به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

وبلاگی درباره ی همه چیز ،عمومی- اجتماعی- جامعه- اخبار و...

شیخ بهایی

يكشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۹، ۰۱:۰۸ ب.ظ

غاز کرده بود سیری در سلوک عارفانه را تا انبوه معرفت خویش را به کانونی بسپارد که طیفی گسترده در پرتو افشانی داشته باشد!

مسیر، مسیر دشواری بود تا کوه ها و دره ها را در نوردد و سیمرغ محبت، به قاف معرفت برساند؛ به دیاری که صفای محبت علوی علیه السلام از نقطه نقطه اش تراوش کند، به شهری که مساجدش بوی ایمان و محراب هایش عطر محمد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام و زهرا علیهاالسلام بدهند، به مجالسی که دعوای «قول و عمل» و «جبر و اختیار»، مجال از اشاعه معرفت اللّه نگیرد!

گویی این عطر آسمان فیروزه ای «صفاهان» است که او از دیار «بعلبک»، مجذوب خویش ساخته است!

طلوعی موفق از «مغرب» جغرافیایی معرفت، تا علوم و اندیشه ناب اسلامی را در «مشرق» فلسفه عرفان، به نمایش بگذارد. مرشدی که برای ارشاد خلق اللّه، دل به رنج سفر می سپارد و ناهمواری های روزگار را برای هموار شدن وظیفه، نادیده می گیرد.

به صفاهان می آید تا صفای باطن، «شاگردی» بپرورد که مثل سرود، آزاد و رها، برای تمام فصول، سرسبزی «حکمت صدرایی» را تضمین کند.

به صفاهان می آید تا جلوه پرداز کانون علوم الهی شود.

به صفاهان می آید تا نگاهبان فضایلی باشد که از دستبرد حرامیان دین فروش، مصون مانده است.

و درست مثل آیینه ای آکنده از پرتو حرارت خورشید، برای انتشار طیف گسترده ای از علم، ادب عرفان، حکمت، فقه، حدیث و کلام می آید.

اینک از شکوه نام اوست که شهر «اصفهان»، به منزلت خویش می نازد؛ «شیخ الاسلام» کشور عشق، کشوری که مردانه به نام نامی مولایش علیه السلام می نازد و به دین از پنجره «اشراق» می نگرد، نه از دریچه «تعصّب»!

او آمد تا این شکوه ناباورانه را پاسداری کند.

او آمد تا امانت علم را به دست های پاک و شایسته بسپارد.

او آمد تا به تکثیر باورهای راستین تشیّع بپردازد!

او آمده؛ با کشکولی پر از طراوت، حکمت، عرفان و ادب.

اینک، مجال پروردن کسانی ست که حافظ آرمان های «تشیّع» در صحنه اندیشه باشند؛ حافظِ اشراقی ترین حکمت ها، شهودی ترین عرفان ها، پر شورترین غزل ها و پر جاذبه ترین علوم عقلی و نقلی.

گویا از وجودش، روزگار «افسانه» ساخته بود؛ افسانه ای که با روحی اساطیری، هم معمار مساجد است، هم مهندس معابر؛ هم به سامان ملک می پردازد و هم به درمان فقر؛ هم به تقسیم ستارگان می پردازد و هم به ترسیم آب راه ها.

فارغ از تعلیم، تألیفات «نود گانه اش»، هر کدام، چلچراغی فرا راه اندیشه هاست؛ از ریاضیات تا فقه، از کلام تا مراحل پیچیده نجوم، از ادبیات عرب و عجم تا دقایق عاشقانه عرفان.

برای پرتو افشانی بیشتر، همچو خورشید، شهر به شهر و کشور به کشور، به زیارت و سیاحت پرداخت: عراق و شام و مصر و حجاز!

... و آن گاه «آخرین منزل هستی»؛ گویی از ضیافت «حج» باید به زیارت «مشهد» می رفت؛ امّا نه با پای «تن»، که با پای «جان»!

