به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

وبلاگی درباره ی همه چیز ،عمومی- اجتماعی- جامعه- اخبار و...

۸۹ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است

به مناسبت روز کتاب و کتاب خوانی

میتوان فضل و معرفت انسان را از اندازه گرایش و عشق او به کتاب و کتابخوانی میزان کرد و میتوان از این محک گوهر آدمیان عیار گرفت.

 

هر روز رسانه ای و فرهنگ پروری به جمع فرهنگ سازان جهان اندیشه راه میابد، اما هرگز قدر و منزلت کتاب رو به کاهش نمیگراید و غباری بر آیینه خورشید کتاب نمینشیند. گشت و گذار در هیچ صحرایی به اندازه گرداندن دیده بر روی برگهای کتاب طراوت بخش نیست. و به حق که میان حق و باطل فاصله همان قدر است که میان گشودن و بستن کتاب.

اگر باز جویی خطا از صواب **** نیابی یکی همنشین چون کتاب

به کتاب اهمیت بدهیم
کتاب میراثی ماندگار، پدیده ای باشکوه و با ارزش و عنصری رشد افرین و روشنگر در پهنه زندگی بشر است. افتخار ما نیز در این است که فرهنگ باورهای دینی ما – یعنی آیین مقدس اسلام – مبتنی بر ارزش بینش و دانش و ارجمندی کتاب و نگارش است و خداوند منان معجزه ابدی آخرین و محبوب ترین فرستاده اش را یک کتاب قرار داده است.قرآن کریم سرامد همه کتابهای عظیم است. همچنین پیشینه فرهنگی ما و شمار کتابها و کتابخانه ها در عصر شکوفایی تمدن اسلامی و اهتمام دانشمندان اسلامی و ایرانی در پدید آوردن آثار ارزشمند جهانی، همه و همه ناظر بر اهمیت کتاب و کتابخوانی است.

وظیفه همه افراد فرهیخته و همه نهادهای فرهنگی کشور است که در اشاعه، گسترش و تقویت هرچه بیشتر مسأله کتاب و کتابخوانی اهتمام ورزند و در یک کلام، همه درد آشنایان و دل اگاهان به منظور بسیج همگانی برای گسترش فرهنگ کتاب و کتابخوانی بپا خیزند تا هنگام خجسته ای پیش آید که در آن، (کتاب) همه جا، برای همه کس و در همه وقت به وفور یافت شود و مطرح باشد و هیچ کس در هیچ جا بهانه ای برای کتاب نخواندن نداشته باشد.

جایگاه کتاب در فرهنگ و حاکمیت اسلامی
اسلام، دین اندیشه و معرفت، دین دانش و کتاب و معنویت است. چنانکه میتوان گفت اصولاً ایین اسمانی ما، پرچمدار کتاب و کتابخوانی در زمین است اندکی تأمل و کاوش در لابلای اوراق زرین تاریخ اسلام، این حقیقت را به روشنی مینمایاند.

ما وارثان نظام گرانبها، فرهنگ پویا و تمدن والای اسلامی، تا چه میزان باید به برخورداری از آثار مکتوب، فزایندگی کتاب و گستردگی کتابخوانی، دل خوش بداریم و بر خود ببالیم؟

مقام معظم رهبری با استناد به تاریخ، از حضور خجسته و پرتو افشانیهای آثار گرانسنگ اسلامی یاد میکند و با اشاره به اشتیاق و اقبال غیر مسلمانان از بهره وری از این گنجینه های شکوهمند، خاطر نشان میسازد که جاذبه شور انگیز کتاب و بالندگی دانش و فرهنگ و کتابخوانی از آغازین سالهای حیات فرخنده اسلام، چنان دامنه گسترده ای یافت که تأثیر آن تا قرنها تداوم داشت.

ما امروز میخواهیم آن حکومت و آن نظام و آن تمدن را در کشورمان پیدا و محقق کنیم پس باید به کتاب اهمیت بدهیم.

کتاب و تحول فرهنگی:
بی تردید پیرایش فرهنگ از زواید زیان آور، آرایش فرهنگ پاکی و خلوص و گسترش فرهنگ در همه سطوح و برای تمام اقشار، نیاز به تلاش و همبستگی فراوان دارد و کتاب میتواند در عرصه و میدان بخوبی به کار گرفته شود و کارایی خود را به نیکی به منصه ظهور و بروز برساند.

در تحول فرهنگی جامعه مطمعئناً نیاز به آن است که ما در باب فرهنگی و علوم و معارف بشری، هم ارتقاء فرهنگی پیدا میکنیم، هم شمول فرهنگی و هم خلوص فرهنگی، یعنی خالص کردن فرهنگ اسلامی و ایرانی خود از چیزهایی که زاید و مضر است. بلا شک معارف کنونی که در اختیار ماست بخاطر ضعف و انحطاط فرهنگی در طول دوره های اخیر دچار آن بودیم با برخی زواید مضر همراه است که بایستی فرهنگ ملت ما که بر پایه های اسلامی و بینش اسلامی هم متکی است از آن استخلاص شود این سه چیز برای تحول فرهنگی جامعه لازم است: رقاء فرهنگی، خلوص فرهنگی، شمول فرهنگی، ... هوشمندی و با فرهنگ بودن، حقاً بایستی به همه قشرها و به همه مردم گسترش پیدا کند، و این تلاش و مجاهدت لازم دارد.

 

سرگذشت کتاب در گذشته و حال کشور:
کتاب و مطبوعات در طول سالیان دراز، سرگذشتی پر فراز و نشیب داشته اند. در روزگار سیاه طاغوت در حالی که افکار و اندیشه های الحادی بسادگی زمینه انتشار میافتند، نشر آثار و مفاهیم اسلامی به شدت تحت کنترل رژیم بود، ولی سر انجام به برکت پیروزی انقلاب اسلامی و تحقق شعارهای اسلامی و تحقق شعارهای اصلی استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، دنیای مطبوعات هم از عطیه الهی آزادی بهره مند گردید. بدیهی است که همه فرهیختگان و آزادگان این آزادی را مبارک میدانندو خجسته میخوانند، اما به همان اندازه هم روشن استکه هرگاه کسانی بخواهند موذیانه از گسترش عظیم آثار مکتوب سوء استفاده کنند و به بهانه بهره وری از آزادی، آزادانه دست به دسیسه بازی و توطئه سازی بزنند و مجری سیاستها و نیات پلید دشمنان شوند و همسو با آنان تیشه بر ریشه اصول بنیادین باورهای اسلامی و انقلابی ملت مسلمان ایران بزنند، همه آزادیخواهان و آزاد اندیشان آنها را طرد خواهند کرد.

نقش بر جسته کتاب:
نقش برجسته، والا، حساس و سازنده کتاب در پویشهای تکامل آفرین فردی و اجتماعی ناشی از گستردگی روح ارزشی دانش و بینش و ابهت و اهمیت فرهنگ مکتوب در تاریخ بشری است، و به راستی سزاوار نیست چنین عنصر مهمی را بدست فراموشی و یا کم توجهی بسپاریم.

در اهمیت عنصر کتاب برای تکامل جامعه انسانی همین بس که تمامی ادیان آسمانی و رجال بزرگ تاریخ بشری، از طریق کتاب جاودانه مانده اند و روابط فرهنگی جامعه بشری نیز از پوشش کتاب و مبادلات فرهنگی تقویت شده است .

کتاب

اسناد ارزشمند تاریخ :
اگر چه گفتن و بازگفتن از همه شگفتیهای انقلاب اسلامی و عظمتهای این دوره تاریخی تلاش مطلوبی در راه ماندگار سازی حماسه های بزرگ این روزگار است اما دفاع مقدس ما در رویارویی با حق ستیزان و متجاوزان و متجاوزان و باطل گرایان نقطه عظیم و برجسته و روشنی در این میان است. هرچند ابعاد جنگ تحمیلی به تمامی در کتابها ثبت نشده و عظمتهای توصیف ناپذیرش به بیان نیامده، با این همه تلاشهای ارزشمندی در این زمینه صورت گرفته است، به گونه ای که باید گفت مجموعه آثار ارائه شده در این زمینه، براستی اسناد ارزشمند تاریخ معاصرند.

آثار ماندگار:
یک کتاب خوب، ماندگار و تأثیر گذار، چگونه به یک اثر خاطر آفرین و ماندگار بدل میشود؟ یکی از مهم ترین ویژگیهای چنین آثاری، در نظر گرفتن این نکته مهم است که این گونه کتابها دست کم پاسخی به یکی از سوالها و یا نیازهای مخاطبان خود بدهند، پاسخی که با توجه به اولویتها، زیبا و متین و استوار و قانع کننده باشد. برای این که اثری ماندنی بشود. باید خوب باشد. آثار خوب میماند، در دلها جای میگیرند و کهنه نمیشوند. خوب هم که میگوییم یعنی پاسخ به یک سوال و یک نیاز باشد . خوب فقط معنایش این نیست که از لحاظ هنری خوب تنظیم شده باشد و خیلی عمیق باشد، بلکه ممکن است اینطور نباشد، لیکن پاسخی به یک نیاز باشد.

راستگو ترین ترازو:
در میان همه ابزارهای فرهنگی کتاب جایگاه ویژه ای دارد. تاریخ هیچ تمدنی خالی از کتاب و کتابت نبوده.میتوان کتاب را در کنار مبارک ترین پدیده های بشری – وبلکه الهی – نشاند.کتاب خاموش ترین آوازی است که در خانه های ما میپیچد و چه سرها را که به سامان میرساندو چه دلها را که به گرمی مینشاند. کتاب راستگو ترین ترازویی است که میتوان فرهیختگی اقوام را با ان سنجید و سبز ترین برگی است که جز به نسیم معرفت نمیرقصد.

پیر راه است برای سالکان
خرد ناب است برای عقل ورزان 
آیینه شوق است برای سوخته دلان
پیشوای داناست برای راه گم کردگان 
گنج روان است برای سودا گران
و همراه لایق است برای پیامبران

 

 

روز کتاب و کتاب خوانی


پدید آورنده : عبداللطیف نظری ،
 

نقش کتاب در انتقال علوم

کتاب، محصول تجربه های بشری و خلاقیت های ذهنی و آموخته های دراز مدت انسان است. سهم کتاب در انتقال دانش ها گاهی به مراتب بیشتر و فراتر از دیگر ابزار آموزشی است. پدید آوردن آثار علمی و فرهنگ مکتوب از توصیه های مهم اولیای دین است و به گسترش دانش کمک می کند و به عنوان یک میراث فرهنگی برای نسل های آینده ماندگار می شود. امام صادق علیه السلام به مفضّل بن عمر فرمودند: «دانش خود را بنویس و آن را در میان برادرانت منتشر ساز».

سفارش امام حسن علیه السلام به نگارش آثار علمی

کتاب وسیله ای است که دانش بشری به مدد آن از تباه شدن مصون می ماند و به آیندگان منتقل می شود. از این رو پیشوایان معصوم علیه السلام توجه ویژه ای به فرهنگ مکتوب داشتند و همواره پیروان خویش را به حفظ دانش و نوشتن آن سفارش می فرمودند. در حدیث می خوانیم که امام حسن مجتبی علیه السلام فرزندان و برادرزادگان خویش را جمع کردند و در زمینه دانش اندوزی و نگارش آثار علمی چنین توصیه فرمودند: «شما کوچک ترهای قوم هستید و به زودی بزرگانِ قوم خواهید شد. پس دانش بیاموزید. هرکس از شما نتواند علم را حفظ کند و به خاطر بسپارد، آن را بنویسد و در خانه اش قرار دهد».

جایگاه دانش و کتاب از منظر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم

توجّه اسلام به حفظ و گسترش میراث علمی، جایگاه والای دانش و کتاب را از دیدگاه این دین مبین نشان می دهد. از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است که فرمود: «هرگاه که مؤمنی از دنیا برود و یک ورق از خود بر جای گذارد که در آن دانشی مکتوب است، همان برگه در روز قیامت، میان او و آتش، پوشش و مانعی خواهد بود».

کتاب های ناسالم

بی تردید، به همان اندازه که می توانیم از کتاب بهره بگیریم، ممکن است در معرض آفت ها و خطرهای نوشته های سست و بیمار و مسموم و انحرافی هم قرار گیریم. راه دادن کتاب های ناسالم به مدرسه ها و خانه ها، در واقع مسمومیت فکری و اخلاقی نسل ما را به دست خودمان فراهم می آورد. بنابراین، نظارت بر چاپ کتاب و بررسی محتوای آن، در جامعه سلامت خواه و دوراندیش ضروری است. آنان که به سلامت اندیشه و باورها و گرایش های افراد جامعه دل بستگی دارند، نمی پذیرند که در عرضه آثار منتشر شده، حدّ و مرز و نظارت و محدودیتی نباشد.

کتاب و کتاب خانه

وقتی کتاب، حاصل اندیشه ها و تجربه های اهل اندیشه و معرفت باشد، کتابخانه نیز کانون همایش صاحب نظران و موزه پرطراوت و شاداب دانشمندان و صاحبان معارف خواهد بود. همان گونه که در باغ و بوستان، خاطر انسان نشاط می یابد، سیر در بوستان کتاب نیز مشام جان را شاداب و معطر می سازد. بی مناسبت نیست که در روایات ما، از کتاب به عنوان بوستان دانشمندان یاد شده و همدم و سخن گویی شایسته به شمار آمده است. کسی که قدم در کتابخانه می گذارد، به گلگشت دل انگیز و مجمع دانشمندان و دانایان قدم نهاده است. طبیعی است که در چنین محیطی، انسان احساس نشاط می کند و روحش بالنده می شود.

مطالعه و کتابخوانی

وقتی جهل و بی خبری، جامعه ای را از پای درآورد، یا شبهه ها ذهن جوانان را فلج کند، بدون شک یکی از مهم ترین کارهایی که می تواند آفت جهل را بزداید، مطالعه است و آنچه می تواند شبهه های ذهنی را دفع کند و ایمان و اطمینان را به قلب ها باز آورد، کتاب خوانی است. گرفتاران در چنبره پرسش ها و محاصره شدگان در میان انبوه شبهه ها، می توانند برای استمداد فکری به کتابخانه مراجعه کنند و از آن جا نیرو گیرند و به جنگ شبهه ها بروند و پاسخی در برابر القائات و شبهه افکنی های دیگران بیابند.

کتاب

آثار روحیِ انس گرفتن با کتاب

بی گمان، هیچ ذخیره و میراثی سودمندتر و با ارزش تر از کتاب نیست؛ چرا که کتاب، مایه آرامش روحی انسان است. حضرت علی علیه السلام فرمودند: «کسی که به کتاب ها تسلّی و آرامش بیابد، هرگز آرامش را از دست نخواهد داد.» کتاب همدمی است که اندوه را می زداید و مطالعه کننده را از تنهایی در می آورد و به او حکمت های جان پرور می آموزد.

بردباری کتابدار در برخورد با کودکان

در کتابخانه هایی که در مدرسه ها، مسجدها و روستاها تأسیس می شود، نحوه برخورد متولیان کتابخانه با مراجعه کنندگان بسیار مهم است. مراجعه کنندگان به کتابخانه ها، گاهی کودکان و نوجوانانند و گاهی بزرگ ترها و حتی دانش آموختگان و اهل معرفت. نحوه برخورد با هریک از این گروه ها متفاوت است و آیین مناسب خود را می طلبد. اگر سر و کار کتابدار با کودکان است، حوصله و بردباری بیشتری لازم است تا هم بازیگوشی کودکان، زیان هایی به بار نیاورد و هم آنان به کتابخانه و مطالعه رغبت کنند.

امین بودن کتابدار

یکی از وظایف اخلاقی کتابدار، امین بودن و متعهد بودن است. کتابدار، نسبت به کتاب ها باید امین باشد و از ضایع شدن و مفقود شدن آنها ناراحت شود و خراب شدن کتاب ها او را رنج دهد و کتاب ها را مثل فرزندان خود بداند. او باید در امانت دادن کتاب دقت و تعهد لازم را نشان دهد، تا با گم شدن و کم شدن کتاب ها مواجه نشود.

 

 

آغاز هفته کتاب و کتاب خوانی
 

 

[تصویر: book.jpg]



اشاره 


کتاب، بهترین رابط میان گذشته و حال، و تنها مونس انسان های اندیشمند است. کتاب، حتی در روزگار پیشرفت های چشم گیر بشر در عرصه های دانش و نوآوری نیز، نه تنها اهمیت خود را از دست نداده، که جلوه های گسترده تر، تازه تر و پایدارتری یافته است. بی گمان آنان که گام های بلندی در وادی پیشرفت های گوناگون برداشته اند، هرگز با کتاب و کتاب خوانی بیگانه نبوده اند، بلکه مطالعه را، عنصر اصلی و ضروری در زندگی خود می دانسته اند.


تاریخچه کتاب


تمدن، با خط و کتابت آغاز شده و استمرار یافته است و آینده آن نیز در گرو تکامل این ابزار بزرگ فرهنگی است. مصریان و یونانیان، از قدیم ترین ملت هایی بودند که با کاغذ و کتابت آشنایی داشتند. در آن زمان، تمام کتاب ها به زبان یونانی نوشته می شد. بدین ترتیب، هر کتابی که به زبان یونانی نوشته می شد، تقریباً برای همه مردم تحصیلکرده قابل فهم می نمود.(1) اعتقادات مذهبی و گرایش های دینی، خود از بزرگ ترین مشوّق ها در پیدایش خط و تکامل آن به شمار می آمد؛ البته نیازمندی های تجاری و اقتصادی نیز در این زمینه سهم مهمی ایفا می کرد.(2) خط، در آغاز بر روی پوست، سنگ، فلز مفرغ و بعدها به دست مردم بین النهرین، بر لوحه هایی از گِل
______________________________
1. ویل و آریل دورانت، تاریخ تمدن، تهران، سازمان آموزش انقلاب اسلامی، 1365، ص 671.
2. همان، ص 225.
نوشته می شد. آنها سطح گل را با قشری از پوست می پوشاندند و روی آن می نوشتند. کتاب ها بعدها به صورت طومارهایی بزرگ درآمدند که برای محافظت، آنها را در غلاف های خاصی می نهادند.(1)

اسلام؛ دینِ دانش 


مطالعه و افزایش آگاهی، سفارشی دینی است. اسلام، دینِ دانش است و مسلمانان را به دانش اندوزی توصیه می کند. اسلام زمانی که با کافران مواجه می شود، از آنها برهان می طلبد و انسان های دانا را با انسان های نادان برابر نمی داند. این دین آسمانی، همواره براین امر تأکید می کند که دانایان خلق، همواره ترسشان از خدا بیشتر است. سینه عالم، صندوقچه آرا و افکار دیگران نیست، بلکه عالِم کسی است که نور دانش وجودش را فرا گرفته است و در مورد دیگران و جهل آنها احساس مسئولیت می کند. قرآن کریم، دانش را پایه ایمان و بسیار پراهمیت می داند(2) و در این میان، کتاب، در رسیدن به دانش سهم اصلی را عهده دار است.

کتاب در روایات 

دباره جایگاه کتاب و نوشتارهای سازنده، در آموزه های دینی سخنان گهرباری وجود دارد. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمود: «هرگاه مؤمن پس از مرگ خویش، تنها برگ کاغذی را که بر روی آن دانش نگاشته باشد از خود به جای گذارد، آن ورقه در روز قیامت، پوششی میان او و آتش خواهد بود...».(3) امام صادق علیه السلام هم فرمود: «بنویس و علم خویش را میان برادران ایمانی خویش منتشر کن. پس چون مُردی، کتاب هایت را فرزندانت ارث برند. همانا زمانی بر مردم خواهد آمد که جز با کتاب های خویش، با چیزی انس نمی گیرند».(4)

کتاب و کتاب خوانی از دیدگاه مقام معظم رهبری 

نقش برجسته کتاب: «در اهمیت عنصر کتاب برای تکامل جامعه انسانی همین بس که تمامی ادیان آسمانی و رجال بزرگ تاریخ بشری، از طریق کتاب جاودانه مانده اند و روابط فرهنگی جامعه بشری نیز از پوشش کتاب و مبادلات فرهنگی تقویت شده است».(5)
______________________________
1. همان، ص 227.
2. مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1363، ج 18، ص 248؛ ج 16، ص 485.
3. بحارالانوار، ج 20، ص 144، به نقل از همان .
4. بحارالانوار، ج2، ص 150، به نقل از غلامرضا فدایی، کتاب و کتاب خانه، مدیریت توسعه، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1375، ص 4.
5. پیام به مناسبت برگزاری اولین نمایشگاه کتاب تهران 14/8/1368، به نقل از کتاب و کتاب خوانی از دیدگاه مقام معظم رهبری، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378، ص 12


بهره گیری از امکانات جدید: «الان یک کتاب خانه عظیم را در چند دیسک کوچک جای می دهند. گفته اند که ابوالفرج اصفهانی، چهل شتر کتاب بار می زد و با خودش به اینجا و آنجا می برد.... امروز دنیا این طوری شده است. باید از اینها استفاده کرد و بهره برد».(1)
خوب خواندن کتاب و کتاب خوب خواندن: «کتاب خوانی چیزی است که برای یک ملت فریضه و لازم است. آن مردمی که اهل کتاب خواندن باشند، از لحاظ معلومات و ذکاوت و هوشیاری، با مردمی که با کتاب و مطبوعات انس نداشته باشند، تفاوت می کنند. خوش بختانه کتاب زیاد است... . نمی خواهم عرض کنم که همه آنچه چاپ می شود، کتاب های خوب و مفیدی است... . ای بسا کتاب هایی چاپ می شوند و به بازار می آیند که مضرّ است... اما برخی چه از لحاظ علمی، چه فرهنگی، چه از جهات دینی و... مفیدند. 

معارفی که در کتاب ها هست، مردم ما از آن بی نیاز نیستند. باید این کتاب ها را بخوانند. انس با کتاب، چیز با ارزشی است و من خواهش می کنم همه با کتاب انس پیدا کنند».(2)
اهمیت کتاب و کتاب خوانی: «برگزاری هفته کتاب در کشور عزیز ما و اعلام آن... برای این جانب مژده و مایه امیدواری است. امروز هر اقدامی که به گسترش سطح آگاهی عمومی بینجامد و نیروی تفکر و قدرت درک معارف را در مردم با استعداد ما تقویت کند، حسنه ای بزرگ است. کتاب، دروازه ای به سوی جهان گسترده دانش و معرفت است و کتاب خوب، یکی از بهترین ابزارهای کمال بشری است. ... کسی که با این دنیای زیبا و زندگی بخش (دنیای کتاب) ارتباط ندارد، بی شک از مهم ترین دست آورد انسانی و نیز از بیشترین معارف الهی و بشری محروم است... . برای یک فرد، توفیق عظیمی است که با کتاب مأنوس و همواره در حال بهره گیری از آن، یعنی آموختن چیزهای تازه باشد».(3)
______________________________
1. نک: حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام رهبری، ج 2، صص 72 ـ 74، به نقل از همان، ص 19.
2. مصاحبه با خبرنگار صدا و سیما 17/2/1371؛ همان، ص 91.
3. پیام به مناسبت آغاز هفته کتاب 4/10/1372، به نقل از همان، صص 45 ـ 46.



[تصویر: book12.jpg]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۹ ، ۱۳:۰۰
فاصله گلناری

 

17مهر 1357 (دوشنبه) 
 
ـ تغییر مکان امام خمینی از پاریس به دهکده نوفل لوشاتو
 
   ـ دولت فرانسه از فعالیت‌های سیاسی آیت‌الله خمینی جلوگیری می‌نماید.
 
 19 مهر 1357 (چهارشنبه)
 
 اعتصاب کارکنان مطبوعات در سراسر کشور آ‎غاز گردید.
 
 24 مهر 1357 (دوشنبه)
 
 ـ رژیم پهلوی مسجد جامع کرمان را به آتش کشید.
 
  ـ به مناسبت چهلم شهدای 17 شهریور عزای عمومی اعلام شد.
 
 29 مهر 1357 (شنبه)Sample Image
 
 ـ اعتصاب کارکنان صنعت نفت 
 
 - با اعتصاب همگانی کارکنان و کارمندان صنعت نفت پالایشگاههای سراسر کشور در خطر تعطیل شدن قرار گرفت. 
 
3 آبان 1357 (جمعه ) 
 
آزادی زندانیان سیاسی از جمله آیت الله طالقانی از زندان رژیم پهلوی
 
8 آبان 1357 (دوشنبه) 
 
آیت‌الله طالقانی از بند رژیم پهلوی آزاد شدند.
 
10 آبان 1357 (چهارشنبه)
 
 ارتش کنترل تأسیسات نفتی کشور را در دست گرفت.
 
 13 آبان 1357 (شنبه)
 
 
ـ تظاهرات دانش‌آموزان و دانشجویان در مقابل دانشگاه تهران به خاک و خون کشیده شد.
 
ـ آیت‌الله مفتح از زندان آزاد گردید.
 
 15 آبان 1357 (دوشنبه) 
 
ـ استعفا و سقوط کابینه شریف امامی در پی حوادث خونین 13 آبان اعلام گردید.
 
ـ تشکیل دولت نظامی به نخست وزیری ژنرال ازهاری اعلام گشت.
 
 10 آذر 1357 (جمعه)

 
 فریاد الله‌اکبر بر فراز بامها،‌ سراسر کشور را فرا گرفت.
 
 11 دی 1357 (دوشنبه) 
 
ـ روزهای خونین در مشهد مقدس 
 
با اوج‌گیری تظاهرات مردم مشهد سربازان و مأمورین امنیتی در روزهای 9 ،‌ 10 و 11 دی ماه با حمله به حرم مطهر امام رضا (ع) و مردم در خیابانها و بیمارستانها عده زیادی را به شهادت رساندند و گروهی را مجروح نمودند. 
 
16 دی 1357 (شنبه) 
 
ـ دولت نظامی ازهاری سقوط کرد.
 
ـ‌ شاهپور بختیار از اعضای جبهه ملی ایران مأمور تشکیل کابینه از طرف محمدرضا پهلوی گردید و به سمت نخست وزیر منصوب شد.
 
 23 دی 1357 (شنبه) 
 
به دستور امام خمینی شورای انقلاب تشکیل گردید.
 Sample Image
 26 دی 1357 (سه شنبه) 
 
ـ شاه رفت
 
ایران امروز غرق در نور و گل و شیرینی بود و مردم فرار محمدرضا پهلوی را جشن گرفتند. شاه که برای فرار خود معالجعه بیماری را دست‌آویز قرار داده بود در حقیقت برای انجام کودتایی دیگر به سبک 28 مرداد 1332 آماده می‌شد.
 
 29 دی 1357 (جمعه)
 
 اصول جمهوری اسلامی در راه‌پیمایی میلیونی مردم ایران اعلام گردید.


 

هشتم آبان 1357 نهم آبان 1357
اعتصاب کارکنان شرکت ملی نفت آزادی آیت‌الله سیدمحمود طالقانی و آیت‌الله حسینعلی منتظری از زندان
دهم آبان 1357 سیزدهم آبان 1357
استیضاح شریف امامی کشتار دانش‌آموزان، دانشجویان و مردم انقلابی در دانشگاه تهران
چهاردهم آبان 1357 پانزدهم آبان 1357
آتش‌سوزی بزرگ تهران، استعفای مهندس جعفر شریف امامی از نخست وزیری نخست‌وزیری ارتشبد غلامرضا ازهاری و تشکیل دولت نظامی. پخش نطق عذرخواهانه شاه از تلویزیون
بیست‌ودوم آبان 1357 دوم آذر 1357
رادیو و تلویزیون توسط نظامیان اشغال شد و کارکنان آن اعتصاب کردند. پیوستن کارکنان اداره‌ی برق به اعتصابیون تیراندازی ماموران به مردم در حرم مطهر امام رضا(ع)
سوم آذر 1357 پنجم آذر 1357
انتشار پیام حضرت امام خمینی(ره) به مناسبت کشتار در حرم ثامن‌الائمه(ع) و اعلام تعطیل عزای عمومی در روز پنجم آذرماه اعلام عزای عمومی در سراسر کشور. تقاضای کمک کارکنان اعتصابی مطبوعات از مردم
ششم آذر 1357 هفتم آذر 1357
قطع برق در ساعت هشت شب به دست کارکنان اداره‌ی برق به منظور جلوگیری از پخش اخبار دولتی انتشار لیست اسامی افرادی که مقادیر زیادی «ارز» از کشور خارج کرده‌بودند توسط کارکنان بانک مرکزی
دهم آذر 1357 یازدهم آذر 1357
آغاز ماه محرم و تظاهرات شبانه بر فراز بام‌ها انتشار پیام حضرت امام خمینی(ره) به مناسبت آغاز ماه محرم، تعطیل شدن مدارس به مدت ده روز
دوازدهم آذر 1357 سیزدهم آذر 1357
اعلام ورشکستگی از سوی هفت ناشر روزنامه‌های بزرگ دستور حضرت امام خمینی(ره) برای کمک به روزنامه‌نگاران اعتصابی
نوزدهم آذر 1357 بیستم آذر 1357
راهپیمایی بزرگ تاسوعا راهپیمایی بزرگ عاشورا
بیست‌ودوم آذر 1357 بیست‌وسوم آذر 1357
اخراج کارکنان اعتصابی شرکت نفت از خانه‌های سازمانی حمله ماموران حکومت به بیمارستان شاه‌رضای مشهد
بیست‌وچهارم آذر 1357 بیست‌وهفتم آذر 1357
راهپیمایی بزرگ در یزد و کرمان اعلام عزای عمومی در کشور. استعفای دسته‌جمعی چند تن از مهندسان پرواز و خلبانان هواپیمای ملی ایران
یکم دی 1357 سوم دی 1357
ایجاد صندوق‌های کمک‌های مردمی به کارکنان اعتصابی تعطیلی مدارس توسط دولت تا اطلاع بعدی
چهارم دی 1357 پنجم دی 1357
تظاهرات وسیع دانش‌آموزان قطع کامل صادرات نفت
ششم دی 1357 هشتم دی 1357
تهدید کارکنان اعتصابی شرکت نفت به محاکمه نظامی از سوی دولت تعیین هیئتی از سوی امام خمینی(ره) برای نظارت بر امر تولید و توزیع نفت
نهم دی 1357 سیزدهم دی 1357
استعفای ارتشبد ازهاری از نخست‌وزیری و انتخاب دکتر شاپور بختیار به جای وی آغاز کنفرانس گوادلوپ
شانزدهم دی 1357 نوزدهم دی 1357
اعلام سیاست‌های بختیار. کشف یک زندان سیاسی و شکنجه‌گاه در تهران افتادن اداره‌ی امور شیراز و اردبیل به دست مردم
بیست‌ودوم دی 1357 بیست‌وسوم دی 1357
اعلام تشکیل «شورای انقلاب» توسط حضرت امام خمینی(ره) تشکیل اولین جلسه‌ی «شورای سلطنت» با حضور شاه
بیست‌وششم دی 1357 بیست‌وهفتم دی 1357
خروج شاه و فرح از کشور انتشار پیام حضرت امام خمینی(ره) در مورد رفتن شاه و دعوت مردم به راهپیمایی روز اربعین. اعلام آمادگی ولیعهد برای عهده‌دار شدن حکومت
بیست‌ونهم دی 1357 سی‌ام دی 1357
راهپیمایی بزرگ روز اربعین سفر رئیس شورای سلطنت به فرانسه و تقاضای ملاقات با رهبر انقلاب

 

ناگفته‌های زندانیان سیاسی رژیم پهلوی گفته شد

 

کتاب «خاطرات زندان، گزیده‌ای از ناگفته‌های زندانیان سیاسی رژیم پهلوی» با موضوع انقلاب اسلامی به بیان خاطرات برگزیده از 26 زندانی سیاسی بین سال‌های 1342 تا1357 می‌پردازد. 

