به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

وبلاگی درباره ی همه چیز ،عمومی- اجتماعی- جامعه- اخبار و...

۳۵ مطلب با موضوع «تاریخی» ثبت شده است

این هم از آخرین و متفاوت ترین 22 بهمن قرن.

22بهمن روزنامه

 

روزنامه کیهان-تیتر برای 22بهمن

22بهمن99

 

بیست و دوی بهمن با دوچرخه در اصفهان

22بهمن در اصفهان

 

 

دهدشت - کهگیلویه و بویر احمد

راهپیمایی22بهمن

 

خبرگزاری آسوشیتد پرس نیز راه پیمایی گسترده مردم ایران را در روز ۲۲ بهمن مورد توجه قرار داده و نوشت: ایران که امسال درگیر شیوع بیماری کرونا بود، به جای راه‌پیمایی هر ساله که با پیاده‌روی منظم مردم در خیابان‌ها انجام می‌شد، امسال مردم سوار بر موتورسیکلت‌ها و خودروها در راه‌پیمایی بزرگداشت چهل و دومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران شرکت کردند. انتظار می‌رود که ده‌ها هزار تن از مردم در شهرهای مختلف در این راهپیمایی با موتور سیکلت و خودرو شرکت کرده باشند.

 

22بهمن متفاوت

 

نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه اصفهان با بیان اینکه پس از گذشت ۴۲ سال از پیروزی انقلاب اسلامی مردم پایبند به ارزش‌های این انقلاب هستند، افزود: آنچه سبب شد مردم پای کار انقلاب اسلامی باشند ایمان بوده و این ایمان است که به انسان رشد می‌دهد، همین ایمان درونی و روحیه معنوی مردم ما است که سبب شده در مقابل سخت‌ترین تحریم‌ها ایستادگی کنند و به قول رهبر معظم انقلاب تحلیل‌های دشمن را با اشتباه محاسباتی مواجه کنند.

وی با اشاره به آیه ۲۹ سوره فتح اظهار داشت: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و کسانی که با ایشان هستند صفاتی دارند از جمله که اشدا علی الکفار و رحما بی نهم هستند یعنی با دشمن در شدیدترین حالت ممکن و در عین حال با خودی‌ها با عطوفت و مهربانی زندگی می‌کنند.

 

راهپیمایی 22بهمن اصفهان

 

بخش انگلیسی شبکه الجزیره هم راه‌پیمایی ۲۲ بهمن امسال را مورد توجه قرار داده و نوشت: برای اولین بار طی چندین دهه گذشته، میدان آزادی انباشته از خیل عظیم افراد پیاده‌ای نبود که در راهپیمایی شرکت می‌کردند و به جای آن مردم سوار بر موتورسیکلت‌ها و خودروها برای بزرگداشت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران تجمع کرده بودند.

الجزیره همچنین نوشت: روز چهارشنبه هزاران وسیله نقلیه در مسیرهای تعیین شده در پایتخت و در سر تا سر ایران برای بزرگداشت این روز راهپیمایی کردند. از مردم خواسته شده بود برای رعایت پروتکل‌های بهداشتی بیماری همه‌گیر کرونا به صورت پیاده در راهپیمایی شرکت نکنند.

 

تبریز 22 بهمن:

رژه موتوری 22 بهمن

 

راهپیمایی یاسوج

22 بهمن ماه

 

22 بهمن در تهران

راهپیمایی بهمن در تهران

 

در تهران

22 بهمن

 

22 بهمن در سیستان بلوچستان

راهپیمایی22بهمن

 

 

در یاسوج

22بهمن

 

 

در اصفهان

22 بهمن

 

22 بهمن ماه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران بر شما مبارک. پای این انقلاب و خون شهیدان می ایستیم. گوش به فرمان رهبر باشیم. ان شاءالله مشکلات را حل می کنیم. به کوری چشم دشمنان امسال هم انقلاب را جشن گرفتیم.

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۲۳ بهمن ۹۹ ، ۱۱:۵۵
فاصله گلناری

شهید آیت الله سعیدی و ارتباطات مردمی

گفتگو با غلامحسین نادری
 

درآمد
 

ارتباط تنگاتنگ با مردم و رسیدگی به مشکلات آنان و تلاش برای ارتقای سطح آگاهی و فرهنگ آنان،‌ شان و مرتبه همیشگی روحانیت به عنوان مبلغین دین خدا و رمز موفقیت آن ها در مبارزه علیه حکام جور است. شهید آیت الله سعیدی به نیکی به این شان آگاهی داشت و تا پای جان در این مرتبه والا باقی ماند. این گفت و گو مرور صمیمانه ای بر این سلوک خداپسندانه است.

شروع آشنایی شما با آیت الله سعیدی از چه زمانی بود؟
 

از وقتی که مسجد موسی بن جعفر (علیه السلام) را در خیابان غیاثی تاسس کردند وشهید آیت الله سعیدی را از قم برای امام جماعت آن جا آوردند. منزل ما در همان نواحی بود و افتخار نماز خواندن پشت سر ایشان را داشتیم و از بیانات انقلابی ایشان هم بهره مند می شدیم. شب های شنبه مردم از همه جای تهران به آن جا می آمدند و به صحبت های ایشان گوش می دادند. ایشان هم همیشه درباره مبارزات اسلامی صحبت می کرد. از ارادتمندان درجه یک حضرت امام بود و از همان موقع، صحبت هایش حول محور صحبت های امام بود.

از فضای مسجد و جلسات سخنرانی ایشان چه خاطراتی به یادتان مانده است؟
 

فضای مسجد مثل سایر مساجد بود،‌منتهی چون شب های شنبه ایشان درباره امام رحمه الله صحبت می فرمودند، در این شب ها خیلی شلوغ می شد و ایشان راجع به انقلاب اسلامی صحبت می کردند غ هر چند هنوز از انقلاب خبری نبود، ولی خاطره 15 خرداد 42 هم چنان در اذهان متدینین مانده بود. آیت الله سعیدی درباره این واقعه و لزوم پشتیبانی از هدف های ارجمند امام صحبت می فرمودند. در شب های دیگر هم رفتار ایشان مثل امام جماعت های دیگر نبود و اگر می دیدند کسی نیست، خودشان، هم اذان می گفتند، هم اقامه و هم نماز می خواندند. ذره ای تکبر نداشتند. ما هم ایشان را خیلی دوست داشتیم.

همکاری شما با ایشان چگونه شروع شد؟
 

ایشان جزواتی داشت که مایل بود چاپ کند. بنده هم در چاپخانه بودم. من همیشه منزل ایشان می رفتم و ایشان هم منزل ما می آمد، به طوری که خطبه عقد صبیه دوم بنده را در سال 1345 ایشان خواند. خیلی با هم آَناً و صمیمی بودیم. در آن موقع پسر بزرگشان آسید محمد آقا هنوز نوجوان بود و معمم نشده بود.

غیر از شهید سعیدی، دیگر چه کسی برای سخنرانی به مسجد موسی بن جعفر (علیه السلام) می آمد؟
 

یک آقائی بود به نام آقای مجیدی که کمک شهید سعیدی بود و انقلابی صحبت می کرد. من تا سه چهار سال پیش هم صحبت تلفنی با ایشان داشتم. آقای مجیدی دنباله حرف های انقلابی شهید سعیدی را می گرفت و هر وقت ایشان به نماز جماعت نمی رسید،‌آقای مجیدی نماز را اداره می کرد.

جزواتی که چاپ می کردند،‌ بیشتر درباره چه مطالبی بود؟
 

بیشتر درباره بیدار کردن مسلمان ها برای تحقق انقلاب اسلامی بود. یک مقداری از مطالب را به خود خود شهید سعیدی دارم. مطالبی را هم می گفتند که من با مرکب سفید روی پارچه سیاه می نوشتم و در مسجد موسی بن جعفر (علیه السلام) زده بودند. یکی از جزوه ها درباره مبارزه با دخانیات بود و تیترش بود: « ای انسان! خود را دودکش نکن! » یک جزوه تقریبا 50، 60 صفحه ای کوچک به قطع جیبی بود که چهار پنج هزار تائی چاپ کردند و به اشخاص دادند. یادم می آید که قسمت « امر به معروف و نهی از منکر » تحریر الوسیله را ایشان به فارسی ترجمه کردند و دادند من در چاپخانه چاپ کردم.

تحویل و تحول این جزوات به چه شکل بود؟
 

رو به روی مسجد موسی بن جعفر (علیه السلام) دوچرخه سازی به نام محمود بود که با من رفیق بود. با هم بچه محل بودیم. ایشان این جزوه ها را در مغازه اش نگه می داشت و شهید سعیدی هر وقت لازم داشت، یک نفر را می فرستاد 50 تا 100 تا از او می گرفت، بعد این ها را بین شاگردان خود تقسیم می کرد. در آن موقع خانم دباغ در تقسیم این جزوات خیلی نقش داشتند.

جزوات را در کجا چاپ می کردید؟ ساواک مزاحمتی ایجاد نمی کرد؟
 

چاپ خانه کوچکی به نام چاپخانه تبریز که در سال 1345، جائی در پشت قورخانه بود. چون چاپخانه کوچک بود، ساواک مزاحمتی نداشت و بازرسی نمی کرد. مدیر چاپخانه آقای سید عباس کروبی، همه این جزوات را می دید و آیت الله سعیدی را هم می شناخت، ولی نمی دانست که این جزوه ها، مخالف حکومت وقت است. آدم سیاسی ای نبود.

آیا شهید سعیدی درباره امنیت شما نگرانی نداشتند؟
 

چرا می گفتند: « نادری! من اگر شهید هم شوم نمی گذارم کسی بفهمد که تو این ها را چاپ کرده ای.» و همین طور هم شد.

شهید سعیدی

آیا اعلامیه های آیت الله سعیدی را هم چاپ می کردید؟
 

خیر، غیر از رساله « امر به معروف و نهی از منکر » و جزوه « ای انسان، خود را دودکش نکن »، دیگر چیزی برای ایشان چاپ نکردم، مگر مواقعی که نصایحی خطاب به مردم می نوشتند که آن دست نوشته ها را هم دارم.

ارتباط آیت الله سعیدی با اهالی محل چگونه بود؟
 

بسیار عالی بود. آقائی هست به نام آقای ملکیان که ما در چاپخانه افست با هم همکار بودیم. این قضیه را 25 سال پیش برایم تعریف می کرد. منزل همسایه ایشان دیوار به دیوارشهید سعیدی بود. می گفت یک روز رفته بودیم خانه همشیره، طبقه بالای ایشان یک راننده تاکسی می نشست که برای نماز به مسجد موسی بن جعفر (علیه السلام) هم می آمد. این بنده خدا وضع مالی خوبی نداشت. می گفت یک مرتبه دیدیم از بالا صدای خش خش می آید. رفتیم و دیدیم آیت الله سعیدی دو سه گونی خاکه ذغال روی پشتش گذاشته و از روی پشت بام دارد تحویل این بنده خدا می دهد که در زمستان خانواده اش را گرم کند. بسیاری از خانواده ها بودند که آیت الله سعیدی مخفیانه به آن ها رسیدگی می کرد و کسی هم خبر نداشت. ایشان پشت پا به دنیا زده بود و فقط مرد خدا بود.

آیا در مسجد هم برنامه امر به معروف و نهی از منکر داشتید؟
 

بله، ایشان همه منبرهایش امر به معروف و نهی از منکر بود،‌مخصوصا شب های شنبه در میان صحبت های سیاسی و انقلابی، امر به معروف و نهی از منکر می کردند و بسیاری از کسانی که به مسجد می آمدند، صحبت های ایشان را می نوشتند.

شهید آیت الله سعیدی و مبارزات زنان

گفتگو با مرضیه دباغ (حدید چی)
 

درآمد
 

هر جا یاد و نامی از شهید بزرگوار آیت الله سعیدی در میان است،اذهان همگان به شکلی نا خود آگاه متوجه شاگرد شایسته ایشان، بانوی مبارز و نستوه، خانم دباغ می شود. ایشان در تمام سال هائی که دیگران از کنار نام این مبارز برزگ گذشتند، با عزمی راسخ و تحسینی شایسته یک شاگرد قدر شناس،یاد و نام او را زنده نگاه داشتند .

آشنایی شما با شهید آیت الله سعیدی از چه زمانی و چگونه آغاز شد؟
 

با عرض تسلیت به خانواده های شهیدان و به ویژه به خانواده شهید بزرگوار آیت الله سعیدی،باید عرض کنم که حضرت آیت الله سعیدی،بعد از مبارزاتی که در قم داشتند و مشقاتی که در آن دوره متحمل شدند،به دلیل بسته بودن فضاهای فعالیت انقلابی برای ایشان در قم،به تهران مهاجرت کردند و به محله غیاثی تشریف آوردند.آنجا مسجدی به نام مسجد موسی بن جعفر(ع)بود.در آن زمان من به همسرم اصرار می کردم که برای ادامه تحصیلات حوزوی به قم برویم و آنجا زندگی کنیم.این اصرار بنده پابرجابود تا اینکه یک شب همسرم وقتی از نماز جماعت به منزل آمدند،گفتند که یکی از شاگردان حضرت امام خمینی(ره)به تهران تشریف آورده اند و امام جماعت مسجد موسی بن جعفر (ع) شده اند خب،این وعده بسیار خوب و نوید خوشایندی برای بنده بود که این خبر را شنیدم.چند روز پس از این خبر،همراه با یکی از دوستانم به نام خانم نکوئی که همسر یک مداح بودند،خدمت آیت الله سعیدی در منزلشان رفتیم و از ایشان درخواست کردیم که برای ما کلاس تشکیل بدهند،ایشان در ابتدا قبول نمی کردند و می گفتند خانم ها درس را ادامه نمی دهند و معمولا وقتی ازدواج می کنند،درس را نیمه کاره رها می کنند.بالاخره اصرار بنده و آن دوست بزرگوارمان باعث شد که ایشان قبول کنند و گفتند ده پانزده نفری را جمع کنید تا بتوانیم کلاس تشکیل بدهیم.پانزده شانزده نفری جمع شدیم که دو سه نفر هنوز ازدواج نکرده بودند.با این دوستان درس را خدمت شهید سعیدی آغاز کردیم.ایشان هفته ای دو روزدرس اخلاق می گفتند و عربی را هم پیش ایشان ادامه می دادیم.
کم کم آشنایی ما با ایشان بیشتر شد و برداشت من این است که هدف ایشان این بود که می خواستند از بین ماها،عده ای را برای اهداف انقلابی مورد نظرشان انتخاب کنند وآموزش بدهند.مثلاپخش جزوات فتاوی حضرت امام (ره)بسیار کار دشواری بود و ایشان می خواستند چند تن از ما را با این جریان درگیر کنند.یک سال وچند ماه که گذشت،از آن عده فقط پنج شش نفر ماندند.نهایتا هم فقط چهار نفر ماندیم که به جز خانم نکوئی،از بقیه دوستان آن جمع خبر ندارم.به هر حال آشنائی با شهید سعیدی از همین محفل و نماز جماعت های ایشان در مسجد موسی بن جعفر(ع)شروع شد.

با توجه به اینکه شما ایشان را در فضای تعلیم و آموزش درک کرده اید،منش رفتاری ایشان در محیط درس و بحث چگونه بود؟
 

شهید سعیدی دست پرورده حضرت امام بود.من هرگز ندیدم که امام در برخوردها و شیوه های تربیتی شان با افراد امر و نهی داشته باشند.با شاگردان حضرت امام هم که صحبت کرده ام،چنین شیوه ای را ندیده ام. در نوشته هائی هم که برای فرزندان عزیزشان شهید آقا مصطفی خمینی و مرحوم حاج احمد آقای خمینی نوشته بودند،در مورد مسائل دینی و تربیتی،امر و نهی را مشاهده نکردم.ایشان فقط به دشمنان دین امرو نهی می کردند و بسیار صریح و تند عقایدشان را بیان می فرمودند.ایشان نسبت به شاگردان بسیار دقیق بودند و متوجه این امر بودند که اگر شاگردانشان مشکلی دارند،آنها را حل کنند.
شهید سعیدی هم از این قاعده مستثنی نبودند.ایشان هم نسبت به اطرافیانشان بسیار دقت و توجه داشتند؛حتی هنگامی که لازم بود بعضی از مبارزین مدتی در جائی مخفی شوند،شهید سعیدی نمی گفتند که من خودم در خطرم و هرروز ساواک می آید و مرا تحت نظر دارد.یادم هست در خیابان نیرو هوایی،اطراف خیابان ارجمندی،یکی از بازاری ها بود که خدا رحمتشان کند،مرد شریفی بود و اهل کاشان،الان اسم شریفشان یادم نیست،ایشان در ساختمانشان کمدی را نصب کرده بودندکه به حسب ظاهر راه به جائی نداشت،ولی از پشت آن چند پله می خورد و پائین می رفت و سوئیت کوچکی آنجا بود که حمام و توالت داشت و وقتی ضرورت ایجاب می کرد که مبارزی حتی دو سه ماه مخفی باشد،آنجا زندگی می کرد و خانم ایشان که خدارحمتشان کند،غذا تهیه می کرد و به او می داد و وضعیت طوری بود که اگر هم در خانه می ریختند و جستجو می کردند،نمی توانستند آن سوئیت مخفی را پیدا کنند یکی از مکان های امنی که برای دوستان شهید سعیدی فراهم شده بود،منزل این بنده خدا بود و جاهای دیگری را هم به شکل های مختلفی بر نامه ریزی کرده بودند. یک بار آقای سعیدی به در منزل ما آمدند و پرسیدند که آیا اتاق بالای خانه ما خالی است؟ گفتم بله، ولی چیزی در آن نیست و نمی شود در آن زندگی کرد.گفتند: مسئله ای نیست، می گویم که از مسجد زیلویی چیزی بیاورند.یکی از برادرها به اتفاق خانمش و فرزندانشان از دست ساواکی ها فرار کرده،یک مدتی اینجا باشد تا ببینیم برایش چه کار می توانیم بکنیم.چند دقیقه بعد یک خانم و آقای بسیار محترمی جلو آمدند و من متوجه شدم که شهید سعیدی اینها را در کوچه بغلی نگه داشته بودند.اینها یکی دو ماهی در منزل ما بودند و آن آقا با لباس مبدل می رفتند وخرید می کردند وشهید سعیدی می آمدند به اینها سر می زدند.دو سه سالی که در خدمت ایشان بودیم،یک روز فرمودند که ولادت حضرت زهرا(س)نزدیک است.هر کدامتان درباره یکی ازویژگی های حضرت زهرا(س)مقاله ای رابنویسیدوروز شنبه که می آیید،بیاورید.دوستان چیزهایی نوشته بودند.من درباره گریه حضرت(س)به شکلی کوتاه،اما عمیق بررسی کرده بودم که گریه ایشان گریه یک فرزند برای پدر نبوده، گریه یک همسر برای همسرش که نتوانسته به قدرت برسد،نبوده،بلکه هق هق حضرت زهرا(س)یک حرکت سیاسی است و مبارزه با دشمن در آن روز، این شیوه را اقتضا می کرده و این در واقع شیوه ای بوده که ایشان اعتراض خود را نسبت به ظلم و جورهائی که بر مردم می رفت وخطرهائی که اسلام را تهدید می کرد،نشان می دادند و مردم را به حمایت از ولی زمان خود ترغیب می کردند. وقتی خانم ها مقاله ها را دادند و رفتند،درس تمام شده بود و من و بعضی از دوستان می نشستیم و مباحثه می کردیم و بعد می رفتیم. موقعی که بلند شدیم برویم،آقای سعیدی از کتابخانه شان صدا زدند که خانم دباغ بماند.من رفتم خدمتشان وعرض کردم: «با من امری داشتید؟» فرمودند:«مقاله شما خیلی بو دارد.»گفتم:«به نظر من این طور رسیده. اگر شما امر کنید مقاله را پاره می کنیم و از بین می بریم.»گفتند:«نه، باید امضا کنید که اگر دست اینها افتاد،بدانند که شما نوشته اید؛ نه اینکه خانم های دیگر به خطر بیفتند.» بنده هم امضا کردم و تاریخ زدم و مقاله را دادم خدمتشان.
مرحوم آیت الله سید محمد باقر موسوی همدانی،مترجم المیزان،زیاد به منزل ما می آمدند.به من محرم بودند و ما زیاد می نشستیم و بحث می کردیم و من در فهم قرآن و دروس دیگر،از محضر ایشان بسیار استفاده می کردم.ایشان با شهید سعیدی بسیار نزدیک و رفیق بودند.یک شب رفتندمسجد و برگشتندو فرمودند:«فلانی! آقای سعیدی از شما یک چیزهائی می گفت.»عرض کردم:«یعنی لیاقت شاگردی شان را ندارم و باید کنار بکشم.چه فرمودند؟فرمودند:«خیر، به نظر ایشان شما خصوصیاتی دارید که ایشان می خوا هند بعضی از کارها را به شما واگذار کنند.» من عرض کردم: « اگر خدا بخواهد و بتوانم کارهایی را که مرضی رضای خداست، از طریق ایشان عمل کنم،از خدا می خواهم.»و همین باعث شد که ایشان بعضی از ماموریت ها را به بنده واگذار کردند. ایشان برای ارزیابی شاگردانشان توجه به فهم ودرک و پیگیری آنها داشتند و بعد برای کارهای مبارزاتی انتخابشان می کردند.ایشان از میان خیل شاگردانی که در میان آقایان هم داشتند، باز با دقت بسیار بالایی آنها را انتخاب می کردند و انتخابهای جالبی هم بود.
موقعیت آیت الله سعیدی به گونه ای بود که ساواک تمام حرکات و سکنات ایشان را زیر نظر داشت و به جرئت می توانم بگویم که همه مالکان مغازه های خیابان غیاثی را یک در میان خریده بودند که گزارش جزئیات رفت و آمد و ارتباطات ایشان را بدهند.البته آدم های خوب هم در میان کسبه محل بودند

 

روایتی از شهادت آیت الله سعیدی و بازتاب های آن(
 

نویسنده:حجت الاسلام سید حمید روحانی 


 

بازتاب شهادت آیت الله سعیدی 
 

با انتشار خبر شهادت مرحوم سعیدی در شهرستان قم با آن که حوزه، تعطیلی دوران تابستان را می گذراند و از روحانیان و محصلین علوم اسلامی کمتر کسی در قم بود، شماری از روحانیان و مردم، در مدرسه فیضیه اجتماع کردند.
آقای شیخ مرتضی حائری یزدی، صبح روز جمعه 22 خرداد 49 به مدرسه فیضیه رفت و شخصا به پهن کردن فرش در صحن مدرسه پرداخت. چند تن از طلاب ساکن مدرسه به کمک او شتافتند و نپایید که خبر برگزاری مراسم بزرگداشت برای مرحوم سعیدی، در مدرسه فیضیه در شهر قم پیچید و شماری از روحانیان و مردم و نیز مقامات بزرگ روحانی به مدرسه فیضیه رفته و در آن مراسم شرکت کردند.
آقای سید احمد کلانتری در مراسم مزبور طی یک سخنرانی، وضع مرحوم سعیدی را از این نظر که جنازه او را شب هنگام و پنهانی دفن کردند، به مادر بزرگوارش حضرت فاطمه زهرا ( علیها السلام ) تشبیه کرد و از امام خمینی تجلیل به عمل آورد. شرکت کنندگان با شنیدن نام « خمینی » ابراز احساسات کردند و صلوات فرستادند. شمار شرکت کنندگان در این مراسم طبق گزارش ساواک حدود دویست نفر بوده است.
شرکت دویست نفر در آن شرایط خفلقان بار، در مراسمی که از پیش اعلام نگردیده است و با در نظر گرفتن تعطیل بودن حوزه، فوق العاده است.
آقای کلانتری در پایان سخنرانی خود از شرکت کنندگان در آن مراسم درخواست کرد به منظور تجلیل از مقام شامخ مرحوم سعیدی و گرامی داشت راه او، به صورت دسته جمعی به وادی السلام رفته، سر قبر آن عالم شهید اجتماع کنند. این پیشنهاد با استقبال حاضران در این مراسم رو به رو شد. شرکت کنندگان به صورت دسته جمعی به طرف وادی السلام، حرکت کردند. در راه تظاهراتی انجام نگرفت، فقط گاهی شعار صلوات سر داده می شد. بر سر مزار شهید سعیدی، بار دیگر آقای کلانتری سخنرانی کرد و جریانی را که بر سعیدی گذشت، به شرایط ناهنجار حضر امام موسی بن جعفر (علیه السلام) در زندان هارون الرشید تشبیه کرد و خطاب به او اعلام داشت: آسوده بخواب که راه تو ادامه و پر رهرو است. آقای سید احمد کلانر به دنبال این سخنرانی، بی درنگ بازداشت شد و روانه زندان گردید. ماموران ساواک در صدد متفرق کردن انبوه مردمی که بر مزار شهید سعیدی اجتماع کرده بودند برآمدند، لیکن با وجود تلاش ها و فشارهای شدید ماموران ساواک و شهربانی، مردم متفرق نشدند و در خیابان های قم به تظاهرات پرداختند و از قاتلین آن عالم مجاهد،‌ابراز انزجار کردند. ( شعارهایی که در این تظاهرات داده شد، در دست نیست.) تظاهرکنندگان، ضمن راهپیمایی در خیابان های قم در منزل شریعتمداری رفتند و علیه او نیز شعار دادند و همکاری او را رژیم شاه را محکوم کردند. در این تظاهرات چند تن ازم ردم و روحانیان، از طرف پلیس دستگیر شدند. از این دستگیر شدگان نام دو تن از محصلین علوم اسلامی به نام های سلیمانی و سالاری قط به دست آمد. با شهادت مرحوم سعیدی بی درنگ اعلامیه ای از طرف حوزه علمیه قم منتشر گردید، متن آن اعلامیه که پرده از روی جنایات خونین رژیم شاه نسبت به مرحوم سعیدی برمی دارد، به این شرح است:
-شهیدی از روحانیت
آیت الله حاج سید محمدرضا سعیدی خراسانی در زندان کشته شد


مردم مسلمان ایران
جلادان دستگاه جبار، جنایت دیگری را مرتکب شده و یکی از فداکارترین و مخلص ترین افراد روحانی و مبارز را پس از 15 روز شکنجه ضد انسانی، وحشیانه به قتل رسانیدند.
آیت الله سعیدی که از فارغ التحصیلان حوزه علمیه قم بود، در سال های اخیر در تهران اقامت داشت و ضمن ارشاد مردم و نشر اصول اسلام به مبارزه روحانیت علیه جنایات و فجایع دستگاه جبار ادامه می داد.
آیت الله سعیدی در سال های اخیر چندین بار توسط مامورین و دژخیمان دستگاه دیکتاتوری دستگیر و مدت ها زندانی شده بود و سرانجام به خاطر نشر اعلامیه ای علیه طرح استعمار سرمایه گذاری بیگانگان استثمارگر آمریکایی و یهودی در ایران، 15 روز پیش دستگیر و در زندان تهران زیر شکنجه قرون وسطایی قرار گرفت و کشته شد. جنازه این شهید عزیز روحانیت را مامورین دژخیمان دستگاه شبانه به قم آورده و در گورستان قم دفن کردند، ولی بلافاصله جنایت دستگاه فاش شد و موج اعتراض روحانیت و فضلای قم بالا گرفت و مجالس ترحیم از طرف طلاب بر پا شد.
به دنبال این فاجعه بزرگ، روحانیون عالی مقام دیگری، مانند آیت الله منتظری، حجت الاسلام ربانی شیرازی و خطبایی چون آقای مروارید و آقای کلانتر و گروهی از طلاب مجاهد قم چون آقای سالاری و سلیمانی دستگیر و به زندان های تهران اعزام شدند.
ما ضمن تقبیح این جنایات جدید و ضد انسانی طبقه حاکم از مراجع تقلید خواستاریم که هر چه زودتر اقدام کنند و بخواهند که مسببین و عاملین شهادت آیت الله سعیدی به مجازات قانونی برسند.
ما آزادی فوری علما و روحانیون بزرگ را خواستاریم و علی رغم فشار و اختناق موجود به مبارزه علیه اقدامات ضد قانونی دستگاه ادامه می دهیم.
شهادت آیت الله سعیدی در زیر شکنجه، توقیف و تبعید و شکنجه دیگر روحانیون بزرگ حوزه علمیه قم و تهران ما را از ادامه راهی که در راه رفاه و آسایش مردم مسلمان ایران و مبارزه بر ضد توطئه های استعمار بین المللی، در پیش داریم،‌بازنمی دارد ». 
درود بر روان پاک شهدای راه حق، سلام بر زندانیان بی گناه
حوزه علمیه قم
جمعه 22/3/49
(سند شماره 248)
خبر دردآور شهادت سید محمدرضا سعیدی در میان مردم مسلمان تهران نیز بازتاب گسترده و تاثر باری داشت. آن ها که او را می شناختند، از شنیدن این خبر، سخت به خشم آمدند، به شدت گریستند، خونشان به جوش آمد و نفرت و انزجار آنان نسبت به رژیم شاه فزونی یافت و اراده آنان برای ادامه مبارزه تا سرنگونی شاه استوارتر شد.
در گزارش ساواک آمده است:
خبر مرگ سعیدی همه جا منتشر شده و بین مردم شایع است که مامورین سازمان امنیت سعیدی را زیر شکنجه کشته اند و برای این که آثار جراحات بر بدن سعیدی مخفی بماند،‌خود سازمان او را در قم به خاک سپرده است.

