبـیل حالا چـرا، دستم به دامانـت و ... که مطالعـهً آنهـا به خوانندگـان عـزیز نـشاط می دهـد.
عـشق هـای عارفانه شهـریار را می توان در خلال غـزل هـای انتـظار، جمع و تـفریق، وحشی شکـار، یوسف گـمگـشته، مسافرهـمدان، حراج عـشق، ساز صبا، و نای شـبان و اشگ مریم، دو مرغ بـهـشتی، و غـزل هـای ملال محـبت، نسخه جادو، شاعـر افسانه و خیلی آثـار دیگـر مشاهـده کرد. برای آن که سینمای عـشقی شهـریار را تـماشا کـنید، کافی است که فـیلمهای عـشقی او را که از دل پاک او تـراوش کرده ، در صفحات دیوان بـیابـید و جلوی نور دقـیق چـشم و روشـنی دل بگـذاریـد. هـرچـه ملاحـظه کردید هـمان است که شهـریار می خواسته زبان شعـر شهـریار خـیلی ساده است.
محـرومیت و ناکامی های شهـریار در غـزل هـای گوهـر فروش، ناکامی ها، جرس کاروان، ناله روح، مثـنوی شعـر، حکـمت، زفاف شاعـر، و سرنوشت عـشق به زبان خود شاعر بـیان شده و محـتاج به بـیان من نـیست.
خیلی از خاطرات تـلخ و شیرین شهـریار از کودکی تا امروز در هـذیان دل، حیدر بابا، مومیایی و افسانه ی شب به نـظر می رسد و با مطالعـه آنهـــا خاطرات مزبور مشاهـده می شود.
شهـریار روشن بـین است و از اول زندگی به وسیله رویا هـدایت می شده است. دو خواب او که در بچـگی و اوایل جـوانی دیده، معـروف است و دیگـران هـم نوشته اند.
اولی خوابی است که در سیزده سالگی موقعـی که با قـافله از تـبریز به سوی تهـران حرکت کرده بود، در اولین منزل بـین راه - قـریه باسمنج - دیده است؛ و شرح آن این است که شهـریار در خواب می بـیـند که بر روی قـلل کوهـها طبل بزرگی را می کوبـند و صدای آن طبل در اطراف و جـوانب می پـیچـد و به قدری صدای آن رعـد آساست که خودش نـیز وحشت می کـند. این خواب شهـریار را می توان به شهـرتی که پـیدا کرده و بعـدها هـم بـیشتر خواهـد شد تعـبـیر کرد.
خواب دوم را شهـریار در 19 سالگـی می بـیـند، و آن زمانی است که عـشق اولی شهـریار دوران آخری خود را طی می کـند و شرح خواب به اختصار آن است که شهـریار مـشاهـده می کـند در استـخر بهـجت آباد (قـریه ای واقع در شمال تهـران که سابقاً آباد و با صفا و محـل گـردش اهـالی تهـران بود و در حال حاضر جزو شهـر شده است) با معـشوقهً خود مشغـول شـنا است و غـفلتاً معـشوقه را می بـیـند که به زیر آب می رود، و شهـریار هـم به دنبال او به زیر آب رفـته ، هـر چـه جسـتجو می کـند، اثـری از معـشوقه نمی یابد؛ و در قعـر استخر سنگی به دست شهـریار می افـتد که چـون روی آب می آید ملاحظه می کـند که آن سنگ، گوهـر درخشانی است که دنـیا را چـون آفتاب روشن می کند و می شنود که از اطراف می گویند گوهـر شب چـراغ را یافته است. این خواب شهـریار هـم بـدین گـونه تعـبـیر شد که معـشوقـه در مـدت کوتاهی از کف شهـریار رفت و در منظومهً ( زفاف شاعر ) شرح آن به زبان شهـریار به شعـر گـفـته شده است و در هـمان بهـجت آباد تحـول عـارفانه ای به شهـریار دست می دهـد که گـوهـر عـشق و عـرفان معـنوی را در نـتـیجه آن تحـول می یابد.
شعـر خواندن شهـریار طرز مخصوصی دارد - در موقع خواندن اشعـار قافـیه و ژست و آهـنگ صدا ، هـمراه موضوعـات تـغـیـیر می کـند و در مـواقـع حسـاس شعـری ، بغـض گـلوی او را گـرفـته و چـشـمانـش پـر از اشک می شود و شـنونده را کاملا منـقـلب مـی کـند.
شهـریار در موقعـی که شعـر می گـوید به قـدری در تـخـیل و اندیشه آن حالت فرو می رود که از موقعـیت و جا و حال خود بی خـبر می شود. شرح زیر نمونهً یکی از آن حالات است که نگـارنـده مشاهـده کرده است: 
هـنـگـامی که شهـریار با هـیچ کـس معـاشرت نمی کرد و در را به روی آشنا و بـیگـانه بـسته و در اطاقـش تـنـها به تخـیلات شاعـرانه خود سرگـرم بود، روزی سر زده بر او وارد شدم . دیـدم چـشـمهـا را بـسـته و دسـتـهـا را روی سر گـذارده و با حـالـتی آشـفـته مرتـباً به حـضرت عـلی عـلیه السلام مـتوسل می شود. او را تـکانی دادم و پـرسیدم این چـه حال است که داری؟ شهـریار نفـسی عـمیـق کشیده، با اظهـار قـدردانی گـفت مرا از غرق شدن و خـفگـی نجات دادی. گـفـتم مگـر دیوانه شده ای؟ انسان که در اطاق خشک و بی آب و غـرق، خفـه نمی شود. شهـریار کاغـذی را از جـلوی خود برداشتـه، به دست من داد. دیدم اشعـاری سروده است که جـزو افسانهً شب به نام سمفونی دریا ملاحظه می کـنـید.
شهـریار بجـز الهـام شعـر نمی گوید. اغـلب اتـفاق می افـتد که مـدتـهـا می گـذرد، و هـر چـه سعـی می کـند حتی یک بـیت شعـر هـم نمی تـواند بگـوید. ولی اتـفاق افـتاده که در یک شب که موهـبت الهـی به او روی آورده، اثـر زیـبا و مفصلی ساخته است. هـمین شاهـکار تخـت جـمشید، کـه یکی از بزرگـترین آثار شهـریار است، با اینکه در حدود چـهـارصد بـیت شعـر است در دو سه جـلسه ساخـته و پـرداخـته شده است.
شهـریار دارای تـوکـلی غـیرقـابل وصف است، و این حالت را من در او از بدو آشـنایی دیـده ام. در آن موقع که به عـلت بحـرانهـای عـشق از درس و مـدرسه (کـلاس آخر طب) هـم صرف نظر کرده و خرج تحـصیل او به عـلت نارضایتی، از طرف پـدرش قـطع شده بود، گـاه می شد که شهـریار خـیلی سخت در مضیقه قرار می گـرفت. به من می گـفت که امروز باید خرج ما برسد و راهی را قـبلا تعـیـیـن می کرد. در آن راه که می رفـتـیم، به انـتهـای آن نرسیده وجه خرج چـند روز شاعـر با مراجـعـهً یک یا دو ارباب رجوع می رسید. با آنکه سالهـاست از آن ایام می گـذرد، هـنوز من در حیرت آن پـیشامدها هـستم. قابل توجه آن بود که ارباب رجوع برای کارهای مخـتـلف به شهـریار مـراجـعـه می کردند که گـاهـی به هـنر و حـرفـهً او هـیچ ارتـباطی نـداشت - شخـصی مراجـعـه می کرد و برای سنگ قـبر پـدرش شعـری می خواست یا دیگـری مراجـعـه می کرد و برای امـر طـبی و عـیادت مـریض از شهـریار استـمداد می جـست، از اینـهـا مهـمـتر مراجـعـهً اشخـاص برای گـرفـتن دعـا بود.
خـدا شـناسی و معـرفـت شهـریار به خـدا و دیـن در غـزل هـای جـلوه جانانه، مناجات، درس محـبت، ابـدیـت، بال هـمت و عـشق، درکـوی حـیرت، قـصیده تـوحـید، راز و نـیاز، و شب و عـلی مـندرج است.
عـلاقـه به آب و خـاک وطن را شهـریار در غـزل عید خون و قصاید مهـمان شهـریور، آذربایـجان، شـیون شهـریور و بالاخره مثـنوی تخـت جـمشـید به زبان شعـر بـیان کرده است. الـبـته با مطالعه این آثـار به مـیزان وطن پـرستی و ایمان عـمیـقـی که شهـریار به آب و خاک ایران و آرزوی تـرقـی و تـعـالی آن دارد، پـی بـرده می شود.
تـلخ ترین خاطره ای که از شهـریار دارم، مرگ مادرش است که در روز 31 تـیرماه 1331 اتـفاق افـتاد - هـمان روز در اداره به این جانب مراجعـه کرد و با تاثـر فوق العـاده خـبر شوم را اطلاع داد - به اتـفاق به بـیمارستان هـزار تخـتخوابی مراجـعـه کردیم و نعـش مادرش را تحـویل گـرفـته، به قـم برده و به خاک سپـردیم. حـالـتی که از آن مـرگ به شهـریار دست داده ، در منظومه ی � ای وای مادرم � نشان داده می شود. تا آنجا که می گوید:
می آمدیم و کـله من گیج و منگ بود
انگـار جـیوه در دل من آب می کـنند
پـیـچـیده صحـنه های زمین و زمان به هـم
خاموش و خوفـناک هـمه می گـریختـند
می گـشت آسمان که بـکوبد به مغـز من
دنیا به پـیش چـشم گـنهـکار من سیاه
یک ناله ضعـیف هـم از پـی دوان دوان
می آمد و به گـوش من آهـسته می خلیـد:
تـنـهـا شـدی پـسـر!
شیرین ترین خاطره برای شهـریار این روزها دست می دهـد و آن وقـتی است که با دخـتر سه ساله اش شهـرزاد مشغـول و سرگـرم ا ست.
شهـریار در مقابل بچـه کوچک مخـصوصاً که زیـبا و خوش بـیان باشد، بی اندازه حساس است؛ خوشبختانه شهـرزادش این روزها همان حالت را دارد که برای شهـریار 51 ساله نعـمت غـیر مترقبه ای است. موقعی که شهـرزاد با لهـجـه آذربایجانی شعـر و تصـنیف فارسی می خواند، شهـریار نمی تواند کـثـرت خوشحالی و شادی خود را مخفی بدارد.
نام کامل شهـریار سید محـمـد حسین بهـجـت تـبـریـزی است. در اوایل شاعـری (بهـجـت) تخـلص می کرد و بعـداً دوباره با فال حافظ تخـلص خواست که دو بـیت زیر شاهـد از دیوان حافظ آمد و خواجه تخـلص او را (شهـریار) تعـیـیـن کرد:
که چرخ سکه دولت به نام شهـریاران زد
غم غریبی و غربت چو بر نمی تابم
به شهـر خود روم و شهـریار خود باشم
و شاعـر ما بهـجت را به شهـریار تـبـدیل کرد و به هـمان نام هـم معـروف شد . تاریخ تـولـدش 1285 خورشیدی و نام پـدرش حاجی میرآقا خشگـنابی است که از سادات خشگـناب (قـریه نزدیک قره چـمن) و از وکـلای مبرز دادگـستـری تـبـریز، و مردی فاضل و خوش محاوره و از خوش نویسان دوره خود و با ایمان و کریم الطبع بوده است و در سال 1313 مرحوم و در قـم به خاک سپرده شد.
شهـریار تحـصـیلات خود را در مدرسه متحده و فیوضات و متوسطه تـبـریز و دارالفـنون تهـران خوانده و تا کـلاس آخر مـدرسهً طب تحـصیل کرده است و در چـند مریضخانه هـم مدارج اکسترنی و انترنی را گـذرانده است ولی د رسال آخر به عـلل عـشقی و ناراحـتی خیال و پـیشامدهای دیگر از ادامه تحـصیل محروم شده است و با وجود مجاهـدت هـایی که بعـداً توسط دوستانش به منظور تعـقـیب و تکـمیل این یک سال تحصیل شد، معـهـذا شهـریار رغـبتی نشان نداد و ناچار شد که وارد خـدمت دولتی بـشود. چـنـد سالی در اداره ثـبت اسناد نیشابور و مشهـد خـدمت کرد و در سال 1315 به بانک کـشاورزی تهـران داخل شد و تا کـنون هـم در آن دستگـاه خدمت می کند.
شهـرت شهـریار تـقـریـباً بی سابقه است ، تمام کشورهای فارسی زبان و ترک زبان، بلکه هـر جا که ترجـمه یک قـطعـه او رفته باشد، هـنر او را می سـتایـند. منظومه (حـیـدر بابا) نـه تـنـهـا تا کوره ده های آذربایجان، بلکه به ترکـیه و قـفـقاز هـم رفـته و در ترکـیه و جـمهـوری آذربایجان چـنـدین بار چاپ شده است، بدون استـثـنا ممکن نیست ترک زبانی منظومه حـیـدربابا را بشنود و منـقـلب نـشود.