به‌گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، کتاب خاطرات زندان، گزیده‌ای است از ناگفته‌های زندانیان سیاسی رژیم پهلوی که تدوین‌گر این مجموعه با رویکردی متفاوت هفتاد خاطره را از بیست و شش مبارز سیاسی بازگو می‌کند که از پانزده خرداد 1342 تا پیروزی انقلاب اسلامی در زندان‌های رژیم پهلوی گرفتار بوده‌اند.

از ویژگی‌های این کتاب می‌توان به گزینش خاطرات کوتاه و جذاب مبارزین و مراحل مختلف حضورشان در زندان با خاطرات قبل از دستگیری، بازجویی، شرایط زندان، دادگاه، اعتصاب، مسایل داخلی، تفریحات، ملاقات با خانواده، فرار و آزادی اشاره کرد.

در این راستا، حوزه هنری کوشیده است مجموعه‌ای متفاوت را با رویکردی نو در این عرصه تولید کند.

گردآورنده این کتاب سید سعید غیاثیان، در مقدمه‌ای که بر آن نوشته است با اشاره به پژوهشی که در تدوین کتابی دیگر در همین زمینه و با عنوان «تاریک و روشن» انجام داده است آن کتاب را موجب آشنایی‌ با این موضوع دانسته است. «تاریک و روشن» نیز خاطرات چند تن از مبارزان سیاسی محبوس در زندان "کمیته مشترک ضدخرابکاری" را شامل می‌شود.
خاطرات زندانیان سیاسی رژیم پهلوی که گوشه‌ای از آن‌ها (70 خاطره در 10 موضوع اصلی) در این کتاب آمده به ترتیب زمان و موضوع حادثه انتخاب شده است به این شکل که خاطرات قبل از دستگیری، دستگیری و ورود به زندان در ابتدای کار و خاطرات فرار و آزادی از زندان در انتها قرار گرفته است.
در بین این دو موضوع نیز مسائلی آمده که هر زندانی سیاسی با آن روزگای را  سپری کرده است. گوناگونی مطالی گردآمده در این کتاب ارتباط مستقیمی با رویدادهای زندان دارد و برهمین اساس فراوانی خاطرات مربوط به دستگیری، بازجویی و شکنجه بیشتر از مسئله‌ای مانند حضور در دادگاه است.
خمیرمایه‌ اصلی متن با استناد به نقل قول‌های نویسنده  بیان خاطرات، نحوه مبارزات بینش و اعتقادات و روش زندگی نسلی است که بیش از سه دهه از مبارزات آنان می‌گذرد و در سال‌های نه چندان دور تحولی عظیم را در تاریخ این مرز و بوم رقم زدند.

در کتاب یاد شده که بسیاری از خاطرات برگزیده زندانیان از آرشیو دفتر ادبیات انقلاب اسلامی انتخاب شده‌اند، چهار خاطره به قبل از دستگیری، ده خاطره به دستگیری، نه خاطره به بازجویی و شکنجه، شش خاطره به شرایط زندان، دو خاطره به دادگاه، پنج خاطره به اعتصاب و شورش، یازده خاطره به مسائل داخلی زندان، نه خاطره به تفریحات و سرگرمی‌ها، هفت خاطره به ملاقات و مسائل خانوادگی، پنج خاطره به فرار و آزادی و دو خاطره به تمامی وقایع زندان برمی‌گردد.
درکتاب خاطرات زندان پای خاظرات محسن رفیق دوست، بهزاد نبوی، محسن چینی‌فروشان، محمد زنگنه، عباس دوزدوزانی، سیدمحمدکاظم بجنوردی، اسدالله بادامچیان، مرتضی الویری و احمد پورنجاتی می‌نشینیم.

لازم به توضیح است که استفاده از خاطرات افراد یاد شده کاملا تصادفی بوده و برحسب جذابیت خاطره انتخاب شده است. همچنین شیوه تدوین خاطرات آمده در نهایت امانتداری به اصل موضوغ صورت گرفته تنها در مواردی اندک (آن‌هم به‌دلیل شفاهی بودن زبان خاطرات) مواردی به متن اضافه شده است.

در یکی از این خاطرات به‌یاد ماندنی این کتاب می‌خوانیم: پس از واقعه ترور «زندی‌پور» (رئیس کمیته مشترک) که ضربه سنگینی بر پیکره رژیم، خصوصاً بر ساواک وارد کرده بود، ساواکی‌ها به داخل زندان قصر آمدند و علناً اعلام کردند که از این پس به تاوان هر یک از مسئولانی که شما ترور کنید، ما در زندان پنج هزار از رهبران شما را خواهیم کشت آنان این گفته را عملی کردند و بعد از 3 روز از ترور زندی‌پور، پنج نفر از مبارزان رده بالای زندانی را که کاظم ذوالانوار و مصطفی خوشدل نیز در میان آنان بودند، ظاهراً برای بازجویی مجدد به کمیته بردند ولی برای همه مسلم شده بود که آن‌ها را اعدام خواهند کرد.

 

شامگاه 8 آبان ماه سال1357 آیت ا... طالقانی و منتظری از مشهور ترین مبارزان در بند رژیم پهلوی از زندان آزاد شدند 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۹ ، ۱۲:۵۶
فاصله گلناری

زندگینامه دانش آموز بسیجی محمد حسین فهمیده

زندگی نامه

وی فرزند محمد تقی است که در خانواده ای مذهبی د ریکی از روزهای بهاری اردیبهشت 1346 ( مصادف با سوم محرم ) در شهر خون و قیام درخانه ای محقر و کوچک در محله پامنار قم چشم به جهان گشود. دوران کودکی را همراه سایر فرزندان خانواده و درکنار برادرش داوود که وی نیز سه سال بعد از شهادت محمد حسین به فوز شهادت نایل آمد، با صفا وصمیمیت ودر زیر سایه محبت و توجه پدر و مادری مهربان ، سپری کرد . درسال 1352، به مدرسه رفت وکلاس اول تا چهارم ابتدایی را با یک معلم روحانی طی کرد. سال پنجم ابتدایی واول و دوم راهنمایی را به دلیل انتقال خانواده اش به کرج در دو مدرسه دراین شهر گذراند. درهمین دوران بود که به واسطه حوادث انقلاب، روح وی نیز، مانند میلیون ها جوان و نوجوان دیگر کشور، دچار تحولات عظیمی گردید. شخصیت او با داشتن خانواده ای متدین ومذهبی و شرایط خاص شهر مقدس قم و نیز زمینه مساعد روحی به گونه ای شکل گرفت که سرشار از دین و فرهنگ غنی اسلام بود.

از عوامل مهم دیگر د رشکل گیری شخصیت او ، نوارها واعلامیه های امام بود که قبل از انقلاب به دست او می رسید.

شهید فهمیده ، نوجوانی خوش برخورد، شجاع ، فعال ، کوشا بود که به مطالعه علاقه زیادی داشت و با وجود این که به سن تکلیف نرسیده بود، نماز می خواند و احترام خاصی برای والدینش قایل بود و هرگز به آن ها بی احترامی نمی کرد. شیفته و عاشق امام قدس سره بود و با تمام وجود سعی در اجرای فرامین امام قدس سره داشت . او می گفت : امام هر چه اراده کند، همان را انجام خواهم داد و من تسلیم او هستم .

هنگام ورود اما م قدس سره به ایران به دلیل مصدوم بودن ، موفق به زیارت امام قدس سره نگردید، اما پس از بهبودی دراولین فرصت به شهر مقدس قم رفته و موفق به دیدار شد. شهید فهمیده ، یکی از هزاران دانش آموز بسیجی کشور است که با نثار خون خود برطراوت و سرخی خون شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی افزود. وی دوران کودکی و نوجوانی خود را در حالی سپری کرد که هر روز آن همراه حادثه ای بود که در شکل گیری شخصیت او موثر واقع می شد. او با سرمایه عظمیی از فهم و درک انقلابی واسلامی به دنبال طوفان حوادث انقلاب، واردجنگ شد و با وجود سن کم ، خود را به خونین شهر قهرمان رسانید و با اقدامی آگاهانه و شجاعانه ، نام خود را در دفتر شهیدان زنده تاریخ ثبت کرد.این دانش آموز رزمنده بسیجی، با ایمان و بینش عمیق واستوارخود در جنگ با دشمن پیش قدم و با نیل به شهادت ، درس شجاعت ، فداکاری و مقاومت را به همه بسیجیان و امت حزب الله آموخت، امام بزرگوارمان از این نوجوان 13 ساله به عنوان رهبر یا د فرموده و بدین گونه نام و یاد او، منشا حماسه های بزرگ شد و تحول عظیمی در شیوه های دفاع مقدس و نبرد رزمندگان اسلام ایجاد کرد و راه پیروزی وسرافرازی را یکی پس از دیگری، هموار ساخت . امروز شهید فهمیده به حق الگوی شایسته ای برای دانش آموزان بسیجی و جوانان و نوجوانان کشور می باشد و یاد آوری این حماسه می تواند یادآور دوران دفاع مقدس و ارزش های والای آن زمان باشد.                                                                              

عزیمت به سوی جهاد

فهمیده دوازده ساله بود که حوادث کردستان اتفاق افتاد.او که عشق انقلاب وامام قدس سره را در سر داشت ، خود را به کردستان رساند، ولی به دلیل کمی سن، برادران کمیته او را باز      می گردانند و درصدد برمی آیند که در حضور مادرش از او تعهد بگیرند که دیگراز شهرستان کرج خارج نشود. ولی او رضایت نمی دهد و خطاب به آنان می گوید که خودتان را زحمت ندهید. اگر امام بگوید، به هر کجا که باشد، آماده رفتن هستم . من باید به مملکت خدمت کنم و اضافه می کند:  من نمی نویسم و اگربنویسم حرفی دروغ زده ام . حتی با تهدید به زندان حاضر نمی شود تعهد بدهد و بالاخره تنها از مادرش امضا می گیرند.

درهمان روزهای  نخست جنگ تحمیلی ، محمد حسین تصمیم می گیرد که به جبهه برود وبا متجاوزان بعثی بجنگد . زمزمه رفتن را در خانواده و بین دوستانش می افکند. دریکی از بیمارستان های کرج خود را به یکی از دوستانش که بستری بود، می رساند و با او خداحافظی می کند و از جبهه و جنگ برای او می گوید و تکلیف الهی خود را گوشزد می کند.یک روزکه به بهانه خرید نان از منزل خارج شده بود ، مبلغ 50 تومان را به دوستش می دهد واز او می خواهد که نان را بخرد و به منزل آن ها ببرد و تصمیم خود را برای رفتن به خوزستان به او می گوید و از وی می خواهد که تا سه روز به خانواده اش خبر ندهد تا مانع رفتن او نشوند وسپس آن ها را مطلع کند . دوست ا و یکی ، دو روز بعد خبر را چنین می دهد که :                    

 من رفتم جبهه نگران من نباشید.

در تهران یکی از پاسداران کمیته متوجه تصمیم او می شده و با وی صحبت و سعی می کند او را از تصمیم خویش منصرف نماید، اما موفق نمی شود . شهید فهمیده که درعزم خود راسخ بود، خود را به شهرهای جنوب کشور می رساند و هرچه تلاش می کند که همراه گروه یا دسته ای که عازم خطوط مقدم جبهه هستند، برود ، موفق نمی شود. تا با گروهی از دانشجویان انقلابی دانشکده افسری برخورد کرده و به نزد فرمانده آنان می رود واز او می خواهد که وی را با خود ببرند. فرمانده امتناع می کند، اما شهید فهمیده ، آن قدر اصرار می کند تا فرمانده را متقاعد می کند که برای یک هفته اورا همراه خود به خرمشهر ببرد. دراین مدت کوتاه هر کاری که پیش می آید حسین پیشقدم شده و استعداد و قابلیت خود را درهمه کارها نشان می دهد. درهمین مدت کوتاه حضور درخرمشهر با دوستی که درآن جا پیدا کرده بود، یعنی محمد رضا شمس ، هر دو مجروح می شوند وآن دو را به بیمارستان منتقل می کنند و علی رغم مخالفت فرمانده آن گروه و با حالت مجروحیت، دوباره به خطوط مقدم در خرمشهر بر می گردد. درحین برخورد با فرمانده و پس از ممانعت وی از حضور درخط مقدم، چشمان حسین پراز اشک شده و با ناراحتی به فرمانده می گوید:  

 

 من به شما ثابت می کنم که می توانم به خط بروم ولیاقت آن را دارم.

او برای اثبات لیاقت خود یک با ر به تنها یی به میان عراقی ها رفته ولباس و اسلحه ای از عراقی ها به دست می آورد و در هیئت یک عراقی به نیروهای خودی نزدیک می شود،     به طوری که رزمندگان مشاهده می کنند که یک عراقی کوچک به طرف آنان می آید!       می خواهند به او شلیک کنند، که یکی از آنان می گوید، صبرکنید با پای خودش بیاید تا اسیرش کنیم . هنگامی که نزدیک می شود، می بینند حسین است که خواسته ثابت کند که    می تواند با دست خالی هم با عراقی ها بجنگد و شهامت ولیاقت حضور در خط مقدم را دارد.

مسوول گروه که به توانمندی و توانایی واراده پولادین حسین برای رزم د رجبهه اعتماد واطمینان پیدا می کند، به او اجازه ماندن د رجبهه را می دهد.

کیفیت شهادت

از آن پس او به اتفاق دوست شهیدش محمد رضا شمس ، دریک سنگر قرار داشتند تا درهجوم عراقی ها به خرمشهر محاصره می شوند.محمد رضا شمس ، دوست و هم سنگر حسین زخمی می شود و حسین با سختی و زحمت زیاد او را به پشت خط می رساند و به سنگر خود بر می گردد و می بیند که تانک ها ی عراقی    ( ظاهرا 5 دستگاه ) به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده ودر صدد محاصره آن ها هستند.حسین درحالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته و در د ستش گرفته بود به طرف تانک ها حرکت می کند. تیری به پای او می خورد واز ناحیه پا مجروح می شود. اما زخم گلوله     نمی تواند از اراده محکم و عزم پولادین او جلوگیری نماید. بدون هیچ دغدغه  و تردیدی تصمیم خود را عملی می کند واز لا به لای امواج تیر که از هر سو به طرف او می آمد، خود را به تانک پیشرو می رساند وآن را منفجر می کند و خود نیز تکه تکه می شود . افراد دشمن گمان می کنند که حمله ای از سوی نیروهای ایرانی صورت گرفته است ، جملگی روحیه خود را می بازند و با سرعت تانک ها را رها کرده و فرار می کنند. در نتیجه ، حلقه محاصره شکسته می شود و نیروهای کمکی هم  می رسند و آن قسمت را از وجود متجاوزان  پاک سازی می کنند.                              

فهمیده در بیان رهبری

رهبر معظم انقلاب ، می فرمایند: زنده نگه داشتن یاد حادثه شهادت دانش آموز بسیجی ، شهید فهمیده از اصالت های دفاع مقدس می باشد .مقام معظم رهبری د ردیدار با خانواده او در رابطه با فداکاری و شجاعت او فرمودند: بروز چنین حوادثی که از تربیت صحیح واصالت های خانوادگی است ، صرفا درمحیط های اسلامی جلوه گری و نور افشانی می کند.                              

فهمیده از نگاه آوینی

سید شهیدان اهل قلم ، حاج مرتضی آوینی ، در قسمتی از برنامه پنجم روایت فتح با نام شهری درآسمان شهادت محمد حسین فهمیده را این گونه زیبا ترسیم می کند: خرمشهر، از همان آغاز خونین شهر شده بود. خرمشهر، خونین شهر شده بود. آیا طلعت را جز از منظر این آفاق  می توا ن نگریست ؟ آنان درغربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند و پیکرهای شان زیر تانک های شیطان تکه تکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پیوست . اما... راز خون آشکار شد. راز خون را جز شهدا در نمی یابند. گردش خون در رگ های زندگی شیرین است . اما ریختن آن در پای محبوب ، شیرین تر.... شایستگان آنانند که قلبشان را عشق تا آن جا انباشته است که ترس از مرگ جایی برای ماندن ندارد. شایستگان جاودانانند. حکمرانان جزایر سرسبز اقیانوس بی انتهای نور، که پرتوی از آن همه کهکشان آسمان دوم را روشنی بخشیده است.                   

 خبر شهادت حسین فهمیده

صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامه های خود اعلام می کند که نو جوانی سیزده ساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته آن را منفجر کرده و خود نیز به شهادت رسیده است . امام قدس سره در پیامی که به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صادر می کنند، جملات معروف خود را پیرامون او می فرمایند: رهبر ماآن طفل سیزده ساله ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ تر است، با نارنجک ، خود را زیر تانک دشمن انداخت وآن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.

به این ترتیب و با این کلمات ، حسین و فداکاری و شجاعت او جاودانه شد. بقایای پیکر شهید حسین فهمیده دربهشت زهرا، قطعه 24، ردیف 44، شماره 11، به خاک سپرده می شود.
 

همه ساله با توجه به رویداد سیزدهم آبان کمیته مشترکی متشکل از اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان وزارت آموزش و پرورش و بسیج دانش آموزی و برخی دیگر از سازمانها و نهادهای کشور با عنوان کمیته مرکزی دانش آموزی مراسم 13 آبان تشکیل شده که مهمترین برنامه های آن  در قالب برنامه های هفته تربیت،  روز بزرگداشت  شهید فهمیده و  سالگرد تاسیس اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان طراحی می شود.

تجلیل از دانش آموزان نمونه در زمینه های فرهنگی، سیاسی و هنری حضوردر مزار شهدای دانش آموز و دیدار با خانواده های معظم آنان و برپائی نمایشگاه عکس و پوستر ازحضور سیاسی جوانان در دوران انقلاب اسلامی به همراه یاد بود شهدای دانش آموز درمدارس سراسر کشور ازجمله برنامه های پیش بینی شده به مناسبت روز 13 آبان است.

سلسله نشست ها و گفتگوهای سیاسی با دانش آموزان در خصوص شیوه های رویاروئی با توطئه های فرهنگی و سیاسی آمریکا و وابستگان استکبار در یکصد و ده  شهرستان دیدار  اعضای کمیته ها و انجمن های اسلامی دانش آموزان بسیج دانش آموزی و امورتربیتی با مقام معظم رهبری از دیگر برنامه های کمیته مرکزی دانش آموزی مراسم سیزده آبان است.

بسیج دانش آموزی، یک نهاد آموزشی است که با برنامه های مدون و ایجاد پایگاه های علمی سعی دارد گام موثری در ارتقای  توان علمی  دانش آموزان  داشته باشد. بسیج، عبارت است از مجموعه ای که در آن، پاکترین انسانها، فداکارترین و آماده به کارترین جوانان کشور در راه اهداف عالی این ملت و برای کمال رساندن و به خوشبختی رساندن این کشور، جمع شده اند. بسیج عبارت است  از تشکیلاتی که در آن،  افراد متفرق و تنها، به یک مجموعه عظیم و منسجم، به یک مجموعه آگاه، متعهد،  بصیر و بینای به مسائل کشور و به نیاز ملت، تبدیل می شوند؛  مجموعه ای که دشمن را بیمناک، و دوستان را امیدوار و خاطر جمع می کند . معنای بسیج این است.

بسیج در حقیقت، مظهر  یک  وحدت مقدس،  میان افراد ملت است.  همه  میدانهائی که بسیج  در آن حضور پیدا کرده است،  میدانهائی ملی است؛  میدانهای مربوط به همه ملت است، هیج وقت کشور، از یک مجموعه عظیمی که از بهترین  فرزندان کشور و  با این خصوصیات تشکیل شده است،  بی نیاز نیست.  بسیج در واقع،  مظهر عشق و ایمان و آگاهی و  مجاهدت و آمادگی کامل، برای  سربلندکردن کشور و ملت است. امروز سازماندهی بسیج در سراسر کشور، بسیار وسیع است؛ اما این سازماندهی، یقینا  از این گسترده تر خواهد شد، و با یک  دید وسیع که نگاه کنیم،   همه انسانهائی که این خصوصیات را دارند،  در واقع جزء بسیجند.  درحقیقت همه انسانهای  مومن، آگاه، بصیر، عاشق، متعهد،  علاقه مند و آماده به کار،  در هر میدانی از میدانها هستند که برای ملت  مفید است،جزو بسیجند.

 

 

 

هشتم آبان روز نوجوان


« ای عزیزان اسلام و سرمایه های ملت! مجاهده کنید که خودیت را از قلب خود بزدایید و باید بدانید و بدانیم که هر چه هست اوست و جلوه جمال او. جسم و جان و روح و روان همه از اوست. بکوشید تا حجاب خودی را بردارید و جمال جمیل او، جل و علا را ببینید، آنگاه است که هر مشکلی آسان و هر رنج و زحمتی گواراست و فدا شدن در راه او شیرین تر از عسل بلکه بالاتر از هر چیز به گمان آید. مبادا غرور شجاعت و جوانی و پیروزی در دل شما راه یابد که با آمدن آن، همه چیز فرو ریزد و طاق و رواق آمال در هم شکند. » امام خمینی (ره)

عشق و شور، طراوت و پاکی، شجاعت و سرسختی، استقلال طلبی و عدالت خواهی، ایثار و از خود گذشتگی، استعداد و توانایی، و ... از جمله ویژگیهایی هستند که سراسر وجود هر جوانی مالامال از آنهاست. در دوران جوانی روح عرفان، اخلاق و معنویت متجلی شده و جوانان آماده پذیرش فضیلت ها و ارزشهای الهی میشوند و زمینه های کمال طلبی در آنان بروز می کند؛ از اینرو بخش متنابهی از سرمایه گذاری ها و برنامه ریزی های دست اندرکاران امر تعلیم و تربیت و تلاشگران عرصه های فکری و فرهنگی متوجه این قشر می باشد؛ و محور اساسی سیاست گذاری های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و مخاطب اصلی رسانه های جمعی همواره جوانان بوده و خواهند بود.

ویژگیها و استعدادهای نهفته در وجود جوانان مناسبترین زمینه برای طراحی و ایجاد هرگونه تغییر و تحول فردی و اجتماعی است، بطوریکه چرخ های انقلاب ها و تحولات متعددی توسط این گروه به حرکت درآمده و سرعت می گیرد. کنکاش در تاریخ ملل مختلف و از جمله جریانات حاکم بر جهان در طول سالیان گذشته مؤید این مدعاست. بخش انبوهی از بازیگران و نقش آفرینان حوادث مختلف جوانان بوده و امکانات و انرژی های بسیاری مصروف جذب و هدایت آنان بسمت اهداف معین (اعم از مثبت و منفی، ارزشی و ضد ارزشی) شده است.

هشتم آبان روز نوجوان در ایران یادبود شهادت نوجوانی است که در نوجوانی بیکباره قله های شرف و انسانیت و غیرت را پیمود، که چه بسیار اهل ریاضت و سیر و سلوک در پیمودن این راه پر فراز و نشیب بر این رهگذر الهی غبطه می خورند.

شهید "فهمیده" یکی از هزاران نونهال فهمیده، و دانش آموز بسیجی کشور ماست

 

شهادت حسین فهمیده ، روز نوجوان و روز بسیج دانش آموزی 
ای عزیزان اسلام و سرمایه های ملت! مجاهده کنید که خودیت را از قلب خود بزدایید و باید بدانید و بدانیم که هر چه هست اوست و جلوه جمال او. جسم و جان و روح و روان همه از اوست. بکوشید تا حجاب خودی را بردارید و جمال جمیل او, جل و علا را ببینید, آنگاه است که هر مشکلی آسان و هر رنج و زحمتی گواراست و فدا شدن در راه او شیرین تر از عسل بلکه بالاتر از هر چیز به گمان آید. مبادا غرور شجاعت و جوانی و پیروزی در دل شما راه یابد که با آمدن آن, همه چیز فرو ریزد و طاق و رواق آمال درهم شکند. 

امام خمینی (ره)


 
[تصویر: 001.jpg]



عشق و شور, طراوت و پاکی, شجاعت و سرسختی, استقلال طلبی و عدالت خواهی, ایثار و از خودگذشتگی, استعداد و توانایی, و ... از جمله ویژگیهایی هستند که سراسر وجود هر جوانی مالامال از آنهاست. در دوران جوانی روح عرفان, اخلاق و معنویت متجلی شده و جوانان آماده پذیرش فضیلت ها و ارزشهای الهی میشوند و زمینه های کمال طلبی در آنان بروز می کند؛ از اینرو بخش متنابهی از سرمایه گذاری ها و برنامه ریزی های دست اندرکاران امر تعلیم و تربیت و تلاشگران عرصه های فکری و فرهنگی متوجه این قشر می باشد؛ و محور اساسی سیاست گذاری های فرهنگی, اجتماعی, سیاسی و مخاطب اصلی رسانه های جمعی همواره جوانان بوده و خواهند بود. 

ویژگیها و استعدادهای نهفته در وجود جوانان مناسبترین زمینه برای طراحی و ایجاد هرگونه تغییر و تحول فردی و اجتماعی است, بطوریکه چرخ های انقلاب ها و تحولات متعددی توسط این گروه به حرکت درآمده و سرعت می گیرد. کنکاش در تاریخ ملل مختلف و از جمله جریانات حاکم بر جهان در طول سالیان گذشته مؤید این مدعاست. بخش انبوهی از بازیگران و نقش آفرینان حوادث مختلف جوانان بوده و امکانات و انرژی های بسیاری مصروف جذب و هدایت آنان بسمت اهداف معین (اعم از مثبت و منفی, ارزشی و ضد ارزشی) شده است.هشتم آبان روز نوجوان در ایران یادبود شهادت نوجوانی است که در نوجوانی بیکباره قله های شرف و انسانیت و غیرت را پیمود, که چه بسیار اهل ریاضت و سیر و سلوک در پیمودن این راه پر فراز و نشیب بر این رهگذر الهی غبطه می خورند.

شهید "فهمیده" یکی از هزاران نونهال فهمیده، و دانش آموز بسیجی کشور ماست که با نثار خون پاک خویش بر طراوت و سرخی خون شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی افزود. وی دوران کودکی و نوجوانی خود را به صورتی سپری کرد که همواره آبستن حادثه ای بود. حوادثی که در شکل گیری شخصیت او مؤثر واقع شد. او با سرمایه عظیمی از فهم و درک و درایت انقلابی و اسلامی خویش و به دنبال طوفان حوادث انقلاب، وارد جنگ تحمیلی شد و با وجود کمی سن، خود را به خونین شهر قهرمان رساند و با اقدامی آگاهانه و شجاعانه، نام خود را در دفتر شهیدان هماره زنده تاریخ ثبت کرد.

از آنجا که این دانش آموز رزمنده بسیجی، با ایمان و بینش عمیق و استوار در جنگ با دشمن پیش قدم و با نیل به شهادت، درس شجاعت، فداکاری و مقاومت را به همه بسیجیان و امت حزب الله آموخت، امام بزرگوارمان این نوجوان 12 ساله را رهبر قلمداد فرمود، چرا که نام و یاد او منشأ حماسه های سترگ شد و تحولی عظیم در شیوه دفاع مقدس و نبرد رزمندگان اسلام با کفر فراهم کرد و راه پیروزی و سرافرازی را یکی پس از دیگری، هموار ساخت. امروز شهید فهمیده، بحق، الگوی شایسته و تصویر برجسته ای از ایثار و جهاد و شهادت برای دانش آموزان بسیجی و جوانان کشور ماست، به گونه ای که حماسه سازی های فهمیده و دیگر فهمیده های میهن اسلامی، می تواند یادآور دوران دفاع مقدس و ارزشهای والای آن دوران باشکوه باشد. رهبر معظم انقلاب نیز درباره آن شهید گرانقدر فرمود:

"زنده نگهداشتن یاد و حادثه شهادت دانش آموز بسیجی، شهید فهمیده از اصالت های دفاع مقدس است."


 
[تصویر: 002.jpg]


آموزگار ایثار

در جبهه، شهید فهمیده به اتفاق دوست شهیدش "محمدرضا شمس"، در سنگری واحد قرارداشت که در هجوم عراقی ها به خرمشهر محاصره شد. محمدرضا شمس دوست و همسنگر حسین زخمی شد و حسین با سختی و مرارت فراوان او را به پشت خط رساند. و به جایگاه قبلی خود بازگشت. او با مشاهده تانکهای عراقی (ظاهراً 5 دستگاه تانک) که به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده و درصدد محاصره و قتل عام آنها بودند تاب نیاوردند و در حالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته و در دستش گرفته بود، به طرف تانک ها حرکت کرد. در این هنگام تیری به پایش اصابت کرد و او از ناحیه پا مجروح شد؛ اما نتوانست در اراده محکم و عزم پولادین او خللی ایجاد کند، از این رو بدون هیچ دغدغه و تردیدی تصمیم خود را عملی ساخت و از لابلای امواج تیر که ازهر سو به طرف او می آمد، خود را به تانک پیشرو رساند و با استفاده از نارنجک، موفق شد که تانک را منفجر کند و خود نیز تکه تکه شود. به مجرد انفجار تانک مهاجمان گمان کردند که حمله ای صورت گرفته است، لذا روحیه خود را باختند و با سرعت هرچه تمامتر تانک ها را رها کردند و پا به فرار گذاشتند. در نتیجه، حلقه محاصره شکسته شد و پس از مدتی نیروهای کمکی هم سر رسیدند و آن قسمت را از وجود متجاوزان پاکسازی کردند.