منبع سایت


توضیح منبع: مردمی که این خبر را می شنوند، فورا شروع به گریه می نمایند تا جایی که در روز برگزاری ختم او در مسجد موسی بن جعفر (ع)، همه گریه می کردند و حتی در پیاهده روهای خیابان غیاثی نیز زنان و مردان ایستاده و گریه می کردند. ضمنا احتمال دارد روز شنبه 23/3/49، بازار به این مناسبت تعطیل گردد... » (سند شماره 249)
از ساعت 9 بامداد روز 22 خرداد 49، مردم تهران، دسته دسته به طرف مسجد امام موسی بن جعفر (علیه السلام) سرازیر شدند و از آن جا که شماری از ماموران شهربانی، مسجد مزبور را محاصره کرده بودند و از ورود و خروج به آن جلوگیری می کردند، مردم مقابل مسجد اجتماع کردند و با یک دنیا اندوه و تاثر اشک می ریختند. ساعت 9:15، مجاهد فقید مرحوم آقای طالقانی، به منزل مرحوم سعیدی رفتند و پس از چند دقیقه ای دکتر عباس شیبانی نیز وارد شد و شماری از بستگان و دوستان شهید نیز در آن جا گرد آمده بودند. در این هنگام یکی از حاضران در مجلس شروع به خواندن قرآن کرد. دکتر شیبانی به او گفت: « چرا این جا قرآن می خوانید؟ بروید مسجد، در آن جا قرآن بخوانید، مگر می شود او را بکشند و در مسجد او را هم ببندند؟!» مرحوم آقای طالقانی نیز گفته او را تایید کرد و به صورت دسته جمعی، از جا برخاستند و به سوی مسجد مام موسی بن جعفر (علیه السلام) روان شدند. ماموران شهربانی با دیدن آقای طالقانی و سیل جمعیت عقب نشینی کردند و محاصره را شکستند. حدود ساعت ده مرحوم طالقانی و آقای شیبانی به اتفاق انبوه زیادی از مردم در برابر مسجد مزبور گرد آمدند و از دربان خواستند که در را باز کند، لیکن دربان به علت تهدید ساواک و پلیس جرئت نکرد در را باز کند،‌در نتیجه آقای طالقانی از مردمی که در آن جا گرد آمده بودند، خواست که در خیابان های اطراف مسجد روزی زمین بنشینند و مراسم بزرگداشتی را برای آن مرحوم در آن جا ترتیب دهند،‌مردم متابعت کردند و در خیابان برابر مسجد،‌روی زمین نشستند و چند نفری شروع به خواندن قرآن کردند. در این هنگام دو نفر از کوچه جنب آن مسجد از دیوار بالا رفته وارد مسجد شدند و در را باز کردند. سیل مردم به داخل مسجد سرازیر شد تا آن جا که دیگر جایی برای نشستن نبود. از طرف آقای طالقانی اعلام فاتحه شد. مردم به شعارهای تند و انقلابی پرداختند و آن فاجعه جانگداز را به پیشگاه حضرت ولی عصر امام زمان (علیه السلام) تسلیت گفتند. آن گاه آقای دکتر شیبانی در کنار منبر ایستاد و طی یک سخنرانی از شخصیت والای شهید سعیدی تجلیل کرد و از آن دون فطرتانی که او را به شهادت رساندند، اظهار تنفر و انزجار کرد و در پایان سخنان خود از اهالی آن محل خواست نگذارند مسجدسعیدی فروغ خود را از دست بدهد و زحمت ها و رنج های سعیدی از بین برود، کسی را جای او بگذارند که سعیدی گونه باشد و همانند او شهادت، صراحت و قاطعیت داشته باشد. -آخر چه معنا دارد که آیت الله سعیدی را در زندان بکشند و در مسجدش را هم ببندند؟ شما هم همت داشته باشید و نگذارید در مسجد او بسته شود».
این مراسم در ساعت 11:20 بنا به دستور مرحوم طالقانی پایان یافت و شرکت کنندگان در حالی که مرحوم طالقانی و آقای شیبانی را در میان گرفته بودند از مسجد بیرون رفتند.

سلوک اخلاقی شهید

در سایت راسخون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۹ ، ۱۵:۴۹
فاصله گلناری

 محمد تقی مصباح یزدی در سال ۱۳۱۳ در یزد دیده به جهان گشود.

وی تحصیلات مقدماتی حوزوی را در یزد به پایان رساند و برای تحصیلات تکمیلی علوم اسلامی عازم نجف شد; ولی به علت مشکلات فراوان مالی، بعد از یکسال برای ادامه تحصیل به قم هجرت کرد.

از سال ۱۳۳۱ تا سال ۱۳۳۹ در دروس امام راحل(قدس سره) شرکت و در همین زمان، در درس تفسیر قرآن، شفای ابن سینا و اسفار ملاصدرا از وجود علامه طباطبایی(رحمه الله)کسب فیض کرد.

وی حدود ۱۵ سال در درس فقه آیت الله بهجت مدظله العالی شرکت داشت. بعد از آن که دوره درسی ایشان با حضرت امام به علت تبعید حضرت امام قطع شد، معظّم له به تحقیق در مباحث اجتماعی اسلام، از جمله بحث جهاد، قضا و حکومت اسلامی، پرداخت.

وی در مقابله با رژیم معدوم پهلوی نیز حضوری فعّال داشت که از آن جمله، همکاری با شهید دکتر بهشتی، شهید باهنر و حجة الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی است و در این بین، در انتشار دو نشریه با نام‌های "بعثت" و "انتقام" نقش داشت که تمام امور انتشاراتی اثر دوم نیز به عهده معظم له بود.

سپس در اداره، مدرسه حقانی به همراه آیت الله جنتی، شهید بهشتی و شهید قدوسی فعّالیّت داشت و حدود ده سال در آن مکان به تدریس فلسفه و علوم قرآنی پرداخت.

از آن پس، قبل و بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی با حمایت و ترغیب امام خمینی (قدس سره)، چندین دانشگاه، مدرسه و مؤسّسه را راه اندازی کرد که از مهم ترین آنها می‌توان از بخش آموزش در مؤسّسه در راه حق، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و بنیاد فرهنگی باقرالعلوم نام برد.

وی ریاست مؤسّسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله) را از جانب مقام معظم رهبریبر عهده دارد. معظم له در سال ۱۳۶۹ به عنوان نماینده مجلس خبرگان از استان خوزستان و از تهران به نمایندگی مجلس خبرگان برگزیده شده است.

ایشان دارای تألیفات و آثار متعددی در زمینه‌های فلسفه اسلامی، الهیّات، اخلاق و عقاید می باشد.

در ۱۱ دی ۱۳۹۹ اعلام شد که در خلال روند درمانی آیت الله مصباح یزدی، حال ایشان رو به وخامت گذاشته است. و در نهایت وی در ۱۲ دی ۱۳۹۹ درگذشت.

برخی نظرات آیت الله مصباح: 

قانون[ویرایش]

  • «به نظر ما تمام مقرراتی که در کشور اسلامی اجرا می‌شود، همه اعتبارش به امر ولایت فقیه و امضای اوست. اگر بدانیم در جایی در یک مورد راضی نیست، هیچ اعتباری ندارد... اینکه امام قانون اساسی را تصویب کرد؛ این یعنی من دستور می‌دهم اینگونه عمل کنید و اعتبار پیدا می‌کند، چون او امضا کرده‌است، اگر امضا نکرده بود، هیچ اثری نداشت. حتی اگر تمام مردم هم رای می‌دادند هیچ اعتبار قانونی و شرعی نداشت، همان‌طور که خودش فرمود.»
    • منبع: مصباح یزدی، محمدتقی، هفته‌نامه پرتو سخن، ۷ دی ۱۳۸۴، ش ۳۱۰.
  • «رهبر وقتی قانون را تأیید می‌کند بنابراین همه مصوبات قانونی همچون نماز و روزه بر مردم واجب می‌شود که این از حقوق والی بر مردم است.»
    • منبع: مصباح یزدی، محمدتقی، در جمع گروهی از هنرمندان بسیجی در مؤسسه آموزشی امام خمینی، به تاریخ ۲۱ مرداد ۱۳۸۸.
  • «آنچه امام در طول زندگی‌شان و امامت‌شان و رهبری‌شان عمل فرمودند، تقید به قانون اساسی نبود.»
    • منبع: صنعتی، رضا، گفتمان مصباح، مرکز اسناد انقلاب‌اسلامی، تهران، تابستان ۸۷، پاورقی ص ۵۷۷.
  • «اختیارات ولی فقیه فراتر از آن چیزی است که در قانون اساسی آمده است.»
    • منبع: مصباح یزدی، محمدتقی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ج ۱، ص ۵۸.

ولایت فقیه[ویرایش]

  • «مردم هیچ مشروعیتی به حکومت فقیه نمی‌دهند، رای و رضایت آنان باعث به وجود آمدن آن می‌شود... با این تحلیل، انتخابات زمینه‌ای برای کشف رهبری می‌شود، نه اینکه به او مشروعیت ببخشد.»
    • منبع: مصباح‌یزدی، محمدتقی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ج ۱، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، پاییز ۷۷، ص ۲۵.
  • «این عمل [افتادن به پای سید علی خامنه‌ای] احترام به رهبر است و احترام به رهبر، احترام به امام زمان است و عین توحید است، هر کس این کار را نکند باید در توحید او شک کرد.»
    • منبع: منبع: مصباح‌یزدی، محمدتقی، در پاسخ به مغایرت افتادن به پای رهبری در سنگفرش حیاط منزل با توحید، ۱۳۸۷.[۶]
  • «اختیارات ولی فقیه فراتر از آن چیزی است که در قانون اساسی آمده است.»
    • منبع: مصباح یزدی، محمدتقی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ج ۱، ص ۵۸.
  • «فقیه واجد شرایط [ولی فقیه] اختیار جان و مال مسلمان‌ها را دارد.»
    • منبع: مصباح یزدی، محمدتقی، هفته‌نامه پرتو سخن، ۷ دی ۸۴، ش ۳۱۰.
  • «اکنون در فرهنگ دینی ما هر که دیندارتر است از ولایت فقیه حمایت می‌کند ولی هنوز بعد از ۳۰ سال این اصل آنچنان که باید جا نیافتاده است.»
    • منبع: مصباح یزدی، محمدتقی، در جمع گروهی از هنرمندان بسیجی در مؤسسه آموزشی امام خمینی، به تاریخ ۲۱ مرداد ۱۳۸۸.
  • «آنچه امام در طول زندگی‌شان و امامت‌شان و رهبری‌شان عمل فرمودند، تقید به قانون اساسی نبود.»
    • منبع: صنعتی، رضا، گفتمان مصباح، مرکز اسناد انقلاب‌اسلامی، تهران، تابستان ۸۷، پاورقی ص ۵۷۷.
  • «حکومت ولی فقیه در زمان غیبت امام معصوم (ع) با نصب عام از طرف امام معصوم انجام شده است که خود وی منصوب خداست.»
    • مصباح‌یزدی، محمدتقی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ج ۱، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، پاییز ۷۷، ص ۱۶.
  • «ولی فقیه یعنی جانشین امام معصوم، یعنی کسی که می‌خواهد حق را تعیین کند. او گاهی مصلحت می‌بیند، بگوید شما رای بدهید... انتخابات ریاست‌جمهوری اعتبارش به رضایت اوست، مصلحت دیده که در این شرایط مردم رای بدهند.»
    • منبع: مصباح یزدی، محمدتقی، هفته‌نامه پرتو سخن، ۷ دی ۱۳۸۴، ش ۳۱۰.
  • «رهبر وقتی قانون را تأیید می‌کند بنابراین همه مصوبات قانونی همچون نماز و روزه بر مردم واجب می‌شود که این از حقوق والی بر مردم است.»
    • منبع: مصباح یزدی، محمدتقی، در جمع گروهی از هنرمندان بسیجی در مؤسسه آموزشی امام خمینی، به تاریخ ۲۱ مرداد ۱۳۸۸.
  • «ولایت فقیه به دلیل آنکه دارای پرتویی از انوار امام زمان (عج) است و مردم نیز به دلیل این که او را جانشین به حق ولیعصر (عج) می‌دانند اطاعت از او را همچون اطاعت از امام عصر بر خود لازم می‌دانند.»
    • منبع: مصباح یزدی، محمدتقی، در جمع گروهی از هنرمندان بسیجی در مؤسسه آموزشی امام خمینی، به تاریخ ۲۱ مرداد ۱۳۸۸.
  • «در نظام سیاسی اسلام حجیت کلام رهبر به رای مردم نیست و اعتبار و مشروعیت نظام و رهبر برگرفته و ناشی از رای خبرگان نمی‌باشد، زیرا خبرگان مقام ولایت را به رهبر اعطا نمی‌کنند. وظیفه خبرگان فقط تشخیص مصداق رهبری الهی است که شرایط آن را ائمه اطهار بیان کرده‌اند. خبرگان موظفند کسی را که امام معصوم برای ولایت و رهبری شایسته می‌داند، به مردم معرفی کنند... بنابراین اعتبار رهبری به سبب صلاحیت‌های او و نصب الهی است. باید افزود: دیگر امور و مناصب با واسطه حجیت رهبر اعتبار پیدا می‌کند.»
    • منبع: مصباح‌یزدی، محمدتقی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ج ۱، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، پاییز ۷۷، ص ۸۸.
  • علامه مصباح یزدی
  • «در هر زمانی «فقیه اصلح» برای اداره جامعه اسلامی از سوی امام زمان (ع) منصوب شده‌است.»
    • مصباح‌یزدی، محمدتقی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ج ۲، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، پاییز ۷۷، ص ۵۱.
  • «معصومان (ع) به صورت معین نصب شده‌اند، ولی نصب فقها عام بوده و در هر زمانی برخی آنها مأذون به حکومت هستند.»
    • مصباح‌یزدی، محمدتقی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ج ۱، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، پاییز ۷۷، ص ۱۸.
  • «حکومت دینی که ما می‌گوییم معنایش این نیست که کسی که در راس حکومت قرار می‌گیرد و به نام دین حکومت می‌کند، هرچه دلش خواست رای بدهد... خدا به پیغمبرش می‌فرماید: تو برای مصلحت‌اندیشی نزدیک بود اندکی از پیشنهادهای کفار را بپذیری.»
    • منبع: ماهنامه معرفت ارگان تئوریک مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، مرداد ۸۲، ش ۶۸، ص ۱۲–۱۱.
  • «فقهای عضو خبرگان، کمتر تحت تأثیر تبلیغات و جوسازی‌ها واقع می‌شوند و در نتیجه در جو آرام و مطلوبی ولی فقیه را کشف و به مردم معرفی می‌کنند.»
    • منبع: مصباح‌یزدی، محمدتقی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ج ۱، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، پاییز ۷۷، ص ۸۶.
  • «دشمنان چنین وانمود می‌کنند که ولیّ فقیه یعنی دیکتاتوری که هر چه دلش می‌خواهد دستور می‌دهد. امام فرمود اگر ولیّ فقیه مرتکب یک گناه بشود همان وقت از ولایت ساقط شده است. ولایت فقیه فقط مقامی است که باید حکم خدا را درست اجرا کند و اگر از حکم خدا تخلف نماید دیگر صلاحیت ندارد و همان وقت سقوط می‌کند.»
    • منبع: مصباح یزدی، سخنرانی و پرسش و پاسخ در جمع پرسنل کمیته امداد همدان، مهرماه ۱۳۷۹.[۷]
  • «اکثریت فقهای شیعه بر این باورند که در زمان غیبت، فقیه حق حاکمیت دارد و حکومت از سوی خدا به وسیله امامان معصوم (ع) به فقها واگذار شده‌است.»
    • منبع: مصباح یزدی، محمد تقی، مقالهٔ «حکومت و مشروعیت»، برگرفته از شمارهٔ ۹۸۸ روزنامهٔ اعتماد (به تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۸۸).
  • «حکم ولایی دادن یعنی در جایی که دو حکم اسلامی در مقام عمل با هم تزاحم دارند و اجرای هر دو حکم ممکن نیست، و مسئله‌ای عادی هم نیست که همه بفهمند؛ بلکه کار کارشناسی می‌خواهد؛ این جاست که وقتی فقیه از میان انظار مختلف تشخیص دهد که مصلحت اهم آنی است که آن دسته از کارشناسان گفته‌اند، حکم ولایی صادر می‌کند و می‌گوید: من به عنوان ولی امر مسلمانان دستور می‌دهم این کار را بکنید و به این صورت، مصلحت جامعه حفظ و اختلافات در عمل برداشته می‌شود. این حکم ولایتی می‌شود.»
    • پرسش و پاسخ در دانشگاه شاهرود، خرداد ۱۳۷۹[۸]
  • «فقها به عنوان کلی به ولایت منصوب شده‌اند و برای معین شدن یک فقیه و واگذاری حکومت و ولایت به او باید از آرای مردم کمک گرفت. پس اصل مشروعیت از خداست، ولی تعیین فقیه برای حاکمیت به دست مردم است. این نقش افزون بر نقشی است که مردم در عینیت بخشیدن به حکومت فقیه دارند.»
    • منبع: مصباح یزدی، محمد تقی، مقالهٔ «حکومت و مشروعیت»، برگرفته از شمارهٔ ۹۸۸ روزنامهٔ اعتماد (به تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۸۸).
  • «اگر مقصود گوینده این است که در زمان غیبت، حکومت فقیه مشروعیت تلفیقی دارد، به این معنا که مشروعیت ولایت فقیه به نصب الهی و نیز رای مردم است و رای مردم در عرض نصب الهی، جزو تعیین کننده مشروعیت برای حکومت فقیه است یا اگر مقصود، این است که عامل اصلی مشروعیت حکومت فقیه در زمان غیبت نصب الهی است، ولی خداوند شرط کرده است که تا آرای مردم نباشد، فقیه حق حاکمیت ندارد و رای مردم، شرط مشروعیت حکومت فقیه (نه جزو دخیل در آن) است، به هر صورت که نظر مردم را در مشروعیت دخالت بدهیم، با این اشکال مواجه می‌شویم که آیا حاکمیت حق مردم بوده تا به کسی واگذار کنند؟ پیش تر گفتیم، حاکمیت فقط حق خداست و امامان از سوی خدا حق حاکمیت بر مردم یافته‌اند. اگر مردم در مشروعیت حکومت دخالت داشته باشند، باید هر زمان که مردم نخواستند، حکومت فقیه عادل واجد شرایط، نامشروع باشد، ولی ما گفتیم که فقیه واجد شرایط در زمان غیبت حق ولایت دارد و این حق با موافقت مردم، تحقق عینی می‌یابد.»
    • منبع: مصباح یزدی، محمد تقی، مقالهٔ «حکومت و مشروعیت»، برگرفته از شمارهٔ ۹۸۸ روزنامهٔ اعتماد (به تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۸۸).
  • «به نظر ما تمام مقرراتی که در کشور اسلامی اجرا می‌شود، همه اعتبارش به امر ولایت فقیه و امضای اوست. اگر بدانیم در جایی در یک مورد راضی نیست، هیچ اعتباری ندارد... اینکه امام قانون اساسی را تصویب کرد؛ این یعنی من دستور می‌دهم اینگونه عمل کنید و اعتبار پیدا می‌کند، چون او امضا کرده‌است، اگر امضا نکرده بود، هیچ اثری نداشت. حتی اگر تمام مردم هم رای می‌دادند هیچ اعتبار قانونی و شرعی نداشت، همان‌طور که خودش فرمود.»
    • منبع: هفته‌نامه پرتو سخن، ۷ دی ۸۴، ش ۳۱۰.

 

اوایل زندگی و تحصیلات

او ۱۱ بهمن ۱۳۱۳ در یزد به دنیا آمد. مجتبی مصباح یزدی، فرزند دومش گفته بود که «مادر حاج آقا در زمان حاملگی خواب دیده بوده که قرآن متولد شده»[۲۲]و مفسر خواب به آنان می‌گوید که «فرزندی که متولد می‌شود پسر است و بشارت باد که او عالم و حامی قرآن خواهد بود».[۲۳]

تحصیلات ابتدایی خود را در هفت سالگی آغاز کرد. سپس وارد حوزهٔ علمیهٔ یزدشد و دورهٔ مقدمات و سطح را همان‌جا به اتمام رساند، سپس در سال ۱۳۷۱ ه‍.ق عازم نجف شد، و پس از یک سال برای ادامهٔ تحصیل به قم هجرت کرد و حدود ۸ سال به‌طور مداوم در درس فقه حسین طباطبایی بروجردی شرکت کرد. وی در سن ۲۵ سالگی به درجهٔ اجتهاد رسید؛[۲۴] اما با این حال تا ۸ سال در دروس فقه و اصول روح‌الله خمینی و تا ۱۵ سال در درس فقه محمد تقی بهجتو تا ۲ سال در درس محمد علی اراکی شرکت می‌کرد. وی از شاگردان درس تفسیر و فلسفهٔ محمدحسین طباطبایی نیز به‌شمار می‌رود و با پایه‌گذاریمدرسه حقانی توسط علی قدوسی و محمد حسینی بهشتی استاد و عضو هیئت مدیره این مدرسه می‌شود.[۲۵] اما بعدها به دلیل اختلافات شدیدش باعلی شریعتی از این سمت کناره گرفته و به مؤسسه «در راه حق» می‌پیوندد[۲۶]

فعالیت‌های فرهنگی

پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ او در تأسیس دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و در جهت تحول و بازسازی نظام حوزه نقش فعالی ایفا کرد. او بنیاد علمی پژوهشی باقرالعلوم و سپس مؤسسهٔ آموزشی پژوهشی امام خمینی را در قم پایه‌گذاری کرد. وی هم‌اکنون رئیس مؤسسهٔ علمی پژوهشی امام خمینی و همچنین رئیس شورای عالی مجمع جهانی اهل‌بیت و عضو جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم می‌باشد.

 

متن کامل پیام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بدین شرح است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

با تأسف و تأثر فراوان خبر درگذشت عالم ربانی، فقیه و حکیم مجاهد، آیت الله آقای حاج شیخ محمدتقی مصباح یزدی را دریافت کردم. این، خسارتی برای حوزه‌ی علمیه و حوزه‌ی معارف اسلامی است. 

ایشان متفکری برجسته، مدیری شایسته، دارای زبان گویائی در اظهار حق و پای با استقامتی در صراط مستقیم بودند. 

خدمات ایشان در تولید اندیشه‌ی دینی و نگارش کتب راه‌گشا، و در تربیت شاگردان ممتاز اثرگذار، و در حضور انقلابی در همه‌ میدانهایی که احساس نیاز به حضور ایشان می شد، حقاً و انصافاً کم‌نظیر است. پارسائی و پرهیزگاری خصلت همیشگی ایشان از دوران جوانی تا آخر عمر بود و توفیق سلوک در طریق معرفت توحیدی، پاداش بزرگ الهی به این مجاهدت بلند مدت است.

اینجانب که خود سوگوار این برادر قدیمی و عزیز می باشم، به خاندان گرامی و فرزندان صالح و دیگر بازماندگان ایشان و نیز به شاگردان و ارادتمندان این معلّم بزرگ و به حوزه‌ی علمیه تسلیت عرض می کنم و علّو درجات ایشان و مغفرت و رحمت الهی را برای ایشان مسألت می‌نمایم.

سیّدعلی خامنه‌ای

۱۳ دی 

فعالیت‌های سیاسی

در سال ۴۸ جلسه‌ای در حضور علی خامنه‌ای، هاشمی رفسنجانی و مصباح یزدی در منزل قدوسی برگزار می‌شود و از مصباح یزدی خواسته‌می‌شود که به انقلابیون بپیوندد، اما او مخالف می‌کند. هاشمی رفسنجانی در این مورد می‌گوید که مصباح یزدی ضمن حرام دانستن مبارزه، اعلام داشته که می‌خواهد به کار علمی و فرهنگی بپردازد. شخص مصباح یزدی می‌گوید که به علت عدم شناخت از مخالفان، در این جلسه اعلام کردهاست که با آنها همکاری نمی‌کند.[۲۷][۲۸]

او در دوران انقلاب هرگز توسط ساواک دستگیر یا زندانی نشد. علی خامنه‌ای در خاطراتش گفت که او «تا آخرش هم لحمدلِلَّٰه گیر نیفتاد، از بس که ایشان آرام و با ملاحظه کار می‌کرد.».[۲۹]

مصباح یزدی در در دوران خمینی چندان فعالیت رشد نیافت و رابطه او با خامنه‌ای نیز تا زمان رهبر شدن وی تیره و تار بود. محسن کدیور در تحقیقی که درباره رهبر شدن خامنه‌ای نوشته، نقل کرده است که مصباح یزدی خرداد سال ۶۸ در جلسه‌ای در قم گفته بود خامنه‌ای «حتی یک صفحهٔ رسائل را بدون اعراب نمی‌تواند از رو بخواند». اما پس از به قدرت رسیدن خامنه‌ای، مصباح یزدی شروع به ستایش وی کرد و نقش سیاسی او نیز در جمهوری اسلامی پر رنگ شد.[۳۰][۲۲] مصباح یزدی در واکنش به رویدادهای پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ گفت: «سلسله جنبان این قضایا هر که بود درصدد حذف ولایت فقیه از نظام سیاسی کشور بود.» وی «ولایت فقیه را روح انقلاب و مشخصه این حکومت» دانسته و گفت: «دشمنان می‌خواستند یا این رکن اساسی را حذف یا تضعیف و کمرنگ کنند که در این جریان برخی آگاهانه و برخی فریب خورده اقدام به این امر نمودند».[۳۱] او همچنین در ۲۱ مرداد ۱۳۸۸ در جمع گروهی از هنرمندان بسیجی در مؤسسه آموزشی امام خمینی در قم این‌گونه استدلال کرد که وقتی رئیس‌جمهوری از جانب رهبری نصب و تأیید می‌شود به عامل او تبدیل شده و از این پرتو نور بر او نیز تابیده می‌شود و لذا «وقتی ریاست جمهوری حکم ولی فقیه را دریافت کرد اطاعت از او نیز مثل اطاعت از خداست.»[۳۲][۳۳][۳۴][۳۵][۳۶][۳۷][۳۸] وی همچنین از رهبران جبهه پایداری انقلاب اسلامی است که طی سال‌های اخیر به عنوان یک گروه سیاسی ظهور و بروز کرده‌است. مؤسسه مطالعاتی امریکن اینترپرایز نیز در تحلیلی اظهار داشت که محمد تقی مصباح یزدی و عزیز خوشوقت از نزدیکان سید علی خامنه‌ای هستند.

آیت الله مصباح

انتخابات مجلس شورای اسلامی دهم

در زمان دولت یازدهم ایران، مصباح از مخالفان این دولت محسوب می‌شد و از برنامه انفرادی خود و اعضای جبهه پایداری برای در دست‌گرفتن اکثریت اعضای دوره دهم مجلس شورای اسلامی صحبت کرده‌است. وی در جلسات خود با نمایندگان دوره نهم مجلس شورای اسلامی که عضو جبهه پایداری هستند، از سعید جلیلی و باقری لنکرانی، به عنوان بهترین گزینه‌ها برای در دست گرفتن ریاست دوره نهم مجلس شورای اسلامی سخن گفته‌است.

انتخابات خبرگان ۱۳۹۴

مصباح که از دور دوم مجلس خبرگان رهبری نمایندگی استان تهران در آن را برعهده داشته‌است از کسب آرای کافی برای انتخاب مجدد در انتخابات ۷ اسفند ۱۳۹۴ بازماند. وی نوزدهم شد و نتوانست در بین شانزده نماینده منتخب جای بگیرد. بسیاری از شاگردان و نزدیکان او نیز در انتخاب شدن ناکام ماندند.[۳۹] در ۲۰ اسفند ۱۳۹۴، سید علی خامنه ای، رهبر ایران که پیش از انتخابات نیز دربارهٔ برنامه‌ریزی برای حذف برخی چهره‌ها از مجلس خبرگان هشدار داده بود، در حمایتی آشکار از رأی نیاوردن محمد یزدی و محمدتقی مصباح ابراز نارضایتی کرده و نبودن آن‌ها در مجلس خبرگان پنجم را مایهٔ خسارت دانست.[۴۰]

انتخابات میاندوره‌ای خبرگان ۱۳۹۸

تقی مصباح در انتخابات میاندوره‌ای خبرگان در اسفند ۱۳۹۸ از حوزه استان خراسان رضوی نامزد شد و توانست به عنوان نماینده منتخب این استان به مجلس خبرگان راه یابد اما قبل از مراسم تحلیف و پیوستن رسمی به این مجلس درگذشت.

از نظریه‌پردازی برای خشونت اسلامی تا اثرگذاری بر قتل‌های زنجیره‌ای و محفلی

مصباح یزدی یکی از فقیهان متنفذ، لجوج، متعصب، قدرتمند و پابوس خامنه‌ای بود. [۲۲] که به دلیل سخنرانی‌هایش در دفاع از قتل و خشونت اسلامی و تقدیس آن، به «تئوریسین خشونت» معروف شد.[۴۱][۴۲] وی یکی از صادر کنندگان فتوای قتل نویسندگان وروشن‌فکران… در جریان قتل‌های زنجیره‌ای ایران بود.[۲۲] همچنین در جریان قتل‌های محفلی کرمان یکی از متهمان گفته بود که زیر تأثیر سخنان مصباح یزدی، خودش وارد عمل شده و بر اساس ظن خودش به کشتن شماری از شهروندان و مرتدان پرداخته‌است.

برخی از شخصیت‌ها و منابع، از او به عنوان شخصیتی افراطی، دشمن دموکراسی،[۴۳] «پدر معنوی» بسیاری از جریان‌های تندروی داخل حاکمیت ایران،[۴۴] (از جمله، جبهه پایداری انقلاب اسلامی[۴۵]) و اثرگذار بر گروه‌های سیاسی تندروی[۴۶] پشتیبان سید علی خامنه‌ای[۴۷] یاد کرده‌اند.