شهـریار در تـبـریز با یکی از بـستگـانش ازدواج کرده، که ثـمره این وصلت دخـتری سه ساله به نام شهـرزاد و دخـتری پـنج ماهـه بـه نام مریم است.
روز بزرگداشت استاد سید محمد حسین شهریار
۲۷ شهریور
از عمر ادبیات پهناور و گرانبار فارسی، بیش از هزار سال میگذرد، در این مدت کشور ایران، فراز و فرودها و ناکامیهای بسیار دیده و دورانهای تلخ و شیرین زیادی را پشت سرگذاشته است.
فرزندان این سرزمین در این گستره زمانی و مکانی پهناور، در زمینه های گوناگون دانشهای بشری، تلاشها کرده و تجربهها اندوخته و از جهان پر رمز و راز علم و دانش، ره آوردهای بسیار با ارزش و ماندگار، به جامعه انسانیت پیشکش کردهاند و از همین رهگذر بوده است که قرنها، یافتهها و تجربهها و علوم و دانش مسلمین، بویژه مسلمانان ایران، چشمان کنجکاو جهانیان را خیره کرده و به خود مشغول داشته است.
ادبیات پر بار فارسی، جلوه گاه راستین انعکاس تلاشهای هزار ساله مردم مسلمان فارسی زبان در زمینههای گوناگون هنر و معارف از حماسه و داستانهای دلکش و جذاب و تاریخ و افسانه و سیر و تفسیر قرآن و علم و عرفان و فلسفه و اخلاق است، و از اینرو، گویی از لحاظ گستردگی در مفاهیم و اشتمال بر انواع ادبی، به رود پر آب و پهناور و زلالی می ماند که عطش هر تشنهای را ـ با هر ذوق و سلیقهای که باشدـ فرو می نشاند و این معنا را باید در انگیزه های اصیل این فرهنگ جستجو کرد.
زبان و ادبیات فارسی در کشورهای دیگر
زبان و ادبیات فارسی به عنوان دومین زبان جهان اسلام و زبان حوزه فرهنگ و تمدن ایرانی، با هزاران آثار گران سنگ در زمینه های مختلف ادبی، عرفانی، فلسفی، کلامی، تاریخی، هنری و مذهبی همواره مورد توجه و اعتقاد ایرانیان و مردمان سرزمینهای دور و نزدیک بوده است. علیرغم حوادث و رویدادهای پر تب و تاب و گاه ناخوشایند سه سده اخیر، باز هم این زبان شیرین و دلنشین در دورترین نقاط جهان امروزه حضور و نفوذ دارد.
این حضور و نفوذ حکایت از آن دارد که در ژرفای زبان و ادب فارسی آنقدر معانی بلند و مضامین دلنشین علمی، ادبی، اخلاقی و انسانی وجود دارد، که هر انسان سلیم الطبعی با اطلاع و آگاهی از آنها، خود بخود به فارسی و ذخایر مندرج در آن دل می سپرد. اگر چنین نبود، ترجمه و تألیف هزاران کتاب و مقاله از سوی خارجیان درباره آثار جاودان و جهانی ادب فارسی مانند؛ شاهنامه فردوسی، خمسه حکیم نظام گنجوی، گلستان و بوستان شیخ اجل، مثنوی مولانا جلال الدین بلخی، غزلیات خواجه حافظ شیرازی و رباعیات حکیم عمر خیٌام چهره نمی بست و هزاران ایرانشناس و ایران دوست غیر ایرانی دل و عمر بر سر شناخت، فهم، تفسیر و ترجمه این آثار ارزنده در نمی باختند.
زبان فارسی به عنوان یکی از زبانهای اسلامی، و زبان حوزه فرهنگ و تمدن ایرانی علاوه بر ایران، در سرزمینهایی مانند؛ هند، افغانستان، پاکستان، تاجیکستان، بنگلادش، ازبکستان، ارمنستان و آذربایجان هنوز هم علاقه مندان و هواداران بسیاری دارد. در میان این کشورها، کشور هند وضع خاصی دارد. چرا که زبان فارسی قریب به هزار سال زبان دین و زبان رایج در دادگاهها و دربارهای آن بوده است.
ورود و حضور زبان فارسی در سرزمین هند سبب گردید تا شاعران، نویسندگان و عارفان بزرگ هندی، این زبان را برای بیان افکار و احساسات خویش برگزینند و هزاران اثر گرانبها و ارزشمند در زمینه های ادبیات، عرفان، فلسفه، کلام، زبانشناسی، تفسیر و تاریخ بوجود آورند. با اقتدار حکومتهای مسلمان و گسترش روابط با ایران و مهاجرت ایرانیان به هند زبان فارسی رفته رفته رونق یافت و تا بدانجا پیش رفت که زبان علم و سیاست شبه قاره گردید.
حضور همه جانبه زبان و فرهنگ فارسی تا آمدن انگلیسی ها در قرن هفدهم ادامه داشت. اما از این تاربخ به بعد، این حضور اندک اندک کم رنگ شد و حتی آرام آرام زبانهای محلی و انگلیسی جای آن را گرفتند، به طوریکه از اواسط قرن نوزدهم، زبان وادبیات فارسی بتدریج ضعیف و ضعیفتر شد و ستاره درخشان آن رو به افول نهاد.
با برچیده شدن بساط استعمارگران انگلیسی در سال 1947، فارسی به دوران تازه ای قدم نهاد و صدها دانشگاه و مدرسه علوم دینی به زبان فارسی توجه نشان دادند. در همان حال برخی جریانهای سیاسی و فکری و مذهبی سعی کردند تا زبان فارسی را بی اعتبار و از کار افتاده جلوه دهند. ولی تلاش آنها به ثمر نرسید و همچنان شعر و ادب فارسی گوی سبقت را در جهان ادب ربوده و به خود اختصاص داده است و چه خوش گفته اند که زبان فارسی شکرشکن و خوش گفتار است.
| رئیسجمهوری میهمان ویژه روز ملی شعر و ادب میشود | |
| مراسم گرامیداشت روز ملی شعر و ادب فارسی با حضور محمود احمدینژاد رئیسجمهوری کشورمان 26 شهریور در تالار وحدت برگزار میشود. | |
|
به گزارش خبرنگار مهر، همایش ملی روز شعر و ادب پارسی 26 شهریور ماه و سالروز در گذشت محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، با حضور محمود احمدینژاد رئیسجمهور و سیدمحمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار میشود. در این مراسم که با حضور بیش از 400 نفر از شاعران کشور برگزار میشود، برخی از چهرههای شاخص شعر معاصر به شعرخوانی خواهند پرداخت. همچنین تجلیل از هفت نفر از شاعران پیشکسوت کشور با حضور رئیس جمهور نیز از دیگر برنامههای این مراسم به شمار میرود. این همایش از ساعت 20 روز یکشنبه 26 شهریور در تالار وحدت تهران برگزار میشود. روز ملی شعر و ادب پارسی برای نخستینبار با پیشنهاد یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در سال 1381 در کمیسیون فرهنگی مجلس مطرح و به منظور تصویب به کمیسیون فرهنگی شواری عالی انقلاب فرهنگی ارسال شد و به تصویب رسید. علی اصغر رحماندوست، نماینده سابق مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی در آن زمان دلیل پیشنهاد خود را بیتوجهی به شعر بیان کرده بود که یکی از مهمترین وجوه هنر و حافظ تاریخی ملت ایران به زعم او بود. |
روز جهانی مبارزه با بی سوادی
پدید آورنده : ، صفحه 71
ـ یک جرعه آفتابـ اشارهـ آورده اند که...یک جرعه آفتاببه کوشش: ابرهیم اخوی● پیامبر اعظم(ص): «برتری دانشمند بر عابد، مانند برتری ماه شب چهاردهم بر سایر ستاره هاست».[1] ● پیامبر اعظم(ص): «دانا در میان نادانان همانند زنده ای است در میان مردگان».[2] ● پیامبر اعظم(ص): «خداوند جویندگان دانش را دوست دارد».[3] ● پیامبر اعظم(ص): «آموزگار و یادگیرنده در پاداش شریکند؛ دو سهم آن برای آموزگار و یک سهم از آن سوادآموز است».[4] ● پیامبر اعظم(ص): «آن که زمانی با دشواری یادگیری و سوادآموزی نسازد، عمری در خواری نادانی بماند».[5] ● پیامبر اعظم(ص): «دانش پژوه (سوادآموز) زیر سایه فرشتگان است، زندگی اش پر برکت شود و چیزی ازروزی اش کم نگردد».[6] امام علی(ع): «نادان کوچک است اگر چه کهن سال باشد و دانا بزرگ است اگر چه خردسال باشد».[11] ● امام علی(ع): «هیچ هم نشینی بدتر از جهل و نادانی نیست».[12] ● امام باقر(ع): «مردم چهار گروه اند: کسی که می داند و می داند که می داند، چنین شخصی راه بلد و عالم است، از او پیروی کنید؛ کسی که می داند ولی از دانش خود باخبر نیست، او خفته است، بیدارش کنید؛ کسی که نمی داند و از ناآگاهی خود باخبرست، او جاهل است، یادش دهید؛ کسی که نمی داند و خود را دانا می پندارد، او گمراه است هدایتش کنید».[13] ● امام صادق(ع): «پادشاهان بر مردم حکومت می کنند و دانشمندان بر پادشاهان!»[14] علم بهتر است یا ثروت؟امام علی(ع) می فرماید: «به هفت دلیل علم از ثروت بهتر است: 1. علم میراث پیامبران است و ثروت میراث فرعون ها؛ 2. با دادن و انفاق علم چیزی از آن کم نمی شود ولی از مال کم می شود؛ 3. ثروت نیازمند نگه دارنده و محافظ است در حالی که علم نگه دارنده صاحب آن است؛ 4. دانش همراه همیشگی است ولی ثروت تنها تا هنگام مرگ انسان را همراهی می کند؛ 5. مال برای مؤمن و کافر به دست می آید در حالی که علم (واقعی) تنها به مؤمن ارزانی می شود؛ 6. همه مردم در دین خود به عالم نیاز دارند، ولی به ثروتمند نه؛ 7. دانش، انسان را در عبور از صراط یاری می کند ولی مال مانع می شود و آن را دشوار می کند».[15] اشارهپیکار با سیاهیابراهیم اخویامروز، روز جهانی مبارزه با بی سوادی است؛ پدیده شومی که ریشه بسیاری از عقب ماندگی ها و کاستی هاست. پیکار با بی سوادی، یعنی اهدای بسته ای از نور به همه آنانی که از این نعمت بزرگ محروم اند. مبارزه با این عفریت کهن، سرآغازی است بر همه تعالی ها و تکامل ها. وجود چنین روزهایی در برگ های تقویم جهانیان، تذکری است بر یک وظیفه سترگ و تأملی بر چگونگی چیرگی بر دیو سیاه نادانی. بی سوادی، تاریکی است و دانایی روشنایی. و مبارزه با بی سوادی، یعنی افروختن چراغی تابناک در دل هر مرد و زن دور مانده از دانش. نبرد با جهل و نادانی بسان وزش نسیمی خنک بر چهره تفتیده همه آنانی است که برهوت سوزان و پر خطر بی سوادی را سپری کرده اند. سوادآموزی از نگاه اسلامسلام، دینی است که با امر به خواندن اعلام وجود کرد و در نخستین گوهرهای آسمانی اش پس از توحید، از تعلیم و قلم سخن به میان آورد.[16] آخرین هدیه مانای پروردگار برای زمینیان نیز یک کتاب است. اسلام، پرچم دار مبارزه با بی سوادی است و از بزرگ ترین حامیان دانش اندوزی؛ تا آنجا که پیامبر اسلام(ص) در نخستین اقدامات خود پس از اولین پیکار نظامی با مشرکان، آموزش خواندن و نوشتن به ده کودک مسلمان را بهای آزادی اسیران باسواد اعلام می کند و با این دستور، در عمل، پرچم دار مبارزه با بی سوادی می شود.[17] آموزه های اسلام، سراسر دعوت به تحصیل علم و دانش پژوهی است و پاداش های معنوی در نظر گرفته شده برای پویندگان علم، بسیار والاست. از نگاه قرآن، دانش مایه سروری[18] و یکی از شرایط رهبری و پیشوایی دیگران است.[19] قرآن از مأمور و مکلف شدن عده ای برای تحصیل علم و دانش سخن می گوید و آن را مقدمه ای برای هدایت یابی دیگران می داند.[20] از نگاه قرآن، دانایی زمینه همراهی باحقیقت را فراهم می کند و دانایان مخاطبان حقیقی قرآنند[21] که در پرتو دانش، بیدارند و در اندیشه بیدارسازی غافلان و خفتگان در وادی تاریک جهالت.[22] دو نکته قرآنی درباره سوادآموزی1. سرزنش جاهلمسعدة بن زیاد می گوید از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: «خدای تعالی روز قیامت به یک یک بندگان خود می فرماید: بنده من! بگو ببینم در دنیا عالم بودی یا جاهل؟ اگر بگوید عالم بودم، می پرسد پس چرا به علم خود عمل نکردی، و اگر بگوید جاهل بودم می فرماید، چرا علم نیاموختی تا بدان عمل کنی؟ با همین حجت او را مجاب می کند و حجت بالغه خداوند بر بندگان این است».[23] 2. دانشگاه اسلام فارغ التحصیل ندارد!