 
 
چهار شنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۰ ۰۷:۲۶ صبح
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
*
 
   
ارسال ها: 20,518 
اعتبار: 283 

 
سپاس ها 3904
سپاس شده 11172 بار در 6769 ارسال

امتیاز: 416.63
ارسال: #2
RE: شهادت حسین فهمیده ، روز نوجوان و روز بسیج دانش آموزی 
شهادت محمدحسین فهمیده و روز نوجوان
پدید آورنده : محمدشریفی نیا، جعفر اسلامی ، 

نردبان عروج

امروز هشتم آبان، سال روز پرواز ملکوتی دلیر مرد نوجوان، شهید محمدحسین فهمیده است. نوجوانی که دربهار زندگانی، ره صد ساله ی عشق را با گام های کوچکش، یک شبه پیمود. بزرگی که روح و جان خود را در چشمه سار کلام رهبرش، امام خمینی(ره) شست و شو داد و گوهر وجودش را به گلاب ناب ولایت، معطر کرد. او، نوجوان پرشوری بود که امام و انقلابش را به خوبی درک کرد و شهادت را نردبان عروج خود به قله ی عشق و ایمان قرار داد و ستاره ای در آسمان انقلاب اسلامی گردید.
ورود به صف خداجویان

امروز، روز نوجوان است. نوجوانی، فصلی است که شکوفایی غنچه های معنویت در دل انسان، آغاز می شود. هرگاه نوجوان، دل خود را با آب زلال عبادت و ترک گناه، آبیاری کند و با آب و هوای مسجد و نماز انس بگیرد، گلبرگ های این غنچه ی تازه، باز می شوند. رنگ و بوی معنوی این شکوفایی، افزون بر فضای روح و جان خود شخص، محیط خانواده و اجتماع را نیز معطّر و با صفا می کند.

پس ای نوجوان عزیز! مسیر کمال را با همین دل پاکی که داری، از چشمه ی زلال امامان تمنّا کن. دست های کوچک و پاک خود را به سوی آسمان بلند کن و بگو: «خدایا! مگذار غبار و تیرگی گناه، روی دل پاک و نورانی من، جایی داشته باشد».
سلام بر نوجوانان شهید

سلام بر نوجوانان پاک ایران! سلام بر شهیدان نوجوان! سلام بر دلاوران و دلیرانِ میهن اسلامی مان، ایران! سلام بر شهید والامقام، اسوه ی سیزده ساله ی مردی و فتوت، محمدحسین فهمیده؛ رادمردی از سلاله ی شجاعت و معنویت! سلام بر او که صفحات طولانی عشق و بندگی را در اندک زمانی، ورق زد و در بهار زندگانی، تابلوهای سرخ حماسه و عشق را به پیروی از قاسم بن حسن علیه السلام ، در کربلای ایران به تصویر کشید. سلام بر خلوص و ایثاری که جاوید گردید! سلام بر او که هنوز پس از گذشت دو دهه، تاریخ، گام های استوار او را از یاد نبرده است. اگر قرن ها نیز سپری شود، جهانیان از عظمت دلاوران کوچک ایران، هم چنان انگشت تحیّر خواهند گزید. یادشان گرمی و راه شان پُر رهرو باد.
نوجوانان و جنگ تحمیلی

هنر ملّت فهیم و غیور ایران به ویژه جوانان و نوجوانان این مرز و بوم، آفرینش تابلوهای عظیم ایثار و معنویت، شجاعت و از خود گذشتگی است. برای درک به این مطلب، کافی است از تایخ هشت ساله ی دفاع مقدس را ورق بزنیم؛ دورانی که همه ی ملت ایران، حتی نوجوانان عزیزمان، جلوه های عظیم صفا و معنویت را در آن به تصویر کشیدند. نوجوانان بسیاری چون شهید محمد حسین فهمیده، درسی فراموش ناشدنی به تاریخ آموختند. به این معنی که هر فردی، در هر سنی که باشد و هر چند نوجوان، اگر قلبش، حرم عشق به خداوند شود، تفسیر این عشق را به خون خود می نگارد. نوجوانان میهن اسلامی ما با الگو قرار دادن کسانی چون شهید فهمیده، می توانند از همین دوره ی آغازین زندگی، نقش های زیبای عشق به خداوند و ائمه ی معصومین علیهم السلام را با عبادت و ترک گناه در دل و جان شان ترسیم کنند.
نوجوانان و انتخاب الگوی مناسب

یکی از مباحث مهم در زندگانی نوجوانان و جوانان عزیز ما، مسأله ی الگوبرداری است. سیر در زندگانی بزرگانی، چون حضرت ابوالفضل العباس، حضرت علی اکبر و حضرت قاسم علیهم السلام ، ما را به این نکته رهنمون می سازد که آنان بهترین الگو برای زندگی مادی و معنوی نوجوانان و جوانان هستند. یکی از نوجوانانی که نام او در تاریخ خون بار کربلا، جاودان گشته، حضرت قاسم بن حسن علیه السلام است. او در سیزده یا چهارده سالگی در عرصه ی خونین کربلا، چندین تن از دشمنان دین را به خاک مذلت افکند و خود نیز شربت شهادت نوشید. در دفاع مقدس نیز شهیدانی هم چون محمدحسین فهمیده که امام خمینی(ره)، او را رهبر خود نامیدند، با پیروی از شهدای کربلا، فصل ماندگاری از تاریخ دفاع مقدس را رقم زدند که برای همیشه ماندگار خواهد بود.
نوجوانان و انتخاب دوست

اسلام درباره ی معاشرت و دوستی با دیگران، سفارش های فراوانی دارد، ولی از هم نشینی و دوستی با افراد پست و فاسد و آلوده نیز به شدت نهی کرده است. دوستان، خواه ناخواه روی افکار، عقاید، اخلاق، رفتار و گفتار هم دیگر اثر می گذارند. تا جایی که رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «روش هر کس بر اساس رفتار دوست و هم نشین او است. پس بیاندیشید که با چه کسی دوستی می کنید». نوجوانان عزیز باید در گزینش دوست دقت کنند و با دوست نمایان آلوده و فاسد و گرگ های در کمین نشسته طرح دوستی نریزند. اگر نوجوانان پاک، صادق، بی آلایش و خویشتن دار، با افراد فاسد و آلوده و گرگ صفتان، دوست شوند، خواسته یا ناخواسته در دام آن ها، اسیر و ناخودآگاه خوی آنان را پذیرا خواهند شد.
تو را از برگ گل هرچند دامن پاک تر باشد مشو با ناکسان همدم که صحبت را اثر باشد
نوجوانان و اهل بیت علیهم السلام

عشق و علاقه به ائمه ی اطهار علیهم السلام ، نشانه ی دین داری است و سبب سعادت و خوش بختی انسان در دنیا و آخرت می گردد. چه زیباست نوجوانان و جوانان عزیز در اوان نوجوانی که دارای احساسات وعواطف پاک و زیبا هستند، از این دوران استفاده کنند و قلب شان را از محبت ائمه ی اطهار علیهم السلام سرشار سازند؛ زیرا محبت آنان، نجات بخش انسان و مایه ی سعادت و کمال او خواهد شد. شور و حال نوجوانی اگر با عشق و علاقه به اولیای خدا عجین شود، چنان لذت بخش و امید آفرین خواهد بود که وصف ناپذیر است. به همین دلیل، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: فرزندان تان را به سه چیز پرورش دهید: دوستی پیغمبرتان، دوستی اهل بیت علیهم السلام و تلاوت قرآن.
نوجوان و ورزش

ورزش یکی از تفریح های سالم برای نوجوانان و جوانان است که اسلام نیز اهمیت فوق العاده ای برای آن قایل شده است. ورزش وسیله ای برای سپری کردن اوقات فراغت است.
 
شهید فهمیده
گسترش تفریح های سالم و وزش در جامعه آثار مفیدی در پی خواهد داشت و از بسیاری ناهنجاری های فردی و اجتماعی و زمینه های انحراف نوجوانان و جوانان، پیش گیری می کند. اگر عزیزان نوجوان و جوان ما به ورزش رو بیاورند، از اعتیاد و فساد و فحشا، گریزان خواهند شد. به همین دلیل، مقام معظم رهبری با تأکید بر امر ورزش فرموده اند: «امر به ورزش، امر به معروف است...» یعنی امر به چیزی که اسلام، آن را خوب می داند.
شهید فهمیده درکلام مقام معظم رهبری

مقام معظم رهبری درباره ی شهید محمدحسین فهمیده و نقش او به عنوان اسوه و الگو برای نوجوانان، چنین می فرمایند: «هر کشور وملتی با آرمان ها، اسطوره ها و نمادهای خود زندگی می کند. امام خمینی(ره) با ابعاد وجودی عظیم خود برای ملت ایران، نمونه واسطوره ای بر طبق واقعیت ها بود و شهید حسین فهمیده نیز در سطح خود و برای نوجوانان، یکی دیگر از اسطوره های ملت ایران است که برای همیشه در یادها زنده خواهد ماند».
رهبر حماسه سازان

هشتم آبان سال 59، یادآور حماسه ای بزرگ و به یاد ماندنی در طول تاریخ دفاع مقدس ماست که در آن، یک نوجوان سیزده ساله ی بسیجی با بستن نارنجک به کمر، خود را به زیر تانک دشمن انداخت و شربت شهادت نوشید. با این حال نباید از نظر دور داشت که این از اعجاز و هنرهای امام خمینی(ره) بود که با ظرافتی خاص، این حماسه را از مهجوریت به در آورد. ایشان با تعبیر بلندِ «رهبر ما آن، طفل سیزده ساله ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگ تر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خودنیز شربت شهادت نوشید...» فهمیده را تا مَسند رهبری حتی بر خویش ترقی داد. به عبارت دیگر، امام، فهمیده را ماندگار ساخت. دلیل ماندگاری فهمیده، اخلاص و شهامت این نوجوان برومند است.
افتخار مادران ایران

مادر شهید فهمیده درباره ی شهادت فرزند سیزده ساله اش می گوید: «شهادت فرزندم بسیار باعث افتخار ماست. هرکس که مرا می بیند می گوید رحمت به آن شیری که به پسرت دادی. حاضرم همین پسرم (داود) را هم در راه خدا بدهم. هیچ عیبی ندارد. من هم بچه ام مثل سایرین. آن نشکفته بی گناه را خدا به من داد و بعد هم پس گرفت. صلاح خدا و اسلام بوده که بچه ی من برود و شهید شود».
رهبر سیزده ساله

اندک تأمل درتعبیر امام خمینی(ره) که از شهید فهمیده به عنوان رهبر یاد کردند، این حقیقت را نشان می دهد که حضرت امام، کسی نبودند که در به کارگیری عبارت ها و عنوان ها، مبالغه کنند. آن چه بر قلم مبارک و نورانی ایشان جاری می شد، حقیقت و صداقت محض بود. بی شک، امام در این عبارت، به جنبه ی تبلیغی نظر نداشته اند، بلکه آن چه در نظر مبارک ایشان جلوه می کرد، سادگی و سهولت تن دادن یک نوجوان سیزده ساله به مرگی سخت در زیر تسمه های فلزی یک تانک دشمن است. آن هم در حالی که آن عزیز، نارنجکی به دست گرفته است تا تانک دشمن را نابود کند و خود نیز شربت شهادت بنوشد.
طروات بهار در پاییز

امروز طراوت بهار در هوای پاییزی، پیچیده و سینه ی همه نوجوانان، از طراوت خوش شور زندگی، آکنده است. شمیم مهرانگیز یاد نوجوان شهید، محمدحسین فهمیده در قاب سینه ی همه ی نوجوانان به شکوفه ی مهر، آذین شده و زلال یکدلی و مهربانی، هم رنگی و صفا و هم بستگی و وحدت را در میان غنچه های بوستان ایران اسلامی، جاری کرده است. یادش همیشه زنده و راهش همواره پر رهرو باد.
ایمان و بیداری

ای نوجوانان ایران اسلامی! ای شاخه های سرسبز طراوت! ای غنچه های نوشکفته! ای چشمه های زلال شور و نشاط! امروز، روز شماست. شما که لحظه لحظه ی بودن تان، جلوه ی حیات و طراوت است. شما که سینه تان سرشار از زلال ایمان و قلب های پاک تان لبریز از مهر خداست.

عزیزان! سرسبزی وجودتان، زلالی سینه هاتان و پاکی آیینه ی قلب تان، چشم دشمن را به سوی خود خیره کرده است؛ اما بیداری و ایمان نیرومند شما، دشمن را ناامید و دست آلوده اش را کوتاه خواهد کرد. پس بیدار باشید و مؤمن، تا ایمن بمانید.
روز آموختن

هرچند پاییز، آغاز خزان است و فصل برگ ریزان درختان؛ اما امروز که روز نوجوان است، سرشار از طراوت و سرسبزی است. شما سرچشمه ی طراوت اید. منبع شور و نشاط اید و امروز، روز شماست. روز اقتدا به رهبر آزاده تان؛ آن نوجوان 13 ساله ی بسیجی؛ آموزگار غیرت و آزادگی؛ استاد عرفان و عشق و سرمشق نجابت و حمیّت. امروز، روز درس است. روز آموختن جهاد و مبارزه و روز بیداری و هوشیاری. آری، شما با پاکی درون تان، اسوه ای خواهید بود برای همه ی نوجوانانی که دلی پاک و قلبی سرشار از ایمان دارند.
اهمیت نوجوانان

امروز هشتم آبان، روز «نوجوان» نامیده شده است. توجه به نوجوانان از دو نظر، اهمیت فراوان دارد. نخست آن که، نوجوانان و جوانان، قشر گسترده ای از جمعیت کشور را دربرمی گیرد. دیگر این که، چگونگی گذران این دوره از زندگی بر شیوه ی زندگی آنان در آینده، تأثیر بسیاری خواهد نهاد و نیروی انسانی آتی کشور نیز از این امر، تأثیر می پذیرد. بنابراین، برای داشتن جامعه ای پویا و پیشرو، باید نوجوانان و جوانانی سالم، شاداب، سازنده و خلاّق، پرورش دهیم.
قدرشناسی از نوجوانان

امروز به نام «نوجوان» نام گذاری شده است که اهمیت و منزلت برتر نوجوانان را نشان می دهد. با این حال، آیا چنین کاری برای قدرشناسی از نوجوانان، کافی است؟ آیا تمجیدهای کلامی و ستایش های لفظی، نشانه ی این است که والدین، مربیان، آموزگاران و مسؤولان، اهمیت و ارزش نوجوانان را دریافته اند؟ در پاسخ باید گفت قدردانی از نوجوانان، به فهم درست از توانایی ها، ارزش ها، نیازها و امکانات آنان، بستگی دارد. تجلیل واقعی از نوجوانان تنها با شناخت هر چه بیشتر آنان و فراهم آوردن زمینه های رشد و شکوفایی همه جانبه شخصیت شان در ابعاد گوناگون جسمانی، عقلانی، روانی، اجتماعی، مذهبی و اخلاقی، امکان پذیر خواهد شد.
عوامل اصلی رشد و شکوفایی نوجوانان

روز «نوجوانان»، یادآور جایگاه مهم و ارزش مند نوجوانان در جامعه است. نوجوانان از آن رو، دارای ارزش و اهمیت هستند که برای رشد و شکوفایی و رسیدن به کمال و صعود به قله های افتخار و سربلندی قابلیت های فراوان و توان مندی های گوناگونی دارند. پرورش چنین نوجوانانی به ایجاد شرایط و محیطی مساعد بستگی دارد تا استعدادهای نهفته ی نوجوانان را از قوه به فعل بَدَل سازد و زمینه های رشد و بالندگی آنان را در عرصه های گوناگون فراهم آورد. نوجوان نیز باید با درگ جایگاه خطیر خویش، هدف مند کردن زندگی، برنامه ریزی و کوشش خستگی ناپذیر و پیوسته، خود را برای دست یابی به کام یابی های بزرگ آماده کنند. نوجوانان و جوانان باید مطمئن باشند که اگر بخواهند، می توانند بر شرایط و محیط نیز چیره گردند و شرایط دلخواهی برای رشد و پیشرفت خود پدید آورند.
خشونت

رفتار خشونت آمیز خانواده، در روند پرورش نوجوانان، پی آمدهای نامناسبی بر جای خواهد گذاشت. خانواده های پرخاش گر، عامل اصلی انحراف و ناسازگاری نوجوانان هستند. به باور برخی از روان شناسان، جنایت و خشونت های اجتماعی، در رفتارهای خشونت آمیز والدین با نوجوانان، و تنبیه بدنی آنان، ریشه دارد؛ زیرا چنین رفتارهایی، عقده های روانی را در آنان پدیدار می سازد.
اضطراب

والدین، نخستین کسانی هستند که اضطراب را در نوجوان پدید می آورند. بسیاری از مسایل و گرفتاری های نوجوانان در هم آهنگ شدن با محیط، از تصویر ذهنی آنان از وجود خودشان سرچشمه می گیرد. تصویر نادرست از وجود ذهنی سبب پیدایش اضطراب و افسردگی می شود و در رفتار و شخصیت آنان، آثار نامطلوب بسیاری برجای می گذارد.
گردش و تفریح

نوجوانان برای آزاد کردن انرژی انباشته شده در وجودشان، به تفریح و سرگرمی، نیاز دارند. نیازهای آنان در این زمینه، انکارناپذیر است. بنابراین، نباید و نمی توان به جای پاسخ مناسب، نیازهای شان را سرکوب کرد یا بدون توجه از آن گذشت؛ زیرا در این حالت، نیاز سرکوب شده ی نوجوان، زمینه ی مساعدی برای انحراف آنان فراهم می سازد و روح شان را پژمرده می کند.
گذر از بحران

آشفتگی فکری و پریشانی خاطر بیشتر در پسران، آن هم در دوره های حساس بلوغ، دیده می شود. این فرآیند به صورت دل سردی و بی حوصلگی در انجام تکلیف های مدرسه و بی میلی و سستی در کارهای تحصیلی شان، خودنمایی می کند و به افت تحصیلی بخشی از آنان می انجامد. والدین می توانند با هم دلی های دوستانه و ایجاد سرگرمی های مفید مانند واداشتن نوجوانان به یکی از کارهای هنری و فنی مورد علاقه، اعتماد آنان را به خود جلب کنند. آن گاه با راهنمایی های لازم، سبب دل گرمی آنان به کار و تحصیل و پشت سرنهادن این دوره ی بحرانی شوند.
نوگرایی نوجوان

نوجویی و نیاز به نوشدن که یکی از مظاهر اساسی بحران بلوغ است، به شکل های گوناگون بروز می کند؛ نوجوان در شیوه ی لباس پوشیدن، اندیشه و کردار، به کاربردن واژه ها و اصطلاح های ویژه و... خود را با آن چه پیش تر بوده است، متفاوت حس می کند و می خواهد با دیگران یعنی بزرگ سالان نیز متفاوت باشد.
اصلاح پذیری جوان

معمولاً، نوجوانان و جوانان به اصطلاح سرکش و نافرمان، بیشتر و بهتر اصلاح پذیر هستند؛ زیرا بسیاری از عصیان ها و سرکشی های شان، از کمبود محبت، احساس ناامنی و نبودن تفاهم بین آنان و بزرگ سالان، سرچشمه می گیرد. بنابراین، اگر همه ی مربیان و بزرگ ترها، به این مسأله، توجه و عنایت کنند، آن حالت های عصبی و رفتارهای خشن، به کارآیی و توان مندی بَدَل خواهد شد و نوآفرینی و پشت کارشان را آشکار خواهد ساخت.
روحیه ی استقلال طلبی

نوجوانان و جوانان دوست دارند، در امور شخصی شان، خود، تصمیم گیری کنند. بنابراین، شایسته است که پدران و مادران، این حس استقلال طلبی فرزندان شان را جدی بگیرند و حتی اگر در مواردی، درست رفتار نکردند، با آنان، تندی و خشونت نکنند. والدین در چنین زمانی باید از توانایی و شایستگی هایی که فرزندشان در انجام کارهای دیگر از خود نشان داده است، یاد کنند. بدین ترتیب، فرزندشان به انجام دوباره ی آن کار یا پرداختن به کارهای مشابه، تشویق می شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۹ ، ۱۲:۵۵
فاصله گلناری

شهادت مظلومانه آیت الله حاج سید مصطفی خمینی رحمه الله


پدید آورنده : ، صفحه 45
 

شانه های آفتابی

عباس محمدی

می خواستند شانه به شانه پدرت غربت آلوده ات کنند؛ راهی عراقت کردند با کوله بار غربتی پر از خاطرات سال های کودکی، پر از دلتنگی و پر از زخم های کهنه؛ اما دیدند در نجف، مثل پدرت آشناتر از همه ای، دیدند برایت غربت نیست، بلکه خانه دلت آنجاست، تمام وجودت آنجاست؛ تاب نیاوردند رهایی ات را در قفس های ذهن ساخته شان.

تاب نیاوردند این همه مهربانی و صمیمیت غربت را با تو.

تاب نیاوردند طراوات بهار را با تو، آسمان را با تو؛ چرا که عادت داشتند همیشه از پشت میله های تنگ نظر قفس، آسمان را به پرنده ها نشان بدهند و پرنده ها را پشت همان میله ها ببینند؛ اما نمی دانستند پرنده، پرنده است؛ حتی در قفس.

نمی دانستند پرنده در قفس هم شبیه پرنده ها فکر می کند، نفس می کشد و پرنده تر از همیشه تنهایی را غصه می خورد و به آزادی فکر می کند؛ آزادتر از تمام روزهای آزادی اش.

چه سخت می گذشت آن روزها بر سنگ هایی که نمی توانستند کبوتری ات را ببینند و چه تلخ می گذشت بر آسمان که کم حوصله پروازهای دلگشایت بود! بارقه ای از امید و رهایی در چشم هایت شروع به برق زدن کرده بود. زمزمه ها به همهمه تبدیل شده بود و هوای ایران، بدجوری برایت دلتنگی می کرد. آرزو داشت تا دوباره از نفس هایت نفس تازه کند.

تو را نفس بکشد، در آغوش بفشاردت، زندگی کند؛ اما دیوار می کشیدند تا خبرها را باد به گوشتان نرساند، تحمل نداشتند، شادی ات را نمی خواستند ببینند و درهم شکستنشان را.

می خواستند آفتاب را بکشند؛ اما مگر می شد؟!

طاقتشان را طاق کرده بودی و آفتاب داغ صبرت به ستوه شان آورده بود چون بوف کور. دریا را از آفتاب گرفتند، اما یادشان رفته بود که روز را هم بگیرند، یادشان رفته بود که با رفتن دریا، آفتاب، دریادل تر می شود.

هرچند شانه های آسمانی آفتاب، زیر داغت خم نشد، ولی بغض های دوری ات را بر دستمال گریه های محرّمش، دیواری های جماران بو می کشیدند و می دانستند نفس هایش فریادت می زنند که «برگرد تنهایی امان از من بریده ست».

لطف خفیه خداوند

حمیده رضایی

نفسی نیست تا فریادی از جگر برآورم.

صدای دسته های زنجیرزن، حکایتی است از حادثه ای نزدیک. چشم هایم بارانی ست؛ گویی بر مزار آتش گرفته خویش می بارم! چون قلعه ای فرسوده در خویش ستون ستون فرو می شکنم.

ایستاده ای روبه روی حادثه، به قامت افراها، هیاهوی کسی که از جان می نالد در چشم هایش و سکوت دنباله دار حادثه روبه رویش، شهادتت را لطف خفیه الهی می داند.

رد شده ای و رد گام هایت تا افلاک کشیده شده است، از جهان بریده و به انکار ذره ذره خویش برخاسته. شب، چون رودخانه ای خروشان از سرت گذشته است و به روز رسیده ای؛ اما او هنوز ایستاده است تا در سپیده چشم های بسته ات، خورشید را به طلوع نظاره کند.

ایستاده ات تا جگر گوشه اش را به دست های شفق بسپارد.

ایستاده است و از درون فرو ریخته.

ایستاده است تکیه داده بر دیوارهای صبر و استقامت.

ایستاده است تا نگاهت را تا همیشه، در کرانه های آسمان دنبال کند.

ایستاده است و تو چه آرام و سبک بال، آسمان را به پر گشوده ای! از کوفتن بر این دقایق اندوه، بیمناکم.

با جانی بی تاب، بر سینه می کوبم و با لبانی سوخته بر برکه های شفق نجوایت می کنم.

دریا دریا انبوهی اندوه، مرا در خویش فرو بلعیده است.

تکه تکه با استخوان هایم خرد شده ام ـ دردی این چنین جانکاه ـ و هنوز کوهوار ایستاده ام.

شب و شروه در من شدت گرفته است؛ همچنان می نالم.

تو را در آسمان ها با نگاه دنبال می کند ـ جان پاره اش را که از ساغر نور سیراب شده است، جان پاره اش را که خورشیدوار... اما چقدر روز! در توفان های داغ می تازم، از اعماق پریشان.

شب غلیظ در من می بارد. نگاهت را از خاک گرفته ای؛ اما هنوز ایستاده است تا تو را به سرنوشتی محتوم بسپارد. ایستاده است و پاره تنش را به مصادر نور رسانیده است.

ایستاده است و غم شدت گرفته است؛ اما نه زبانی به شکوه، نه چشمی به اشک، نه گلویی به ناله.

تنها تو را نظاره می کند که چه سبک بال...

خاطره ماندگار

خدیجه پنجی

خبر، کوتاه بود؛ اما داغ بود و سنگین؛ آن قدر که نفس ها را در سینه حبس کرد. تلخ بود و سوزنده؛ آن قدر که جان ها را سیاه پوش کرد. «حاج مصطفی شهید شد!»

قلب شهر تیر کشید.

اندوهی عظیم، شانه های اهالی را لرزاند. می توانست کمر پدر را بشکند، می توانست رستخیری به پا کند. می دانستند تو در هیاهوی خون و قیام، در همهمه وحشت افزای غربت و تبعید، چه اندازه باعث دلگرمی پدر بودی و بازوی توانمند انقلاب.

زخم، عمیق بود.

در آن لحظات دردخیز، سایه ات، جان پناه خستگی ها و رنج ها بود. کوهوار شانه هایت، ایستادگی را فریاد می زد.

می خواستند تو را بگیرند از پدر، از مردم، از انقلاب ـ می دانستند چقدر حضورت، سبز و تپنده بود ـ تو را که دست پرورده مکتب پیر خمین بودی و کلامت، سوز و غیرت قیام حسینی داشت، تو را که جوانی ات را به درس حوزه کشاندی تا عشق را بیاموزی، تو را که در جوانی به درجه اجتهاد رسیدی. ناگهان، خبرت شکفت. دست شیطان، توطئه ای تلخ چید. مذاق شهر، اندوهی ناگوار را زمزه زمزه کرد.

چه زود بهار نورَسَت به خزان نشست! می خواستند از پدر، پشت گرمی اش را، از مردم، استواری اش را و از انقلاب، عصای دستش را بگیرند؛ اما... داغت، جان ها را آتش زد. داغت زنده شد، قد کشید. تصمیم ها را، مصمم کرد. اراده ها را آهنین کرد. پدر، خبرت را شنید. ایستاد، کوه شد و از پا نیافتاد. پدر، شهادتت را مشتاق شد.

پدر گفت: پسرم مصطفی فدای علی اکبر علیه السلام حسین علیه السلام ! و این طور شد که داغت ماندگار شد. داغت، قیام کرد. و تو ـ فدایی اسلام ـ خونت قد کشید و در شریان های زمان جاری شد و هنوز هم نامت در خاطره ها زنده است.

مرکب شهادت

حسین امیری

کدام صفحه تاریخ بود و در کدام شهر؟ پدر در گوشش اذان گفت و نامش را مصطفی خواند.

چه زود به درجه اجتهاد عشق رسید؛ به همان زودی که به اجتهاد علم رسیده بود و شهادت، اجتهاد عشق است.

هم پای پدر، در مبارزه بود و هماورد او در مکتب درس.

فرزند خلف بودن، سزاوار هرکسی نیست. مصطفی تمام وجود خمینی بود و میوه دلش.

آهسته رشد کرد و قد کشید.

آشفته و شوریده فریاد زد، آن گاه که داغ دل پدر را فهمید و درد دین را چشید، مرکب شهادت را زین کرد.

دو ماه زندان انفرادی، مردان عشق را از پای درنمی آورد؛ سواران مرکب شهادت، همه عمر را در زندان زندگی مادی درد می کشند و آزادی عاشقانه را بال بال می زنند. شهادت مظلومانه، شیوه مردان است. آنان که به علی اقتدا می کنند، مظلومانه شهید می شوند و چه افتخاری بزرگ تر از اینکه در شهر صاحب الزمان متولد شوی، شهرها و کشورها را بگردی دنبال موعود خویش و کربلایت را در نجف بیابی و در آغوش مولای متقیان بیارامی! مولا او را خواند، چون نماز مولا خوانده بود، جام از کوثر ولایت خورده بود، مست معنای ذوالفقار بود، جان «اسماعیل» خمینی قربانی شد تا کعبه حکومت اسلامی بنا شود، تا رسم ولایت بر جای بماند، تا تاریخ، بر چهره پیر ولی باعظمت. امام خمینی سجده کند.

مصطفی رفت، خمینی رفت، خامنه ای هست؛ پس به نام او یا علی.

دوشنبه 2 آبان 1384 19 رمضان 1426 2005.oct.24

آخرین سجده

عباس محمدی

آسمان، غریب تر از همیشه، بغض هایت را گریه می کند.

سنگ فرش های کوفه، بیدارتر از همیشه، هم قدمت می شوند.

هوای غربت آلوده شهر، تبدار توست.

دیوارهای کاهگلی، عاشقانه تر از همیشه نگاهت می کنند. نفس هایت غریب تر شده است.

هوای سنگین شب را توان نفس کشیدن با تو نیست.

کوچه های دلتنگ را امشب یارای همراهی کردن نیست.

دقیقه به دقیقه، دلتنگ تر می شوند و تنگ تر می خواهند در آغوشت بکشند تا سر بر شانه های بی تحمل ترک برداشته شان بگذاری و آسوده بخوابی؛ هرچند سال هاست که خواب و آسوده خوابیدن را فراموش کرده ای!

حتی سکوت هم امشب خواب را فراموش کرده.

ماه و ستاره ها لبریز دلشوره اند؛ همان هایی که گواه تواند.

چه شب های تلخی که با تو در گلوی چاه اشک ریخته اند. حتی کفش های کهنه ات را امشب میل رفتن نیست.

احساس خستگی می کنند، نمی توانند سنگینی سنگ فرش های نفرینی امشب را تحمل کنند.

شور برگشتن دارند؛ اما حیف، حیف که محال است.

برگشتن تو از نیمه راه محال است.

برگشتن تو که اگر تمام عرب به تو پشت می کردند، به دشمن پشت نمی کردی، محال است.