کاروان، عزادار بود و جسم پاک شیخ الاسلام کشور عشق به سمت آفتاب می رفت.

روزگار 3 اردیبهشت 90؛ روز بزرگداشت فخر جهان اسلام، شیخ بهایی

روزگار 3 اردیبهشت 90؛ روز بزرگداشت فخر جهان اسلام، شیخ بهایی

فرهنگ و تاریخ > تاریخ جهان  - سوم اردیبهشت ماه، روز بزرگداشت شیخ بهایی، عالم کم‌نظیر، فقیه و حکیم فرزانه است؛ او که از شاگردان شهید ثانی و از افتخارات جهان اسلام به‌شمار می‌آید.

 شیخ بهایی در طول حیات پربار خویش، به نقاط مختلف جهان سفر کرد و از محضر استادان برجسته، در رشته‌های گوناگون استفاده کرد و در بسیاری از دانش‌ها متبحّر شد. او با ارائه حدود 100 اثر ارزنده در شاخه‌های مختلف علم و تربیت شاگردان بسیار که هر کدام منشأ برکات فراوان بودند، به جهان اسلام روشنایی بخشید. میراث ماندگار شیخ، هنوز پس از قرن‌ها چراغ راه پویندگان دانش و دین است. شیخ بهایی که در کودکی وارد ایران شده بود، از همان دوران، علاقه وافری به یادگیری زبان‌فارسی نشان داد و سرانجام با مکالمه، ترجمه و نگارش به زبان‌فارسی به خوبی آشنا شد . از نخبگان و فرزانگان دوران که خوشه‌چین خرمن پرفیض شیخ‌بهایی بودند، می‌توان ملاصدرای شیرازی، ملامحسن فیض کاشانی، فیاض لاهیجی، محقق سبزواری، سیدحسن کرکی، سیدماجد بحرانی و ملامحمدتقی مجلسی را نام برد که هر کدام از آنها، خدمتی بزرگ به دنیای اسلام ارائه دادند و نقشی عظیم در هدایت جامعه بشری ایفا کردند .

 

شیخ بهاء الدین ، محمدبن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی دانشمند بنام دوره صفویه است. اصل وی از جبل عامل شام بود. بهاء الدین محمد ده ساله بود که پدرش عزالدین حسین عاملی از بزرگان علمای شام بسوی ایران رهسپار گردید و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شیعه یافتند، در آن سکنی گزیدند و بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول گردید.

 
مرگ این عارف بزرگ و دانشمند را به سال ۱۰۳۰ و یا ۱۰۳۱ هجری در پایان هشتاد و هفتمین سال حیاتش ذکر کرده اند.وی در شهر اصفهان روی در نقاب خاک کشید و مریدان پیکر او را با شکوهی که شایسته شان او بود ، به مشهد بردند و در جوار حرم هشتمین امام شیعیان به خاک سپردند.

 
شیخ بهایی مردی بود که از تظاهر و فخر فروشی نفرت داشت و این خود انگیزه ای برای اشتهار خالص شیخ بود.شیخ بهایی به تایید و تصدیق اکثر محققین و مستشرقین ، نادر روزگار و یکی از مردان یگانه دانش و ادب ایران بود که پرورش یافته فرهنگ آن عصر این مرز و بوم و از بهترین نمایندگان معارف ایران در قرن دهم و یازدهم هجری قمری بوده است.