وی موضع‌گیری‌های تندی دربارهٔ علوم انسانی داشته و خواهان اسلامی شدن آن‌ها بود. در میانه دهه ۷۰ خورشیدی، تنها حوزوی مورد اعتماد خامنه‌ای بود که مأموریت «تقویت» مبانی اعتقادی و سیاسی دانشجویان (و طلبههای) بسیجی و نیز برخی از بازیگرانجوان را بر عهده گرفت و در یک دورهٔ ۲۰ ساله توانست ۶۰ هزار نیرو را آموزش دهد که برخی از آن‌ها جزو مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران هستند.[۴۸]

همچنین قرارگاه عمار نام یکی از تشکیلاتی است که با نام محمدتقی مصباح یزدی، پیوند خورده‌است؛ قرارگاهی که در پی سرکوباعتراضات سراسری سال ۱۳۸۸، راه‌اندازی شد تا (به گفته پدیدآورندگانش) غبار از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ زدوده و صدای خامنه‌ای باشد.[۴۹]

وی مخالفت با ولایت فقیه و خامنه‌ای را شرک می‌پنداشت.[۵۰]

دیدگاه‌های سیاسی

مصباح یزدی از حامیان اسلام بنیادگرایانه و طیف اصولگرا بود. او علی‌رغم باور به ریشه‌داشتن اصلاح‌طلبی در «نظام ارزشی اسلام»،[۵۱] از مخالفان جدی جریان اصلاح‌طلبی رایج در ایران بود، چنان‌که در حسینیه شهدای قم اصلاح‌طلبان را «احیاکنندگان سنت کفار ۲۵۰۰ سال پیش ایران» نامید.[۵۱] وی همچنین اصلاح‌طلبی با معیارهای مطرح شده از سوی رهبر جمهوری اسلامی را، مطلوب دانسته و بیان کرد که «این اصلاح‌طلبی را می‌خواهیم».[۵۱]

ارهاب و خشونت

سال ۵۴ مصباح یزدی در مدرسه حقانی با وارد کردن انتقادات تندی به علی شریعتی اعلام می‌کند که باید با او برخوردی متناسب با منکر ضروریات دین شود. در همان زمان، سید محمد بهشتی با واکنش تندی به این درخواست مصباح می‌گوید «اگر قرار باشد فکر هر کسی را نپسندیم فرمان قتل آن را دهیم ربطی به اسلام ندارد.»[۵۲] همچنین بهشتی اعلام می‌کند که «من مکرر به جناب آقای مصباح هم گفته‌ام. گفته‌ام دوست عزیز، چرا این بحث‌هایی که احتیاج به رسیدگی بیشتر دارد، باید این‌طور مطرح شود؟ … بحث من در اینجا بحث جناب آقای مصباح نیست. بحث من در اینجا با شما طلاب است. به ایشان هم در این ۱۰، ۱۵روز قبل عرض کردم. گفتم آقا! بحث، بحث روش تربیتی مدرسه است… شما طلاب مدرسه نمی‌توانید با این اسلوب بار بیایید وگرنه لااقل بنده نمی‌توانم در چنین مدرسه‌ای ذره‌ای در کارها سهیم باشم. مدرسه‌ای که بخواهد یک مشت انسان لجوج، پرخاشگر بیجا و متعصب تربیت کند، نتوانند با هم دو کلمه حرف بزنند، چه ارزشی دارد؟ در این صورت چه خدمتی به اسلام و به حق کرده‌اند؟ به چه انگیزه‌ای؟ … اگر قرار است در روحانیت کسی به‌عنوان صاحب نظر در مسائل مربوط به نسل جوانِ درس‌خوانده در ارتباط با مذهب نام برده شود، لااقل من که یکی از آنها هستم. عمرم را در این راه گذراندم. من به‌عنوان کارشناس صاحب‌نظر این فن می‌گویم این «اتمام حجت» های شما خطرناک است. «اتمام حجت» چیست؟! می‌گویم این، تمام رشته‌های این ۳۰، ۴۰ سال را پنبه می‌کند.»

 

 

کتاب‌شناسی

وی دارای تألیفات و آثار متعددی در زمینه‌های فلسفهٔ اسلامی، الهیات، اخلاق و عقاید می‌باشد؛ از جمله[نیازمند منبع]:

  • اخلاق در قرآن (۳ جلد)
  • آذرخشی دیگر از آسمان کربلا
  • اصلاحات، ریشه‌ها و تیشه‌ها
  • آفتاب ولایت
  • آموزش عقاید (۳ جلد)
  • آموزش فلسفه (۲ جلد)
  • انسان‌شناسی در قرآن
  • انقلاب اسلامی، جهشی در فرایند تحولات بین‌الملل
  • ایدئولوژی تطبیقی
  • بر درگاه دوست
  • به سوی او
  • به سوی خودسازی
  • پاسخ‌های استاد به جوانان پرسشگر
  • پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک (۶ جلد)
  • پرتویی از امامت و ولایت در قرآن کریم
  • پرسش‌ها و پاسخ‌ها (۵ جلد)
  • پند جاوید (۲ جلد)
  • پندهای امام صادق (ع) به رهجویان صادق
  • پیش‌نیازهای مدیریت اسلامی
  • تعدد قرائت‌ها

تفسیر معارف القران

  • تهاجم فرهنگی
  • توحید در نظام عقیدتی اسلام
  • جامعه و تاریخ در قرآن
  • جامعیت قرآن
  • جامی از زلال کوثر (شخصیت حضرت فاطمه زهرا)
  • جنگ و جهاد در قرآن (۲ جلد)

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی آثار حضرت آیت‌الله مصباح یزدی، ایشان در مراسم اختتامیه نیمه اول دوره غیرمتمرکز طرح ولایت، یادآوری نعمت‌های خدا را یکی از شیوه‌های قرآن کریم برای هدایت، و تعلیم و تربیت مردم معرفی کرد، و گفت: خداوند پس از  تذکر  این نکته گاهی می‌فرماید: «أَفَلا تَشْکُرونَ؛ آیا نمی‌خواهید شکر کنید؟» اما گاهی مسئله را به صورت جدی‌تری مطرح کرده و می‌فرماید: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ؛ در مقابل این نعمت‌ها یا شکر می‌کنید یا کفران نعمت؛ اگر شاکر باشید، نعمت‌تان را زیاد خواهم کرد، اما اگر کفران نعمت کنید، قطعا عذاب من شدید است.»

وی ضمن توضیح علت تأکید خداوند بر شکر نعمت‌ها، ادامه  داد: در این‌جا سؤالاتی از این قبیل مطرح می‌شود که چرا خداوند این نعمت‌ها را به ما داده است؟ از اعطای این نعمت‌ها چه هدفی داشته است؟ خداوند که احتیاجی به تشکر کردن ما ندارد، چرا از ما می‌خواهد که شکرگذار باشیم و چرا فرموده اگر شکر نکنید دچار عذاب شدید الهی می‌شوید؟

استاد اخلاق حوزه علمیه قم برای پاسخ به این سؤالات گفت: خداوند رحیم است و از خوبی اوست که به ما نعمت‌هایی را می‌دهد. وجوب شکر کردن هم برای این است که خود ما ترقی کنیم؛ اما این‌که برای ناسپاسی عذاب گذاشته، برای تعادل بین ثواب و عقاب است. یعنی اگر با توجه به اختیار داشتن انسان، ‌انتخاب شکر، جزای مثبت دارد، باید انتخاب ناشکری نیز جزای منفی داشته باشد تا تعادلی در نتیجه رفتارهای اختیاری ما ایجاد شود و انگیزه‌ای برای انتخاب هر یک از طرفین وجود داشته باشد.

وی با اشاره به نعمت‌‌های مختلفی که پیرامون ما را احاطه کرده‌، به مقایسه این نعمت‌ها پرداخت، و افزود: همه نعمت‌های دنیایی برای این است که بهره‌ای از ‌آن‌ها در این دنیا داشته باشیم و فرصت استفاده ما از آن‌ها نهایتاً تا پیش از مرگ‌مان است. اما نتیجه برخی نعمت‌ها بی‌نهایت است و برکت‌ آن‌ها تنها برای عمر دنیای ما نیست.

آیت‌الله مصباح یزدی درباره نعمت‌هایی که نتیجه بی‌نهایت را برای انسان رقم می‌زند، گفت: خداوند به ما نعمتی‌هایی داده که اگر به درستی از آنها استفاده کنیم، فایده بی‌نهایت دارد. حال چه مقدار باید شکر چنین نعمت‌هایی را به جا بیاوریم؟ روشن است که شکر یک لحظه از این نعمت‌ها را هم نمی‌توانیم به جا بیاوریم؛ پس در مقابل نعمتی که اثرش بی‌نهایت است چه کار باید بکنیم؟

استاد حوزه علمیه قم در ادامه با ذکر چند سؤال درباره این نعمت‌ها افزود: اولین سؤال این است که آیا اساساً نعمتی وجود دارد که ما بتوانیم به آن دسترسی پیدا کنیم و از آن بهره‌مند شویم و فایده‌اش بی‌نهایت باشد؟ ما که مسلمان هستیم می‌گوییم بله؛ چنین نعمتی وجود دارد. چون قرآن صریحاً به نعمت بی‌نهایت بهشت اشاره کرده است.

وی دومین پرسش را چگونگی به دست‌آوردن این نعمت عنوان کرد، و گفت: بر اساس قرآن و روایات می‌توانیم فی‌الجمله بگوییم دست‌یابی به این نعمت‌ها هم امکان‌پذیر است و راه آن عمل به دستورات قرآنی است.

رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ضمن بیان این حقیقت که هیچ کمیت محدودی قابل مقایسه با بی‌نهایت نیست، ادامه داد: اما سؤال این‌جاست که ما برای رسیدن به این نعمت بی‌نهایت الهی چقدر زحمت می‌کشیم؟! آیا می‌دانیم که هر لحظه که از این نعمت بی‌نهایت دور باشیم، چه‌قدر ضرر کرده‌ایم؟! تصور کنید نعمت بی‌نهایتی را بیابیم که برای ما تا آخر عمر روزانه میلیاردها سود داشته باشد، آیا در این صورت چنین چیزی را رها می‌کنیم؟! روشن است که رها کردن چنین نعمتی منطقی نیست؛ اما اکثر انسان‌ها در عمل این نعمت را نادیده می‌گیرند.

سایت آقای مصباح

ورود به حوزه علمیه

محمد تقی در سال 1326 وارد حوزه علمیه یزد شد. علاقه شدید وی به یادگیری علوم دینی باعث شد او در مدرسه شفیعیه دروس مقدماتی را نزد مرحوم استاد محمدعلی نحوی شروع کند. شوق آموختن وبهره مندی از ذهن و هوشی سرشار باعث شد او دوره مقدمات و سطح حوزوی را که عموما در هشت (ده) سال خوانده می شود. در مدت چهار سال به پایان برساند.

به دلیل علاقه و استعداد بسیار محمد تقی، استادان کلاسهای خصوصی برای وی برگزار می کردند و از او می خواستند مطالب را به عربی بنویسد.

محمدتقی که اینک طلبه جوان برومندی می نمود، درسهای «شرح لمعه » در فقه و «رسائل و قوانین » در اصول فقه رانزد سید علی مدرسی و میرزا محمد انواری به پایان رسانده و عازم نجف اشرف شد.

مهاجرت به نجف اشرف

نجف اشرف در آن سالها، مرکز علوم اسلامی بود و شمار بسیاری ازفرزانگان را در خود جای داده بود. آرزوی هر طلبه رسیدن به این چشمه جوشنده دانش و فضیلت بود، از این رو محمد تقی به همراه خانواده خود در سال 1330 رهسپار نجف شد. فراگیری «مکاسب »در فقه و «کفایه الاصول » در اصول فقه نزد استاد محمدعلی سرابی و علامه سیدعلی فانی، و نیز شرکت در درس تفسیر آیه الله العظمی خوئی دستاورد این مهاجرت است; اما دیری نمی پاید که خانواده او به سبب مشکلات مادی مجبور به بازگشت به ایران می شود.

ورود به حوزه علمیه قم

شیخ محمدتقی حدود نوزده ساله بود که در 1331 وارد قم شد. اوبه دلیل مشکلات مالی خانواده، تمام وسائل زندگی حتی کتابهای خود را در نجف فروخته بود. استاد در این باره می گوید: «وقتی که من مشغول تحصیل شدم، حوزه یزد بعد از تعطیلی های دوران سیاه رضاخانی تازه تجدید سازمان شده بود و استادان خوبی با علاقه، تدریس می کردند و نسبتا حوزه گرم و خوبی بود.

والدینم وقتی شوق من را به ادامه تحصیل دیدند، نظر به علاقه ای که آنان نیز داشتند، تصمیم بر مهاجرت به عراق گرفتند و یک سال تحصیلی در نجف ماندیم.

پدرم تلاش زیادی برای یافتن کار مناسبی برای تامین زندگی نمود، لیکن موفق نگردید، لذا تصمیم گرفتند مجددا به ایران برگردند. من هم گرچه بازگشت برایم سخت بود، ولی به لحاظ وضع والدین، بخصوص مادرم، ناچار شدم برگردم. این بود که در سال 1331 به ایران مراجعت کردم و در قم مشغول تحصیل شدم و والدینم در تهران سکونت اختیار کردند.» شیخ محمدتقی در مدرسه فیضیه قم، حجره گرفت. حجره ای که محقر و در زاویه مدرسه زیر پله بود.

سقفی نمور داشت و آفتاب به آن نمی تابید. دری بدون شیشه داشت ومحل نگهداری جارو و آبپاش بود، ولی دانش پژوه ما چنان با سعی و تلاش به تحصیل می پرداخت، که بیش از پنج تا شش ساعت برای استراحت و خواب وقت صرف نمی کرد.

استاد در این باره می گوید: «در همان سال بقیه مکاسب و نیزکفایه را خدمت مرحوم آیه الله حاج شیخ مرتضی حائری رحمه الله به اتمام رساندم و سال بعد، در درس خارج فقه مرحوم آیه الله بروجردی رضوان الله علیه و در درسهای تفسیر و اسفار علامه طباطبایی رحمه الله شرکت کردم. همزمان با شرکت در درس آن دو بزرگوار، در درس اصول حضرت آیه الله اراکی رحمه الله هم شرکت می کردم و بعد در درس فقه و اصول حضرت امام رحمه الله علیه که حدود هشت سال طول کشید. در محضر علامه طباطبایی حدودده سال، اسفار و الهیات شفا را خواندم. برهان شفا را هم درشبهای پنجشنبه و جمعه نزد ایشان می خواندم. و در درس فقه واصول امام رحمه الله همچنان شرکت می کردم.

آقای مصباح یزدی

بعد از وفات مرحوم آقای بروجردی در درس فقه آیه الله بهجت هم شرکت کردم. این دوره در حدود پانزده سال ادامه داشت و طهارت ومکاسب و خیارات را از محضر ایشان استفاده کردم.»

آیه الله مصباح یزدی از شمار عالمان برجسته دینی می نماید که بیشتر ازنیم قرن است که دیگران را از فیض وجود خود بهره مند گردانیده است. دستاوردهای زندگی او، باعث افتخار اسلام، تشیع و روحانیت است. وی استاد فقه، اخلاق، فلسفه و تفسیر است و افزون بر آموزش صدها طلبه برای دستیابی به مراتب علمی به تهذیب اخلاق آنان همت گماشته، با آثار قلمی خود گامهای تحسین برانگیزی در نشر معارف اسلامی برداشته است.

تلاش پایان ناپذیر و خارق العاده او در دانش اندوزی به مدداستعداد و توان علمی شگرف، مقام علمی رفیعی را برای وی به ارمغان آورده که مورد اذعان همگان است.

گواه این بالندگی، تدریس در مجامع علمی داخل و خارج از کشور وچاپ دهها عنوان کتاب ارزنده است. او تمام زندگی خود را وقف دین و دینداران کرده، چندین مؤسسه فرهنگی آموزشی را به دانش پژوهان اهدا کرده است.

فعالیتهای پیش از انقلاب

الف - تشکیل درس اخلاق در حوزه

استاد مصباح پس از ورود به قم، با گروهی از طلاب فاضل آشنا شدو جلسات هفتگی با آنها برگزار کرد.

هدف از تشکیل این جلسات، پی بردن به کمبودها و نارسایی های حوزه بود.

یکی از نیازهای حوزه علمیه، برگزاری درسهای اخلاق بود، از این رو، استاد نامه ای به حضرت آیه الله بروجردی نوشت و از ایشان تقاضای تشکیل درس اخلاق را کرد.

در پی این نامه و به درخواست استاد، آیه الله مشکینی نیزنامه ای در این باره به آیه الله بروجردی نوشت و آن را به امضای دویست نفر از فضلای حوزه رساند. این امر مورد تایید زعیم مسلمانان قرار گرفت و در پی آن دروس اخلاق حوزه شروع شد.

ب - مبارزه با مارکسیست ها و افکار التقاطی

استاد مصباح درآغاز ورود به قم شاهده نمود، که مارکسیست ها درسراسر کشور، به طور گسترده دست به فعالیت زده اند. در بیشترکتابفروشی ها کتابهای مارکسیستی به فروش می رسید و جوانان مشتاق حقیقت، جذب این گروهها شده بودند. آنها دانشجویان را به سوی خود می کشاندند و کمتر کسی می توانست به رویا رویی با تبلیغات وفعالیتهای آنها بپردازد.

استاد مصباح تصمیم گرفت با علوم دانشگاهی آشنا شود، تا بتواندبه مقابله تهاجم فرهنگی بپردازد، از این رو از دکتر بهشتی درخواست کرد درسهایی همچون: زبان انگلیسی، فلسفه و جامعه شناسی را به طلاب بیاموزاند و آموزش دهد. استاد در این باره می گوید:«در طول مدتی که مشغول تحصیل علوم طلبگی بودم تا اواخری که حتی به عنوان تحقیق در دروس فقه و اصول شرکت می کردم، از دروس غیر حوزوی هم استفاده می کردم. در طول این مدت، وقت زیادی صرف فراگیری زبان انگلیسی، ریاضیات، فیزیک، شیمی، فیزیولوژی،بیولوژی، جامعه شناسی، روانشناسی و سایر علومی که دردانشگاهها مطرح بود، می کردم... منظورم این است که در عین اشتغال به دروس حوزوی، از این دروس هم غافل نبودم. هم علاقه شخصی داشتم و هم احساس می کردم که برای یک روحانی که بخواهدمؤثر باشد، لازم است که با این علوم آشنا گردد.» استاد مصباح در محضر چندین استاد به فراگیری دانشهای نو پرداخت. وی می گوید: «گاه در گرمای تیر و مرداد از قم به تهران می رفتم،تا در یک جلسه ریاضی شرکت کنم.» در ادامه این درسها و به پیشنهاد شهید بهشتی، مباحثی با نام «حکومت » شروع شد، ولی برای آن که رژیم طاغوت از تشکیل این جلسات جلوگیری نکند، بحث این نشستها به «ولایت » تغییر نام یافت. هدف از برگزاری این جلسات، گفتگو درباره حکومت اسلامی بود.         منبع متن

 

 

    ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۹ ، ۱۴:۲۳
    فاصله گلناری

    13آبان روز تسخیر لانه جاسوسی 
    13 آبان در تاریخ انقلاب اسلامی ایران همواره روز تقابل حق و باطل بوده است. دقیقا به همین دلیل یکسال پس از شهادت دانش آموزان در دانشگاه و درست در سالروز 13 آبان 58 ایران اسلامی شاهد جلوه دیگری از این رویارویی میان جبهه حق علیه باطل بود. در این روز به یکباره به حیات سیاسی مملو از خباثت امریکا و عملکرد سازمان جهنمی سیا در ایران خاتمه داده شد و مزدورانی که پس از پیروزی انقلاب دائماً به فتنه انگیزی و ماجراجویی علیه نهضت اسلامی ایران مشغول بودند به گروگان گرفته شدند و لانه پر از فساد و جاسوسی آنان که به اشتباه (سفارت) لقب گرفته بود،‌ تعطیل گردید. 
    اشغال لانه جاسوسی امریکا در تهران و گروگانگیری جاسوسان دیپلمات نمای کاخ سفید، تنها یک حادثه سیاسی در حد تعطیل شدن سفارتخانه یک کشور در کشور دیگر نبوده و بلکه آغاز تحول عمیقی بود که در خاورمیانه و در سطح جهان در جهت عریان ساختن ماهیت پنهان شده زمامداران واشنگتن و گردانندگان سیاست خارجی امریکا به وقوع پیوسته بود. 


    آیینه انقلاب 
    سیزده آبان از خاطره انگیزترین روزهای انقلاب شکوهمند اسلامی است. شاید تاریخ معاصر ما روزی بدین اهمیت و بزرگی کمتر به یاد داشته باشید. 
    سیزدهم آبان زادروز انقلابی بزرگتر سالگشت تبعید بینانگذار جمهوری اسلامی و روز دانش آموز است. هر یک از این مناسبتها خودکافی است که نظرها را به خود برگرداند و دیده ها را خیره کند. 

    روز دانش آموز است زیرا بیست و یک سال پیش در چنین روزی دانش آموزان انقلابی توانستند گوهر دانش و آموزندگی را در آیینه حماسه و دلیری بتابانند و غبار خودباختگی را از سیمای مدرسه بروبند. راه از مدرسه تا خیابان را چنان پیمودند که رزمندگان بی باک جبهه ها را در می نوردند و در برابر آهنگهای آتشبار ستم چنان صف آرایی کردند که کوهها بر فراز دشتهای تفتیده کویری آشیانه فساد و لانه جاسوسان را سیزدهم آبان از هم گسیخت. بیست سال پیش دانشگاهیان دین باور به پیروی از امام نور دیواره های نفاق و خیانت را فرو ریختند و شمعی فروزانتر از شمع نخست در میانه جنگ و کاراز افروختند. 
    سیزدهم آبان شاهد وداع امت با امام خود برای سالیانی چند بود. آن روز را سیزدهم آبان بخوبی در یاد دارد. خادمان بیمزد و منت بیگانگان به گرد خانه ای جمع آمدند که آشناترین نام را برای دلسوختگان اسلامی داشت و شیداترین نغمه ها را در گوش انسانهای مومن زمزمه کرده بود. خمینی (ره) را در ازدحام آهن و پولاد تا بیرون از مرزهای جغرافیای ایران دور کردند اما مرام و نام خمینی را برای همیشه در دل مرد و زن و مسلمان ایرانی جاودانه کردند
    .


    نویسنده: محمد حسن روزی طلب

    چکیده: تسخیر سفارت آمریکا در تهران اگرچه تأثیرات مهمی در عرصه سیاست داخلی کشور داشت؛ مهمترین تأثیر را در روابط خارجی ایران برجای نهاد. از جمله برای اولین بار نقش تعیین کننده ای را برای یک کشور مستقل ایجاد کرد تا آنجا که نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ۱۹۸۰ در ایران و توسط دانشجویان رقم خورد. نوشتار حاضر وقایع نگاری اصلی ترین رویدادهای ۴۴۴ روزه این بحران است که در آن به ویژه به ابعاد خارجی ماجرا توجه بیشتری شده است.

    روز اول:

    ساعت ۱۰ صبح است. خیابان طالقانی وضع عادی خود را دارد. ماشین ها با سرعت و سروصدا عبور می کنند، فروشگاه ها بازند و کارکنان آنها سرگرم کارهای روزمره هستند. ناگهان گروهی نزدیک به چهارصد نفر در حالی که در طول خیابان طالقانی راهپیمایی می کنند، به سمت سفارت آمریکا می پیچند. جوانان با شور و حرارت از در و دیوار سفارت بالا می روند و به درون محوطه سفارت می پرند.
    خیابان بند می آید و جوان ها تند و تیز یکی پس از دیگری از گوشه و کنار سفارت به داخل می روند، حالا هر کدامشان بازوبندی به دست و عکس امام به سینه دارند. در حالی که باران نیز شروع به باریدن کرده، خبری بر روی تلکس خبرگزاری ها می رود که تا سالها اثراتش باقی خواهد ماند: «سفارت آمریکا در تهران اشغال شد.»

    روز دوم:

    امام خمینی حرکت دانشجویان را مورد تأیید قرار می دهد و می گوید:«امروز در ایران باز انقلاب است. انقلابی بزرگتر از انقلاب اول. در این انقلاب شیطان بزرگ آمریکاست.»
    آقای سید احمد خمینی به نمایندگی از رهبری انقلاب در جمع دانشجویان حضور می یابد و در یک مصاحبه مطبوعاتی شرکت می کند. خبرنگاری از او می پرسد علت حضور و مأموریتتان در رابطه با اشغال سفارت آمریکا چیست؟ او پاسخ می دهد: «من به دعوت برادران پیرو خط امام به اینجا آمدم.» سید احمد خمینی اضافه می کند: «تمام مردم ایران از عمل دانشجویان پشتیبانی می کنند.» او در جواب خبرنگاری که پرسیده بود: «آیا تضعیف دولت تا این حد صحیح است؟» می گوید: «این کار تضعیف دولت نیست زیرا تمام ملت یکپارچه این عمل را تأیید می کنند و لابد دولت هم از مردم است.»
    اما چند ساعت پس از مصاحبه سید احمد خمینی، دولت موقت مهندس بازرگان استعفاء می دهد و از قضا این استعفاء پذیرفته می شود و از سوی رهبر انقلاب، شورای انقلاب مأمور اداره کشور می شود. 
    ابوالحسن بنی صدر نیز به سرپرستی وزارت امور خارجه برگزیده می شود.

    13آبان

    روز ۱۶:

    خیابان های اطراف سفارت لبریز از حضور مردم است. انبوه جمعیت با عصبانیت پرچم آمریکا را آتش می زنند و فریاد می کشند: «مرگ بر آمریکا، مرگ بر کارتر» .
    بنی صدر، کفیل وزارت امور خارجه از سمتش کنار رفته و قطب زاده جای او را می گیرد. او می گوید: «نمی توان تا ابد گروگان ها را نگه داشت و آمریکا به عنوان سرزمین آزاد، نه می تواند تسلیم تحقیر واگذاری مردی بیمار به رژیم جمهوری اسلامی ایران بشود و نه از به خطر انداختن ۵۰ یا ۶۰ شهروندش برای نگه داشتن این مرد بیمار راضی است.»
    در خارج از مرزهای ایران خبرهای داغی وجود دارد. در اجتماعی بی سابقه شورای امنیت سازمان ملل با پانزده رأی بر آزادی فوری گروگان ها تأکید می کند، در این میان حتی شوروی نیز رأی مثبت می دهد. ایران نشست نیویورک را تحریم کرد اما بنی صدر می گوید اگر همچنان وزیر خارجه بود، به نیویورک می رفت، هر چند که برخی منتقدان در شورای انقلاب او را از هواپیما برگرداندند.
    ۱۹ نوامبر(۲۸ آبان) دانشجویان سه گروگان را آزاد می کنند. دو تفنگدار سیاهپوست و یک منشی زن. روز بعد آنها ده نفر زن و سیاهپوست دیگر را نیز آزاد می کنند.
    روز ۵۸: شورای امنیت در آخرین روزهای سال ۱۹۷۹ میلادی با ۱۱ رأی موافق و بی هیچ مخالفی و با امتناع روسیه و چک وسلواکی از رأی دادن تصویب می کند که ایران باید تا هفتم ژانویه(۱۸ دی ۵۸)، گروگان ها را آزاد کند و اگر در این مهلت گروگان ها آزاد نشوند، شورای امنیت قطعنامه شدیدتری صادر می کند. همزمان والدهایم دبیر کل سازمان ملل، تصمیم می گیرد شخصاً به ایران برود و دیپلماسی قدیمی را بیازماید. اما روزنامه های ایرانی در اول ژانویه (۱۲ دی)، با عکسی قدیمی از او استقبال می کنند. در آن عکس والدهایم بر دست اشرف پهلوی، خواهر شاه، بوسه می زند. روزنامه جمهوری اسلامی در زیر این عکس این گونه به والدهایم طعنه می زند:«آقای والدهایم، این شما هستید که بر دست بدکاره ای بوسه می زنید.»
    والدهایم به ایران می آید، اما هیچ یک از مقامات رسمی حاضر به دیدار او نمی شوند و او پس از سه روز بازمی گردد و هنگام بازگشت به شورای امنیت پیام می دهد که اعمال زور علیه ایران تنها به تشدید مقاومت آنها می انجامد. شورای امنیت دوبار تصویب قعطنامه را به تعویق می اندازد و در نهایت در ۲۲ دی ماه ۵۸ ( ۱۳ ژانویه ۱۹۸۰ )شورای امنیت بنا به پافشاری ایالت متحده تشکیل جلسه می دهد.
    مک هنری نماینده آمریکا دعاوی خود را علیه ایران اقامه می کند و از شورا تقاضا می کند که برای حفظ صلح بین المللی قطعنامه مورد درخواست ایالت متحده مبنی بر تحریم اقتصادی ایران را به تصویب برساند.
    آن شب یکی از جلسات شورانگیز شورای امنیت در جریان بود. پس از چندین ساعت بحث و بررسی، انگلستان، نروژ، پرتغال و فرانسه از قطعنامه آمریکا حمایت می کنند، بنگلادش و مکزیک رأی ممتنع و چک واسلواکی رأی مخالف و در نهایت شوروی با استفاده از حق وتو، قطعنامه آمریکا را به بایگانی شورای امنیت می سپارد.
    دیپلماسی دبیر کل شکست می خورد و ایالت متحده می گوید که یک طرفه به قطعنامه عمل خواهد کرد.

