به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

وبلاگی درباره ی همه چیز ،عمومی- اجتماعی- جامعه- اخبار و...

۱۱۴ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

 به مناسبت سالروز شهادت علی اکبر شیرودی

نام و نام خانوادگی:علی اکبر قربان شیرودی
تاریخ تولد:1334
نام پدر :محمدعلی
تاریخ شهادت : 08/اردیبهشت/1360
محل تولد :مازندران/حومه تنکابن/بالاشیرود
محل شهادت :سیه قره بلاغ دشت ذهاب (اطراف تنگه حاجیان)

درباره شهید

در دی ماه سال 1334 در قریه «بالا شیرود» واقع در حومه تنکابن نوزادی متولد شد که او را علی اکبر نامیدند. او کودکی را در زیر سایه پرمهر و زحمتکش پدر کشاورز خویش گذراند و علوم و قرآن را از او آموخت. علی‌اکبر تا سال سوم دبیرستان در مدرسه روستای مجاور تحصیل نمود و سپس عازم تهران شد. شیرودی با اتمام تحصیلات متوسطه در سال 1351 وارد ارتش شد و پس از طی دوره مقدماتی خلبانی و دوره خلبانی هلی‌کوپتر کبرا با درجه «ستوانیاری» فارغ‌التحصیل گشت. در رژیم منحوس پهلوی صبر و انتظار پیشه کرد. زمانیکه راهپیمائی مردم در خیابان‌ها شروع شد وی از اولین ارتشیانی بود که به صفوف مردم پیوست و به فرمان امام پادگان را ترک کرد و اقدام به تشکیل گروه چریکی نمود. علی‌اکبر در تشکیل کمیته استقبال از امام در کرمانشاه نقش مهمی را ایفا نمود و سرپرست گروه گشت و حفاظت شهر کرمانشاه را بر عهده گرفت. شیرودی پس ازا نقلاب از بنیان‌گزاران کمیته در کرمانشاه بود و همکاری بسیاری با سپاه پاسداران داشت و با شروع جنگ تحمیلی ساعتی از جبهه فاصله نگرفت 40 بار سانحه دید و 300 بار هلی‌کوپترش مورد اصابت گلوله قرار گرفت او با دارابودن بالاترین ساعت پرواز جنگی در جهان ارتفاعات غرب را جولانگاه خویش قرار داد و سرسختانه می‌جنگید. ستاره درخشان غرب در هشتم اردیبهشت سال 1360 در قره بلاغ دشت ذهاب پس از انهدام چند تانک هلی کوپترش از پشت مورد اصابت گلوله قرار گرفت و پس از 27 ماه مبارزه عاشقانه به شهادت رسید و دریای مواج انقلاب را با خون خویش متلاطم ساخت. شیرودی دو فرزند به نام‌های ابوذر و عادله از خود به یادگار نهاد.

چند خاطره

ارتش چرا؟

اواسط سال تحصیلی 1351 بود اکبر حاضر بود با درآمد ناچیز زندگی کند ولی از فعالیت‌های سیاسی مذهبی خود در تهران دور نشود. تقریباً تمام تلاش هایش بی‌نتیجه ماند. عده‌ای به او پیشنهاد می کردند که وارد ارتش شود. اما او با خود می‌اندیشید. کدام ارتش؟ ارتشی که آمریکا آن را تشکیل داده و ضامن حکومت طاغوت است. این سؤال و صدها سؤال دیگر ذهن علی‌اکبر را به خود مشغول ساخته بود. که ناگهان جرقه‌ای در فکرش آرامش را برای او به ارمغان آورد. او می‌توانست به مانند موسی مدتی را در دستگاه فرعون بگذراند و سپس در خدمت انقلاب باشد. هنوز مردد بود اما امید به آینده شیرودی را در ادامه راه مصمم نمود. با چنین تحلیلی وارد ارتش شد و پس از گذراندن دوره مقدماتی خلبانی به پادگاه هوانیروز اصفهان منتقل شد تا خلبانی کارآمد و لایق باشد. در دوران آموزش با مسایل خرید اسلحه جنگی از خارج کشور بیشتر آشنا گشت. اطلاعات لازم را در اختیار افراد مطمئن و روحانیون قرار داد و از توسل به ائمه زیارت امامزاده‌ها و مطالعه کتب مذهبی غافل نشد. تا اینکه جرقه انقلاب بر دامن حکومت پهلوی افتاد و خلبان علی‌اکبر شیرودی عاشقانه در راه دفاع از اسلام حماسه‌ها آفرید.

شهید شیرودی

عقاب تیزبین

روزی هنگام تعقیب ضد انقلاب اتومبیل بلیزری را که در زیر درخت قطوری استتار شده بود شناسایی و تصمیم به انهدام آن گرفت. درجه و سرعت راکت را تنظیم کرد دستور شلیک راکت را سروان سهیلیان دستیار شهید شیرودی داد. اما ناگهان علی‌اکبر فرمان هلی‌کوپتر را گرفت و جهت پرواز را تغییر داد. پس از اینکه هلی کوپتر را به محل امنی هدایت نمود با دوربین مخصوص به سروان سهیلیان که از این کار او متعجب شده بود. کودک معصومی را نشان داد که در نزدیکی اتومبیل اشرار مشغول بازی بود. شیرودی دوباره پروازکرد و مسیر را چنان تغییر داد که ابتدا کودک از باد علی کوپتر ترسیده و فرار کند تا آنان بتوانند برای انهدام اتومبیل اقدام نمایند. او زمانیکه مطمئن شد خطری متوجه کودک نیست راکت را شلیک کرد.

تنبیه متجاوز

از سر پل ذهاب اخبار نگران‌کننده‌ای به گوش می‌رسید که حاکی از پیشرفت عراقی‌ها به سوی این منطقه بود. حدوداً سه لشگر از نیروهای عراقی در حال حرکت به سمت سرپل ذهاب بودند تانک‌ها پشت سر هم و به سرعت پیشروی می‌کردند. در پادگان ابوذر مستقر بودیم که دستور عقب‌نشینی دادند. شیرودی که از این دستور عصبانی بود گفت :«دشمن در سراسر مرزهای ما در حال پیشرفت است. هرکجا که او پیشروی کرد ما باید عقب نشینی کنیم؟ نظر من این است که بمانیم و تا جائی که امکان دارد مقاومت کنیم و مانع از پیشرفت آنها بشویم. بقیه هم موافقت نمودند. مهمات‌گیری هلی‌کوپترهای آغاز شد و ما بدون معطلی به طرف عراقی‌ها پرواز کردیم. آتش خشم و نفرت بچه‌های خلبان در موشک‌های تاو و رگبار توپ‌های هلی‌کوپترهای کبرا بر سر مهاجمان می‌ریخت. تانک‌ها دور خودشان می چرخیدند و با هم تصادف می‌کردند. غافلگیر شدند و بی هدف شلیک می‌کردند. سه روز نبرد شجاعانه خلبان شیرودی و دو خلبان دیگر و خدمه منجر به انهدام 15 تانک و به هلاکت رسیدن صدها نفر شد و متجاوز را کیلومترها به عقب راند.

حدیث دلدادگی

در شب هشتم اردیبهشت ماه سال 1360 به خلبان شیرودی خبر دادند که تانک‌های عراقی به سمت قره بلاغ دشت ذهاب در حرکتند. او که جنگیدن را تکلیف شرعی خود می‌دانست. شب را به راز و نیاز پرداخت. پس از اقامه نماز صبح لباس رزم پوشید و آخرین تعلقاتش را بر زمین نهاد و با هلی کوپتر به مصاف با دشمن شتافت و پس از انهدام چندین تانک دشمن هلی‌کوپتر وی مورد اصابت قرار گرفت و روح پرفتوحش ندای ارجعی پرودرگارش را لبیک گفت سینه پاکش که صفحه رنگین تاریخ انقلاب بود خونین شد و او عاشقانه در خون غلطید. امام عاشقان خمینی کبیر (ره) پس از شنیدن خبر شهادت سردار رشید اسلام علی‌اکبر شیرودی به فکر فرو رفت و به جای آنکه برای او طلب آمرزش کند گفت :« شیرودی آمرزیده شده است».

منبع: کتاب پرواز به عرش اعلی

سخن شهید

وقتی که برای در هم کوبیدن مواضع دشمن پرواز می‌کنم حالتی دارم که یک نفر عاشق به طرف معشوق خود می رود. هرلحظه که می گذرد فکر می کنم به معشوق نزدکتر می‌شوم. وقتی در حال برگشتن هستم هرچند که پروازم موفقیت‌آمیز بوده باشد باز مقداری غمگین هستم چون احساس می کنم هنوز آنطور که باید خالص نشده‌ام تا مورد قبول دعوت خدا قرار بگیرم.

سالروز شهادت خلبان شهید علی‌اکبر شیرودی

هشتم اردیبهشت مصادف با سالروز شهادت شهید علی‌اکبر شیرودی است، کسی که غیرممکن‌ها را ممکن ساخت

به گزارش (ایسنا)،علی‌اکبر شیرودی در دی ماه 1334 در روستای بالاشیرود از توابع شهرستان تنکابن دیده به جهان گشود. وی پس از گذراندن سال سوممتوسطه در زادگاه خویش، برای ادامه تحصیل راهی تهران شد و همراه با کار به تحصیل خود ادامه داد. شیرودی با اتمام تحصیلات متوسطه در سال 1351 وارد ارتش شد و دوره مقدماتی خلبانی را در تهران به پایان رساند. سپس دوره هلی‌کوپتری کبرا را در پادگان اصفهان گذراند و با درجه ستوانیاری فارغ‌التحصیل شد.

وی پس از سه سال خدمت در ارتش به کرمانشاه رفت و با خلبان احمد کشوری آشنا شدشیرودی از ارتشیانی بود که با اوج‌گیری جریانات انقلاب اسلامی به صفوف راهپیمایان پیوست و به دستور حضرت امام(ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌ها، او نیزخارج شدپس از خروج از پادگان درصدد تشکیل گروهی چریکی برآمد و با تعدادی از دوستانش در کرمانشاه در این زمینه اقدام کرد تا اینکه امام خمینی(ره) به میهن بازگشتند و انقلاب به پیروزی رسید.
شیرودی که در جریانات پیروزی انقلاب با پیشمرگان کرد مسلمان همکاری کرده بود، با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به سپاه غرب کشور پیوست. وی که با شروع جنگ تحمیلی در 31 شهریور 1359 به منطقه کرمانشاه رهسپار شده بود در جریان یکی از مأموریت‌های خود با سرپیچی از فرمان بنی‌صدر مبنی بر تخلیه پادگان و انهدام انبار مهمات منطقه، به همراه دو خلبان همفکر خود و با دو هلیکوپتری که در اختیار داشتند، در طول 12 ساعت پرواز بی‌نهایت حساس و خطرناک که وی به عنوان تنها موشک‌انداز پیشاپیش دو خلبان دیگر به قلب دشمن یورش برد، توانست مهمات دشمن را درهم کوبیده و خسارات سنگینی بر دشمن وارد آورد.

شجاعت و ابتکار عمل این شهید نه تنها در سراسر کشور، بلکه در تمام خبرگزاری‌های مهم جهان منعکس شد. بنی‌صدر برای حفظ ظاهر دو هفته بعد به او ارتقا درجه داد، اما وی درجه تشویقی را نپذیرفت و تنها خواسته‌اش را دیدار با حضرت امام و بیان کارشکنی‌های بنی‌صدر و بی‌تفاوتی برخی از فرماندهان اعلام کرد.
در همان ایام به دستور فرماندهی هوانیروز چند درجه تشویقی گرفت و از ستوانیار سوم خلبان به درجه سروانی ارتقاء یافت، اما طی نامه‌ای به فرمانده هوانیروز کرمانشاه در 9 مهر 1359 چنین نوشت:" اینجانب خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه می‌باشم و تا کنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیهجنگ ها شرکت نموده‌ام، منظوری جز پیروزی اسلام نداشته‌ام و به دستور رهبرعزیزم به جنگ رفته‌ام. لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب داده‌اند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که بوده‌ام، برگردانید".
با اوج گیری جنگ در کردستان، شیرودی و چند تن دیگر از
خلبانان وارد جنگ شدند. وی در عملیاتهای پروازی خود تلفات سنگینی را به نیروها و تجهیزات دشمن در نقاط استراتژیکی غرب کشور وارد کرد. در 13 دیماه 1359 وقتی خیانت‌های آشکار بنی‌صدر را دید به افشاگری پرداخت و از شنوندگان سخنانش خواست با ایمان و اسلحه و چنگ و دندان از میهن اسلامی دفاع کنند. در همین ایام علی‌اکبر شیرودی را به خاطر بازپس گیری ارتفاعات بازی‌دراز بازداشت تنبیهی کردند و در واکنش به این مساله، روحانیون متعهد و اعضای سپاه کرمانشاه مراتب ناراحتی خود را در اسرع وقت به اطلاع اعضای شورای عالی دفاع از جمله آیت‌اللهخامنه‌ای و حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی رساندند و حکم بازداشت وی منتفی شد.
شیرودی بالاترین ساعت پرواز در جنگ را در جهان داشت و با بیش از 40 بار سانحه و بیش از 300 مورد اصابت گلوله به هلی‌کوپترش، باز سرسختانه می‌جنگید. شیرودی پس از چند هزار مأموریت هوایی و انجام بالاترین پروازهای جنگی در دنیا و نجات یافتن از 360 خطر مرگ سرانجام در آخرین عملیات پروازی خود (8 اردیبهشت 1360) در منطقه بازی دراز، هنگامی که عراق لشکری زرهی با 250 تانک و با پشتیبانی توپخانه و خمپاره‌انداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی، برای بازپس گیری ارتفاعات
«بازی دراز» به سوی سرپل‌ذهاب گسیل داشته بود، به مقابله با آنان پرداخت و پس از انهدام چندین تانک از پشت سر مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و به شهادت رسید.
خلبان یاراحمد آرش که به همراه شهید شیرودی در این عملیات پروازی شرکت داشت، درمورد چگونگی شهادت این خلبان دلاور می‌گوید: " بارها او را در صحنه جنگ دیده بودم که خود را
با هلیکوپتر به قلب دشمن زده و حتی هنگام پرواز مسلسل به دست می‌گرفت. در آخرین نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زدیم، ناگهان گلوله یکی از تانک‌های عراقی به هلیکوپتر اصابت کرد و در همان حال شیرودی که مجروح شده بود با مسلسل به همان تانک شلیلک کرده و آن را منهدم نمود و خود نیز به شهادت رسید."
پیکر پاک شهید شیرودی پس از
تشیع باشکوه در روستای شیرود تنکابن به خاک سپرده شد.
پس از شهادت خلبان علی‌اکبر شیرودی، شخصیت‌های مملکتی نسبت به شخصیت والا و سلوک اخلاقی وی اظهارات مختلفی کرده‌اند؛ از جمله حضرت آیت‌الله خامنه‌ای او را مکتبی، مؤمن و جنگنده در راه خدا توصیف می‌کنند. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در مورد وی می‌گوید: " من در قیافه شیرودی مالک‌اشتر را دیدم."
صاحبنظران جنگ‌های هوایی، او را "نامدارترین خلبان جهان" نامیده‌اند؛ چنانکه شهید تیمسار فلاحی رئیس ستاد مشترک ارتش، وی را ناجی غرب و فاتح گردنه‌ها و ارتفاعات آریا، بازی‌دراز، میمک، دشت‌ذهاب و پادگان ابوذر توصیف کرده و می‌گوید:" او غیرممکن‌ها را ممکن ساختکسی بود که وقتی خبر شهادتش را به امام دادم، امام در مورد وی فرمودند:" او آمرزیده است".

فروردین91

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۹ ، ۱۳:۱۳
فاصله گلناری

غاز کرده بود سیری در سلوک عارفانه را تا انبوه معرفت خویش را به کانونی بسپارد که طیفی گسترده در پرتو افشانی داشته باشد!

مسیر، مسیر دشواری بود تا کوه ها و دره ها را در نوردد و سیمرغ محبت، به قاف معرفت برساند؛ به دیاری که صفای محبت علوی علیه السلام از نقطه نقطه اش تراوش کند، به شهری که مساجدش بوی ایمان و محراب هایش عطر محمد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام و زهرا علیهاالسلام بدهند، به مجالسی که دعوای «قول و عمل» و «جبر و اختیار»، مجال از اشاعه معرفت اللّه نگیرد!

گویی این عطر آسمان فیروزه ای «صفاهان» است که او از دیار «بعلبک»، مجذوب خویش ساخته است!

طلوعی موفق از «مغرب» جغرافیایی معرفت، تا علوم و اندیشه ناب اسلامی را در «مشرق» فلسفه عرفان، به نمایش بگذارد. مرشدی که برای ارشاد خلق اللّه، دل به رنج سفر می سپارد و ناهمواری های روزگار را برای هموار شدن وظیفه، نادیده می گیرد.

به صفاهان می آید تا صفای باطن، «شاگردی» بپرورد که مثل سرود، آزاد و رها، برای تمام فصول، سرسبزی «حکمت صدرایی» را تضمین کند.

به صفاهان می آید تا جلوه پرداز کانون علوم الهی شود.

به صفاهان می آید تا نگاهبان فضایلی باشد که از دستبرد حرامیان دین فروش، مصون مانده است.

و درست مثل آیینه ای آکنده از پرتو حرارت خورشید، برای انتشار طیف گسترده ای از علم، ادب عرفان، حکمت، فقه، حدیث و کلام می آید.

اینک از شکوه نام اوست که شهر «اصفهان»، به منزلت خویش می نازد؛ «شیخ الاسلام» کشور عشق، کشوری که مردانه به نام نامی مولایش علیه السلام می نازد و به دین از پنجره «اشراق» می نگرد، نه از دریچه «تعصّب»!

او آمد تا این شکوه ناباورانه را پاسداری کند.

او آمد تا امانت علم را به دست های پاک و شایسته بسپارد.

او آمد تا به تکثیر باورهای راستین تشیّع بپردازد!

او آمده؛ با کشکولی پر از طراوت، حکمت، عرفان و ادب.

اینک، مجال پروردن کسانی ست که حافظ آرمان های «تشیّع» در صحنه اندیشه باشند؛ حافظِ اشراقی ترین حکمت ها، شهودی ترین عرفان ها، پر شورترین غزل ها و پر جاذبه ترین علوم عقلی و نقلی.

گویا از وجودش، روزگار «افسانه» ساخته بود؛ افسانه ای که با روحی اساطیری، هم معمار مساجد است، هم مهندس معابر؛ هم به سامان ملک می پردازد و هم به درمان فقر؛ هم به تقسیم ستارگان می پردازد و هم به ترسیم آب راه ها.

فارغ از تعلیم، تألیفات «نود گانه اش»، هر کدام، چلچراغی فرا راه اندیشه هاست؛ از ریاضیات تا فقه، از کلام تا مراحل پیچیده نجوم، از ادبیات عرب و عجم تا دقایق عاشقانه عرفان.

برای پرتو افشانی بیشتر، همچو خورشید، شهر به شهر و کشور به کشور، به زیارت و سیاحت پرداخت: عراق و شام و مصر و حجاز!

... و آن گاه «آخرین منزل هستی»؛ گویی از ضیافت «حج» باید به زیارت «مشهد» می رفت؛ امّا نه با پای «تن»، که با پای «جان»!

کاروان، عزادار بود و جسم پاک شیخ الاسلام کشور عشق به سمت آفتاب می رفت.

روزگار 3 اردیبهشت 90؛ روز بزرگداشت فخر جهان اسلام، شیخ بهایی

روزگار 3 اردیبهشت 90؛ روز بزرگداشت فخر جهان اسلام، شیخ بهایی

فرهنگ و تاریخ > تاریخ جهان  - سوم اردیبهشت ماه، روز بزرگداشت شیخ بهایی، عالم کم‌نظیر، فقیه و حکیم فرزانه است؛ او که از شاگردان شهید ثانی و از افتخارات جهان اسلام به‌شمار می‌آید.

 شیخ بهایی در طول حیات پربار خویش، به نقاط مختلف جهان سفر کرد و از محضر استادان برجسته، در رشته‌های گوناگون استفاده کرد و در بسیاری از دانش‌ها متبحّر شد. او با ارائه حدود 100 اثر ارزنده در شاخه‌های مختلف علم و تربیت شاگردان بسیار که هر کدام منشأ برکات فراوان بودند، به جهان اسلام روشنایی بخشید. میراث ماندگار شیخ، هنوز پس از قرن‌ها چراغ راه پویندگان دانش و دین است. شیخ بهایی که در کودکی وارد ایران شده بود، از همان دوران، علاقه وافری به یادگیری زبان‌فارسی نشان داد و سرانجام با مکالمه، ترجمه و نگارش به زبان‌فارسی به خوبی آشنا شد . از نخبگان و فرزانگان دوران که خوشه‌چین خرمن پرفیض شیخ‌بهایی بودند، می‌توان ملاصدرای شیرازی، ملامحسن فیض کاشانی، فیاض لاهیجی، محقق سبزواری، سیدحسن کرکی، سیدماجد بحرانی و ملامحمدتقی مجلسی را نام برد که هر کدام از آنها، خدمتی بزرگ به دنیای اسلام ارائه دادند و نقشی عظیم در هدایت جامعه بشری ایفا کردند .

 

شیخ بهاء الدین ، محمدبن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی دانشمند بنام دوره صفویه است. اصل وی از جبل عامل شام بود. بهاء الدین محمد ده ساله بود که پدرش عزالدین حسین عاملی از بزرگان علمای شام بسوی ایران رهسپار گردید و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شیعه یافتند، در آن سکنی گزیدند و بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول گردید.

 
مرگ این عارف بزرگ و دانشمند را به سال ۱۰۳۰ و یا ۱۰۳۱ هجری در پایان هشتاد و هفتمین سال حیاتش ذکر کرده اند.وی در شهر اصفهان روی در نقاب خاک کشید و مریدان پیکر او را با شکوهی که شایسته شان او بود ، به مشهد بردند و در جوار حرم هشتمین امام شیعیان به خاک سپردند.

 
شیخ بهایی مردی بود که از تظاهر و فخر فروشی نفرت داشت و این خود انگیزه ای برای اشتهار خالص شیخ بود.شیخ بهایی به تایید و تصدیق اکثر محققین و مستشرقین ، نادر روزگار و یکی از مردان یگانه دانش و ادب ایران بود که پرورش یافته فرهنگ آن عصر این مرز و بوم و از بهترین نمایندگان معارف ایران در قرن دهم و یازدهم هجری قمری بوده است.

شیخ بهایی

شیخ بهایی شاگردانی تربیت نموده که به نوبه خود از بزرگترین مفاخر علم و ادب ایران بوده اند، مانند فیلسوف و حکیم الهی ملاصدرای شیرازی و ملاحسن حنیفی کاشانی وعده یی دیگر که در فلسفه و حکمت الهی و فقه و اصول و ریاضی و نجوم سرآمد بوده و ستارگان درخشانی در آسمان علم و ادب ایران گردیدند که نه تنها ایران ،بلکه عالم اسلام به وجود آنان افتخار می کند. از کتب و آثار بزرگ علمی و ادبی شیخ بهایی علاوه بر غزلیات و رباعیات دارای دو مثنوی بوده که یکی به نام مثنوی "نان و حلوا" و دیگری "شیر و شکر" می باشد و آثار علمی او عبارتند از "جامع عباسی، کشکول، بحرالحساب و مفتاح الفلاح والاربعین و شرع القلاف، اسرارالبلاغه والوجیزه". سایر تالیفات شیخ بهایی که بالغ بر هشتاد و هشت کتاب و رساله می شود همواره کتب مورد نیاز طالبان علم و ادب بوده است.

 
تا کی به تمنای وصال تو یگانه

 اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

 خواهد که سرآید غم هجران تو یا نه

 ای تیره غمت را دل عشاق نشانه

 جمعی به تو مشغول و تو غایب زمیانه

 رفتم به در صومعه عابد و زاهد

 دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد

 در میکده رهبانم و در صومعه عابد

 گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد

 یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه

 روزی که برفتند حریفان پی هر کار

 زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار

 من یار طلب کردم و او جلوه گه یار

 حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار

 او خانه همی جوید و من صاحب خانه

 هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو

 هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو

 در میکده و دیر که جانانه تویی تو

 مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو

 مقصود تویی ...کعبه و بتخانه بهانه

 بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید

 پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید

 عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید

 یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید

 دیوانه منم ..من که روم خانه به خانه

 عاقل به قوانین خرد راه تو پوید

 دیوانه برون از همه آئین تو جوید

 

شخصیت ادبی شیخ بهایی

ـ بهائی آثار برجسته ای به نثر و نظم پدید آورده است. وی با زبان ترکی نیز آشنایی داشته است. عرفات العاشقین (تألیف ۱۰۲۲ـ ۱۰۲۴)، اولین تذکره ای است که در زمان حیات بهائی از او نام برده است.