می روی؛ بی خیال اینکه فردا آب، بخواندت، آفتاب، جارت بزند و غربت، ندیدنت را سوگواری می کند.

می روی که تنها عشق را ماندگار کنی. می روی تا با دم مسیحائی ات مرگ را زنده کنی.

شگفت می روی؛ مثل روزی که آمدی؛ روزی که دیوار کعبه را شکافتی و امروز پیشانی ات شکافته خواهد شد. فرشته ها نمازت را صف کشیده اند و تو می روی، می روی تا جبرئیل، نماز را با تو اقامه کند.

می روی چون خون.

می دانی فاطمه علیهاالسلام مهربانی بر دوش پرنده ها بهار را به پیشوازت آورده است.

پیامبران خدا ساعت هاست چشم انتظار آمدنت، تمام قد ایستاده اند دلشوره نرسیدنت را؛ ایستاده اند تا با آخرین سجده، دلشوره هایشان را لبخند بزنی.

سرشار از شکوه

حمیده رضایی

سحر کشان، کشان بر سنگلاخ حادثه کشیده می شود. ظلمت، خاک را رها نمی کند. نفست بوی اطلسی های باران خورده می دهد. همچنان شیطان در زاویه ها چشم می دواند. سرشار از شکوهی بی مثل، به ملکوت چشم دوخته ای.

اذان بر مناره ها و معابر، ادامه سکوت سالیان بلند از اندوه سرشار توست.

هر آنچه کوه، به زانو درآمده است، هرآنچه رود بر سینه می کوبد و چاه، رازی نهانی را موج می زند. افلاک، دنبال تکیه گاهی چون شانه های استوار تو می گردد. سحر از گوشه قبایت بر خاک کشیده می شود. تو آرام آرام به سوی مقصد می شتابی. از درد گریخته ای تا به دروازه درمان بیاویزی. از خاک دل بریده ای تا به افلاک دل ببندی. تو را از بالادست به شکوه و جلال فراخوانده اند. خروش یادت، استخوان های تاریخ را درهم خواهد شکست.

ابلیس، نفس می کشد و بوی اتفاق، فضا را پر می کند.

گام هایت، ادامه استواری آسمان هاست گام هایت بر زمین، ادامه نقطه چین کهکشانی از رمزهاست.

راز نامکشوف خلقت!

تو را به کدام بهشت وعده داده شده فرا خوانده اند که هیچ مسیری، قدرت بازگرداندنت را ندارد؟

تسبیح از سرانگشت هایت می لغزد، پنجره های اتفاق، باز و بسته می شود؛ پنجه های جهان رهایت کرده است؛ راه پیداست و جان پناه منتظر.

ایستاده ای و تن سپرده ای به چشمه ساران زلال رحمت حقیقت. باران بر گونه هایت می کوبد؛ اما تنها به شوق نزدیکی به دوست. زخم چرکین ناسپاسی و کینه در پیکر شهر سرباز کرده است. شقاوت از در و دیوار می بارد؛ اما هنوز دست های مهربان عدالت گسترت... آه از این روزهای این گونه! تاریک، سیاه، شب؛ روز درهم می پیچد، شیطان فریاد می کشد، ملائک به زانو درمی آیند. ستون های تاریخ فرو می پاشد. مسجد روی دو پا بلند می شود و بر سر می کوبد. شمشیر شب بالا می رود و فرق خورشید را نشانه می رود و تو همچنان آرام و مطمئن رستگار می شوی.

شمعی در باد

معصومه داوود آبادی

... و ناگهان برقی ظالم در فضا پیچید و فریادی از عمق جگر برخاست که «فزت و رب الکعبه».

تو گویی حجمی عظیم از نامردمی به یک باره بر شانه های زمین آوار شد.

مسجد، لبریز هیاهو و فاجعه بر جراحت قلب مردی می گریست که روزهای توفانی شهر، با اشاره دستان آزاده اش به واحه ای از آرامش بدل می شد؛ مردی که خاطره های خاموشش، چراغ خاک خورده عدل را نخستین شعله ها بود.

آن روز که عاشقانه سلامش کردند و به یاری اش خواندند، می دانست که پایان این جاده تاریک و پوشیده از خنجر، رودخانه خونی ست که از فرق عدالت خواهش سرریز خواهد کرد.

شهادت آیت الله حاج سید مصطفی خمینی

اوّل آبان 1356

 

سید مصطفی در آذر 1309 شمسی، در قم متولد شد. و تحصیلات ابتدایی رادر مدرسه های «باقریه» و «سنایی» به پایان رساند. سپس، به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و در سال 1330، سطح را به پایان رسانید و در درس خارج امام قدس سره و آیت الله بروجردی قدس سره حضور یافت و دیری نپایید که به درجه ی اجتهاد رسید و از تقلید بی نیاز شد. از دیگر اساتید او در علوم اسلامی، علاّمه طباطبایی، آیات عظام داماد، شیخ مرتضی حائری، سید محمد باقر سلطانی، شهید صدوقی، حاج شیخ محمد جواد قزوینی و سید ابوالحسن قزوینی هستند.

دوران مبارزات

شهید در سال 1341، همراه با امام قدس سره به مبارزه با رژیم برخاست و در پیشبرد نهضت اسلامی نقش به سزایی ایفا کرد. در سال 1342، در دورانی که امام قدس سره در قیطریه ی تهران زیر نظر بودند، رییس وقت شهربانی کل کشور (سپهبد نصیری) او را به شهربانی جلب و هشدار داد که اگر از فعالیت های سیاسی و مبارزاتی دست نکشد، تحت پیگرد قرار می گیرد. امام قدس سره در روز چهارم آبان 1343، علیه لایحه کاپیتولاسیون سخنرانی کردند و در این سخنرانی، ضمن برملا کردن خیانت رژیم در تصویب این لایحه، تکلیف خود و ملت ایران را با رژیم های امریکا، اسرائیل و همچنین با دست نشانده ی آنان، محمدرضا پهلوی یکسره کردند. در تاریخ 13 آبان همان سال امام قدس سره را شبانه دستگیر و به ترکیه تبعید کردند. حاج سید مصطفی از این وحشیگری رژیم که نمونه ی آن را نیز به چشم دیده بود، سخت بر آشفت و به خیابان آمد و با سیل خروشان مردم خشمناک قم به طرف بیوت آیات عظام به راه افتاد و همگام با مردم قهرمان قم با فریاد اعتراض خویش، جوّ رعب و وحشت را شکست و از مراجع وقت خواستار اقدام برای آزادی امام قدس سره شد. ساواک دستور جلب ایشان را به شهربانی قم صادر کرد. مأموران رژیم زمانی که حاج آقا مصطفی در بیتِ آیت الله العظمی مرعشی نجفی قدس سره به گفتگو با ایشان مشغول بود، یورش بردند و ایشان را دستگیر کردند و مدت 57 روز در زندان قزل قلعه و اغلب در سلول انفرادی زندانی کردند. در تاریخ 8 دی 1343، از زندان آزاد و در 13 دی که تنها پنچ روز از آزادی او می گذشت، به دنبال استقبال چشمگیر مردم از آن عالم مجاهد، مأموران رژیم به خانه ی او در قم یورش بردند و بار دیگر او را دستگیر نمودند. این یورش وحشیانه مایه ی بیم و هراس همسر آن بزرگوار و سقط جنین او گردید. سرانجام نیز روز 14 دی او را از ایران به ترکیه تبعید کردند.

 

تبعید به عراق (نجف اشرف)  

در 13 مهر 1344، امام قدس سر ه و فرزندش از ترکیه به عراق برده شدند و روز 23 مهر 1344، در نجف سکونت گزیده و بی درنگ درس و بحث را آغاز کردند و حاج آقا مصطفی افزون بر حضور در درس امام قدس سره، شخصاً به تدریس پرداخته و شاگردان فاضلی پرورش دادند.

آیت الله سید مصطفی در کنار برنامه های درسی و علمی، با راه ها و شیوه های نوینی، مبارزه با شاه را دنبال کرد و مشاوری برجسته و متعهد برای امام قدس سره بود. در 21 خرداد 1348، به دنبال یک سلسله فعالیت ها و کوشش هایی در راه برانگیختن آیت الله حکیم قدس سره علیه رژیم ضدّ اسلامی عراق، بعثی ها او را دستگیر و به بغداد بردند. رییس جمهور آن روز عراق (احمد حسن البکر) به وی هشدار داد در صورت ادامه ی فعالیت بر ضدّ حکام بغداد، با واکنش شدیدی روبرو خواهد شد.

شهادت

آیت الله سید مصطفی خمینی، در نیمه ی شب یکشنبه اول آبان 1356، به شکل مرموزانه ای به شهادت رسید. در پی شهادت او، امام قدس سره در یادداشتی چنین مرقوم کردند:

بسمه تعالی

انا لله و انا الیه راجعون

در روز یکشنبه نهم شهر ذی القعدة الحرام 1397، مصطفی خمینی نور بصرم و مهجه ی قلبم دار فانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شد.

اللهم ارحمه و اغفر له و اسکنه الجنّة بحقّ اولیائک الطّاهرین علیهم الصّلوة و السّلام.

 با انتشار خبر، حوزه ی نجف در هاله ای از غم و اندوه فرو رفت. درس ها تعطیل شد و روحانیت به سوگ نشست. جنازه آن شهید توسط یاران و شاگردان او به کربلا برده شد. در این مراسم جمعیت انبوهی شرکت کردند و جنازه را با آب فرات غسل داده و در محل خیمه گاه امام حسین علیه السلام کفن کردند و پس از طواف در حرم مطهر حضرت سید الشهداء علیه اسلام و حضرت عباس علیه السلام، به نجف بازگرداندند و روز بعد جنازه ی آن شهید از مسجد بهبهانی (واقع در بیرون دروازه ی نجف) با شرکت انبوهی از علما، فضلا، طلاب، کسبه، اصناف و دیگر اهالی نجف به طرف صحن مطهر علوی تشییع شد. امام قدس سره در مسجد بهبهانی حضور یافت و پس از توقفی کوتاه و خواندن فاتحه، با قامتی استوار به خانه بازگشت و در مراسم تشییع و خاکسپاری شرکت نکرد. در هنگان تشییع جنازه، بازار نجف یکپارچه تعطیل شد. آیت الله خویی قدس سره در صحن مطهر امام علی علیه السلام، بر جنازه ی شهید نماز خواند و در کنار مقبره ی علامه حلی قدس سره به خاک سپرده شد.

شب هنگام امام خمینی قدس سره پس از زیارت حرم مطهر حضرت علی علیه السلام به سراغ فرزند عارف، عالم و مجاهد که در دل خاک آرمیده بود، رفت و با چهره ای باز و آرام نخست برای یکایک عالمانی که در آن مقبره دفن شده اند، اعلام قرائت فاتحه کردند و در پایان، از حاضران خواستند برای مصطفایش طلب مغفرت کنند و در آن لحظه که همه ی چشم ها اشک ریزان بود، امام قدس سره از سر قبر فرزندش برخاست و بدون کوچکتری آزردگی و گرفتگی از حاضران تشکر کرد و از آن جا بیرون رفت.

تأثیر شهادت آیت الله بر نهضت اسلامی

این شهادت، نهضت اسلامی پانزده ساله ی ایران را جان تازه ای بخشید، به گونه ای که یکباره فراگیر و به شکل انقلابی طوفان زا و کاخ برانداز در آمد.

البته شناخت و بررسی انگیزه ها و علل پیروزی انقلاب به مطالعات و تحقیقات گسترده ای نیاز دارد، اما به شکل کوتاه و گذرا علل و عوامل فراگیری نهضت امام قدس سره، در پی شهادت حاج سید مصطفی را می توان این گونه بر شمرد:

 

 

1- برگزاری مراسم بزرگداشت در بیشتر نقاط کشور: اصحاب مسجد و محراب در پی دریافت خبر شهادت مظلومانه ی مجتهدی که مایه ی امید برای اسلام و ایران بود،  سخت به خشم آمدند و نتیجه گیری کردند که رژیم شاه با دست زدن به این جنایت،انتقام کینه توزانه ای از امام قدس سره، آن هم در دیار غربت و در تبعید گرفته است. از این رو مصمم شدند که دستکم با برپایی مراسم سوگواری با رهبر و امام امت همدردی کنند. رژیم شاه برای آن که خود را بی طرف وانمود کند، از برپایی مراسم جلوگیری نکرد و کوشید که خود را بی تفاوت بنمایاند. کارشناسان رژیم می پنداشتند شور و هیجانی که کشور را فرا گرفته، به دنبال برپایی مراسم فروکش می کند و این مراسم سوپاپ اطمینانی است که از انفجار پیشگیری خواهد کرد! غافل از ان که این مراسم با آن گستردگی مایه ی آگاهی، رشد سیاسی و جرأت و جسارت بیشتر مردم و هر چه فروزان تر شدن آتش خشم و قهر آنان خواهند شد، خشم و خروشی که کنترل ناشدنی است و مراسم بزرگداشت تا چهلم شهادت او به طور پیوسته در استان ها، شهرها و شهرستان ها تداوم یافت. در این مجالس گویندگان مذهبی و مجاهدان روحانی با بهره گیری از فرصت به دست آمده در تببین خط و اندیشه ی امام قدس سره و نمایاندن هرچه بیشتر ماهیت ضدّ اسلامی شاه و انگیختن توده ها بر ضدّ هیأت حاکمه ی خود کامه و وابسته به بیگانه، داد سخن دادند و با آوردن نام خمینی، آفریننده ی حماسه ها، شورش ها و خیزش ها، چهره ی جامعه را دگرگون کردند . از روز اول آبان ماه 1356، یکباره نام و یاد امام قدس سره در فضای پهناور ایران طنین افکندو شور و شوق نوینی در دل ها پدید آورد.

2- به صحنه آمدن مردم: ملت در طی نهضت اسلامی ایران در سنگر مسجد رشد سیاسی و آگاهی دینی بایسته ای یافته و به اسلام ناب محمدی تا اندازه ای شناخت پیدا کرده بودند و برای دست زدن به خیزشی همگانی، آمادگی کامل داشتند. برگزاری مراسم بزرگداشت، این مجال را به مردم داد تا آنچه را که در مکتب انقلابی اسلام آموخته بودند به کار بندند و نفرت و بیزاری خود را از رژیم شاه اعلام کنند. مردم در این مراسم تنها به اظهار وفاداری و ابراز احساسات نسبت به امام قدس سره بسنده نکردند، بلکه با دست زدن به تظاهرات خیابانی و درگیری با پلیس، زمینه ی فراگیری انقلاب اسلامی را فراهم کردند. قیام خونین 19 دی 1356، در واقع اوج این تظاهرات و راه پیمایی مردمی بود.

 

 

آیت‏ اللَّه حاج سیدمصطفی خمینی در آذرماه 1309 ش در قم به دنیا آمد و پس از گذراندن دوران ابتدایی، در 16 سالگی به تحصیل علوم اسلامی روی آورد. وی از سال 1330 در درس خارج پدر فرزانه خویش و آیت‏اللَّه بروجردی حاضر شد و از محضر آیات عظام علامه طباطبایی، سیدمحمد محقق داماد، شیخ مرتضی حائری و سید محمد باقر سلطانی طباطبایی بهره برد. ایشان از سال 1341 همراه با امام به مبارزه با رژیم پرداخت و در پیشبرد نهضت اسلامی نقش بسزایی ایفا کرد. وی پس از تبعید حضرت امام به ترکیه، با سیل خروشان مردم خشمگین به خیابان‏ها آمد و به بیوت مراجع رفت. پس از این حرکت ضدرژیم، عوامل طاغوت او را دستگیر و پس از آزادی چند روزه، به ترکیه تبعید کردند. حاج آقا مصطفی پس از چند ماه حضور در ترکیه، در مهر 1344 ش به همراه پدر به نجف رفته و به درس و بحث پرداخت. ایشان از همان جا نیز شیوه‏های نوین مبارزه با شاه را دنبال می‏کرد و مشاوری برجسته و متعهد برای امام بود. در نجف، مدتی به دلیل کوشش‏هایی که علیه رژیم ضداسلامی عراق انجام داد دستگیر شد و او را به شدت از فعالیت‏های سیاسی منع کردند. سرانجام آیت‏اللَّه مصطفی خمینی در اول آبان 1356 ش برابر با 9 ذی قعده 1397 ق در 47 سالگی به شکل مرموزانه‏ای به شهادت رسید. حضرت امام، رحلت حاج سیدمصطفی را از الطاف خفیه الهی خواندند و در مورد فرزند دلبندشان فرمودند: "مصطفی امید آینده اسلام و ایران بود". بازتاب خبر ارتحال ایشان، ابعاد بسیار وسیعی به خود گرفت و در حرکت توفنده مردم انقلابی مؤثر بود.بدن مطهر آن شهید با آب فرات غسل داده شد و در کنار مقبره علامه حلی در صحن امام علی(ع) مدفون گردید.ازآیت‏اللَّه حاج سید مصطفی خمینی آثار متعددی بر جای مانده است که مکاسب محرمه در 2 جلد، تفیسر قرآن در 3 جلد و کتاب الاصول از آن جمله‏اند.

91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۹ ، ۱۲:۵۰
فاصله گلناری
پیام تسلیت سران قوا به عزاداران بروجنی
شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۱۹:۲۷
  
 
جمعه شب اتوبوس حامل دانش‌آموزان دختر بروجنی که از اردوی راهیان نور مناطق عملیاتی بازمی‌گشتند، به دلیل تخطی از سرعت مطمئنه از سوی راننده اتوبوس دچار سانحه شد که طی آن 26 تن از دانش‌آموزان کشته و 18 نفر مجروح شدند.
به گزارش جهان، در همین راستا،‌ رییس‌جمهور در پیامی، جان‌باختن 26 دانش‌آموز دختر شهرستان بروجن استان کهگیلویه و بویراحمد در پی سانحه تصادف اتوبوس کاروان راهیان نور را تسلیت گفت.

 
متن پیام محمود احمدی‌نژاد بدین شرح است:

 
«بسم‌الله الرحمن الرحیم

 
انا لله و انا الیه راجعون

 
خبر تأسف‌بار و تألم برانگیز سانحه تصادف کاروان راهیان نور استان چهارمحال و بختیاری که منجر به پرواز ملکوتی جمعی از عزیزترین دانش‌آموزان دختر شهرستان بروجن گردید، بر قلوب آحاد ملت ایران جراحتی عمیق بر جای نهاد.

 
بی‌تردید این نهال‌های نورسیده که در راه بازگشت که سرزمین ایثار و شهادت جان شیرین خود را از دست دادند، اجری بزرگ در نزد حضرت حق دارند.

 
اینجانب صمیمانه مصیبت وارده را که حقیقتاً کلام در شرح آلام آن قاصر است تسلیت عرض نموده و برای خانواده‌های معزز این گل‌های باغ مرضیه اطهر(س) و جامعه فرهنگی و دانش‌آموزی کشور عرض رحمان و همجواری با شهیدان والامقام را از خداوند منان مسألت دارم.»

 
همچنین آیت‌الله آملی لاریجانی رییس قوه قضاییه، ضمن اعلام تسلیت به بازماندگان این سانحه رییس کل دادگستری استان‌ خوزستان را مأمور رسیدگی فوری به حادثه واژگونی اتوبوس حامل دانش آموزان دختر بروجنی (اردوی راهیان نور) کرد.

 
متن کامل دستور رییس قوه قضاییه به شرح ذیل است:

 
«رییس کل محترم دادگستری استان خوزستان؛

 
حادثه رانندگی منجر به درگذشت 26 نفر و مجروح شدن تعدادی دیگر از آینده سازان ایران اسلامی موجب تأسف و تأثر گردید. به این وسیله با تسلیت درگذشت این عزیزان به خانواده‌های داغدار و جهت پیشگیری از این قبیل حوادث دلخراش لازم است دادگستری کل استان خوزستان نسبت به بررسی علل وقوع این حادثه جانگداز، اقدام و پیگیری‌های قضایی لازم را به سرعت به عمل آورده و نتیجه به اطلاع اینجانب برسد.

 
بدیهی است با توجه به وقوع حوادث مشابه و آمار دور از انتظار تصادفات رانندگی که متاسفانه سالیانه منجر به کشته و مجروح شدن تعداد زیادی از هموطنان عزیز می‌شود، باید اقدامات عاجل و مناسب به منظور کاهش تصادفات از سوی مسئولان ذی‌ربط صورت گیرد.

 
ان‌شاءالله با سرعت و دقت در رسیدگی به این حادثه جانگداز از وقوع و تکرار حوادث مشابه پیشگیری شود». 


رئیس مجلس شورای اسلامی هم در پیامی سانحه دلخراش واژگونی اتوبوس دانش‌آموزان بروجن را تسلیت گفت.

 

به گزارش خبرگزاری خانه ملت، رئیس مجلس شورای اسلامی  سانحه دلخراش واژگونی اتوبوس دانش‌آموزان بروجن را تسلیت گفت.

 
متن پیام بدین شرح است:

 
بسم‌الله الرحمن الرحیم

سانحه دلخراش واژگونی اتوبوس حامل جمعی از دانش‌آموزان دختر دبیرستان‌های شهرستان بروجن که به‌عنوان کاروان راهیان نور و در راه بازگشت بازدید از مناطق عملیاتی به‌وقوع پیوست و باعث کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از این عزیزان شد موجب تاسف و تاثر گردید.

با توجه به ابعاد این سانحه مصیبت‌بار ضرورت دارد دلایل وقوع این تصادف مورد بررسی قرار گرفته و نتایج آن اعلام شود و در صورت هرگونه قصور در این امر با عاملان آن برخورد قانونی صورت پذیرد.

اینجانب از سوی خود و نمایندگان مجلس شورای اسلامی ضمن تسلیت این مصیبت به پیشگاه ملت شریف ایران و خانواده‌های داغدار کشته‌شدگان و طلب شفای عاجل مجروحان برای روح پاک درگذشتگان رحمت و مغفرت و برای بازماندگان صبر و شکیبایی مسئله می‌کنم.

علی لاریجانی

رئیس مجلس شورای اسلامی



 

مشیت الهی بـر ایـن تعلق گرفـته کـه بهار فرحناک زندگی را خـزانـی ماتمزده بـه انتظار بنشیند و این ، بارزترین تفسیر فلسفـه آفـرینش درفـراخـنای بـی کران هـستی و یـگانه راز جـاودانگی اوسـت.

عروج ملکوتی دختران دانش‌آموز دبیرستان پاسداران عفت بروجن  را به خانواده محترمشان تسلیت عرض نموده برایشان از درگاه خداوند متعال مغفرت و برای بازماندگان و خانواده محترمشان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانیم.

مجله تفریحی  دمت جیز

 

رئیس ستاد بحران دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز آخرین وضعیت مصدومان حادثه واژگونی اتوبوس حامل دانش آموزان را تشریح کرد.
 
دکتر شاهرخ رئیسیان در گفت وگو با ایسنا اظهار کرد: ساعت 5 بامداد امروز 11 نفر از مصدومان به بیمارستان گلستان اهواز منتقل شدند و بلافاصله عملیات درمانی بر روی آسیب دیدگان آغاز شد.
 
وی افزود: در حال حاضر وضعیت 10 نفر از مصدومان رضایت بخش است؛ از این تعداد دو نفر دچار شکستگی شده اند و باید عمل شوند، به همین دلیل فعلا در بیمارستان می مانند.
 
رئیسیان تصریح کرد: یک نفر از مصدومان فعلا در حالت کماست و در بخش آی.سی.یو بیمارستان بستری است.
 
رئیس ستاد بحران دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز خاطرنشان کرد: از مجموع 11 مصدومی که به بیمارستان گلستان اهواز منتقل شده اند، دو نفر مرد هستند که یکی از آنها کمک راننده و یک نفر همراه دانش آموز بوده است.
 
اتوبوس دانش آموزان دختر مقطع متوسطه و ساکن شهرستان بروجن که عازم مناطق راهیان نور بود شب گذشته دچار حادثه شد.



 

آخرین وضعیت مجروحان تصادف اتوبوس راهیان نور

رئیس ستاد بحران دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز آخرین وضعیت مصدومان حادثه واژگونی اتوبوس حامل دانش آموزان را تشریح کرد.

 

اعتدال: دکتر شاهرخ رئیسیان در گفت وگو با ایسنا اظهار کرد: ساعت 5 بامداد امروز 11 نفر از مصدومان به بیمارستان گلستان اهواز منتقل شدند و بلافاصله عملیات درمانی بر روی آسیب دیدگان آغاز شد.

به گزارش مشرق، وی افزود: در حال حاضر وضعیت 10 نفر از مصدومان رضایت بخش است؛ از این تعداد دو نفر دچار شکستگی شده اند و باید عمل شوند، به همین دلیل فعلا در بیمارستان می مانند.

رئیسیان تصریح کرد: یک نفر از مصدومان فعلا در حالت کماست و در بخش آی.سی.یو بیمارستان بستری است.

رئیس ستاد بحران دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز خاطرنشان کرد: از مجموع 11 مصدومی که به بیمارستان گلستان اهواز منتقل شده اند، دو نفر مرد هستند که یکی از آنها کمک راننده و یک نفر همراه دانش آموز بوده است.

به گزارش مشرق، اتوبوس دانش آموزان دختر مقطع متوسطه و ساکن شهرستان بروجن که عازم مناطق راهیان نور بود شب گذشته دچار حادثه شد. نماینده ولی فقیه در استان چهار محال و بختیاری و امام جمعه شهرکرد و استاندار این استان در پیام مشترکی اعلام کردند: بار دگر اندوه و غم بر سر و روی ما نشست و استان قهرمان پرور چهار محال و بختیاری را در غم جمعی از بهترینهای خود عزادار کرد.

اسامی فوت شدگان به شرح زیر است:

1) رویا عسگری
2) پریسا رضایی
3) فاطمه شمس
4) الهام حسن‌زاده
5) هانیه انتظامی
6) شبنم مقدسی
7) محدثه مهدوی‌نیا
8) مرضیه احمدی
9) زهرا عباسیان
10) پریسا زندیان
11) مژگان هادی‌پور
12) مرضیه سلیمی
13) مائده فرهمندیان
14) فاطمه کریمی
15) زهرا عرب
16) زهرا غفاری
17) مریم خاقانی
18) ماندانا الهیان
19) فائزه شبانیان
20) آمنه خاکسار
21) نرگس کوهی‌کمالی
22) مینا ربیعی
23) ریحانه شریفی‌ریگی
24) ناشناس
25) حجت‌اله‌ مرادی (کمک‌راننده)
26) رحمن جهان‌پناه(مسئول کاروان)

پیام وزیر آموزش و پرورش در پی سانحه تصادف اتوبوس اردوی راهیان نور

وزیر آموزش و پرورش در پی سانحه تصادف اتوبوس اردوی راهیان نور پیامی صادر کرد.

متن پیام حمید رضا حاجی بابایی بدین شرح است:
«ما عندکم ینفد و ما عندالله باق ولنجزین الذین صبروا ((سوره نحل آیه 96))

با کمال تاسف و تاثر خبر سانحه غم انگیز اتوبوس حامل دانش آموزان راهیان نور بهمراه تعدادی از دانش آموزان عزیز و دونفر از معلمان ومربیان گرامی و یک نفر از پاسداران عزیز همه ما فرهنگیان و دانش آموزان و ملت بزرگ ایران اسلامی را عزادار نمود ، بی گمان آن عزیزان که عمر خود را در راه تعلیم و تربیت سپری ساخته و در راه مقدس شهیدان و زیارت آنان جان خود را از دست داده اند ، اکنون در جوار رحمت حق آرمیده و از نعمات واسعه پروردگار برخوردارند، گرچه کلام قاصر از آن است که تسلی بخش اندوه از دست دادن این عزیزان باشد ، اما امید به رحمت حق تعالی و نیل به آرامش ابدی آن عزیزان سفر کرده و الطاف الهی آن را تحمل پذیر خواهد کرد .

اینجانب با دلی آکنده از اندوه این مصیبت جانسوز را به بازماندگان محترم به ویژه خانواده آن عزیزان سفر کرده تسلیت عرض می کنم و آمرزش ابدی برای درگذشتگان و سلامت و صبر جمیل برای بازماندگان از درگاه ایزد منان مسالت دارم ، امیداست همانند روزهای گذشته همیشه در جوار شهیدان دوران دفاع مقدس و قرب الهی از رحمت واسعه الهی برخوردار گردند.
 
حمید رضا حاجی بابایی

 

بسیج دانش آموزی:تمام تدابیر ایمنی رعایت شده بود/ بازمانده بروجنی: اتوبوس از اول نقص فنی داشت و ترمز نگرفت

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سازمان بسیج دانش آموزی: تمامی تدابیر ایمنی در حادثه واژگونی اتوبوس دانش آموزان بروجنی رعایت شده بود

سرپرست سازمان بسیج دانش آموزی کشور گفت: حرکت کاروان دانش آموزی در روز آغاز شده بود که تا سه ساعت پس از غروب به مقصد خود می رسیدند.

پایگاه اینترنتی بسیج نوشت:

سرهنگ حسین ممتحن در خصوص حادثه واژگونی اتوبوس حامل دانش آموزان دختر اعزامی به سرزمین های نور، ضمن تسلیت عروج زائران سرزمین نور گفت: برای اعزام کلیه اردوهای بسیج دانش آموزی، ضوابط بسیار سخت گیرانه ای در حوزه مسائل ایمنی داریم و ابلاغیه ها و دستور العمل های متعددی به کلیه رده ها در سراسر کشور ارسال می گردد.

سرهنگ ممتحن با اشاره به اعزام سالانه بیش از چهار میلیون دانش آموز در قالب اردوهای متعدد زیارتی، علمی و سیاحتی به مناطق گوناگون کشور تصریح کرد: کلیه ضوابط سخت گیرانه ابلاغی به صورت مستمر و میدانی با حضور ناظران مورد بازدید قرار می گیرد تا به صورت کامل، وظایف ابلاغی اجرایی گردد که به لطف خداوند با وجود اردوهای میلیونی شاهد کمترین حادثه هستیم.

وی به بازرسی فنی اتوبوس واژگون شده قبل از آغاز سفر نیز اشاره کرده و ادامه داد: اتوبوس طبق ضوابط کاملا نو و مدل آن مربوط به سال 1385 بوده که برای پیشگیری از خطر خواب آلودگی برابر استاندارد دارای دو راننده نیز بوده است.

سرپرست سازمان بسیج دانش آموزی رعایت کلیه کنترل های ایمنی را در اتوبوس فوق تایید نموده و افزود: افسر ناظر نیز طبق ابلاغیه ها همراه این اتوبوس بوده است که اتفاقا در اتوبوس مذکور جناب سروان رحمان جهان پناه - معاون بازرسی سپاه شهرستان بروجن - حضور داشته که ایشان هم به فیض وصال الی الله نایل آمدند و علاوه بر ایشان، در هر اتوبوس یک نفر به عنوان پلیس یار و سه دانش آموز نیز به عنوان مسئول ایمنی دوره های لازم را آموزش دیده اند.

وی همچنین به همراهی فرمانده سپاه شهرستان بروجن با کاروان مذکور اشاره کرده و گفت: طبق ضوابط حرکت در شب مربوط به مناطق مرزی است ضمن آنکه این کاروان ساعت یک بعدازظهر حرکت کرده و سه ساعت پس از غروب به مقصد خود می رسیده است و اصلی ترین دلیل حادثه نیز لغزندگی حاصل از بارش باران بوده که حکایت از اتفاقی بودن این سانحه دلخراش دارد.

سرهنگ ممتحن با ابراز همدردی با خانواده های دانش آموزان، معلمان و پاسدار جان باخته این حادثه جانسوز تصریح کرد: کلیه دانش آموزان شرکت کننده در اردوهای بسیج دانش آموزی از جمله کاروان فوق از سه مرجع شامل بسیج، وزارت آموزش و پرورش و از سوی اتوبوس بیمه می باشند.

گفتنی است سردار فضلی جانشین سازمان بسیج مستضعفین و فرمانده قرارگاه مرکزی راهیان نور، صبح دیروز با حضور در شهرستان بروجن در مراسم تشییع با شکوه متوفیان شرکت نموده و از نزدیک با خانواده های ایشان ابراز همدردی کرد.


روایت بازمانده های تصادف اتوبوس دانش آموزان از حادثه: اتوبوس از ابتدا نقص فنی داشت

در این حال ایسنا نوشت:

ساعت 20 جمعه‌شب، 28 مهرماه؛ اتوبوس دختران دبیرستانی از اهواز به بروجن برمی‌گردد. دانش‌آموزان کلاس‌های دوم ریاضی و دوم تجربی دبیرستان پاسداران عفاف شهرستان بروجن برای گذراندن دوره عملی واحد درسی "آمادگی دفاعی" به همراه مدیر و معاون دبیرستان، مربی واحد درسی و مشاور تحصیلی‌ در قالب کاروانی با 10 اتوبوس دانش‌آموزی به مناطق عملیاتی جبهه‌های خوزستان اعزام شده بودند.


آنها پس از گذراندن دوره چند روزه در شلمچه و دهلاویه، عصر جمعه اهواز را به مقصد خانه ترک می‌کنند. در راه، اتوبوس اسکانیا که به صورت اتوماتیک کنترل می‌شد، دچار نقص فنی می‌شود، درست مثل وقتی که از بروجن به مقصد خوزستان در راه بودند. کنترل از دست راننده خارج می‌شود و راننده به مدیر دبیرستان که در اتوبوس حضور دارد می‌گوید که نمی‌تواند ترمز بگیرد. اتوبوس با سرعت زیاد و مهارنشدنی در جاده شلوغ و ترانزیتی از بین خودروهای سنگین می‌گذرد، دختران دانش‌آموز جیغ می‌کشند و ناگهان با برخورد شدید با تپه‌ای خاکی همه چیز می‌ایستد. همه این‌ها تنها در 5 دقیقه برای دختران دبیرستانی اتفاق افتاد و 26 کشته و 18 زخمی پایان ماجرای اتوبوس اسکانیای کاروان دانش‌آموزی بود.

 

مریم اشراقی، یکی از بازماندگان حادثه واژگونی اتوبوس اکنون با شدت جراحات بسیار زیاد در بخش ICU بیمارستان گلستان اهواز بستری است و به سختی ناله می‌کند. پدر مریم کنار تخت او با گریه توضیح داد: "کسی از وقوع حادثه به ما خبر نداد. ساعت 18:30 دیشب با او تماس گرفتم و حالش خوب بود. بعد ساعت 21 دوستش به خانه ما زنگ زد و گفت نگران مریم هستم. ما گفتیم مریم به اردو رفته است و بعد دوستش به ما گفت که این حادثه اتفاق افتاده است.

ما به سپاه بروجن مراجعه کردیم و دیدیم که روبه‌روی درب سپاه شلوغ است و همه خانواده‌ها آمده‌اند. بعد هم که فهمیدیم مریم جزو زخمی‌هاست خودمان را به اهواز رساندیم."


 

معاون امور مجلس رییس جمهور در پیامی حادثه غم‌انگیز تصادف اتوبوس اردوی راهیان نور شهرستان بروجن رابه خانواده‌های داغدار تسلیت گفت.

 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، متن این پیام به شرح ذیل است :

 

انالله و انا الیه راجعون

 

سانحه غم انگیز اتوبوس حامل دانش‌آموزان راهیان نور با جان باختن 26 دانش‌آموز دختر قلب ملت ایران را جریحه‌دار کرد.

 

 

با کمال تاسف و تاثر مصیبت وارده را به بازماندگان محترم آن عزیزان مرحومه مغفوره، به ویژه خانواده‌های: عسگری، رضایی، شمس، حسن‌زاده، انتظامی، مقدسی، مهدوی‌نیا، احمدی، عباسیان، زندیان، هادی‌پور، سلیمی، فرهمندیان، کریمی، عرب‌،‌غفاری، خاقانی، الهیان، شبانیان، خاکسار، کوهی کمالی، ربیعی و شریفی‌ریگی ومردم شریف استان چهارمحال و بختیاری تسلیت عرض نموده و برای درگذشتگان طلب آمرزش و برای بازماندگان سلامتی و صبر جمیل از درگاه ایزدمنان مسالمت می‌نمایم.

 

 

امید است در جوار شهیدان معزز جبهه‌های دفاع مقدس و قرب الهی از رحمت الهی ایزدی برخوردار گردند.

 

و این یکی از تلخ ترین خبر هایی است که در وبلاگم منتشر شد

انتهای پیام                        30مهر91

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۹ ، ۱۲:۴۸
فاصله گلناری

تاگور و تاگور!
معلم:تاگور،شاعر هندی چه اثری از خود به جای گذاشت؟  دانش آموز:نمی دانم اما یک بیت شعر درباره اش به خاطر دارم. ز گهواره تا گور دانش بجوی.



علت!
مادر:پسرم آب ظرف ماهی ها را عوض کردی؟ پسر:نه مادر آخه آبی را که دیروز در ظرفشان ریختم هنوز نخوردند.



  جک

 

دوستی

رییس شرکت به منشی گفت کارهات و برس میخواییم 1 هفته بریم مسافرت منشی زنگ زد به شوهرش گفت : 1 هفته باید برم ماموریت کاری شوهرش زنگ زد به دوست دخترش گفت خودت و آماده کن 1 هفته باید بیایی پیشم خونمون دوست دخترش : زنگ زد به شاگردش چون معلم خصوصیبود گفت 1 هفته مرخصی شاگرد زنگ زد به پدر بزرگش گفت این هفته من کلاس ندارم بریم بیرون بگردیم و هوا خوری پدربزرگ : زنگ زد قرارش با منشی شرکتش واسه مسافرت کنسل کرد

جک

 

گرگ

گرگه بعد از کلی جستجو آی دی شنگول منگول رو گیر میاره، بعد از کلی چت کردن باهاشون قرار می ذاره. وقتی می ره سر قرار می بینه چوپان دروغ گو اومده سر قرار

 

 

جوراب

غضنفر میره جوراب فروشی و میگه : آقا من جوراب می خوام . فروشنده میگه : مردونه . غضنفر هم دستش را دراز میکنه و دست میده و میگه : مردونه

 

 

 

پیتزا

یه غضنفر زنگ میزنه پیتزا فروشی میگه یه پیتزا می خواستم. فروشنده میگه . به نام .... ؟ غضنفر میگه . آخ آخ . ببخشید .به نام خدا , یه پیتزا میخواستم

 

 

 

شب اول قبر
یه غضنفر میمیره. شب اول قبر ۶۲ تا فرشته میان سراغش. ۲ تاشون سوال می کردن... ۶۰ تاشون حالیش می کردن!!!

خنده
 

 

ماهیگیری

پلیس به غضنفر: اینجا ماهی‌گیری قدغنه!!! غضنفر: ولی اینجا تابلو نزدین!!! پلیس: نزدیم که نزدیم، زود باش از بالای اون آکواریوم بیا پایین!!!!

 

 

ایمیل

به غضنفر می گن شما ایمیل دارین؟ می گه نه خیلی ممنون. من تازه غذا خوردم نوشجان!!!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۹ ، ۲۳:۲۰
فاصله گلناری

شعر از حافظ

  • الا ای آهوی وحشی کجایی
  • مرا با توست چندین آشنایی
  • دو تنها دو سرگردان بی کس
  • دد و دامت کمین از پیش و از پس
  • بیا تا حال یکدگر بدانیم
  • مراد هم بجوییم ار توانیم
  • که می بینم که این دشت مشوش
  • چراگاهی ندارد خرم و خوش
  • که خواهد شد بگویید ای رفیقان
  • رفیق بی کسان یار غریبان
  • مگر خضر مبارک پی در آید
  • ز یمن همتش کاری گشاید
  • مگر وقت وفا پروردن آمد
  • که فالم لاتذرنی فردا آمد
  • چنینم هست یاد از پیر دانا
  • فراموشم نشد هرگز همانا
  • که روزی رهروی در سرزمینی
  • به لطفش گفت رندی ره نشینی
  • که ای سالک چه در انبانه داری
  • بیا دامی بنه گر دانه داری
  • جوابش داد گفتا دام دارم
  • ولی سیمرغ می باید شکارم
  • بگفتا چون به دست آری نشانش
  • که از ما بی نشان است آشیانش
  • چو آن سرو روان شد کاروانی
  • چو شاخ سرو می کن دیده بانی
  • مده جام می و پای گل از دست
  • ولی غافل مباش از دهر سرمست
  • لب سرچشمه و طرف جوئی
  • نم اشکی و با خود گفت و گویی
  • نیاز من چه وزن آرد بدین ساز
  • که خورشید غنی شد کیسه پرواز
  • به یاد رفتگان و دوستداران
  • موافق گرد با ابر بهاران
  • چنان بی رحم زد تیغ جدایی
  • که گویی خود نبودست آشنایی
  • چو نالان آمدت آب روان پیش
  • مدد بخشش از آب دیده خویش
  • نکرد آن همدم دیرین مدارا
  • مسلمانان مسلمانان خدارا
  • مگر خضر مبارک پی تواند
  • که این تنها بدان تنها رساند
  • تو گوهر بین و از خر مهره بگذر
  • ز طرزی کان نگردد شهره بگذر
  • چو من ماهی کلک آرم به تحریر
  • تو از نون والقلم می پرس تفسیر
  • روان را با خرد در هم سرشتم
  • وز آن تخمی که حاصل بود کشتم
  • فرح بخشی در این ترکیب پیداست
  • که نغز شعر و مغز جان اجزاست
  • بیا وز نکهت این طیب امید
  • مشام جان معطر ساز جاوید
  • که این نافه ز چین جیب حور است
  • نه آن آهو که از مردم نفورست
  • رفیقان قدر یکدیگر بدانید
  • چو معلوم است شرح از بر مخوانید
  • مقالات نصیحت گو همین است
  • که سنگ انداز هجران در کمین است

شعر

دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را   دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز   باشد که بازبینیم دیدار آشنا را
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون   نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل   هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا
ای صاحب کرامت شکرانه سلامت   روزی تفقدی کن درویش بی‌نوا را
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است   با دوستان مروت با دشمنان مدارا
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند   گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را
آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند   اشهی لنا و احلی من قبله العذارا
هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی   کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد   دلبر که در کف او موم است سنگ خارا
آیینه سکندر جام می است بنگر   تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند   ساقی بده بشارت رندان پارسا را
حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود   ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۹ ، ۲۳:۱۵
فاصله گلناری

آشنایی با روز ملی و هفته جهانی ناشنوایان

اجتماع > آیین‌ها- همشهری آنلاین:
هفته چهارم سپتامبر، هفته جهانی ناشنوایان نام دارد و در سراسر دنیا به مناسبت بزرگداشت ناشنوایان مراسمی برگزار می‌شود.

به نقل از فدراسیون جهانی ناشنوایان هدف از این جشن، ترفیع فرهنگ ناشنوایان، دانسته‌هایی از زبان علم و اشاره، آگاهی مقامات و سیاستمداران جامعه شنوا و همچنین عموم مردم از دستاوردهای این قشر و مشکلاتی که جامعه ناشنوایان با آنها روبرو هستند، می‌باشد.

 موارد زیر از اهداف برجسته این گردهمایی و بزرگداشت است که از سوی انجمن بین‌المللی ناشنوایان و با همکاری فدراسیون اتحادیه‌های ناشنوایان و همچنین اتحادیه اروپایی ناشنوایان برگزار می‌گردد:

  • شناسایی ناشنوایان در جامعه
  • اختصاص مساعدت‌هایی به عنوان امتیاز به جامعه ناشنوایان با کمک سازمان‌ها و مؤسسات مربوطه

 

  • ارایه امکانات رایگان برای این قشر
  • آگاهی عموم مردم نسبت به خطراتی که این قشر را تهدید می‌کند از طریق پوستر، جزوه، اعلامیه، سمینارهای مفید و نصب علائم.

  اولین معلم گل‌های خاموش در ایران

جبار باغچه‌بان (عسکرزاده) یکی از خادمان پرتلاش فرهنگ ایران و به معنی واقعی کلمه معلم بود. زنده‌یاد باغچه‌بان در سال 1298شمسی آموزگاری را در دبستان احمدیه مرند آذربایجان آغاز کرد.

وی مؤسس اولین کودکستان (باغچه اطفال) در تبریز بود. باغچه‌بان را باید اولین کسی دانست که در ایران، آموزش سمعی بصری را به دستگاه آموزشی کشور وارد کرد.

باغچه‌بان برای اولین‌بار به فکر تعلیم و تربیت کودکان ناشنوا افتاد. در ابتدای کار همه او را مورد تمسخر قرارمی‌دادند، اما وی طی یک سال موفق شد به سه کودک ناشنوا خواندن و نوشتن بیاموزد. شادروان باغچه‌بان فعالیت آموزشی خود را در شهر شیراز به مدت 6 سال و بعد از  آن در تهران ادامه داد.

وی نخستین دبستان ناشنوایان را در چهارراه حسن‌آباد در خانه‌ای محقر تأسیس کرد و روش آموزش الفبای دستی را اختراع کرد. همچنین در حین تعلیم و تربیت به روش دیگری دست‌یافت که امروزه آن روش به نام روش ترکیبی معروف است و با گذشت این همه سال به عنوان مترقی‌ترین روش در مدارس سراسر کشور استفاده می‌شود.

باغچه‌بان کتب مختلفی از جمله: کتاب‌های کودکان (بابا برفی…)، کتاب حساب ویژه و کتاب آموزش کر و لال‌ها به رشته تحریر در آورده است.

کشفیات جبار باغچه‌بان عبارتند از:

  • روش شفاهی در تعلیم ناشنوایان
  • اختراع گوشی استخوانی یا تلفن گنگ
  • کشف خواص صوت‌ها و تقسیم بندی آنها
  • تهیه وسایل مختلف بصری برای تدریس ناشنوایان
  • اختراع  گاه نما و ...

این مرد شریف، معلم دلسوز و مهربان، سرانجام در روز چهارم آذر ماه 1345، در سن 82 سالگی دیده از جهان فرو بست. در گیلان هر ساله یادبودی در همین روز برای این معلم بزرگ با حضور ناشنوایان موفق و معلمین زحمتکش که ادامه دهندگان راه و منش آن بزرگوار هستند، برگزار می‌شود.

منبع مورد استفاده برای این مدخل

در همین زمینه:

  • آشنایی با روز جهانی تنوع فرهنگی
  • روز جهانی ناشنوایان

    هشتم مهر هر سال برابر سی‏ام سپتامبر، «روز جهانی ناشنوایان» نام ‏گذاری شده است. هدف از این نام ‏گذاری، ارتقای فرهنگ ارتباط با ناشنوایان، دانسته ‏هایی از زبان اشاره و آگاهی سیاست ‏مداران و هم چنین عموم مردم از مشکلاتی است که این قشر با آن رو به رو هستند.

    نعمت شنوایی

    در اهمیت حس شنوایی، این گفته هِلِن کِلِر، گویاتر از هر سخنی است. او که با وجود نابینایی و ناشنوایی، یکی از موفق ‏ترین افراد استثنایی است، می ‏گوید: «اگر این فرصت به من داده می‏ شد که یکی از دو حس خود را باز یابم، ترجیح می‏ دادم نابینا بمانم، ولی بشنوم». اگر از نعمت شنوایی محروم باشیم، هر چند آموختن برای ما ناممکن نمی ‏شود، ولی بسیار دشوار است. پس توجه به این نعمت بزرگ الهی که یکی از راه ‏های بسیار مهم آموختن و فهمیدن است، حالت سپاس را پیش می ‏آورد و تصور نبود آن کافی است تا به ارزش آن پی ببریم. از این رو، خدا در قرآن می ‏فرماید: «بگو: اگر خداوند شنوایی و دیدگان شما را بگیرد و بر دل ‏هایتان مهر بزند، کدام معبود آن را به شما پس می ‏دهد؟» شکرانه این نعمت، بهره‏ گیری خداپسندانه و مسئولانه از آن است، چنان ‏که در یکی از دعاها، خواسته بندگان از خداوند این است: «پروردگارا! ما را از گوش ‏ها، چشم ‏ها و نیروهای مان بهره ‏مند گردان».

     

    جامعه، خانواده و کودک ناشنوا

    شیوه رفتار اعضای خانواده و جامعه با کودک ناشنوا، در رشد عاطفی، سازگاری اجتماعی، آمادگی آموزش مهارت‏ های زبانی و تحصیل او بسیار مهم و تعیین ‏کننده است. خانواده و اجتماع با پذیرش واقع‏ بینانه مشکل فرد ناشنوا باید در راه پرورش استعدادها و توانایی ‏های او یاری‏اش دهند. وضعیت مطلوب برای ناشنوا، استفاده از موقعیت‏ های در دسترس افراد عادی است. وظیفه اصلی در تربیت کودک ناشنوا و کمک به رشد او، بر عهده خانواده است. باید وضعیت واقعی کودک را پذیرفت و بهترین کار را برای کمک به وی انجام داد. پذیرش فرد ناشنوا از طرف خانواده، اجتماع و شناخت تفاوت‏ های او و کنار آمدن با آن، نیازمند عشق، علاقه، صبر، حوصله و برخورد منطقی است.

روز ناشنوا

  • موانع ارتباط اجتماعی ناشنوایان با جامعه

    آیا تا کنون از خود پرسیده‏ایم که ارتباط موجود در جامعه، چه ‏قدر صحیح و منطقی است که به ارتباط آسان ‏تر با ناشنوایان بینجامد؟ مگر نه این که یکی از مهم ‏ترین اهداف آموزش ناشنوایان، اجتماعی کردن آن هاست؟ آیا به عنوان پدر و مادر ناشنوا، معلم ناشنوا، دوست ناشنوا یا عضوی از جامعه، با خود اندیشیده‏ایم که آیا ناشنوایان به این هدف دست یافته‏اند و اگر نه، علت چیست؟ به یقین، یکی از عوامل دست نیافتن مربیان ناشنوا و نیز خود ناشنوایان به این هدف، نقص ارتباطی موجود در رفتارهاست. بنابراین، نادرستی ارتباط‏ ها، اجتماعی شدن ناشنوایان و به تبع آن، تعلیم و تربیت آنان را خدشه ‏دار ساخته است.

    رفتارهای ترحم آمیز

    یکی از موانع برقراری ارتباط ناشنوایان با جامعه، رفتارهای ترحم ‏آمیز اطرافیان است. اگر چه در آموزه ‏های اخلاقی و دینی، درباره رعایت رحم و انصاف بسیار سفارش شده است، ولی باید توجه داشت که رعایت عدالت حکم می ‏کند رفتارهای ترحم ‏آمیز، به‏ جا استفاده شود. در بعد آموزشی نیز ترحم بی ‏مورد و بی ‏اندازه، به مظلوم ‏نمایی و افت تحصیلی ناشنوایان می‏ انجامد. این رفتارها موجب می ‏شود فرد ناشنوا، خود را موجودی مستحق ترحم بداند. در نتیجه، نخستین مشکلی که ناشنوایان را تهدید می ‏کند، افسردگی و دوری کردن از جامعه است و دور شدن ناشنوا از جامعه، به فرآیند جامعه ‏پذیری او آسیب جدی وارد می ‏کند.

    زبان اشاره

    سخن گفتن، یکی از ویژگی ‏های ممتاز بشری است. انسان از راه سخن گفتن با دیگر افراد جامعه رابطه برقرار می ‏کند، می ‏فهمد و می‏ فهماند. ناشنوایان نیز می ‏کوشند به شیوه‏ای خاص با دیگران ارتباط برقرار کنند. زبان اشاره، زبان ارتباط ناشنوایان است که سبب می‏ شود این افراد با یکدیگر و دیگران ارتباط برقرار کنند. قانون مدنی کشور ایران، در سال1307 این زبان را به عنوان وسیله‏ای برای تفهیم و تفاهم به رسمیت شناخت. نخستین کسی که زبان اشاره را در ایران به وجود آورد، استاد جبّار باغچه ‏بان بود. گفته می ‏شود زبان اشاره، از زمان بقراط حکیم برای ناشنوایان مرسوم بوده است.

    دست ‏های انسان

    در باغچه زندگی نشسته بود و با دستان کوچکش چیزی می ‏کاشت. نگاهش کردم، حس اعتمادش با نگاهم برانگیخته شد و با چشمان معصومانه‏اش فهمید چه می‏ پرسم. گفت: ستاره می ‏کارم. دوباره نگاهش کردم، پاسخ داد: میوه‏ های ستاره‏ام، خورشید خواهد شد. حس غریبی به من دست داد. چرا خورشید؟ لبخندی زد و باز با همان نگاه پاسخ داد: تمام هستی با آب، خاک و خورشید پیوندی زندگی‏ بخش دارد. گل‏ ها با خورشید برمی ‏خیزند. پرسیدم: پرندگان؟ پاسخ داد: پرواز زیباست، من آواز آن ها را حس می ‏کنم. ... و انسان؟ به زمین نگاه کرد و این بار با انگشتان اشاره زبان گشود: ما که می ‏خواستیم زمین را آماده مهربانی کنیم، افسوس که خود نامهربان بودیم. آری، او ناشنوا بود و برای ایجاد رابطه، از دست‏ هایش استفاده می ‏کرد. همان‏ گونه که تاریخ انسان اندیشه ‏ورز، رابطه‏ای ناگسستنی با دست ‏های انسان دارد.

    ورزش و ناشنوایان

    ورزش، عامل سلامت جسم و روح انسان است. از این رو، تفاوتی میان شنوایان و ناشنوایان در حفظ نیروی نشاط و سلامت نیست. بنابراین، برای تقویت روحیه ناشنوایان و مشارکت بیشتر آنان در جامعه، ورزش ناشنوایان در جهان پایه‏گذاری شد. فدراسیون جهانی ناشنوایان، در سال1924 تأسیس گردید. در حال حاضر، 84 کشور جهان در این فدراسیون عضویت دارند. در ایران نیز فدراسیون ورزش ناشنوایان، از سال 1344 فعالیت خود را آغاز کرد و در سال 1957، به عضویت فدراسیون جهانی ناشنوایان درآمد. ناشنوایان نیز همانند شنوایان، بیشتر رشته‏ های ورزشی شرکت دارند و به موفقیت ‏های فراوانی رسیده‏اند.

    سازمان رفاه ملی ناشنوایان

    سازمان رفاه ملی ناشنوایان ایرانی، سازمانی وابسته به وزارت کار و امور اجتماعی است که در سال 1350 تأسیس شد. هدف از تشکیل این سازمان، ایجاد هماهنگی میان مؤسسات دولتی، غیردولتی و خیریه است. در برنامه این سازمان، پیش ‏گیری، درمان، آموزش و هم چنین تأمین اشتغال و رفاه گروه ناشنوایان، نیمه ‏شنوایان و کسانی که مشکل گویایی دارند، قرار دارد. این سازمان تلاش می‏ کند شخصیت این افراد را پرورش دهد، آنان را با اجتماع سازگار کند و با به کار بردن روش ‏های جدید، آن ها را برای خدمات گوناگون آماده سازد.  

ناشنوا

ضرورت گسترش زبان اشاره:

مدیرعامل انجمن ملی زبان اشاره ایران، گفت: جمعیت کم توانان ناشنوا، پس از کم توانان ذهنی، بیشترین جمعیت کم توانان کشور را تشکیل می دهند.

به گزارش خبرگزاری مهر، مهدیه مهدویان، در دیدار با رئیس دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، افزود: بیش از ۵۰۰ لغت جدید که پیش از این، کاربرد زیادی در جامعه نداشته و در چهار جلد کتاب قدیمی آموزش زبان اشاره نیز موجود نمی‌باشند، به عنوان مجموعه جدید و کتاب پنجم آموزش زبان اشاره ایران، گردآوری شده است.

وی ضمن معرفی انجمن که دارای مجوز رسمی از وزارت کشور است، از بکارگیری چهار جلد کتاب آموزش زبان اشاره از سال‌های گذشته تا به امروز در آموزشگاه‌ها و مراکز سازمان آموزش کودکان استثنایی کشور گفت، و تاکید کرد که چهار کتاب قدیمی آموزش زبان اشاره، همچنان کاربرد آموزشی خواهند داشت و کتاب پنجم، تکمیل کننده مجموعه لغات زبان اشاره در کشور است.

مهدویان خاطرنشان کرد: جمعی از نویسندگان چهار کتاب قدیمی آموزش زبان اشاره، در تهیه کتاب پنجم نیز نقش داشتند و بیش از ۵۰۰ لغت جدید مانند اینترنت، واتس اپ، و…، که پیش از این، کاربردی در جامعه نداشته و یا بسیار کم استفاده می‌شدند، استخراج کرده و اشاره برابر با آنها را مشخص کردند و به عنوان «کتاب پنجم» گردآوری کرده اند.

وی تصریح کرد: نویسندگان کتاب پنجم، حتی برای مطابقت دادن کلمات مربوط به احکام مذهبی و مطالب دینی، با علما مربوطه مشورت کرده و راهنمایی گرفتند، تا اشاره این کلمات، برابر با احکام و یا مطالب دینی باشد.

مهدویان با اشاره به اینکه جمعیت کم توانان ناشنوا، پس از کم توانان ذهنی، بیشترین جمعیت کم توانان کشور را تشکیل می‌دهند، گفت: انجمن ملی زبان اشاره ایران، با توجه به گستردگی افراد ناشنوا در کشور و لزوم برقراری ارتباط آنان با دیگر افراد جامعه، از ابتدای تأسیس درصدد گسترش آموزش زبان اشاره در میان افراد کم شنوا و ناشنوا، و حتی جهت افراد شنوا بوده است.

وی افزود: سازمان آموزش کودکان استثنایی کشور هم اکنون دانستن زبان اشاره را برای معلمان و مربیان این سازمان، اجباری کرده است، در حالی که این روش به گسترش زبان اشاره کمک می‌کند، اما کافی نیست و با توجه به اینکه ظاهر افراد ناشنوا یا کم شنوا، نقص شنوایی آنان را نشان نمی‌دهد، و گستردگی آموزش زبان اشاره در جامعه، در برقراری ارتباطات اجتماعی این افراد و پیشرفت آنان در کار، تحصیل و یا هر فعالیت اجتماعی دیگر، بسیار حائز اهمیت است، باید از روش‌های دیگر نیز برای توسعه این زبان استفاده کرد.

مدیرعامل انجمن ملی زبان اشاره ایران، ضمن آنکه تجدید چاپ و انتشار چهار کتاب موجود برای آموزش گسترده زبان اشاره را از رئیس دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی درخواست کرد، از ایشان خواست تا این دانشگاه به عنوان حامی علمی و اجرایی گروه‌های کم توان و ناتوان جامعه، به چاپ و انتشار کتاب پنجم این حوزه نیز کمک کند.

 

علت ناشنوایی چیست؟

برخی بیماری‌ها و شرایط باعث ایجاد ناشنوایی می‌شوند، این علائم شامل:

  • آبله مرغان 
  • سا یتومگالوویروس 
  • اوریون 
  • مننژیت 
  • بیماری کم خونی داسی شکل 
  • سفلیس
  • بیماری لایم 
  • کم کاری تیروئید 
  • برخی سرطان‌ها 
  • نوجوانان در معرض دود سیگار 
  • دیابت 
  • از آنتی‌بیوتیک استرپتومایسین برای درمان بیماری سل استفاده می‌شود که گفته می‌شود یکی از عوامل خطرناک برای سیستم شنوایی است. 
  • روماتیسم

در گوش داخلی شکننده‌ترین و ظریف‌ترین استخوان‌های بدن وجود دارند. آسیب به پرده‌ گوش یا گوش میانی می‌تواند باعث کم شنوایی و ناشنوایی شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۹ ، ۲۳:۱۲
فاصله گلناری

تجمع دانشجویان دراعتراض به ساخت فیلم موهن علیه پیامبر(ص) در مقابل سفارت سوییس

جمعی از دانشجویان دانشگاههای تهران روز پنجشنبه در اعتراض به ساخت و نمایش فیلم اهانت آمیز به ساحت مقدس حضرت محمد (ص) در مقابل سفارت سوییس در تهران تجمع کردند.(عکس از حسن چپی)-9033-

واتیکان، ساخت و پخش فیلم ضد اسلامی که ساحت مقدس پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) را مورد اهانت قرار داده، به شدت محکوم کرد.

ایرنا - به گزارش خبرگزاری رویترز، واتیکان با اشاره به خشم وافر مسلمانان در سراسر جهان نسبت به این اقدام شنیع و ضد مذهبی، اعلام کرد که تحولات اخیر نشان دهنده آن است که باید به مذاهب احترام گذاشت.

واتیکان خاطر نشان کرده است که خشونت های اخیر بیش از پیش به ضرورت احترام به مذاهب و خودداری از توهین به اعتقادات پیروان مذاهب، صحه می گذارد.

سخنگوی ارشد واتیکان در همین خصوص در بیانیه ای اعلام کرد: ˈتبعات جدی تحریک احساسات پیروان اسلام بار دیگر در این روزها کاملا آشکار است.ˈ

فدریکو لومباردی در همین خصوص تصریح کرد: ˈ احترام به باورها، کتاب های مقدس و شخصیت ها و نمادهای برجسته مذهبی یک پیش شرط اساسی و مهم برای همزیستی صلح آمیز مردم در کنار یکدیگر است.ˈ

اقدام شنیع یک آمریکایی صهیونیست تبار در تولید یک فیلم ضد اسلامی که ساحت مقدس پیامبر اسلام را مورد اهانت قرار داده، موجی از خشم و نفرت را در میان مسلمانان جهان علیه عوامل پشت پرده این فیلم به دنبال داشته است.

بر اساس گزارش های موجود این فیلم با بودجه ای معادل 5 میلیون دلار که از سوی یکصد یهودی جمع آوری شده، تهیه شده است.

گروهک تروریستی منافقین طی اعمال جنایتکارانه خود هیچ برگی از تقویم انقلاب اسلامی را از کشتار و خونریزی خالی نگذاشته است.

به گزارش خبرنگار حوزه سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران، 18 نفر از مردم بی گناه ایران در روز 24 شهریورماه طی سال‌های 1360 تا 1375 توسط گروهک تروریستی منافقین در ایران ترور شدند.

 اسامی شهدا به شرح زیر است:

شهید مهرداد روان مهر، تاریخ تولد: 1339/3/4، تاریخ شهادت: 1363/6/24، محل ترور: تهران، گروه ترور کننده: گروهک تروریستی منافقین

 زهرا آسترکی، تاریخ تولد: 1316/11/5، تاریخ شهادت: 1361/6/24، محل ترور: ازنا، گروه ترور کننده: گروهک تروریستی منافقین

 عیسی محمدیان، تاریخ تولد: 1320/6/3، تاریخ شهادت: 1362/6/24، محل ترور: سلماس، گروه ترور کننده: کوموله
 
حسن محمد بیگی، تاریخ تولد: 1324/12/29، تاریخ شهادت: 1360/6/24، محل ترور: تهران، گروه ترور کننده: گروهک تروریستی منافقین

 نصرالله ترابی، تاریخ تولد: 1310/11/18، تاریخ شهادت: 1361/6/24، محل ترور: تهران، گروه ترور کننده: گروهک تروریستی منافقین

امیر حمیدی بنام، تاریخ تولد: 1338/11/1، تاریخ شهادت: 1361/6/24، محل ترور: تهران، گروه ترور کننده: گروهک تروریستی منافقین

سید جعفر سادات خواه طرقی ، تاریخ تولد: 1337/1/1، تاریخ شهادت: 1360/6/24، محل ترور: مشهد، گروه ترور کننده: گروهک تروریستی منافقین

 محمد رضا رویایی، تاریخ تولد: 1339/2/11، تاریخ شهادت: 1364/6/24، محل ترور: بانه، گروه ترور کننده: گروهک تروریستی منافقین
 
عزیزآقا نورالدین، تاریخ تولد: 1346/1/1، تاریخ شهادت: 1361/6/24، محل ترور: ازنا، گروه ترور کننده: گروهک تروریستی منافقین

حمید صنیعی قمی، تاریخ تولد: 1341/7/6، تاریخ شهادت: 1360/6/24، محل ترور: تهران، گروه ترور کننده: گروهک تروریستی منافقین

محمد کریم رحمانی، تاریخ تولد: 1307/7/3، تاریخ شهادت: 1362/6/24، محل ترور: مریوان، گروه ترور کننده: اشرار

محمد رضا بهروز نژاد، تاریخ تولد: 1336/1/4، تاریخ شهادت: 1375/6/24، محل ترور: مراغه، گروه ترور کننده: کوموله

محی الدین بیانی، تاریخ تولد: 1320/6/1، تاریخ شهادت: 1365/6/24، محل ترور: سنندج ، گروه ترور کننده: کوموله

مهدی بسطامی، تاریخ تولد: 1340/7/2، تاریخ شهادت: 1364/6/24، محل ترور: بیجار، گروه ترور کننده: کوموله

عبدالرحمان تمر زاده، تاریخ تولد: 1316/9/1، تاریخ شهادت: 1362/6/24، محل ترور: سلماس، گروه ترور کنند: دموکرات

محسن منافی زاده، تاریخ تولد: 1341/1/2، تاریخ شهادت: 1360/6/24، محل ترور: تهران، گروه ترور کننده: گروهک تروریستی منافقین

سید علی سید ناصری، تاریخ تولد: 1337/1/1، تاریخ شهادت: 1360/6/24، محل ترور: تهران، گروه ترور کنند: گروهک تروریستی منافقین

حسین رضا پور، تاریخ تولد: 1320/2/6، تاریخ شهادت: 1361/6/24، محل ترور: گرگان ، گروه ترور کننده: اشرار
 
آمریکا در مقابل خشم مسلمانان عقب نشست
جمعه ۲۴ شهریور ۱۳۹۱ ساعت ۰۱:۲۱
وزیر خارجه آمریکا گفت: «برای ما و برای من به شخصه، این ویدئو، مشمئزکننده و شرم‌آور بود. به نظر می‌رسد که این فیلم هدفی عمیقا خودمحورانه برای فتنه‌افروزی و برای بدنام کردن دینی بزرگ داشته است.»
 
سرویس بین الملل افکار نیوز - هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا، روز پنجشنبه با محکوم کردن فیلم ضداسلامی‌‌ که خشم مسلمانان را برانگیخته، این فیلم را «مشمئزکننده» خواند و تاکید کرد که این ویدئو هیچ ارتباطی با دولت آمریکا ندارد.

به گزارش افکار نیوز ، هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا، روز پنجشنبه با محکوم کردن فیلم ضداسلامی‌‌ که خشم مسلمانان را برانگیخته، این فیلم را «مشمئزکننده» خواند و تاکید کرد که این ویدئو هیچ ارتباطی با دولت آمریکا ندارد.

هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا گفت: «برای ما و برای من به شخصه، این ویدئو، مشمئزکننده و شرم‌آور بود. به نظر می‌رسد که این فیلم هدفی عمیقا خودمحورانه برای فتنه‌افروزی و برای بدنام کردن دینی بزرگ داشته است.»

به گزارش افکار نیوز به نقل از خبرگزاری فرانسه، وزیر امور خارجه آمریکا تصریح کرد: «دولت ایالات متحده مطلقا هیچ ارتباطی به این ویدئو ندارد. ما مطلقا محتوا و پیام این ویدئو را رد می‌کنیم.»

اما هیلاری کلینتون، با اشاره به قتل سفیر آمریکا و سه آمریکایی دیگر در بنغازی که در حمله به کنسولگری این کشور کشته شدند، گفت: «واکنش خشونت‌آمیز به این ویدئو به هیچ عنوان توجیه‌پذیر نیست.»

اعتراض‌ها به فیلم آماتوری «معصومیت مسلمانان»، در مقابل سفارت‌ها و نمایندگی‌های آمریکا در مصر، یمن، لیبی و کشورهای دیگر همچنان ادامه دارد.

وزیر امورخارجه آمریکا از رهبران کشورهای اسلامی خواست که برای خشونت خط قرمز مشخص کنند و گفت مخصوصا خشونت علیه اماکن دیپلماتیک صحیح نیست.

هیلاری کلینتون تاکید کرد: «همه دولت‌ها برای حفاظت از اماکن دیپلماتیک و دیپلمات‌ها مسئولند. چراکه حمله به یک سفارت حمله به این ایده است که ما می‌توانیم با یکدیگر کار کنیم تا تفاهم و آینده‌ای بهتر را رقم زنیم.»
سازنده فیلم توهین آمیز علیه پیامبر کیست؟
پنجشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۳۵
رسانه های غربی درصددند در هویت سازنده فیلم توهین آمیز علیه پیامبر اسلام تردید ایجاد کنند.
 

سرویس بین الملل افکار نیوز - در حالی که خبر ساخت فیلمی توهین امیز بر ضد پیامبر اسلام توسط یک یهودی صهیونیست ، خشم مسلمانان جهان را برانگیخته است رسانه است غربی درصدد برآمدند در این موضوع تردید ایجاد کنند.

خبرگزاری ها پیشتر گزارش داده بودند که تهیه کننده این فیلم یک یهودی به نام «سام بازیل» بوده و برای تهیه این فیلم از یهودیان مبلغ ۵ میلیون دلار کمک جمع آوری کرده است.

به گزارش افکار نیوز ، ابتدا خبرگزاری اسوشیتدپرس در خبری مدعی شد فردی در گفت‌وگوی تلفنی با این خبرگزاری خود را سم بسیل ۵۶ ساله، نویسنده، تهیه‌کننده و کارگردان این فیلم توهین آمیز ، معرفی کرد؛ مدیر پروژه‌ای یهودی‌مذهب در کالیفرنیا که در اسرائیل به دنیا آمده است.

در عین حال نشریه آمریکایی "وال استریت ژورنال" مدعی شد: "سازنده‌ی فیلم" شامگاه سه‌شنبه (۱۱ سپتامبر) در گفت‌وگویی با این نشریه ، خود را شهروند آمریکایی اسرائیلی‌تباری معرفی کرده که شغل اصلی‌اش فعالیت در کار املاک و مستقلات در کالیفرنیاست و سرمایه‌ی لازم برای تولید فیلم را از طریق کمک‌های مالی یهودیان تأمین کرده است.

اما پس از ابراز انزجار مسلمانان جهان رسانه های غربی سعی می کنند هویت واقعی سازنده فیلم را مخفی کنند.
دویچه وله در گزارشی ادعا کرد: یک فعال مسیحی‌مذهب که به گفته‌ی خود در جریان تهیه فیلم همکاری داشته، اما می‌گوید که "بسیل" نام مستعار است و فرد مورد نظر نه یهودی‌مذهب است و نه اسرائیلی. به گفته‌ی استیو کلین، گروهی از شهروندان ایالات متحده که در خاورمیانه متولد شده‌اند، فیلم را تهیه کرده‌اند.

دویچه وله مدعی شد: بنا بر اعلام منابع اسرائیلی نیز شخصی با نام "بسیل" در فهرست شهروندان این کشور ثبت نشده است. استیو کلین از هویت واقعی کارگردان اظهار بی‌اطلاعی کرده است.

 

تئو فان گوخ" سازنده فیلمی توهین آمیز علیه پیامبر اسلام در سال ۲۰۰۴ به قتل رسید

به گزارش افکار نیوز ، ترس غربی ها از افشای هویت سازنده فیلم به دلیل واکنش شدید مسلمانان نسبت به این موضوع است.
گفتنی است "تئو فان گوخ " فیلمسازی هلندی نیز که اقدام به ساخت فیلمی موهن علیه پیامبر اسلام کرده بود در سال ۲۰۰۴ در روز روشن در خیابان‌های آمستردام به قتل رسید.



امروز در سراسر ایران بعد از نماز جمعه اعتراض به فیلم ضد اسلامی منتظر حضورتان هستیم سکوت هر مسلمان * خیانتش به قرآن
 

24شهریور 91

و توهین ها ادامه دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۹ ، ۲۲:۴۶
فاصله گلناری

مـرگ جمال عبدالنـاصر

در هشتم جولای هیچ کس در مصر باور نمی‌کرد که صحرای سینا سقوط کرده است و هزاران سرباز در حالی که هیچ ارتباطی با فرماندهان خود نداشتند زیر آتش هواپیماهای اسرائیلی در حال عقب‌نشینی به سمت کانال هستند. باورنکردنی بود! ارتشی که قرار بود تمام صهیونیست‌ها را نابود کند در کمتر از دو روز به زانو درآمده بود...

 


همشهری دانستنیها/شماره 35/حمیدرضا هدایت پناه: خاورمیانه بوی جنگ می‌داد، طاقت اعراب از جنایات صهیونیست‌ها طاق شده بود. نسل کشی، اعمال نژادپرستانه، تجاوزهای هوایی و زمینی آشکار تل آویو در مجامع بین‌المللی یک حق مسلم برای رژیم اشغالگر به حساب می‌آمد؛ حال آنکه بستن تنگه تیران توسط مصر در بیست سوم می‌سال 1967 در پاسخ به تهاجم آشکار ارتش صهیونیستی به مرزهای اردن با سخنرانی‌های تند و پیگیری سخت جامعه بین‌المللی روبه رو شده بود. اعراب دیگر تحمل این رفتار دوگانه جامعه جهانی مخصوصا غرب را نداشتند و از سوی دیگر با خرید‌های میلیارد دلاری خود از اتحاد جماهیر شوروی صاحب ارتش‌های حرفه‌ای و مدرن شده بودند.

 

همه چیز برای نابودی اشغالگران آماده بود. اگر حتی پس از عقد پیمان امنیتی بین اردن و مصر هنوز کسی در  سرزمین​های اشغالی بود که احتمال عدم وقوع جنگ را پیش‌بینی می‌کرد پیام ناصر، رئیس جمهور و رهبر مصر مبنی بر خروج نیروهای حافظ صلح سازمان ملل از صحرای سینا برای هیچ کس جای شک نگذاشت که اعراب قصد یک حمله همه جانبه و بزرگ به اشغالگران را در سر دارند.

موازنه ارتش‌های دو طرف به طرز غیرقابل انکاری به نفع نیروهای مسلمان بود، اعراب تقریبا دو برابر رژیم صهیونیستی تانک و هواپیما در اختیار داشتند؛ حال آنکه جمعیت ارتش‌های آنها نیز چند برابر نیروی صهیونیستی بود. تل آویو هیچ شانسی برای پیروزی در جنگ پیش رو نداشت.

 

ولی نکته‌ای که بسیاری از آن غافل بودند حضور مردانی جنگجویانی در نظام فرماندهی ارتش  صهیونیستی بود. فرماندهانی که تنها تهاجم را می‌شناختند و هیچ میانه‌ای با دفاع کردن نداشتند. در میان این افراد روحیه جنگ‌آوری یکی زبانزد بود و او کسی نبود جز ژنرال موشه دایان، وزیر دفاع وقت رژیم اشغالگر. او طرحی در دست داشت که بیشتر شبیه یک خودکشی شتاب زده بود تا یک عملیات منجر به پیروزی و عجیب‌تر آنکه هیچ کس در اتاق جنگ رژیم صهیونیستی مخالف این نقشه نبود. درست چند ساعت پس از نطق و پیام احمقانه ناصر به نیروهای UN و در حالی که فرماندهان مصری در کمال خونسردی در حال طرح ریزی مراحل نبرد بودند ژنرال‌های بلند پایه ارتش  صهیونیستی، طرح حمله پیش دستانه را تصویب کردند؛ حمله‌ای که برخی آن را سریع​ترین هجوم تاریخ به حساب می‌آورند.

دایان که می‌دانست در صورت هجوم هواپیماهای ناصر شانسی نخواهد داشت تصمیم گرفت تا با حمله‌ای برق‌آسا تمامی نیروی هوایی اعراب را یا روی زمین نابود کند یا زمین​گیر کند.
 

*درباره عنوان مقاله: جما​ل عبدالناصر، چندسال بعد از جنگ 6روزه مرد. اما ماجرای دروغگویی او (که در ادامه می​خوانید) باعث شد که نه تنها آبروی او برای همیشه در جهان عرب برود، بلکه بیت المقدس، قبله اول مسلمین پس از قرن ها از دست مسلمانان خارج شود. جنگ 6 روزه، مرگ واقعی او از دنیای عرب را رقم زد. ناصر برای ما ایرانی​ها هم شخصیت منفوریست. زیرا ایده موهوم «خلیج عربی» به​جای «خلیج فارس» از اوست.


 آغاز توفان
5 ژوئن 1967، 8:45 دقیقه صبح

نیروی هوایی رژیم صهیونیستی خود را برای دوئل مرگ و زندگی آماده می‌کرد. تمام هواپیماهای IAF به جز چهار فروند که برای دفاع از تل آویو باقی مانده بودند به سمت اهداف از پیش تعیین شده درمصر به پرواز در آمدند. این موج هولناک برای آنکه از آتش پدافند پیچیده مصری در صحرای سینا عبور کند ابتدا به سمت مدیترانه به پرواز درآمد و سپس با تغییر مسیر از سمت شمال به سمت نیروی مصری هجوم برد.

نکته جالب آنکه برای جلوگیری از ‌شناسایی به وسیله رادارهای مصری تمام 346 فروند هواپیمای صهیونیستی در سکوت کامل رادیویی به سمت اهداف در حال حرکت بودند ولی این تمام کاری نبود که برای در امان ماندن از پدافند مصر کافی باشد. زمان آن رسیده بود تا آموزش‌های خردکننده و تمرینات مستمر خلبانان IAF نتیجه‌اش را نشان دهد. پرنده‌های رژیم اشغالگر با کاهش ارتفاع خود تا حدود 20 متری سطح زمین علاوه بر پنهان شدن از دیدگاه رادارهای دشمن خود را از تیررس موشک‌های مهیب پدافند هوایی  AM 2 نیز خارج کرده بودند. طرح عملیاتی Focus بی‌نقض بود.

موشه دایان تمام جوانب کار را در نظر گرفته بود و صدالبته ضعف نیروی مصری نیز به کمک او آمد. حدود 400 هواپیمای مصری در حالی که بی‌دفاع روی زمین پارک شده بودند در آتش سوختند و بی‌شک هنگامی که خبر نابودی هر 30 فروند هواپیمای بمب افکن 16-Tu به تل آویو رسید همه شهر نفس راحتی کشیدند. این همه عملیات نبود.

خلبانان رژیم صهیونیستی علاوه بر نابودی تمام هواپیماهای پارک شده، با دقت تمام باندهای فرودگاه‌های سراسر مصر را نیز زیر ضربات مهلک بمباران خود تبدیل به ویرانه‌های بلااستفاده کردند. در کمتر از یک ساعت نیروی هوایی بزرگی که مصر 10 سال برای به وجود‌آوردن آن تلاش کرده بود تبدیل به مشتی آهن پاره شد. مصر دیگر نیروی هوایی نداشت!
 
 دروغ بزرگ
5 ژوئن 1967، 11:30 صبح

پس از حمله نیروی هوایی صهیونیستی و نابودی کامل مجهزترین نیروی هوایی اعراب روی زمین، جمال عبدالناصر، رئیس جمهور مصر بزرگ‌ترین اشتباه زندگی خود را مرتکب شد، مرد بزرگ اعراب اعلام کرد موفق شده در یک پاسخ دندان‌شکن بیش از 70 فروند پرنده اسرائیلی را بر فراز خاک خود سرنگون کند و پس از آن با یک هجوم هوایی گسترده نیروی دشمن را نابود کند.

نیروهای عرب پس از دریافت این خبر به سرعت به تل آویو اعلام جنگ دادند و با واحدهای زمینی خود رهسپار جنگ با اشغالگران شدند. همین بی‌خبری ساده برای نیروی هوایی رژیم صهیونیستی کافی بود تا نیروی هوایی رژیم صهیونیستی در کمتر از یک ساعت بار دیگر هواپیماهای خود را برای حمله آماده سازد.

این بار هدف نیروهای هوایی بی‌خبر سوریه، اردن و عراق بودند نیروهایی که با استناد به حرف ناصر در حال آماده کردن خود برای هجوم به تل آویو به خیال آنها بی‌دفاع بودند؛ بی‌خبر از آنکه 400 هواپیمایی که روی زمین نابود شده‌اند مصری بودند و تمام هواپیماهای اسرائیلی در حال هجوم به سمت آنها هستند. چند ساعت از ظهر گذشته بود که دمشق و بغداد و اردن متوجه دروغ بودن حرف ناصر شدند؛ دروغی که به قیمت نابودی تمام نیروهای هوایی باقی مانده اعراب شد. رژیم صهیونیستی بیشتر این پرنده‌ها را همان‌جا روی زمین نابود کرد.

محمد حسنین هیکل" اخیرا در برنامه "تجربه زندگی" شبکه الجزیره قطر شک و تردیدهایی در این باره مطرح کرده بود که احتمالا "جمال عبدالناصر" رئیس جمهور فقید مصر در پی نوشیدن فنجان قهوه ای که توسط "انور سادات" در آن سم ریخته شده بود به قتل رسیده است. اظهارات اخیر نویسنده و مورخ برجسته مصری در زمینه پشت پرده مرگ "جمال عبدالناصر" رئیس جمهور فقید مصر پرونده جدیدی را در این کشور علیه "انور سادات" کلید زده که واکنش خانواده وی را در پی داشته است.
به گزارش مهر به نقل از پایگاه خبری میدل ایست، "محمد حسنین هیکل" اخیرا در برنامه "تجربه زندگی" شبکه الجزیره قطر شک و تردیدهایی در این باره مطرح کرده بود که احتمالا "جمال عبدالناصر" رئیس جمهور فقید مصر در پی نوشیدن فنجان قهوه ای که توسط "انور سادات" در آن سم ریخته شده بود به قتل رسیده است.

هیکل که از دوستان نزدیک ناصر تا زمان مرگ وی محسوب می شود در ادامه تاکید کرده بود: این احتمال وجود دارد که انور سادات (رئیس جمهور ترور شده مصر) این قهوه را سه روز پیش از مرگ عبدالناصر تهیه کرده باشد اما من هرگز نمی توانم در این مسئله نظر قطعی بدهم. چون در این میان مسائل مبهم و پیچیده فراوانی وجود دارد که نمی توان از میان آنها به واقعیت رخ داده رسید.

محمد حسنین هیکل

این نویسنده و مورخ برجسته مصری که پنج شنبه هر هفته در برنامه "تجربه زندگی" شبکه الجزیره درباره مسائل متعدد تاریخی جهان عرب گفتگو می کند در ادامه افزود: اثبات این فرضیه که انور سادات در قتل جمال عبدالناصر دست داشته است به مدارک بسیار زیادی احتیاج دارد.

خاطر نشان می شود هیکل در برنامه اخیر خود در تشریح علت مرگ جمال عبدالناصر گفته بود: سادات به عبدالناصر در ملاقاتی که با هم داشته اند به صورت دوستانه گفته است "آقای رئیس شما یک فنجان قهوه می خواهید و من خود آنرا برای شما آماده می کنم".

هیکل تاکید کرده بود: که انور سادات در ادامه به آشپزخانه رفته و قهوه را تهیه کرده و در اختیار عبدالناصر قرار داده است.

در همین راستا "رقیه سادات" دختر انور سادات شکایتی را در دست تهیه دارد که در آن خواسته شده است درباره اظهارات اخیر حسنین هیکل در برنامه تجربه زندگی در ارتباط با پدرش تحقیق شود. وی تاکید کرده است:هیکل به اتهامات مطرح شده در زمینه دست داشتن انور سادات در مرگ رئیس جمهور فقید مصر (جمال عبدالناصر) دامن زده است.

"سمیر صبری" وکیل دختر انور سادات نیز در این باره اظهار داشت: این اظهارات هیکل اتهام واضحی علیه انور سادات محسوب می شود که آسیب فراوانی به موکل من وارد آورده است.

انور سادت - جمال عبدالناصر

همچنین رقیه سادات در گفتگو با روزنامه المصری الیوم اظهارداشت: پدرم آنقدر رتبه اش پایین نبوده که برای جمال عبدالناصر قهره تهیه کند. همچنان که "هدی عبدالناصر" که پیش از این اتهامی را علیه پدرم در این زمینه مطرح کرده بود در نهایت توسط دادگاهی در قاهره 150 هزار پوند (مصر) غرامت پرداخت کرد، چون وجهه پدرم را زیر سوال برده بود.

به گزارش رحماء « سه روز قبل از مرگ "جمال عبدالناصر " رئیس جمهوری اسبق مصر، "یاسر عرفات " رئیس فقید تشکیلات خودگردان فلسطین با او در هتل "نیل هلیتون " دیدار کرد که بحث و گفت‌وگو بین آنها بالا گرفت که این امر باعث تحت فشار قرار گرفتن عبدالناصر شد و وی موضعی انفعالی پیدا کرد و درتلاش برای پنهان کردن آن به عرفات گفت که به اتاق جلسه می رویم و جدی با هم صبحت کرده و توافق می کنیم و موضوع را حل و فصل می نماییم. "
انور سادات وضعیت انفعالی عبدالناصر را که دید به او گفت: "رئیس جمهور شما به یک فنجان قهوه نیاز دارید و من خودم می روم آن را برای شما درست می کنم ". انور سادات پس از ورود به آشپزخانه مخصوص رئیس جمهور، "محمد داود " مسئول آشپزخانه عبدالناصر را از آشپزخانه بیرون کرده و قهوه را خودش درست کرد و برای عبدالناصر آورد و به خورد او داد. »

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۹ ، ۲۲:۴۳
فاصله گلناری

پیش بینی می‌شود که تعداد جهانگردان جهان تا سال 2010 به یک میلیارد نفر برسد که درآمدی بالغ بر 1550میلیارد دلار عاید کشورهای جهان می‌کند.از سوی دیگر میزان اشتغالزایی در بخش جهانگردی 11/2 برابر سریع تر از سایر بخش‌ها عنوان شده است، چرا که این صنعت بیش از 100میلیون شغل در سراسر جهان ایجاد می‌کند.

به گزارش خبرنگار ایسنا بر اساس آمار WTO رکورد گردشگران جهان با رشد 10درصدی به 760میلیون نفر رسیده است و پیش بینی می‌شود در سال 2005 صنعت گردشگری جهان رشدی در حدود 5 تا 8 درصد داشته باشد.

بر اساس همین مزایای اقتصادی است که کارشناسان بر ضرورت نگاه کلان اقتصادی به صنعت گردشگری در دولت جدید تاکید می‌کنند.

 

عدم نگاه اقتصادی مانعی برای توسعه گردشگری

پروفسورصحرائیان از جمله کسانی است که معتقد است: تاثیرات شگرف گردشگری در کاهش نرخ بیکاری، افزایش سطح درآمد ملی و تامین منابع انرژی و رونق بازار صنایع دستی که طبق آمار موجود 10 میلیون نفر از آن ارتزاق می‌کنند، تنها بخشی از مزایای ویژه‌ی پرداختن به این صنعت است.

وی به ایسنا می‌گوید: گردشگری از دهه‌ی 60 توسط اقتصاددانان توسعه در ردیف صنعت قرار گرفت و به عنوان صنعت توریسم در سطح جهان مطرح شد وآنگونه در میان کشورهای جهان همانگونه مورد توجه قرار دارد که در کشور ما نفت مورد توجه قرار گرفت.

به گفته‌ی وی، به ازای هر گردشگر ورودی 4 تا 10 شغل ایجاد می‌شود که در محاسبات اقتصاددانان توسعه این روند با احتساب مشاغلی در بخش‌های تولیدی و خدماتی برای هر گردشگر، ایجاد شغل به 15 تا 18 نفر به طور مستقیم و غیرمستقیم می‌رسد. اگر هزینه‌ی ایجاد هر شغل ایجاد شده را به دقت محاسبه کنیم، می‌بینیم که برای هر فرصت شغلی در بخش خدمات و صنعت بین 12 تا 25 هزار دلار سرمایه‌گذاری نیاز است، حال آنکه برای صنعتی چنین درآمدزا، حجم سرمایه‌گذاری بسیار اندک است.

 

وی با اشاره به سیاستگذاری کشورهای موفق در گردشگری افزود: درچنین کشو‌رهایی دولت تمام توان خود را صرف ایجاد زیرساخت‌ها و سرمایه‌گذاری در جهت تامین امکانات می‌کند و اجازه می‌دهد تا سرمایه‌گذاری دیگر بخش‌ها در جریان مبادلات گردشگری و برای ایجاد خدمات و محصولات جدید توریستی هزینه شود. به همین دلیل است که سطح بهره‌وری سرمایه‌گذاری در این کشورها به شدت افزایش می‌یابد.

صحرایئان تاکید کرد: در آمار گردشگری خاورمیانه بین سال‌های 46 تا 56 ایران اولین جایگاه گردشگری را دارا بود، در حالیکه کشوری مانند مصر با وجود آثار تاریخی فراوان و یکی از اعجاب هفتگانه جهان در ردیف چهاردهم قرار گرفته بود.

این اقتصاددان ادامه داد: در حال حاضر بیش از 49 درصد منابع انرژی کشور مصر و 37 درصد منابع ترکیه از محل گردشگری تامین می‌شود، در حالی که ما در کشورمان در همین حدود منابع نفتی را استخراج و صادر می‌کنیم.

وی همچنین یادآور شد: کشور اسپانیا با داشتن کمترین جاذبه‌های تاریخی و توریستی سالانه در حدود 30 تا 40 میلیارد دلار را کسب می‌کند و یا کشور عربستان که در اوایل دهه‌ی 80 در برنامه‌ریزیهای کلان خود و با جداسازی حج از ردیف خدمات زیارتی و تبدیل آن به یکی از صادرات غیرنفتی خود سالانه 30 میلیارد دلار از این منبع را به دست می‌آورد.

به گفته‌ی وی، عربستان به دلیل نداشتن کالاهای صادراتی غیرنفتی سالانه 24 تا 30 میلیارد دلار از محل گردشگری زیارتی را بدست آورد.

این اقتصاد دان اضافه کرد: گردشگری امروز به انواع مختلفی از جمله گردشگری تجاری، زیارتی، علمی، پژوهشی، فرهنگی، طبیعت‌گردی و ... تقسیم می‌شود که هر کدام تسهیلات و امکانات خاصی را می‌طلبد که متاسفانه ما در اطراف تخت جمشید که یک جاذبه‌ی بین‌المللی در کشورمان است، هم حداقل این امکانات و تسیهلات را نداریم.

وی با اشاره به وجود 8 میلیون بیکار و زیرفقر بودن 51 درصد از مردم کشورمان تاکید کرد: با همه‌ی کبموداتی که در صنعت گردشگری داریم، دولت موظف است جهت بهبود وضع معیشتی و درآمدزایی مردم از این منبع سرشار که تا کنون بلااستفاده مانده است، بهره‌برداری کند و اتکای اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی را با جایگزین کردن درآمدهای گردشگری کاهش دهد.

 

موازنه منفی جهانگردی در ایران یک خطر است

محمد شیری، کارشناس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری معتعقد است: سالانه 500هزار گردشگر خارجی وارد کشورمان می‌شوند که جزو کشورهای حوزه خاورمیانه هستند وعموما در زمینه تولید جهانگردی فعال نیستند.

وی اظهارداشت :درآمد جهانگردی در سطح بین المللی ‌622 میلیارد دلار و هر جهانگرد از اروپا و آمریکا بین ‌500 تا ‌700 دلار هزینه می‌کند، در حالی که این رقم در ایران به کمتر از ‌500 دلار می‌رسد. آنچه برای کشور ما خطر جدی محسوب می‌شود، موازنه منفی در جهانگردی است، چرا که در ازای هر یک میلیارد دلار درآمد جهانگردی که عاید کشور می‌شود، ‌4 میلیارد و ‌200 میلیون دلار توسط ایرانیان جهانگرد در خارج از کشور هزینه می‌شود.

به عقیده این کارشناس: در کشورهای توسعه یافته ‌10 درصد از نیروی کار در بخش جهانگردی فعال‌اند، در حالی که در ایران تنها ‌50 هزار نفر در این بخش مشغول بکارند.

وی با اشاره به اینکه تا سال ‌2010 ، یک میلیارد نفر در سطح بین‌المللی به جهانگردی خواهند پرداخت، گفت: دولت باید با ایجاد راهکارهای مناسب، قریب ‌1/5 میلیون نفر را در بخش جهانگردی وارد بازار کار کند.

 

گردشگری 2 برابر نفت سود دارد

دکتر علیرضا رازی معتقد است: استفاده صحیح از پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های گردشگری ایران می‌تواند سودی معادل 2 برابر ذخایر نفتی را به کشور سرازیر کند. آمارها نشان می‌دهد که بین 400 تا 600 میلیارد دلار از درآمد کشورها از صنعت توریسم تامین می‌شود که متاسفانه علیرغم جایگاه تاریخی و ویژگی‌های طبیعی ایران، کشورمان در این کسب درآمد جایگاهی ندارد.

وی اضافه کرد: اگر با توجه به مزایای صنعت گردشگری و تاثیر اقتصادی توسعه این صنعت در درآمدزایی و اشتغالزایی بتوانیم تنها به 30 درصد از درآمد صنعت توریسم جهان دست پیدا کنیم، می‌توانیم سالانه سودی 2 برابر ذخایر نفتی را به کشور وارد کنیم. نگاه اقتصادی به صنعت گردشگری می‌تواند تمامی جوانب فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ... آن را نیز دربر گیرد، چرا که لازمه توسعه این صنعت و چرخه اقتصادی آن در درجه اول مهیا کردن بسترها در ابعاد دیگر آن است.

 

دکتر رازی یادآور شد: قراردادن گردشگری در اولویت‌های اقتصادی کشور تمامی ابعاد علمی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را پوشش می‌دهد و حتی برگزاری انواع تورهای علمی، ادبی، هنری را با مزیتهای خاص خود و بویژه منافع اقتصادی در کشور بهینه می‌کند.

رجبعلی خسروآبادی مشاور معاون فرهنگی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشورتاکید کرد: ایران در مقایسه با سایر کشروها در حوزه‌ی فرهنگ و دینداری از فضای گردشگری مناسب‌تری برخوردار است.: بیشتر توانمندی‌های کشور ما برای جذب توریست مساله فرهنگ و ملیت است، یعنی به خاطر قدمتی که کشور ما دارد بیشترین جذابیت را در حوزه‌ی فرهنگ و تمدن دارد.

وی افزود: بسیاری از کشورها قادرند در حوزه‌های دیگر راحت‌تر فضاسازی کنند، ولی کشور ما در حوزه‌ی فرهنگ و دینداری توانسته از مزیت نسبی لازم برخوردار شود. مزیت نسبی در حوزه‌ی فرهنگی به این معنی نیست که ما در حوزه‌های دیگر فعالیت نداریم بلکه در این حوزه‌ها جذب گردشگری ما پایین‌تر است.

وی معتقد است: مزیت نسبی ما در حوزه‌ی فرهنگی همانند تولید تک محصولی است و زمانی که اقتصاد کشور به یک محصول اکتفا کند، قطعا ضربه‌پذیری آن بالا می‌رود و در حوزه‌ی گردشگری هم وضع به همین منوال است. اگر ما فقط به حوزه‌ی توریسم فرهنگی فکر کنیم و از سایر حوزه‌ها غافل شویم، تاثیر منفی بر گردشگری کشور می‌گذارد.

به اعتقاد وی، بهترین برنامه‌ریزی این است که از بخش‌های مختلف بتوانیم کالاها و خدماتی را ارائه دهیم که متنوع باشد و بتوانیم با تاثیرات محیطی مقابله مناسبی داشته باشیم به عنوان مثال کشورهای عربی توانسته‌اند در زمینه‌ی گردشگری به یک انسجام مناسبی برسند، ولی کشور ما هنوز به یک زنجیره‌ی واحد در زمینه‌ی گردشگری دست نیافته است.

جهانگردی

کلیه امکانات توریستی ایران منفعل باقی مانده است

دکتر ابراهمی رزاقی عضو هیات علمی دانشکده‌ی اقتصاد دانشگاه تهران نیزتاکید کرد: صنعت گردشگری در جهان امروز یکی از دغدغه‌های اصلی مسوولان دولتی کشورهای مختلف جهان است. چرا که کسب درآمد از این صنعت جامع تمام منفعت‌های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ... برای این کشورهاست. در کشور ما که دارای زیارتگاه‌های بزرگ جهان و بزرگترین تاریخ تمدنی منطقه است، کلیه‌ی امکانات استفاده از این صنعت منفعل و بلااستفاده باقی مانده است. در حالی که کشورهای دیگر به خصوص همسایگان خودمان از این امکانات به نفع خودشان استفاده می‌کنند

روز جهانی جهانگردی

سفر ما را قادر می‌سازد زندگی را با تجربیاتی نو غنی‌تر سازیم، لذت ببریم و فرهیخته شویم

 

 

" قُلْ سیروُا فی الْاَرضِ فانْظُرُو کَیْفَ بَدَا الخَلْقَ ثُمَ اللهُ یُنْشِیُ ا لنَشاَةَ الْاخِرَة "
( عنکبوت / 20 )
 

" بگو ، در زمین گردش کنید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرد سپس خدا وند ( به همین گونه ) جهان آخرت را ایجاد می کند . "

 

 

در تبیین توریسم ابتدا می بایست به انواع مختلف جهانگردی اشاره نماییم ؛

بدین لحاظ بر طبق تقسیم بندی سازمان جهانی جهانگردی (W.T.O) فعالیتهای گردشگری به دسته های زیر تقسیم می گردند :
1. توریسم فرهنگی Cultural Tourism
2. توریسم طبیعی Natural Tourism
3. توریسم تجاری Business Tourism
4. توریسم مذهبی Religious Tourism
5. توریسم ورزشی Sport Tourism

***

جهانگردی امروزه یکی از بهترین ابزارهای تبادل و تعامل فرهنگی است و سیاحت و گشت و گذار در سرزمینهای مختلف از روشهای موفق گذراندن اوقات فراغت می باشد .
براساس تعریف بین المللی " جهانگرد کسی است که به منظور تفریح ، بازدید از نقاط دیدنی ، معالجه ، تجارت ، ورزش و زیارت به کشور دیگری سفر کند ، مشروط بر اینکه مدت اقامت او از 24 ساعت کمتر و از 6 ماه بیشتر نباشد و در فاصله ای کمتر از 70 کیلومتر انجام نگیرد . "
چنانچه بخواهیم درباره تاریخچه جهانگردی مطالعه کنیم به خاطره و سرگذشت کسانی برخورد می کنیم که به نقاط مختلف جهان سفر کرده و مدت زمانی کوتاه یا بلند را بین اقوام دیگر به سر برده اند و نحوه زندگی ، آثار هنری صنایع و دیگر خصوصیات ملل مختلف را از نزدیک دیده یا از زبان دیگران شنیده اند و پس از بازگشت ، دیده ها و شنیده ها خود را به رشته تحریر درآورده اند یا برای دیگران بیان کرده اند که سینه به سینه به نسلهای بعدی منتقل گردیده و بعضا جنبه افسانه نیز به خود گرفته است .
این آثار مکتوب و به جا مانده به شناخت تاریخ ، جغرافیای مکانی و شرایط زندگی حکومتی گذشتگان کمک می کند . علاوه بر این ، گاهی فعالیت جهانگردی در سرنوشت جوامع و اقوام مختلف و حتی جهان تاثیر داشته است ، از جمله می توان به سفرهای دریایی کریستف کلمب اشاره کرد که پس از تحمل سختی ها و مرارتهای فراوان ، پا به سرزمینی نهاد که بعدها نام امریکا را به خود گرفت .
مارکوپولو نیز جهانگردی است که به همراه پدر خود به چین رفت . مارکو مدتی در چین و جزایر جنوب شرقی آسیا سیاحت کرد و پس از بازگشت به وطن ، سفرنامه ای به نام " عجایب "منتشر نمود .
در کنار این افراد ، بزرگانی از ایران هم با سفر به نقاط مختلف جهان مجموعه ای از دیده ها و شنیده ها را جمع آوری کرده اند و کتب ارزشمندی در این زمینه به رشته تقریر در آورده اند . از جمله : دو کتاب گلستان و بوستان که نتیجه سالها جهانگردی سعدی شیرازی بوده ا ست و " تحفه النظار وغرا ئب الامصار " که حاصل سفرهای 29 ساله ابن بطوطه است .
ناصر خسرو نیز در سن چهل سالگی به جهانگردی و سیر آفاق پرداخت و سفرنامه ای را که نتیجه هفت سال گردش در حجاز ، آسیای صغیر ، سوریه و مصر است ، به رشته تقریر درآورد.

اما جهانگردی در ایران :

مساله جهانگردی در ایران با نگرش جدید از سال 1317 ، مورد توجه قرار گرفت و برای اولین بار در وزارت کشور اداره ای تحت عنوان " امور جهانگردی " سازمان یافت و در زمینه این صنعت آغاز فعالیت کرد.
در سال 1320 ، این اداره به " شورای عا لی جهانگردی " تغییر نام داد و در سا ل 1342 " سازمان جلب سیاحان " تصویب و کار خود را شروع نمود . در سا ل 1353 ، سازمان مذکور با سازمان اطلاعات وقت ادغام و وزارتی تحت عنوان " وزارت اطلاعات و جهانگردی " تاسیس گردید . اکنون نیز سازمان ایرانگردی و جهانگردی زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد ، به امور مربوط به جهانگردی می پردازد.
جهانگردانی که امروزه به ایران سفر می کنند با افرادی که در گذشته می آمدند تفاوت دارند . جهانگردان امروزی معمو لا علاقمند به تبادلات فرهنگی بوده ، مجذوب آثار هنری و فرهنگی و آدا ب و رسوم ما ایرانیان می شوند ، چرا که محبت و دوستی را در مردم ما مشاهده می کنند.
وجود اماکن مذهبی ، شهرهایی با آثار تاریخی کهن چون اصفهان ، یزد ، شیراز... ، مناظر طبیعی زیبا و مناطق جنگلی و ساحلی شمال ایران ، در جذب جهانگردان خارجی جایگاه ویژه ای دارد .

 

 

 انگیزه‌های جهانگردی:

 

 انگیزه امنیت

 در جهانگردى ارائه‌کننده کند و کاو در موارد زیر است:

  - سلامت فیزیکی

 - گریز و رهائی، به‌عنوان ضرورتى حتمى در جهت ایجاد سلامت عقلی.

 - کار به‌عنوان رفتارى مشترک با جمیع مردم.

 

انگیزه خودتأییدى و ملیت  

مانند نیاز به خودبینی، به‌منظور نشان دادن جنبه‌هاى مثبت شخصیت خویش این انگیزه مانع راه جهانگردى است و بر آن لطمه وارد مى‌کند. مانند بیان این عبارات: ”هرکس دارد (از نظر مالی) مى‌تواند جهانگردى کند“. که معمولاً بیانگر لحظه برترى شخص بر کسانى است که نمى‌توانند به مسافرت بروند.

گاهى جهت نمایش لحظه برابرى شخص، با افرادى که از کلاس یا طبقه بالاتر هستند مورد مصرف قرار مى‌گیرد: مثلاً (همان سفر، همان کشتی، همان سالن غذاخوری) و غیره.

 

انگیزه آزادى  

این انگیزه در جهانگردى به عناوین لحظه رهائى مطرح مى‌شود. نظیر:

 - به‌عنوان عاملى براى رهائى از محیط کار.

- به‌عنوان عاملى در جهت رهائى از فشار زندگى روزمره (فرار از حرکات معمولى روزانه).

- به‌عنوان رهائى از نظارت‌هائى که به‌صورت عادت در‌آمده‌اند.

- به‌عنوان عاملى در جهت رهائى از زندگى سرشار از تشنج شهرنشینی.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۹ ، ۲۲:۳۸
فاصله گلناری

بنابر افسانه‌های ایرانی نخستین ایرانی که به کشتی سازی پرداخت جمشید پادشاه سلسله پیشدادیان بود که با کشتی خود بر آب گذر کرد و از کشوری به کشوری رفت. شاهنامه فردوسی دربارة او میگوید:

زکشور به کشور برآمد شتاب

گذر کرد از آنپس بکشتی بر آب

پس از او در زمان سلطنت ضحاک نیروی دریائی عظیمی برای تنبیه و سرکوبی بهو پادشاه سرندیب (سیلان) که از دست نشاندگان مهراج پادشاه هند بود اعزام گشت. ظاهراً مهراج غفلتاً با شورش بهو مواجه شده بود و از ضحاک پادشاه بزرگ که او را تحت حمایت خود داشت و در آن زمان در بیت المقدس بود کمک خواست. پادشاه ماردوش به این تقاضا توجه کرد و فرمانهائی برای گرشاسب سردار ایرانی فرستاد که به هند برود و بهو را دستگیر سازد و در دربار مهراج بدار بکشد. در گرشاسب نامه علی بن اسدی که در سال 458 هجری نوشته شده این فرمان چنین آمده است:

سرندیب شه را زکین ساز کن

سوی کشور هند پرواز کن

بدگاه مهراج برکش بدار

بهو را ببند و از آنجا بیار

بدینگونه نیروی دریائی مرکب از چند هزار کشتی از بیت المقدس حرکت کرد.

بیارند کشتی هزاران هزار

بفرموده ام تا ز دریا کنار

(گرشاسب نامه)

این نیرو در مدت شش ماه راه یکساله را طی کرد و به کالاه که بندری در جنوب خاک اصلی هند بود رسید1 . از آنجا سپاه ایران به سیلان رفت که بهو شانزده هزار فیل جنگی و دو میلیون سپاه برای مقابله گرد آورده بود. جزئیات نظامی این ماجرا از نظر ما ارزشی ندارد. خلاصه آن اینست: بهو شکست یافت و سپاه ایران با یکصدوبیست کشتی که مهراج با امتنان فراوان به ایشان داد به وطن بازگشت.

به دو کشتی او با سپه برنشست

به ایرانیان داد کشتی دوشصت

(گرشاسپ نامه)

. وارنر7 از این معنی نتیجه میگیرد که اصطلاح �دریای زره� نه فقط زائده ای بی معنی است بلکه موجب گمراهی نیز میشود زیرا اگر کلمه �زره� بطور ساده به �دریا� ترجمه شود مفهوم صریحی بدست می‌دهد و �لشکرکشی دریایی کیکاوس بصورت کوششی برای تسلط بر راه بازرگانی باستانی بنظر می‌آید.� آنچه گفتیم مربوط به افسانه‌هاست. اما این لشکرکشی هر چند اعتبار تاریخی ندارد از طرف تاریخ نویسان هم به آن اشاره شده است. مثلاً طبری و مسعودی و ثعالبی متذکر میشوند که کیکاوس بطور موقت یمن را فتح کرد. ثعالبی میگوید: �کیکاوس پس از بازدید خراسان،جبل،فارس و عراق و رسیدگی به اوضاع ان ایالات و گماردن مامورانی در آنجاها برای فتح یمن حرکت کرد. و موقعیکه به آنجا رسید پادشاه آنجا ذوالاذعار پسر ذی المنار پسر الرائش الحمیری همراه با سران حمیر و شاهزادگان قحطان و رؤسای قبایل بربر به مقابله با او پرداخت و جنگی شدید درگرفت و جام مرگ دائماً در میان صفوف قشون میگشت.� آنچه ثعالبی نوشته در واقع هم خلاصه و تفصیل مطالبی است که در شاهنامه امده است زیرا از یکسو جزئیات سفر کیکاوس حذف شده است و از سوی دیگر نام پادشاهان حمیری بتفصیل نقل شده است. اما حمزه اصفهانی میگوید العبد ذوالاذعار حمیری برادر افریقائیها و پسر ابرهه ذوالمنار و پسر الحریث الرائش بوده است. بدینقرار گزارشهای این مورخان همه یکدیگر را تأیید میکنند اما از انجا که واقعیت و تخیل به آسانی درهم می‌امیزد شاید بهتر آن باشد که بهیچوجه در پی آن نباشیم که افسانه را با تاریخ سازش دهیم. اکنون به �شاهنامه� باز گردیم. کیکاوس پادشاه هاماوران را شکست میدهد و بعنوان غنیمت جنگ سودابه را که زیبائیش پادشاه فاتح را اسیر خود ساخته است به چنگ می‌آورد. و راهی برای حیله و تزویر عرب‌ها که هر وقت قدرت و نیروشان بکار نمی‌آید بدان متوسل میشوند بازمیگردد. کیکاوس به داخل دژی کشیده میشود و در آنجا محبوس میگردد. این اخبار دردناک به گوش رستم میرسد و سپاهی تجهیز میکند و با شتاب از راه دریا به هاماوران میرود زیرا راه خشکی بسیار خسته کننده و دور بود.

پی رزم هاماوران کینه خواه

[بفرمود تا بر نشیند سپاه

که بر خشک بربود ره با درنگ

سوی ژرف دریا بیامد بجنگ

رسیدند نزدیک هاماوران

بکشتی و زورق سپاهی گران

از آزرم دلها به پیراستند]

بتاراج و کشتن بیاراستند

(شاهنامه)

رسیدن ناوکان ایران توطئه‌های حمیری‌ها ضربتی قاطع بود. رستم شکست ناپذیر از نو تسلط کامل ایران را در آنجا مستقر ساخت و با ضربات مکرری که بر دشمن وارد کرد اعتبار سپاه ایران مضاعف شد. به این ترتیب وظیفه لشکرکشی رستم که برای کیفردادن به حمیریها بود پایان پذیرفت و کیکاوس آزاد شد و فاتحانه به ایران بازگشت و داستان بپایان میرسد. درباره چگونگی نقل داستان پس از این به بحث میپردازیم. اما درباره حوادث دریائی باید به ماجرای دیگری هم پرداخت که به دشمنی دیرین و پایان ناپذیر ایران و توران مربوط میشود و فرصتی برای فعالیت‌های دریانوردی پیش میآورد. کیخسرو نواده کیکاوس که جانشین او بود میخواست با افراسیاب که دوران عمرش به خزان رسیده بود و برگ عمرش زرد شده بود به نبرد بپردازد. افراسیاب برای سلامت خود تصمیم به فرار میگیرد و به کوهستان اسپروز �سلسله جبال البرز در کناره‌های مازندران� میگریزد و از آنجا بسوی دریا میرود �که جز دریای خزر نمیتواند بود�. در برابر این دریای عمیقی که نه میانه اش پیدا بود و نه کرانه اش،مدتی میان دو مرگ مردد ماند زیرا از پشت سر سپاه کیخسرو فرا میرسید و در پیش او دریای خطرناک گسترده بود و بهر تقدیر مرگ او مسلم مینمود از این رو افراسیاب ترجیح داد که به کشتی و راه دریا را در پیش گیرد.

مر او را میان و کرانه ندید

[چو نزدیک آن ژرف دریا رسید

بسازد بکشتی ز دریا گذار

بفرمود تا مرد کشتی شمار

که خرم کسی کو بمیرد به آب

بدو گفت پرمایه افراسیاب

 

                        �����

بآب اندر آرند کشتی بسی

بفرمود تا مهتران هرکسی

ز نیک و ز بد‌ها سر اندر کشید]

سوی گنگ دژ بادبان برکشید

 

کیخسرو کینه جو که بدنبال افراسیاب میتاخت وقتی به کنار دریا رسید نه از استواری دژ هجوم ناپذیر خوارزم اندیشید و نه از دریای گسترده که در برابرش سدی بود. و گفت اگر چرخ گردان مدد کند از دریا خواهیم گذشت.

اگر چرخ گردان بود نیک خواه]

[بر آب زره بگذرانم سپاه

بدینگونه کیخسرو در تصمیم تعقیب افراسیاب از راه دریا بود. این راه از مکران میگذشت و کیخسرو یکسال در آنجا ماند تا کشتی‌ها و ملاحان را آماده سازد.

ز هر جای کشتی گران را بخواند.

[جهاندار سالی به مکران بماند

                         �����

گشادند گردان میان از گره

چو آمد بنزدیک آب زره

ز چین و زمکران همی برد شاه]

همه کارسازان دریا براه

و موقعی که تدارکات آماده شد توشة یکساله را بر کشتی‌ها نهاد و از خدا خواست که او را بسلامت به خشکی برساند.

دریا

چو کشتی بآب اندر افکند مرد

[بخشکی بکرد آنچه بایست کرد

                        �����

ز یکساله تا اب بگذاشتند

بفرمود تا توشه برداشتند

                         ����� 

که او را بخشگی برد بی گزند]

همی خواست از کردگار بلند

سفر دریا دشوار بود و دلها همه بیمناک. اما راه خود را مستقیماً دنبال گرفتند و پس از ششماه باد شمال برخاست و ناوگان کیخسرو را بسوی گرداب فم الاسد راند. ولی دعای شاه بی پاسخ نماند و خداوند چنان کرد که تندباد به کشتی‌های او آسیب نرساند. و بدینسان پس از هشت ماه سفر خطرناک که موجوداتی شگفت انگیز در آب میدیدند کشتی‌ها به بندر رسیدند و بارهای گرانبهای خود را خالی کردند.

کزو ساختی هر کسی جای خواب

[بششماه کشتی برفتی بر آب

شدی کژ و بیراه باد شمال

بهفتم که نیمی گذشتی ز سال

خله پیش ملاح نگذاشتی

سر بادبان تیز بر کاشتی

که ملاح خواندیش فم الاسد

بجائی کشیدی ز راه خرد

                       �����

نشد تند با اختر پاشا

چنان ساخت یزدان که باد و هوا

                         �����  

که بادی نکرد اندر ایشان نگاه

گذشتند بر آب در هفت ماه

                                       �����                

نمودی به انگشت هر یک بشاه

شگفت اندر آن آب مانده سپاه

همیداشتی گاو بر شیر تاو

بآب اندرون شیر دیدند و گاو

همه تن پر از پشم چون گوسفند

همان مردم و مویها چون کمند

دو دست از پس پشت بد،پای پیش

گروهی سران چون سر گاو میش

یکی سر چو گور و تنش چون نهنگ

یکی تن چو ماهی و سر چون پلنگ

   
   

 


 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۹ ، ۲۲:۲۹
فاصله گلناری

زندگینامه و وصیت‌نامه شهید سرلشکر ولی الله فلاحی





شهید فلاحی در سال 1310در طالقان متولد شد. در سال 1327 وارد دبیرستان نظام شد و پس از اخذ لیسانس در سال1333از دانشکده افسری فارغ التحصیل شد.
او خدمت خود را از لشگر 92 اهواز آغاز کرد و در سال 1337 به تهران منتقل شد و دردانشگاه نظامی به تدریس اشتغال یافت. او مدت هشت سال به عنوان مدیریت آموزش دانشکده فرماندهی و ستاد فعالیت داشت.
از سال 1351 تا اواسط سال 1353 با درجه سرهنگ دومی به همراه گروهی از افسران ایرانی به عنوان ناظر صلح سازمان ملل در آتش‌بس ویتنام به آن کشور اعزام شد. در 12 مهر سال 1357 به درجه سرتیپی ارتقا یافت و در شیراز به عنوان معاون فرمانده مرکز پیاده شیراز مشغول به کار شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد و در تاریخ29 خرداد 1359به ریاست ستاد مشترک ارتش برگزیده شد. پس از عزل بنی‌‌‌صدر از ریاست جمهوری، امام خمینی(ره) طی حکمی اختیارات فرماندهی کل قوا را به ایشان تفویض کرد. با شروع جنگ تحمیلی وی اکثر اوقات خویش را در جبهه‌های نبرد می‌گذراند و عملیات‌های نظامی را از نزدیک نظارت می‌کرد.
روز هفتم مهر پس از حضور در قرارگاه عملیاتی لشکر 77 در ماهشهر از اسرای عراقی که در عملیات پیروزمندانه ثامن‌الائمه (شکست حصرآبادان) به اسارت در آمده بودند، سان دید و لشکر 77 خراسان را لشکر 77 پیروز ثامن‌الائمه نامید. در مراسم مزبور وزیر دفاع (سرهنگ نامجوی) سرهنگ فکوری و تیمسار ظهیرنژاد رییس ستاد مشترک ارتش نیز حضور داشتند. غیر از تیمسار ظهیر‌نژاد بقیه آنان پس از مراسم عازم اهواز شدند و به وسیله هواپیمای نظامی به سمت تهران حرکت کردند. اما هواپیما قبل از رسیدن به تهران در حوالی کهریزک سقوط می‌کند و سر لشکر فلاحی و همراهانش همگی به دیدار معبود شتافته و بدین‌سان به جمع دیگر شهدای میهن اسلامی می‌پیوندند.

فرازی از وصیت نامه شهید بزرگوار ولی الله فلاحی
می‌خواهم به پروردگار جهانیان معتقد باشید. به رسالت محمد امین و پیغمبران سلف و روز رستاخیز مومن باشید. به پیشوایان دین و مذهب از طوایف مختلف احترام بگذارید. تمام انسان‌هایی را که در گذشته و حال و آینده به نحوی از انحا برای انسان‌های دیگر مفید بوده‌اند محترم بدانید.
تولد و کودکی

به سال 1333 در خانواده‌ای مستضعف، مسلمان، متعهد و دردکشیده در خرمشهر متولد شد. پایبندی خانواده او (بویژه پدرش) به اسلام عزیز باعث گردید که از همان کودکی عشق به خدا و خاندان عصمت و طهارت(ع) در جان و قلب محمد ریشه دواند. از همین ایام وی تحت نظر پدر بزرگوارش به فراگیری قرآن مجید پرداخت.

فعالیتهای سیاسی – مذهبی

فعالیتهای سیاسی – مذهبی شهید جهان‌آرا از شرکت در جلسات مسجد امام صادق(ع) خرمشهر شروع شد. واز همان زمان مبارزه جدی او علیه طاغوت آغاز شد. در سال 1348 – در سن 15 سالگی – تحت تاثیر جنبش اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) همراه عده‌ای از دوستان فعال مسجدی‌اش وارد مبارزات سیاسی شد. ابتدا به برپایی جلسات تدریس و تفسیر قرآن در مساجد پرداخت؛ ضمن آنکه در مبارزات انجمنهای اسلامی دانش‌آموزان نیز شرکتی فعال داشت. در اواخر سال 1349 همراه برادرش به عضویت گروه مخفی حزب‌الله خرمشهر درآمد.

افراد این گروه با هم میثاقی را نوشته و امضاء کردند و در آن متعهد شدند که تحت رهبری حضرت امام خمینی(ره) تا براندازی رژیم منفور پهلوی از هیچ کوششی دریغ نکرده و از جان و مال خویش برای تحقق این امر مضایقه نکنند.

بعد از آن، برای عمل به مفاد عهدنامه و به منظور خودسازی، روزه می‌گرفتند و به انجام عباداتشان متعهد بودند.

این گروه برای انجام نبردهای چریکی، یکسری از ورزشها و آمادگیهای جسمانی را در برنامه‌های روزانه خود قرار داده بودند تا در ابعاد جسمانی و روحانی افرادی خود ساخته شوند.

در سال 1351 این تشکل به وسیله عوامل نفوذی از سوی رژیم منحوس پهلوی شناسایی شد و شهید جهان‌آرا، به همراه سایر اعضای آن دستگیر گردیدند. پس از مدتی شکنجه و بازجویی در ساواک خرمشهر، سید محمد به علت سن کم به یکسال زندان محکوم و به زندان اهواز منتقل گردید. مدتی که در زندان بود در مقابل شدیدترین شکنجه‌ها مقاومت می‌کرد، به همین جهت دوستانش همیشه از طرف او خاطر جمع بودند که هرگز اسرار و اطلاعات را فاش نخواهد کرد. ایشان با اخلاق و رفتار پسندیده و حسن برخوردش، عده‌ای از زندانیان غیرسیاسی را نیز به مسیر مبارزه و سیاست کشانده بود.

پس از آزادی از زندان، پرتلاشتر از گذشته به فعالیت خود ادامه داد و ساواک او را احضار و تهدید کرد تا از فعالیتهای سیاسی و اسلامی کناره‌گیری کند. تهدیدی بی‌نتیجه، که منتهی به نیمه مخفی شدن فعالیتهای او و دوستانش گردید.

پس از اخذ دیپلم (در سال 1354) برای ادامه تحصیل راهی مدرسه عالی بازرگانی تبریز شد و برای شکل‌گیری انجمن اسلامی این مرکز دانشگاهی تلاش نمود. در این زمان در تکثیر و پخش اعلامیه‌های امام امت(ره) و نیز انتشار جزوه‌ها و بیانیه‌های افشاگرانه علیه سیاستهای سرکوبگرانه رژیم فعالیت می‌کرد.

در سال 1355 به دلیل ضرورتی که در تداوم جهاد مسلحانه احساس می‌کرد به گروه منصورون پیوست. از همین دوران بود که به دلیل ضرورتهای کار مسلحانه مکتبی، ناچار به زندگی کاملاً مخفی روی آورد.

سال 1356 مامور جابجایی مقادیری سلاح از تهران به اهواز شد. در حالی که گروه توسط عوامل نفوذی ساواک شناسایی شده و گلوگاههای جاده تهران – قم توسط مامورین کمیته مشترک ضدخرابکاری کنترل می‌شد، وی ماهرانه خودرو حامل سلاحها را از تور ساواک عبور داد و به اهواز رساند با همین سلاحها محمد و دوستانش دست به اجرای تعدادی عملیات مسلحانه (هماهنگ با اعتصاب کارگران شرکت نفت در اهواز) زدند.

در کنار فعالیتهای مسلحانه، امور سیاسی – تبلیغی را نیز از یاد نمی‌برد و دامنه فعالیتهایش را به شهرهای تهران، قم، یزد، اصفهان و کاشان گسترش داد.

در تاریخ 2/2/1357 سیدعلی جهان‌آرا، برادر سیدمحمد نیز توسط ساواک به شهادت می‌رسد.

فعالیتهای دوران انقلاب  

در بهار و تابستان سال 1357 محمد تصمیم می‌گیرد تا به منظور گذراندن آموزش و کسب تجارب نظامی بیشتر همراه با عده‌ای از دوستان خود به سوریه و اردوگاههای مقاومت فلسطین برود. شهید حجت‌الاسلام سیدعلی اندرزگو مسئولیت اعزام سید محمد و دوستانش را عهده‌دار می‌شود. پس از اعزام گروهی از یاران محمد و همزمان با راهی شدن خود او، کشتار مردم تهران در میدان ژاله سابق توسط رژیم صورت می‌گیرد که محمد را از رفتن به خارج منصرف می‌نماید. او تصمیم می‌گیرد در ایران بماند و به مبارزه در شرایط حاد آن دوران ادامه دهد.

