به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

وبلاگی درباره ی همه چیز ،عمومی- اجتماعی- جامعه- اخبار و...

۹ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

سلام. چند روزی است که نمایشگاه مجازی کتاب تهران شروع شده و امروز هم آخرین روز است. دسترسی از تمامی مناطق ایران به انواع کتب، شرکت هزاران ناشر مختلف از سراسر کشور و دسترسی به موضوعات  مختلف از جمله ویژگی های این اولین نمایشگاه مجازی است.

لازم دیدم تا چند تا کتاب خوب مذهبی رو به شما معرفی کنم.

مثل و مثل: شناخت اصول دین در قالب تمثیل از قرآن و کلام اهل بیت (ع) - نوشته عبد الله احمدی

کتاب دینی

 

از قرآن کریم بپرسید: سوال از شما - جواب از قرآن کریم  شامل: مقدمه و یکهزار و ششصد و بیست و شش مسئله فقهی    - چاپ اول نوشته حسین مروج

سوال از شما جواب از قرآن

 

نور القرآن: پرسش‌ها و پاسخ‌هایی از درس‌های سوره مبارکه نور و برخی آیات دیگر قرآن شامل 281 سوال-   نویسنده امین کاظمی

نور القرآن

 

سبک زندگی: همسرداری از منظر دین با رویکردی روان‌شناختی - نوشته علی احمد پناهی

mailenlightened

 

خوانش ناشناختی از زبان دین  -  نویسنده:د.ز فیلیپس
مترجم:حسین واله
ویراستار:اکرم کیانی 
ناشر: دانشگاه شهید بهشتی
سال انتشار: 1397

خوانش و پرسش قرآن

 

چگونه دعا کنیم؟ جواب از قرآن کریم: شامل شرح و تفسیر دعاهایی که خداوند درقرآن از زبان پیامبران، اولیاءو بندگان مؤمن نقل فرموده است . نویسنده: حسین مروج

چگونه دعا کنیم

 

پرتو پژوهش 3 (پاسخ به پرسش‌های دینی  -  نویسنده: معاونت پژوهش مجتمع آموزش عالی فقه 
ناشر: مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی (ص)
سال انتشار: 1393

قرآن و پژوهش

 

پرسمان مفاهیم قرآن کریم (آموزش مفاهیم آیات به روش پرسش و پاسخ و روایات تفسیری) (جزء ششم تا دهم)  -نویسنده:سیدابوالفضل حکیمی
نویسنده:اسماعیل محمدی(حزبه‌زاده)

پرسمان قرآن
مقدمه:سیدمحمدمهدی طباطبایی
ویراستار:سیدمحمد بصام 
ناشر: جامعه القرآن الکریم

 

مبانی فهم کلام خدا: مقدمه‌ای بر فهم و تفسیر قرآن کریم  - نویسنده محمد عینی زاده موحد - ویراستار: احمد زاده

فهم کلام خدا

 

 

فلسفه علمی دینداری و احکام دینی: تحلیلی علمی بر دلایل دیندار بودن و حرمت یا وجوب برخی از احکام الهی  - نویسنده: علی اصلی - نشر بلور

 

 

علمی دینی

 

این کتاب ها رو می تونید از نمایشگاه کتاب با تخفیف بخرید.  منتظر نظراتتان هستم. ف.گلناری

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۹ ، ۱۱:۳۸
فاصله گلناری

 

و اگر خاک کربلا نبود تو را فضیلت نمیدادم ، و اگر آن شخص (امام حسین علیه السلام ) که در آنجا مدفون است نبود نه تو را و نه خانه را خلق مى کردم پس بجاى خود باش و تواضع و خشوع نما، و تکبّر مکن بر کربلا و الّا تو را به جهنّم خواهم انداخت . خصائص الحسینیه ص 327.
و 
قال على بن الحسین علیه السلام اتّخذ اللّه ارض کربلا حرما قبل ان یتّخذ مکّة حرما باربعة عشرین الف عام و انّها تزهر لاهل الجنّة کالکوکب الدّرى . بحار الانوار ج 10 - تحفة الزّائر
امام سجّاد علیه السلام فرمودند: خداوند زمین کربلا را حرم قرار داد 24 هزار سال قبل از آنکه مکّه را حرم قرار دهد، و آن زمین میدرخشد براى مردم بهشت مانند ستاره درخشان .
و عن ابى جعفر علیه السلام قال خلق اللّه کربلا قبل ان یخلق الکعبة باربعة عشرین الف عامٍ و قدّسها و بارک علیها فما زالت قبل ان یخلق اللّه الخلق مقدّسة و مبارکة و لاتزال کذلک و جعلها اللّه افضل الارض فى الجنّة .
و امام باقر علیه السلام مى فرماید: خداوند کربلا را خلق کرد 24 هزار سال قبل از آنکه کعبه را خلق نماید و آن زمین را مقدس نمود و برکت داد و قبل از آن خلق ننموده بود مقدّسى و مبارکى مانند آن زمین و خداوند زمین کربلا را در بهشت افضل زمینها قرار داده است . کشکول النور ج 1 ص 14-


امام حسین

 

آخر شده ماه حسین من میزبان گم کرده ام

 

ای ساربان آهسته ران آرام جان گم کرده ام

آخر شده ماه حسین من میزبان گم کرده ام

 

در میکده بودم ولی بیرون شدم چون غافلین

ای وای ازین بی حاصلی عمر جوان گم کرده ام

 

پایان رسد شام سیه آید حبیب من ز ره

اما خدا حالم ببین من مهربان گم کرده ام

 

ای وای ازین غوغای دل از دلبرم هستم خجل

وقت سفر ماندم به گل من کاروان گم کرده ام

 

نعمت فراوان دادی ام منت به سر بنهادی ام

اما ببین نامردی ام صاحب زمان گم کرده ام

 

من عبد کوی عشقم و من شاه را گم کرده ام

آقا تو را گم کرده ام مولا تو را گم کرده ام

 

بنوشتم این نامه چنین با خون دل ای مه جبین

اما ببین بخت مرا نامه رسان گم کرده ام

 


دانلود زیارت عاشورا

 

 

 

از اشک و بکاء بر ارباب می گوییم.

از گریه های آگاهانه گفتیم و اینک رسیده ایم به اشک هایی که بی اراده جاری می شود.

می خواهم تو را به حیرت وادارم.

می خواهم بعد از این همیشه و هر جا و برای هر کس و هر چیز که اشک ریختی، حسین را احساس کنی.

تمامی اشک هایی که به هر دلیلی می ریزی و هر غم و اندوهی که بر دلت می نشیند، بازگشتگاهش حسین است.

پس تو بی آنکه بدانی برای حسین می گریی.

تو اگر محب حسین باشی، حتی اگر او را نشناخته باشی، نامش زیبایش را که بشنوی بی اختیار گریه می کنی.

نام حسین با غم و اندوه همراه شده...

مگر نه اینکه از ابتدای خلقت تا کنون، بر هر کسی و هر چیزی که نام پنج تن را بردند وقتی به اسم ارباب بی کفن رسید، دچار حزن و اندوه گشت؟

حتی اگر ندانی که این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست...

حتی اگر با اربابت احساس نزدیکی نداشته باشی...

حتی اگر به صدای ناله ی دیگری، اشک در چشمانت ننشیند...

حتی اگر از ارباب حقی به گردنت نباشد...

و حتی اگر صفات نیک حسین را ندانی، آیا با شنیدن نامش اندوهگین نخواهی شد؟

حســـــــــــــــــــــــــــــــــین

دلم می گوید:

حسین جزئی از اسم اعظم است.

 

 

 

دوباره بوی محرّم، لباس مشکی ،آه

 دوباره قصّه ماتم، شروع شد ای الله

 دوباره بر درو دیوار، شعر محتشم است

 دوباره اشک دمادم، ز بهر ثارالله

سلام فقط می تونم بگم ببخشید به خاطر غیبت زیادم   ما رو دعا کنید که خیلی محتاج دعای شمائیم

 

دهه اول محرم که یکسال منتظرش بودیم ، امنیت آل الله ، حرمت ناموس عترت پیغمبر ، تشنگی علی اصغر و ...

شروع شد....

 

ماموریت حضرت زینب و امام سجاد ، اسیری آل الله ، قرآن خوندن از روی نی ، جسارت ، دلشوره و اضطراب دختربچه ها....

خودتون فکر کنید که دیگه چه چیزهایی تمام شد و چه چیزهایی شروع شد....

ما کجای کاریم؟ چه کارهایی رو باید شروع کنیم... 


طبقه بندی: قرآن و عترت علیهم السلام، 
 

عصر عاشورا کنار خیمه‌های سوخته 

ذوالجناحی ماند با یال‌های سوخته

در هیاهوی عصر عاشورا، درست زمانی که آسمان سرخ شد، زمین سرخ و چهره برخی از خجالت سرخ؛ صدای شیهه اسبی که در واقع خروش ضجه‌ای از عمق جان بود؛ باد صحرا را به آتش کشید. توفانی از شن به‌پا خاست، غم و غباری عجیب به راه افتاد و در ازدحام خشم و خون و گرد، اسبی بدون سوار پدیدار شد. در همین هنگام، صدای شیون شاعری بلند شد:

ذوالجناح آمد و آیینه زخم است تنش

هر چه آیینه به قربان چنین آمدنش

اسب لنگان لنگان و خون چکان، اما بیقرار، به سمت خیمه خالی خورشید خود را می‌کشید. یال‌های پریشانش، باد را می‌شکافت. کاکل خونینش بوی سیب و گودال قتلگاه می‌داد. از گوشه تیرهایی که به دست و پایش خورده بود خون می‌چکید. زین واژگونش حرف‌های زیادی برای گفتن داشت.

اولین کسی که به سمتش دوید، صبورترین بانوی عالم «زینب» بود. زن‌ها و بچه‌های دیگر هم هراسان رسیدند. نوگلی سراغ بابایش را می‌گرفت. آن یکی سراغ برادرش را. دیگری از خونی که به آسمان رفت، می‌پرسید. اسب ولی سرش را به زیر انداخت و آرام یال‌هایش را تکان و کاکل خونینش را نشان داد و انگار:

با سکوتی به بلندای هزاران فریاد

نوحه می‌خواند و بانوی حرم سینه زنش

ذوالجناح با چشمان پر از اشک خود چه می‌گفت که صدای ولوله ملائک بلند شد؟

اسب توان ایستادن نداشت. در برق چشمان می‌شد خیمه‌ها را دید که به آتش کشیده شده بودند. کودکان را دید که آواره صحرا و خارهای بیابان شدند. تازیانه‌ها را دید که بالا می‌روند و بر بدن‌های نحیف کودکان فرود می‌آیند. همه اینها را دید و به یکباره:

آنقدر از بی‌کسی بر سنگ‌ها کوبید سر

تا که داد آخر به رسم عاشقان جان ذوالجناح

عبدالرحیم سعیدی‌راد / جام جم

فرهنگ > الهیات > دین اسلام > شیعه > گزیده سخنان و نوشته ها (cached)

از حضرت امام سجاد علیه السلام روایت شده است که در روز عاشورا پس از حرکت سپاه دشمن به سوی خیمه ها، امام حسین علیه السلامشتر خود را خواست و بر آن سوار شد و فریاد زد: « ای مردم! سخنان مرا بشنوید و در جنگ شتاب نکنید تا شما را به آنچه حق شما بر من است موعظه کنم و عذر خود را برای شما آشکار سازم. پس اگر انصراف دهید سعادتمند خواهید شد و اگر انصراف ندهید، « خوب بنگرید تا کار شما باعث اندوه شما نگردد. آن گاه درباره من آنچه می خواهید انجام دهید و مهلتم ندهید» (سوره یونس، آیه 71)، « همانا ولی من خدایی است که قرآن را فرو فرستاد و اوست سرپرست و یار مردان شایسته» (سوره اعراف، آیه 196) 

سپس حمد و ثنای پروردگار را بجا آورد و به آنچه شایسته بود از او یاد کرد و بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و فرشتگانش و پیامبران درود فرستاد و از هیچ سخنوری پیش از آن و پس از آن، سخنی بلیغ تر و رساتر از سخنان امام علیه السلام شنیده نشد. آن گاه فرمود: « اما بعد، پس نسب و نژاد مرا بسنجید و ببینید من کیستم. 

آن گاه به خود آیید، خویش را سرزنش کنید و بنگرید آیا کشتن من و دریدن پرده حرمتم برای شما سزاوار است؟ آیا من پسر دختر پیامبر شما و فرزند جانشین او و پسر عمویش و اولین مؤمنی که پیامبر را تصدیق کرد نیستم؟ آیا حمزه سید الشهدا عموی من نیست؟ آیا جعفر بن ابیطالبکه با دو بال در بهشت پرواز می کند عموی من نیست؟ آیا نشنیده اید که رسول خدا درباره من و برادرم فرمود: این دو سرور جوانان اهل بهشتهستند؟ اگر سخنان مرا تصدیق می کنید حق همین است. 

و به خدا سوگند از روزی که دانسته ام خدا با دروغگوها دشمن است دروغ نگفته ام. و اگر مرا تکذیب می کنید به یقین در میان شما کسانی هستند که اگر از آنان بپرسید شما را به آنچه من گفتم آگاهی دهند. از « جابر بن عبدالله انصاری » بپرسید. از « ابا سعید خدری » و « سهل بن سعد ساعدی » و « زید بن ارقم » و « انس بن مالک » بپرسید تا به شما بگویند که این سخن را از پیامبر درباره من و برادرم شنیده اند. 
آیا این گفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله از ریختن خون من جلوگیری نمی کند؟ 
« شمر بن ذی الجوشن » گفت: اگر چنین است که تو می گویی من هرگز خدا را با عقیده راسخ عبادت نکرده باشم؛ (یعنی من نمی دانم چه می گویی.) 
« حبیب بن مظاهر » به او گفت: به خدا سوگند من معتقدم که تو خدا را با تزلزل و تردید بسیار پرستش می کنی و من گواهی می دهم که تو راست می گویی و نمی دانی که امام چه می گوید! چرا که خداوند بر دل تو مُهر غفلت زده است. 

امام علیه السلام فرمود: « اگر در این سخن تردید دارید آیا در این نیز تردید دارید که من پسر دختر پیغمبر شما هستم؟ به خدا در میان شرق و مغرب پسر دختر پیامبری جز من نیست؛ چه در میان شما و چه در میان غیر شما وای بر شما! آیا کسی از شما را کشته ام تا خون او را از من بخواهید؟ یا مالی از شما برده ام؟ یا قصاص جراحتی از من می خواهید؟» در این هنگام بود که همه آنان خاموش شدند و سخنی نگفتند. 

آن گاه امام فریاد زد: « ای « شبت بن ربعی » و ای « حجار بن الجبر » و ای « قیس بن اشعث » و ای « یزید بن حارث » آیا شما به من ننوشتید که میوه ها رسیده است و باغها سرسبز شده است و با لشگری آماده برای یاری تو وارد خواهیم شد؟ » 
قیس بن اشعث گفت: « ما نمی دانیم تو چه می گویی ولی به حکم پسر عمویت « عبیدالله » تن در ده؛ زیرا ایشان جز چیزی که تو دوست داری درباره تو انجام نخواهند داد.» 

امام حسین فرمود: « نه به خدا، نه دست خواری به شما خواهم داد و نه مانند بندگان فرار خواهم کرد. ای بندگان خدا من به پروردگار خود و پرودگار شما پناه می برم از این که آزاری به من برسانید» (سوره دخان، آیه 20) به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می برم از هر سرکش که به روز جزا ایمان نیاورد. 
آن گاه شتر خویش را خواباند و به « عقبه بن سمعان » دستور داد آن را دور کند. پس از آن سپاه دشمن به سوی آن امام حمله بردند. 

منابع:

  • ارشاد مفید، ج 2، ص 100 - 102

احمدی‌نژاد بعد از عاشورا باید به مجلس بیاید

ایران > قانونگذاری- همشهری آنلاین:
‌در صورتی که احمدی نژاد اعلام کند به هر دلیلی این هفته آمادگی حضور در مجلس را ندارد هفته بعد از عاشورا و تاسوعا باید به مجلس بیاید.

حسین سبحانی نیا در خصوص حضور احمدی‌نژاد در صحن علنی مجلس برای پاسخ به سوال نمایندگان اظهار داشت: ‌ ما آمادگی داریم که رئیس جمهور همین هفته به مجلس بیاید. یعنی این آمادگی از سوی مجلس وجود دارد.

سبحانی نیا با اشاره به این مطلب به خبرنگار پارلمانی ایلنا یادآور شد: ‌ اما هنوز در خصوص حضور وی خبر قطعی خبر نداریم که احمدی‌نژاد نیز آمادگی دارد و به مجلس می‌آید یا نه.

وی تاکید کرد: ‌در صورتی که احمدی‌نژاد اعلام کند که به هر دلیلی این هفته آمادگی حضور در مجلس را ندارد هفته بعد از عاشورا و تاسوعا باید به مجلس بیاید.

نماینده مردم نیشابور در مجلس نهم شورای اسلامی همچنین در خصوص عملکرد هیئت رئیسه اذعان داشت: ‌ هیئت رئیسه بر اساس چارچوب عمل کرده و می‌کند. از این رو انتقاد برخی نمایندگان در خصوص اعلام وصول طرح سوال از رئیس جمهور وارد نیست.