 
بهترین منبع برای گردآوری اشعار بهائی، کشکول است تا جائی که به عقیده برخی محققان، انتساب اشعاری که در کشکول نیامده است به بهائی ثابت نیست. از اشعار و آثار فارسی بهائی دو تألیف معروف تدوین شده است؛ یکی به کوشش سعید نفیسی با مقدّمه ای ممتّع در شرح احوال بهائی، دیگری توسط غلامحسین جواهری وجدی که مثنوی منحول « رموز اسم اعظم » (ص ۹۴ ـ ۹۹) را هم نقل کرده است. با این همه هر دو تألیف حاوی تمام اشعار و آثار فارسی شیخ نیست.

 
اشعار فارسی بهائی عمدتاً شامل مثنویات، غزلیات و رباعیات است. وی در غزل به شیوه فخرالدین عراقی و حافظ، در رباعی با نظر به ابو سعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری و در مثنوی به شیوه مولوی شعر سروده است. ویژگی مشترک اشعار بهائی میل شدید به زهد و تصوّف و عرفان است. ازمثنوّیات معروف شیخ می توان از اینها نام برد: «نان و حلوا یا سوانح سفر الحجاز»، این مثنوی ملمّع چنانکه از نام آن پیداست در سفر حج و بر وزن مثنوی مولوی سروده شده است و بهائی در آن ابیاتی از مثنوی را نیز تضمین کرده است. او این مثنوی را به طور پراکنده در کشکول نقل کرده و گردآورندگان دیوان فارسی وی ظاهراً به علت عدم مراجعه دقیق به کشکول متن ناقصی از این مثنوی را ارائه کرده اند.

 
«نان و پنیر»، این اثر نیز بر وزن و سبک مثنوی مولوی است؛ «طوطی نامه» نفیسی این مثنوی را که از نظر محتوا و زبان نزدیکترین مثنوی بهائی به مثنوی مولوی است، بهترین اثر ادبی شیخ دانسته و با آنکه آن را در اختیار داشته جز اندکی در دیوان بهائی نیاورده و نام آن را نیز خود براساس محتوایش انتخاب کرده است.

 

«شیر و شکر»، اولین منظومة فارسی در بحر خَبَب یا مُتدارک است. در زبان عربی این بحر شعری پیش از بهائی نیز مورد استفاده بوده است. « شیر و شکر » سراسر جذبه و اشتیاق است و علی رغم اختصار آن (۱۶۱ بیت در کلیات، چاپ نفیسی، ص ۱۷۹ ـ ۱۸۸؛ ۱۴۱ بیت در کشکول، ج ۱، ص ۲۴۷ ـ ۲۵۴) مشحون از معارف و مواعظ حکمی است، لحن حماسی دارد و منظومه ای بدین سبک و سیاق در ادب فارسی سروده نشده است؛ مثنویهایی مانند «نان و خرما»، «شیخ ابوالپشم» و «رموز اسم اعظم» را نیز منسوب بدو دانسته اند که مثنوی اخیر به گزارش میر جهانی طباطبائی (ص ۱۰۰) از آنِ سید محمود دهدار است. شیوه مثنوی سرایی بهائی مورد استقبال دیگر شعرا، که بیشتر از عالمان امامیه اند واقع شده است. تنها نثر فارسی بهائی که در دیوان های چاپی آمده است، « رساله پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش » است.

 

 
بهائی در عربی نیز شاعری چیره دست و زبان دانی صاحب نظر است و آثار نحوی و بدیع او در ادبیات عرب جایگاه ویژه ای دارد. مهمترین و دقیقترین اثر او در نحو، « الفوائد الصمدیه » معروف به صمدیه است که به نام برادرش عبدالصمد نگاشته است و جزو کتب درسی در مرحله متوسط علم نحو در حوزه های علمیه است. اشعار عربی بهائی نیز شایان توجه بسیار است. معروفترین و مهمترین قصیده او موسوم به « وسیله الفوزوالامان فی مدح صاحب الزّمان علیه السلام » در ۶۳ بیت است که هر گونه شبهه ای را در اثناعشری بودن وی مردود می سازد. بهائی در ارجوزه سرایی نیز مهارت داشت و دو ارجوزه شیوا یکی در وصف شهر هرات به نام « هراتیه یا الزّهره » (کشکول، ج۱،ص ۱۸۹ ـ ۱۹۴) و دیگر ارجوزه ای عرفانی موسوم به « ریاض الارواح » (کشکول، ج۱، ص۲۲۵ ـ ۲۲۷) از وی باقی مانده است.

 

 

سفر حج

بهائی پس از مدتی برای سفر حج، از شیخ الاسلامی کناره گرفت و مسافرت طولانی خود را آغاز کرد و در ۱۰۲۵ق بهاصفهان بازگشت و از آن پس تا آخر عمر همراه شاه عباس بود. وی در این سفر، به عراق و حلب، شام و مصر و سَراَندیب (سِیلان)، حجاز و بیت المقدس رفته و در سفر خود، توانست بسیاری از علما و بزرگان صوفیه را ببیند.[نیازمند منبع]

بهائی در سفرهای خود، ناشناس و در کسوت فقر و درویشی سیر کرده و با ارباب ادیان و مذاهب اسلامی به بحث و احتجاج پرداخته و در بعضی موارد تقیه می‌کرده است.[۱۶]

او در راه بازگشت از حج به تبریز رفت و حدود یک سال در آنجا ماند.[۱۷] وی سفری نیز به کَرْک نوح در جبل عاملداشته و در آنجا با شیخ حسن صاحب معالم (متوفی ۱۰۱۱ق) دیدار کرده است.[۱۸] از آثار وی چنین برمی آید که وی به شهرهای دیگری چون کاظمین، هرات، آذربایجان و قم و شیروان مسافرت کرده است.[۱۹]

سفر پیاده به مشهد

از سفرهای تاریخی شیخ بهائی، سفر پیاده او به مشهد است. بار اول، در ۲۵ ذی‌الحجه ۱۰۰۸ق بود. در این زمان، شاه عباس به شکرانه فتح خراسان، از طوس تا حرم امام رضا (ع) را پیاده رفت و شیخ بهایی نیز او را همراهی کرد.[نیازمند منبع]

سه سال بعد، شاه عباس به سبب نذری که داشت دوباره با پای پیاده از اصفهان به مشهد رفت و ۳ ماه در این شهر ماند که در این سفر نیز شیخ بهائی همراه او بود.[۲۰]

موقعیت اجتماعی

انتصاب به مقام شیخ‌الاسلامی

شیخ بهائی پس از مرگ پدرش در ۹۸۴ق، در بحرین[۲۱] به امر شاه طهماسب به هرات رفت و به جای او به شیخ الاسلامی هرات منصوب شد. این اولین منصب رسمی وی بود.[۲۲]

پس از وفات پدر همسرش (شیخ علی منشار) در همان سال، شیخ الاسلام اصفهان شد. حکم شیخ الاسلامی او را شاه اسماعیل دوم (حک: ۹۸۴ ـ ۹۸۵) یا شاه محمد خدابنده (حک: ۹۸۵ ـ ۹۹۵) صادر کرد. عده‌ای گفته‌اند شاه عباس اولکه در ۹۹۶ق به حکومت رسید، فرمان شیخ الاسلامی او را صادر کرده است.[۲۳]

این منصب مورد رضایت و علاقه او نبود و همچنان گرایش به عزلت داشت و در زهد و درویشی به سر می‌برد،[۲۴]حتی پیوسته سعی در کناره‌گیری و استعفا از شیخ الاسلامی داشت و به گزارش بعضی منابع برای مدتی از این مقام کناره گرفت.[نیازمند منبع]

نقل می‌کنند،‌ بهائی گذشته از شیخ الاسلامی، منزلت و قرب خاصی در دربار صفوی داشت و در دانش، تقوا، کفایت و کاردانی مورد اعتماد شاه عباس اول و طرف مشورت او قرار می‌گرفت. به نوشته اسکندر منشی[۲۵]، شاه از محضر بهائی بهره می‌برد و وجود او را بسیار مغتنم می‌شمرد، تا آنجا که پس از بازگشت بهائی از سفر طولانی، به استقبال او آمد و ریاست علمای ایران را به او پیشنهاد کرد که بهائی نپذیرفت.[۲۶] شاه در امور شرعی خانوادگی نیز به وی رجوع می‌کرد.[۲۷]

اقامه نمازجمعه

بهائی اقامه نماز جمعه اصفهان را بر عهده داشت.[۲۸]

مذهب و مشرب شیخ بهائی

شیعه بودن شیخ بهایی را باتوجه به تعلق او و خانواده‌اش به شیعیان جبل عامل و نیز تالیف‌های بسیارش در فقه و معارف شیعی غیر قابل تردید دانسته‌اند. از شاخص‎ترین این آثار قصیده معروف «وسیله الفوز و الامان» او در مدحامام زمان(عج) و نیز صلوات مشهوری است که برای ۱۴ معصوم ساخت و با عبارت «اللهم صل و سلم و زد و بارک علی صاحب الدعوة النبویة» شروع می‌شود و آن را خدام بقاع متبرکه در مراسم اعیاد در آستان قدس رضوی وحضرت معصومه(س) و مذکّران شیعه در دیگر مجالس مذهبی می‌خوانند. [۲۹] بهاء‌الدین عاملی در اشعار عربی خود علاوه بر اظهار ارادت و اخلاص کامل به ائمه شیعه و اشتیاق به زیارت قبور ایشان[۳۰]، در مواردی از مخالفان آنها تبری جسته است.[۳۱]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۹ ، ۱۳:۰۸
فاصله گلناری

 

روز جهانی زمین پاک هر ساله در 22 آوریل مصادف با 2 اردیبهشت در تمام دنیا برگزار و به همه مردم روی زمین یادآوری می شود که نباید سیاره خود «زمین»‌را فراموش کنند و به فکر حفظ آن باشند. 

روز زمین پاک مناسبت سالانه ای است که با هدف افزایش آگاهی و تجلیل از محیط زیست کره زمین نامگذاری شده است. در سال 1969، جان مک مونل فرزند یک مبلغ دینی مستقل و علاقمند به عرصه دین، علم و صلح، ایده برگزاری یک روز جهانی به نام روز زمین پاک را در همایش یونسکو درباره محیط زیست مطرح کرد و در همان سال پرچم زمین پاک را طراحی کرد. 

یوتانت دبیر کل سازمان ملل( 1962- 1971) از ایده مک کونل استقبال کرد و این روز به یک روز جهانی در تقویم های سراسر دنیا تبدیل شد. در ایران نیز همزمان با دیگر کشور های جهان هفته زمین پاک از روز دوم اردیبهشت ماه به مدت یک هفته در سراسر کشور برپا می‌شود و نخستین روز این هفته ( دوم اردیبهشت ماه ) به نام روز زمین پاک نامگذاری شده‌است.

روز جهانی زمین پاک

زمین پاک

خداوند کسى است که زمین را براى شما جایگاه امن و آرامش قرار داد و آسمان را همچون سقفى؛ و شما را صورتگرى کرد، و صورتتان را نیکو آفرید؛ ...(غافر آیه 64)

روز جهانی زمین پاک هر ساله در 22 آوریل مصادف با 2 اردیبهشت در تمام دنیا برگزار می‌شود و به همه مردم یادآوری می‌کند که نباید سیاره خود "زمین" را فراموش کنند.

تاریخچه این مناسبت به سال 1969 و زمانی باز می‌گردد که جان مک مونل فرزند یک مبلغ دینی مستقل و علاقمند به عرصه دین، علم و صلح، ایده برگزاری یک روز جهانی به نام روز زمین پاک را در همایش یونسکو درباره محیط زیستمطرح و در همان سال پرچم زمین پاک را طراحی کرد.

یوتانت دبیر کل سازمان ملل (1962- 1971) از ایده مک کونل استقبال کرد و این روز به یک روز جهانی در تقویم‌های سراسر دنیا تبدیل شد.

در ایران نیز هم زمان با دیگر کشورهای جهان هفته زمین پاک از روز دوم اردیبهشت به مدت یک هفته در سراسر کشور برپا می‌شود و نخستین روز این هفته (دوم اردیبهشت ماه) به نام روز زمین پاک نامگذاری شده‌است.

7نکته برای داشتن زمین پاک

نشنال‌جئوگرافیکNational Geographic برای آنکه هر کس سهمی در بهتر شدن هوای اطرافش داشته باشد نکاتی را پیشنهاد کرده است:

1- در استفاده از کاغذ صرفه جویی کنید و سعی کنید کارهایتان را بدون استفاده از کاغذ انجام دهید. به طور مثال تا حد امکان قبض‌هایتان را از طریق اینترنت پرداخت کنید.

صرفه جویی در کاغذ در واقع به معنای کمتر بریده شدن درختان اطراف شماست که هر ساله هزاران هزار از آنها برای تولید انواع کاغذهایی که در طول روز در اختیار شما قرار می‌گیرد تلف می‌شوند و در عین حال با این کار زباله کمتری تولید شده و دی اکسید کربن کمتری تولید می‌گردد.

درخت ضامن سلامت زمین

2- در ساخت و انبوه شدن جنگل‌ها شما هم کمک کنید. کاشت هر نهال می‌تواند سال‌های سال هم خاطره خوشی برای شما و هم کمکی به محیط زیستتان باشد.

3- به انجمن‌های حمایت از محیط زیست کمک کنید. آنها با تلاش بی وقفه خود سعی در نجات  زمین دارند.

4- در محل کارتان هم به سبز بودن زمین فکر کنید. از مدیر بخش خود بخواهید که برنامه‌ای ترتیب دهد که کاغذ کمتری مصرف شده و اسراف نشود. برای نوشتن از هر دو روی کاغذ استفاده کنید.

5- اگر به سفر رفتن فکر می‌کنید حتما سفر با قطار را در اولویت قرار دهید. تحقیقات نشان می‌دهد که دی اکسید کربنی که قطارها برای زمین تولید می‌کنند 4 تا 15 درصد کمتر از هواپیماهاست. پس قطار را فراموش نکنید.

6- در مصرف آب صرفه‌جویی کنید. اسراف در آب می‌تواند به ضرر زمین تمام شود. هنگام دوش گرفتن زمان مشخصی را در نظر بگیرید و دقایق طولانی بی‌دلیل زیر دوش نمانید و آب را بی علت باز نگذارید.

7- در محله خود جستجو کنید. می‌توانید از همین هفته به محله خود بروید و کمی کنکاش کرده و ببینید که سوپرمارکت‌ها و دیگر مغازه‌ها چطور زباله تولید می‌کنند و چقدر می‌توان به آنها نکات مفیدی را گوشزد کرد.

اگر رودخانه‌ای نزدیک محل سکونت شماست آن را زیر نظر بگیرید و راه‌هایی برای تمیز نگه‌داشتن آن به همسایه‌ها پیشنهاد کنید.

در نهایت بهترین راه کمک به زمین می‌تواند لذت بردن از آن باشد. از خانه بیرون بروید و انگیزه خود را برای نجات این محیط زیبا بیشتر کنید.

همشهری        فروردین 91

 

عزیزان و هموطنان عزیز زمین خانه ی ماست خانه ی خود را پاکیزه نگه داریم خوبه که به فکر تمیزی باشیم از محله و کوچه ی خودمون شروع کنیم زباله نندازیم ، حتی یک پوست تخمه اینها باعث میشه کمکم شهر کثیف بشه - شهر ما خانه ما-   اون عزیزانی هم که تو شهرداری هستن و وظیفه شون پاکیزه کردن شهره درست اما ما هم باید وظیفه مون رو انجام بدیم و محیط پیرامون خود را تمیز نگه داریم.    #شهر-ما-خانه-ما

ف گلناری

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۹ ، ۱۳:۰۳
فاصله گلناری

 همه چیز در مورد دندان درد! (1)

       خدا درد دندان را نصیب هیچ کس نکند .... واقعاً وحشتناک است بخصوص که شب ها تشدید شده و خواب و آرامش را از آدمی سلب میکند .... خوب راه حل هم این هست که به مسکنی پناه آوریم تا قابل تحمل شده و صبح فرا رسد و خودمون و به دندانپزشک برسانیم تا راه چاره ای برای درد دندان مان پیدا کند.

دندان درد از اون دردهایی است که واقعاً تحمل آن سخت است . در این مقاله سعی میکنیم تا علاوه بر تشریح علل ایجاد دندان درد در مورد نحوه تسکین این درد و راههای درمان آن و همچنین فرق دندان درد با سایر دردها هم صحبتی داشته باشیم و خلاصه هرآنچه در مورد دندان درد هست را برای تان شرح خواهم داد.

      قبل از هر چیز میخواهم توضیحی در مورد علت ایجاد دندان در برایتان مطرح نمایم .

علت دندان درد 

                قبل از شروع برسی دندان درد بد نیست به این تصویر یک نگاه مجدد بیندازی م ...قسمت های مختلف دندان را در یک مقاله جدا بنام آشنائی با ساختمان دندان شرح داده ام .این تصویر یک برش طولی از یک دندان آسیاب میباشد که اجزاء مختلف آن را بخوبی نشان میدهد . اتاق پالپ محفظه ای است

 که عروق و اعصاب دندان در آن واقع شده و یک محیط بسته و استریل هست که به بیرون از بدن راهی ندارد و فقط از طریق نوک ریشه با بدن در ارتباط است . حال به علت پوسیدگی یا هر علت دیگری این محفظه بسته آلوده به میکروارگانیسم شود باعث ایجاد التهاب در این ناحیه شده و چون این محفظه بسته میباشد و افزایش حجم ناشی از ایجاد التهاب را با افزایش فشار داخلی دندان پاسخ میدهد به این صورت که فشار داخلی این حفره اتاق پالپ به صورت وحشتناکی افزایش پیدا میکند و این امر باعث ایجاد فشار شدید به پایانه های عصبی که در این اتاق پالپ واقع هستند شده و ایجاد دندان درد شدید میکند .و تا این فشار هست ما دندان درد را خواهیم داشت ... مسکن هائی مانند ایبو بروفن و یا مفنامیک اسید که از دسته داروهای ضد التهابی هست معمولا با کاهش التهاب داخل اتاق پالپ و متعاقب آن کاهش فشار داخلی موجب کاهش دندان درد میشود و برای همین هست که برای دندان درد استفاده میشود.

حال ما به هر وسیلهای بتوانیم این فشار دندان افزایش یافته داخل اتاق پالپ را کم کرده و یا از بین ببریم میتوانیم درد دندان را کاهش دهیم . دندانپزشکان هم دقیقا همین کار را میکنند و با تراش و باز کردن اتاق پالپ موجب کاهش درد دندان میشوند.

دندان

 ما معمولا جلسه اول که بیمار درد شدید دارد در حد باز کردن این حفره و پانسمان دندان کار میکنیم تا فقط درد بیمار کاهش یافته و در جلسات بعدی اقدام به درمان ریشه دندان میکنیم.این در مورد علت ایجاد درد دندان.

چرا  دندان درد در شبها بیشتر است؟ خوب با توجه به توضیحی که در مورد علت دندان درد دادم شبها با توجه به حالت دراز کشی که هستیم فشار کل ناحیه سر افزایش پیدا میکند . یعنی ما وقتی در حالت ایستاده هستیم یک فشاری در رگها وجود دارد و وقتی که دراز میکشیم فشار رگها مقداری افزایش پیدا میکند همین امر باعث میشود که عروقی هم که در ناحیه اتاق پالپ وجود دارد فشار شان افزایش پیدا کرده و فشار داخلی پالپ دندان باز افزایش پیدا کرده و دندان درد هم به همان نسبت افزایش پیدا کند .... برای همین هست که بیماری که دندان درد دارد شبها بلند میشود و هی برای خودش قدم میزند تا صبح بشه .... چون تا بخوابه درد تشدید میشه و وقتی قدم میزنه چون سرپا هست دردش کاهش پیدا میکنه ؟!

منبع:http://www.irandentist.info/amoozesh/dandan-dard1.ht

از وب جهان یکه نگار

 

 بر اساس مصوبه هیئت وزیران در سال ۱۳۶۲ روز ۲۳ فروردین روز دندانپزشک وهفته آخر فروردین ماه هفته دندانپزشکی نامگذاری شد. ما نیز به بهانه روز دندان پزشک به بررسی این حرفه و تاریخچه آن در ایران می پردازیم .

از عمر دندانپزشکی در ایران بیش از ۷۰ سال نمی گذرد.

در سال ۱۳۰۰ هجری شمسی یعنی حدود ۸۷ سال پیش فقط سه نفر دندانپزشک در شهر تهران وجود داشت. یکی از برجسته‌ترین آنها، دکتر دندانپزشک اهل کشور لهستان بود که دندانپزشک مخصوص رضاخان به شمار می‌رفت و تبحر فوق‌العاده‌ای در طراحی و ساخت پروتزهای دندانی داشت. دو دندانپزشک دیگر تهران قدیم نیز اهل کشور سوئیس و ترکیه بودند. 
پس از تاسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۶، دندانپزشکان به‌صورت مجزا در آن تحصیل نمی‌کردند بلکه درمان بیماری‌های دهان و دندان به‌عنوان واحدی جداگانه به پزشکان تدریس می‌شد.
۲۳ فروردین؛ روز دندانپزشک 
تا چندی پیش از این، هنگامی که صفحات تقویم رومیزی خود را ورق می‌زدید و به روز ۲۳ فروردین می‌رسیدید، مشاهده می‌کردید که در گوشه‌ای از صفحه نوشته شده است: ” روز بهداشت‌کار دهان و دندان ” . ولی اکنون چند سالی است که این روز به نام روز دندانپزشک نام‌گذاری شده است.

هرچند به‌نظر می‌رسد بهتر بود روز جداگانه به این نام اختصاص می‌یافت تا بیشتر نشانگر نقش این گروه از پزشکان در ارتقای سطح بهداشت دهان و دندان افراد جامعه و درمان بیماری‌های دهان و دندان باشد.
دندانپزشکی، حرفه‌ای بسیار قدیمی است و شاید پیدایش آن به زمانی بازگردد که انسان‌ها به فکر سلامت و بهداشت و زیباتر کردن دندان‌هایشان افتادند.

 اولین مسواک‌ها را اهالی خاورمیانه استفاده می‌کردند و آن را با همین نام یعنی >Misswak< می‌خواندند. مسواک آنها شامل شاخه کوچکی از درخت <سالوادوراپرسیکا> بود که آن را روی آب به مدت یک روز غوطه‌ور می‌کردند تا الیاف آن از هم جدا شوند. چوب این درخت اثرات مثبتی نیز روی لثه‌ها داشت.
جالب است بدانید نخستین صندلی‌های دندانپزشکی که در جهات گوناگون حرکت می‌کنند، در موزه <دانشکده کپنهاک> به نمایش گذاشته شده است، در صورتی که به هلند سفر کردید حتما از این موزه دیدن کنید ولی اغلب دندانپزشکان تا سال ۱۹۵۰ یعنی حدود ۵۰ سال پیش ترجیح می‌دادند ایستاده کار کنند، برخلاف دندانپزشکان امروزی که اغلب در حالت نشسته روی دندان‌های شما کار می‌کنند.
تفاوت دندانپزشک و دندان‌ساز 
شاید شما هم شنیده‌اید که برخی افراد که ازنظر تحصیلات در مراتب بالایی قرار دارند می‌گویند <ساعتی پیش برای عصب‌کشی دندان به مطب دندان‌سازی رفته بودم.> در حالی که این اصطلاح کاملا اشتباه است. <دندانپزشکی> و <دندان‌سازی> دو حرفه متفاوت هستند.
اولین دانشکده دندانپزشکی در سال ۱۳۳۵ در دانشگاه تهران دایر شد و دندانپزشکان قدیمی‌تری که می‌شناسید، نخستین دانشجویانی بودند که از این دانشکده فارغ‌التحصیل شدند.
دندانپزشک:
فردی است که پس از گذراندن شش سال دوره عمومی دندانپزشکی و ارائه پایان‌نامه، از دانشکده دندان‌پزشکی فارغ‌التحصیل شده و با مدرک دکترای دندان‌پزشکی کلیه خدمات عمومی دندانپزشکی را ارائه می‌کند. یک دندانپزشک می‌تواند دندان‌های شما را ترمیم کند، دندان‌ها‌ی‌تان را عصب‌کشی کند، ارتودنسی متحرک و ثابت انجام دهد و دندان‌های‌تان را مرتب کند، به درمان بیماری‌های لثه‌ شما بپردازد و انواع دست‌های دندان‌های متحرک کامل و تکه‌ای (پارسیل) و روکش‌ها را برای دندان‌های‌تان بسازد. دندانپزشکان اجازه جراحی‌های در محدوده دهان و لثه را نیز دارند.
دندان‌ساز:
دندان‌سازان معمولا افرادی هستند که دندان‌سازی را به‌صورت تجربی فراگرفته‌اند. شما تابلوهایی با این عنوان در سطح شهرها مشاهده می‌کنید. این افراد دارای تحصیلات علمی و دانشگاهی نیستند بلکه به‌صورت تجربه و آزمون و خطا برخی از اقدامات دندان‌پزشکی را زیرنظر افراد هم‌صنف خود آموخته‌اند. جالب است بدانید که به این گروه ‌از افراد مطابق قانون مصوب شورای اسلامی سال ۶۴، مجوز فعالیت به‌عنوان <دندان‌سازان تجربی> داده شده ولی به‌نظر می‌رسد این مجوز فقط برای افراد قدیمی‌تر این رشته صادر شده است و در سال‌های اخیر مجوز جدیدی برای فعالیت این افراد صادر نمی‌شود. دکتر سید مهدی وردی، مدیرکل دفتر سلامت دهان و دندان وزارت بهداشت تاکید دارد: <این افراد اجازه نصب تابلوی مطب را ندارند و فقط می‌توانند کلمه دفتر کار را روی تابلوی خود بنویسند. مطابق قانون، این افراد فقط مجاز به ساخت دندان مصنوعی متحرک، پرکردن‌ پوسیدگی‌های سطحی و جرم‌گیری دندان‌ها هستند.>
دندانپزشکی علم و هنری است که تبحر و مهارت در آن با مطالعه علمی ساختمان و بافت‌های دهان و طبیعت زنده آنها و سال‌ها تجربه بالینی در مطب یا درمانگاه به دست می‌آید، بنابراین به‌نظر می‌رسد که در زمان کنونی که دندانپزشکی نوین روز به روز پیشرفت می‌کند، کم‌کم زمان آن رسیده که سلامت و بهداشت دهان و دندان مردم به‌طور کامل به متولیان آن، یعنی دندانپزشکان سپرده شود، کاری که امروزه در تمام کشورهای دنیا انجام می‌شود.
نیم‌ نگاهی به متخصصان دندانپزشکی
شما ممکن است هنگامی که با مشکلی در ارتباط با دهان و دندان خود برخورد می‌کنید، سردرگم باقی بمانید که باید به کدام متخصص دندانپزشکی مراجعه کنید. در این مطلب شما با تخصص‌های متفاوت این رشته آشنا می‌‌شوید:
آندودونتیکس (تخصص ریشه دندان( :) 
شما معمولا برای <عصب‌کشی> دندان باید به این گروه از دندانپزشکان مراجعه کنید. هنگامی که بافت‌های درون دندان شما بر اثر رسیدن میکروب‌‌های پوسیدگی‌زا و یا ضربه آسیب ببینند و ملتهب و عفونی شوند، معمولا دندان‌های شما خود به خود دچار دردی گنگ می‌شوند که در زمان شب تشدید می‌شود. وجود این علایم نشانه این است که باید برای عصب‌کشی به دندانپزشک مراجعه کنید.
ارتودنسی (مرتب کردن دندان‌ها:
اگر دندان‌هایتان نامرتب و پس و پیش باشند و یا مشکلات و ناهنجاری‌هایی در فک بالا و یا پایین شما وجود داشته باشد، باید برای درمان به مطب این گروه از دندانپزشکان بروید. این دندانپزشکان پس از قالب‌گیری و عکس‌برداری از دهان‌تان، از پلاک‌های متحرک و نگین‌ها و سیم‌های ثابت که روی دندان‌های کار گذاشته می‌شوند، برای ردیف‌کردن دندان‌های‌تان استفاده می‌کنند.