در پاییز سال 1357 در پی اعزام تانکهای ارتش رژیم شاه به خیابانهای اهواز و کشتار مردم، سید محمد و دوستانش تصمیم به دفاع مسلحانه از مردم تظاهر کننده می‌گیرند. در یک درگیری سنگین با نیروهای زرهی رژیم، حدود 30 نفر از مزدوران و چماقداران شاهنشاهی را مجروح می‌کنند و سالم به مخفی‌گاه خویش باز می‌گردند.

با پیروزی انقلاب اسلامی در بیست و دوم بهمن 1357 سید محمد پس از دو سال و نیم زندگی مخفی به خرمشهر باز می‌گردد.

 تشکیل کانون فرهنگی نظامی خرمشهر

به منظور حراست از دست‌آوردهای فرهنگی، سیاسی انقلاب اسلامی و تلاش در جهت تعمیق و گسترش آنها و جلوگیری از تحقق توطئه‌های عوامل بیگانه، که با طرح مساله قومیت و ملیت سعی در ایجاد انحراف در ادامه مبارزه و مسیر انقلاب داشتند، شهید جهان‌آرا همراه عده‌ای از یاران خویش کانون فرهنگی نظامی انقلابیون خرمشهر را تشکیل داد تا با بسیج مردم و نیروهای جوان و تشکل حرکت سیاسی‌شان، آنان را در دفاع از انقلاب و مقابله با توطئه‌های دشمنان آماده نماید.

شهید جهان‌آرا خود مسئولیت شاخه نظامی کانون را عهده‌دار گردید و با توجه به تجربیات و آگاهیهای نظامی، به آموزش برادران و سازماندهی آنان پرداخت و با عنایت به اطلاعاتی که از جنگ چریکی و شهری داشت، شهر را به چندین منطقه تقسیم کرد و مسئولیت حفاظت از هر منطقه را به عهده تیمهای مشخص نظامی گذارد که شاخه نظامی کانون به عنوان واحد اجرایی دادگاه انقلاب عمل می‌کرد. کانون توانست به یاری دادگاه انقلاب، عده‌ای از عمال حکومت نظامی و برخی از سرمایه‌داران بزرگ را، که عوامل مزدور بیگانه توسط آنان کمک مالی می‌شدند، دستگیر و به مجازات برساند.

تشکیل سپاه خرمشهر و مقابله با توطئه‌ها  

شهید جهان‌آرا در شکل‌گیری سپاه خرمشهر نقش فعال و اساسی داشت و ابتدا مدتی مسئولیت واحد عملیات را به عهده گرفت.

در آن زمان با توجه به ضعف عملکرد دولت موقت در تامین خواسته‌های طبیعی و اولیه مردم محروم منطقه،‌ گروهکهای چپ و راست تلاش داشتند تا با طرح ضعفهای ناشی از حکومت ستمشاهی، نظام و کل حاکمیت آنرا زیر سئوال برده و مردم را نسبت به انقلاب و رهبری آن بدبین و به مقابله با آن بکشانند. جریان منحرف و وابسته «خلق عرب» نیز به عنوان یکی از ابزارهای استکبار جهانی، در منطقه قد علم کرده بود تا برای اشاعه اهداف استکبار، با پشتیبانی حزب بعث عراق، اعلام موجودیت نماید و عملاً با طرح اختلاف شیعه و سنی،‌ برای تجزیه خوزستان و رویارویی همه جانبه با نظام جمهوری اسلامی ایران برخیزد. شهید جهان‌آرا در این شرایط به فرماندهی سپاه خرمشهر منصوب شد.

شهید جهان‌آرا با بکارگیری پاسدارن انقلاب و همکاری مردم، این آشوب را سرکوب و با عناصر فرصت‌طلب قاطعانه برخورد کرد و به لطف خدای تبارک و تعالی بساط این گروهک ضدانقلابی برچیده شد.

از اقدامات مهم و حیاتی شهید در این زمان، تشکیل یک واحد عمرانی در سپاه بود؛ زیرا جهادسازندگی در این شهر هنوز راه‌اندازی نشده بود.

ایشان برادران سپاه را برای حفاظت از دست‌آوردهای انقلاب و ایستادگی در مقابل عوامل بیگانه تشویق و ترغیب می‌کرد تا به خدمت و امداد برادران روستایی و عرب ساکن در نقاط مرزی که در معرض تهاجم فرهنگی عوامل بیگانه قرار داشتند، بشتابد و با کار عمرانی و فرهنگی زمینه‌های عدم پذیرش در مقابل نفوذ دشمن را در مردم تقویت کنند. در واقع وی دو عامل فقر و جهل را زمینه اساسی فعالیت ضدانقلاب در منطقه می‌دانست و با درک این مساله ضمن تکیه بر مبارزه پیگیر علیه عوامل بیگانه، به ضرورت کار فرهنگی و تامین نیازهای مردم منطقه اصرار فراوان داشت.

نقش شهید در خنثی‌سازی کودتای نوژه

شهید جهان‌آرا در جریان کودتاه نوژه به منظور جلوگیری از هرگونه حرکت و اقدام ضدانقلاب در پایگاه سوم دریایی خرمشهر، از سوی شورای تامین استان خوزستان به سمت فرماندهی این پایگاه منصوب گردید و به کمک نیروهای مومن و معتقد، تا تثبیت اوضاع و کشف بخشی از شبکه کودتا در میان عناصر نیروی دریایی، این مسئولیت را عهده‌دار بود.

ایشان ضمن اینکه با زیرکی و درایت در خنثی کردن این توطئه عمل می‌کرد، در بین پرسنل نیروی دریایی نیز از مقبولیت خاصی برخوردار بود و همه مجذوب اخلاق، رفتار و برخوردهای اصولی وانقلابی او شده بودند.

زندگی نامه شهید سرتیپ خلبان سید موسی نامجو

 

از سال 50 که فعالیت سیاسی خصوصا برای ارتش خطرناک بود، شهید نامجو نوارها و اعلامیه‌های امام را پخش و جابجا می‌کرد. او با همسر و فرزندانش، روابط عاطفی و نزدیکی داشت. نام وی در لیست رژیم شاه بود و به گونه‌ای که اگر انقلاب نمی‌شد،‌ اعدامش حتمی بود. سیدموسی نامجو،‌در سال 49 ازدواج کرد. ثمره این وصلت پاک 3 فرزند(2 پسر و یک دختر) است. دو فرزند شهید نامجو پزشک هستند. وزیر دفاع کابینه دولت عشق در حادثه هواپیمای C-130 به دیدار معبودش شتافت.

 

نماز شبی که لرزه به اتاق می‌انداخت

(از خاطرات همسر شهید)

از نظر ابعاد مذهبی، ایشان هیچ کم و کسری نداشت. مرتب روزه می‌گرفت و خیلی وقتها نماز شب می‌خواند. نماز شب او نماز معمولی نبود؛ طوری گریه می‌کرد که اتاق به لرزه می‌افتاد. ما گاهی از صدای گریه او بیدار می‌شدیم.

او هیچ وقت دوست نداشت مرفه زندگی کنیم و از روز اول زندگی‌مان درمنزل اجاره‌ای زندگی می‌کردیم. در آن زمان ارتش به پرسنل خانه سازمانی می‌داد و وقتی من از او خواستم که منزل سازمانی بگیرد، گفت بگذار کسانی که نیاز دارند بگیرند. فامیل خود را با وضع سیاسی مملکت آشنا کرده بود و در زمانی که امام (ره) دستور دادند که شبها مردم به پشت‌بامها بروند و تکبیر بگویند، او بی‌محابا از ایوان منزل تکبیر می‌گفت. او مرتب در راهپیمایی‌‌ها شرکت می‌کرد و از هیچ کمکی برای مردم انقلابی دریغ نمی‌کرد.

 

رابطه عاطفی با فرزندان

همسرم با فرزندانش روابط عاطفی بسیار نزدیکی داشت. بعضی از روزها که خیلی خسته بود. من از بچه‌ها می‌خواستم که او را اذیت نکنند تا استراحت بکند ولی او با کمال خوشرویی با آنها شروع به بازی می‌کرد و حرفهای آنها را می‌شنید و با مهربانی جواب می‌داد.

با پیروزی انقلاب، او تمام وقت خود را وقف انقلاب کرد. اوایل انقلاب که بچه‌های انقلابی پادگان‌ها را می‌گرفتند خیلی به آنها کمک می‌کرد و تا نیمه‌های شب بیرون بود. او می‌گفت: «بچه‌ها هنوز پخته نشده‌اند و آمادگی نظامی ندارند. من باید به آنها کمک بکنم»

بعد از پیروزی انقلاب، او به اتفاق شهید محمد منتظری، شهید کلاهدوز  و تعدادی دیگر از دوستانش اقدام به تاسیس سپاه پاسداران کرد. فعالیت او بعد از انقلاب به قدری زیاد بود که شب و روز کار می‌کرد. او واقعا به ارتش و اسلام عشق می‌ورزید. زندگی‌اش ارتش و دانشگاه افسری بود. او با آنکه از آغاز انقلاب دارای مسئولیت‌های مهمی بود. با این حال این پستها و مقام‌ها در او تاثیری نداشتند. او همان نامجوی قبل از انقلاب بود و حتی افتاده‌تر و متواضع‌تر از قبل شده بود. او با آنکه در دوران انقلاب فعالیت ضد رژیم داشت، با این حال پس از پیروزی انقلاب، لیستی به دستمان افتاد که نام او را رژیم شاه جزء اعدامی‌ها نوشته بود و اگر انقلاب پیروز نمی‌شد او را اعدام می‌کردند.

زیادی کار ایشان و مسئولیت‌های متعددش موجب شد که ما از دیدن او نسبتا محروم شویم، ولی به خاطر اینکه او برای انقلاب و اسلام و ایران فعالیت می‌کرد ما تحمل می‌کردیم. پاسی از شب گذشته به منزل می‌آمد و چون احساس خطر می‌کردیم لذا پیشنهاد دادیم به منزل نیاید و شبها در اداره بماند و به این ترتیب از نظر امنیتی از خطر دور باشد. می‌گفت: ما مسلح به الله اکبریم. بعدها که رفت دانشکده افسری چند نفری را به عنوان محافظ برای او گمارند که او با قاطعیت گفت: با این کار دشمن خیال می‌کند که از او می‌ترسیم و خوشحال می‌شود و از پذیرفتن محافظ امتناع کرد.

 

آرزوی شهادت

 شهادت  آرزوی ایشان بود. در نیمه‌های شب، وقتی به نماز می‌ایستاد، با خدا راز و نیاز می‌کرد و با اشک و ناله‌های بلند از خدا آرزوی شهادت می‌کرد. او در مورد شهادتش با بچه‌ها صحبت کرده بود و آنها را آماده شهادت خود کرده بود. البته این آمادگی را از سالها قبل به من داده بود و از من خواسته بود در صورت شهادت او اصلا گریه نکنم.

این موضوع را بارها به طور صریح به دخترمان گفته بود و دخترم نیز روی این مسئله حساسیت پیدا کرده بود. اما چون همه ما او را دوست داشتیم گفته‌ها و سفارشهای او هم برای ما دوست‌داشتنی بود. گرچه از دست دادن عزیزان بسیار سنگین است، ولی انسانی که یک بعدی نباشد می‌داند که در دنیای دیگر زندگی دیگری وجود دارد و بهتر است انسان راضی باشد به رضای خدا.

پس از بازگشت از سفر، به منزل جدید در خارج از شهر نقل مکان کردیم. برای او که وزیر دفاع بود این محل اصلا منطقه امنی نبود ولی او بدون توجه به این مسائل با همان فولکس کهنه رفت و آمد می‌کرد و به تهدیدات گروهک‌ها و تروریست‌های ستون پنجم اعتنا نمی‌کرد.

 

افتخار می‌کنم همسرنامجو و مادر فرزندانش هستم

سه روز بعد از اسباب‌کشی به جبهه اعزام شد و قرار بود برای جشن سردوشی دانشجویان مراجعه کند. طبق معمول ما هم منتظر آمدنش بودیم و چون همه همسران، با نگرانی و دلشوره در غروبی غمبار به اتفاق مادرم و بچه‌ها در مقابل منزل به آسمان نگاه می‌کردیم و صدای هلی‌کوپترهای در حال عبور را به نظاره نشسته بودیم، خیلی دلمان می‌‌خواست که او با یکی از همین هلی‌‌کوپترها آن شب از راه برسد و ما موفق به دیدار او بشویم. خلاصه شب را با دلتنگی فراوان به صبح رساندم ولی احساس من چیز دیگری می گفت و اتفاقات ناگوار را در پیش روی من مجسم می‌کرد. صبح زود رئیس دفتر ایشان به اتفاق چند تن از بستگان به منزل آمدند و من از آنها خواستم که هر خبری شده بگویند، اما آنها برای رعایت حال من که چهار ماهه باردار بودم از دادن خبر خودداری کردند. هرچه اصرار کردم نگفتند، تا این که ساعت 8 صبح خبر سقوط هواپیمای C-130 حامل فرماندهان ارتش و بعد هم اسامی شهدای این حادثه ناگوار را از طریق رادیو شنیدیم.

-نامجو

شهید فکوری

فرستادن به ایمیل چاپ

گفتن از او بسیار شیرین و بسیار تلخ است

شناسایی شخصیت شهید فکوری و مطلب درباره او نوشتن، هم شیرین است و هم تلخ.
ذکر شادی های، پیروزی ها، شکست ها، غم ها،همه وهمه باعث می شود که شوق برای شناخت شخصیت والای او بیشتر شود.

دریکی از روزهای سرد زمستان دی ماه سال 1317 در محله چرنداپ شهر تبریز در یک خانواده مذهبی متولد شد.
پدر شهید فردی مذهبی و از کاسب های جزء بود. به دلیل این که کارش رونق نداشت، به همراه خانواده به تهران عزیمت می کند. جواد در این موقع دوران کودکی را سپری می کند. پس از طی شدن دوران کودکی، برای گذراندان دوره تحصیلات ابتدایی وارد مدرسه اقبال می شود و پس از آن تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان مروی تهران آغاز و در سال 1337 مدرک دیپلم خود را با موفقیت کسب می کند.
فکوری در سال 1338 در کنکور سراسری شرکت کرده و در رشته پزشکی پذیرفته شد ولی به خاطر علاقه زیادی که به خلبانی داشت، با انصراف دادن از تحصیل در دانشگاه در مهر ماه همین سال وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد. پس از گذراندن دوره مقدماتی پرواز، اولین پرواز مستقل خود را درسال 1339 با هواپیمای T-33 بر فراز آسمان دوشان تپه در وضعیت های مختلف و به مدت یک ساعت ونیم با موفقیت انجام داد.
فکوری پس گذراندن این دوره، جهت تکمیل آموزش به کشور آمریکا اعزام شد و پس از یک سال و نیم با 263 ساعت آموزش پرواز، موفق به اخذ گواهینامه خلبانی هواپیمای شکاری بمب افکن اف 4 شد و پس از بازگشت به ایران، با درجه ستواندومی در پایگاه یکم شکاری مشغول به خدمت شد و پس از مدتی به پایگاه هوایی شیراز منتقل شد و در گردان تاکتیکی شکاری مشغول به خدمت شد.
او در سال 1343 ازدواج کرد که ثمره این ازدواج 2 فرزند پسر و یک دختر است. در طول این مدت وی به پایگاه های مختلف سفر می کرد. ابتدا پایگاه مهرآباد، سه سال پایگاه همدان،‌ 3 سال در تهران، 8 سال در شیراز.

Image
دینم را به درجه نمی فروشم
در مدت حضور در شیرازف فکوری چهار، پنج سال مطالعات گسترده بر ادیان مختلف انجام داد که این مطالعات باعث گرایش شدید او به اسلام شد. نماز به موقع، قرآن و روزه‌اش ترک نمی‌شد. در آن زمان تیمسار ربیعی فرمانده پایگاه شیراز بود. یک روز ربیعی در ماه رمضان ساعت 10 صبح فکوری را برای صرف نوشیدنی به دفترش دعوت کرده بود. فکوری هم که روزه دار بود نرفت. چند روز بعد تیمسار ربیعی همسر ایشان را می بیند و گله می کند. در بازگشت همسر فکوری به او می گوید:‌
- امسال،‌ سال درجه‌ات است. با ربیعی سر ناسازگاری نگذار.
اما او تاکید می کند:
- دینم را به درجه و دوره نمی‌فروشم.
فکوری به تدریج با گذراندن دوره های هنر آموزگاری پرواز، تیراندازی هوایی در شب و فرماندهی ستاد با ساعت پروازی بالا بر روی هواپیمای اف 4 یکی از بهترین خلبانان این جنگنده تا قبل از پیروزی انقلاب بود.
مسئولیت های عملیات گردان 102 شکاری، گردان یکم شکاری، گردان پرواز کور و عملیات تیپ سوم شکاری از عمده مسئولیت های جواد فکوری تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بود.
در تمام این مدت او اصلا به مرخصی نمی رفت که بعد از طی شدن این مراحل تصمیم می گیرد سه ماه مرخصی بگیرد. در این هنگام او به همراه خانواده برای گذراندن دوره ستاد در آمریکا زندگی می کرد که انقلاب اسلامی پیروز می شود و در اسفند 57 او به ایران باز می گردد و بعد از سه ماه به تبریز منتقل می شود.
در تبریز وی گرفتار ماجرای جدایی طلبان حزب خلق مسلمان می شود که بعد از مخالفت با درخواست آنان مبنی بر در اختیار گذاشتن اسحله به این گروه، بعد از مدت زمان اندکی توسط این گروه به گروگان گرفته می شود که بعد از 48 ساعت توسط شهید اردستانی و تعدادی از پرسنل نیروی هوایی نجات پیدا می کند.
وقتی فکوری آزاد شد، تمام تنش کبود بود،. زخم های عمیقی در پایش به وجود آمده بود. لباس پروازی اش تکه تکه بود. ولی گروگان گیران نتوانسته بودند بر مقاومت او غلبه کنند.
شب هنگام دکتر چمران به منزل او زنگ می زند و خواستار این می شود که هیاتی به تبریز اعزام شود که فکوری می گوید صلاح نمی دانم زیرا تعدادی از پرسنل پایگاه (که بعدا دستگیر شدند) با آنها هستند و بر روی باند، ضدهوایی کار گذاشته اند و هر هواپیمایی که نزدیک شود آن را هدف قرار می دهند.
در این هنگام فکوری بعد از اقامت سه روزه در تهران به تبریز می رود و با کمک او و پرسنل گروه ضربت و انجمن اسلامی پایگاهف عناصر فریب خورده دستگیر و همه چیز به حالت عادی بر می گردد.
فکوری در تمام دوران خدمتش در ارتش، به عنوان فردی مذهبی و قاطع شناخته می‌شد و به همین علت پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم او به ترتیب به عنوان فرمانده پایگاه هوایی تبریز، فرمانده منطقه هوایی مهرآباد، معاونت عملیات نیروی هوایی و به علت جدیت در کار و مسئولیت های محوله، در هفتم خرداد سال 1359 به عنوان فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد.
فکوری جزء، بزرگانی بود که پله به پله،‌ نردبان ترقی را طی کرد و وقتی به جایگاه خلبانی و کسوت هدایت جنگنده‌های ایرانی رسید،‌ کمال واقعی را با تمام وجود حس و لمس کرد.
سرتیپ خلبان جواد فکوری، مردی بزرگ و وارسته بود که در برهه ای از زمان پا در رکاب رزم نهاد و با طرح ها و ابتکارات خود ضربه شستی به دشمن نشان داد، که دیگر نامردانه یا دزدانه به حریم مقدس ایران پای نگذارد
فکوری وزیر دفاع و فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در شرایطی فرمانده این نیرو شد که بعد از کودتای نافرجام نوژه، شیرازه امور از هم پاشیده شده بود. عناصر وابسته، با طرح مسائل انحرافی و شعار انحلال ارتش درصدد آشوب بودند. در این برهه از زمان امام خمینی (ره) که خوب می دانستند اگر ارتش از بین برود استقلال ایران به خطر می افتد، با تمام قدرت از ارتش و فرماندهان آن پشتیبانی کردند و در اطلاعیه هایی از ارتش و نیروی های نظامی حمایت کردند و روحانیت نیز با الهام از سخنان گهربار امام (ره) شروع به تقویت ارتش کردند.
او به دلیل لیاقت، کاردانی، شایستگی و احساس مسئولیت در زمان تصدی پست فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در بیستم شهریور ماه سال 1359 با حفظ سمت به عنوان وزیر دفاع در کابینه شهید رجایی انتخاب شد. البته پس از مدتی مورد تشویق قرار گرفت و به سمت مشاور جانشینی رئیس ستاد مشترک ارتش انتخاب شد.
Image

جنگ آغاز می شود
فکوری به عنوان وزیر دفاع و فرمانده نیروی هوایی، مسئولیت سختی در زمان جنگ داشت. به طوری که بعد از شروع جنگ 20 روز فرصت پیدا نکرد به منزل شان سر بزنند.
بعد از حمله نیروی هوایی عراق به ایران، فکوری به فکر جوابی دندان شکن به آنها بود که طی دستوری دو پایگاه هوایی را مامور می کند تا در کم تر از 2 ساعت جوابی دندان شکن به آنها بدهند.
یکی از کارهای گران قدر او، اعزام 140 هواپیمای جنگنده در تاریخ یکم مهر ماه سال 1359 به سوی خاک عراق پس از اولین حمله هوایی ناگهانی مزدوران بعث بود. فکوری به عنوان فرمانده جهت منسجم و هماهنگ کردن نیروها بسیار تلاش می کرد.
وی در تمام دوران خدمتش در ارتش به عنوان فردی مذهبی و قاطع شناخته می شد.
این شهید بزرگوار دست به تغییر ساختار بنیادی و ساماندهی در نیروی هوایی زد و هنوز سرگرم سر و سامان دادن اوضاع بود که ابتدا ماجرای کودتای نوژه و سپس جنگی ناخواسته آغاز شد و به راستی با نگاهی به وضعیت او در آن زمان می توان گفت کم تر فرماندهی رویدادهای سنگین و پرمخاطره ای را که در زمان مسئولیت او حادث شده بود، به خود دیده است.

توطئه آمریکا
بعد از تسخیر لانه جاسوسی سندی بدست آمد که در آن نقشه گرافیکی طراحی شده بود که در آن وضعیت نیروی های نظامی ایران و عراق و نحوه تمرکز نیروی هوایی دو طرف در غرب و جنوب ایران ترسیم شده بود. حتی محورهای عملیاتی نیز با نوک پیکان مشخص شده بود.
نقشه مذکور توسط یکی از عوامل جاسوسی که خود را در پوشش یک چوپان جا زده بود به سفارت آمریکا در عراق ارسال شد که عراق بعدا از همان نقاط به ایران حمله کرد.
در این نقشه یک پایگاه متروکه وجود داشت که کاملا استتار شده بود تا در تیررس ایران نباشد (البته این نقشه بدین شکل بعد از حمله عراق کشف شد).
از این فرودگاه حملات زیادی به ایران می شد. پس از کشف این سند، فکوری دستور عکس برداری هوایی از مختصات منطقه مزبور را به صورت محرمانه صادر می کند که بعد از عکس برداری مشخص شد که در این پایگاه متروکه یک باند فرعی وجود دارد که از آن مخفیانه برای حمله به ایران استفاده می شود.
چند روز بعد از عکس برداری شهید فکوری به صورت کاملا محرمانه دستور بمباران آن جا را صادر می کند.
جنگنده بمب افکن های نیروی هوایی این باند و پایگاه را به شدت بمباران می کنند. شدت خسارات وارده به قدری زیاد بود که تا پایان جنگ هم عراق نتوانست آن جا را بازسازی کند.

ابتکار و خودکفایی در نیروی هوایی
در آخرین روزهای پاییز سال 1359 جنگ روزهای سخت و بحرانی خود را طی می کرد. دشمن با اتکا به انواع تانک و نفربرهای زرهی از هیچ گونه جنایتی فروگذار نبود و در مسیر حرکت خود هر که را می دید به خاک و خون می کشید، بیمار، کودک، پیرزن و پیرمرد برایش هیچ فرقی نمی کرد.
در این بین خلبانان شجاع شکاری و خلبان شجاع هلی کوپترهای کبری در اقداماتی بی سابقه به جنگ های انفرادی با تانک ها می پرداختند.
در این زمان فکوری در این فکر بود که اگر جنگ به همین شکل ادامه پیدا کند باید از تاکتیک ها و روش های جدید برای مقابله استفاده کرد که به وسیله آنها علاوه بر این که دشمن نتواند دست نیروی هوایی را بخواند، بلکه تلفات و ضایعات بیشتری نیز به آن وارد شود.
در این هنگام خلبانان شجاع هلی کوپترهای کبری برای منهدم کردن تانک ها و ادوات دشمن از "موشک تاو" استفاده می کردند که به دلیل استفاده زیاد، این درحال اتمام بود و همان طور که گفته شد، به دلیل این که ایران در تحریم تسلیحاتی بود، باید برای این مشکل فکری می شد.
جواد فکوری به عنوان وزیر دفاع در جلسه ای با حضور فرماندهان و کارشناسان نظامی و متخصصین و خلبانان، از آنها خواست که هر چه سریع تر طرحی ارائه کنند که بتوان طی آن موشک هوا به زمین "ماوریک" که بر روی هواپیماهای اف 4 نصب می شد را برروی هلی کوپتر کبری نیز نصب کنند.
بلافاصله کار آغاز شد ولی این کار بسیار مشکل بود؛ به دلیل این که باید موشکی را که تا آن روز برای هواپیماهای شکاری بود روی هلی کوپتر نصب کنند و برای این کار باید علاوه بر تغییراتی که در لانچر موشک و سیسم آیرودینامیک هلی کوپتر داده می شد، کنسول کنترل اسلحه، مانیتور، پانل کنترل موشک نیز در هلی کوپتر نصب می شد.
به هرحال کار شبانه روزی بر روی یک فروند هلی کوپتر کبری آغاز شد و پس از دو ماه کار بی وقفه اولین نمونه آماده آزمایش شد.
برای آزمایش، هلی کوپتر به منطقه کوشک نصرت انتقال پیدا کرد. هلی کوپتر توسط خلبان روشن شد و بعد از مدتی در آسمان جای گرفت. با شمارش خلبان موشک شلیک شد و با هدف برخورد کرد.
نتایج خارج از پیش بینی ها بود. تخریب موشک بعد از برخورد با هدف عالی بود.
فکوری که خود در محل انجام آزمایش حضور داشت طی سخنانی برای حاضرین گفت:
- امروز یکی از روزهای تاریخی و سرنوشت ساز و نقطعه عطفی در تاریخ جهاد خودکفایی نیروهای مسلح به شمار می آید .

تعمیرات باید در داخل نیروی هوایی انجام شود
با توجه به تحریم تسلیحاتی و همچنین قطع رابطه ایران و آمریکا و به دلیل این که عمده ترین تامین کننده ادوات و تجهیزات نیروی هوایی تا آن زمان کشور آمریکا بود، نیروی هوایی بشدت دچار کمبود قطعات شده بود. در آن زمان طرحی از سوی تنی چند از فرماندهان به دکتر چمران ارائه شد که به سبب آن تعمیرات اساسی هواپیما در ایران صورت بگیرد.
با موافقت چمران این طرح طی نامه ای به فکوری اطلاع داده شد. فکوری هم در اولین گام با جذب پرسنل خوش فکر،خلاق، توانمند، پرتلاش و مومن نیروی هوایی با کم ترین امکانات شروع به تشکیل تیم های مخصوص با تخصص های مختلف نمود و پایه گذار خودکفایی نیروی هوایی شد. این حرکت در کوران جنگ هنگامی که تعمیرات و نگهداری هواپیما، پدافندی، راداری، سیستم های ارتباطی همگی در نیروی هوایی انجام می شد نمود بیشتری پیدا کرد.
این کار همچنان ادامه دارد؛ به طوری که علاوه به تعمیرات، ما شاهد ساخت انواع هواپیما و سیستم های پدافندی در داخل کشور هستیم. که همگی این تحولات عظیم و زیر بنایی در نیروی هوایی با رهنمودهایی این شهید بزرگ بود که مانع خروج میلیون ها دلار ارز از کشور شد.

سیل اتهامات به سوی جواد فکوری
پس از فرار خائنانه بنی صدر رئیس جمهور معزول و رجوی رهبر سازمان منافقین به وسیله یک فروند هواپیمای 707 نیروی هوایی در سال 1360 از ایران، سیل اتهامات به سوی فکوری سرازیر شد و تا جایی پیش رفت که منجر به استعفای او از وزارت دفاع و نیروی هوایی شد. البته پس از این ماجرا سرلشکر فلاحی با حکمی از سوی امام خمینی (ره) ایشان را به سمت مشاور ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب کرد.

ولی ماجرا چه بود ؟
نیازهای عملیاتی نیروی هوایی در آن زمان باعث شده بود که هواپیماهای تانکر در شبانه روز در آسمان حضور داشته باشند.
برای یکی از این پروازها "بهزاد معزیگ، خلبانی که شاه را از ایران خارج کرد و با بازگرداندن هواپیمای شاه به ایران چهره قابل قبولی در بین خلبانان داشت، انتخاب شد. او با تهدید کادر پروازی، بنی صدر و رجوی را سوار بر هواپیما می کند و به قصد گشت زنی و سوخت رسانی، به پرواز در می آید. هواپیما بعد از پرواز مدتی در مسیر تعیین شده بود و بعد از مدتی سمت خود را تغییر داده و با سرعتی زیاد به سمت غرب حرکت می کند. بلافاصله هواپیماهای شکاری از فرودگاه مهرآباد به پرواز در می آیند. در این هنگام از سوی رادارهای زمینی مرتب به هواپیمای تانکر اخطار داده می شود که به مسیر برگردید وگرنه هدف قرار می گیرید. در این زمان فکوری که سراسیمه خود را رسانده است، با حالت عصبانی دستور می دهد که هواپیماهای شکاری که در منطقه پرواز می کنند هواپیمای تانکر را تعقیب کنند و پیاپی اخطار بدهند، در صورت عدم بازگشت و تغییر مسیر، توسط هواپیماهای شکاری مورد هدف قرار گیرد و تاکید می کند حتی اگر در تعقیب و گریز از مرز هم خارج شدند ولی به تعقیب ادامه داده تا هواپیما را سرنگون کنند و اگر خود نیز با کمبود سوخت مواجه شدند هواپیما را ترک کنند.
در این هنگام شکاری های پایگاه همدان نیز به پرواز در می آیند که اثری ندارد.

 

6 مهر 91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۹ ، ۲۲:۲۸
فاصله گلناری