سبحانی نیا در همین راستا ادامه داد: ‌ وقتی نمایندگان متقاضی اصرار کنند که باید طرح سوال در مجلس انجام شود ما نمی‌توانیم آن را رد کنیم و این ممکن است خوشایند برخی نباشد و بگویند که هیئت رئیسه عملکرد مناسبی ندارد این در حالی است که هیئت رئیسه بر اساس قانون عمل می‌کند.

 

2 و 5 آذر 91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۹ ، ۱۳:۲۸
فاصله گلناری

تجمع دانشجویان دراعتراض به ساخت فیلم موهن علیه پیامبر(ص) در مقابل سفارت سوییس

جمعی از دانشجویان دانشگاههای تهران روز پنجشنبه در اعتراض به ساخت و نمایش فیلم اهانت آمیز به ساحت مقدس حضرت محمد (ص) در مقابل سفارت سوییس در تهران تجمع کردند.(عکس از حسن چپی)-9033-

واتیکان، ساخت و پخش فیلم ضد اسلامی که ساحت مقدس پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) را مورد اهانت قرار داده، به شدت محکوم کرد.

ایرنا - به گزارش خبرگزاری رویترز، واتیکان با اشاره به خشم وافر مسلمانان در سراسر جهان نسبت به این اقدام شنیع و ضد مذهبی، اعلام کرد که تحولات اخیر نشان دهنده آن است که باید به مذاهب احترام گذاشت.

واتیکان خاطر نشان کرده است که خشونت های اخیر بیش از پیش به ضرورت احترام به مذاهب و خودداری از توهین به اعتقادات پیروان مذاهب، صحه می گذارد.

سخنگوی ارشد واتیکان در همین خصوص در بیانیه ای اعلام کرد: ˈتبعات جدی تحریک احساسات پیروان اسلام بار دیگر در این روزها کاملا آشکار است.ˈ

فدریکو لومباردی در همین خصوص تصریح کرد: ˈ احترام به باورها، کتاب های مقدس و شخصیت ها و نمادهای برجسته مذهبی یک پیش شرط اساسی و مهم برای همزیستی صلح آمیز مردم در کنار یکدیگر است.ˈ

اقدام شنیع یک آمریکایی صهیونیست تبار در تولید یک فیلم ضد اسلامی که ساحت مقدس پیامبر اسلام را مورد اهانت قرار داده، موجی از خشم و نفرت را در میان مسلمانان جهان علیه عوامل پشت پرده این فیلم به دنبال داشته است.

بر اساس گزارش های موجود این فیلم با بودجه ای معادل 5 میلیون دلار که از سوی یکصد یهودی جمع آوری شده، تهیه شده است.

گروهک تروریستی منافقین طی اعمال جنایتکارانه خود هیچ برگی از تقویم انقلاب اسلامی را از کشتار و خونریزی خالی نگذاشته است.

به گزارش خبرنگار حوزه سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران، 18 نفر از مردم بی گناه ایران در روز 24 شهریورماه طی سال‌های 1360 تا 1375 توسط گروهک تروریستی منافقین در ایران ترور شدند.

 اسامی شهدا به شرح زیر است:

شهید مهرداد روان مهر، تاریخ تولد: 1339/3/4، تاریخ شهادت: 1363/6/24، محل ترور: تهران، گروه ترور کننده: گروهک تروریستی منافقین

 زهرا آسترکی، تاریخ تولد: 1316/11/5، تاریخ شهادت: 1361/6/24، محل ترور: ازنا، گروه ترور کننده: گروهک تروریستی منافقین

 عیسی محمدیان، تاریخ تولد: 1320/6/3، تاریخ شهادت: 1362/6/24، محل ترور: سلماس، گروه ترور کننده: کوموله
 
حسن محمد بیگی، تاریخ تولد: 1324/12/29، تاریخ شهادت: 1360/6/24، محل ترور: تهران، گروه ترور کننده: گروهک تروریستی منافقین

 نصرالله ترابی، تاریخ تولد: 1310/11/18، تاریخ شهادت: 1361/6/24، محل ترور: تهران، گروه ترور کننده: گروهک تروریستی منافقین

امیر حمیدی بنام، تاریخ تولد: 1338/11/1، تاریخ شهادت: 1361/6/24، محل ترور: تهران، گروه ترور کننده: گروهک تروریستی منافقین

سید جعفر سادات خواه طرقی ، تاریخ تولد: 1337/1/1، تاریخ شهادت: 1360/6/24، محل ترور: مشهد، گروه ترور کننده: گروهک تروریستی منافقین

 محمد رضا رویایی، تاریخ تولد: 1339/2/11، تاریخ شهادت: 1364/6/24، محل ترور: بانه، گروه ترور کننده: گروهک تروریستی منافقین
 
عزیزآقا نورالدین، تاریخ تولد: 1346/1/1، تاریخ شهادت: 1361/6/24، محل ترور: ازنا، گروه ترور کننده: گروهک تروریستی منافقین

حمید صنیعی قمی، تاریخ تولد: 1341/7/6، تاریخ شهادت: 1360/6/24، محل ترور: تهران، گروه ترور کننده: گروهک تروریستی منافقین

محمد کریم رحمانی، تاریخ تولد: 1307/7/3، تاریخ شهادت: 1362/6/24، محل ترور: مریوان، گروه ترور کننده: اشرار

محمد رضا بهروز نژاد، تاریخ تولد: 1336/1/4، تاریخ شهادت: 1375/6/24، محل ترور: مراغه، گروه ترور کننده: کوموله

محی الدین بیانی، تاریخ تولد: 1320/6/1، تاریخ شهادت: 1365/6/24، محل ترور: سنندج ، گروه ترور کننده: کوموله

مهدی بسطامی، تاریخ تولد: 1340/7/2، تاریخ شهادت: 1364/6/24، محل ترور: بیجار، گروه ترور کننده: کوموله

عبدالرحمان تمر زاده، تاریخ تولد: 1316/9/1، تاریخ شهادت: 1362/6/24، محل ترور: سلماس، گروه ترور کنند: دموکرات

محسن منافی زاده، تاریخ تولد: 1341/1/2، تاریخ شهادت: 1360/6/24، محل ترور: تهران، گروه ترور کننده: گروهک تروریستی منافقین

سید علی سید ناصری، تاریخ تولد: 1337/1/1، تاریخ شهادت: 1360/6/24، محل ترور: تهران، گروه ترور کنند: گروهک تروریستی منافقین

حسین رضا پور، تاریخ تولد: 1320/2/6، تاریخ شهادت: 1361/6/24، محل ترور: گرگان ، گروه ترور کننده: اشرار
 
آمریکا در مقابل خشم مسلمانان عقب نشست
جمعه ۲۴ شهریور ۱۳۹۱ ساعت ۰۱:۲۱
وزیر خارجه آمریکا گفت: «برای ما و برای من به شخصه، این ویدئو، مشمئزکننده و شرم‌آور بود. به نظر می‌رسد که این فیلم هدفی عمیقا خودمحورانه برای فتنه‌افروزی و برای بدنام کردن دینی بزرگ داشته است.»
 
سرویس بین الملل افکار نیوز - هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا، روز پنجشنبه با محکوم کردن فیلم ضداسلامی‌‌ که خشم مسلمانان را برانگیخته، این فیلم را «مشمئزکننده» خواند و تاکید کرد که این ویدئو هیچ ارتباطی با دولت آمریکا ندارد.

به گزارش افکار نیوز ، هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا، روز پنجشنبه با محکوم کردن فیلم ضداسلامی‌‌ که خشم مسلمانان را برانگیخته، این فیلم را «مشمئزکننده» خواند و تاکید کرد که این ویدئو هیچ ارتباطی با دولت آمریکا ندارد.

هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا گفت: «برای ما و برای من به شخصه، این ویدئو، مشمئزکننده و شرم‌آور بود. به نظر می‌رسد که این فیلم هدفی عمیقا خودمحورانه برای فتنه‌افروزی و برای بدنام کردن دینی بزرگ داشته است.»

به گزارش افکار نیوز به نقل از خبرگزاری فرانسه، وزیر امور خارجه آمریکا تصریح کرد: «دولت ایالات متحده مطلقا هیچ ارتباطی به این ویدئو ندارد. ما مطلقا محتوا و پیام این ویدئو را رد می‌کنیم.»

اما هیلاری کلینتون، با اشاره به قتل سفیر آمریکا و سه آمریکایی دیگر در بنغازی که در حمله به کنسولگری این کشور کشته شدند، گفت: «واکنش خشونت‌آمیز به این ویدئو به هیچ عنوان توجیه‌پذیر نیست.»

اعتراض‌ها به فیلم آماتوری «معصومیت مسلمانان»، در مقابل سفارت‌ها و نمایندگی‌های آمریکا در مصر، یمن، لیبی و کشورهای دیگر همچنان ادامه دارد.

وزیر امورخارجه آمریکا از رهبران کشورهای اسلامی خواست که برای خشونت خط قرمز مشخص کنند و گفت مخصوصا خشونت علیه اماکن دیپلماتیک صحیح نیست.

هیلاری کلینتون تاکید کرد: «همه دولت‌ها برای حفاظت از اماکن دیپلماتیک و دیپلمات‌ها مسئولند. چراکه حمله به یک سفارت حمله به این ایده است که ما می‌توانیم با یکدیگر کار کنیم تا تفاهم و آینده‌ای بهتر را رقم زنیم.»
سازنده فیلم توهین آمیز علیه پیامبر کیست؟
پنجشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۳۵
رسانه های غربی درصددند در هویت سازنده فیلم توهین آمیز علیه پیامبر اسلام تردید ایجاد کنند.
 

سرویس بین الملل افکار نیوز - در حالی که خبر ساخت فیلمی توهین امیز بر ضد پیامبر اسلام توسط یک یهودی صهیونیست ، خشم مسلمانان جهان را برانگیخته است رسانه است غربی درصدد برآمدند در این موضوع تردید ایجاد کنند.

خبرگزاری ها پیشتر گزارش داده بودند که تهیه کننده این فیلم یک یهودی به نام «سام بازیل» بوده و برای تهیه این فیلم از یهودیان مبلغ ۵ میلیون دلار کمک جمع آوری کرده است.

به گزارش افکار نیوز ، ابتدا خبرگزاری اسوشیتدپرس در خبری مدعی شد فردی در گفت‌وگوی تلفنی با این خبرگزاری خود را سم بسیل ۵۶ ساله، نویسنده، تهیه‌کننده و کارگردان این فیلم توهین آمیز ، معرفی کرد؛ مدیر پروژه‌ای یهودی‌مذهب در کالیفرنیا که در اسرائیل به دنیا آمده است.

در عین حال نشریه آمریکایی "وال استریت ژورنال" مدعی شد: "سازنده‌ی فیلم" شامگاه سه‌شنبه (۱۱ سپتامبر) در گفت‌وگویی با این نشریه ، خود را شهروند آمریکایی اسرائیلی‌تباری معرفی کرده که شغل اصلی‌اش فعالیت در کار املاک و مستقلات در کالیفرنیاست و سرمایه‌ی لازم برای تولید فیلم را از طریق کمک‌های مالی یهودیان تأمین کرده است.

اما پس از ابراز انزجار مسلمانان جهان رسانه های غربی سعی می کنند هویت واقعی سازنده فیلم را مخفی کنند.
دویچه وله در گزارشی ادعا کرد: یک فعال مسیحی‌مذهب که به گفته‌ی خود در جریان تهیه فیلم همکاری داشته، اما می‌گوید که "بسیل" نام مستعار است و فرد مورد نظر نه یهودی‌مذهب است و نه اسرائیلی. به گفته‌ی استیو کلین، گروهی از شهروندان ایالات متحده که در خاورمیانه متولد شده‌اند، فیلم را تهیه کرده‌اند.

دویچه وله مدعی شد: بنا بر اعلام منابع اسرائیلی نیز شخصی با نام "بسیل" در فهرست شهروندان این کشور ثبت نشده است. استیو کلین از هویت واقعی کارگردان اظهار بی‌اطلاعی کرده است.

 

تئو فان گوخ" سازنده فیلمی توهین آمیز علیه پیامبر اسلام در سال ۲۰۰۴ به قتل رسید

به گزارش افکار نیوز ، ترس غربی ها از افشای هویت سازنده فیلم به دلیل واکنش شدید مسلمانان نسبت به این موضوع است.
گفتنی است "تئو فان گوخ " فیلمسازی هلندی نیز که اقدام به ساخت فیلمی موهن علیه پیامبر اسلام کرده بود در سال ۲۰۰۴ در روز روشن در خیابان‌های آمستردام به قتل رسید.



امروز در سراسر ایران بعد از نماز جمعه اعتراض به فیلم ضد اسلامی منتظر حضورتان هستیم سکوت هر مسلمان * خیانتش به قرآن
 

24شهریور 91

و توهین ها ادامه دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۹ ، ۲۲:۴۶
فاصله گلناری

از آن هنگام که ایرانیان  دروازه دلهای خود را به روی  آیین اسلام ناب محمدی  گشودند   ، هنرمندان این مرز و بوم  بسیار کوشیدند تا  متعالی ترین  گونه هنر خود را  درساخت  بناهایی به کار گیرند که مآمن روح و دل و جان خسته آدمی است .آنها با نهادن خشت بر روی  خشت و کاشی برروی کاشی  پله پله  راه را برای معراج دلها ی عاشق  به سوی معشوق گشودند .آبی عرش را بر رو ی کاشیها کشیدندو نقش و نگارها را به نشانه شجره های روضه رضوان و ریاحین آن که مأمن و  سرای پرهیزگاران درست کردار است ،ترسیم کردند  تا بهشتی کوچک بر رو ی زمین نقش بندد: بهشتی که  شاید نشان از دلتنگی اعقاب  آدم(ع)دارد:دلتنگی ناشی از تبعیدی از بهشت عدن که تنها با یک وسوسه رخ داد.  حال آنکه در این بهشت کوچک می توان تنها با یک دم یاد پروردگار دوباره به آن بهشت جاوید پیوست . می توان با محمل عبادت و دعا از ثری به ثریا پرکشید.و سرمست از باده وصل  ،سبک و خالی شد و باردیگر برای نبرد با مصائب زندگی  آماده ومهیا گردید.

 

مسجد پایگاه انسجام و یکپارچگی مسلمانان است و نماز جماعت و تشکیل صفوف به هم فشرده نمازگزاران به خوبی بیانگر هماهنگی و انسجامی است که حضور درمسجد فراهم می آورد. در اینجاست که افراد نمازگزار همچون قطره های آب  به یکدیگر می پیوندند تا دریایی از اتحاد را به نمایش در آورند..همه در کنار یکدیگر در برابر پروردگار یکتا روبه سوی یک قبله می کنند ولب به  حمد و ثنای آن یگانه نازنین می گشایند.و هماهنگ با یکدیگر  سرود توحید را زمزمه می کنند

 

به روایت تاریخ پیامبر گرامی اسلام (ص) پایه گذار  اولین  مسجد است .او مکانی  را پایه گذاری نمود که علاوه بر عهده دار بودن نقش روحانی و معنوی   ،کانون فعالیتهای اجتماعی مسلمانان  نیز  به شمار می رفت . و به همین دلیل مسجد در طول تاریخ اسلام از ویژگی برجسته ای برخوردار بود. در گذشته همه امور مسلمین در ابعاد مختلف، ازجمله عقاید وفعالیت های فرهنگی ، عبادی ، سیاسی و اقتصادی ، در مساجد انجام می شد .

 

پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی خود می تواند موید نقش  فرهنگی والاو غنی مساجد باشد  چراکه  در دوران ستمشاهی   مساجد جایگاه اولیه خود را باز یافته و محل تجمع مسلمین ،  تبادل اطلاعات ، انسجام گروهها ، ایجاد تشکل های اسلامی ، محل روشنگری واطلاع رسانی وهمچنین محل مبارزه با طاغوتیان در ابعاد مختلف بود .به این ترتیب می توان نتیجه این بهره گیری از محیط معنوی مساجد را پیروزی انقلاب اسلامی قلمداد نمود.چراکه  انقلاب ایران یک معجزه بود ، و بی تردید این عظمت و بزرگی ، به واسطه برخورداری و همچنین بهره گیری مناسب از محیط معنوی مساجد است .

مسجد

 

گفتنی است ، بنا به در خواست جمهوری اسلامی ایران ، 21 آگوست (31 مرداد ماه ) از سوی سازمان کنفرانس اسلامی به عنوان روز جهانی مسجد نامگذاری شده است که متعاقب آن از این تاریخ  یک هفته ، هفته تکریم ، تجلیل ، اعزاز و اکرام مساجد است .21 آگوست مصادف است با به آتش کشیدن مسجد الاقصی توسط صهیونیست ها که با کشتار مردم در مسجد گوهر شاد توسط رضاخان ، همزمان شده است .هفته تکریم و تجلیل مساجد از 30 مرداد ماه تا 5 شهریورماه در کشور ایران به طور گسترده برگزار می شود .

 

مسجد، نمادی استوار از تمدن اسلامی در طول تاریخ بوده و ارزش و اعتبار خود را میان مسلمانان حفظ کرده است. در این میان، دوران صدر اسلام، درخشان ترین دوره در طول حیات مساجد است؛ چرا که در آن زمان، مسجد نه صرفاً محل عبادت، که محل فعالیت های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، قضایی و نظامی به شمار می آمد. برای احیای هر چه بیشتر مساجد باید کوشید آنها هر چه بیشتر به مساجد صدر اسلام نزدیک شوند و توانایی های فراوان خود را به فعلیت برسانند.

