به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

لا تقنطوا من رحمه الله- ز گهواره تا گور دانش بجوی

به آینده امیدوار باشید

وبلاگی درباره ی همه چیز ،عمومی- اجتماعی- جامعه- اخبار و...

آدم و حوا

پنجشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۹، ۱۱:۴۱ ق.ظ

خلقت جسمانی حضرت آدم(ع)

قرآن در مورد خلقت انسان دارای تعبیرات گوناگونی است که نشان می دهد آفرینش انسان دارای مراحل متعددی بوده است که بدین قرار است[۱]:

۱٫ خلقت از خاک:

«ای مردم! اگر از روز رستاخیز در تردید هستید ما شما را از خاک… آفریدیم»[۲]

۲٫ خاک با آب آمیخته شده و به صورت گل درآمده است. «اوست که شما را از گل آفرید»[۳]

۳٫ گل به صورت گل بدبو و لجن در آمده است:

«پروردگارت به فرشتگان گفت: می خواهم بشری از گل خشک، از لجن بوی­ناک بیافرینم»[۴]

۴٫ ایجاد حالت چسبندگی در آن:

«ما آنها را از گلی چسبنده آفریده­ایم»[۵]

۵٫ به صورت خشکیده درآمده است:

«آدم(ع) را از گل خشک شده­ای چون سفال بیافرید»[۶]

در این آیات به طور مطلق آفرینش از خاک آمده و البته معلوم نشده که از چه خاکی بوده است. سپس مقداری آب به آن اضافه می شود و تبدیل به گل می شود و طبیعی است وقتی گل مدتی در جایی بماند، و لو اینکه از خاک سفید باشد، رنگ و بوی آن تغییر می کند و رنگش تیره گشته و بوی نامطبوعی پیدا می کند. سپس آرام آرام خشک شده و ابتدا به حالت چسبندگی به خود گرفته و سپس کاملا خشک شده و شبیه سفال می شود.

فلسفه خلقت حضرت آدم قبل از حوا

بی گمان خلقت آدم بر حوا تقدم داشته است. در باره باید توجه داشت:

  1. خداوند حکیم است و هیچ کار او بدون حکمت نمی باشد، اما این به معنای این نیست که بتوانیم تمام حکمت ها را با اندیشۀ خود به دست آوریم.
  2. خداوند می تواند تمام ابنای بشر را به صورت مستقل و دفعی بیافریند، نه از طریق نظام اسباب و مسبباب، اما خداوند کاری را بر می گزیند که مطابق با نظام احسن باشد. علاوه این که این دو، دو جنس مخالف هم نیستند تا نیاز به خلق مجدد داشته باشد.
  3. در این جهان، برخی از بندگان خالص خدا، حکمت هایی را درمی یابند که حتی پیامبران بزرگ الاهی نیز در نگاه اول نتوانسته اند به آنها دست یابند که نمونۀ روشنی از آن را می توان در داستان موسی (ع) و خضر (ع) مشاهده کرد.[۷]

با لحاظ مقدمات فوق می گوییم: خداوند با آن که مرد و زن را در اصل انسانیت و توانایی رشد مادی و معنوی و مسئولیت در برابر رفتارها مساوی آفریده است، اما به دلایل حکیمانه ای، رتبۀ مردان را برتر از زنان قرار داده است،[۸] که این رتبه بندی، تأثیری در انسانیت آنها ندارد؛ زیرا چنین رده بندی هایی در میان پیامبران نیز وجود داشته و برخی از آنها در رتبۀ برتری نسبت به سایرین قرار دارند.[۹]

بر این اساس، محتمل است تقدم خلقت آدم بر حوا، برای نشان دادن همین تفاوت در رتبه باشد.

آدم هشتمین نسل از انسان

با استفاده از قرآن و روایات اجمالاً می توان گفت که قبل از حضرت آدم نسل و یا نسل هایی شبیه به انسان بوده اند که به آنها “انسان یا نسناس” می گفتند هر چند در مورد جزئیات و خصوصیات شخصیتی و زندگی آنها اطلاع دقیقی در دست نیست.