اسلام، دین دانش آموزی و یادگیری است؛ از بدو تولد تا آخرین فرصت باقی مانده. دانشگاه اسلام، فارغ التحصیل ندارد، بلکه دانشجویان آن همیشه و همه جا در حال ادامه تحصیل اند. آموزه قرآنی برای همگان این است: «پروردگارا! علم مرا زیاد کن». (طه: 114) جایی که پیامبر با آن علم سرشار و روح مملو از آگاهی مأمور باشد که تا پایان عمر از خدا افزایش علم بطلبد، وظیفه دیگران روشن است. در حقیقت، علم از نظر اسلام هیچ حد و مرزی نمی شناسد. افزون طلبی در بسیاری از امور مذموم است ولی در علم پسندیده است. افراط بد است، ولی افراط در علم معنی ندارد. علم، مرزِ مکانی ندارد؛ تا چین و ثریا نیز باید در طلبش دوید. مرزِ زمانی ندارد؛ از گاهواره تا گور ادامه دارد. از نظر معلم، مرز نمی شناسد. چرا که حکمت، گمشده مؤمن است. نزد هر کس بیابد آن را می گیرد و اگر گوهری از دهان ناپاکی بیفتد آن را برمی دارد. مرز از نظر میزان تلاش و کوشش نیز ندارد، به اعماق دریاها فرو می رود و کسب دانش می کند و حتی در راه کسب آن جان عزیزش را می دهد. یک مسلمان راستین هرگز تحصیل علمش پایان نمی پذیرد. همواره دانشجو است و طالب علم حتی اگر برترین استاد شود. در روایات متعددی با عبارات گوناگون آمده که پیامبر و امامان تا پایان جهان بر علم و دانش شان افزوده می شود. در روایات دیگری از پیامبر گرامی اسلام می خوانیم که فرمود: «آن روز که فرا رسد و علم و دانشی که مرا به خدا نزدیک کند بر علم من افزوده نشود، طلوع آفتاب آن روز بر من مبارک مباد!» باز در حدیث دیگری از پیامبر اکرم(ص) می خوانیم: «داناترینِ مردم کسی است که دانش مردم را بر دانش خود بیفزاید. گران بهاترینِ مردم کسی است که از همه داناتر باشد و کم بهاترین مردم کسی است که دانشش از همه کم تر باشد».[24] گفتار مجریملامهدی نراقی، نویسنده کتاب ارزشمند جامع السعادات در علم اخلاق اسلامی، درباره فضیلت دانش پژوهی و تحصیل علم می نویسد: «شک نیست که علم، برترین فضایل و کمالات و شریف ترین صفات جمال است؛ بلکه بالاترین صفات ربوبی و جمیل ترین نشانه های الوهیت است. علم است که انسان را به جوار آفریدگار و پروردگار جهان می رساند و به افق فرشتگان مقرب وارد می کند، و به سرای جاوید و فناناپذیر و به جایگاه کرامت پایدار و همیشگی نائل می سازد. و بر این مطلب عقل و برهان و همه صاحبان ادیان متفقند که: سعادت ابدی و قرب به خدای سبحان بدون آن میسّر نیست، و چه چیز برتر از وسیله دست یافتن انسان به آنهاست. دیگر از فواید علم در دنیا عزت و اعتبار نزد نیکان و بدان، و نیز نفوذ و تأثیر حکم بر صاحبان اقتدار در جامعه است؛ زیرا طبیعت مردم از خاص و عام بر بزرگ داشت اهل علم و نگاه داشت حرمت آنان و واجب شمردن اطاعت ایشان است. بلکه حیوانات هم، از چهارپایان و درندگان، مطیع و مسخر انسانند؛ زیرا که قوه ادراک و عقل و تمییز به او اختصاص دارد. و اگر یکایک مردم را مورد بررسی قرار دهی هیچ کسی را دارای برتری و فزونی در جاه یا مال یا غیر اینها نخواهی یافت مگر اینکه این برتری و فزونی به قوه تمییز و ادراک به دست آمده است اگر چه از راه مکر و حیله باشد. آیات و اخبار زیادی هم دلالت بر شرافت علم دارند».[25]
سوادآموزی نخستین گام در توسعه فردی و اجتماعییکی از دشواری های اساسی در کشورهای در حال توسعه، مسئله بی سوادی است. در کشورهای توسعه یافته میزان بی سوادی در میان افراد بالاتر از 13 سال بین 3 تا 4 درصد است؛ در حالی که این رقم در مورد کشورهای در حال توسعه از مرز 50 درصد نیز بالاتر می رود. در برخی از کشورها از 80 درصد هم فراتر رفته است. ضعف آموزش و پرورش در درجه اول، ناشی از عدم کفایت تعداد معلمین مدارس و کمبود وسایل و امکانات آموزشی است. روشن است که مشکلات در کشورهایی که در آنها جمعیت ها به زبان ها و لهجه های متفاوت گفت وگو می کنند، شدیدتر است. پایین بودن میزان تعلیم عمومی، نتایج اسفباری در زمینه های مختلف فنی، اداری، اجتماعی، اقتصادی به بار آورده است؛ به طوری که در این زمینه ها به میزان ناچیزی متخصص در این کشورها وجود دارد. در کشورهای جهان سوم آموزش به طور ناهماهنگی در میان مردم انتشار یافته است. عوامل جنسیت، شهرنشینی و وضع اقتصادی در سوادآموزی دخالت دارد. به علاوه، مهم تر از همه مسئله فرار مغزها را باید از زمره مسائل کشورهای جهان سوم دانست. یکی دیگر از دشواری های ممالک جهان سوم در اشاعه دانش، افت تحصیل است، بدین معنی که تعداد زیادی از کودکان و نوجوانان مدت زیادی از سال را در شهرها و روستاها به کار اشتغال دارند و نمی توانند عملاً از امکانات آموزشی بهره مند شوند؛ زیرا اکثر خانواده ها به درآمد فرزندان محتاج اند. نتیجه اینکه مطالب و مواردی که در این مدارس تدریس و یا آموخته می شود، با نیازهای توسعه این کشورها بی ارتباط است. در دنیای امروز بی سوادی مترادف با اتلاف منابع و نیروی انسانی است. به موازات پیشرفت علوم و فن آوری، تربیت و به کارگیری درست نیروها در کامیابی برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی مفید و لازم است. آموزش و به کارگیری، از میان بردن جهل، باعث کارآفرینی و انگیزه حضور و مشارکت در عرصه های سیاسی و اجتماعی می گردد و مدیریت آموزشی با همکاری سازمان های مختلف باعث ایجاد سازمان های محلی می شود. ابتدا سوادآموزی و مبارزه با بی سوادی توسط دستگاه هایی چون آموزش و پرورش، جهادسازندگی، جامعه روحانیت، جهاد دانشگاهی و نهضت سوادآموزی به صورت شورایی اداره می شد که هم اکنون زیر نظر سازمان آموزش و پرورش و به صورت یک واحد جدا به کار خود ادامه می دهد.[26] نقش سواد در توسعه سطح زندگی روستاییانبالا بردن میزان آگاهی و سطح دانش در بین روستاییان، زمینه را برای فکر کردن آنها به مسائل توسعه و پیشرفت در بعدهای گوناگون و به کارگیری فن آوری های روز فراهم می کند. همچنین باعث ایجاد خلاقیت و ابتکار و ارائه طرح های نو از طرف خودشان می شود. بالابردن سطح سواد عمومی و تقویت آموزش تخصصی در حوزه های فنی و حرفه ای باعث زمینه های کارآفرینی و مانع مهاجرت بی رویه به شهر می شود و از مشکلاتی که در حاشیه نشینی شهری نیز ممکن است بروز کند، جلوگیری می کند. سوادآموزی نیز باید مانند هر طرح دیگری جنبه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و محیطی را در نظر بگیرد. همیشه یاد گذشته واسه همه شیرین بوده مخصوصا روزهایی که ما هم کوچولو موچولو بودیم ومجبور بودیم هر شب مشق شب بنویسیم. یادتونه معلم ها می گفتن 10 دفعه از روی درس تصمیم کبری,دو رنگ,تمیز وخوانا بنویسید.
اینجا بود که اشک همه بچه ها در میومد,یکی می گفت آقا می شه 5 بار بنویسیم ,یکی می گفت آقا می شه یه رنگ بنویسیم و...
تازه متاسفم واسه اون بچه درس خونها که هر شب می نوشتن وروز بعد معلم دفتر دانش آموزها رو چک نمی کرد.
آخ که چه روزهایی بود یادش بخیرمبارزه با بی سوادی در صدای آشنا
جام جم آنلاین: گروه فرهنگ و تمدن شبکه جهانی صدای آشنا، دو ویژه برنامه "الفبا" و "س مثل سواد" را به مناسبت روز جهانی مبارزه با بی سوادی تهیه و تولید کرده است.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روابط عمومی و امورمخاطبان شبکه جهانی صدای آشنا، "الفبا" در دو بخش، به بررسی روند مبارزه با بیسوادی در ایران و موفقیت کشورمان در این زمینه، و تبیین اهمیت سوادهای نوین در جهان امروز، می پردازد. حسین یونسی سردبیر و تهیه کننده و زهرا بهروزی گوینده، در این ویژه برنامه همراه شما هستند. "الفبا"را روز پنجشنبه هفدهم شهریور ساعت 06:00 به وقت تهران برابر با ساعت 01:30 به وقت گرینویچ از کانال آمریکای شبکه جهانی صدای آشنا پخش می شود. "س مثل سواد" قصد دارد با شناسایی معیار بی سوادی در جهان امروز، راه های چگونگی ریشه کن کردن بی سوادی را بررسی کند و در قالب گفت و گو با صاحب نظران و متخصصان مقوله بی سوادی، و همچنین شهروندان، این موضوع را نیز مورد ارزیابی قرار دهد که آیا با توجه به پیشرفت روزافزون علم و تکنولوژی و تغییر معیار بی سوادی، ریشه کن شدن معضل بی سوادی میسر خواهد شد یا خیر. مریم یوسفی پور سردبیر و تهیه کننده، در این ویژه برنامه شما را همراهی خواهد کرد. "س مثل سواد" را پنج شنبه هفدهم شهریور ساعت 16:00 به وقت تهران برابر با ساعت 11:30 به وقت گرینویچ از کانال اروپای شبکه جهانی صدای آشنا بشنوید. نشانی وب سایت شبکه جهانی صدای آشنا: www.sedayeashna.ir
● امام علی(ع): «هیچ گنجی سودمندتر از دانش نیست».[7] ● امام علی(ع): «سواد آموختن به کسی که از آن بی بهره است، صدقه است».[8] ● امام علی(ع): «کمال دین در دانش اندوزی و عمل به آن است».[9] ● امام علی(ع): «ای مؤمن! دانش و ادب، بهای تو هستند، پس در فراگیری آن بکوش!»[10]
|
بایک شکلات شروع شدمن یک شکلات گذاشتم تودستش اونم یک شکلات گذاشت تودستم من بچه بودم
اونم بچه بودسرمو بالا کردم سرشو بالا کرددیدکه منومیشناسه خندیدم گفت :دوستیم؟گفتم :دوست
دوست ،گفت:تا کجا؟گفتم:دوستی که تا نداره گفت:تا مرگ خندیدمو گفتم:من که گفتم تا نداره گفت:
باشه تا پس از مرگ گفتم:نه نه نه تا نداره گفت:قبول تا اونجا که همه دوباره زنده میشن یعنی زندگی
پسازمرگ باز هم دوستیم؟تا بهشت تاجهنم تاهرجا که باشه منو تو با هم دوستیم خندیدم و گفتم :تو
براش تا هر جا که دلت می خواد یک تا بذاراصلا یک تا بکش از این سر دنیا تا اون دنیااما من اصلا
تابراش نمیزارم نگاه کرد نگاهش کردم باور نمی کرد می دونستم اون می خواست حتما دوستیمون
یک تاداشته باشه دوستی بدون تا رو نمی فهمید!!گفت:بیا برا دوستیمون یک نشونه بذاریم گفتم:باشه تو
بذار گفت:شکلات باشه؟گفتم:باشه هرباریک شکلات میذاشت تو دستم منم یک شکلات می ذاشتم
تودستش بازهمدیگرونگاه میکردیم یعنی که دوستیم دوست دوست من تندی شکلاتامو باز می کردم
میذاشتم تو دهنم تندوتند می مکیدم میگفت:شکموتو دوست شکموی منی و شکلاتشو می ذاشت
توی یک صندوقچه کوچولوی قشنگ میگفتم:بخورش می گفت: تموم می شه می خوام تموم نشه برا
همیشه بمونه صندوقچش پرازشکلات شده بودهیچ کدومشو نمیخوردمن همشو خورده بودمگفتم:اگه
یه روزشکلاتاتو مورچه ها بوخورن یا کرم ها چیکار میکنی؟می گفت:مواظبشون هستم می
گفت:میخوام نگهشون دارم تا موقعی که دوستیمو ،من شکلاتمو می ذاشتم تو دهنمو می گفتم:نه نه نه
نه تا نه دوستی که تا نداره!!یک سال، دو سال، چهار سال،هشت سال،ده سال بیست سالش شده
اون بزرگ شده من هم بزرگ شدم من همه شکلاتامو خوردم اون همه رو نگه داشته اون اومده
امشب تا خداحافظی کنه می خوادبره اون دوردورامیگه:میرم اما زود برمیگردم من که می دونم اون
برنمیگرده یادش رفت به من شکلات بده من که یادم نرفته شکلاتشو دادم تندی بازش کرد گذاشت تو
دهنش یکی دیگه گذاشتم تواون یکی دستش گفتم:بیااین هم آخرین شکلات برای صندوقچه ی
کوچولوت یادش رفته بود یک صندوقچه داره برا شکلاتاشهر دو تا رو خوردخندیدم می دونستم
دوستی اون تا داره اما دوستی من تا نداره مثل همیشه خوب شد همه رو خوردم اما اون هیچ کدوم
رونخوردحالا بایک صندوقچه پر از شکلات های نخورده چیکار می کنه؟«امیدوارم عشقتون تا
نداشته باشه»
خدا یگانه محبوب واقعی،
خداوند سبحان است و دوست داشتن دیگران، همه در راستای محبت به خداوند است.از چند جهت باید سروجان را در هوای جمال و جلال پروردگار سودا کرد.
1- نخستین محبوب در نزد همه ی انسان ها،خود آدمی است و لازمه ی حبّ ذات آن است که خداوند را نیز دوست داشته باشیم، زیرا کسی که خود و خدایش را بشناسد در می یابد که دوام و کمال وجودی اش ازناحیه ی خداوند است و او بنده ای بیش نیست.
2- انسان، مشتاق احسان است و احسان کننده ی حقیقی خداوند متعال است، زیرا این احسان از روی اختیاراست و برای نیازمندی و منفعت طلبی نیست.
3- یکی از اسباب محبت، جمال ظاهری و باطنی است. جمال باطنی، علم و قدرت و وارستگی است و خداوند به همه چیز داناست،و بر همه چیز تواناست،و از هر عیبی وارسته است. از این رو سزاوارترین کسی که باید به او عشق ورزید، حضرت حق است.
ما را سر سودای کس دیگر نیست *** در عشق تو پروای کس دیگـــر نیست
جز تو دگری جـــای نگیرد دردل *** دل جای تو شد جای کس دیگر نیست
خداوند در قرآن می فرماید:«والذین آمنوا اشد حبّاً لله؛ کسانی که ایمان آورده اند، به خدا محبت بیش تری دارند.»
نشانه های محبت به خدا
عشق به خدا، نشانه ها و شاخصه هایی دارد که با آن شناخته می شود و از این طریق گفته ی مدعیان دروغین روشن می گردد. اگر کسی می خواهد بداند دوست دار خداوند سبحان است یا خیر، باید ببیند آیا نشانه های محبت به خدا دراو وجود دارد یا نه؟ در سخن بزرگان به سیزده نشانه اشاره شده است که ما به مهم ترین آن ها می پردازیم:
1- مقدّم داشتن خواست خداوند
دوست حقیقی خداوند، اراده ی او را بر اراده ی خویش مقدّم می دارد و حتی اگر محبوب، هجران را اراده کند، آن را بر وصال ترجیح می دهدف قرآن مجید می فرماید: بگو اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد.از امام صادق(علیه السّلام) نیز نقل شده است که فرمود:«ما احبّ الله من عصاه؛ خداوند کسی را که نافرمانی کند، دوست ندارد.»
2- یاد خداوند
یاد محبوب برای عاشق، لذت بخش است. دوستان خدا همواره سخن او را می گویند وبا یاد او زندگی می کنند. خداوند به موسی(علیه السّلام) فرمود: ای پسر عمران! دروغ می گوید آن کس که گمان می کند مرا دوست دارد، اما چون شب فرا رسد، چشم از عبادت من فرو بندد، مگر نه این است که هر دلداده ای دوست دارد که با دلدار خود خلوت کند؟
عاقبت دوستی با بدکاران لاابالی

انسان نابخردی که کارهایش عاقلانه نیست، احمق است؛ حرف های سفیهانه می زند و درک و شعور ندارد. امام علیه السلام دوستی با این افراد هم را منع کرده و از آن بر حذر داشته است: از دوستی با احمق و نادان بر حذر باش؛ چرا که او می خواهد به تو سود برساند، اما [ به خاطر حماقتش] به تو زیان می رساند
همان گونه که دوست خوب، آدمی را به سوی کمال رهنمون می شود و سعادت را برایش رقم می زند، دوست بد هم آدمی را به انحراف می کشاند و به جای اینکه پله پله او را به سوی کمال سوق دهد، پله پله به سقوط تباهی می کشاند. امام علی علیه السلام که مسیر پر خطر جاده کمال را به خوبی می شناسد و با تمام گردنه ها و دره های آن آشنایی کامل دارد، خطر کمین ها، گردنه ها، پرتگاه ها و غارتگران را هشدار می دهد تا انسان ها از رهگذر دوست ناباب، به این پرتگاه ها نیفتند و در اثر غفلت به سقوط کشیده نشوند.
دوستی و دوست یابی، ضرورتی اجتماعی است و به همین دلیل، اهداف و شرایطی نیز دارد. از نگاه نهج البلاغه، نمی توان با هر کسی دوست شد؛ کسانی مانند اشرار، افراد فرومایه، دنیاطلب، دروغگو، پست، چاپلوس، بخیل، فاسد، عیب جو، سخن چین، احمق، نادان و منافق، شایستگی دوستی را ندارند.
امام علی علیه السلام در نهج البلاغه ویژگی ها و مشخصات دوست بد و ناپسند را بر می شمارد، آنها را معرفی می کند و خطر هم نشینی با آنها را گوشزد می نماید.
کوته فکران بد کار :
افراد جاهل که کوته فکر و دارای اندیشه ای سست هستند، حتی اگر از نظر رفتاری انسان های شایسته ای هم باشند، اما با هم لایق دوستی نیستند؛ زیرا هم نشینی با این افراد آدمی را به ورطه جهالت و نابودی می کشاند. امام علی علیه السلام فرموده است: از همنشینی با کسی بپرهیز که اندیشه اش سست و ضعیف و کارش زشت ناپسند است 1و در سخن دیگری فرموده است: از دوستی با بد کار بپرهیز که تو را به اندک چیزی می فروشد.2
فاسقان گنهکار
افراد لاابالی و تبهکار که اهل معصیت و خلاف اند، دیگران را نیز همراه خود به سوی گناه می کشانند؛ زیرا همواره به دنبال این هستند که برای خود شریک جرمی بتراشند. انسان همان گونه که از بیمارانی که به بیماری های واگیردار پرهیز می کند، باید از این گونه افراد نیز پرهیز نماید؛ زیرا آلودگی افراد فاسق و فاجر دامن آدمی را هم می گیرد و سبب بدنامی و آلودگی او به گناه و ناپاکی می شود. امام علی علیه السلام خطر دوستی با این افراد را هشدار داده و فرموده است: از مصاحبت و دوستی با فاسقان بپرهیز؛ چرا که بدی به بدی می پیوندد.3 در کلام دیگری نیز فرموده است: از دوستی با فاجر حذر کن؛ چون تو را به بهای اندک می فروشد.4
احمق
انسان نابخردی که کارهایش عاقلانه نیست، احمق است؛ حرف های سفیهانه می زند و درک و شعور ندارد. امام علیه السلام دوستی با این افراد هم را منع کرده و از آن بر حذر داشته است: از دوستی با احمق و نادان بر حذر باش؛ چرا که او می خواهد به تو سود برساند، اما [ به خاطر حماقتش] به تو زیان می رساند.5 امام در سخن دیگری از این افراد این گونه یاد کرده است: با بی خرد و احمق همنشین مباش؛ چرا که کار خودش را در نظر تو زیبا جلوه می دهد و دوست دارد تو هم مانند او باشی.6
وقنی آدمی از دوستی با افراد نابخرد و نادان پرهیز کند، خود به خود به سوی دوستی با خردمندان جذب می شود. هم چنانکه امام علیه السلام فرموده است: گسستن از نادان، برابر پیوند با خردمند است>.
پدید آورنده : نجمه کرمانی ، صفحه 24
از جمله مسائلی که در اسلام بسیار مورد توجه قرار گرفته مسئله دوستی و دوست یابی است. و در سیره معصومین(علیهم السلام)، نیز سفارش بسیاری به دقت در انتخاب دوست شده است. قرآن کریم در این خصوص می فرماید: «و قَیَّضْنا لَهم قُرَناءَ فَزَیَّنوا لَهُم ما بَین ایدیهِم و ما خَلفَهم و حقَّ عَلَیهم القَولُ؛ ما برای آنان همنشینانی قرار دادیم که زشتی ها را از پیش رو و پشت سر آن ها در نظرشان آراستند و فرمان الهی درباره آن ها تحقق یافت». (فصلت/ 25)
رسول اکرم نیز در جمله ای کوتاه و رسا به حساسیت دوستی و دوست یابی اشاره کرد و می فرماید: «المرء علی دین خلیله و قرینه؛ انسان بر کیش دوست و همنشین خود است».1 این نوشتار کوتاه بر آن است تا با نگاهی گذرا به سیره عملی و رفتاری حضرات معصومین (علیهم السلام) دریچه ای به این مهم پیش چشمان مخاطبان خود بگشاید.
دو دوست پس از این که با یکدیگر رابطه صمیمانه دوستی برقرار نمودند کم کم نسبت به هم انس پیدا می کنند، تا آن جا که ناراحتی و غم یکی، سبب ناراحتیِ دیگری می شود. دلیل آن هم این است که رابطه دوستی، نوعی ارتباط عاطفی و روحی با یکدیگر است و این رابطه سبب می شود تا دوستان در غم و شادی هم شریک باشند و از همین روی، در مشکلات و سختی ها نیز به کمک یکدیگر بشتابند. در این باره نوشته اند روزی جابر بن یزید جعفی در محضر امام باقر (علیه السلام) نشسته بود. پس از اندکی گفتگو، در حالی که هر دو سکوت کرده بودند، ناگاه غمگین شد و آهی کشید. از امام پرسید: «گاه بدون این که اتفاق ناگواری افتاده باشد دلم می گیرد و اندوهگین می شوم به گونه ای که آثار آن در چهره من پدیدار می شود در حالی که نه مصیبتی به من رسیده و نه چیز ناراحت کننده ای برای من پیش آمده است، دلیل آن چیست؟»
امام فرمود: «آری ای جابر جعفی! پروردگار، انسان های بهشتی را از گِلی بهشتی و مبارک آفرید و از نسیم روح خویش در آن دمید. به همین دلیل است که مؤمنان با هم دیگر دوست و برادرند. بر این اساس حتی اگر در شهری دور، به دوستِ مؤمنِ انسان، آسیب و یا مصیبتی برسد روح دوستش نیز اندوهگین می شود زیرا روح های آنان به دلیل ایمان، با یک دیگر در ارتباط است، تا بدین وسیله همواره به خاطر دوستی شان از حال هم با اطلاع باشند».2
در ارتباطات عاطفی، گاه دوستی از مرحله احساسات فراتر رفته و فرد با دیدن فضایل اخلاقی دوست خود آن چنان ارتباط تنگاتنگی با او برقرار می کند که دوری او را نمی تواند تحمل نماید. این موضوع در زندگانی اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) نیز به چشم می خورد. در دوره ای از زندگانیِ آنان، فشارهای دشمنان به قدری زیاد می شود که همگان از آن ها بریده و جز تعداد اندکی، به دوستی با آنان ادامه نمی دهند. این موضوع در بسیاری موارد از جمله در مورد امام مجتبی (علیه السلام) در هنگام شهادت دیده می شود. نوشته اند: امام حسن (علیه السلام) در بستر شهادت آرمیده بود و حاضران در کنارش نشسته و می گریستند. ناگاه اشک او توجه حاضران را جلب کرد. یکی از حاضران که در کنارش نشسته بود. از او پرسید: ای فرزند رسول خدا! چرا شما گریه می کنید با این که فرزند پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) هستید و آن حضرت در شأن و جایگاه بلند شما بسیار سخن گفته و 25 بار با پای پیاده از مدینه تا مکه به زیارت خانه خدا رفته اید و سه مرتبه تمام مال خود را در راه خدا انفاق نموده اید و حتی کفش هایتان را به مستمندان داده اید. با این وصف دلیل گریه شما چیست؟ امام مجتبی (علیه السلام) با بغضی در گلو فرمود: به دو دلیل؛ نخست به دلیل ترس از روز رستاخیز و دوم به خاطر این که از دوستان خوبم که در این دنیا با آنان دوست شدم جدا می شوم.»3 این سخن کوتاه امام نشان می دهد که اساساً دوستی با نیکان تا چه اندازه ارزشمند است. همچنان که امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز در این رابطه می فرماید: «فَقْدُ الأَحِبَّةِ غُربَة ؛ دوری از دوستان صمیمی به بار آورنده غربت است».4
در معارف سترگ اسلامی ما سفارش های بسیاری بر این مفهوم شده است که هر کسی لایق دوستی با مسلمان نیست. درواقع، مسلمان، بیشتر از این که به فکر ایجاد رابطه دوستی باشد می باید به ویژگی های یک دوست خوب دقت نماید تا این دوستی زمینه ساز تعالی و رشد اخلاقی او بشود نه این که او را از آخرت و عمل خیر باز دارد. مردی در محضر رسول خدا نشسته بود که سخن از دوستی و همنشینی با دوست خوب شد. بی درنگ از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) پرسید: ای پیامبر خدا! دوستان خوب چه کسانی هستند؟ پیامبر(صلی الله علیه وآله)، کوتاه اما پرمعنا فرمود: «آن کسی که دیدارش تو را به یاد خدا بیندازد و سخنش بر دانش تو بیفزاید و رفتار او آخرت و ترس از روز جزا را به یاد تو بیندازد»5 این رهنمود کوتاه فرصت خوبی را به دست ما می دهد که بار دیگر در روابط دوستانه خود با دیگران دقیق شویم و دوستی های خود را از این منظر ببینیم که تا چه اندازه برای ما مفید بوده و ما را رشد داده است.