پریودونتیکس (تخصص بیماری‌های لثه و بافت‌های نگهدارنده آن:
این روزها خیلی‌ها به دنبال جایگزین کردن دندان‌ از دست رفته‌شان، به وسیله <ایمپلنت‌های دندانی> هستند. ایمپلنت گرچه درمانی پرهزینه است، ولی زیبایی و عملکرد قبلی دندان را به شما بازمی‌گرداند. برای کارگذاشتن ایمپلنت در فک‌های‌تان باید به متخصصان بیماری‌های لثه مراجعه کنید. در صورتی که لثه‌های‌تان قرمز و متورم شده‌اند و یا خون‌ریزی می‌کنند و یا روی سطح دندان‌های‌تان جرم انباشته شده است، این گروه از دندانپزشکان می‌توانند بهترین روش‌های درمانی را به شما ارائه دهند.
دندانپزشکی ترمیمی و زیبایی:
سفیدکردن دندان‌های بدرنگ، لامینیت کردن دندان‌ها (تیغه‌ای چینی که بر سطح لبی دندان‌های جلویی چسبانده می‌شوند و دندان‌ها را ردیف و هم‌رنگ نشان می‌دهند)، از مهارت‌های این گروه از دندانپزشکان است. شما می‌توانید برای ترمیم دندان‌های‌تان با مواد هم‌رنگ دندان و یا آمالگام (ماده پرکننده نقره‌ای رنگ دندان) به این گروه از دندانپزشکان مراجعه کنید.
پروستودونتیکس (متخصص پروتزهای دندانی:)
ساخت دست دندان کامل، تکه‌ای (پارسیل) و انواع روکش برای دندان‌های‌تان را به این گروه از دندانپزشکان بسپارید. این متخصصان می‌توانند دست دندانی را برای شما بسازند که بهترین گیر را در دهان‌تان داشته باشد و بتوانید به راحتی با آن غذا بخورید.‌

گرامی داشت روز دندانپزشک وهفته دندانپزشکی امسال با شوروحالی فزون تراز سالهای گذشته برگزارگردید. انجمن دندانپزشکان عمومی اصفهان با برنامه ریزی و همتی والا این روزعزیز را در سالن های شکیل وزیبای هتل آسمان برپا کرد که استقبال زاید الوصف دندانپزشک مواجه گردید . قریب 1500نفر ازدندانپزشک زحمتکش وشریف استان وخانواده هایشان در 3سالن این هتل زیبا گرد هم آمدند.

مراسم با سخنرانی دکترکورش رحیمی ریاست انجمن آغازگردید که در گوشه ای از صحبت هایشان گفتند: « دندانپزشکی حرفه ماست، درمان درد دهان ودندان وظیفه ما ست، دندانپزشکی توان ماست، دندانپزشکی هنرما است، دندانپزشکی وسیله خدمت ماست، دندانپزشکی وسیله ا مرارمعاش خانواده خانواده ماست ........ دندانپزشک حیثیت ماست وما از حیثیت شغلی خود دفاع می کنیم.»

در ادامه ایشان پیشنهاد دادند، حال که خانواده دندانپزشکی دراین شهر به خانواده ای بزرگ تبدیل گشته نیاز به تشکیل وتاسیس خانه دندانپزشک الزامی است و دراین راه دست یاری تمامی همکاران را می طلبیم . سپس دکترعباس علی خادمی ، ریاست دانشکده دندان پزشکی اصفهان ، به ا یراد سخن پرداختند وایشان نیزبه لزوم تاسیس باشگاه فرهنگی دندانپزشکان تاکید فرمودند :

در این روز باشکوه به تعدادی ازدندانپزشکان پیش کسوت تندیس های زیبایی به رسم یاد بود وقدردانی از زحمات ایشان اهدا گردید؛ و در پایان به 43 نفر از دندانپزشکان به قید قرعه جوایزی اهدا شد. اسامی پیشکسوتان دندانپزشکی
که مورد تقدیر قرار گرفتند، عبارت است از:

1- دکتر عبدالرسول امین جواهری

2- دکتر مجید نوربخش 

3- دکتر بهروز جباری

4- دکتر هاموها یراپطیان

5- دکتر حشمت عندلیب

6- دکتر هرمز ضیابری

7- دکتر پرویز دبیریان

8- دکتر حسین وکیلی

9- دکتر امین اله قادریان

10- دکتر محمد رضا شفا

11- دکتر غلام حسین امینی

12- دکتر خلیل ظهیری

 

از به آینده امیدوار باشید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۹ ، ۱۲:۰۳
فاصله گلناری

 

در بامداد 21 فروردین 1378، امیر سپهبد علی صیاد شیرازی در حال خروج از منزل، به وسیله ی منافقین مسلح در پوشش رفتگر، در برابر دیدگان فرزندش به شهادت رسید و منافقین کوردل، رسماً اقدام به این جنایت هولناک را به عهده گرفتند.

 

زندگی نامه

شهید در سال 1323، در شهرستان درگز دیده به جهان گشود و در سال 1346، موفق به اخذ درجه کارشناسی از دانشگاه افسری شد و سپس در بخش های مختلف ارتش، به ویژه در غرب کشور به وظیفه ی پاسدارای از کشور پرداخت. وی پس از طی دوره ی تخصص توپخانه به عنوان استاد، در مرکز آموزش توپخانه اصفهان، مشغول به تدریس شد.     

 

شهید صیاد شیرازی در سازماندهی نیروهای انقلابی ارتش نقش بسزایی داشت. و پس از پیروزی انقلاب، در بحبوحه ی غائله سال 1358 ضد انقلاب در کردستان، به فرماندهی عملیات شمال غرب کشور برگزیده شد و در پاکسازی کردستان به همراه شهید دکتر چمران و دیگر رزمندگان غیور اسلام نقش مهمی ایفا نمود. پس از خلع بنی صدر، برای پایان دادن به ناهماهنگی ارتش و سپاه، قرارگاه مشترک عملیاتی سپاه و ارتش را راه اندازی کرد.

 

حکم انتصاب به فرماندهی نیروی زمینی

پس از شهادت سرلشکرولی الله فلاحی، امیر متعهد، شجاع و فداکار ارتش، که پس از پیروزی انقلاب اسلامی نقش ارزنده ای در حفظ انسجام نیروی زمینی ارتش و نیز سازماندهی واحدهای آن داشت و تا هنگام شهادت در جهت حفظ روحیه و توان رزمی نیروهای تحت فرماندهی خود از کردستان تا خوزستان لحظه ای نیاسود؛ در 9 مهر 1360، زنده یاد سرلشکر ظهیرنژاد (فرمانده ی وقت نیروی زمینی) به سمت رییس ستاد مشترک ارتش منصوب و امیر شهید سپهبد صیاد شیرازی ( با درجه سرهنگی) با حکم امام خمینی� قدس سره� به عنوان فرمانده ی نیروی زمینی ارتش منصوب شد.       

 

درخواست انتصاب شهید صیاد شیرازی با پیشنهاد رییس شورای عالی دفاع به شرح زیر صورت گرفت:

�محضر شریف فرماندهی کل حضرت امام خمینی مدظله العالی. با توجه به انتصاب تیمسار ظهیرنژاد به سمت ریاست ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران به موجب مصوبه شورای عالی دفاع در جلسه ی فوق العاده نهم مهرماه 1360 بر اساس بند �د� اصل 110 قانون اساسی، جناب سرکار سرهنگ علی صیاد شیرازی، فرمانده عملیات شمال غرب به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران خدمت حضرتعالی پیشنهاد می گردد.�

رییس شورای عالی دفاع: اکبر هاشمی رفسنجانی � نهم مهرماه 1360

امام خمینی قدس سره موافقت خود را به شرح زیر اعلام فرمودند:

 

بسمه تعالی

�موافقت می شود.�

روح الله الموسوی الخمینی

شهید صیاد شیرازی، امیر سرفراز ارتش اسلام با توانی شگفت و روحیه ای کم نظیر در سلسله عملیات پیروزمند ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس، رمضان، مسلم بن عقیل، مطلع الفجر، محرم، والفجر 1، 2، 3، 4، ... خیبر و بدر فرماندهی نیروهای ارتش را بر عهده داشت و در 23 تیر 1365، به فرمان امام خمینی قدس سره به عضویت شورای عالی دفاع منصوب شد.

در متن حکم امام خطاب به آن شهید گرانقدر چنین آمده بود:

�برای فعال کردن هر چه بیشتر و بهتر قوای مسلح کشور ضرورت دارد از تجربه ی اشخاصی که در متن مسایل جنگ بوده اند، استفاده هر چه بیشتر بشود؛ بدین سبب سرکار سرهنگ صیاد شیرازی، و وزیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تا پایان جنگ به عضویت شورای عالی دفاع منصوب می نمایم.�

با توجه به مسؤولیت خطیر شهید صیاد شیرازی در شورای عالی دفاع، بنا به درخواست ریاست آن شورا و موافقت امام خمینی قدس سره، شهید بزرگوار (در مرداد 1365) در شورای عالی دفاع مشغول انجام وظیفه شد و مسؤولیت فرماندهی نیروی زمینی ارتش به سرتیپ حسنی سعدی واگذار گردید.

حضرت امام خمینی قدس سره در حکم فرمانده جدید نیروی زمینی ارتش پیرامون خدمات شهید سرافراز ارتش چنین فرمودند:

� با تقدیر از زحمت های طاقت فرسای سرکار سرهنگ صیادشیرازی که با تعهد کامل به اسلام و جمهوری اسلامی، در طول دفاع مقدس از هیچ گونه خدمتی به کشور اسلامی خودداری نکرده و امید است در آینده  نیز در هر مقامی باشد، موفق به ادامه ی خدمت های ارزنده خود بشود...�

شهید صیاد شیرازی

شهید سپهبد صیاد شیرازی در 18 اردیبهشت 1366، از سوی امام قدس سره به دریافت درجه ی سرتیپی نایل آمد. امیر شجاع ارتش اسلام در مهر 1368، بنا به درخواست رییس ستاد کل نیروهای مسلح، و با موافقت و حکم فرماندهی معظم کل قوا به سمت معاونت بازرسی ستاد کل و در شهریور 1372 به سمت جانشین ریاست ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شد.

شهید شجاع و ارجمند ارتش جمهوری اسلامی ایران، در 16 فروردین 1378، همزمان با عید خجسته ی غدیرخم به درجه سرلشکری نایل آمد و چند روز بعد، با افتخار شهادت، به درجه ی سپهبدی ارتقا یافت.

شهید صیاد شیرازی پس از دریافت درجه ی سرلشکری خطاب به خانواده اش می گوید:

�بسیار شاد و خرسندم؛ البته نه به خاطر دریافت این درجه، بلکه به خاطر رضایتی که امید دارم امام زمان(عج) و مقام معظم رهبری از من داشته باشند. مقام، درجه و اسم و رسم در نظر من هیچ جایگاهی ندارد.�

 

قسمت هایی از وصیت نامه ی شهید سپهبد صیاد شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و سلم.

انالله و انا الیه راجعون

هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله. اللهم زدنا ایماناً و ارحمنا. اشهد ان لااله الا الله وحده لا شریک له و أن محمّداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق و ان الصدیقة الطاهرة فاطمة الزهرا، سیدة نساء العالمین و أن علیاً أمیرالمؤمنین  و الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمّد بن علی و علی بن محمّد و الحسن بن علی و الحجة القائم المنتظر صلواة الله و سلامه علیهم ائمتی و سادتی و موالی بهم اتولی و من اعدائهم اتبرء و أن الموت و النشور حق و الساعة آتیة لا ریب فیها و أن الجنة و النار حق.

اللهم أدخلنا جنتک برحمتک و جنّبنا و احفظنا من عذابک بلطفک و احسانک یا لطیفاً بعباده یا أرحم الراحمین.

خداوندا! این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایت قرار دادی؛

خدایا! تو خود می دانی که همواره آماده بوده ام آن چه را که تو خود به من دادی در راه عشقی که به راهت دارم نثار کنم. اگر جز این نبودم آن هم خواست تو بود.

21فروردین هر سال، روزی به یادماندنی از شهیدی است که در دل همه ما آشیانه کرده است. شهید صیاد شیرازی؛ شهیدی که در طول حیاتش، خدمات زیادی را برای کشورمان انجام داد و چند روز قبل از شهادتش به درجه سرلشکری نائل آمد. از جمله مسئولیت‌های وی می‌توان به فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سال 60، عضویت شورای عالی فاع در سال 65،معاون بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح در سال 68و جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و... اشاره کرد. این شهید سال 67 پس از دریافت سمت‌ها و درجه‌های مختلف، موفق به اخذ درجه سرلشکری شد. شهید صیاد به همراه فرماندهی شجاع سپاه، مسئولیت هدایت عملیات‌های طریق القدس( آزاد‌سازی بستان)فتح المبین(غرب دزفول) بیت المقدس( آزاد‌سازی خرمشهر) عملیات رمضان، عملیات محرم، بدر، خیبر، والفجرها و... را در طول دفاع مقدس عهده‌دار بود و موفقیت‌های چشمگیری برای رزمندگان حاصل شد. شاید همین مسئولیت‌ها و سمت‌های شهید بهانه‌ای برای منافقین کور دل شد تا وی را به شهادت برسانند. حالا چندین سال از شهادت صیاد دل‌ها گذشته است اما یادش همچنان در یادها زنده است. مصاحبه‌ای را با مهدی، فرزند این شهید بزرگوار انجام دادیم که خواندنش با توجه به نزدیکی به سالگرد شهادت پدرش خالی از لطف نیست. در ابتدا مایلیم مختصری از زندگی پدر شهیدتان از زبان شما بشنویم؟

پدرم سال 1323 در شهرستان«درگز» از توابع استان خراسان در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش از عشایر فارس بود که به استخدام ژاندامری خراسان در آمد و سپس به ارتش رفت. پدرم تحت تأثیر او، از کودکی به نظامی‌گری علاقه‌مند شد. او به همراه پدر و خانواده از شهری به شهر دیگر مهاجرت می‌کرد.شهرهایی مثل گرگان، شاهرود، آمل، گنبد و سرانجام مجدداً گرگان محل پرورش فکری و تحصیلی او بود تا اینکه در سال 43 دیپلم ریاضی گرفت. چون دانشکده افسری دانشجویان را با دیپلم ریاضی گزینش و جذب می‌کرد، پدرم در همان سال به دلیل داشتن این دیپلم در کنکور ورودی دانشکده افسری ارتش شرکت و پذیرفته شد و در دوران خدمت سه ساله خیلی علاقه‌مند، جدی و منضبط بود و مورد توجه و عنایت فرماندهان قرار داشت.

شهید صیاد

چه سالی موفق به اخذ اولین درجه در ارتش شد؟

پدرم سال 46 با درجه ستوان دومی وارد مرکز توپخانه جهت طی دوره تخصصی توپخانه شد. پس از طی این دوره با درجه ستوان دومی به لشکر تبریز و لشکر کرمانشاه منتقل شد. او در سال 1350 برای گذراندن دوره زبان انگلیسی به تهران آمد و پس از پایان دوره به علت جدیت در تحصیل به عنوان استاد زبان مشغول تدریس شده بود. در همان سال با دخترعمویش ازدواج کرد.

آیا پدرتان در طول تحصیل در ارتش به خارج از کشور هم اعزام شدند؟

سال 51 پس از اخذ موفقیت با امتیاز بالا در کنکور اعزام به خارج از کشور برای تکمیل دوره توپخانه از طرف ارتش به امریکا اعزام شد تا دوره هواسنجی بالستیک را بگذراند. این دوره را با موفقیت طی کرد و در بین شاگردان کلاس که دو نفر ایرانی و 18 امریکایی بود، حائز رتبه اول شد. به دلیل سواد بالایی که داشت پس از این دوره و مراجعت به ایران در سال 53 برای تدریس دانش تخصصی توپخانه در مرکز توپخانه اصفهان به عنوان استاد مشغول تدریس شد. او یکی از استادان توانمند و دوست داشتنی بود.

شهید صیاد شیرازی در دوران انقلاب چه نقشی ایفا کردند؟

در دوران اوج‌گیری مردم در انقلاب در ارتش به دفاع از علمای اسلام و حکومت اسلامی پرداخت و در جهت تحقق انقلاب تلاش کرد تا اینکه در 19 بهمن سال 57 از سوی رژیم طاغوت بازداشت شد. با پیروزی انقلاب وی آزاد شد.

شهید صیاد سمت‌های مختلفی در طول هشت سال دفاع مقدس داشتند. به آنها هم اشاره کنید؟

در 9 دی سال 60 به پیشنهاد شورای عالی دفاع و فرمان امام خمینی(ره) به فرماندهی نیروی زمینی ارتش منصوب شد و در سلسله عملیات‌های پیروزمندانه طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس، رمضان، مسلم‌بن عقیل، محرم، والفجرها، خیبر، بدر و سایر عملیات‌های بزرگ و کوچک که موجب بیرون راندن عراق شد، شرکت داشت. در 23 تیر سال 60 به فرمان امام به عضویت شورای عالی دفاع منصوب شد. در سال 67 به دستور امام، معاون بازرسی ستاد کل نیروی‌های مسلح شد. در شهریور 72 با حکم فرماندهی کل قوا به سمت جانشینی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح منصوب و در 16 فروردین سال 78 همزمان با عید غدیر خم به درجه سرلشکری نائل آمد.

از اینکه به این درجه رسیدند، چه حسی داشتند؟

پدرم پس از دریافت این درجه به خانواده‌ام گفت که بسیار شاد و خرسندم نه به خاطر این درجه، بلکه به خاطر رضایتی که مقام معظم رهبری از من داشتند. می‌گفت این مقام و درجه و اسم و رسم در نظر من هیچ جایگاهی ندارد.

روز حادثه شهادت پدرتان را به یاد می‌آورید؟

بله، آن روز همیشه در خاطرم است. صبح ساعت 6 و 30 دقیقه آماده می‌شدیم تا پدرمان. من و برادرم را به مدرسه برساند. من و برادرم رفتیم تا در پارکینگ را ببندیم. در غیاب ما، فرد منافق در لباس رفتگری به ماشین پدرم نزدیک شد و نامه‌ای به او داد. پدرم مشغول مطالعه این نامه بود که آن فرد، کلتی از جیبش بیرون آورده و به پدرم تیر‌اندازی کرد. ما سریع به سوی پدرمان رفتیم...

چند تیر به پدرتان شلیک کرد؟

فرد منافق به صورت ایشان سه‌گلوله شلیک کرد. من و برادرم ترسیده بودیم و نمی‌توانستیم کاری کنیم. کسی هم در کوچه نبود به همین دلیل من به همرا ه همسایه مان که درطبقه بالای ما بودند، پدر را به بیمارستان فرهنگیان رساندیم اما پزشکان به ما گفتند که در همان لحظه به دلیل اینکه تمامی گلوله‌ها به صورت و سرش اصابت کرده به شهادت رسیده است. باورمان نمی‌شد که پدرمان را جلوی چشمانمان شهید کنند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۹ ، ۱۲:۰۱
فاصله گلناری

بیستم فروردین روزملی فناوری هسته ای

 

فرخنده روزاثبات عزم وتوان علمی دانشمندان کوشا وجوان کشوراست که با قدرت ابتکاروبه فعل رساندن پتانسیل علمی خود درصحنه رقابت با مدعیان تولید علم درعرصه جهانی، گوی سبقت را ربودند .

 

در بیستم فروردین ماه 1385 دانشمندان جوان جمهوری اسلامی ایران با دستیابی به فن آوری غنی سازی اورانیوم و راه اندازی این زنجیره در نطنز افتخار ملی و جهانی آفریدند و بدنبال این موفقیت که ایران توانست به حلقه کشورهای دارای فناوری هسته ای بپیوندد؛ این روز، در تقویم رسمی ایرانیان روز ملی فنآوری هسته ای نام گرفت. 
از دیرباز آرزوی بشر دستیابی به منبعی از انرژی بوده که علاوه بر آنکه بتواند مدت مدیدی از آن استفاده کند، تولید پسماندهای خطرناک نیز در پی نداشته باشد. اکنون در هزاره سوم میلادی این آرزوی به ظاهر دست نیافتنی کم کم به واقعیت پیوسته است و بشر خود را آماده می سازد تا با ساخت اولین رآکتور گرما هسته ای (همجوشی هسته ای) آرزوی دیرینه خود را یعنی تولید سوختی پاک و ارزان به نام هیدروژن با انرژی تولیدی سرشار و پسماندی بسیار پاک به نام هلیوم را به منصه ظهور رساند . 
این فن آوری شامل بسیاری از علوم مهندسی و پایه است که در حال حاضر، کشورهای اندکی به آن دست یافته اند و کسب این فن آوری ، در ایران سبب جهش علمی بزرگی در همه زمینه های علمی و صنعتی در کشورشده است. 
جمهوری اسلامی ایران، دو زنجیره 164 تایی از دستگاه های سانتریفیوژ را نصب و راه اندازی نموده و در حال تکمیل زنجیره 3000 تایی سانتریفیوژ برای رسیدن بر تولید نیمه صنعتی سوخت هسته ای نیروگاه در نطنز است. 
دست آوردهای موثر و قابل تامل در زمینه های مختلف صنعتی ، کشاورزی و... نشان از استفاده صلح آمیز ایران از این فناوری دارد که موارد زیر از آن جمله اند : 
از نمونه پیشرفت های اخیر ایران در عرصه تولید انرژی هسته ای می توان در صنعت داروسازی به تولید رادیو داروها اشاره کرد که این رادیو داروها ، داروهای نشاندار رادیو اکتیومی باشند که به بیمار تزریق یا خورانده می‌شوند. این دارویی هسته‌ای یا رادیو فارماکولوژی روش دارویی خاصی است که با ترکیبات، آزمایش یا تزریق مناسب رادیو دارو به مریض ارتباط دارد. 
با توجه به اهمیت این نوع داروها در درمان برخی بیماریها، سازمان انرژی اتمی ایران توانست به تولید انبوه رادیو داروی مولیبدن 99 - تکنسیم M 99 در کشور و خودکفایی در این زمینه دست یابد. این ماده دارویی که در تشخیص بسیاری از بیماری ها از جمله بیماری هایی که نیاز به اسکن از ماهیچه های قلبی، مغز استخوان، غدد بزاقی، تیروئید، پاراتیروئید، شش ها، کبد، کلیه و ... دارند در تمام مراحل توسط پژوهشمتخصصان و فارغ التحصیلان دانشگاه های داخلی تهیه و تولید شده است. 
ماده مولیبدن 99 - تکنسیم M 99 در حال حاضر تنها در چند کشور از جمله بلژیک، کانادا، آفریقای جنوبی، هلند، انگلیس، چین و هند تولید می شود و ایران جزء معدود کشورهای تولید کننده این رادیو دارو است. 
در صنایع، تولید کیک زرد یا Yellowcake که به نام اورانیا (Urania) هم شناخته می‌شود از دیگر دستاوردهای محققان کشور بوده است در واقع کیک زرد خاک معدنی اورانیوم است که پس از گذراندن مراحل تصفیه و پردازشهای لازم از سنگ معدنی آن تهیه می‌شود. تهیه این ماده به منزله رسیدن به بخش میانی مراحل مختلف تصفیه سنگ معدن اورانیوم است. کیک زرد به طور معمول با آسیاب کردن و پردازشهای شیمیایی بر روی سنگ معدن اورانیوم بصورت پودر زبر و زردرنگی به دست می‌آید که قابلیت حل شدن در آب را ندارد. کیک زرد عموما برای تهیه سوخت رآکتورهای هسته ای به کار برده می‌شود. در واقع این ماده پس از پردازش به UO2 یا اورانیتیت (Uraninite) تبدیل و برای استفاده در میله های سوختی به کار می رود. 
در حال حاضر در پروژه مربوط به معدن سنگ اورانیوم ساغند یزد، اورانیوم از اعماق 350 متری استخراج و به کیک زرد تبدیل و به عنوان خوراک اصلی غنی سازی نطنز استفاده می شود. روزی جمهوری اسلامی ایران با تولید 110 تن هگزا فلورید اورانیوم (UF6) در تاسیسات اصفهان، جزو هشت کشور اول جهان در دارا بودن تاسیسات فراوری اورانیوم به عنوان یک مجموعه کامل شد .گفتنی است در صنعت به این دلیل عنصر اورانیوم را به صورت ترکیب هگزافلورید اورانیوم(? (UF6?در می‌آورند که ماده مذکور بهترین ترکیب اورانیوم برای استفاده در روشهای مهم غنی‌سازی اورانیوم محسوب می‌شود. 