علامه طباطبایی می گوید: در تاریخ یهود آمده است که عمر نوع بشر از روزى که در زمین خلق شده تا کنون، بیش از حدود هفت هزار سال نیست …ولی دانشمندان ” ژئولوژى” معتقدند که عمر نوع بشر بیش از ملیون ها سال است، و بر این گفتار خود ادله‏اى از فسیل‏هایى که آثارى از انسان ها در آنها هست، و نیز ادله‏اى از اسکلت سنگ شده خود انسان هاى قدیمى آورده‏اند، که عمر هر یک از آنها به طورى که روى معیارهاى علمى خود تخمین زده‏اند بیش از پانصد هزار سال است.

این اعتقاد ایشان است ولی ادله‏اى که آورده‏اند قانع کننده نیست، دلیلى نیست که بتواند اثبات کند که این فسیل‏ها، بدن سنگ شده اجداد همین انسان هاى امروز است، و دلیلى نیست که بتواند این احتمال را رد کند که این اسکلت‏هاى سنگ شده مربوط است به یکى از ادوارى که انسان هایى در زمین زندگى مى‏کرده‏اند، چون ممکن است چنین بوده باشد، و دوره ما انسان ها متصل به دوره فسیل‏هاى نامبرده نباشد، بلکه انسان هایى قبل از خلقت آدم ابوالبشر در زمین زندگى کرده و سپس منقرض شده باشند، و همچنین این پیدایش انسان ها و انقراضشان تکرار شده باشد، تا پس از چند دوره نوبت به نسل حاضر رسیده باشد[۱۰].

پس انسان قبل از خلقت آدم وجود داشته و پس از انسان آدم وجود یافت، و ملائکه مامور به سجده بر وى شدند[۱۱].

اما قرآن کریم به طور صریح متعرض کیفیت پیدایش انسان در زمین نشده، که آیا ظهور این نوع موجود (انسان) در زمین منحصر در همین دوره فعلى است که ما در آن قرار داریم، و یا دوره‏هاى متعددى داشته، و دوره ما انسان هاى فعلى آخرین ادوار آن است؟

هر چند که ممکن است از بعضى آیات کریمه قرآن استشمام کرد که قبل از خلقت آدم ابوالبشر (ع) و نسل او، انسان هایى دیگر در زمین زندگى مى‏کرده‏اند؛ مانند آیه شریفه:” وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ”[۱۲] که از آن بر مى‏آید قبل از آفرینش بنى آدم دورۀ دیگرى بر انسانیت گذشته است[۱۳].

اما روایاتی که از ائمه اهل بیت (علیهم السلام) به ما رسیده تصریح می کنند که قبل از این نسل، نسل هایی از انسان ها وجود داشته است که منقرض شده اند و این روایات سابقه دوره های بسیارى از بشریت را قبل از دورۀ حاضر اثبات مى‏کنند.

برای نمونه به حدیثی اشاره می کنیم:

صاحب تفسیر عیاشی از هشام بن سالم و او از امام صادق (ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود: اگر فرشتگان موجودات زمینى را قبلاً ندیده بودند، که خونریزى کردند، از کجا گفتند ” أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ[۱۴] “[۱۵].

گفتنی است: ما به متن دینی که اثبات کند آدم هشتمین مرد روی کره زمین بوده، برخورد نکردیم بله در روایاتی بیان شده است که نسل حضرت آدم بعد از هفت دوره و هفت نسل  از خلقت آدم بوده است؛ مثلا مرحوم صدوق در کتاب خصال، از امام باقر (ع) روایت کرده که فرمود: “خداى عزوجل از روزى که زمین را آفریده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض کرده است) که هیچ یک از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده اند و خداى تعالى همه آنها را از پوسته روى زمین آفرید و نسلى را بعد از نسل دیگر ایجاد کرد و براى هر یک، عالمى بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بیافرید و ذریه اش را از او منشعب ساخت.[۱۶]،[۱۷] اما ممکن است این روایات با لحاظ روایات دیگر که دوره های بیشتر را در گذشته ثابت می کند، اشاره به کثرت دوره های گذشته باشد؛ مثلا: شیخ صدوق در کتاب توحید• از امام صادق (ع) روایتى آورده که در ضمن آن امام (ع) به راوى فرموده: “شاید شما گمان مى کنید که خداى عزوجل غیر از شما هیچ بشر دیگرى را نیافریده است. نه، چنین نیست، بلکه هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آنها هستید”.[۱۸]