1. ایمان
از نگاه قرآن کریم میزان شخصیت انسانها رابطه مستقیمی با اعتقادات آن ها دارد. کسی که از گوهر با عظمت ایمان بیبهره باشد، شخصیت وی در حدی نخواهد بود که ارزش رفاقت و دوستی را داشته باشد:
2. احترام به مقدسات و مسایل دین
«یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُوًا وَ لَعِبًا مِنْ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَالْکُفَّارَ أَوْلِیاءَ … وَ إِذَا نَادَیتُمْإِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَ لَعِبًا» (مائده/ 57ـ 58)؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! افرادی که آیین شما را به باد استهزا و بازی میگیرند ـ از اهل کتاب و مشرکان ـ را ولیّ خود انتخاب نکنید… آن ها هنگامی که (اذان میگویید و مردم را) به نماز فرامیخوانید، آن را به مسخره و بازی میگیرند.
3. راستگویی
یکی از مصادیق مهم اخلاق در زندگی انسان، صداقت و راستگویی است؛ چرا که در حقیقت دروغ خود نوعی نفاقاست و در آیات و روایات بسیار مذموم شمرده شده است و حتی در برخی از روایات کلید تمامی گناهان، دروغ بیان شده است.
(3) «یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ» (توبه/ 119)؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت با فرمان) خدا بپرهیزید و با صادقان باشید.
در تفسیر این آیه شریف آمده است: «صداقت شرط و ملاک اساسی دوستی است و اگر به دوست و همراه انسان، صدیق گفته شده است، به خاطر صداقت او در رفتارش با دوست خود است.»
4. دوستی دوطرفه
اگر انسان قصد دوستی با کسی را دارد، باید ببیند که آیا طرف مقابل هم متمایل به این دوستی هست یا نه؟
«هَا أَنْتُمْ أُوْلَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا یحِبُّونَکُمْ» (آلعمران/ 119)؛
شما کسانی هستید که آنها را دوست میدارید، اما آن ها شما را دوست ندارند.
آری، اگر دوستی یکطرفه باشد، باعث ذلت و خواری میگردد و هرگز برای انسان سودمند نخواهد بود .
چه خوش بی مهربونی هر دو سر بی که یک سـر مهـربـونی درد سـر بی
5.هماهنگی ظاهر و باطن
همیشه افرادی در جامعه وجود دارند که هزار رنگاند؛ یعنی با هر کسی همانگونه سخن میگویند و برخورد می
کنند که او میپسندد و هیچ هدف خاصی را دنبال نمیکنند و به هر رنگی که منافع مادیشان اقتضا کند، در میآیند.
«وَ إِذَا لَقُوکُمْ قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَیکُمْ الْأَنَامِلَ مِنْ الغَیظِ» (آلعمران/ 119)؛
و هنگامی که شما را ملاقات میکنند، (به دروغ) میگویند: ایمان آوردهایم، اما هنگامی که تنها میشوند، از شدتِ خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان میگزند.
تحمل نکردن دیگران و تندخو بودن، باعث میشود دوستان از اطراف انسان پراکنده شوند؛ حتی اگر انسان، بهترین مخلوقات و پیامبر باشد.
6. خیرخواه بودن
خداوند متعال در قرآن کریم مؤمنان را از دوستی با برخی گروهها همانند اهل کتاب، کفار و منافقین برحذر می
دارد و تعدادی از خواستهها و انگیزههای شوم آنان را اینگونه بیان میفرماید:
«یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِکُمْ لَا یأْلُونَکُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ» (آلعمران/118)؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! محرم اسراری از غیر خود، انتخاب نکنید؛ آنها از هر گونه شر و فسادی درباره شما کوتاهی نمیکنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید.
7. خوش اخلاقی
یکی از دستورهای دین مبین اسلام، خوش اخلاقی با دیگران است که جایگاه بسیار والایی را داراست. خوش اخلاقی، هم دوستیها را پایدار میسازد و هم در جذب دیگران به سمت خود تاثیر فوقالعادهای دارد:
«ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَینَکَ وَ بَینَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِی حَمِیمٌ» (فصلت/ 34)؛
بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی میکند، گویی دوستی گرم و صمیمی است.
تحمل نکردن دیگران و تندخو بودن، باعث میشود دوستان از اطراف انسان پراکنده شوند؛ حتی اگر انسان، بهترین مخلوقات و پیامبر باشد:
«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنْ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ» (آلعمران/ 159)؛
به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان (=مردم) نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده میشدند.
8. طرح دوستی با جنس مخالف ممنوع
یکی از نیازهای انسان که در دوران جوانی ظهور و بروز پیدا میکند، ازدواج است که در قرآن کریم از جنبه
های متفاوتی مورد بحث قرار گرفته است. در این زمینه قرآن کریم تأکید زیادی بر پاک بودن پسر و دختر قبل از ازدواج دارد:
«مُحْصَنَاتٍ غَیرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ» (نساء/25)؛
پس آنها (زنان پاکدامن از بردگان) را با اجازه صاحبان آنان تزویج نمایید و مهرشان را به خودشان بدهید، به شرط آن که پاکدامن باشند، نه به طور آشکار مرتکب زنا شوند و نه دوست پنهانی بگیرند.
«مُحْصِنِینَ غَیرَ مُسَافِحِینَ وَلَا مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ» (مائده/5)؛
و زنان پاکدامن از مسلمانان و زنان پاکدامن از اهل کتاب برای ازدواج حلالاند، هنگامی که مِهر آنان را بپردازید و پاکدامن باشید، نه زناکار و نه دوست پنهانی و نامشروع گیرید.
در این دو آیه خداوند از طرح دوستی با جنس مخالف نهی فرموده است.در آیه اول سخن از ترک دوستی دختران با پسران است و در آیه دوم ممنوع بودن دوستی پسران با دختران مطرح شده است.
در مورد این دو آیه 3 نکته قابل دقت است:
الف- «أخدان» جمع خِِدن، به معنی دوست است؛ اما دوستیهایی که دو ویژگی دارند: یکی این که پنهانی هستند و دیگری این که منشأ این نوع دوستیها شهوت و هوای نفس است.
ب- علت جمع آمدن کلمه »أخدان« در آیه این است که وقتی کسی برای فحشا و از روی شهوت دوست برمیگزیند، به یکی یا دو تا قانع نخواهد شد؛ زیرا نفس انسانی هنگامی که به دنبال شهوات برود، حد و توقف ندارد.»(4)
ج- در اینگونه دوستیها صداقت نیست؛ چرا که قرآن دوستیهایی را که بر اساس صداقت باشد، «صدیق» مینامد و تعبیر به خدن فقط در این دو آیه آمده است.
امیر مؤمنان علی علیه السلام میفرماید: کسی که شخصیت او بر شما شک برانگیز شد و از دین او اطلاعی نداشتید، به دوستانش نگاه کنید؛ اگر آنان از اهل دین خدایند، پس آن شخص نیز بر دین خداست، ولی اگر دوستان وی بر غیر دین خدا بودند پس بدانید که او نیز هیچ بهرهای از دین خدا ندارد.
یک دوست خوب میتواند نقش یک بازوی کاری، عاطفی، اخلاقی، اجتماعی و دینی را به خوبی ایفا کند. این مطلب واضح است که اثرپذیری از ناحیه رفیق، بسیار عمیقتر و سریعتر از ناحیه خانواده است. این مساله خصوصا درباره نوجوانان و جوانان از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و اثرپذیری، در این دو قشر، پررنگ تر جلوه میکند.
اگرچه انتخاب دوست، مساله ای نیست که منحصر به یک سن و یا گروه خاصی باشد، ولی اهمیت مساله از آنجا شروع میشود که قدرت تشخیص و تعقل هر شخصی از یک سن خاص شروع شده و از یک زمان مشخص است که مسیر انحرافی و اشتباه را از راه درست تشخیص می دهد.
لذا انتخاب یک دوست خوب، میتواند شخص را به یک فرجام خطرناک رهنمون کند البته اگر رفیق او نااهل باشد. و یا او را به اوج انسانیت برساند اگر دوستی پاک و وارسته داشته باشد.
حال سوال اینجاست که چگونه باید دوست خود را انتخاب کنیم. شاخصهها و ملاکهای یک دوست که بتواند دوستی خود را نگه دارد و صداقت خود را نشان دهد، چیست؟ در این نوشتار، به بررسی این موضوع از دیدگاه روایی خواهیم پرداخت. پس با ما همراه باشید.
شرح حدیثی از حضرت امام جعفرصادق علیهالسلام
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ـ علیه السلام ـ قَالَ لَا تَکُونُ الصَّدَاقَةُ إِلَّا بِحُدُودِهَا فَمَنْ کَانَتْ فِیهِ هَذِهِ الْحُدُودُ أَوْ شَیْءٌ مِنْهَا فَانْسُبْهُ إِلَى الصَّدَاقَةِ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ فِیهِ شَیْءٌ مِنْهَا فَلَا تَنْسُبْهُ إِلَى شَیْءٍ مِنَ الصَّدَاقَةِ فَأَوَّلُهَا أَنْ تَکُونَ سَرِیرَتُهُ وَ عَلَانِیَتُهُ لَکَ وَاحِدَةً وَ الثَّانِی أَنْ یَرَى زَیْنَکَ زَیْنَهُ وَ شَیْنَکَ شَیْنَهُ وَ الثَّالِثَةُ أَنْ لَا تُغَیِّرَهُ عَلَیْکَ وِلَایَةٌ وَ لَا مَالٌ وَ الرَّابِعَةُ أَنْ لَا یَمْنَعَکَ شَیْئاً تَنَالُهُ مَقْدُرَتُهُ وَ الْخَامِسَةُ وَ هِیَ تَجْمَعُ هَذِهِ الْخِصَالَ أَنْ لَا یُسْلِمَکَ عِنْدَ النَّکَبَات» (1)
فى الکافى، عن الصّادق (علیهالسّلام): «لا تکون الصّداقة الاّ بحدودها». صداقت مرزهایى دارد که اگر این خطوط اصلى و این مرزها وجود داشت، صداقتى که آثار فراوان شرعى و برادرى شرعى بر آن مترتب است، مترتب خواهد شد؛ والاّ نه. «فمن کانت فیه هذه الحدود او شىء منها فانسبه الى الصّداقة». حالا اگر همه حدود هم نبود، بعضى از این خطوط و مرزها باید باشد تا صداقت صدق کند.
«و من لم یکن فیه شىء منها فلا تنسبه الى شىء من الصّداقة فأوّلها ان تکون سریرته و علانیته لک واحدة». اول این است که ظاهر و باطنش با تو یکسان باشد. اینجور نباشد که در ظاهر اظهار دوستى کند، [اما] در باطن با تو دشمن باشد؛ یا اینکه دوست نباشد حداقل خیر تو را نخواهد. این اولین شرط صداقت است.
«و الثّانیة ان یرى زینک زینه و شینک شینه»؛ [دوم اینکه] آنچه را که زینت توست، زینت خود بداند؛ آنچه عیب توست، عیب خود بداند. اگر شما به مقام علمى دست پیدا میکنید، یا یک کار برجستهاى میکنید که زینت براى شماست، این را براى خودش زینت بداند. اگر خداى نکرده چیزى در شما هست، صفتى، کارى، عملى که موجب عیب شماست، این را عیب خودش بداند؛ که طبعاً آثارى بر این مترتب است: سعى میکند برطرف کند، سعى میکند آن را پنهان کند. اینجور نباشد که منتظر بماند تا شما یک لغزشى پیدا کنید، خوشحال بشود از این لغزش. صداقت این نیست.
خدایا کاش با هر بنده ات یک زیرنویس هم خلق می کردی ؛
اینجا هیچکس هیچکس را نمی فهمد؛
به جان خودت راست می گویم!
ملاکهاى دوست خوب
در آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت (علیهم السلام) ملاک هایى براى دوست خوب بیان گشته که به طوراختصار ذکر مى نماییم و شما مى توانید راجع به هر ملاک مفصلا مطالعه وفکر نمایید:
1- کسى که به یاد خدا باشد و هدفش جز رسیدن به او نیست،(1)
2- عاقل باشد حضرت على (علیه السلام) فرمودند: بیشتر این دوستى و خوبى ها در همراهى و دوستى با صاحبان عقل و درایت است،(2)
مولوى داستان دوستى مردى با خرس را که مصداق بى خردان است به شکل زیبایى بیان مى نماید،(3)
3- خیانت کار نباشد
4- ستمکار نباشد
5- سخن چین نباشد
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: از سه گروه بر حذر باش شخص خیانت کار، شخص ظالم، انسان سخن چین. زیرا کسى که به نفع تو به دیگران خیانت نماید، روزى خواهد آمد که به خودت نیز خیانت کند وشخصى که به جانب دارى از تو حق دیگران را پایمان نماید و عادت به ظلم پیدا کند بالاخره به تو نیز ظلم خواهد نمود و انسان سخن چین، همان طور که سخن دیگران را پهلوى تو مى آورد، سخن تو را نیز نزد اغیار خواهد برد،(4)
6- آن چه براى خود مى پسندد براى تو نیزبپسندد و آنچه را که براى خویش نمى خواهد براى تو نیز نخواهد. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: در مصاحبت و رفاقت کسى که آن چه را براى خودمى خواهد براى تو نخواهد، هیچ خیر و فایده اى وجود ندارد،(5)
آنچه نفس خویش را خواهى حرامت سعدیا
گرنخواهى همچنان بیگانه را و خویش را
7- قاطع رحم نباشد
امام باقر (علیه السلام) فرمودند: ((پدرم امام سجاد (علیه السلام) مرا نصیحت فرمود که اى پسرم از رفاقت باکسانى که قطع رحم مى کنند بپرهیز زیرا من آنها را در قرآن شریف سه بارمورد لعن و نفرین پروردگار یافتم))،(6) شخصى که با نزدیکان خود نتواند معاشرت و هم زیستى صحیح داشته باشددر حالى که آنان با وى از یک خانواده و فرهنگ و گوشت و خون مى باشند، چگونه مى توان انتظار داشت با غیر فامیل رفاقت صمیمانه داشته باشند.
8- عیب جو نباشد
امام على (علیه السلام) فرمود: ((از رفاقت و نشست و برخاست باکسانى که عیب جو هستند و همیشه به دنبال نقاط ضعف دیگران مى باشند، پرهیز کن زیرا دوست چنین اشخاصى از ضرر آنان سالم نمى ماند و خود نیزطعمه عیب جویى هاى آنان خواهد شد))،(7)
پینوشتها:
1) سوره کهف، آیه 28
2)غررالحکم، حرف الف
3) مثنوى معنوى، دفتر دوم، ابیات 1932- 2124
4) بحارالانوار، ج 75، ص 229

ملاک های قرآنی تشخیص دوست از دشمن
انسانها به همان اندازه که نیازمند دوستان وراه ها وملاک هایی برای شناخت دوست هستند به همان اندازه نیز نیاز مند راه های شناسایی دشمن وملاک هایی برای شناخت آنان می باشد قرآن کریم می فرماید :شناسایی دشمنان وآماده سازی برای مقابله با آنان امر ی ضروری ولازم است وهدایت ومصونیت از انحراف در زندگی ودست یابی به کمالات وخوشبختی دنیوی واخروی نقش وجایگاه خاصی دارد داشتن ملاک هایی برای شناسایی دشمن از آنجایی لازم است که بسیاری از دشمنان برای دست یابی به اهداف خود رفتاری را در پیش می گیرند که انسان کمتر می واند آنهارا بعنوان دشمن شناسایی کند لذا با توجه به موارد فوق ذیلاً با توجه به آموزه های قرآنی به شناسایی ملاک هایی برای شناسایی دشمن می پردازیم :
دشمنی در مقابل دوستی ومحبت قرار دارد ودشمنی در اصل به معنی بیزاری ،نفرت ،عداوت ،کراهت ،وخصومت است رفتا رهایی که یک دشمن انجام می دهد در سطوح مختلف وگونا گونی است ودرجه آن از نظر دشمنی متفاوت است در آیه 2سوره ممتحنه آزار واذیت رسانی در صورت سلطه بر دیگری را بعنوان دشمنی می شناسد ودر آیه 2سوره مائده دشمنی را به معنی تحقیر وتوهین به مردم در هنگام سلطه جویی وچیرگی هما تعدی وتجاوز به حقوق دیگران می شناسد ودر آیات 57و58سوره زخرف جدال ودرگیری کلامی را بعنوان دشمنی می شناسد ودر آیات 22اعاف و117تا 121سوره طه فریبکاری ونیرنگ بعنوان دشمنی معرفی می نماید در آیه 5از سوره یوسف مکر وحیله را بعنوان دشمنی معرفی می کند ودر آیه 103سوره آل عمران جنگ ویرانگر را بعنوان دشمنی به انسانها یاد آوری می نماید اینها نمونه هایی از رفتار دشمنان است که خداوند در این آیات قرآنی به آنها اشاره نموده است . خداونددر آیات 43و45سوره نساء مارا به این نکته توجه می دهد که انسانها به علل واسباب درونی وبیرونی ناتوان از شناخت دشمنان ودارای محدودیت آگاهی نسبت به آنان هستند این مسئله موجب می شود که به سادگی نتوان همه دشمنان را شناسایی نمود زیرا برخی از آنان از راه مکر وحیله وفریب ونیرنگ واز راه دوستی وارد می شوند که امکان شناسایی آنان را کاهش می دهد وموقعیت شخص را در خطر می اندازد آیه 8از سوره توبه تبیین می کند که برخی از دشمنان با پنهان کردن دشمنی وکینه خود نسبت به دیگری موجب می شوند تا انسان از شناسایی دشمن باز بماند ودر دام فریب ونیرنگ آنان قرار گیرد ونتواند دشمن وکینه های آتش افروز آنهارا ببیند خداوند در آیه 118سوره آل عمران می فرماید : شناخت دشمن عامل مهمی برای مصونیت یابی از توطئه های آنان است .
مهمترین ملاک ها ومعیارهای دشمن شناسی طبق آیات قرآنی به شرح زیر است :
1- بدخواهی : خداوند در آیات 118تا 120سوره آل عمران از بدخواهی دشمنان بعنوان یک ملاک ومعیار شناسی یاد می کند وخواهان توجه به این مهم می شود زیرا اصولاً دشمن هرگز خواهان خیر وخوبی برای انسان نیست وهر کاری که می کند از روی به رنج افتادن اوست آرزوی دیرین دشمن رنج وزحمت دیگری است وانسانهایی که دوست آدمی هستند هرگز بد خواه انسان نیستند
2- گفتار بغض آلود : بغض همان کینه ونفت درونی وبیزاری از کسی ویا چیزی است کسانی که نسبت به دیگری دشمنی دارند خشم ونفرت خویش را در کلام وسخن خود به خوبی آشکار می سازند ودر آیه 118سوره آل عمران آمده که با لحن کلام افراد می توان بغض ونفرت آنان را دریافت
3- نفاق ودورویی : در رفتار وگفتار از دیگر ملاک هایی است که خداوند برای شناسایی دوست از دشمن بیان می کند دشمنان برخلاف آنچه که می گوین عمل می کنند میان کلام ورفتارشان یگانگی وجود ندارد در سخنان خود بسیار شیرین زبان وخیر خواه حتی کاسه داغ تر از اش می شوند در دلسوزی دایه ای مهربان تر از مادر می شوند خداوند در آیات 118سوره آل عمران و81و82سوره نساء اینگونه انسانهارا دشمنان خطر ناکی معرفی می نماید
4- دعوت به بدعت : دشمنا ن زیرک هرگز آنچه را که در دل دارند بروز نمی دهند وراه شناسایی آنان دشوار است اما رفتارهایی از خود نشان می دهند که می توان کارشناسایی را آسان کند آنها با همه امور هنجاری وعقلانی وعقلایی که نظم وامنیت را را به کسی یا جامعه می بخشد مخالفت می کنند تمام تلاش خودرا بکار می گیرند تا انسانها وجامعه از نظم وامنیت وآسایش وهنجارها دور باشد خداوند در آیات 168و169سوره بقره تلاش برای واداشتن مردم به بدعت گذاری وتغییر ارزشها وتصرف در اصول ومبانی جامعه را کاری شیطانی دانسته وآنرا ملاک ومعیاری برای دشمن شناسی معرفی می کند
5- دعوت به فحشاء ومنکرات :دشمن همواره در این اندیشه است تا از طریق نیروهای داخلی وهمراهی فریب خوردگان گام هایی برای تسلط یا رنج افکنی مردم بردارد کسانی که مردم وجامعه را به فحشاء ومنکرات دعوت می کنند خیر خواه ودوست مردم نیستند خداوند در آیات 168و169سوره بقره می فرماید یکی از نشانه های دشمن دعوت هایی است که دشمنان در قالب های مختلف برای فحشاء ومنکر دارند
6- دعوت به زشتیها: اصولاً دشمن راحتی وآسایش را برای مردم نمی خواهد واز اینکه شخص یا جامعه در آرامش باشن اظهار ناراحتی می کند
7- فساد گری : از دیگر ملاک های دشمن شناسی فساد گری سات دشمن بدخواه مردم است می کوشد تا در زمین وجامعه فساد براه اندازد می خواندآسایش وآرامش را در جامعه از بین ببرد خداوند در آیات 204و205سوره بقره می فرماید انسانهای هوشیار کسانی هستند که با تفکر وتدبر در رفتارهای دشمن وی را می شناسد واجازه فعالیت را از او سلب می کنند
8- زمین سوخته ک دشمن نسبت به رشد وشکوفایی ملت ها حساس است از این رو در برنامه خود زمین سوخته را به عنوان یک راهبرد در نظر دارد یعنی به این فکر است اگر توانست بر سرزمینی تسلط پیدا کند هیچ اما اگر نتوانست تسلط پیدا نماید به فکر نابودی کشتزارها ومنابع شکوفایی تمدنها می افتد
9- نسل کشی : دشمن تخریب کشتزارها وطرح زمین سوخته وایجاد کمبودهای غذایی ودارویی ومانند آن وبلکه افزایش فحشاء وفساد وتبهی وهمجنس گرایی وزنا را برای این انجام می دهد تا نسل انسانهارا از بین ببرد وجامعه را نابود نماید در آیه 89سوره توبه هدف شمنان نابودی اسانها ومسلمانان مطرح شده ودر آیات 204و205سوره بقره می فرماید نباید به سادگی از کنار بدعت ها وتشویق به منکرات وناهنجاریهای اخلاقی واجتماعی آنان گذشت دعوت به شورش وجنگ برای آن است که نسل انسانها از بین برود
ساکت و ساده و سبک بود.قاصدکی که داشت می رفت.فرشته ای به او رسید و چیزی گفت.قاصدک بی تاب شد و هزار بار چرخید و چرخید و چرخید.قاصدک رو به فرشته کرد و گفت:اما شانه های من ظریف است.زیر بار این خبر می شکند.من نازک تر از آنم که پیامی این چنین بزرگ را با خودم ببرم.
فرشته گفت:درست است،آنچه تو باید بر دوش بکشی ناممکن است و سنگین حتی برای کوه!اما تو می توانی،زیرا قرار است بی قرار باشی.
فرشته گفت:فراموش نکن،نام تو قاصدک است و هر قاصدکی یک پیامبر.
آن وقت فرشته خبر را به قاصدک داد و رفت و قاصدک ماند و خبری دشوار که بوی ازل و ابد می داد.
نسل جوان ما مزایائی دارد و عیبهائی . زیرا این نسل یک نوع ادراکات و احساساتی دارد که درگذشته نبود و از این جهت باید به او حق داد . در عین حال یک انحرافات فکری و اخلاقی دارد و باید آنها را چاره کرد . چاره کردن این انحرافات بدون در نظر گرفتن مزایا یعنی ادراکات و احساسات و آرمانهای عالی که دارد و بدون احترام گذاشتن به این ادراکات و احساسات میسر نیست

باید به این جهات احترام گذاشت . رو در بایستی ندارد . در نسل گذشته فکرها این اندازه باز نبود ، این احساسات با این آرمانهای عالی نبود . باید به این آرمانها احترام گذاشت . اسلام به این امور احترام گذاشته است . اگر ما بخواهیم به این امور بی اعتنا باشیم محال است که بتوانیم جلوی انحرافهای فکری و اخلاقی نسل آینده را بگیریم
روشی که فعلا ما در مقابل این نسل پیش گرفتهایم که روش دهان کجی و انتقاد صرف و مذمت است و دائما فریاد ما بلند است که سینما اینطور ، تاتر ، اینطور ، مهمانخانه های بین شمیران و تهران اینطور ، رقص چنین ، استخر چنان ، و دائما وای وای میکنیم درست نیست . باید فکر اساسی برای این انحرافها کرد
درد این نسل را باید درک کرد
فکر اساسی به اینست که اول ما درد این نسل را بشناسیم ، درد عقلی و فکری ، دردی که نشانه بیداری است یعنی آن چیزی را که احساس میکند و نسل گذشته احساس نمیکرد . مولوی میگوید :
حسرت و زاری که در بیماری است
وقت بیماری هم از بیداری است
هر که او بیدارتر پر دردتر
هر که او هشیارتر رخ زردتر
در گذشته درها به روی مردم بسته بود . درها که بسته بود سهل است ، پنجره ها هم بسته بود . کسی از بیرون خبر نداشت ، در شهر خود که بود از شهر دیگر خبر نداشت ، در مملکت خود که بود از مملکت دیگر خبر نداشت
امروز این درها و پنجره ها باز شده ، دنیا را میبینند که رو به پیشرفت است ، علمهای دنیا را میبینند ، قدرتهای اقتصادی دنیا را میبینند ، قدرتهای سیاسی و نظامی دنیا را میبینند ، دموکراسیهای دنیا را میبیند ، برابریها را میبیند ، حرکتها را میبیند ، قیامها و انقلابها را میبیند ، جوان است ، احساسش عالی است ، و حق هم دارد ، میگوید ما چرا باید عقب ماندهتر باشیم .
به قول شاعر :
سخن درست بگویم نمیتوانم دید
که میخورند حریفان و من نظاره کنم
دنیا اینطور چهار اسبه به طرف استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و عزت و شوکت و حرمت و آزادی میرود و ما همین جور خواب باشیم ، یا از دور تماشا کنیم و خمیازه بکشیم ؟ ! نسل قدیم این چیزها را نمیفهمید و درک نمیکرد . نسل جدید حق دارد بگوید چرا ژاپن بتپرست و ایران مسلمان در یکسال و یکوقت به فکر افتادند که تمدن و صنعت جدید را اقتباس کنند و ژاپن رسید به آنجا که با خود غرب رقابت میکند و ایران در این حد است که میبینیم ؟ ! ما و لیلی همسفر بودیم اندر راه عشق او به مطلبها رسید و ما هنوز آوارهایم آیا نسل جدید حق دارد این سؤال را بکند یا نه ؟ . نسل قدیم سنگینی بار تسلطهای خارجی را روی دوش خود احساس نمیکرد ، و نسل جدید احساس میکند . آیا این گناه است ؟ . خیر گناه نیست بلکه خود این احساس یک پیام الهی است . اگر این احساس نبود معلوم میشد ما محکوم به عذاب و بدبختی هستیم .
حالا که این احساس پیدا شده نشانه اینست که خداوند تبارک و تعالی میخواهد ما را از این بدبختی نجات بدهد
در قدیم سطح فکر مردم پائین بود ، کمتر در مردم شک و تردید و سؤال پیدا میشد ، حالا بیشتر پیدا میشود . طبیعی است وقتی که فکر ، کمی بالا آمد سؤالاتی برایش طرح میشود که قبلا مطرح نبود . باید شک و تردیدش را رفع کرد و به سؤالات و احتیاجات فکریش پاسخ گفت . نمیشود به او گفت برگرد به حالت عوام ، بلکه این خود زمینه مناسبی است برای آشنا شدن مردم با حقایق و معارف اسلامی . با یک جاهل بیسواد که نمیشود حقیقتی را به میان گذاشت . بنابراین در هدایت و رهبری نسل قدیم که سطح فکرش پائینتر بود ما احتیاج داشتیم به یک طرز خاص بیان و تبلیغ و یکجور کتابها ، اما امروز آن طرز بیان و آن طرز کتابها به درد نمیخورد ، باید و لازم است رفورم و اصلاح عمیقی در این قسمتها به عمل آید ، باید با منطق روز و زبان روز و افکار روز آشنا شد و از همان راه به هدایت و رهبری مردم پرداخت
21تیر91
از آن هنگام که ایرانیان دروازه دلهای خود را به روی آیین اسلام ناب محمدی گشودند ، هنرمندان این مرز و بوم بسیار کوشیدند تا متعالی ترین گونه هنر خود را درساخت بناهایی به کار گیرند که مآمن روح و دل و جان خسته آدمی است .آنها با نهادن خشت بر روی خشت و کاشی برروی کاشی پله پله راه را برای معراج دلها ی عاشق به سوی معشوق گشودند .آبی عرش را بر رو ی کاشیها کشیدندو نقش و نگارها را به نشانه شجره های روضه رضوان و ریاحین آن که مأمن و سرای پرهیزگاران درست کردار است ،ترسیم کردند تا بهشتی کوچک بر رو ی زمین نقش بندد: بهشتی که شاید نشان از دلتنگی اعقاب آدم(ع)دارد:دلتنگی ناشی از تبعیدی از بهشت عدن که تنها با یک وسوسه رخ داد. حال آنکه در این بهشت کوچک می توان تنها با یک دم یاد پروردگار دوباره به آن بهشت جاوید پیوست . می توان با محمل عبادت و دعا از ثری به ثریا پرکشید.و سرمست از باده وصل ،سبک و خالی شد و باردیگر برای نبرد با مصائب زندگی آماده ومهیا گردید.
مسجد پایگاه انسجام و یکپارچگی مسلمانان است و نماز جماعت و تشکیل صفوف به هم فشرده نمازگزاران به خوبی بیانگر هماهنگی و انسجامی است که حضور درمسجد فراهم می آورد. در اینجاست که افراد نمازگزار همچون قطره های آب به یکدیگر می پیوندند تا دریایی از اتحاد را به نمایش در آورند..همه در کنار یکدیگر در برابر پروردگار یکتا روبه سوی یک قبله می کنند ولب به حمد و ثنای آن یگانه نازنین می گشایند.و هماهنگ با یکدیگر سرود توحید را زمزمه می کنند
به روایت تاریخ پیامبر گرامی اسلام (ص) پایه گذار اولین مسجد است .او مکانی را پایه گذاری نمود که علاوه بر عهده دار بودن نقش روحانی و معنوی ،کانون فعالیتهای اجتماعی مسلمانان نیز به شمار می رفت . و به همین دلیل مسجد در طول تاریخ اسلام از ویژگی برجسته ای برخوردار بود. در گذشته همه امور مسلمین در ابعاد مختلف، ازجمله عقاید وفعالیت های فرهنگی ، عبادی ، سیاسی و اقتصادی ، در مساجد انجام می شد .
پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی خود می تواند موید نقش فرهنگی والاو غنی مساجد باشد چراکه در دوران ستمشاهی مساجد جایگاه اولیه خود را باز یافته و محل تجمع مسلمین ، تبادل اطلاعات ، انسجام گروهها ، ایجاد تشکل های اسلامی ، محل روشنگری واطلاع رسانی وهمچنین محل مبارزه با طاغوتیان در ابعاد مختلف بود .به این ترتیب می توان نتیجه این بهره گیری از محیط معنوی مساجد را پیروزی انقلاب اسلامی قلمداد نمود.چراکه انقلاب ایران یک معجزه بود ، و بی تردید این عظمت و بزرگی ، به واسطه برخورداری و همچنین بهره گیری مناسب از محیط معنوی مساجد است .

گفتنی است ، بنا به در خواست جمهوری اسلامی ایران ، 21 آگوست (31 مرداد ماه ) از سوی سازمان کنفرانس اسلامی به عنوان روز جهانی مسجد نامگذاری شده است که متعاقب آن از این تاریخ یک هفته ، هفته تکریم ، تجلیل ، اعزاز و اکرام مساجد است .21 آگوست مصادف است با به آتش کشیدن مسجد الاقصی توسط صهیونیست ها که با کشتار مردم در مسجد گوهر شاد توسط رضاخان ، همزمان شده است .هفته تکریم و تجلیل مساجد از 30 مرداد ماه تا 5 شهریورماه در کشور ایران به طور گسترده برگزار می شود .
مسجد، نمادی استوار از تمدن اسلامی در طول تاریخ بوده و ارزش و اعتبار خود را میان مسلمانان حفظ کرده است. در این میان، دوران صدر اسلام، درخشان ترین دوره در طول حیات مساجد است؛ چرا که در آن زمان، مسجد نه صرفاً محل عبادت، که محل فعالیت های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، قضایی و نظامی به شمار می آمد. برای احیای هر چه بیشتر مساجد باید کوشید آنها هر چه بیشتر به مساجد صدر اسلام نزدیک شوند و توانایی های فراوان خود را به فعلیت برسانند.
یکی از عوامل کلیدی در دست یابی به موفقیت ها و چشیدن طعم کام یابی، مشورت است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم تقریباً در همه مواردی که دستور مستقیم وحی وجود نداشت، از راه مشورت با مسلمانان تصمیم گیری می کرد و معمولاً این مشورت ها در مسجد صورت می پذیرفت. انتخاب خارج شهر مدینه برای رویارویی با مشرکان در جنگ احد یا کندن خندق در شمال مدینه در جنگ احزاب، از شمار این مشورت هاست.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «همانا در عهد رسول خدا، نیازمندان در مسجد سکونت می گزیدند.» این حضور دو فایده داشت: نخست آنکه از آوارگی آنها جلوگیری می کرد و دوم آنکه این افراد به عنوان طبقه نیازمند جامعه، همیشه در برابر چشم حاکم و مردم بودند و لابه لای شلوغی شهر و رفت و آمدها گم نمی شدند. از این رو، شخص پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم و مسلمانان همواره در فکر تأمین زندگی آنها بودند و اولین امکاناتی که به دست می آوردند، به آنها اختصاص می دادند. افزون بر این، مسجد، پناه گاه غریبان و در راه ماندگان یا به تعبیر قرآن «ابن السبیل» بود؛ به گونه ای که در شهرهای اسلامی هرگاه فرد تازه واردی داخل شهر می شد و در آن شهر کسی را نمی شناخت، یکسره به سراغ مسجد آن شهر می رفت و در مدت اقامت خود در آنجا سکونت می گزید. بنابراین، در صدر اسلام، خدمات رسانی اجتماعی یکی از کارکردهای مسجد بود. شناسایی نیازمندان منطقه، دستگیری از آنها و گردآوری کمک برای ایشان، پرداخت وام، اقدامات تسهیل ازدواج زوج های جوان، برنامه ریزی برای عیادت و سرکشی از بیماران و اموری از این دست، مواردی است که بسیاری از مساجد نمونه کشور با پیروی از مساجد صدر اسلام، در ایفای نقش خود در تعاون اجتماعی به آن می پردازند.
مسجد، محل گردهمایی مسلمانان و تجلی گاه پرشکوه انسجام و یک پارچگی ملت مسلمان است. مسجد، حافظ سلامت دین و جامعه است و نمایش وحدت و همدلی نمازگزاران، بقای اسلام را تضمین می کند. حضور نمازگزاران در مسجد، امید دشمنان اسلام را به ناامیدی بدل می سازد. در صدر اسلام نیز حضور مردم مسلمان هنگام نماز در مسجد، نشانه قدرت اسلام بود و توان مردمی، اجتماعی، سیاسی و نظامی مسلمانان را اثبات می کرد. مسجد، همواره نقش وحدت آفرینی را در جامعه اسلامی ایفا کرده است و اگر مسجدی چنین نقشی نداشت، مورد سرزنش پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم قرار می گرفت. مسجد ضرار، نمونه ای از این مسجد است که منافقان با هدف تفرقه انداختن میان مسلمانان ساختند و پیامبر به فرمان خداوند، مؤمنان را از حضور در این مسجد نهی فرمود.
دشمنان دین خدا، پیوسته در کمینند تا با دامن زدن به اختلاف ها و ایجاد تفرقه، یک پارچگی مسلمانان را از بین ببرند و راه نفوذ و تسلط خود را به درون آنها باز کنند. حضور پیروان مذاهب مختلف اسلامی اعم از شیعه و سنی در صفوف نماز، برهم زننده نقشه دشمن و مایه ناکامی آنها است. امام صادق علیه السلام می فرماید: «کسی که با برادران اهل سنت در صف اول، نماز جماعت بگزارد، همچون کسی است که پشت سر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در صف اول نماز گزارده باشد».

مسجد، محل برافراشته شدن پرچم سپاه اسلام و اعزام آنان به جبهه های نبرد است. در صدر اسلام مسجد، جایگاه گفت وگو و مشورت در مورد مسائل نظامی بود. در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، هنگام جنگ احد، سربازان مسلح اسلام در مسجد ماندند. همچنین آن حضرت در آستانه جنگ احد، درباره چگونگی رویارویی با مشرکان قریش، در مسجد با یاران خود به تبادل نظر پرداخت.
مسجد می تواند نقش سازنده ای در حفظ روحیه آمادگی و همکاری مردم با جبهه های نبرد داشته باشد. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم گاه از دانش غیبی بهره می گرفت و مؤمنان حاضر در مسجد را در جریان آخرین رویدادهای جبهه قرار می داد و برای عاملان پیروزی در جبهه ها دعا می کرد.
امام خمینی رحمه الله با اشاره به کارکرد نظامی و کارکردهای دیگر مساجد می فرماید: «در صدر اسلام، [مسلمانان [هر وقت که می خواستند جنگ بروند، از مسجد تجهیز می کردند. هر وقت می خواستند یک کار مهمی بکنند، در مسجد طرح می کردند... و مسائل سیاسی شان را می گفتند و اجرا می کردند ارتش می فرستادند و همه این کارها را آنجا می کردند و ما امیدواریم که این محتوا برگردد».
در صدر اسلام، مسجد پناه گاه مظلومان و محل رسیدگی به شکایت های مردم بود. در این دوران، تقریباً تمامی مسائل حقوقی و اختلاف های میان مردم که نیازمند رسیدگی بود، در مسجد حل و فصل می شد. قضاوت های امیرمؤمنان علی علیه السلام در دَکّة القضای مسجد کوفه و آغاز حکومت عدل گستر مهدی موعود از مسجدالحرام، نشان پیوند تاریخی مسجد و عدالت است. در حال حاضر، اگرچه عموم دادرسی ها در مراکز قضایی انجام می شود، از وجود امام جماعت مسجد محله نیز می توان برای داوری و حکمیت در اختلاف های محلی و برقراری آشتی میان دو طرف دعوا بهره گرفت.
در صدر اسلام، مسجد افزون بر محل برگزاری مراسم عبادی، محل دانش آموزی نیز به شمار می آمد. برای نمونه، پیامبر در مسجد، آیه های قرآن، احکام و معارف دین و حتی مسائل تاریخی را به مردم آموزش می داد. مطالبی که در این جلسه بیان می شد، با میزان توان فکری شنوندگان هماهنگ بود و جلسه ها پس از برخی نمازها، مانند صبح و شام که شمار بیشتری از مردم در مسجد حضور داشتند، برگزار می شد. افزون بر مسجدالنبی، در دیگر مسجدهای مدینه نیز جلسه های درس برقرار بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم از برخی یاران برجسته خود برای امامت جماعت استفاده می کرد و آنان به مردم تعلیم می دادند.
مسجد از ابتدا جایگاه تحقق فریضه امر به معروف و نهی از منکر بوده است. جلوه روشن این مسئله، جایگاه موعظه در عصر پیامبر گرامی اسلام و ابلاغ بایدها و نبایدهای اسلامی به مردم است. از سوی دیگر، حضور شکوهمند مؤمنان در مسجد، صحنه دلربایی می آفریند که خود به تنهایی، انسان را به سمت خوبی ها و معروف ها می کشاند. خصلت های الهی انسان با مشاهده شور و اشتیاق نمازگزاران برای رساندن خود به مسجد، برانگیخته می شود. انسانی که به مسجد پیوست، ضمن اقامه یکی از بزرگ ترین معروف ها، از منکرها دوری می کند و می کوشد خود را به گناهان آلوده نسازد. امام رضا علیه السلام می فرماید: «به پا داشتن نماز جماعت، عامل کمک به کارهای خیر و تقوا و مایه جلوگیری از بسیاری گناهان است.» کسی که دل در گرو محبت خدا دارد و روزانه چندبار به خانه خدا پا می گذارد، به راحتی اسیر دام شیطان نمی شود. دلی که با صفای بندگی انس گرفت، تیرگی گناه را حس و از آن پرهیز می کند.
مسجد، مقر حاکمیت و پایگاه فرماندهی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم در مدینه بود. پایه های اساسی حکومت اسلامی در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، در مسجد، بنیان نهاده شد و اصول و مبانی دین مبین اسلام از این پایگاه مقدس به مردم جهان عرضه گشت. از این رو، مسجد، نماد تلفیق دین و سیاست و محل ملاقات، گفت وگو و مذاکره آن حضرت با هیئت های سیاسی بود. انتصاب کارگزاران و سفیران در مسجد صورت می گرفت و اعتراض به حکومت و برکناری کارگزاران در مسجد طرح می شد. امام خمینی رحمه الله در مورد نقش سیاسی مسجد و جداناپذیری دین و سیاست می فرماید: «اسلام از زمان پیغمبر حکومت تشکیل داده است. قوای نظامی و انتظامی داشته است در سیاست ها دخالت می کرده و مسجدالنبی، مرکز سیاست اسلامی بوده و ثقل قدرت اسلامی».
مسجد، محل تبادل اخبار و اطلاعات خرد و کلان و بحث و گفت وگو درباره آنها و جهت گیری و روشن شدن افکار عمومی است. در این صورت، شرایط جامعه در جنبه های گوناگون به راحتی به گوش عموم مردم می رسد و آنها به سرعت در مورد نبایدها و انحراف های موجود در جامعه واکنش نشان می دهند. جلسه های وعظ و خطابه و سخنرانی های روشن گرایانه اهل علم و دین در مسجد، نقش مؤثری در بیداری و آگاهی مردم دارد. در نتیجه، مسجد، پایگاه خیزش انقلابیان و مبارزان دین داری است که با کژروی ها و کژرفتاری های جامعه به مقابله برمی خیزند و حرکت های انقلابی را سازمان دهی می کنند. مقام معظم رهبری، با اشاره به نقش انقلابی مسجد و احیای مساجد کشورهای اسلامی پس از انقلاب ایران می فرماید: «تا قبل از انقلاب اسلامی، کسی جرئت نمی کرد دم از اسلام بزند. در این کشورهای اسلامی که امروز مسجدها رونق پیدا می کنند و کانون تحرک می شوند، تا دیروز مسجدها متعلق به یک مشت پیرمرد از کار افتاده بود. امروز آن مسجدها جای جوانان و کانون جنبش هاست».
مؤمنان هشیار و آگاه، مبارزه با حکومت ستمگر پهلوی را از مسجد آغاز کردند و آن را مرکز فعالیت های مبارزاتی خود قرار دادند. رژیم پهلوی می کوشید مساجد را به انزوا بکشاند و جوانان را از آنجا دور نگه دارد و فعالیت های مذهبی و سیاسی مساجد را کنترل کند. به همین دلیل، به کنترل واعظان و جلسه های سخنرانی و فعالیت های فرهنگی مردم در مساجد می پرداخت. نقش مسجد در انقلاب اسلامی به قدری گسترده بود که رژیم، در برخی از مساجد را بست. البته حکومت نتوانست مانع کارآیی مسجد شود و مسجد، به پایگاه انقلاب و مرکز نشر آموزه های اسلامی و محل وحدت نیروهای انقلابی تبدیل شد. مساجد، مرکز تبادل اطلاعات و جلسه های مشاوره میان مبارزان بود و پخش اعلامیه در بیشتر مساجد ایران صورت می گرفت.
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم :
حق مساجد را بدهید که آن دو رکعت نماز است پیش از اینکه در آن بنشینید.
نویسنده : پری کوچک غمگین - ساعت ٢ظ روز دوشنبه ٢۸ تیر ۱۳۸٩
در جمع من و این بغض بی قرار جای تو خالی
خسرو جان
دلم گرفته
دلم عجیب گرفته
و هیچ چیز
نه این دقایق خوشبو که روی شاخه ی نارنج می شود خاموش
نه این صداقت حرفی
که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست
نه هیچ چیز
مرا ازهجوم خالی اطراف نمی رهاند
و فکر می کنم
که این ترنم موزون حزن تا به ابد
شنیده خواهد شد ...
سینما و تلویزیون > چهرهها - همشهریآنلاین:
خسرو شکیبایی در سال 1323 در تهران به دنیا آمد. او فارغالتحصیل بازیگری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود
خسرو شکیبایی در سالهای 1347 تا 1349 به گویندگی فیلم در استودیو شهاب پرداخت و از سال 1354 به فعالیت در دنیای تئاتر رو آورد.
فیلم خط قرمز ساخته مسعود کیمیایی (1361) شروع فعالیت سینمایی او به عنوان بازیگر به حساب میآید که در آن فیلم در نقش کوتاهی ظاهر شد. شکیبایی تا سال 1368 در نقشهایی در فیلمهای دزد و نویسنده، ترن و رابطه ظاهر شد.
اما اوج گرفتن او از بازی در فیلم هامون داریوش مهرجویی دز سال 1368شروع شد و این "حمید هامون" بود که نام او را بر سر زبانها انداخت. او برای بازی چشمگیرانهاش در هامون از هشتمین جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بلورین دریافت کرد.
دو فیلم کیمیا (احمدرضا درویش، 1373) و کاغذ بیخط (ناصر تقوایی، 1380) از کارهای به یادماندنی شکیبایی به شمار میآیند. [خسرو شکیبایی؛ طراوت تکرار]
شکیبایی در تلویزیون هم موفق بود. از همان زمان که در نقش مدرس بازی کرد و آن مونولوگ طولانی معروفش را اجرا کرد تا بازی در مجموعه تلویزیونی "روزی روزگاری"، "خانه سبز"، "کاکتوس"، "تفنگ سرپر" و این اواخر هم که مجموعه تلویزیونی در کنار هم را روی آنتن داشت.

پس از گذشت نزدیک به 22 سال از اولین حضورش در سینمای کیمیایی، یک بار هم در کنار استاد عزتالله انتظامی در فیلمی از مسعود کیمیایی ایفای نقش کرد: "حکم".
او آخرین جایزهاش را از بیست و سومین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم "سالاد فصل" (فریدون جیرانی) از آن خود کرد. شکیبایی جمعه 28 تیر1386درگذشت.
کارنامه برخی از فیلم های سینمایی خسرو شکیبایی:
خط قرمز (مسعود کیمیایی - ۱۳۶۱)
دادشاه (حبیب کاووش - ۱۳۶۲)
صاعقه (۱۳۶۴)
رابطه (پوران درخشنده - ۱۳۶۵)
دزد و نویسنده (کاظم معصومی - ۱۳۶۵)

ترن (امیر قویدل - ۱۳۶۶)
شکار (مجید جوانمرد - ۱۳۶۶)
هامون (داریوش مهرجویی - ۱۳۶۸)
عبور از غبار (پوران درخشنده - ۱۳۶۸)
ابلیس (احمدرضا درویش - ۱۳۶۸)
جستجو در جزیره (مهدی صباغزاده - ۱۳۶۹)
سارا (داریوش مهرجویی - ۱۳۷۱)
پرواز را بخاطر بسپار (حمید رخشانی - ۱۳۷۱)
یکبار برای همیشه (سیروس الوند - ۱۳۷۱)
بلوف (ساموئل خاچیکیان - ۱۳۷۲)
کیمیا (احمدرضا درویش - ۱۳۷۳)
پری (داریوش مهرجویی - ۱۳۷۳)
درد مشترک (یاسمین ملک نصر - ۱۳۷۳)
لژیون (سیدضیاءالدین دری - ۱۳۷۳)
سایه به سایه (علی ژکان - ۱۳۷۴)
خواهران غریب (کیومرث پوراحمد - ۱۳۷۴)
سرزمین خورشید (احمدرضا درویش - ۱۳۷۴)
عاشقانه (علیرضا داودنژاد - ۱۳۷۴)
روانی (داریوش فرهنگ - ۱۳۷۶)
زندگی (اصغر هاشمی - ۱۳۷۶)
دختردایی گمشده (داریوش مهرجویی - ۱۳۷۷)
میکس (داریوش مهرجویی - ۱۳۷۸)
دختری بنام تندر (حمیدرضا آشتیانی پور - ۱۳۷۹)
کاغذ بی خط (ناصر تقوایی - ۸۰/۱۳۷۹)
مزاحم (سیروس الوند - ۱۳۸۰)
28تیر91