مسجد، کانون مشورت در صدر اسلام

یکی از عوامل کلیدی در دست یابی به موفقیت ها و چشیدن طعم کام یابی، مشورت است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم تقریباً در همه مواردی که دستور مستقیم وحی وجود نداشت، از راه مشورت با مسلمانان تصمیم گیری می کرد و معمولاً این مشورت ها در مسجد صورت می پذیرفت. انتخاب خارج شهر مدینه برای رویارویی با مشرکان در جنگ احد یا کندن خندق در شمال مدینه در جنگ احزاب، از شمار این مشورت هاست.

مسجد و تعاون اجتماعی

امام صادق علیه السلام می فرماید: «همانا در عهد رسول خدا، نیازمندان در مسجد سکونت می گزیدند.» این حضور دو فایده داشت: نخست آنکه از آوارگی آنها جلوگیری می کرد و دوم آنکه این افراد به عنوان طبقه نیازمند جامعه، همیشه در برابر چشم حاکم و مردم بودند و لابه لای شلوغی شهر و رفت و آمدها گم نمی شدند. از این رو، شخص پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم و مسلمانان همواره در فکر تأمین زندگی آنها بودند و اولین امکاناتی که به دست می آوردند، به آنها اختصاص می دادند. افزون بر این، مسجد، پناه گاه غریبان و در راه ماندگان یا به تعبیر قرآن «ابن السبیل» بود؛ به گونه ای که در شهرهای اسلامی هرگاه فرد تازه واردی داخل شهر می شد و در آن شهر کسی را نمی شناخت، یکسره به سراغ مسجد آن شهر می رفت و در مدت اقامت خود در آنجا سکونت می گزید. بنابراین، در صدر اسلام، خدمات رسانی اجتماعی یکی از کارکردهای مسجد بود. شناسایی نیازمندان منطقه، دستگیری از آنها و گردآوری کمک برای ایشان، پرداخت وام، اقدامات تسهیل ازدواج زوج های جوان، برنامه ریزی برای عیادت و سرکشی از بیماران و اموری از این دست، مواردی است که بسیاری از مساجد نمونه کشور با پیروی از مساجد صدر اسلام، در ایفای نقش خود در تعاون اجتماعی به آن می پردازند.

مسجد، تجلی گاه وحدت

مسجد، محل گردهمایی مسلمانان و تجلی گاه پرشکوه انسجام و یک پارچگی ملت مسلمان است. مسجد، حافظ سلامت دین و جامعه است و نمایش وحدت و همدلی نمازگزاران، بقای اسلام را تضمین می کند. حضور نمازگزاران در مسجد، امید دشمنان اسلام را به ناامیدی بدل می سازد. در صدر اسلام نیز حضور مردم مسلمان هنگام نماز در مسجد، نشانه قدرت اسلام بود و توان مردمی، اجتماعی، سیاسی و نظامی مسلمانان را اثبات می کرد. مسجد، همواره نقش وحدت آفرینی را در جامعه اسلامی ایفا کرده است و اگر مسجدی چنین نقشی نداشت، مورد سرزنش پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم قرار می گرفت. مسجد ضرار، نمونه ای از این مسجد است که منافقان با هدف تفرقه انداختن میان مسلمانان ساختند و پیامبر به فرمان خداوند، مؤمنان را از حضور در این مسجد نهی فرمود.

دشمنان دین خدا، پیوسته در کمینند تا با دامن زدن به اختلاف ها و ایجاد تفرقه، یک پارچگی مسلمانان را از بین ببرند و راه نفوذ و تسلط خود را به درون آنها باز کنند. حضور پیروان مذاهب مختلف اسلامی اعم از شیعه و سنی در صفوف نماز، برهم زننده نقشه دشمن و مایه ناکامی آنها است. امام صادق علیه السلام می فرماید: «کسی که با برادران اهل سنت در صف اول، نماز جماعت بگزارد، همچون کسی است که پشت سر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در صف اول نماز گزارده باشد».

روز مسجد

مسجد؛ پایگاهی نظامی

مسجد، محل برافراشته شدن پرچم سپاه اسلام و اعزام آنان به جبهه های نبرد است. در صدر اسلام مسجد، جایگاه گفت وگو و مشورت در مورد مسائل نظامی بود. در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، هنگام جنگ احد، سربازان مسلح اسلام در مسجد ماندند. همچنین آن حضرت در آستانه جنگ احد، درباره چگونگی رویارویی با مشرکان قریش، در مسجد با یاران خود به تبادل نظر پرداخت.

مسجد می تواند نقش سازنده ای در حفظ روحیه آمادگی و همکاری مردم با جبهه های نبرد داشته باشد. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم گاه از دانش غیبی بهره می گرفت و مؤمنان حاضر در مسجد را در جریان آخرین رویدادهای جبهه قرار می داد و برای عاملان پیروزی در جبهه ها دعا می کرد.

امام خمینی رحمه الله با اشاره به کارکرد نظامی و کارکردهای دیگر مساجد می فرماید: «در صدر اسلام، [مسلمانان [هر وقت که می خواستند جنگ بروند، از مسجد تجهیز می کردند. هر وقت می خواستند یک کار مهمی بکنند، در مسجد طرح می کردند... و مسائل سیاسی شان را می گفتند و اجرا می کردند ارتش می فرستادند و همه این کارها را آنجا می کردند و ما امیدواریم که این محتوا برگردد».

مسجد و پاسداری از عدالت

در صدر اسلام، مسجد پناه گاه مظلومان و محل رسیدگی به شکایت های مردم بود. در این دوران، تقریباً تمامی مسائل حقوقی و اختلاف های میان مردم که نیازمند رسیدگی بود، در مسجد حل و فصل می شد. قضاوت های امیرمؤمنان علی علیه السلام در دَکّة القضای مسجد کوفه و آغاز حکومت عدل گستر مهدی موعود از مسجدالحرام، نشان پیوند تاریخی مسجد و عدالت است. در حال حاضر، اگرچه عموم دادرسی ها در مراکز قضایی انجام می شود، از وجود امام جماعت مسجد محله نیز می توان برای داوری و حکمیت در اختلاف های محلی و برقراری آشتی میان دو طرف دعوا بهره گرفت.

مسجد و تعلیم و تعلم

در صدر اسلام، مسجد افزون بر محل برگزاری مراسم عبادی، محل دانش آموزی نیز به شمار می آمد. برای نمونه، پیامبر در مسجد، آیه های قرآن، احکام و معارف دین و حتی مسائل تاریخی را به مردم آموزش می داد. مطالبی که در این جلسه بیان می شد، با میزان توان فکری شنوندگان هماهنگ بود و جلسه ها پس از برخی نمازها، مانند صبح و شام که شمار بیشتری از مردم در مسجد حضور داشتند، برگزار می شد. افزون بر مسجدالنبی، در دیگر مسجدهای مدینه نیز جلسه های درس برقرار بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم از برخی یاران برجسته خود برای امامت جماعت استفاده می کرد و آنان به مردم تعلیم می دادند.

مسجد، کانون امر و نهی اسلامی

مسجد از ابتدا جایگاه تحقق فریضه امر به معروف و نهی از منکر بوده است. جلوه روشن این مسئله، جایگاه موعظه در عصر پیامبر گرامی اسلام و ابلاغ بایدها و نبایدهای اسلامی به مردم است. از سوی دیگر، حضور شکوهمند مؤمنان در مسجد، صحنه دلربایی می آفریند که خود به تنهایی، انسان را به سمت خوبی ها و معروف ها می کشاند. خصلت های الهی انسان با مشاهده شور و اشتیاق نمازگزاران برای رساندن خود به مسجد، برانگیخته می شود. انسانی که به مسجد پیوست، ضمن اقامه یکی از بزرگ ترین معروف ها، از منکرها دوری می کند و می کوشد خود را به گناهان آلوده نسازد. امام رضا علیه السلام می فرماید: «به پا داشتن نماز جماعت، عامل کمک به کارهای خیر و تقوا و مایه جلوگیری از بسیاری گناهان است.» کسی که دل در گرو محبت خدا دارد و روزانه چندبار به خانه خدا پا می گذارد، به راحتی اسیر دام شیطان نمی شود. دلی که با صفای بندگی انس گرفت، تیرگی گناه را حس و از آن پرهیز می کند.

مسجد، محل پیوند دین و سیاست

مسجد، مقر حاکمیت و پایگاه فرماندهی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم در مدینه بود. پایه های اساسی حکومت اسلامی در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، در مسجد، بنیان نهاده شد و اصول و مبانی دین مبین اسلام از این پایگاه مقدس به مردم جهان عرضه گشت. از این رو، مسجد، نماد تلفیق دین و سیاست و محل ملاقات، گفت وگو و مذاکره آن حضرت با هیئت های سیاسی بود. انتصاب کارگزاران و سفیران در مسجد صورت می گرفت و اعتراض به حکومت و برکناری کارگزاران در مسجد طرح می شد. امام خمینی رحمه الله در مورد نقش سیاسی مسجد و جداناپذیری دین و سیاست می فرماید: «اسلام از زمان پیغمبر حکومت تشکیل داده است. قوای نظامی و انتظامی داشته است در سیاست ها دخالت می کرده و مسجدالنبی، مرکز سیاست اسلامی بوده و ثقل قدرت اسلامی».

مسجد، مرکز انقلاب اسلامی

مسجد، محل تبادل اخبار و اطلاعات خرد و کلان و بحث و گفت وگو درباره آنها و جهت گیری و روشن شدن افکار عمومی است. در این صورت، شرایط جامعه در جنبه های گوناگون به راحتی به گوش عموم مردم می رسد و آنها به سرعت در مورد نبایدها و انحراف های موجود در جامعه واکنش نشان می دهند. جلسه های وعظ و خطابه و سخنرانی های روشن گرایانه اهل علم و دین در مسجد، نقش مؤثری در بیداری و آگاهی مردم دارد. در نتیجه، مسجد، پایگاه خیزش انقلابیان و مبارزان دین داری است که با کژروی ها و کژرفتاری های جامعه به مقابله برمی خیزند و حرکت های انقلابی را سازمان دهی می کنند. مقام معظم رهبری، با اشاره به نقش انقلابی مسجد و احیای مساجد کشورهای اسلامی پس از انقلاب ایران می فرماید: «تا قبل از انقلاب اسلامی، کسی جرئت نمی کرد دم از اسلام بزند. در این کشورهای اسلامی که امروز مسجدها رونق پیدا می کنند و کانون تحرک می شوند، تا دیروز مسجدها متعلق به یک مشت پیرمرد از کار افتاده بود. امروز آن مسجدها جای جوانان و کانون جنبش هاست».

نقش مسجد در پیروزی انقلاب اسلامی

مؤمنان هشیار و آگاه، مبارزه با حکومت ستمگر پهلوی را از مسجد آغاز کردند و آن را مرکز فعالیت های مبارزاتی خود قرار دادند. رژیم پهلوی می کوشید مساجد را به انزوا بکشاند و جوانان را از آنجا دور نگه دارد و فعالیت های مذهبی و سیاسی مساجد را کنترل کند. به همین دلیل، به کنترل واعظان و جلسه های سخنرانی و فعالیت های فرهنگی مردم در مساجد می پرداخت. نقش مسجد در انقلاب اسلامی به قدری گسترده بود که رژیم، در برخی از مساجد را بست. البته حکومت نتوانست مانع کارآیی مسجد شود و مسجد، به پایگاه انقلاب و مرکز نشر آموزه های اسلامی و محل وحدت نیروهای انقلابی تبدیل شد. مساجد، مرکز تبادل اطلاعات و جلسه های مشاوره میان مبارزان بود و پخش اعلامیه در بیشتر مساجد ایران صورت می گرفت.

برای رسانه

زیرنویس

پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم :

حق مساجد را بدهید که آن دو رکعت نماز است پیش از اینکه در آن بنشینید.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۹ ، ۱۱:۱۴
فاصله گلناری

در سال 1418ه ق ، ( 1366 ه ش ) زائران ایرانی خانه خدا پس از برگزاری مراسم برائت از مشرکین مورد تهاجم نیروهای مسلح آل سعود قرار گرفتند . در این میان چهارصد تن از زائران خانه خدا به دست نیروهای رژیم آل سعود در راهپیمایی برائت از مشرکین در مکه معظمه به در جه رفیع شهادت نایل آمدند . دولت آل سعود با دستور آمریکا ابتدا به پاشیدن آب جوش بر سر تظاهر کنندگان و ضرب و شتم آنان به سوی تظاهر کنندگانی که تنها فریاد برائت از مشرکان سرمی دادند اسلحه گشود . در میان شهدا ی زائر خانه خدا ، زن ومرد و پیر وجوان وجود داشت.

بمناسبت سالگرد شهادت زائران خانه خدا به دستورامریکا


 

در روز نهم مردادماه 1366 شمسی برابر با ششم ذیحجّه سال 1407 قمری، هزاران زائر ایرانی و تعدادی از زائران دیگر کشورهای اسلامی در مکه معظّمه و خانه خدا، در حال انجام فریضه الهی برائت از مشرکین بودند که به دست ماموران دولت وهابی عربستان سعودی مورد تهاجم وحشیانه قرار گرفته و به شهادت رسیدند 

به گزارش شیعه نیوز به نقل از بولتن، زائران خانه خدا، مراسم برائت را همه ساله با الهام از تعالیم اسلام و قرآن برگزار می‏کنند و در آن، ضمن دعوت مسلمانان به اتحاد، بیزاری خود را از دشمنان اسلام به ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی اعلام می‏دارند. بر اثر این یورش بی‏رحمانه در خانه امن الهی، چهارصد نفر از حُجّاج ایرانی به شهادت رسیده و بیش از هزار نفر نیز زخمی شدند 

حمله به زائران خانه خدا نشان داد که سردمداران وهابی عربستان، نه تنها لیاقت خدمت به حرمین شرفین در این کشور را ندارند، بلکه برای اثبات سرسپردگی خویش حاضرند احکام مُحکم الهی را نیز زیر پا بگذارند. برگزاری مراسم برائت از مشرکین در جریان اجتماع بزرگ و پرشکوه حجّ، تاثیر آن را دوچندان می‏کند 

روز ششم ذیحجه سال 1366 (ه . ش )، حاجیان ایرانی به همراه برخی از حجاج سایر کشورها که به صف ایرانیان پیوسته بودند، راهپیمایی عظیم برائت از مشرکین را در مکه معظمه آغاز کردند حجاج بیت الله الحرام در این راهپیمایی باشکوه ضمن اظهار تنفر از آمریکا و اسرائیل، از همه کافران و مشرکان اعلام برائت نموده، مسلمانان سراسر جهان اسلام را به اتحاد ویکپارچگی، جهت مبارزه بی امان با سلطه قدرتهای شیطانی، در راس آنان شیطان بزرگ آمریکای جنایتکار، دعوت نمودند .

گویی در و دیوار شهر مکه و ملائکه آسمان، همصدا با حجاج شعار می دادند. عرب و عجم، مبهوت و مسحور این طنین الهی شده بودند 

راهپیمایان، با شعار الله اکبر، لا اله الا الله و مرگ بر آمریکا برای ادای نمازمغرب روانه حرم شدند. پس از طی مسافتی، در حالی که جلوی جمعیت عظیم راهپیمایان، زنان و گروهی جانبازان در حرکت بودند، ناگهان ستونهایی از نظامیان آل سعود هویدا شد 

آنان لحظه ای بعد، به طرف صفوف حمله کردند و با باطوم بر سرو روی زائران بی گناه کوبیدند 

این گروه ازیک سو، و گروه دیگری نیز از بالای پله ها و ساختمانها، سنگ و آجر، آهن، شیشه و بلوک سیمانی بر سر و روی مردم می ریختند. پس از آن، شلیک گازهای سمی و خفه کننده آغاز شد و به دنبال آن رگبار گلوله ها به قصد کشتن راهپیمایان برائت ازمشرکین به سوی آنان سرازیر گردید و پیکرهای پاک آسمانی که جرمشان اعلام برائت و بیزاری از آمریکا، اسرائیل و ایادی ناپاک آنها بود، درخاک و خون غلتیدند 

چادرها از سر زنان افتاد، افراد زیادی به زیر دست و پا له شدند و عده ای به وسیله گازهای خفه کننده و رگبار گلوله ها، به شهادت رسیدند 
این جنایتکاران حتی به آمبولانسهای حامل مجروحان نیز یورش می بردند و مانع از جمع آوری آنان می شدند. این جنایت در جمعه خونین مکه، به قدری فجیع بود که برای مرتکبان و بانیان آن، جز لکه های ننگ ابدی در صفحات تاریخ و فضاحت و رسوایی نزد ملتها، اثری باقی نگذاشت 

این حادثه جانسوز، که وصف و شرح آن در کلام نمی گنجد، نه تنها قلب مسلمانان جهان، که دل آزادگان دنیا را نیز به درد آورد و همه را در عزا و ماتمی بزرگ فرو برد .

 

در سالروز شهادت مظلومانه زائران خانه خدا در مکه معظمه، یاد این شهیدان والامقام را گرامی می داریم

  

   

  

در تاریخ یازدهم مرداد ماه سال 1366 برابر با ششم ذی الحجه سال   1418 ه. ق در یکی از بی‏سابقه‏ ترین فاجعه خونبار تاریخ اسلام، در حرم امن خدا، در مکه ‏معظمه و در مراسم برائت از مشرکین مزدوران سعودی به دستور امریکا جهت انتقام از نهضت جهانی اسلام با طرح از پیش آماده شده به خیل عظیم حجاج‏یورش بردند و صدها تن از حاجیان را به شهادت رساندند.