    ماه سوم

    ابوالحسن بنی صدر به ریاست جمهوری ایران برگزیده می شود. او در اولین مصاحبه اش خاطرنشان می کند:» «آماده نیست که با دانشجویان مسلمان حکومتی موازی را قبول کند.» او اضافه می کند:«ما در ایران دو حکومت داریم: یکی حکومت دانشجویان پیرو خط امام و دیگری شورای انقلاب و چنین وضعی قابل قبول نیست.»
    بنی صدر راه حل مسئله گروگان ها را تشریح می کند. به عقیده او دولت آمریکا باید از ایران عذرخواهی کند و استقلال و حاکمیت جمهوری اسلامی را محترم بشمارد؛ در این صورت مشکل گروگانها ممکن است به زودی حل شود. سخنان بنی صدر، اهالی کاخ سفید را به جنب و جوش وامی دارد. 
    زمزمه هایی در رسانه های خارجی مبنی بر دیدار مقامات ایران و آمریکا و ارائه راه حل تازه منتشر می شود. اما صادق قطب زاده در مصاحبه با رویترز می گوید:«شخص اینجانب و وزارت خارجه هیچ گونه تماس مستقیم و یا غیرمستقیم با آمریکا نداشته ایم و راه حل تازه، همان مطالبی است که بارها گفته ایم. » اشاره قطب زاده به استرداد شاه و اموال او به ایران است.
    چند سال بعد گری سیک در کتابش از دیدار قطب زاده (وزیر امور خارجه ایران) و همیلتون جردن(رئیس کارکنان کاخ سفید) در ۲۸ بهمن (۱۶ فوریه) در پاریس خبر می دهد. این دیدار سه ساعت به طول می انجامد. قطب زاده در پاسخ جردن که چگونه می توان بحران را با صلح و آرامش و حفظ حیثیت طرفین حل کرد، پاسخ می دهد:« راه حل ساده است، شاه را بکشید.»
    به هر حال پس از اظهار نظر فرانک جورج که با خوش بینی خبر از پیدا شدن راه حل تازه برای آزادی گروگان ها می دهد، این تصور در ذهن ها زنده می شود که بنی صدر در توافقی محرمانه با آمریکایی ها سازش کرده است.
    در این میان خبرگزاری فرانسه گزارش می دهد تا چند روز دیگر یک هیأت آمریکایی که از جانب دانشجویان پیرو خط امام دعوت شده اند، احتمالاً وارد تهران خواهند شد. 
    گل

     

     

       

    روز اول: ساعت ۱۰ صبح است. خیابان طالقانی وضع عادی خود را دارد. ماشین ها با سرعت و سروصدا عبور می کنند، فروشگاه ها بازند و کارکنان آنها سرگرم کارهای روزمره هستند. ناگهان گروهی نزدیک به چهارصد نفر در حالی که در طول خیابان طالقانی راهپیمایی می کنند، به سمت سفارت آمریکا می پیچند. جوانان با شور و حرارت از در و دیوار سفارت بالا می روند و به درون محوطه سفارت می پرند. 
    خیابان بند می آید و جوان ها تند و تیز یکی پس از دیگری از گوشه و کنار سفارت به داخل می روند، حالا هر کدامشان بازوبندی به دست و عکس امام به سینه دارند. در حالی که باران نیز شروع به باریدن کرده، خبری بر روی تلکس خبرگزاری ها می رود که تا سالها اثراتش باقی خواهد ماند: «سفارت آمریکا در تهران اشغال شد.» 

     
     

    روز دوم: امام خمینی حرکت دانشجویان را مورد تأیید قرار می دهد و می گوید:«امروز در ایران باز انقلاب است. انقلابی بزرگتر از انقلاب اول. در این انقلاب شیطان بزرگ آمریکاست.» 
    آقای سید احمد خمینی به نمایندگی از رهبری انقلاب در جمع دانشجویان حضور می یابد و در یک مصاحبه مطبوعاتی شرکت می کند. خبرنگاری از او می پرسد علت حضور و مأموریتتان در رابطه با اشغال سفارت آمریکا چیست؟ او پاسخ می دهد: «من به دعوت برادران پیرو خط امام به اینجا آمدم.» سید احمد خمینی اضافه می کند: «تمام مردم ایران از عمل دانشجویان پشتیبانی می کنند.» او در جواب خبرنگاری که پرسیده بود: «آیا تضعیف دولت تا این حد صحیح است؟» می گوید: «این کار تضعیف دولت نیست زیرا تمام ملت یکپارچه این عمل را تأیید می کنند و لابد دولت هم از مردم است.» 
    اما چند ساعت پس از
    مصاحبه سید احمد خمینی، دولت موقت مهندس بازرگان استعفاء می دهد و از قضا این استعفاء پذیرفته می شود و از سوی رهبر انقلاب، شورای انقلاب مأمور اداره کشور می شود. 
    ابوالحسن بنی صدر نیز به سرپرستی وزارت امور خارجه برگزیده می شود. 
    روز ۱۶: خیابان های اطراف سفارت لبریز از حضور مردم است. انبوه جمعیت با عصبانیت پرچم آمریکا را آتش می زنند و فریاد می کشند: «مرگ بر آمریکا، مرگ بر کارتر» . 
    بنی صدر، کفیل وزارت امور خارجه از سمتش کنار رفته و قطب زاده جای او را می گیرد. او می گوید: «نمی توان تا ابد گروگان ها را نگه داشت و آمریکا به عنوان سرزمین آزاد، نه می تواند تسلیم تحقیر واگذاری مردی بیمار به رژیم جمهوری اسلامی ایران بشود و نه از به خطر انداختن ۵۰ یا ۶۰ شهروندش برای نگه داشتن این مرد بیمار راضی است.» 

    تسخیر لانه جاسوسی
    در خارج از مرزهای ایران خبرهای داغی وجود دارد. در اجتماعی بی سابقه شورای امنیت سازمان ملل با پانزده رأی بر آزادی فوری گروگان ها تأکید می کند، در این میان حتی شوروی نیز رأی مثبت می دهد. ایران نشست نیویورک را تحریم کرد اما بنی صدر می گوید اگر همچنان وزیر خارجه بود، به نیویورک می رفت، هر چند که برخی منتقدان در شورای انقلاب او را از هواپیما برگرداندند. 
    ۱۹ نوامبر(۲۸ آبان) دانشجویان سه گروگان را آزاد می کنند. دو تفنگدار سیاهپوست و یک منشی زن. روز بعد آنها ده نفر زن و سیاهپوست دیگر را نیز آزاد می کنند. 


     

     

    روز ۵۸: شورای امنیت در آخرین روزهای سال ۱۹۷۹ میلادی با ۱۱ رأی موافق و بی هیچ مخالفی و با امتناع روسیه و چک وسلواکی از رأی دادن تصویب می کند که ایران باید تا هفتم ژانویه(۱۸ دی ۵۸)، گروگان ها را آزاد کند و اگر در این مهلت گروگان ها آزاد نشوند، شورای امنیت قطعنامه شدیدتری صادر می کند. همزمان والدهایم دبیر کل سازمان ملل، تصمیم می گیرد شخصاً به ایران برود و دیپلماسی قدیمی را بیازماید. اما روزنامه های ایرانی در اول ژانویه (۱۲ دی)، با عکسی قدیمی از او استقبال می کنند. در آن عکس والدهایم بر دست اشرف پهلوی، خواهر شاه، بوسه می زند. روزنامه جمهوری اسلامی در زیر این عکس این گونه به والدهایم طعنه می زند:«آقای والدهایم، این شما هستید که بر دست بدکاره ای بوسه می زنید.» 
    والدهایم به ایران می آید، اما هیچ یک از مقامات رسمی حاضر به دیدار او نمی شوند و او پس از سه روز بازمی گردد و هنگام بازگشت به شورای امنیت پیام می دهد که اعمال زور علیه ایران تنها به تشدید مقاومت آنها می انجامد. شورای امنیت دوبار تصویب قعطنامه را به تعویق می اندازد و در نهایت در ۲۲ دی ماه ۵۸ ( ۱۳ ژانویه ۱۹۸۰ )شورای امنیت بنا به پافشاری ایالت متحده تشکیل جلسه می دهد. 
    مک هنری نماینده آمریکا دعاوی خود را علیه ایران اقامه می کند و از شورا تقاضا می کند که برای حفظ صلح بین المللی قطعنامه مورد درخواست ایالت متحده مبنی بر تحریم اقتصادی ایران را به تصویب برساند. 
    آن شب یکی از جلسات شورانگیز شورای امنیت در جریان بود. پس از چندین ساعت بحث و بررسی، انگلستان، نروژ، پرتغال و فرانسه از قطعنامه آمریکا حمایت می کنند، بنگلادش و مکزیک رأی ممتنع و چک واسلواکی رأی مخالف و در نهایت شوروی با استفاده از حق وتو، قطعنامه آمریکا را به بایگانی شورای امنیت می سپارد. 

      

    دیپلماسی دبیر کل شکست می خورد و ایالت متحده می گوید که یک طرفه به قطعنامه عمل خواهد کرد. 
    ماه سوم 
    ابوالحسن بنی صدر به ریاست جمهوری ایران برگزیده می شود. او در اولین مصاحبه اش خاطرنشان می کند:» «آماده نیست که با دانشجویان مسلمان حکومتی موازی را قبول کند.» او اضافه می کند:«ما در ایران دو حکومت داریم: یکی حکومت دانشجویان پیرو خط امام و دیگری شورای انقلاب و چنین وضعی قابل قبول نیست.» 
    بنی صدر راه حل مسئله گروگان ها را تشریح می کند. به عقیده او دولت آمریکا باید از ایران عذرخواهی کند و استقلال و حاکمیت جمهوری اسلامی را محترم بشمارد؛ در این صورت مشکل گروگانها ممکن است به زودی حل شود. سخنان بنی صدر، اهالی کاخ سفید را به جنب و جوش وامی دارد. 
    زمزمه هایی در رسانه های خارجی مبنی بر دیدار مقامات ایران و آمریکا و ارائه راه حل تازه منتشر می شود. اما صادق قطب زاده در مصاحبه با رویترز می گوید:«شخص اینجانب و وزارت خارجه هیچ گونه تماس مستقیم و یا غیرمستقیم با آمریکا نداشته ایم و راه حل تازه، همان مطالبی است که بارها گفته ایم. » اشاره قطب زاده به استرداد شاه و اموال او به ایران است. 
    چند سال بعد گری سیک در کتابش از دیدار قطب زاده (وزیر امور خارجه ایران) و همیلتون جردن(رئیس کارکنان کاخ سفید) در ۲۸ بهمن (۱۶ فوریه) در پاریس خبر می دهد. این دیدار سه ساعت به طول می انجامد. قطب زاده در پاسخ جردن که چگونه می توان بحران را با صلح و آرامش و حفظ حیثیت طرفین حل کرد، پاسخ می دهد:« راه حل ساده است، شاه را بکشید.» 
    به هر حال پس از اظهار نظر فرانک جورج که با خوش بینی خبر از پیدا شدن راه حل تازه برای آزادی گروگان ها می دهد، این تصور در ذهن ها زنده می شود که بنی صدر در توافقی محرمانه با آمریکایی ها سازش کرده است. 
    در این میان خبرگزاری فرانسه گزارش می دهد تا چند روز دیگر یک هیأت آمریکایی که از جانب دانشجویان پیرو خط امام دعوت شده اند، احتمالاً وارد تهران خواهند شد. 
    در چنین فضایی بود که آسوشیتدپرس و رویترز گزارش دادند که به محض ورود اعضای یک دادگاه بین المللی که قرار است اتهامات ایران علیه شاه مخلوع را رسیدگی کنند، گروگان های آمریکایی آزاد خواهند شد. این مطلب را «هیکل» روزنامه نگار معروف مصری در مقاله ای نوشته و اضافه کرده که هرچند گروگان ها به مجرد ورود اعضای دادگاه بین المللی به تهران بلافاصله آزاد خواهند شد، اما در تهران زیر نظر طرف سوم (سوئیس) قرار خواهند گرفت تا آمریکا به آنها دسترسی داشته و مسئول سلامتی آنها باشد. اما ماجرا به دلخواه آمریکایی ها پیش نرفت؛ هرچند قطب زاده اعلام کرد که به نمایندگی از شورای انقلاب، گروگان ها را تحویل خواهد گرفت اما دانشجویان اعلام کردند، گروگان ها را تحویل قطب زاده نخواهیم داد. 
    پس از گذشت چند ساعت از این بیانیه دانشجویان، دفتر امام، شورای انقلاب و هیأت وزیران، هرگونه تصمیم گیری درباره گروگان ها را مربوط به مجلس شورای اسلامی دانستند. 
    هیأت تحقیق هم به تهران آمد و خواستار دیدار با گروگان ها شد. اما دانشجویان ملاقات هیأت تحقیق با گروگان ها را کاری انحرافی خواندند و اعلام کردند گروگان ها تنها برگ برنده ایران در مبارزه با آمریکا هستند و اجازه نمی دهند اعضای این کمیسیون با گروگان ها ملاقات کنند. 
    بدین ترتیب نقشه قطب زاده و جردن هم نتوانست گرهی را باز کند. 
    روز ۱۴۰: 
    کارتر در ۲۶ مارس ۱۹۸۰ (چهارم فروردین ۱۳۵۹) نامه ای محرمانه خطاب به امام می نویسد و اعلام می کند: «ما آماده پذیرش حقایق جدید که مولود انقلاب ایران است، می باشیم. این امر همچنان هدف و آرزوی ماست، زیرا من تصور می کنم که ما هدف واحدی را که صلح جهانی و برقراری عدالت برای همه ملل است، تعقیب می کنیم. » 
    اما امام خمینی با شجاعتی خارق العاده دستور می دهد تا نامه کارتر منتشر شود. در آمریکا انتشار این نامه یک افتضاح سیاسی برای کارتر بود. کیسینجر بلافاصله پس از افشا شدن محتوای نامه کارتر اعلام کرد:« آمریکا باید به مقامات ایرانی بگوید که مهمانی تمام شده است. » 

    ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۹ ، ۲۳:۰۵
    فاصله گلناری

    یوری گاگارین

    د.

    یوری الکسی‌یویچ گاگارین
    Юрий Алексеевич Гагарин
    ملیت Flag of the Soviet Union.svg اتحاد جماهیر شوروی
    وضعیت درگذشته
    زادروز ۹ مارس ۱۹۳۴
    (۱۸ اسفند ۱۳۱۲)
    کلوشینو، روسیه
    Flag of the Soviet Union.svg اتحاد جماهیر شوروی
    مرگ ۲۷ مارس سال ۱۹۶۸
    (۷ فروردین ۱۳۴۷)
    روسیه
    Flag of the Soviet Union.svg اتحاد جماهیر شوروی
    °۳۹٫۰۲۶۵شرقی °۵۶٫۰۴۶۶۴شمالی
    مشاغل دیگر خلبان آزمایشگر
    درجه سرهنگ
    طول پرواز فضایی یک ساعت و ۴۸ دقیقه
    تاریخ گزینش ۷ مارس ۱۹۶۰
    (۱۶ اسفند ۱۳۳۸)
    ماموریت وستوک-۱
    نشان ماموریت Vostok1patch.png
    دستاورد نخستین فضانورد جهان

    یوری الکسی‌یویچ گاگارین (به روسی: Юрий Алексеевич Гагарин)‏ کیهان‌نورد روسی و متولد ۹ مارس ۱۹۳۴ میلادی (۱۸ اسفند ۱۳۱۲)، نخستین فضانورد جهان است. یوری گاگارین در روز ۱۲ آوریل ۱۹۶۱ میلادی (۲۳ فروردین ۱۳۴۰) توسط فضاپیمای وُستوک-۱ به فضا رفت و به مدت ۱۰۸ دقیقه مدار زمین را یک دور بطور کامل پیمود. عصر سفرهای فضایی انسان با این پرواز آغاز گشت.

    یوری گاگارین پس از پرواز تاریخی خود به سمت ریاست مرکز آموزش فضانوردان در شهرک ستاره‌ها انتخاب شد. در همین حال و در کنار شغل حرفه‌ای خود، با بازدید و سخنرانی در شهرها و کشورهای گوناگون، نقش عمده‌ای در افزایش آگاهی عمومی در مورد سفرهای فضایی ایفا نمود. هشت سال پس از سفر فضایی‌اش، یوری گاگارین در یک سانحه هوایی کشته شد.

    گاگارین به خاطر سفر فضایی تاریخی خود تبدیل به ستاره‌ای جهانی شد و نشان‌ها و عنوان‌های افتخار بی‌شماری از سراسر جهان دریافت کرد. شب ۱۲ آوریل هر سال به عنوان «شب یوری» گرامی داشته می‌شود و جشن‌ها و گردهمایی‌هایی در سراسر جهان به یاد نخستین فضانورد جهان برپا می‌گردد.

     

     

     

    از  این ببعد روز 12  ماه  اوریل  در  سراسر  جهان بعنوان  روز  بین المللی پرواز  انسان به فضای  کیهانی برگزار خواهد  شد .  امروز  یعنی  در استانه  50 مین سالگرد  پرواز یوری  گاگارین فضانورد  روسیه ای ، این  موضوع در  اجلاس با شکوه مجمع عمومی  در  مقر سازمان  ملل  متحد  در  نیو یورک  اعلام خواهد  شد .  

    تا بحال  روز 12  ماه  اوریل فقط در  روسیه بعنوان  روز   کیهان نوردی برگزار شده  است .   اما در  رابطه  با  50 مین سالگرد نخستین پرواز  انسان به فضای کیهانی  که رویدادهای با شکوهی در  سراسر  جهان به  همراه  دارد ،   روسیه  پیشنهاد  کرد که  این  جشن  در  سطح بین المللی  برگزار  شود ، و  این ابتکار با  پشتیبانی  سازمان ملل  متحد   روبرو  شده  است . بطوریکه  ویتالی  چورکین  نماینده دائمی  روسیه در  سازمان  ملل  متحد  اطلاع  داد ، بیش از 40 کشور  در  تهیه فطعنامه  مربوطه  شرکت  کردند .

    ویتالی چورکین همچنین گفت  :  "من  روز  12  ماه اوریل سال  1961  را بخوبی  به  یاد  دارم .  به  نظر  من ،  بعد  از  روز  9  ماه  مه  سال 1945،  این  -  سعادت بار ترین  روز  در  تاریخ  کشور  ما  بود .  من  بیاد روحیه وجد  و شادمانی همگانی هستم  که  سپس به تمامی  جهان  گسارش یافته  و  در آن از  یوری گارارین فضنورد  ما   بعنوان قهرمان  پذیرائی میکردند . تدارکات برای  این جلسه  نشان دهنده آن  بوده  است  که  در جهان  همچنان  برای دستاوردهای مردم و  کشور  ما  بعنوان  پیشآهنگ در  پژوهش  و  تسخیر فضای کیهانی ارزش عالی  قائل هستند  ." ویتالی چورکین در  ادامه سخنان  خود گفت :  "حالا در  بسیاری از روزنامه ها و  هفته نامه های  جهان  گزارش های  مقصلی در باره پژوهش فضای کیهانی  منتشر  میشود و  در  این  گزارشها  قهرمانی  یوری  گاگارین  مورد  ارزیابی  شایسته  قرار  گرفته  و به  دیگر  دستاوردهای  کشور  ما  در  رشته کیهان نوردی هم  اشاره  میشود . ما در  واقع  میتوانیم  به چیزهای زیادی در  این  زمینه  افتخار  کنیم .  نخستین  زن  فضنورد ، نخستین  خروج انسان به  فضای باز کیهانی ،  نخستین پرواز  سفینه  حامل  سه فضانورد ،   نخستین  پرواز فضانورد  خارجی ، نخستین ایستگاه فضائی ،  نخستین توریست  فضائی ، تا  چه رسد  باینکه روسیه   محرک  همکاری وسیع بین المللی در زمینه تسخیر فضای  کیهانی  بوده  و فعلا هم  میباشد ، -  همه اینها -  از  جمله دستاوردهای کشور  ما ست .  بدین  ترتیب ، این  -  یک  جشن  بسیار  روشن  و  متحد  کننده ای  است که از این  ببعد  در  سطح سازمان ملل متحد  برگزار خواهد  شد . "

    بعد از یوری  گاگارین ، حدود 50 مرد  و زن از بیش  از 30 کشور  جهان  به  فضای کیهانی  پرواز کردند .  در  نتیجه ،   دستاوردهای  بزرگ  فنی  و  علمی  نصیب بشریت  شده ، ولی همانا گاگارین پرواز  اول را انجام داده و راه تسخیر  فضای کیهانی  را  بروی بشریت  هموار  کرده  است . این رویداد در  تاریخ تمدن جهانی  ثبت  شده  و  بدین علت ،  بسیاری از  کشورها  تلاش  میکنند  پرتاب سفینه های  فضائی  خود را در  روز  12  ماه  اوریل  انجام بدهند .

     

    وستوک ۱ ، نخستین فضاپیما از مجموعه مأموریت‌های وستوک روسیه، مأموریت ویژه‌ای داشت که تا پیش از آن هرگز انجام نشده بود. این فضاپیما قرار بود رؤیای دیرین بشر را تحقق ببخشد و انسانی را به فراسوی مرزهای جوّ زمین ببرد. حدود نیم‌قرن پیش از پرواز وستوک ۱، برادران رایت به رؤیای پرواز انسان در آسمان دست یافته بودند. آن‌ها در آن هنگام نمی‌دانستند که تا رساندن بشر به مرزهای فضا فقط چند دهه باقی مانده است. همین چند دهه مصادف بود بزرگ‌ترین رویدادهای قرن بیستم، از جمله جنگ‌های جهانی اول و دوم و آغاز رقابت‌های تسلیحاتی، صنعتی و فضایی بین دو ابرقدرت آن دوران، آمریکا و روسیه.

    در چنین شرایطی بود که روسیه (در واقع اتحاد جماهیر شوروی) موفق شد گامی بزرگ در مسیر پیشرفت فناوری‌های فضایی بردارد و نخستین فضاپیمای سرنشین‌دار را راهی فضا کند. وستوک ۱ در تاریخ ۱۲ آوریل ۱۹۶۱ (۲۳ فروردین ۱۳۴۰) به فضا پرتاب شد و نخستین مسافر فضا، یوری گاگارین، را هم با خود به همراه برد. یوری گاگارین از خلبان کارکشته‌ی شوروی بود که برای پرواز به فضا نامزد شد و پس از گذراندن آزمون‌های متعدد و دشوار برای این سفر انتخاب شد. در آن زمان روس‌ها اطلاعاتی درباره‌ی آماده‌سازی فضانوردان آمریکایی برای نخستین پرواز کسب کرده بودند و گمان می‌کردند که آمریکا می‌خواهد نخستین فضانورد خود را در ۲۰ آوریل به فضا بفرستد. پس شوروی اگر می‌خواست در این نبرد پیروز باشد باید پیش از آن تاریخ انسانی را به فضا می‌فرستاد. این‌طور بود که مراحل تمرین و آماده‌سازی یوری گاگارین و چند نامزد دیگر فضانوردی با سرعت و به‌طور فشرده انجام شد. یوری گاگارین فقط ۴ روز پیش از پرواز به فضا متوجه شد که برای این مأموریت انتخاب شده است. با توجه به این‌که پیش از او کسی به فضا نرفته بود، هنوز آثار پزشکی و روانی قرار گرفتن در مداری به دور زمین و فراتر از جوّ ناشناخته بود و این موضوع باعث نگرانی‌ و اضطراب خود گاگارین و هیئت علمی این مأموریت شده بود.

    یوری گاگارین فقط ۴ روز پیش از پرواز به فضا متوجه شد که برای این مأموریت انتخاب شده است!

    سرانجام وستوک ۱ از زمین برخاست و یوری گاگارین پیام‌های خود را به‌‌طور رادیویی به زمین مخابره کرد، که در میان آن‌ها جمله‌ی «من زمین را می‌بینم، خیلی زیبا است» مشهور شد و به تاریخ پیوست. وستوک ۱ در مداری به دور زمین قرار گرفت و زمین را در مدت ۱۰۸ دقیقه یک بار دور زد. مأموریت آن هم همین بود. پس از یک بار دور زدن، به سوی زمین بازگشت تا مسافر خود را به سلامت به میهن بازگرداند. البته در راه بازگشت، اشکال‌هایی در سیستم ترمز موشک پدید آمد که باعث دلهره‌ی فراوان شد اما سرانجام به سلامت به زمین رسید. محل فرود از مکان پیش‌بینی شده بسیار فاصله داشت و در نتیجه نیروهای کمکی و مستقبل در آن‌جا حضور نداشتند. تنها کسانی که گاگارین را بلافاصله پس از فرود دیدند یک زن محلی و نوه‌ی ۶ ساله‌اش بودند که متعجب به او می‌نگریستند. گاگارین درباره‌ی این موضوع چنین شرح داده است: «آن‌ها وقتی من را با لباس و کلاه فضایی و چتر نجاتم دیدند، ترسیدند و عقب رفتند. من به آن‌ها گفتم نگران نباشید من هم مثل شما شهروند شوروی هستم، همین الان از فضا برگشتم و دنبال تلفن می‌گردم که به مسکو زنگ بزنم».

    سازمان ملل برای بزرگ‌داشت این موفقیت بزرگ انسان، روز ۱۲ آوریل (سالروز پرواز اسپوتنیک ۱) را «روز پرواز فضایی بشر» نام‌گذاری کرده است.

     

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۹ ، ۲۲:۴۳
    فاصله گلناری

    پیروزی های جمهوری اسلامی با فتح خرمشهر به اوج خود رسید، غرب به منظور فراهم آوردن شرایط مناسب در تحمیل صلح و سازش به جمهوری اسلامی، تلاش اصلی را معطوف بر حفظ صدام کرد. بدین ترتیب از یک سو پافشاری و تصمیم قطعی غرب مبنی بر حفظ صدام و از سوی دیگر، عزم راسخ جمهوری اسلامی جهت حصول به اهداف حقه خود در جنگ و تسلیم نشدن در برابر فشارهای همه جانبه استکبار، به نوعی، حالت نه جنگ، نه صلح را میان طرفین حاکم کرد. در واقع حفظ صدام و بازداشتن ایران از پافشاری روی آرمان های خود، برقراری موازنه قوا بود. از این رو افزایش و تقویت توانایی های تکنولوژی عراق به ویژه نیروی هوایی، در دستور کار استکبار قرار گرفت و به دنبال آن دشمن سعی کرد فضا را به طور مطلق در اختیار بگیرد تا شاید به این وسیله به لحاظ ضعف های متعددی که داشت، صحنه جنگ را از میدان رزم زمینی به آسمان، دریا و شهرها بکشاند. 

    گذشته از استراتژی غرب و حمایت های همه جانبه علمی و نظیر از رژیم عراق، رژیم بعثی نیز تمامی توان خود را در جهت پشتیبانی و پاسخ گویی به نیازهای جنگ قرار داد. 
    اجتناب از جنگ در زمین مسطح – پس از عملیات های والفجر مقدماتی و والفجر 10 – و در پی آن ابتکار عملیات در هورالهویزه طی دو عملیات بزرگ خیبر و بدر – به خصوص خیبر – موجب انفعال رژیم عراق و ایجاد نگرانی در میان حامیان منطقه ای و بین المللی او گردید، و متقابلا جمهوری اسلامی ایران که ابتکار عمل و برتری سیاسی و نظامی را همچنان در دست داشت، زمینه عملیات بعدی را با استفاده از تجربه عملیات در هور فراهم نمود. 

    در این میان، عاملی که مجوب شد طراحان نظامی در انتخاب منطقه بعدی برای عملیات دقت بیشتری به عمل آورند، این بود که هیچ یک از عملیات های انجام شده پس از فتح خرمشهر دارای نتایجی نبود که قادر باشد برتری تعیین کننده ای را نصیب ایران کند. از این رو، لازم بود حرکت جدیدی در صحنه جنگ انجام شود که با آنچه از اول جنگ تا آن زمان به وقوع پیوسته بود، متفاوت باشد و فرماندهان نظامی عراق نیزاز پیش بینی آن ناتوان باشند. این حرکت، عبور از رودخانه عریضی همچون اروند و تسخیر منطقه مهم شبه جزیره فاو بود. 

    عکس پیدا نشد
           



    اهداف عملیات

    به لحاظ موقعیت جغرافیایی شمال خلیج فارس و منطقه فاو، عملیات والفجر 8 از اهداف سیاسی – نظامی ویژه ای برخوردار بود که مهم ترین آن ها عبارت بودند از: 

    • تصرف شهر فاو و تاسیسات بندری آن.
    • هم مرزی با کویت.
    • تهدید بندر ام القصر.
    • انهدام و یا تصرف سکوهای پرتاب موشک.
    • تامین خورموسی و تردد کشتی ها به بندر امام خمینی.
    • تسلط بر اروندرود.
    • انسداد راه ورود عراق به خلیج فارس.

    ویژگی های منطقه فاو

    منطقه فاو علاوه بر ارزش سیاسی – نظامی، به لحاظ فراهم سازی امکان حضور مقتدرانه ایران در خاک عراق و موقعیت جغرافیایی و طبیعی، دارای ارزشاستراتژیک نیز بود و هم چنین معضلات ناشی از عدم تامین مناطق عملیاتی پیشین و مقابله با فشارهای دشمن پس از تصرف منطقه را هم مرتفع می کرد، زیرا با تلاقی بودن سواحل رودخانه اروند درهر دو سو و نیز وجود عارضه کارخانه نمک، عملا بیشتر زمین منطقه را برای دشمن غیر قابل استفاده کرده بود و این مساله کارایی زرهی ارتش عراق را کاهش می داد. همچنین احاطه آب از سه قسمت موجب شده بود، پدافند در برابر دشمن تنها در یک سمت انجام شود و آسیب پذیری از جناحین را کاهش دهد. 

    علاوه بر این ها، کوتاه بودن عقبه نیروهای خودی، پوشش مناسب منطقه برای پدافند هوایی، تسلط آتش بر روی خطوط و عقبه دشمن، امکان رعایت اصل غافلگیری، محدود بودن زمین و عمق قابل دسترس، از جمله عواملی بودند که بر میزان امیدواری ها نسبت به کسب پیروزی می افزود. اما در عین حال با توجه به ویژگی های خاص منطقه، مساله عبور از رودخانه و پشتیبانی عملیات، احداث پل، تردد قایق ها به ساحل دشمن و پهلو گرفتن آن ها در ساحل رودخانه ها، هر کدام به عنوان موانعی بودند که برداشتن آن ها از سر راه به سادگی امکان پذیر نبود. به همین دلیل در طرح ریزی عملیات، تدابیر ویژه ای برای رفع آن ها اتخاذ شد. 

    منطقه عملیات

    از آن جایی که زمین منطقه در میان آب محصور است، تحت تاثیر جذر و مد آب خلیج فارس و رطوبت دائم حاصل از آن می باشد. به همین دلیل، قسمت عمده ای از زمین منطقه باتلاقی، نمک زار و سست می باشد. 

    ارتفاع آب رود اروند، که از دریا تاثیر می پذیرد، در عمیق ترین قسمت رودخانه به 25 متر می رسد . در ساحل رودخانه پوششی از چولان (بوته های بلند) و نی وجود دارد. ارتفاع چولان ها حداکثر 5/1 متر و ارتفاع نی ها 3 تا 4 متر می باشد؛ به گونه ای که انسان به راحتی می تواند در میان آن مخفی شود. 

    هم چنین نخلستان بزرگی در ساحل خودی و دشمن، که عمق آن بین 2 تا 5 کیلومتر متغیر است، وجود دارد که زمین اطراف آن اغلب سست است. 

    عکس پیدا نشد
           


    استعداد دشمن

    منطقه عملیاتی در حوزه استحفاظی سپاه هفتم عراق قرار داشت. منطقه مسئولیت این سپاه از ابوالخصیب تا راس البیشه و قرارگاه تاکتیکی آن در ابوالخصیب بود و طول خط پدافندی اروند رود را با دو لشکر 15 و 26 پیاده و یگان هایی از نیروی دریایی پوشانده بود. 
    لشکر 15 پیاده با یگان های زیر از ابوالخصیب تا جنوب سیبه – مقابل پالایشگاه آبادان – گسترش داشت: 

    • تیپ های 8 ، 104، 401، 436 و 439 پیاده.
    • دوگردان کماندویی.
    • پنج گردان تانک و نفربر.
    • پنج گردان جیش الشعبی.
    • گردان های 15 و 20 توپخانه.

    لشکر 26 پیاده نیز با یگان های زیر از جنوب زیادیه تا راس البیشه مستقر بود: 

    • تیپ های 107، 113، 110 و 111 پیاده.
    • تیپ 440 و 441 پیاده ساحلی.
    • ناو تیپ های 7 و 72 دریایی.
    • گردان 22 دفاع الواجبات.
    • دو گردان کماندو.
    • دوگردان تانک و نفربر.
    • چهار گردان جیش الشعبی.
    • گردان های 22، 94، 79، 33 و 632 توپخانه.

    با شروع عملیات، لشکرهای زیر نیز وارد منطقه شدند: 

    • 10، 12، 6، 3 زرهی.
    • 2، 11، 4، 8، 7، 17، 19و 18 پیاده.
    • 5 و 1 مکانیزه.
    • دفاع ساحلی .
    • گارد ریاست جمهوری.

    در مجموع، یگان هایی که قبل و حین عملیات والفجر 8 در منطقه فاو حضور یافتند، برحسب تیپ و یا گردان مستقل به قرار ذیل می باشد: 

    الف – پیاده: 
    : تیپ های 414، 29، 702، 704، 442، 502، 111، 110، 104، 47، 501، 419، 48، 39، 22، 23، 2، 602، 603، 703، 96، 95، 108، 421، 424 و5 
    ب – پیاده ساحلی: 
    : تیپ های 440، 441 و 443. 
    ج – زرهی: 
    : تیپ های 30، 16، 34، 42، 26 و گردان های تانک 17 تموز، الرافدین، ذوالنورین و گردان 43 از لشکر 5. 
    د – مکانیزه: 
    : تیپ های 25، 20، 15، 8 و 24. 
    هـ – نیروی مخصوص: 
    : تیپ های 65، 66 و 68. 
    و – گارد ریاست جمهوری: 
    : تیپ 1 مکانیزه: 

    • 2 کماندو
    • 3 نیروی مخصوص
    • 4 مکانیزه
    • 10 زرهی
    • یک گردان کماندویی

    ز – کماندو: 

    • تیپ های کماندویی سپاه های 3، 4، 6 و 7.
    • تیپ 73 از لشکر 17.
    • گردان حطین.
    • گردان 5 از لشکر 26.
    • گردان کماندویی لشکر 15.

    ح – جیش الشعبی: 
    : شش قاطع جیش الشعبی تحت امر لشکر 26. 

    قوای خودی

    قرارگاه خاتم الانبیاء صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم هدایت و اجرای عملیات را با دو قرارگاه عملیاتی کربلا و نوح بر عهده داشت. یگان های تحت امر این قرارگاه ها نیز به ترتیب زیر بودند: 

    قرارگاه کربلا (محور شمالی) هدایت نیروهای زیر را بر عهده داشت: 

    • لشکر 27 محمد رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم.
    • لشکر 25 کربلا.
    • لشکر 7 ولی عصر (عج).
    • لشکر 31 عاشورا.
    • لشکر 5 نصر.
    • لشکر 8 نجف اشرف.
    • لشکر 14 امام حسین علیه‌السلام.
    • لشکر 17 علی ابن ابی طالب علیه‌السلام.
    • تیپ مستقل 32 انصارالحسین علیه‌السلام.
    • تیپ مستقل 15 امام حسن علیه‌السلام.
    • تیپ مستقل 44 قمر بنی هاشم علیه‌السلام.

    قرارگاه نوح : 

    • لشکر 19 فجر.
    • تیپ مستقل 33 المهدی (عج).
    • 16 گردان از توپخانه

    هم چنین، چهار قرارگاه فرعی با ماموریت های جداگانه به شرح ذیل تشکیل شدند:

    1- قرارگاه یونس 1: تحت امر قرارگاه نوح بود با ناو تیپ کوثر ماموریت تصرف اسکله العمیه را بر عهده داشت. 

    2- قرارگاه یونس 2: قرارگاه عملیاتی نیروی دریایی ارتش و تحت امر قرارگاه خاتم الانبیاء بود و ماموریت تصرف اسکله الکبر را بر عهده داشت. 

    3- قرارگاه رعد: قرارگاه عملیاتی نیروی هوایی ارتش بود و ماموریت پشتیبانی هوایی و پدافند هوایی را بر عهده داشت. 

    4- قرارگاه شهید سلیمان خاطر: قرارگاه عملیاتی هوانیروز بود با ماموریت تشکیل تیم آتش، تخلیه مجروح و هلی برد نیرو.

    ضمناً قرارگاه قدس نیز به سه تیپ 21 امام رضا علیه‌السلام، 10 سیدالشهدا و 18 الغدیر ماموریت تک پشتیبانی در محور بوارین را بر عهده داشت. 

    والفجر

    طرح عملیات

    در طراحی مانور عملیات، دو عامل به طور قابل ملاحظه ای موثر بودند: 
     

    1. تجارب عملیات بدر.
    2. پیچیدگی ها و ویژگی های خاص عملیات والفجر 8.

    اگر سپاه پاسداران تجربه گران بهای دو عملیات خیبر و بدر در هورالهویزه را به همراه نداشت، قطعا طراحی عملیات والفجر 8 با مشکل روبه رو می شد. 

    در طراحی مانور این عملیات چند مساله حایز اهمیت بود که عبارتند از: 

    • آگاهی از چگونگی و حالت های خاص آب اروند در نوبت های خاص هفته، ساعت، شب و روز و... .
    • عملیات عبور غواص ها از رودخانه.
    • عملیات شکستن خط و پاکسازی سرپل به دست آمده.
    • مرحله بندی عملیات.
    • توسعه در عمق.
    • و...
    • نسبت به درک حالت های مختلف آب اروند رود، ماه ها کار صورت گرفت و با جمع بندی اطلاعات موجود در تاریخچه این رودخانه و نیز شرایط جوی منطقه خسروآباد و فاو طی بیست ساله گذشته که از اداره هواشناسی گرفته شد، هیچ گونه مشکلی به نظر نمی رسید.
    • در مورد عملیات عبور غواص ها از رودخانه آموزش و تمرین های زیادی انجام شد. این اقدام برگرفته از تجربه عملیات بدر بود. این عملیات، اوج خطرپذیری نیروهای انقلاب را به نمایش گذاشت. در این باره، یکی از نگرانی های اصلی، تاثیر جریان آب بر حرکت غواص ها و دور شدن آن ها از هدف خاص واگذار شده به آن ها بود.
    • مرحله بندی عملیات، پی بردن به نحوه عبور از رودخانه، چگونگی شکستن خط و گرفتن سرپل و چگونگی هوشیاری دشمن قطعا نیازمند حضور در غرب اروند و شناخت بیشتری از واکنش های دشمن بود. با توجه به عکس، نقشه و اطلاعات به دست آمده از زمین، چهار مرحله برای عملیات مشخص گردید: 

    1- عبور از رودخانه و شکستن خط و پاکسازی سرپل به دست آمده.

    2- تصرف شهر فاو، رسیدن به خورعبدالله و استقرار در منطقه مثلثی شکل شمال شهر. هم چنین، استقرار در پایگاه دوم موشکی در شمال غربی شهر.

    3- پیشروی تا ابتدای کارخانه نمک و تشکیل خط دفاعی به موازات این منطقه از ساحل تا خورعبدالله.

    4- رسیدن به زمین انتهای کارخانه نمک و کانال انتهای کارخانه واقع در جاده ام القصر تا ساحل رودخانه. 

    ماموریت مرحله اول به عهده لشکرهای 7 ولی عصر، 5 نصر، 41 ثارالله، 31 عاشورا، 25 کربلا، 14 امام حسین علیه‌السلام و تیپ های 44 قمر بنی هاشم و 33 المهدی بود.

    عملیات والفجر 8 در 20 بهمن ماه 1364 شروع شد که طولانی ترین عملیات دوران جنگ بود که 75 روز طول کشید و تقریبا تنها عملیات مهمی بود که توانستیم منطقه بسیارمهمی از خاک عراق را به تصرف خود در بیاوریم. یعنی در والفجر 8 ارتباط دریایی عراق با خلیج فارس قطع شد. مثلث فاو که بر روی نقشه می بینید به طور کامل به تصرف ایران در آمد. بعد از عملیات بیت¬المقدس چنین هدفی در دستور کار جمهوری اسلامی بود؛ یعنی بعد ازفتح خرمشهر اینکه ما جنگ را چگونه تمام بکنیم یکی از مسائل بسیار مهم بود، و وقتی که قرار شد برای ختم ما از مرز عبور بکنیم جنگ اینکه کجای عراق را بگیریم که تأثیر تعیین کننده در جنگ داشته باشد یکی از مسائل مهم بود. برای مقدمه شاید بد نباشد اشاره کنم که بعد از فتح خرمشهر عمده مسئله جنگ بحث خاتمه جنگ بود. خاتمه دادن به جنگ هم به نظر می رسید که چند راه حل بیشتر ندارد: یکی از راه حل ها این بود که صدام و رژیم بعث سقوط کنند و قضیه حل شود. یکی از راه حل هایش این بود که ما اینقدر فشار روی گرده صدام بگذاریم تا خواسته های ما را بپذیرد. خواسته های ما هم معلوم بود؛ یکی این که عراق به قرارداد1975 برگردد. خواسته دوم¬مان هم این بود که خسارات جنگ را تأمین بکند. خواسته سوم ما این بود که تضمین بدهد که دیگر چنین جنگی اتفاق نخواهد افتاد. راه حل بعد این بود که ما جنگ را با فشار روی صدام به گونه ای ادامه بدهیم که قدرت های حامی صدام احساس خطر بکنند و احساس بکنند برنامه به هم خواهد ریخت؛ لذا آنها وارد عمل بشوند و حداقل خواسته های ایران را تضمین شده در یک چارچوبی دربیاورند و بپذیرند و قضیه جنگ خاتمه پیدا کند. به نظرم این سه راه حل بیشتر به صورت کلام به نظر می رسد؛ البته در دل سه راه حل راه حل های مختلفی وجود داشت، ولیکن عمده کار این بود. بعد از فتح خرمشهر اگر ما می¬خواستیم صدام را سرنگون بکنیم و چه به صدام فشاری وارد کنیم که خواسته های ما را بپذیرد، چه جریانات بین المللی به این نتیجه برسند که پیروز میدان ممکن است ایران باشد، برای این که پیروز کامل نشود یک کاری بکنیم جنگ خاتمه پیدا بکند. ما اگر می خواستیم در داخل سرزمین های عراق عملیات بکنیم تقریباً دو سه نقطه بیشتر برای عملیات وجود نداشت: یکی این بود که از نظر نظامی برویم بغداد را بگیریم. اگر بغداد را می گرفتیم قضیه حکومت عراق تمام بود. صدام سرنگون می شد و به هم می ریخت. یکی از راه حل ها این بود که یک منطقه بسیار مهمی را بگیریم که فشار روی رژیم بعث وارد بکند و بترسد و بیاید تسلیم شود. آن منطقه هم منطقه بصره بود در جنوب عراق. دلیلش هم این است که منطقه بصره از نظر ژئوپولوتیک سه تا اثر دارد که بسیار تعیین کننده است: یکی عمده نفت عراق آنجاست. دوم ارتباط دریا با عراق از آنجا برقرار می شود و اگر شما بصره را می گرفتید ارتباطش با دریای آزاد قطع می شد و حسن سومی که بصره داشت، این است که به تمرکز حضور شیعیان طرفدار ایران در عراق دسترسی پیدا می کرد و مردم می¬توانستند کمک بشوند و خودشان اقدام بکنند به سرنگونی صدام. پس این هم یک راه حل بود. راه حل سوم هم این بود که در یک نقطه ای نیروی مسلح ارتش عراق را منهدم کنیم که قدرت دفاعی و قدرت تهاجمی و قدرت ایستادگی نظام صدام از بین برود و تسلیم بشود. من فکر می کنم غیر از این سه راه حل راه حل دیگری وجود نداشت. ایران بعد از فتح خرمشهر به این نتیجه رسید که ما قدرت گرفتن بغداد را نداریم به خاطر این که بغداد دور است و عملیات کردن در آنجا از نظر نظامی تقریباً کار بسیار سخت و با توجه به مقایسه توان ما با عراق نشدنی است. بنابراین کار دومی که در دستور کار قرار گرفت رفتن به سمت بصره بود. از عملیات رمضان تا عملیات فاو، همه عملیات های بزرگ که ما طرح ریزی کردیم و انجام دادیم به نوعی برای رسیدن به بصره بوده است. حالا یا از شرق می خواستیم به بصره برسیم یا از شمال و یا از جنوب. عملیات رمضان هم برای رسیدن به بصره از جانب شرق بود. عملیات های خیبر و بدر عملیات هایی بودند تا از شمال به سمت بصره برسیم و عملیات فاو هم عملیاتی بود که ما از جنوب می خواستیم به بصره برسیم. والفجر مقدماتی، والفجر1 و محرم و همه اینها برای این بود که چون از این مناطق نشد، از منطقه بالاتر بیاییم - سمت العماره - بیاییم به سمت بصره؛ پس از نظر عملیاتی یک همچین برنامه ای بود و ما غیر از این راهی نداشتیم.
    از نظر مسئله حل جنگ بلافاصله پس از ناکامی در عملیات رمضان و در ادامه اش والفجر و... به عملیات خیبر که می رسیم این مسئله مطرح می شود که این جنگ بالاخره طولانی می شود و مثل این که قضیه حل شدنی نیست. در آن موقع دو دیدگاه مطرح شد: یک دیدگاه این بود که ما یک قدرت نظامی عظیمی را بسیج کنیم که بتوانیم به آن هدف اول برسیم؛ یعنی این قدرت نظامی ما یا بتواند بصره را بگیرد، فشار روی صدام وارد کند و نیروی نظامی اش را منهدم کند و قضیه حل بشود. این یک راه حلی بود که تقریباً کسانی که در جنگ بودند این راه حل را بیشتر می پسندیدند و شعار جنگ جنگ تا پیروزی هم اینجوری تفسیر می کردند. یک راه حل دومی هم بود: برخی از مسئولینی که کشور را اداره می کردند به این نتیجه رسیدند که ما در جنگ ما نمی توانیم از راه نظامی قاطعانه پیروز بشویم. پس راه حل این است که ما اقدام نظامی مؤثر بکنیم تا آن اقدام نظامی به اقدام سیاسی ما کمک بکند؛ و آن هم این بود که یک نقطه مهم و ارزشمندی از عراق را بگیریم تا فشار لازم را ایجاد کنند و در پای میز مذاکره مسئله را حل کنیم. قبل از عملیات های بدر و خیبر شعار جنگ جنگ تا یک پیروزی مطرح شد، یعنی این که ما یک نقطه مهمی را بگیریم. نقطه مهم اول تصور می شد منطقه عملیاتی خیبر است، بعد تصور می شد منطقه بدر است که اینها موفق نشد و ادامه پیدا کرد تا به منطقه فاو رسیدیم. این مقدمه را گفتم که بدانید برای انجام این عملیات در چنین شرایطی بودیم. حال به عملیات فاو می¬پردازیم.


    عملیات والفجر

    در خاتمه، این عملیات به این نتایج منجر شد: 

    1- آزاد‌سازی شهربندری فاو و اسکله و تاسیسات نفتی آن به همراه کارخانه نمک و پایگاه‌های نیروهی دریایی و 3 سکوی پرتاب موشک؛ 

    2- انهدام 74 هواپیما، 7 ناوچه جنگی، 11 چرخبال، 600 تانک و نفربر و500 خودرو نظامی؛ 

    3- به غنیمت گرفتن 140 تانک و نفربر، و 250 خودرو نظامی؛ 

    4- کشته و زخمی شدن بیش از 50 هزار عراقی..؛ 

    5- اسارت 2 هزار نظامی. 

    1/12/1364 

    - حمله وحشیانه عراق به هواپیمای مسافری ایران که به شهادت آیت‌الله محلاتی و جمعی از مسوولان نظام جمهوری‌اسلامی ایران انجامید. 

    5/12/1364 

    - آغاز عملیات والفجر نه در جبهه شمالی (منطقه پنجوین)، با رمز «یاالله، یا الله»، با تلاش رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، که به انهدام 1 هواپیما، 1 چرخبال و 20 تانک و کشته و زخمی شدن 2500 بعثی و آزادسازی بخشی از منطقه چوارته انجامید. 

    - تشکیل جلسه شورای امنیت و تصویب قطع‌نامه 582، درباره آن آتش‌بس فوری و قطع جنگ دریایی و هوایی و زمینی، بازگشت به مرزهای بین‌المللی مبادله اسرای جنگ و منع استفاده از سلاح‌های شیمیایی. 

    13/12/1364 

    شهادت محمود (عبدالله نوریان) فرمانده‌ گردان تخریب و یگان مهندسی- رزمی لشکر 10سید‌الشهدا(ع) سپاه پاسداران. 

    24/4/1365 

    محسن رضایی: جنگ هفتاد و پنج روزه در فاو، 50 درصد افسران عراقی را نابود کرد. 

    - وزیر کشور گفت: 

    - «در چند ماهه اخیر، 300 هزار نفر از مشمولان خدمت نظام وظیفه، خود را به مراکز آموزشی معرفی کرده‌اند. به منظور آمادگی برای عملیات بزرگ، فرمانده نیروی زمینی سپاه، دستور تشکیل گردان‌های قائم را صادر کرد.» 

    - بازتاب عملیات ایران در گزارش‌های خبرگزاری فرانسه، رسانه‌های خبری آلمان، استرالیا، کویت و هند: خبرگزاری فرانسه: امام خمینی تمام قدرت خود را برای جنگ به کار گرفته است. 

    مفسر رادیو آلمان: هدف ایران خاموش کردن توپخانه 30 کیلومتری بردی عراق است. 

    شبکه دوم تلویزیون آلمان: تهران به تهدید‌های خود عمل کرد و جنگ وارد مرحله جدید شد. 

    نشر دی ولت چاپ آلمان، حمل ایران را یک حرکت ریسکی خواند. مفسران رسانه‌های همگانی استرالیا عقیده دارند که قوای ایران زمان سختی را در پیش دارند. 

    روزنامه کویتی «السیا» حمله ایران را در ردیف حمله اسرائیل به لبنان خواند و افزود: 

    «عرب‌ها حتی فریاد زدن را فراموش کرده‌اند. وقتی عراق در خاک ایران بود، عرب‌ها از عراق حمایت نکردند» هندوستان تایمز: حمله ایران، برگزاری کنفراس غیر متعهدها (در بغداد) را به خطر انداخته است. صدام فکر می‌کرد که می‌تواند انقلاب ایران را از بین ببرد. دکتر ولایتی در اجلاس فوق‌العاده وزیران خارجه کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، مواضع ایران را درباره مسائل مهم منطقه‌ای تشریح کرد و خسارت‌های جانی و اقتصادی وارده بر ایران را در اثر حملات عراق برشمرد. 

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۹ ، ۱۵:۴۰
    فاصله گلناری
     
    مادورو تا زمان برگزاری انتخابات، به عنوان رئیس جمهور موقت فعالیت خواهد کرد و سپس به عنوان نامزد انتخاباتی حزب چپ گرای سوسیالیستی در انتخابات شرکت می کند.
     
    یک روز پس از خاکسپاری هوگو چاوز، کمیسیون انتخابات ونزوئلا از اعلام جزئیات و تاریخ انتخاب جانشین وی خبر داد.

    به گزارش فاکس نیوز، کمیسیون انتخابات ونزوئلا جزئیات و تاریخ برگزاری انتخابات برای انتخاب جانشین "هوگو چاوز" را اعلام خواهد کرد.

    بر اساس قانون اساسی ونزوئلا، انتخابات ریاست جمهوری این کشور باید 30 روز پس از مرگ هوگو چاوز که در روز 5 مارس اتفاق افتاد، انجام شود. این اطلاعیه امروز  شنبه و یک روز پس از مراسم خاکسپاری هوگو چاوز ، از سوی کمیته ملی انتخابات ونزوئلا اعلام شد.

    این در حالی است که مخالفت ها با انتخاب معاون چاوز به عنوان کفیل ریاست جمهوری ونزوئلا ادامه دارد. بر این اساس در حالی که " نیکلاس مادورو " دیروز در مراسم خاکسپاری"هوگو چاوز" به عنوان رئیس جمهور موقت سوگند خورد، " انریکه کاپریلس" رهبر حزب مخالف، این انتخاب را مخالف قانون اساسی این کشور دانسته است.

    گفتنی است مادورو تا زمان برگزاری انتخابات، به عنوان رئیس جمهور موقت فعالیت خواهد کرد و سپس به عنوان نامزد انتخاباتی حزب چپ گرای سوسیالیستی در انتخابات شرکت می کند.

     
    منبع: خبرگزاری مهر

    داماد چاوز معاون رئیس جمهور ونزوئلا شد

    ۱۹ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۲۱:۴۶

    داماد چاوز معاون رئیس جمهور ونزوئلا شد.

    آفتاب: به گزارش « امریکا اینفوبائه»؛ خورخه آرئاسا، وزیر سابق صنعت و تکنولوژی و داماد هوگو چاوز، رئیس جمهور فقید ونزوئلا بامداد امروز (شنبه) در مراسم تحلیف نیکلاس مادورو، رئیس جمهور منتخب ونزوئلا به عنوان معاون رئیس جمهور انتخاب شد. 

    داماد چاوز تقریبا در تمام دوران درمان چاوز در هاوانا، پایتخت کوبا به سر می برده است. 

    نیکلاس مادورو، رئیس جمهور موقت ونزوئلا به منظور یاد کردن سوگند به عنوان رئیس جمهور ونزوئلا عصر دیروز(۳ بامداد به وقت تهران) در آکادمی ارتش کاراکاس حاضر شد. 

    وی پس از یاد کردن سوگند در آکادامی ارتش کاراکاس، داماد چاوز را به عنوان رئیس جمهور این کشور انتخاب کرد. 

    به گزارش تسنیم،مادورو در رابطه با آرئاسا اعلام کرد: «در همین مکان می‌خواهم آرئاسا را به عنوان معاون خود برگزینم. ما این تصمیم را با مشورت‌های بسیار گرفتیم». 


     
    مردم ونزوئلا با هوگوچاوز وداع کردند
     

    سرویس خارجی:مراسم تشییع پیکر هوگو چاوز رئیس جمهوری ونزوئلا که بر اثر بیماری سرطان درگذشت، با حضور سران 33 کشور و 55 هیئت بلندپایه بین‌المللی و بیش از 2میلیون نفر از مردم ونزوئلا برگزار شد. «الیاس خاوا» وزیر خارجه ونزوئلا از حضور سران کشورها برای شرکت در مراسم تشییع پیکر هوگو چاوز تقدیر کرد و آن را نمونه‌ای از موفقیت رئیس جمهوری ونزوئلا در ترویج عشق و محبت و همچنین نشانه‌ای از اهمیت رهبری سیاسی وی عنوان کرد.

    هزاران نفر در شهر کاراکاس، پایتخت ونزوئلا، تابوت حامل پیکر هوگو چاوز را در خیابان‌ها همراهی کردند.

    از دیگر سو، میلیون‌ها کوبایی نیز در میدان انقلاب هاوانا پایتخت کوبا و دیگر شهرهای این کشور آمریکای لاتین گردهم آمدند تا یاد هوگو چاوز،رئیس جمهوری ونزوئلا را همچون «خوزه مارتی» رهبر آزادیبخش و «ارنستو چه گوارا» به عنوان «قهرمان ملی» گرامی بدارند.

    این در حالی است که،نیکلاس مادورو، معاون رئیس جمهوری ونزوئلا گفت:پیکر هوگو چاوز، رئیس جمهوری فقید ونزوئلا، پس از پایان مراسم تشییع، همچنان در تابوت سرباز به نمایش گذاشته خواهد شد. مادورو گفت:قرار است جسد هوگو چاوز بعد از انجام مراسم سوگواری ملی، به یک موزه نظامی منتقل شود. 

    به گفته مادورو، قرار است این موزه تبدیل به "موزه انقلاب" شود.مادوروهمچنین گفت: تصمیم گرفته شده که جسد هوگو چاوز، رئیس‌جمهوری فقید ونزوئلا مومیایی شود تا برای همیشه در معرض دید عموم قرار بگیرد. 

    وی افزود: این اقدام باعث می‌شود تا یاد و خاطره رهبر انقلابی و سوسیالیست ونزوئلا برای همیشه زنده نگه داشته شود. خبر دیگر اینکه،رئیس مجلس ملی ونزوئلا گفت: پارلمان این کشور جلسه‌ای فوق العاده برگزار کرد و نیکولاس مادورو به عنوان جانشین هوگو چاوز سوگند یاد کرد.

    شایان گفتن است که، مراسم یادبود هوگو چاوز با حضور سفرای کشورهای مختلف در تهران برگزار شد.در این مراسم سفرای شماری از کشورهای مختلف حضور داشتند.

    این مراسم با حضور «آمنهوتب زامبرانو» سفیر جدید ونزوئلا در تهران برگزار شد.در چنین شرایطی، رؤسای جمهوری تاجیکستان و ترکمنستان، قزاقستان،افغانستان،الجزایر ونیجریه، درگذشت چاوز را تسلیت گفتند.

    بشار اسد رئیس جمهوری سوریه نیز با ارسال پیام تسلیت به معاون هوگو چاوز، درگذشت وی را خسارت بزرگی برای ملت سوریه دانست.خبر دیگر اینکه،رئیس گارد ریاست جمهوری ونزوئلا که هنگام مرگ چاوز در کنارش حضور داشته گفت که چاوز بر اثر حملات قلبی پی در پی درگذشت.



     
    رییس جمهور ایران در بازگشت از ونزوئلا، گفت: چاوز در تاریخ ماندگار شد.
    کد خبر: ۹۱۹۲۸
    تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۳۹۱ - ۲۰:۴۵
    ˈمحمود احمدی نژادˈ رئیس جمهوردر بازگشت از ونزوئلا در جمع خبرنگاران در فرودگاه مهرآباد، افزود: «هوگو چاوز در دیدارهایی که با ما داشت، همواره بر عشق به ایران تاکید می کرد و این مساله را اطرافیان بخصوص مادر ایشان نیز در این مراسم به من گفت.»
    تصاویر منتشره از نحوه مواجهه رئیس جمهور با مادر رئیس جمهور فقید ونزوئلا یادآور تصاویری بود که سید محمد خاتمی رئیس جمهور اسبق ایران را در سفری به ایتالیا در حال دست دادن با یکی از حضار نشان می داد و همین مساله اعتراضاتی را برانگیخت.

    رئیس جمهور که پیش از این در سخنان خود چاوز را «شهید» خوانده بود در بازگشت از ونزوئلا هم، تاکید کرد: «ایستادگی، شجاعت، عاشق مردم بودن، پاک بودن، موحد و مومن بودن و به هیچ انگاشتن قدرت های استکباری سبب شده بود تا چاوز ستون محکم و پشتیبان حرکت های انقلابی باشد.»
    امروز آیت الله یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به سخنان رئیس جمهور درخصوص رجعت چاوز واکنش نشان داد و خطاب به رئیس جمهور، گفت: «درباره رجعت که یکی از اصول مسلم شیعه است چقدر مطالعه کردید؟ بحث رجعت از نظر منابع و فروعات دارای حساسیت ویژه‌ای است. چاوز یک مسیحی کاتولیک بوده است، نظر آنها این است که حضرت عیسی(ع) کشته شده و در دین مسیحیت نیز این مطلب وجود ندارد که رجعت صورت می‌گیرد.»
    اما رئیس جمهور با اشاره به نقل قول از یک کشیش در مراسم ختم چاوز، اظهار داشت: همه کسانی که با ما ملاقات داشتند و در جلسه بودند حتی کشیشی که پیام اسقف اعظم را خواند می گفت«شهادت می دهیم که چاوز مومن، موحد و پاک بود».
    وی همچنین گفت : «چاوز منتظر مسیح (ع) و امام موعود بود و بارها این موضوع را به ما گفته بود که امیدوارم خداوند روح او را مورد آمرزش قرار داده و با اولیاء الهی محشور گرداند.»
    احمدی نژاد با بیان اینکه نگاه چاوز جهانی بود، گفت: او به دنبال تحقق توحید، عدالت، دوستی، برادری و کرامت انسانی که همان اهداف انقلاب اسلامی ما است، بود.
    وی با تاکید بر اینکه چاوز «فردی موحد و مومن» بود، خاطر نشان کرد: او در پیش برد حرکت انقلابی خود موفق بود و هر کجا انتخابات نسبتا آزادی برگزار می شد یاران چاوز و نیروهای انقلابی رای بالایی می آوردند و روز به روز بر کشورهای انقلابی آمریکای لاتین افزوده می شد.
    احمدی نژاد با بیان اینکه چاوز، انقلاب اسلامی ایران را مطالعه کرده بود، گفت : او حضرت امام و انقلاب را می شناخت و تقریبا در تمام سخنرانی های او نام امام و انقلاب دیده می شد .
    رییس قوه مجریه با تاکید بر اینکه چاوز از دل مردم و عاشق مردم بود و رفتار او هم ظاهری نبود، افزود : وقتی که او به علت بیماری مشکوکی از دنیا رفت برخی ها فکر می کردند که می توانند به حرکت های انقلابی ضربه ای وارد کنند به همین دلیل برگزاری مراسم ایشان و حضور در آن بسیار مهم بود.















     
    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۹ ، ۱۵:۲۴
    فاصله گلناری

     

    عملیات فتح المبین

    تازه کردن چاپ
    جامعه و علوم اجتماعی > تاریخ (cached)


    «انا فتحنا لک فتحا مبینا» 
     

    img/daneshnameh_up/0/00/FathOperation01.jpg
           





    عملیات فتح المبین 

    با خاتمه یافتن عملیات طریق القدس، تلاش برای اجرای عملیات بعدی به منظور جلوگیری از قدرت تصمیم گیری، تجدید سازمان و تقویت روحیه دشمن آغاز شد. در این شرایط که نیروهای رزمنده ابتکار عمل در جنگ و پشت جبهه را در دست داشتند، دو منطقه «غرب دزفول» و «منطقه عمومیخرمشهر» (غرب کارون) نظر فرماندهان نظامی را به خود جلب کرده بود که الزاما می بایست یکی از آن ها جهت اجرای عملیات انتخاب می شد. پس از مدت ها بحث و بررسی، فرماندهان نیروی زمینی ارتش، منطقه خرمشهر؛ و فرماندهان سپاه پاسداران منطقه غرب دزفول را برای انجام عملیات بزرگ آینده پیشنهاد کردند که سرانجام منطقه پیشنهادی سپاه به دلایلی همچون تناسب یگان های خودی با وسعت این منطقه، تناسب شرایط طبیعی این منطقه با رزم قوای پیاده و ... جهت انجام عملیات فتح المبین برگزیده شد.

    طرح ریزی عملیات افتخار آفرین فتح المبین از اواسط آبان 1360 آغاز شد و پس از تلاش های مستمر و خستگی ناپذیر و انجام مشورت ها و هماهنگی های گسترده، میان فرماندهان نظامی، سرانجام طرح عملیاتی شماره 1 فتح المبین در اواخر دی ماه همان سال آماده شد. روز 13 بهمن 1360 در پی یک نشست مشترک بین فرماندهان عمده سپاه و ارتش طرح یادشده به یگان های عمده اجرایی ابلاغ و متعاقب دریافت اطلاعات جدید در 30 بهمن همان سال طرح اولیه بازنگری شده و طرح شماره 2 در 13 اسفند انتشار یافت.

    این عملیات با مراجعه به قرآن کریم فتح نامگذاری شد و سرانجام در حالی که اشک شوق در چشمان کلیه حاضران مرکز فرماندهی جمع شده بود، در ساعت سی دقیقه بامداد روز دوشنبه 2 فروردین ماه فرمان آغاز حمله بزرگ و سرنوشت ساز فتح المبین به شرح زیر صادر شد: 

    بسم الله الرحمن الرحیم ، بسم الله القاصم الجبارین و یا زهرا 

    رزمندگان دلاور اسلام با دریافت پیام، عملیات حماسی و تاریخی فتح المبین را در شمال خوزستان آغاز کردند و از جنوب و شمال غربی شوش و غرب دزفول در چند محور با ارتش عراق درگیر شدند. 
     

    img/daneshnameh_up/9/97/FathOperation02.jpg
           





    اهداف عملیات


    - آزادسازی بخش وسیعی از مناطق اشغال شده، همچون سایت 4 و 5 رادار و ده ها روستای منطقه. 
    - انهدام دو لشکر عراق (10 زرهی و 1 مکانیزه). 
    - دست یابی به خطوط پدافندی مناسب و استفاده از حداقل نیروهای خودی در آن خطوط 
    - خارج کردن شهرهای شوش، اندیمشک و دزفول از تیررس آتشتوپخانه دشمن. 
    - دور کردن آتش موثر دشمن از جاده اهواز – اندیمشک. 

    منطقه عملیات 
    منطقه عمومی فتح المبین در غرب رودخانه کرخه واقع شده است و از شمال به ارتفاعات صعب العبور تی شکن، دالپری، چاه نفت و تپه سپتون؛ و از جنوب به ارتفاعات میشداغ، تپه های رملی و چزابه (شیب)؛ و شرق به مرز بین المللی (در شمال و جنوب فکه) منتهی می شود. 
    منطقه مزبور 2500 کیلومتر مربع وسعت دارد از لحاظ جغرافیایی ناهموار است و علاوه بر ارتفاعات یادشده، دارای تپه های ماهور بسیار و بعضاً غیر قابل عبور می باشد. این بلندی ها به دلیل پستی زمین در شرق کرخه، روی شهرهای شوش، هفت تپه و جاده اهواز – اندیمشک کاملا مشرف می باشند. ارتفاعات ابوصلیبی خات با 202 و 189 متر، کوه های برغازه، رقابیه تی شکن، کمر سرخ، تنگه ابوغریب و رقابیه، مراکز رادار، سایت 4 و 5، پادگان عین خوش و نقاط حساسی همچون دوسلک و سه راهی قهوه خانه از عوارض مهم منطقه عملیاتی فتح المبین بودند. 
    جاده های آسفالته دزفول به دهلران، عین خوش به چم سری، جاده تنگه ابوغریب، جاده امام زاده عباس به چاه نفت و پل های احداث شده روی رودخانه های چیخواب و دویرج نیز از مهم ترین راه های مواصلاتی منطقه محسوب می شدند. 
     

    img/daneshnameh_up/b/b3/FathOperation03.jpg
           




    استعداد دشمن 
    مسئولیت پدافند از منطقه غرب دزفول به عهده دو لشکر 10 زرهی و 1 مکانیزه ارتش عراق بود و به تناسب میزان هوشیاری دشمن و آگاهی از عملیات نیروهای ایران، براستعداد آن ها افزوده می شد. در مجموع، تمامی یگان هایی که قبل از شروع عملیات، در منطقه مستقر بودند؛ و نیز تمام یگان هایی که حین عملیات وارد منطقه شدند، عبارت بودند از: 
    - لشکر 10 زرهی؛ شامل: تیپ های 17، 42، 51 و 60 زرهی، تیپ 24 مکانیزه، تیپ های 55، 99، 423 و 505 پیاده. 
    - لشکر 1 مکانیزه؛ شامل: تیپ های 34 و 51 زرهی، تیپ های 1 و 27 مکانیزه، تیپ های 93، 96، 109 و 426 پیاده. 
    - لشکر 3 زرهی ؛ شامل: تیپ های 6 و 12 زرهی، تیپ 8 مکانیزه. 
    - لشکر 6 زرهی؛ شامل: تیپ 25 مکانیزه. 
    - لشکر 9 زرهی؛ شامل: تیپ 14 مکانیزه و تیپ های 35 و 43 زرهی. 
    - لشکر 7 پیاده: شامل: تیپ های 19 و 38 پیاده. 
    - یگان هایی با ماموریت های ویژه: تیپ های 10، 11، 12، 13، 14، 15، 19، 603، 604، 605. 
    - تیپ های مستقل: تیپ مکانیزه گارد ریاست جمهوری، تیپ 10 زرهی، تیپ های 91 و 92 پیاده و تیپ 5 گارد مرزی 
    کماندو: 9 گروهان 
    - توپخانه: 4 گردان از لشکر 10، 4 گردان از لشکر 1، 3 گردان از لشکر 3، گردان 217 
     

    img/daneshnameh_up/2/24/FathOperation04.jpg
           




    قوای خودی 
    قرارگاه مرکزیکربلا با فرماندهی مشترک نیروی زمینی ارتش و سپاه پاسداران، هدایت کلی عملیات را بر عهده داشت که چهار قرارگاه فرعی زیر تحت امر آن بود: 
    الف – قرارگاه قدس هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت: 
    ارتش: تیپ 84 پیاده خرم آباد با 3 گردان، تیپ 2 زرهی لشکر 92 زرهی اهواز با 3 گردان 
    سپاه: تیپ 41 ثارالله علیه السلام با 6 گردان، تیپ 14 امام حسین علیه السلام با 9 گردان، عناصری از سپاه ایلام 
    ب – قرارگاه نصر هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت: 
    ارتش : تیپ های 1، 2 و 3 از لشکر 21 پیاده حمزه با 10 گردان، تیپ 58 ذوالفقار با 4 گردان 
    سپاه: تیپ 27 محمد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم با 9 گردان، تیپ 7 ولی عصر (عج) با 9 گردان 
    ج – قرارگاه فجر هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت: 
    ارتش: لشکر 77 پیاده خراسان با 3 تیپ 
    سپاه: تیپ 33 المهدی (عج) با 6 گردان، تیپ 46 فجر با 5 گردان، تیپ 17 علی ابن ابی طالب علیه السلام با 6 گردان امام سجاد علیه السلام با 11 گردان 
    د – قرارگاه فتح هدایت نیروهای زیر را به عهده8 داشت: 
    ارتش: تیپ 1 لشکر 92 زرهی، تیپ 55 هوابرد، تیپ 37 زرهی شیراز 
    سپاه : تیپ 25 کربلا، تیپ 8 نجف با 8 گردان 
    در مجموع حدود 100 گردان از سپاه و 35 گردان از ارتش در عملیات شرکت کردند. 
    هم چنین واحدهایی از توپخانه، هوانیروز و نیروی هوایی ارتش، مهندسی جهاد سازندگی و مهندسی سپاه و ارتش، پشتیبانی عملیات را بر عهده داشتند. 


     

    بازتاب عملیات فتح المبین در رسانه های خارجی


    پس از ناکامی صدام در جلوگیری از عملیّات فتح‌المبین، یک روز مانده به شروع این عملیّات، صدام حسین طی نامه‌ای به احمد سکوتره (رئیس کنفرانس اسلامی) که تلاش‌هایی برای صلح انجام داده بود، شرط سوم ایران یعنی معرفی متجاوز را می‌پذیرد، اما فرماندهان نظامی و رزمندگان اسلام بدون توجه به این تثبیت صدام، لحظه‌ای در اجرای این عملیّات تأمل نکرده و در هر منطقه از سرزمین‌های تحت اشغال عراق دست به عملیّات کوبنده و قاطع می‌زنند. عراق برای جلوگیری از اثرات تبلیغات حمله و فتوحات آن آمار تلفات ایران هزاران کشته اعلام می‌کند و تلفات و خسارات وارده به ارتش عراق را بسیار ناچیز می‌خواند.

    رادیو بغداد طی اخبار و تفسیرهای گوناگون اعلام می‌کند که نیروهای ایران در تحرکات اخیر خود، به دفاع مستحکم عراق برخورد نموده و با دادن تلفات سنگین راه فرار را در پیش گرفته‌اند... و اضافه می‌کند که در این نبرد قهرمانانه تنها هفت سرباز عراقی کشته شده‌اند.
    این ادعا زمانی اعلام می‌شود که 650 کیلومتر مربع از خاک ایران آزاد و 6000 نفر از ارتش عراق اسیر و نزدیک به 10000 نفر کشته و زخمی شده‌اند ( تا پایان مرحله دوم عملیّات).

    رادیو بغداد در ادامه اخبار سراسر کذب خود، بازهم به پخش اخبار دروغ پرداخته و می‌گوید:

    «منطقه عملیّاتی مملو از اجساد و ادوات زرهی ایرانیان است و آنها با دادن تلفات و اسیر فراوان راه فرار را در پیش گرفته‌اند، ما این بار تلفات خود را تا پایان مرحله دوم، ده نفر اعلام می‌کند».
    این در حالی است که نیروهای بعث در بسیاری مواضع خود عقب‌نشینی کرده و با فرار تاریخی آنها، مقدمة مرحلة سوم فراهم شده است.
    زمانی که مرحله سوم با موفقیت بی‌نظیر اجرا می‌شود و قریب 25000 نفر کشته و زخمی و 15000 نفر اسیر می‌شوند و رزمندگان اسلام در نزدیکی مرزهای بین‌المللی مستقر می‌شوند، رادیو بغداد با شوق و هیجان فراوان اعلام می‌کند که نیروهای ایرانی همچنان در حال عقب‌نشینی‌اند و سربازان قدرتمند عراق با اقتدار کامل در حال پیشروی به سوی دزفول و شوش هستند.
    در این میان آژانس‌های خبری و رسانه‌های گروهی غرب اخبار را به نقل از اعلامیه‌های نظامی عراق و آب و تاب نقل می‌کنند.

    رادیو امریکا:

    این رادیو در روز چهارم فروردین 1361 به نقل از روزنامه نیویورک تایمز و به گفته تحلیل‌گران آمریکایی می‌گوید:
    «حمله بزرگی که نیروهای ارتش ایران علیه واحدهای عراقی در منطقه دزفول آغاز کردند، شربه‌ای کاری به افراد لشکر زرهی عراق که به جبهه نبرد منتقل شده‌ بودند، فرود آورد. تحلیل‌گران این حمله را از نظر لجستیکی درخور توجه دانسته‌اند، اما حاضر نشدند ادعای ایران را در مورد پیروزی قبول کنند.»

    رادیو عمان:

    «عراق اعلام کرد که نیروهایش طی نبردهای 24 ساعت گذشته در جبهه‌های نبرد هشتاد و یک نفر از نیروهای ایرانی را به قتل رسانده‌اند.
    خبرگزاری عراق امروز به نقل از یک اطلاعیه نظامی گزارش داد که در منطقه اهواز 62 نفر از نیروهای ایران کشته شده‌اند فرماندهی کل نیروهای مسلح عراق دیشب اعلام کرده بود که نیروهای این کشور در جبهه‌های شوش و دزفول در استان خوزستان ایران 12 تیپ نظامی ایران را متلاشی کرده و تعداد زیادی را به اسارت خود درآورده‌اند.» (4/1/61)

    رادیو رأس‌الخیمه:

    «خبرگزاری عراق به نقل از گزارشگر خود در میدان‌های نبرد، گزارش داد که نیروهای عراقی در نخستین ساعات بامدار این روز، حمله گسترده و بزرگی را برای مقابله با نیروهای ایران که در منطقه شوش و دزفول، نیروهای عراق را مورد تهاجم قرار دادند، شروع کرده‌اند. این خبرگزاری می‌افزاید: لشکر 77 ایران به طور کامل نابود شده است.» (4/1/61)

    رادیو بی.بی.سی:

    « یک سخنگوی ارتش عراق اخبار مربوط به پیروزی‌های اخیر ایران را در جبهه‌های جنگ بی‌اساس توصیف کرد. وی گفت که ایران از ابتدای جنگ تا به حال مدعی چنین پیروزی‌هایی بوده است؛ اما واحدهای نظامی عراق همچنان بر مواضع خود در داخل خاک ایران کاملاً مسلط هستند.»
    بدنبال اطلاعیه‌های نظامی سراسر کذب عراق، کشورهای حوزه خلیج فارس فقط اخبار واصله از شورای فرماندهی بعث را پخش کرده و از پخش پیروزی‌های ایران خودداری می‌کنند، اما صدام طی پیام‌هایی به سمینار اسلامی در سریلانکا اعلام می‌کند که عراق هیچ چشمداشتی به خاک ایران نداشته و طالب صلح است.
    این تصمیم و پیام صدام برای بسیاری از خبرگزاری‌ها روشن می‌کند که قدرت انهدام و گستردگی عملیّات تا چه حد بوده است و چرا سردار قادسیه به موضع انفعال افتاده است.
    به دنبال اظهارات صدام، خبرگزاری‌ها بشدت تحت تأثیر پیروزی‌های رزمندکان اسلام در عملیّات فتح‌المبین قرار گرفته، بناچار گوشه‌هایی از این پیروزی بزرگ را بازگو می‌کنند.

    رادیو بی.بی.سی:

    «کارشناسان امور اطلاعاتی در غرب اظهار می‌دارند اکنون روشن شده است که ایران تا حدودی در جنگ‌های اخیر با عراق موفق بوده است. با این حال عقیده بر آن است که موفقیت ایران قاطع نبوده است.» (19/1/61)

    رادیو لندن: «در حالی که پرزیدنت صدام حسین (رئیس جمهور عراق)، در مصاحبه‌ای که با یک روزنامه فرانسوی، پیروزی ایزان در عقب راندن عراقی‌ها را انکار کرده است، طبق گزارش افرادی که در این روز از صحنه جنگ عراق با ایران بازدید کرده‌اند، نیروهای ایران آخرین حمله خود را علیه عراقی‌ها در منطقه شوش از ایالت خوزستان انجام داده‌اند و سپاه چهارم عراق را منهدم ساخته‌اند».

    همین رادیو ادامه می‌دهد:

    «خبرنگارانی که در ایران به دیدار از جبهه‌های جنگ رفته‌اند، تأییر می‌کنند که نیروهای عراقی در نبرد عظیمی در اطراف دزفول تلفات شدیدی را متحمل شده‌اند و ضایعات بسیاری بر تجهیزات آنان وارد آمده است.
    خبرنگاران می‌گویند که هر دو طرف از آغاز جنگ تاکنون درباره پیروزی‌های خود مبالغه کرده‌اند، اما این روشن است که نیروهای ایران به موفقیت دست یافته‌اند.» (12/1/61)

    رادیو آمریکا:

    «به گزارش روزنامه واشنگتن پست، صدام حسین اعلام کرد که نیروهای عراق از مواضعی که بیش از یک سال در داخل خاک ایران در تصرف نیروهای عراقی بوده است، عقب‌نشینی کرده‌اند.»
    سردار قادسیه که همیشه در اطلاعیه‌های نظامی خود دم از پیروزی می‌زد این بار به شکست خود اعتراف کرده و بناچار برای کاستن از فشار تبلیغات، به هذیان‌گویی افتاده و دوباره دم از پیروزی می‌زند.
     

    مرحله  چهارم عملیات فتح المبین (8/1/1361)

    در چهارمین مرحله ی عملیات که سحرگاه روز یکشنبه 8 فروردین با نام فتح و با کلمه ی رمز "یا زهرا" آغاز شد رزمندگان غرور آفرین ایران اسلامی موفق شدند با عملیات برق آسا و کوبنده ی خویش مناطق سندال، چنانه و عین خوش (پادگان ارتفاعات عین خوش)، دشت عباس، امام زاده عباس، ارتفاعات تینه و ابوقریب، واوی، و ارتفاعات بسیار مهم و استراتژیک دوسلک (مرکز فرماندهی و تدارکاتی دشمن) در منطقه ی برغازه را به تصرف در آورند. هم چنین بعد از ظهر همان روز، تیپ های 421 و 96 ارتش عراق پس از عملیات رزمندگان افتخارآفرین ایران اسلامی به طور کامل متلاشی و کلیه نفرات این دو تیپ کشته، مجروح و یا اسیر شدند.

    در این مرحله از عملیات مناطق دشت عباس و امامزاده عباس در شمال غربی منطقه ی شوش و منطقه ی عین خوش از وجود تجاوزگران عراقی پاک سازی و به کنترل کامل نیروهای ایرانی درآمد و تعداد اسرای شمارش شده ی دشمن تا پایان مرحله ی چهارم عملیات فتح به بیش از 15000 تن رسید. هم چنین در این مرحله صدها تن از قوای دشمن به هلاکت رسیدند، تعداد 200 دستگاه خودرو، هشت دستگاه تانک به همراه مقادیر بسیار زیادی سلاح های سبک و مهمات به غنیمت سپاهیان سلحشور اسلام در آمد و ضمناً تعداد هواپیماهای سرنگون شده دشمن به 18 فروند رسید. ارتفاعات تینه که از بزرگ ترین حوضچه های نفتی شمال خوزستان می باشد از وجود نیروهای دشمن پاک شد و چاههای نفت ابوقریب به کنترل کامل رزمندگان اسلام در آمد.

    آخرین نتایج حاصله از عملیات پیروزمندانه فتح المبین را به صورت زیر می توان خلاصه کرد:

    1- انهدام نیروهای دشمن که سپاه چهارم ارتش عراق را تشکیل می داد به استعداد سه لشکر شامل :

    الف : لشکر 10 زرهی متشکل از تیپ 42 زرهی تیپ 24 مکانیزه، تیپ 7 زرهی و تیپ 60 پیاده.

    ب : لشکر یک مکانیزه شامل تیپ 1 مکانیزه، تیپ27 مکانیزه، تیپ 34 زرهی و تیپ 51 زرهی.

    پ: تیپ های تحت امر لشکر یک و ده شامل تیپ 99 پیاده، تیپ 96 پیاده، تیپ 426 پیاده، تیپ 505 پیاده، تیپ 423 پیاده، و تیپ 241 پیاده.

    ت : هلاکت و اسارت چندین هزار تن از افراد ارتش خلقی .

    ث: مجموعه تلفات رزمی دشمن حدود 25 هزار تن بود که یا زخمی شده و یا به هلاکت رسیدند و بالغ بر 15هزار نفر به اسارت درآمدند. ضمناً 360 دستگاه از انواع تانک و نفربر زرهی دشمن منهدم، تعداد زیادی تانک، نفربر و خودروی سبک و سنگین و مقادیر بسیار زیادی از انواع مهمات به غنیمت گرفته شد که حدود 150 دستگاه تانک، 170 نفربر و حدود 500 دستگاه خودرو، چندین قبضه موشک سام 6 زمین به هوا،  چند قبضه موشک زمین به زمین، 165 قبضه توپ شامل توپ های 182 میلیمتری، 130 میلیمتری و 152 میلیمتری از آن جمله بودند.

    2- آزاد شدن ارتفاعات مهم شمال غربی خوزستان به اسامی ابوصلیبی خات معروف به رادار و سایت، علی گره زد، عین خوش، تینه، برغازه، واوی، رقابیه، میشداغ، ارتفاعات 350 معروف به ارتفاعات دهلیز، شاوریه، دلتا، تپه چشمه، جوفینه، کوت کاپن و ارتفاعات 202.

    3- رهایی شهرهای دزفول، اندیمشک، شوش، پایگاه چهارم هوایی و جاده سراسری اندیمشک – اهواز و صدها روستا از زیر آتش توپخانه دوربرد و موشک های تخریبی زمین به زمین دشمن.

    4- دستیابی به چاه های نفت ابوقریب در ارتفاعات تینه یکی از بزرگ ترین حوضچه های نفتی خوزستان.

    5- آزادشدن سه پاسگاه ژاندارمری از استان های ایلام و خوزستان به اسامی عین خوش، دوسلک و جسرنادری.

    6- آزاد سازی فرودگاه اضطراری دهلران .

    7- آزاد شدن جاده دزفول، دشت عباس، عین خوش وهم چنین مناطق دشت عباس، دشت چنانه و زمین های سرخه که از مهم ترین مناطق کشاورزی شمال خوزستان به حساب می آید. در طی عملیات پیروزمندانه فتح المبین دوهزار کیلومتر مربع از خاک ایران اسلامی از تصرف متجاوز خارج شد.


    فروردین92

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۹ ، ۱۵:۲۳
    فاصله گلناری

    رسمیت یافتن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

     

     
    پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، به منظور فراهم آمدن زمینه‌های عملی مناسب برای حاکمیت اسلام در تمامی شؤون مملکت، لازم بود قانون اساسی که مبین بنیاد‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه ایران بر اساس اصول اسلامی باشد، تدوین گردد. بر همین اساس مجلس خبرگان قانون اساسی در 28 مرداد 1358، با عضویت 75 نماینده از سراسر کشور تشکیل شد. این مجلس با عضویت تعداد زیادی از اسلام‌شناسان، فقها و با کوشش‌های مستمر و شبانه‌روزی شهید بهشتی و نیز شهدای محراب و با تأکید حضرت امام مبنی بر آن که قانون اساسی باید صد در صد اسلامی باشد، توانست قانون اساسی را تدوین کند. این قانون در مدت 4 ماه فعالیت این مجلس نهایتا در دوازده فصل و 175 اصل تنظیم گردید و در 24 آبان 1358، به تصویب دو سوم نمایندگان رسید. سرانجام در همه‌پرسی‌ای که طی روزهای یازدهم و دوازدهم آذر 1358، انجام گرفت، ملت ایران با 5/99% رأی موافق، قانون اساسی را مورد تصویب نهایی قرار دادند. حضرت امام حاشیه قانون اساسی را جهت اجرا تنفیذ نموده و فرمودند: «قانون اساسی یکی از ثمرات عظیم بلکه بزرگترین ثمره جمهوری اسلامی است».
     

    ما یک قانون اساسی خودمانی درست کردیم. این دست پخت مردمی که از میان شما برخاسته اند نواقصی دارد. اما باید در موقع عمل و تجربه عینی شناسایی شود و به همان طریق که خود قانون اساسی تصویب شد، متمم آن هم پس از گذشت چند سال که نواقص مشخص شده است با همان کیفیت تدوین و تصویب شود.�
    جملات فوق بخشی از بیانات دکتر بهشتی نایب رئیس مجلس
    خبرگان قانون اساسی است که پس از پایان کار تصویب قانون اساسی در سال ۶۰ بیان داشته است.همین دیدگاه ها و نظرات باعث شد که مجموعه نظام سالها  بعد در اواخر عمر امام(ره)، تصمیم به بازنگری در قانون اساسی بگیرند. از آنجا که قانون اساسی قبلی تدبیری را در این جهت نیندیشیده بود، عده ای از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای شورای عالی قضایی از امام(ره) تقاضای بازنگری در قانون اساسی را نمودند که ایشان هم در ۲۴ اردیبهشت ۶۸ در نامه ای به رئیس جمهور وقت، هیأتی متشکل از ۲۰ نفر از رجال مذهبی و سیاسی و پنج نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی را مأمور بازنگری و اصلاح قانون اساسی نمود. هرچند که امام(ره) در خرداد همان سال رحلت فرمودند اما روند این اصلاح و اقدامات این شورا کماکان ادامه یافت و پس از نظر مساعد آیت ا... خامنه ای  به عنوان رهبر انقلاب، فرمان همه پرسی برای این اصلاحات صادر و مردم در تاریخ ۶ مرداد ۶۸ به این اصلاحات رأی مثبت دادند. به مناسبت سالگرد این واقعه مهم، مروری مختصر به روند شکل گیری قانون اساسی و سپس اصلاحات سال ۶۸ خواهیم داشت.


    تاریخچه قانون اساسی 
    قانون اساسی متضمن کلیه قواعد و مقررات مربوط به قدرت، انتقال و اجرای آن است. حدود آزادی فرد در برابر قدرت و حد و مرز اعمال تشکیلات حاکم در برخورد با حوزه حقوق فردی در قانون اساسی تعیین می شود. قانون اساسی به مفهوم مادی آن در همه جوامع تکامل یافته یافت می شود؛ اما به عنوان یک سلسله اصول و قواعد مدون زیر لوای یک متن رسمی و به عنوان یک قانون برتر، دستاورد نهضتی است که در مغرب زمین در پی انقلاب صنعتی در جهت �قانون سازی� جوامع به وقوع پیوست. هدف اصلی این حرکت، پایان دادن به خودسری حکام و تأمین آزادی های فردی بود. این جنبش از ایالات متحده آمریکا در سال ۱۷۸۷ م آغاز گردید و در سال ۱۷۹۱ م با انقلاب فرانسه به اوج خود رسید.
    در
    جهان اسلام، نخستین حرکت
    درزمینه قانون خواهی و تکیه بر حقوق اساسی به نام �تنظیمات� خوانده می شود و در عهد سلطان عبدالمجید عثمانی(۱۸۳۹-۱۸۶۱) منجر به تنظیم امور دولت بر اساس جدید گردید. اولین قانون اساسی در مشرق زمین در سال ۱۸۷۶ م (۱۲۹۳ ق) در عهد سلطان عبدالحمید عثمانی(۱۹۰۹-۱۸۷۶) به نام �مشروطه � توسط مدحت پاشا و جمعی از متفکرین با هدف تلطیف حکومت مطلقه سلطنتی به وسیله مشروطه  کردن آن به مراعات قانون اساسی نوشته شد. این قانون که اهم اصول آن از قوانین اساسی غربی اخذ شده است، نظام سیاسی را سلطنتی موروثی پارلمان محصور در آل عثمان ترسیم کرده و قوای حاکم را به دو قوه مقننه و اجراییه تقسیم می کند. سلطان مقامی مقدس و غیرمسئول است که نصب و عزل وزرا به دست اوست. قوه مقننه از دو مجلس انتصابی سنا(اعیان) و مجلس انتخابی شورا تشکیل می شود. ضمناً �مجله احکام عدلیه� شامل قانون مدنی دولت عثمانی نیز در سال ۱۲۹۳  ه.ق(۱۸۷۶ م)  منتشر شد.