شیخ بهایی

شیخ بهایی شاگردانی تربیت نموده که به نوبه خود از بزرگترین مفاخر علم و ادب ایران بوده اند، مانند فیلسوف و حکیم الهی ملاصدرای شیرازی و ملاحسن حنیفی کاشانی وعده یی دیگر که در فلسفه و حکمت الهی و فقه و اصول و ریاضی و نجوم سرآمد بوده و ستارگان درخشانی در آسمان علم و ادب ایران گردیدند که نه تنها ایران ،بلکه عالم اسلام به وجود آنان افتخار می کند. از کتب و آثار بزرگ علمی و ادبی شیخ بهایی علاوه بر غزلیات و رباعیات دارای دو مثنوی بوده که یکی به نام مثنوی "نان و حلوا" و دیگری "شیر و شکر" می باشد و آثار علمی او عبارتند از "جامع عباسی، کشکول، بحرالحساب و مفتاح الفلاح والاربعین و شرع القلاف، اسرارالبلاغه والوجیزه". سایر تالیفات شیخ بهایی که بالغ بر هشتاد و هشت کتاب و رساله می شود همواره کتب مورد نیاز طالبان علم و ادب بوده است.

 
تا کی به تمنای وصال تو یگانه

 اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

 خواهد که سرآید غم هجران تو یا نه

 ای تیره غمت را دل عشاق نشانه

 جمعی به تو مشغول و تو غایب زمیانه

 رفتم به در صومعه عابد و زاهد

 دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد

 در میکده رهبانم و در صومعه عابد

 گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد

 یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه

 روزی که برفتند حریفان پی هر کار

 زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار

 من یار طلب کردم و او جلوه گه یار

 حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار

 او خانه همی جوید و من صاحب خانه

 هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو

 هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو

 در میکده و دیر که جانانه تویی تو

 مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو

 مقصود تویی ...کعبه و بتخانه بهانه

 بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید

 پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید

 عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید

 یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید

 دیوانه منم ..من که روم خانه به خانه

 عاقل به قوانین خرد راه تو پوید

 دیوانه برون از همه آئین تو جوید

 

شخصیت ادبی شیخ بهایی

ـ بهائی آثار برجسته ای به نثر و نظم پدید آورده است. وی با زبان ترکی نیز آشنایی داشته است. عرفات العاشقین (تألیف ۱۰۲۲ـ ۱۰۲۴)، اولین تذکره ای است که در زمان حیات بهائی از او نام برده است.

 
بهترین منبع برای گردآوری اشعار بهائی، کشکول است تا جائی که به عقیده برخی محققان، انتساب اشعاری که در کشکول نیامده است به بهائی ثابت نیست. از اشعار و آثار فارسی بهائی دو تألیف معروف تدوین شده است؛ یکی به کوشش سعید نفیسی با مقدّمه ای ممتّع در شرح احوال بهائی، دیگری توسط غلامحسین جواهری وجدی که مثنوی منحول « رموز اسم اعظم » (ص ۹۴ ـ ۹۹) را هم نقل کرده است. با این همه هر دو تألیف حاوی تمام اشعار و آثار فارسی شیخ نیست.

 
اشعار فارسی بهائی عمدتاً شامل مثنویات، غزلیات و رباعیات است. وی در غزل به شیوه فخرالدین عراقی و حافظ، در رباعی با نظر به ابو سعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری و در مثنوی به شیوه مولوی شعر سروده است. ویژگی مشترک اشعار بهائی میل شدید به زهد و تصوّف و عرفان است. ازمثنوّیات معروف شیخ می توان از اینها نام برد: «نان و حلوا یا سوانح سفر الحجاز»، این مثنوی ملمّع چنانکه از نام آن پیداست در سفر حج و بر وزن مثنوی مولوی سروده شده است و بهائی در آن ابیاتی از مثنوی را نیز تضمین کرده است. او این مثنوی را به طور پراکنده در کشکول نقل کرده و گردآورندگان دیوان فارسی وی ظاهراً به علت عدم مراجعه دقیق به کشکول متن ناقصی از این مثنوی را ارائه کرده اند.

 
«نان و پنیر»، این اثر نیز بر وزن و سبک مثنوی مولوی است؛ «طوطی نامه» نفیسی این مثنوی را که از نظر محتوا و زبان نزدیکترین مثنوی بهائی به مثنوی مولوی است، بهترین اثر ادبی شیخ دانسته و با آنکه آن را در اختیار داشته جز اندکی در دیوان بهائی نیاورده و نام آن را نیز خود براساس محتوایش انتخاب کرده است.