 

 

در این میان  چهارصد تن از زائران خانه خدا به دست نیروهای رژیم آل سعود در راهپیمایی برائت از مشرکین در مکه معظمه  به در جه رفیع شهادت نایل آمدند . دولت آل سعود با دستور امریکا ابتدا به پاشیدن آب جوش بر سر تظاهر کنندگان و ضرب و شتم آنان به سوی تظاهر کنندگانی که تنها فریاد برائت از مشرکان سرمی دادند اسلحه گشود . در میان شهدای زائر خانه خدا ، زن و مرد و پیر و جوان وجود داشت.

حرمت حرم امن الهی در روز جمعه در ایام مبارک حج، در ماه حرام شکسته شده بود.

آثار خشم امام خمینی (ره) از این جسارت و اندوه عمیق ایشان از این که مصالح امت اسلامی و شرایط جهان اسلام مانع از اقدام عمومی میشد، تا روزهای آخر عمر امام در کلام و پیامش آشکار بود.

 

حضرت امام خمینی (ره) پیامی در خصوص شهدای بیت الله الحرام بیان فرموده اند که به فرازهایی از آن اشار می کنیم:

 « زائران شریف ایرانی امسال پیام انقلاب و برائت خود را به جهان و به امت اسلام ابلاغ نمودند و با تقدیم شهدای بزرگ به پیشگاه مقدس حق از سازندگان و بانیان سیاست نه شرقی و نه غربی کعبه خداوند گشتند...

ملت بزرگ ایران نیز با تجلیل گسترده خود از شهدا و شرکت میلیونی خود در راهپیمایی و اعلان برائت از کفر به وظیفه انقلابی و الهی خود عمل نموده اند که در اینجا لازم است از حضور گسترده آنان و همه اقشار و خواهران و برادران تشکر کنم....

اکنون نوبت زائران دیگر کشورها و خصوصا علما و روشنفکران و گویندگان است که پیام مظلومیت ما را به جهان ابلاغ کنند. انشاء الله زائران محترم ایرانی  با گامهای محکم و دلی آرام و قلبی سرشار از رضا و لبی خندان، شادی پیروزی خون بر شمشیر و شهادت در کنار خانه خدا را جشن بگیرند و افرادی که به مدینه منوره مشرف می شوند سلام شهیدان به خون خفته کعبه و مجروحین خانه امن را به رسول خدا و ائمه هدی علیهم السلام ابلاغ کنند و این توفیق بزرگ را به محضرشان تبریک بگویند و به راه خود با صلابت و اطمینان ادامه بدهند……

از اینکه خداوند هدیه ها و قربانیان هاجر وار و اسماعیل گونه این ملت بزرگ را در کنار خانه خود پذیرفته است سپاسگزار و شاکر باشند که انشاء الله خداوند شهدای بزرگ ما را با شهدای صدر اسلام محشور و به بازماندگان آنان صبر و اجر و به مصدومین و مجروحان شفا عنایت فرماید و شر متجاوزان را به خودشان بازگرداند و آنان را به عقوبت خود کیفر دهد.

از خداوند مسئلت می کنم که در این زمان که همه کفر و همه شرک دست به دست هم داده اند و تصمیم و عزم خود را برای شکست امت اسلام جزم کرده اند و همه ضربه ها  را علیه ما به کار  گرفته اند ما را در حصار محکم خود و در لوای مرحمت و لطف خود حفاظت فرماید. »

از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در این مورد :

« ادب حج، برادرى و ایجاد محبت و وحدت است. فرصت ایجاد وحدت بین ملتهاى اسلامى و شعوب اسلامى، فقط در حج فراهم مى شود. این همه انسان از اقصى نقاط عالم، همه به عشق کعبه، به عشق مرقد پیغمبر، به عشق ذکر الهى، به عشق طواف و سعى، خود را به آن جا رسانده اند؛ این فرصتِ برادرى، مغتنم است.

امروز یکى از اهداف اساسى استکبار جهانی در دنیاى اسلام ایجاد اختلاف است؛ بهترین وسیله هم ایجاد اختلاف بین شیعه و سنى است.

تلاش دانشمندان اسلامی همواره این بوده است که جامعه به سوی اجرای درست و کامل عبادات اسلامی رهنمون شود. از جمله این عبادات اعلام برائت از مشرکان در موسم حج است این موضع گیری معنوی جهان اسلام در برابر نظام سلطه و شیاطین شرق و غرب، اساسی ترین اصل سیاست خارجی امت اسلامی را در برابر کفار و مشرکان و منافقان تشکیل می دهد که نمایندگان واقعی امت اسلامی یعنی همان حجاج و زائران خانه خدا در سراسر جهان اسلام آن را به گوش سران مستکبر خصوصاً امریکا می رسانند، گرچه مسلمین همواره با کارشکنی دشمنان خصوصاً حکومت های به ظاهر اسلامی اما در باطن ستیزه جو با اسلام روبرو بوده اند و حج بیش از سایر عبادات در معرض توطئه ها ودسیسه های عوامل سلطه جو قرار گرفته است.»

 

11مرداد91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۹ ، ۱۹:۳۷
فاصله گلناری

نسب: ایشان از نوادگان جابر بن عبدالله انصاری صحابی مشهور پیامبر(ص) هستند.

پدر: رمضان‌علی که به چوپانی و پینه‌دوزی مشغول بوده است.

علت ‌تسمیه: به جهت نذر، پدر نام او را نوکر امام حسین(ع) نهاد

محل ولادت: شوند درگزین در همدان

محل دفن: کربلا، صحن‌ مطهر امام‌حسین(ع)، حجره چهارم

هجرت‌های ‌علمی: از زادگاهش‌ به ‌تهران، از تهران به سبزوار (ملاهادی‌سبزواری)، از سبزوار به نجف (شیخ مرتضی انصاری در فقه و سید علی شوشتری در اخلاق) ویژگی‌ها: پایه‌گذار مکتب ‌اخلاقی، تربیت ‌شاگردانی ‌فقیه ‌و متخلق مبارزه با صوفی‌گری، تأکید بر خودشناسی و توجه‌ به مسائل سیاسی و اجتماعی 
شاگردان: سید عبدالحسین ‌لاری (فقیه ‌و رهبر مبارزه ‌علیه انگلیس ‌در منطقه جنوب ایران)، سیدجمال‌الدین اسدآبادی، سید محمد سعید حبوبی (فقیه و رهبر انقلاب عراق علیه انگلیس)، سید محمد باقر بهاری (در مبارزه با امپراتوری روسیه فتوای تحریم اجناس روسی را صادر کرد) 

نسب آخوند همدانی به جابر بن عبدالله انصاری صحابی مشهور پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ می رسد. در کتاب «بزرگان و سخن سرایان همدان» آمده است: در زادگاه وی، شوَند درگزین جمع زیادی از نوادگان جابر زندگی می کنند. نزد آنان جامه ای از حضرت علی ـ علیه السلام ـ است. هرگاه مرض طاعون در آن منطقه و روستاهای اطراف پیدا می شده آن جامه را در آبی شستشو می دادند و به عنوان تبرک از آن آب می نوشیدند... کسانی که از آن آمی نوشیدند، به طاعون مبتلا نمی شدند. آن گاه که شاه عباس صفوی از این موضوع مطلع گردید، مقداری از این لباس را جهت تبرک از آنان گرفت. این جامه ای است که علی ـ علیه السلام ـ آن را به جابر، جدّ اعلای آخوند همدانی هدیه کرده است.

 

سال 1239 ق ، روستای شوند واقع در سی کیلومتری شهرستان رزن از توابع استان همدان، شاهد برآورده شدن حاجت رمضانعلی ، کفش دوز روشن ضمیر و چوپان پرهیزگار پیشین ده بود. او که سال ها در حسرت داشتن فرزند بود ، با سفر به عتبات و عالیات و زیارت بارگاه ملکوتی سید الشهدا علیه السلام دست نیاز به سوی آن امام دراز کرده و از خدای خواسته بود که به برکت امام حسین علیه السلام ، فرزندی به وی عطا فرماید تا نامش را حسینقلی بنهد و راهی حوزه علمیه نماید .

 وقتی که طفل ، پا به عرصه خاکدان نهاد ، حسینقلی خوانده شد و برادر کوچکترش کریم قلی نام گرفت ، خاندان رمضانعلی شوندی از اعقاب جابر بن عبدلله انصاری ، صحابی رسول خدا صلی الله علیه و اله بودند ، که قرنها در این روستا می زیستند و پیراهنی که حضرت علی علیه السلام به جابر عطا کرده بود ، از او به یادگار داشتند . . .  

 آخوند ملاحسینقلی همدانی سیصد تن از اولیاء الله را تربیت کرد ، آخوند آنها را سه دسته کرده بود ، یک دسته روزها به محضرش می آمدند ، یک دسته شبها بعد از نماز مغرب و عشاء و یک دسته هم سحرها

در سال 1239 هـ . ق در روستای «شوند درگزین» از توابع همدان، نوزادی به این عالم خاکی قدم نهاد که در اثر شو و نما در خانواده‌ای که مهد اخلاق و تقوا بود، به رفیع‌ترین قله‌های عرفان و تهذیب نفس صعود کرد. او آن چنان با عشق و شور به سیر و سلوک معنوی پرداخت که عارفان حقیقت جو و سالکان طریق توحید از توشه‌های سلوک وی پیمانه‌ها پر کردند. تا آن که نام این الگوی زهد و عبادت و تقوا، و طلایه‌دار عرفان اسلامی، زینت بخش محفل ره‌پویان حقیقت طلب د صدسال اخیر گردید.

او مقدمات را در طهران فرا گرفت و بالاخره در دروس عالی حوزه درس عالم اکبر شیخ عبدالحسین طهرانی مشهور به شیخ العراقین شرکت نموده است . سپس به سبزوار سفر کرده و مدتها در آنجا اقامت گزیده و از درس فیلسوف معروف حاج مولی هادی سبزواری بهره یافته و پس از آن مهاجرت به نجف اشرف نموده و سالهای طولانی از درس شیخ مرتضی انصاری استفاده کرده است .در اخلاق و عرفان از آقا سید علی شوشتری استفاده نموده و شاگرد او بوده است .  بعد از وفات استادش در منزل نشست و طلاب فهیم بدو روی آوردند .

منزل او محل اجتماع زبدگان علم و عمل شد و شاگردان عجیبی در علم الهی و عرفان تربیت نمود .

بزرگان و سخن سرایان همدان» آمده است: در زادگاه وی، شوَند درگزین جمع زیادى از نوادگان جابر زندگى می‌کنند. نزد آنان جامه‌اى از حضرت على ـ علیه السلام ـ است. هرگاه مرض طاعون در آن منطقه و روستاهاى اطراف پیدا می‌شده آن جامه را در آبى شستشو می‌دادند و به عنوان تبرک از آن آب می‌نوشیدند... کسانى که از آن آمی‌نوشیدند، به طاعون مبتلا نمی‌شدند. آن گاه که شاه عباس صفوى از این موضوع مطلع گردید، مقدارى از این لباس را جهت تبرک از آنان گرفت. این جامه‌اى است که على ـ علیه السلام ـ آن را به جابر، جدّ اعلاى آخوند همدانی هدیه کرده است.

از خانواده ایشان اطلاعات فراوانی در دسترس نیست اما این را میدانیم که خاندان مرحوم رمضانعلی شوندی که پدر ایشان می باشد از اعقاب جابربن عبدالله انصاری صحابی معروف رسول خدا بوده اند که قرن ها در این روستا زندگی می کرده اند و پیراهنی را که حضرت علی علیه السلام به جابر بن عبدالله انصاری عطا کرده بود از او به یادگار داشتند.

شوق تحصیل  

مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی، در دامن پر مهر و محبت پدر و مادری مهربان، مراحل رشد و ترقی را پیمود و با توجه به علاقه پدر، برای فراگیری علوم آل محمد صلی الله علیه و آله عازم حوزه علمیه تهران شد. ایشان بعد از فراگیری مقدمات علوم، در دروس سطح شرکت کرد و از محضر عالم والا مقام و فقیه مشهور، مرحوم شیخ عبدالحسین تهرانی معروف به شیخ العراقین استفاده های فراوان برد. با توجه به رغبت ایشان به علم و حکمت و آوازه حکیم و فیلسوف معروف، ملاهادی سبزواری، به شهر سبزوار رفت و از فیوضات آن حکیم الهی بهره مند گردید. پس از آنکه پیمانه معرفت او از حکمت حکیمِ فرزانه سبزواری لبریز شد، با کوله باری از معرفت و حکمت، به زادگاه خود، روستای شَوَند برگشته، چندی را به قصد ارشاد و هدایت، در بین اقوام رحل اقامت افکند.

در وادی سیر و سلوک

آخوند ملا حسینقلی همدانی علاوه بر تحصیل فقه و اصول و علوم رایج حوزه، به تهذیب نفس و کسب کمالات معنوی پرداخت و در درس آقا سید علی شوشتری که بزرگترین مربی اخلاق و عرفان آن عصر بود، شرکت کرد.

ملاحسینقلی همدانی از همان جلسة اول، مورد عنایت ویژة استاد قرار گرفت و در زمرة شاگردان خصوصی آن بزرگوار محسوب شد. او طریقة آشنایی خویش را با آقا سید علی شوشتری چنین بیان کرده است:

«مدتی بود که درنجف اشرف به درس شیخ انصاری حاضر می‌شدیم، تا این که روزی متوجه شدم که شیخ همواره روزهای چهارشنبه به منزل آقا سید علی شوشتری می‌رود، من نیز روزی بدانجا رفتم و شیخ را دیدم که چون شاگردان نشسته و سید هم بر مسند استادی جای گرفته بود. با خود گفتم که من نیز باید همیشه به این درس حاضر شوم. چون برخاستم. سید رو به من کرد و گفت: اگر خواستی تو نیز بیا و از آن روز به بعد. پیوسته به حضورش شرفیات شده و بهره‌ها بردم.»

در عظمت مکتب سید علی شوشتری، همین کافی است که شیخ انصاری با این که در علوم نقلی، استاد کل و نمونة عصر خویش بود و سید شوشتری یکی از شاگردان او در فقه و اصول بود، با این همه شیخ انصاری در درس اخلاق او شرکت می‌کرد.

آخوند همدانی در مکتب عرفان سید شوشتری، به مراتب عالی سیر و سلوک معنوی نائل شد. استاد به او علاقة ویژه‌ای داشت. علاقة استاد به او چنان بود که وقتی آخوند در مدرسة سلیمیه به مرض صعب العلاجی دچار می‌شود، صد تومان به پزشک حاذقی می‌دهد که او را درمان کند. در آن زمان ثروت کم‌تر کسی در نجف به صد تومان می‌رسید.

آخوند همدانی با راهنمایی این استاد عارف، توانست بعد از رحلت شیخ انصاری، مشغول تربیت جانهای مشتاق و دلهای آماده شود.

 هجرت به نجف

  مرحوم ملا حسینقلی همدانی، در طول اقامت در زادگاه خود، از هیچ کوششی در راه تبلیغ معارف الهی و ارشاد و هدایت مردم فروگذار نکرده و تشنگان معارف حقه را از زلال چشمه ایمان سیراب نمود. علاقه فراوانش به فراگیری دانش، باعث شد ایشان ترک وطن کرده، و برای تکمیل مدارج علمی و اخلاقی، عازم عتبات عالیات شود. ایشان در بدو ورود به شهر مقدس نجف، در حوزه درسی مرحوم شیخ مرتضی انصاری که مرجعیت کل شیعیان جهان را به عهده داشت حاضر شده، زانوی شاگردی در محضر آن یگانه زمان زد و سال های متمادی، از محضر ایشان استفاده کرد که حاصل آن سال ها، تقریرات درس فقه و اصول شیخ انصاری می باشد.

 در جستجوی گمشده

 آخوند ملا حسینقلی همدانی، در کنار تعلیم و پرورش ذهن و بارور کردن درخت علم و دانش، از پرورش روح غفلت نکرده و در صدد یافتن استادی بود که او را در این راه راهنمایی کند. ایشان در این باره می فرمود: «من متوجه شدم که شیخ انصاری که در علوم نقلی استاد کل و نمونه زمان بود، هفته ای یک ساعت به منزل جمال السالکین، مرحوم سیدعلی شوشتری می رود. این مسئله توجه مرا جلب کرد و با خود گفتم که این موضوع بی حساب نیست.

به بهانه استخاره وارد محضر سید شوشتری شدم و دیدم که آقا سیدعلی شوشتری، در حال موعظه است و شیخ انصاری هم به مواعظ او گوش می دهد. سخنان سید مرا مجذوب خود کرد و از ایشان درخواست کردم که مرا هم در جمع خود راه داده و جان تشنه ام را سیراب کند.

سید شوشتری، در خواست مرا قبول کرد». این دیدار مبارک، سرآغاز ورود ملا حسینقلی به جرگه عاشقان و سالکان الی اللّه محسوب می شود.

  عنایت استاد به آخوند

  روح لطیف و سیمای ملکوتی ملا حسینقلی همدانی، موجب شد که استاد اخلاقش، سیدعلی شوشتری عنایت ویژه ای به شاگرد بکند و هر روز این محبت و عنایت بیشتر گردد.

  مرحوم آقا بزرگ تهرانی می فرماید: پزشک حاذقی برای زیارت وارد نجف شد و چون از مریدان سیدعلی بود، به نزد او رفت. در همان ایام، آخوند همدانی به بیماری سختی دچار شده بود. وقتی چشم سید به پزشک افتاد، به او گفت: اول به مدرسه سلیمیه برو و فرزندم را معاینه کن. پزشک نزد او رفت و پس از معاینه و عیادت آخوند، به منزل بازگشته و گفت: این شیخ فقیر است و درمان او پول فراوانی می طلبد. آقا سیدعلی فرمود: «او را معالجه کن، اگر چه مداوای او صد تومان هزینه داشته باشد و یک ساعت بیشتر زنده بماند؛ زیرا یک ساعت از عمر او، گران تر و پرارج تر از این مقدار است»

عروج به ملکوت

مرحوم آیت اللّه العظمی آخوند ملا حسینقلی همدانی، پس از عمری مجاهدات نفسانی و تربیت تشنگان معارف، سرانجام در روز 28 شعبان سال 1311 قمری در 72 سالگی در کربلای معلی، در حالی که زائر قبر سیدالشهداء بود، ندای حق را لبیک گفته و روح ملکوتی اش به سوی آسمان پرواز نمود. بدن مطهر ایشان پس از تشییع، در چهارمین حجره صحن شریف از درب زینبی دفن شد.

بدون تردید، یکی از رمزهای موفقیت‌های این فقیه عارف، سرعت تأثیر او در نفوس مستعد است. تأثیر کلام او چنان بود که با یک سخن، مخاطب خویش را تحت تأثیر قرار می‌داد. علت این نفوذ کلام را می‌توان در روح بلند او جستجو کرد. او در پیمودن راه حقیقت و سلوک در طریق الهی، دارای عزمی راسخ و همتی والا بود. به همین جهت، کلام و نگاهش هر شنونده و بیننده‌ای را متأثر می‌ساخت. در این زمینه حکایت‌های متعددی نقل شده است که به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:

آیت الله نجابت شیرازی در شرح گلشن راز می‌نویسد:

«حاج شیخ عباس قمی ـ که رضوان خدا بر او باد ـ در مقدس بودن، نمرة یک بود و همه در تقدس او متفق الکلمه بودند. آقا شیخ مجتبی لنکرانی یک زمانی برای بنده نقل کرد که شیخ علی قمی با پدر من همدرس بود. آن دو از خوش‌پوشهای حوزة نجف محسوب می‌شدند. یعنی بهترین لباسها را اینها می‌پوشیدند. چون درسشان هم خیلی خوب بود، در حوزة نجف مشارالیه بودند که درس را خوب می‌فهمند. به هیچ کس هم اعتنایی نمی‌کردند. یک روز آخوند ملا حسینقلی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ در صحن نشسته بود. در این اثنا، آقا شیخ علی قمی از در قبله وارد حرم می‌شود. چشم مبارک آخوند ملا حسینقلی به او می‌افتد، شیخ علی به سر می‌دود تا می‌آید پهلوی آقا. آخوند ملاحسینقلی یک دقیقه در گوش او صحبت می‌کند. چه گفت؟ خدا می‌داند: دیگران هم نفهمیدند. شیخ علی قمی عقب عقب بر می‌گردد می‌رود. با فاصلة اندکی، تمام لباسهایش را عوض می‌کند، توی درس هم قفل می‌زند به دهنش، یعنی این لذت سخن گفتن در درس از سرش پریده بود، لذت لباسهای پاک و پاکیزه و گران قیمت از سرش پریده بود، تا آخر عمرش که او را می‌دیدیم، تمام لباسهایش کرباس بود.

آخوند ملا حسینقلی همدانی در یکی از سفرهای خود، با جمعی از شاگردان به عتبات عالیات می‌رفت. در بین راه، به قهوه خانه‌ای رسیدند که جمعی از اهل هوی و هوس در آن جا می‌‌خواندند و پایکوبی می‌کردند. آخوند به شاگردانش فرمود:  یکی برود و آنان را نهی از منکر کند. بعضی از شاگردان گفتند: اینها به نهی از منکر توجه نخواهند کرد. فرمود: من خودم می‌روم. وقتی که نزدیک شد، به رئیسشان گفت: اجازه می‌فرمایید من هم بخوانم، شما بنوازید؟ رئیس گفت: مگر شما بلدی بخوانی؟ فرمود: بلی. گفت: بخوان. آخوند شروع به خواندن اشعار ناقوسیة حضرت امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ کرد:

لا اله الا الله حقاً حقاً صدقاً صدقا

ان الدنیا قد غرّتنا و اشتغلتنا و استهوتنا

یابن الدنیا مهلاً مهلاً یابن الدنیا دقّاً دقّاً

یابن الدنیا جمعاً جمعاً تفنی الدّنیا قرناً قرناً

ما من یوم یمضی عنّا الّا اوهی رکناً منّاـ قدس سره ـ ضیّعنا داراً تبقی و استوطنّا داراً تفنی لسنا ندری ما فرّطنا فیها الّا لو قد متنا

معبودی به حق و شایستة پرستش جز خدا نیست. این را به حق و راستی می‌گویم: به راستی که دنیا ما را فریفت و ما را به خود سرگرم نمود و ما را سرگشته و مدهوش گردانید.

ای فرزند دنیا! آرام باش! آرام! ای فرزند دنیا (در کار خود) دقیق شو! دقیق!

ای فرزند دنیا (کردار نیک) گرد آوری کن! گرد آوردنی! دنیا سپری می‌شود، قرن به قرن هیچ روزی از عمر ما نمی‌گذرد، جز این که پایه و رکنی از ما را سست می‌گرداند.

ما سرای باقی را ضایع نمودیم و سرای فانی را وطن و جایگاه خویش ساختیم.

ما آنچه را که در آن کوتاهی نموده‌ایم، نمی‌دانیم؛ مگر روزی که مرگ به سراغ ما بیاید.»

آن جمع سرمست از لذت‌های زودگذر دنیوی، وقتی این اشعار را از زبان کیمیا اثر آن عارف هدایتگر شنیدند.

به گریه در آمده و به دست ایشان توبه کردند. یکی از شاگردان می‌گوید: وقتی که ما از آن جا دور می‌شدیم،

هنوز صدای گریه آنها به گوش می‌رسید.

عبد فرّار از اراذل و اوباس نجف اشرف بود که مردم او را در ظاهر، احترام می‌کردند تا از آزار و اذیت او در امان بمانند. این فرد شرور اگر میل به چیزی پیدا می‌کرد یا دوستدار مالی می‌شد، کسی نمی‌توانست او را از دست‌یابی به خواسته‌اش باز دارد.

مردم نجف از دست او در آزار بودند. در یکی از شبها که آخوند ملاحسینقلی همدانی از زیارت حضرت امیر ـ علیه السلام ـ باز می‌گشت، عبد فرّار در مسیر راه او ایستاده بود. عارف همدانی بدون هیچ توجهی از کنار او گذشت. این بی‌توجهی آخوند بر عبد فرّار سخت گران آمد. از جای خود حرکت کرد تا این شیخ پیر را تنبیه کند. دوید و راه را بر او سد کرد و با لحنی بی‌ادبانه گفت: هی! آشیخ! چرا به من سلام نکردی؟! عارف همدانی ایستاد و گفت: مگر تو کیستی که من باید حتماً به تو سلام می‌کردم؟ گفت: من عبد فرّارم. آخوند ملاحسینقلی به او گفت: عبد فرّار! افررتَ من اللهِ ام من رسولهِ؟ تو از خدا فرار کرده‌ای یا از رسول خدا؟ و سپس راهش را گرفت و رفت.

فردا صبح، آخوند ملا حسینقلی همدانی درس را تمام کرده، رو به شاگردان نمود و گفت: ‌امروز یکی از بندگان خدا فوت کرده هر کس مایل باشد به تشییع جنازة او برویم. عده‌ای از شاگردان آخوند به همراه ایشان برای تشییع حرکت کردند. ولی با کمال تعجب دیدند آخوند به خانه عبد فرار رفت. آری او از دنیا رفته بود. عجبا! این همان یاغی معروف است که آخوند از او به عنوان بندة خدا یاد کرد و در تشییع جنازه او حاضر شد؟! به هر حال تشییع جنازة تمام شد. یکی از شاگردان آخوند به نزد همسر عبد فرارا رفته و از او سؤال کرد: چطور شد که او فوت کرد؟ همسرش گفت: نمی‌دانم چه می‌شد؟ او هر شب دیروقت با حال غیرعادی و از خود بی‌خود منزل می‌آمد، ولی دیشب حدود یک ساعت بعد از اذان مغرب و عشا به منزل آمد و در فکر فرو رفته بود و تا صبح نخوابید و در حیاط قدم می‌زند و با خود تکرار می‌کرد: عبد فرار تو از خدا فرار کرده‌ای یا از رسول خدا؟! و سحر نیز جان سپرد. عده‌ای از شاگردان آخوند فهمیدند این جمله را آخوند ملاحسینقلی همدانی به او گفته است. چون از او سؤال کردند، ایشان فرمودند: «من می‌خواستم او را آدم کنم و این کار را نیز کردم، ولی نتوانستم او را در این دنیا نگه دارم.»

کرامت نفس و بزرگواری ایشان از جمله خصلت‌هایی است که در شاگردان و یاران او نفوذ کرده بود. در این مورد، علامه طهرانی از نوة آخوند نقل می‌کند: «در یکی از سفرهای زیارتی که آخوند با اصحابشان پیاده به کربلا مشرف می‌شدند، در راه، راهزنان بیابانی اموال ایشان را غارت کرده و هر چه دارند، می‌ربایند. سپس که عارف همدانی را می‌شناسند، به حضورشان آمده و هر چه ربوده بودند، تقدیم کرده و معذرت می‌خواهند. آخوند ملا حسینقلی فقط کتابهای وقفی را که ربوده بودند، پس می‌گیرد و بقیة کتب و اموال را نمی‌گیرد و می‌فرماید: «به مجرّد سرقت، من ایشان را حلال کردم؛ چو راضی نشدم به واسطة من خداوند کسی را در آتش دوزخ بسوزاند و نمی‌خواهم به خاطر من لقمة حرام از گلوی کسی پائین برود و موعظه در او بی‌اثر باشد.»

آیت الله حسن زاده آملی می‌فرماید:

«حضرت آیت الله ملا حسینقلی همدانی بعد از ۲۲ سال مجاهده با نفس و صبر و بردباری، نتیجه گرفت و آنها که دیر نتیجه می‌گیرند، پخته‌تر می‌شوند. باید صابر بود و یکی از کمالات آخوند، صابر بودن اوست.»angel

آیت الله آقا سید علی عرب که حدود ۱۱ سال ملازم محضر آخوند ملا حسینقلی همدانی بود، در مورد حالات و کمالات استاد خویش می‌گوید:

«روزی به قصد زیارت ابی عبدالله الحسین ـ علیه السلام ـ ، همراه آن بزرگوار وارد حرم مقدس شدیم. آخوند ملا حسینقلی همدانی مشغول نماز زیارت شد. به علت ازدحام جمعیت، بدن آخوند هنگام نماز مقداری تکان می‌خورد. آن جا آقا شیخی از اهل مازندران بود که آخوند را نمی‌شناخت،‌گفت:‌ این آقا چرا موقع نماز طمأنینة لازم را ندارد؟ من در پاسخ گفتم: ایشان پیرمرد است، نماز هم که نماز مستحب است. او قانع نشد و تصمیم داشت مطلب خود را به خود آقای آخوند متذکر شود. رفت خدمت آقا و عرض کرد: آقا! هنگام نماز، بدنتان طمأنینه لازم را نداشت! آخوند متوجه شد که او با زحمت حرف خود را بیان می‌کند، به او فرمود: «چرا تذکر خود را با مشکل بیان می‌کنی؟ شما باید به من بگویید: آخوند تو چند وقت است نجف هستی، هنوز متوجه نشده‌آی که در نماز باید طمأنینه را رعایت نمود. تذکر تو بجاست و نباید چیزی مانع آن شود.»
ایشان در خاطرة دیگری، در مورد تواضع آن عارف فرزانه می‌گوید:

«وقتی در خدمت آقای اخوند وارد مسجد سهله شدیم، افرادی زیادی از اصحاب آن بزرگوار تشریف داشتند. در زاویه‌ مسجد وقتی متوجه شدند آیت اله حاج آقا رضا همدانی مشغول نماز مغرب هستند، آقای آخوند متواضعانه به همراهان فرمود: به ایشان اقتدا کنیم و نماز را با ایشان بخوانیم.»

بعضی از اولیای الهی در این عالم، باطن انسانها و صفات حیوانی آنان را می‌بینند و می‌شناسند، ولی از آن جا که مظهر صفت ستّار العیوب الهی‌اند، سرپوشی می‌کنند و رازهای مردم را فاش نمی‌کنند. عارف فرزانة همدانی از این چنین عظمت روحی برخوردار بود.

 شیخ محمد رازی در این رابطه، از زبان یکی از شاگردان آخوند نقل می‌کند:

«آخوند ملا حسینقلی همدانی که مربی اخلاق و عالم ربانی و سالک حقیقی و دارای کرامات و صاحب مکاشفات و منامات بود، هر وقت به حرم مطهر امیرمؤمنان، علی ـ علیه السلام ـ مشرف می‌شد، با آداب خاص و خضوع و خشوع مخصوص می‌رفت و هنگام خروج، عبا را به سر انداخته و سر به زیرافکنده و با عجله به منزل خود می‌رفت. ما از نحوة تشرف آن چنانی و از برگشتن این چنینِ وی در تعجب بودیم، تا روزی در صحن مطهر مراقب ایشان بودم. وقتی به آن کیفیت بیرون آمد و به شتاب رفت، سر راه را بر او گرفته و به صاحب قبر مطهر علوی ـ علی مشرفها السلام ـ سوگند دادم که علت آن گونه تشرف و این گونه مراجعت چیست؟ گفت: امّا آن گونه تشرف وظیفة هر کسی است که عارف به مقام ولیّ الله اعظم، امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ باشد که با کمال خضوع و خشوع مشرف گردد و امّا علت این گونه مراجعت برای این است که اثر تشرف با معرفت به حضور و پیشگاه حضرت علی ـ علیه السلام ـ عوض شدن و رنگ ولایت گرفتن و باز شدن چشم و گوش ملکوتی است و چون حقایق و باطن اشیاء و اشخاص برایم منکشف می‌گردد، نمی‌خواهم چشم من به یکی از دوستانم بیفتد که مبادا آنها را به غیر صورت انسان ببینم و رازهای پنهانی و عیوب نهانی آنان پیش من فاش شود. و در نتیجه نفس من از آنان مکدر شده و نسبت به او در من تنفر ایجاد گردد، دل می‌خواهد سرّ آنها حتی در پیش نفس من پوشیده بماند.

آن عارف وارسته در حل مشکلات و معضلات علمی از خداوند متعال مدد می‌جست و شاگردانش را به این شیوه توصیه می‌کرد. میرزا جواد آقا ملکی در این مورد می‌فرماید:

«استادمان ـ ملا حسینقلی همدانی ـ به ما توصیه می‌فرمود که وقتی در مسائل علمی متحیر شدید و برایتان مشکلی پیش آمد، به خداوند ملتجی شده و به پیشگاه حضرتش تضرع نمایید و این برای ما به تجربه ثابت شده است.»

 ایشان در توضیح این مطلب می‌گوید:

«سرّ این که تهجد و دعا، از اسباب تحصیل علم است، بدین علت می‌باشد؛ همان طور که در روایات بسیاری تصریح شده علم به کثرت تعلم نیست، بلکه نوری است که خداوند تعالی در قلب هر آن کس که بخواهد می‌افکند و تهجد نیز قلب را نورانی می‌گرداند و نور را در قلب مؤمن ثابت می‌نماید.»

حکیم همدانی در جلوگیری از انحرافات نقشی به سزا داشت. او با کسانی که به عنوان عرفان و سیر و سلوک، ‌صوفیگری می‌کردند و از جاده مستقیم شریعت منحرف می‌شدند، شدیداً مقابله می‌کرد؛ زیرا معتقد بود که کوچک‌ترین لغزش و انحراف از صراط مستقیم شرع، دوری از حضرت حق را به دنبال خواهد داشت. او در این زمینه می‌فرمود:

«بجز التزام به شرع شریف در تمام حرکات، سکنات، تکلمات، لحظات و غیرها راهی به قرب حضرت ملک الموت جلّ جلاله نیست و به خرافات ذوقیه (اگر چه ذوق در غیر این مقام خوبست) آن طور که عادت جهّال صوفیه (خذَلهم الله جلّ جلاله) می‌باشد، راه رفتن چیزی جز دوری از حضرتش را در برندارد؛ حتی شخصی هر گاه ملتزم به نزدن شارب و نخوردن گوشت بوده باشد، اگر ایمان به عصمت ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ آورده اشد، باید بفهمد که از حضرت احدیت دور خواهد شد.»

آخوند ملا حسینقلی همدانی پس از عمری تلاش در راه کمال و تربیت انسانهای صالح، در تاریخ ۲۸ شعبان ۱۳۱۱ هـ . ق در کربلا ندای پروردگارش را لبیک گفت و روح بلندش به بهشت برین پرواز کرد و در جوار رحمت حق آرمید. پیکر شریف آن مرحوم در صحن مطهر امام حسین ـ علیه السلام ـ در حجرة چهارم صحن به خاک سپرده شد.

 

حکایاتی از ملا حسینقلی همدانی (1)

مقدمه
در دویست سال گذشته در عرفان شیعی کمتر شخصیتی به عظمت و استواری عارف بزرگوار و فرزانه ، آیت الله العظمی آخوند ملاحسینقلی همدانی رسیده است و عرصه معارف اسلامی چنین شخصیتی را میان استادان سیر و سلوک الی الله کمتر به خود دیده است.
شخصیت بزرگواری که عارفان پس از او تا کنون تحت تأثیر عمیق اندیشه های بلند و آسمانی آن جناب بوده و هستند و همه کسانی که پس از او آمده اند در عرفان اسلامی خود را وامدار او دانسته اند. مطالب ذیل عمدتا از کتاب فرزانه قبیله عشق تالیف جناب محمد جواد نورمحمدی نقل شده است .


تولد
آیت الله جناب آخوند ملاحسینقلی همدانی در جزینی به سال 1239 ق در روستای « شوند» از توابع همدان دیده به جهان گشود.
پدرش رمضانعلی نام داشت و پیشه چوپانی برگزیده بود. وی علاقه فراوانی داشت که فرزندانش به تحصیل علم بپردازند و در زمره عالمان درآیند. به همین جهت حسینقلی را برای تحصیل به تهران فرستاد.

خانواده ، پدر و مادر
از خانواده ایشان اطلاعات فراوانی در دسترس نیست اما این را میدانیم که خاندان مرحوم رمضانعلی شوندی که پدر ایشان می باشد از اعقاب جابربن عبدالله انصاری صحابی معروف رسول خدا بوده اند که قرن ها در این روستا زندگی می کرده اند و پیراهنی را که حضرت علی علیه السلام به جابر بن عبدالله انصاری عطا کرده بود از او به یادگار داشتند.

استادان
ایشان در تهران در مدرسه مروی از حوزه درس فقیه مشهور شیخ عبدالحسین تهرانی معروف به شیخ العراقین استفاده نمود و سپس رهسپار سبزوار شد و از محضر حکیم حاج ملا هادی سبزواری جرعه های جانبخشی نوش کرد و از فیض دروس حکمت و اخلاق وی بهره مند شد.
پس از استفاده از محضر حاج ملا هادی سبزواری بار خود را به سوی نجف اشرف بست و در پیشگاه امام همام مولی الموحدین مشغول به تحصیل شد و به درس خاتم فقیهان شیخ مرتضی انصاری حاضر شد.
مدتی در خدمت ایشان بود و اگر چه شیخ انصاری صاحب نفس قدسی و حالات و مشاهدات و کرامات بود اما خداوند برای او چنین رقم زده بود که به محضر صاحب کمالی، راه عبودیت حق را پیماید و چنین شد که به محضر سید شوشتری راه یافت.
حکایت این تشرف مبارک را آیت الله آخوند ملا علی همدانی از عین الملک نقل کرده و ایشان از آخوند ملاحسینقلی شنیده است که آخوند فرمود:

در محضر استاد عارف آقا سید علی شوشتری
روزگاری در نجف به درس شیخ انصاری می رفتم تا اینکه دریافتم که شیخ انصاری همیشه چهارشنبه ها به منزل آیت الله آقا سید علی شوشتری که در ظاهر از شاگردان درس شیخ انصاری بود می رود.
روزی به بهانه استخاره به منزل آقا سید علی شوشتری رفته و در زدم وچون خادم آمد در را باز کرد، گفتم: استخاره می خواهم.
آقا سید علی فرمود: بگویید بیاید داخل، چون داخل شدم دیدم که شیخ به گونه شاگردان نشسته و آقا سید علی بسان استادان نشسته و مطالبی می فرمایند.
من نیز در دل خود گذارندم که از این پس خدمت سید برسم. آن روز چون جلسه تمام شد و برخاستم سید به من فرمود: شیخ سرش شلوغ است و کمتر می تواند اینجا بیاید اما شما اگر خواستید می توانید دیگر روزها نیز اینجا بیایید.
بدنیسان فرزانه ای را که آخوند ملاحسینقلی به دنبالش بود یافت.

عنایت استاد
حکایتی را که آقا بزرگ تهرانی نقل کرده گویای این عنایت ویژه سید به آخوند است:
آخوند ملاحسینقلی در ایام تحصیل در نجف اشرف در مدرسه سلیمیه حجره داشت و در همان ایام، سخت بیمار شد و در بستر بیماری خوابید.
اتفاقاً پزشکی از ارادتمندان سید علی شوشتری به خدمت ایشان رسید. سید از دکتر درخواست می کند که فوراً به مدرسه سلیمیه برود و آخوند همدانی را معالجه کند.
دکتر پس از معاینه آخوند خدمت سید استاد می رسد و اعلام می کند که مریضی وی صعب العلاج است و هزینه سنگین نیازمند است.
سید می گویند اگر چه معالجه او صد تومان باشد او را درمان کن.
این در حالی است که آقا بزرگ نقل می کند که در آن زمان کمتر ثروتمندی درنجف صد تومان دارایی داشت و مبلغ زیادی بود. 

استقامت در راه کمال
آن طور که در زندگی جناب ملاحسینقلی همدانی نقل شده است ایشان برای رسیدن به کمال زحمات زیادی کشیده اند و در اوایل کار پس از سالها نتیجه گرفته اند.
آیت الله حسن زاده آملی در همایش بزرگداشت مقام شیخ عارفان آخوند ملاحسینقلی همدانی فرمودند:
حضرت آیة الله ملاحسینقلی همدانی پس از بیست و دو سال نتیجه گرفت و کسانی که دیر نتیجه می گیرند، پخته تر، قویتر و بهتر نتیجه میگیرند؛ چون آمادگی و استعدادشان بیشتر می شود.
قضیه هم از این قرار بود که آخوند در نجف در ایوانی نشسته بود، چشمش به تکه نان خشکی افتاد که کبوتری برای خوردن آن پر کشید و آمد، ولی نتوانست با منقارآن را خرد کند.
رفت و بار دیگر بازگشت، چند بار رفت وآمد تا این که بالاخره تکه نان را خرد کرد و خورد و دلش آرام گرفت و رفت. جناب آخوند از این واقعه الهام گرفت که باید صبوری کرد.
به خاطر همین مقام روحی بو که آخوند سیصد تن از اولیاء الله را تربیت کرد و آنها را سه دسته کرده بود. یک دسته روزها به محضرش می آمدند، یک دسته شبها بعد از نماز مغرب و عشا و یک دسته هم سحرها. 

تشرف به خدمت حضرت ولی عصر - عج
آیت الله شبیری زنجانی می فرمودند :
روزی از جناب عارف آخوند ملاحسینقلی می پرسند آیا شما خدمت حضرت ولی عصر ارواحنا فداه تشرف داشته اید ؟
ایشان می فرمایند متاسفانه نه اما در یک زمانی به من القا شد که حضرت ولی عصر عجل ا... تعالی فرجه الشریف در مسجد سهله در حجره سید علی شوشتری هستند ، من خود را به سرعت به مسجد سهله رساندم و چون خواستم به حجره سید علی شوشتری وارد شوم جناب سید علی شوشتری صدا زد : همانجا بایست ، من نیز همانجا ماندم تا ایشان اذن ورود بدهند .
من از بیرون صدای همهمه دو نفر را که با هم صحبت می کردند می شنیدم اما سخنان آنان را نمی فهمیدم که با هم چه می گویند .
پس از مدتی سید علی اذن ورود دادند من نیز وارد شدم اما کسی جز سید علی شوشتری را آنجا نیافتم. آن روز من حضرت ولی عصر را ندیدم اما سید علی شوشتری به ما وعده ها داد .

سیره و روش مرحوم آخوند
آیت الله سید حسن صدر در تکمله " امل و الآمل " می فرمایند:
سیره و روش او در قول و عمل و حتی در فتوی ندادن و قبول نکردن ریاست رعیه همانند سیره سید بن طاووس بود به گونه ای که حتی نماز جماعت را به صورت آشکار اقامه نمی کردند. ایشان فقه و اصول را از کتاب تقریرات بحث استادش شیخ انصاری که خود نوشته بود تدریس می فرمود و همچنین نماز جماعت را در خانه اش با عده ای از خواصش برگزار می کرد.
آنان که خود در تربیتشان کوشیده بود و آنان را از ظلمت های جهل به نور معرفت هدایت کرده و با ریاضتهای شرعی و مجاهدتهای عملی از هر آلودگی پاک کرده بود تا اینکه از بندگان صالح خدا شدند.
مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی که از شاگردان برگزیده مرحوم آخوند بود می فرماید:
شیخ و پیشوای من در علوم حقه، برایم حکایت نمود که از طالبان آخرت احدی به مقامی از مقامات دینی نرسید مگر آنان که اهل تهجد و شب زنده داری بودند.

برخی از شاگردان
1- شیخ محمد بهاری ( وصی ایشان پس از مرگ )
2- سید احمد کربلایی
3- سید حسن صدر
4- سید عبدالغفار مازندارنی
5- شیخ علی زاهد قمی
6- میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
7- سید جمال الدین اسد آبادی
... ادامه دارد.

سیره و روش مرحوم آخوند 

آیت الله سید حسن صدر در تکمله " امل و الآمل " می فرمایند:
سیره و روش او در قول و عمل و حتی در فتوی ندادن و قبول نکردن ریاست رعیه همانند سیره سید بن طاووس بود به گونه ای که حتی نماز جماعت را به صورت آشکار اقامه نمی کردند. ایشان فقه و اصول را از کتاب تقریرات بحث استادش شیخ انصاری که خود نوشته بود تدریس می فرمود و همچنین نماز جماعت را در خانه اش با عده ای از خواصش برگزار می کرد. 
آنان که خود در تربیتشان کوشیده بود و آنان را از ظلمت های جهل به نور معرفت هدایت کرده و با ریاضتهای شرعی و مجاهدتهای عملی از هر آلودگی پاک کرده بود تا اینکه از بندگان صالح خدا شدند.
مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی که از شاگردان برگزیده مرحوم آخوند بود می فرماید: 
شیخ و پیشوای من در علوم حقه، برایم حکایت نمود که از طالبان آخرت احدی به مقامی از مقامات دینی نرسید مگر آنان که اهل تهجد و شب زنده داری بودند.
20 اردیبهشت91
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۹ ، ۰۹:۰۳
فاصله گلناری
حضرت نوح علیه السلام

در مقاله ای با عنوان " پیامبری که نامش 43 بار در قرآن آمده است " پیرامون یکی از پیامبران اولو العزم به نام حضرت نوح(ع) کمی آشنا شدیم و از شرایط خانوادگی وتبلیغاتی ایشان کمی صحبت کردیم .

در این مقاله برآنیم که تهاجمات و تیرهای رفتاری – اخلاقی و به عبارتی موانعی که بر سر راه حضرت در مسیر تبلیغ از جانب دشمنان به وجود آمده را بررسی کنیم .


 

موانع حضرت نوح (ع)

از مهم ترین مشکلات و موانعی که برای حضرت نوح(ع) در برخورد با مخاطبان به وجود آمده، کارشکنی های برخی افراد در امر ابلاغ رسالت بود که به مهم ترین موارد آن می پردازیم:

 

 

تکبر

برخورد معاندان در بخش اول به چهار صورت بود: یا انگشت در گوش می کردند ، یا لباس به خود می پیچیدند یا اصرار بر کفر داشتند یا با تکبر بر خورد می کردند : « جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِیَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَکْبَرُوا اسْتِکْبَارًا ؛ و من هر زمان آنها را دعوت کردم که (ایمان بیاورند و) تو آنها را بیامرزی ، انگشتان خویش را در گوش هایشان قرار داده و لباس هایشان را بر خود پیچیدند و در مخالفت اصرار ورزیدند و به شدت استکبار کردند.»(نوح ،7)

 

 

معاندان به خود جرأت تهمت به پیامبر خدا را دادند!

قوم عنود و سرکش حضرت نوح علیه السلام تهمت های متعددی را مطرح می کردند.

 

 

تهمت دروغ گویی

« أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ ؛ این سخنان را به دروغ به خدا نسبت داده است .»(یونس ،38) ، « بَلْ نَظُنُّکُمْ کَاذِبِینَ ؛... بلکه شما را دروغ گو تصور می کنیم .»(هود ،27)

 

 

تهمت جنون و دیوانگی

« إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِینٍ؛ او فقط مردی است که به نوعی جنون مبتلا است! پس مدتی درباره او صبر کنید .»(مؤمنون ،25)

« وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ ؛ و گفتند او دیوانه است و (با انواع آزارها از ادامه رسالتش) باز داشته شد .» (قمر ،9)حتی درجایی به حضرت تهمت گمراهی زدند و در نهایت بی شرمی خود را هدایت شده دانستند : « قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی ضَلاَلٍ مُّبِینٍ ؛ ولی اشراف قومش به او گفتند : ما تو را در گمراهی آشکار می بینیم !» (اعراف ،60)

 

 

تحقیر

معاندان ، تمام تلاش خود را برای خنثی کردن سخنان حضرت به کار می بستند . آنها تلاش ایشان را کاملاً بی ارزش جلوه می دادند .

مثلاً او و مؤمنان را تحقیر و با سخنانی زشت مردم را از آنها دور می کردند . « قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَکَ وَاتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ ؛ گفتند آیا به توایمان بیاوریم در حالی که افراد پست و بی ارزش از تو پیروی کرده اند ؟»(شعراء ، 11)

 

 

تکذیب

در آیات متعدد بیان شده که قوم نوح ، آن حضرت را تکذیب کردند: « وَإِن یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ »(حج ،42)

 

 « جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِیَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَکْبَرُوا اسْتِکْبَارًا ؛ و من هر زمان آنها را دعوت کردم که (ایمان بیاورند و) تو آنها را بیامرزی ، انگشتان خویش را در گوش هایشان قرار داده و لباس هایشان را بر خود پیچیدند و در مخالفت اصرار ورزیدند و به شدت استکبار کردند»

تمسخر

« وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنکُمْ کَمَا تَسْخَرُونَ»(هود ،38)

 

 

مجادله به باطل

« ... وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ ... »(غافر ،5)

 

حضرت نوح

جنگ سرد

یکی از روش هایی که دشمنان خدا در طول دوران تاریخ برای بی اثر کردن تبلیغات پیامبران از آن استفاده کرده اند، ایجاد شک در دل پیروان ادیان الهی است .

شیوه های به کارگیری این روش در زمان حضرت نوح علیه السلام از این قرار است :

 

 

- ایجاد شبهه در صدق نبوت

 آنها می گفتند که نوح هم بشری مانند شماست . مثل شما انسان است و شما نیز کمتر از او نیستید . او در ادعای خود کاذب است و تنها دلیل برای حرف هایش این است که می خواهد بر شما برتری یافته ، ریاست کند : « مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ ؛ این مرد جز بشری همچون شما نیست .»(مؤمنون ، 24)

 

 

- برتری جویی

 به مردم گفتند که او می خواهد بر شما برتری یابد : « یُرِیدُ أَن یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ ؛ می خواهد بر شما برتری یابد ».(همان)

- ترویج خرافات و تحریک احساسات قبیله ای

« مَّا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ ؛ ... ما چنین چیزی را هرگز در نیاکان خود نشنیده ایم ». (همان)

« تُرِیدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَآؤُنَ ؛ می خواهید ما را از آنچه پدران ما می پرستیدند باز دارید.»(ابراهیم ، 10 )

سران قوم به مردم می گفتند: « اگر دعوت او حق می بود، نظیر و مانندی برایش یافت می شد اما در تاریخ پدران ما چنین دعوتی اتفاق نیافتاده است . پس این دعوت نوظهور و دروغی بیش نیست .»

 

 

تهدید

دشمنان خدا وقتی از روش های فوق نتیجه ای نگرفتند ، تصمیم به تهدید حضرت گرفتند .

 

از پیامبرانی که هیچ گاه کارشکنی های دشمنان ومعاندان، او را از تبلیغ وهدایت بندگان  خسته وناامید نکرد، حضرت نوح (ع) بود. او در برابر تیرهای دشمنان و معاندان ایستادگی کرده وبه عبارتی موانع ومشکلاتی که بر سر راه را کنار زده و آنان را توجیهی برای کم کاری خویش قرار نداد

تهدید به اخراج

در ابتدا ایشان را تهدید به اخراج کردند : « مِّنْ أَرْضِنَآ أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ ؛ ما قطعاً شما را از سرزمین های خود بیرون خواهیم کرد مگر اینکه به آیین ما باز گردید .»

 

 

تهدید به سنگسار

سپس تهدید به سنگسار کردند: « قَالُوا لَئِن لَّمْ تَنتَهِ یَا نُوحُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِینَ ؛ گفتند: ای نوح اگر از حرف هایت دست برنداری ، سنگسار خواهی شد .»(شعراء ، 116)

 

 

نتیجه گیری :

از پیامبرانی که هیچ گاه کارشکنی های دشمنان ومعاندان، او را از تبلیغ وهدایت بندگان خسته وناامید نکرد، حضرت نوح (ع) بود .

او در برابر تیرهای دشمنان و معاندان ایستادگی کرده وبه عبارتی موانع ومشکلاتی که بر سر راه را کنار زده و آنان را توجیهی برای کم کاری خویش قرار نداد .

در آخر نیز دیده شد که دشمنان خدا و معاندان سنگ دل، با تیرهای آتشین خود، نوح (ع) را مورد تهاجم قرارداده وسرانجام بعد از نهصد واندی سال تبلیغ، جز اندکی به حضرت ایمان نیاوردند .

فرآوری : زهرا اجلال

 گروه دین تبیان


- منبع :

فصلنامه جستار ،سال هفتم وهشتم ، ش 25 و26 - مقاله "روش تبلیغی حضرت نوح (ع) در قرآن کریم "، منصوره احمدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۹ ، ۱۱:۱۸
فاصله گلناری

خلقت جسمانی حضرت آدم(ع)

قرآن در مورد خلقت انسان دارای تعبیرات گوناگونی است که نشان می دهد آفرینش انسان دارای مراحل متعددی بوده است که بدین قرار است[۱]:

۱٫ خلقت از خاک:

«ای مردم! اگر از روز رستاخیز در تردید هستید ما شما را از خاک… آفریدیم»[۲]

۲٫ خاک با آب آمیخته شده و به صورت گل درآمده است. «اوست که شما را از گل آفرید»[۳]

۳٫ گل به صورت گل بدبو و لجن در آمده است:

«پروردگارت به فرشتگان گفت: می خواهم بشری از گل خشک، از لجن بوی­ناک بیافرینم»[۴]

۴٫ ایجاد حالت چسبندگی در آن:

«ما آنها را از گلی چسبنده آفریده­ایم»[۵]

۵٫ به صورت خشکیده درآمده است:

«آدم(ع) را از گل خشک شده­ای چون سفال بیافرید»[۶]

در این آیات به طور مطلق آفرینش از خاک آمده و البته معلوم نشده که از چه خاکی بوده است. سپس مقداری آب به آن اضافه می شود و تبدیل به گل می شود و طبیعی است وقتی گل مدتی در جایی بماند، و لو اینکه از خاک سفید باشد، رنگ و بوی آن تغییر می کند و رنگش تیره گشته و بوی نامطبوعی پیدا می کند. سپس آرام آرام خشک شده و ابتدا به حالت چسبندگی به خود گرفته و سپس کاملا خشک شده و شبیه سفال می شود.

فلسفه خلقت حضرت آدم قبل از حوا

بی گمان خلقت آدم بر حوا تقدم داشته است. در باره باید توجه داشت:

  1. خداوند حکیم است و هیچ کار او بدون حکمت نمی باشد، اما این به معنای این نیست که بتوانیم تمام حکمت ها را با اندیشۀ خود به دست آوریم.
  2. خداوند می تواند تمام ابنای بشر را به صورت مستقل و دفعی بیافریند، نه از طریق نظام اسباب و مسبباب، اما خداوند کاری را بر می گزیند که مطابق با نظام احسن باشد. علاوه این که این دو، دو جنس مخالف هم نیستند تا نیاز به خلق مجدد داشته باشد.
  3. در این جهان، برخی از بندگان خالص خدا، حکمت هایی را درمی یابند که حتی پیامبران بزرگ الاهی نیز در نگاه اول نتوانسته اند به آنها دست یابند که نمونۀ روشنی از آن را می توان در داستان موسی (ع) و خضر (ع) مشاهده کرد.[۷]

با لحاظ مقدمات فوق می گوییم: خداوند با آن که مرد و زن را در اصل انسانیت و توانایی رشد مادی و معنوی و مسئولیت در برابر رفتارها مساوی آفریده است، اما به دلایل حکیمانه ای، رتبۀ مردان را برتر از زنان قرار داده است،[۸] که این رتبه بندی، تأثیری در انسانیت آنها ندارد؛ زیرا چنین رده بندی هایی در میان پیامبران نیز وجود داشته و برخی از آنها در رتبۀ برتری نسبت به سایرین قرار دارند.[۹]

بر این اساس، محتمل است تقدم خلقت آدم بر حوا، برای نشان دادن همین تفاوت در رتبه باشد.

آدم هشتمین نسل از انسان

با استفاده از قرآن و روایات اجمالاً می توان گفت که قبل از حضرت آدم نسل و یا نسل هایی شبیه به انسان بوده اند که به آنها “انسان یا نسناس” می گفتند هر چند در مورد جزئیات و خصوصیات شخصیتی و زندگی آنها اطلاع دقیقی در دست نیست.

علامه طباطبایی می گوید: در تاریخ یهود آمده است که عمر نوع بشر از روزى که در زمین خلق شده تا کنون، بیش از حدود هفت هزار سال نیست …ولی دانشمندان ” ژئولوژى” معتقدند که عمر نوع بشر بیش از ملیون ها سال است، و بر این گفتار خود ادله‏اى از فسیل‏هایى که آثارى از انسان ها در آنها هست، و نیز ادله‏اى از اسکلت سنگ شده خود انسان هاى قدیمى آورده‏اند، که عمر هر یک از آنها به طورى که روى معیارهاى علمى خود تخمین زده‏اند بیش از پانصد هزار سال است.

این اعتقاد ایشان است ولی ادله‏اى که آورده‏اند قانع کننده نیست، دلیلى نیست که بتواند اثبات کند که این فسیل‏ها، بدن سنگ شده اجداد همین انسان هاى امروز است، و دلیلى نیست که بتواند این احتمال را رد کند که این اسکلت‏هاى سنگ شده مربوط است به یکى از ادوارى که انسان هایى در زمین زندگى مى‏کرده‏اند، چون ممکن است چنین بوده باشد، و دوره ما انسان ها متصل به دوره فسیل‏هاى نامبرده نباشد، بلکه انسان هایى قبل از خلقت آدم ابوالبشر در زمین زندگى کرده و سپس منقرض شده باشند، و همچنین این پیدایش انسان ها و انقراضشان تکرار شده باشد، تا پس از چند دوره نوبت به نسل حاضر رسیده باشد[۱۰].

پس انسان قبل از خلقت آدم وجود داشته و پس از انسان آدم وجود یافت، و ملائکه مامور به سجده بر وى شدند[۱۱].

اما قرآن کریم به طور صریح متعرض کیفیت پیدایش انسان در زمین نشده، که آیا ظهور این نوع موجود (انسان) در زمین منحصر در همین دوره فعلى است که ما در آن قرار داریم، و یا دوره‏هاى متعددى داشته، و دوره ما انسان هاى فعلى آخرین ادوار آن است؟

هر چند که ممکن است از بعضى آیات کریمه قرآن استشمام کرد که قبل از خلقت آدم ابوالبشر (ع) و نسل او، انسان هایى دیگر در زمین زندگى مى‏کرده‏اند؛ مانند آیه شریفه:” وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ”[۱۲] که از آن بر مى‏آید قبل از آفرینش بنى آدم دورۀ دیگرى بر انسانیت گذشته است[۱۳].

اما روایاتی که از ائمه اهل بیت (علیهم السلام) به ما رسیده تصریح می کنند که قبل از این نسل، نسل هایی از انسان ها وجود داشته است که منقرض شده اند و این روایات سابقه دوره های بسیارى از بشریت را قبل از دورۀ حاضر اثبات مى‏کنند.

برای نمونه به حدیثی اشاره می کنیم:

صاحب تفسیر عیاشی از هشام بن سالم و او از امام صادق (ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود: اگر فرشتگان موجودات زمینى را قبلاً ندیده بودند، که خونریزى کردند، از کجا گفتند ” أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ[۱۴] “[۱۵].

گفتنی است: ما به متن دینی که اثبات کند آدم هشتمین مرد روی کره زمین بوده، برخورد نکردیم بله در روایاتی بیان شده است که نسل حضرت آدم بعد از هفت دوره و هفت نسل  از خلقت آدم بوده است؛ مثلا مرحوم صدوق در کتاب خصال، از امام باقر (ع) روایت کرده که فرمود: “خداى عزوجل از روزى که زمین را آفریده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض کرده است) که هیچ یک از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده اند و خداى تعالى همه آنها را از پوسته روى زمین آفرید و نسلى را بعد از نسل دیگر ایجاد کرد و براى هر یک، عالمى بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بیافرید و ذریه اش را از او منشعب ساخت.[۱۶]،[۱۷] اما ممکن است این روایات با لحاظ روایات دیگر که دوره های بیشتر را در گذشته ثابت می کند، اشاره به کثرت دوره های گذشته باشد؛ مثلا: شیخ صدوق در کتاب توحید• از امام صادق (ع) روایتى آورده که در ضمن آن امام (ع) به راوى فرموده: “شاید شما گمان مى کنید که خداى عزوجل غیر از شما هیچ بشر دیگرى را نیافریده است. نه، چنین نیست، بلکه هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آنها هستید”.[۱۸]

همچنین در خصال از امام صادق (ع) روایت آورده که فرمود: خداى عز و جل دوازده هزار عالم آفریده که هر یک از آن عوالم از هفت آسمان و هفت زمین بزرگتر است و هیچیک از اهالى یک عالم به ذهنش نمى‏رسد که خداى تعالى غیر عالم او عالمى دیگر نیز آفریده باشد. [۱۹]

البته همان گونه که ملاحظه می شود روایت اخیر به خلقت عوالم اشاره دارد و این ممکن است در غیر از کره زمین باشد و بتوان روایاتی را که به هفت دوره قبلی در کره زمین اشاره می کنند، بدون معارض دانست.

اما (با فرض وجود انسان هایی قبل از آدم) آیا هنگام آفرینش حضرت آدم، انسان از نسل های قبل باقی مانده بودند؟

با توجه به قرائنی بعید نیست که در زمان آفرینش آدم افرادی از نسل های گذشته که در حال انقراض بودند هنوز نیز وجود داشته اند همچنان که بعضی از دانشمندان این را گفته اند. [۲۰]

یکی از دانشمندان معاصر در زمینه ازدواج فرزندان آدم می گوید:

در این جا احتمال دیگرى نیز هست که گفته می شود: فرزندان آدم با بازماندگان انسان‏هاى پیشین ازدواج کرده‏اند زیرا طبق روایاتى آدم اولین انسان روى زمین نبوده، مطالعات علمى امروز نیز نشان می دهد که نوع انسان احتمالاً از چند ملیون سال قبل در کرۀ زمین زندگى می کرده، در حالى که از تاریخ پیدایش آدم تا کنون زمان زیادى نمی گذرد، بنا بر این باید قبول کنیم که قبل از آدم انسان‏هاى دیگرى در زمین می زیسته‏اند که به هنگام پیدایش آدم در حال انقراض بوده‏اند، چه مانعى دارد که فرزندان آدم با باقیمانده یکى از نسل‏هاى پیشین ازدواج کرده باشد.[۲۱]

البته تردیدی نیست که حضرت آدم اولین نفر از نسل حاضر بوده است.

قرآن کریم می فرماید که نسل حاضر از طرف پدر و مادر به یک پدر (به نام آدم) و یک مادر (که در روایات و در تورات به نام حوا آمده) منتهى مى‏شود و این دو تن، پدر و مادر تمامى افراد انسان است، هم چنان که آیات زیر بر این معنا دلالت مى‏کند:” وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِینٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ”[۲۲]؛ ” إِنَّ مَثَلَ عِیسى‏ عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ”[۲۳]؛ “إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِینٍ فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ”[۲۴].

به طورى که ملاحظه مى‏کنید آیاتى که نقل شد شهادت مى‏دهند بر این که سنت الاهى در بقاى نسل بشر این بوده که از راه ساختن نطفه این بقا را تضمین کند، و لیکن این خلقت با نطفه، بعد از آن بود که دو نفر از این نوع را از گل آفرید، و او آدم و پس از او همسرش بود که از خاک خلق شدند (و پس از آن که داراى بدنى و جهازى تناسلى شدند فرزندان او از راه پدید آمدن نطفه در بدن آدم و همسرش خلق شدند) پس در ظهور آیات نامبرده بر این که نسل بشر به آدم و همسرش منتهى مى‏شوند جاى هیچ شک و تردیدى نیست[۲۵].

اما این که آیا پیامبری در بین آنها بوده است؟ و آیا آنها با هوش بوده اند؟

قرآن و روایات پیرامون این مسئله چیزی بیان نکردند ولی با توجه به این که آنها نیز انسان (یا نسناس) بوده و در این جهت با ما مشترک هستند تحقیقاً از هوش بر خوردار بوده و با حدس قوی و قریب به یقین می توان گفت که آنها دارای تکلیف و برای ارشادشان پیامبری نیز وجود داشته است.

نمایه مرتبط: نمایه: پیامبران اجنّه قبل از خلقت بشر، سؤال ۷۹۲ (سایت: ۸۵۱

 

خداوند فرشتگان را آفرید و فرشتگان به پرستش خداوند مشغول بودند،وخدا روی زمین گیاهان و جانوران را پدید آورد.در آن موقع ،روی زمین ،هیچ آدمی زندگی نمی کرد.

روزی خداوند به فرشتگان فرمود:«می خواهم در روی زمین نماینده ای خلق کنم و از خاک،آدمی بسازم که از همه ی موجودات دانا تر باشد.»

فرشتگان سوأل کردند :«آیا می خواهی کسانی را که خلق کردی که بر روی زمین فساد کنند و خون یکدیگر را بریزند در حالی که ما تو را عبادت می کنیم؟»

آدم و حوا

خداوند در جواب فرمود:«من می دانم چیزی را که شما نمی دانید.»

فرشتگان به خاطر این سوأل بی جای خود سالها به استغفار و توبه مشغول شدند و از خطا و اشتباه خود آمرزش خواستند.و به همین منظور گفتند:«پروردگارا تو منزّهی و ما جز آنچه به ما تعلیم کرده ای علمی نداریم و به راستی که تو دانا وحکیمی.»

 

آغاز آفرینش انسان آدم (ع)و نافرمانی شیطان:

 

پس از این گفتگوی که میان خداوند و فرشتگان گذشت خداوند،آغاز به خلقت آدم و سرسلسله نوی بشر فرمود.خلاصه،انسان را از گل آفرید و سپس در آن از روح خود دمید و به دنبال این جریان به فرشتگان امر فرمود بر آن سجده کنند.آنها همگی به آدم سجده کردند جز ابلیس.

خداون علّت این سرپیچی ابلیس را پرسید.

ابلیس جواب داد:«من از او بهترم چون مرا از آتش آفریدی و او را از گل آفریدی.»

خلاصه ابلیس با این استدلال خود پرده از روی تکبّر و سرکشی خود برداشت.

خداوند به او فرمود:«حال که دستور مرا اطاعت نکردی از دنیای فرشتگان بیرون برو و از درگاه من خارج شو.»

شیطان گفت :«حالا که مرا بیرون کردی ،پس مرا تا روز قیامت مهلت بده و زنده ام بگذار.»

خدای تعالی به او فرمود :«تا آن روز معین مهلت داری و زنده خواهی ماند.»

شیطان وقتی خاطر جمع شد که از طرف پروردگار مهلت داده شده است گفت:«حال که مرا گمراه کردی ،من هم بر سر راه راست تو در کمین انسانها می نشینم و به هر ترتیبی شده گمراهشان می کنم بجز بندگان با اخلاص تو را که از گمراهی من در امانند و مرا به آنها راهی نیست.»

خداوند نیز برای آنکه آدم و فرزندانش دچار انحرافات ابلیس نشوند در موارد بسیاری به آنها هشدار داد که شیطان دشمن آشکار شماست ،مواظب باشید شما را از راه به در نکند.

آدم و حواءدر بهشت:

 

پس از اینکه آأم زندگی یافت،خداوند نام ها یا رموز و حقائقی را به او یاد داد و هوشیاری و دانایی آدم بر فرشتگان هم ثابت شد و قرار شد آدم و همسر او،حواء در بهشت زندگی کنند.آدم و حواء از انواع خوردنی و لذّت های بهشت بهره مند شدند. مگر یک چیز که خودن آن ممنوع بود.

خداوند به آدم و حواء وعده داد:«اگر از میوه ی این درخت خود داری کنید و آن را نخورید دیگر تمام خوشیها برای شما فراهم است و از گرسنگی و تشنگی و برهنگی و خستگی آسوده خواهید بود.ولی اگر این میوه را بخورید بر خودتان ظلم کرده اید. مواظب باشید که از شیطان فریب نخورید،شیطان دشمن شماست و بد خواه شماست.»

شیطان آدم و حواء را فریب می دهد:

 

شیطان که همه بد بختی های خود و رانده شدن از درگاه الهی را از ناحیه ی آدم می دانست،در صدد بود تا به هر طریقی که ممکن است موجب گمراهی آدم و همسرش را فراهم سازد.

البته اینکه شیطان برای فریب آدم و حواء به چه ترتیبی وارد بهشت شد وخود را به آدم و حواء رسانید بدرستی معلوم نیست ولی همین قدر روشن است که برای پیش برد این هدف (گمراه کردن آدم و حواء)به صورتی ناصحی دلسوز در آمده و به آدم گفت:

«می خواهی تا تو را به درخت جاودان راهنمایی کنم؟»

شیطان به دنبال این گفتار خود،برای اینکه سخنش در دل آدم و حواء کارگر افتد و وسوسه اش اثر کند ،‌به دروغ،سوگندی هم برای ایشان یاد کرد که من در این گفتار نظری جز خیر خواهی شما ندارم.

آدم و حواء دستور خداوند را فراموش کردند و از میوه ی ممنوعه خوردند و شیطان هم به این سبب خوش حال شد ولی در همان لحظه وضع آدم و حواء‌ عوض شد.ناگهان لباس بهشتی از تنشان فرو ریخت و از دیدن خود شرمنده شدند و از کار خود پشیمان شدند ولی دیگر فایده ای نداشت. در آن هنگام صدای خدا راشنیدند که گفت:«چرا نافرمانی کردید؟مگر شما را از این درخت منع نکردم و نگفتم که فریب شیطان را نخورید؟»

سپس به آن ها خطاب شد :«همگی فرود آئید که بعضی از شما دشمن بعضی دیگر هستید و اگر هدایتی از سوی من پیش شما آمد هر که پیروی کند نه گمراه می شود و نه بدبخت،هرکه از یاد من روی بر گرداند وی را روزگاری سخت خواهد بود و روز قیامت او را کور محشور می کنیم.»

در حدیث است که چون آدم به زمین فرود آمد جبرئیل نزد او آمد و پرسید:«آدم مگر خدا تو را به دست خویش نیافرید،و از روح خود در تو ندمید ،و فرشتگان را به سجده ی تو مأمور نکرد؟پس چرا با همه فضیلت و مقامی که داشتی ،نافرمانی خداوند را کردی؟»

در پاسخ گفت:ای جبرئیل!شیطان نزد من قسم خورد که خیرخواه من است وآن سخن را روی دلسوزی می زند،و من باور نکردم که کسی بتواند به خدا قسم دروغ بخورد.

 

توبه ی آدم و حواء:

 

وقتی آدم و حواء را از بهشت بیرون کردند به زمین فرستادند،آدم سالها گریه می کرد و بغد کم کم به زندگی روی زمین عادت کردند و به کمک هم لباس درست کردند.با فکر و هوش خود به کشاورزی و زراعت پرداختند و از حیوانات کمک گرفتند ،روز های اوّل در غار کوه منزل کردند و بعد با ساخت خانه زندگی جدیدی آغاز نمودند.

آدم و حواءدر مقابل خطاب پروردگارشان که به آنها فرموده بود:«مگر من شما را از این درخت نهی نکرده بودم و به شما نگفته بودم که شیطان دشمن آشکار وپنهان شماست؟»

در مقام توبه و آمرزش خواهی درآمده وگفتند:«پروردگارا ما به خویشتن ستم کردیم و اگر تو ما را نیامرزی و به رحم نکنی حتماً از زیانکاران خواهیم بود.»

و از آنجا که داستان های قرآن جنبه ی تعلیم و تربیت دارد ظاهراً خدای سبحان می خواهد ای نکته را به فرزندان آدم یاد بدهد که در هر حال انسان نباید مأیوس باشد و هر زمان دچار گناه و نافرمانی حق گردید ، باید از راه توجه و استغفار به درگاه حق تعالی در صدد جبران و تلافی آن براید.

قرآن کریم در اینج با مختصر توضیحی که داده می شود ای گونه بیان می فرماید که:«آدم از پرورگار خود کلماتی فرا گرفت و با ذکر و یاد آوری آنها به درگاه خداوند توبه کرد و خداوند توبه اش را پذیرفت…»

درباره ی آن کلمات ، نیز روایات مختلف است و در بسیاری از روایات شیعه و سونی آمده که ای کلمات این بود :«لا اله الّا انت سبحانک اللهم و به حمدک عملت سوءاً و ظلمت نفسی فاغفرلی و انت خیر الغافرین…..»

در روایات دیگری نیز آورده اند که آن حضرت ، خدا را به حق محمد(ص)و یا خمصه طیبه سوگند داد که توبه اش را بپذیرد وخداوند توبه اش را قبول کرد.

ما دیگر آدم و حوا باید در روی زمین تمام مشکلات خود را حل نمایند و برای ادامه زندگی باید سعی و تلاش کنند.و برای دفع بیم و ترس و رسیدن به آرزوهای درونی باید از هدایت خدای تعالی بهره مند شوند ، و با یاد خدا و انجام دستورات او جان را آرام بخشند،و خوف و حزن خود را بر طرف سازند ، و گرنه با تأمین همه این احتیاجات و آشنا شدن به تمام فنون و قوانین زندگی مادی باز هم زندگی بر آن ها تنگ و سخت و دشوار خواهد بود.

فرزندان آدم(ع) :

 

خداوندمتعال بعد از خلقت آدم (ع) حوا را نیز آفرید تا ضمن اینکه آدم را از تنهایی

در بیاورد وسیله ای برای ازیاد نسل او در روی زمین باشد.

آن دو به فرمان خداون با هم ازدواج کردند و دارای فرزند شدند ،‌ آدم(ع) از همسرش حوا دارای فرزندانی شد که در تعداد آن ها اختلاف نظر است.

از جمله پسران:هابیل ،قابیل ،شیث(هبه الله)و از دختران:عناق ،اقلیما ،لوزا….ذکر شده است.

منبع در سایت

کیفیت ازدواج فرزندان آدم(ع) :

 

در کیفیت ازدواج فرزندان حضرت آدم (ع) اختلاف نظر وجود دارد که ما به اختصار به بعضی آنها اشاره می کنیم:

ابتداء لازم است بدانید که حوا در دو نوبت چهار فرزند بدنیا آورد ،اول قابیل و خواهرش اقلیما و بار دیگر هابیل و خواهرش لوزا به دنیا آمدند.

روایات مختلف در کیفیت ازدواج فرزندان آدم:

 

  ۱٫پس از آن که این فرزندان به حد رشد و بلوغ رسیدند آدم(ع)به اذن الهی هر کدامیک از دختران را به عقد ازدواج آن برادر دیگری درآورد یعنی :اقلیما را به عقد هابیل و لوزا را به عقد قابیل.

و گفته اند دختری که همسر هابیل بود،زیباتر از دختری که همسر قابیل بود است،‌ قابیل به این تقسیم بندی و ازدواج راضی نشد و زبان به اعتراض گشود و بالاخره قرار شد هر کدام جدا گانهقربانی به درگاه خدا ببرند هر کدام قبول شد ، دختر زیبا همسر او باشد.

هابیل و قابیل قبول کردند ، کار هابیل ، شبانی بود.رفت و از میان گوسفندانش یکی را که از همه بهتر بود آورد وکار قابیل ، کشاورزی بود.رفت از میان گندم هایش بدترین هایشرا جدا کرد و یک بافه به هم بست و آورد و هر دو نذر خود را روی تپه ای قرار دادند.آدم(ع)به فرزندانش گفته بود من دعا می کنم تا خدا آتش بفرستد و روی یکی از قربانی ها علامت بگذارد و هدیه هر کس که قبول شد دختر زیبا همسر او می شود.خلاصه آدم (ع) دعا کرد و آتش آمد و گوسفند هابیل را سوزاند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۹ ، ۱۱:۴۱
فاصله گلناری

بهترین یاران کسی است که ناسازگاریش اندک باشد و سازگاریش بسیار.«رسول خدا»

 ***

قلب خود را از کینه دیگران پاک کن،تا قلب آن ها از کینه تو پاک شود.«امام علی»

 ***

جز به یکی از این سه نفر حاجت مبر:

1-به دیندار

2-به صاحب مروت

3-یا به کسی که اصالت خانوادگی داشته باشد.«امام حسین»

*** 

نزدیک ترین حالات بنده به پروردگار،حالت سجده است.«امام صادق»

*** 

کسی که مزه رنج و سختی را نچشیده،نیکی و احسان در نزد او جایگاهی ندارد.«امام موسی کاظم»

*** 

در مقام ادب همین بس که آنچه بر دیگران نمی پسندی،خود از ان دوری کن.«امام حسن عسگری»

[1] پیامبر گفت : [صل)ai : : بهترین در میان مسلمانان است که در یک دست و زبان مسلمانان امن هستند؟ [Saheeh مسلمان]


[2] پیامبر گفت : [Alaihi WA selam selatu؟] : : بهترین مردان کسانی هستند که با شخصیت عالی ترین. [گزارش در - Tabaraani ، و به عنوان Saheeh ، معتبر ، طبقه بندی شده]

[3] پیامبر گفت : [صلی اللهlatu؟] : : بهترین در میان مردم کسانی هستند که بیشترین منفعت را به بقیه بشریت است.؟ [Daaraqutni ، به عنوان حسن ، نسبتا به خوبی طبقه بندی شده]

[4.] پیامبر گفت : [Alaihi WA selam selatu؟] : : بهترین مردان کسانی هستند که به بهترین وجه در انجام [حقوق]. [ابن Majah ، Saheeh]

[5] حضرت گفت [Alayhi selatu WA selam؟] : : بهترین در میان مردان ، در زمان فتنه انسان است زمام اسب خود را نگه می دارد ، در حالی که دشمنان خدا تعقیب ، که او ترس scares ، هر چند او را بترساند. یا مردی که خود را جدا شده در یک بیابان ، جایی که او بازی می کند از حقوق خدا بر او. [Haakim ، Saheeh]

پیامبر [Alaihi  گفت [6] : : بهترین انسان است و نسل من ، و سپس کسانی که آنها را دنبال کنید ، و سپس کسانی که آنها را دنبال کنید. سپس افرادی را که به نظر می رسد بسیار طماع ، که به عشق و حرص و طمع است که قبل از شهادت آنها را به عنوان درخواست شده است.؟ [در - Tirmidhi ، Saheeh]

 

حدیث
[7] پیامبر [Alaihm؟] گفت :؟ بهترین از مردان هستند که با طولانی ترین عمر و اکسل در عمل خود ، در حالی که بدترین مردان کسانی که با طولانی ترین زندگی و و فاسد در اعمال خود . [در - Tirmidhi ، Saheeh]

[8] پیامبر گفت : [WA selam؟] : : بهترین زنان کسی است که [شوهران خود] خشنود می بیند هنگامی که او ، مطیع او اگر هر چیز خود را به پوشیدن و مخفیانه که نه خیانت در مورد خود و پول خود را ، در آنچه او را خشنود. [احمد ، Saheeh]

[9] پیامبر گفت : [Aelamصل؟] : : بهترین زنان است که شما خوشحال و زمانی که می بینید او ، مطیع خود را هنگامی که چیزی به او دستور داد و خود و پول خود را درخواست امن در طول غیبت خود را . [در - Tabaraani ، Saheeh]

10. پیامبر [؟ Alaihi selatu WA selam] گفت : بهترین ازدواج ها هستند که ساده ترین [ازدواج]. [طلا داود ، Saheeh]

[11] پیامبر گفت : [Alaihi WA selam selatu؟] : : بهترین از شما این است که تاریخ تاریخ Borniyyuu ، حذف این بیماری است اما هیچ بیماری نیست.؟ [Haakim ، حسن]

[12] پیامبر گفت : [Alaihi WA selam selatu؟] : : بهترین لباس [لباس] است که به رنگ سفید ، قرار دادن آن را به کشتن شما و لباس خود را به وسیله آن زندگی می کنند. بهترین راه برای درخواست به پلک شما stibnite [khul پودر] ، آن را باعث می شود که مژه ها به رشد و تقویت دید. [ابن Hibbaan ، Saheeh]


 

[13] پیامبر گفت : [Alaihi WA selam selatu؟] : کیفیت از دین خود را به دقت [صحت و دقت.؟ [Haakim ، Saheeh]

 

[14] پیامبر گفت : [Alaihi selatu WA selam؟] : : بهترین دین خود را ، آن چیزی است که ساده ترین است. [احمد ، Saheeh]

[15] پیامبر گفت : [Alaihi WA selam selatu؟] : ردیف از نماز بهترین راه حل برای مردان ردیف ردیف جلو و پشت بدترین. بهترین ردیف برای زنان از نماز ، ردیف و بدترین ردیف جلو هستند. [Saheeh مسلمان]

[16] پیامبر گفت  selaصm؟] : : بهترین دعا برای زنان ، کسانی که انجام شده در منزوی ترین بخش از خانه های خود. [ابن Khuzaymah ، Saheeh]


حدیث

[17] پیامبر گفت : [Alaihi WA selam selatu؟] : : بهترین در میان شما را در اسلام کسانی هستند که در عالی ترین شخصیت خود را ، تا زمانی که شما درک خوبی از دین. [احمد ، Saheeh]

[18] پیامبر [Alaihi selatu WA selam؟] گفت : بهترین در میان شما کسانی هستند که به بهترین وجه در انجام [حقوق]. [احمد ، Saheeh]

[19] پیامبر [Alaihi selatu WA selam؟] گفت : بهترین در میان شما کسانی هستند که برای خانواده و من بهترین در میان شما را به خانواده ام. [در - Tirmidhi ، Saheeh]

[20] پیامبر گفت : [Alaihi WA selam selatu؟] : : بهترین در میان شما است نسل من ، و سپس کسانی که آنها را دنبال کنید ، و سپس کسانی که آنها را دنبال کنید. سپس بعد از آنها مردم است که ظاهر خواهد شد و فریب می شود غیر قابل اعتماد ، آنها را هر چند شهادت آنها برای ، آنها را سوگند سوگند نمی خواست ، اما آنها نمی خواهد بازی و پیشگیری از چاقی در میان آنها. [Saheeh صحیح بخاری]

[21] پیامبر گفت : [ص selatu؟] : : بهترین در میان شما کسانی هستند که غذا دیگر و بازگشت سلام [با Selam]. [ابو بله؟ Laa ، حسن]


 

[22] پیامبر گفت : [Alaihi WA selam selatu؟] : : بهترین در میان شما کسی است که خوب است و انتظار می رود که ایمنی خود را تضمین شده برای بد ، بدترین در میان شما است ، او خوب است که انتظار می رود که در آن است و سالم نیست که عصبانی. [در - Tirmidhi ، Saheeh]

 

[23] پیامبر گفت : [Alaihi WA selam selatu؟] : : بهترین چیزی است که به انسان داده است ، شخصیت بسیار عالی است.؟ [Haakim ، Saheeh]

[24] پیامبر گفت : [Alaihi WA selam selatu؟] : : بهترین چیزی که کمک خواهد کرد که شما را با معامله است حجامت [hijaamah]. [Haakim ، Saheeh]


 

 

[25] پیامبر گفت : [Aatuص؟] : : بهترین تورهای است که می تواند انجام شود به این مسجد از معدن شده است [مدینه ، مسجد Nabawi -] و باستان خانه [مکه مسجد آل حرم] . [احمد ، Saheeh]

پیامبر گفت : [26] [A selam؟] : : بهترین چیزی که یک مرد به تنهایی می تواند در پشت سه [تعداد] ، و فرزند صالح که برای او گریه می کند ، انجام یک موسسه خیریه مداوم [Sadaqa Djariya] که پاداش او به طور مداوم [پس از مرگ] رسید و می دانند که دیگر بعد از او بهره مند خواهند شد از دریافت کنید.؟ [ابن Hibbaan ، حسن]

[27] پیامبر گفت : [Alaihi WA selam selatu؟] : : بهترین مسجد برای زنان منزوی ترین بخش از خانه های خود. [آل Bayhaaqi ، Saheeh]

[28] پیامبر گفت : [Alaihi WA selam selatu؟] : چهار بهترین زنان در جهان (تعداد) :؟ مریم بنت عمران ، Khadeejah Khuwaylid بنت ، بنت محمد و Faatimah Aasiya ، همسر شاه درخت تبادل [فرعون]. [احمد ، Saheeh]

[29] پیامبر گفت : [Alaihi WA selam selatu؟] : بهترین روز هنگامی که شما را تخلیه [hijaamah] باید انجام 17 ، 19 و 21 از ماه. من به هیچ جلسه وارد فرشتگان در شب آل Israa [آسمان تور نه به او می گویند؟ ای محمد! انجام حجامت هستم! [احمد ، Saheeh]

[30] پیامبر گفت : صل الله علیهselam؟] : [بر او] بهترین روزی که خورشید افزایش یافته است جمعه ، پس از آن بود آدم ایجاد شده ، و سپس او را به بهشت \u200b\u200bپیوستن اجازه داده شد و سپس تبعید شد. . یک ساعت یک خواهد شد ، مگر در روز جمعه باشد تاسیس شده است.؟ [Saheeh مسلمان]

[31] پیامبر گفت : [Alayhi selatu WA selam؟] : مطمئنا بهترین عطر برای مردان قوی آن چیزی است که در طعم و رنگ و نور در بهترین عطر برای زنان است که در قوی در رنگ و نور در عطر و طعم. [در - Tirmidhi ، Saheeh]


 

[32] پیامبر گفت : [ص selatu؟] : دین محبوب ترین به خدا ، بالا ترین دین آسان و انعطاف پذیر؟.؟ [احمد حسن]

[33] پیامبر گفت : [Alaihi WA selam selatu؟] : محبوب ترین از همه عمل می کند با توجه به خدا [Subhaanahu WA تا علا؟] ادامه [عمل] ، حتی زمانی که آنها کوچک است.؟ [Saheeh ، موافقت کرد]

[34] پیامبر گفت : [ selam selatu؟] : نام دوست داشتنی ترین ها به Allaah "عبد الله ، عبد الرحمن و به Ar - Haarith. [ابو بله؟ Laa ، Saheeh] 

[35] پیامبر گفت : [Alصلی الله] : دوست داشتنی ترین اعمال به خداوند ، نماز خود را در زمان مناسب ، و سپس هر پدر و مادر به صورت برجسته و سپس جهاد در راه خدا. [Saheeh ، موافقت کرد]

 

درباره ی سیره و رفتار پیامبر

angel
  

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۹ ، ۰۹:۵۷
فاصله گلناری