 

روز ملی فناوری هسته ای و تاریخچه آن

 

 20 فروردین ماه سال 1385 خبر دستیابی ایران به فن آوری غنی سازی اورانیوم و راه اندازی یک زنجیره کامل غنی سازی در نطنز اعلام شد. در پی این خبر با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، به پاس قدردانی از تلاش های افتخار آمیز دانشمندان جوان ایران اسلامی، بیستم فروردین ماه، مقارن با تکمیل چرخه سوخت هسته ای در تقویم رسمی ایرانیان روز ملی فن آوری هسته ای نام گرفت.

فناوری هسته ای

این فن آوری در برگیرنده بسیاری از علوم مهندسی و پایه است و در حال حاضر منحصراً در اختیار تعداد کمی از کشورهای جهان است. اهمیت کسب این فن آوری موجب جهش علمی و در همه زمینه های علمی و صنعتی در کشورمان شده است.

جمهوری اسلامی ایران در یک سال گذشته و پس از رفع تعلیق دو سال و نیمه فعالیت های هسته ای مرتبط با چرخه سوخت تا کنون دو زنجیره 164 تایی از دستگاه های سانتریفیوژ را نصب و راه اندازی نموده و در حال تکمیل زنجیره 3000 تایی سانتریفیوژ برای رسیدن بر تولید نیمه صنعتی سوخت هسته ای نیروگاه در سایت نطنز است.

این موفقیت بزرگ در فن آوری هسته ای بیش از هر چیز مرهون تصمیمات و سیاستهای مدبرانه و دوراندیشانه ای بوده است که توسط مسئولان عالی رتبه نظام در رفع تعلیق از تأسیسات هسته ای کشورمان صورت گرفته است و نشان داد که پایداری، مقاومت در مقابل خواسته نامشروع دیگران، خودباوری و اعتماد نیروهای خلاق کشور می تواند قله های دانش پیشرفته هسته ای در حداقل زمان ممکن فتح شود.

 

نگاهی به گذشته

از سالهای پایانی دهه1950میلادی موج نگرانی از کاهش و پایان ذخایر سوخت‌های فسیلی برای تامین انرژی در جهان، سبب شد کشورهای زیادی به کاروان پرشتاب جویندگان فناوری اتمی بپیوندند.

کشو ر ما نیز که در آن زمان، یعنی حکومت پهلوی به‌عنوان ژاندارم منطقه‌ای آمریکا عمل می‌کرد ، در جمع کشورهایی قرار داشت که ذخیره منابع نفتی رو به پایان داشتند.

بنابراین برای دستیابی به این سوخت جدید تلاش کرد ، و کشورهای غربی، ایران را به ‌عنوان نخستین اولویت برخورداری از انرژی اتمی در منطقه خاورمیانه اعلام کردند و در کوتاهترین مدت، نخستین پروژه عملیاتی فناوری هسته‌ای در بوشهر توسط کارشناسان آلمانی با پشتیبانی آمریکا کلید خورد.

نخستین کشوری که ایران را به دستیابی به فناوری هسته‌ای ترغیب و این تکنولوژی را به ایران منتقل کرد (ایالات متحده آمریکا)، نخستین مخالف امروزی ایران در تحقق فعالیتهای هسته‌ایش، بود.

همان حمایت‌های آشکاری که ایران در سال 1958، به عضویت آژانس بین‌ المللی انرژی اتمی (I.A.E.A) درآمد و ایران در سال 1968، پیمان عدم تکثیر سلاح‌های هسته‌ای (N.P.T) را پذیرفت و در سال 1970، آن را در مجلس شورای ملی به تصویب رساند.

بعد از آن در سال 1974 میلادی، شرکت زیمنس آلمان، بر اساس قراردادی با دولت وقت ایران، ساخت دو راکتور هسته ای 1200 مگاواتی آب سبک را در بوشهر، بندری در جنوب ایران آغاز کرد و کارشناس آلمانی به همراه کارشناسان ایرانی در احداث این نیروگاه که در آن زمان یکی از بزرگترین نیروگاههای اتمی جهان به شمار می رفت، شرکت داشتند.

ایران یک قرارداد چرخه سوخت هسته‌ای 10 ساله قابل تمدید با آمریکا در سال 1974، آلمان غربی در سال 1976 و فرانسه 1977در سال منعقد نمود و کشورهای غربی در این دوره برای ارائه چرخه سوخت هسته‌ای از جمله غنی سازی به ایران با یکدیگر رقابت می‌کردند همان کشورهای که امروزه مخالف دستیابی به برنامه های هسته ای هستند .

فناوری هسته ای

 

انقلاب اسلامی و هزاران افتخار یرای ایران زمین

با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در سال 57 اگرچه آمریکا در ایران پایگاه خود را از دست داد اما دخالت‌ها و توطئه‌های این کشور پایان نداشت.

تلاش آمریکا برای جلوگیری از دستیابی ایران به فناوری هسته‌ای با توجیه برخورداری از منابع نفتی و گازی در حالی ادامه دارد که چهار دهه پیش ایران اولویت یک در خاورمیانه برای استفاده از این فناوری معرفی شده بود و آلمان نیز نیروگاه بوشهر را تقریبا به نیمه رساند.

توطئه‌های آمریکا علیه ایران تا آنجا ادامه یافت که در 20 فروردین 1359 دولتمردان این کشور، رابطه سیاسی خود را با ایران قطع و دست به توطئه‌های نافرجامی علیه انقلاب اسلامی از جمله حمله نظامی به طبس، کودتای نوژه، جنگ تحمیلی، تحریم اقتصادی زدند.

و آمریکا با توجه به نفوذ خود در رسانه ها جهانی همیشه ایران متهم کرده که در فکر ساخت سلاح های کشتارجمعی است اما همگان می دانند این آمریکایی ها بوده اند که دشمنان ایران را به اینگونه سلاح ها تجهیز و آنان را در به کاربردن آن علیه ایران تحریک کردند.

در خصوص مخالفت های آمریکا و رژیم اشغالگر اسرائیل و برخی کشورهای غربی با فعالیت های هسته ای کارشناسان بر این عقیده اند که آمریکا در این زمینه برخورد دوگانه و تبعیض آمیز دارد، و کشورهای غربی دارای انرژی هسته ای، دانش مربوط به غنی سازی اورانیوم را در انحصار خود قرار داده و از دسترسی کشورهای جهان سوم به این فن آوری جلوگیری می کنند و در عین حال همچنان به سکوت حمایت آمیز خود از توسعه زرادخانه اتمی اسراییل ادامه می‌دهند.

با تمام مشکلات و موانع اکنون ایران در حالی وارد سومین سالروز ملی فناوری هسته‌ای خود می‌شود که مطابق قوانین بین‌المللی و پادمان‌های جهانی در این زمینه، عمل کرده است بازرسی آزادانه بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و دوربین‌ها، تمامی دال بر این ادعاست.

فناوری هسته ای

اکنون با دستیابی ایران به دانش هسته ای صلح آمیز به هدف تامین انرژی همه جهان به این باور رسیده اند که امروزه با تمامی موانعی که در راه رسیدن ایران وجود دارد دستیابی به انرژی هسته ای کاری بزرگ تر از ملی شدن نفت است.

دولت و مردم ایران تمامی تلاش را دارند تا ذره ای از حق خود برای دستیابی به انرژی هسته ای کوتاه نیایند چرا که به گفته رهبرشان انرژی هسته ای را یک نیاز و ضرورت و جزیی از پیشرفت علمی ایران می دانند.

باید گفت که برای خود دشمنان نیز مسلم است که ایران بعنوان یکی از امضاءکنندگان پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای یا معاهده "ان پی تی" و طبق مفاد همین پیمان، به عنوان یک کشور عضو، از حق غنی سازی اورانیوم و تولید چرخه سوخت هسته ای برای مقاصد صلح آمیز برخوردار است.

دانشمندان جوان ایران زمین ثابت کردند که ایرانی می تواند و با هوش و ذکاوت بالای خود باردیگر گامی بلند در عرصه های علمی و فناوری برداشته و دانش هسته ای را برای ایران و ایرانی بومی کند و کشور سربلند مان اکنون آمادگی انتقال این دانش صلح آمیز را به کشورهای ازاده سراسر جهان دارد.

 

16 فروردین 91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۹ ، ۱۱:۵۸
فاصله گلناری

حضرت زینب علیهاالسلام در یک نگاه

 

پر رفت و آمدترین خانه «محله بنی‌هاشم» را آوای شادی و سرور در آغوش گرفته بود، موج شعف و لبخند همراه با انتظار، فضای خانه و محله را پر کرده بود. همه برای ولادت سومین نوه عزیز پیامبر لحظه‌شماری می‌کردند، و دل خوش می‌داشتند که «مولود فاطمه» را در آغوش بفشارند و گل بوسه‌های محبت را بر گونه‌های عطر آگینش نثار گردانند.

پس از یک سکوت تقریباً کوتاه، موج شادی در فضا اوج گرفت، و همه با خبر شدند که از دامن زهرا علیهاالسلام، دختر بزرگواری چهره به‌جهان گشوده است.

جد اعلای پدر و مادری زینب(ع)، عبدالمطلّب بن هاشم است که، امین کعبه، سقّای حجّاج و مهماندار خانه خدا بوده، و خداوند او را از شرّ سپاه فیل سوار ابرهه که از حبشه برای خراب کردن خانه خدا آمده بودند حفظ کرد. او هرگز به بت‌پرستی نزدیک نشد.

آری، در پنجم جمادی‌الاولی سال پنجم هجرت، مطابق با 627 میلادی، دختر فاطمه علیهاالسلام متولد شد. (1) مادر، سومین فرزند خود را به دنیا آورد، و پدر نیز خود را به زینت «زینب» آراست.

رسم خانواده‌ علی(ع) و زهرا(ع) این بود که نام‌گذاری نوزاد خود را به‌بزرگِ خانواده واگذار می‌کردند، امّا وقتی این نوزاد زهرا چشم به‌جهان گشود، بزرگ خانواده یعنی پیغمبر(ص) در مسافرت بود، و آنان چند روزی صبر کردند تا پیامبر از مسافرت آمد، و همین که مژده ولادت دختر فاطمه(ع) را شنید، در اولین فرصت به خانه فاطمه(ع) رفت، و نوزاد را طلب نمود و او را در آغوش خود فشرد و بوسه‌ها به گونه‌اش افکند. و نام کودک را زینب نهاد.

کلمه‌ «زینب» از دو بخش «زین» یعنی زینت و «اَب» یعنی پدر ترکیب یافته است، و زینب یعنی زینت بابا.

یا زینب

مادر زینب علیهاالسلام

مادر زینب، فاطمه زهراست- محبوب‌ترین دختران پیامبر نزد آن بزرگوار- کسی که از نقطه نظر خلقت و خصلت شبیه‌ترین افراد به پیغمبر است و خداوند به او امتیازاتی بخشیده، کسی که حلقه‌ پیوند رسالت و امامت است و از دامن پاک او، درخت سلاله‌ پیامبر شاخه و برگ می رویاند، و میوه‌های شیرین اهل بیت(ع) را به بوستان تاریخ تقدیم می‌دارد.

کلمه‌ «زینب» از دو بخش «زین» یعنی زینت و «اَب» یعنی پدر ترکیب یافته است، و زینب یعنی زینت بابا.

آری، مادر زینب(ع) فاطمه است، پاره تن پیامبر، آن که خشنودی او به خشنودی پیغمبر(ص) وابسته است، آن که اگر خشمناک شود، پیغمبر(ص) هم غضبناک می‌گردد، آن بانوی دانشمند و با بصیرت، عابد و زاهد، مبارز و مجاهد، دلسوز و فداکار، مقاوم و سرسخت در برابر کجی‌ها و در یک سخن همانطور که حبیب خدا و رسول‌الله(ص) فرموده: « سیّدة نساء العالمین.»(2)

فاطمه(ع) از هر جهت، سالار و سرآمد همه بانوان جهانیان است.

 

پدر زینب علیهاالسلام

پدر زینب، علی بن ابیطالب(ع) - پسرعمو و وصّی رسول خدا - اولین کسی است که در کودکی به پیامبر ایمان آورد و اسلام را پذیرفت. او در میان «قبیله‌ قریش» شجاع‌ترین، دانشمندترین و جوانمردترین افراد بود.

آری، علی بن ابیطالب پدر زینب در قضاوت و زهد، در سخاوت و پرهیزکاری، در اصالت و بزرگواری، و در مقام بلند ایمان و شرافت، بلند‌مقام‌ترین یاران پیامبر و امت اسلام است.

و چرا سخن خود پیامبر(ص) را در باره علی(ع) زمزمه نکنیم و کلام آن بزرگوار پس از پیوند ازدواج او با فاطمه(ع) را که برای دفع وسوسه‌های کارشکنان، خطاب به فاطمه بیان فرمود، مد‌ نظر نداشته باشیم؟

پیغمبر(ص) به فاطمه فرمود:

«زوجتک خیر امّتی، اعلمهم علما، و افضلهم حلماً، و اولهم سلماً.»(3)

دخترم! مطمئن باش که تو را به ازدواج کسی درآورده‌ام که، بهترین افراد امت من است، زیرا از لحاظ دانش از همه عالم‌تر، و در قلمرو حلم و پایداری از دیگران مقاوم‌تر است، و به هر حال علی(ع) اولین مردی است که ایمان آورد، و در برابر خدا و اسلام تسلیم شد.

 

جدّ و جده مادری

جدّ مادری زینب(ع) محمد رسول‌الله، و خانم‌الانبیاء است، و جدّه مادری او «خدیجه بنت خویلد» می‌باشد. خدیجه ام‌المؤمنین، یعنی همسر پیامبر و مادر همه اهل ایمان است. تاریخ درباره او گواهی می دهد:

«هی اوّل امراة تزّوجها، و اوّل خلق الله اسلم باجماع‌ المسلمین، لم یتقدّمها رجل ولا امراة، کانت یذعی فی الجاهلیّة الطّاهرة.»(4)؛ خدیجه اولین زنی است که پیغمبر(ص) با او ازدواج کرد، و به اتفاق نظر همه مسلمانان، اولین انسانی است از زنان، که در برابر پیغمبر تسلیم شد و ایمان آورد، و در روزگار جاهلیت هم، طاهره، یعنی زن پاک و مقدس، نامیده می‌شد.

مادر زینب(ع) فاطمه است، پاره تن پیامبر، آن که خشنودی او به خشنودی پیغمبر(ص) وابسته است، آن که اگر خشمناک شود، پیغمبر(ص) هم غضبناک می‌گردد، آن بانوی دانشمند و با بصیرت، عابد و زاهد، مبارز و مجاهد، دلسوز و فداکار، مقاوم و سرسخت در برابر کجی‌ها و در یک سخن همانطور که حبیب خدا و رسول‌الله(ص) فرموده: « سیّدة نساء العالمین»؛ فاطمه(ع) از هر جهت، سالار و سرآمد همه بانوان جهانیان است.

پیامبر عالیقدر اسلام هم فرموده است:

«بهترین زنان جهانیان: مریم دختر عمران ، آسیه دختر مزاحم، خدیجه دختر خویلد، و فاطمه(ع) دختر محمّد است.»(5)

تاریخ هم درباره «خدیجه کبری» گواهی می‌دهد:

«کانت خدیجة وزیرة صدق علی‌الاسلام، کان یسکن الیها.»(6)؛ خدیجه پیوسته وزیر و پشتیبان و کمک‌‌کار صادق و درستکاری برای اسلام و پیامبر بود، و به‌هنگام مشکلات و کارشکنی‌های دشمنان برای رسول خدا، مایه‌ سکون و آرامش قلب او محسوب می‌شد.

 

جدّه پدری زینب

جدّه پدری زینب کبری، فاطمه، دختر «اسد ‌بن هاشم بن بعد مناف» که همسر «ابوطالب» عموی رسول خدا(ص) و مادر علی(ع)، طالب، عقیل و جعفر، است. فاطمه نخستین زن از «بنی هاشم» است که به همسری مردی از بنی هاشم درآمد، و نیز اولین زن هاشمی است که برای مرد هاشمی فرزند زایید، و هم اولین زن هاشمی است که فرزند وی خلیفه اسلام گردید.

فاطمه در مکّه به‌حضور پیامبر رسید، و اسلام آورد، و سپس به «مدینه» هجرت کرد، و به‌خاطر محبّت‌ها و فداکاری‌هایی که در حق رسول خدا روا داشته، آنقدر مورد احترام و تکریم پیغمبر(ص) واقع شد که، وقتی در مدینه از دنیا می‌رفت، پیامبر را وصیّ خود قرار داد، و آن حضرت هم وصیّت فاطمه را پذیرفت و آنگاه بر جنازه او نماز خواند، و در قبر گذارد، و پیوسته از فاطمه با خیر و نیکی یاد می‌کرد. (7)

جدّ پدری زینب(ع)

ابوطالب بن عبدالمطلب که نام او «عمران» گفته شده، عموی بزرگوار پیغمبر اسلام، و جدّ پدری زینب کبری است، بلکه باید ابوطالب را پدر پیامبر دانست، زیرا وقتی مادر پیغمبر، ایشان را باردار بود، عبدالله پدر بزرگوار او از دنیا رفت، عبدالمطلب جد پیامبر هم در حالی که نوه‌اش هفت‌ساله بود، چشم از جهان فرو بست، و در نتیجه نگهداری و پرستاری پیغمبر به عهده ابوطالب قرار گرفت، و او در این راه نهایت مراقبت و فداکاری را به خرج داد.

جد اعلای زینب(ع)

جد اعلای پدر و مادری زینب(ع)، عبدالمطلّب بن هاشم است که، امین کعبه، سقّای حجّاج و مهماندار خانه خدا بوده، و خداوند او را از شرّ سپاه فیل سوار ابرهه که از حبشه برای خراب کردن خانه خدا آمده بودند حفظ کرد.(8) او هرگز به بت‌پرستی نزدیک نشد.
 

یا که خدا به خلق پیمبر نمیدهد/یاگردهد پیمبر ابتر نمیدهد
دختردراین قبیله تجلی کوثر است/بیخودخدابه فاطمه(س)دختر نمیدهد
زینب(س)عفیفه ای است که در راه عفتش/عباس(ع)میدهد نخ معجر نمیدهد
میلاد حضرت زینب(س)مبارکباد.

* * * * * *

ز بیت مرتضی (ع) شاه ولایت اختری سر زد
که از نور رخش، ارض و سما را زیب و زیور زد
بود میلاد زینب (س) آنکه اندر روز میلادش
در آغوش حسینش خنده بر روی برادر زد
* * * * * *
بلبل طبعم غزل خوان در ثنای زینب است
مرغ روحم پرزنان اندر هوای زینب است
.
.
.
میلاد زینب کبری(س) الگوی حیا و عفت و فداکاری مبارک باد.
* * * * * *
شب میلاد دختر زهراست/ هر کجا بنگری شعف برپاست
خانه مصطفی شده گلشن/ دیده مرتضی شده روشن
مونس و یار مجتبی آمد/ حامی شاه کربلا آمد
...
*میلاد نور مبارک* 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 
نه تنها زینب از دین یاوری کرد
به همت کاروان را رهبری کرد
به دوران اسارت با یتیمان
نوازشها به مهر مادری کرد
*میلاد الگوی پرستاران و روز پرستار، مبارک باد*
  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
*ولادت حضرت زینب کبری و روز پرستار بر شما مبارکباد* 

 

روز پرستار 
روز پرستار

 

نویسنده : عبداللطیف نظری

 

شعاعی از ملکوت

لایه‏های سنگین حزن بر دل بیمار فرو می‏نشیند. چشم‏های بی رمق او درد را فریاد می‏کشند. در این لحظات، تنها سایه پرستار است که بیمار را در مسیر پرفراز و نشیب بیماری قوت می‏بخشد. پرستار حرفی از کلام خداوند است، شعاعی از ملکوت پر حشمت است و تابشی از زیبایی انسان. پس پرستاری را قدر بدانیم و پرستاران را گرامی بداریم.

فقه پرستاری

امروزه پرستاری جنبه‏های تخصصی و روان شناختی پیدا کرده است و دانشکده‏های پرستاری در سرتاسر جهان شکل گرفته‏اند. اما باید اذعان نمود که همچنان بخشی از چهره زیبای پرستاری زیر سایه سنگین بی‏توجهی یا جهل، کدر و ناشناخته مانده است و اسلام که دینی همه جانبه‏نگر است ما را با این زوایا آشنا می‏کند. اگر «فقه پرستاری» جمع‏آوری و ترویج شود، انگیزه‏های معنوی در دل پرستاران بیدارتر می‏شود. اسلام با ریزبینی و موشکافی عمل به احکامی را سفارش می‏کند که بیمار را در سلامتی جسم و روح یاری می‏رساند. امید که فقه پرستاری در دانشکده‏های پرستاری جایگاهی مناسب و به‏سزا پیدا کند و ابعاد مختلف آن برای مردم، به‏ویژه پرستاران زحمت‏کش، بیش از پیش روشن شود.

هدایت بیمار

در بیمارستان، خودخواهی‏ها و سرکشی‏ها فرو می‏نشینند، و روح بیمار فرصت می‏یابد تا زندگی را از زاویه درد و رنج تجربه کند؛ دل بیمار اجازه می‏دهد تا کبوتران عبرت بر دامانش بنشینند و آدمی به تفکر فرو رود. پرستار که مونس تنهایی‏ها، رنج‏ها و تحولات روحی بیمار است، باید در این لحظات کم‏یاب دست بیمار را بگیرد و او را در رجعت به خویشتن یاری رساند؛ در اعماق روح خسته بیمار نفوذ کند و دانه مهرحق را در جانش بنشاند.

دلداری دادن به مریض

بیمار با اوضاع سختی دست و پنجه نرم می‏کند: تلخی دارو، سختی تنهایی، فشار درد و مانند آن. در این وضعیت گاهی بیمار خود را می‏بازد و تصویر سلامتی‏اش را در آینه آینده مبهم می‏بیند و از خود می‏پرسد: «آیا شفا پیدا می‏کنم؟» این‏جاست که اگر امید خود را باز نیابد ممکن است اصلاً به بهبود نرسد. اسلام در زمینه تقویت روحیه بیمار سفارش می‏کند. مسلما پرستاران از مخاطبان اصلی این سفارش‏ها هستند. یکی از آنها امیدوار کردن بیماران به بازیافتن تندرستی است؛ چرا که این امر،روح آنان را شادمان می‏کند و طراوت جسمی را برایشان به ارمغان می‏آورد. از پیامبر گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم نقل شده که فرمود: «هنگامی که بر بیمار وارد شدید او را به زنده ماندن امیدوار کنید. این سخن، هرچند قضا را رد نمی‏کند، روح را شادمان می‏کند».

پرستار

تلاش در برآوردنِ نیاز مریض

یکی از وظایف پرستاران، برآوردن نیازهای فوری بیمار است. این موضوع در اسلام بسیار سفارش شده و پیشوایانِ معصومِ ما بر آن تأکید فراوان کرده‏اند. رسول مکرّم اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم برآوردن حاجت بیمار را موجب آمرزش گناهان دانسته، می‏فرمایند: «کسی که در رفع حاجت مریض تلاش کند گناهان او فرو می‏ریزد؛ خواه حاجت او را برآورد و خواه از عهده آن بر نیاید». مرحوم محدّث نوری که از علمای بزرگ تشیع است در کتاب مستدرک‏الوسائل بابی تحت عنوان «استحباب تلاش در بر آوردن حاجت بیمار» تدوین کرده است و در آن‏جا می‏گوید: «این تلاش نسبت به بیماری که از خویشان است استحباب بیشتری دارد».

عبرت‏آموزی

بیماری آینه‏ای است که چهره دیگر زندگی را نشان می‏دهد. پرستار می‏تواند ابعاد این زندگی را شفاف‏تر از دیگران نظاره کند. او باید از حال‏وروز پریشان بیمار عبرت آموزد و از دیدن درد و رنج او درس گیرد. پیشوای اول شیعیان حضرت علی علیه‏السلام می‏فرماید: «چه بسیار کسان که با دست خود از آنان پرستاری می‏کردی برای آنان شفا می‏طلبیدی و از پزشکان برایشان دارو می‏گرفتی، ولی دواهای تو به حالشان نفعی نبخشید».

یاری رساندن به بیمار در گزاردنِ اعمال عبادی

عبادت روح زندگی، ارتباط درست آفریده با آفریننده، و مایه حیات و کمال انسان است. به راستی چه کسی جز او فریادرس است؟ تنها اوست که باید در برابرش زانو زد، به رکوع رفت و پیشانی بر خاک سود. بیماری هرچند بیمار را به خدا نزدیک می‏کند، گاهی به جا آوردنِ اعمال عبادی را برایش دشوار یا ناممکن می‏سازد. پرستار می‏تواند بیمار را در گزاردنِ این اعمال یا تهیه مقدمات آن یاری رساند.

پرهیز از عصبانی کردن مریض

مریض در غم و رنجی فراوان دست و پا می‏زند، از این‏رو، سزاوار نیست با آزردنِ او بار اندوهش را بیشتر کنیم. از رسول گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم نقل شده که فرمودند: «بیمار را اذیت نکنید و بر او فشار وارد نکنید». بنابراین باید از قراردادن مریض در تنگناهای رسوم و آداب اجتماعیِ زاید پرهیز کنیم و از کارهایی چون نشستن طولانی نزد مریض و پرسش زیاد که باعث اذیت وی می‏شود، دوری گزینیم. پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم فرمودند: «در پرسش از مریض به پروپای او مپیچ؛ بلکه به دوحرف بسنده کن».

درخواست دعا از بیمار

دعای بیمار در حق عیادت کننده و پرستار مستجاب می‏شود، همان‏طور که نفرین او چنین است. از این روی شایسته است پرستار از بیمار طلب دعا نماید. همان‏طور که لازم است از کاری که ممکن است او را خشمگین و وادار به نفرین کند، بپرهیزد.

نشستن کنار تخت بیمار

پرستاری از شغل‏های بسیار ظریف و پرمسئولیت و در عین حال پرارج است. بر پرستار است که بیمار را بر خوردن غذا مجبور نسازد، چیزی نزد وی نخورد، و هنگام خواب او، مراعات حالش را بکند. کوشش برای این‏که بیمار خوابی آرام داشته باشد، در دین مبین اسلام و گفتار پیشوایان معصوم علیه‏السلام سفارش شده است. هم‏چنین شایسته است پرستار، در کنار تخت بیمار بنشیند و او را دلجویی دهد. پیامبر گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم فرمودند: «کسی که به دیدارِ مریض رفته است، زمانی که کنار او می‏نشیند، رحمت الهی او را فرا می‏گیرد».

روز پرستار

 

پرستار کربلا

در عظمت و شرافت پرستاری همین بس که حضرت زینب علیهاالسلام مدتی از عمر خود را پرستار یادگارِ آخرین برگزیده خدا بوده است. کودکان بی سرپرست و بیماری که وی عهده‏دار مراقبت از آنان بود، نیاز شدید به عطوفت، محبت و سرپرستی داشتند. پس از واقعه کربلا، حضرت سجاد علیه‏السلام سخت مریض، و کودکان، بی‏سرپرست و یتیم شده بودند و از نظر غذا، آب و امکانات در مضیقه قرار داشتند و در این حال به پرستار و سرپرست نیاز داشتند که این مسئولیت را حضرت زینب علیهاالسلام عهده‏دار بودند. امام سجاد علیه‏السلام فرمود: «من در شبی که پدرم فردای آن کشته شد نشسته بودم و عمه‏ام زینب نزد من بود و از من پرستاری می‏کرد». در جای دیگر فرمود: «در سفر اسیران از کوفه تا شام، مشاهده کردم که عمه‏ام زینب گاهی غذای خود را بین کودکان تقسیم می‏فرمود و خود از شدت گرسنگی و ضعف، نماز شب را نشسته به‏جا می‏آوردند».

پرستاری و اقتدا به زینب کبری علیهاالسلام 

بی‏تردید، صفات و ویژگی‏های شاخصِ حیاتِ زینب کبری علیهاالسلام برای همه امت اسلامی، خصوصا بانوان مسلمان سرمشق است و می‏تواند زمینه‏ساز تحول روحی در همه، به ویژه گروه زحمت‏کش و شریف پرستاران باشد. بنابراین پرستار باید ویژگی‏هایی نظیر پیشوای خود حضرت زینب علیهاالسلام داشته باشد. ایثار، گوش دادن به درد دل بیمار و تسکین آلام روحی او و آرامش خاطر دادن به بیمار از جمله صفاتی است که باید پرستاران عزیز آنها را مراعات کنند. پرستار باید از خلق و خوی پسندیده و شهامت و از خودگذشتگی لازم برخوردار باشد تا بتواند همدم و هم‏راز بیمار شود و مایه خیر و برکت برای وی باشد.

پرستار در نگاه امام

حضرت امام خمینی رحمه‏الله پرستاری را شغل بسیار ارزشمندی دانسته، چنین می‏فرمایند: «من یک کلمه راجع به این اطبا و بهیاران و پرستاران... عرض دارم... و آن این است که طبابت و پرستاری و خدمت به این بیمارانی که در این بیمارستان‏ها خوابیده‏اند یک خدمت بسیار مشکل، لکن بسیار ارزنده است. پرستاریِ مریض بسیار مشکل است و پرستاری خوب، بسیار ارزشمند...، در ادارات باید همه، کار صحیح انجام بدهند و کار صحیحِ همه ارزش دارد، لکن در بیمارستان‏ها یک ویژگی خاصی دارد. سر و کار با یک عده‏ای دارید شما و خصوصا پرستارها که اینها بیمارند، دل‏شکسته‏اند، محتاج به پرستاری روحی دارند، محتاج به آرامش روحی دارند. شما با این مریض‏ها، با این بیمارها هرچه محبت بکنید و هرچه پرستاریِ مادرانه و خواهرانه و برادرانه و پدرانه بکنید، این در روحیه بیمار مؤثر است و بر خوب شدن، [و] وسعت خوب شدن بیماران نیز مؤثر است و در بارگاه خدای تبارک و تعالی خدمت به این جمعیّت، خدمت به این بندگان خدا، بسیار ارزشمند است».

مسئولیت پرستار در کلام امام رحمه‏الله 

حضرت امام خمینی رحمه‏الله بر اسلامی بودن بیمارستان‏ها تأکید فراوان داشت. آن فرزانه ضمن آن‏که فعالیت‏های شبانه‏روزی پرستاران را خدمت بسیار بزرگ و ارزشمندی می‏دانست، همواره آنان را به پایبندی به ارزش‏ها و اعمال اسلامی توصیه می‏نمودند. ایشان خطاب به پرستاران سراسر کشور فرمودند: «باید خیلی توجه داشته باشید به این‏که هم وضع بیمارستان‏ها وضع اسلامی باشد و هم رفتارتان با این مرضی و با این معلولین و با این بیمارها یک وضع مادرانه و خواهرانه... باشد. بسیار کار مشکل و ارزشمندی است و بسیار پرمسئولیت. بنابراین سفارش من، تمنای من از... پرستاران سرتاسر کشور... این است که با تمام قوا کوشش کنید که اعمال شما اعمال اسلامی باشد و رفتار شما با مریض رفتار خوب باشد و رفتار انسانی ـ اسلامی باشد. خداوند تبارک و تعالی به شماها... اجر عنایت کند و اجر آن زن‏هایی که در صدر اسلام برای پرستاریِ لشکر اسلام می‏رفتند، انشاء اللّه در نامه اعمال شما هم نوشته بشود».

پیشینه پرستاری در اسلام

پرستاری در فرهنگ اسلامی پیشینه‏ای بسیار دیرین دارد و تاریخ آن به صدر اسلام بر می‏گردد. در جنگ‏های مسلمانان، بانوان خاندان پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و زنان مسلمان در پرستاری شرکت می‏کردند. پرستار شخص پیامبر در جنگ احد، حضرت فاطمه علیهاالسلام بود که برای بند آوردن خون زخم آن حضرت تلاش بسیار کرد. در همین جنگ، نُسَیبه، دختر کعب، زخم مجروحان را می‏بست و به آنان آب و آذوقه می‏رساند. در صدر اسلام پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم بعضی از زنان را برای مداوای مجروحان به جبهه جنگ می‏برد و از اَنفال به آنان می‏بخشید. در جنگ خیبر حدود بیست بانوی مسلمان حضور داشتند که از جمله آنان اُمّ سَلَمه همسر پیامبر، ام عماره دختر کَعب، صفیه دختر عبدالمطلب، ام سلیم و ام منیع را می‏توان نام برد. هم‏چنین در جنگ خندق، رُفیده از بانوان انصار در خیمه‏ای در مسجد، از زخمی‏ها پرستاری می‏کرد.

شکوه شیرزن کربلا

ای زینب؛ ای آینه فاطمه‏نما؛ ای تندیس صبر و وفا؛ ای چکیده فضیلت‏ها؛ ای عصاره خوبی‏ها؛ زاد روز تو میلاد عفاف و شهامت است و خاطره حماسه آفرینی‏هایت، زینت بخش تاریخ کربلا. تو آموزگار جهاد و صبوری و حیا و عفّتی. تو بودی که موج خون‏های کربلا را فراتر از آن دشت سرخ، تا ساحل بیداری ملّت‏ها رساندی. تو بودی که با اسارت‏آزادی‏بخش خویش، سند جنایت آل امیّه را به همگان نشان دادی و کتاب شهادت را تفسیر کردی و پیام‏رسان خون‏های عاشورا شدی. تو هنوز هم به تاریخ بشریت درس آزادگی و جهاد می‏دهی. هنوز هم زنان و دختران ما به آموختن حجاب و عفاف از زبان تو محتاجند. کدام دل است که مهر تو را نداشته باشد؟ کدام بانوی نجیب و باعفاف است که در پاکدامنی و تدیّن، وامدار تو نباشد؟ کدام خانواده جانباز است که از تو، راه و رسم پرستاری و فداکاری نیاموزد؟ کدام مادر شهید و خواهر شهید است که شکوه صبر و طاقت تو را، آرام‏بخش دل داغدار خویش نسازد؟ نامت، همواره درس‏آموز، و یادت همیشه الهام‏بخش عزت و شرف باد.

روز پرستار

سالهاست که در کشور ما ، روز میلاد دختری از خاندان امامت و رسالت ، یادگار فاطمه (س) و یادآور علی (ع) ، زینب کبری (س) به نام روز پرستار نامیده و گرامی داشته می شود ، در طی این سالها با فرا رسیدن روز میلاد حضرت زینب و روز پرستار به پرستاران هدیه یا هدایایی اعطا می شود و هر نهاد ، وزارتخانه ، بیمارستان یا مجتمع درمانی ، پرستار یا پرستارانی را به عنوان پرستار نمونه معرفی می کنند و بنا به  رسم مالوف ونانوشته کشورمان ، پرستاران را با کوله بار مشکلات حرفه ایی اشان تنها می گذارند؛ تا سال آینده و تنها برای یک روز ، دوباره وجدان جمعی به خاطر آورد و با تقدیری و هدیه ایی مراسم را با اتمام برساند . گویی این روزها در تاریخ رویدادهای کشورمان تنها از این رو نهاده شده تا مسئولیت مسئولان ، پاسخگویی آنان و توجه مردم به جای مداومت در طول سال به یک روز در سال محدود شود . و این در حالی است که مسئولان و مردم دیدگان خود را بر روی جان فشانی ها ، زحمات و ایثارگری های پرستاران بسته اند . تبیان به مناسبت روز پرستار گفتگویی را با جمعی از پرستاران مجتمع درمانی امام خمینی ترتیب داده که در زیر می خوانید . ما سخنان از دل برآمده پرستاران را روایتگریم  ، ما بازگو کننده سخنان جمعی هستیم که جایگاه و منزلتشان را خداوند ستوده ، چه اینان جان و زندگی انسان را حفاظت می کنند : " آنکه انسانی را نجات دهد گویی تمام بشریت را نجات داده است ."

در ابتدای این گفتگو و در بررسی شرایط کاری پرستاران نسبت تعداد پرستاران به بیماران را جویا شدیم ، یکی از پرستاران شرکت کننده در این گقتگو در این باره گفت : مجموع آمار نشان می دهد که کشور به 250 هزار پرستار نیازدارد ولی در حال حاضر100 هزار پرستار در کل کشور وجود دارد ، یعنی 150 هزار پرستار کم داریم؛در نتیجه باید تمام پرستاران شاغل این کمبود را به نوعی جبران کنند و این میزان کمبود پرستار و فشار ناشی از آن را دیگر پرستاران تحمل می کنند. یکی دیگر از پرستاران در ادامه افزود :  تعداد بیمارانی که یک پرستار موظف به مراقبت از آنان است در هر بخش متفاوت است در بعضی از بخش ها در شیفت های عصر و شب به ازاء چهل بیمار، 2 پرستاروجود دارد  و گاه پیش می آید که از مجموع این 20 بیماری که پرستار شیفت عصر و شب مراقبت از آنان را به عهده دارد 6 بیمارتازه از اطاق عمل به بخش منتقل شده اند و نیاز به مراقبت بیشتری دارند . از سوی دیگر تعداد پرستار و بیمار بستگی به سیستم ارائه مراقبت دارد که در هر بخش با بخش دیگر متفاوت است ولی الان به دلیل کمبود پرستار یک بخش که نیاز به 4 پرستار دارد با دو پرستار اداره می شود و این وضعیت به طور خاص بر پرستار فشار می آورد، چون وجدان کاری و انسانی پرستار اجازه نمی دهد که کیفیت کار را کاهش دهد؛ داروهای بیماران ، تحویل گرفتن بیمار از اطاق عمل و بررسی علائم حیاتی اش ، تعویض پانسمان، نظارت بر کل بخش، وسایل ، آمد و رفت ها ومشکلاتی که این میان پیش می آید،  اینها کارهایی است که یک پرستار انجام می دهد ؛ همه اینها سبب می شود که فشار مضاعف بر پرستار وارد آید و وقتی پرستار محل کارش را ترک می کند کاملاً تخلیه انرژی شود چرا که تمام انرژی و توانش را برای حرفه اش صرف کرده است و برای رسیدگی به خانه و زندگی اش انرژی ندارد. این پرستار پرتوان در ادامه گفت : پرستاران هیچگاه از کارشان کم نمی کنند ولی این وضعیت نابرابر تعداد پرستار و بیمار که به هیچ وجه قابل توجیه نیست در هیچ جا لحاظ نمی شود.

در ادامه مشکلات حرفه ایی پرستاران را جویا شدیم ، یکی دیگر از پرستاران شرکت کننده در این گفتگو در این باره گفت : همه ما به نوعی دچار بیماری های خاص هستیم. اصلاً  بیایند آمار بگیرند که چند نفر از پرستاران خانم مبتلا به دردهای مفصلی اعم از زانو درد و دردهای کمر هستند. و این آمار را با آمار مشابه بین حرفه های دیگر مقایسه کنند (مثلاً با خانم های کارمند) این مشکل خاص پرستاران پر سابقه نیست ، تمام پرستارانی که حتی سابقه کار آنها بین 5 تا 15 سال است دچار این مشکل هستند. امروزه وضعیت بخش ها با سالهای گذشته قابل مقایسه نیست رشد جمعیت ، اقسام بیماری های مختلف که گاه  شدیدتر، ناشناخته تر و حتی خطرناکترند، به عنوان مثال  تا چند سال پیش ایدز و یا هپاتیت وجود نداشت ولی الان یک مشکل عمده است)،  تعداد زیاد بیمار، فشار کاری زیاد، کمبود پرسنل و کمی حقوق از دیگر مشکلات ماست ، با توجه به سطح بالای تورم و گرانی، توازنی میان در آمد پرستاران و مخارج آنها وجود ندارد ، به خصوص  مشکلات آقایان این حرفه زیاد است آنها اصلاً خانواده شان را نمی توانند ببینند. این مسائل به لحاظ کمی و کیفی باعث استرس می شود و شرایط را برای پرستار مشکل می کند.

پرستار سخت کوش دیگری درباره مطالبات و انتظارات پرستاران گفت:

مطالبات و انتظارات پرستاران در مقایسه با امتیازات کارمندان دیگر ارگان ها روشن می شود، اگر پرستاران را با  فارغ التحصیلان رشته های دیگر که گاه رشته تحصیلی آنها آسانتر بوده و مسئولیت پرستاران را هم ندارند یعنی به طورمستقیم با جان مردم در تماس نیستند ، در مواجهه با بیماران عفونی و در معرض خطر ابتلا به این بیماریها قرار ندارند ، سیستم ایمنی بدنشان از پرستاران قوی تر است ، ( چرا که سیستم ایمنی بدن پرستاران  در تماس با بیماران مختلف مبتلا به هپاتیتC، هپاتیتS،HIV ، به طور طبیعی کاهش می یابد)، مقایسه کنیم ، می بینیم که پرستاران علیرغم کار سخت و پرخطر از امکانات و امتیازات کمتری نسبت به آنها برخوردارند . وی در ادامه افزود : ولی کاش حداقل برای پرستاران انگیزه ایجاد می کردند؛ هدیه روز زن به ما تعلق نمی گیرد حتی دریغ از یک کارت تبریک برای این روز  و یا هدیه روز پرستار را به صورت اقساط به پرستاران می دهند.این بدان معناست که هنوز جایگاه واقعی پرستار شناخته نشده است. اینها برای پرستار انگیزه ایجاد می کند ولی نهاد های مسئول از این امر غافلند. خدمات، تسهیلات ، بن های غیر نقدی و نقد ی که به پرستاران اعطا می شود واقعاً در مقایسه با اینکه این افراد کارشناسان حرفه و رشته خود هستند بسیار اندک است. وی در توضیح این مطلب گفت : به عنوان مثال هر اداره ای ، تعاونی مسکن فعال دارد. ولی برای پرستاران این مجتمع در شهرک واوان آپارتمان ساخته اند. در کشورهای خارجی پرستاری پس از کار معدن جزء سخت ترین مشاغل است و به دلیل سختی و حساسیت کار ، بالاترین پایه حقوقی را داراهستند. خطرپذیری این شغل بسیار بالاست. پرستاران حتی در مقایسه با پزشکان مدت زمان بیشتری را با بیمار سپری می کنند.

یکی دیگر از خانمهای شرکت کننده دراین گفتگو یکی از موارد تبعیض میان کادر درمان را چنین ذکر کرد :  تفاوتی فاحشی میان فرصت های آموزشی پرستاران و پزشکان است. هر ساله به چندین پزشک فرصت های مطالعات کوتاه مدت و بلند مدت می دهند ولی باید پرسید  چند در صد از بودجه مطالعات – آموزشی وزارت بهداشت به پرستاران اختصاص می یابد ؟ دلیل این مسئله چیست؟ سطح علم پزشکی در کشور ما ، مقالات پژوهشی و تحقیقات در این رشته تفاوت چندانی با کشورهای اروپایی ندارد، ولی متاسفانه این پیشرفت در پزشکی قابل مقایسه با پرستاری نیست ؛ حرفه پرستاری که مکمل پزشکی در بیمارستان است در زمینه فرصت های آموزشی و مطالعاتی مورد غفلت قرار گرفته است و این یکی از معضلات بسیار مهم است که باعث کاهش انگیزه و عقب ماندن سطح علمی پرستاران شده است.

از جمع پرستاران حاضر در این گفتگو سوال شد که چرا غالباً مردم از پرستاران ناراضی اند ؟ یکی از بانوان پرستار در این زمینه گفت : از آنجایی که وظیفه پرستار شناخته شده نیست توقعات بیمار و یا همراهانش بی اندازه است و  به شغل پرستارمربوط نیست. تمام مسائل جانبی بیمارستان را از ما مطالبه می کنند اگر محیط کثیف است ،اگر تجهیزات کم است، اگر پزشک دیر می آید، اگر غذا مشکل دارد از چشم پرستار می بینند. اگر کار خوب انجام گیرد بیمار از پرستار تشکر نمی کند و تنها پزشک را مسئول حسن انجام کار می داند . در صورتی که در تمام مواقع بحرانی این پرستاراست که فداکارانه در سرکار خود حاضر می شود. در زمان انقلاب ، در ایام جنگ ، مواقع بحرانی زلزله ، پرستار شیفت دوبل  و یا 24 ساعت سرکارمی آمد و هیچ توقع تقدیر و تشکر هم نداشت.وی در ادامه افزود : رسانه ها باید درباره حرفه پرستاری اطلاعات کسب کنند و صرفاً در روز پرستار با این قشر همراه نشوند. باید به طور مداوم مسائل مطرح شود، و رسانه مسائل و مشکلات پرستاران را درک و پی گیری کنند، و شناخت کافی از حرفه پرستاری به جامعه انتقال دهند. وی دراین باره افزود : ما پرستاران نیازمند ترحم جامعه نیستیم. ما می خواهیم واقعیت حرفه ایی ما مطرح و بررسی شود نه اینکه از پرستار یک داستان اشک آلود بسازند.

 

فروردین91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۹ ، ۱۱:۵۴
فاصله گلناری

قصیده بهاریه انتظار

 

آمد بهـــــار و بــــوستان شد رشک فردوس بـــرین          گلهـــــا شکفتــــــه در چمن، چون روى یار نازنین

گسترده، بــــــاد جانفــــزا، فرش زمرّد بى شُمــر            افشـــــــــانده، ابـــــر پرعطا بیرون ز حد، دُرِّ ثمین

از ارغـــــــــوان و یاسمن، طرف چمن شد پرنیــان            وَز اُقحـــــــــوان و نسترن، سطح دَمَن دیباى چین

از لادن و میمـــــون رسد، هر لحظه بوى جانفـــزا            وَز ســـــــورى و نعمان وزد، هر دم شمیم عنبرین

از سنبل و نرگس، جهــــان باشد به مانند جنــان            وز ســـــوسن و نسرین، زمین چون روضه خُلدبرین

از فرط لاله، بـــــــــــوستان گشتـــه به از بـاغ اِرَم            وز فیض ژالــــــــه، گلسِتان رشک نگارستان چین

از قمرى و کبک و هــــــزار، آیــــــد نواى ارغنـــون            وز سیــــــره و کــــوکـــو و سار، آواز چنگ راستین

از شـــــارک و تــوکا رسد، هر لحظه صوتى دلـربا            وز بـــــــــــوالملیح و فاخته، هر دم نوایى دلنشین

بر شاخ باشد زند خوان، هر شام چون رامشگران            ورشـــــان به سان موبدان، هر صبح با صوت حزین

یک ســـو نــواى بلبلان، یک سو گل و ریحان و بان           یک سو نسیم خوش وزان، یک سو روان ماء معین

شد مــــوسم عیش و طرب، بگذشت هنگام کرب           جــــــــــــام مى گلگون طلب، از گلعذارى مه جبین

قدّش چـــو سرو بـــوستان، خدّش به رنگ ارغوان            بویش چو بوى ضیمران، جسمش چو برگ یاسمین

چشمش چـــو چشم آهـــوان، ابروش مانند کمان           آب بقــــــــایش در دهـــــــان، مهرش هویدا از جبین

رویش چـــو روز وصل او، گیتــــى فــــروز و دلگشا           مویش چو شـــــــام هجر من، آشفته و پرتاب و چین

با اینچنین زیبـــــا صنم، باید به بستـــــــان زد قدم          جان فارغ از هر رنج و غم، دل خالى از هر مهر و کین

خــــــاصه کنون کاندر جهان، گردیده مولودى عیان           کـــــز بهــــــــر ذات پا ک آن، شد امتـــزاج ماء و طین

از بهـــــــر تکــــــــریمش میان، بربستـه خیل انبیا            از بهــــــر تعظیمش کمــــــر، خم کرده چرخ هفتمین

مهدى امــــــام منتظـــــــر، نــــو بــــاوه خیرالبشر           خلق دو عالـــــم سر به سر، بر خوان احسانش، نگین

مهــــــر از ضیائش ذرّه اى، بـدر از عطایش بدره‏اى           دریا ز جودش قطره اى، گردون زِ کشتش خوشه چین

مــــــرآت ذات کبـــــــریــــــــا، مشکــــــوة انوار هدا          منظـــــــور بعث انبیــــــــا، مقصــــــــود خلـق عالمین

امرش قضا، حکمش قدر، حُبّش جنان، بغضش سقر         خـــــــاک رهش، زیبــــــــــد اگر بر طُرّه ساید حورِعین

داننـــد قـــــــرآن سر به سر، بابى ز مدحش مختصر          اصحــــــــاب علــــــــم و معرفت، ارباب ایمان و یقین

سلطان دین، شـــــــاه زَمَـــن، مالک رقاب مرد و زن          دارد به امـــــــرِ ذوالمِنَن، روى زمیـــــن زیــــــــر نگین

ذاتش بـــــه امـــــــر دادگــــر، شد منبع فیض بشر            خیــــــل ملایـــــک سر به سر، در بند الطافش رهین

حبّش، سفینــــه نـــــــوح آمد در مَثـــــَل، لیکن اگر           مهـــــــرش نبــــــــودى نوح را، مى بود با طوفان قرین

گــــــر نــــه وجود اقدسش، ظاهر شدى اندر جهان           کامــــــــل نگشتـــــى دین حق، ز امروز تا روز پسین

ایــــــزد به نــــــــامش زد رقم، منشور ختم الاوصیا           چـــــــــونانکه جـــــدّ امجدش، گردید ختم المرسلین

نـــــــوح و خلیل و بــــوالبشر، ادریس و داوود و پسر           از ابــــــر فیضش مُستمـــِد، از کان علمش مستعین

مــــــوسى به کف دارد عصـــا، دربانى‏اش را منتظر            آمـــــــاده بهـــــــر اقتدا، عیســــى به چرخ چارمین

اى خســــرو گـــــــردون فَرَم، لختى نظر کن از کَرَم            کفّــــــــار مستولـــــــى نگر، اسلام مستضعف ببین

نـــــامـــــــوس ایمــــان در خطر، از حیله لامذهبان             خـــــــــون مسلمــــانان هدر، از حمله اعـــــداء دین

ظاهــــــر شــود آن شه اگر، شمشیر حیدر بر کمر             دستـــــــار پیغمبر بـــــه سر، دست خـــدا در آستین

دیـــــــّارى از این ملحــــــدان، باقى نماند در جهان             ایمـــــن شــــــــود روى زمین، از جور و ظلم ظالمین

من گـــر چـــــــه از فرط گنه شرمنده و زارم؛ ولى              شــــــادم کــــه خاکم کرده حق، با آب مهر تو عجین

خــــاصه کنون کز فیض حق، مدحت سرودم آنچنان             کــــــــز خامـــــــــه ریزد بر ورق، جاى مرکّب انگبین

تا چنگـــــل شـــــــــــاهین کند، صید کبوتر در هوا              تا گـــــــرگ باشد در زمیـن، بر گوسفندانْ خشمگین

بـــــــــر روى احبابت شـــــــود، مفتـــوح ابواب ظفر             بـــــر جــــــــان اعدایت رسد، هر دم بلاى سهمگین

تا بــــــــــــاد نــــوروزى وزد، هر ساله اندر بوستان             تا ز ابــــــر آذارى دمــــــــد، ریحـــــان و گل اندر زمین

بــــــــر دشمنان دولتت، هر فصل باشد چون خزان              بــــــــر دوستانت هـــــــر مهى، بادا چو ماه فرودین

عــــــالم شود از مقدمش، خالى ز جهل، از علم پر             چـــــــون شهر قم، از مقــــدم شیخ اجل، میر مهین

ابـــــــــــر عطا، فیض عمیم، بحر سخى، کنز نعیم              کـــــــــان کَرَم "عبدالکریم" پشت و پنـــــاه مسلمین

گنجینــــــه علم سَلَف، سرچشمــــــه فضل خلف              دادش خداوند از شرف، بر کف زمـــــــــام شرع و دین

در ســـــــــایه اش گرد آمده، اعلام دین از هر بلد               بـــــــــر ســــــاحتش آورده رو، طلّاب از هر سرزمین

یا رب به عمـــــر و عزتش، افزاى و جاه و حرمتش               کـــــــاحیا کند از همــــــــــّتش، آیین خیرالمرسلین

اى حضرت صاحب زمان ، اى پادشاه انس و جان                 لطفـــــــــــــى نما بر شیعیان، تایید کن دین مبین!

تـــــــــــوفیق تحصیلم عطا فــــرما و زهد بى ریا                  تا گـــــــــــــــــردم از لطف خدا، از عالِمین عاملین

امام خمینی

 

‏‏غزل هجرت

‏‏آید آن روز که من هجرت از این خانه کنم‏

‏‏از جهان پرزده در شاخ عدم لانه کنم‏

‏‏رسد آن حال که در شمع وجود دلدار‏

‏‏بال و پر سوخته کار شب پروانه کنم‏

‏‏روی از خانقه و صومعه برگردانم‏

‏‏سجده بر خاک در ساقی میخانه کنم‏

‏‏حالی حاصل نشد از موعظۀ صوفی و شیخ‏

‏‏رو به کوی صنعی واله و دیوانه کنم‏

‏‏گیسوی و خال لبت دانه و دامند چسان‏

‏‏مرغ دل فارغ از این دام و از این دانه کنم‏

‏‏شود آیا که از این بتکده بربندم رخت‏

‏‏پرزنان پشت بر این خانۀ بیگانه کنم‏

 

جان جهان

به تو دل بستم و غیر تو کسى نیست مرا    جُز تو اى جان جــــهان، دادرسى نیست مرا

عاشق روى تــوام، اى گل بى مثل و مثال     به خدا، غیر تو هــرگز هــــوسى نیست مرا

بـــا تو هستم، ز تو هرگز نشدم دور؛ ولى      چه توان کرد که بانگ جــــرسى نیست مرا

پــــرده از روى بینداز، به جان تـــــو قســم      غیـــر دیــــدار رخت مـــلتمسى نیست مرا

گر نباشى بـــرم، اى پـــردگى هرجـــــایى      ارزش قدس چـــو بـــال مگسى نیست مرا

مــــده از جنت و از حــــــور و قصورم خبرى      جز رخ دوست نظر سوى کسى نیست مرا

 

6 فروردین 91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۹ ، ۱۱:۴۸
فاصله گلناری

سفره ماهی

سفره ماهی

 

سفره ماهی بزرگ

سفره ماهی

 

گونه جدید ماهی

ماهی

 

سفره ماهی 

سفره ماهی

 

ماهی

 

ماهی نر:

1: دارای لبهای کلفتری است.

2: دارای رنگی تیره با نواری قرمز رنگ در انتهای باله پشتی و دمی و شکمی است.

3:دارای لوله مخرجی باریک و نوک داریست.

ماهی ماده:

1: دارای لبهای باریکتر از نرهاست.

2: دارای رنگی روشنتر و ساده تر از نرهاست.

3: دارای لوله تخمی بزرگتر و سر گردی است.

تکثیر موزامبیک:

برای تکثیر ابتدا باید آکواریومی را انتخاب کنید که داخلش را فقط با ماسه پوشانده اید و اگه مایل به کندن گودال توسط ماهی نر بودید باید عمق ماسه ها را کمتر در نظر بگیرید ( 2/3 سانتیمتر ) تا ماهی نر راحتر بتونه به کف آکواریوم برسد و اگر هم مایل به کندن گودال نبودید می توانید از کاسه استفاده نمایید. سپس ماهیهای نر و ماده را به محل مورد نظر رها کنید. دمای آب را بطور ثابت ( هم موقع جفتگیری و پرورش نوزادان ) روی 28 درجه سانتیگراد نگهدارید.

 ماهی نر همواره بالای گودال ایستاده و داخل آن را تمیز می کند ( حتی اگه تکه کوچکی از غذا یا فوضولات ماهی هم داخل گودال افتاده باشد آن را با دهانش برداشته و کمی دورتر از گودال به بیرون می اندازد ). بعد از چند روز ماهی ماده به طرف گودالی که ماهی نر آن را برای تخم ریزی آماده ساخته می آید و اگر از گودال راضی بود خود نیز به تمیز کردن آن مشغول می شود ولی اما اگه راضی نبود باز هم توجهی به ماهی نر و گودالش نمی دهد و از محل دور می شود ( و ماهی نر هر چه بیشتر گودال را کنده و آن را تمیز می نماید تا ماده را به خودش جلب کند ).

ماهی

با پسندیدن ماهی ماده و راضی بودنش هر دو بطور مرتب داخل گودال را تمیز می کنند تا برای تخم ریزی آماده سازند. موقع تخم ریزی لوله مخرجی هر دو ماهی به طرف بیرون می آید ( برجسته تر می شود ) که لوله مخرجی ماهی نر و ماده همانند ماهیهای دیگر به ترتیب کوچک و نوک دار و بزرگتر و سر گرد می باشد. تخم ریزی با رقص خاصی شروع می شود و ماهی ماده به کف گودال رفته و لوله مخرجیش را به کف گودال می مالد تا تخمها را بر روی سطحی صاف بریزد ( ممکن است که برای 3 الی 4 بار هیچ تخمی نریزند ولی بعد از چندین بار مالیدن لوله تخمی خود به محل تخم ریزی شروع به تخم ریزی اصلی می نمایند ) با هر بار تخم ریزی توسط ماهی ماده. بلافاصله ماهی نر اسپرم خود را بر روی تخمها می پاشد تا باربر نمایدشان سپس ماهی ماده برگشته و همه تخمها را می بلعد و به نظر می آید که همه تخمها را می خورد ولی اینطور نیست بلکه ماهی ماده تخمها را داخل دهانش نگه می دارد. ( اما اگه جنس نر این عمل را انجام دهد بدانید که تخمها را  بعنوان غذا خورده و دیگه بیرون نمی اندازد )

گونه ماهی

 همینطور به تخم ریزی و برداشتن آنها ادامه می دهند تا اینکه تخم ریزی تمام شده و دیگر ماهی ماده تخمی نریزد در این موقع است که باید ماهی نر را از محل دور ساخته و در آکواریومی مجزا نگهداری نمایید چون باعث آزار و اذیت  ماهی ماده شده و نوزادان را نیز خواهد خورد و ممکن است که بقدری ماهی ماده را ناراحت و عصبی کند که ماهی ماده همه تخم ها را بخورد.

ماهی ماده طی مدت مراقبت از تخمها هیچ غذایی نخواهد خورد بنابراین شما نیز هیچ غذایی به ماهی ندهید و آب آکواریوم را کثیف نسازید. بعد از گذشت مدتی با دمای ثابت روزی مشاهده خواهید کرد که توده بزرگی دور ماهی ماده را گرفته و اگه جلوتر بروید می بینید که نوزادان از تخمهایشان بیرون آمده و کنار ماهی ماده شنا می کنند.

ماهی زیبا

 

نوزادان به هنگام احساس خطر به طرف دهانش بسرعت شنا می کنند تا ماهی مادر دهانش را باز نماید و آنها به مخفی گاه خود پناه ببرند ماهی مادر نیز دهانش را باز نموده و تمامی نوزادان را داخل دهانش پناه می دهد حتی اگر تعدادی از نوزادان را هم که بطور مادر زادی غیر عادی ( فلج ) به دنیا آمده اند. با صبر و حوصله  آنها را از روی سنگهای کف آکواریوم جمع می کند و داخل دهانش پناه می دهد.

نوزادان را با لارو آرتمیا تغذیه نمایید و اگر بتوانید که بهتر تغذیشان دهید و آنها را گرسنه نگه ندارید اینو مطمئن باشید که همه نوزادان بزرگ خواهند شد و هیچ کدام نخواهد مرد.

بعد از گذشت مدتی و با بزرگ شدن نوزادان دیگر ماهی مادر قادر به نگهداری و جا دادن نوزادان داخل دهانش نیست و دیگر هیچ کدام از نوزادان را به داخل دهانش راه نمی دهد و نوزادان نیز کم کم با این مسئله کنار می آیند. اگر خواستین می توانید ماهی مادر را تا بزرگ شدن و بالغ شدن نوزادان با آنها نگهداری نمایید ولی نه اگر قصد تخم ریزی مجدد را دارید ماهی ماده را باز هم در آکواریومی مجزا نگهداری نمایید ( اما این را به خاطر داشته باشید که قبل از آن ماهی ماده را خوب تغذیه اش دهید ).

ماهی زیبا

« امید وارم که در زمینه تکثیر ماهیها موفق باشید »

طول عمر

اسکار ماهی حدود 60 سال پیش وارد بازار شد. این ماهی اگر در زیستگاه طبیعی خودش باشد نزدیک به 15 سال عمر می کنند. این ماهی با همنوعان خود و ماهیان بزرگتر از خودش همزیستی دارد.

ماهی زیبا و بزرگ

زیستگاه و نگهداری

این ماهی در آب شیرین زندگی می کند و اگر در زیستگاه طبیعی خودش باشد برخا به 35 سانتی متر هم افزایش طول می دهد. ولی در محیطی محدود و بسته نظیر آکواریوم نهایتا تا 25 سانتی متر رشد می کند. دمای مورد نیاز برای نگهداری اسکار ماهی 23 الی 28 سانتیگراد است. دمای بیش از 28 سانتیگراد موجب جلوگیری از تخم ریزی اسکار می شود. برای نگهداری اسکار ها درجه ای از شوری در آب حیاتی می باشد و باعث بالا رفتن سرعت از تخم بیرون آمدن بچه هایش می شود. اسکار ها باید در دمای 23 الی 28 و سختی آب 15-10 درجه - PH= 7.5 نگهداری شوند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۹ ، ۱۱:۴۲
فاصله گلناری

نحوه بر طرف کردن لکه اثر انگشت از روی دیوار

 

نویسنده : کدبانوی دیجیتالی ; ساعت ۸:٢٢ اسفند ۱۳٩٠

 

نحوه بر طرف کردن لکه اثر انگشت از روی دیوار


در خانه بسیار اتفاق می افتد که جای انگشت بچه ها روی دیوار می ماند. برای برطرف کردن اثر انگشت بچه و لکه های روی دیوار یک سیب زمینی را نصف کنید و با هر نصف سیب زمینی چندین بار در و پنجره و دیوار بمالید و بعد با یک اسفنج جای لکه را پاک کنید.( این دستور برای دیوارهای رنگ روغنی و پلاستیکی مفید است.)




 


 

نحوه برطرف نمودن چرک یقه پیراهن

 

نویسنده : کدبانوی دیجیتالی ; سبه ۸ بهمن ۱۳٩٠

 

 نحوه برطرف نمودن چرک یقه پیراهن

برای برطرف نمودن چرک یقه پیراهن ، قبل از قراردادن آن در ماشین لباسشوئی میتوانید بر روی یقه پیراهن صابون مالیده و پانزده دقیقه ای صبر کنید . سپس آنرا در داخل ماشین لباسشوئی بیاندازید تا تمیز تمیز شود .




 

کلمات کلیدی :طریقه پاک کردن واز بین بردن انواع لکه ها و کلمات کلیدی :شست و شو

 

        مطلب


 

نحوه تمیز کردن سرامیک ها و خطوط میان سرامیک

 

نویسنده : کدبانوی دیجیتالی ; ساعتبهمن ۱۳٩٠

 

 نحوه تمیز کردن سرامیک ها و خطوط میان سرامیک

برای‌ دوام‌ و حفظ‌ زیبایی‌ سرامیک‌ها بهتر است‌ آنها را به‌ طور مرتب‌ با اسفنجِمرطوب‌ تمیز کنید و بعد با استفاده‌ از پارچه‌ ای‌ نرم‌ یا اسفنجی‌ خشک، رطوبت‌آنها را بگیرید. چنانچه‌ به‌ طور مرتب‌ سرامیک‌ها را تمیز کنید، از تجمع‌ لکه‌ها وبه‌ وجود آمدن‌ لکه‌های‌ پایداری‌ که‌ به ‌سختی‌ پاک‌ می ‌شوند، جلوگیری‌ خواهیدکرد.

هر گاه متوجه‌ شدید خطوط‌ میان‌ سرامیک‌ها کدر و بد رنگ‌شده‌ است، مقدار کمی‌ ماده‌ شوینده‌ به‌ یک‌ لیتر آب‌ بیفزایید. سپس‌ با استفاده‌از اسفنجِ آغشته‌ به‌ این‌ محلول، با دقت‌ خطوط‌ سرامیک‌ها را پاک‌ کنید تا لکه‌هاو نیز مواد زایدی‌ که‌ در این‌ خطوط‌ جمع‌ شده‌ از بین‌ بروند و سرامیک‌ها جلای‌خود را بازیابند. پس‌ از تمیز کردن‌ خطوط‌ میان‌ سرامیک‌ها، با استفاده‌ از همان‌محلول‌ یا حتی‌ آب‌ خالص‌ سطح‌ سرامیک‌ها را تمیز کنید. مراقب‌ باشید که‌ از موادشوینده‌ غلیظ‌ و قوی‌ برای‌ سرامیک‌ استفاده‌ نکنید، زیرا ممکن‌ است‌ روی‌ سطح‌آنها خط‌ بیفتد و آسیب‌ جدی‌ ببینند(همیشه‌ پیش‌ از استفاده‌ از هر نوع‌ ماده‌ پاک‌کننده، برچسب‌ روی‌ آن‌ را مطالعه‌ کنید تا با اطمینان‌ کافی‌ آن‌ را به‌ کارببرید).

- چنانچه‌ سرامیک‌ها باز هم‌ تمیز و شفاف‌ نشد، مقداری‌ماده‌ سفید کننده‌ را با آب‌ مخلوط‌ کنید (البته‌ حتماً پیش‌ از استفاده‌ از این‌محلول، هواکش‌ را روشن‌ یا حداقل‌ پنجره‌ای‌ را باز کنید و برای‌ جلوگیری‌ از ایجادهرگونه‌ حساسیت، دستکش‌ بپوشید). محلول‌ را حدود بیست‌ دقیقه‌ کنار بگذارید. سپس‌با استفاده‌ از اسفنج‌ به‌ تدریج‌ همه‌ قسمت‌ها را با آن‌ بپوشانید. حدود ده‌ تابیست‌ دقیقه‌ بعد، تمام‌ قسمت‌ها را به‌ طور کامل‌ با دستمال‌ خیس‌ پاک‌ کنید. برای‌ از بین‌ بردن‌ اثر ماده‌ سفید کننده، در مرحله‌ بعد از یک‌ ماده‌ شوینده‌ملایم‌ استفاده‌ کنید و دوباره‌ تمام‌ کف‌ را با دستمال‌ خیس‌ پاک‌ کنید. سپس‌ همه‌بخش‌ها را با پارچه ‌ای‌ نرم‌ خشک‌ کنید.

- بهتر است‌ برای‌ تمیز کردن‌ هر نوع‌ کفپوش، کار را ازقسمت‌ انتهایی‌ سالن‌ یا اتاق‌ (جایی‌ که‌ از در و راهرو دور است) شروع‌ کنید. تکه‌تکه‌ کف‌ را تمیز کنید و جلو بیایید تا به‌ در نزدیک‌ شوید. به‌ این‌ ترتیب، شماپایتان‌ را روی‌ قسمت‌های‌ تمیز شده‌ نمی‌ گذارید و از دوباره‌ کاری‌ جلوگیری‌ می‌شود



پاک کردن لکه
 

کلمات کلیدی :طریقه پاک کردن واز بین بردن انواع لکه ها و کلمات کلیدی :خانه داری و کلمات کلیدی :شست و شو و کلمات کلیدی :دانستنیهای لازم برای خانه و آشپزخانه

 


 

نحوه از بین بردن لکه باقی مانده ادرار و مدفوع نوزاد از روی لباس

 

نویسنده : کدبانوی دیجیتالی ; ساعت ۱٠:٠٠ ‎ق.ظ روز یکشنبه ۳٠ بهمن ۱۳٩٠

 

لکه ادرار و مدفوع

برای پاک کردن لک ناشی از اسهال لباس را در آب خیس و سپس مقداری پاک‌کننده آنزیمی به آن ‌اضافه کنید. آنزیم‌های موجود در شوینده‌ها به لکه حمله و پروتئین‌ها را هضم می‌کنند. اگر اثری از لکه باقی ماند، محلول‌های لکه‌بر و پاک‌کننده‌های چندمنظوره را به کار برید. بعد از ازبین رفتن لکه‌ها، لباس‌ها را به‌روش معمول بشویید.  برای پاک کردن لکه ادرار، محلول یک قاشق غذاخوری پاک‌کننده آمونیاکی و یک فنجان آب مناسب است. اگر پارچه رنگ می‌دهد، ابتدا مقداری از محلول را روی قسمتی از پارچه امتحان کنید. در صورت باقی ماندن اثر لکه، ‌می‌توانید محلول لکه‌بر به‌کار برید و سپس لباس را بشویید.




 

کلمات کلیدی :طر کلیدی :شست و شو

 

    نظر شما (0)    لینک مطلب


 

نحوه پاک کردن لکه های میوه ، آبمیوه ، مربا

 

نویسنده : کدبانوی دیجیتالی ; ساعت ۸:۳٠ ‎ق.ظ روز چهارشنبه ۱٧ اسفند ۱۳٩٠

 

لکه میوه، آبمیوه و مربا

در این موارد، لباس را با آب سرد بشویید و در مخلوط مساوی آب و الکل بخیسانید. اگر لکه از بین نرفت، از محلول‌های لکه‌بر استفاده کنید. برای پاک کردن لکه‌های سمج لباس را در محلولی که با نسبت مساوی آب و سرکه سفید تهیه کرده‌اید، خیس کنید.




 

کلمات کلی


 

نحوه تمیز کردن وام حمام

 

نویسنده : کدبانوی دیجیتالی ; ساعت ٩:۱۳ ‎ق.ظ روز سه‌شنبه ۱۳ دی ۱۳٩٠

 

نحوه تمیز کردن وام حمام

اگر سطح وان حمام جرم گرفته و نمی‌خواهید برای تمیز کردن آن از مواد شیمیایی استفاده کنید، بهتر است اسفنجی را به سرکه آغشته کرده و با آن وان حمام را تمیز کنید. سپس مقداری پودر جوش‌شیرین را روی سطح وان ریخته و با اسفنج آن را مرطوب کنید. در پایان هم آن را با آب تمیز بشویید تا به نتیجه دلخواه برسید.

 




 

کلمات کلیدی :دانستنیهای لازم برای خانه و آشپزخانه و کلمات کلیدی :طریقه پاک کردن واز بین بردن انواع لکه ها و کلمات کلیدی :خانه داری و کلمات کلیدی :شست و شو

لینک مطلب


 

نحوه تمیز کردن شومینه

 

نویسنده : کدبانوی دیجیتالی ; ساعت ۱:۳٠ ‎ب.ظ روز چهارشنبه ٢۱ دی ۱۳٩٠

 

نحوه تمیز کردن شومینه

اگر شما هم در خانه شومینه دارید و آجرهای اطراف آن کثیف شده، برای تمیز کردن آن از سرکه استفاده کنید. قلم مو را داخل سرکه سفید زده و با آن آجرها را تمیز کنید. سپس آنها را با دستمال، خشک کنید. می‌بینید که آجرها کاملاً تمیز می‌شود.
 




 

کلمات کلیدی :دانستنیهای لازم برای خانه و آشپزخانه و کلمات کلیدی :طریقه پاک کردن واز بین بردن انواع لکه ها و کلمات کلیدی :خانه داری و کلمات کلیدی :شست و شو

 

    نظرب


 

نحوه تمیز کردن دستگاه قوه جوش

 

نویسنده : کدبانوی دیجیتالی ; سا ٢۸ دی ۱۳٩٠

 

نحوه تمیز کردن دستگاه قوه جوش

اگر از خوردن قهوه بدطعم به دلیل جرم‌ گرفتن دستگاه خسته شده‌اید، در عین حال شوینده‌های آماده نیز در اختیار ندارید، نگران نباشید، راه حل ساده‌تری نیز وجود دارد و آن استفاده از سرکه معمولی است. 
 
 با روش‌های ساده زیر بار دیگر از خوردن قهوه‌ای تازه لذت ببرید و خستگی روزانه را برطرف کنید:
 
 1- هر گونه قهوه باقی مانده داخل دستگاه را خارج و سبد دانه‌های قهوه و صافی را خالی کنید.

 2- ابتدا جای مخصوص قهوه را با آب سرد بشویید و آن را با یک پیمانه سرکه سفید و دو پیمانه آب پر کنید.

3- سرکه و آب را داخل مخزن قهوه‌ساز بریزید و دستگاه را روشن کنید. بعد از دور کامل، آن را خاموش کنید. 

4- بگذارید مخلوط سرکه 15 دقیقه به همین حالت باقی بماند و ته‌نشین شود.
 
5- با ریختن دو بار آب خالی و روشن کردن دستگاه قطرات سرکه را پاک کنید. بار دیگر دستگاه را خاموش کرده و بگذارید 15 دقیقه به همین حالت باقی بماند. 
 
حالا قهوه ساز شما دوباره مثل روز اولش کاملا تمیز است .

 منبع : www.funshad.com




 

کلمات کلیدی :دانستنیهای لازم برای خانه و آشپزخانه و کلمات کلیدی :طریقه پاک کردن واز بین بردن انواع لکه ها و کلمات کلیدی :شست و شو و کلمات کلیدی :خانه داری

 

    نظر شلب


 

نحوه نرم نگه داشتن پتو بعد از شست و شو

 

نویسنده : کدبانوی دیجیتالی ; ساعت ۸: یکشنبه ۸ آبان ۱۳٩٠

 

  نحوه نرم نگه داشتن پتو بعد از شست و شو

نرم و پرزدار نگه داشتن پتوهای پشمی و کتانی پس از شست و شو همیشه برای خانم‌هادغدغه آفرین است؛ مشکل با اضافه کردن دو فنجان سرکه سفید به آب مورد استفاده برای شست و شو تا حدّ زیادی بر طرف می‌شود. البته به یاد داشته باشید هرگز مادّه شوینده بخاردار و سرکه را با هم به آب نیفزایید؛ زیرا گازی خطرناک از آن متصاعد خواهد شد.

اسفند 90

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۹ ، ۱۱:۳۱
فاصله گلناری

زندگینامه امام سجاد (ع)

1.حضرت سجاد ( ع )
  2.پیام خون و شهادت
  3.امام سجاد ( ع ) در دمشق
  4.حرکت به مدینه
  5.صحیفه سجادیه
 

حضرت سجاد ( ع )
نام معصوم ششم علی ( ع ) است . وی فرزند حسین بن علی بن ابیطالب ( ع ) و ملقب به "سجاد" و "زین العابدین " می باشد . امام سجاد در سال 38هجری در مدینه ولادت یافت . حضرت سجاد در واقعه جانگداز کربلا حضور داشت ولی به علت بیماری  و تب شدید از آن حادثه جان به سلامت برد ، زیرا جهاد از بیمار برداشته شده است و پدر بزرگوارش - با همه علاقه ای که فرزندش به شرکت در آن واقعه داشت - به او اجازه جنگ کردن نداد . مصلحت الهی این بود که آن رشته گسیخته نشود و امام سجاد وارث آن رسالت بزرگ ، یعنی امامت و ولایت گردد . این بیماری موقت چند روزی  بیش ادامه نیافت و پس از آن حضرت زین العابدین 35سال عمر کرد که تمام آن مدت به مبارزه و خدمت به خلق و عبادت و مناجات با حق سپری شد . سن شریف حضرت سجاد ( ع ) را در روز دهم محرم سال 61هجری که بنا به وصیت پدر و امر خدا و رسول خدا ( ص ) به امامت رسید ، به اختلاف روایات در حدود 24 سال نوشته اند . مادر حضرت سجاد بنا بر مشهور "شهربانو" دختر یزدگرد ساسانی بوده است . آنچه در حادثه کربلا بدان نیاز بود ، بهره برداری از این قیام و حماسه بی نظیر و نشر پیام شهادت حسین ( ع ) بود ، که حضرت سجاد ( ع ) در ضمن اسارت با عمه اش زینب ( ع ) آن را با شجاعت و شهامت و قدرت بی نظیر در جهان آن رو فریاد کردند . فریادی که طنین آن قرنهاست باقی مانده و - برای همیشه - جاودان خواهد ماند . واقعه کربلا با همه ابعاد عظیم و بی مانندش پر از شور حماسی و وفا و صفا و ایمان خالص در عصر روز عاشورا ظاهرا به پایان آمد ، اما مأموریت حضرت سجاد ( ع ) و زینب کبری ( س ) از آن زمان آغاز شد . اهل بیت اسیر را از قتلگاه عشق و راهیان به سوی  "الله " و از کنار نعشهای پاره پاره به خون خفته جدا کردند . حضرت سجاد ( ع ) را در حال بیماری بر شتری بی هودج سوار کردند و دو پای  حضرتش را از زیر شکم آن حیوان به زنجیر بستند . سایر اسیران را نیز بر شتران سوار کرده ، روانه کوفه نمودند . کوفه ای که در زیر سنگینی و خفقان حاکم بر آن بهت زده بر جای  مانده بود و جرأت نفس کشیدن نداشت ، زیرا ابن زیاد دستور داده بود رؤسای قبایل مختلف را به زندان اندازند و مردم را گفته بود بدون اسلحه از خانه ها خارج شوند . در چنین حالتی دستور داد سرهای مقدس شهدا را بین سرکردگان قبایلی که در کربلا بودند تقسیم و سر امام شهید حضرت ابا عبد الله الحسین را در جلو کاروان حمل کنند . بدین صورت کاروان را وارد شهر کوفه نمودند . عبید الله زیاد می خواست وحشتی در مردم ایجاد کند و این فتح نمایان خود را به چشم مردم آورد . با این تدبیرهای امنیتی چه شد که نتوانستند جلو بیانات آتشین و پیام کوبنده زن پولادین تاریخ حضرت زینب ( س ) را بگیرند ؟ گویی مردم کوفه تازه از خواب بیدار شده و دریافته اند که این اسیران ، اولاد علی ( ع ) و فرزندان پیغمبر اسلام ( ص ) می باشند که مردانشان در کربلا نزدیک کوفه به شمشیر بیداد کشته شده اند . همهمه از مردم برخاست و کم کم تبدیل به گریه شد . حضرت سجاد ( ع ) در حال اسارت و خستگی و بیماری به مردم نگریست و فرمود : اینان بر ما می گریند ؟ پس عزیزان ما را چه کسی کشته است ؟ زینب خواهر حسین ( ع ) مردم را امر به سکوت کرد و پس از حمد و ثنای خداوند متعال و درود بر پیامبر گرانقدرش ، حضرت محمد ( ص ) فرمود : "... ای اهل کوفه ، ای حیلت گران و مکراندیشان و غداران ، هرگز این گریه های شما را سکون مباد . مثل شما ، مثل زنی است که از بامداد تا شام رشته خویش می تابید و از شام تا صبح به دست خود بازمی گشاد . هشدار که بنای ایمان بر مکر و نیرنگ نهاده اید ..." . سپس حضرت زینب ( ع ) مردم کوفه را سخت ملامت فرمود و گفت : "همانا دامان شخصیت خود را با عاری و ننگی بزرگ آلود کردید که هرگز تا قیامت این آلودگی را از خود نتوانید دور کرد . خواری و ذلت بر شما باد . مگر نمی دانید کدام جگرگوشه از رسول الله ( ص ) را بشکافتید ، و چه عهد و پیمان که بشکستید ، و بزرگان عترت و آزادگان ذریه او را به اسیری  بردید ، و خون پاک او به ناحق ریختید ..." . مردم کوفه آنچنان ساکت و آرام شدند که گویی مرغ بر سر آنها نشسته ! سخنان کوبنده زینب ( ع ) که گویا از حلقوم پاک علی ( ع ) خارج می شد ، مردم بی وفای کوفه را دچار بهت و حیرت کرد . شگفتا این صدای علی ( ع ) است که گویا در فضای  کوفه طنین انداز است ... . امام سجاد ( ع ) عمه اش را امر به سکوت فرمود . ابن زیاد دستور داد امام سجاد ( ع ) و زینب کبری و سایر اسیران را به مجلس وی آوردند ، و در آن جا جسارت را نسبت به سر مقدس حسین ( ع ) و اسیران کربلا به حد اعلا رسانید ، و آنچه در چنته دناءت و رذالت داشت نشان داد ، و آنچه لازمه پستی ذاتش بود آشکار نمود .

پیام خون و شهادت
ابن زیاد یا پسر مرجانه اسیران کربلا را پس از مکالماتی که در مجلس او ب آنان روی داد ، دستور داد به زندانی پهلوی مسجد اعظم کوفه منتقل ساختند ، و دستور داد سر مقدس امام ( ع ) را در کوچه ها بگردانند تا مردم دچار وحشت شوند . یزید در جواب نامه ابن زیاد که خبر شهادت حسین ( ع ) و یارانش و اسیر کردن اهل و عیالش را به او نوشته بود ، دستور داد سر حسین ( ع ) و همه یارانش را و همه اسیران را به شام بفرستند . بر دست و پا و گردن امام همام حضرت سجاد زنجیر نهاده ، بر شتر سوارش کردند و اهل بیت را چون اسیران روم و زنگبار بر شتران بی جهاز سوار کردند و راهی شام نمودند . اهل بیت عصمت از راه بعلبک به شام وارد شدند . روز اول ماه صفر سال 61هجری - شهر دمشق غرق در شادی و سرور است ، زیرا یزید اسیران کربلا را که اولاد پاک رسول الله هستند ، افراد خارجی و یاغیگر معرفی کرده که اکنون در چنگ آنهایند - یزید دستور داد اسیران و سرهای  شهدا را از کنار "جیرون " که تفریحگاه خارج از شهر و محل عیش و عشرت یزید بود عبور دهند . یزید از منظر جیرون اسیران را تماشا می کرد و شاد و مسرور به نظر می رسید ، همچون فاتحی بلا منازع ! در کنار کوچه ها مردم ایستاده بودند و تماشا می کردند . پیرمردی از شامیان جلو آمد و در مقابل قافله اسیران بایستاد و گفت : "شکر خدای را که شما را کشت و شهرهای اسلام را از شر مردان شما آسوده ساخت و امیر المؤمنین یزید را بر شما پیروزی داد" . امام زین العابدین ( ع ) به آن پیرمردی  که در آن سن و سال از تبلیغات زهرآگین اموی در امان نمانده بود ، فرمود : "ای  شیخ ، آیا قرآن خوانده ای ؟" . گفت : آری . فرمود : این آیه را قراءت کرده ای  : قل لا أسئلکم علیه أجرا الا المودة فی القربی . گفت : آری . امام ( ع ) فرمود : آن خویشاوندان که خداوند تعالی به دوستی آنها امر فرموده و برای رسول الله اجر رسالت قرار داده ماییم . سپس آیه تطهیر را که در حق اهل بیت پیغمبر ( ص ) است تلاوت فرمود : "انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا" . پیرمرد گفت : این آیه را خوانده ام . امام ( ع ) فرمود : مراد از این آیه ماییم که خداوند ما را از هر آلایش ظاهر و باطن پاکیزه داشته است . پیرمرد بسیار تعجب کرد و گریست و گفت چقدر من بی خبر مانده ام . سپس به امام ( ع ) عرض کرد : اگر توبه کنم آیا توبه ام پذیرفته است ؟ امام ( ع ) به او اطمینان داد . این پیرمرد را به خاطر همین آگاهی شهید کردند . باری ، قافله اسیران راه خدا را در جلو مسجد جامع دمشق متوقف ساختند . سپس آنها را در حالی که به طنابها بسته بودند به زندانی  منتقل کردند . چند روزی  را در زندان گذراندند ، زندانی خراب . به هر حال یزید در نظر داشت با دعوت از برجستگان هر مذهب و سفیران و بزرگان و چاپلوسان درباری مجلسی فراهم کند تا پیروزی ظاهری خود را به همه نشان دهد . در این مجلس یزید همان جسارتی را نسبت به سر مقدس حضرت سید الشهداء انجام داد که ابن زیاد ، دست نشانده پلیدش در کوفه انجام داده بود . چوب دستی خود را بر لب و دندانی نواخت که بوسه گاه حضرت رسول الله ( ص ) و علی مرتضی و فاطمه زهرا علیهما السلام بوده است . وقتی  زینب ( ع ) این جسارت را از یزید مشاهده فرمود و اولین سخنی که یزید به حضرت سید سجاد ( ع ) گفت چنین بود : "شکر خدای را که شما را رسوا ساخت " ، بی درنگ حضرت زینب ( ع ) در چنان مجلسی بپاخاست . دلش به جوش آمد و زبان به ملامت یزید و یزیدیان گشود و با فصاحت و بلاغت علوی پیام خون و شهادت را بیان فرمود و در سنگر افشاگری پرده از روی سیه کاری یزید و یزیدیان برداشت ، و خلیفه مسلمین را رسواتر از مردم کوفه نمود . اما یزید سر به زیر انداخت و آن ضربات کوبنده و بر باد دهنده شخصیت کاذب خود را تحمل کرد ، و تنها برای جواب بیتی خواند که ترجمه آن این است : "ناله و ضجه از داغدیدگان رواست و زنان اجیر نوحه کننده را مرگ درگذشته آسان است " .

امام سجاد

امام سجاد ( ع ) در دمشق
علاوه بر سخنانی که حضرت سجاد ( ع ) با استناد به قرآن کریم فرمود و حقیقت را آشکار کرد ، حضرت زین العابدین ( ع ) وقتی با یزید روبرو شد - در حالی که از کوفه تا دمشق زیر زنجیر بود - فرمود : ای یزید ، به خدا قسم ، چه گمان می بری اگر پیغمبر خدا ( ص ) ما را به این حال بنگرد ؟ این جمله چنان در یزید اثر کرد که دستور داد زنجیر را از آن حضرت برداشتند ، و همه اطرافیان از آن سخن گریستند . فرصت بهتری که در شام به دست امام چهارم آمد ، روزی بود که خطیب رسمی  بالای منبر رفت و در بدگویی علی ( ع ) و اولاد طاهرینش و خوبی معاویه و یزید داد سخن داد . امام سجاد ( ع ) به یزید گفت : به من هم اجازه می دهی روی این چوبها بروم و سخنانی بگویم که هم خدا را خشنود سازد و هم برای مردم موجب اجر و ثواب باشد ؟ یزید نمی خواست اجازه دهد ، زیرا از علم و معرفت و فصاحت و بلاغت خانواده عصمت علیهم السلام آگاه بود و بر خود می ترسید . مردم اصرار کردند . ناچار یزید قبول کرد . امام چهارم ( ع ) پای به منبر گذاشت و آنچنان سخن گفت که دلها از جا کنده شد و اشکها یکباره فرو ریخت و شیون از میان زن و مرد برخاست . خلاصه بیانات امام ( ع ) چنین بود : "ای مردم شش چیز را خدا به ما داده است و برتری ما بر دیگران بر هفت پایه است . علم نزد ماست ، حلم نزد ماست ، جود و کرم نزد ماست ، فصاحت و شجاعت نزد ماست ، دوستی قلبی مؤمنین مال ماست . خدا چنین خواسته است که مردم با ایمان ما را دوست بدارند ، و این کاری است که دشمنان ما نمی توانند از آن جلوگیری کنند" . سپس فرمود : "پیغمبر خدا محمد ( ص ) از ماست ، وصی او علی بن ابیطالب از ماست ، حمزه سید الشهداء از ماست ، جعفر طیار از ماست ، دو سبط این امت حسن و حسین ( ع ) از ماست ، مهدی این امت و امام زمان از ماست " . سپس امام خود را معرفی کرد و کار به جایی رسید که خواستند سخن امام را قطع کنند ، پس دستور دادند تا مؤذن اذان بگوید . امام ( ع ) سکوت کرد . تا مؤذن گفت : اشهد ان محمدا رسول الله . امام عمامه از سر برگرفت و گفت : ای مؤذن تو را به حق همین محمد خاموش باش . سپس رو به یزید کرد و گفت : آیا این پیامبر ارجمند جد تو است یا جد ما ؟ اگر بگویی جد تو است همه می دانند دروغ می گویی ، و اگر بگویی جد ماست ، پس چرا فرزندش حسین ( ع ) را کشتی ؟ چرا فرزندانش را کشتی ؟ چرا اموالش را غارت کردی ؟ چرا زنان و بچه هایش را اسیر کردی ؟ سپس امام ( ع ) دست برد و گریبان چاک زد و همه اهل مجلس را منقلب نمود . براستی  آشوبی به پا شد . این پیام حماسی عاشورا بود که به گوش همه می رسید . این ندای  حق بود که به گوش تاریخ می رسید . یزید در برابر این اعتراضها زبان به طعن و لعن ابن زیاد گشود و حتی بعضی از لشکریان را که همراه اسیران آمده بودند - بظاهر - مورد عتاب و سرزنش قرار داد . سرانجام بیمناک شد و از آنان روی پوشید و سعی کرد کمتر با مردم تماس بگیرد . به هر حال ، یزید بر اثر افشاگریهای امام ( ع ) و پریشان حالی اوضاع مجبور شد در صدد استمالت و دلجویی حال اسیران برآید . از امام سجاد ( ع ) پرسید : آیا میل دارید پیش ما در شام بمانید یا به مدینه بروید ؟ امام سجاد ( ع ) و زینب کبری ( ع ) فرمودند : میل داریم پهلوی  قبر جدمان در مدینه باشیم .

حرکت به مدینه
در ماه صفر سال 61هجری اهل بیت عصمت با جلال و عزت به سوی مدینه حرکت کردند . نعمان بن بشیر با پانصد نفر به دستور یزید کاروان را همراهی کرد . امام سجاد و زینب کبری و سایر اهل بیت به مدینه نزدیک می شدند . امام سجاد ( ع ) محلی در خارج شهر مدینه را انتخاب فرمود و دستور داد قافله در آنجا بماند . نعمان بن بشیر و همراهانش را اجازه مراجعت داد . امام ( ع ) دستور داد در همان محل خیمه هایی برافراشتند . آنگاه به بشیر بن جذلم فرمود مرثیه ای بسرای و مردم مدینه را از ورود ما آگاه کن . بشیر یکسر به مدینه رفت و در کنار قبر رسول الله ( ص ) با حضور مردم مدینه ایستاد و اشعاری  سرود که ترجمه آن چنین است : "هان ! ای مردم مدینه شما را دیگر در این شهر امکان اقامت نماند ، زیرا که حسین ( ع ) کشته شد ، و اینک این اشکهای من است که روان است . آوخ ! که پیکر مقدسش را که به خاک و خون آغشته بود در کربلا بگذاشتند ، و سرش را بر نیزه شهر به شهر گردانیدند" . شهر یکباره از جای کنده شد . زنان بنی هاشم صدا به ضجه و ناله و شیون برداشتند . مردم در خروج از منزلهای  خود و هجوم به سوی خارج شهر بر یکدیگر سبقت گرفتند . بشیر می گوید : اسب را رها کردم و خود را به عجله به خیمه اهل بیت پیغمبر رساندم . در این موقع حضرت سجاد ( ع ) از خیمه بیرون آمد و در حالی که اشکهای روان خود را با دستمالی پاک می کرد به مردم اشاره کرد ساکت شوند ، و پس از حمد و ثنای الهی لب به سخن گشود و از واقعه جانگداز کربلا سخن گفت . از جمله فرمود : "اگر رسول الله ( ص ) جد ما به قتل و غارت و زجر و آزار ما دستور می داد ، بیش از این بر ما ستم نمی رفت ، و حال اینکه به حمایت و حرمت ما سفارش بسیار شده بود . به خدا سوگند به ما رحمت و عنایت فرماید و از دشمنان ما انتقام بگیرد" . سپس امام سجاد ( ع ) و زینب کبری ( ع ) و یاران و دلسوختگان عزای حسینی  وارد مدینه شدند . ابتدا به حرم جد خود حضرت رسول الله ( ص ) و سپس به بقیع رفتند و شکایت مردم جفاپیشه را با چشمانی اشک ریزان بیان نمودند . مدتها در مدینه عزای حسینی برقرار بود . و امام ( ع ) و زینب کبری از مصیبت بی نظیر کربلا سخن می گفتند و شهادت هدفدار امام حسین ( ع ) را و پیام او را به مردم تعلیم می دادند و فساد دستگاه حکومت را بر ملا می کردند تا مردم به عمق مصیبت پی  ببرند و از ستمگران روزگار انتقام خواستن را یاد بگیرند . آن روز در جهان اسلام چهار نقطه بسیار حساس و مهم بود : دمشق ، کوفه ، مکه و مدینه ، حرم مقدس رسول الله مرکز یادها و خاطره اسلام عزیز و پیامبر گرامی  ( ص ) . امام سجاد در هر چهار نقطه نقش حساس ایفا فرمود ، و به دنبال آن بیداری مردم و قیامها و انقلابات کوچک و بزرگ و نارضایتی عمیق مردم آغاز شد . از آن پس تاریخ اسلام شاهد قیامهایی بود که از رستاخیز حسینی در کربلا مایه می گرفت ، از جمله واقعه حره که سال بعد اتفاق افتاد ، و کارگزاران یزید در برابر قیام مردم مدینه کشتارهای عظیم به راه انداختند . اولاد علی ( ع ) هر یک در گوشه و کنار در صدد قیام و انتقام بودند تا سرانجام به قیام ابو مسلم خراسانی  و انقراض سلسله ناپاک بنی امیه منتهی شد . مبارزه و انتقاد از رفتار خودخواهانه و غیر عادلانه خلفای بنی امیه و بنی  عباس به صورتهای مختلف در مسلمانان بخصوص در شیعیان علی ( ع ) در طول تاریخ زنده شد و شیعه به عنوان عنصر مقاوم و مبارز که حامل پیام خون و شهادت بود در صحنه تاریخ معرفی گردید . گرچه شیعیان همیشه زجرها دیده و شکنجه ها بر خود هموار کرده اند ، ولی همیشه این روحیه انقلابی را حتی  تا امروز - پس از چهارده قرن - در خود حفظ کرده اند . امام سجاد ( ع ) گرچه بظاهر در خانه نشست ، ولی همیشه پیام شهادت و مبارزه را در برابر ستمگران به زبان دعا و وعظ بیان می فرمود و با خواص شیعیان خود مانند "ابو حمزه ثمالی " و "ابو خالد کابلی " و ... در تماس بود ، و در عین حال به امر به معروف و نهی از منکر اشتغال داشت ، و شیعیان خاص وی معارف دینی و احکام اسلامی را از آن حضرت می گرفتند و در میان شیعیان منتشر می کردند ، و از این راه ابعاد تشیع توسعه فراوانی یافت . بر اثر این مبارزات پنهان و آشکار بود که برای بار دوم امام سجاد را به امر عبد الملک خلیفه اموی ، با بند و زنجیر از مدینه به شام جلب کردند ، و بعد از زمانی به مدینه برگرداندند . امام سجاد ( ع ) در مدت 35سال امامت با روشن بینی خاص خود هر جا لازم بود ، برای بیداری مردم و تهییج آنها علیه ظلم و ستمگری  و گمراهی کوشید ، و در موارد بسیاری به خدمات اجتماعی وسیعی در زمینه حمایت بینوایان و خاندانهای بی  سرپرست پرداخت ، و نیز از طریق دعاهایی که مجموعه آنها در "صحیفه سجادیه " گرد آمده است ، به نشر معارف اسلام و تهذیب نفس و اخلاق و بیداری مردم اقدام نمود .

صحیفه سجادیه
صحیفه سجادیه که از ارزنده ترین آثار اسلامی  است ، شامل 57دعا است که مشتمل بر دقیقترین مسائل توحیدی و عبادی و اجتماعی  و اخلاقی است ، و بدان "زبور آل محمد ( ص )" نیز می گویند . یکی از حوادث تاریخ که دورنمایی از تلألؤ شخصیت امام سجاد ( ع ) را به ما می نمایاند - گرچه سراسر زندگی امام درخشندگی و شور ایمان است - قصیده ای است که فرزدق شاعر در مدح امام ( ع ) در برابر کعبه معظمه سروده است . مورخان نوشته اند : "در دوران حکومت ولید بن عبد الملک اموی ، ولیعهد و برادرش هشام بن عبد الملک به قصد حج ، به مکه آمد و به آهنگ طواف قدم در مسجد الحرام گذاشت . چون به منظور استلام حجر الاسود به نزدیک کعبه رسید ، فشار جمعیت میان او و حطیم حائل شد ، ناگزیر قدم واپس نهاد و بر منبری که برای وی  نصب کردند ، به انتظار فروکاستن ازدحام جمعیت بنشست و بزرگان شام که همراه او بودند در اطرافش جمع شدند و به تماشای  مطاف پرداختند . در این هنگام کوکبه جلال حضرت علی بن الحسین علیهما السلام که سیمایش از همگان زیباتر وجامه هایش از همگان پاکیزه تر و شمیم نسیمش از همه طواف کنندگان دلپذیرتر بود ، از افق مسجد بدرخشید و به مظاف درآمد ، و چون به نزدیک حجر الاسود رسید ، موج جمعیت در برابر هیبت و عظمتش واپس نشست و منطقه استلام را در برابرش خالی از ازدحام ساخت ، تا به آسانی دست به حجر الاسود رساند و به طواف پرداخت . تماشای این منظره موجی از خشم و حسد در دل و جان هشام بن عبد الملک برانگیخت و در همین حال که آتش کینه در درونش زبانه می کشید ، یکی از بزرگان شام رو به او کرد و با لحنی آمیخته به حیرت گفت : این کیست که تمام جمعیت به تجلیل و تکریم او پرداختند و صحنه مظاف برای  او خلوت گردید ؟ هشام با آن که شخصیت امام را نیک می شناخت ، اما از شدت کینه و حسد و از بیم آن که درباریانش به او مایل شوند و تحت تأثیر مقام و کلامش قرار گیرند ، خود را به نادانی  زد و در جواب مرد شامی گفت : "او را نمی شناسم " . در این هنگام روح حساس ابو فراس ( فرزدق ) از این تجاهل و حق کشی  سخت آزرده شد و با آن که خود شاعر دربار اموی بود ، بدون آن که از قهر و سطوت هشام بترسد و از درنده خویی آن امیر مغرور خودکامه بر جان خود بیندیشد ، رو به مرد شامی کرد و گفت : "اگر خواهی تا شخصیت او را بشناسی از من بپرس ، من او را نیک می شناسم " . آن گاه فرزدق در لحظه ای از لحظات تجلی ایمان و معراج روح ، قصیده جاویدان خود را که از الهام وجدان بیدارش مایه می گرفت ، با حماسه های افروخته و آهنگی  پرشور سیل آسا بر زبان راند ، و اینک دو بیتی از آن قصیده و قسمتی از ترجمه آن : هذا الذی تعرف البطحاء وطأته والبیت یعرفه والحل والحرم هذا الذی احمد المختار والده صلی علیه الهی ما جری القلم "این که تو او را نمی شناسی  ، همان کسی است که سرزمین "بطحاء" جای گامهایش را می شناسد و کعبه و حل و حرم در شناسائیش همدم و همقدمند . این کسی است که احمد مختار پدر اوست ، که تا هر زمان قلم قضا در کار باشد ، درود و رحمت خدا بر روان پاک او روان باد ... این فرزند فاطمه ، سرور بانوان جهان است و پسر پاکیزه گوهر وصی پیغمبر است ، که آتش قهر و شعله انتقام خدا از زبانه تیغ بی دریغش همی درخشد ..." . و از این دست اشعاری  سرود که همچون خورشید بر تارک آسمان ولایت می درخشد و نور می پاشد . وقتی قصیده فرزدق به پایان رسید ، هشام مانند کسی که از خوابی گران بیدار شده باشد ، خشمگین و آشفته به فرزدق گفت : چرا چنین شعری - تا کنون - در مدح ما نسروده ای ؟ فرزدق گفت : جدی بمانند جد او و پدری همشأن پدر او و مادری  پاکیزه گوهر مانند مادر او بیاور تا تو را نیز مانند او بستایم . هشام برآشفت و دستور داد تا نام شاعر را از دفتر جوایز حذف کنند و او را در سرزمین "عسفان " میان مکه و مدینه به بند و زندان کشند . چون این خبر به حضرت سجاد ( ع ) رسید دستور فرمود دوازده هزار درهم به رسم صله و جایزه نزد فرزدق بفرستند و عذر بخواهند که بیش از این مقدور نیست . فرزدق صله را نپذیرفت و پیغام داد : "من این قصیده را برای رضای خدا و رسول خدا و دفاع از حق سروده ام و صله ای نمی خواهم " . امام ( ع ) صله را بازپس فرستاد و او را سوگند داد که بپذیرد و اطمینان داد که چیزی  از ارزش واقعی آن ، در نزد خدا کم نخواهد شد . باری ، این فضایل و ارزشهای واقعی است که دشمن را بر سر کینه و انتقام می آورد . چنانکه نوشته اند : سرانجام به تحریک هشام ، خلیفه اموی ، ولید بن عبد الملک ، امام زین العابدین و سید الساجدین ( ع ) را مسموم کرد و در سال 95 هجری  درگذشت و در بقیع مدفون شد.

از وب جهان یکه نگار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۹ ، ۱۱:۳۴
فاصله گلناری

 

شباهت و تفاوت های چشم انسان با دوربین عکاسی

شباهت و تفاوت های چشم انسان با دوربین عکاسی

حتما متوجه شده اید که چشم انسان در روز روشن بهتر از زمان تاریکی و یا هوای گرگ و میش می بیند. اگر می خواهید دلیل این موضوع را بدانید خواندن این مقاله را ادامه دهید. در این مقاله شباهت ها و تفاوت های دوربین های عکاسی با چشم انسان بررسی شده است.


دوربین های عکاسی در فوکوس کردن بر تصاویر و تنظیم روشنایی با چشم انسان یکسان هستند ولی در مورد حساسیت و فوکوس لنز و سرعت دیافراگم با یکدیگر تفاوت دارند.

 

 

شباهت های دوربین و چشم انسان:

برای درک بهتر این موضوع اجازه دهید با مقایسه چشم و دوربین و بررسی شباهت ها و تفاوت های بین چشم انسان و دوربین های عکاسی شروع کنیم.

شباهت و تفاوت های چشم انسان با دوربین عکاسی

فوکوس تصویر Image Focusing

چشم انسان و لنز دوربین هر دو بر یک تصویر وارونه و در یک سطح حساس، فوکس یا تمرکز می کنند. در مورد دوربین، فوکوس برروی یک فیلم و یا یک سنسور انجام می شود و در چشم انسان، سطح حساس به نور، شبکیه است که در مردمک قرار دارد.

تنظیم روشنایی Light Adjustment

چشم و دوربین هر دو قادرند میزان نور ورودی را کنترل و تنظیم کنند. در دوربین، توسط کنترل دهانه لنز انجام و در چشم این عمل با بزرگ و کوچ شدن عنبیه صورت می پذیرد.

 

 

تفاوت های دوربین عکاسی با چشم انسان

مطلق در مقابل محاسبه موضوعی

بطور خلاصه، چشم انسان بصورت موضوعی تصویر می گیرد. این بدین معناست که چشم انسان با مغز انسان کار می کند و تصاویر را براساس درک نسبت به موضوع و یا اشیاء مختلف خلق می کند. چشم انسان تنظیم فوکوس یا تمرکز را به کمک ایجاد خمیدگی و تنظیم مقدار نور ورودی  و هدایت آن به لنز مردمک چشم و نهایتا تبدیل تصاویر(نور) به سیگنال های قابل انتقال و پردازش توسط مغز، انجام می دهد.

از این به بعد باقی امور توسط مغز انجام می شود، مغز انسان بطور مداوم میزان رنگ را براساس نور محتوا تنظیم می کند. به عبارت دیگر چشم انسان می داند چه چیز را می بایست قرمز، سفید و یا سیاه و غیره ببیند.

اما جریان در دوربین های عکاسی متفاوت است، دوربین های عکاسی یک وسیله اندازه گیری مطلق هستند. دوربین نور برخورد کرده به سنسور را اندازه گیری می کند اما سنسور هوشمند نیست. به عنوان مثال: سیگنال ذخیره شده برای رسیدن به دمای خاص رنگ و روشنایی نور منظره، می بایست  تنظیم شود.

فوکوس لنز Lens Focus

در دوربین، لنز به جلو و عقب حرکت می کند و بدین ترتیب فاصله اش تا فیلم کم و زیاد می شود تا فوکوس انجام شود. ولی در چشم لنز با خمیده شدن و تغییر شکل فوکوس می کند. ماهیچه های چشم تغییر شکل لنز چشم را اعمال می کنند.

شباهت و تفاوت های چشم انسان با دوربین عکاسی

حساسیت به نور

سرتاسر سطح فیلم دوربین حساسیت یکسانی نسبت به نور دارد ولی شبکیه چشم این گونه نیست. چشم انسان علاوه بر قدرت و کیفیت بسیار بالا در گرفتن تصاویر، حساسیت بسیار بالاتری نسبت به دوربین های عکاسی معمولی در محیط تاریک و یا نور بسیار کم دارد.

در برخی از شرایط نوری، دوربین های عکاسی معمولی نمی توانند تصاویر را به راحتی ضبط کنند و تصویر مات و تیره شده و یا با نویز زیاد ذخیره می شود. بعنوان مثال چشم انسان به خوبی یک سلول را توسط میکروسکپ و با نور محیطی کم مشاهده می کند ولی دوربین های عکاسی معمولی به سختی می توانند چنین تصویری را ضبط کنند. دلیل اصلی آن نیز میزان کم نوری است که وارد چشم و یا دوربین می شود.

 

 

چشم شما به عنوان یک دوربین

در ادامه بصورت مختصر اعضاء مختلف چشم انسان با موارد مشابه در دوربین های عکاس مقایسه و بررسی می کنیم.

1.     رفتار قرنیه (Cornea) چشم انسان بسیار شبیه به قسمت جلوی لنز دوربین است. قرنیه به همراه لنز که پشت عنبیه (Iris) قرار دارد عضوهای درگیر در عمل فوکوس را تشکیل می دهند. قرنیه طیف های پراکنده و عریض نور را دریافت کرده و آنها را به داخل مردمک چشم (Pupil) تغییر مسیر می دهد و سپس به قسمت میانی و شبکیه رنگی هدایت می کند.

2.     عنبیه و مردمک چشم شبیه دهانه دوربین عمل می کنند. عنبیه ماهیچه ای است که وقتی منقبض می شود تمام سطح لنز به جز قسمت میانی را می پوشاند تا میزان نور ورودی به چشم را کنترل کرده و به خوبی در بازه عریض، زاویه دید وسیع و نور کم و زیاد کار کند.

3.     در نهایت، شبکیه یک سطح حساس است که شبیه به سنسور تصویر در دوربین های دیجیتال عمل می کند.  شبکیه دارای تعداد زیادی عصب حساس به نور است که قادرند پرتوهای نور را به سیگنال های قابل فهم مغز تبدیل کنند. این سیگنال ها از طریق اعصاب به مغز منتقل شده و در آن جا به تصویر تبدیل می شوند. به نظر می رسد بدلیل دریافت، درک و ارسال سیگنال ها به مغز شبکیه چشم مهمترین عضو چشم باشد. شبکیه مانند فیلم در دوربین است اگر تمام اعضا و یا قسمت های دوربین خوب کار کنند ولی فیلم یا شبکیه خوب نباشد تصویر خوبی نخواهیم داشت.

ایزو (ISO) چیست و چرا اهمیت دارد؟

ISO عددی است که حساسیت نور در سنسور تصویر را مشخص می کند، ISO براساس عدد محاسبه می شود مانند(100, 200, 400, 800 و یا غیره) بعضی اوقات این اعداد، عدد ISO و یا سرعت فیلم خوانده می شوند. هر چه ISO بالاتر باشد حساسیت نیز بیشتر است و باعث می شود در محیط های کم نور تصویر واضح تر باشد ولی در عوض نویز تصویر نیز افزایش می یابد.

ISO نشان می دهد که چقدر فیلم به نور حساس است. این بدین معناست که هر چه ISO بالاتر باشد حساسیت سنسور دوربین به نور بیشتر خواهد بود. اگر با ISO 400 عکس بگیرید شما تنها به ¼ نور نسبت به زمانی که با ISO 100 عکس می گیرید نیاز خواهید داشت.

دنبال کردن ISO در چشم انسان

برخلاف دوربین های عکاسی و فیلم و سنسور، چشم انسان سطوح مختلف ISO ندارد. ولی چشم انسان قدرت و قابلیت بسیار پیچیده ای در تنظیم و محدود کردن میزان نور در شرایط مختلف دارد.

چشم انسان از روش بسیار جالبی برای تغییرحساسیت نسبت به نور استفاده می کند و قادر است حساسیت خود را نسبت به نور در کمتر از 15 ثانیه تغییر دهد. چشم انسان در نور کم تغییر شکل داده و بدین ترتیب حساسیت اش نسبت به نور چندین برابر می شود و درنتیجه قادر به مشاهده اشیاء در نور کم خواهد بود. حتما برای شما هم اتفاق افتاده است که وقتی وارد اتاق تاریک می شوید ابتدا نمی توانید چیزی را مشاهده کنید ولی بعد از حدود 15 ثانیه چشم انسان قادر به مشاهده اشیاء در نور بسیار کم خواهد بود.

تجربیات و آزمایش ها نشان می دهد که چشم انسان در تاریکی 600 برابر حساس تر از زمان روشانی است.

در واقع چشم انسان عظیم ترین و سریعترین دوربین هستی است. هر بار که ما به جایی نگاه می کنیم، چشم ما (شبکیه) همه چیز را تغییر می دهد تا فوکوس به خوبی انجام شود، عنبیه نیز بطور پویا طوری تنظیم می شود که حداکثر دید ممکن را داشته باشیم.

نکته بسیار شگفت انگیز در مورد چشم انسان این است که قادر است در تمام بازه های روشنایی نور، مشاهده کند یعنی از نور بسیار کم مهتاب تا نور خورشید در روز که یک میلیارد بار بیشتر از نور ماه است.

سرعت دیافراگم(Shutter Speed)

وقتی به سرعت دیافراگم می رسیم مقایسه بسیار پیچیده می شود. اگر بخواهیم مورد به مورد چشم انسان را با دوربین مقایسه کنیم می توانیم به راحتی ورودی نور و یا ISO را مقایسه کنیم. اما جریان در مورد مقایسه سرعت دیافراگم بسیار پیچیده است چون دیافراگم دوربین می تواند هر چقدر که ما نیاز داشته باشیم باز بماند. در واقع نمونه ای از تصاویر وجود دارند که برای گرفتن آنها دیافراگم دوربین حدود 6 ماه باز بوده است. این موردی است که بدون شک با سیستم کارکرد چشم انسان جور در نمی آید. در ادامه تصویری که در گرفتن آن دیافراگم دوربین 6 ماه باز بوده است را مشاهده می کنید:

شباهت و تفاوت های چشم انسان با دوربین عکاسی

همانطور که گفته شد یافتن سرعت دیافراگم چشم انسان پیچیده است به همین دلیل با نمونه های مختلف سعی می کنیم این مورد را بررسی کنیم: با نگاه کردن به یک انیمیشن شروع می کنیم. اگر به انیمیشن های معمولی و ساده نگاه کرده باشید متوجه می شوید اگر تعداد فریم نمایش داده شده در هر ثانیه به اندازه کافی نباشد تصاویر بریده بریده نمایش داده می شوند. یا اگر فوتبال را با یک فریم در ثانیه تماشا کنید در واقع یک عکس در ثانیه یا حداکثر سرعت دیافراگم 1 ثانیه خواهید داشت. مشخصا یک فریم بسیار کم است و سرعت دیافراگم انسان بیشتر از یک ثانیه است. در واقع سرعت دیافراگم چشم انسان در شرایط مختلف متفاوت است یعنی در زمان تماشای تصاویر متحرک ورزشی سریعتر  و در زمان تماشای یک عکس ثابت سرعت پایین تری دارد.

در نور کم ما نیازی نداریم که حداقل سرعت دیافراگم چشم انسان را بدانیم بلکه باید حداکثر آن را بدانیم. ما می توانیم برای ساعت ها به تماشای جنگل بپردازیم و تصویر را به خوبی ببینیم ولی این از نظر تئوری امکان پذیر نیست و ما نباید تصویر خوبی مشاهده کنیم. یک دوربین عکاسی ممکن است با سرعت دیافراگم یک ساعت تصویری را بگیرد ولی ممکن است هیچ چیزی هم نگیرد. یعنی وقتی شاتر دوربین برای مدت طولانی باز باشد تصویر قابل درکی گرفته نمی شود. وقتی سرعت شاتر را با سیستم کارکرد چشم انسان مقایسه می کنیم مفهوم آن تقریبا بی معنی است. در واقع انسان تصاویر را بصورت پشت سر هم پردازش می کند. و یا در واقع چشم های انسان تصاویر پشت سر هم گرفته و سپس مغز آنها را پردازش و ترکیب می کند تا یک تصویر قابل فهم ایجاد شود. این سیستم بسیار شبیه زمانی است که با دوربین عکاسی خود چند عکس پشت سر هم HDR یا Multi Exposure بگیرید.

دوباره به ISO باز می گردیم، ISO در دوربین با چشم انسان چه تفاوتی دارد؟

چشم انسان در نور روشن تصاویر را بسیار خوب می بیند و تصاویر بدون نویز و واضح مشاهده می شوند. دلیل آن نیز پردازشگر بسیار پیچیده و قدرتمندی به نام مغز انسان است که به راحتی تمام نویز ها را فیلتر کرده و تصویر بسیار واضح و قابل درک را ایجاد می کند.

در نهایت در قیاس چشم انسان با دوربین در مورد ISO می توان اینگونه جمع بندی کرد در یک روز روشن ISOچشم انسان حدود 25 است چرا 25؟  چون این کمترین مقدار ISO در بهترین و باکیفیت ترین فیلم ساخته شده توسط بشر است و همانطور که اشاره شد چشم انسان در تاریکی 600 بار حساس تر به نور است و این بدین معناست که حداکثر ISO چشم انسان حدود 15,000 است. ولی حداقل ISO چشم انسان را با حداقل ISO در اکثر دوربین های عکاسی یکسان بگیریم آنوقت حداکثر ISO چشم انسان 60,000 خواهد بود.

وقتی ISO چشم انسان را با ISO 102,000 دوربین Nikon D3S که بیشترین ISO را در دوربین های عکاسی مقایسه کنید متوجه می شوید که تولید کننده های دوربین های عکاسی دوربین های حساس تر از فناوری داخلی چشم انسان تولید کرده اند.

فراوری: محسن مرادی

بخش دانش و زندگی

بهمن 89 از وب جهان یکه نگار

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۹ ، ۱۱:۲۴
فاصله گلناری
حضرت نوح علیه السلام

در مقاله ای با عنوان " پیامبری که نامش 43 بار در قرآن آمده است " پیرامون یکی از پیامبران اولو العزم به نام حضرت نوح(ع) کمی آشنا شدیم و از شرایط خانوادگی وتبلیغاتی ایشان کمی صحبت کردیم .

در این مقاله برآنیم که تهاجمات و تیرهای رفتاری – اخلاقی و به عبارتی موانعی که بر سر راه حضرت در مسیر تبلیغ از جانب دشمنان به وجود آمده را بررسی کنیم .


 

موانع حضرت نوح (ع)

از مهم ترین مشکلات و موانعی که برای حضرت نوح(ع) در برخورد با مخاطبان به وجود آمده، کارشکنی های برخی افراد در امر ابلاغ رسالت بود که به مهم ترین موارد آن می پردازیم:

 

 

تکبر

برخورد معاندان در بخش اول به چهار صورت بود: یا انگشت در گوش می کردند ، یا لباس به خود می پیچیدند یا اصرار بر کفر داشتند یا با تکبر بر خورد می کردند : « جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِیَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَکْبَرُوا اسْتِکْبَارًا ؛ و من هر زمان آنها را دعوت کردم که (ایمان بیاورند و) تو آنها را بیامرزی ، انگشتان خویش را در گوش هایشان قرار داده و لباس هایشان را بر خود پیچیدند و در مخالفت اصرار ورزیدند و به شدت استکبار کردند.»(نوح ،7)

 

 

معاندان به خود جرأت تهمت به پیامبر خدا را دادند!

قوم عنود و سرکش حضرت نوح علیه السلام تهمت های متعددی را مطرح می کردند.

 

 

تهمت دروغ گویی

« أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ ؛ این سخنان را به دروغ به خدا نسبت داده است .»(یونس ،38) ، « بَلْ نَظُنُّکُمْ کَاذِبِینَ ؛... بلکه شما را دروغ گو تصور می کنیم .»(هود ،27)

 

 

تهمت جنون و دیوانگی

« إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِینٍ؛ او فقط مردی است که به نوعی جنون مبتلا است! پس مدتی درباره او صبر کنید .»(مؤمنون ،25)

« وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ ؛ و گفتند او دیوانه است و (با انواع آزارها از ادامه رسالتش) باز داشته شد .» (قمر ،9)حتی درجایی به حضرت تهمت گمراهی زدند و در نهایت بی شرمی خود را هدایت شده دانستند : « قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی ضَلاَلٍ مُّبِینٍ ؛ ولی اشراف قومش به او گفتند : ما تو را در گمراهی آشکار می بینیم !» (اعراف ،60)

 

 

تحقیر

معاندان ، تمام تلاش خود را برای خنثی کردن سخنان حضرت به کار می بستند . آنها تلاش ایشان را کاملاً بی ارزش جلوه می دادند .

مثلاً او و مؤمنان را تحقیر و با سخنانی زشت مردم را از آنها دور می کردند . « قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَکَ وَاتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ ؛ گفتند آیا به توایمان بیاوریم در حالی که افراد پست و بی ارزش از تو پیروی کرده اند ؟»(شعراء ، 11)

 

 

تکذیب

در آیات متعدد بیان شده که قوم نوح ، آن حضرت را تکذیب کردند: « وَإِن یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ »(حج ،42)

 

 « جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِیَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَکْبَرُوا اسْتِکْبَارًا ؛ و من هر زمان آنها را دعوت کردم که (ایمان بیاورند و) تو آنها را بیامرزی ، انگشتان خویش را در گوش هایشان قرار داده و لباس هایشان را بر خود پیچیدند و در مخالفت اصرار ورزیدند و به شدت استکبار کردند»

تمسخر

« وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنکُمْ کَمَا تَسْخَرُونَ»(هود ،38)

 

 

مجادله به باطل

« ... وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ ... »(غافر ،5)

 

حضرت نوح

جنگ سرد

یکی از روش هایی که دشمنان خدا در طول دوران تاریخ برای بی اثر کردن تبلیغات پیامبران از آن استفاده کرده اند، ایجاد شک در دل پیروان ادیان الهی است .

شیوه های به کارگیری این روش در زمان حضرت نوح علیه السلام از این قرار است :

 

 

- ایجاد شبهه در صدق نبوت

 آنها می گفتند که نوح هم بشری مانند شماست . مثل شما انسان است و شما نیز کمتر از او نیستید . او در ادعای خود کاذب است و تنها دلیل برای حرف هایش این است که می خواهد بر شما برتری یافته ، ریاست کند : « مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ ؛ این مرد جز بشری همچون شما نیست .»(مؤمنون ، 24)

 

 

- برتری جویی

 به مردم گفتند که او می خواهد بر شما برتری یابد : « یُرِیدُ أَن یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ ؛ می خواهد بر شما برتری یابد ».(همان)

- ترویج خرافات و تحریک احساسات قبیله ای

« مَّا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ ؛ ... ما چنین چیزی را هرگز در نیاکان خود نشنیده ایم ». (همان)

« تُرِیدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَآؤُنَ ؛ می خواهید ما را از آنچه پدران ما می پرستیدند باز دارید.»(ابراهیم ، 10 )

سران قوم به مردم می گفتند: « اگر دعوت او حق می بود، نظیر و مانندی برایش یافت می شد اما در تاریخ پدران ما چنین دعوتی اتفاق نیافتاده است . پس این دعوت نوظهور و دروغی بیش نیست .»

 

 

تهدید

دشمنان خدا وقتی از روش های فوق نتیجه ای نگرفتند ، تصمیم به تهدید حضرت گرفتند .

 

از پیامبرانی که هیچ گاه کارشکنی های دشمنان ومعاندان، او را از تبلیغ وهدایت بندگان  خسته وناامید نکرد، حضرت نوح (ع) بود. او در برابر تیرهای دشمنان و معاندان ایستادگی کرده وبه عبارتی موانع ومشکلاتی که بر سر راه را کنار زده و آنان را توجیهی برای کم کاری خویش قرار نداد

تهدید به اخراج

در ابتدا ایشان را تهدید به اخراج کردند : « مِّنْ أَرْضِنَآ أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ ؛ ما قطعاً شما را از سرزمین های خود بیرون خواهیم کرد مگر اینکه به آیین ما باز گردید .»

 

 

تهدید به سنگسار

سپس تهدید به سنگسار کردند: « قَالُوا لَئِن لَّمْ تَنتَهِ یَا نُوحُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِینَ ؛ گفتند: ای نوح اگر از حرف هایت دست برنداری ، سنگسار خواهی شد .»(شعراء ، 116)

 

 

نتیجه گیری :

از پیامبرانی که هیچ گاه کارشکنی های دشمنان ومعاندان، او را از تبلیغ وهدایت بندگان خسته وناامید نکرد، حضرت نوح (ع) بود .

او در برابر تیرهای دشمنان و معاندان ایستادگی کرده وبه عبارتی موانع ومشکلاتی که بر سر راه را کنار زده و آنان را توجیهی برای کم کاری خویش قرار نداد .

در آخر نیز دیده شد که دشمنان خدا و معاندان سنگ دل، با تیرهای آتشین خود، نوح (ع) را مورد تهاجم قرارداده وسرانجام بعد از نهصد واندی سال تبلیغ، جز اندکی به حضرت ایمان نیاوردند .

فرآوری : زهرا اجلال

 گروه دین تبیان


- منبع :

فصلنامه جستار ،سال هفتم وهشتم ، ش 25 و26 - مقاله "روش تبلیغی حضرت نوح (ع) در قرآن کریم "، منصوره احمدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۹ ، ۱۱:۱۸
فاصله گلناری