    قانون
    سی سال بعد قانون اساسی ایران در ۵۱ اصل در زمان مظفرالدین شاه قاجار به تصویب می رسد. این قانون  مانند قانون اساسی عثمانی اقتباس از قوانین غربی است. در پی پافشاری علما برای تطبیق قانون با قواعد شرع بالاخره، در تاریخ ۲۹ شعبان ۱۳۲۵ه .ق متمم قانون اساسی در ۱۰۷ اصل در زمان محمدعلی شاه قاجار به تصویب می رسد. در تاریخ آذر ۱۳۰۴  ه.ش. با تغییر اصول ۳۶ تا ۳۸ انتقال قدرت از خاندان پهلوی هموار می شود. قانون اساسی چه در ایران و چه در عثمانی، اگرچه امید می آفرید، اما هرگز از استبداد هیأت حاکمه و تجاوز به حقوق حقه جلوگیری نکرد.

    وارد آوردن نقد جدی و همه جانبه بر روشنفکری ناسیونالیستی غرب گرای عصر مشروطه که به عنوان متحد استراتژیک �سلطنت� در لایه های تئوریک فعالیت می کرد، موجب تزلزل آن قانون شد. در این نقد تمامی گروه های مذهبی اسلامی، گروه های چپ و متفکران متمایل به اندیشه های مدرنیستی سهیم بودند اما نقدی که عمومیت یافت و رابطه تنگاتنگی با مردم برقرار کرد، نقدی بود که از منظر رابطه سنجی انسان و دین، خواهان حضور بیشتر دین در عرصه حیات اجتماعی بود و مرزی برای گستره فعالیت های سیاسی یک فعال مذهبی قائل نبود.
    فعالان جریان نواندیشان دینی مرکب از روحانیون، ادیبان و استادان دانشگاه گامی جلوتر نهادند و
    به تبیین ارزش های سیاسی اجتماعی برگرفته از دین به عنوان بدیل ارزش های سلطنتی پرداختند و به اندازه زیادی موفق به تغییر نگاه ها شدند. این ارزش های سیاسی اجتماعی جدید برگرفته از تفکر دینی هنگامی به صورت تنها رقیب قدرتمند �سلطنت پهلوی� ظاهر شد که در سال ۴۸ توسط امام خمینی(ره) در قالب نظریه �حکومت اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه� تکمیل و تدوین شد و با اقدامات بعدی روشنفکران و روحانیون ایران به قدرتمند ترین �ایدئولوژی آلترناتیو� برای �دولت رانتیر نفتی اقتدارگرای سلطنت  پهلوی� تبدیل شد.
    قانون اساسی جمهوری اسلامی 
    اواخر سال ۱۳۵۷ قبل از پیروزی انقلاب و به هنگام اقامت امام خمینی(ره) در پاریس اولین بارقه های تدوین قانون اساسی به ذهن امام(ره) و یارانش متبادر شد.
    پیش نویس اولیه در همانجا تهیه شد و پس از آن در ایران توسط جمعیت ها و افراد مختلف مورد نقد و بررسی قرار گرفت. امام(ره) در ۱۵ بهمن ۵۷ در وظایف مرحوم بازرگان و دولت جدید، تشکیل مجلس مؤسسان منتخب مردم برای تصویب قانون اساسی جدید را هم عنوان کردند. پس از آغاز به کار دولت موقت با تصویب هیأت دولت شورای عالی طرح های انقلاب در تاریخ هشتم فروردین ۵۸ تأسیس و در اساسنامه مصوب این شورا یکی از وظایف آن تهیه طرح قانون اساسی بر مبنای ضوابط اسلامی و اصول آزادی دانسته شد. 
    شرایط سیاسی خاص کشور در سال ،۵۸ آرایش موضع گیری گروه های سیاسی را در دو جبهه مخالف و موافق سامان می داد. برخی افراد و جریان ها، تسریع در تدوین قانون اساسی را که لازمه برگزاری نخستین انتخابات ریاست جمهوری و گذار از دولت موقت مهندس بازرگان بود، به منزله اقدامی انقلابی می دانستند که با جایگزینی یک دولت انقلابی، به عملکرد ضعیف دولت موقت که یکپارچگی کشور با تهدیدات جدی روبه رو ساخته بود، پایان می داد چرا که به این ترتیب قبل از آن که فعالیت گسترده احزاب و گروه ها موجب صدمه دیدن حضور مستقیم و گسترده مردم در عرصه فعالیت های سیاسی شود و پیش از آن که نگرانی ها پیرامون بیماری قلبی رهبر انقلاب جدی تر شود، مقدمات آن فراهم می شد تا نظام نوپای انقلابی با حمایت مردمی و توان رهبری انقلاب به سوی هدف یعنی �جمهوری اسلامی� راهبری شود.
    در مقابل، اتئلافی از نیروهای چپ گرای رادیکال مسلح و گروه های تندرو حامی اقلیت های قومی و مذهبی در برخی استان های مرزی مثل سیستان و بلوچستان و کردستان شکل گرفت که از ابتدای طرح این پیشنهاد، با آن مخالفت کرد. اظهارنظرهایی پیرامون �نبود شرایط دموکراتیک در رقابت  انتخاباتی� از مهم ترین محورهای انتقادی مطرح شده بود.
    این فضای تب آلود سرانجام با سخنان انتقادی برخی ملتهب تر شد و با تحریک نیروهای حزب خلق مسلمان و جمعی دیگر از گروه های تندرو چپ، فضای خشنی را به مدت دو هفته در برخی از شهرها به وجود آورد.
    به هر حال پس از مدتی تصمیم به تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی گرفته شد. در آن زمان به جز چند گروه رادیکال، گروه ها و احزاب اصلی منتقد یعنی حزب توده، نهضت آزادی و ائتلاف گروه های پنج گانه  (منافقین) خلق جاما و با ارائه لیست در انتخابات شرکت کردند تا جایگاه خود نزد افکار عمومی را بسنجند. این انتخابات در ۱۲ مرداد ۵۸ برگزار شد و طی آن کاندیداهای حزب جمهوری حائز اکثریت آراء شدند. به عنوان مثال در تهران هر ده کاندیدای حزب جمهوری به مجلس راه یافتند.

    پس از آن مجلس خبرگان در روز ۲۸ مرداد ۵۸ با حضور ۷۲ نماینده از سراسر ایران (از جمله ۴۲ مجتهد) و با قرائت پیام امام(ره) توسط هاشمی رفسنجانی کار خود را آغاز کردند. در جریان تصویب قانون اساسی رویکرد و اندیشه قانون گرایی در رهبران از جمله شهید بهشتی به خوبی مشهود بود.
    در باب قانون اساسی و تصویب آن قال و مقال زیاد بود. عده ای با وجود قانون اساسی، مخالف بودند و عده ای هم با محتوای آن مشکل داشتند. شهید بهشتی در باب ضرورت وجود قانون اساسی به مخالفان چنین می گفت: �شما درست است که در راهپیمایی های میلیونی فریاد برمی آورید:� استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی� ولی این فریاد میلیونی ممکن است پس فردا، دو سال دیگر، سه سال دیگر که فاصله زمانی پیش می آید تعبیر نشود به این که از کجا معلوم اینها اکثریت بودند؟ حالا که ما متأسفانه[در]  جو دروغ و حاشا زندگی می کنیم و این جو را در همین ۳۰ سال اخیر ایران تجربه کرده ایم. خوب یادم می آید در جلسه ای که به همین منظور در مدرسه علوی تشکیل شد، عده ای از ما مصر بودیم حالا که همه دنیا فهمیده اند این ملت جمهوری اسلامی می خواهد دیگر رفراندوم چه معنایی دارد؟ تاریخ هم که ثبت می کند. 
    درست! ولی اگر چند روز وقت صرف کنیم برای این فرزند برومند عزیز یک شناسنامه رسمی صادر می کنیم.� 

     

     

    بسم الله الرحمن الرحیم
    لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط

    مقدمه ‌قانون اساسی
    جمهوری اسلامی ایران مبین نهادهای فرهنگی‌،اجتماعی‌، سیاسی و اقتصادی جامعه ایران بر اساس اصول و ضوابط ‌اسلامی است که انعکاس خواست قلبی امت اسلامی می‌باشد.ماهیت انقلاب عظیم اسلامی ایران و روند مبارزه مردم مسلمان از ابتدا تا پیروزی که در شعارهای قاطع و کوبنده همه قشرهای مردم‌تبلور می‌یافت این خواست اساسی را مشخص کرده و اکنون درطلیعه این پیروزی بزرگ‌، ملت ما با تمام وجود نیل به آن رامی‌طلبد.ویژگی بنیادی این انقلاب نسبت به دیگر نهضتهای ایران در سده‌اخیر، مکتبی و اسلامی‌بودن آن است‌. ملت مسلمان ایران پس از گذراز نهضت ضد استبدادی مشروطه و نهضت ضداستعماری ملی‌شدن‌نفت به این تجربه گرانبار دست یافت که علت اساسی و مشخص‌عدم موفقیت این نهضتها، مکتبی نبودن مبارزات بوده است‌. گرچه‌در نهضتهای اخیر خط فکری اسلامی و رهبری روحانیت مبارز سهم‌اصلی و اساسی را برعهده داشت ولی به دلیل دورشدن این مبارزات ‌از مواضع اصیل اسلامی‌، جنبشها به سرعت به رکود کشانده شد. از این‌جا وجدان بیدار ملت به رهبری مرجع عالی‌قدر تقلید حضرت‌آیت‌الله العظمی امام‌خمینی ضرورت پیگیری خط نهضت اصیل‌مکتبی و اسلامی را دریافت و این بار روحانیت مبارز کشور که‌همواره در صف مقدم نهضتهای مردمی بوده و نویسندگان و روشنفکران متعهد با رهبری ایشان تحرک نوینی یافت‌. (آغاز نهضت‌اخیر ملت ایران در سال هزار و سیصد و هشتاد و دو هجری قمری‌ برابر با هزار و سیصد و چهل و یک هجری شمسی می‌باشد . )

    قانون اساسی
    طلیعه نهضت
    ‌اعتراض درهم کوبنده امام‌خمینی به توطئه آمریکایی «انقلاب‌سفید»که گامی در جهت تثبیت پایه‌های حکومت استبداد و تحکیم‌وابستگیهای سیاسی‌، فرهنگی و اقتصادی ایران به امپریالیزم جهانی‌بود، عامل حرکت یکپارچه ملت گشت و متعاقب آن انقلاب عظیم وخونبار امت اسلامی در خرداد ماه 42 که در حقیقت نقطه آغازشکوفایی این قیام شکوهمند و گسترده بود، مرکزیت امام را به‌عنوان رهبری اسلامی تثبیت و مستحکم نمود و علی‌رغم تبعیدایشان از ایران در پی اعتراض به قانون ننگین کاپیتولاسیون‌(مصونیت مستشاران آمریکایی‌) پیوند مستحکم امت با امام‌همچنان‌استمرار یافت و ملت مسلمان و بویژه روشنفکران متعهد وروحانیت مبارز راه خود را در میان تبعید و زندان‌، شکنجه و اعدام‌ادامه دادند.در این میان قشر آگاه و مسوول جامعه در سنگر مسجد، حوزه‌های‌علمیه و دانشگاه به روشنگری پرداخت و با الهام از مکتب انقلابی وپربار اسلام تلاش پیگیر و ثمربخشی را دربالابردن سطح آگاهی وهوشیاری مبارزاتی و مکتبی ملت مسلمان آغاز کرد. رژیم استبدادکه سرکوبی نهضت اسلامی را با حمله دژخیمانه به فیضیه و دانشگاه‌و همه کانونهای پرخروش انقلاب آغاز نموده بود، به مذبوحانه‌ترین‌اقدامات ددمنشانه جهت رهایی از خشم انقلابی مردم‌، دست زد و دراین میان‌، جوخه‌های اعدام‌، شکنجه‌های قرون وسطایی و زندانهای‌درازمدت‌، بهایی بود که ملت مسلمان ما به نشانه عزم راسخ خود به‌ادامه مبارزه می‌پرداخت‌. خون صدها زن و مرد جوان و باایمان که‌سحرگاهان در میدانهای تیر، فریاد «الله اکبر» سر می‌دادند یا در میان‌کوچه و بازار هدف گلوله‌های دشمن قرار می‌گرفتند، انقلاب اسلامی‌ایران را تداوم بخشید، بیانیه‌ها و پیامهای پی در پی امام به‌مناسبتهای مختلف‌، آگاهی و عزم امت اسلامی را عمق و گسترش‌هر چه فزونتر داد.
    حکومت اسلامی
    ‌طرح حکومت اسلامی بر پایه ولایت فقیه که در اوج خفقان و اختناق رژیم استبدادی از سوی امام‌خمینی ارائه شد، انگیزه‌مشخص و منسجم نوینی را در مردم مسلمان ایجاد نمود و راه اصیل‌مبارزه مکتبی اسلام را گشود که تلاش مبارزان مسلمان و متعهد رادر داخل و خارج کشور فشرده‌تر ساخت‌.در چنین خطی نهضت ادامه یافت تا سرانجام نارضایی‌ها و شدت‌خشم مردم بر اثر فشار و اختناق روزافزون در داخل و افشاگری وانعکاس مبارزه به وسیله روحانیت و دانشجویان مبارز در سطح‌جهانی‌، بنیانهای حاکمیت رژیم را بشدت متزلزل کرد و به ناچاررژیم و اربابانش مجبور به کاستن از فشار و اختناق و به اصطلاح‌بازکردن فضای سیاسی کشور شدند تا به گمان خویش دریچه‌اطمینانی به منظور پیشگیری از سقوط حتمی خود بگشایند اماملت برآشفته و آگاه و مصمم به رهبری قاطع و خلل‌ناپذیر امام‌، قیام‌پیروزمند و یکپارچه خود را به طور گسترده و سراسری آغاز نمود.
    خشم ملت‌
    انتشار نامه توهین‌آمیزی به ساحت مقدس روحانیت و بویژه‌امام‌خمینی در 17 دی 1356 از طرف رژیم حاکم این حرکت راسریعتر نمود و باعث انفجار خشم مردم در سراسر کشور شد و رژیم‌برای مهارکردن آتشفشان خشم مردم کوشید این قیام معترضانه را بابه خاک و خون کشیدن‌، خاموش کند اما این خود خون بیشتری دررگهای انقلاب جاری ساخت و تپشهای پی در پی انقلاب در هفتمهاو چهلمهای یادبود شهدای انقلاب‌، حیات و گرمی و جوشش‌یکپارچه و هر چه فزونتری به این نهضت در سراسر کشور بخشید ودر ادامه و استمرار حرکت مردم تمامی سازمانهای کشور با اعتصاب‌یکپارچه خود و شرکت در تظاهرات خیابانی در سقوط رژیم‌استبدادی مشارکت فعالانه جستند، همبستگی گسترده مردان و زنان‌از همه اقشار و جناحهای مذهبی و سیاسی در این مبارزه به طرزچشمگیری تعیین‌کننده بود و مخصوصا زنان به شکل بارزی درتمامی صحنه‌های این جهاد بزرگ حضور فعال و گسترده‌ای داشتند،صحنه‌هایی از آن نوع که مادری را با کودکی در آغوش‌، شتابان به‌سوی میدان نبرد و لوله‌های مسلسل نشان می‌داد، بیانگر سهم عمده‌و تعیین‌کننده این قشر بزرگ جامعه در مبارزه بود.
    بهایی که ملت پرداخت
    ‌نهال انقلاب پس از یک سال و اندی مبارزه مستمر و پیگیر باباروری از خون بیش از شصت هزار شهید و صدهزار زخمی ومعلول و با برجای نهادن میلیاردها تومان خسارت مالی در میان‌فریادهای‌: «استقلال‌، آزادی‌، حکومت اسلامی‌» به ثمر نشست و این‌نهضت عظیم که با تکیه بر ایمان و وحدت و قاطعیت رهبری درمراحل حساس و هیجان‌آمیز نهضت و نیز فداکاری ملت به پیروزی‌رسید موفق به درهم کوبیدن تمام محاسبات و مناسبات و نهادهای ‌امپریالیستی گردید که در نوع خود سرفصل جدیدی بر انقلابات‌گسترده مردمی در جهان شد.21 و 22 بهمن سال یکهزار و سیصد و پنجاه و هفت روزهای‌فروریختن بنیاد شاهنشاهی شد و استبداد داخلی و سلطه خارجی‌متکی بر آن را درهم شکست و با این پیروزی بزرگ طلیعه حکومت‌اسلامی که خواست دیرینه مردم مسلمان است نوید پیروزی نهایی‌را داد.ملت ایران به طور یکپارچه و با شرکت مراجع تقلید و علمای اسلام‌و مقام رهبری در همه‌پرسی جمهوری اسلامی تصمیم نهایی وقاطع خود را بر ایجاد نظام نوین جمهوری اسلامی اعلام کرد و بااکثریت 2 /98% به نظام جمهوری اسلامی رأی مثبت داد.اکنون قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان بیانگر نهادها و مناسبات سیاسی‌، اجتماعی‌، فرهنگی و اقتصادی جامعه بایدراهگشای تحکیم پایه‌های حکومت اسلامی و ارائه‌ دهنده طرح نوین‌نظام حکومتی بر ویرانه‌های نظام طاغوتی قبلی گردد.
    شیوه حکومت در اسلام‌
    حکومت از دیدگاه اسلام‌، برخاسته از موضع طبقاتی و سلطه‌گری‌فردی یا گروهی نیست بلکه تبلور آرمان سیاسی ملتی همکیش وهمفکر است که به خود سازمان می‌دهد تا در روند تحول فکری وعقیدتی راه خود را به سوی هدف نهایی (حرکت به سوی الله)بگشاید. ملت ما در جریان تکامل انقلابی خود از غبارها وزنگارهای طاغوتی زدوده شد و از آمیزه‌های فکری بیگانه خود راپاک نمود و به مواضع فکری و جهان‌بینی اصیل اسلامی بازگشت واکنون بر آن است که با موازین اسلامی جامعه نمونه (اسوه‌) خود را بنا کند. بر چنین پایه‌ای‌، رسالت قانون اساسی این است که‌زمینه‌های اعتقادی نهضت را عینیت بخشد و شرایطی را به وجودآورد که در آن انسان با ارزشهای والا و جهان شمول اسلامی پرورش‌یابد.قانون اساسی باتوجه به محتوای اسلامی انقلاب ایران که حرکتی‌برای پیروزی تمامی مستضعفین بر مستکبرین بود، زمینه تداوم این‌انقلاب را در داخل و خارج کشور فراهم می‌کند بویژه در گسترش‌روابط بین‌المللی‌، با دیگر جنبشهای اسلامی و مردمی می‌کوشد تاراه تشکیل امت واحد جهانی را هموار کند (ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون) و استمرار به مبارزه در نجات ملل محروم وتحت ستم در تمامی جهان قوام یابد.باتوجه به ماهیت این نهضت بزرگ‌، قانون اساسی تضمینگر نفی‌هرگونه استبداد فکری و اجتماعی و انحصار اقتصادی می‌باشد و درخط گسستن از سیستم استبدادی‌، و سپردن سرنوشت مردم به دست‌خودشان تلاش می‌کند. (و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم).در ایجاد نهادها و بنیادهای سیاسی که خود پایه تشکیل جامعه است‌براساس تلقی مکتبی‌، صالحان عهده‌دار حکومت و اداره مملکت‌می‌گردند (ان الارض یرثها عبادی الصالحون) و قانونگذاری که مبین‌ضابطه‌های مدیریت اجتماعی است بر مدار قرآن و سنت‌، جریان‌می‌یابد. بنابراین نظارت دقیق و جدی از ناحیه اسلام‌شناسان عادل‌و پرهیزکار و متعهد (فقهای عادل‌) امری محتوم و ضروری است وچون هدف از حکومت‌، رشددادن انسان در حرکت به سوی ‌نظام‌الهی است (و الی الله مصیر) تا زمینه بروز و شکوفایی‌استعدادها به منظور تجلی ابعاد خداگونگی انسان فراهم آید (تخلقوا باخلاق الله) و این جز در گرو مشارکت فعال و گسترده تمامی عناصر اجتماع در روند تحول جامعه نمی‌تواند باشد.باتوجه به این جهت‌، قانون اساسی زمینه چنین مشارکتی را در تمام‌مراحل تصمیم‌گیریهای سیاسی و سرنوشت‌ساز برای همه افراداجتماع فراهم می‌سازد تا در مسیر تکامل انسان هر فردی خوددست‌اندرکار و مسوول رشد و ارتقاء و رهبری گردد که این همان‌تحقق حکومت مستضعفین در زمین خواهد بود. (و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین)
    ولایت فقیه
    عادل‌براساس ولایت امر و امامت مستمر، قانون اساسی زمینه تحقق‌رهبری فقیه جامع‌الشرایطی را که از طرف مردم به عنوان رهبرشناخته می‌شود (مجاری الامور بید العلماء بالله الامناء علی حلاله و حرامه) آماده می‌کند تا ضامن عدم انحراف سازمانهای مختلف ازوظایف اصیل‌اسلامی خود باشد.

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۹ ، ۱۳:۲۴
    فاصله گلناری

    بسیج چیست و بسیجی کیست ؟ 

    بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش برگلدسته های رفیع آن شهادت ورشادت سرداده اند. امام خمینی (ره )

    پس ازگذشت چند ماه از پیروزی انقلاب اسلامی و تولد سپاه و کمیته ها،ارتش جمهوری اسلامی،حضرت امام((ره)) با دوراندیشی خاص خود ضرورت آموزش و سازماندهی عمومی همه مردم در قالب ارتش بیست میلیونی را برای مقابله با تهدیدات و تجاوزات دشمنان انقلاب اسلامی مطرح کردند و در آذرماه 1358فرمان تشکیل ارتش بیست میلیونی (بسیج مستضعفان ) را صادر فرمودند،دردی ماه 1359واحدبسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جایگزین آن سازمان شد .

    بسیج باحدود30 سال سابقه ی درخشان و حضور در همه ی عرصه ها گره گشای بسیاری از مشکلات عمده کشور بوده است .حضور حماسی بسیجیان در طول هشت سال دفاع مقدس برگ زرینی است در کارنامه این نهاد انقلابی و مردمی که در تاریخ ایران بی سابقه بوده است .

    مقام معظم رهبری حضرت آیت ا...خامنه ای بسیج را چنین توصیف کرده اند : 

    بسیج عبارتست از مجموعه ای که درآن پاکترین انسانها، فداکارترین وآماده به کارترین جوانان کشور در راه اهداف متعالی این ملت و برای به کمال و به خوشبختی رساندن این مردم جمع شده اند و بسیج یعنی حضور ناشی از ایمان و اخلاص و انگیزه دینی و ایمان صادقانه در هر میدانی که کارآرایی و توانایی حضور درآن میدان را داراست،این معنای بسیج است در قرآن کریم در آیات متعددی به ضرورت بسیج و آمادگی مسلمانان برای مبارزه با دشمنان اشاره شده است ازجمله :

    ای کسانی که ایمان آورده اید سلاح جنگ برگیرید و آنگاه دسته دسته و یا همه به یکبار متفق برای جهاد بیرون روید .

      شما(ای مومنان) در مقام مبارزه با آن کافران خود را مهیا کنید و تا آن حد که بتوانید از آذوقه و تسهیلات و آلات جنگی و اسبان سواری برای تهدید دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم سازید .

    و اما بسیجی کیست ؟

    هر بسیجی ابتدا باید فرهنگ بسیجی داشته باشد.فرهنگ بسیجی فرهنگ معنویت است،فرهنگ شجاعت است،فرهنگ غیرت است،فرهنگ استقلال و آزادگی است ،فرهنگ اسیر خواست های حقیر نشدن است،خواستهای زندگی برای همه مهم است،اما آنچه مهمتراست آرمان هاست،ارزش هاست،هدف است،آنها را باید مقدم داشت.بسیجی ایمان به خدا دارد.در مقابل او خاضع و خاشع است .کارها را برای رضای خدا انجام می دهد و رفتارهایش رنگ خدایی دارد.ایمان به خدا مهمترین ویژگی بسیجی است و اگر این ویژگی بسیجی نباشد ایثار و از خودگذشتگی او مفهومی ندارد .

    بسیجی تقوی الهی دارد یعنی خویشتن داری او از انجام گناه و مبادرت به انجام واجبات است. بسیجی ایثار و از خودگذشتگی دارد،برآورده ساختن نیازهای جامعه و سایر افراد را برخواست خود ترجیح میدهد.او شجاعت و دلاوری دارد،حضور همه جانبه اش در صحنه های دشوار و سخت مبارزه با دشمنان و قرارگرفتن در برابر تهدیدهای همه جانبه آنان ویژگی بارز یک بسیجی است. سازمان بسیج تحت امر فرماندهی کل قوا و ولی فقیه است.و بسیجی نیز خود را تابع محض ولی فقیه میداند و حرکت خود را در عرصه هایاجتماعی،سیاسی،فرهنگی،نظامی بر محوریت رهنمودهای صبر و بردباری ،ساده زیستی،تواضع،شهادت طلبی،دشمن ستیزی،خوش اخلاقی،برخورداری از دانش و تخصص پویایی و نوآوری،غیرت دینی از دیگر ویژگیهای بسیجی است .

    و خلاصه اینکه: بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکیل آن را همه مجاهدان بسیجی از اولین تا آخرین امضاء نموده اند .

    بسیج

    تنظیم : سیفی - فرهنگ پایداری تبیان

     

     

    تشکیل بسیج مستضعفین به فرمان امام خمینی (ره) و روز بسیج

     

     

    به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و قطع دست استکبار جهانی و منافع آنها در ایران، توطئه‌ها و فتنه‌های شیاطین علیه ایران روز به روز گسترش یافت. در چنین شرایطی امام خمینی در پنجم آذر 1358، فرمان تشکیل بسیج را صادر کردند و فرمودند: مملکتی که 20 میلیون جوان دارد، باید بیست میلیون ارتش داشته باشد. هنوز یک سال از صدور فرمان امام نگذشته بود که رژیم بعث عراق با هدف براندازی نظام نوپای اسلامی و با حمایت استکبار جهانی، علیه ایران دست به حمله همه جانبه زد. در چنین شرایطی بود که جوانان سلحشور، به اشاره امام به صورت خودجوش و تحت تشکل‌های بسیجی به جبهه‌ها شتافتند و در طول هشت سال دفاع مقدس، با تقدیم خون خود، نهال نوپای انقلاب اسلامی را آبیاری کردند و حماسه‌ها و رشادت‌های بی‌سابقه‌ای آفریدند. اینگونه بود که بسیج در تاریخ انقلاب اسلامی نه به عنوان یک نهاد نظامی صرف، بلکه به عنوان یک مکتب فرهنگی و ارزشی و کلمه طیبه‌ای که در بین همه اقشار ملت ایران ریشه دوانیده است، مطرح می‌شود. مقام معظم رهبری در مورد بسیج فرموده‌اند: «... اگر بخواهیم بسیج را در یک تعریف کوتاه معرفی کنیم باید بگوییم: بسیج عبارت است از مجموعه‌ای که در آن پاکترین انسان‌ها، فداکارترین و آماده به کارترین جوانان کشور، در راه اهداف عالی این ملت و برای کمال رساندن و به خوشبختی رساندن این کشور جمع شده‌اند ... بسیج عبارت است از تشکیلاتی که در آن افراد متفرق و تنها، به یک مجموعه عظیم و منسجم، به یک مجموعه آگاه، متعهد، بصیر و بینا به مسائل کشور و به نیاز ملت، تبدیل می‌شوند. مجموعه‌ای که دشمن را بیمناک و دوستان را امیدوار و خاطر جمع می‌کند؛ در حقیقت همه انسان‌های مؤمن، آگاه، بصیر، عاشق ، متعهد و علاقه‌مند و آگاه به کار، در هر میدانی از میدان‌ها هستند که برای ملت مفید است، جزء بسیج‌اند؛ لذا بسیج یک نام مقدس است. »

     

    بسیج

     

    کد رخد
    درپی صدورفرمان حضرت امام خمینی(ره) در 5 آذرماه سال 1359 مبنی بر تشکیل ارتش بیست میلیونی، بسیج مستضعفان تشکیل شد. شکل گیری و رشد بسیج مستضعفان حرکتی مثبت و ضروری درجهت پاسخگویی به نیاز انقلاب اسلامی بشمار می رود. بسیج این حقیقت را به اثبات رساند که می توان اساس و پایه امورسیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی انقلاب را با معیارو میزان بسیج سنجید. این تشکیلات مردمی ملی 8 سال دفاع مقدس قابلیتهای عظیم مردم مسلمان و مقاوم ایران را اثبات کرد و با خلق حماسه های جاودان توانمندی انقلاب اسلامی را به ظهوررساند.


     

    ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۹ ، ۱۳:۲۰
    فاصله گلناری

     

    17مهر 1357 (دوشنبه) 
     
    ـ تغییر مکان امام خمینی از پاریس به دهکده نوفل لوشاتو
     
       ـ دولت فرانسه از فعالیت‌های سیاسی آیت‌الله خمینی جلوگیری می‌نماید.
     
     19 مهر 1357 (چهارشنبه)
     
     اعتصاب کارکنان مطبوعات در سراسر کشور آ‎غاز گردید.
     
     24 مهر 1357 (دوشنبه)
     
     ـ رژیم پهلوی مسجد جامع کرمان را به آتش کشید.
     
      ـ به مناسبت چهلم شهدای 17 شهریور عزای عمومی اعلام شد.
     
     29 مهر 1357 (شنبه)Sample Image
     
     ـ اعتصاب کارکنان صنعت نفت 
     
     - با اعتصاب همگانی کارکنان و کارمندان صنعت نفت پالایشگاههای سراسر کشور در خطر تعطیل شدن قرار گرفت. 
     
    3 آبان 1357 (جمعه ) 
     
    آزادی زندانیان سیاسی از جمله آیت الله طالقانی از زندان رژیم پهلوی
     
    8 آبان 1357 (دوشنبه) 
     
    آیت‌الله طالقانی از بند رژیم پهلوی آزاد شدند.
     