همچنین در خصال از امام صادق (ع) روایت آورده که فرمود: خداى عز و جل دوازده هزار عالم آفریده که هر یک از آن عوالم از هفت آسمان و هفت زمین بزرگتر است و هیچیک از اهالى یک عالم به ذهنش نمى‏رسد که خداى تعالى غیر عالم او عالمى دیگر نیز آفریده باشد. [۱۹]

البته همان گونه که ملاحظه می شود روایت اخیر به خلقت عوالم اشاره دارد و این ممکن است در غیر از کره زمین باشد و بتوان روایاتی را که به هفت دوره قبلی در کره زمین اشاره می کنند، بدون معارض دانست.

اما (با فرض وجود انسان هایی قبل از آدم) آیا هنگام آفرینش حضرت آدم، انسان از نسل های قبل باقی مانده بودند؟

با توجه به قرائنی بعید نیست که در زمان آفرینش آدم افرادی از نسل های گذشته که در حال انقراض بودند هنوز نیز وجود داشته اند همچنان که بعضی از دانشمندان این را گفته اند. [۲۰]

یکی از دانشمندان معاصر در زمینه ازدواج فرزندان آدم می گوید:

در این جا احتمال دیگرى نیز هست که گفته می شود: فرزندان آدم با بازماندگان انسان‏هاى پیشین ازدواج کرده‏اند زیرا طبق روایاتى آدم اولین انسان روى زمین نبوده، مطالعات علمى امروز نیز نشان می دهد که نوع انسان احتمالاً از چند ملیون سال قبل در کرۀ زمین زندگى می کرده، در حالى که از تاریخ پیدایش آدم تا کنون زمان زیادى نمی گذرد، بنا بر این باید قبول کنیم که قبل از آدم انسان‏هاى دیگرى در زمین می زیسته‏اند که به هنگام پیدایش آدم در حال انقراض بوده‏اند، چه مانعى دارد که فرزندان آدم با باقیمانده یکى از نسل‏هاى پیشین ازدواج کرده باشد.[۲۱]

البته تردیدی نیست که حضرت آدم اولین نفر از نسل حاضر بوده است.

قرآن کریم می فرماید که نسل حاضر از طرف پدر و مادر به یک پدر (به نام آدم) و یک مادر (که در روایات و در تورات به نام حوا آمده) منتهى مى‏شود و این دو تن، پدر و مادر تمامى افراد انسان است، هم چنان که آیات زیر بر این معنا دلالت مى‏کند:” وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِینٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ”[۲۲]؛ ” إِنَّ مَثَلَ عِیسى‏ عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ”[۲۳]؛ “إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِینٍ فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ”[۲۴].

به طورى که ملاحظه مى‏کنید آیاتى که نقل شد شهادت مى‏دهند بر این که سنت الاهى در بقاى نسل بشر این بوده که از راه ساختن نطفه این بقا را تضمین کند، و لیکن این خلقت با نطفه، بعد از آن بود که دو نفر از این نوع را از گل آفرید، و او آدم و پس از او همسرش بود که از خاک خلق شدند (و پس از آن که داراى بدنى و جهازى تناسلى شدند فرزندان او از راه پدید آمدن نطفه در بدن آدم و همسرش خلق شدند) پس در ظهور آیات نامبرده بر این که نسل بشر به آدم و همسرش منتهى مى‏شوند جاى هیچ شک و تردیدى نیست[۲۵].

اما این که آیا پیامبری در بین آنها بوده است؟ و آیا آنها با هوش بوده اند؟

قرآن و روایات پیرامون این مسئله چیزی بیان نکردند ولی با توجه به این که آنها نیز انسان (یا نسناس) بوده و در این جهت با ما مشترک هستند تحقیقاً از هوش بر خوردار بوده و با حدس قوی و قریب به یقین می توان گفت که آنها دارای تکلیف و برای ارشادشان پیامبری نیز وجود داشته است.

نمایه مرتبط: نمایه: پیامبران اجنّه قبل از خلقت بشر، سؤال ۷۹۲ (سایت: ۸۵۱

 

خداوند فرشتگان را آفرید و فرشتگان به پرستش خداوند مشغول بودند،وخدا روی زمین گیاهان و جانوران را پدید آورد.در آن موقع ،روی زمین ،هیچ آدمی زندگی نمی کرد.

روزی خداوند به فرشتگان فرمود:«می خواهم در روی زمین نماینده ای خلق کنم و از خاک،آدمی بسازم که از همه ی موجودات دانا تر باشد.»

فرشتگان سوأل کردند :«آیا می خواهی کسانی را که خلق کردی که بر روی زمین فساد کنند و خون یکدیگر را بریزند در حالی که ما تو را عبادت می کنیم؟»

آدم و حوا

خداوند در جواب فرمود:«من می دانم چیزی را که شما نمی دانید.»

فرشتگان به خاطر این سوأل بی جای خود سالها به استغفار و توبه مشغول شدند و از خطا و اشتباه خود آمرزش خواستند.و به همین منظور گفتند:«پروردگارا تو منزّهی و ما جز آنچه به ما تعلیم کرده ای علمی نداریم و به راستی که تو دانا وحکیمی.»

 

آغاز آفرینش انسان آدم (ع)و نافرمانی شیطان:

 

پس از این گفتگوی که میان خداوند و فرشتگان گذشت خداوند،آغاز به خلقت آدم و سرسلسله نوی بشر فرمود.خلاصه،انسان را از گل آفرید و سپس در آن از روح خود دمید و به دنبال این جریان به فرشتگان امر فرمود بر آن سجده کنند.آنها همگی به آدم سجده کردند جز ابلیس.

خداون علّت این سرپیچی ابلیس را پرسید.

ابلیس جواب داد:«من از او بهترم چون مرا از آتش آفریدی و او را از گل آفریدی.»

خلاصه ابلیس با این استدلال خود پرده از روی تکبّر و سرکشی خود برداشت.

خداوند به او فرمود:«حال که دستور مرا اطاعت نکردی از دنیای فرشتگان بیرون برو و از درگاه من خارج شو.»

شیطان گفت :«حالا که مرا بیرون کردی ،پس مرا تا روز قیامت مهلت بده و زنده ام بگذار.»

خدای تعالی به او فرمود :«تا آن روز معین مهلت داری و زنده خواهی ماند.»

شیطان وقتی خاطر جمع شد که از طرف پروردگار مهلت داده شده است گفت:«حال که مرا گمراه کردی ،من هم بر سر راه راست تو در کمین انسانها می نشینم و به هر ترتیبی شده گمراهشان می کنم بجز بندگان با اخلاص تو را که از گمراهی من در امانند و مرا به آنها راهی نیست.»

خداوند نیز برای آنکه آدم و فرزندانش دچار انحرافات ابلیس نشوند در موارد بسیاری به آنها هشدار داد که شیطان دشمن آشکار شماست ،مواظب باشید شما را از راه به در نکند.

آدم و حواءدر بهشت:

 

پس از اینکه آأم زندگی یافت،خداوند نام ها یا رموز و حقائقی را به او یاد داد و هوشیاری و دانایی آدم بر فرشتگان هم ثابت شد و قرار شد آدم و همسر او،حواء در بهشت زندگی کنند.آدم و حواء از انواع خوردنی و لذّت های بهشت بهره مند شدند. مگر یک چیز که خودن آن ممنوع بود.

خداوند به آدم و حواء وعده داد:«اگر از میوه ی این درخت خود داری کنید و آن را نخورید دیگر تمام خوشیها برای شما فراهم است و از گرسنگی و تشنگی و برهنگی و خستگی آسوده خواهید بود.ولی اگر این میوه را بخورید بر خودتان ظلم کرده اید. مواظب باشید که از شیطان فریب نخورید،شیطان دشمن شماست و بد خواه شماست.»

شیطان آدم و حواء را فریب می دهد:

 

شیطان که همه بد بختی های خود و رانده شدن از درگاه الهی را از ناحیه ی آدم می دانست،در صدد بود تا به هر طریقی که ممکن است موجب گمراهی آدم و همسرش را فراهم سازد.

البته اینکه شیطان برای فریب آدم و حواء به چه ترتیبی وارد بهشت شد وخود را به آدم و حواء رسانید بدرستی معلوم نیست ولی همین قدر روشن است که برای پیش برد این هدف (گمراه کردن آدم و حواء)به صورتی ناصحی دلسوز در آمده و به آدم گفت:

«می خواهی تا تو را به درخت جاودان راهنمایی کنم؟»

شیطان به دنبال این گفتار خود،برای اینکه سخنش در دل آدم و حواء کارگر افتد و وسوسه اش اثر کند ،‌به دروغ،سوگندی هم برای ایشان یاد کرد که من در این گفتار نظری جز خیر خواهی شما ندارم.

آدم و حواء دستور خداوند را فراموش کردند و از میوه ی ممنوعه خوردند و شیطان هم به این سبب خوش حال شد ولی در همان لحظه وضع آدم و حواء‌ عوض شد.ناگهان لباس بهشتی از تنشان فرو ریخت و از دیدن خود شرمنده شدند و از کار خود پشیمان شدند ولی دیگر فایده ای نداشت. در آن هنگام صدای خدا راشنیدند که گفت:«چرا نافرمانی کردید؟مگر شما را از این درخت منع نکردم و نگفتم که فریب شیطان را نخورید؟»

سپس به آن ها خطاب شد :«همگی فرود آئید که بعضی از شما دشمن بعضی دیگر هستید و اگر هدایتی از سوی من پیش شما آمد هر که پیروی کند نه گمراه می شود و نه بدبخت،هرکه از یاد من روی بر گرداند وی را روزگاری سخت خواهد بود و روز قیامت او را کور محشور می کنیم.»

در حدیث است که چون آدم به زمین فرود آمد جبرئیل نزد او آمد و پرسید:«آدم مگر خدا تو را به دست خویش نیافرید،و از روح خود در تو ندمید ،و فرشتگان را به سجده ی تو مأمور نکرد؟پس چرا با همه فضیلت و مقامی که داشتی ،نافرمانی خداوند را کردی؟»

در پاسخ گفت:ای جبرئیل!شیطان نزد من قسم خورد که خیرخواه من است وآن سخن را روی دلسوزی می زند،و من باور نکردم که کسی بتواند به خدا قسم دروغ بخورد.

 

توبه ی آدم و حواء:

 

وقتی آدم و حواء را از بهشت بیرون کردند به زمین فرستادند،آدم سالها گریه می کرد و بغد کم کم به زندگی روی زمین عادت کردند و به کمک هم لباس درست کردند.با فکر و هوش خود به کشاورزی و زراعت پرداختند و از حیوانات کمک گرفتند ،روز های اوّل در غار کوه منزل کردند و بعد با ساخت خانه زندگی جدیدی آغاز نمودند.

آدم و حواءدر مقابل خطاب پروردگارشان که به آنها فرموده بود:«مگر من شما را از این درخت نهی نکرده بودم و به شما نگفته بودم که شیطان دشمن آشکار وپنهان شماست؟»

در مقام توبه و آمرزش خواهی درآمده وگفتند:«پروردگارا ما به خویشتن ستم کردیم و اگر تو ما را نیامرزی و به رحم نکنی حتماً از زیانکاران خواهیم بود.»

و از آنجا که داستان های قرآن جنبه ی تعلیم و تربیت دارد ظاهراً خدای سبحان می خواهد ای نکته را به فرزندان آدم یاد بدهد که در هر حال انسان نباید مأیوس باشد و هر زمان دچار گناه و نافرمانی حق گردید ، باید از راه توجه و استغفار به درگاه حق تعالی در صدد جبران و تلافی آن براید.

قرآن کریم در اینج با مختصر توضیحی که داده می شود ای گونه بیان می فرماید که:«آدم از پرورگار خود کلماتی فرا گرفت و با ذکر و یاد آوری آنها به درگاه خداوند توبه کرد و خداوند توبه اش را پذیرفت…»

درباره ی آن کلمات ، نیز روایات مختلف است و در بسیاری از روایات شیعه و سونی آمده که ای کلمات این بود :«لا اله الّا انت سبحانک اللهم و به حمدک عملت سوءاً و ظلمت نفسی فاغفرلی و انت خیر الغافرین…..»

در روایات دیگری نیز آورده اند که آن حضرت ، خدا را به حق محمد(ص)و یا خمصه طیبه سوگند داد که توبه اش را بپذیرد وخداوند توبه اش را قبول کرد.

ما دیگر آدم و حوا باید در روی زمین تمام مشکلات خود را حل نمایند و برای ادامه زندگی باید سعی و تلاش کنند.و برای دفع بیم و ترس و رسیدن به آرزوهای درونی باید از هدایت خدای تعالی بهره مند شوند ، و با یاد خدا و انجام دستورات او جان را آرام بخشند،و خوف و حزن خود را بر طرف سازند ، و گرنه با تأمین همه این احتیاجات و آشنا شدن به تمام فنون و قوانین زندگی مادی باز هم زندگی بر آن ها تنگ و سخت و دشوار خواهد بود.

فرزندان آدم(ع) :

 

خداوندمتعال بعد از خلقت آدم (ع) حوا را نیز آفرید تا ضمن اینکه آدم را از تنهایی

در بیاورد وسیله ای برای ازیاد نسل او در روی زمین باشد.

آن دو به فرمان خداون با هم ازدواج کردند و دارای فرزند شدند ،‌ آدم(ع) از همسرش حوا دارای فرزندانی شد که در تعداد آن ها اختلاف نظر است.

از جمله پسران:هابیل ،قابیل ،شیث(هبه الله)و از دختران:عناق ،اقلیما ،لوزا….ذکر شده است.

منبع در سایت

کیفیت ازدواج فرزندان آدم(ع) :

 

در کیفیت ازدواج فرزندان حضرت آدم (ع) اختلاف نظر وجود دارد که ما به اختصار به بعضی آنها اشاره می کنیم:

ابتداء لازم است بدانید که حوا در دو نوبت چهار فرزند بدنیا آورد ،اول قابیل و خواهرش اقلیما و بار دیگر هابیل و خواهرش لوزا به دنیا آمدند.

روایات مختلف در کیفیت ازدواج فرزندان آدم:

 

  ۱٫پس از آن که این فرزندان به حد رشد و بلوغ رسیدند آدم(ع)به اذن الهی هر کدامیک از دختران را به عقد ازدواج آن برادر دیگری درآورد یعنی :اقلیما را به عقد هابیل و لوزا را به عقد قابیل.

و گفته اند دختری که همسر هابیل بود،زیباتر از دختری که همسر قابیل بود است،‌ قابیل به این تقسیم بندی و ازدواج راضی نشد و زبان به اعتراض گشود و بالاخره قرار شد هر کدام جدا گانهقربانی به درگاه خدا ببرند هر کدام قبول شد ، دختر زیبا همسر او باشد.

هابیل و قابیل قبول کردند ، کار هابیل ، شبانی بود.رفت و از میان گوسفندانش یکی را که از همه بهتر بود آورد وکار قابیل ، کشاورزی بود.رفت از میان گندم هایش بدترین هایشرا جدا کرد و یک بافه به هم بست و آورد و هر دو نذر خود را روی تپه ای قرار دادند.آدم(ع)به فرزندانش گفته بود من دعا می کنم تا خدا آتش بفرستد و روی یکی از قربانی ها علامت بگذارد و هدیه هر کس که قبول شد دختر زیبا همسر او می شود.خلاصه آدم (ع) دعا کرد و آتش آمد و گوسفند هابیل را سوزاند.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۹/۲۷
فاصله گلناری

آدم و حوا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی