به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

وبلاگی درباره ی همه چیز ،عمومی- اجتماعی- جامعه- اخبار و...

قدرت دینی رمز جاودانگی فرهنگ ایثار و شهادت
یکی از عوامل موثر بر سرنوشت انسانی وجامعه،دین است و هیچ برهه ای از دین را نمی توان یافت که از قدر ت دینی اثر نپذیرفته باشد.
دین به عنوان یک حقیقت مستقل،به مجموع دستورات وسخنان خداوند متعال در زمینه های مختلف زندگی گفته می شود که به وسیله پیامبران دریافت و به مردم عرضه می گردد و موضوع اعتقاد مردم واقع می شود.دین به دلیل آن که هم از جهت منشع ظهور دارای اسالت است و از منبع لایزال خداوندی سرچشمه می گیرد و هم از جهت ظرف پذیرش،دارای اسالت است و به طور فردی مورد پذیرش واقع می گردد،تجلی آن به عنوان موضوع اعتقادی انسان ها دارای اصالت خاصی است که از این دو منبع عظیم ون یرومند سرچشمه می گیرد و تبدیل به قدرتی بلامنازع در حرکت انسان و جامعه می شود.قدرت دینی در قیاس دیگر مانند قدرت ملی یا اقتصادی،از پویایی خاصی برخوردار است،زیرا وامدار قدرت الهی وایمان فطری انسان وعشق او به حقیقت می باشد.
نهضت امام خمینی(ره)نیز از آن زاییده می گردد وبا اتکای به قدرت جاوید دینی تبدیل به حرکت پویا و مستمر به نام فرهنگ ایثارو شهادت می گردد تا به تحقق وعده الهی ختم و زمین از آن مستضعفین گردد.

حجت الاسلام حیدر امان آبادی(انصاری)
روزنامه سرو
28اردیبهشت91
فرهنگ ایثار
تعریف فرهنگ شهادت

تعاریف متعددی از فرهنگ شهادت آورده شده است. فرهنگ شهادت عبارت است  از «مجموعه آگاهی ها، باورها،  آداب و اعتقادات و اعمالی  که موجب وصل  انسان  به عالی ترین  و والاترین  درج?  کمال،  یعنی مرگ  آگاهانه  در راه خدا می گردد.»  هر گونه آثار باق مانده از شهدا درباره  شهادت و شهید، سیره، روش و پیام شهیدان  و بالاخره تربت پاک  و مقدس آنان بخشی  از این فرهنگ می باشد؛ فرهنگ شهادت عبارت است از :« تعیین عاشقانه ای که انسان دنیوی  را دز عبور از  حیات مادی به حیات معنوی  لقاءا...می رساند.»(معدنی،22،1378)

در تعریف  فرهنگ شهادت می توان سه نگاه داشت : قبل از شهادت ، حین شهادت و بعداز شهادت می توان برا ساس آن مقاطع و ویژگی های آن  و زمان مورد نظر، تعریف  ارائه داد . می توان  این مقاطع را جدا  دید یا اینکه به هم پیوسته ، همچنین  می توان یک مقطع را مبنا قرار داد و یا اینکه به عوامل  و مواردی پرداخت  که منتج به شهادت می شود، شهادت  نیز محصولی است که باید معرفی گردد و شهدا معرف آن فرهنگ اند.فرهنگ شهادت مجموعه آثار ، اصول و معارفی است که معرف و برآمده از حیات معنوی شهیدان راه خدا، و مبین سیر? عملی آنهاست .

در فرهنگ شهادت شهید و شهادت و پیام شهید مطرح است؛ حضرت امام حسین (ع)  به عنوان الگوی شهید و و شهادت و حضرت زینب (س) پیام رسالت شهادت می باشد. در بحث فرهنگ شهادت نیز، فرهنگ مادی (وجهه فیزیکی همانند تربیت و  مقبره شهید، وسایل و آثار به جای مانده  و موز? شهدا) و فرهنگ معنوی (باورها،ارزش ها و اعتقادات) مطرح است.بنابراین، فرهنگ شهادت عبارت است از «سیر?  شهدا،  نحو? تاثیر سیره شهدا و اثرگذاری آن در جامعه»
فرهنگ ایثار و شهادت

تعریف نهایی: فرهنگ شهادت عبارت است از «آثار باقی مانده از شهید، اعم از غیره مادی (معنوی) مثل باورها، اعتقادات، خلقیتات ، رفتارها و اهداف و دیگر وجوه معنوی و الهی شهید که الهام گرفته از قرآن و معصومین(ع) می باشد و آثار مادی آن که عبارتند از تربت پاک شهید، وسایل شخصی، اسامی خیابان ها، مراسم مربوط به شهید، آثار مکتوب و کلاً  هر آن چیزی که قابل مشاهده  و لمس بوده  و یادآور  شهید باشد.»
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۹ ، ۰۰:۳۳
فاصله گلناری

شهید جواد قاسم پور

استان اصفهان > شهرستان آران وبیدگل

وصیت نامه

« روحانی شهید: حاج شیخ جواد قاسم‌پور آرانی» «.

ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین.

(بقره/250) فلیقاتل فی سبیل الله الذین یشرون الحیوة الدنیا و بالاخرة و من یقاتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف نؤتیه اجرا عظیما».

(نساء/74) «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» با درود به سیدالشهدا حسین بن علی-علیه‌السلام- مظلوم کربلا و با سلام بر وارثان و حافظان کربلا، سلام بر کربلا و راهیان کربلا و با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (مدظله العالی).

خدایا! تو را شکر که ما را در زمانی آفریدی و در آن زمان امام و رهبری به ما عنایت کردی که ما را از تاریکی و وابستگی و فساد، به روشنی و استقلال هدایت نمود.

این جانب «حاج جواد قاسم‌پور آرانی» با شناختی که از انقلاب اسلامی ایران و رهبری آن امام خمینی دارم، حرکت خویش را آغاز کرده و تا نهایت ادامه خواهم داد و از این اسلامی که با خون حضرت فاطمه-سلام‌الله‌علیها- امام حسن-علیه‌السلام- و امام حسین-علیه‌السلام- تا کنون بر جا مانده، حمایت کرده و حتی جان ناقابل خود را هدیه خواهم کرد.

خدایا! تو را شکر که ما را به راه راست هدایت نمودی و در این وادی قرار دادی که صراط مستقیم تو در این راه است و به پاس احترام این نعمت، تو را شکر می‌کنم.

خدایا! به عظمت کبریایی‌ات و به شکوه و جلال بی‌نهایتت، قلم عفو بر جرائم اعمال من بکش.

خدایا! می‌دانی که بندة حقیر هیچ‌گونه کاری که ارزش گفتن داشته باشد، برایت انجام نداده‌ام و حتی در دعای خویش دستم را به سوی تو بلند می‌کنم؛ اما خجالت می‌کشم که چهرة خویش را به سوی تو بلند نمایم و تو ای مقلب القلوب ما را به رحمانیت خویش عفو فرما.

خدایا!‌می‌دانی که بزرگترین آرزوی من شهادت در راه توست.

آیا روزی می‌شود که من نزد تو باشم و به لقای تو و اولیای تو نائل شوم؟ که لقای تو مقام بزرگی است و همه کس نمی‌تواند به این سعادت برسد.

ای خدای مهربان! ‌از پیشگاه با عظمت تو می‌خواهم که مرا مصداق آیة شریفة «ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» قرار دهی.

Dio یعنی خدایا

خدایا! تو را شکر که من را از پیروان مکتب تشیع قرار دادی که این مکتب، پیشوایی چون حسین بن علی -علیه‌السلام- دارد که با عدة قلیلی از یاران خود در مقابل کفر جهانی صف کشیدند و در پایان با همة یارانش به خون غلطیدند.

در این مکتب، شهادت بزرگترین افتخار است.

آیا برای یک فرد شیعه در این زمان در بستر مردن ننگ نیست؟ در این زمان دنیا به نابودی ما کمر بسته و اگر کسی بگوید: ای کاش در زمان امام حسین-علیه‌السلام- بودم، می‌تواند در این زمان خود را امتحان کند و امام امت را تنها نگذارد.

خدایا! با این همه نعمت‌ها که به من دادی، چگونه می‌توانم ادای شکرت کنم؟ خدایا!‌غیر از جان و خونم چیز دیگری ندارم.

«اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک».

خدایا! مرا بپذیر که اگر نپذیری به کجا بروم؟ خدایا! اسلام تو بسیار عزیز است و خون قابلیت‌‌دار می‌خواهد؛ خدایا! ‌آن قابلیت را به من مرحمت فرما.

خدایا! تو می‌دانی که راضی هستم که جسمم در راه تو سوخته شود که تو مرا بپذیری.

ای شهیدان عاشق! و ای پاک‌باختگان لایق و ای یاران امام حسین-علیه‌السلام-، ای مظلومان تاریخ! ای حضور یافتگان در محضر خدا! ‌ای برادرانی که خود را شناختید! ای کسانی که روح بزرگ شما نمی‌توانست در جسم کوچکتان جای گیرد و از قفس کوچک جسمتان بیرون آمد، اوج گرفت و به سوی ملکوت اعلا پرواز نمود! ای دوستانی که از ما سبقت گرفتید و به مقصد رسیدید و ما بیچارگان را تنها گذاشتید! فراق شما بسی سنگین است.

ای شهیدان همیشة تاریخ! دیدار تازه کنید و مرا به جمع خود بپذیرید.

ای عموزادگان! آقا علی قاسم‌پور و جواد قاسمی و ای برادر عزیزم و ای شهید مظلوم، حسین غریبم ـ که جنازة مقدست و پیکر پاکت در بیابان مانده است و مادرمان هنوز چشم به راه توست ـ برخیزید و مردانه به دشمن بتازید و پای به میدان نهاده؛ چون سیل بخروشید و با صدای رعدآسای خود، بانگ تکبیر سر دهید و عرصه را بر دشمن تنگ کنید.

چنان که خدای ناکرده دشمن از ما سستی ببیند، جرأت پیدا کرده و بر می‌گردد و آن وقت است که کار از دست همه رفته است.

بیت المقدس غریب که سهل است، کعبة مظلوم هم در خطر صهیونیست‌ها قرار می‌گیرد حتی مساجد شهرستان‌ها، مانند کشور پهناور مصر در خطر جدی واقع می‌شود.

ای شهیدان به خون خفته! دعا کنید که من هم در جمع شما قرار گیرم و از شربت شیرین شهادت بنوشم؛ چون آرزوی من شهادت است که دیگر دیر می‌شود و خجالت می‌کشم که همة دوستان من رفتند و من تنها مانده‌ام.

شما ای امت اسلامی! از پای ننشینید و بعد از ایران که به پیروزی نهایی رسید، نوبت بیت‌المقدس غریب و کعبة معظمه است که باید آزاد شود.

باید بخروشید، باید ننگ ظالم را از دنیا بردارید و زمینه را فراهم کنید تا امام زمان -عجل‌الله‌تعالی‌فرجه- تشریف بیاورند و حکومت اسلامی جهانی را تشکیل دهند.

ای ابرقدرتهای جهان! ‌بدانید زمانی که اسلام نو ظهور بود تا دروازة چین پیشرفت کرد و توانست پیام اسلام را به گوش جهان برساند.

حال که جامعة اسلامی خود یک امت پرتوان و قوی و بیدار است، به زودی شما ابرقدرت‌ها را به جهنم خواهد فرستاد.

برادرانم! ما می‌توانیم اسلام و جامعه را زمانی به اوج ملکوتی خود برسانیم که ایمان به الله؛ ایمانی همراه با یقین و مسلح به الله اکبر با پیروی از مقام رهبری داشته باشیم.

پس زهد و تقوای الهی را پیشه کنید و اگر ایمان به خدا داشته باشیم، 10 نفر بر 100 نفر، به گفتة قرآن می‌تواند پیروز می‌شود.

ای برادران! قدر خود را بدانید که در چه زمانی هستید و چنین امام و رهبری دارید که همة فضایل و پیروزی‌ها و سرافرازی‌ها در سایة رهبریت امام است.

جوانان ما در جبهه، معشوق خویش را پیدا کرده و از خدا می‌خواهند که شهادت را به آنها عنایت کند تا این روحیه در جوانان ما باشد، بدانید که شکست نخواهیم خورد که امام ما فرمود: «مکتبی که شهادت دارد، اسارت ندارد.

» ای امت شهید پرور! بدانید ما رفتیم و آرزوی زیارت قبر امام حسین-علیه‌السلام- بر دل ما ماند و قبر امام حسین -علیه‌السلام- را ندیدیم ولی تقاضای عاجزانه ما آن است وقتی که راه کربلا باز شد و صدای بانگ چاووش امام حسین-علیه‌السلام- هوا و فضای ایران را پر کرد و قافلة کربلا به طرف قبر امام حسین-علیه‌السلام- به حرکت در آمد، زائرانی که نگاهشان به قبر امام حسین-علیه‌السلام- افتاد، سلام ما را به آن قبر مظلوم برسانید و بگویید چه جوان‌هایی به عشق دیدار تو، یا اباعبدالله رفتند که جنازة ‌آنها هم نیامد و با قلبی پر از آرزو جان باختند و تو ای حسین -علیه‌السلام- آنها را فراموش مکن.

خدمت دوستان آشنایانم خصوصا برادران رزمنده چند جمله می‌گویم: همراه با امام و کنار او، در راه مستقیم حرکت کنید و همراهان امام را بشناسید و نگذارید وقایع هفتم تیر به وجود آید که بعد از رفتن شهید بهشتی (رحمة الله علیه) و همراهان، دیگر گریه فایده‌ای نخواهد داشت.

از دولت مورد تایید حضرت امام حمایت کنید.

مواظب باشید که دیگر مانند صلح تحمیلی که بر حضرت علی -علیه‌السلام- و بر امام حسن-علیه‌السلام- تحمیل شد، تکرار نگردد که اگر چنین شود، دیگر توان مقاومت برای هیچ کس نخواهد بود و بدانید پیروزی نزدیک است و جنگ را تا پیروزی نهایی اسلام بر کفر جهانی ادامه دهید.

بر امت اسلامی است که همراه با روحانیت دلسوز در خط امام حرکت کنند و از فرامین معصومین استفاده نمایند و در این میان حضرت امام جعفر صادق-علیه‌السلام- را از جعفر کذاب باز شناسند که هر دو فرزندان امام بودند.

از روحانیت مبارز در خط امام حمایت کنید و اگر از آنها کناره گیرید عذاب الهی در انتظار شماست.

از ارگانهای جوشیده از انقلاب و در خط امام حمایت کنید.

از نماز جمعه‌ای که خطیب آن در خط امام باشد و جایگاه آن مکان وحدت و اتحاد باشد، حمایت کنید و حضور فعال داشته باشید.

بر مسؤولین امر است که در خط امام حرکت کنند و فرامین او را به عینیت اجرا نمایند.

بر مردم است افرادی را که در خط امام نیستند، هدایت نموده و چنان چه هدایت‌پذیر نبودند در افشای آنها کوشش کنند تا انقلاب از خطر این‌ها محفوظ بماند.

نام «حاج جواد قاسم‌پور» برای مردم کاشان و آران نامی آشناست. بسیجیان آن دیار هنوز پس از سالیان سال روحانی دلاوری را که گرمای حضورش در هجوم سرب داغ و ترکش دلگرمی ایشان بود از یاد نخواهند برد. زندگانی سراسر نورش، روشنگر راه دوستان و رهروان راه سرخش است. ایشان به سال 1340 در شهر مذهبی «آران» چشم به جهان گشود و زندگی را در خانواده‌ای کشاورز، آغاز کرد و از همان کودکی طعم تلخ فقر و مشکلات مادی را چشید و سخت و محکم شد. پس از پایان دورة ابتدایی به حوزة علمیة «آیت الله یثربی» رفت و هوش و استعداد خویش را در راه نشر علوم و معارف اهل بیت -علیهم‌السلام- به کار گرفت. عشق و علاقة وافر به علوم حوزوی باعث شد تا به دروس مقدماتی بسنده نکرده و به منظور بسط اندیشه و رشد فکری خویش، مطالعاتش را در حوزة تفسیر، تاریخ و حدیث گسترش داد.

با اوج گرفتن مبارزات مردم بر ضد رژیم پهلوی و استکبار جهانی، او نیز چون دیگر طلاب آزادی‌خواه و پیرو امام، در راه پیروزی نهضت سبز خمینی -رحمه‌الله‌علیه- وارد صحنة مبارزه شد. با نصب اعلامیه بر در و دیوار مدرسه، دیگر طلاب را به مبارزه می‌شوراند و اعلامیه و کتب حضرت امام -رحمه‌الله‌علیه- را در شهر آران پخش می‌کرد. در این مسیر بارها از سوی مأمورین رژیم دستگیر و بازداشت شد؛ ولی ذره‌ای از هدف عالی خود کنار نکشید.

Lotta per l'obiettivo یعنی تلاش برای هدف

 

 پس از پیروزی پرشکوه انقلاب به دستان پرتوان وی و هزاران دلیرمرد ایرانی، شور او به خدمت، دوچندان شد و پس از یادگیری فنون نظامی در قم به محافظت از بیت امام -رحمه‌الله‌علیه- و مدرسة فیضیّه مشغول گشت. او که اینک به حوزة قم منتقل شده بود، هم‌زمان با تحصیل معارف، مسائل سیاسی آن روزها را به دقت دنبال می‌کرد و به دنبال خط اصیل انقلاب می‌گشت. به شهید مطهری ارادت خاصی داشت و تفکرات اصیل او را فرا راه زندگی خویش قرار داده بود.

 

جنگ ،جهاد ،شهادت ،روحانیت

با آغاز جنگ تحمیلی و تجاوز ناجوانمردانة استکبار جهانی آهنگ اعزام سرداد و همراه دیگر طلاب غیور، داوطلب حضور در میادین رزم شد. ابتدا با حضور ایشان در جبهه مخالفت شد ولی وی با شنیدن اولین سخنان، به نیت شوم هم‌کیشان بنی صدر خائن پی برد. به همراه تعدادی از طلاب خدمت امام -رحمه‌الله‌علیه- رسید و از پیرِ مراد خویش برات حضور در میادین عشق را گرفت. اولین هجرت عاشقانه‌اش در مهرماه 59 رقم خورد و این خود، سرآغاز فصل نوینی در زندگانی طلبة دلیر کاشانی بود.

 

یکی از مشخصات بارز شهید: شجاعت

 

 

30تیر91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۹ ، ۰۰:۲۸
فاصله گلناری
شیخ محمّد خیابانی


پدید آورنده : اکبر رضایی تبریزی ، صفحه 90
 

ولادت

شهید شیخ محمد خیابانی در سال 1297 ق در خامنه، از توابع شهرستان شبستر، به دنیا آمد. پدر او حاجی عبدالحمید در روسیه به تجارت مشغول بود و قریب سی سال در شهر پتروفسکی، پایتخت آن روز جمهوری خودمختار مسلمان نشین داغستان، مقیم و مشغول داد و ستد بود. شیخ محمد در اوایل کودکی مقدمات دروس آن دوره را در مکتب خواند و سپس به روسیه سفر کرد و در تجارت خانه پدر مشغول کار شد و پس از آن به تبریز بازگشت.

تحصیلات

شهید خیابانی بعد از مراجعت به تبریز مشغول تحصیل علوم دینی شد. فقه و اصول را از میرزا ابوالحسن آقا مجتهد انگجی آموخت و در آن دو رشته از بهترین و مبرّزترین شاگردان حوزه درس ایشان بود و در اندک زمانی به دلیل برخورداری از هوش فراوان و کوشش بسیار به مراتب بالای علمی نائل آمد.

وی علم هیئت و نجوم و حساب را در نزد مرحوم میرزا عبدالعلی، منجّم معروف، تحصیل کرد و در آن فن نیز گوی سبقت را از هم دوره های خود ربُود و در اندک زمانی توانایی حل مسائل مشکل هیئت را پیدا کرد. او در علم حکمت و کلام و طبیعیات و تاریخ و ادبیات نیز مهارتی در خور ستایش داشت.

مقام اخلاقی:

به ادمه

شهید خیابانی علاوه بر مقامات علمی در اخلاق نیز مقام بلندی داشت. پس از وفات مرحوم آقای حاجی سید حسین پیش نماز، پدرزن فقید آن شهید ـ که در مسجد جامع تبریز امامت داشت ـ خیابانی قریب چهار سال، ظهرها در مسجدجامع و شب ها و صبح ها در مسجد کریم خان، امام جماعت بود و بیش از هزار نفر در نماز جماعت به او اقتدا می کردند.

زندگی سیاسی

در سال 1324 ق (1285 ش) حکومت ایران تغییر یافته، اصول حکومت شورایی در ایران برقرار شد. دوره دوم زندگی مرحوم خیابانی شروع شد و او مقدمات دوره فعالیت های سیاسی خود را فراهم کرد. در ایامی که قوای ارتجاع و قشون محمدعلی میرزا پیرامون تبریز را محاصره و آب و آذوقه را به روی اهالی شهر بسته بودند، خیابانی تفنگ بر دوش، در سنگرها و به همراه مجاهدان، به دفاع از عدالت و آزادی می پردازد. او زمانی که از برخی مجاهدان اندک سستی حس می نماید، با بیانات شیرین و نطق های مهیّج، آنها را تشجیع می کند و روح تازه ای در کالبد افسرده آنها می دمد.

شیخ محمد خیابانی در عین مجاهدت، عضو مؤثّر انجمن ایالتی بود و بعد از خاتمه سلطنت محمدعلی میرزا به نمایندگی مردم و مجلس شورای ملی، با رأی چشم گیر انتخاب شد.

خیابانی در مجلس

شیخ محمد خیابانی در سال 1288 به جهت برخورداری از سابقه درخشان، به عنوان نماینده مردم تبریز برای مجلس دوّم انتخاب شد. وی بعد از انتخابات به تهران عزیمت نمود و در دفاع از آزادی و حقوق ملت از هیچ کوشش فروگذار نکرد. در طول مدت نمایندگی، استقلال رأی و شیوه خود را حفظ نمود. او در سنگر قانون گذاری خود را وارث خون هزاران شهید انقلاب می دانست و با موضع گیری های آگاهانه و ضدّاستبدادی و ضدّاستعماری، در کنار نمایندگان متعهّدی چون آیت اللّه مدرس به دفاع از مردم ستم دیده ایران پرداخت.

نطق خیابانی در مجلس

در بحث مجلس درباره اولتیماتوم روس ـ که نوعی باج خواهی همسایه شمالی به حساب می آمد ـ خیابانی نطق غرّا و گیرایی ایراد نمود. آن شهید راه عدالت و آزادی، پس از شرح وضعیت حکومت ها در جهان و ذکر حق حاکمیت ملت ها، از دولت می خواهد که به هیچ وجه این اولتیماتوم را نپذیرد و تخلّف آنها را از معاهدات بین المللی گوش زد کند. شهید خیابانی معتقد بود: دولت سزاوار است با کمال احترام بگوید که این تقاضا خلاف معاهدات و خلاف عهدهایی است که در عالم بسته شده است. هیچ کس و هیچ دولتی حق ندارد که اختیار و آزادی و استقلال کسی یا دولتی را از دست آنها بگیرد، مگر این که به همان شیوه کهن دو هزار سال قبل برگردد. قبول این تقاضا رخنه به استقلال ایران است. ممکن نیست این ملت امور کشور و اختیار و استقلال خود را به دیگران واگذار کند....

استقلال مواضع

اغلب عالمان دینی که برای اصلاحات اجتماعی به پا می خیزند، از استقلال موضع برخوردارند. اینان از همان ابتدا با اتکا به قدرت لایزال الهی برای استقرار بخشیدن به دین خدا و نجات جامعه به پا می خیزند و در این کار لحظه ای دچار تردید نمی شوند و در طول مبارزه علی رغم روبه رو شدن با انواع مشکلات، استقلال رأی خود را حفظ می کنند. شیخ محمد خیابانی نیز دارای چنین خصوصیت بارزی بوده است.

سخنرانی خیابانی در میتینگ سبزه میدان تهران

پس از آن که دولت وقت به صلاح دید ناصرالملک نایب السلطنه اولتیماتوم را قبول کرد و مجلس دوّم را بست، در حقیقت یک کودتا در ایران شروع شد. مرحوم خیابانی در اجتماع اعتراض آمیز مردم در سبزه میدان شرکت کرد و در این مراسم علیه کودتا و حکومت وقت و اولتیماتوم سخنرانی کرد و مواضع خود و آزادی خواهان را بازگو نمود.

نیروهای یپرم خان در پی دستور وزیر امورخارجه، برای دستگیری خیابانی و دیگر یارانش به سبزه میدان آمدند، اما اثری از خیابانی نیافتند. پس از این واقعه آقای معتمدالتجار به خیابانی پیشنهاد می کند که آن شب را در منزل او بگذراند. اما شیخ می گوید، وظیفه خود را انجام دادیم و نتیجه هم گرفتیم. دستگیری من برای آنها هنگامی ارزش داشت که مراسم برپا نشده و نطقی ایراد نشده بود. اما اینک ما اسرار را برای مردم فاش کردیم و جامعه را آگاه ساختیم.

هجرت

بعد از ماجرای بسته شدن مجلس و سخنرانی در سبزه میدان، خیابانی برای زیارت مرقد امام هشتم و اقوام خود، همراه خانواده اش به مشهد می رود و سه ماه در آن جا می ماند. سپس عازم باکو و تفلیس می شود و از آن جا از طریق راه آهن به تبریز باز می گردد. در این ایام صمدخان شجاع الدوله از طرف روس ها حاکم تبریز شده بود؛ در نتیجه وارد شدن به تبریز برای او میسّر نبود. اطرافیان خیابانی به مشاوره پرداختند و قرار شد خانواده خیابانی به تبریز عازم شوند و خود او برای مدتی در پتروفسکی نزد عمو و سایر خویشاوندان خود بماند ولی او راضی به این کار نبود. لذا پس از مدت کوتاهی عازم تبریز شد.

مراجعت به تبریز

در دوره تسلط صمدخان شجاع الدوله دست نشانده روس ها، مرحوم خیابانی به صورت مخفیانه به تبریز آمد و بلافاصله به خانه خود وارد شد. چون صمدخان در پی او بود، خانواده اش او را پنهان کردند و فقط یکی دو نفر از دوستان نزدیکش از آمدن او به تبریز آگاه بودند.

شیخ محمد خیابانی یک ماه به صورت مخفی در تبریز ماند و نهایتا رفقای او چنین مصلحت دیدند که ورود او را به صمدخان شجاع الدوله اطلاع دهند. این کار صورت می گیرد و بعد از مذاکره حکمی مبنی بر مصونیت خیابانی صادر می شود. در این حکم شرط مصونیت او اشتغال صرف به امامت جماعت و تجارت ذکر می شود.

مرحوم بادام چی می گوید: مدتی شیخ در تبریز به کار امامت جماعت و تجارت مشغول شد، ولی در خفا ارتباط خود را با یاران و آزادی خواهان برقرار می کرد و آنان در مسائل کشوری مشورت هایی با خیابانی انجام می دادند. کلیه فعالیت ها به صورت مخفی انجام می گرفت تا این که اوضاع به قدری به وخامت گرایید که آتش قیام شعله ور شد

شهادت روحانی آگاه و مبارز انقلابی "شیخ محمد خیابانی" در تبریز(1338 ق)
شهادت روحانی آگاه و مبارز انقلابی "شیخ محمد خیابانی" در تبریز(1338 ق)

شهادت روحانی آگاه و مبارز انقلابی "شیخ محمد خیابانی" در تبریز(1338 ق)

شیخ محمد خیابانی در سال 1297ق در خامنه از توابع شبستر به دنیا آمد. در ابتدا مدتی به همراه پدر به کار تجارت مشغول بود، اما گرایش روحی به فراگیری علم او را به سلک روحانیت در آورد. شیخ محمد مدارج علمی را به سرعت پیمود و در درس عالی فقه و اصول و هیئت و نجوم شرکت کرد. در محاصره‏ی تبریز، وی از ارکان فکری و رهبری مردم بود و با لباس روحانیت و تفنگ بر دوش در سنگرها به دفاع از شهر و ناموس و حیثیت مردم مسلمان در مقابل سپاه متجاوز عین الدوله صدراعظم قاجار پرداخت. پس از خلع محمدعلی شاه از حکومت، از طرف مردم تبریز به مجلس شورای ملی راه یافت، و در کنار افرادی همچون شهید مدرس به دفاع از حقوق مردم قیام کرد. از قاجار کارهای درخشان خیابانی در مجلس دوم، اعتراض شجاعانه و کارساز او علیه اولتیماتوم استعماری دولت تزاری روس بود. اوضاع نابسامان ایران و اخراج نمایندگان آذربایجان از مجلس شورای ملی، شیخ محمد خیابانی را به تشکیل مجلس محلی و قیام مردمی فرا خواند و در 16 رجب 1338 آن را علنی ساخت. در این قیام تبریز از لوث حضور خائنان و بیگانگان مزدور پاک شد و زمام امور به دست خیابانی و یارانش افتاد. این قیام پیروزمندانه، پنج ماه ادامه داشت. سرانجام با خیانت مخبرالسلطنه که چهره‏ای موجه و ملی داشت، هواداران و یاران خیابانی به قتل رسیده و یا خلع سلاح شدند. در نهایت بر اثر خیانت برخی مزدوران، شیخ محمد خیابانی در 29 ذی‏الحجه‏ی سال 1338 ق (22 شهریور 1299 ش) به شهادت رسید. پیکر وی را در گورستان سید حمزه در تبریز به خاک سپردند. بعدها، این گورستان به مدرسه تبدیل شد و با ویرانی مدرسه، مقبره‏ی خیابانی مظلوم هم از بین رفت.

شهریور91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۹ ، ۰۰:۲۵
فاصله گلناری
)الهی نامه: این منظومه مجموعه ای است از قصه های گوناگون کوتاه و مبتنی بر گفت و شنود پدری با پسران جوان خود که بیهوده در جست و جوی چیز هایی بر آمده اند که حقیقت آن ها با آنچه عامه ی مردم از آن ها می فهمند،تفاوت دارد.
ž2)مصیبت نامه:از دیگر منظومه های مهم عطار،مصیبت نامه است در بیان مصیبت ها و گرفتاری های روحانی سالک و مشتمل است بر حکایت های فرعی بسیار که هر کدام از آن ها جداگانه نیز خالی از فایده و نتیجه نیست.
ž3)مختار نامه:عطار یکی از شاعرانی است که به سرودن رباعیات استوار و عمیق عارفانه و متفکرانه مشهور بوده است. رباعیات وی گاهی به رباعیّات خیّام نسبت داده و در مجموعه ی ترانه های وی به ثبت رسانده اند. همین آمیزش و نزدیکی فکر و اندیشه،کار تمیز و تفکیک ترانه های این دو شاعر بزرگ نیشابور را دشوار می سازد.
  آفتاب: 25 فروردین‌ماه روز بزرگداشت عطار نیشابوری شاعر و عارف معروف قرن هفتم هجری نام گرفته است. با توجه به اهمیت اندیشه های عرفانی عطار در شکل‌دهی به عرفان اسلامی و مقام والایی که وی در غزل و شعر پارسی دارد و همچنین گمنامی نسبی او در مقایسه با قله های دیگر شعر ایرانی و عرفان اسلامی نکاتی در باب این چهره ماندگار، اعجاب‌برانگیز و تأثیرگذار در تاریخ تفکر ایرانی – اسلامی اشاره می‌شوند. 

نیوتن می‌گوید بر شاخ غولان اندیشه ایستاده است و اگر این غولان نبودند وی مجالی برای رسیدن به دستاوردهای علمی خویش نداشت. 
Quartet
این نکته در باب بزرگان اندیشه ایرانی – اسلامی چون مولوی، سعدی، حافظ، ملاصدرا و خواجه نصیرالدین توسی هم صدق می کند. افرادی چون فارابی، غزالی، رودکی، فردوسی و ابن سینا بودند که باعث شدند چنین بزرگانی در تمدن ما برویند و معارفی را از اندیشه های خود متأثر کنند.

به صورت خاص در حوزه عرفان ایرانی – اسلامی اگر افرادی چون سنایی و بخصوص عطار نبودند امکان آنکه بزرگی چون مولوی فرصت بروز و نمود پیدا کند اندک بود. 

ما بسی از مولوی یاد می‌کنیم، اشعار او را می‌خوانیم و شاهدیم که اندیشه و اشعار وی حتی در مغرب زمین مورد توجه قرار گرفته‌اند، اما هم برای فهم اندیشه‌های ژرف و غنی مولوی و هم برای پی بردن به سیر تکامل این اندیشه‌ها، احاطه به افکار افرادی چون عطار ضروی است، چرا که رگه‌های بسیاری از این افکار در اندیشه‌ها و اشعار فردی مانند عطار موجودند.

 

حکایتی از مصیبت نامه عطار

 آن یکی دیوانه را  می تاختند          کودکانش سنگ می انداختند

در گریخت او زود در قصر عمید         بود او در صدر آن قصر مشید

دید در پیشش نشسته چند کس      باز می رانند از رویش مگس

بانگ بروی زد عمید از جایگاه            گفت ای مدبر که داد اینجات راه

گفت بود از دیده من خون چکان        زآنکه سنگم می زدند این کودکان

آمدم کز کودکان بازم خری                خود تو صدباره زمن عاجز تری

چون تو را در پیش باید چند کس        تا زرویت باز می راند مگس

روز 25 فروردین ماه در تقویم رسمی کشور به نام عطار نیشابوری نامگذاری شده است و همه ساله مراسم بزرگداشت این شاعر و عارف نامی در شهر نیشابور برگزار می شود.

همایش سال روز ملی عطار نیشابوری 25 فروردین ماه با پیام فرهنگ و ارشاد اسلامی و حضور شخصیتها و عطارشناسان و اندیشمندان در نیشابور برگزار خواهد شد و در این روز پیام احمد مسجد جامعی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران در سراسر جهان مخابره خواهد شد و در بیش از 25 کشور جهان آیین و مراسم ویژه بزرگداشت عطار نیشابوری این شاعر و عارف وارسته و شهیر ایران و جهان برگزار خواهد شد.

با برنامه ریزی به عمل آمده امسال (سال 1384) با برپایی همایش علمی به تمام ابعاد محققانه این شاعر و عارف پرداخته می شود.

برنامه های این روز با صدا درآمدن (زنگ عرفان) در تمامی مدرسه های شهرستان نیشابور آغاز می شود و سپس همایش علمی اندیشمندان و محققان علم و ادب و عرفان با حضور چون استاد: دکتر جلال الدین کزازی، دکتر تقی پور نامداریان، دکتر محمدجعفر یاحقی، دکتر رضا اشرف زاده، دکتر رضا انزابی نیاد و دکتر بهروز ثروتیان در محل فرهنگسرای سیمرغ در نوبت صبح برگزار خواهد شد و سپس گلباران مقبره عطار نیشابوری، این شاعر و عارف نامی ایران توسط دانش آموزان انجام خواهد شد.

اجرای موسیقی سنتی، انتشار بولتن جهت معرفی اثر و شخصیت عطار نیشابوری، سخنرانی اساتید برجسته دانشگاه و برگزاری نمایشگاه کتاب و صنایع دستی از دیگر برنامه های بزرگداشت روز عطار نیشابوری است.

یکی از سرآمدان شعر و ادب فارسی، عطار نیشابوری است. مورخان و محققان، نام او را «محمد» و لقبش را «فرید الدین» و کنیه اش را «ابوحامد» نوشته اند. در اشعارش بیشتر به «عطار» تخلص نموده و گاهی هم «فرید» را که بی گمان مخفف لقب اوست ـ برای تخلص شعری خود برگزیده است. نام پدر عطار هم ابراهیم و کنیه او ابوبکر است و بعضی به اشتباه، جز این نوشته اند. مادر او هم چنانکه از فحوای کلام عطار بر می آید، زنی اهل معنی و خلوت گزیده بوده است. عطار در وصف مادر خود سروده است.

اگر چه رابعه صد تهمتن بود      ولیکن ثانبه این نیک زن بود

چنان پشتم قوی داشت آن ضعیفه    که ملک شرع را روی خلیفه.....

نبود او زن که مرد معنوی بود     سحرگاهان دعای او قوی بود

سال تولد شیخ را که اکثر مورخان 512 یا 513 در «کدکن نیشابور» نگاشته اند، که به دلایلی نادرست است. زیرا اگر شهادت او را در سال 618 و در قتل عام نیشابور به دست مغول درست بدانیم به ناچار باید مدت عمر او را یکصد و شش سال پنداشت که این نظر، با اشعار شیخ که عمر خود را از سی سالگی تا هفتاد و اند سالگی ذکر کرده، سازگار نیست. آخرین سالی را که عطار برای عمر خود ذکر کرده است، «هفتاد و اند» است:

مرگ در آورد پیش، وادی صد ساله راه      عمر تو افکند شست بر سر هفتاد واند

 

خی

درباره ی خیام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۹ ، ۰۰:۲۲
فاصله گلناری
خلاصه ای از زندگی نامه شیخ صدوق


پدید آورنده : تهیه و تنظیم: ناصر بابامحمدی ، صفحه 38
 

مطالعه زندگی نامه مردان بزرگ، بهترین سرمشق هدایت و سرمایه خوش بختی برای همگان به ویژه نسل جوان است. به ویژه اگر موضوع سخن، موفقیت دانش مندان ایرانی، در عرصه های گوناگون علمی باشد که در این صورت اثر فراوانی داشته و مایه غرور ملی و مباهات برای هر ایرانی است.

یکی از بزرگ ترین شخصیت های جهان اسلام و برجسته ترین چهره های درخشان علم و فضیلت شیخ صدوق است. او با جمع آوری روایات و تألیف ده ها جلد کتاب نفیس و ارزش مند، به اسلام و عالم تشیع خدمت کرد. تألیفات این عالم بزرگ اسلام، فراوان و متنوع، در علوم و فنون مختلف اسلامی گنجینه ای پایان ناپذیر است که با وجود گذشت بیش از یک هزار سال از تاریخ تألیف آن ها، هم چنان ارزش و اعتبار خود را حفظ کرده و از جایگاهی بس رفیع و والا برخوردار و در صدر قفسه کتاب خانه ها و سینه فقها و دانش مندان جای گرفته است.

 

 

تاریخ ولادت شیخ صدوق

محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، مشهور به شیخ صدوق در زمان غیبت صغرا و به دعای حضرت صاحب الامر(عج) در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. هیچ یک از تذکره ها تاریخ ولادت وی را مشخص نکرده اند، اما آن چه مسلم است، ولادت ایشان قبل از 305 هجری قمری نبوده و تنها به این اشاره شده که شیخ صدوق در یکی از سال های 306، 307 و 308 هجری قمری به دنیا آمده است.

شیخ صدوق، روزگار کودکی و جوانی اش را در دامان علم و فضیلت و زهد و تقوای پدر بزرگوارش، علی بن بابویه سپری کرد و در محضر پدر، علوم و معارف را همراه با تربیت های علمی و اخلاقی فرا گرفت و تجسم اخلاق اسلامی در اعمال و رفتار پدر، در لحظه لحظه زندگی او اثر گذاشت. پدری که در اوج علم و فقاهت و شهرت و محبوبیت، از راه دکه ای کوچک که در بازار قم داشت، امرار معاش می کرد و زندگی خود و خانواده اش را با کسب و کار و در نهایت زهد و قناعت می گذراند و پیوسته به حفظ آثار و احادیث اهل بیت(ع) و پاس داری از آرمان های بلند تشیع می پرداخت. این ارزش های والا و عظمت های روحی پدر بزرگوارش، تأثیری انکار ناپذیر در شکل گیری جنبه های روحی و معنوی شیخ صدوق داشت و سبب شد در مدتی کوتاه به قله های کمال دست یابد و در سن بیست سالگی، هزاران حدیث و روایت را حفظ کند.

شیخ صدوق بیش از بیست سال، از دوران پربرکت حیات پدر را درک کرد و در این مدت، از محضر پدر و دیگر عالمان قم علم آموخت و حکمت اندوخت. در سن 22 یا 23 سالگی بود که پدر بزرگوارش دار فانی را وداع کرد و وی از نعمت وجود این مربی بزرگ محروم شد و از آن پس وظیفه سنگین گسترش احادیث آل محمد(ص) و هدایت امت به عهده وی قرار گرفت و دوران جدیدی را آغاز کرد.

لقب های شیخ صدوق

برخی دانش مندان، از جمله شیخ طوسی و نجاشی، وی را رئیس المحدثین و صدوق الطائفته می نامند و برخی دیگر از علما و دانش مندان القاب دیگری برای ایشان برگزیده اند و همه علما و فقها و دانش مندان بزرگ اسلام، با احترام به شیخ بزرگوار نگریسته اند و به عدالت او اشاره و مقام شامخ علمی شیخ را با عباراتی تصدیق کرده اند که می توان به بزرگانی چون شیخ طوسی، نجاشی، سید بن طاووس، سید محقق داماد، علامه مجلسی، علامه بحرانی، شیخ بهایی، سید محمدباقر خوانساری اشاره کرد.

شیخ صدوق، پس از فوت پدر بزرگ وارشان، با این که جوان بود، به سرعت آوازه فضل و دانشش شهرهای ایران و عراق را فرا گرفت و دانش مندان اسلامی، آرزو داشتند شیخ را ببینند و حدیث را از وی بشنوند. او مشتاق شنیدن احادیث محدثان بود و به شهرهایی که حوزه علمیه داشتند، سفر می کرد تا علوم و احادیث خود را به دیگران منتقل کند و از علوم دیگران بهره مند شود. سرانجام در رجب سال 339 هـ.ق، رکن الدوله دیلمی و اهالی ری از او خواستند به ری بیاید و شیخ دعوت آنان را پذیرفت و عازم ری شد و به ترویج مذهب شیعه پرداخت.

فقها و بزرگان شیعه، شیخ صدوق را بیش تر با لقب رئیس المحدثین می شناسند، زیرا او در شناخت احادیث، آگاه و در حفظ و جمع آوری آن ها کوشا بود و حدود سی صد جلد کتاب از احادیث پیامبر و ائمه معصومین(ع) را جمع آوری کرده است که این تألیفات ارزش مند، از زمان تألیف ت کنون مورد توجه علما، فقها و دانش مندان اسلامی و مورد استفاده محققین و اندیش مندان و طلاب علوم دینی است که شرح آن در این مختصر نمی گنجد.

استادان شیخ صدوق

شاید بتوان گفت یکی از عوامل مؤثر در موفقیت صدوق استادان بسیار زیادی است که دیده و از خرمن علوم آن ها خوشه ها برگرفته است. او ابتدا از محضر پدر خود علی بن بابویه درس آموخت و افزون بر آن در مجالس و محافل درسی بزرگان علم و ادب حاضر می شد، به گونه ای که بعضی از علما گفته اند: تعداد استادان صدوق از دویست نفر متجاوز است. از جمله بزرگانی که صدوق از محضر آنها بهره برده می توان به ابوجعفر محمد بن یعقوب کُلینی نویسنده متاب گرانمایه اصول کافی اشاره کرد.

 

 

 

کلینی و صدوق

پس از مرحوم کلینی نویسنده کتاب ارزشمند اصول کافی، صدوق از بزرگترین محدثان عصر خود به شمار می آید که علاوه بر ضبط و نقل حدیث، در علوم دیگر نیز تبحر داشته و تألیفات بسیاری از خود به جای گذاشته است. صدوق سالها از محضر کلینی استفاده نموده و به شنیدن و جمع آوری احادیث ائمه (ع) مشغول بوده است؛ اما بر خلاف شخصیت علمی کلینی که بیشتر از جهت جمع آوری، بررسی و نقل حدیث مشهور است، شیخ صدوق در سه زمینه روایت، مباحث کلام و فقه برحسته و ممتاز بوده است.

 

 

 

شاگردان شیخ صدوق

صدوق، به خوبی دریافته بود که بهترین شیوه برای حفظ و حراست از سخنان پیشوایان دین که در هر زمان ممکن است مورد تعرض و دستبرد قرار گیرد، انتقال به سینه دلسوختگان مکتب اهل بیت می باشد؛ از همین رو با پرورش شاگردان و طالبان دانش، به نگهداری و صیانت از این میراث گران بها پرداخت. از میان مهم ترین شاگردان وی می تواند به دانشمند بلند آوازه، محمد بن نُعمان معروف به شیخ مفید نام برد که خدمات بسیاری به جهان اسلام ارائه کرد، و آثار به جای مانده از وی حکایت از وسعت معلومات او دارد. به تعدادی از شاگردان شیخ اشاره می کنیم:

شیخ مفید، ابن غضائری، ابو عبدالله، حسین بن عبید الله بن ابراهیمله، برادرش حسین بن علی بن بابویه قمی

شیخ جلیل، ابو الحسن، جعفر بن حسین حسکه قمی، استاد شیخ طوسی، شیخ ابو جعفر، محمد بن احمد بن عباس بن فاخر دوریستی، معاصر شیخ طوسی، برادر زاده اش شیخ ثقة الدین حسن بن حسین بن علی بن موسی بن بابویه

حسن بن محمد قمی (مؤلف تاریخ قم)، علی بن احمد بن عباس نجاشی (پدر نجاشی)، شیخ ابو البرکات، علی بن حسن خوزی، ابو القاسم، علی بن محمد بن علی خزاز، ابو زکریا، محمد بن سلیمان حمرانی

صدوق

 

 

آثار شیخ صدوق

شیخ صدوق این عالم بزرگ و محدث گران قدر تألیفات با ارزش بسیاری از خود به جا گذاشت. شیخ طوسی در این باره می نویسد: « او سیصد کتاب تألیف کرده است» کتاب های شیخ صدوق همه در نهایت نیکویی و استحکام و در زمینه های متنوعی نوشته شده اند، که این خود نشانگر قدرت علمی و آشنایی گسترده او با علوم اسلامی است. برخی از مهمترین آثار ایشان عبارتند از:

1- من لا یحضره الفقیه (دومین کتاب از کتب اربعه)

2- علل الشرایع (درباره فلسفه احکام و علت تشریع آن‌ها است)

3- کمال الدین و تمام النعمه (درباره اثبات وجود امام زمان و غیبت طولانی آن حضرت از نظر عقلی و نقلی)

4- کتاب التوحید

5- الخصال

6- الامالی

7- عیون الاخبار الرضا

8- کتاب صفات شیعه

9- کتاب مصادقه الاخوان

10- کتاب اثبات ولایت علی علیه‌السلام

11- کتاب معرفت

12- کتاب مدینه العلم

13- کتاب مقنع در فقه

14- کتاب معانی الاخبار

15- کتاب مشیخته الفقیه

 

اردیبهشت92

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۹ ، ۰۰:۱۹
فاصله گلناری

سیمین دانشور نویسنده و همسر مرحوم جلال آل احمد عصر امروز در سن 90 سالگی در تهران درگذشت.

بنا بر این گزارش وی در چند سال گذشته با مریضی دست به گریبان بود به نحوی که حال وی در هفته های اخیر رو به وخامت رفته بود.

سیمین دانشور (زاده ۸ اردیبهشت سال ۱۳۰۰ شمسی در شیراز) نویسنده و مترجم ایرانی است. او دارای مدرک دکتری ادبیات فارسی از دانشگاه تهران و استاد بازنشسته این دانشگاه بود.

سیمین دانشور نخستین زن ایرانی است که به صورتی حرفه‌ای در زبان فارسی داستان نوشت. از وی همواره به عنوان یک جریان پیشرو و خالق آثار کم نظیر در ادبیات داستانی ایران نامبرده می‌شود.

یکی از نزدیکان مرحوم سیمین دانشور علت فوت این نویسنده را کهولت سن و آنفولانزای شدید عنوان کرد.

علی دهباشی در این باره به فارس گفت: سیمین دانشور پس از تحمل یک دوره بیماری که در این اواخر دچار آن شده بود سرانجام در ساعت 16 امروز (پنجشنبه) درگذشت.

وی ادامه داد: مرحوم سیمین دانشور در آستانه 91 سالگی بود و کهولت سن وی در فوت وی موثر بود؛ ضمن این که در این اواخر نیز مرحوم سیمین دانشور دچار یک آنفولانزای شدید شده بود که این عامل نیز در فوت وی تاثیر زیادی داشته است.

دهباشی درباره زمان دقیق مراسم تشییع این بانوی نویسنده گفت: مراسم تشییع وی قطعا روز جمعه نخواهد بود و احتمالا روز شنبه و حتی یکشنبه خواهد بود.

وی درباره مکان خاکسپاری مرحوم سیمین دانشور واین که وی در کنار همسرش جلال آل احمد دفن خواهد شد نیز گفت: ابتدا باید وصیتنامه مرحوم سیمین دانشور خوانده شود و آن گاه در این باره تصمیم گیری خواهد شد.

تسلیت حداد عادل
غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی ، در پیامی با اظهار تاسف از درگذشت سیمین دانشور فقدان وی را به جامعه ادبی و اهل علم و فرهنگ جمهوری اسلامی ایران تسلیت گفت.

متن پیام حداد عادل به این شرح است: بسمه تعالی، درگذشت نویسنده ارجمند ، خانم سیمین دانشور همسر نویسنده بزرگ زنده یاد جلال آل احمد موجب تاسف فراوان شد.

فقدان این بانوی هنرشناس و ادیب دانشمند را به جامعه ادبی و اهل علم و فرهنگ در جمهوری اسلامی ایران تسلیت می گویم.  

نگاهی به آثار دانشور
از جمله تالیف ها و ترجمه های سیمین دانشور عبارت‌اند از:

«آتش خاموش» 1327

«سرباز شکلاتی » اثر برناردشاو ،1328

«دشمنان» اثر آنتوان چخوف ، مجموعه ی داستانهای کوتاه ، 1328

«بتاتریس» اثر شنیتسلر ،1332

«رمز موفق زیستن » اثر دیل کارنگی ،1332

«کمدی انسانی » اثر ویلیام سارویان،1334

«داغ ننگ » اثر ناتا نیل هارثون ، 1334

همسر جلال آل احمد درگذشت

 سیمین دانشور نویسنده و مترجم، عصر امروز درسن 90 سالگی در تهران درگذشت.

به گزارش مهر سیمین دانشور نویسنده و مترجم ایرانی و همسر جلال آل احمد در سن 90 سالگی در تهران درگذشت.

 

 

به بهانه سالگرد در گذشت جلال آل احمد

 

«جلال عزیزم ، قربانت گردم .رفتم و از سخت جانی خود شرمنده ام. بی تو یکدم زیستن شرط وفاداری نبود .وقتی از تو جدا شدم همان طور که پیش بینی می کردم ، مثل جفت مرغ مهاجر چنان اندوهی فر گرفتم که از گریه نتوانستم خودداری کنم ..............هرچه می کوشیدم خود را آرام کنم نمی توانستم .اکنون که این کاغذ را مینویسم کمی آرام شده ام .

جلال عزیز اگر تو بودی ، دیگر هیچ غصه ای نداشتم و باور کن که با وجود تمام این تشریفات انگار یک خاری در گلویم نشسته است . زن مهماندار که اشک های مرا دید پرسید از معشوقت جدا شده ای؟»

سه شنبه دوم سپتامبر 1952   11 شهریور1331

 

(نامه  سیمین دانشور برای جلال آل احمد . نامبرده در این تاریخ برای استفاده از بورس فولبرایت سفری یک ساله را به مقصد آمریکا آغاز می کند و در دانشگاه استنفرد در زمینه جمال شناسی و داستان نویسی مشغول به تحصیل می شود)

روز 18 شهریور 1348زندگی مشترک جلال آل احمد با سیمین دانشور که از آشنایی این دو در سال 1327 و ازدواج آنان در 1329شروع شده بود،با مرگ جلال به پایان رسید .

روحش شاد 

 

 

سرنوشت خانه‌ سیمین و جلال‌ چه می‌شود؟ 

ادبیات - ایسنا نوشت:

 

ویکتوریا دانشور خواهر سیمین دانشور با انتقاد از بحث‌هایی که درباره خانه به یادگار مانده از سیمین دانشور و جلال آل احمد مطرح می‌شود، گفت: «چون خانه سیمین دست ماست باید این خانه را تعمیر کنیم، خواهرم در زمان حیاتش به من سفارش کرد که خانه به میراث فرهنگی داده شود تا چراغ خانه روشن باشد ، کسی نگهدار خانه باشد تا اسم او و جلال زنده باشد.»

وی ادامه داد: «ما شش خواهر و برادر بودیم که اکنون این خانه، شرعی و قانونی فقط به من می‌رسد.»

او درباره‌ی وصیت‌نامه‌ای که از سیمین دانشور به جای مانده، گفت: «وصیت‌نامه‌هایی که سیمین نوشته رسمی نبوده و اگر می‌خواسته واقعا چیزی را به کسی بدهد، باید به محضر می‌رفته، به هرحال ما وصیت‌نامه‌ای از او داریم که تمام وصیت‌نامه‌های قبلی‌اش را فسخ کرده است.»

خواهر سیمین دانشور درباره‌ واگذاری خانه به میراث فرهنگی نیز گفت: «من قصد دارم خانه را تعمیر کنم و براساس قانون آن را به میراث فرهنگی بدهم. قانون احترام دارد و ما هم می‌خواهیم این خانه حفظ شود و براساس وصیتی که سیمین کرده، بنیادی برای سیمین و جلال در آن خانه ایجاد شود.»

ویکتوریا دانشور هم‌چنین درباره‌ کتاب‌هایی که از سیمین و جلال در این خانه باقی‌ است، گفت: «از طرف وزارت ارشاد، آقای حمیدی بهترین متخصصان خودشان را فرستادند و یک هفته این کتاب‌ها را شماره‌گذاری کردند، اما این کتاب‌ها، کتاب‌های معمولی هستند که در هر کتابفروشی پیدا می‌شوند و کتاب خطی در میان آنها نیست، اما به هرحال این کتاب‌ها شماره‌گذاری شده‌اند و در اتاقی نگهداری می‌شوند که ما در این اتاق را بسته‌ایم تا در این خانه بماند.»

 

 

پاسخ رندانه جلال آل احمد به ناشری که او را برای مشاوره می​خواست 

کتاب - آل احمد گفت اولین شرطش این است که من پیشنهاد نمی‌کنم. شما بپرسید، هر چه را قبلا چاپ نشده می‌بینم و در یک کلمه می‌گویم بله یا نه، وقت پرچانگی ندارم.

 

فارس گزارش داد: 18 تیر سومین سالگرد درگذشت مهدی آذریزدی، نویسنده کودک و نوجوان بود. آذریزدی که تنها تحصیلات مکتبخانه‌ای داشت از همان دوران کودکی برای تامین معاش وارد محیط های کارگری شد. وی مدتی را هم به حروفچینی در چاپخانه مشغول شد. در ادامه بخشی از خاطرات او در انتشارات امیرکبیر و خاطره‌اش از رویارویی و روش و سلوک جلال آل‌احمد نقل می‌شود.

 

مهدی آذریزدی نیز خاطره‌ای از آن سال‌ها را به یاد می‌آورد: اوایل کار موسسه انتشارات امیرکبیر بود در سال 1329- اولین کتابی که امیرکبیر زیر چاپ بُرد «تاریخ علوم پیر روسو» ترجمه حسن صفاری بود که کتاب آبرومندی بود. آشنایی صفاری با جعفری، مدیر انتشارات امیرکبیر، از کتاب فروشی و چاپ‌خانه علمی شروع شده بود که کتاب‌های صفاری قربانی را منتشر می‌کرد. در این موقع من هم از علمی بریده بودم و چند ماهی از اوایل فعالیت امیرکبیر در آنجا کار می‌کردم(بیش از این نمی‌خواهم در این‌باره حرفی بزنم).

جعفری که خود چندان کتاب‌خوان نبود دلش می‌خواست کار انتشاراتش در میان کارهای کتاب‌فروشان شاخص باشد که تا آخر هم این آرزو را داشت و به آن هم رسید. نمی‌دانم اعتقاد و اعتماد جعفری به آل‌احمد از کجا آمده بود اما ایشان را دیده بود و به اصرار خواسته بود که مشاور موسسه باشد و به او گفته بود: همه ناشران یک مشت انتشارات بازاری و معمولی دارند و چند تا هم کتاب خوب‌تر که بر حسب تصادف به دستشان افتاده. من می‌خواهم اصلا کتاب بی‌ارزش چاپ نکنم و همه کارهایم مورد توجه اهل فن باشد اما کتاب‌هایی به ما عرضه می‌شود که نمی‌توانیم ارزش آنها را بسنجیم. از شما می‌خواهم در انتشار کتاب ما را همراهی کنید که اشتباه نکنیم. هر شرطی را می‌پذیرم و هر حرفی را تعهد می‌کنم.

 

آل احمد گفت: اولین شرطش این است که من پیشنهاد نمی‌کنم. شما بپرسید، هر چه را قبلا چاپ نشده می‌بینم و در یک کلمه می‌گویم بله یا نه، وقت پرچانگی ندارم. ماهی هم ... تومان می‌گیرم اعم از اینکه در آن ماه چیزی به من ارائه داده باشید یا نه.

جعفری گفت: این مبلغ که خیلی زیاد است و من خودم کمتر از این مزد می‌گیرم. جلال گفت: خودت باید ببینی برایت صرف می‌کند یا نه. برای من کمتر صرف نمی‌کند. جعفری گفت: در این صورت شما نظرتان را در باره هر کتاب بنویسید تا ما هم نقاط ضعف و قوت آن را بدرستی بفهمیم و باد بگیریم.

جلال گفت: همان که گفتم: بله یا نه. اگر بخواهی نظرم را مانند یک بحث انتقادی بنویسم آن وقت برای هر کتاب همان مبلغ را می‌گیرم چه رد کنم و چه قبول کنم چون که وقت ما هم برای خودمان مانند سرمایه شما برای خودتان ارزش دارد. اگر می‌بینی برایت صرف نمی‌کند باید با کس دیگری مشورت کنی.

جلال صریح و تند و قاطع حرف می‌زد. این برخورد طرفین را راضی نکرد و گفتگو رها شد و توافق سرنگرفت. موسسه کتاب‌های بازاری چرندی هم چاپ کرد که فروش نداشت و آبرومند نبود. تجربه موسسه کم‌کم زیاد شد و امیرکبیر، ناشر نامدار، چنان که می‌خواست شاخص هم شد، اما آل‌احمد دیگر موسسه را ندیده گرفت و هیچ یگ از آثارش را به امیرکبیر ارئه نداد.

کتاب پژوهشگران معاصر ایران

از شهریور 91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۹ ، ۱۲:۰۰
فاصله گلناری

پنج دقیقه فکر کنید .... فقط پنج دقیقه!

چند سال دیگه میخواهید برای دخترتان جهیزیه عالی تهیه کنید ... با کدام سرمایه؟
شایدم پسرتان از شما درخواست هزینه تحصیل یا هزینه ازدواج بکند، میخواهید مانند یک قهرمان برایش باشید و هزینه هایش را بپردازید ... با کدام پول؟
روز اول که با همسرتان ازدواج کردید به او قول دادید که همواره در کنارش خواهید بود و سختی ها را برای هم سهل و آسان میکنید ... تابحال برای قولی که دادید چه برنامه ریزی کردید؟
شایدم اصلا ازدواج نکردید، اشکالی نداره. چه برنامه ای برای جمع کردن یک سرمایه خوب دارید؟
تابحال فکر کردید اگر خدای نکرده برای شما اتفاقی بیفته، خانواده شما چطور امرار معاش می کنند؟
اگر اتفاقی بیفته که منجر به از کار افتادگی بشه، چطور هزینه های زندگیمون رو تامین میکنیم؟
... میدونستید که برای تمام این سوال ها یک راه حل هست؟

یک راه حل ساده!

شما میتونید از مبلغی که روزانه یا ماهیانه درآمد کسب می کنید، بخشی که معمولا نیاز ندارید یا صرف هزینه های غیر ضروری می کنید را به بیمه عمر و تشکیل سرمایه اختصاص بدید و در عوض خیالتون راحت باشه که پول شما به طور منظم براتون سرمایه گذاری میشه. مهم تر اینکه اگه خدای نکرده زندگی دگرگون بشه و اتفاق ناگواری مثل فوت، نقص، عضو، ازکار افتادگی و یا بیماری های خاص اتفاق بیفته، بیمه سامان وارد عمل میشه و نه تنها مبلغ سرمایه گذاری شده و سود ها رو پرداخت می کنه بلکه مبلغی هم به عنوان سرمایه میده تا مشکلات مالی رو پوشش بدیم.


«بیمه عمر و تشکیل سرمایه سامان»

life-insurance: اندوخته صندوق

بخش اول: اندوخته صندوق

بیمه نامه ای است که شما با پرداخت مبلغی به انتخاب خود سالیانه به بیمه سامان پرداخت می کنید که بیمه سامان بخشی از آن را بابت هزینه پوشش های بیمه ای برداشته و مابقی را در حسابی به اسم اندوخته صندوق برایمان سرمایه گذاری میکند.
خوب سرمایه گذاری باید سود هم داشته باشد، بیمه سامان دقیقا همین کار را میکند. طی چند سال گذشته بیمه سامان بین ۱۶/۵ تا ۲۵ درصد در همین سرمایه گذاری ها روی اندوخته های بیمه عمر پرداخت کرده است.
مبلغ این سودها به اندوخته صندوق اضافه شده و سالهای بعد با جمع این مبالغ و حق بیمه های سال های بعد سرمایه گذاری شده و باعث میشه که به این اندوخته ها اصطلاحا سود مرکب تعلق بگیره و این اندوخته ها به صورت تصاعدی اضافه بشوند.

خوب حالا با این مبلغ اندوخته صندوق چه کار میشه کرد؟

از ابتدای سال دوم به بعد میشه از مبلغ اندوخته صندوق برداشت کرد. (هر چند که سرمایه گذاری بلندمدت است و برداشت در سال های اول توصیه نمیشه) اگر هم نخواستیم برداشت کنیم، قابلیت این را دارد که به اندازه ۹۰ درصد اندوخته صندوق از بیمه سامان وام دریافت کنیم.
اگر به اندوخته صندوق خود دست نزنیم هم میتونیم در پایان مدت آن را به صورت یکجا دریافت کنیم یا اینکه با بیمه سامان توافق کرده و مبلغ اندوخته را به صورت مستمری دریافت کنیم.
این امکان هم برای ما هست که برای مقابله با تورم سالیانه، سالانه درصدی را اضافه تر پرداخت کنیم که تورم را پوشش بدهیم. (بطور مثال اگر حق بیمه سال اول را یک میلیون تومان انتخاب کردیم، سال به سال ۱۰ درصد نسبت به سال قبل بیشتر پرداخت کنیم)
اندوخته ای که تا اینجا برایتان توضیح دادم، در هر صورتی پرداخت می شود، اگر بیمه شده سالم باشد یا خدای نکرده اتفاقی برایش افتاده باشد.

 

بخش دوم: پوشش های بیمه ای (توضیح با یک مثال):

اما اینجا ما یک سری پوشش های بیمه ای هم داریم که با یک مثال برایتان تشریح می کنیم:
مثلاً اگر شخصی برای سال اول حق بیمه یک میلیون تومان را انتخاب کند، از همان ابتدای قرارداد ۲۵ میلیون تومان سرمایه فوت دارد. به این معنی که اگر خدای نکرده بر اثر هر عاملی فوت کند، بیمه سامان ۲۵ میلیون تومان به علاوه اندوخته صندوق به شخص یا اشخاصی می دهد که به عنوان ذینفع بیمه نامه مشخص شده اند.
حالا اگر شخص بر اثر حادثه فوت کرد به جای آن، ۱۰۰ میلیون بعلاوه اندوخته صندوق پرداخت می شود.
اگر شخصی بر اثر حادثه و به صورت دائم از کار افتاده شد، بیمه سامان ۲۵ میلیون تومان به خود شخص به عنوان سرمایه ازکار افتادگی به شخص پرداخت می کند.
شخصی که از کار افتاده شده، به مدت ۱۰ سال هم از پرداخت حق بیمه معاف شده و حق بیمه اش را بیمه سامان پرداخت می کند! همین شخص ۲ برابر حق بیمه سالیانه خود را به صورت مستمری از بیمه سامان به صورت جداگانه هم دریافت می کند!!
اینجا بیمه سامان پنج تا بیماری را به عنوان بیماری خاص نام برده (سکته قلبی، سکته مغزی، عمل کرونر قلب باز، پیوند اعضای اصلی بدن، انواع سرطان) و در این مثال ما تا سقف ۱۲/۵ میلیون تومان هم به عنوان هزینه های درمانی به شخص بیمه شده پرداخت می کند.

  این بود یک توضیح ساده از بیمه عمر و تشکیل سرمایه سامان

حالا یکبار دیگه به صورت تیتر شده مزایای این بیمه نامه را برایتان می آوریم:

 

life-insurance: سود - سرمایه - ریسک

۱- محدودیت سنی برای بیمه شدن وجود ندارد و تمام افراد زیر ۷۰ سال از بدو تولد می توانند تحت پوشش این نوع بیمه عمر باشند.
۲- سود سرمایه گذاری در این نوع بیمه نامه باتوجه به میزان ریسک پذیری شما متفاوت است که تعیین ریسک آن هم توسط خودتان مشخص خواهد شد.
۳- می توانید برای اینکه چند سال بعد پول دریافتی تان ارزش خود را حفظ کرده باشد سالانه مبلغی را به حق بیمه خود اضافه کنید تا تورم نیز پوشش داده شود.
۴- این نوع بیمه کاملا انعطاف پذیر است و امکان افزایش و یا کاهش حق بیمه هر سال وجود دارد.
۵- در صورتی که سالی مشکل مالی شدید داشتید و قادر به پرداخت حق بیمه خود نبودید امکان پرداخت حق بیمه از محل اندوخته شما وجود دارد!
۶- از سال دوم صدور بیمه نامه امکان برداشت از حساب اندوخته برای شما میسر است.
۷- بیمه سامان هزینه های امراض خاص (سکته قلبی، سکته مغزی، سرطان، پیوند اعضا و جراحی قلب باز) که در طول مدت بیمه حاصل شود را تا سقف ۲۱ میلیون تومان می پردازد که حتی تا چند نوبت قابل پرداخت است.
۸- شما می توانید از سال دوم صدور بیمه نامه به بعد به اندازه ارزش اندوخته صندوق خود وام دریافت کنید که بهره این وام برابر کمترین میزان بهره بانک سامان در آن سال خواهد بود.
 

روز بیمه : 15 آبان یا 13 آذر ؟!

 
مناسبتی برای بزرگداشت بیمه، مهم‌تر و فرخنده‌تر از سالروز فعالیت نخستین شرکت بیمه ایرانی در کشور وجود نداشته و ندارد!!
 

بیمه نیوز - یک کارشناس بیمه از نامگذاری نابجای بیمه در 13 آذر انتقاد کرد.

به گزارش بیمه نیوز ، مصطفی کاظمی در روزنامه دنیای اقتصاد درمقاله ای گلایه آمیز با بیان تاریخچه ورود صنعت بیمه به کشور و تشکیل شرکت بیمه ایران به عنوان نخستین شرکت بیمه کشور ، می نویسد: با تصویب دولت و مجلس اولین شرکت بیمه ایرانی در16 شهریور 1314  با شماره 460 در دایره ثبت شرکت‌ها و علائم تجاری و اختراعات طهران با نام شرکت سهامی بیمه ایران به ثبت رسید.

این شرکت دو ماه بعد یعنی در 15 آبان همان سال  شروع به فعالیت کرد و علت این فاصله تلاش برای تامین پوشش‌های بیمه اتکایی بود. در واقع پانزدهم آبان‌ماه سال 1314 به‌عنوان اولین روز فعالیت بیمه‌گری اولین شرکت بیمه ایرانی روز بیمه نام گرفت.

وی ادامه می دهد : 30 سال بعد از این تاریخ بحثی از نام‌گذاری روزی در سال به نام روز بیمه به‌طور رسمی مطرح نبوده، ولی در سال 1347 از طرف دولت روز 15 آبان به‌عنوان روز بیمه به رسمیت شناخته شد و در این زمینه پیام‌هایی از طرف مسوولین کشور صادر شد و به‌همین مناسب با حضور وزیر دارایی و تعدادی از شخصیت‌های سیاسی و اقتصادی ارشد کشور مراسمی در هتل هیلتون (استقلال فعلی) برگزار شد و همزمان در سراسر کشور نیز این روز پاس داشته شد. این نکوداشت سال‌های بعد از آن هم تکرار شده است.

کاظمی می نویسد: پس از پیروزی انقلاب و تصویب قانون اداره امور شرکت‌های بیمه در 13 آذر1367 توسط بیمه مرکزی ایران به‌عنوان بازوی نظارتی دولت در صنعت بیمه، همین تاریخ به‌عنوان روز بیمه تعیین و از آن سال به بعد در چنین روزی سمیناری از طرف آن سازمان هرساله با حضور همه شرکت‌های بیمه ترتیب می‌یابد.

در این مقاله آمده است: اگرچه تصویب قانون اداره شرکت‌های بیمه تحولی در ارتباط با نحوه اداره آنها است، ولی شروع فعالیت شرکت سهامی بیمه ایران، بزرگترین شرکت بیمه ایرانی و رهبر صنعت بیمه کشور در 15 آبان 1314، رویدادی مهم‌تر و بزرگ‌تر در صنعت بیمه وجود ندارد. این شرکت توانسته است زمام امور بیمه‌ای کشور را از دست شرکت‌های بیمه خارجی گرفته و بیش از 30 سال به‌عنوان بازوی نظارتی دولت در صنعت بیمه کشور در سال‌های قبل از تاسیس بیمه مرکزی ایران باشد و در زمینه توسعه کشور همواره پیشرو و تاثیرگذار بوده و با ارائه پوشش‌های مختلف بیمه‌ای در رشته‌های درمان، عمر، مسوولیت، باربری، آتش‌سوزی و... توانسته است حجم انبوهی از افراد و سرمایه‌های کشور را بیمه نموده و غالب صنایع بزرگ کشور همچون صنایع گاز و نفت و پروژه‌های بزرگ عمرانی کشور، تحت پوشش این شرکت بوده و هستند.

این شرکت همراه با سیاست‌های کشور تابه امروز گام برداشته و پشتوانه محکمی برای اعتلای کشور است؛ به‌طوری که سازمان‌های بزرگی چون شرکت سهامی بیمه مرکزی ایران، سازمان خدمات درمانی و سازمان تامین اجتماعی از پیرامون آن به‌وجود آمده است، بنابراین مناسبتی برای بزرگداشت بیمه، مهم‌تر و فرخنده‌تر از سالروز فعالیت نخستین شرکت بیمه ایرانی در کشور وجود نداشته و ندارد.

 
روز بیمه
تعیین سالروز برای یک رویداد، حادثه یا پدیده تنها به‌منظور یاد آوری مجدد این رخداد نیست، بلکه با هدف سپاسگزاری از تلاش‌های کسانی است که خالصانه زحمت کشیدند تا این رویداد ایجاد و به‌عنوان اثری جاودانه در اذهان تداعی شود. ضمن اینکه توجه سالانه آحاد جامعه به این رویداد باعث تغییر نگرش جامعه نیز می‌شود و یکی از این واقعیت‌ها و رخدادها بیمه است.اگرچه اشکال ابتدایی این صنعت در قالب همیاری و تعاون به قرون پیش از میلاد مسیح و به شکل امروزی به دهه هفدهم میلادی در اروپا برمی‌گردد، لیکن این صنعت با اثراتی نظیر تامین امنیت روانی و جبران آثار مالی ناشی از وقوع حوادثی که ممکن است به تغییر در سرنوشت اقوام و افراد بینجامد همراه بوده است. جدا از آثار روانی، اثرات بیمه بر رشد و توسعه و ایجاد جرات، شهامت، شتاب و تحرک بیشتر در چرخ‌های اقتصادی و اجتماعی غیرقابل اجتناب است.اشاعه و توسعه بیمه در همه جای دنیا وابسته به وجود خطر است و از دیرباز انسان چه به‌صورت فردی یا جمعی در معرض مخاطراتی بوده است که آسیب‌های جدی به مال و جان و وضعیت معیشتی وی وارد می‌کند.در کشور ما ایران ورود صنعت بیمه با اعطای امتیاز انحصاری این فعالیت به شخصی روسی بنام لازارپولیاکف در 23 آذرماه 1269 هجری شمسی مصادف بوده است، لیکن از آنجایی که وی در عرض 3 سال از مدت قرارداد هیچ اقدامی برای تاسیس شرکت بیمه نمی‌نماید امتیاز وی سلب می‌گردد. در ابتدای قرن چهاردهم هجری شمسی با توجه به بکر بودن بازار بیمه در ایران، شرکت‌های بیمه خارجی اقدام به تاسیس دفاتر و نمایندگی‌های خود می‌نمایند و از این تاریخ کلیه عملیات بیمه در ایران توسط شرکت‌ها و نمایندگی‌های خارجی انجام می‌شود.رشد فزاینده این صنعت، سودآوری و تاثیرات شگرف این صنعت بر جامعه ایرانی باعث گردید تنی چند از هموطنان فکر ایجاد یک شرکت بیمه ایرانی را با وزیر دارایی وقت مطرح نمودند که با تصویب دولت و مجلس اولین شرکت بیمه ایرانی در تاریخ 16/6/1314 با شماره 460 در دایره ثبت شرکت‌ها و علائم تجاری و اختراعات طهران با نام شرکت سهامی بیمه ایران به ثبت رسید.این شرکت دو ماه بعد یعنی در تاریخ 15/8/1314 شروع به فعالیت کرد و علت این فاصله تلاش برای تامین پوشش‌های بیمه اتکایی بود. در واقع پانزدهم آبان‌ماه سال هزاروسیصدوچهارده به‌عنوان اولین روز فعالیتبیمه‌گری اولین شرکت بیمه ایرانی روز بیمه نام گرفت. آرم این شرکت که ترکیبی از طلوع خورشید و تشعشع انوار آن از فراز قله دماوند است حکایت از آغازی امید بخش و تاثیرگذار در سراسر کشور و نشان‌دهنده نویدی نو و حیاتی دوباره در اقتصاد کشور است. 30 سال بعد از این تاریخ بحثی از نام‌گذاری روزی در سال به نام روز بیمه به‌طور رسمی مطرح نبوده، ولی در سال 1347 از طرف دولت «روز 15 آبان به‌عنوان روز بیمه به رسمیت شناخته شد و در این زمینه پیام‌هایی از طرف مسوولین کشور صادر شد و به‌همین مناسب با حضور وزیر دارایی و تعدادی از شخصیت‌های سیاسی و اقتصادی ارشد کشور مراسمی در هتل هیلتون (استقلال فعلی) برگزار شد و همزمان در سراسر کشور نیز این روز پاس داشته شد. این نکوداشت سال‌های بعد از آن هم تکرار شده است. پس از تصویب قانون اداره امور شرکت‌های بیمه در تاریخ 13/9/1367 توسط بیمه مرکزی ایران به‌عنوان بازوی نظارتی دولت در صنعت بیمه، تاریخ 13/9/1367 به‌عنوان روز بیمه تعیین و از آن سال به بعد در چنین روزی سمیناری از طرف آن سازمان هرساله با حضور همه شرکت‌های بیمه ترتیب می‌یابد. 
اگرچه تصویب قانون اداره شرکت‌های بیمه تحولی در ارتباط با نحوه اداره آنها است، ولی شروع فعالیتشرکت سهامی بیمه ایران، بزرگترین شرکت بیمه ایرانی و رهبر صنعت بیمه کشور در 15 آبان 1314، رویدادی مهم‌تر و بزرگ‌تر در صنعت بیمه وجود ندارد این شرکت توانسته است زمام امور بیمه‌ای کشور را از دست شرکت‌های بیمه خارجی گرفته و بیش از 30 سال به‌عنوان بازوی نظارتی دولت در صنعت بیمهکشور در سال‌های قبل از تاسیس بیمه مرکزی ایران باشد و در زمینه توسعه کشور همواره پیشرو و تاثیرگذار بوده و با ارائه پوشش‌های مختلف بیمه‌ای در رشته‌های درمان، عمر، مسوولیت، باربری، آتش‌سوزی و... توانسته است حجم انبوهی از افراد و سرمایه‌های کشور را بیمه نموده و غالب صنایع بزرگ کشور همچون صنایع گاز و نفت و پروژه‌های بزرگ عمرانی کشور، تحت پوشش این شرکت بوده و هستند. این شرکت همراه با سیاست‌های کشور تابه امروز گام برداشته و پشتوانه محکمی برای اعتلای کشور است؛ به‌طوری که سازمان‌های بزرگی چون شرکت سهامی بیمه مرکزی ایران، سازمان خدمات درمانی و سازمان تامین اجتماعی از پیرامون آن به‌وجود آمده است، بنابراین مناسبتی برای بزرگداشت بیمه، مهم‌تر و فرخنده‌تر از سالروز فعالیت نخستین شرکت بیمه ایرانی در کشور وجود نداشته و ندارد.

مطلب از آذر91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۹ ، ۱۱:۵۳
فاصله گلناری

زندگینامه شیخ عباس قمی

شیخ عباس قمی  معروف به محدث قمی از محدثان شیعی پرکار قرن چهاردهم هجری است . وی در سال ۱۲۹۴ ه‍.ق (۱۲۵۴ ه‍.ش) در قم متولد شد. در سن بیست و دو سالگی به نجف رفت و شش سال آنجا ماند. پس از آن دوباره به ایران برگشت و تا آخر عمر، یعنی تا شصت و پنج سالگی در قم درس خواند و درس داد. پدرش محمدرضا، کاسبی متدین و آگاه به احکام دین مبین اسلام بود چنانکه مردم برای آگاهی از فروع فقهی و وظایف مذهبی خویش به ایشان رجوع می کردند .

شیخ عباس قمی پس از فراگیری بخشی از علوم دینی مقدمات و سطح در نزد علمای عصر خویش، در حوزه علمیه قم سرانجام در سال ۱۳۱۶ ه‌.ق برای تکمیل تحصیلات در سطوح عالی فقه و اصول به حوزه علمیه نجف رهسپار شد و چون در علوم نقلی بویژه حدیث استعداد درخشانی داشت از فقیه و محدث‌بزرگ آن عصر حسین بن محمدتقی طبرسی معروف به محدث نوری بیشتر کسب فیض کرد. وی در سال ۱۳۱۸ ه‌.ق به سوی خانه خدا و زیارت مشاهد مشرفه بار سفر بست و سپس به سوی وطن خویش قم مراجعت کرد، اما پس از دیدار با والدین و خویشان دوباره رهسپار نجف اشرف و مجلس محدث نوری شد. محدث نوری در سال ۱۳۲۰ ه‌.ق درگذشت. محدث قمی نیز پس از درگذشت استادش، حدود ۲ سال در شهر نجف ماندگار شد و از خرمن معارف دینی خوشه‌ها چید.

 

شیخ عباس قمی پس از فراگیری بخشی از علوم دینی مقدمات و سطح در نزد علمای عصر خویش، در حوزه علمیه قم سرانجام در سال ۱۳۱۶ ه‌.ق برای تکمیل تحصیلات در سطوح عالی فقه و اصول به حوزه علمیه نجف رهسپار شد و چون در علوم نقلی بویژه حدیث استعداد درخشانی داشت از فقیه و محدث‌بزرگ آن عصر حسین بن محمدتقی طبرسی معروف به محدث نوری بیشتر کسب فیض کرد. وی در سال ۱۳۱۸ ه‌.ق به سوی خانه خدا و زیارت مشاهد مشرفه بار سفر بست و سپس به سوی وطن خویش قم مراجعت کرد، اما پس از دیدار با والدین و خویشان دوباره رهسپار نجف اشرف و مجلس محدث نوری شد. محدث نوری در سال ۱۳۲۰ ه‌.ق درگذشت. محدث قمی نیز پس از درگذشت استادش، حدود ۲ سال در شهر نجف ماندگار شد و از خرمن معارف دینی خوشه‌ها چید.

محدث قمی (شیخ عباس قمی) جانب مشروعه‌طلبان را گرفت و با انقلاب مشروطه میانه ای نداشت. در مورد شیخ فضل‌الله نوری گفته است: خاتمه کار شیخ به شهادت گذشت. در ۱۳ ماه حرام از سال ۱۳۲۷ او رابه دار آویخته و به قتل رساندند. سال رحلتش به حروف ابجد مطابق با «الشهید فضل الله » است. در غم فقدانش، قلوب مؤمنین را اندوهی بزرگ فراگرفت. لکن قتل شخصیتی که در حال دفاع از حریم دین، اطاعت پروردگار، و پیمودن راه ستم ناپذیران ظلم ستیز و بلند همّتان تعالی جو و وارسته، به شهادت رسد اندوهی ندارد، بلکه بایستی از مرگ آن کس متأسّف بود که بصیرتش در زندگی کم، و نامش نیز پس از مرگ فراموش می شود! (منبع: فوائدالرضویه، حاج شیخ عباس قمی، ۳۵۱)

در سال ۱۳۴۰ ه‌.ق (۱۳۰۰ ه‌.ش) یعنی یک سال پس از تصرف تهران توسط رضاخان‌ پهلوی، مرحوم شیخ عباس قمی به دعوت آیه الله شیخ عبدالکریم حایری یزدی – که به خواهش علمای عصر خویش برای تجدید مرکزیت حوزه علمیه قم، در این شهر ماندگار شده بود – برای تدریس به حوزه علمیه کهن قم فراخوانده شد و در همین ایام یعنی سال ۱۳۴۴ ه‌.ق، مهمترین کتاب حدیثی ایشان یعنی سفینه البحار و مدینه الحکم و الاثار – که فهرست موضوعی تفصیلی برای احادیث کتاب عظیم و بیش از صد جلدی بحار الانوار تالیف علامه مجلسی است – پس از سالها تلاش شبانه روزی مولف در دسترس علاقمندان قرار گرفت و به این ترتیب می توان گفت او به کتاب عظیم بحار الانوار حیات مجدد بخشید و مبلغان را در دفاع از اسلام به سلاحی کاری مجهز نمود. شیخ عباس قمی در این کتاب علاوه بر فهرست احادیث و آیات قرآن، گاه به بیان مطالب مهم و تحقیقات ژرفی نیز اهتمام ورزیده و علاوه بر این شرح حال مختصری از مشاهیر و بزرگان علمای شیعه و سنی و حتی برخی از شعرا و ادیبان را نیز ضمیمه کرده است. اما البته مزیت اساسی این کتاب آن است که مولف، همه آداب ظاهری و باطنی نقل حدیث را از قبیل پاکیزیگی ظاهر و باطن و خلوص نیت و پرهیز از اغراض مادی رعایت نموده است

و زندگی‌اش را وقف اسلام کرد؛ تا آن جا که روزانه افزون از ۱۷ ساعت مطالعه می‌کرد و می‌نوشت وی حماسه‌ای در عرصه‌ی احیای اندیشة شیعی آفرید. وی با رجوع به منابع و مأخذ معتبر اسلامی که در صلاحیت و توانمندی علمی و عملی او بود، به تدوین تاریخ اسلام با نام «منتهی‌الآمال» همت گماشت که یک دوره تاریخ تحلیلی و مستند است. دیگر کتاب ارزنده وی «پیرامون نهضت امام حسین (ع) و وقایع کربلا» نام دارد.

شیخ عباس قمی در دورانی که معنویت و حقیقت دین مورد هجوم بود به تدوین، تنظیم و ارایه کتاب دعایی با نام «مفاتیح‌الجنان» شامل یکدوره اعمال واجب و مستحب در طول سال، همت گماشت. پس از رسالات سید بن طاوس و .. علامه مجلسی، کاری بدین عظمت و کامل در عالم شیعه نبود. این کتاب در تمام خانه‌ها و اماکن مقدسه به عنوان رساله‌ای در باب «سیر و سلوک» علمی و عملی برای مشتاقان عرفان عملی در آمد که هر روز بر اهمیت و ضرورت آن افزوده می‌شود.

 

شیخ عباس قمی ۸ جلد کتاب با عنوان “مستدرک‌ بحارالانوار ” برای متخصصان حدیث تدوین کرد که در حوزه‌های علمیه دستمایه‌ای برای عالمان دینی است. از دیگر آثار شیخ عباس قمی می‌توان به تخلیص “معراج‌السعاده ” اثر ملا احمد نراقی، تدوین یکصد کلام از سخنان امام علی (ع)، نگارش “منازل الآخرت ” به عنوان توشه‌ی راهیان ابدیت و شناخت منازل موت، قبر، سئوال و جواب و عالم برزخ، اشاره کرد.

آنچه در اعمال شیخ مهم است این است که وی بدون آن که وارد جدال مکتبی، درگیری و یا رویارویی با مهاجمان و معاندان دینی شود، با تبیین و تدوین معارف اسلامی، سدی، محکم در برابر سیل بنیان کن بی‌دینی در ذیل عناوین مختلف شد. شاید بتوان سه مشخصه برای شیخ عباس قمی بر شمرد:
۱ـ عارف و اهل معرفت؛
۲ـ زاهد و بدور از مقام، شهرت و ثروت؛
۳ـ عالم و عامل، محقق و پژوهشگر و در نهایت مترجم و مؤلف .

مرحوم حاج شیخ عباس قمی پس از ورود به حوزه علمیه نجف، در حلقه اساتید و بزرگان آن دوره شرکت جست. اما علاقه وی به علم حدیث باعث شد که به محدث عالی مقام و علامه بزرگوار محضر پر فیض آن عالم ربانی را برگزیند. شیخ عباس قمی، معروف به محدث قمی، تحت تأثیر ملکات فاضله و صفات برجسته و علم سرشار استادش حاجی نوری، و نیز شایستگی ذاتی و آمادگی بالای خود، به مقامات چشمگیری از علم و عمل رسید. شیخ به مدت چهار سال از محضر این استاد عالی قدر بهره گرفت.

اخلاص شیخ عباس قمی :

در یکی از ماه‌های رمضان با چند تن از رفقاء از ایشان (محدث قمی) خواهش کردیم که در مسجد گوهرشاد اقامه‌ی جماعت را بر معتقدان و علاقه‌مندان، منت نهد، با اصرار و ابرام این خواهش پذیرفته شد و چند روز نماز ظهر و عصر در یکی از شبستان‌های آنجا اقامه شد و بر جمعیت این جماعت روز به روز می‌افزود هنوز به ده نرسیده بود، که اشخاص زیادی، اطلاع یافتند و جمعیت فوق العاده شد؛ یک روز پس از اتمام نماز ظهر به من که نزدیک ایشان بودم، گفتند: من امروز نمی‌توانم نماز عصر بخوانم رفتند و دیگر آن سال را برای نماز جماعت نیامدند در موقع ملاقات و استفسار از علت ترک نماز جماعت گفتند: حقیقت این است که در رکوعِ رکعت چهارم، متوجه شدم که صدای اقتداکنندگان که پُشت سر من می‌گویند «یا الله یا الله ان الله مع الصابرین» از محلی بسیار دور به گوش می‌رسید، این توجه که مرا به زیادتی جمعیت متوجه کرد، در من شادی و فرحی تولید کرد و خلاصه خوشم آمد که جمعیت این اندازه زیاد است، بنابراین من برای امامت، اهلیت ندارم. ( فوائد الرضویّه، ج۱، مقدمه محمود شهابی ) .

مرحوم حاج شیخ عباس قمی با آن اخلاص و صفای باطن، بیانی شیوا و نافذ داشت؛ به طوری که اثر صحبت‏های ایشان در رفتار و کردار شنوندگان کاملاً مشهود بود. یکی از اساتید دانشگاه در زمینه تأثیر کلام حاج شیخ می‏نویسد: “مرحوم حاج شیخ عباس قمی، بی‏مبالغه، خود چنان بود که برای دیگران می‏خواست و چنان عمل می‏کرد که به دیگران تعلیم می‏داد سخنان و مواعظ او چون از دل خارج می‏شد و با عمل توأم بود، لاجرم بر دل می‏نشست و شنونده را به عمل وا می‏داشت. هر کس او را با آن حال صفا و خلوص می‏دید، عالم بود یا جاهل، عارف بود یا عامی، بازاری بود یا اداری، فقیر بود یا غنی، وقتی سخنان سر تا پا حقیقت را از او می‏شنید، بی‏اختیار انقلابی در حال وی پدید آمد و تحت تأثیر بیانات صادقانه و نصایح مشفقانه او واقع می‏شد و به فکر اصلاح حال خویش می‏افتاد. “

 

 

(ایکنا)، به مناسبت هفتادمین ساگرد وفات حاج شیخ عباس قمی کنگره بزرگداشتی در شهر قم برگزار شد و خبرگزاری قرآنی در همین راستا با برگزاری شش نشست تخصصی به تبیین و بررسی ابعاد علمی و جایگاه شخصیتی این محدث نامی پرداخت که در ادامه به بررسی موضوعات مطرح در این نشست‌ها می‌پردازیم.

نشست «تاریخ و سیره نویسی در آثار محدث قمی»

از حاج شیخ عباش قمی جدای از آثار باارزش که از ایشان به جا مانده از جمله «مفاتیح‌الجنان»، «الفواعد الرضویة» و ...، کتاب «سفینة البحار» اثری است که نمونه‌ آن کم است. ایشان 20 سال از عمر خود را برای نوشتن کتاب «سفینة البحار» گذاشته و فهرستی دقیق از کتاب بحار الانوار مرحوم مجلسی نوشته که در نوع خود بی‌نظیر است.

ایشان فردی اخلاقی با حسن خلقی مثال‌زدنی بود و همچنین بسیار پرکار و در عین حال دقیق بود. شیخ عباس بسیار ساد‌ه‌زیست و در زندگی از زهد و تقوای بالایی برخوردار بود. شیخ عباس فرد متواضع بود و اخلاق نیکویی داشت و در مورد تواضع ایشان همین نکته کافی است که ایشان از گفتن این مسئله به پدرش که کتاب «منازل‌الاخرة» از ایشان است خوداری می‌کند، با وجود این ‌‌که پدر ایشان از این کتاب تعریف و تمجید بسیاری می‌کند.

از نکات قابل توجه در مورد شخصیت ایشان تکریم و احترام به سادات بود که در جای خود داده خواهد شد. قلم ایشان هم در زبان فارسی و در زبان عربی بی‌نظیر است و این نشان از تلاش و همت بالای ایشان است. در خصوص تاریخ‌نویسی ایشان می‌توان گفت که روش شیخ عباس در تاریخ‌نویسی نقلی بوده و در عین این ‌که مسائلی تاریخی را نقل می‌کند، اما مورخ صرف نیست؛ بلکه در تاریخ‌نویسی رویکردی اخلاقی دارد.

شیخ عباس قمی حتی در تاریخ‌نویسی دنبال اخلاق بود و پی‌گیر مسائل فرهنگی بوده و از دروغ‌گویی پرهیز می‌کرد. ایشان در بیان مسائل تاریخی به جایگاه ائمه(ع) توجه خاصی داشت و نقل تاریخ را برای معرفی ائمه(ع) می‌دانست که نمونه بارز آن «منتهی الامال» است که به معرفی معصومین(ع) می‌پردازد.

در کنار تاریخ‌نویسی باید به مباحث رجال، تراجم و انساب و تذکره‌نویسی هم پرداخته شود؛ چون هر کدام از این‌ها شقوقی از تاریخ‌نویسی هستند. شیخ عباس هم در حوزه تراجم و هم انساب و هم رجال آثار بسیار ذی‌قیمتی را دارا است که در خصوص هر کدام می‌توان گفت که بسیار بی‌نظیرند. سیره‌نویسی به دو معنا به کار می‌رود که امروز به معنای متد و روش زندگی ائمه(ع) و پیامبر(ص) است.

در گذشته سیره‌نویسی به معنای سِیرِ زندگی بود که شیخ عباس از هر دو معنا به این موضوع می‌پردازد. ایشان در کتاب «سفینة البحار» که یک فهرست برای کتاب بزرگ بحارالانوار است، به تاریخ و سیره‌نویسی هم توجه داشته است؛ مثلا در مورد سلمان فارسی مطالب دقیق و ذی‌قیمتی را بیان می‌کند.

ایشان در نقل قول‌ها امانت‌دار بود و این در حالی است ‌که علمای هم‌عصر ایشان منابع استفاده شده در آثار خودشان را بیان نمی‌کردند؛ اما محدث قمی با توجه به این ‌که همیشه به منابع دست اول مراجعه می‌کرد، منابع استفاده شده را در آثار خود بیان می‌کرد.

در نشست «زندگی‌نامه و سیره علمی و عملی محدث قمی» با اشاره به ابعاد مهجور مانده شخصیت شیخ عباس قمی، نکات زیر به دست آمد. برای نمونه بعضی‌ها به این بهانه که محدث قمی شخصی بوده که کتاب دعا نوشته است و افراد زیادی هم کتاب دعا نوشته‌اند، به مقام وی بی‌توجهی می‌کنند؛ اما از این بهانه که بگذریم، بی‌توجهی جامعه علمی به محدث قمی به هیچ‌وجه توجیه‌پذیر نیست.

محدث قمی، منشور چند وجهی است که در هر عرصه‌ای سخن تازه‌ای دارد.

شیخ عباس قمی که بیشتر بزرگان و اهل نظر او را با عنوان «محدث قمی» یاد می‌کنند. جامعیتی داشت که زیبنده عنوان «علامه» است و این عنوان را بزرگانی که خود، عنوان علامه داشته‌اند، درباره شیخ عباس قمی به کار بردند که شیخ آقا بزرگ تهرانی از آن جمله است.

شیخ آقابزرگ تهرانی که به «علامه تهرانی» مشهور است، از هم‌درسان محدث قمی بود و صفت «علامه» را برای او به کار می‌برد. لقب «علامه» را بزرگان معمولا برای استثنائاتی از علما به کار می‌برند. محدث قمی ضمن جامعیتی که داشت، دارای عمق زیادی بود و آثار ایشان این مطلب را نشان می‌دهد.

مراجعه کامل به آثار ایشان و مطالعه عمیق تمام آنها یک عمر می‌طلبد. این‌ها همه نشانه این است که محدث قمی با این‌که امکانات اندکی که در آن زمان در اختیار داشته، ولی توانسته در علوم مختلف تألیفات داشته باشد و جامعیتی کسب کند.

جمع‌آوری، ارزیابی و نقادی مطالب گذشتگان یکی از کارهای مهم محدث قمی است؛ لذا ما با یک عالم جامع‌الاطراف روبرو هستیم و هر قدر که از این‌گونه برنامه‌ها و بزرگداشت‌ها برای او برپا کنیم، نمی‌توانیم حقی را که او بر گردن ما دارد، ادا کنیم. دلیل این مطلب هم آن است که برای بزرگداشت مقام علمی شیخ عباس قمی باید کارها به صورت تخصصی و تقسیم‌بندی شده در علوم و حیطه‌های مختلف پیش برود و در هر بخش باید به جنبه‌ای از شخصیت و آثار این عالم گرانقدر بپردازیم، البته در عین حال نباید از آن نگاه جامع‌نگر غافل شویم.

یادآور می‌شود، مجموعه این نشست‌ها تحت عنوان « شیخ عباس قمی؛ محدث نامی» در شماره 87 آذرماه 1389 از دوهفته نامه رایحه با مدیر مسؤلی عیسی علیزاده منتشر شد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۹ ، ۱۱:۵۱
فاصله گلناری



خواجه عبدالله انصاری در چنین روزی در سال 396 هـ.ق به دنیا آمد و در سال 481 هـ.ق در گذشت. وی پرورش یافته مکتب خراسان بود. اساس مکتب تصوف خراسان، جمع شریعت و طریقت و مبارزه با انحراف و بدعت بود. این مکتب به‌ویژه بر نقل اقوال مشایخ تکیه داشت. خواجه عبدالله انصاری در همین مکتب پرورش یافته و به مبادی و اصول آن وفادار مانده بود. کار مهم خواجه عبدالله تدوین منازل طریقت و مقامات سلوک عرفانی بود؛ در درجه‌بندی مقامات، ترتیب تازه‏ آورد و در این ترتیب بر کیفیات باطنی و اشراقی انحصار نکرد، بلکه اخلاق و آداب زندگی متعارف را نیز دخالت داد تا هر فرد صوفی، در عین حفظ پیوند با زندگی، سیر معنوی داشته باشد و طریقت را با شریعت همراه کند.

 

تولد خواجه عبداللّه انصاری رحمه الله


پدید آورنده : ، صفحه 119
 

شنبه

p. 18

حنجره آبی تغزّل

امیر مرزبان

الهی! اگر عبداللّه را خواهی گداخت، دوزخی دیگر باید آلایش او را، و اگر خواهی نواخت، بهشتی دیگر باید آسایش او را...

این کلمات بهاری و دمی است که از حنجره آبی تغزل، دری به ملکوت گشوده بود. هرجا که در طول تاریخ، این خاک خسته، بهانه بغض می گرفت، ناگاه از پنجره اشراق، نوری می آمد و زمین را خندان می کرد.

خسته ترین شعر آسمان، لحظه هایی است که صدای کسی از اولیاءاللّه را نمی شنود و این محال است؛ آسمان هیچ وقت خسته نخواهد شد.

مردی امروز می آید که مناجات را رنگ تازه ای خواهد داد؛ مردی از نسل پاک ترین انصار عشق.

مردی می آید که دُعا را شکوهی تازه خواهد داد.

مردی که خدا، این چنین جستجو می کرد که: «روزگاری او را می جستم، خود را می یافتم؛ اکنون خود را می جویم، او را می یابم».

و او خودش را گم کرد تا خدا در لحظه لحظه اش جاری شود.

عبداللّه انصاری، مناجات عشق می خواند سال ها و خود عشق در او تجسم می یافت.

شاید در پس آن همه راز و نیاز، پرده های ملکوت را که برایش بالا می زدند، چیزی جز خود نمی دید؛ درست مثل سیمرغ هایی که در قاف جنون لانه دارند. دل کندنی نیست که بنشینی و مناجات های خواجه را بخوانی؛ که نمی شود از این همه شیرینی دل کند.

مهربانترین مهربانانِ جهان را خوانده این مرد. با شادترین و غمناک ترین لحظه های اُنس، خود داشت.

امروز، زادروز مردی است که ستاره های شب، از دیدنش شادمان می شوند. او که عشق را معنایی دیگر می داد، او که در عشق تکثیر شد و در عشق معنا یافت.

عاشق سالک، فقط نوری ازلی می بیند و لاغیر، و در پرتو نور، بهانه خورشید خواهد گرفت.

ای عزیز! بهشت و دوزخ بهانه است، مقصود، خداوند خانه است. ای بهشت! سر تو ندارم؛ مرا درد سر نده، ای دوزخ! تن تو ندارم؛ از خود خبرم مده».

و این چنین بود که کلمات این مرد، جاودانه خواهد شد؛ زیرا که نه از خاک، که از افلاک هم گذشته بود و به دوست رسیده بود و خداوند از بس که مهربان است، دست هایش را تبرک نمود و کلماتش را بر آسمان و زمین نشان داد و ستاره صبح را به نام او روشن کرد.


 

دوم شعبان: 

شیخ الاسلام ابواسماعیل عبدالله بن منصور مشهوربه خواجه عبدالله انصاری، نویسنده، شاعر، محدث و مفسرپرآوازه قرن 5 هجری قمری درشهرهرات متولد شد. او ازاعقاب ابوایّوب انصاری صحابی معروف پیامبراکرم(ص) بود. شیخ انصاری ازکودکی زبانی گویا، طبعی روان و حافظه ای قوی داشت. او پس از تحصیل علوم دینی و ادبی راهی سفرشد و دربازگشت با شیخ ابوالحسن خَرَقانی ملاقات و مباحثه کرد. خواجه عبدالله انصاری درتصوف از شیخ خَرَقانی تعلیم گرفت و جانشین او بشمارمی رفت. شیخ انصاری آثارمنظوم و منثور فراوانی به زبانهای عربی و فارسی دارد که مشهورترین آنها «مناجات نامه، ذمُّ الکلام و مَنازلُ‌ السّائرین» است. این عارف دانا سرانجام درذیحجه سال 481هجری قمری بدرود حیات گفت و درگازُرگاه هرات به آغوش خاک سپرده شد.

 

 

 

زندگی نامه خواجه عبدالله انصاری

 

ابو اسماعیل عبد الله بن ابو منصور مست  النصاری  معروف به خواجه عبدالله انصاری و پیر هرات از مشایخ و علمای بزرگ بود .به شیخ ابو الحسن  خرقانی اخلاص و ارادت ویژه داشت .

خواجه عبدالله محمد بن انصاری هروی سال 384 -396 هجری - در زمان سلطنت آلب ارسلان سلجوقی و وزارت خواجه نظام الملک وزیر دانشمند و دانش پرور و هنر شناس وی در یکی از دهات طوس متولد شد و در سال 481 هجری قمری درگذشت خواجه عبدالله انصاری نابغه ایست که به شامخ ترین قلل انسانیت دست یافته و اگر نظم و نثر وی تا بدین حد دلنشین است از جادوی عشق و ایمان اوست ایمان مردی که از سر منزل طلب گذشته و هفت خوان هولناک را بدون بیم و تردید پشت سر نهاده تا به چشمه آب حیات و به کیمیای سعادت و زندگی جاویدان رسیده است.

وی یکی از بزرگترین کیمیاگران مشرق زمین است که قلمرو دست نیافتی او را شکوهی است که گذشت زمان در آن تاثیر نمی کند و هر سخنی از وی دنیای عظیم و پر جلالی را در پیش روی ما می گشاید و ما در این مقال نه امکان و نه فرصت و نه سودای و پایه آن را داریم که در حکمت اشراق وعرفان سخن گوئیم.

خواجه عبدالله انصاری از گویندگان و شعرای بسیار بلند پایه است که کلام او از دل برآمده و بر دل می نشیند و نثر وی نیز به روانی خود نوعی شعر به شمار می آید.

ادبیات برای وی یک مقوله تجملی یا راهی برای ارتزاق و رسیدن به دولت و مکنت نیست . بلکه رازگوی اسراری است که سینه هایی سوخته و شرحه شرحه می توانند آنها را در خود بگیرند. او از این وسیله علیه غاصبین حقوق مردم نیز استفاده می کند . خواجه عبدالله انصاری عارف وارسته ای دشمن دغلکاری و نیرنگ و خود فروشی است و از بزرگترین محدثین عالم اسلام نیز شمرده می شود. به لقب شیخ الاسلام معروف بود و از نوادگان ابوایوب انصاری می باشد قدرت وی در علم و ادبیات عرب نیز بگواهی کتبی که به زبان عربی نوشته از جمله کتب : ذوالکلام و منازل السایرین برای مردی که بطور کلی هیچ مکتبی از صرف و نحو بطور کامل ندیده شگفت آور است . 

 

- تقسیم رفتار و کردار و معاملات و آن نیز دارای ده باب است :

1- رعایت 2- مراقبت 3- حرمت ها 4- اخلاص 5- تهذیب 6- استقامت 7- توکل 8- تفویض ( تفویض الامر الی اله) 9- ثقه و اعتماد و اطمینان 10- تسلیم

  1. تقسم ابواب الاخلاق :

اخلاق هم دارای ده باب است :

  1. صبر
  2. رضا
  3. شکر
  4.  حیاء
  5. صدق
  6. ایثار
  7. خلق
  8. تواضع
  9. فتوت
  10. انبساط

 

  1.  تقسیم الاصول و آنرا ده باب است :
  2. قصد
  3. عزم
  4. اراده ها
  5.  ادب
  6. یقین
  7. انس
  8. ذکر
  9. فقر
  10. غنا
  11. مقام
  1.  تقسیم وادیها و آنرا نیز ده باب است :
  2. وادی احسان
  3. وادی علم
  4. وادی حکمت
  5.  بصیرت
  6. فراست
  7.  تعظیم
  8. الهام
  9. مسکنت
  10. وادی طمانینه
  11. وادی همت

 

الهی بهشت بیتو جای شادی نیست و جز از دوستی تو روی آزادی نیست.

الهی دلی ده که در حرص و آز بر ما باز نشود و قناعتی ده که چشم امید ما جز بروی تو باز نشود.

الهی دستم گیر که دست آویز ندارم و عذرم بپذیر که پای گریز ندارم.

الهی تحقیقی ده که از دنیا بیزار شویم و توفیقی ده که در دین استوار شویم .

الهی تو بساز کار من و منگر بکردار من ! الهی تو بساز که دیگران ندانند و تو بنواز که دیگران نتوانند.

الهی دلی ده که طاعت افزون کند و توفیق طاعتی که به بهشت رهنمون کند .

الهی دلی ده که در آن آتش هوی نبود و سینه ای ده که در آن رزق و ریا نبود.

الهی دیده ای ده که جز ربوبیت تو نه بیند و دلی ده که داغ عبودیت تو گزیند و نفسی که حلقه عبودیت تو در گوش کند و جانی ده که زهر حکمت تو نوش کند.

الهی یافت تو آرزوی ما است و دریافت تو نه بقوت بازوی ما است . آنرا که خواندی واسطه ای در میان نبود و آنرا که راندی هیچ گناهی نکرده بود .

الهی نچه تو کشتی آب ده و آنچه عبداله را کشت بر آب ده !

3

الهی ما را در دنیا معصیت می کردیم حبیب تو محمد (ص) غمگین میشد و دشمن ابلیس شاد، الهی اگر فردا عقوبت کنی باز حبیب الله العالمین دوست تو محمد (ص) اندوهگین شود و دشمن تو و ما شاد گردد.

الهی دو شادی به دشمن مده و دو اندوه بر دل دوست خود محمد (ص) منه.

الهی اگر پرسی حجت نداریم و اگر بسنجی بضاعت نداریم و اگر بسوزی طاقت نداریم .

مائیم همه مسلمان بیمایه و همه از طاعت بی پیرایه و همه محتاج و بی سرمایه الهی چون نیکان را استغفار باید کرد ، نانیکان را چه باید کرد ؟

الهی مبینی و میدانی و برآوردن می توانی . الهی چون همه آن کنی که می خواهی پس از این بنده مفلس چه می خواهی . الهی آمرزیدن مطیعان چه کار است . کرمی که همه را نرسد چه مقداب است ؟

الهی آفریدی رایگان و روی دادی رایگان . پس بیامرز رایگان که تو خدایی نه بازرگان .

الهی محبت تو بجان است . محبت دوستان تو هم بجان است و با غیر ایشان تاب جان است .

الهی به حور قصور ننازیم اگر نفسی با تو پردازیم ، اگر بدوزخ بری دوی دار نیستیم و اگر به بهشت بری خریدار نیستیم.

الهی دعا بدرگاه تو لجاج است ، چون دانی که بنده به چه محتاج است.

الهی عبداله کاش خاک بودی تا نامش از دفتر جهان پاک بودی.

الهی همه از تو ترسند و عبداله از خود زیرا که از تو نیکی آید و از عبداله بدی.

الهی اگر چه نور در عبادت است ، اما کار به عنایت است .

منبع : مردان پارس -بزرگان سرزمین پارس

مستندات : تذکره ریاض العارفین اثر رضا قلی خان هدایت & ویکی پدیا & شبکه جهانی جام جم

 خرداد 92

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۹ ، ۱۱:۴۳
فاصله گلناری

کاربران و همراهان قدیمی و جدید میهن بلاگ، سلام

 
از اینکه مجبور هستیم به زودی از شما خداحافظی کنیم متاسفیم.
 
دشواری نظارت بر محتوا و نظرات سایت ، قدیمی شدن نرم افزار سایت و عدم وجود توجیه کافی برای سرمایه گزاری مجدد جهت خرید سرورهای تازه و تولید نرم افزار جدید ما را مجبور به اخذ این تصمیم کرد.
 
از کاربران محترم خواهشمندیم تا تاریخ ١٥ آذرماه درصورت علاقه از محتوای خود پشتیبان و یا کپی بردارند. در تاریخ ١٥ آذر سرورهای سایت خاموش خواهند شد.
 
از همراهی شما در سالهای طولانی زندگی سایت میهن بلاگ متشکریم و امیدواریم سایر سرویس های ایرانی پاسخگوی نیاز کاربران عزیز ما باشند.
 
 
سایت میهن بلاگ (رسانه فروردین)
 
و این شد آخر قصه ی وبلاگ ما با میهن بلاگcrying
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۹ ، ۰۹:۳۹
فاصله گلناری
بزرگداشت شیخ مفید رحمه الله


پدید آورنده : زهرا احمدی ، صفحه 28
 

جمعه

920

اشاره

تاریخ شیعه، سرشار از افتخارهای بسیار و تحولات چشم گیر است؛ تحولاتی که به دست عالمان متعهد و فرزانگان اندیشمند پدید آمده است. در میان این دانشمندان، شیخ مفید جایگاه خاصی دارد که او را از هر نظر از دیگران ممتاز می گرداند. از نقل سخنان دانشمندان هم عصر مفید درمی یابیم که او را در علوم گوناگون اسلامی، اعم از معقول و منقول، استادی چیره دست دانسته و والایی اش را در مسائل معنوی و ملکات نفسانی، به عالی ترین وصف ستوده اند.

معلم امت، شیخ مفید

ابوعبداللّه محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید، در یازدهم ذی قعده سال 336 ه . ق در عُکبرای بغداد به دنیا آمد. عشق و شور فراوان او به تحصیل، از همان کودکی موجب شد همراه پدر به بغداد رود و به فراگیری دانش بپردازد. شیخ مفید از سال های کودکی به یادگیری علوم گوناگون پرداخت. او به واسطه موقعیت علمی و اجتماعی پدرش، با دانشمندان ارتباط می یافت و علوم و معارف را از آنان فرامی گرفت. بینش افزایی و دانش آفرینی این فقیه فرزانه، به همراه آگاهی از شرایط اجتماعی آن دوره، دست به دست هم داد و او را سلسله جنبان نهضت فکری در قرن چهارم کرد و مفید بدانجا رسید که صحیفه های سبز مهدوی به افتخارش صادر شد.

در محضر استادان

بغداد در آن روزگار، بوستان دانش و دانایی و پهنه مناظره و توانایی بود. این شهر، مرکز نشر اندیشه های بزرگانِ مذاهب و محفل گفت وگوی عالمان و فرزانگان به شمار می آمد. مشعل های فروزان بسیاری در آسمان دانش و بینش بغداد دیده می شدند؛ گوهرانی همچون: شیخ صدوق، جعفر بن محمد بن قولویه قمی، علی بن بابویه قمی، ابن جنید اسکافی، ابو علی بصری، ابوعبداللّه مرزبانی و... .

شیخ مفید در این عرصه پربرکت، مردانه پای در میدان گذاشت و توفیق الهی را به جان پذیرا شد و از محضر بیش از هفتاد نفر از بزرگان و صاحب نظران بغداد بهره علمی برد. او دانش کلام را در محضر مظفر بن محمد و ابن جنید اسکافی، فقه را نزد جعفر بن محمد بن قولویه و علم روایت را از محمد بن عمران مرزبانی آموخت.

شاگردان امروز، عالمان فردا

گروه بی شماری از دانشمندان مذاهب گوناگون، جزو شاگردان شیخ مفید بوده اند. آنان در محضر درس و تربیت شیخ، پرورش یافته اند و با توجه و ریزبینی های آن استاد فرزانه، هر یک معدنی از علم گشته و دانش پژوهی نورافروز شده اند. سرآمد آنان عبارتند از: سیدمرتضی (علم الهدی)، سیدرضی، شیخ طوسی، نجاشی و سَلاّر. متأسفانه از گروه بی شمار شاگردانی که از محضر این استاد فرزانه بهره علمی برده اند، جز پانزده نفر که در مقدمه بحارالانوار از آنها نام برده شده، از دیگران اطلاع دقیقی وجود ندارد.

تألیفات شیخ مفید

شیخ مفید در سایه دانش سرشار، ذهن نوآور، نبوغ کم نظیر و پشتکار فراوانش که زبان زد خاص و عام بود، در بسیاری از علوم اسلامی تألیف و تصنیف دارد. چنان که از انبوه نوشته های پر ارزش او پیداست، بیشتر آنها پاسخ پرسش های گوناگون علمی است که از شهرها و کشورهای اسلامی از وی کرده اند. این عالم فرزانه، از دانشمندان کم نظیری است که آثار او در سده چهارم طلوع کرد و پس از قرن های بسیار، هنوز در افق افکار می درخشد. آثار وی، چونان فرهنگی جامع و دایرة المعارف بزرگ تشیع است؛ چرا که مفید در کلام، فقه، اصول، حدیث، تفسیر، علوم قرآن، فلسفه، تاریخ، نجوم و... سرآمد همگان بود. از جمله آثار شیخ مفید می توان از اَلْاَعْلام مِن الاَحکام، کتابُ الاَمالی، الاِختصاص، الفُصول المُختارةُ مِنَ العُیونِ و المَحاسن، ایمان ابوطالب و تصحیحُ الاعتقادِ بصوابِ الانتقاد نام برد.

اخلاق مفید

فعالیت های اجتماعی و دل مشغولی های تحصیلی و علمی، شیخ مفید را از فتوحات معنوی غافل نساخت. او انسانی وارسته بود که سرای دل را به نور تقوا و تهذیب نفس روشن می ساخت. هم رنگی شیخ با اقشار فقیر و کم درآمد جامعه، فروتنی فراوان وی و بندگی بسیار او، موجب والایی شخصیت شیخ مفید شده بود. صفات برجسته اخلاقی شیخ، موجب گردید برخی از عالمان اهل سنت نیز لب به توصیف وی گشایند و قلم تمجید از او به دست گیرند. برای نمونه، ابن حَجر عَسقلانی درباره اخلاق شیخ مفید می نویسد: «مفید مردی بود که در راه انجام کارهای مستحبی تلاش بسیاری می کرد و بسیار فروتن بود».

صلابت در مناظره

در شهری مانند بغداد، با وجود دانشمندان فراوان از فرقه ها و مذاهب گوناگون، درخشش شیخ مفید در سایه احاطه علمی، قدرت تجزیه و تحلیل و حضور جدی او در مباحثات و مناظرات بود. شیخ به جز تدریس و تألیف، با سران مذاهب گوناگون و دانشمندان عصر خود به مباحثه و مناظره می پرداخت. در برخی مجالس، عظمت علمی او و قدرتش در مناظره به حدی بود که طرف مقابل را منفعل می کرد و حاضران را به شگفتی وامی داشت. قدرت مناظره و مباحثه با علما و کسب پیروزی های متعدد در شهری مانند بغداد که بازار دانش در آن گرم بود، با وجود افرادی که درصدد شکستن ابهت شیخ به عنوان نماینده تفکر شیعی بودند، اهمیت ویژه ای داشت.

صحیفه نور

دفتر زندگی شیعیان باید که بسان صحیفه ای سپید و نورانی، هر ورقش مهر تأیید و رضایت حضرت ولی عصر (عج) را به خود بگیرد. دست نوشته ای که تقوا، صلاح و معرفت ما را می طلبد تا لبخند رضایت آن حجت حق فراهم شود و توفیق زیارت و نامه اش به دست آید. شیخ مفید، از شمار اندک انسان هایی بود که به این نشان دست یافت و نور بزرگواری و لیاقت را بر صفحه جانش پدید آورد و سرانجام نامه هایی از سوی حضرت مهدی علیه السلام به افتخارش فرستاده شد. برخی از علما عنوان کرده اند در طول سی سال، سی نامه از سوی امام عصر (عج) برای شیخ مفید فرستاده شده است.

مفید از دیدگاه دانشمندان شیعه

شیخ طوسی: محمد بن نعمان، اندیشمندی بزرگ و موثّق است. او دارای فکری بلند و عالی و ذهنی دقیق بود. نزدیک به دویست جلد کتاب بزرگ و کوچک دارد و فهرست کتاب هایش مشهور است.

شرف الدین عاملی: اگر مقام عصمت برای غیر پیامبران و جانشینان آنان روا بود، شیخ مفید، پس از آنان، نخستین معصوم بود.

مراسم بزرگداشت شیخ مفید برگزار می شود
منابع : www.mehrnews.cخئ1
کلید واژه ها :
 
شیخ مفید که در زمره بزرگان و مفسران اصلی مباحث مهدویت است در جهت تبیین و تشریح مفاهیم مهدوی سه آثر گرانبهای الارشاد، الفصول العشره و رساله ثانیه فی الغیبه را به رشته تحریر درآورد.

 مراسم بزرگداشت شیخ مفید از سوی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی فردا دوشنبه 12 آذر ماه برگزار می شود .

به گزارش خبرگزاری مهر، ابوعبدالله محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید یکی از برجسته فقهای شیعه در سده چهارم و پنجم هجری در سال ۳۳۶ هجری به دنیا آمد و پس از صرف بیش از ۷۰ سال از عمر با برکت خود در راه تبیین مباحث اسلامی به ویژه مهدویت، سرانجام در سوم رمضان المبارک سال۴۱۳ هجری وفات کرد.

 شیخ مفید که در زمره بزرگان و مفسران اصلی مباحث مهدویت است در جهت تبیین و تشریح مفاهیم مهدوی سه آثر گرانبهای الارشاد، الفصول العشره و رساله ثانیه فی الغیبه را به رشته تحریر درآورد.

مراسم بزرگداشت شیخ مفید فردا دوشنبه 12 آذر ماه از ساعت 17 تا 19 در محل ساختمان شماره 2 انجمن آثار و مفاخر فرهنگی واقع در خیابان انقلاب، بین ابوریحان و دانشگاه، روبروی سینما سپیده، ساختمان فروردین، طبقه چهارم برگزار می شود .

آذر ماه 1391

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۹ ، ۰۹:۳۷
فاصله گلناری

یک حقیقت زندگی:هر چقدر به دیگران کمک کنی چند برابرش از جایی که فکرشو نمیکنی بهت کمک میشه .میگی نه شماره حساب منو یادداشت کن.

هر کی ارمنی بلده بخونه : هیرا کرس متشون یسراف نزن روز یرایم راشف تروخ هب یراد یلیخ منکیم ساسحا.            شوخی بود هرکی ارمنی بلد نیست از آخر به اول بخونه.

پاتو از گلیمت دراز تر نکن، پات دراز میشه شلوار به پات کوتاه.

ببخشید این موقع شب مزاحمتون شدم !یک سوالی هست داره مثل خوره منو میخوره  و اون اینکه پدر پسر شجاع قبل از اینکه پسر شجاع به دنیا بیاد اسمش چی بود؟؟؟

یارو تا پارسال منو میدید می گفت کارت اینترنت به کجای رایانه میخوره حالا میگه فیسبوک هم بد شده.

به خدا سوگند اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپم قرار دهید گاهی اوقات حس درس نیست.

تابلو هلال اهمر رو به یارو نشون میدن ازش میپرسن معنیش چیه  . میگه به ماه رمضان نزدیک می شویم.

حواسمو پرت کردم افتاد زمین دستش شکست الآن حواسم دستش درد میکنه.

 

از اردیبهشت93

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۹ ، ۰۹:۳۴
فاصله گلناری

ابن خلکان در تاریخ خود در شرح حال ابن سینا بزرگ حکیم و دانشمند معروف مى نویسد:
و کان اذا اشکلت علیه مسالة توضا و قصد المسجد الجامع و دعا الله عز و جل ان یسهلها و یفتح مغلقها له
چون ابوعلى سینا مسئله مشکلى براى او پیش مى آمد، برمى خواست وضو مى ساخت و قصد مسجد جامع شهر را مى کرد و نماز مى گزارد و خدا را مى خواند که آن مشکل را بر وى آسان کند و آن مسئله پوشیده را برویش ‍ بگشاید.
(72)
چنانکه خود بدین نکته اشارت کرده است .
هرگاه در مساءله اى متحیر مى ماندم ، به مسجد مى رفتم و نماز مى خواندم و به مبداء کل و آفریدگار جهان مى نالیدم ، باشد که مشکل مرا به من بگشاید و آن سختى را بر من آسان نماید.
حال خود شما قضاوت کنید، هنوز دیپلم نگرفته مى گوید نماز چیست ؟؟! و خودش هم مى خواهد راه ابن سینا را برود.
اى عزیزان اى نوجوانان اى جوان به خود آئیم و در احوال خود اندیشه نمائیم جائیکه ابن سینا با آن عظمت علمى اش ، مشکلات خود را با نماز حل مى کرد.
و همچنین او همیشه با مسجد، دعا و نیایش ماءنوس بود، آیا شایسته نیست ما براى سعادت در دنیا و آخرت و براى پیشرفت و موفقیت در کارها و تحصیلمان به نماز روى آوریم و با عبادت و مناجات انس بگیریم ، برادران اگر مى خواهید و مى دانم که حتما هم مى خواهید از حالا شروع کنید..فرصت را از دست ندهید.از حالات لذت معنوى نماز را درک کنید.

 

به مناسبت ولادت بو علی دانشمند بزرگ ایران

بو علی سینا و حل مشکلات علمی با نماز.

...و سنه اذ ذاکنحو ست عشرة سنة. و فی

                                مدة اشتغاله لم ینم لیلةواحدة بکمالها و

                                لا اشتغل فی النهار بسوی المطالعة، و کان اذا

                                اشکلت علیه مکسئلة توضا و قصد المسجدالجامع

                                وصلّی و دعا الله عزّوجلّ ان یسهلها

                                علیه و یفتح مغلقها له.

ابن سینا شصت سال داشت، وی در طول عمرش یک شب را کامل نخوابید(پاسی از شب را برای عبادت و تحقیقات علمی سپری می کرد) و روزها به غیر از مطالعه به کار دیگری مشغول نمی شد.وی در حل معضلات علمی چنین بود که هرگاه با مشکلی مواجه می شد و از حل آن عاجز می ماند به درگاه خداوند علیم و دانا پناه می برد و از او می خواست که وی را در حل آن مشکل یاری دهد و مشکلش را بگشاید.

یعنی کتاب و مطالعه و نوشتار را کنار گذاشته، وضو گرفته و به مسجد جامع می رفت و در آنجا نماز می خواند و پس از نماز دست گدایی به جانب خدای عزوجل بالا می کرد و از او می خواست که حل آن مشکل علمی برایش آسان گرددو گره از کارش گشوده شود.

همچنین بعضی از مردم شاید بگویند که نماز و دعا خرافاتی بیش نیست ولی در این باب باید گفت که آنها حتما اشتباه می کنند. شما خود اندکی بیندیشید و به این سوالات پاسخ دهید:

1- چه چیزی است که انسان را از ابتلا به خیلی از گناهان بازمی دارد؟

2- چه چیزی است که در هنگام مشکلات به کمک ما می آید؟

3- چه چیزی است که در قیامت شافع ما می شود؟

مطلب فروردین93

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۹ ، ۰۹:۳۱
فاصله گلناری