    10 آبان 1357 (چهارشنبه)
     
     ارتش کنترل تأسیسات نفتی کشور را در دست گرفت.
     
     13 آبان 1357 (شنبه)
     
     
    ـ تظاهرات دانش‌آموزان و دانشجویان در مقابل دانشگاه تهران به خاک و خون کشیده شد.
     
    ـ آیت‌الله مفتح از زندان آزاد گردید.
     
     15 آبان 1357 (دوشنبه) 
     
    ـ استعفا و سقوط کابینه شریف امامی در پی حوادث خونین 13 آبان اعلام گردید.
     
    ـ تشکیل دولت نظامی به نخست وزیری ژنرال ازهاری اعلام گشت.
     
     10 آذر 1357 (جمعه)

     
     فریاد الله‌اکبر بر فراز بامها،‌ سراسر کشور را فرا گرفت.
     
     11 دی 1357 (دوشنبه) 
     
    ـ روزهای خونین در مشهد مقدس 
     
    با اوج‌گیری تظاهرات مردم مشهد سربازان و مأمورین امنیتی در روزهای 9 ،‌ 10 و 11 دی ماه با حمله به حرم مطهر امام رضا (ع) و مردم در خیابانها و بیمارستانها عده زیادی را به شهادت رساندند و گروهی را مجروح نمودند. 
     
    16 دی 1357 (شنبه) 
     
    ـ دولت نظامی ازهاری سقوط کرد.
     
    ـ‌ شاهپور بختیار از اعضای جبهه ملی ایران مأمور تشکیل کابینه از طرف محمدرضا پهلوی گردید و به سمت نخست وزیر منصوب شد.
     
     23 دی 1357 (شنبه) 
     
    به دستور امام خمینی شورای انقلاب تشکیل گردید.
     Sample Image
     26 دی 1357 (سه شنبه) 
     
    ـ شاه رفت
     
    ایران امروز غرق در نور و گل و شیرینی بود و مردم فرار محمدرضا پهلوی را جشن گرفتند. شاه که برای فرار خود معالجعه بیماری را دست‌آویز قرار داده بود در حقیقت برای انجام کودتایی دیگر به سبک 28 مرداد 1332 آماده می‌شد.
     
     29 دی 1357 (جمعه)
     
     اصول جمهوری اسلامی در راه‌پیمایی میلیونی مردم ایران اعلام گردید.


     

    هشتم آبان 1357 نهم آبان 1357
    اعتصاب کارکنان شرکت ملی نفت آزادی آیت‌الله سیدمحمود طالقانی و آیت‌الله حسینعلی منتظری از زندان
    دهم آبان 1357 سیزدهم آبان 1357
    استیضاح شریف امامی کشتار دانش‌آموزان، دانشجویان و مردم انقلابی در دانشگاه تهران
    چهاردهم آبان 1357 پانزدهم آبان 1357
    آتش‌سوزی بزرگ تهران، استعفای مهندس جعفر شریف امامی از نخست وزیری نخست‌وزیری ارتشبد غلامرضا ازهاری و تشکیل دولت نظامی. پخش نطق عذرخواهانه شاه از تلویزیون
    بیست‌ودوم آبان 1357 دوم آذر 1357
    رادیو و تلویزیون توسط نظامیان اشغال شد و کارکنان آن اعتصاب کردند. پیوستن کارکنان اداره‌ی برق به اعتصابیون تیراندازی ماموران به مردم در حرم مطهر امام رضا(ع)
    سوم آذر 1357 پنجم آذر 1357
    انتشار پیام حضرت امام خمینی(ره) به مناسبت کشتار در حرم ثامن‌الائمه(ع) و اعلام تعطیل عزای عمومی در روز پنجم آذرماه اعلام عزای عمومی در سراسر کشور. تقاضای کمک کارکنان اعتصابی مطبوعات از مردم
    ششم آذر 1357 هفتم آذر 1357
    قطع برق در ساعت هشت شب به دست کارکنان اداره‌ی برق به منظور جلوگیری از پخش اخبار دولتی انتشار لیست اسامی افرادی که مقادیر زیادی «ارز» از کشور خارج کرده‌بودند توسط کارکنان بانک مرکزی
    دهم آذر 1357 یازدهم آذر 1357
    آغاز ماه محرم و تظاهرات شبانه بر فراز بام‌ها انتشار پیام حضرت امام خمینی(ره) به مناسبت آغاز ماه محرم، تعطیل شدن مدارس به مدت ده روز
    دوازدهم آذر 1357 سیزدهم آذر 1357
    اعلام ورشکستگی از سوی هفت ناشر روزنامه‌های بزرگ دستور حضرت امام خمینی(ره) برای کمک به روزنامه‌نگاران اعتصابی
    نوزدهم آذر 1357 بیستم آذر 1357
    راهپیمایی بزرگ تاسوعا راهپیمایی بزرگ عاشورا
    بیست‌ودوم آذر 1357 بیست‌وسوم آذر 1357
    اخراج کارکنان اعتصابی شرکت نفت از خانه‌های سازمانی حمله ماموران حکومت به بیمارستان شاه‌رضای مشهد
    بیست‌وچهارم آذر 1357 بیست‌وهفتم آذر 1357
    راهپیمایی بزرگ در یزد و کرمان اعلام عزای عمومی در کشور. استعفای دسته‌جمعی چند تن از مهندسان پرواز و خلبانان هواپیمای ملی ایران
    یکم دی 1357 سوم دی 1357
    ایجاد صندوق‌های کمک‌های مردمی به کارکنان اعتصابی تعطیلی مدارس توسط دولت تا اطلاع بعدی
    چهارم دی 1357 پنجم دی 1357
    تظاهرات وسیع دانش‌آموزان قطع کامل صادرات نفت
    ششم دی 1357 هشتم دی 1357
    تهدید کارکنان اعتصابی شرکت نفت به محاکمه نظامی از سوی دولت تعیین هیئتی از سوی امام خمینی(ره) برای نظارت بر امر تولید و توزیع نفت
    نهم دی 1357 سیزدهم دی 1357
    استعفای ارتشبد ازهاری از نخست‌وزیری و انتخاب دکتر شاپور بختیار به جای وی آغاز کنفرانس گوادلوپ
    شانزدهم دی 1357 نوزدهم دی 1357
    اعلام سیاست‌های بختیار. کشف یک زندان سیاسی و شکنجه‌گاه در تهران افتادن اداره‌ی امور شیراز و اردبیل به دست مردم
    بیست‌ودوم دی 1357 بیست‌وسوم دی 1357
    اعلام تشکیل «شورای انقلاب» توسط حضرت امام خمینی(ره) تشکیل اولین جلسه‌ی «شورای سلطنت» با حضور شاه
    بیست‌وششم دی 1357 بیست‌وهفتم دی 1357
    خروج شاه و فرح از کشور انتشار پیام حضرت امام خمینی(ره) در مورد رفتن شاه و دعوت مردم به راهپیمایی روز اربعین. اعلام آمادگی ولیعهد برای عهده‌دار شدن حکومت
    بیست‌ونهم دی 1357 سی‌ام دی 1357
    راهپیمایی بزرگ روز اربعین سفر رئیس شورای سلطنت به فرانسه و تقاضای ملاقات با رهبر انقلاب

     

    ناگفته‌های زندانیان سیاسی رژیم پهلوی گفته شد

     

    کتاب «خاطرات زندان، گزیده‌ای از ناگفته‌های زندانیان سیاسی رژیم پهلوی» با موضوع انقلاب اسلامی به بیان خاطرات برگزیده از 26 زندانی سیاسی بین سال‌های 1342 تا1357 می‌پردازد. 

    به‌گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، کتاب خاطرات زندان، گزیده‌ای است از ناگفته‌های زندانیان سیاسی رژیم پهلوی که تدوین‌گر این مجموعه با رویکردی متفاوت هفتاد خاطره را از بیست و شش مبارز سیاسی بازگو می‌کند که از پانزده خرداد 1342 تا پیروزی انقلاب اسلامی در زندان‌های رژیم پهلوی گرفتار بوده‌اند.

    از ویژگی‌های این کتاب می‌توان به گزینش خاطرات کوتاه و جذاب مبارزین و مراحل مختلف حضورشان در زندان با خاطرات قبل از دستگیری، بازجویی، شرایط زندان، دادگاه، اعتصاب، مسایل داخلی، تفریحات، ملاقات با خانواده، فرار و آزادی اشاره کرد.

    در این راستا، حوزه هنری کوشیده است مجموعه‌ای متفاوت را با رویکردی نو در این عرصه تولید کند.

    گردآورنده این کتاب سید سعید غیاثیان، در مقدمه‌ای که بر آن نوشته است با اشاره به پژوهشی که در تدوین کتابی دیگر در همین زمینه و با عنوان «تاریک و روشن» انجام داده است آن کتاب را موجب آشنایی‌ با این موضوع دانسته است. «تاریک و روشن» نیز خاطرات چند تن از مبارزان سیاسی محبوس در زندان "کمیته مشترک ضدخرابکاری" را شامل می‌شود.
    خاطرات زندانیان سیاسی رژیم پهلوی که گوشه‌ای از آن‌ها (70 خاطره در 10 موضوع اصلی) در این کتاب آمده به ترتیب زمان و موضوع حادثه انتخاب شده است به این شکل که خاطرات قبل از دستگیری، دستگیری و ورود به زندان در ابتدای کار و خاطرات فرار و آزادی از زندان در انتها قرار گرفته است.
    در بین این دو موضوع نیز مسائلی آمده که هر زندانی سیاسی با آن روزگای را  سپری کرده است. گوناگونی مطالی گردآمده در این کتاب ارتباط مستقیمی با رویدادهای زندان دارد و برهمین اساس فراوانی خاطرات مربوط به دستگیری، بازجویی و شکنجه بیشتر از مسئله‌ای مانند حضور در دادگاه است.
    خمیرمایه‌ اصلی متن با استناد به نقل قول‌های نویسنده  بیان خاطرات، نحوه مبارزات بینش و اعتقادات و روش زندگی نسلی است که بیش از سه دهه از مبارزات آنان می‌گذرد و در سال‌های نه چندان دور تحولی عظیم را در تاریخ این مرز و بوم رقم زدند.

    در کتاب یاد شده که بسیاری از خاطرات برگزیده زندانیان از آرشیو دفتر ادبیات انقلاب اسلامی انتخاب شده‌اند، چهار خاطره به قبل از دستگیری، ده خاطره به دستگیری، نه خاطره به بازجویی و شکنجه، شش خاطره به شرایط زندان، دو خاطره به دادگاه، پنج خاطره به اعتصاب و شورش، یازده خاطره به مسائل داخلی زندان، نه خاطره به تفریحات و سرگرمی‌ها، هفت خاطره به ملاقات و مسائل خانوادگی، پنج خاطره به فرار و آزادی و دو خاطره به تمامی وقایع زندان برمی‌گردد.
    درکتاب خاطرات زندان پای خاظرات محسن رفیق دوست، بهزاد نبوی، محسن چینی‌فروشان، محمد زنگنه، عباس دوزدوزانی، سیدمحمدکاظم بجنوردی، اسدالله بادامچیان، مرتضی الویری و احمد پورنجاتی می‌نشینیم.

    لازم به توضیح است که استفاده از خاطرات افراد یاد شده کاملا تصادفی بوده و برحسب جذابیت خاطره انتخاب شده است. همچنین شیوه تدوین خاطرات آمده در نهایت امانتداری به اصل موضوغ صورت گرفته تنها در مواردی اندک (آن‌هم به‌دلیل شفاهی بودن زبان خاطرات) مواردی به متن اضافه شده است.

    در یکی از این خاطرات به‌یاد ماندنی این کتاب می‌خوانیم: پس از واقعه ترور «زندی‌پور» (رئیس کمیته مشترک) که ضربه سنگینی بر پیکره رژیم، خصوصاً بر ساواک وارد کرده بود، ساواکی‌ها به داخل زندان قصر آمدند و علناً اعلام کردند که از این پس به تاوان هر یک از مسئولانی که شما ترور کنید، ما در زندان پنج هزار از رهبران شما را خواهیم کشت آنان این گفته را عملی کردند و بعد از 3 روز از ترور زندی‌پور، پنج نفر از مبارزان رده بالای زندانی را که کاظم ذوالانوار و مصطفی خوشدل نیز در میان آنان بودند، ظاهراً برای بازجویی مجدد به کمیته بردند ولی برای همه مسلم شده بود که آن‌ها را اعدام خواهند کرد.

     

    شامگاه 8 آبان ماه سال1357 آیت ا... طالقانی و منتظری از مشهور ترین مبارزان در بند رژیم پهلوی از زندان آزاد شدند 

     

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۹ ، ۱۲:۵۶
    فاصله گلناری

    مـرگ جمال عبدالنـاصر

    در هشتم جولای هیچ کس در مصر باور نمی‌کرد که صحرای سینا سقوط کرده است و هزاران سرباز در حالی که هیچ ارتباطی با فرماندهان خود نداشتند زیر آتش هواپیماهای اسرائیلی در حال عقب‌نشینی به سمت کانال هستند. باورنکردنی بود! ارتشی که قرار بود تمام صهیونیست‌ها را نابود کند در کمتر از دو روز به زانو درآمده بود...

     


    همشهری دانستنیها/شماره 35/حمیدرضا هدایت پناه: خاورمیانه بوی جنگ می‌داد، طاقت اعراب از جنایات صهیونیست‌ها طاق شده بود. نسل کشی، اعمال نژادپرستانه، تجاوزهای هوایی و زمینی آشکار تل آویو در مجامع بین‌المللی یک حق مسلم برای رژیم اشغالگر به حساب می‌آمد؛ حال آنکه بستن تنگه تیران توسط مصر در بیست سوم می‌سال 1967 در پاسخ به تهاجم آشکار ارتش صهیونیستی به مرزهای اردن با سخنرانی‌های تند و پیگیری سخت جامعه بین‌المللی روبه رو شده بود. اعراب دیگر تحمل این رفتار دوگانه جامعه جهانی مخصوصا غرب را نداشتند و از سوی دیگر با خرید‌های میلیارد دلاری خود از اتحاد جماهیر شوروی صاحب ارتش‌های حرفه‌ای و مدرن شده بودند.

     

    همه چیز برای نابودی اشغالگران آماده بود. اگر حتی پس از عقد پیمان امنیتی بین اردن و مصر هنوز کسی در  سرزمین​های اشغالی بود که احتمال عدم وقوع جنگ را پیش‌بینی می‌کرد پیام ناصر، رئیس جمهور و رهبر مصر مبنی بر خروج نیروهای حافظ صلح سازمان ملل از صحرای سینا برای هیچ کس جای شک نگذاشت که اعراب قصد یک حمله همه جانبه و بزرگ به اشغالگران را در سر دارند.

    موازنه ارتش‌های دو طرف به طرز غیرقابل انکاری به نفع نیروهای مسلمان بود، اعراب تقریبا دو برابر رژیم صهیونیستی تانک و هواپیما در اختیار داشتند؛ حال آنکه جمعیت ارتش‌های آنها نیز چند برابر نیروی صهیونیستی بود. تل آویو هیچ شانسی برای پیروزی در جنگ پیش رو نداشت.

     

    ولی نکته‌ای که بسیاری از آن غافل بودند حضور مردانی جنگجویانی در نظام فرماندهی ارتش  صهیونیستی بود. فرماندهانی که تنها تهاجم را می‌شناختند و هیچ میانه‌ای با دفاع کردن نداشتند. در میان این افراد روحیه جنگ‌آوری یکی زبانزد بود و او کسی نبود جز ژنرال موشه دایان، وزیر دفاع وقت رژیم اشغالگر. او طرحی در دست داشت که بیشتر شبیه یک خودکشی شتاب زده بود تا یک عملیات منجر به پیروزی و عجیب‌تر آنکه هیچ کس در اتاق جنگ رژیم صهیونیستی مخالف این نقشه نبود. درست چند ساعت پس از نطق و پیام احمقانه ناصر به نیروهای UN و در حالی که فرماندهان مصری در کمال خونسردی در حال طرح ریزی مراحل نبرد بودند ژنرال‌های بلند پایه ارتش  صهیونیستی، طرح حمله پیش دستانه را تصویب کردند؛ حمله‌ای که برخی آن را سریع​ترین هجوم تاریخ به حساب می‌آورند.

    دایان که می‌دانست در صورت هجوم هواپیماهای ناصر شانسی نخواهد داشت تصمیم گرفت تا با حمله‌ای برق‌آسا تمامی نیروی هوایی اعراب را یا روی زمین نابود کند یا زمین​گیر کند.
     

    *درباره عنوان مقاله: جما​ل عبدالناصر، چندسال بعد از جنگ 6روزه مرد. اما ماجرای دروغگویی او (که در ادامه می​خوانید) باعث شد که نه تنها آبروی او برای همیشه در جهان عرب برود، بلکه بیت المقدس، قبله اول مسلمین پس از قرن ها از دست مسلمانان خارج شود. جنگ 6 روزه، مرگ واقعی او از دنیای عرب را رقم زد. ناصر برای ما ایرانی​ها هم شخصیت منفوریست. زیرا ایده موهوم «خلیج عربی» به​جای «خلیج فارس» از اوست.


     آغاز توفان
    5 ژوئن 1967، 8:45 دقیقه صبح

    نیروی هوایی رژیم صهیونیستی خود را برای دوئل مرگ و زندگی آماده می‌کرد. تمام هواپیماهای IAF به جز چهار فروند که برای دفاع از تل آویو باقی مانده بودند به سمت اهداف از پیش تعیین شده درمصر به پرواز در آمدند. این موج هولناک برای آنکه از آتش پدافند پیچیده مصری در صحرای سینا عبور کند ابتدا به سمت مدیترانه به پرواز درآمد و سپس با تغییر مسیر از سمت شمال به سمت نیروی مصری هجوم برد.

    نکته جالب آنکه برای جلوگیری از ‌شناسایی به وسیله رادارهای مصری تمام 346 فروند هواپیمای صهیونیستی در سکوت کامل رادیویی به سمت اهداف در حال حرکت بودند ولی این تمام کاری نبود که برای در امان ماندن از پدافند مصر کافی باشد. زمان آن رسیده بود تا آموزش‌های خردکننده و تمرینات مستمر خلبانان IAF نتیجه‌اش را نشان دهد. پرنده‌های رژیم اشغالگر با کاهش ارتفاع خود تا حدود 20 متری سطح زمین علاوه بر پنهان شدن از دیدگاه رادارهای دشمن خود را از تیررس موشک‌های مهیب پدافند هوایی  AM 2 نیز خارج کرده بودند. طرح عملیاتی Focus بی‌نقض بود.

    موشه دایان تمام جوانب کار را در نظر گرفته بود و صدالبته ضعف نیروی مصری نیز به کمک او آمد. حدود 400 هواپیمای مصری در حالی که بی‌دفاع روی زمین پارک شده بودند در آتش سوختند و بی‌شک هنگامی که خبر نابودی هر 30 فروند هواپیمای بمب افکن 16-Tu به تل آویو رسید همه شهر نفس راحتی کشیدند. این همه عملیات نبود.

    خلبانان رژیم صهیونیستی علاوه بر نابودی تمام هواپیماهای پارک شده، با دقت تمام باندهای فرودگاه‌های سراسر مصر را نیز زیر ضربات مهلک بمباران خود تبدیل به ویرانه‌های بلااستفاده کردند. در کمتر از یک ساعت نیروی هوایی بزرگی که مصر 10 سال برای به وجود‌آوردن آن تلاش کرده بود تبدیل به مشتی آهن پاره شد. مصر دیگر نیروی هوایی نداشت!
     
     دروغ بزرگ
    5 ژوئن 1967، 11:30 صبح

    پس از حمله نیروی هوایی صهیونیستی و نابودی کامل مجهزترین نیروی هوایی اعراب روی زمین، جمال عبدالناصر، رئیس جمهور مصر بزرگ‌ترین اشتباه زندگی خود را مرتکب شد، مرد بزرگ اعراب اعلام کرد موفق شده در یک پاسخ دندان‌شکن بیش از 70 فروند پرنده اسرائیلی را بر فراز خاک خود سرنگون کند و پس از آن با یک هجوم هوایی گسترده نیروی دشمن را نابود کند.

    نیروهای عرب پس از دریافت این خبر به سرعت به تل آویو اعلام جنگ دادند و با واحدهای زمینی خود رهسپار جنگ با اشغالگران شدند. همین بی‌خبری ساده برای نیروی هوایی رژیم صهیونیستی کافی بود تا نیروی هوایی رژیم صهیونیستی در کمتر از یک ساعت بار دیگر هواپیماهای خود را برای حمله آماده سازد.

    این بار هدف نیروهای هوایی بی‌خبر سوریه، اردن و عراق بودند نیروهایی که با استناد به حرف ناصر در حال آماده کردن خود برای هجوم به تل آویو به خیال آنها بی‌دفاع بودند؛ بی‌خبر از آنکه 400 هواپیمایی که روی زمین نابود شده‌اند مصری بودند و تمام هواپیماهای اسرائیلی در حال هجوم به سمت آنها هستند. چند ساعت از ظهر گذشته بود که دمشق و بغداد و اردن متوجه دروغ بودن حرف ناصر شدند؛ دروغی که به قیمت نابودی تمام نیروهای هوایی باقی مانده اعراب شد. رژیم صهیونیستی بیشتر این پرنده‌ها را همان‌جا روی زمین نابود کرد.

    محمد حسنین هیکل" اخیرا در برنامه "تجربه زندگی" شبکه الجزیره قطر شک و تردیدهایی در این باره مطرح کرده بود که احتمالا "جمال عبدالناصر" رئیس جمهور فقید مصر در پی نوشیدن فنجان قهوه ای که توسط "انور سادات" در آن سم ریخته شده بود به قتل رسیده است. اظهارات اخیر نویسنده و مورخ برجسته مصری در زمینه پشت پرده مرگ "جمال عبدالناصر" رئیس جمهور فقید مصر پرونده جدیدی را در این کشور علیه "انور سادات" کلید زده که واکنش خانواده وی را در پی داشته است.
    به گزارش مهر به نقل از پایگاه خبری میدل ایست، "محمد حسنین هیکل" اخیرا در برنامه "تجربه زندگی" شبکه الجزیره قطر شک و تردیدهایی در این باره مطرح کرده بود که احتمالا "جمال عبدالناصر" رئیس جمهور فقید مصر در پی نوشیدن فنجان قهوه ای که توسط "انور سادات" در آن سم ریخته شده بود به قتل رسیده است.

    هیکل که از دوستان نزدیک ناصر تا زمان مرگ وی محسوب می شود در ادامه تاکید کرده بود: این احتمال وجود دارد که انور سادات (رئیس جمهور ترور شده مصر) این قهوه را سه روز پیش از مرگ عبدالناصر تهیه کرده باشد اما من هرگز نمی توانم در این مسئله نظر قطعی بدهم. چون در این میان مسائل مبهم و پیچیده فراوانی وجود دارد که نمی توان از میان آنها به واقعیت رخ داده رسید.

    محمد حسنین هیکل

    این نویسنده و مورخ برجسته مصری که پنج شنبه هر هفته در برنامه "تجربه زندگی" شبکه الجزیره درباره مسائل متعدد تاریخی جهان عرب گفتگو می کند در ادامه افزود: اثبات این فرضیه که انور سادات در قتل جمال عبدالناصر دست داشته است به مدارک بسیار زیادی احتیاج دارد.

    خاطر نشان می شود هیکل در برنامه اخیر خود در تشریح علت مرگ جمال عبدالناصر گفته بود: سادات به عبدالناصر در ملاقاتی که با هم داشته اند به صورت دوستانه گفته است "آقای رئیس شما یک فنجان قهوه می خواهید و من خود آنرا برای شما آماده می کنم".

    هیکل تاکید کرده بود: که انور سادات در ادامه به آشپزخانه رفته و قهوه را تهیه کرده و در اختیار عبدالناصر قرار داده است.

    در همین راستا "رقیه سادات" دختر انور سادات شکایتی را در دست تهیه دارد که در آن خواسته شده است درباره اظهارات اخیر حسنین هیکل در برنامه تجربه زندگی در ارتباط با پدرش تحقیق شود. وی تاکید کرده است:هیکل به اتهامات مطرح شده در زمینه دست داشتن انور سادات در مرگ رئیس جمهور فقید مصر (جمال عبدالناصر) دامن زده است.

    "سمیر صبری" وکیل دختر انور سادات نیز در این باره اظهار داشت: این اظهارات هیکل اتهام واضحی علیه انور سادات محسوب می شود که آسیب فراوانی به موکل من وارد آورده است.

    انور سادت - جمال عبدالناصر

    همچنین رقیه سادات در گفتگو با روزنامه المصری الیوم اظهارداشت: پدرم آنقدر رتبه اش پایین نبوده که برای جمال عبدالناصر قهره تهیه کند. همچنان که "هدی عبدالناصر" که پیش از این اتهامی را علیه پدرم در این زمینه مطرح کرده بود در نهایت توسط دادگاهی در قاهره 150 هزار پوند (مصر) غرامت پرداخت کرد، چون وجهه پدرم را زیر سوال برده بود.

    به گزارش رحماء « سه روز قبل از مرگ "جمال عبدالناصر " رئیس جمهوری اسبق مصر، "یاسر عرفات " رئیس فقید تشکیلات خودگردان فلسطین با او در هتل "نیل هلیتون " دیدار کرد که بحث و گفت‌وگو بین آنها بالا گرفت که این امر باعث تحت فشار قرار گرفتن عبدالناصر شد و وی موضعی انفعالی پیدا کرد و درتلاش برای پنهان کردن آن به عرفات گفت که به اتاق جلسه می رویم و جدی با هم صبحت کرده و توافق می کنیم و موضوع را حل و فصل می نماییم. "
    انور سادات وضعیت انفعالی عبدالناصر را که دید به او گفت: "رئیس جمهور شما به یک فنجان قهوه نیاز دارید و من خودم می روم آن را برای شما درست می کنم ". انور سادات پس از ورود به آشپزخانه مخصوص رئیس جمهور، "محمد داود " مسئول آشپزخانه عبدالناصر را از آشپزخانه بیرون کرده و قهوه را خودش درست کرد و برای عبدالناصر آورد و به خورد او داد. »

     

     

     

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۹ ، ۲۲:۴۳
    فاصله گلناری

    اطلاع رسانی خانواده

    www.shamimm.ir

    کودک ایران

    www.nonahal.org

       

    خانواده غدیر

    www.ghadir.org

    جوان

    www.javandaily.ir

    مهر

    www.mehrnews.com

    مسجدها

    www.mashhadmasajed.ir

    تبیان

    www.tebyan.net

    قمه زنی

    www.iranpoliticsclub.com

    گلبافت

    www.golbaft.com

    سنجش

    www.sanjesh.org

    عمو پورنگ

    www.amoo.ir

    سیمای خانواده

    www.khanevadeh.ir

     

     

    اخبار و تحلیل ها

    www.hadi.basirat.ir

    حیوانات

    www.netpets.com

    زیست شناسی

    www.bio.com

    ماشین

    www.ford.com

    شیمی

    www.csc.fi

    بازی

    www.sega.com

    موزه

    www.emf.net/louvre

       

    شطرنج

    www.hydra.com

    هنر

    www.art.net

    کتاب

    www.books.com

    ماشین

    www.toyota.com

    صوت و تصویر

    www.mppa.org

    شهرهای مهم

    http://city.net

     

    بسکتبال حرفه ای آمریکا

    www.nba.com

    موبایل

    www.mobinmobile.com

    نمونه سؤال

    www.isfedu.org

    مجله رشد

    www.roshdmag.org

    صبح

    www.sobh.org

    شهید سید مرتضی آوینی

    www.avini.com

       
       

    شهید دکتر مصطفی چمران

    www.chamran.org

    شهید مطهری

    www.motahari.org

    نوید شاهد

    www.navidshahed.com

    سبکبالان

    www.sabokbalan.com

    ساجد

    www.sajed.ir

    کنگره سرداران و 3000 شهید استان سمنان

    www.3000shahid.ir

    راهیان نور

    www.rahianenoor.ir

    علمدار

    www.alamdar.ir

    رنگ خدا

    www.rangekhoda.ir

    بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس

    www.bonyadedefa.com

    کتابخانه تخصصی دفاع

    www.rc.dsrc.ir/lib

     

    هیئت مجازی جوانان شهدای گمنام

    www.gomnam.ir

    مرکز ملی اسناد دفاع مقدس

    www.rc.dsrc.ir/doc

    حماسه

    www.hemaseh.com

    امام موسی صدر

    www.imamsadr.ir

     

     

    ایثار

    www.isaar.ir

    مرکز رسیدگی به مصدومین شیمیایی

    www.isaarcwv.ir

    مرکز ضایعات نخایی جانبازان

    www.isaarsci.ir

    جلوه ایثار

    www.jelveisar.ir

    ملائک

    www.malaek.ir/new

    ماندگار

    www.mandegar8.net

    نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری

    www.nahad.net

    نخلستان

    www.nakhlestan.org

    پلاک جنگی

    www.pelakejangi.com

    قافله شهدا

    www.qafeleh.ir

    صدا

    www.realaudio.com

    چند رسانه ای

    www.macromedia.com

    بازی و فیلم 3 بعدی

    www.virtualveyas.com

    تصاویر متحرک

    www.realvideo.com

    پایگاه اطلاع رسانی شهید عزیز الهی

    www.shahidazizolahi.ir

    شوکوپارس

    www.Shocopars.com

    گلستان

    www.golestan.com

    آهنگ

    Vahidesite.blogfa.com

    شبکه 3

    www.tv3.ir

     

    از وبلگ جهان یکه نگار اسفند89

    ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۹ ، ۲۱:۴۰
    فاصله گلناری