 

«شیر و شکر»، اولین منظومة فارسی در بحر خَبَب یا مُتدارک است. در زبان عربی این بحر شعری پیش از بهائی نیز مورد استفاده بوده است. « شیر و شکر » سراسر جذبه و اشتیاق است و علی رغم اختصار آن (۱۶۱ بیت در کلیات، چاپ نفیسی، ص ۱۷۹ ـ ۱۸۸؛ ۱۴۱ بیت در کشکول، ج ۱، ص ۲۴۷ ـ ۲۵۴) مشحون از معارف و مواعظ حکمی است، لحن حماسی دارد و منظومه ای بدین سبک و سیاق در ادب فارسی سروده نشده است؛ مثنویهایی مانند «نان و خرما»، «شیخ ابوالپشم» و «رموز اسم اعظم» را نیز منسوب بدو دانسته اند که مثنوی اخیر به گزارش میر جهانی طباطبائی (ص ۱۰۰) از آنِ سید محمود دهدار است. شیوه مثنوی سرایی بهائی مورد استقبال دیگر شعرا، که بیشتر از عالمان امامیه اند واقع شده است. تنها نثر فارسی بهائی که در دیوان های چاپی آمده است، « رساله پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش » است.

 

 
بهائی در عربی نیز شاعری چیره دست و زبان دانی صاحب نظر است و آثار نحوی و بدیع او در ادبیات عرب جایگاه ویژه ای دارد. مهمترین و دقیقترین اثر او در نحو، « الفوائد الصمدیه » معروف به صمدیه است که به نام برادرش عبدالصمد نگاشته است و جزو کتب درسی در مرحله متوسط علم نحو در حوزه های علمیه است. اشعار عربی بهائی نیز شایان توجه بسیار است. معروفترین و مهمترین قصیده او موسوم به « وسیله الفوزوالامان فی مدح صاحب الزّمان علیه السلام » در ۶۳ بیت است که هر گونه شبهه ای را در اثناعشری بودن وی مردود می سازد. بهائی در ارجوزه سرایی نیز مهارت داشت و دو ارجوزه شیوا یکی در وصف شهر هرات به نام « هراتیه یا الزّهره » (کشکول، ج۱،ص ۱۸۹ ـ ۱۹۴) و دیگر ارجوزه ای عرفانی موسوم به « ریاض الارواح » (کشکول، ج۱، ص۲۲۵ ـ ۲۲۷) از وی باقی مانده است.

 

 

سفر حج

بهائی پس از مدتی برای سفر حج، از شیخ الاسلامی کناره گرفت و مسافرت طولانی خود را آغاز کرد و در ۱۰۲۵ق بهاصفهان بازگشت و از آن پس تا آخر عمر همراه شاه عباس بود. وی در این سفر، به عراق و حلب، شام و مصر و سَراَندیب (سِیلان)، حجاز و بیت المقدس رفته و در سفر خود، توانست بسیاری از علما و بزرگان صوفیه را ببیند.[نیازمند منبع]

بهائی در سفرهای خود، ناشناس و در کسوت فقر و درویشی سیر کرده و با ارباب ادیان و مذاهب اسلامی به بحث و احتجاج پرداخته و در بعضی موارد تقیه می‌کرده است.[۱۶]

او در راه بازگشت از حج به تبریز رفت و حدود یک سال در آنجا ماند.[۱۷] وی سفری نیز به کَرْک نوح در جبل عاملداشته و در آنجا با شیخ حسن صاحب معالم (متوفی ۱۰۱۱ق) دیدار کرده است.[۱۸] از آثار وی چنین برمی آید که وی به شهرهای دیگری چون کاظمین، هرات، آذربایجان و قم و شیروان مسافرت کرده است.[۱۹]

سفر پیاده به مشهد

از سفرهای تاریخی شیخ بهائی، سفر پیاده او به مشهد است. بار اول، در ۲۵ ذی‌الحجه ۱۰۰۸ق بود. در این زمان، شاه عباس به شکرانه فتح خراسان، از طوس تا حرم امام رضا (ع) را پیاده رفت و شیخ بهایی نیز او را همراهی کرد.[نیازمند منبع]

سه سال بعد، شاه عباس به سبب نذری که داشت دوباره با پای پیاده از اصفهان به مشهد رفت و ۳ ماه در این شهر ماند که در این سفر نیز شیخ بهائی همراه او بود.[۲۰]

موقعیت اجتماعی

انتصاب به مقام شیخ‌الاسلامی

شیخ بهائی پس از مرگ پدرش در ۹۸۴ق، در بحرین[۲۱] به امر شاه طهماسب به هرات رفت و به جای او به شیخ الاسلامی هرات منصوب شد. این اولین منصب رسمی وی بود.[۲۲]

پس از وفات پدر همسرش (شیخ علی منشار) در همان سال، شیخ الاسلام اصفهان شد. حکم شیخ الاسلامی او را شاه اسماعیل دوم (حک: ۹۸۴ ـ ۹۸۵) یا شاه محمد خدابنده (حک: ۹۸۵ ـ ۹۹۵) صادر کرد. عده‌ای گفته‌اند شاه عباس اولکه در ۹۹۶ق به حکومت رسید، فرمان شیخ الاسلامی او را صادر کرده است.[۲۳]

این منصب مورد رضایت و علاقه او نبود و همچنان گرایش به عزلت داشت و در زهد و درویشی به سر می‌برد،[۲۴]حتی پیوسته سعی در کناره‌گیری و استعفا از شیخ الاسلامی داشت و به گزارش بعضی منابع برای مدتی از این مقام کناره گرفت.[نیازمند منبع]

نقل می‌کنند،‌ بهائی گذشته از شیخ الاسلامی، منزلت و قرب خاصی در دربار صفوی داشت و در دانش، تقوا، کفایت و کاردانی مورد اعتماد شاه عباس اول و طرف مشورت او قرار می‌گرفت. به نوشته اسکندر منشی[۲۵]، شاه از محضر بهائی بهره می‌برد و وجود او را بسیار مغتنم می‌شمرد، تا آنجا که پس از بازگشت بهائی از سفر طولانی، به استقبال او آمد و ریاست علمای ایران را به او پیشنهاد کرد که بهائی نپذیرفت.[۲۶] شاه در امور شرعی خانوادگی نیز به وی رجوع می‌کرد.[۲۷]

اقامه نمازجمعه

بهائی اقامه نماز جمعه اصفهان را بر عهده داشت.[۲۸]

مذهب و مشرب شیخ بهائی

شیعه بودن شیخ بهایی را باتوجه به تعلق او و خانواده‌اش به شیعیان جبل عامل و نیز تالیف‌های بسیارش در فقه و معارف شیعی غیر قابل تردید دانسته‌اند. از شاخص‎ترین این آثار قصیده معروف «وسیله الفوز و الامان» او در مدحامام زمان(عج) و نیز صلوات مشهوری است که برای ۱۴ معصوم ساخت و با عبارت «اللهم صل و سلم و زد و بارک علی صاحب الدعوة النبویة» شروع می‌شود و آن را خدام بقاع متبرکه در مراسم اعیاد در آستان قدس رضوی وحضرت معصومه(س) و مذکّران شیعه در دیگر مجالس مذهبی می‌خوانند. [۲۹] بهاء‌الدین عاملی در اشعار عربی خود علاوه بر اظهار ارادت و اخلاص کامل به ائمه شیعه و اشتیاق به زیارت قبور ایشان[۳۰]، در مواردی از مخالفان آنها تبری جسته است.[۳۱]

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۹/۳۰
فاصله گلناری

شیخ بهایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی